اقتصاد رفتاری 9786008591832

هدف کتاب اقتصاد رفتاری، تبیین حوزه‌های مشترک اقتصاد و روان‌شناسی است و ادوارد کارترایت بنای کار را بر عمومی کردن دانش اق

434 95 10MB

Persian Pages 736 Year 1396

Report DMCA / Copyright

DOWNLOAD FILE

اقتصاد رفتاری
 9786008591832

Table of contents :
پیش‏گفتار پدیدآور
پیش‏گفتار مترجمان
ادوارد کارترایت و اقتصاد رفتاری
بخش اول
مقدمه
فصل اول
مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری
1-1- تاریخچه و مباحثاتی در اقتصاد رفتاری
1-1-1- اقتصاد رفتاری جان تازه‏ای یافت
1-1-2- شاخه‏‏های اقتصاد رفتاری
1-1-3- مباحث و مجادلات
1-2- نگاهی به روش‏های اقتصاد رفتاری
1-2-1- نگاهی به آزمایش‏ها
1-2-2- نگاهی به نظریه‏ها
1-3- چگونه از این کتاب استفاده کنیم
1-4- مطالعات بیشتر
سوالات مروری
بخش دوم
رفتار اقتصادی
فصل دوم
روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده
2-1- مطلوبیت و جستجو
2-1-1- چگونه جستجو می‏کنیم
2-1-2- دلخواهانه بودن انتخاب
2-2- حسابداری ذهنی و قالب‏بندی
2-2-1- مطلوبیت وابسته به مرجع
2-2-2- اثر برخورداری
2-2-3- تمایل به پرداخت یا قبول
2-2-4- مطلوبیت مبادلاتی
2-2-5- قالب‏بندی محدود
2-2-6- ویرایش لذت
2-2-7- گروه‏بندی انتخاب‏ها
2-3- جمع‏بندی
2-4- تقاضا، عرضه و بازار
2-4-1- بازارهای حراج دوطرفه در آزمایشگاه
2-4-2- بازارهای با پیشنهاد ثبت‏شده و قدرت بازاری
2-4-3- قانون قیمت واحد
2-5- وابستگی به مرجع، عرضه نیروی کار و مسکن
2-5-1- عرضه نیروی کار
2-5-2- بازار مسکن
2-6- فرضیه رفتاری چرخه زندگی
2-6-1- جانشین‏پذیری و حسابداری ذهنی
2-7- پس‏انداز برای آینده
2-7-1- بیایید تنوع ببخشیم
2-7-2- بیایید تنوع نبخشیم
2-8- مطالعات بیشتر
2-9- سوالات مروری
فصل سوم
انتخاب توام با ریسک
3-1- مطلوبیت انتظاری
3-1-1- تناقص آلِی
3-1-2- ریسک‏گریزی
3-1-3- ریسک‏پذیری برای خسارات
3-1-4- چه موقع مطلوبیت انتظاری عمل خواهد کرد؟
3-2- استقلال و چتری بودن منحنی‏های بی‏تفاوتی
3-2-1- مدل ناکامی
3-2-2- مطلوبیت انتظاری وابسته به رتبه
3-3- وابستگی به مرجع و تئوری چشم‏انداز
3-3-1- مطلوبیت وابسته به مرجع
3-3-2- نقطه مرجع و انتظارات
3-3-3- قمارهای مرکب (ترکیبی)
3-4- ترجیحات معکوس
3-4-1- ثبات رویه (تغییرناپذیری رویه)
3-4-2- تئوری ندامت
3-4-3- تئوری چشم‏انداز و ترجیحات معکوس
3-4-4- چرا ترجیحات معکوس مهم هستند؟
3-5- خلاصه
3-6- دادوستد مالی
3-6-1- معمای اضافه پرداخت سهام
3-6-2- اثر حق تصرف
3-6-3- اثر خوش‏خیالی
3-7- بیمه
3-8- مطالعات بیشتر
3-9- سوالات مروری
فصل چهارم
انتخاب زمان عمل
4-1- تنزیل نمایی
4-1-1- عامل تنزیل
2-1-4- مطلوبیت توالی
4-2- تنزیل‏ هایپربولیک
4-2-1- تنزیل شبه هایپربولیک
4-2-2- آثار ناسازگاری زمانی
4-2-3- وسوسه و خویشتن‏داری
4-3- ضررگریزی و توالی‏ها
4-3-1- وابستگی به مرجع
4-3-2- ترجیحات برای توالی
4-4- خلاصه
5-4- قرض و پس‏انداز
4-5-1- پس‏انداز مساوی رشد است یا رشد مساوی پس‏انداز؟
4-5-2- چرا زمانی که بدهی دارید، پس‏انداز می‏کنید؟
4-6- بهره‏برداری از ناسازگاری زمانی
4-6-1- ناسازگاری زمانی و رفتار مصرف‏کننده
4-6-2- قیمت‏گذاری بنگاه
4-6-3- انتخاب طرح تماس صحیح
4-7- مطالعات بیشتر
4-8- سوالات مروری
فصل پنجم
یادگیری از اطلاعات جدید
5-1- به‏روزرسانی بِیزی و انتخاب در شرایط عدم اطمینان
5-1-1- مدل‏های انتخاب در شرایط عدم اطمینان
5-1-2- تناقض ِالسبِرگ
5-2- دو تورش شناختی
5-2-1- تورش اصرار
5-2-2- مدلی برای تورش اصرار
5-2-3- قانون اعداد کوچک
5-2-4- مدل قانون اعداد کوچک
5-2-5- ایجاد دنباله‏های تصادفی
5-2-6- آیا تورش‏ها مهم هستند؟
5-3- یادگیری از دیگران
5-3-1- همرنگ شدن یا نه
5-3-2- تجربه‏های آزمایشگاهی از آبشار اطلاعاتی
5-3-3- برای هماهنگی چه اتفاقی افتاده
5-3-4- بازی‏های علامت‏دهی
5-4- خلاصه
5-5- مراقبت بهداشتی
5-5-1- بیماران
5-5-2- پزشکان
5-6- حباب و ترکیدگی آن
5-6-1- حباب در آزمایشگاه
5-6-2- تجربه و حباب‏ها
5-6-3- تشریح حباب‏ها
5-7- مطالعات بیشتر
5-8- سوالات مروری
فصل ششم
تعامل با دیگران
1-6- مسابقه انتخاب زیبایی
6-1-1- استراتژی و تعادل نش
6-1-2- انتخاب و یادگیری از بازی مسابقه انتخاب زیبایی
6-2- انجام بازی در بار اول
6-2-1- تفکر سطحK
6-2-2- باورهای پیچیده
6-2-3- نقاط کانونی
6-2-4- پالایش تعادل
6-2-5- تعادل نش با خطا
6-3- یادگیری از تجربه
6-3-1- یادگیری تقویتی
6-3-2- باور مبتنی بر یادگیری
6-3-3- یادگیری حاصل از تجربه وزن داده شده
6-3-4- یادگیری پیش‏بینی
6-4- خلاصه
6-5- حراج‏ها
6-5-1- برابری درآمد
6-5-2- بدشانسی برنده
6-6- یادگیری برای هماهنگی
6-6-1- بازی‏های ارتباط ضعیف
6-6-2- بازی آستانه‏ای کالای عمومی
6-7- مطالعات بیشتر
6-8- سوالات مروری
فصل هفتم
ترجیحات اجتماعی
1-7- شواهد آزمایشگاهی در مورد ترجیحات اجتماعی
7-1-1- وجهه مطلوب ترجیحات اجتماعی
7-1-2- وجهه نامطلوب ترجیحات اجتماعی
7-1-3- تقابل
7-1-4- انصاف و رقابت
7-1-5- اصطلاح‏شناسی تقابل
7-2- نابرابری‏گریزی
7-2-1- نابرابری‏گریزی با اطلاعات ناقص
7-2-2- نابرابری‏گریزی در حالت اطلاعات کامل
7-2-3- ارزیابی مدل‏های نابرابری‏گریزی
7-3- قصد و هنجار اجتماعی
7-3-1- مدل انصاف مبتنی بر قصد
7-3-2- انصاف چیست؟
7-4- خلاصه
7-5- بخشش پول به خیریه‏ها
7-5-1- بیرون‏ راندن
7-5-2- چه کسی می‏بیند؟
7-5-3- چرا افراد می‏بخشند؟
7-6- قیمت و چسبندگی دستمزد
7-6-1- مدل تقابل کارگر
7-6-2- چسبندگی دستمزد در آزمایشگاه
7-6-3- چه مدت طول می‏کشد تا تغییر در دستمزد فراموش شود؟
7-6-4- قیمت‏گذاری بنگاه‏ها
7-7- مطالعات بیشتر
7-8- سوالات مروری
فصل هشتم
تکامل و فرهنگ
8-1- تکامل و رفتار اقتصادی
8-1-1- جستجوی غذا و یافتن تابع مطلوبیت
8-1-2- انتخاب زمان بچه‏دار شدن
8-1-3- ریسک کل
8-1-4- رقابت با دیگران
8-2- فرهنگ و انتخاب چندسطحی
8-2-1- مقایسه‏های بین فرهنگی
8-2-2- گروه‏گزینی
8-2-3- تکامل با هم ژن و فرهنگ
8-3- خلاصه
8-4- شکاف جنسیتی
8-4-1- تمایل به ریسک
8-4-2- تمایل به رقابت
8-4-3- ترجیحات اجتماعی
8-4-4- چرا مردان و زنان با هم فرق دارند؟
8-5- اقتصاد خانواده
8-6- مطالعات بیشتر
8-7- سوالات مروری
فصل نهم
علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی
9-1- معرفی مغز
9-1-1- نقشه مغز یک اقتصاددان
9-1-2- فرآیندهای مغز
9-1-3- سیستم‏های کنترل اجرایی
9-2- ارزش‏گذاری پاداش‏ها و یادگیری
9-2-1- ارزیابی پاداش
9-2-2- یادگیری در مورد پاداش‏ها
9-2-3- ریسک و نااطمینانی
9-2-4- انواع مختلف پاداش
9-3- تصمیم‏گیری
9-3-1- انتخاب و استراتژی
9-3-2- انصاف و هنجارها
9-3-3- تنبیه و نابرابری‏گریزی
9-3-4- تورش حال و مغز درگیر در تضاد
9-3-5- مدل‏های خویشتنی چندگانه
9-4- خلاصه
9-5- اعتیاد
9-5-1- یک مدل اعتیاد عقلایی
9-5-2- تورش و اعتیاد
9-5-3- نشانه‏ها و اعتیاد
4-5-9- اعتیاد و علم اعصاب
9-6- مطالعات بیشتر
9-7- سوالات مروری
فصل دهم
شادکامی و مطلوبیت
10-1- چه چیزی باعث خوشحالی می‏شود؟
10-1-1- شادکامی نسبی است
10-1-2- تطبیق‏پذیری و عادت
10-2- آیا می‏دانیم چه چیزی باعث خوشحالی ما می‏شود؟
10-2-1- مطلوبیت به یاد آورده‏شده
10-2-2- خطای پیش‏بینی
10-3- انتخاب و التزام
10-3-1- آیا تورش حال مشکل‏ساز است؟
10-3-2- التزام قبلی
10-3-3- آیا افراد دوست دارند حق انتخاب داشته باشند؟
10-4- خلاصه
10-5- سلامت و شادکامی
10-5-1- اندازه‏گیری ارزش درمان
10-5-2- بهبود مطلوبیت به خاطر سپرده‏شدة حاصل از درمان
10-6- پس‏انداز و بازنشستگی
10-6-1- خطای پیش‏‏بینی در پس‏انداز
10-6-2- استقلال سرمایه‏گذار
10-7- تبادل رفاه
10-7-1- تبادل تورم و بیکاری
10-7-2- برجسته شدن مالیات
10-8- مطالعات بیشتر
10-9- سوالات مروری
فصل یازدهم
سیاست و رفتار
11-1- طراحی سازوکارهای خوب
11-1-1- تراژدی منابع مشترک
11-1-2- تطبیق بازارها
11-1-3- حراج طیف امواج
11-1-4- اقتصاد رفتاری و طراحی سازوکارها
11-2- نیشگون و تغییر رفتار
11-2-1- حساب‏های پس‏انداز
11-2-2- پیش‏فرض قراردادن پس‏انداز
11-2-3- نیشگون
11-2-4- نیشگون و تغییر رفتار
11-3- خلاصه
11-4- مطالعات بیشتر
11-5- سوالات مروری
فهرست واژگان تخصصی اقتصاد رفتاری
کتابنامه

Citation preview

‫به‌نام آن كه جان را فكرت آموخت‬

1

3

9

7

‫اقتصاد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫سرشناسه‪ :‬کارترایت‪ ،‬ادوارد‪/Cartwright, Edward /‬‏عنوان و نام پديدآور‪ :‬اقتصاد رفتاری‪ /‬مولف ادوارد کارترایت ؛ مترجمان‬ ‫قهرمان عبدلی‪ ،‬سیدحسین میرشجاعیان‌حسینی‪/.‬‏مشخصات نشــر‪ :‬تهران‪ :‬دنیای اقتصاد‪،‬‏‫‪/‬.۱۳۹۶‬‏مشخصات ظاهری‪:‬‏‫‪ ۷۳۶‬ص‪:‬.‬‬ ‫جدول‪ ،‬نمودار‪/.‬‏فروســت‪ :‬انتشارات دنیای اقتصاد؛ ‪/.۱۳۹۶‬‏شــابک‪/‭978-600-8591-83-2‬:‬‏وضعیت فهرست نویسی‪ :‬فیپا‪/‬‬ ‫‏يادداشــت‪ :‬عنوان اصلی‪/Behavioral Economics,3rd ed,2018. :‬‏یادداشــت‪ :‬واژه‌نامه‪/.‬‏موضــوع‪ :‬اقتصاد ‪ --‬جنبه‌های‬ ‫روانشناســی‪/‬‏موضوع‪/Economics -- Psychological aspects :‬‏شناســه افزوده‪ :‬عبدلی‪ ،‬قهرمان‪ ،‬مترجم‪/‬‏شناسه افزوده‪:‬‬ ‫میرشجاعیان حســینی‪ ،‬سیدحســین‪،‬‏‫‪- ۱۳۵۸‬‏‪ ،‬مترجم‪/‬‏رده‌بندی کنگره‪2 1396 :‬ک‪9‬ر‪/HB74/‬‏رده بندی دیویی‪:‬‏‬‪‭۳۳۰/۰۱۹‬‫‬‬‪/‬‬ ‫‏شماره کتابشناسی ملی‪‭۴۹۱۰۲۶۷‬:‬‬

‫اقتصاد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫ادوارد کارترایت‬ ‫مرتجامن‬ ‫قهرمان عبدلی (استاد متام دانشگاه تهران)‬ ‫سیدحسین میرشجاعیان‏حسینی (استادیار دانشگاه تهران)‬

‫اقتصاد رفتاری‪ /‬ناشر‪ :‬انتشارات دنیای اقتصاد‪ /‬مولف‪ :‬ادوارد کارترایت‪/‬مترجمان‪ :‬قهرمان عبدلی (استاد تمام دانشکده‬ ‫اقتصاد دانشگاه تهران) ؛ سیدحسین میرشجاعیان‏حسینی(اســتادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران) ‪ /‬ویراستاران‪:‬‬ ‫مرتضی مرادی ‪ -‬احســان برین‪ /‬طراح جلد و یونیفورم‪ :‬حسن کریم‌زاده‪ /‬صفحه‌آرا‪ :‬مریم فتاحی‪ /‬مدیر تولید‪ :‬انوشه‬ ‫صادقی آزاد‪ /‬نوبت چاپ‪ :‬اول‪ /1397-‬شمارگان‪300:‬نســخه‪ /‬شابک‪ /978-600-8591-83-2 :‬چاپ‪ :‬پردیس‪/‬‬ ‫تمام حقوق این اثر محفوظ و متعلق به نشــردنیای اقتصاد اســت‪ /‬نشانی فروشــگاه‌‪ :‬تهران‪ -‬خیابان قائم‌مقام فراهانی‪-‬‬ ‫ضلع شمال غربی میدان شعاع‪ /‬نشانی انتشارات‪ :‬تهران‪ ،‬خیابان شهید مطهری‪ ،‬بین میرزای شیرازی و سنایی‪ ،‬شماره‪/370‬‬ ‫پست الکترونیک‪ /book@den. ir :‬پایگا‌ه اینترنتی‪book. den. ir :‬‬

‫در اين كتاب مي خوانيد‬

‫ ‬ ‫‪ 5‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ 17‬‬ ‫‪ 19‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫‪ 3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 26‬‬ ‫‪ 29‬‬ ‫‪ 34‬‬ ‫‪ 38‬‬ ‫‪ 42‬‬ ‫‪43‬‬ ‫ ‬ ‫‪ 49‬‬ ‫‪ 52‬‬ ‫‪ 56‬‬ ‫‪ 56‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫‪ 9‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ 60‬‬ ‫‪ 62‬‬ ‫‪ 71‬‬

‫پیش‏گفتار پدیدآور‬ ‫پیش‏گفتار مترجمان‬ ‫ادوارد کارترایت و اقتصاد رفتاری‬ ‫بخش اول‬ ‫مقدمه‬ ‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬ ‫‪ -1-1‬تاریخچه و مباحثاتی در اقتصاد رفتاری‬ ‫‪ -1-1-1‬اقتصاد رفتاری جان تازه‏ای یافت‬ ‫‪ -2-1-1‬شاخه‏‏های اقتصاد رفتاری‬ ‫‪ -3-1-1‬مباحث و مجادالت‬ ‫‪ -2-1‬نگاهی به روش‏های اقتصاد رفتاری‬ ‫‪ -1-2-1‬نگاهی به آزمایش‏ها‬ ‫‪ -2-2-1‬نگاهی به نظریه‏ها‬ ‫‪ -3-1‬چگونه از این کتاب استفاده کنیم‬ ‫‪ -4-1‬مطالعات بیشتر‬ ‫سواالت مروری‬ ‫بخش دوم‬ ‫رفتار اقتصادی‬ ‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬ ‫‪ -1-2‬مطلوبیت و جستجو‬ ‫‪ -1-1-2‬چگونه جستجو می‏کنیم‬ ‫‪ -2-1-2‬دلخواهانه بودن انتخاب‬

‫ ‬

‫‪8 0‬‬ ‫‪ 81‬‬ ‫‪ 84‬‬ ‫‪ 86‬‬ ‫‪ 91‬‬ ‫‪ 94‬‬ ‫‪ 97‬‬ ‫‪ 99‬‬ ‫‪ 102‬‬ ‫‪ 103‬‬ ‫‪ 107‬‬ ‫‪ 112‬‬ ‫‪ 113‬‬ ‫‪ 117‬‬ ‫‪ 118‬‬ ‫‪ 126‬‬ ‫‪ 130‬‬ ‫‪ 133‬‬ ‫‪ 139‬‬ ‫‪ 141‬‬ ‫‪ 143‬‬ ‫‪ 146‬‬ ‫‪ 147‬‬

‫‪ -2-2‬حسابداری ذهنی و قالب‏بندی‬ ‫‪ -1-2-2‬مطلوبیت وابسته به مرجع‬ ‫‪ -2-2-2‬اثر برخورداری‬ ‫‪ -3-2-2‬تمایل به پرداخت یا قبول‬ ‫‪ -4-2-2‬مطلوبیت مبادالتی‬ ‫‪ -5-2-2‬قالب‏بندی محدود‬ ‫‪ -6-2-2‬ویرایش لذت‬ ‫‪ -7-2-2‬گروه‏بندی انتخاب‏ها‬ ‫‪ -3-2‬جمع‏بندی‬ ‫‪ -4-2‬تقاضا‪ ،‬عرضه و بازار‬ ‫‪ -1-4-2‬بازارهای حراج دوطرفه در آزمایشگاه‬ ‫‪ -2-4-2‬بازارهای با پیشنهاد ثبت‏شده و قدرت بازاری‬ ‫‪ -3-4-2‬قانون قیمت واحد‬ ‫‪ -5-2‬وابستگی به مرجع‪ ،‬عرضه نیروی کار و مسکن‬ ‫‪ -1-5-2‬عرضه نیروی کار‬ ‫‪ -2-5-2‬بازار مسکن‬ ‫‪ -6-2‬فرضیه رفتاری چرخه زندگی‬ ‫‪ -1-6-2‬جانشین‏پذیری و حسابداری ذهنی‬ ‫‪ -7-2‬پس‏انداز برای آینده‬ ‫‪ -1-7-2‬بیایید تنوع ببخشیم‬ ‫‪ -2-7-2‬بیایید تنوع نبخشیم‬ ‫‪ -8-2‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -9-2‬سواالت مروری‬

‫‪ 49‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ 150‬‬ ‫‪ 157‬‬ ‫‪ 159‬‬ ‫‪ 164‬‬ ‫‪ 165‬‬ ‫‪ 167‬‬ ‫‪ 171‬‬ ‫‪ 174‬‬ ‫‪ 177‬‬ ‫‪ 182‬‬ ‫‪ 183‬‬ ‫‪ 188‬‬ ‫‪ 190‬‬ ‫‪ 196‬‬ ‫‪ 198‬‬ ‫‪ 202‬‬ ‫‪ 203‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬ ‫‪ -1-3‬مطلوبیت انتظاری‬ ‫‪ -1-1-3‬تناقص آلِی‬ ‫‪ -2-1-3‬ریسک‏گریزی‬ ‫‪ -3-1-3‬ریسک‏پذیری برای خسارات‬ ‫‪ -4-1-3‬چه موقع مطلوبیت انتظاری عمل خواهد کرد؟‬ ‫‪ -2-3‬استقالل و چتری بودن منحنی‏های بی‏تفاوتی‬ ‫‪ -1-2-3‬مدل ناکامی‬ ‫‪ -2-2-3‬مطلوبیت انتظاری وابسته به رتبه‬ ‫‪ -3-3‬وابستگی به مرجع و تئوری چشم‏انداز‬ ‫‪ -1-3-3‬مطلوبیت وابسته به مرجع‬ ‫‪ -2-3-3‬نقطه مرجع و انتظارات‬ ‫‪ -3-3-3‬قمارهای مرکب (ترکیبی)‬ ‫‪ -4-3‬ترجیحات معکوس‬ ‫‪ -1-4-3‬ثبات رویه (تغییرناپذیری رویه)‬ ‫‪ -2-4-3‬تئوری ندامت‬ ‫‪ -3-4-3‬تئوری چشم‏انداز و ترجیحات معکوس‬ ‫‪ -4-4-3‬چرا ترجیحات معکوس مهم هستند؟‬

‫‪2 05‬‬ ‫‪ 206‬‬ ‫‪ 206‬‬ ‫‪ 210‬‬ ‫‪ 214‬‬ ‫‪ 218‬‬ ‫‪ 222‬‬ ‫‪ 222‬‬

‫‪ -5-3‬خالصه‬ ‫‪ -6-3‬دادوستد مالی‬ ‫‪ -1-6-3‬معمای اضافه پرداخت سهام‬ ‫‪ -2-6-3‬اثر حق تصرف‬ ‫‪ -3-6-3‬اثر خوش‏خیالی‬ ‫‪ -7-3‬بیمه‬ ‫‪ -8-3‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -9-3‬سواالت مروری‬

‫‪ 25‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 225‬‬ ‫‪ 229‬‬ ‫‪ 234‬‬ ‫‪ 238‬‬ ‫‪ 241‬‬ ‫‪ 244‬‬ ‫‪ 247‬‬ ‫‪ 252‬‬ ‫‪ 252‬‬ ‫‪ 256‬‬ ‫‪ 259‬‬ ‫‪ 261‬‬ ‫‪ 261‬‬ ‫‪ 263‬‬ ‫‪ 265‬‬ ‫‪ 265‬‬ ‫‪ 267‬‬ ‫‪ 272‬‬ ‫‪ 274‬‬ ‫‪ 274‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬ ‫‪ -1-4‬تنزیل نمایی‬ ‫‪ -1-1-4‬عامل تنزیل‬ ‫‪ -4-1-2‬مطلوبیت توالی‬ ‫ل هایپربولیک‬ ‫‪ -2-4‬تنزی ‏‬ ‫‪ -1-2-4‬تنزیل شبه هایپربولیک‬ ‫‪ -2-2-4‬آثار ناسازگاری زمانی‬ ‫‪ -3-2-4‬وسوسه و خویشتن‏داری‬ ‫‪ -3-4‬ضررگریزی و توالی‏ها‬ ‫‪ -1-3-4‬وابستگی به مرجع‬ ‫‪ -2-3-4‬ترجیحات برای توالی‬ ‫‪ -4-4‬خالصه‬ ‫‪ -4-5‬قرض و پس‏انداز‬ ‫‪ -1-5-4‬پس‏انداز مساوی رشد است یا رشد مساوی پس‏انداز؟‬ ‫‪ -2-5-4‬چرا زمانی که بدهی دارید‪ ،‬پس‏انداز می‏کنید؟‬ ‫‪ -6-4‬بهره‏برداری از ناسازگاری زمانی‬ ‫‪ -1-6-4‬ناسازگاری زمانی و رفتار مصرف‏کننده‬ ‫‪ -2-6-4‬قیمت‏گذاری بنگاه‬ ‫‪ -3-6-4‬انتخاب طرح تماس صحیح‬ ‫‪ -7-4‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -8-4‬سواالت مروری‬

‫‪ 77‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 278‬‬ ‫‪ 281‬‬ ‫‪ 284‬‬ ‫‪ 287‬‬ ‫‪ 287‬‬ ‫‪ 290‬‬ ‫‪ 294‬‬ ‫‪ 299‬‬ ‫‪ 301‬‬ ‫‪ 303‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬ ‫‪ -1-5‬به‏روزرسانی بِیزی و انتخاب در شرایط عدم اطمینان‬ ‫‪ -1-1-5‬مدل‏های انتخاب در شرایط عدم اطمینان‬ ‫‪ -2-1-5‬تناقضِالسبِرگ‬ ‫‪ -2-5‬دو تورش شناختی‬ ‫‪ -1-2-5‬تورش اصرار‬ ‫‪ -2-2-5‬مدلی برای تورش اصرار‬ ‫‪ -3-2-5‬قانون اعداد کوچک‬ ‫‪ -4-2-5‬مدل قانون اعداد کوچک‬ ‫‪ -5-2-5‬ایجاد دنباله‏های تصادفی‬ ‫‪ -6-2-5‬آیا تورش‏ها مهم هستند؟‬

‫ ‬

‫‪ 304‬‬ ‫‪3 04‬‬ ‫‪ 307‬‬ ‫‪ 312‬‬ ‫‪ 315‬‬ ‫‪ 320‬‬ ‫‪ 321‬‬ ‫‪ 321‬‬ ‫‪ 325‬‬ ‫‪ 328‬‬ ‫‪ 329‬‬ ‫‪ 332‬‬ ‫‪ 336‬‬ ‫‪ 339‬‬ ‫‪ 339‬‬

‫‪ -3-5‬یادگیری از دیگران‬ ‫‪ -1-3-5‬همرنگ شدن یا نه‬ ‫‪ -2-3-5‬تجربه‏های آزمایشگاهی از آبشار اطالعاتی‬ ‫‪ -3-3-5‬برای هماهنگی چه اتفاقی افتاده‬ ‫‪ -4-3-5‬بازی‏های عالمت‏دهی‬ ‫‪ -4-5‬خالصه‬ ‫‪ -5-5‬مراقبت بهداشتی‬ ‫‪ -1-5-5‬بیماران‬ ‫‪ -2-5-5‬پزشکان‬ ‫‪ -6-5‬حباب و ترکیدگی آن‬ ‫‪ -1-6-5‬حباب در آزمایشگاه‬ ‫‪ -2-6-5‬تجربه و حباب‏ها‬ ‫‪ -3-6-5‬تشریح حباب‏ها‬ ‫‪ -7-5‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -8-5‬سواالت مروری‬

‫‪ 41‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ 341‬‬ ‫‪ 343‬‬ ‫‪ 346‬‬ ‫‪ 350‬‬ ‫‪ 351‬‬ ‫‪ 354‬‬ ‫‪ 358‬‬ ‫‪ 365‬‬ ‫‪ 372‬‬ ‫‪ 377‬‬ ‫‪ 379‬‬ ‫‪ 381‬‬ ‫‪ 386‬‬ ‫‪ 389‬‬ ‫‪ 395‬‬ ‫‪ 397‬‬ ‫‪ 397‬‬ ‫‪ 401‬‬ ‫‪ 407‬‬ ‫‪ 408‬‬ ‫‪ 417‬‬ ‫‪ 420‬‬ ‫‪ 421‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬ ‫‪ -6-1‬مسابقه انتخاب زیبایی‬ ‫‪ -1-1-6‬استراتژی و تعادل نش‬ ‫‪ -2-1-6‬انتخاب و یادگیری از بازی مسابقه انتخاب زیبایی‬ ‫‪ -2-6‬انجام بازی در بار اول‬ ‫‪ -1-2-6‬تفکر سطح‪K‬‬ ‫‪ -2-2-6‬باورهای پیچیده‬ ‫‪ -3-2-6‬نقاط کانونی‬ ‫‪ -4-2-6‬پاالیش تعادل‬ ‫‪ -5-2-6‬تعادل نش با خطا‬ ‫‪ -3-6‬یادگیری از تجربه‬ ‫‪ -1-3-6‬یادگیری تقویتی‬ ‫‪ -2-3-6‬باور مبتنی بر یادگیری‬ ‫‪ -3-3-6‬یادگیری حاصل از تجربه وزن داده شده‬ ‫‪ -4-3-6‬یادگیری پیش‏بینی‬ ‫‪ -4-6‬خالصه‬ ‫‪ -5-6‬حراج‏ها‬ ‫‪ -1-5-6‬برابری درآمد‬ ‫‪ -2-5-6‬بدشانسی برنده‬ ‫‪ -6-6‬یادگیری برای هماهنگی‬ ‫‪ -1-6-6‬بازی‏های ارتباط ضعیف‬ ‫‪ -2-6-6‬بازی آستانه‏ای کاالی عمومی‬ ‫‪ -7-6‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -8-6‬سواالت مروری‬

‫‪ 23‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪ 424‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬ ‫‪ -7-1‬شواهد آزمایشگاهی در مورد ترجیحات اجتماعی‬

‫‪ 425‬‬ ‫‪4 33‬‬ ‫‪ 438‬‬ ‫‪ 443‬‬ ‫‪ 445‬‬ ‫‪ 446‬‬ ‫‪ 448‬‬ ‫‪ 451‬‬ ‫‪ 457‬‬ ‫‪ 459‬‬ ‫‪ 461‬‬ ‫‪ 465‬‬ ‫‪ 470‬‬ ‫‪ 471‬‬ ‫‪ 472‬‬ ‫‪ 475‬‬ ‫‪ 479‬‬ ‫‪ 480‬‬ ‫‪ 482‬‬ ‫‪ 485‬‬ ‫‪ 487‬‬ ‫‪ 488‬‬ ‫‪ 491‬‬ ‫‪ 491‬‬

‫‪ -1-1-7‬وجهه مطلوب ترجیحات اجتماعی‬ ‫‪ -2-1-7‬وجهه نامطلوب ترجیحات اجتماعی‬ ‫‪ -3-1-7‬تقابل‬ ‫‪ -4-1-7‬انصاف و رقابت‬ ‫‪ -5-1-7‬اصطالح‏شناسی تقابل‬ ‫‪ -2-7‬نابرابری‏گریزی‬ ‫‪ -1-2-7‬نابرابری‏گریزی با اطالعات ناقص‬ ‫‪ -2-2-7‬نابرابری‏گریزی در حالت اطالعات کامل‬ ‫‪ -3-2-7‬ارزیابی مدل‏های نابرابری‏گریزی‬ ‫‪ -3-7‬قصد و هنجار اجتماعی‬ ‫‪ -1-3-7‬مدل انصاف مبتنی بر قصد‬ ‫‪ -2-3-7‬انصاف چیست؟‬ ‫‪ -4-7‬خالصه‬ ‫‪ -5-7‬بخشش پول به خیریه‏ها‬ ‫ن راندن‬ ‫‪ -1-5-7‬بیرو ‏‬ ‫‪ -2-5-7‬چه کسی می‏بیند؟‬ ‫‪ -3-5-7‬چرا افراد می‏بخشند؟‬ ‫‪ -6-7‬قیمت و چسبندگی دستمزد‬ ‫‪ -1-6-7‬مدل تقابل کارگر‬ ‫‪ -2-6-7‬چسبندگی دستمزد در آزمایشگاه‬ ‫‪ -3-6-7‬چه مدت طول می‏کشد تا تغییر در دستمزد فراموش شود؟‬ ‫‪ -4-6-7‬قیمت‏گذاری بنگاه‏ها‬ ‫‪ -7-7‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -8-7‬سواالت مروری‬

‫‪ 95‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪ 495‬‬ ‫‪ 497‬‬ ‫‪ 500‬‬ ‫‪ 502‬‬ ‫‪ 508‬‬ ‫‪ 515‬‬ ‫‪ 516‬‬ ‫‪ 523‬‬ ‫‪ 528‬‬ ‫‪ 530‬‬ ‫‪ 532‬‬ ‫‪ 533‬‬ ‫‪ 534‬‬ ‫‪ 538‬‬ ‫‪ 540‬‬ ‫‪ 541‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬ ‫‪ -1-8‬تکامل و رفتار اقتصادی‬ ‫‪ -1-1-8‬جستجوی غذا و یافتن تابع مطلوبیت‬ ‫‪ -2-1-8‬انتخاب زمان بچه‏دار شدن‬ ‫‪ -3-1-8‬ریسک کل‬ ‫‪ -4-1-8‬رقابت با دیگران‬ ‫‪ -2-8‬فرهنگ و انتخاب چندسطحی‬ ‫‪ -1-2-8‬مقایسه‏های بین فرهنگی‬ ‫‪ -2-2-8‬گروه‏گزینی‬ ‫‪ -3-2-8‬تکامل با هم ژن و فرهنگ‬ ‫‪ -3-8‬خالصه‬ ‫‪ -4-8‬شکاف جنسیتی‬ ‫‪ -1-4-8‬تمایل به ریسک‬ ‫‪ -2-4-8‬تمایل به رقابت‬ ‫‪ -3-4-8‬ترجیحات اجتماعی‬ ‫‪ -4-4-8‬چرا مردان و زنان با هم فرق دارند؟‬ ‫‪ -5-8‬اقتصاد خانواده‬

‫ ‬

‫‪5 45‬‬ ‫‪ 545‬‬

‫‪ -6-8‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -7-8‬سواالت مروری‬

‫‪ 47‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪ 547‬‬ ‫‪ 551‬‬ ‫‪ 557‬‬ ‫‪ 559‬‬ ‫‪ 561‬‬ ‫‪ 561‬‬ ‫‪ 567‬‬ ‫‪ 572‬‬ ‫‪ 575‬‬ ‫‪ 577‬‬ ‫‪ 579‬‬ ‫‪ 583‬‬ ‫‪ 589‬‬ ‫‪ 592‬‬ ‫‪ 597‬‬ ‫‪ 599‬‬ ‫‪ 602‬‬ ‫‪ 603‬‬ ‫‪ 606‬‬ ‫‪ 611‬‬ ‫‪ 615‬‬ ‫‪ 616‬‬ ‫‪ 617‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬ ‫‪ -1-9‬معرفی مغز‬ ‫‪ -1-1-9‬نقشه مغز یک اقتصاددان‬ ‫‪ -2-1-9‬فرآیندهای مغز‬ ‫‪ -3-1-9‬سیستم‏های کنترل اجرایی‬ ‫‪ -2-9‬ارزش‏گذاری پاداش‏ها و یادگیری‬ ‫‪ -1-2-9‬ارزیابی پاداش‬ ‫‪ -2-2-9‬یادگیری در مورد پاداش‏ها‬ ‫‪ -3-2-9‬ریسک و نااطمینانی‬ ‫‪ -4-2-9‬انواع مختلف پاداش‬ ‫‪ -3-9‬تصمیم‏گیری‬ ‫‪ -1-3-9‬انتخاب و استراتژی‬ ‫‪ -2-3-9‬انصاف و هنجارها‬ ‫‪ -3-3-9‬تنبیه و نابرابری‏گریزی‬ ‫‪ -4-3-9‬تورش حال و مغز درگیر در تضاد‬ ‫‪ -5-3-9‬مدل‏های خویشتنی چندگانه‬ ‫‪ -4-9‬خالصه‬ ‫‪ -5-9‬اعتیاد‬ ‫‪ -1-5-9‬یک مدل اعتیاد عقالیی‬ ‫‪ -2-5-9‬تورش و اعتیاد‬ ‫‪ -3-5-9‬نشانه‏ها و اعتیاد‬ ‫‪ -9-5-4‬اعتیاد و علم اعصاب‬ ‫‪ -6-9‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -7-9‬سواالت مروری‬

‫‪ 19‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ 619‬‬ ‫‪ 624‬‬ ‫‪ 628‬‬ ‫‪ 631‬‬ ‫‪ 633‬‬ ‫‪ 636‬‬ ‫‪ 641‬‬ ‫‪ 643‬‬ ‫‪ 646‬‬ ‫‪ 649‬‬ ‫‪ 651‬‬ ‫‪ 653‬‬ ‫‪ 653‬‬

‫فصل دهم‪ :‬شادکامی و مطلوبیت‬ ‫‪ -1-10‬چه چیزی باعث خوشحالی می‏شود؟‬ ‫‪ -1-1-10‬شادکامی نسبی است‬ ‫‪ -2-1-10‬تطبیق‏پذیری و عادت‬ ‫‪ -2-10‬آیا می‏دانیم چه چیزی باعث خوشحالی ما می‏شود؟‬ ‫‪ -1-2-10‬مطلوبیت به یاد آورده‏شده‬ ‫‪ -2-2-10‬خطای پیش‏بینی‬ ‫‪ -3-10‬انتخاب و التزام‬ ‫‪ -1-3-10‬آیا تورش حال مشکل‏ساز است؟‬ ‫‪ -2-3-10‬التزام قبلی‬ ‫‪ -3-3-10‬آیا افراد دوست دارند حق انتخاب داشته باشند؟‬ ‫‪ -4-10‬خالصه‬ ‫‪ -5-10‬سالمت و شادکامی‬ ‫‪ -1-5-10‬اندازه‏گیری ارزش درمان‬

‫‪6 58‬‬ ‫‪ 660‬‬ ‫‪ 660‬‬ ‫‪ 663‬‬ ‫‪ 666‬‬ ‫‪ 666‬‬ ‫‪ 669‬‬ ‫‪ 675‬‬ ‫‪ 676‬‬

‫‪ -2-5-10‬بهبود مطلوبیت به خاطر سپرده‏شدة حاصل از درمان‬ ‫‪ -6-10‬پس‏انداز و بازنشستگی‬ ‫‪ -1-6-10‬خطای پیش‏‏بینی در پس‏انداز‬ ‫‪ -2-6-10‬استقالل سرمایه‏گذار‬ ‫‪ -7-10‬تبادل رفاه‬ ‫‪ -1-7-10‬تبادل تورم و بیکاری‬ ‫‪ -2-7-10‬برجسته شدن مالیات‬ ‫‪ -8-10‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -9-10‬سواالت مروری‬

‫‪ 77‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ 678‬‬ ‫‪ 678‬‬ ‫‪ 685‬‬ ‫‪ 691‬‬ ‫‪ 697‬‬ ‫‪ 698‬‬ ‫‪ 699‬‬ ‫‪ 702‬‬ ‫‪ 704‬‬ ‫‪ 708‬‬ ‫‪ 711‬‬ ‫‪ 712‬‬ ‫‪ 712‬‬

‫فصل یازدهم‪ :‬سیاست و رفتار‬ ‫‪ -1-11‬طراحی سازوکارهای خوب‬ ‫‪ -1-1-11‬تراژدی منابع مشترک‬ ‫‪ -2-1-11‬تطبیق بازارها‬ ‫‪ -3-1-11‬حراج طیف امواج‬ ‫‪ -4-1-11‬اقتصاد رفتاری و طراحی سازوکارها‬ ‫‪ -2-11‬نیشگون و تغییر رفتار‬ ‫‪ -1-2-11‬حساب‏های پس‏انداز‬ ‫‪ -2-2-11‬پیش‏فرض قراردادن پس‏انداز‬ ‫‪ -3-2-11‬نیشگون‬ ‫‪ -4-2-11‬نیشگون و تغییر رفتار‬ ‫‪ -3-11‬خالصه‬ ‫‪ -4-11‬مطالعات بیشتر‬ ‫‪ -5-11‬سواالت مروری‬

‫‪ 15‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪ 723‬‬

‫فهرست واژگان تخصصی اقتصاد رفتاری‬ ‫کتابنامه‬

‫پیش‏گفتار پدیدآور‬

‫‪15‬‬

‫پیش‏گفتار پدیدآور‬

‫نگارش این کتاب به چهار یا پنج سال پیش بازمی‏گردد که در حال ارائه درسی‬ ‫به نام «استراتژی و بازی‏ها» در سال نخست دوره لیسانس بودم‪ .‬فکر اصلی من آن‬ ‫بود تا در خالل انجام آزمایش‏های تجربی در کالس‪ ،‬برخی از ایده‏های بنیادین علم‬ ‫اقتصاد و نظریه بازی را به دانشــجویان نشان دهم‪ .‬تدریس در این کالس‪ ،‬دانش و‬ ‫عالقه من را به علم اقتصاد رفتاری صد چندان کرد؛ هرچند این شــیفتگی با دیدن‬ ‫منابع محدود آموزشــی برای دانشجویان عالقه‏مند به این حوزه جذاب اقتصاد‪ ،‬به‬ ‫یأس و سرخوردگی بدل شد‪ .‬چنین شد که سرانجام تصمیم گرفتم تا کتابی در این‬ ‫حوزه بنویسم‪.‬‬ ‫هدف اصلی من در نگارش این کتاب آن بود که همزمان به دو مقوله «جذابیت»‬ ‫و «اهمیت» اقتصاد رفتاری بپردازم‪ .‬می‏خواستم تا از یک سو اصول‪ ،‬نظریه‏ها و نتایج‬ ‫بنیادین این علم را بیان کنم و از ســوی دیگر نشان دهم که این نتایج تا چه اندازه‬ ‫گیرا و مسحور کننده‏اند‪ .‬همچنین می‏خواســتم با نشان دادن کاربردهای این علم‪،‬‬ ‫نشــان دهم که چرا علم اقتصاد رفتاری برای فهم دنیای پیرامون ما ضروری است‪.‬‬ ‫می‏خواســتم کتابی بنگارم که برای یک خواننده عام قابل فهم باشد؛ نه خواننده‏ای‬ ‫که آموخته اقتصاد اســت یا با زبان جبر آشناست‪ .‬قضاوت با شماست که ببینید آیا‬ ‫توانسته‏ام به آنچه می‏خواستم دست یابم یا خیر‪.‬‬ ‫بی‏شک‪ ،‬نگارش این کتاب بدون مشارکت کسانی که در این علم به تولید دانش‬ ‫پرداخته‏اند میســر نبود‪ .‬از تمامی این افراد سپاســگزارم‪ ،‬به‏خصوص از کسانی که‬ ‫کار مــن را با نگارش مقاالت علمی در این زمینه هموار کردند‪ .‬مقاالتی که در کنار‬ ‫هم‪ ،‬تصویر روشــنی از «رفتار اقتصادی» به من ارائــه کردند‪ .‬مایلم برای رهایی از‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪16‬‬

‫احتمال از قلم افتادن نامی‪ ،‬یکجا از تمامی آنها سپاسگزاری کنم‪ .‬امیدوارم تا درباره‬ ‫کارهای فوق‏العاده‏شان‪ ،‬حق مطلب را ادا کرده باشم‪ .‬آشکار است که تمامی مطالب‬ ‫مندرج در این کتاب‪ ،‬ایده‏های من است و لزومًا منعکس‏کننده نظرات محققانی که‬ ‫به کارهای آنها ارجاع داده‏ام نیســت‪ .‬از این رو‪ ،‬تمامی اشتباهات در این نوشتار‪ ،‬به‬ ‫من بازمی‏گردد‪.‬‬ ‫تشــکر بســیار از همســرم آنا که مرا در نگارش این کتاب یاری رساند‪ .‬او در‬ ‫هنگام نگارش کتاب بســیار صبور و حامی من بود‪ .‬در عمل نیز بســیار نکته‏سنج‬ ‫بود‪ ،‬به‏طوری که تا مطلبی حتی‏االمکان به‏طور کامل و شفاف توضیح داده نمی‏شد‪،‬‬ ‫راضی نمی‏شــد‪ .‬همچنین او منبع بسیاری از الهامات من و معبری برای نگاهی نو‬ ‫به مقوالت کهنه بود‪.‬‬ ‫باید از دانشــجویان و همکارانم که در درس «اســتراتژی و بازی‏ها» همراه من‬ ‫بودند‪ ،‬تشــکر کنم‪ .‬آنها نیز به من چیزهای بســیاری آموختند‪ .‬در نهایت‪ ،‬از میرنا‬ ‫وودِرز تشــکر می‏کنم که انسانی خارق‏العاده و الهام‏بخش و مشاوری شگرف برای‬ ‫من بوده و خواهد بود‪.‬‬

‫پیش‏گفتار مرتجامن‬

‫‪17‬‬

‫پیش‏گفتار مترجمان‬

‫شــاید بتوان گفت که عالقه مترجمان حاضر به ترجمه این کتاب از دو ریشــه‬ ‫متفاوت نشأت گرفته است‪ .‬یکی از ما به دلیل سال‏ها تدریس و تحقیق در دروسی‬ ‫بازی و نظریه قرارداد دریافت که فهم دقیق رفتارهای‬ ‫همچــون اقتصاد خرد‪ ،‬نظریه ‏‏‬ ‫خرد اقتصادی بدون شناخت ریشــه‏های روان‏شناختی انسان‏ها امکان‏پذیر نیست‪.‬‬ ‫دیگری در خالل تدریس انتخاب عمومی به عنوان محمل بررســی رفتار بازیگران‬ ‫سیاســی از منظر علم اقتصاد دریافت که درک این فضا نیازمند شناخت منظومه‏ای‬ ‫از علوم انســانی و اجتماعی‪ ،‬باالخص اقتصاد‪ ،‬علوم سیاسی و روان‏شناسی است‪.‬‬ ‫علی‏‏‏‏رغم این دو خاستگاه متفاوت‪ ،‬هر دو ما دریافتیم که چه میزان فهم ما از رفتار‬ ‫اقتصادی ناقص و تا چه حد مباحث بین‏رشته‏ای همچون اقتصاد رفتاری در کشور‬ ‫ما محجور و ناشــناخته است‪ .‬در حالی‏که هنوز عمده توان اکثر ما در دانشکده‏های‬ ‫اقتصاد ایران بــه تدریس دروس پایه اقتصاد خرد‪ ،‬اقتصاد کالن و اقتصادســنجی‬ ‫اختصاص می‏یابد‪ ،‬اقبال چندانی به حوزه‏های مختلف اقتصاد بین‏رشــته‏ای در میان‬ ‫استادان دانشکده‏های اقتصاد دیده نمی‏شود‪ .‬به جد باید گفت شکاف علمی موجود‬ ‫در مجامع علمی ایران و کشــورهای پیشرو در شاخه‏هایی مانند اقتصاد رفتاری به‬ ‫چیزی نزدیک به نیم قرن می‏رســد‪ .‬این وضعیــت کمابیش در حوزه‏های مختلف‬ ‫بین‏رشته‏ای اقتصاد مشابه است‪.‬‬ ‫کتاب حاضر تالشــی است اندک برای انتقال دانش در حوزه مشترک اقتصاد و‬ ‫روان‏شناسی به مجامع دانشگاهی و به میان عالقه‏مندان داخلی‪ .‬این کتاب آموزشی‬ ‫که برای سطوح کارشناسی و کارشناســی ارشد نگاشته شده‪ ،‬سرشار از مثال‏هایی‬ ‫جذاب اســت که مطالعه گسترده و تسلط نویســنده بر موضوع را به‏خوبی نمایان‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪18‬‬

‫می‏ســازد‪ .‬همچنین منابع گسترده داخل متن به همراه منابع پیشنهادی مطالعاتی در‬ ‫پایــان هر فصل‪ ،‬مداخلی برای ورود خوانندگان به دنیای جذاب اقتصاد رفتاری را‬ ‫فراهــم می‏آورند‪ .‬در حالی‏که ترجمه این کتاب چیزی نزدیک به دو ســال به طول‬ ‫انجامید‪ ،‬نویسنده کتاب ویرایش دوم این کتاب را با اضافات اندکی بر ویرایش اول‬ ‫روانــه بازار کرد‪ .‬از این رو‪ ،‬خوانندگانی که تمایل به مطالعه مطالب بیشــتر دارند‪،‬‬ ‫می‏توانند به نسخه ویرایش دوم این کتاب نیز مراجعه کنند‪.‬‬ ‫ترجمه این کتاب مدیون شکیبایی همســران ماست که اگر همیاری آنها نبود‪،‬‬ ‫ترجمه این کتاب میســر نمی‏شــد‪ .‬از صمیم قلب از آنها سپاسگزاریم‪ .‬همچنین از‬ ‫ادوارد کارترایت متشــکریم که به ما اجازه ترجمه این کتاب را داد‪ ،‬هرچند از این‬ ‫نکته آگاه بود که به دلیل عدم رعایت حقوق مولفین خارجی در ایران‪ ،‬نفع مالی‏ای از‬ ‫ترجمه این کتاب نصیب او نخواهد شد‪ .‬از جناب آقای کیان‏وند دانشجوی دکترای‬ ‫اقتصاد و ســرکار خانم تقی‏زاده نیز سپاســگزاریم که ما را در فرآیند آماده‏ســازی‬ ‫ی رســاندند‪ .‬از انتشارات دنیای اقتصاد نیز متشکریم که چاپ این کتاب‬ ‫کتاب یار ‏‬ ‫را برعهــده گرفت‪ .‬در پایان‪ ،‬بر خــود الزم می‏بینیم تا به این نکته اذعان نماییم که‬ ‫هرگونه کوتاهی و قصور در ترجمه این کتاب‪ ،‬بر عهده ماست‪ .‬امید است با ارسال‬ ‫نظرات ارزشمندتان ما را در ارتقای این ترجمه یاری رسانید‪.‬‬ ‫دکتر قهرمان عبدلی‬ ‫دکتر حسین میرشجاعیان حسینی‬ ‫دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران‬

‫ادوارد کارترایت و اقتصاد رفتاری‬

‫‪19‬‬

‫ادوارد کارترایت و اقتصاد رفتاری‬

‫در خالل دهه‏های گذشته‪ ،‬اقتصاد رفتاری علم اقتصاد را به شدت متحول ساخته‬ ‫است‪ .‬اقتصاد رفتاری با شناخت حقایقی همچون آنکه انسان‏ها گاهی اشتباه می‏کنند‪،‬‬ ‫مراقب یکدیگر هســتند‪ ،‬و برخالف آنچه اقتصاددانان به‏طور مرســوم پنداشته‏اند‪،‬‬ ‫بی‏عاطفه و حسابگر نیستند‪ ،‬انسان را به متن علم اقتصاد بازگردانده است‪ .‬این نتایج‬ ‫چنان مهیج و خیره‏کننده‏اند که نگاه ما به رفتار اقتصادی انســان‏ها را به کلی تغییر‬ ‫داده است‪ .‬کتاب حاضر تالش می‏کند تا علت چنین تغییر نگرشی را توضیح دهد‪.‬‬ ‫کتابی که در دســت شماســت‪ ،‬یافته‏ها و دریافت‏های اقتصــاد رفتاری را به‬ ‫شکلی قابل فهم بیان کرده و ایده‏های مهمی همسصچون حسابداری ذهنی‪ ،‬نظریه‬ ‫چشــم‏انداز‪ ،‬تورش حال‪ ،‬نابرابری‏گریزی و یادگیری را به تفصیل توضیح می‏دهد‪.‬‬ ‫برای آنکه بدانیم چرا اقتصاد رفتاری برای درک دنیای پیرامون ما ضروری اســت‪،‬‬ ‫کاربردهای این علم در زمینه‏های مختلفی همچون حراج‏ها‪ ،‬سقوط بازارهای سهام‪،‬‬ ‫صدقه و خیرات‪ ،‬مراقبت‏های بهداشتی‪ ،‬پس‏انداز برای دوران بازنشستگی‪ ،‬شکاف‬ ‫جنسیتی‪ ،‬اعتیاد و بسیاری از موضوعات متنوع دیگر تشریح شده است‪.‬‬ ‫موضوع جدید و جالب توجه دیگر‪ ،‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناســی است‬ ‫که در این کتاب به‏طور تفصیلی بدان پرداخته شده است‪ .‬نقش تکامل و فرهنگ در‬ ‫شکل‏گیری رفتار نوین اقتصادی نیز فصلی را به خود اختصاص داده است‪ .‬توجه به‬ ‫عوامل شادی‏بخش و روش‏های ترغیب مردم به زندگی شادتر از دیگر موضوعات‬ ‫مورد بررســی در این کتاب است‪ .‬تمامی مباحث فوق در کنار هم‪ ،‬کتاب حاضر را‬ ‫به متنی روان‪ ،‬جامع و ارزشــمند برای تمامی دانشجویان بدل ساخته است‪ .‬ادوارد‬ ‫کارترایت مدرس اقتصاد دانشگاه کِنت در کانتربری بریتانیاست‪.‬‬

‫بخش اول‬

‫مقدمه‬

‫پیش‏گفتار پدیدآور‬

‫‪21‬‬

‫فصل اول‬ ‫مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫بسیار طبیعی است که کتاب را با پرسیدن این سوال آغاز کنیم که اقتصاد رفتاری‬ ‫چیست؟ این سوالی سخت است‪ ،‬اما من به شما سه پاسخ ارائه می‏دهم‪ .‬شاید فکر‬ ‫کنید که حتی دو پاسخ هم زیادی است‪ .‬اما من معتقدم که اگر هر سه پاسخ را کنار‬ ‫هم بگذاریم‪ ،‬به تعریفی از اقتصاد رفتاری می‏رســیم که می‏تواند راضی‏کننده باشد‪.‬‬ ‫اولین پاسخ من بدین‏صورت است‪:‬‬ ‫اقتصاد رفتاری علمی است که به فهم رفتار اقتصادی و نتایج آن می‏پردازد‪ .‬این‬ ‫علم تالش می‏کند تا دریابد چرا افراد فســت‏فود می‏خورند‪ ،‬سر کار می‏روند‪ ،‬برای‬ ‫دوران بازنشستگی خود پس‏انداز می‏کنند‪ ،‬به خیریه‏ها پول می‏بخشند‪ ،‬به دنبال اخذ‬ ‫مدارک تحصیلی‏اند‪ ،‬ماشین‏های کهنه خود را می‏فروشند‪ ،‬در مسابقات اسب‏دوانی‬ ‫شرط‏بندی می‏کنند‪ ،‬قادر به ترک سیگار نیستند و ‪ . ...‬همچنین اقتصاد رفتاری تالش‬ ‫می‏کند تا بفهمد که آیا افراد انتخاب‏های صحیحی می‏کنند و اینکه چگونه می‏توان‬ ‫آنها را در اخذ انتخاب‏های بهتر یاری کرد‪.‬‬ ‫این تعریف را دوســت دارم؛ زیرا می‏خواهم پاسخ تمامی این سوال‏ها را بدانم‪.‬‬ ‫اما مشــکل آنجاست که این تعریف آنچنان وسیع است که بعید می‏دانم مفید فایده‬ ‫باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬ما نیازمند تعریفی متفاوت هستیم‪ .‬برای یافتن این تعریف متفاوت‪،‬‬

‫‪23‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫«هرچند که استراتژی شما زیبا باشد‪ ،‬هر از گاهی باید نگاهی‬ ‫به نتایج بیاندازید»‪.‬‬ ‫سِر وینستون چرچیل‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪24‬‬

‫می‏توانیــم از این واقعیت بهره بگیریم که اقتصاددانان از الگوی نظری جالبی برای‬ ‫فهم رفتار اقتصادی و تبعات آن استفاده می‏کنند‪ .‬این الگوی نظری که در هر کتاب‬ ‫درســی اقتصاد یافتنی است‪ ،‬به ما داستانی زیبا ارائه می‏کند که در آن نشان می‏دهد‬ ‫یک سیســتم اقتصادی چگونه ممکن است کار کند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬ما در این الگو‬ ‫می‏توانیم منحنی‏های عرضه و تقاضا را استخراج کنیم‪ ،‬قیمت‏ها و مقادیر تعادلی را‬ ‫به دست آوریم و مکانیسم یا سیاستی را طرح‏ریزی کنیم که کارایی و رفاه اجتماعی‬ ‫را افزایش دهد‪.‬‬ ‫مشکل نهایی این مدل استاندارد اقتصادی آن است که بر اساس تعدادی فروض‬ ‫قوی بنیان گذاشته شده اســت‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬این مدل استاندارد چنین می‏پندارد‬ ‫که مردم شبیه انســان اقتصادی هســتند که در تصمیمات خود‪ ،‬عاقل‪ ،‬حساب‏گر‬ ‫و خودخواه اســت‪ .‬آنها ظرفیت محاســباتی ذهنی نامحدودی دارند و هرگز دچار‬ ‫خطای سیســتماتیک نمی‏شوند‪ .‬همچنین مدل استاندارد اقتصادی فرض می‏کند که‬ ‫نهادهای بازار چنان کار می‏کنند که قیمت‏ها همگرا شــده و ب ‏ه گونه‏ای اسرارآمیز‪،‬‬ ‫به تعادل می‏رســند‪ .‬این در حالی است که هیچ دلیل واضحی وجود ندارد که نشان‬ ‫دهد چرا مردم می‏توانند با الگوی انسان اقتصادی مشابهت یابند یا چرا باید نهادهای‬ ‫بازار‪ ،‬کار کنند‪ .‬این نکات من را به تعریف دوم از اقتصاد رفتاری کشاند‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری به آزمون مدل اســتاندارد اقتصادی بر روی انسان‏ها می‏پردازد تا‬ ‫ببیند این مدل چه زمانی کار می‏کند و چه زمانی قادر به عمل نیست‪ .‬همچنین این‬ ‫پرســش را مطرح می‏سازد که آیا مدل متعارف باید به‏کلی زیر و رو شود یا آنکه با‬ ‫اندکی تعدیل‪ ،‬انطباق بهتری با واقعیت خواهد یافت‪.‬‬ ‫این تعریف‪ ،‬تعریفی دقیق‏تر و کاربردی‏تر اســت‪ .‬اما این ســوال را بی‏پاســخ‬ ‫می‏گذارد که ما چگونه می‏توانیم مدل اســتاندارد را آزمــون یا آن را تعدیل کنیم‪.‬‬ ‫سپس این سوال پیش می‏آید که مگر اقتصاددانان در خالل این همه سال‪ ،‬مدل خود‬ ‫را آزمون نکرده‏اند؟ متاســفانه باید گفت چرا‪ .‬اما مدل استاندارد چنان انعطاف‏پذیر‬ ‫اســت که می‏توان هر نوع بی‏قاعدگی و امر خــاف واقع را با آن توضیح داد‪ .‬این‬ ‫درست تله‏ای است که باید مواظب بود تا در آن نیافتاد‪ .‬چنین است که ما به تعریف‬ ‫سوم و آخر می‏رسیم‪.‬‬

‫‪25‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫اقتصــاد رفتاری علمی اســت در خصــوص به‏کارگیــری یافته‏های تجارب‬ ‫آزمایشگاهی‪ ،‬روان‏شناسی و بقیه علوم اجتماعی در علم اقتصاد‪.‬‬ ‫حال با دانستن شواهدی از رفتار انسانی و روان‏شناسی‪ ،‬قادر به آزمون‪ ،‬تعدیل یا‬ ‫تعمیر اساسی مدل استاندارد اقتصادی خواهیم بود‪ .‬کوتاه سخن آنکه با چنین کاری‪،‬‬ ‫قادر به جایگزینی انسان اقتصادی با انسان هوشمند می‏شویم‪.‬‬ ‫به‏نظرم اگر ســه تعریف گذشته را ترکیب کنیم‪ ،‬به توازنی زیبا دست می‏یابیم‪:‬‬ ‫اقتصاد رفتاری علمی است که به نحوی موثر‪ ،‬اقتصاد متعارف را در فهم هرچه بهتر‬ ‫رفتار اقتصادی یاری می‏رســاند‪ .‬از این رو‪ ،‬هدف از این علم مسلما انتقاد از مدل‬ ‫استاندارد اقتصادی و برجسته ساختن نقاط ضعف آن نیست‪ .‬آزمون مدل استاندارد‬ ‫وسیله‏ای است برای رسیدن به یک هدف غایی و آن هدف غایی چیزی نیست جز‬ ‫فهم هرچه بهتر رفتار اقتصادی‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری حدودا در خالل ‪ 40‬سال گذشته بلوغ یافته است‪ .‬در این زمان‪،‬‬ ‫مدل‏های اســتاندارد اقتصادی به شیوه‏های متفاوتی به آزمون‏های ما پاسخ داده‏اند‪.‬‬ ‫گاهی مدل‏ها به‏خوبی کار کرده‏اند که خبر خوشــی بــرای اقتصاددانان متعارف و‬ ‫خبری نه‏چندان جذاب برای اقتصاددانان رفتاری است‪ .‬گاهی نیز ناکارآمد و بی‏فایده‬ ‫بوده‏اند که البته این خبری بد برای همه اســت (به‏جز کســانی که دوست دارند تا‬ ‫علم اقتصاد را دســت بیاندازند)‪ .‬آنچه عمومــا اتفاق افتاد‪ ،‬ترکیبی میانی بود که در‬ ‫آن گاهی اوقات مدل‏ها بسیار خوب و گاهی بسیار بد عمل می‏کردند‪ .‬اما در اغلب‬ ‫موارد‪ ،‬عملکرد مدل‏ها آنچنان دور از واقع نبود و با اندکی تعدیل‪ ،‬آنها قادر به ارائه‬ ‫نتایج بسیار بهتری بودند‪.‬‬ ‫این خبری مهیج است؛ زیرا به ما می‏گوید که اقتصاد رفتاری می‏تواند چیزهای‬ ‫زیادی به ما بیاموزد‪ .‬اقتصاد رفتاری به ما می‏گوید چه هنگام مدل استاندارد اقتصادی‬ ‫می‏توانــد خوب کار کند و چــه موقع نمی‏تواند و ما چگونــه می‏توانیم مدل‏های‬ ‫اســتاندارد را برای تطبیق بهتر با واقعیت جرح و تعدیل کنیم‪ .‬این یک پیشــرفت‬ ‫است که نشان می‏دهد چرا اقتصاد رفتاری‪ ،‬اقتصاد مرسوم و توانایی ما در فهم رفتار‬ ‫اقتصادی را متحول می‏سازد‪ .‬امیدوارم در این کتاب‪ ،‬چنان نتایج و یافته‏های اقتصاد‬ ‫رفتاری را بیان سازم تا خود متوجه جذابیت و آموزندگی این علم شوید‪.‬‬

‫در این فصل‪ ،‬پیش از مروری بر باقی فصل‏های کتاب‪ ،‬تصویری کلی از ایده‏ها‬ ‫و مفاهیم اصلی اقتصاد رفتاری ارائه می‏دهم‪.‬‬

‫‪ -1-1‬تاریخچه و مباحثاتی در اقتصاد رفتاری‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪26‬‬

‫اقتصاد رفتاری تاریخچه‏ای جالب و پر‏فراز و نشیب دارد‪ .‬در این بخش قصد ندارم‬ ‫تا مطالعه‏ای عمیق در تاریخچه اقتصاد رفتاری داشــته باشم‪ .‬اما نگاهی اجمالی به‬ ‫آن می‏تواند مفید باشــد؛ زیرا ما را با انگیزه‏های شکل‏گیری و مباحثات و مجادالت‬ ‫پیرامون آن آشــنا می‏سازد‪ .‬این مناظرات همچنان ادامه دارد و از این رو دانستن آن‬ ‫پیش از مطالعه دستاوردهای اقتصاد رفتاری می‏تواند مفید باشد‪.‬‬ ‫ســخت اســت که بگوییم اقتصاد رفتاری از چه زمانی آغاز گشــته است‪ ،‬اما من‬ ‫می‏خواهم بنیان‏گذاری آن را به «آدام اسمیت» نسبت دهم‪ .‬همه دانشجویان رشته اقتصاد‬ ‫با کتاب «تحقیق در علل ثروت ملل» آدام اسمیت آشنا هستند که در سال ‪ 1776‬انتشار‬ ‫یافت‪ .‬در آن کتاب‪ ،‬اســمیت نظریه دست نامرئی بازار را به‏خوبی توضیح می‏دهد‪ .‬اما‬ ‫برای اکثر اقتصاددانان‪ ،‬کتاب پیشین اسمیت با نام «نظریه عواطف اخالقی» که در سال‬ ‫‪ 1759‬انتشار یافت‪ ،‬نسبتا ناشناخته است‪ .‬در واقع‪ ،‬ابتدا در این کتاب بود که نظریه دست‬ ‫نامرئی مطرح شد‪ .‬نکته جالب در این کتاب آن است که اسمیت توضیح می‏دهد که مردم‬ ‫تنها به دنبال منافع شخصی خود نیستند‪ ،‬بلکه به‏طور طبیعی با دیگران احساس همدردی‬ ‫می‏کنند و همچنین تمایل ذاتی به فضایل اخالقی دارند‪.‬‬ ‫به‏طور خالصه باید گفت که اسمیت در کتاب نظریه عواطف اخالقی مطالبی‬ ‫را عنوان می‏کند که در حدود ‪ 30‬ســال گذشته در مباحث اقتصاد رفتاری مطرح‬ ‫می‏شــود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬یکی از مباحث مطرح‏شده‪ ،‬اهمیت پاداش و تنبیه است‬ ‫که ما در فصل هفتم بــدان خواهیم پرداخت‪ .‬موضوع دیگر‪ ،‬اثرگذاری عرف و‬ ‫عادت اســت که ما در فصل پنجم آن را بررســی می‏کنیم‪ .‬به نظر من‪ ،‬اسمیت‬ ‫آنقدر کار انجام داده اســت تا بتــوان او را به‏راحتی پدر اقتصاد رفتاری خواند‪.‬‬ ‫ســوال جالب آن اســت که چرا ما باید ‪ 200‬ســال منتظر بمانیم تا اقتصاددانان‬ ‫ایده‏های اسمیت را جدی بگیرند؟‬ ‫البته این ســوال کمی غلط اســت‪ ،‬زیرا ســال‏های مدید پس از آدام اسمیت‪،‬‬

‫‪ -1‬تکانه یا ‪ impulse‬میل ناگهانی وگریزناپذیر برای انجام فوری یک عمل است که غالبا به عملی بدون قصد و اراده‬ ‫که نمی‏توان آن را به خاطر آورد‪ ،‬منجر می‏شود (م‪).‬‬

‫‪27‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫روان‏شناسی و اقتصاد دست در دست یکدیگر پیش رفتند‪ .‬اقتصاددانان اولیه اهمیت‬ ‫بسیاری برای مباحثی چون هیجانات‪ ،‬تکانه‏ها‪ ،1‬محرک‏ها و اخالقیات قائل بودند‪.‬‬ ‫به‏عنوان مثال‪ ،‬قانون نزولی بودن مطلوبیت نهایی که یکی از مهم‏ترین اصول بنیادین‬ ‫مدل استاندارد اقتصادی است‪ ،‬بر پایه نظریه‏های روان‏شناسی بنیان نهاده شد و این‬ ‫بدان معناست که اقتصاددانان غالبا تمایل به همکاری با روان‏شناسان برای حمایت و‬ ‫توسعه کارهایشان داشتند‪ .‬اما در ابتدای قرن بیستم‪ ،‬علم اقتصاد از علم روان‏شناسی‬ ‫فاصلــه گرفت و اقتصاد رفتاری (البتــه اگر بتوان آن را در آن زمان بدین نام نامید)‬ ‫برای مدت نی ‏م قرن ناپدید شــد‪ .‬این جدایی ابتدا توســط ویلفردو پارتو صورت‬ ‫گرفت‪ .‬او در نامه‏ای در سال ‪ 1897‬نوشت‪:‬‬ ‫«اقتصاد سیاسی اصیل تمایل به اتکای حداقلی به روان‏شناسی دارد»‪ .‬احتماال از‬ ‫همین‏رو است که وقتی در ســال ‪ 1900‬مقاله‏ای را در زمینه رهیافت جدیدش به‬ ‫نظریه انتخاب نگاشت‪ ،‬مدعی شد که یکی از مهم‏ترین دستاوردهایش آن است که‬ ‫«تمامی تحلیل‏های روان‏شناســی حذف شده است»‪ .‬چرا ما می‏خواهیم علم اقتصاد‬ ‫را از شر علم روان‏شناسی رهایی بخشیم و این امر چگونه ممکن است؟‬ ‫بهتر اســت ابتدا به ســوال دوم بپردازیم‪ .‬در صورتی می‏توان روان‏شناسی را از‬ ‫علم اقتصاد بیرون کشــید که به جای تمرکز بر تمایل افــراد‪ ،‬بر انتخاب آنها تکیه‬ ‫کنیم‪ .‬به‏جای اینکه سعی کنیم تا دریابیم چرا افراد چنین می‏کنند‪ ،‬استنتاج‏های خود‬ ‫را تنها بر این ســوال قرار دهیم که آنها چه می‏کنند‪ .‬در نقل قولی دیگر از پارتو‪ ،‬او‬ ‫می‏گوید‪« :‬من تمایلی ندارم تا بدانم چرا افراد نسبت به انتخاب دو گزینه بی‏تفاوتند‪،‬‬ ‫من تنها به دنبال حقایق ناب و عریان هستم»‪ .‬این رهیافت این امکان را به پارتو و‬ ‫اقتصاددانان بعد از او داد تا از ســوال‏های پیچیده روان‏شناسی رهایی یابند و نظریه‬ ‫انتخاب عقالیی را بر پایه ریاضیات توسعه دهند‪.‬‬ ‫در واقــع‪ ،‬این ســوال پارتو که اگر مردم منطقی باشــند چگونه رفتار می‏کنند‪،‬‬ ‫سوالی خوب و منطقی است‪ .‬زیرا مبنایی را برای کار و توسعه دانش اقتصاد به آنها‬ ‫ارائه می‏دهد‪ .‬سوالی مشــابه را می‏توان مطرح کرد (چنان‏که آدام اسمیت در بحث‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪28‬‬

‫دست نامرئی مطرح کرد) که اگر مردم خودخواه باشند‪ ،‬چگونه رفتار خواهند کرد‪.‬‬ ‫اگــر ما برای راحتی در فرموله‏کردن ریاضی رفتارها فرض کنیم که افراد منطقی و‬ ‫خودخواهند‪ ،‬این مسلما بدان معنا نیست که مردم واقعا منطقی و خودخواهند‪ .‬آدام‬ ‫اسمیت و پارتو با پرسیدن این سوال که چه زمان باید از مردم انتظار انتخاب عقالیی‬ ‫داشت و چه زمانی نمی‏توان چنین انتظاری داشت‪ ،‬نشان دادند که به وضوح به این‬ ‫تمایز واقف بودند‪.‬‬ ‫مشکل آنجاست که این احتیاط‏ها می‏تواند به‏راحتی در ورای زیبایی یا سادگی‬ ‫تحلیل‏ها گم و فراموش شود‪ .‬گمانه آدام اسمیت مبنی بر آنکه افراد «اغلب با تعقیب‬ ‫منافع خود‪ ،‬منافع جامعه را بیش از حالتی که از ابتدا می‏خواســتند بهبود بخشــند‪،‬‬ ‫ارتقا می‏دهند»‪ ،‬واقعا جالب است‪ .‬به‏طور مشابه‪ ،‬نظریه جدید انتخاب پارتو به‏طور‬ ‫گسترده کاربست‏پذیر است‪ .‬در مواجهه با این‏‏‏‏‏گونه جذابیت و سادگی‪ ،‬نادیده گرفتن‬ ‫این واقعیت که افراد نه عاقل و نه خودخواهند‪ ،‬کاری بس ساده است‪ .‬چنین شد که‬ ‫انسان اقتصادی به شهریار بدل شد و اقتصاددانان هر روز از روان‏شناسی دور شدند‪.‬‬ ‫جالب است که با ورود به قرن بیستم‪ ،‬انسان اقتصادی زیرک‏تر شد و اخطارهای پارتو‬ ‫برای مدت مدیدی به فراموشی سپرده شد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬فرض انتظارات عقالیی بیان‬ ‫کرد که انسان اقتصادی بسیار فراتر از هر اقتصاددانی در مورد سا ‏زو‏کار یک اقتصاد می‏داند‪.‬‬ ‫آنچنان که ریچار تیلر (‪ )203:1990‬در زمان نوپایی نسبی اقتصاد رفتاری نوشت‪« :‬به نظر‬ ‫می‏رسد مشکل آنجاست که هرچه با گذشت زمان اقتصاددانان خبره‏تر و زیرک‏تر شدند‪،‬‬ ‫مصرف‏کنندگان یک انسان معمولی باقی ماندند‪ .‬واقعیت فوق‪ ،‬این سوال را مطرح می‏سازد‬ ‫که ما قصد داریم رفتار چه کسی را مدل‏سازی کنیم‪ .‬در همین زمینه‪ ،‬من چندین سال قبل در‬ ‫کنفرانــس ‪ 1 NBER‬توضیح دادم که فرق مدل من با مدل رابرت بارو آن اســت که او‬ ‫فرض می‏کند عوامل اقتصادی به زرنگی اویند‪ ،‬در حالی‏که من مردم را به کودنی خود‬ ‫می‏پندارم»‪.‬‬ ‫به نظر من‪ ،‬این فرض که مردم همانند یک انسان اقتصادی‪ ،‬منطقی و خودخواه‬ ‫هســتند‪ ،‬نقطه شروع خوب و علمی برای آغاز مدل‏سازی رفتار اقتصادی است‪ .‬در‬ ‫واقع در بســیاری از فصول آتی‪ ،‬بحث را با پرسیدن این سوال آغاز خواهم کرد که‬ ‫‪1- National Bureau of Economic Research‬‬

‫یــک فرد معقول و خودخواه چگونه رفتار خواهد کرد و امیدوارم شــما ببینید که‬ ‫چرا این سوال‪ ،‬نقطه شروع خوبی برای بحث است‪ .‬نکته ضروری آن است که این‬ ‫تنها نقطه آغاز اســت و نه نقطه پایان‪ .‬این تنها بهترین روش برای آغاز اندیشــیدن‬ ‫به مدل‏سازی رفتار اقتصادی است و نه ضرورتا بهترین راه برای آن‪ .‬ان‏شاء ا‪ ...‬که‬ ‫متوجه شدید!‬ ‫مدل اســتاندارد اقتصادی سال‏هاســت که چنین خلطی کرده و اقتصاد رفتاری‬ ‫تا‏کنون تالش زیادی را برای رفع آن انجام نداده است‪ .‬هنوز هم اقتصاددانان بسیاری‬ ‫با اســتفاده از مدل‏های اقتصاد متعارف‪ ،‬نتایج گســترده و پیچیده‏ای را اســتخراج‬ ‫می‏کننــد‪ .‬اینکه این نتایج بــه ما در فهم بهتر آنچه بر روی ایــن کره خاکی اتفاق‬ ‫می‏افتد‪ ،‬یاری می‏رســاند زیاد مطمئن نیســتم‪ .‬از این رو است که ما نیاز به اقتصاد‬ ‫رفتاری و حیات مجدد آن داریم‪.‬‬

‫از سال ‪ 1960‬به این سو‪ ،‬روان‏شناسی گام به گام به علم اقتصاد بازگشته است‪ .‬به نظر‬ ‫من چهار عامل مجزا در این بازگشت دخیل بوده‏اند که در ذیل به آنها اشاره می‏شود‪.‬‬ ‫نخســتین عامل‪ ،‬انتقادی است که می‏توان به هربرت ســایمون‪ 1‬نسبت داد‪ .‬او‬ ‫به‏شدت مفهوم تشــابه افراد با انسان اقتصادی را زیر سوال برد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در‬ ‫مقاله‏ای که ســایمون در ســال ‪ 1955‬در خصوص نحوه رفتار یک انســان منطقی‬ ‫نوشــت‪ ،‬گفت‪« :‬نخســتین موضوع تجربی که می‏خواهم مطرح کنم‪ ،‬نبود هرگونه‬ ‫شــواهدی است که نشان دهد چنین محاســبات تصمیم‏گیری در سطوح مختلف‬ ‫پیچیدگی‪ ،‬توسط یک انســان معمولی امکان‏پذیر باشد یا در واقع صورت بگیرد»‪.‬‬ ‫سایمون پیشنهاد می‏کند که به جای این کار‪ ،‬به اطالعات و ظرفیت موجود محاسباتی‬ ‫انسان‏ها توجه شــود و آنها مبنای شروع مدل‏های اقتصادی قرار گیرند‪ .‬ابداع واژه‬ ‫«عقالنیت محدود» به شناخت این‏‏‏‏‏گونه از محدودیت‏های انسانی بازمی‏گردد‪.‬‬ ‫سایمون جایزه نوبل اقتصاد را در سال ‪ 1978‬به واسطه «تحقیقات پیشروانه‏اش‬ ‫در شــناخت فرآیندهای تصمیم‏گیری در سازمان‏های اقتصادی» کسب کرد‪ .‬با این‬ ‫‪1- Herbert Simon‬‬

‫‪29‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫‪ -1-1-1‬اقتصاد رفتاری جان تازه‏ای یافت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪30‬‬

‫حال‪ ،‬درخواست‏های او برای جایگزین کردن انسان اقتصادی با انسان‏های عادی‏تر‪،‬‬ ‫تا حد زیادی شنیده نشد‪ .‬ترک مدرسه عالی مدیریت صنعتی دانشگاه کارنِگی‏ملون‬ ‫و انتقال به دانشــکده روان‏شناســی می‏تواند نشــانه‏ای از بی‏توجهی به حرف‏های‬ ‫او باشد‪ .‬سایمون در زندگی‏نامه شخصی‏اش نوشــت (سایمون‪« :)1991 ،‬دوستان‬ ‫اقتصاددان من دیگر مرا حمایت نکردند و [به خیال خود] مرا در حوزه روان‏شناسی‬ ‫یا دیگر حوزه‏های بایر و لم‏یزرع‪ ،‬رها کردند»‪ .‬نکته قابل توجه در کارهای سایمون‬ ‫نبود اثبات این ادعاســت که انسان اقتصادی‪ ،‬تشبیه مناسبی برای شیوه رفتار مردم‬ ‫نیســت‪ .‬شاید او و بسیاری دیگر فکر می‏کردند که این ادعا بسیار واضح و مبرهن‬ ‫بود‪ .‬اما فقدان اثباتی قاعده‏مند باعث شــد تا اقتصاددانان به‏ســادگی کارهای او را‬ ‫نادیده بگیرند‪.‬‬ ‫چنین فرجامی نصیب عامل دوم دخیل ما یعنی هجمه «فروض غلط» نشد‪ .‬این‬ ‫هجمه بیش از همه از تالش‏های دانیل کانمن‪ 1‬و آموس تورسکی‪ 2‬نشأت می‏گیرد‪.‬‬ ‫روش آنها به‏خوبی نشــان داد که مردم واقعا بســیار متفاوت از انسان اقتصادی‏اند‪.‬‬ ‫یکی از روش‏های نمایش این موضوع‪ ،‬پرســیدن سوال ساده ذیل از افراد مختلف‪،‬‬ ‫از جمله اقتصاددانان‪ ،‬است (تالِر و سانستین‪« .)2007 ،‬یک توپ و چوب بیس‏بال با‬ ‫هم ‪ 1/10‬دالر می‏ارزند‪ .‬قیمت چوب بیس‏بال‪ ،‬یک دالر بیشتر از توپ است‪ .‬قیمت‬ ‫توپ چقدر است؟» اگر جواب شما همچون اکثر مردم ‪10‬سنت است‪ ،‬باید دوباره‬ ‫بیاندیشید‪ .‬زیرا پاسخ صحیح ‪ 5‬سنت است‪ .‬مثال معروف بعدی از کار تورسکی و‬ ‫کانمن (‪ )1913‬استخراج شده است‪:‬‬ ‫«بیل ‪ 34‬ســال عمر دارد‪ .‬او فردی باهوش‪ ،‬اما فاقد خالقیت‪ ،‬وسواسی و کامال‬ ‫بی‏حال و رمق است‪ .‬در مدرسه‪ ،‬در درس ریاضیات قوی بود‪ ،‬اما دروس اجتماعی‬ ‫و انســانی او بسیار ضعیف بود‪ .‬حال با توجه به اطالعات فوق‪ ،‬جمالت ذیل را بر‬ ‫اساس درجه احتمال از زیاد به کم رتبه‏بندی کنید‪:‬‬ ‫ بیل فیزیکدانی است که به بازی پوکر به عنوان یک سرگرمی عالقه‏مند است‪.‬‬‫ بیل یک معمار است‪.‬‬‫ بیل یک حسابدار است‪.‬‬‫‪2- Amos Tversky‬‬

‫‪1- Daniel Kahneman‬‬

‫‪31‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫ بیل به عنوان سرگرمی جاز می‏نوازد‪.‬‬‫ بیل به عنوان سرگرمی موج‏سواری می‏کند‪.‬‬‫ بیل یک گزارشگر است‪.‬‬‫ بیل حسابداری است که برای سرگرمی جاز می‏نوازد‪.‬‬‫ بیل به عنوان سرگرمی کوهنوردی می‏کند‪».‬‬‫اگر شــما هم مانند بســیاری از مردم باشید‪ ،‬احتمال بیشــتری برای «بیل یک‬ ‫حســابدار است» تا «بیل حسابداری است که برای ســرگرمی جاز می‏نوازد» قائل‬ ‫می‏شوید‪ .‬همچنین ادعای قبل را بیشــتر محتمل از ادعای «بیل به عنوان سرگرمی‬ ‫جــاز می‏نوازد» می‏دانید‪ .‬حال به من بگویید چگونه احتمال آنکه بیل حســابداری‬ ‫باشد که برای سرگرمی جاز می‏نوازد از احتمال آنکه بیل جاز می‏نوازد بیشتر است‪.‬‬ ‫چنین چیزی امکان‏پذیر نیست!‬ ‫اغلب مردم اشتباهاتی مانند اشــتباه فوق را مرتکب می‏شوند‪ .‬پس چرا انتظار‬ ‫داریم که محاســبات پیچیده‏ای را که یک انســان اقتصــادی به‏طور معمول انجام‬ ‫می‏دهد مردم عادی انجام دهند‪ .‬مثال‏هایی مانند فوق و بسیاری از مثال‏های مشابه‪،‬‬ ‫شــواهدی عریان بر این واقعیت هستند که مردم شباهتی به انسان اقتصادی ندارند‬ ‫یا حداقل شــبیه آنچه در مدل اســتاندارد اقتصادی فرض می‏شود‪ ،‬نیستند‪ .‬از این‬ ‫رو‪ ،‬فروض مختلفی را می‏توان متصور شد‪ .‬آنچنان که کانمن و تورسکی در مقاله‬ ‫خود در سال ‪ 1981‬نگاشــتند (ص‪« )453‬تا کنون تعریف عقالنیت مورد مجادله‬ ‫بســیاری قرار گرفته است‪ .‬اما آنچه به‏طور عموم مورد توافق قرار گرفته آن است‬ ‫که تصمیمات عقالیی باید الزامات اولیه سازگاری و انسجام را تامین کنند‪ .‬در این‬ ‫مقاله بر آنیم تا مشــکالت تصمیم‏گیری کــه در آن مردم به‏طور روش‏مند الزامات‬ ‫سازگاری و انسجام را نقض می‏کنند‪ ،‬شرح دهیم‪ .‬همچنین اصول روان‏شناختی را‬ ‫که ما را قادر به رفع این تناقض‏ها و ارتقای درکمان از مشــکالت تصمیم‏گیری و‬ ‫ارزیابی گزینه‏ها می‏کند بیان کنیم»‪.‬‬ ‫دانیل کانمن جایزه نوبل اقتصاد را در سال ‪ 2002‬به واسطه «ورود فهمی منسجم‬ ‫و یکپارچه از تحقیقات روان‏شــناختی به علم اقتصاد و به‏خصوص در موضوعات‬ ‫قضاوت انســانی و تصمیم‏گیری در شــرایط نااطمینانی» از آن خود ساخت‪ .‬با این‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪32‬‬

‫حال‪ ،‬هنوز هم مطمئن نیستم که کار او و افرادی که در این حوزه مشغولند‪ ،‬عاملی‬ ‫حیاتی در بازگشــت روان‏شناسی به علم اقتصاد بود‪ .‬این را بدین دلیل می‏گویم که‬ ‫هنوز هم اقتصاددانان پایبند به اقتصاد متعارف به‏راحتی می‏توانند از پذیرش مبانی و‬ ‫دستاوردهای ایشان‪ ،‬طفره روند‪ .‬آنها می‏گویند که با این همه باال و پایین رفتن‪ ،‬آیا‬ ‫از ابتدا مشــخص نبود که مردم شبیه انسان اقتصادی نیستند؟ موضوع اصلی تشابه‬ ‫یا عدم تشــابه نیست؛ بلکه آن است که آیا مدل‏هایی که مردم را به انسان اقتصادی‬ ‫تشــبیه می‏کنند‪ ،‬قادرنــد پیش‏بینی‏های خوبی را ارائه دهند یــا خیر‪ .‬کارهای اولیه‬ ‫کانمن‪ ،‬تورسکی و دیگران کمتر پاسخی برای این سوال داشت‪.‬‬ ‫از این رو به عامل ســوم می‏رســیم که می‏توان از آن به عنوان «کشف عملکرد‬ ‫بازارها» نام برد و شرح و بســط آن را منتسب به ورنون اسمیت‪ 1‬دانست‪ .‬اسمیت‬ ‫کار خــود را در ســال ‪ 1955‬با انجام مجموعه‏ای از آزمایش‏هــا آغاز کرد تا ببیند‬ ‫آیا پیش‏بینی‏های اولیه از مدل‏های اســتاندارد اقتصاد در خصوص بازارها درست‬ ‫هستند یا خیر‪ .‬ما در فصل آتی به‏طور عمیق‏تر به این آزمایش‏ها خواهیم پرداخت‪،‬‬ ‫اما به‏طور کلی بایــد بگویم پیش‏بینی‏ها رضایت‏بخش بود‪ .‬یک نتیجه حیرت‏انگیز!‬ ‫بنابراین ممکن است این مسئله که مردم شبیه انسان اقتصادی نیستند‪ ،‬مسئله مهمی‬ ‫نباشد؛ زیرا مدل استاندارد اقتصادی هنوز هم کارایی دارد‪.‬‬ ‫آزمایش‏های اولیه منجر به تحقیقات آتی درباره نهادهای بازار شــد که در نگاه‬ ‫من‪ ،‬مهم‏ترین دستاوردهای اقتصاد رفتاری به شمار می‏روند‪ .‬ورنون اسمیت نیز در‬ ‫سال ‪ 2002‬جایزه نوبل اقتصاد را به واسطه «استفاده از تجارب منسجم آزمایشگاهی‬ ‫به عنوان ابزاری در تحلیل‏های تجربی اقتصادی‪ ،‬به‏ویژه در مطالعه مکانیســم‏های‬ ‫جانشــین بازاری» از آن خود ساخت‪ .‬باز هم به شخصه تمایلی به آن ندارم تا فکر‬ ‫کنم این کار نقش بسیاری در بازگشت روان‏شناسی به علم اقتصاد داشته است‪ .‬زیرا‬ ‫مدل اســتاندارد اقتصادی نشان داده که چیزهایی برای گفتن دارد‪ .‬پس چرا به علم‬ ‫اقتصاد رفتاری نیازمندیم؟‬ ‫حال که گفتیم ســه عامل پیشین در بازگشت اقتصاد رفتاری موثر بودند‪ ،‬شاید‬ ‫حدس می‏زنید که آخرین عامل حائز بیشترین اهمیت است‪ .‬آخرین عامل «مشکل‬ ‫‪1- Vernon Smith‬‬

‫یافتن جواب بهینه» اســت که می‏توان پیشنهاد آن را بیش از همه به رینهارد ِسلتِن‬ ‫ی در دهه‏های ‪ 50‬و ‪ 60‬میالدی‬ ‫نســبت داد‪ .‬این مشکل با گسترش سریع نظریه باز ‏‬ ‫ی به دنبال کشف رفتار در شرایط استراتژیک است و این به‬ ‫آشــکار شد‪ .‬نظریه باز ‏‬ ‫معنای نیاز جدی‏تر به الگوی انســان اقتصادی در مدل‏سازی‏هاست‪ .‬نه‏تنها افراد در‬ ‫نظریه بازی باید خودخواه‪ ،‬منطقی و زیرک‏تر از هر اقتصاد‏دانی باشند‪ ،‬بلکه قدرت‬ ‫تله‏پاتی را نیز باید به قابلیت‏های دیگر آنها افزود (البته ممکن است این قابلیت نیز‬ ‫کافی نباشد!)‪ .‬اساسا در شرایط استراتژیک‪ ،‬به‏طور معمول مشخص نیست که انسان‬ ‫اقتصادی چه کار باید انجام دهد یا چه امری منطقی است‪.‬‬ ‫بیان فنی این مشکل آن است که بگوییم تعادل‏های چندگانه‏ای وجود دارد‪ .‬نکته‬ ‫این است که تالش کنیم تا بیابیم کدام‏یک از نقاط تعادل «معقول‏تر» یا «محتمل‏تر»‬ ‫است‪ .‬این امر تا اندازه‏ای شبیه پرتاب دارت به صفحه دارت با چشمان بسته است‪.‬‬ ‫برای داشتن شانس‪ ،‬منطقی است تا ابتدا از خود بپرسیم مردم در شرایط استراتژیک‬ ‫چگونه فکر و اســتدالل می‏کنند و بیابیم آنهــا در زمان انجام بازی‏ها چگونه رفتار‬ ‫می‏کنند‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬نگاهی هرچند جزئی به روان‏شناسی و اجرای آزمایش‏های‬ ‫کنترل‏شده‪ ،‬کامال منطقی به نظر می‏رسد‪.‬‬ ‫در اواخــر دهه ‪ 50‬میالدی‪ِ ،‬ســلتِن آزمایش‏های خود را آغاز کرد‪ .‬نخســتین‬ ‫آزمایش‏ها عمدتا حول مباحث اقتصاد صنعتی صورت گرفت که نتایج آن منجر به‬ ‫خلق نظریه‏هایی همچون «تعادل در تمام بازی‏های فرعی» شــد که در فصل ششم‬ ‫به آن خواهیم پرداخت‪ .‬نکته مهم آن اســت که با گذشت زمان‪ ،‬آزمایش‏ها به‏طور‬ ‫روزافزونی تبدیل به وســیله‏ای مهم برای درک رفتار اقتصادی شد‪ِ .‬سلتِن (‪)1994‬‬ ‫در زندگی‏نامه شخصی خود می‏نویسد‪« :‬هر چه گذشت‪ ،‬بیشتر به این نتیجه رسیدم‬ ‫که روش‏های کامال نظری همانند آنچه در مقاله‏ام در سال ‪ 1962‬نگاشتم‪ ،‬از ارزش‬ ‫کمی برخوردار است‪ .‬کشف ســاختار رفتار اقتصادی با عقالنیت محدود‪ ،‬با تکیه‬ ‫بر مبل و صندلی راحتی امکان‏پذیر نیســت‪ .‬این چیزی اســت کــه با آزمایش به‬ ‫دســت می‏آید»‪ِ .‬ســلتِن جایزه نوبل اقتصاد را در سال ‪ 1994‬به همراه جان نش‪ 2‬و‬ ‫‪1‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫‪2- John Nash‬‬

‫‪1- Reinhard Selten‬‬

‫‪33‬‬

‫ی‬ ‫جان هارسانی‪ 1‬به واسطه «تحلیل‏های پیشــگامانه‏اش درباره تعادل در نظریه باز ‏‬ ‫غیرهمکارانه» به دست آورد‪.‬‬ ‫ی بیش از هر چیز دیگر در حیــات مجدد اقتصاد‬ ‫فکــر می‏کنم که نظریه بــاز ‏‬ ‫رفتاری موثر بوده اســت‪ .‬زیرا گسترش نظریه بازی به این معنا بود که توسعه مدل‬ ‫اســتاندارد اقتصادی‪ ،‬نیازمند استفاده از روان‏شناسی و بهره‏گیری از آزمایش‏ها بود‪.‬‬ ‫اقتصاد متعارف به بن‏بست رسیده است و این اقتصاد رفتاری است که می‏تواند آن‬ ‫را به جلو هل دهد‪ .‬اگر چهار عامل پیشین را با هم در حیات مجدد اقتصاد رفتاری‬ ‫دخیل بدانیم‪ ،‬دیگر چنین بازگشت قدرتمندی جای تعجب نخواهد داشت‪ .‬اقتصاد‬ ‫رفتاری پتانسیل باالیی در ارتقای فهم ما از رفتار اقتصادی از جوانب مختلف دارد‬ ‫(پیش از پایان این بخش باید متذکر شــویم که چنین بازگشتی‪ ،‬تنها مدیون تالش‬ ‫پنج دانشمندی که از آن نام بردم نیست)‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪ -2-1-1‬شاخه‏‏های اقتصاد رفتاری‬ ‫‪34‬‬

‫با مشــارکت چهــار عامل مجزا در تولد دوبــاره اقتصاد رفتاری‪ ،‬انشــعاب آن به‬ ‫شــاخه‏های مختلف امری عجیب نیســت‪ .‬در این کتاب‪ ،‬برای رهایی از هر گونه‬ ‫تقسیم‏بندی دل‏بخواهی‪ ،‬از مفهوم وسیع و جامع علم اقتصاد رفتاری بهره می‏برم‪ .‬با‬ ‫این حال‪ ،‬تقسیم‏بندی‏هایی وجود دارد و اصطالحاتی در توصیف این تقسیم‏بندی‏ها‬ ‫ابداع شده‏‏اند که شما ممکن است با آن روبه‏رو شوید‪ .‬از این‏رو‪ ،‬خوب است درباره‬ ‫این تقسیم‏بندی‏ها چیزهایی بدانیم‪ .‬ابتدا با مفهوم «عقالنیت محدود» شروع می‏کنم‬ ‫که قبال زمانی که در مورد هربرت ســایمون صحبت کردیم‪ ،‬مروری بر آن داشتیم‪.‬‬ ‫ایده «عقالنیت محدود» با هدف شناسایی محدودیت‏هایی مانند ظرفیت محاسباتی‪،‬‬ ‫حافظه‪ ،‬اطالعات‪ ،‬زمان و نظایر آن بنیان گذاشته شده است که مردم با آن مواجهند‪.‬‬ ‫بــه عنوان مثال‪ ،‬این فرض که انســان اقتصادی توان محاســبات ریاضی یا قدرت‬ ‫یادگیری بیشتری از یک انسان عادی دارد‪ ،‬فرضی خطاست‪ .‬در عمل‪ ،‬به دو صورت‬ ‫مجزا می‏توان از ایده عقالنیت محدود استفاده برد‪.‬‬ ‫امروزه‪ ،‬واژه «عقالنیت محــدود» عموما در مطالعاتی به کار می‏رود که در آن‬ ‫‪1- John Harsanyi‬‬

‫‪ -1‬رجعت نامحدود یا ‪ infinte regress‬به نوعی شیوه استدالل اطالق می‏شود که در آن‪ ،‬تبیین فرضی یک چیز‪،‬‬ ‫خود نیاز به تبیینی مشابه دارد و این روند همین طور ادامه می‏یابد (م‪).‬‬

‫‪35‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫محدودیت‏های انسانی به‏طور صریح مدل‏سازی شده است‪ .‬روش این مطالعات نیز‬ ‫مبتنی بر یافتن پاســخ این سوال است که اگر مثال یک فرد عاقل حافظه‏ای محدود‬ ‫داشته باشد‪ ،‬چگونه رفتار خواهد کرد؟ به عنوان مثال‪ ،‬اگر آنا بداند که ممکن است‬ ‫گذرواژه رایانه خود را فرامــوش کند‪ ،‬چه گذرواژه‏ای را خواهد برگزید؟ در این‬ ‫رهیافت همچنان فرض می‏شــود که انســان‏ها می‏توانند شبیه یک انسان اقتصادی‬ ‫خودخواه و منطقی باشــند‪ ،‬البته با اندکی حافظه و قدرت محاسباتی ریاضی کمتر‪.‬‬ ‫این رهیافت ما را به مشــکلی به نام «رجعت نامحدود»‪ 1‬می‏کشــاند که در فصل‬ ‫آتــی در مورد آن صحبت خواهم کرد‪ .‬در آنجــا خواهیم دید که چگونه یک فرد‬ ‫می‏تواند به طرزی مناسب‪ ،‬خود را با محدودیت‏هایش یا به عبارت دیگر‪ ،‬عقالنیت‬ ‫محدودش تطبیق دهد‪.‬‬ ‫اســتفاده از این روش عموما در کارهای هربرت ســایمون دیده نمی‏شود‪ .‬در‬ ‫عوض‪ ،‬او بیشــتر بر ایده روش‏های اکتشــافی ساده بحث می‏کند که ما را باهوش‬ ‫ســاخته اســت‪ .‬اســلوب مطالعاتی او با این ایده آغاز می‏شــود کــه مردم برای‬ ‫تصمیم‏گیری از روش‏های اکتشافی یا قواعد سرانگشتی استفاده می‏کنند‪ .‬مثال‪ ،‬هر‬ ‫وقت که از آنا خواســته شد تا گذرواژه‏ای بدهد‪ ،‬او از یک گذرواژه مشابه استفاده‬ ‫می‏کند‪ .‬در این‏صورت‪ ،‬احتمال فراموشــی گذرواژه کاهش می‏یابد‪ .‬البته این سوال‬ ‫که آیا این روش‏های اکتشــافی روش‏هایی مطلوب هستند‪ ،‬زیاد مورد توجه قرار‬ ‫گرفته نشده است‪ .‬آنچه برای آنها مهم است‪ ،‬یافتن نوع روش‏های اکتشافی و تفکر‬ ‫درباره نتایج آن است‪.‬‬ ‫این روش طبیعتا شــبیه کارهای روان‏شناسانی مانند کانمن و تورسکی است‪ .‬با‬ ‫وجود این‪ ،‬روش‏های اکتشافی دقیق نیستند و حتی گاهی میزان تورش باالیی دارند‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬یک روش اکتشافی در شرایط تکراری می‏تواند بدین صورت باشد‪:‬‬ ‫«همان کاری را می‏کنم که دفعه پیش انجام دادم»‪ .‬از این رو‪ ،‬آنا ممکن است همیشه‬ ‫برای خرید خواربار‪ ،‬به یک مغازه مراجعه کند‪ .‬اگرچه شاید این کار معقول به نظر‬ ‫رسد‪ ،‬اما ممکن است تورش وضع موجود را به بار آورد که در آن‪ ،‬آنا قادر نیست تا‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪36‬‬

‫رفتار خود را به اندازه کافی تغییر دهد‪ .‬بنابراین‪ ،‬با وجود فروشگاهی بهتر و ارزان‏تر‬ ‫در مکانی نزدیک‏تر به خانه‏اش‪ ،‬او همچنان از همان فروشگاه پیشین خرید می‏کند‪.‬‬ ‫معموال از چنین تورش‏هایی تحت عنوان تورش‏های شناختی نام برده می‏شود‪.‬‬ ‫تورش‏های شــناختی را به‏راحتی در آزمایش‏هایی که به‏خوبی طراحی شده‏اند‪،‬‬ ‫می‏توان یافت‪ .‬آزمایش نیز رایج‏ترین روش تحقیق در علم روان‏شناســی است‪ .‬اما‬ ‫در علم اقتصاد‪ ،‬داستان اندکی متفاوت است‪ .‬زیرا اساسا خود آزمایش تا زمان اولین‬ ‫آزمایش‏ها توسط ورنون اسمیت و ِسلتِن‪ ،‬پدیده‏ای ناشناخته بود‪ .‬از آن زمان‪ ،‬انجام‬ ‫آزمایش‏ها به منظور اســتخراج الگوی رفتاری به‏طور فزاینده‏ای رواج یافت‪ .‬با این‬ ‫‏حال‪ ،‬هنوز هم سهم اقتصاددانان دانشگاهی که بر انجام آزمایش تکیه می‏کنند‪ ،‬بسیار‬ ‫کمتر از روان‏شناسان است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬زمانی که در دانشگاه کِنت کار می‏کردم‪،‬‬ ‫این سهم برای دو گروه به ترتیب ‪ %20‬و ‪ %100‬بود‪.‬‬ ‫هرچه اقتصاددانان بیشــتری از روش‏های آزمایشــگاهی استفاده می‏کنند‪ ،‬اقتصاد‬ ‫آزمایشگاهی بیشتر از گذشته حالتی غیرتوصیفی می‏یابد‪ .‬امروزه‪ ،‬آزمایش‏ها به روش‏های‬ ‫کامال متنوع و در موضوعات کامال متفاوتی مورد استفاده قرار می‏گیرند‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫گاهی آزمایش‏ها بر نهادها یا رفتارهای کلی متمرکز می‏شود (مانند آزمایش‏های بازاری‬ ‫ورنون اسمیت) و گاهی نیز تاکید‪ ،‬بیشتر بر رفتار فردی و آزمون نظریه‏های رفتاری افراد‬ ‫اســت (مانند تجارب آزمایشگاهی سلتن)‪ .‬از نظر موضوعی نیز‪ ،‬آزمایش‏ها در سراسر‬ ‫ی گرفته تا اقتصاد کالن‪ ،‬صورت می‏گیرد‪.‬‬ ‫حوزه علم اقتصاد‪ ،‬از نظریه باز ‏‬ ‫تمایز و تفاوت میان نظریه بازی و عقالنیت محدود و اقتصاد آزمایشــگاهی و‬ ‫تحقیقات در زمینه تورش‏های شناختی بسیار زیاد است‪ .‬با این حال تا جایی که من‬ ‫می‏دانم‪ ،‬تمام این مباحث در حوزه اقتصاد رفتاری جای می‏گیرند‪ .‬تحقیقات خوب‬ ‫اقتصاد رفتاری می‏تواند تنها به‏صورت نظری و بدون هیچ آزمایشــی صورت گیرد‪.‬‬ ‫در عین حال‪ ،‬این تحقیقات می‏تواند تنها متکی بر آزمایش بوده و بدون هیچ مبنای‬ ‫نظری یا با مبانی اندک نظری انجام شــود‪ .‬از این رو‪ ،‬منطقی است که تقسیم‏بندی‬ ‫اقتصاد رفتاری مبتنی بر موضوع تحقیق و نه روش تحقیق باشــد‪ .‬این دقیقا کاری‬ ‫اســت که من در این کتاب پیش گرفته‏ام‪ ،‬یعنی ترکیب دو فضای نظری و تجربی‪.‬‬ ‫با وجود این‪ ،‬باید دانست که شکاف میان تحقیقات نظری و تجربی بسیار گسترده‬

‫‪37‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫است و گاهی پر کردن این شکاف کاری صعب و طاقت‏فرساست‪.‬‬ ‫پیش از پایان این بخش‪ ،‬مرور دیگر واژگانی که ممکن اســت در حوزه اقتصاد‬ ‫رفتاری با آن برخورد کنیم می‏تواند مفید باشــد‪ .‬از واژه «روان‏شناســی اقتصادی»‬ ‫آغاز می‏کنم‪ .‬در اصل‪ ،‬روان‏شناســی اقتصادی زیر‏مجموعه علم روان‏شناسی است‬ ‫که مباحث مرتبط با روان‏شناســی تصمیم‏گیری اقتصادی را بررســی می‏کند‪ .‬مثال‬ ‫ممکن است در روان‏شناسی اقتصادی این سوال مطرح شود که چه فرآیند شناختی‬ ‫طی شــد تا تصمیم گرفتید این کتاب را بخرید‪ .‬گاهــی تمایز میان اقتصاد رفتاری‬ ‫و روان‏شناســی بسیار سخت می‏شــود که بعدا در مورد آن خواهم گفت‪ .‬فقط در‬ ‫اینجــا همین را بگویم که اکثرا آنچه به‏طور تاریخی اقتصاد رفتاری خوانده شــده‬ ‫است‪ ،‬چیزی جز روان‏شناسی اقتصادی نیست‪ .‬مشکل آنجاست که اقتصاد رفتاری‬ ‫نیازمند تکیه گســترده بر مباحث و یافته‏های روان‏شناسی اقتصادی است و از این‬ ‫رو اســت که مرز میان این دو مبحث تا اندازه‏ای محو شــده است‪ .‬به همین دلیل‬ ‫است که بسیاری از مطالبی که قصد بیان آنها را در این کتاب دارم‪ ،‬بیشتر در حوزه‬ ‫روان‏شناسی اقتصاد جای می‏گیرد تا اقتصاد رفتاری‪.‬‬ ‫اصطالح بعدی‪ ،‬مالی رفتاری اســت‪ .‬آنچنان که از نامش پیداست‪ ،‬مالی رفتاری‬ ‫در اصل زیرمجموعه اقتصاد رفتاری است که به بررسی تصمیم‏گیری‏ها و رفتارهای‬ ‫مالــی می‏پردازد‪ .‬گفتم «در اصــل» زیرا در خالل این ســال‏ها‪ ،‬مالی رفتاری برای‬ ‫خود مسیری مستقل پیموده است‪ .‬اگرچه در این کتاب به بررسی اختصاصی مالی‬ ‫رفتاری نمی‏پردازم‪ ،‬اما مهم‏ترین موضوعات و دستاوردهای آن مانند «فرضیه بازار‬ ‫کارا» را بیان خواهم کرد‪ .‬در واقع‪ ،‬بسیاری از موارد کاربردی مورد اشاره در کتاب‬ ‫از مالی رفتاری گرفته شده است‪.‬‬ ‫در نهایــت‪ ،‬واژه «علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناســی» را معرفی خواهم کرد‪.‬‬ ‫مبحــث اقتصاد مبتنی بر اعصــاب فصلی در این کتــاب دارد و از این رو‪ ،‬نیازی‬ ‫به تفصیل آن در این بخش نیســت‪ .‬اما همیــن را بگویم که این بحث‪ ،‬به‏روزترین‬ ‫دستاورد در علم اقتصاد رفتاری است که علم عصب‏شناسی را به علم اقتصاد ارتباط‬ ‫داده است‪ .‬البته این ادعا نیز صحیح است که مشارکت اقتصاد مبتنی بر اعصاب در‬ ‫علم عصب‏شناسی بیشتر از مشارکت آن در علم اقتصاد است‪ .‬از این رو‪ ،‬مجادالت‬

‫جدی در خصوص این حوزه جدید علمی مطرح است و این تنها زمان است که به‬ ‫ما خواهد گفت آیا این حوزه توانسته است کمکی قابل توجه به توسعه علم اقتصاد‬ ‫کند یا خیر‪ .‬البته خود اقتصاد رفتاری نیز از جنجال به دور نیست‪ .‬این دقیقا مبحثی‬ ‫است که در بخش بعد به آن خواهم پرداخت‪.‬‬

‫‪ -3-1-1‬مباحث و مجادالت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪38‬‬

‫بلی! مجادله و اختالف‏نظــر در حیطه اقتصاد رفتاری نیز وجود دارد‪ .‬اقتصاددانان این‬ ‫سوال را مطرح می‏کنند که آیا ما به اقتصاد رفتاری و آزمایش‏های اقتصادی نیازمندیم‪.‬‬ ‫اقتصاددانان رفتاری روش‏ها و تکنیک‏های دیگران همچون دانشــمندان حوزه اقتصاد‬ ‫مبتنی بر اعصاب را زیر سوال می‏برند‪ .‬اختالف‏نظرهای دانشگاهی چیز عجیب و غریبی‬ ‫نیست‪ ،‬اما دانستن در مورد آن می‏تواند مفید باشد‪ .‬در این بخش چهار بحث را مطرح‬ ‫می‏کنم که می‏توانید در اینجا یا در طول کتاب در مورد آن فکر کنید‪.‬‬ ‫بگذارید بحث را با یک سوال بزرگ آغاز کنم که قبال توضیح کمی در مورد آن‬ ‫در بیان فراز و فرود اقتصاد رفتاری ارائه کردم‪:‬‬ ‫«آیا کافی اســت که فرض کنیم مردم مشابه انسان اقتصادی هستند یا ما نیازمند‬ ‫فروض مبتنی بر روان‏شناسی هستیم؟»‬ ‫شــاید درک عمومی‪ ،‬گرایش به استفاده از فروض مبتنی بر روان‏شناسی داشته‬ ‫باشــد‪ .‬روش‏شناسی اقتصاد اثباتی که اقتصاددانانی چون میلتون فریدمن از آن دفاع‬ ‫می‏کنند‪ ،‬چنین درکی را قبول ندارد‪ .‬اساس این روش‏شناسی آن است که یک مدل‬ ‫و نظریه باید بر اساس پیش‏بینی‏های آن و نه فروض آن مورد نقد قرار گیرد‪ .‬فریدمن‬ ‫(‪ )40-41 :1953‬می‏نویسد‪:‬‬ ‫«یکی از اشــتباهات رایج که موجب خسارات بسیار شده است‪ ،‬اشتباه در زمینه‬ ‫فروض تحلیل‏های اقتصادی است‪ .‬یک فرضیه یا نظریه علمی مفید بیان می‏کند که‬ ‫برخی از نیروها در فهم مجموعه مشــخصی از پدیده‏ها مهم هستند و برخی دیگر‪،‬‬ ‫از اهمیت برخوردار نیستند ‪.»...‬‬ ‫چنین نظریه‏ای با مقایســه مســتقیم فروضش با واقعیت سنجیده نمی‏شود‪ .‬در‬ ‫واقع‪ ،‬هیچ روش ســودمندی بــرای انجام چنین کاری وجود نــدارد‪ .‬در حقیقت‬

‫‪39‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫واقع‏گرایی ِ‬ ‫صرف‪ ،‬تحقق‏ناپذیر اســت‪ .‬این سوال که آیا یک نظریه به اندازه کافی‬ ‫واقعی اســت‪ ،‬باید تنها با ارزیابی این نکته ســنجیده شود که آیا پیش‏بینی‏های آن‬ ‫نظریه به اندازه کافی برای اهداف مورد نظر خوب است یا اینکه آیا این پیش‏بینی‏ها‬ ‫از پیش‏بینی‏های نظریه‏های رقیب بهتر است‪.‬‬ ‫اینکه مردم شــبیه انسان اقتصادی نیستند دلیلی نمی‏شود که ما فرض نکنیم آنها‬ ‫شبیه انسان اقتصادی‏اند‪ .‬ما باید به پیش‏بینی‏ها نگاه کنیم‪ .‬برای نشان دادن تفاوت این‬ ‫دو‪ ،‬فرض کنید که ببینیم آنا در حال رفتن به کتاب‏فروشی است‪ .‬می‏خواهیم بدانیم‬ ‫که آیا او این کتاب را می‏خرد یا نه‪ .‬برای پاســخ به این سوال‪ ،‬دو مدل را پیش‏رو‬ ‫داریم که از آنها با عنوان «مدل شــناختی» و «مدل انتخابی» نام می‏بریم‪ .‬فرض کنید‬ ‫که مدل شــناختی در تشریح فرآیند فکری آنا در مورد خرید این کتاب‪ ،‬بهتر عمل‬ ‫کنــد‪ .‬باز هم فرض کنید که مدل انتخابی‪ ،‬پیش‏بینی بهتری از اینکه آیا آنا کتاب را‬ ‫خواهد خرید یا نه ارائه می‏دهد‪ .‬کدام‏یک از این دو مدل بهتر است؟‬ ‫شاید بگویید که این سوال شیطنت‏آمیز است؛ زیرا اگر مدلی فرآیند تفکر را بهتر‬ ‫توصیف کند‪ ،‬حتما بهتر می‏تواند بگوید که فرد چگونه رفتار می‏کند‪ .‬متاســفانه ما‬ ‫در اینجا با یک دوراهی مواجه می‏شــویم‪ ،‬زیرا تمامی مدل‏ها‪ ،‬انتزاعات کنترل‏شده‬ ‫از واقعیت‏های پیچیده بیرونی هســتند‪ .‬از این رو‪ ،‬این شمایید که باید میان این دو‬ ‫انتخاب کنید‪.‬‬ ‫برای روان‏شناســان‪ ،‬مسلما مدل‏شــناختی بهترین انتخاب است؛ زیرا توصیف‬ ‫بهتری از نحوه تفکر آنا ارائه می‏دهد‪ .‬این انتخاب روان‏شناســی اقتصادی است‪ .‬اما‬ ‫برای اقتصاددانان‪ ،‬مدل انتخابی بهتر است؛ زیرا قادر به ارائه پیش‏بینی‏های اقتصادی‬ ‫دقیق‏تر اســت‪ .‬این هم انتخاب اقتصاد رفتاری است‪ .‬هنوز هم مشخص نیست که‬ ‫آیا فروض مبتنی بر روان‏شناســی برای اقتصاد مفید است یا خیر‪ .‬ما در این کتاب‬ ‫مثال‏هایی را بیان خواهیم کرد که در آن مدل‏های با فروض روان‏شناسی بسیار بدتر‬ ‫از مدل‏های استاندارد اقتصادی عمل می‏کنند‪.‬‬ ‫اگر به دنبال مدلی ایده‏آل باشــیم که بهترین اجزای دو مدل شناختی و انتخابی را‬ ‫انتخاب و با هم ترکیب کرده باشــد‪ ،‬احتماال دســت خالی باز خواهیم گشت‪ .‬اقتصاد‬ ‫رفتاری نیاز دارد تا با ارائه پیش‏بینی‏های خوب اقتصادی و حتی پیش‏بینی‏هایی خوب‏تر‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪40‬‬

‫از مدل استاندارد اقتصادی‪ ،‬خود را ثابت کند‪ .‬این امر‪ ،‬ما را به بحث دوم می‏کشاند‪:‬‬ ‫«آیا باید بر جنبه‏هایی از مدل اســتاندارد اقتصادی تاکید کنیم که به‏خوبی عمل‬ ‫می‏کند یا جنبه‏هایی که عملکرد ضعیف دارد؟»‬ ‫مثالی جالب از این بحث پس از کنفرانس «مبانی رفتاری نظریه اقتصادی» که در‬ ‫سال ‪ 1985‬برگزار شد‪ ،‬مطرح شد‪ .‬برگزار‏کنندگان کنفرانس معتقد بودند «شواهد رو‬ ‫به رشدی (عمدتا از جنس آزمایشگاهی) ثبت شده است که نشان از دوری نظام‏مند‬ ‫از احکام اقتصاد متعارف در زمینه رفتار عقالیی اقتصادی است» (هوگارت و ردر‪،‬‬ ‫‪ .)1987‬ورنون اســمیت (‪ )1991‬که در کنفرانس حاضر بود‪ ،‬جمله زیر را به جای‬ ‫عبارت فوق ترجیح داد‪« :‬شواهدی رو به رشد ثبت شده است که سازگار با الزامات‬ ‫مدل‏های عقالیی اســت!»‪ .‬پیش از این‪ ،‬او در ســال ‪ 1988‬نوشت‪« :‬پیشرفت‏های‬ ‫علمی ما به این دلیل ُکند شده است که ما از این واقعیت شگفت‏آور مغفول مانده‏ایم‬ ‫که گاهی نظریه‏ها‪ ،‬بهتر از آنچه از تفاسیر انتزاعی آن انتظار داریم‪ ،‬در دنیای واقعی‬ ‫عمل می‏کنند»‪.‬‬ ‫واضح است که این عبارت‪ ،‬هنوز هم به قوت خود باقی است‪ .‬هنوز هم برخی‬ ‫از اقتصاددانان رفتاری متمایل به تاکید بر جنبه‏های مثبت و برخی متمایل به تاکید‬ ‫بــر جنبه‏های منفی اقتصاد متعارفند‪ .‬حال چرا توافقی میان آنها صورت نمی‏گیرد؟‬ ‫یک دلیل شاید تفاوت میان فروض و پیش‏بینی باشد‪ .‬اقتصاددانان رفتاری که عقبه‬ ‫اقتصادی دارند (مانند ورنون اســمیت)‪ ،‬معموال بر عملکرد مثبت مدل اســتاندارد‬ ‫اقتصادی تاکید می‏کنند‪ .‬این نیز احتماال به دلیل تاکید طبیعی آنها بر پیش‏بینی است‬ ‫تا فروض‪ .‬آنها که عقبه روان‏شناسی دارند‪ ،‬متمایل به عملکرد بد مدل‏های متعارف‬ ‫اقتصادی هســتند‪ .‬درست برعکس‪ ،‬این نیز احتماال بدین دلیل است که آنها بیشتر‬ ‫بر محدودیت‏های فروض متمرکز می‏شــوند‪ .‬اگر فروض مدل استاندارد تا حدی‬ ‫بد‪ ،‬اما پیش‏بینی‏هایش تا حدی خوب باشــد‪ ،‬کامال مشخص می‏شود که چرا این‬ ‫دو گروه با هم به توافق نمی‏رســند‪ .‬البته این قصه سر دراز دارد‪ .‬حتی اقتصاددانان‬ ‫در شــیوه ارزیابی پیش‏بینی‏ها با هم اتفاق‏ نظر ندارند‪ .‬این نیز شــاید تا بخشــی‬ ‫ریشه در تفاوت نگرش آنها در توســعه مدل استاندارد اقتصادی دارد‪ .‬اقتصاد‏دان‬

‫‪1- Ken Binmore‬‬

‫‪41‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫آزمایشگاهی و نظریه‏پرداز بازی‪ ،‬کِن بینمور‪ ،)249F :2008( 1‬این اختالف را چنین‬ ‫توضیح می‏دهد‪:‬‬ ‫«در یک ســوی طیــف‪ ،‬آزمایشــگران میانه‏رویی وجود دارند کــه با تاکید بر‬ ‫پیش‏بینی‏های نسبتا موفق نظریه‏های سنتی اقتصاد‪ ،‬از آن دفاع می‏کنند‪ .‬اما در سوی‬ ‫ت مدل‏های متعارف‬ ‫دیگر‪ ،‬آزمایشگران افراطی حضور دارند که با نگاهی به شکس ‏‬ ‫در پیش‏بینی‪ ،‬ادعا می‏کنند که نظریه سنتی اقتصاد اصال کار نمی‏کند»‪.‬‬ ‫فارغ از تنازعات فوق‪ ،‬در شــرایط معمول نیز ممکن است مخالفت ادامه یابد‪.‬‬ ‫برای آنکه بدانیم چرا‪ ،‬سوال زیر را در نظر بگیرید‪:‬‬ ‫«اگر بدانیم که مدل استاندارد اقتصادی تنها الگوی رفتاری افراد با تجربه (یعنی‬ ‫کسانی که قبال شرایط یا تصمیمات مشابه را تجربه کرده‏اند) را به خوبی پیش‏بینی‬ ‫می‏کند‪ ،‬چه چیز را می‏توانیم نتیجه بگیریم؟»‬ ‫البته پاســخگویی به این سوال سخت است‪ .‬مشکل آنجاست که در اکثر مواقع‪،‬‬ ‫مدل استاندارد پیش‏بینی‏های ضعیفی در مورد آنچه افراد بی‏تجربه در شرایط معین‬ ‫انجــام می‏دهند‪ ،‬ارائه می‏کند‪ .‬اما زمانی که تعداد مواجهات به چهار‪ ،‬پنج و شــش‬ ‫افزایش می‏یابد‪ ،‬پیش‏بینی‏ها بهتر و بهتر می‏شــود‪ .‬این همــان «فرضیه ترجیحات‬ ‫مکشوف» است که مدعی است‪ ،‬مدل اســتاندارد اقتصادی زمانی پیشگوی خوبی‬ ‫است که مردم از فرصت کافی برای یادگیری از تجارب گذشته برخوردار باشند‪.‬‬ ‫بحث‏هایی در خصوص اعتبار فرضیه ترجیحات مشکوک صورت گرفته است‬ ‫و البتــه ما نیز در این کتاب‪ ،‬شــرایطی را خواهیم دید که برای پیش‏بینی اقتصادی‪،‬‬ ‫نیازی به هیچ میزانی از تجربه نیست‪ .‬اینجاست که باز هم به همان سوال بازمی‏گردم‬ ‫که آیا باید به نیمه پر لیوان نگاه کنیم یا نیمه خالی آن‪ .‬سوال جالب توجه دیگر آن‬ ‫اســت که اگر فرضیه ترجیحات مشکوک درست باشد‪ ،‬چه نتیجه‏ای از آن می‏توان‬ ‫گرفت؟ پاســخ به این سوال بســتگی به آن دارد که آیا افراد در شرایط مورد نظر‬ ‫ما‪ ،‬فرصت کافی برای یادگیری خواهند داشــت؟ مسلما چنین نیست‪ .‬زیرا شرایط‬ ‫بســیاری مانند بازنشستگی‪ ،‬انتخاب شغل‪ ،‬خرید خانه و غیره را می‏توان نام برد که‬ ‫افراد تنها یک بار یا به دفعات معدودی قادر به تجربه آن هســتند‪ .‬اینها شــرایطی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪42‬‬

‫هســتند که مایلیم تا پیش‏بینی‏های صحیحی از آنها داشــته باشیم‪ .‬پس آیا می‏توان‬ ‫گفت که مدل استاندارد اقتصادی چیز فوق‏العاده‏ای نیست؟‬ ‫برای آسان‏گیری‪ ،‬از طرح سوال فوق طفره می‏روم و بحث خود را با سوالی به‬ ‫مراتب ساده‏تر به پایان می‏برم‪:‬‬ ‫«آیا اقتصاد رفتاری باید علم اقتصاد را از منظر روان‏شناســی بازنویســی کند یا‬ ‫آنکه مدل استاندارد اقتصادی را برای در بر گرفتن برداشت‏های روان‏شناختی‪ ،‬جرح‬ ‫و تعدیل کند؟»‬ ‫برخی ممکن است مدل متعارف را به کناری نهند‪ .‬شاید شما نیز چنین انتظاری‬ ‫از اقتصــاد رفتاری دارید‪ .‬اما با عرض معذرت باید بگویم که اقتصاد رفتاری چنین‬ ‫نمی‏کند‪ .‬اقتصاد رفتاری غالبا سعی در همکاری با مدل متعارف اقتصادی دارد‪ ،‬چه‬ ‫این مدل پیشــگوی خوبی باشد یا نباشد‪ .‬آنچنان که قبل‏تر نیز گفتم‪ ،‬این یک نقطه‬ ‫شروع طبیعی اســت‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬دانیل کانمن درباره کار مشترکش با تورسکی‬ ‫می‏گوید‪« :‬مدل کارگزار منطقی‪ ،‬نقطه شروع ما و مهم‏ترین منبع الهام فرضیه صفر ما‬ ‫بود»‪ .‬برای آنکه نقل قولی نیز از دو اقتصاددان پیشگام رفتاری یعنی کالین کمرر‪ 1‬و‬ ‫جورج لوئنشتین‪ 2‬داشته باشم‪ ،‬به این جمله بسنده می‏کنم (‪« :)2003‬در بطن اقتصاد‬ ‫رفتــاری چنین باوری وجود دارد که با افزایش واقع‏گرایی پایه‏های روان‏شــناختی‬ ‫تحلیل‏های اقتصادی‪ ،‬علم اقتصاد به خودی خود بهبود می‏یابد»‪.‬‬

‫‪ -2-1‬نگاهی به روش‏های اقتصاد رفتاری‬

‫دیدیــم که اقتصــاد رفتاری در هر دو حوزه نظریه و آزمایش فعال اســت‪ .‬در این‬ ‫بخش می‏خواهم نگاهی مختصر به روش‏های اقتصاد رفتاری و به‏ویژه آزمایش‏های‬ ‫اقتصادی بیاندازم‪ .‬قبل از هر چیز‪ ،‬می‏خواهم این نکته را مشــخص کنم که هدف‪،‬‬ ‫تشریح شیوه اجرای آزمایش یا آزمون‏های آماری بر داده‏های آزمایشگاهی نیست‪.‬‬ ‫این منظور‪ ،‬کتاب‏های خاص خود را می‏طلبد و البته کتاب‏های خوب بســیاری در‬ ‫این زمینه نگاشــته شده است (به بخش مطالعات بیشــتر در انتهای فصل مراجعه‬ ‫کنید)‪ .‬چیزی که به دنبال آن هســتم‪ ،‬ارائه توضیحاتی کافی اســت که شما را قادر‬ ‫‪2- George Loewenstein‬‬

‫‪1- Colin Camerer‬‬

‫‪ -1-2-1‬نگاهی به آزمایش‏ها‬

‫برای انجام یک آزمایش‪ ،‬نیازمند افرادی هســتیم که تمایل به شــرکت در آزمایش‬ ‫داشته باشــند‪ .‬به این افراد «آزمودنی» یا شرکت‏کننده گفته می‏شود‪ .‬برای استخدام‬ ‫تعدادی آزمودنی‪ ،‬نامه‏هایی را ارســال و تبلیغاتی را نصب کردیم تا در نهایت ‪120‬‬ ‫فرد داوطلب مورد نیاز را یافتیم‪ .‬اکثر این افراد‪ ،‬دانشجویان دانشگاه کِنت بودند‪ .‬از‬ ‫تک‏تک آزمودنی‏ها خواســته شد تا در یک جلسه آزمایش مشخص‪ ،‬شرکت کنند‪.‬‬ ‫ما در مجموع شش جلسه را با حضور ‪ 20‬نفر در هر جلسه برگزار کردیم (راستش‬ ‫را بخواهید تعداد بیشــتری دانشــجو را دعوت کردیم‪ ،‬زیرا می‏دانستیم که شانس‬ ‫حضور به موقع ‪ 20‬دانشجو در یک جا‪ ،‬تقریبا صفر است)‪ .‬تمامی جلسات در محل‬ ‫آزمایشگاه دانشگاه برگزار شد‪.‬‬

‫‪43‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫بــه مطالعه بقیه کتاب کند‪ .‬به عبارت دقیق‏تــر‪ ،‬می‏خواهم مجموعه اصطالحاتی را‬ ‫توضیح دهم که قصد استفاده از آن را در این کتاب دارم‪.‬‬ ‫این نکته را فرا گرفته‏ام که به جای سخن از آزمایش‏ها و نظریه‏ها در یک فضای‬ ‫انتزاعی‪ ،‬جالب‏تر است آنها را با استفاده از تحقیقاتی که خود و همکارانم در هنگام‬ ‫نــگارش این کتاب انجام داده‏ایم‪ ،‬بیان کنم‪ .‬بــا این کار می‏توانم تمام مفاهیم مورد‬ ‫نیاز در این مرحله را به شما انتقال دهم‪ .‬مفاهیم دیگر در جای خود یا زمانی که به‬ ‫آن نیاز دارید‪ ،‬در قالب «جعبه‏های روش تحقیق» در سراســر کتاب به شما عرضه‬ ‫خواهد شد‪.‬‬ ‫از واژه «مطالعه» به عنوان بخش معینی از تحقیق استفاده خواهم کرد‪ .‬هدف یکی‬ ‫از مطالعــات ما آن بود که ببینیم آیا مقدار پولی که مردم در قالب یک «بازی کاالی‬ ‫عمومی آستانه‏ای» می‏بخشــند‪ ،‬تاثیری بر هماهنگی آنها خواهد داشت؟ شاید این‬ ‫مثال در حال حاضر برای شــما مفهوم نباشد‪ .‬اما نگران نباشید! به‏زودی این مشکل‬ ‫حل خواهد شــد‪ .‬یک «مطالعه» ممکن است بخشی از یک «طرح» بزرگ‏تر باشد‪.‬‬ ‫طرحی که مورد بررسی قرار می‏دهیم‪ ،‬چگونگی هماهنگی بهتر مردم در بازی‏های‬ ‫کاالی عمومی آســتانه‏ای اســت‪ .‬بخش عمده‏ای از این مطالعه اجرای آزمایش‏ها‬ ‫خواهد بود که در مورد آن صحبت خواهم کرد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪44‬‬

‫زمانی که تمامی آزمودنی‏ها آمدند‪ ،‬پس از یک معرفی کوتاه هر یک به ســمت‬ ‫رایانه‏ای هدایت شــدند‪ .‬پس از آن دیگر تا پایان آزمایش صحبتی صورت نگرفت‬ ‫و در این مدت آنها تنها مجاز به مشــاهده صفحه رایانه خود بودند‪ .‬به آزمودنی‏ها‬ ‫اطمینان داده شــد که همه چیز محرمانه اســت و البته به دلیل رعایت موارد فوق‪،‬‬ ‫چنیــن نیز بود‪ .‬آزمودنی‏ها در کنار هر رایانه برگه دســتورالعملی یافتند که عبارتی‬ ‫اینچنین بر روی آن نوشته بود‪:‬‬ ‫«در این آزمایش‪ ،‬شما تصمیماتی می‏گیرید و متناسب با انتخاب خود و دیگران‪،‬‬ ‫پولی به دســت می‏آورید‪ .‬پول در یک پاکت و در انتهای آزمایش به شما پرداخت‬ ‫خواهد شد‪ .‬تنها شما خواهید دانست که چه میزان پول به دست آوردید‪.‬‬ ‫شــما به گروه‏های پنج نفره تقسیم شده‏اید‪ .‬اعضای هر گروه در طول آزمایش‬ ‫ثابت خواهند ماند‪ .‬آزمایش ‪ 25‬دور به طول خواهد انجامید‪ .‬در هر دور شــما باید‬ ‫تصمیمی بگیرید و عایدی کل شــما به تصمیمات شــما در تمامی دورها بستگی‬ ‫خواهد داشت‪.‬‬ ‫در شــروع هر دوره به شــما و دوســتان هم گروهیتان‪ ،‬هر یک ‪ 55‬ژتون داده‬ ‫می‏شــود‪ .‬هر کدام از شــما باید جداگانه تصمیم بگیرید که مایلید چه میزان از ‪55‬‬ ‫ژتون را به حســاب گروه اختصاص دهید‪ .‬اگر تعداد ژتون‏های اختصاص‏یافته به‬ ‫حساب گروه ‪ 125‬یا بیشــتر باشد‪ ،‬شما ‪ 50‬ژتون اضافی دریافت خواهید کرد‪ .‬اما‬ ‫اگر تعداد کل ژتون‏های اختصاص یافته به حســاب گروه کمتر از ‪ 125‬باشد‪ ،‬هیچ‬ ‫تعداد ژتون اضافی به شما پرداخت نمی‏شود‪ .‬اما ژتون‏های پرداخت‏شده به گروه به‬ ‫حساب شما بازگردانده خواهد شد‪.‬‬ ‫بنابراین در انتهای هر دور‪:‬‬ ‫ اگر تعداد کل ژتون‏های اختصاص‏یافته به حساب گروه ≥ ‪125‬‬‫عایدی شــما = ‪ 55‬ژتون اولیه ‪ -‬ژتون‏های اختصاص‏یافته به حســاب گروه ‪+‬‬ ‫‪ 50‬ژتون اضافی‬ ‫ اگر تعداد کل ژتون‏های اختصاص‏یافته به حساب گروه < ‪125‬‬‫عایدی شما = ‪ 55‬ژتون اولیه‬ ‫در انتهای جلسه‪ ،‬از شما خواسته می‏شود تا پرسشنامه کوتاهی را پر کنید‪ .‬پس‬

‫‪45‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫از آن‪ ،‬به ازای هر ژتونی که در کل کسب کرده‏اید‪ ،‬نیم پوند به شما پرداخت خواهد‬ ‫شد‪ .‬عالوه بر این مبلغ‪ ،‬دو پوند اضافی نیز به هر فرد داده خواهد شد»‪.‬‬ ‫پس از آنکه آزمودنی‏ها دســتورالعمل آزمایش را خواندند‪ ،‬آزمایش با استفاده‬ ‫از رایانه‏ها آغاز خواهد شــد (ما در این آزمایش از نرم‏افزار اقتصاد آزمایشــگاهی‬ ‫‪ z-tree‬استفاده می‏کنیم)‪ .‬آنچه از آزمودنی‏ها خواسته می‏شود آن است که مشخص‬ ‫کنند مایلند چه میزان ژتون به حساب گروه اختصاص دهند‪.‬‬ ‫به عنوان نمونه در گروه اول‪ ،‬آزمودنی‏های اول تا پنجم به ترتیب ‪،50 ،0 ،25‬‬ ‫‪ 25‬و ‪ 10‬ژتون را به حســاب گروه واریز می‏کنند‪ .‬تعداد کل‪ 110 ،‬ژتون می‏شود‬ ‫که از رقم هدف ‪ 125‬ژتون کمتر اســت‪ .‬این نتیجه به آزمودنی‏ها اعالم شــده و‬ ‫به آنها گفته می‏شــود که عایدی آنها ‪ 55‬ژتون است‪ .‬اینچنین‪ ،‬دور اول آزمایش‬ ‫پایان می‏پذیرد‪.‬‬ ‫بازی به‏طور مشابه تا انتهای دور ‪25‬ام ادامه می‏یابد‪ .‬به‏طور کلی‪ ،‬آزمایش خیلی‬ ‫طوالنی نمی‏شود و پس از ‪ 30‬تا ‪ 45‬دقیقه پایان می‏یابد‪ .‬با پایان یافتن تمامی دورها‪،‬‬ ‫مبلغ پرداختی هر آزمودنی محاسبه شده و به‏صورت نقد به او پرداخت می‏شود‪ .‬هر‬ ‫آزمودنی به‏طور متوسط ‪ 10‬پوند کسب کرد که برای ‪ 30‬دقیقه‪ ،‬کاسبی بدی نیست!‬ ‫نکته‏ای که می‏خواهم بر آن تاکید کنم آن است که از آزمودنی‏ها خواسته می‏شود‬ ‫تا یک کار مشابه را برای چندین دفعه انجام دهند‪ .‬در نمونه باال‪ ،‬از آنها خواسته شد‬ ‫تا بازی مشــابه کاالی عمومی آستانه‏ای را برای ‪ 25‬بار تکرار کنند‪ .‬اهداف مختلفی‬ ‫ممکن است در پس این آزمایش باشد که یکی از مهم‏ترین آنها این است که ببینیم‬ ‫مردم چگونه از تجارب خود چیزی می‏آموزند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬گروه اول در دور اول‬ ‫کمتر از رقم هدف‪ ،‬ژتون در حساب گروه خود قرار دادند‪ .‬حال جالب است ببینیم‬ ‫که آنها به این تصمیم خود چگونه عکس‏العمل نشان می‏دهند‪ .‬در واقع‪ ،‬پاسخ آنها‬ ‫این‏‏‏‏‏گونه بود که تعداد ژتون‏ها در دور دوم به ‪ 161‬ژتون رســید که بســیار باالتر از‬ ‫هدف بود‪ .‬پس آنچنان که دیدید‪ ،‬واژه «دور» به‏خوبی نشــان می‏دهد که آزمودنی‏ها‬ ‫چگونه با ادامه آزمایش پیشــرفت می‏کنند (گاهــی از واژه «مرحله» به جای «دور»‬ ‫استفاده می‏شــود که من به دلیل استفاده از آن در جایی دیگر‪ ،‬از همان واژه «دور»‬ ‫در اینجا استفاده می‏کنم)‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪46‬‬

‫خوشــبختانه مثال فوق‪ ،‬هم شما را با بازی کاالی عمومی آستانه‏ای آشنا کرد و‬ ‫هم ایده‏هایی در مــورد ماهیت یک آزمایش و آنچه در آن اتفاق می‏افتد‪ ،‬داد‪ .‬حال‬ ‫ســوال اینجاست که ما مایل به استخراج چه چیزی از این آزمایش بودیم؟ خواسته‬ ‫اصلی ما از یک بازی کاالی عمومی آســتانه‏ای آن است که ببینیم آیا اعضای گروه‬ ‫به مقدار کافی از ژتون خود به حســاب گروه واریز می‏کنند تا آســتانه ‪ 125‬ژتون‬ ‫تامین شود؟‬ ‫اگــر این توضیــح مختصر بود‪ ،‬تصور کنیــد که پنج هم‏اتاقــی می‏خواهند‬ ‫تلویزیونــی را بخرند که ‪ 125‬دالر قیمت دارد‪ .‬آنها باید در بین خود ‪ 125‬دالر‬ ‫را جور کنند یا آنکه از خیر تلویزیون بگذرند‪ .‬به‏طور کلی آنها مایل به پرداخت‬ ‫ایــن حد پول هســتند‪ ،‬اما دالیل خوبی را می‏توان یافت که آنها را از رســیدن‬ ‫به این هدف باز دارد‪ .‬از تحقیق پیشــین یاد گرفتیم که گروه می‏تواند کامال در‬ ‫رسیدن به این آستانه ناکام بماند‪.‬‬ ‫ســوال مشخص بعدی در مطالعه ما آن اســت که آیا اگر به گروه مقدار ژتون‬ ‫اولیه بیشتری بپردازیم‪ ،‬آنها در رسیدن به آستانه موفق‏تر عمل می‏کنند‪ .‬در آزمایش‬ ‫قبل هر فرد ‪ 55‬ژتون داشــت یا به زبان مثال پیشــین‪ ،‬هر هم‏خانه ‪ 55‬دالر برای‬ ‫پرداخت پول تلویزیون دارد‪.‬‬ ‫چه می‏شد اگر پول آنها به ‪ 70‬دالر یا ‪ 30‬دالر تغییر می‏یافت‪ .‬آیا آنها در رسیدن‬ ‫به آستانه موفق‏تر بودند یا از شانس کمتری برخوردار می‏شدند‪ .‬این سوال می‏تواند‬ ‫به‏آســانی با استفاده از آزمایش‏هایی پاسخ داده شود‪ .‬بدین صورت که می‏توانیم به‬ ‫برخی از گروه‏ها در شروع کار ‪ 55‬ژتون‪ ،‬برخی دیگر ‪ 30‬ژتون و برخی دیگر ‪70‬‬ ‫ژتون بپردازیم و بررسی کنیم که آنها چگونه به حد و آستانه می‏رسند‪.‬‬ ‫این همان کاری اســت که انجام دادیم‪ .‬واژه «تدبیر آزمایشی» واژه‏ای است که‬ ‫برای تفکیک نســخه‏های مختلف این آزمایش به کار می‏رود‪ .‬ما در آزمایش اصلی‬ ‫پنج تدبیر مختلف داشــتیم‪ ،‬اما من در اینجا تنها به همان سه تدبیری که ذکر کردم‬ ‫بسنده می‏کنم‪ .‬این تدبیرها در نمودار ‪ 1-1‬نشان داده شده‏اند‪.‬‬

‫نمودار ‪ :1-1‬نگاهی کلی به طرح‬

‫مرســوم اســت که یک تدبیر را به عنوان تدبیر پایه نام‏گذاری‏کرده و از آن به‬ ‫عنوان مبنای مقایسه اســتفاده کنیم‪ .‬در آزمایش فوق‪ ،‬تدبیری که در آن آزمودنی‏ها‬ ‫‪ 55‬ژتــون دارند به عنوان مبنا در نظر گرفته می‏شــود‪ .‬این تدبیر از آنجا به عنوان‬ ‫تدبیر پایه انتخاب می‏شود که بارها توسط دیگر محققان استفاده شده است‪ .‬بنابراین‬ ‫انتظاراتی در مورد آنچه ممکن است در این تدبیر به وقوع بپیوندد داریم و به‏آسانی‬ ‫می‏توانیم نتایج کار خود را به نتایج دیگر محققان پیوند دهیم‪ .‬این کار برای پیشبرد‬ ‫علمی آزمایش بسیار مفید است‪.‬‬ ‫نکتــه‏ای که مایلم به‏طور واضح بیان کنم‪ ،‬تفاوت میان تدبیر آزمایش و جلســه‬ ‫آزمایش است‪ .‬جلسه آزمایش به زمان و مکانی معین از اجرای یک آزمایش اطالق‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫‪47‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪48‬‬

‫می‏شــود (مثال جلســه ســاعت دو بعد از ظهر در تاریخ جمعه‪ 29 ،‬ژانویه)‪ .‬تدبیر‬ ‫آزمایش به نســخه‏ای مشخص از یک آزمایش اطالق می‏شــود (مثال تدبیر پایه با‬ ‫‪ 55‬ژتون آغازین)‪ .‬جلســه و تدبیر دو چیز کامال متفاوتند‪ .‬ممکن است یک جلسه‬ ‫با چندین تدبیر یا چندین جلسه با یک تدبیر آزمایشی برگزار شود‪ .‬مثال در جلسه‬ ‫‪ ،4‬چهار گروه وجود دارند که د ‏و تای آنها با تدبیر باال (‪ 70‬ژتون) و دو تای دیگر‬ ‫با تدبیر پایین (‪ 30‬ژتون) طراحی شده‏اند‪.‬‬ ‫نکته قابل توجه دیگر‪ ،‬بحث فریب یا حیله اســت‪ .‬در روان‏شناســی‪ ،‬فریب در‬ ‫آزمایش‏ها‪ ،‬به معنای آنکه آزمایشــگر در مورد آنچــه انجام می‏دهد به آزمودنی‏ها‬ ‫دروغ بگوید‪ ،‬امر غریبی نیســت (البته پس از آزمایش به آزمودنی‏ها گفته می‏شود‬ ‫که به آنها دروغ گفته‏اند)‪ .‬این روش در علم اقتصاد کامال مردود اســت‪ ،‬زیرا علم‬ ‫اقتصاد معتقد اســت که به هیچ عنوان حق فریب آزمودنی‏ها را نداریم‪ .‬پس اگر به‬ ‫آنها گفته می‏شود آزمایش ‪ 25‬دور ادامه می‏یابد یا هر ژتون نیم پوند می‏ارزد‪ ،‬واقعا‬ ‫همین اتفاق می‏افتد‪ .‬البته اینکه نمی‏توان آزمودنی‏ها را فریب داد به این معنا نیست‬ ‫که باید به آنها همه چیز را گفت‪ .‬در حقیقت‪ ،‬یکی از الزامات اولیه اکثر آزمایش‏ها‬ ‫آن اســت که باید به‏صورت یک‏سو کور برگزار شــوند‪ .‬یعنی آزمودنی‏ها نباید به‬ ‫واســطه دانستن زیاد‪ ،‬در رفتار خود دچار تورش شوند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در آزمایش‬ ‫فوق نمی‏خواســتیم تا آزمودنی‏ها بدانند که هدف ما از انجام آزمایش‪ ،‬تغییر تعداد‬ ‫ژتون‏هاست‪ .‬اگر آن را می‏دانســتند‪ ،‬رفتار آنها دچار انحراف می‏شد‪ .‬پس حال که‬ ‫نمی‏توان به آزمودنی‏ها دروغ گفت‪ ،‬باید به آنها حداقل اطالعات ممکن را داد‪.‬‬ ‫قبل از حرکت به ســوی بخش نظریه‪ ،‬ذکر این نکته الزم است که آزمایشی که‬ ‫در ســطور فوق بیان کردم‪ ،‬آزمایشــی متعارف بود‪ .‬اما همین آزمایش نیز می‏تواند‬ ‫به اشــکال مختلف صورت گیرد‪ .‬مثال گاهــی آزمایش‏ها با قلم و کاغذ و گاهی با‬ ‫رایانه انجام می‏شــود‪ .‬گاهی آزمودنی‏ها حق هیچ‏گونه تعاملی ندارند‪ ،‬اما گاهی آنها‬ ‫می‏توانند با استفاده از چت رایانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند‪ .‬گاهی دانش‏آموزان‬ ‫مورد آزمون قــرار می‏گیرند و گاهی معامله‏گران حرفــه‏ای بازارهای مالی‪ .‬گاهی‬ ‫آزمایش‏ها در بیرون از آزمایشــگاه‏ها و در ســوپرمارکت‏ها یا ورزشگاه‏ها صورت‬ ‫می‏گیرد‪ .‬حاالت بسیاری امکان‏پذیر است که در جای خود به آنها خواهم پرداخت‪.‬‬

‫‪ -2-2-1‬نگاهی به نظریه‏ها‬

‫‪49‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫آزمایش‏ها بدون پشتوانه نظری زیاد به کار نمی‏آیند‪ .‬از این رو‪ ،‬در این بخش قصد‬ ‫دارم تا اطالعاتی را که در مورد مفاهیم پایه نظری محتاجید به شما عرضه کنم‪ .‬برای‬ ‫شــروع‪ ،‬بیایید عملکرد فردی به نام اِدوارد در آزمایش فوق را بررســی کنیم‪ .‬برای‬ ‫ســادگی‪ ،‬فرض کنید که آزمایش شامل تنها یک دور است‪ .‬تمامی کاری که ادوارد‬ ‫باید انجام دهد آن اســت که تصمیم بگیرد چه میزان از ژتون‏ها را به حساب گروه‬ ‫اختصاص دهــد‪ .‬او می‏تواند هر عدد صحیحی بین ‪ 0‬تا ‪( 55‬و البته خود ‪ 0‬و ‪)55‬‬ ‫را انتخــاب کند‪ .‬ما به این مجموعه‪ ،‬مجموعه کنش‏ها یا مجموعه گزینه‏های ممکن‬ ‫می‏گوییم‪ .‬از این رو‪ ،‬ادوارد باید یک کنش یا گزینه را از این مجموعه انتخاب کند‪.‬‬ ‫کنش وی کار او را نیز توصیف می‏کند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬یک کنش می‏تواند تخصیص‬ ‫‪ 20‬ژتون به حساب گروه باشد‪.‬‬ ‫حال می‏خواهم تمایز کنش و اســتراتژی را بیان کنم‪ .‬استراتژی توصیف می‏کند‬ ‫چگونه ادوارد تصمیم می‏گیرد که چه کنشــی را انجام دهد‪ .‬برای توضیح بیشــتر‪،‬‬ ‫توضیحــی کوتاه از مطالعه دوم من که در جریان اســت‪ ،‬جالــب خواهد بود‪ .‬در‬ ‫ایــن مطالعه‪ ،‬قبل از آنکه آزمودنی‏ها انتخاب کنند که چه میزان به حســاب گروه‬ ‫اختصاص داده شــود‪ ،‬به یک نفر از اعضای گروه اجازه داده می‏شود تا به دیگران‬ ‫میزان ژتون اختصاصی‏شان را پیشنهاد کند‪ .‬اگر ادوارد آن فرد پیشنهاددهنده نباشد‪،‬‬ ‫پس باید مجموعه کنش‏هایی مانند قبل داشــته باشد‪ .‬یعنی عدد صحیحی میان ‪ 0‬و‬ ‫‪ 55‬را انتخاب کند‪ .‬با این حال‪ ،‬اســتراتژی او ممکن اســت به میزان پیشنهاد شده‬ ‫مشروط شود‪ .‬مثال‪ ،‬اســتراتژی ممکن است اختصاص ژتون‏ها به تعداد پیشنهادی‬ ‫باشد‪ .‬پس اگر پیشنهاد ‪ 20‬ژتون باشد‪ ،‬او ‪ 20‬ژتون می‏پردازد و اگر ‪ 25‬ژتون باشد‪،‬‬ ‫پرداخت وی به ‪ 25‬ژتون افزایش می‏یابد‪ .‬پس کنش‏ها و استراتژی‏ها متفاوتند و باید‬ ‫تا به حال فهمیده باشید که کنش‏ها قابل رؤیتند‪ ،‬اما استراتژی‏ها رؤیت‏پذیر نیستند‪.‬‬ ‫مثال دیدیم که ادوارد چه میزان ژتون به حساب گروه اختصاص داد‪ .‬اما به‏طور کلی‬ ‫نمی‏دانیم که اگر مثال پیشنهاد متفاوت بود‪ ،‬این میزان چقدر تغییر می‏یافت‪.‬‬ ‫نکتــه بعد‪ ،‬معرفی تابع بازده اســت‪ .‬تابع بازده ادوارد نشــان می‏دهد که با هر‬ ‫ترکیب ممکن اســتراتژی‏های ادوارد و دیگران‪ ،‬چه میزان بازده نصیب او می‏شود‪.‬‬ ‫مثال اگر هر کس ‪ 20‬ژتون به حســاب گروه بپردازد‪ ،‬بازده او ‪ 55‬ژتون می‏شود‪ .‬به‬

‫شیوه‏های مختلف می‏توان تابع بازده را نوشت‪ .‬یک راه نوشتن تابع بازده به‏صورت‬ ‫) ‪ u E (s1,s2 ,s 3 ,s4 ,s 5‬است که نشــان می‏دهد بازده ادوارد تابعی از استراتژی‏های‬ ‫پنــج عضو گــروه (از جمله خود ادوارد) اســت‪ .‬روش دیگر نوشــتن به‏صورت‬ ‫) ‪ u E (s E ,s − E‬اســت که نشان می‏دهد بازده ادوارد تابعی از استراتژی ادوارد (‪ )E‬و‬ ‫استراتژی دیگر اعضا (‪ )-E‬است‪ .‬پس می‏توان نوشت‪:‬‬ ‫‪55 − s E + 50 if s 1 +s2 +  + s5 ≥ 125‬‬ ‫‪u E (s E ,s − E ) = ‬‬ ‫‪if s1 + s2 +  + s5 < 125‬‬ ‫‪55‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪50‬‬

‫برای سادگی در زمان حل تابع بازده‪ ،‬می‏توان کنش را جایگزین استراتژی کرد؛‬ ‫چنان‏که من در مثال فوق انجام دادم‪ .‬یکی از مســائل نســبتا مشکل‪ ،‬تفسیر بازده‬ ‫اســت‪ .‬بازده می‏تواند یک چیز کامال عینی مانند مقدار پول کسب‏شــده باشد‪ .‬اما‬ ‫به‏طور مرسوم‪ ،‬معادل‏ســازی آن با مطلوبیت که برابر با مقدار ذهنی شادی است‪،‬‬ ‫مفید‏تــر خواهد بود (ما به این موضــوع در فصول دوم و دهم خواهیم پرداخت)‪.‬‬ ‫این دو تعریف متفاوتند؛ زیرا مثال با دو برابر شدن مقدار پول عایدی‪ ،‬لزوما میزان‬ ‫شادی‪ ،‬افزایشــی دو‏ برابر نخواهد داشت‪ .‬با این حال‪ ،‬قاعده مرسوم‪ ،‬برابر گرفتن‬ ‫دو تابع بازده و تابع مطلوبیت اســت که من نیز در این کتاب از آن تبعیت می‏کنم‪.‬‬ ‫در همین‏جــا بگویم که این کار عمدتا به دلیل ســادگی صورت می‏گیرد و نه به‬ ‫یــک دلیل خوب اقتصادی! اگر ما گروهی از افراد را داشــته باشــیم که مجموعه‬ ‫کنش‏ها‪ ،‬استراتژی‏ها و تابع بازده تک‏تک آنها را بدانیم‪ ،‬در واقع یک بازی خواهیم‬ ‫داشــت‪ .‬برای خرســندی نظریه‏پردازان بازی‪ ،‬به آنچه در یک دور اتفاق می‏افتد‪،‬‬ ‫بازی مرحله‏ای‪ ،‬بازی مبنا یا بازی سازنده خواهیم گفت‪ .‬بنابراین‪ ،‬در کل آزمایش‬ ‫بازی کاالی عمومی آســتانه‏ای (یعنی تمــام ‪ 25‬دور)‪ ،‬همان بازی مرحله‏ای انجام‬ ‫شــد‪ .‬تفکیک بازی به بازی‏های مرحله‏ای بدان دلیل صــورت می‏گیرد که فردی‬ ‫ممکن اســت بخواهد کنش خود را در دور دوم مقید به نتایج دور اول کند و این‬ ‫اســتراتژی را تا پایان بازی حفظ کند‪ .‬مثال دیگر‪ ،‬نوعی از استراتژی است که در‬ ‫آن فرد می‏گوید «اگر در دور اول به آســتانه رســیدم‪ ،‬در دور دوم نیز همان میزان‬ ‫ژتون را به حســاب گروه اختصاص خواهم داد»‪ .‬به‏طور معمول‪ ،‬شاید تمایز میان‬

‫) ‪u i (si ,s − i ) ≥ u i (s,s − i‬‬

‫برای هر فرد ‪i ، si‬نشــان‏دهنده آن استراتژی است که او انتخاب می‏کند و‬ ‫نشــان‏دهنده آن استراتژی است که او می‏توانســت انتخاب کند‪ .‬در بازی کاالی‬ ‫عمومی آســتانه‏ای‪ ،‬واریز ‪ 25‬ژتون توسط هر فرد به حساب گروه‪ ،‬تعادل نش را‬ ‫به وجود می‏آورد‪ .‬اگر هر فرد به جای ‪ 25‬ژتون‪ 24 ،‬ژتون را به حســاب گروه‬

‫‪S‬‬

‫‪51‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫بــازی مرحله‏ای و بازی کل به کاری نیاید‪ .‬ایــن تمایز زمانی مفید خواهد بود که‬ ‫بازی مرحله‏ای در خالل آزمایش تغییر کند‪ .‬مثال شاید آزمایش‏ها را مشاهده کنیم‬ ‫که آزمودنی‏ها یک بازی مرحله‏ای را برای ده دور و بازی مرحله‏ای دیگر را برای‬ ‫ده دور بعد انجام می‏دهند‪.‬‬ ‫آخریــن مفاهیمــی که قصد صحبــت از آنها را دارم‪ ،‬پیامد‏هــای ممکن یک‬ ‫بازی اســت‪ .‬در این میان‪ ،‬دو مفهوم کارایی پارتــو و تعادل نش از اهمیت باالیی‬ ‫برخوردارند‪ .‬بگذارید نخســت کارایی پارتــو را تعریف کنیم‪ .‬زمانی می‏گوییم که‬ ‫یک پیامد‪ ،‬کارای پارتو است که کسی نتواند وضع خود را بدون بدتر کردن وضع‬ ‫دیگــران بهبود بخشــد‪ .‬برای درک ارزش این مفهوم‪ ،‬فــرض کنید که یک پیامد‪،‬‬ ‫کارای پارتو نباشد‪ .‬پس ما می‏توانیم حداقل وضع یک نفر را بدون تغییر وضعیت‬ ‫دیگران‪ ،‬بهبود بخشــیم‪ .‬این که عالی است! در بازی کاالی عمومی آستانه‏ای‪ ،‬اگر‬ ‫هر کس ‪ 25‬ژتون را به حساب گروه ببخشد‪ ،‬بازده‏ای معادل ‪ 80‬ژتون را به جیب‬ ‫می‏زند‪.‬این یک مثال از پیامد کارای پارتو اســت‪ .‬اما اگر کسی ژتونی را به حساب‬ ‫گروه واریز نمی‏کرد‪ ،‬بازده‏ای معادل ‪ 55‬به دست می‏آورد‪ .‬این هم مثالی از پیامدی‬ ‫است که کارای پارتو نباشــد‪ .‬پس کارایی پارتو در واقع روشی برای ایده‏پردازی‬ ‫یک امر مطلوب در مقابل یک امر نامطلوب است‪.‬‬ ‫این مفهوم را با مفهوم تعادل نش مقایســه کنید‪ .‬تعادل نش بیانگر اســتراتژی‬ ‫هر فرد اســت که در آن هیچ‏کس نمی‏تواند اســتراتژی خود را تغییر داده و بازده‬ ‫خود را افزایش دهد‪ .‬دوباره فرض کنید که تعادل نش وجود نداشته باشد‪ .‬پس در‬ ‫این‏صورت‪ ،‬افراد می‏توانند با تغییر استراتژی خود‪ ،‬بازده خود را افزایش دهند‪ .‬این‬ ‫رفتاری است که ما انتظار آن را داریم‪ .‬فرمولی که شرط تعادل نش را بیان می‏کند‬ ‫بدین صورت است‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪52‬‬

‫واریز کند‪ ،‬دیگر تعادل نش وجود نخواهد داشــت‪ ،‬زیرا در کل ‪ 5‬ژتون کمتر از‬ ‫مقدار آســتانه به حساب گروه واریز شده است‪ .‬اگر به جای ‪ 25‬ژتون‪ 29 ،‬ژتون‬ ‫را به حســاب گروه واریز کنند‪ ،‬باز هم تعادل نش وجــود ندارد‪ ،‬زیرا بازده او‬ ‫کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫جالب اســت بدانید که اختصاص صفر ژتون به حساب گروه توسط اعضای‬ ‫گــروه نیز یک تعادل نش به وجود می‏آورد‪ .‬زیــرا هیچ‏کس به تنهایی نمی‏تواند‬ ‫حساب گروه را به آستانه هدف (‪125‬ژتون) برساند‪ .‬این نشان می‏دهد که تعادل‬ ‫نش لزوما نباید کارای پارتو باشــد‪ .‬این هم البته درست است که نیازی نیست تا‬ ‫پیامد کارای پارتو‪ ،‬در تعادل نش باشــد (آیا می‏توانید مثالی از این نوع در بازی‬ ‫کاالی عمومی آســتانه‏ای بیابید؟)‪ .‬پس تعــادل نش و کارای پارتو دو چیز کامال‬ ‫متفاوتند‪.‬‬ ‫در اینجــا بحث را با برخی ایده‏ها که در بخش قبل بیان کردم‪ ،‬به پایان می‏برم‪.‬‬ ‫در اکثر مواقع‪ ،‬تعادل نش جوهره مدل اســتاندارد اقتصادی اســت‪ .‬یک انســان‬ ‫اقتصادی چیزی به جز کاری که او را در تعادل نش قرار ندهد انجام نمی‏دهد‪ .‬اما‬ ‫تعادل‏های نش بسیاری وجود دارند‪ .‬در مثال فوق نشان دادم که حداقل دو تعادل‬ ‫نش در بازی کاالی عمومی آستانه‏ای وجود دارد و شاید در بازی‏های دیگر‪ ،‬تعداد‬ ‫تعادل‏ها بیش از این نیز باشــد‪ .‬اساسا مدل متعارف نمی‏تواند بگوید که انسان‏های‬ ‫اقتصــادی کدام‏یک از تعادل‏ها را انتخاب می‏کننــد‪ .‬این امر‪ ،‬اقتصاد متعارف را تا‬ ‫اندازه‏ای بی‏فایده می‏ســازد و البته انگیزه حداقل فردی مانند من را برای اســتفاده‬ ‫از اقتصــاد رفتاری افزایش می‏دهد‪ .‬آزمایش‏هــا می‏توانند ما را در فهم آنکه مردم‬ ‫در خالل چنین بازی‏هایی چه رفتاری انجام می‏دهند‪ ،‬یاری رســانند‪ .‬با به دســت‬ ‫آوردن نتایج آزمایش‏ها‪ ،‬قابلیت علمی ما در مدل‏سازی رفتار اقتصادی و فهم ما از‬ ‫چگونگی استدالل و یادگیری مردم افزایش می‏یابد‪.‬‬

‫‪ -3-1‬چگونه از این کتاب استفاده کنیم‬

‫ابتدا برای ایجاد یک چارچوب ذهنی‪ ،‬مروری بر ادامه کتاب خواهم کرد‪ .‬اما پیش‬ ‫از آن‪ ،‬باید کمی در مورد روشــم در نگارش این کتــاب توضیح دهم‪ .‬همان‏طور‬

‫‪53‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫کــه قبال گفتم‪ ،‬هدف من از نگارش این کتاب‪ ،‬توضیح اصول پایه‪ ،‬ایده‏ها و نتایج‬ ‫اقتصاد رفتاری بود‪ .‬همچنین می‏خواستم نشان دهم که چگونه کاربرد آن می‏تواند‬ ‫ما را در فهم جهان پیرامونمان یاری رســاند‪ .‬این امر در آرایش فصول نمود یافته‬ ‫اســت‪ .‬از این رو‪ ،‬نیمه اول کتاب به بیان اصــول اولیه‪ ،‬ایده‏ها و نتایج اختصاص‬ ‫یافته‪ ،‬در حالی‏کــه نیمه دوم کتاب‪ ،‬کاربردهای متنوع این علم را بیان می‏ســازد‪.‬‬ ‫امیدوارم که این کتاب‪ ،‬ترکیب خوبی از نظریه و عمل را ایجاد کرده باشد‪.‬‬ ‫روش من آن اســت که در تمام کتاب‪ ،‬تعدادی آزمایش و مقاله نظری را برای‬ ‫نمایش بهتر آنچه تا‏کنون یاد گرفته‏ام‪ ،‬برگزینم و بیان ســازم‪ .‬من از این شیوه ارائه‬ ‫خوشــم می‏آید‪ ،‬زیرا شانس تعمق هرچه بیشــتر در مطالعات و نمایش مفاهیم و‬ ‫کارکردهای اقتصاد رفتاری را برایم فراهم می‏آورد‪ .‬یکی از نقاط ضعف این شیوه‬ ‫آن اســت که ممکن اســت این امر را تداعی کند که دانش ما تنها وابسته به نتایج‬ ‫یک یا دو آزمایش یا مثال نظری اســت‪ .‬گاهی ممکن است این انتقاد وارد باشد؛‬ ‫اما در اکثر مواقع‪ ،‬این انتقاد بســیار دور از واقعیت اســت‪ .‬بسیاری از اندیشه‏های‬ ‫ذکر شــده در این کتاب‪ ،‬اندیشه‏هایی محکم و استوارند‪ .‬در خصوص آزمایش‏ها‪،‬‬ ‫این اســتحکام بدان معناست که نتایج به دست آمده در بسیاری از مطالعات مشابه‬ ‫دیگر نیز به دست آمده‏اند‪ .‬در خصوص مثال‏های نظری‪ ،‬استحکام به معنای قابلیت‬ ‫اســتقرای مثال‏ها به نتایج مشابه در مطالعات نظری دیگر است‪ .‬مطالعات بیشتری‬ ‫که در انتهای هر فصل آورده شــده است‪ ،‬به شما امکان بررسی این امر و تفحص‬ ‫عمیق‏تر مطالب را می‏دهد‪.‬‬ ‫برای روان‏تر شــدن هرچه بیشتر کتاب‪ ،‬در تمام کتاب سعی کردم تا استفاده از‬ ‫جبر و نشانه‏گذاری را به حداقل برسانم‪ .‬با این حال‪ ،‬جبر جزئی از اقتصاد رفتاری‬ ‫اســت و استفاده از تعدادی معادله برای نشان دادن مفهوم کل امری اجتناب‏ناپذیر‬ ‫اســت‪ .‬همچنین دوست ندارم کسانی را که کمی به جبر عالقه‏مندند ناامید کنم‪ .‬از‬ ‫این رو‪ ،‬گاهی در کتاب با عبارت [بیشــتر] مواجه می‏شــوید که عالمتی است که‬ ‫نشان می‏دهد بقیه پاراگراف شامل مباحث جبری است که البته بدون از دست دادن‬ ‫چیزی‪ ،‬می‏توان از آنها عبور کرد‪.‬‬ ‫حال زمان مروری بر باقی کتاب اســت‪ .‬کتاب به ســه بخش تقسیم می‏شود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪54‬‬

‫بخش نخست که بزرگ‏ترین بخش کتاب است‪ ،‬نگاهی به نوع رفتارهای اقتصادی‬ ‫و نحوه مدل‏سازی آن می‏اندازد‪ .‬این بخش با فصل دوم آغاز می‏شود که مقدمه‏ای‬ ‫بر روش‏های اکتشــافی و اثرات موقعیت اســت‪ .‬پیام مهم این فصل آن است که‬ ‫تصمیمات افراد ممکن است به‏طور نظام‏مند‪ ،‬تحت تاثیر موقعیت و شرایط محیطی‬ ‫تصمیم‏گیری قرار گیرد‪ .‬شــاید در نگاه اول‪ ،‬این امر واضح به نظر آید‪ ،‬اما مسلما‬ ‫شناخت آن گامی بلند برای جدایی از مدل استاندارد اقتصادی خواهد بود‪.‬‬ ‫در فصل ســوم‪ ،‬به انتخاب در شرایط ریسک و در فصل چهارم به انتخاب در‬ ‫گذر زمان خواهم پرداخت‪ .‬روش در هر دو فصل یکسان است‪ .‬ابتدا مدل رفتاری‬ ‫ســاده و اســتاندارد یعنی مطلوبیت انتظاری و تنزیل‏نمایی بیان می‏شــود و سپس‬ ‫تعدیالت متناســب و گوناگونی بر مدل اعمال می‏شود تا مدل هرچه بهتر با رفتار‬ ‫مشــهود انطباق یابد‪ .‬این روش ما را به مفاهیم مهم‏تر اقتصاد رفتاری مانند نظریه‬ ‫چشم‏انداز و ناسازگاری زمانی خواهد رساند‪.‬‬ ‫موضوع مهم در خــال فصول دوم تا چهارم‪ ،‬اهمیت وابســتگی به مرجع و‬ ‫موقعیت اســت‪ .‬به‏طور مشــخص خواهیم دید که رفتارها غالبا متاثر از این سوال‬ ‫اســت که آیا پیامدها نســبت به یک نقطه مرجع‪ ،‬منفعت یا ضرر تلقی می‏شــود‪.‬‬ ‫همچنیــن خواهیم دید که نقطه مرجعی که یک فرد در ذهن دارد می‏تواند متاثر از‬ ‫بافت محیط‪ ،‬به شکل اساسی تغییر یابد‪.‬‬ ‫بحث در فصول پنجم و ششــم به نحوه اســتفاده افراد از اطالعات اختصاص‬ ‫می‏یابد‪ .‬فصل پنجم به بررســی چگونگی یادگیری افراد از اطالعات پیرامونشــان‬ ‫(از جمله دیگر افراد) می‏پردازد‪ .‬در فصل ششــم‪ ،‬تاکید بــر یادگیری و رفتار در‬ ‫شــرایط تعاملی است‪ ،‬یعنی شرایطی که افراد باید رفتار دیگران را پیش‏بینی کنند‪.‬‬ ‫فکر می‏کنم پیام اصلی این دو فصل آن باشد که افراد‪ ،‬باهوش و در حال یادگیری‬ ‫هستند؛ منتها همواره برای انطباق با شرایط پیچیده‏تر در کشمکش به سر می‏برند‪.‬‬ ‫مثــا خواهیم دید که چگونه افراد در فرآینــد یادگیری از اطالعات جدید‪ ،‬دچار‬ ‫برخی انحرافات نگران‏کننده می‏شوند‪.‬‬ ‫فصل هفتم همچون فصل ششــم در جســتجوی شــناخت رفتار در شرایط‬ ‫تعاملی اســت‪ ،‬اما با بررسی جنبه‏های دیگر‪ .‬در این فصل خواهیم دید که آیا مردم‬

‫‪55‬‬

‫فصل اول‪ :‬مقدمه‏ای بر اقتصاد رفتاری‬

‫خودخواهند و اگر نه‪ ،‬چگونه می‏توان آن را مدل‏ســازی کرد‪ .‬نکته مهمی که بدان‬ ‫توجه خواهیــم کرد‪ ،‬ضرورت مالحظه ترجیحات افراد بــه پیامدهای منصفانه و‬ ‫عادالنه اســت و آنکه به شــیوه‏های مختلف می‏توان این ترجیحات را مدل‏سازی‬ ‫کــرد‪ .‬یکی از مهم‏ترین دروس این فصل‪ ،‬ناهمگنی و عدم تجانس رفتارهاســت‪.‬‬ ‫برخی به انصاف و عدل اهمیت می‏دهند و برخی اهمیت نمی‏دهند و آنچه ممکن‬ ‫است منصفانه یا عادالنه به نظر رسد‪ ،‬از یک فرد تا فرد دیگر و از یک موقعیت تا‬ ‫موقعیت دیگر تفاوت می‏یابد‪.‬‬ ‫بخش بعدی کتاب شامل دو فصل است که به ریشه‏های رفتار افراد می‏پردازد‪.‬‬ ‫در این فصول به این دست ســوال‏ها پاسخ می‏دهیم که چرا مردم ریسک‏گریزند؛‬ ‫چرا آنها زیان‏گریزند؛ چرا برای عدالت ارزش قائل می‏شــوند و غیره‪ .‬فصل هشتم‬ ‫بــر نقش تکامل و فرهنگ در شــکل‏گیری رفتار اقتصــادی تاکید می‏ورزد‪ .‬فصل‬ ‫نهــم نگاهی به علم اقتصاد مبتنی بر اعصــاب و تالش‏های جدیدی می‏اندازد که‬ ‫ســعی می‏کند تا آنچه را در مغز افراد در هنگام اخذ تصمیمات اقتصادی می‏گذرد‬ ‫به‏صورت علمی بررســی کنند‪ .‬خواهیم دید که نگاه تکاملی و عصب‏شــناختی‪،‬‬ ‫دریافت‏های جالبی از رفتار اقتصــادی به ما عرضه می‏کند‪ .‬این رهیافت‏ها قادرند‬ ‫پاسخ‏هایی در خصوص آنکه چرا افراد ریسک‏گریزند به ما ارائه دهند‪.‬‬ ‫تمرکز من در بخش آخر کتاب بر این ســوال اســت که آیــا اقتصاد رفتاری‬ ‫می‏تواند به ما در انجام کاری که شادی مردم را افزایش دهد‪ ،‬یاری رساند یا خیر‪.‬‬ ‫در فصل دهم‪ ،‬به دنبال آن هستم تا ببینم چه چیزهایی مردم را شاد می‏سازد و اینکه‬ ‫آیا آنها می‏دانند چه چیزهایی شادشــان می‏کند یا نه‪ .‬خواهیم دید که مردم همیشه‬ ‫کاری انجام نمی‏دهند که آنها را بسیار مسرور و شاد سازد‪ .‬عواملی مانند تعهد اولیه‬ ‫به دیگران یا واگذاری تصمیم به افراد دیگر مانع از ارتقای شــادی آنها می‏شود‪ .‬با‬ ‫این حال‪ ،‬آنچه واضح است آن است که مردم به دنبال انتخاب‏های خود‏خواسته یا‬ ‫انتخاب‏هایی معین در زندگی خود هستند‪.‬‬ ‫فصل یازدهم به این سوال پاســخ می‏دهد که چگونه اقتصاد رفتاری می‏تواند‬ ‫سیاســت‏گذاران را بــا فراهم کردن اطالعاتی یاری رســاند‪ .‬در این راه نگاهی به‬ ‫طراحی نهادها و سیاست‏های متمرکز بر انگیزه‏های فردی می‏اندازم‪ .‬همواره شعار‬

‫تبدیل جهان به جایی بهتر‪ ،‬بر روی کاغذ ســهل و دســت‏یافتنی اســت‪ .‬در این‬ ‫کتاب می‏خواهم نشــان دهم که اقتصاد رفتــاری‪ ،‬ابزارهای مفیدی را برای ارتقای‬ ‫سیاست‏ها ارائه می‏کند که ما را در نیل به دنیایی بهتر یاری فراوان می‏رساند‪.‬‬

‫‪ -4-1‬مطالعات بیشرت‬

‫منابــع متعددی اقتصاد رفتاری را به‏خوبی معرفی کرده‏انــد‪ :‬کمرر و تالر (‪،)2000‬‬ ‫کمرر (‪ )2003‬و کمرر و لوئنستین (‪ .)2004‬مقاالت عالی مروری که ارزش مطالعه‬ ‫دارنــد نیز کونلیســک (‪ ،)1996‬رابین (‪ )1998‬و دالویگنا (‪ )2009‬هســتند‪ .‬برای‬ ‫آشنایی بیشتر با روش‏شناسی آزمایش‏ها‪ ،‬مطالعه کتاب‏های َک ِسر و فریدمن (‪)2004‬‬ ‫و باردزلی و همکاران (‪ )2010‬پیشنهاد می‏شود‪ .‬برای مطالعه بیشتر تاریخچه اقتصاد‬ ‫رفتاری و اقتصاد آزمایشــگاهی به راث (‪ِ ،)1995‬سنت (‪ )2004‬و برونی و سوگدن‬ ‫(‪ )2007‬مراجعه کنید‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪56‬‬

‫سواالت مروری‬

‫‪ -1‬چرا عملکرد مدل اســتاندارد اقتصادی در تالش برای فهم رفتار اقتصادی‪ ،‬هم‬ ‫موفقیت‏آمیز و هم مایوس‏کننده است؟‬ ‫‪ -2‬چرا به اجرای آزمایش‏های اقتصادی نیازمندیم؟‬ ‫‪ -3‬چرا یک روش اکتشافی با تورش شناختی همزاد و هم‏مسیر است؟ آیا باید‬ ‫بــر زیرکی مردم در یافتن روش‏های خوب اکتشــافی یا بر کودنی آنها در منحرف‬ ‫شدن از واقعیت تاکید کرد؟‬ ‫‪ -4‬چرا ترکیب جلسات و تدابیر آزمایشی مانند چندین تدبیر در یک جلسه یا‬ ‫چندین جلسه با یک تدبیر معقول و قابل قبول است؟‬ ‫‪ -5‬آیا خوب است که معموال در آزمایش‏ها‪ ،‬دانشجویان به عنوان آزمودنی مورد‬ ‫استفاده قرار می‏گیرند؟‬ ‫‪ -6‬اهداف اقتصاد رفتاری چیست؟‬ ‫‪ -7‬اهداف مطالعه مدل استاندارد اقتصادی چیست؟‬

‫بخش دوم‬

‫رفتار اقتصادی‬ ‫پیش‏گفتار پدیدآور‬

‫‪57‬‬

‫فصل دوم‬ ‫روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫باید پذیرفت که حتی ساده‏ترین تصمیم‏های اقتصادی بالذات بسیار پیچیده‏اند‪ .‬به‬ ‫‪2‬‬ ‫عنوان مثال‪ ،‬فرض کنید که خریداری در یک مغازه خواربارفروشی‪ ،‬قفسه برشتوک‬ ‫صبحانه را برای انتخاب یکی از آنها ورانداز می‏کند‪ .‬آیا او باید همان برشــتوکی را‬ ‫بخرد که همیشه می‏خرد؟ آیا او باید برشتوک جدیدی را امتحان کند که فروشگاه به‬ ‫تازگی معرفی کرده است؟ آیا خرید برشتوکی که پیشنهاد ویژه [با تخفیف مناسب]‬ ‫فروشــگاه است‪ ،‬بهتر نیست؟ یا آنکه او باید وسوسه شده و برشتوکی را بخرد که‬ ‫شانس برنده شدن جایزه یک آخر هفته در جزایر کارائیب را برایش به ارمغان آورد؟‬ ‫واضح اســت که اکثر ما وقت زیادی را برای بررســی تمــام این موارد صرف‬ ‫نمی‏کنیم‪ .‬در واقع‪ ،‬بســیاری از ما به‏سادگی همان برشتوکی را می‏خریم که معموال‬ ‫ی بگیریم که احتماال ما را شــاد و‬ ‫می‏خریم‪ .‬با این کار می‏توانیم به‏ســرعت تصمیم ‏‬ ‫ســرخوش می‏سازد‪ .‬این مثالی از یک روش اکتشــافی است‪ .‬یک روش اکتشافی‪،‬‬ ‫قاعده‏ای سرانگشــتی یا یک قاعده ساده رفتاری اســت که افراد برای حل مشکل‬ ‫‪ -2‬غذای نشاسته‏داری که معموال با شیر خورده می‏شود (م)‬

‫‪1- Warren Buffett‬‬

‫‪59‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫«قاعده شــماره یک آن اســت که هیچ‏وقت پولی از دست‬ ‫ندهید‪ .‬قاعده شــماره دو آن است که هیچ‏گاه قاعده شماره‬ ‫یک را فراموش نکنید»‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫وارِن بافِت‬

‫خود به کار می‏برند‪ .‬خریدار می‏تواند مشــکل خرید برشتوک را با روش اکتشافی‬ ‫«همان چیزی را بخر که معموال می‏خری» حل کند‪ .‬تقریبا همه تصمیمات اقتصادی‬ ‫ما در زندگیمان متکی به چنین روش‏های اکتشافی است که اگر چنین نبود‪ ،‬زندگی‬ ‫بسیار سخت و پیچیده می‏شد‪ .‬از این رو است که ما نیازمندیم تا بدانیم روش‏های‬ ‫اکتشافی چگونه کار می‏کنند و چه تبعاتی به همراه دارند‪.‬‬ ‫روش‏های اکتشــافی و انحرافاتی که به وجــود می‏آورند‪ ،‬موضوع تکراری این‬ ‫کتاب و محور اساســی این فصل است‪ .‬تشریح روش‏های اکتشافی را با چند مثال‬ ‫آغاز خواهم کرد‪ ،‬اما آنچه اساســا به دنبال آن می‏گردم‪ ،‬ایجاد ســاختاری است که‬ ‫بتوان دربار‏ه تبعات روش‏های اکتشــافی اندیشید‪ .‬برای نیل به این هدف الزم است‬ ‫تا ابتدا برخی از مفاهیم و ایده‏های کلیدی اقتصاد رفتاری را تشریح کنم‪.‬‬

‫‪ -1-2‬مطلوبیت و جستجو‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪60‬‬

‫این بخش را با ادامه داســتان خریدارمان (آنا) در فروشــگاه خواربارفروشی آغاز‬ ‫می‏کنیم که به دنبال خرید برشــتوک صبحانه است‪ .‬مسلما آنا با انتخاب‏های بالقوه‬ ‫و گســترده‏ای روبه‏روست که هر یک ویژگی‏های مجزا و خاص خود را دارند‪ .‬اما‬ ‫در اینجا انتخاب آنا را به چهار مورد که در جدول ‪ 2-1‬لیست شد‏ه است‪ ،‬محدود‬ ‫می‏کنیم‪ .‬سوال اینجاست که او چگونه تصمیم به خرید می‏گیرد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -2-1‬برشتوک‏های عرضه‏شده و ویژگی‏های آنها (‪ =1‬پایین‪ =2 ،‬متوسط و ‪ =3‬باال)‬ ‫قیمت‬

‫کیفیت طعم (‪)TQ‬‬

‫کیفیت سالمتی (‪)HQ‬‬

‫محصول‬

‫ارزان‬

‫‪ 1‬دالر‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫آجیلی‬

‫‪ 3‬دالر‬

‫‪2‬‬

‫‪2‬‬

‫عسلی‬

‫‪ 4‬دالر‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫ممتاز‬

‫‪ 6‬دالر‬

‫‪3‬‬

‫‪3‬‬

‫روش مرســوم در علم اقتصاد آن اســت که فرض کنیم آنا تابع مطلوبیتی دارد‬ ‫که به او می‏گوید به ازای ترکیبات مشــخصی از پــول و کاال‪ ،‬چه میزان مطلوبیت‬ ‫به دســت می‏آورد‪ .‬تابع مطلوبیت آنا را به‏صورت )‪ u(x, TQ, HQ‬می‏نویســیم که‬ ‫مقدار مطلوبیت او را با داشتن ‪ x‬مقدار پول و مصرف برشتوک با کیفیت طعم ‪TQ‬‬

‫و کیفیت ســامتی ‪ HQ‬نشان می‏دهد‪ .‬نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد آن‬ ‫اســت که در الگوی اســتاندارد‪ ،‬مطلوبیت تابعی از ثروت پولی است و از این رو‪،‬‬ ‫هرگاه انتخابی را مورد ارزیابی قرار می‏دهیم‪ ،‬باید بدانیم که پس از خرید برشتوک‪،‬‬ ‫چه میزان پول برای آنا باقی خواهد ماند‪ .‬برای شــرح بیشــتر این موضوع‪ ،‬جدول‬ ‫‪ 2-2‬مطلوبیت آنا را با این فرض که او در ابتدا ‪ 100‬دالر موجودی داشــته و تابع‬ ‫مطلوبیت وی شکل زیر را دارد‪ ،‬نمایش می‏دهد‪.‬‬ ‫‪u ( x,TQ,HQ ) = 20 x + 2TQ + HQ‬‬ ‫جدول ‪ -2-2‬مطلوبیت هر یک از برشتوک‏ها با فرض ثروت اولیه ‪ 100‬دالر‬ ‫عدم خرید برشتوک‬

‫‪ 100‬دالر‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪200‬‬

‫ارزان‬

‫‪ 99‬دالر‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪202‬‬

‫آجیلی‬

‫‪ 97‬دالر‬

‫‪2‬‬

‫‪2‬‬

‫‪203‬‬

‫عسلی‬

‫‪ 96‬دالر‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪204‬‬

‫ممتاز‬

‫‪ 94‬دالر‬

‫‪3‬‬

‫‪3‬‬

‫‪203‬‬

‫آنا می‏تواند از خیر خرید برشــتوک بگذرد و با حفظ ثروت ‪ 100‬دالری خود‪،‬‬ ‫مطلوبیت ‪ 200‬واحدی را به دست آورد یا آنکه با پرداخت یک دالر برای برشتوک‬ ‫ارزان‪ ،‬ثروت ‪ 99‬دالر و مطلوبیت ‪ 202‬واحدی را از آن خود سازد‪.‬‬ ‫شــاید با خود بگویید اینکه مطلوبیت آنا ‪ 200‬واحد یا ‪ 204‬واحد اســت چه‬ ‫معنایی می‏دهد‪ .‬تفســیر مطلوبیت ضروری اســت‪ ،‬اما چون بسیار پیچیده و دشوار‬ ‫اســت و ما نیز در این مرحله با دریایی از موارد بغرنج طرف هســتیم‪ ،‬از پاسخ به‬ ‫این ســوال در این بخش طفره می‏رویم و پاسخ تفصیلی آن را به فصل دهم کتاب‬ ‫احاله می‏دهیم‪ .‬عجالتا می‏توانید مطلوبیت را در معنای عمومی خود معادل شــادی‬ ‫یا رضایتمندی بدانید‪ .‬از این رو‪ ،‬مطلوبیت بیشتر بهتر است و آنا به دنبال برشتوکی‬ ‫خواهد بود که باالترین مطلوبیت را برای او به ارمغان آورد‪ .‬هرگونه توضیح بیشتر‬ ‫درباره مطلوبیت‏‪ ،‬تنها با دانســتن مفهوم مطلوبیت عــددی امکان‏پذیر خواهد بود‪.‬‬ ‫مطلوبیــت عددی یعنی آنکه تفاوت در مطلوبیت‏ها معنادار اســت‪ .‬از این رو مثال‬

‫‪61‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫انتخاب‬

‫ثروت‬

‫‪TQ‬‬

‫‪HQ‬‬

‫مطلوبیت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪62‬‬

‫می‏توانیم بگوییم که برشــتوک عســلی دقیقا به همان میزان از برشتوک ارزان بهتر‬ ‫است که برشتوک ارزان از نخریدن برشتوک‪ .‬در این مثال‪ ،‬برشتوک عسلی باالترین‬ ‫میزان مطلوبیت را پدید می‏آورد و به نظر بهترین گزینه پیش روی آنا اســت‪ .‬این‬ ‫برتری از این رو حاصل می‏شــود که برشتوک عسلی بهترین تبادل میان کیفیت و‬ ‫قیمت را فراهم می‏ســازد‪ .‬آنا تمایل دارد یک تا چهار دالر از هزینه‏ای را که برای‬ ‫خرید برشــتوک عسلی متحمل می‏شود صرف دیگر گزینه‏ها کند تا طعم و کیفیت‬ ‫سالمت برشتوک خود را افزایش دهد‪ ،‬اما حاضر نیست تا دو دالر بیشتر هزینه کند‬ ‫تا باالترین کیفیت را به دســت آورد [تبــادل میان قیمت و کیفیت]‪ .‬با این اوصاف‬ ‫می‏توانیم انتخاب آنا را پیش‏بینی کنیم‪ :‬او حتما برشتوک عسلی را خواهد خرید‪.‬‬ ‫آیا این یک نتیجه دلچســب اســت؟ البته! به شــرط آنکه او بداند چه چیزی‬ ‫مطلوبیت وی را حداکثر می‏کند‪ .‬ولی احتماال او چنین چیزی را نمی‏داند‪ .‬شــاید آنا‬ ‫هرگز برشــتوک ارزان یا ممتاز را امتحان نکرده باشد‪ .‬شاید آنها را یک بار چشیده‬ ‫باشــد‪ ،‬اما مزه‏شان را فراموش کرده است‪ .‬شــاید ترجیحات او تغییر کرده یا شاید‬ ‫کارخانه تولیدی‪ ،‬بعدها کیفیت تولید خود را افزایش داده است‪ .‬نبود چنین اطالعاتی‬ ‫تعیین‏کننده است‪ ،‬یعنی در فقدان این اطالعات نمی‏توانیم بگوییم آنا حتما به‏گونه‏ای‬ ‫رفتار می‏کند که مطلوبیتش را حداکثر کند‪ .‬او اساسا نمی‏داند چه چیزی مطلوبیتش‬ ‫را حداکثر می‏کند‪ .‬برای تشــریح بیشتر‪ ،‬دو موضوع «جستجو» و «دل‏خواهانه بودن‬ ‫انتخاب» را یک به یک توضیح خواهم داد‪.‬‬

‫‪ -1-1-2‬چگونه جستجو می‏کنیم‬

‫اگر آنا کیفیت کاالها یا شــکل تابع مطلوبیت خود را نداند‪ ،‬می‏تواند برای افزایش‬ ‫شــناخت خود‪ ،‬اقدام به جمع‏آوری اطالعات بیشــتر کند که ما آن را «جســتجو»‬ ‫می‏نامیم‪ .‬روش اکتشافی جستجو نشان می‏دهد که آنا برای افزایش اطالعات خود‪،‬‬ ‫چگونه عمل می‏کند‪ .‬روش‏های اکتشــافی جستجو فراوانند‪ ،‬اما من برای تقریب به‬ ‫ذهن خوانندگان و شناخت کلی روش‏های اکتشافی در این بخش‪ ،‬به ذکر پنج روش‬ ‫بسنده می‏کنم‪.‬‬ ‫شناخته‏شده‏ترین روش اکتشافی جســتجو‪« ،‬امتحان همه چیز» است‪ .‬به عنوان‬

‫‪63‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫مثال‪ ،‬آنا می‏تواند هر هفته یک برشــتوک متفاوت را امتحــان کند و در انتها ببیند‬ ‫کدام‏یک را بیشتر دوســت دارد و بعد از آن تنها همان را بخرد‪ .‬پس در نهایت‪ ،‬او‬ ‫اطالعات بسیاری از برشتوک‏ها را جمع‏آوری خواهد کرد‪ .‬با این حال‪ ،‬این روش‪،‬‬ ‫روشی پرهزینه است‪ .‬برای نشان دادن این واقعیت‪ ،‬فرض کنید که آنا در هفته اول‬ ‫برشــتوک عســلی را امتحان می‏کند و البته کیفیت و قیمت مناسبش حسابی به او‬ ‫می‏چسبد‪ .‬اگر او روش اکتشافی خود را در هفته‏های بعد نیز ادامه دهد‪ ،‬باید دیگر‬ ‫برشتوک‏هایی را بخرد و امتحان کند که چنین مطلوبیتی را به او نمی‏دهند‪ .‬پس بهتر‬ ‫است که او به همان برشتوک عسلی بچسبد و آن را رها نسازد‪.‬‬ ‫در این روش‪ ،‬جستجو به واسطه مطلوبیت از دست رفته خود‪ ،‬هزینه‏بر خواهد‬ ‫بــود‪ .‬هزینه‏های جســتجو را با عواملی همچون زمان و پول نیز می‏توان ســنجید‪.‬‬ ‫هزینه‏های یک روش خوب اکتشــافی جســتجو باید متناســب با میزان اطالعات‬ ‫کسب‏شده تغییر یابد‪ .‬شــناخت ویژگی‏های الگوریتم‏های خوب یا بهینه جستجو‪،‬‬ ‫تاریخچــه‏ای طوالنــی در علوم ریاضیــات‪ ،‬کامپیوتر و اقتصــاد دارد‪ .‬با توجه به‬ ‫پیچیدگی باالی الگوریتم‏های بهینه جستجو‪ ،‬آنچه باید بدانیم آن است که مردم در‬ ‫دنیای واقعی از کدام‏یک از روش‏های اکتشــافی جستجو استفاده می‏کنند که نتایج‬ ‫آن به نتایج بهینه نزدیک هستند‪ .‬سه روش حائز شرایط فوق را می‏توان روش‏های‬ ‫«رضایت‏بخشی»‪« ،‬حذف با توجه به ابعاد» و «شناخت هدایت‏‏‏شده» دانست‪.‬‬ ‫ایده بنیادین ورای روش رضایت‏بخشــی آن اســت که یک فرد ابتدا ســطح‬ ‫خواســته‏های خود را برای آنچه به دنبال آن اســت تعیین کرده‪ ،‬ســپس آنقدر به‬ ‫جســتجوی خود ادامه می‏دهد تا چیزی را بیابد که باالتر از سطح مذکور باشد‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال‪ ،‬آنا تصمی ‏م می‏گیرد تا برشتوکی را بخرد که مزه خوبی داشته و از کیفیت‬ ‫سالمتی قابل قبولی برخوردار باشد‪ .‬این همان سطح خواسته‏های اوست‪ .‬از این رو‪،‬‬ ‫ک عسلی یا ممتاز برسد‪.‬‬ ‫آنقدر به جستجوی برشــتوک‏ها ادامه می‏دهد تا به برشتو ‏‬ ‫روش رضایت‏بخشــی ما را از هدف یافتن انتخاب بهینــه می‏رهاند و به جای آن‬ ‫انتخابی را که به اندازه کافی خوب باشــد جایگزین می‏سازد‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫یک خریدار ممکن است به بهترین انتخاب خود نرسد‪ ،‬اما با اجتناب از هزینه‏های‬ ‫باالی جســتجو‪ ،‬به انتخابی نسبتا خوب دست می‏یابد‪ .‬مثال اگر آنا پیش از امتحان‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪64‬‬

‫برشتوک عسلی برشــتوک ممتاز را امتحان کند‪ ،‬هرگز نخواهد فهمید که برشتوک‬ ‫عسلی تا چه اندازه خوب است‪ .‬اما حداقل نیز نیازی ندارد تا بداند برشتوک ارزان‬ ‫چقدر بد است!‬ ‫اینکه چقدر انتخاب ما در روش رضایت‏بخشــی به انتخاب بهینه نزدیک است به‬ ‫سطح خواسته‏‏ما بستگی دارد‪ .‬روش رضایت‏بخشی به سطح خواست ‏ه و تغییر آن حساس‬ ‫است و این همان چیزی است که این روش را کمی پیچیده‏تر می‏کند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اگر‬ ‫خواسته آنا یافتن برشتوکی با قیمت کمتر از ‪ 7‬دالر باشد‪ ،‬او ممکن است در نهایت به‬ ‫برشتوک ارزان برسد‪ .‬در این حالت‪ ،‬سطح خواسته بسیار پایین به نظر می‏رسد‪ .‬اگر سطح‬ ‫خواســته او یافتن یک برشتوک بسیار خوشمزه و سالم با قیمتی کمتر از ‪ 5‬دالر باشد‪،‬‬ ‫حتما مایوس خواهد شد‪ ،‬چون اساسا چنین برشتوکی وجود ندارد‪ .‬در این حالت‪ ،‬سطح‬ ‫خواست ‏ه بسیار باال به نظر می‏رسد‪ .‬از این رو‪ ،‬آنا باید سطح خواسته خود را متناسب با‬ ‫واقعیت تنظیم و به‏طور مداوم آن را بازنگری کند‪ .‬البته اینکه چگونه او دقیقا چنین کاری‬ ‫را انجام می‏دهد‪ ،‬زیاد واضح و روشن نیست‪.‬‬ ‫روش جایگزینی که تا اندازه‏ای به این ســوال پاســخ می‏دهد‪ ،‬روش شناخت‬ ‫هدایت‏‏شده است‪ .‬ایده ورای این روش آن است که فرد به موقعیت‏های جمع‏آوری‬ ‫اطالعات خود چنان می‏نگرد که انگار آخرین مجال او پیش از اتخاذ تصمیم است؛‬ ‫هرچند که در واقع این آخرین شانس او نیست‪ .‬روش شناخت هدایت‏شده کار آنا‬ ‫را ساده‏تر می‏سازد‪ ،‬زیرا او را از داشتن برنامه برای جستجوهای آتی می‏رهاند‪ .‬برای‬ ‫نشان دادن دقیق‏تر این روش‪ ،‬فرض کنید که او تنها ویژگی‏های برشتوک آجیلی را‬ ‫می‏داند‪ .‬با اتخاذ روش شناخت هدایت‏شده‪ ،‬او باید از خود بپرسد آیا من باید یک‬ ‫برشــتوک دیگر را امتحان کنم و اگر آری‪ ،‬کدام‏یک را؟ این سوال‪ ،‬به مراتب سوال‬ ‫ساده‏تری نســبت به آنچه برنامه‏ریزی آینده‏نگر می‏پرسد مطرح می‏سازد‪ .‬برای هر‬ ‫نوع برنامه‏ریزی آینده‏نگر‪ ،‬ترتیبات بســیاری باید مدنظر قرار گیرد؛ مانند اینکه آیا‬ ‫باید من برشــتوک ارزان را امتحان کنم و اگر مزه خوبی داشت‪ ،‬به سراغ برشتوک‬ ‫عسلی بروم و اگر مزه خوبی نداشت اول برشتوک ممتاز را امتحان کنم و سپس به‬ ‫سراغ برشتوک عسلی بروم؟‬ ‫آخرین روش اکتشافی جســتجو که می‏خواهم آن را در اینجا بیان کنم‪ ،‬روش‬

‫‪65‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫حذف با توجه به ابعاد است‪ .‬ایده بنیادین ورای این روش آن است که ابتدا یک به‬ ‫یک‪ ،‬تمام ابعاد انتخاب‏های ممکن را در نظر می‏گیریم و سپس انتخاب‏هایی را که‬ ‫در زیر سطح خواسته‏‏مان قرار می‏گیرند حذف می‏کنیم‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اگر خواسته‬ ‫آنا خرید یک برشــتوک با کیفیت طعم و کیفیت سالمت متوسط با قیمت کمتر از‬ ‫‪ 5‬دالر باشد‪ ،‬او با توجه به بعد قیمت‪ ،‬برشتوک ممتاز و با توجه به دو بعد کیفیت‪،‬‬ ‫ب وی باقی می‏ماند‪،‬‬ ‫برشــتوک ارزان را از دور خارج می‏سازد‪ .‬آنچه در دایره انتخا ‏‬ ‫برشتوک عسلی و آجیلی خواهد بود‪.‬‬ ‫آنچه روش حذف را از روش‏های اکتشــافی پیشین مجزا می‏کند‪ ،‬آن است که‬ ‫در روش حذف‪ ،‬ابعاد انتخاب‏ها (مانند قیمت) و نه خود آنها (مانند برشــتوک‏های‬ ‫عســلی و آجیلی) با هم مقایسه می‏شوند‪ .‬از نظر ذهنی‪ ،‬مقایسه ابعاد ساده‏تر است‪،‬‬ ‫زیرا می‏توان به‏طور ساده آنها را از بهترین (مثال ارزان‏ترین) به بدترین (گران‏ترین)‬ ‫رتبه‏بندی کرد‪ .‬مشکل این روش آن است که مقایسه ابعاد نیازمند داشتن اطالعات‬ ‫کافی در مورد تمامی انتخاب‏های ممکن است‪ .‬شاید در مورد ابعادی همچون قیمت‬ ‫و کیفیت ســامتی‪ ،‬چنین مقایسه‏ای موجه و قابل قبول باشد‪ ،‬زیرا قیمت کاالها و‬ ‫مواد ســازنده آنها بر روی جعبه کاال درج شده است‪ .‬اما در مورد ابعادی همچون‬ ‫مزه‪ ،‬شناخت تفاوت میان گزینه‏ها بدون امتحان آنها سخت باشد‪ .‬از این رو‪ ،‬اگرچه‬ ‫روش حذف با توجه به ابعاد تنها قادر به تشــریح روش جستجو است‪ ،‬اما در هر‬ ‫حال اطالعات بســیاری به ما در مورد آنکه افراد چگونه گزینه‏های بعدی خود را‬ ‫انتخاب می‏کنند (یا نمی‏کنند) می‏دهد‪.‬‬ ‫ســه روش اکتشافی تشریح‏شــده باید به عنوان روش‏های مکمل و نه جانشین‬ ‫دیده شوند (جدول‪ .)3-2‬به عنوان نمونه‪ ،‬روش رضایت‏بخشی ما را در مورد مدت‬ ‫زمانی که آنا باید به جســتجو اختصاص دهد راهنمایی می‏کند‪ ،‬اما هیچ عالمتی به‬ ‫او در مورد آنچه باید امتحان کند نمی‏دهد‪ .‬روش شناخت هدایت‏شده کمتر حرفی‬ ‫در مورد مدت زمان جستجو برای گفتن دارد‪ ،‬اما می‏تواند ما را در مورد آنچه باید‬ ‫به عنوان گزینه بعدی امتحان شــود‪ ،‬راهنمایــی کند‪ .‬اگر این دو روش را با هم در‬ ‫نظر بگیریم‪ ،‬به تصویری از چگونگی جســتجوی افراد دست می‏یابیم‪ .‬به‏طور کلی‪،‬‬ ‫هیچ‏کدام از روش‏های اکتشافی کامل نیستند و می‏توان تصور کرد که مردم ترکیبی‬

‫از روش‏های مختلف جستجو را برای موارد گوناگون به کار می‏بندند‪ .‬در واقع‪ ،‬آنها‬ ‫برای یافتن روش اکتشافی خود از روش‏های اکتشافی بهره می‏برند (به جعبه روش‬ ‫تحقیق ‪ 1-2‬نگاه کنید)‪.‬‬ ‫جدول ‪ -3-2‬پنج روش اکتشافی جستجو و توصیفی مختصر در مورد چگونگی یاری رساندن به افراد‬ ‫روش اکتشافی‬

‫چه کاری را به‏خوبی انجام می‏دهد‬

‫چه کاری را به‏خوبی انجام نمی‏دهد‬

‫همه را امتحان کن‬

‫فرد را به‏خوبی مطلع می‏‏سازد‪.‬‬

‫هزینه جستجو را حداقل می‏سازد‪.‬‬

‫رضایت‏بخشی‬ ‫شناخت هدایت‏شده‬

‫پیشنهاد می‏کند چه کاالیی را برای امتحان‬ ‫بعدی انتخاب کند‪.‬‬

‫برنامه جستجوی آینده‏نگری را به او ارائه می‏دهد‪.‬‬

‫حذف با توجه به ابعاد به او می‏گوید چه گزینه‏هایی را امتحان نکند‪.‬‬

‫به او می‏گوید چه زمان جستجو را متوقف کند‪.‬‬

‫دقیقا به او می‏گوید جستجو به چه میزان طول‬ ‫می‏کشد‪.‬‬

‫به موفقیت یا شکست او در جستجو عکس‏العمل‬ ‫نشان می‏دهد‪.‬‬

‫جستجو در ‪ x‬دقیقه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪66‬‬

‫به او می‏گوید چه گزینه‏ای را به عنوان گزینه بعدی‬ ‫به او می‏گوید چه زمانی جستجو را متوقف کند‪.‬‬ ‫انتخاب کند‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪1-2‬‬ ‫مسئله رجعت نامحدود‬ ‫بحث را با مشکل آنا در مورد انتخاب برشتوک آغاز کردیم و پیشنهاد کردیم که‬ ‫او باید برشتوکی را انتخاب کند که مطلوبیتش را حداکثر می‏کند‪ .‬با یادآوری این‬ ‫نکته که او نمی‏داند کدام‏یک از برشتوک‏ها مطلوبیتش را حداکثر می‏کند‪ ،‬به مسئله‬ ‫دیگری رسیدیم و آن اینکه چگونه بفهمیم که کدام‏یک از برشتوک‏ها مطلوبیت‬ ‫او را حداکثر می‏ســازد‪ .‬این مسئله‪ ،‬مسئله‏ای بغرنج‏تر از مسئله اولیه است‪ ،‬اما‬ ‫متاســفانه آخرین مسئله نیست‪ .‬مشکل آنجاست که روش‏های متعددی برای‬ ‫جستجوی اطالعات درباره ترجیحات افراد وجود دارد از این رو‪ ،‬ما به مسئله‬ ‫دیگری می‏رسیم و آن اینکه چگونه می‏توان فهمید که چه برشتوکی مطلوبیت را‬ ‫حداکثر می‏کند‪ .‬می‏توان این مسئله را تا قیام قیامت ادامه داد که «چگونه می‏توان‬ ‫فهمید که چگونه می‏توان فهمید که چگونه می‏توان فهمید که ‪.»...‬‬ ‫به‏طور کلی یافتن پاســخ بهینه برای یک مســئله‪ ،‬مستلزم یافتن روشی بهینه‬

‫بــرای تقریب به ذهن از اینکه مردم چگونه جســتجو می‏کنند‪ ،‬نگاهی به نتایج‬ ‫تحقیق گابایکــس‪ 1‬و همکاران (‪ )2006‬می‏اندازیم‪ .‬در ایــن تحقیق از آزمودنی‏ها‬ ‫خواسته شد تا بین هشــت گزینه یکی را انتخاب کنند‪ .‬عایدی هر گزینه‪ ،‬جمع ده‬ ‫عدد بود که تنها یکی از آنها مشــخص بود‪ .‬بــرای یافتن نُه عدد دیگر‪ ،‬آزمودنی‏ها‬ ‫بایــد بر روی صفحه رایانه خود کلیــک می‏کردند‪ .‬برای آنکه بتوانیم آزمایش فوق‬ ‫را با مثال قبليمان مرتبط ســازیم‪ ،‬فرض کنید که قیمت کاال کامال مشخص است‪،‬‬ ‫اما آنا برای فهمیدن کیفیت ســامتی کاال باید جعبه آن را برداشته و نگاهی به مواد‬ ‫تشکیل‏دهنده آن بیاندازد‪.‬‬ ‫نرم‏افزار ‪ mouselab‬قادر اســت با پیگیری اطالعاتی که آزمودنی‏ها به دنبال آن‬ ‫‪1- Gabaix‬‬

‫‪67‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫اســت و یافتن روش بهینه خود مستلزم یافتن روشی بهینه است و‪ . ...‬به این‬ ‫موضوع‪ ،‬مسئله رجعت نامحدود گفته می‏شود‪ .‬واضح است که آنا یا هر کس‬ ‫دیگر برای دستیابی به یک تصمیم مشخص‪ ،‬باید به‏گونه‏ای این چرخه مستمر‬ ‫را بشــکند‪ .‬روش‏های اکتشافی و شهود (که در بخش‏های بعد به آن خواهیم‬ ‫پرداخت) با ایجاد قواعدی ساده برای تصمیم‏گیری‪ ،‬راه را برای شکستن این‬ ‫چرخه فراهم می‏آورند‪ .‬البته این پاســخ نیز یک پاسخ کامال قانع‏کننده نیست‪.‬‬ ‫زیرا آنا باز هم برای یافتن روش اکتشافی مناسب نیازمند روش‏های اکتشافی‬ ‫است و این یعنی ورود دوباره شما به چرخه پیشین!‬ ‫کوتاه ســخن آنکه مسئله رجعت نامحدود حل‏شدنی نیست و ما باید زمانی‬ ‫که به دنبال مدل‏سازی رفتار انسانی هستیم‪ ،‬آن را در نظر بگیریم‪ .‬اقتصاددانان‬ ‫رفتاری عمدتا بر روش‏های ســاده اکتشــافی‪ ،‬یعنی روش‏هایی که برای حل‬ ‫مســائلی مشخص طراحی شده‏اند‪ ،‬متمرکز هستند‪ .‬اما به نسبت‪ ،‬توجه بسیار‬ ‫کمتری به روش‏های اکتشافی شده است که به دنبال یافتن روش‏های اکتشافی‬ ‫اولیه هستند‪ .‬در یک بررسی مختصر در فصل هشتم خواهیم گفت که تکامل‬ ‫ممکن است بتواند چنین نقشی را ایفا کند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪68‬‬

‫هســتند‪ ،‬ایده‏هایی در مورد نحوه جستجوی آنها ارائه دهد (به جعبه روش تحقیق‬ ‫‪ 1-6‬نگاه کنید)‪ .‬با داشتن داده‏های فوق‪ ،‬می‏توانیم چیزهای مختلفی همچون میزان‬ ‫اطالعات مورد نیاز آزمودنی‏ها‪ ،‬توالی جســتجوی آنها و غیره را بررسی کنیم‪ .‬یک‬ ‫روش برای آنکه بدانیم آیا آزمودنی‏ها از روش اکتشافی مشخصی استفاده می‏کنند‬ ‫آن است که میزان اطالعات جستجو شده در هر روش (مثال شناخت هدایت‏شده)‬ ‫برای شناخت هر یک از گزینه‏ها را با میزان اطالعاتی که باید کسب شود‪ ،‬مقایسه‬ ‫کنیم‪ .‬این مقایســه نشان می‏دهد که روش اکتشــافی جستجو تا چه میزان با رفتار‬ ‫جستجوی مشاهده‏شده تطبیق می‏کند‪ .‬دومین موضوعی که می‏توانیم بررسی کنیم‬ ‫آن است که چگونه روش اکتشافی جستجو با انتخاب نهایی صورت‏گرفته انطباق‬ ‫می‏یابد‪ .‬این بررســی نشان می‏دهد که تا چه میزان روش اکتشافی جستجو با رفتار‬ ‫انتخابی مشاهده‏شده تطبیق می‏یابد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 1-2‬خالصه نتایج تحقیق گابایکس و همکارانش را نشان می‏دهد‪ .‬در‬ ‫این نمودار می‏بینیم که روش شناخت هدایت‏شده بهترین انطباق و روش حذف با‬ ‫توجه به ابعاد بدترین انطباق را با شیوه جستجوی آزمودنی‏ها دارد‪ .‬در مورد انطباق‬ ‫با گزینه انتخابی‪ ،‬تمامی الگوریتم‏ها همانند هم رفتار کردند و انتخاب‏ها در حدود‬ ‫پنجــاه درصد مواقع مطابق با انتظار بود‪ .‬پنجاه درصد احتمال در پیش‏بینی صحیح‬ ‫گزینه انتخابی‪ ،‬بســیار بهتر از احتمال موفقیت با اتخاذ روش حدس و گمان است‬ ‫(توجه کنید که در آزمایش گابایکس ‪ 8‬انتخاب ممکن وجود داشــت‪ .‬از این رو‪،‬‬ ‫احتمال انتخاب شانســی هر یک تنها یک‏ هشتم بود)‪ .‬اگرچه روش‏های اکتشافی‬ ‫پیش‏بینی‏پذیرتر هستند‪ ،‬اما هنوز با آنچه ما انتظار داریم‪ ،‬فاصله فراوان دارند‪ .‬از این‏‬ ‫رو‪ ،‬به نظر می‏رسد که ما نکاتی را نادیده انگاشته‏ایم‪ .‬نکته‏ای که واضح شد آن بود‬ ‫که آزمودنی‏ها در جســتجوی اطالعات‪ ،‬آنچنان که روش‏های اکتشافی می‏گویند‪،‬‬ ‫ســخت‏گیر نیستند‪ .‬آنها گاهی در جســتجوی خود افراط و گاهی تفریط کرده‏اند‪.‬‬ ‫ابتدا مثالی از افراط می‏زنیم‪ .‬اگر گزینه‏ای در یکی از ابعاد مشهود خود رتبه ضعیفی‬ ‫داشته باشــد‪ ،‬در مورد ابعاد دیگر مورد جستجو قرار نمی‏گیرد‪ .‬مثال اگر برشتوک‬ ‫ممتاز بسیار گران باشــد‪ ،‬تقریبا کسی در مورد کیفیت سالمتی آن سوالی نخواهد‬ ‫پرسید (جعبه روش تحقیق ‪.)2-2‬‬

‫حال نوبت به مثال تفریط می‏رســد‪ .‬اکثر روش‏های اکتشــافی به ما می‏گویند‬ ‫که مهم نیســت چه میزان یک جستجو به طول انجامیده است‪ ،‬اگر هنوز جستجو‬ ‫به نتیجه مفیدی نرســیده اســت‪ ،‬باید ادامه یابد‪ .‬اما واقعیت چیز دیگری اســت‪.‬‬ ‫آزمودنی‏ها اگر حتی پس از جســتجوی زیاد‪ ،‬اطالعات چندان مفیدی به دســت‬ ‫نیاورند‪ ،‬جستجوی خود را متوقف می‏کنند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -1-2‬تا چه اندازه روش‏های اکتشافی جستجو در آزمایش‏ها با جستجو و انتخاب مشاهده‏‏شده انطباق می‏یابند‪.‬‬

‫ارزیابی با مقایسه نتایج با میزان موفقیت ناشی از شانس صورت می‏گیرد‪ .‬شناخت هدایت‏شده و رضایت‏بخشی بهترین انطباق را‬ ‫با داده‏ها دارند‪ /.‬منبع‪ :‬گابایکس و همکاران (‪)2006‬‬

‫روش تحقیق ‪2-2‬‬ ‫یک آزمایش باید چه مدت به طول انجامد؟‬ ‫یک مســئله نسبتا مشکل‏آفرین در انجام آزمایش‏ها مدت زمانی است که باید‬ ‫در اختیار آزمودنی‏ها برای اتخاذ تصمیم قرار گیرد‪ .‬در عمل اگر ما نخواهیم که‬ ‫آزمودنی‏ها توسط دیگران معطل شوند‪ ،‬زمان اهمیت می‏یابد‪ .‬به‏طور مشخص‪،‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫‪69‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪70‬‬

‫این مشــکل زمانی که برخی افــراد در آزمایش‏ها مدت زمان طوالنی‏تری را‬ ‫نســبت به دیگران صرف تصمیم‏گیری می‏کنند‪ ،‬آشکار می‏شود‪ .‬اگر آزمایش‬ ‫تنها زمانی امکان داشته باشد که تمام آزمودنی‏ها اقدام به تصمیم‏گیری در آن‬ ‫مرحله کرده باشــند‪ ،‬در این‏صورت آزمودنی‏هایی را در آزمایش خواهیم دید‬ ‫که برای مدتی طوالنی در حال بازی با انگشتان خود هستند‪ .‬اگر این موضوع‬ ‫نشــان‏دهنده صرف زمان بیشــتر برخی از آزمودنی‏ها به آزمایش شود‪ ،‬شاید‬ ‫‏‏‬ ‫اتفاق بدی نباشد‪ .‬اما این‏‏‏‏‏گونه معطلی می‏تواند موجب خستگی و تفکر کمتر‬ ‫بقیه آزمودنی‏ها نیز شود‪.‬‬ ‫از نظر تئوریک‪ ،‬اگر ما مشــتاق دانستن اثر فشار زمان بر آزمودنی‏ها هستیم‪،‬‬ ‫مدت زمان اختصاص داده‏شــده به آنها اهمیت می‏یابد‪ .‬در موضوع جستجو‬ ‫نیز زمان نقش بسیار با‏اهمیتی دارد و باید مورد توجه قرار گیرد‪ .‬گابایکس و‬ ‫همکاران این اثر را با مقایسه نتایج تحقیق با محدودیت زمانی بیرونی و درونی‬ ‫بررسی کرده‏اند‪ .‬در حالت محدودیت بیرونی زمان‪ ،‬به آزمودنی‏ها برای بررسی‬ ‫هر مجموعه از هشــت انتخاب‪ ،‬مدت زمان مشخصی داده شد‪ .‬اما در حالت‬ ‫محدودیت زمانی درونی کال ‪ 25‬دقیقه زمان برای آزمایش در نظر گرفته شد‬ ‫که در آن آزمودنی‏ها می‏توانســتند هر چنــد بار که مایل بودند مجموعه‏های‬ ‫هشت انتخابی را ورانداز کنند‪.‬‬ ‫به‏طور بالقوه‪ ،‬چنین تفاوتی در زمان آزمایش می‏تواند حاوی اطالعات مفیدی باشد‪.‬‬ ‫به‏طور مشخص آزمودنی‏هایی که قید درونی زمان دارند‪ ،‬در انتخاب نوع اطالعات‬ ‫مورد جستجو‪ ،‬سختگیرانه‏تر از آزمودنی‏هایی عمل می‏کنند که قید بیرونی زمان‬ ‫دارند‪ .‬از این‏رو‪ ،‬موفقیت کمتر در پیش‏بینی جستجو با قید بیرونی زمان (نمودار‬ ‫ص یافته به آنها باشد‪ .‬اگر به‏صورت‬ ‫‪ )1-2‬ممکن است نشانه‏ای از زمان باالی اختصا ‏‬ ‫ایده‏آل به این موضوع بنگریم‪ ،‬آزمودنی‏ها در زمان باالی اختصاص‏یافته به آنها‪،‬‬ ‫فرصت کافی برای جستجوی بهترین انتخاب را خواهند داشت‪ .‬اما ممکن است‬ ‫که آنها به جای جستجو‪ ،‬انتخاب خود را برگزیده باشند و تنها از باب زمان‏بندی‬ ‫منتظر باشند تا انتخاب خود را عملی کنند‪.‬‬

‫‪ -2-1-2‬دلخواهانه بودن انتخاب‬

‫در فرآیند جستجو‪ ،‬آنا با برخی انتخاب‏های کامال دلخواهانه و اختیاری روبه‏رو می‏شود‪.‬‬ ‫این دلخواهانه بودن از آنجا ریشــه می‏گیرد که او هنوز نمی‏داند چه چیزی مطلوبیتش‬ ‫را حداکثر می‏کند‪ ،‬اما باالخره باید انتخاب خود را برگزیند‪ .‬مثال او ممکن اســت دایره‬ ‫انتخاب خود را به برشتوک‏های آجیلی یا عسلی محدود کرده باشد‪ ،‬اما هیچ دلیل درست‬ ‫و حســابی ندارد که بداند کدام‏یک را باید زودتر از دیگری امتحان کند‪ .‬این انتخاب‪،‬‬ ‫انتخابی دلخواهانه است و او حتی می‏تواند برای تصمیم خود از انداختن یک سکه کمک‬ ‫گیرد‪ .‬با این حال‪ ،‬دلخواهانه بودن به معنای تصادفی بودن نیســت‪ .‬زیرا مثال آنا ممکن‬ ‫است تحت تاثیر بسته‏بندی قرمز روشن برشتوک عسلی یا برچسب ‪ 50‬درصد تخفیف‬ ‫بر روی برشتوک آجیلی قرار گیرد یا آنکه اصال برشتوک ارزان را به دلیل آنکه تبلیغات‬ ‫آن را در تلویزیون دیده است‪ ،‬انتخاب کند‪ .‬در تک‏تک این موارد‪ ،‬انتخاب‏ها به‏صورت‬ ‫نظام‏مند صورت می‏گیرد‪ .‬نکته مهم آن است که انتخاب‏ها از عوامل مختلفی مانند آنچه‬

‫‪71‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫قــرار دادن تمامی این مشــاهدات در کنار هم‪ ،‬ما را به ســوی پنجمین روش‬ ‫اکتشــافی هدایت می‏کند‪ :‬فرد ابتدا تصمیم می‏گیرد تا چه میزان زمان به جســتجو‬ ‫اختصاص دهد و سپس در آن مدت اقدام به جستجو می‏کند‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫آنا اگر در ابتدا برشتوکی را که دوست داشته امتحان کرده باشد‪ ،‬باید برای یک مدت‬ ‫بســیار طوالنی به جستجو ادامه دهد‪ .‬اما اگر هنوز به آنچه واقعا می‏خواهد نرسیده‬ ‫باشد‪ ،‬جستجوی کوتاهی را در پیش خواهد داشت‪ .‬در هر حال‪ ،‬این به آن معناست‬ ‫که جستجو مدت زمان مشخصی به طول خواهد انجامید و این چیز خوبی است‪.‬‬ ‫برای جســتجو‪ ،‬روش‏های متعدد اکتشافی وجود داشته و مطالعات متعددی به‬ ‫بررســی آنها پرداخته‏اند (به بخش مطالعات بیشتر مراجعه کنید)‪ .‬باز هم در فصل‬ ‫پنجــم به این موضوع باز خواهیم گشــت‪ .‬مهم‏ترین نکته‏ای کــه در این فصل به‬ ‫دنبال آن بودم بررســی این ســوال بود که مردم چگونه از روش‏های ساده (البته نه‬ ‫خیلی ساده) اکتشافی برای حل مشکالت پیچیده جستجوی خود استفاده می‏برند‪.‬‬ ‫امیدوارم‪ ،‬این بخش از پس چنین وظیفه‏ای برآمده باشــد‪ .‬حال نگاهی به موضوع‬ ‫دلخواهانه بودن انتخاب می‏اندازیم که موضوعی کامال متفاوت است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪72‬‬

‫در باال توضیح داده شد‪ ،‬تاثیر می‏پذیرد و این است که دلخواهانه بودن انتخاب را پدید‬ ‫می‏آورد‪ .‬بگذارید نگاهی به چندین مثال بیاندازیم‪.‬‬ ‫ابتدا تفاوت میان انتخاب‏های متعارض و نامتعارض را بررسی می‏کنیم‪ .‬زمانی یک‬ ‫مجموعه از انتخاب‏ها متعارض هســتند که برخی از آنها در بُعدی و برخی دیگر در‬ ‫ابعادی دیگر برتری داشــته باشند‪ .‬مثال‪ ،‬برشــتوک ارزان در بعد قیمتی بهتر است‪ ،‬اما‬ ‫برشتوک ممتاز در بعد کیفیت سالمتی برتری دارد‪ .‬به این دو‪ ،‬انتخاب‏های متعارض گفته‬ ‫می‏شود‪ .‬در مقابل‪ ،‬مجموعه‏ای از انتخاب‏ها نامتعارض هستند‪ .‬این زمانی اتفاق می‏افتد که‬ ‫انتخابی در تمام ابعاد بر دیگر انتخاب‏ها برتری داشته باشد‪ .‬مثال اگر در حراج‪ ،‬برشتوک‬ ‫ممتاز تنها نیم دالر قیمت‏گذاری شده باشد‪ ،‬به یک انتخاب نامتعارض تبدیل شده است‬ ‫[قیمت کمتر ‪ +‬کیفیت بهتر]‪ .‬برای آنکه نتایج بالقوه انتخاب‏های متعارض و نامتعارض را‬ ‫دریابیم‪ ،‬مثالی از مطالعه تورسکی و شافیر‪ )1992( 1‬می‏آورم‪ .‬از آزمودنی‏ها خواسته شد تا‬ ‫تصور کنند که برای خرید یک دستگاه پخش ‪ ،CD‬در یک فروشگاه با حراج فوق‏العاده‬ ‫یک روزه‪ ،‬در حال قدم زدن هستند‪ .‬به برخی از آزمودنی‏ها انتخاب‏های متعارضی مانند‬ ‫یک دستگاه پخش سونی به قیمت ‪ 99‬دالر و یک دستگاه پخش عالی آیوا به قیمت ‪169‬‬ ‫دالر ارائه شد‪ .‬برخی دیگر در معرض انتخاب‏های نامتعارض دستگاه پخش سونی به‬ ‫قیمت ‪ 99‬دالر و دستگاه پخش بی‏کیفیت آیوا به قیمت ‪ 105‬دالر قرار‏گرفتند‪ .‬در نهایت‬ ‫به گروه سوم تنها گزینه دستگاه پخش ‪ 99‬دالری سونی داده شد‪.‬‬ ‫از تمام آزمودنی‏ها پرسیده شد که آیا مایل به خرید یکی از دستگاه‏های پخش هستند‬ ‫یا آنکه برای دانستن بیشتر در مورد مدل‏های مختلف‪ ،‬صبر می‏کنند‪ .‬نمودار ‪ 2-2‬نتایج‬ ‫انتخاب‏های صورت‏گرفته را نشان می‏دهد‪ .‬در این نمودار می‏بینم که بیشتر مردم زمانی‬ ‫که انتخاب‏ها نامتعارض هستند‪ ،‬دستگاه پخش سونی را می‏خرند تا حالتی که انتخاب‏ها‬ ‫متعارضند‪ .‬در حالت انتخاب‏های نامتعارض نسبت به نبود انتخاب (حالت سوم)‪ ،‬باز‬ ‫هم بیشتر دستگاه پخش سونی خریداری می‏شود‪ .‬این مشاهده آخر‪ ،‬شرط قاعده‏مندی‬ ‫انتخاب را نقض می‏کند که در آن نباید با افزایش در تعداد گزینه‏های موجود‪ ،‬سهم خرید‬ ‫گزینه مشخصی افزایش یابد‪ .‬بر اساس مشاهده فوق‪ ،‬به نظر می‏رسد حضور یک گزینه‬ ‫پست‪ ،‬احتمال خرید دستگاه پخش سونی را افزایش می‏دهد‪.‬‬ ‫‪1- Shafir‬‬

‫نمودار ‪ -2-2‬تصمیم آزمودنی‏ها زمانی که انتخاب‏ها متعارض و نامتعارض هســتند‪ ،‬نســبت به زمانی که هیچ‬ ‫انتخاب دیگری نیست‪ .‬هرچه انتخاب‏ها متعارض‏تر باشند‪ ،‬احتمال منتظر ماندن آزمودنی‏ها بیشتر می‏شود‪.‬‬

‫نتایج نشان می‏دهند که جذابیت یک انتخاب جایگزین بسته به آنکه با چه چیزی‬ ‫مقایسه می‏شود‪ ،‬می‏تواند افزایش یا کاهش یابد‪ .‬برای نشان دادن این مفهوم‪ ،‬فرض کنید‬ ‫که با وجود تنها سه برشتوک آجیلی‪ ،‬عسلی و یکی از دو برشتوک ارزان یا ممتاز‪ ،‬آنا‬ ‫انتخاب خود را به دو گزینه نخست محدود کرده باشد‪ .‬عسلی وقتی با ممتاز مقایسه‬ ‫می‏شود‪ ،‬نسبتا ارزان و زمانی که با ارزان مقایسه می‏شود‪ ،‬نسبتا گران به نظر می‏رسد‪ .‬پس‬ ‫احتمال خرید برشتوک عسلی وقتی با برشتوک ممتاز مقایسه می‏شود بیشتر می‏شود‪.‬‬ ‫این مثالی از یک مقایسه تبادلی است‪ .‬فرضیه مقایسه تبادلی بیان می‏کند که یک کیفیت‬ ‫دلخواه‪ ،‬اگر با محصولی با کیفیت مشابه اما گران‏تر مقایسه شود‪ ،‬ارزان‏تر به نظر می‏رسد‪.‬‬ ‫مطالعه سایمونسن‪ 1‬و تورسکی (‪ )1992‬نشان‏دهنده اعتبار فرضیه مقایسه تبادلی است‪.‬‬ ‫در یکی از بخش‏های مطالعه‪ ،‬از آزمودنی‏ها خواسته شد تا بین ژتون و پول نقد‪ ،‬یکی‬ ‫را انتخاب کنند‪ .‬هر یک از ژتون‏ها قابلیت تبدیل به کتاب یا ‪ CD‬را در فروشگاه‏های‬ ‫محلی داشتند‪ .‬ابتدا در پس‏زمینه‪ ،‬آزمودنی‏ها در معرض انتخاب‏هایی قرار گرفتند که در‬ ‫‪1- Simonson‬‬

‫‪73‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫منبع‪ :‬شافیر و همکاران (‪)1993‬‬

‫آنها ژتون‏ها ‪ 5‬یا ‪ 15‬دالر قیمت داشتند‪ .‬پس از آن تنها در معرض انتخاب‏های مشابه‬ ‫اما به قیمت ‪ 10‬دالری هر ژتون قرار گرفتند نمودار ‪ 3-2‬خالصه‏ای از نتایج این تحقیق‬ ‫را نشان می‏دهد‪ .‬نخستین انتخاب پیشنهادی‪ 47 ،‬دالر و پنج ژتون یا ‪ 37‬دالر و شش‬ ‫ژتون بود (یعنی هر ژتون اضافی ‪ 10‬دالر قیمت داشت)‪ .‬در نمودار می‏بینیم افرادی که‬ ‫در پس‏زمینه در معرض ژتون ‪ 15‬دالری قرار گرفتند‪ ،‬به احتمال بیشتر ژتون اضافی را‬ ‫انتخاب کرده‏اند‪ ،‬اما افرادی که در پس‏زمینه ژتون ‪ 5‬دالری را تجربه کرده بودند‪ ،‬تمایلی‬ ‫به انتخاب ژتون نسبت به پول نقد نداشتند‪ .‬این یافته با فرضیه مقایسه تبادلی سازگار‬ ‫است‪ .‬ژتون ‪ 10‬دالری می‏تواند ارزان یا گران به نظر برسد‪ ،‬بسته به آنکه قبال ‪ 15‬دالر‬ ‫یا ‪ 5‬دالر قیمت داشته باشد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -3-2‬اینکه آزمودنی‏ها ژتون بیشــتر را با قیمت ‪ 10‬دالر ترجیح می‏دهند‪ ،‬به این موضوع بستگی دارد‬ ‫که قبال در پس زمینه‪ ،‬ژتون ‪ 15‬دالری یا ‪ 5‬دالری را تجربه کرده باشند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪74‬‬

‫منبع‪ :‬سایمونسن و تورسکی (‪)1992‬‬

‫باز به همان سناریو بازگردیم که دو یا سه برشتوک از میان برشتوک‏های ارزان‪،‬‬ ‫آجیلی یا عســلی در معرض فروش قرار دارند‪ .‬برشتوک ارزان طبیعتا مزیت ارزان‬ ‫بودن‪ ،‬برشتوک عســلی مزیت خوشمزگی و برشتوک آجیلی ترکیبی از این دو را‬

‫جدول ‪ -4-2‬مثال‏هایی از آنکه چگونه انتخاب آنا از سه اثر روان‏شناختی تاثیر می‏پذیرد‬ ‫اثر روان‏شناختی‬

‫مثالی از آنچه آنا ممکن است انتخاب کند‬

‫مقایسه تبادلی‬

‫ اگر انتخاب‏ها ارزان‪ ،‬آجیلی و عسلی باشد‪ ،‬آجیلی را می‏خرد‪.‬‬‫‪ -‬اگر انتخاب‏ها آجیلی‪ ،‬عسلی و ممتاز باشد‪ ،‬عسلی را می‏خرد‪.‬‬

‫حدگریزی با میانه‏روی‬

‫حدگریزی با قطبی‏شدن‬

‫ اگر انتخاب‏ها آجیلی و عسلی باشد‪ ،‬عسلی را می‏خرد‪.‬‬‫ اگر انتخاب‏ها ارزان و آجیلی باشد‪ ،‬ارزان را می‏خرد‪.‬‬‫ اگر انتخاب‏ها ارزان‪ ،‬آجیلی و عسلی باشد‪ ،‬آجیلی را می‏خرد‪.‬‬‫ اگر انتخاب‏ها آجیلی و عسلی باشد‪ ،‬آجیلی را می‏خرد‪.‬‬‫ اگر انتخاب‏ها ارزان و آجیلی باشد‪ ،‬ارزان را می‏خرد‪.‬‬‫‪ -‬اگر انتخاب‏ها ارزان‪ ،‬آجیلی و عسلی باشد‪ ،‬عسلی را می‏خرد‪.‬‬

‫بــه عنوان یک مثال از حدگریزی‪ ،‬به مطالعه سایمونســن و تورســکی با یک‬ ‫ســناریوی دیگر بازمي‏گردیم‪ .‬به آزمودنی‏ها‪ ،‬اطالعاتی در مورد سه دستگاه ضبط‬ ‫صوت کاست با کیفیت متوسط امرسون‪ ،‬با کیفیت متوسط سونی و با کیفیت باالی‬ ‫ســونی داده شد‪ .‬در نمودار ‪ ،4-2‬سهم افرادی که دستگاه متوسط سونی را انتخاب‬ ‫کردند‪ ،‬نشان داده شده است‪ .‬با اضافه شدن ضبط صوت سونی با کیفیت باال‪ ،‬سهم‬ ‫افرادی که دســتگاه با کیفیت متوسط سونی را نســبت به امرسون انتخاب کردند‪،‬‬ ‫کاهش یافت‪.‬‬

‫‪75‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫داراست‪ .‬شاید آنا برشتوک آجیلی را به دلیل آنکه در میانه است‪ ،‬انتخاب کند‪ .‬اگر‬ ‫چنین اتفاقی به وقوع بپیوندد‪ ،‬یک خریدار زمانی که هر سه برشتوک عرضه شود‪،‬‬ ‫احتماال برشتوک آجیلی را می‏خرد تا زمانی که تنها دو برشتوک برای فروش ارائه‬ ‫شــود‪ .‬این مثالی از حدگریزی با میانه‏روی است‪ .‬احتمال دیگری نیز مطرح است‪.‬‬ ‫شاید با وجود برشتوک‏های عسلی یا ارزان‪ ،‬اهمیت کیفیت برجسته‏تر شود‪ .‬پس با‬ ‫عرضه برشتوک عسلی‪ ،‬احتمال آنکه آنا [به دلیل کیفیت پایین‏تر] برشتوک آجیلی‬ ‫را نخرد افزایش می‏یابد و با عرضه برشتوک ارزان‪ ،‬احتمال خرید برشتوک آجیلی‬ ‫به دلیل تمایل بیشتر مردم به برشتوک‏ عسلی‪ ،‬کاهش می‏یابد [زیرا کیفیت برشتوک‬ ‫عسلی باالتر از برشتوک آجیلی است و زمانی مردم این را بهتر می‏فهمند که گزینه‬ ‫کم‏کیفیت‏تری مانند برشــتوک ارزان در مقابــل آنها قرار گیرد]‪ .‬این مثال‪ ،‬مثالی از‬ ‫حدگریزی با قطبی‏شدن اســت‪ .‬جدول ‪ 4-2‬این‏‏‏‏‏گونه آثار احتمالی را با ذکر مثال‬ ‫بیان و طبقه‏بندی می‏کند‪.‬‬

‫نمودار ‪ -4-2‬سهم افرادی که ضبط صوت متوسط سونی را برگزیدند‬

‫زمانی که گزینه‏های جایگزین ضبط صوت امرســون‪ ،‬ضبط صوت با‏‏کیفیت ســونی یا هر دو بودند‪ .‬در این آزمایش می‏توان‬ ‫حدگریزی با قطبی‏شدن را دید‪ /.‬منبع‪ :‬سایمونسن و تورسکی (‪)1992‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪76‬‬

‫همچنین‪ ،‬با اضافه شدن امرسون‪ ،‬سهم انتخاب سونی با کیفیت متوسط‪ ،‬نسبت‬ ‫به ســونی با کیفیت باال افزایش یافت‪ .‬این مثالی از حدگریزی با قطبی شدن است‪.‬‬ ‫این دومین مثالی است که شرط قاعده‏مندی را نقض می‏کند‪.‬‬ ‫در مثال بعد‪ ،‬پدیده حدگریزی را با تفصیل بیشــتر توضیح می‏دهیم‪ .‬نخســت‬ ‫تصور کنید که آنا از خود بپرسد چه برشتوکی را باید بخرم؟ شاید به خود بگوید‬ ‫برشتوک ممتاز‪ .‬چون به دلیل کیفیت باالترش‪ ،‬از همه حدی‏تر و متفاوت‏تر است‪.‬‬ ‫حال تصور کنید که او از خود بپرســد چه برشتوکی را نباید بخرم؟ شاید با خود‬ ‫بگوید برشتوک ممتاز‪ .‬چون به دلیل قیمت بیشترش‪ ،‬از همه حدی‏تر و متفاوت‏تر‬ ‫است‪ .‬در هر دو مورد‪ ،‬این واقعیت که برشتوک ممتاز از همه حدی‏تر است‪ ،‬نکته‬ ‫برجســته‏ای است‪ .‬این بدان معناست که این حدی بودن‪ ،‬نخستین چیزی است که‬ ‫او در نظر می‏گیــرد و به خاطر آن می‏پذیرد یا رد می‏کند‪ .‬این مثال ما را به «تغایر‬ ‫انتخاب‪ -‬رد»‪ 1‬هدایت می‏کند که در آن افراد یک چیز مشــابه را زمانی که از آنها‬ ‫بپرسند چه چیزی را می‏خواهید و چه چیزی را نمی‏خواهید‪ ،‬انتخاب می‏کنند‪.‬حال‬ ‫‪1- Choose-Reject Descrepancy‬‬

‫نمودار ‪ -5-2‬سهم افرادی که نقاط ‪ A‬یا ‪ B‬را رزرو و لغو می‏کنند‬

‫هر دو ســتون باید جمع ‪ 100‬داشته باشند‪ ،‬زیرا اگر بگوییم ‪ 30‬درصد افراد نقطه ‪ A‬را ترجیح می‏دهند‪ ،‬بدان معناست‬ ‫که ‪ 70‬درصد باید نقطه ‪ A‬را رد کنند [در واقع برای آزمودنی‏ها‪ ،‬عدم ترجیح با رد دو مفهوم یکســان نیســتند]‪ /.‬منبع‪:‬‬ ‫شافیر و همکاران (‪)1993‬‬

‫‪77‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫مثالی از شــافیر و همکاران (‪ )1993‬بیان می‏کنــم‪ .‬به آزمودنی‏ها دو انتخاب برای‬ ‫تعطیالت پیشنهاد می‏شود‪.‬‬ ‫ت عادی دارد‪ :‬آب‏‏و‏‏هوای معتدل‪ ،‬سواحل متوسط‪ ،‬کلوپ‏های‬ ‫نقطه ‪ A‬نسبتا کیفی ‏‬ ‫شبانه نه خیلی خوب و نه خیلی بد و غیره‪ .‬اما نقطه ‪ B‬حدی‏تر است‪ :‬بسیار آفتابی‪،‬‬ ‫سواحل زیبا‪ ،‬بادهای شدید و فاقد کلوپ‏های شبانه‪ .‬از بعضی آزمودنی‏ها پرسیده‬ ‫شــد که تمایل دارند کدام‏یک از نقاط را رزرو کنند‪ .‬به برخی دیگر گفته شــد که‬ ‫آنها رزرو موقتی هر دو نقطه را دارند‪ ،‬اما باید تصمیم بگیرند کدام‏یک را لغو کنند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 5-2‬نشــان می‏دهد که بیشتر آزمودنی‏ها نقطه ‪ B‬را نسبت به ‪ A‬ترجیح‬ ‫می‏دهنــد‪ .‬اما زمانی که پای لغو رزرو به میــان می‏آید‪ ،‬به یک میزان هر دو را لغو‬ ‫می‏کنند‪ .‬در مجموع‪ ،‬ســهم انتخاب‏ها در نقطه ‪ B‬از عدد ‪ 100‬فزونی می‏یابد‪ .‬این‬ ‫بدان معناســت که برخی افراد هم نقطه ‪ B‬را ترجیــح می‏دهند و هم مایل به لغو‬ ‫رزرو آن هستند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪78‬‬

‫به عنوان آخرین مثال نیز فرض کنید که از آنا در راه خرید از یک خواربارفروشی‬ ‫خواســته شد تا بایستد و به سواالتی پاســخ دهد‪ .‬یک سوال آن بود که آیا او مایل‬ ‫اســت برای یک برشتوک جدید که به‏تازگی در فروشگاه عرضه شده است‪ 8 ،‬دالر‬ ‫بپردازد‪ .‬پس از چنین عرضه‏ای‪ ،‬برشــتوک ممتاز با قیمت ‪ 6‬دالر دیگر ارزان به نظر‬ ‫می‏رسد‪ .‬اگر سوال می‏گفت که قیمت برشتوک جدید ‪ 4‬دالر است‪ ،‬برشتوک ممتاز‬ ‫گران به نظر می‏رســید‪ .‬این مثال‪ ،‬مثالی از اثر مرجع است که انتخاب یک فرد متاثر‬ ‫از نشــانه یا مرجعی است که قبال دیده است‪ .‬شــاید به نظر‏رسد که این اثر همان‬ ‫مقایسه تبادلی است‪ .‬اما باید دانست در مقایسه تبادلی‪ ،‬دو یا چند محصول متفاوت‬ ‫با هم مقایسه می‏شوند؛ اما در اثر مرجع تصمیمات یک فرد در مورد یک محصول‬ ‫مشخص‪ ،‬متاثر از برخی از حوادث پیشین قرار می‏گیرد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫برای نشان دادن چگونگی کارکرد اثر مرجع‪ ،‬به بخشی از مطالعه آریلی و همکارانش‬ ‫(‪ )2003‬اشاره‏ای می‏کنیم‪ .‬از آزمودنی‏ها پرسیده شد که آیا مایلند با قیمتی بیشتر از دو‬ ‫ت ‏وپِرت‬ ‫رقم آخر شماره تامین اجتماعی خود‪ ،‬یک جعبه شکالت بلژیکی و مقداری ِخر ‏‬ ‫دیگر بخرند؟ مثال اگر دو رقم آخر شماره تامین اجتماعی یک نفر ‪ 25‬باشد‪ ،‬از او پرسیده‬ ‫شد که آیا حاضر است برای این کاالها‪ ،‬بیشتر از ‪ 25‬دالر بپردازد؟ سپس از او پرسیده شد‬ ‫که اساسا او حاضر به پرداخت چه مبلغی برای این کاالهاست‪ .‬دو رقم آخر شماره تامین‬ ‫اجتماعی افراد تصادفی است‪ .‬اما در نمودار ‪ 6-2‬خواهید دید که این تصادفی بودن در‬ ‫این مطالعه اهمیت می‏یابد‪ .‬به‏طور متوسط‪ ،‬کسانی که از آنها پرسیده شد آیا حاضرند مثال‬ ‫بیش از ‪ 55‬دالر برای کاالها بپردازند‪ ،‬مایل به پرداخت قیمت باالتری نسبت به کسانی‬ ‫بودند که از آنها پرسیده شد آیا تمایل به پرداخت مثال ‪ 15‬دالر دارند‪.‬‬ ‫پنج اثر روان‏شناختی بررسی‏شده‪ ،‬بازتاب روش‏های اکتشافی انتخاب مانند «آنچه در‬ ‫میانه است بردار» یا «آنچه حدی‏تر است انتخاب کن» است‪ .‬این آثار منجر به دلخواهانه‬ ‫بودن انتخاب می‏شوند‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬آنها اثرات موقعیت را به وجود می‏آورند که به‬ ‫هر اثر خارجی (مانند اثر دیگر انتخاب‏ها) اطالق می‏شود که بر انتخاب مورد نظر تاثیر‬ ‫می‏گذارد‪ .‬به یاد بیاوریم که تمامی این آثار از آنجا ریشــه می‏گیرد که افراد به احتمال‬ ‫فراوان نمی‏دانند چه چیزی مطلوبیت آنها را حداکثر می‏کند‪ .‬پس چون این عدم اطالع‬ ‫‪1- Ariely‬‬

‫نمودار ‪ -6-2‬مقادیری که آزمودنی‏ها مایل به پرداخت برای یک جعبه شکالت هستند‪ ،‬با افزایش دو عدد آخر‬ ‫شماره تامین اجتماعی آنها افزایش می‏یابد‪.‬‬

‫منبع‪ :‬آریلی و همکاران (‪)2003‬‬

‫‪79‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫تقریبا همیشگی است‪ ،‬انتظار اینکه در هر تصمیم‏گیری اقتصادی با اثر موقعیت روبه‏رو‬ ‫شویم‪ ،‬انتظار نابه‏جایی نیست‪ .‬پس هر دو مورد دلخواهانه بودن انتخاب و اثرات موقعیت‬ ‫بسیار حایز اهمیت هستند؛ آنقدر مهم که بخش بعد را به فهم دقیق‏تر آنها اختصاص دهم‪.‬‬ ‫پیش از این کار‪ ،‬مایلم نکته‏ای را روشــن سازم‪ .‬برخی ممکن است فکر کنند که‬ ‫پدیده‏هایی مانند مقایسه تبادلی و حدگریزی‪ ،‬نشانه‏هایی از عد ‏م عقالیی بودن یا شبیه‬ ‫نبودن افراد به انسان اقتصادی هستند‪ .‬این درست نیست‪ .‬در دنیایی سراسر پیچیدگی‬ ‫و سرشــار از انتخاب‏های گوناگون‪ ،‬توسل به راهکارهایی مانند «آنچه در میانه است‪،‬‬ ‫بردار»‪« ،‬آنچه از همه برجسته‏تر است‪ ،‬انتخاب کن» یا «حواست به دیگر انتخاب‏های‬ ‫پیشنهادی باشد» می‏تواند کامال بهینه باشد‪ .‬در اینجا نمی‏خواهیم وقت خود را صرف‬ ‫این کنیم که آیا این موارد نشــانه‏هایی از مدل استاندارد اقتصادی هستند یا نیستند‪ .‬در‬ ‫واقع‪ ،‬حتی بسیاری از آثار عجیب و غریبی مانند اثر دو رقم آخر شماره تامین اجتماعی‪،‬‬ ‫می‏تواند با رفتار عقالیی افراد جور در بیاید‪ .‬وجود چنین آثاری تنها می‏تواند به این معنا‬ ‫باشد که روش‏های اکتشافی که مردم پیش می‏گیرند با آنچه آزمایشگران قصد استخراج‬ ‫آنها را در آزمایشگاه‏های خود دارند‪ ،‬یکسان نیستند‪.‬‬

‫‪ -2-2‬حسابداری ذهنی و قالب‏بندی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪80‬‬

‫ســوالی که در این بخش به دنبال پاســخ دادن به آن هستیم آن است که چرا اثرات‬ ‫موقعیــت وجود دارد و چرا برخی از عوامــل بیرونی می‏توانند انتخاب یک فرد را‬ ‫تحت تاثیر قرار دهند؟ برای پاســخ به این ســوال‪ ،‬بهتر است از زیرمجموعه‏ای از‬ ‫اثرات موقعیت شروع کنیم که آن را اثرات کالبدی می‏نامیم‪.‬‬ ‫اثر کالبدی زمانی هویدا می‏شــود که تعاریف اساسا یکسان از یک چیز‪ ،‬منجر‬ ‫به انتخاب‏های مختلف شــود‪ .‬اینکه افراد یکســان‪ ،‬در یک زمان مشخص تصمیم‬ ‫می‏گیرنــد که برای تعطیالت هم به نقطه ‪ B‬بروند و هم نروند‪ ،‬مثالی از اثر کالبدی‬ ‫اســت‪ .‬در واقع پاسخ افراد‪ ،‬وابسته به شیوه پرســیدن یا کالبد سوال است‪ .‬اگر ما‬ ‫بتوانیــم توضیح دهیم که چرا افراد زمانی که گزینه‏های یکســانی پیش رو دارند‪،‬‬ ‫انتخاب‏های متفاوتی می‏کنند‪ ،‬پس به‏راحتی خواهیم توانست توضیح دهیم که چرا‬ ‫وقتی مجموعه نســبتا متفاوتی از گزینه‏ها را در مقابل دارند‪ ،‬انتخاب‏های متفاوتی‬ ‫صورت می‏دهند‪.‬‬ ‫برای فهم چرایی وقوع اثرات کالبدی (و اثرات موقعیت)‪ ،‬نگاهی به طبقه‏بندی‬ ‫ساده فرآیندهای شناختی می‏اندازم که به‏طور خالصه در نمودار ‪ 7-2‬آورده شده‏اند‬ ‫(در فصــل نهم‪ ،‬این طبقه‏بندی را با توجه به دقت آن بازنگری خواهیم کرد و البته‬ ‫نشــان خواهیم داد که اگرچه این طبقه‏بندی دقیق نیست‪ ،‬اما برای هدف ما چیزی‬ ‫بیش از خوب است)‪ .‬این طبقه‏بندی نشان می‏دهد زمانی که ما چیزی را فی‏البداهه‬ ‫مشــاهده می‏کنیم‪ ،‬ابتدا به‏طور خودکار‪ ،‬ادراک و شــهود‪ ،‬ما را به برداشتی از آنچه‬ ‫می‏بینیم می‏رساند‪.‬‬ ‫این فرآیند به‏طور طبیعی و خودانگیخته اتفاق می‏افتد و افراد هیچ کنترلی به آن‬ ‫نداشــته یا حداکثر کنترل کمی ب ‏ر آن دارند‪ .‬بنابراین‪ ،‬آنا ممکن است انتخابی کامال‬ ‫مبتنی بر شهود خود کند‪.‬‬ ‫در مقابل‪ ،‬او ممکن اســت به‏ویژه در مورد انتخاب‏های مورد نظر علم اقتصاد‪،‬‬ ‫با اســتدالل در خصوص گزینه‏های مختلف فکر کرده و قضاوت‏های اندیشیده و‬ ‫حساب‏شده‏ای داشته باشد‪ .‬در این مورد‪ ،‬او نه بر اساس شهود خود‪ ،‬بلکه بر اساس‬ ‫فرآیندهای استداللی تصمیم می‏گیرد‪.‬‬

‫نمودار ‪ 7-2‬معرفی فرآیندهای مختلف مغزی‬ ‫ادراک‬

‫سیستم ‪ :1‬شهود‬

‫این سیستم‪ ،‬سریع‪ ،‬خودکار‪ ،‬آسان و احتماال وابسته به هیجانات حال افراد‬ ‫است‪ .‬افکار به‏طور خودانگیخته در ذهن پدید می‏آیند و موجب شکل‏گیری‬ ‫عقاید افراد نسبت به ویژگی‏های اشیا می‏شوند‪.‬‬

‫سیستم ‪ :2‬استدالل‬

‫این سیستم‪ ،‬آرام‪ ،‬پرزحمت‪ ،‬سنجیده و‬ ‫نه‏چندان وابسته به هیجانات است‪ .‬چنین‬ ‫سیستمی قادر است عقاید و قضاوت‏ها را به‬ ‫وجود آورد‪.‬‬

‫‪ -1-2-2‬مطلوبیت وابسته به مرجع‬

‫گاهی وقتی برای اولین بار یک شــیء را می‏بینیم‪ ،‬برخی از ویژگی‏های آن قابل فهم‏تر‬ ‫از دیگر ویژگی‏های آن است‪ .‬این ویژگی‏ها‪ ،‬معیارهای طبیعی اشیا مانند اندازه‪ ،‬فاصله‪،‬‬

‫‪81‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫از طبقه‏بندی فوق‪ ،‬نکته‏ای کلیدی را می‏توان استخراج کرد‪ .‬حتی اگر آنا از استدالل‬ ‫خود استفاده کند‪ ،‬ادراک و شهود اولیه‏اش به ناچار نقطه آغازین فرآیند استداللی‏اش را‬ ‫ب‬ ‫شــکل خواهد داد‪ .‬پس احتماال ادراک و شهود اولیه افراد و نیز الگوی کالبدی انتخا ‏‬ ‫آنها‪ ،‬استداللشــان را تحت تاثیر قرار می‏دهد‪ .‬قبال دیدیم که این اثرگذاری‪ ،‬زمانی که‬ ‫پدیده مقایسه تبادلی را توضیح دادیم نیز به وقوع پیوست‪ .‬اگر افراد ابتدا فکر کنند که‬ ‫هر ژتون ‪ 15‬دالر قیمت دارد و بعد از آنها خواسته شود تنها ‪ 10‬دالر بابت آن بپردازند‪،‬‬ ‫برای آنها معامله‏ای شیرین صورت گرفته است‪ .‬اما اگر ابتدا فکر کنند که قیمت ژتون‬ ‫تنها ‪ 5‬دالر بوده‪ ،‬حتما به نظر آنها معامله‪ ،‬معامله‏ای تلخ خواهد بود‪ .‬اثرگذاری موقعیت‬ ‫و کالبد بر ادراک و شــهود که در نهایت به اثرگذاری بر استدالل ختم می‏شود‪ ،‬یکی از‬ ‫مهم‏ترین ایده‏ها در علم اقتصاد رفتاری اســت‪ .‬انسان اقتصادی تنها از استدالل استفاده‬ ‫می‏کند‪ .‬بنابراین شناخت نقشی که ادراک و شهود انسان‏ها ایفا می‏کند‪ ،‬به‏خوبی توجیه‬ ‫ت از مدل استاندارد اقتصادی رفتار می‏کنند‪ .‬اثرات موقعیت‬ ‫می‏کند که چرا انسان‏ها متفاو ‏‬ ‫و کالبدی‪ ،‬اثراتی محتوم و اجتناب‏ناپذیرند و تنها ویژگی‏هایی نیستند که از دل برخی از‬ ‫آزمایش‏ها بیرون آمده باشند‪ .‬هرگاه که انسانی انتخاب می‏کند‪ ،‬انتخاب او به‏گونه‏ای قالب‬ ‫و چهارچوب می‏یابد‪ .‬الگوی کالبدی انتخاب وی‪ ،‬ادراک‪ ،‬شهود‪ ،‬استدالل و انتخاب او را‬ ‫متاثر می‏سازد‪ .‬بنابراین‪ ،‬اگر می‏خواهیم رفتار اقتصادی را درک کنیم‪ ،‬باید اثرات کالبدی‬ ‫را بفهمیم‪ .‬در بخش بعد توضیح خواهم داد که چرا اگر بخواهیم این اثر را دریابیم‪ ،‬باید‬ ‫مفهوم نقاط مرجع را درک کنیم‪.‬‬

‫بلندی‪ ،‬درجه حرارت‪ ،‬شباهت و خوبی یا بدی آنها را شامل می‏شود‪ .‬نکته مهم آنجاست‬ ‫که این معیارهای طبیعی بیش از آنکه مطلق باشند‪ ،‬نسبی‏اند‪ .‬برای ما طبیعی‏تر آن است‬ ‫که بگوییم آیا چیزی بزرگ‏تر‪ ،‬دورتر‪ ،‬بلندتر‪ ،‬گرم‏تر یا بهتر از دیگران است‪ ،‬بدون آنکه‬ ‫بدانیم مقدار دقیق حجم‪ ،‬طول‪ ،‬درجه حرارت و ‪ ...‬آن چقدر است‪ .‬برای آنکه بتوانیم بر‬ ‫اساس مقادیر نسبی قضاوت کنیم‪ ،‬نیازمند استاندارد معینی برای مقایسه‏ایم که در اینجا به‬ ‫آن نقطه مرجع یا سطح مرجع می‏گوییم‪.‬‬ ‫بــرای آنکه بفهمیم چــرا تمایز میان مقادیر مطلق یا نســبی در رفتار اقتصادی‬ ‫اهمیت دارد‪ ،‬از سوالی که کانمن (‪ )2003‬بیان کرد‪ ،‬بهره می‏گیریم‪.‬‬ ‫دو نفر گزارش درآمد ماهانه خود را از یک کارگزار دریافت می‏کنند‪ .‬به‬ ‫کارول گفته شده که ثروتش از ‪ 4‬میلیون دالر به ‪ 3‬میلیون دالر کاهش‬ ‫یافته اســت‪ .‬به آماندا گفته شــده که ثروتش از ‪ 1‬میلیون دالر به ‪1/1‬‬ ‫میلیون دالر افزایش یافته است‪ .‬کدام‏یک خوشحال‏ترند؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪82‬‬

‫برای پاسخ دادن به این سوال‪ ،‬مدل استاندارد اقتصادی از مقدار مطلوبیت بهره‬ ‫می‏برد که از تابع مطلوبیت )‪ u(x‬به دســت می‏آید‪ .‬در این تابع‪ x ،‬مقدار پول است‬ ‫و هرچه مقدار پول بیشــتر باشد‪ ،‬مطلوبیت بیشتر می‏شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬پاسخ به سوال‬ ‫فوق در قالب مدل اســتاندارد اقتصادی آن است که کارول باید خوشحال‏تر باشد‪،‬‬ ‫زیرا (‪ 1/1‬میلیون دالر)‪ 3( > u‬میلیون دالر)‪ .u‬البته موضوع به این سادگی نخواهد‬ ‫بود‪ ،‬زیرا بسیاری از ما فکر می‏کنیم که آماندا باید خوشحال‏تر باشد‪ .‬او خوشحال‏تر‬ ‫است‪ ،‬چون که ثروتش از قبل بیشتر شده است‪.‬‬ ‫این مثال نشــان می‏دهد که ما در تفاوت میان معیارهای مطلق و نســبی باید با‬ ‫دقت بیشــتر عمل کنیم‪ .‬ســاده‏ترین راه برای رفع این دغدغه‪ ،‬در نظر گرفتن نقطه‬ ‫مرجعی اســت که با آن خروجی‏ها اندازه‏گیری شــوند‪ .‬پــس می‏توانیم برای تابع‬ ‫مطلوبیت استاندارد‪ ،‬از تابع مطلوبیت یا تابع مقداری )‪ v(x-r‬استفاده کنیم که در آن‬ ‫مطلوبیت مقدار ‪ ،x‬نســبت به نقطه مرجع ‪ r‬سنجیده می‏شود‪ .‬اگر نقطه مرجع صفر‬ ‫باشــد (‪ )r= 0‬تابع مقداری با شکل اولیه‏اش یکسان می‏شود؛ اما اگر‏‪ r‬صفر نباشد‪،‬‬ ‫شــاهد مطلوبیت متفاوتی خواهیم بود‪ .‬اگر ‪ r‬را برابر با ثروت فرد در ســال گذشته‬ ‫بدانیم‪ ،‬مطلوبیت کارول (منفی یک‌میلیــون دالر)‪ v‬و مطلوبیت آماندا (‪ 0/1‬میلیون‬

‫دالر)‪ v‬می‏شود‪ .‬با این نوع بینش‪ ،‬آماندا شادتر و راضی‏تر از کارول خواهد بود‪ ،‬زیرا‬ ‫(‪ -1‬میلیون دالر)‪ 0/1( < v‬میلیون دالر)‪.v‬‬ ‫پس تا اینجای کار آماندا خوشــحال‏تر است‪ .‬اما این یافته به نظر کامل نیست‪،‬‬ ‫زیرا کارول پول بیشتری نســبت به آماندا دارد‪ .‬فرمول‏بندی جامع‏تر را می‏توان در‬ ‫تابع مطلوبیت وابسته به مرجع نشان داد‪:‬‬ ‫= )‪u r (x‬‬ ‫)‪ηu(x) + v(x − r‬‬

‫‪83‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫که در آن ‪ η‬یک پارامتر و ‪ r‬نقطه مرجع اســت‪ .‬اکنون تابع مطلوبیت کل‪ ،‬جمع‬ ‫وزنی مطلوبیت ثروت کل و مطلوبیتی اســت که از منفعت یا ضرر نسبی به دست‬ ‫می‏آید‪ .‬با این شــیوه فرمول‏بندی تابع مطلوبیت‪ ،‬کارول به دلیل ثروت بیشتر‪ ،‬بالقوه‬ ‫خوشحال‏تر و به دلیل کاهش ثروت‪ ،‬بالقوه غمگین‏تر است‪.‬‬ ‫قضاوت در مورد هر چیز نســبت به یک نقطه مرجع‪ ،‬تفاوت آشــکاری میان‬ ‫منفعت و ضرر به وجود می‏آورد‪ .‬به‏طور شــهودی‪ ،‬تفاوتی اساســی میان باالتر و‬ ‫پایین‏تر از نقطه مرجع بودن (ســود و ضرر) وجود دارد‪ .‬بسیاری از مشاهدات آتی‪،‬‬ ‫ما را به سوی یافته تایید شده‏ای هدایت می‏کنند که ضررگریزی نامیده می‏شود‪ .‬به‬ ‫فردی ضررگریز گفته می‏شــود که میزان مشخصی ضرر‪ ،‬موجب افت شدیدتر در‬ ‫مطلوبیت او می‏شود تا همان میزان منفعت موجب افزایش مطلوبیت او‪ .‬ضررگریزی‬ ‫در قالب تابع مقداری به‏صــورت )‪ V(-g) 0‬بیان‬ ‫می‏شود‪ .‬اساسا در این افراد‪ ،‬ضرر به مراتب بدتر از آن است که سود خوب است‪.‬‬ ‫خواهیم دید که وابســتگی بــه مرجع و ضررگریزی‪ ،‬کاربردهــای فراوانی در‬ ‫رفتار اقتصادی دارند‪ .‬پیش از آنکه با جزئیات بیشــتر این موضوع را بررسی کنیم‪،‬‬ ‫می‏خواهیم کمی بیشتر در مورد اهمیت وابستگی به مرجع کنکاش کنیم‪.‬‬ ‫شــاید در نگاه اول‪ ،‬تنها با اضافه کردن یک پارامتــر اضافی (‪ )r‬که آن را نقطه‬ ‫مرجع خواندیم‪ ،‬شــکل تابع مطلوبیت را تغییر دادیم‪ .‬اگر این‏‏‏‏‏گونه بود‪ ،‬اقتصاددانان‬ ‫به‏راحتی می‏توانستند با مدل‏سازی مرسوم تابع مطلوبیت و حداکثرسازی آن‪ ،‬راهی‬ ‫را که مدت‏ها ادامه داده‏اند‪ ،‬باز هم ادامه دهند و هیچ تغییر مهمی اتفاق نیافتد‪ .‬البته‬ ‫و صد البته که این‏‏‏‏‏گونه نیست‪.‬‬ ‫نقطــه مرجعی که فرد برای تصمیم‏گیری خود اســتفاده می‏کنــد‪ ،‬تا اندازه‏ای‬

‫دلخواهانه و اختیاری است و به احتمال زیاد از ادراک و شهود فرد تاثیر می‏پذیرد‪.‬‬ ‫بــه عبارت دیگر‏‪ ،‬نقطه مرجع تابعی از موقعیت و زمینه اســت که این خود اثرات‬ ‫کلیــدی مرجع و کالبدی را به وجود می‏آورد‪ .‬این اســت که می‏گوییم وابســتگی‬ ‫بــه مرجع تنها به معنای اضافه کردن یک پارامتر به تابع مطلوبیت نیســت‪ .‬حاالت‬ ‫مختلفی که در آنها نقطه مرجع وابسته به موقعیت و زمینه است‪ ،‬به کرات در ادامه‬ ‫این فصل خواهد آمد‪.‬‬

‫‪ -2-2-2‬اثر برخورداری‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪84‬‬

‫یکی از آثار وابســتگی به مرجع و ضررگریزی‪ ،‬اثر برخورداری اســت‪ .‬برای اینکه‬ ‫ببینیم اثر برخورداری چیست‪ ،‬نگاهی به مطالعه لیست‪ )2004( 1‬می‏اندازیم‪ .‬مطالعه‬ ‫در زمین یک نمایشگاه ورزشی در آمریکا صورت گرفت‪ .‬آزمودنی‏ها برای یک روز‬ ‫کامل اســتخدام شدند و سپس از آنها خواسته شد تا به یک نظرسنجی پاسخ دهند‪.‬‬ ‫آنچه موضوع اصلی مطالعه بود‪ ،‬پیشــنهادی بود که پس از نظرســنجی به آنها داده‬ ‫شد‪ .‬از آنها خواسته شد به دلیل سپاس از مشارکت در انجام نظرسنجی‪ ،‬یک لیوان‬ ‫قهوه یا یک تخته شــکالت را برگزینند‪ .‬هر دو لیوان قهوه و قطعه شکالت‪ ،‬قیمتی‬ ‫مشابه و برابر با ‪ 6‬دالر داشتند‪ .‬نکته کلیدی آزمایش‪ ،‬تفاوت در درک مالکیت بود‪.‬‬ ‫به برخی از آنها یک لیوان قهوه داده شد و گفته شد که می‏توانند آن را با یک قطعه‬ ‫شــکالت عوض کنند‪ .‬به گروه دوم یک قطعه شکالت داده شد و به آنها گفته شد‬ ‫کــه می‏توانند آن را با یک لیــوان قهوه عوض کنند‪ .‬به تعدادی هر دو و به تعدادی‬ ‫دیگر هیچ‏کدام داده نشد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 8-2‬ســهم آزمودنی‏هایی که لیوان قهوه را برگزیدند‪ ،‬نشــان می‏دهد‪.‬‬ ‫ابتدا به نتایج رفتار آزمودنی‏هایی بنگرید که تجربه تجارت و معامله‏گری نداشــتند‬ ‫(بازدیدکنندگان از نمایشگاه)‪ .‬آنچه در مورد آنها دیده شد‪ ،‬در بسیاری از آزمایش‏ها‬ ‫نیز تایید شــد‪ .‬آنها که در ابتدا به ایشــان شــکالت داده شــد‪ ،‬تمایلی به تعویض‬ ‫شکالتشــان با لیوان قهوه نداشــتند و آنها که در ابتدا به ایشان لیوان قهوه داده شد‪،‬‬ ‫تمایلی به جابجایی قهوه با شــکالت نداشتند‪ .‬این احتمال که شاید تمام افرادی که‬ ‫‪1- List‬‬

‫شکالت و قهوه گرفتند‪ ،‬این دو را بیشتر از دیگری دوست داشتند‪ ،‬احتمالی نزدیک‬ ‫به صفر است‪ .‬در عوض به نظر می‏رسد که این افراد بیشتر با در اختیار گرفتن این‬ ‫دو‪ ،‬احســاس مالکیت کرده و عمال تحت تاثیر اثر کالبدی قرار گرفتند‪ .‬این یافته با‬ ‫نتایج دو حالت «هر دو» و «هیچ‏کدام» تایید می‏شــود که در آن تقریبا ‪ 50‬درصد از‬ ‫افراد مایل به تعویض بودند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -8-2‬اینکه افراد مایل به انتخاب شکالت می‏شوند‪ ،‬متاثر از حالت اولیه آنهاست‬

‫آنها که در ابتدا شکالت داشتند‪ ،‬بیشتر مایلند شکالت و آنها که در ابتدا لیوان قهوه داشتند‪ ،‬بیشتر مایل هستند قهوه داشته‬ ‫باشند‪ / .‬منبع‪ :‬لیست(‪)2004‬‬

‫اینکه افراد به واسطه مالکیت چیزی ارزش بیشتری برای آنها قائلند‪ ،‬به‏عنوان اثر‬ ‫برخورداری شناخته می‏شود‪ .‬نکته جالب آن است که این اثر برای افرادی که تجربه‬ ‫مبادله و تجارت کاال داشــتند‪ ،‬کمتر دیده شــد‪ .‬در نمودار ‪ 8-2‬اثر این آزمایش بر‬ ‫روی صاحبان غرفه در نمایشگاه نیز دیده می‏شود (معامله‏گران)‪ .‬معامله‏گران تجربه‬ ‫بیشــتری از غیر معامله‏گران داشتند و در طول آزمایش هیچ نشانه‏ای از آنکه تحت‬ ‫تاثیر اثر کالبدی قرار گرفته باشند‪ ،‬دیده نمی‏شود‪.‬‬ ‫یکی از روش‏های تشــریح اثر برخورداری‪ ،‬اســتفاده از مفاهیم ضررگریزی و‬ ‫وابســتگی به مرجع اســت‪ .‬اگر آنا یک لیوان قهوه در دســت دارد‪ ،‬ممکن است‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫‪85‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪86‬‬

‫احســاس کند که لیوان در حال حاضر متعلق به اوست‪ .‬بنابراین‪ ،‬از دست دادن این‬ ‫لیوان برای او یک ضرر به حساب می‏آید‪ .‬بالعکس‪ ،‬اگر او تخته شکالتی در دست‬ ‫ندارد‪ ،‬هیچ حس مالکیتی نسبت به آن شکالت ندارد‪ .‬پس به دست آوردن شکالت‬ ‫برای او یک منفعت به شــمار می‏رود‪ .‬گفتیم که ضرر دارای وزن بیشتری نسبت به‬ ‫منفعت اســت‪ .‬پس حتی اگر آنا به میزان کمی هم قهوه را به شکالت ترجیح دهد‪،‬‬ ‫باز هم مایل نخواهد بود تخته شکالت خود را با چیزی عوض کند‪.‬‬ ‫اگر اثر برخورداری نشــان داد که افراد حتی با چند ثانیه مالکیت تصادفی یک‬ ‫لیوان قهوه که شــاید حتی آن را دوست نداشته باشــند‪ ،‬تمایل خود را به تبادل از‬ ‫دســت می‏دهند‪ ،‬اقتصاددانان باید در خصوص مالکیت و تبادل کاالها که در ذات‬ ‫علم اقتصاد است‪ ،‬به‏طور جدی بازنگری کنند‪.‬‬ ‫نکته جالب آن است که چرا با آنکه اثر برخورداری در مثال قبل تصمیم‏گیری را‬ ‫بهبود نبخشید‪ ،‬ما آن را بررسی می‏کنیم‪ .‬خواهیم دید که در برخی موارد مانند مسکن‬ ‫و پس‏انداز‪ ،‬اثر برخورداری ممکن است مفید باشد‪ .‬به نظر می‏رسد در موارد دیگری‬ ‫که این اثر مفید نیســت‪ ،‬افراد باتجربه‏تر یاد گرفته‏اند که چگونه از آن بگریزند‪ .‬این‬ ‫پیش‏بینی نه همیشه به اندازه مطالعه لیست‪ ،‬اما تقریبا در عموم حاالت دیده می‏شود‪.‬‬ ‫با وجود این‪ ،‬می‏توان فهمید که افراد به جای سرکوب این اثر‪ ،‬با بهره‏گیری از مفهوم‬ ‫هزینه فرصت‪ ،‬از اثر برخورداری به‏گونه‏ای دیگر اســتفاده می‏برند‪ .‬برای کسانی که‬ ‫با مفهوم هزینه فرصت آشنا هستند‪ ،‬نگه داشتن یک لیوان قهوه در دست به واسطه‬ ‫ارزشی که با تبادل آن می‏توان به دست آورد‪ ،‬یک ضرر به شمار می‏رود‪ .‬از این رو‪،‬‬ ‫تمایز میان آنچه ضرر یا سود خوانده می‏شود‪ ،‬ساده نخواهد بود‪ .‬این تفسیر‪ ،‬میزان‬ ‫اثر برخورداری را کاهش داده و ما را به ســوی نخستین پیشنهادمان هدایت می‏کند‬ ‫که نقطه مرجع متاثر از فرد و موقعیت است‪.‬‬

‫‪ -3-2-2‬متایل به پرداخت یا قبول‬

‫یکی از مواردی که اثر برخورداری خود را در آن نشــان می‏دهد‪ ،‬مبحث ارزش‏گذاری‬ ‫مشروط است‪ .‬ارزش‏گذاری مشروط یک روش مرسوم برای شناخت ارزش چیزهایی‬ ‫مانند سالمتی‪ ،‬امنیت یا محیط زیست است‪ .‬دو روش اساسی در ارزش‏گذاری مشروط‬

‫‪3- Bateman‬‬

‫‪2- Willingness to Accept‬‬

‫‪1- Willingness to Pay‬‬

‫‪87‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫به روش‏های تمایل به پرداخت (‪ 1)WTP‬و تمایل به قبول (‪ 2)WTA‬معروف هستند‪ .‬در‬ ‫روش تمایل به پرداخت از افراد پرسیده می‏شود برای به دست آوردن یک واحد اضافی‬ ‫از برخی کاالها‪ ،‬تا چه اندازه مایل به پرداخت هستند‪ .‬به عبارت دیگر از آنها می‏پرسیم‬ ‫اگر به جای ‪ C‬واحد از یک کاالی مشــخص‪ C+1 ،‬واحد مصرف کنند‪ ،‬چه میزان پول‬ ‫خواهند پرداخت‪ .‬در روش دوم یعنی روش تمایل به قبول‪ ،‬از آنها پرسیده می‏شود برای‬ ‫آنکه یک واحد کمتر از یک کاال داشته باشند‪ ،‬حاضرند چه میزان پول بپذیرند‪ .‬به عبارت‬ ‫دیگر‪ ،‬برای مصــرف ‪ C‬واحد به جای ‪ C+1‬واحد کاال‪ ،‬حاضر به قبول چه میزان پول‬ ‫‪ C‬امین واحد کاال را به دست خواهیم آورد‪.‬‬ ‫هستند‪ .‬پس در هر دو مورد‪ ،‬ما ارزش ‪ +1‬‏‬ ‫با آنچه در مورد اثر برخورداری و ضررگریزی دانستیم‪ ،‬دیگر دور از ذهن نیست‬ ‫که بدانیم ‪ WTA‬و ‪ WTP‬می‏توانند نتایج متفاوتی ارائه دهند‪ WTP .‬این احساس را‬ ‫در فرد به وجود می‏آورد که انگار پولی را از دســت می‏دهد‪ .‬پس او برای به دست‬ ‫آوردن یک واحد اضافی کاال‪ ،‬حاضر نیســت پول زیادی بپردازد‪ .‬در مقابل‪WTA ،‬‬ ‫این احســاس را در فرد به وجود می‏آورد که انگار کاالیی را از دست می‏دهد‪ .‬پس‬ ‫او پول زیادی را برای دســت کشیدن از کاال مطالبه خواهد کرد‪ .‬این نتیجه با آنچه‬ ‫در آزمایش‏ها مشاهده می‏کنیم‪ ،‬سازگار است‪ .‬ارزش یک کاال بر اساس ‪ WTA‬بیشتر‬ ‫از ارزش آن بر اســاس ‪ WTP‬اســت و این تفاوت می‏تواند زیاد باشد‪ .‬این یافته به‬ ‫معنای نقض تغییرناپذیری فرآیندی است که در آن پاسخ به یک سوال نباید وابسته‬ ‫به فرآیند یافتن آن باشد‪ .‬این خود نمونه‏ای از اثر کالبدی نیز هست‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫برای نشان دادن این موضوع‪ ،‬نمودار ‪ 9-2‬داده‏هایی از مطالعه بیتمن و همکاران‬ ‫(‪ )2005‬را ارائه می‏دهد که در آن از آزمودنی‏ها خواسته شد تا ده شکالت مختلف‬ ‫را به‏صورت مشــروط ارزش‏گذاری کنند‪ .‬در اینجا تنها بــه نتایج ‪ WTA‬و ‪WTP‬‬ ‫بســنده می‏کنیم‪ .‬نتایج مطالعه آنها نشان داد که ارزش‏گذاری به روش ‪ WTA‬تقریبا‬ ‫‪ 60‬درصد بیشتر از ارزش‏گذاری به روش ‪ WTP‬است‪ .‬مسلما این اختالف‪ ،‬مشکل‬ ‫زیادی را برای کســانی که مایل به داشــتن تخمینی قابل اعتماد از ارزشی که مردم‬ ‫برای یــک کاالی خاص متصورند‪ ،‬به وجود می‏آورد‪ .‬چنیــن فردی باید از مقدار‬ ‫‪ WTP‬استفاده کند یا مقدار ‪WTA‬؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪88‬‬

‫ی در مورد شیوه ارزش‏گذاری کاالها توسط مردم‬ ‫این موضوع‪ ،‬ســواالت اساس ‏‬ ‫مطرح می‏ســازد‪ ،‬زیرا زمانی که از اثر برخورداری ســخن می‏گوییم‪ ،‬طبیعی است‬ ‫کــه باید مالکیت فیزیکی کاال را احســاس کنیم‪ .‬پس این‏‏‏‏‏گونــه فکر می‏کنیم که‬ ‫آزمودنی‏ها حتی برای چند ثانیه‪ ،‬مالک لیوان قهوه یا جعبه شــکالت هســتند‪ .‬هر‬ ‫دو روش ‪ WTP‬و ‪ WTA‬بــا القای این تفکر که افراد مالک یک کاال هســتند‪ ،‬اثر‬ ‫برخورداری را به کار انداخته و در نتیجه نقطه مرجع را جابجا می‏کنند‪.‬‬ ‫یکی از موارد کاربرد این موضوع در فرضیه عدم زیان در خرید نهفته اســت‪.‬‬ ‫این فرضیــه می‏گوید زمانی که مردم در خصوص خریــد یک کاال فکر می‏کنند‪،‬‬ ‫به‏طور ذهنی پول آن کاال را از درآمد جاری خود کســر می‏کنند و ســپس تصمیم‏‬ ‫می‏گیرند که آیــا کاال را تصاحب کنند یا دوباره پول پرداختی برای خرید آن کاال‬ ‫را به دســت آورند‪ .‬مثال اگر آنا معموال با پرداخت ‪ 4‬دالر برشــتوک عسلی بخرد‪،‬‬ ‫پرداخت ‪ 4‬دالر برای خرید برشــتوک عسلی هیچ حس ضرری را در او به وجود‬ ‫نمی‏آورد‪ .‬این موضوع از آنجا ناشــی می‏شــود که آنا انتظــار دارد تا برای خرید‬ ‫برشــتوک همان ‪ 4‬دالر را بپردازد‪ .‬حال می‏توانیم این موضوع را با استفاده از نقطه‬ ‫مرجع بازنویسی کنیم‪ .‬اما برای آن باید بدانیم که آیا نقطه مرجع آنا‪ ،‬درآمد جاری‬ ‫او اســت و از این رو‪ ،‬خرید برشــتوک عســلی به معنای ضرر ‪ 4‬دالری برای او‬ ‫است یا آنکه نقطه مرجع او‪ ،‬درآمد جاری منهای مقدار پول مورد نیاز برای خرید‬ ‫برشــتوک عسلی است؟ اگر این‏‏‏‏‏گونه باشد‪ ،‬عدم خرید یک کاال به معنای کسب ‪4‬‬ ‫دالر خواهد بود‪.‬‬ ‫بالشــخصه فکر می‏کنم که روش دوم‪ ،‬طبیعی‏تر و ســنجیده‏تر است‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬ممکن اســت بگوییم که نقطه مرجع آنا برای خرید برشتوک عسلی‪ 4 ،‬دالر‬ ‫است‪ .‬آنچه در پس این جمله خوابیده است آن است که آنا انتظار دارد ‪ 4‬دالر برای‬ ‫برشــتوک عســلی بپردازد‪ .‬پس او به‏طور ذهنی برای به دست آوردن نقطه مرجع‬ ‫خــود‪ 4 ،‬دالر از ثروتش می‏کاهد‪ .‬مطالعه بیتمن و همکاران‪ ،‬فرضیه عدم ضرر در‬ ‫خرید را به بوته آزمایش می‏گذارد (جعبه روش تحقیق ‪ .)3-2‬اما آنچه آنها یافتند‬ ‫حمایت حداقلی از این فرضیه بود‪ .‬این نتیجه به چه معنا خواهد بود؟‬

‫نمودار ‪ 9-2‬ارزش‏گذاری ده شکالت مختلف‪ WTA .‬بیشتر از ‪ WTP‬است‬

‫فرضیه عدم ضرر در خرید اساسا فرض می‏کند که مردم هزینه فرصت پول خود‬ ‫را در نظــر می‏گیرند‪ .‬این نکته در اجتنــاب معامله‏گران با تجربه از اثر برخورداری‬ ‫عیان شــد‪ .‬چنین امری نشان داد که تجربه از اهمیت به‏سزایی برخوردار است‪ .‬اگر‬ ‫افراد در کار مشــخصی بی‏تجربه باشند (مثال برخی به‏ندرت خرید می‏کنند)‪ ،‬خرید‬ ‫را به عنوان یک ضرر تلقی می‏کنند‪ .‬اما اگر باتجربه باشــند (مثال هر هفته به خرید‬ ‫روند)‪ ،‬ممکن اســت خرید خود را به عنوان یــک ضرر در نظر نگیرند‪ ،‬مگر آنکه‬ ‫قیمت بیشتر از انتظار آنها باشد‪.‬‬ ‫یافته جالبی که در این موضوع می‏توان یافت آن است که به هیچ روشی نمی‏توان‬ ‫فهمیــد که چگونه مردم خود را مالــک چیزی می‏دانند یا نمی‏دانند و چه چیزی را‬ ‫به عنوان منفعت یا ضرر تصور می‏کنند‪ .‬مثال وقتی آنا به داخل خواربارفروشــی پا‬ ‫می‏گذارد‪ ،‬آیا خود را صاحب ‪ 4‬دالر می‏داند یا مالک یک جعبه برشتوک عسلی که‬ ‫خواهد خرید؟ این کامال به شــیوه فکر کردن او بستگی دارد‪ .‬این انتخاب‪ ،‬انتخابی‬ ‫اختیاری و وابسته به درک‪ ،‬شهود و چهارچوب فکری او است‪.‬‬

‫‪89‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫منبع‪ :‬بیتمن و همکاران (‪)2005‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪90‬‬

‫روش تحقیق ‪3-2‬‬ ‫همکاری خصمانه‬ ‫غالبا یک رفتار عینی را می‏توان با دو یا چند نظریه رقیب توضیح داد‪ .‬در عمل‬ ‫نیــز هیچ راهی برای تمایز میان نظریه‏های رقیبی که از داده‏های موجود برای‬ ‫تفسیر رفتار مشاهده شده استفاده می‏کنند‪ ،‬وجود ندارد‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫ما برای آزمون و ارزیابی نســبی نظریه‏ها‪ ،‬نیازمند آزمایش‏های متعدد هستیم‪.‬‬ ‫در طول تاریخ این آزمایش‏ها توســط محققان طرفدار این نظریه‏ها صورت‬ ‫گرفته و معموال داده‏هایی برای تایید آنها در منازعات علمی یافت شده است‪.‬‬ ‫چنین تاییدی [علی‏رغم یافتن مخالفت‏های نظری و تجربی از ســوی دیگر‬ ‫دانشمندان] می‏تواند به دالیلی کامال واضح (مانند تورش اصرار که در فصل‬ ‫پنجم بررسی خواهد شد) یا غیرواضح (مانند استمرار شغلی محققان) باشد‪ .‬هر‬ ‫کدام که باشد‪ ،‬مهم آن است که این روش‪ ،‬بهترین و مفیدترین روش نیست‪.‬‬ ‫روش دیگــر‪ ،‬روش همکاری خصمانه اســت‪ .‬در این روش‪ ،‬محققان از هر‬ ‫دو طرف در کنار هم جمع می‏شــوند و ســعی می‏کنند تا با کمک یکدیگر‪،‬‬ ‫آزمایشی را برای آزمون نظریه مورد نظر طراحی و نتایج آن را ارزیابی کنند‪.‬‬ ‫در مطالعه بیتمن و همکاران‪ ،‬تیمی عموما متشکل از محققان دانشگاه ایست‬ ‫آنجلیا به سرپرســتی دانیل کانمن شکل گرفت تا فرضیه عدم ضرر در خرید‬ ‫را مطالعه کند‪ .‬با توجه به اینکه هر دو طرف به یک اندازه شــانس اثرگذاری‬ ‫بر شــیوه طراحی آزمایش‪ ،‬جســتجو یا ارزیابی داده‏ها را دارند‪ ،‬نتایج باید از‬ ‫هرگونــه تورش نظام‏مند در امان باشــد‪ .‬از این رو‪ ،‬روش همکاری خصمانه‬ ‫روشی مفیدتر از روش قبل به نظر می‏رسد‪.‬‬ ‫روش ســوم ارزش‏گذاری‪ ،‬روش منفعت معادل (‪ 1)EG‬اســت که در آن از‬ ‫افراد پرسیده می‏شود کمترین مقدار پولی که با ارزش یک واحد بیشت ِر کاالی‬ ‫موردنظر معادل اســت‪ ،‬چه میزان است‪ .‬همچون ‪ ،WTA‬این پرسش نیز در‬ ‫مورد مصرف ‪ C‬واحد به جای ‪ C+ 1‬واحد از کاالست‪.‬‬

‫‪1- equivalent gain‬‬

‫تفاوت این روش در نقطه برخورداری است‪ .‬در روش ‪ WTA‬فرد باید فکر‬ ‫کند که دارای ‪ C+1‬واحد از کاالست و حال از او می‏خواهند یک واحد کاال‬ ‫را رها ســازد‪ .‬اما در روش ‪ EG‬فرد باید فکر کند که تنها ‪ C‬واحد از کاال را‬ ‫دارد و حال شانس در اختیار گرفتن یک واحد بیشتر یا معادل پول آن را دارد‪.‬‬ ‫همه قبول دارند که مقدار ‪ WTA‬بیشتر از مقدار ‪ EG‬است‪ .‬حال سوال اینجاست‬

‫‪WTP‬‬

‫پول و کاال است‪.‬‬

‫‪risky WTP‬‬

‫بقیه حاالت‪ ،‬عملکرد آزمون از جمله برابری ‪ WTA‬و ‪ WTA‬مخاطره‏آمیز را‬

‫مورد ارزیابی قرار می‏دهند‪ .‬نتایج نمایش داده‏شده در نمودار ‪ 9-2‬نشان‏دهنده‬ ‫آن است که مبادله‪ ،‬یک زیان پولی است‪.‬‬

‫‪ -4-2-2‬مطلوبیت مبادالتی‬

‫اگر وابستگی به مرجع همچون اثر برخوداری و ضررگریزی بر میزان ارزش‏گذاری‬ ‫کاالها موثر باشــد‪ ،‬پس بــر تصمیم خرید یا عدم خرید ما نیــز موثر خواهد بود‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن این اثر‪ ،‬فرض کنید که آنا در تعطیالت خود برای خرید برشتوک‬

‫‪91‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫که آیا ‪ EG‬از ‪ WTP‬بیشتر است‪ .‬اگر از دست دادن پول برای به دست آوردن‬ ‫کاال یک ضرر به حســاب رود‪ ،‬پس ‪ EG‬باید بیشــتر از ‪ WTP‬باشد‪ ،‬اما اگر‬ ‫منفعت به حســاب آید‪ EG ،‬باید با ‪ WTP‬یکسان باشد‪ .‬تا اینجا آزمایش به‬ ‫نظر می‏رسد‪ .‬اما اگر یافته‏ها نشان دهند که ‪« WTA‬خیلی بیشتر» از ‪ EG‬و ‪EG‬‬ ‫کمی بیشتر از ‪ WTP‬است‪ ،‬چه چیزی را می‏توان استنباط کرد؟ اینجاست که‬ ‫راه برای تفاســیر مختلف باز می‏شود‪ .‬برای جلوگیری از این تفاسیر متفرقه‪،‬‬ ‫دو مقدار ‪ WTP‬و ‪ WTA‬مخاط ‏ره‏آمیز نیز محاسبه شدند‪ .‬ورود این دو معیار‬ ‫به دالیلی کــه در اینجا ذکر نمی‏کنیم‪ ،‬آزمونی برای آزمون فرضیه عدم ضرر‬ ‫در خرید فراهم می‏آورد‪:‬‬ ‫‪WTP‬‬ ‫‪EG‬‬ ‫باشــد‪ ،‬نشان‏دهنده ضرر پولی در مبادله‬ ‫و ‪=1‬‬ ‫ اگر ‪> 1‬‬‫‪risky WTP‬‬ ‫‪WTP‬‬ ‫پول و کاال است‪.‬‬ ‫‪ -‬اگر ‪ EG = 1‬و ‪ WTP > 1‬باشد‪ ،‬نشان‏دهنده منفعت پولی در مبادله‬

‫آجیلی به داخل یک مغازه خواربارفروشــی محلی می‏رود‪ .‬اینکه او چه میزان مایل‬ ‫به پرداخت برای برشتوک آجیلی است‪ ،‬به دو چیز بستگی دارد‪ .‬اول اینکه فارغ از‬ ‫هرگونه اثر روان‏شــناختی‪ ،‬او حداکثر مایل به پرداخت چه میزان پول برای خرید‬ ‫یک جعبه برشــتوک اســت‪ .‬بیایید فرض کنیم که چون او خیلی برشتوک آجیلی‬ ‫دوست دارد‪ ،‬حاضر است ‪ 8‬دالر برای آن بپردازد‪ .‬دومین نکته به نقطه مرجع او باز‬ ‫می‏گردد‪ .‬او به‏طور معمول ‪ 3‬دالر برای برشتوک پرداخته است (‪ 3‬دالر = ‪ .)r‬توجه‬ ‫کنید که این بدان معناست که نقطه مرجع برابر ثروت فرد منهای ‪ 3‬دالر است‪.‬‬ ‫می‏توانیم بین دو نوع مطلوبیت اکتسابی و مطلوبیت مبادالتی تفکیک قائل شویم‪.‬‬ ‫مطلوبیت اکتســابی میزان منفعت ناشی از خرید یک کاال به قیمتی کمتر از ارزش‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪92‬‬

‫آن اســت که در اینجا به‏صورت ) ‪ v ( 8 − p‬محاسبه می‏شود‪ .‬اما مطلوبیت مبادالتی‬ ‫به معنای منفعت یا ضرر خالص ناشــی از خرید یک کاال به قیمتی کمتر یا بیشــتر‬ ‫از قیمت انتظاری اســت که در اینجا به‏صورت )‪ v(r-p‬نمایش داده می‏شود‪ .‬حال‬ ‫مطلوبیت کل خرید یک جعبه برشــتوک به‏صورت جمع دو مطلوبیت اکتســابی و‬ ‫مبادالتی‪ v ( 8 − p ) + v ( 3 − p ) ،‬محاسبه می‏شود‪ .‬اگر «‪ 2‬دالر= ‪ »p‬باشد‪ ،‬او دوطرفه‬ ‫سود می‏برد‪ .‬از یک طرف چیزی را خریده که دوست داشته و از طرف دیگر مقدار‬ ‫پولی را پرداخت کرده که کمتر از انتظار او بوده اســت‪ .‬اگر «‪ 4‬دالر= ‪ »p‬باشــد‪ ،‬او‬ ‫احتماال از خرید یک کاال به قیمت بیشــتر از قیمت انتظاری‏اش‪ ،‬احساس خسران‬ ‫ِ‬ ‫پرداخت بیش‬ ‫می‏کند‪ .‬اگر «‪ 6‬دالر= ‪ »p‬باشــد‪ ،‬آنا احتماال خرید نمی‏کند‪ ،‬زیرا ضرر‬ ‫ِ‬ ‫منفعت خرید برشتوکی است که او دوست دارد‪.‬‬ ‫از اندازه‪ ،‬بیشتر از‬ ‫در این میان‪ ،‬مطلوبیت مبادالتی مفهومی کلیدی اســت که مشخص می‏کند آنا‬ ‫چگونه از یک معامله شــیرین احســاس خوب و از یک معامله تلخ احســاس بد‬ ‫می‏کند‪ .‬این امر ممکن است بر خرید یا عدم خرید او اثر بگذارد‪ .‬اما باید گفت که‬ ‫این امر به خودی خود مشکل زیاد مهمی نیست‪ .‬آنچه مهم است اثرپذیری احتمالی‬ ‫نقطه مرجع وی از ادراک و شــهود او اســت‪ .‬اینکه آنا فکر کند خرید برشــتوک‬ ‫آجیلی به این قیمت یک فرصت استثنایی است یا آنکه طرف مقابل دارد گوش او‬ ‫‪1‬‬ ‫یبُــرد‪ ،‬به موقعیت و زمینه بســتگی دارد‪ .‬این موضوع را با مثالی دیگر از تالر‬ ‫را م ‏‬ ‫‪1- Thaler‬‬

‫‪93‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫(‪ )2008‬می‏توان نشــان داد‪ .‬شما در یک روز گرم در ســاحلی لم داده‏اید‪ .‬در این‬ ‫هوای گرم آنچه برای نوشیدن دارید‪ ،‬آب است‪ .‬در آخرین ساعات روز با خود فکر‬ ‫می‏کنید که اگر یک بطری نوشــابه ســرد از مارکی که دوست داشتید می‏نوشیدید‪،‬‬ ‫چقدر کیف می‏داد‪ .‬بلند می‏شوید و به تنها محل نزدیکی که نوشابه می‏فروشد زنگ‬ ‫زده و سفارش می‏دهید‪ .‬آنجا یک هتل تفریحی لوکس و مجلل است‪ِ .‬‬ ‫طرف پشت‬ ‫خط به شما می‏گوید که نوشابه گران است و از شما می‏پرسد چقدر حاضرید برای‬ ‫نوشابه بپردازید ‪ ...‬شما چه قیمتی را به او خواهید گفت؟‬ ‫حال مثال فوق را تکرار کنید‪ ،‬با این فرق که به جای «یک هتل تفریحی مجلل»‪،‬‬ ‫«یک مغازه کوچک نیمه تعطیل خواربار فروشی» را جایگزین کنید‪.‬‬ ‫کســانی که در نظرسنجی تالر شــرکت کردند به او گفتند که به‏طور متوسط برای‬ ‫خرید از هتل تفریحی حاضر به پرداخت ‪ 2/65‬دالر و برای خرید از مغازه تنها حاضر‬ ‫به پرداخت ‪ 1/50‬دالر هستند‪ .‬تفاوت میان این دو قیمت را می‏توان با مفهوم انصاف که‬ ‫در فصل هفتم توضیح می‏دهیم‪ ،‬توجیه کرد‪ .‬اما نکته کلیدی آن است که باالخره تفاوتی‬ ‫میان این دو قیمت وجود دارد‪ .‬اینجاســت که می‏گوییم نقطه مرجع و این احساس که‬ ‫معامله‏ای شیرین یا تلخ اســت‪ ،‬به موقعیت و زمینه بستگی دارد‪ .‬نقطه مرجعی که در‬ ‫مطلوبیت مبادالتی مورد توجه و دقت قرار می‏گیرد‪ ،‬به نظر به‏سادگی تغییرپذیر است‪.‬‬ ‫برای نشان دادن این منظور به اثرات کالبدی و دلخواهانه بودن انتخاب باز می‏گردیم‪ .‬در‬ ‫شکل فوق‪ ،‬شخصی ممکن است حاضر به خرید نوشابه از مغازه خواربارفروشی نشود‪،‬‬ ‫حتی اگر کیفیت و قیمت نوشابه آن با نوشابه موجود در هتل یکسان باشد‪.‬‬ ‫اگرچه مطلوبیت انتخابی چیزی اختیاری و دل‏بخواهی به نظر می‏رسد‪ ،‬اما در این‬ ‫میان باید به یک نکته توجه داشت‪ .‬ممکن است آنا برای برشتوک آجیلی یا نوشابه یا‬ ‫اقالمی از این دست مرجعی داشته باشد‪ .‬اما بعید به نظر می‏رسد که او برای هر چیزی‬ ‫که می‏خواهد بخرد‪ ،‬چنین رفتار کند‪ .‬باالتر از این‪ ،‬حتی بعید اســت که زمانی که پا به‬ ‫مغــازه می‏گذارد‪ ،‬دقیقا بداند چه چیزهایی می‏خواهد بخرد‪ .‬این نیز که در زمان خری ِد‬ ‫صد قلم یا حتی بیشتر از یک مغازه خواربار فروشی‪ ،‬منفعت یا ضرر هر کاال را در قالب‬ ‫مطلوبیت مبادالتی در ذهن خود مرور کند‪ ،‬بعید به نظر می‏رسد‪ .‬پس مطلوبیت مبادالتی‬ ‫هنوز مفهومی خام است که باید برای استفاده آتی پخته‏تر شود‪.‬‬

‫‪ -5-2-2‬قالب‏بندی محدود‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪94‬‬

‫اینکــه آنا در هنگام ورود به یک مغازه خواربارفروشــی بــرای هر قلم کاالیی که‬ ‫می‏خواهد بخرد نقطه مرجعی در ذهن داشته باشد‪ ،‬امکان‏پذیر است‪ .‬مثال او می‏تواند‬ ‫با خود بگوید که «احتماال برای برشتوک آجیلی ‪ 3‬دالر می‏پردازم»‪ .‬اما محتمل‏تر آن‬ ‫است که با خود فکر کند کال چه میزان در فروشگاه خرج خواهد کرد یا آنکه باید‬ ‫هر هفته چه میزان پول برای خرید مواد غذایی اختصاص دهد‪ .‬پس در این حالت‬ ‫نقطه مرجع‪ ،‬چیزی مانند «پرداخت ‪ 200‬دالر برای مواد غذایی در هفته» می‏شــود‪.‬‬ ‫اگر برشتوک آجیلی کمتر از ‪ 3‬دالر باشد که چه بهتر‪ .‬اما به‏زودی این حس خوب‬ ‫با گران‏تر شــدن مثال سیب خنثی می‏شود‪ .‬آنچه در اینجا اهمیت دارد‪ ،‬پرداخت ِ‬ ‫کل‬ ‫آنا‪ ،‬پای صندوق است‪.‬‬ ‫در اینجــا آنا می‏تواند کاالهایی که می‏خرد را گروه‏بنــدی کند‪ .‬در این‏صورت‪ ،‬او‬ ‫راحت‏تر می‏تواند ببیند آیا چیزی را که می‏خواســته‪ ،‬خریده یا آنکه بیشــتر یا کمتر از‬ ‫مقداری که می‏خواسته‪ ،‬پول خرج کرده است‪ .‬البته او می‏تواند بر اساس تک‏تک مواردی‬ ‫که می‏خواسته بخرد و کل پولی که قصد خرج کردن آن را داشته‪ ،‬قضاوت کند‪.‬‬ ‫فرآیند گروه‏بندی نه تنها کاالهای مشابه را در کنار هم و در یک گروه می‏نشاند‪،‬‬ ‫بلکه آنها را به گروه‏های مختلف تفکیک می‏کند‪ .‬این تفکیک ممکن است منجر به‬ ‫قالب‏بندی محدود شود که در آن یک انتخاب یا پیامد به‏طور مستقل و جدا از دیگر‬ ‫انتخاب‏ها یا پیامدها دیده می‏شود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬پرداخت به مواد غذایی جدای از‬ ‫پرداخت به تفریحات دیده می‏شود‪ .‬به مثالی دیگر توجه کنید‪:‬‬ ‫پرسش اول‪ :‬تصور کنید که تصمیم به دیدن نمایشی گرفته‏اید که هزینه ورود آن‬ ‫‪ 10‬دالر برای هر نفر است‪ .‬پس از ورود به تئاتر‪ ،‬درمی‏یابید که شما یک اسکناس‬ ‫‪ 10‬دالری را گم کرده‏اید‪ .‬آیا حاضرید برای دیدن نمایش ‪ 10‬دالر بپردازید؟‬ ‫پرسش دوم‪ :‬تصور کنید که بلیط نمایش را به قیمت ‪ 10‬دالر خریداری کرده‏اید‪.‬‬ ‫حال پس از ورود به تئاتر‪ ،‬ناگهان متوجه می‏شــوید که بلیط خود را گم کرده‏اید و‬ ‫دیگر راهی برای زنده کردن آن ندارید‪ .‬آیا حاضرید با پرداخت ‪ 10‬دالر‪ ،‬یک بلیط‬ ‫دیگر بخرید؟‬ ‫تورســکی و کانمن (‪ )1981‬گزارش دادند که ‪ 88‬درصد از آزمودنی‏ها در مورد‬ ‫سوال اول و تنها ‪ 46‬درصد از آنها در مورد سوال دوم پاسخ مثبت دادند‪ .‬توجه کنید‬

‫‪2- Soll‬‬

‫‪1- Heath‬‬

‫‪95‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫که در هر دو مورد‪ ،‬زیانی که فرد می‏بیند ‪ 10‬دالر است‪ .‬پس چیزی که بر پاسخ آنها‬ ‫تاثیرگذار است‪ ،‬منشأ ضرر است‪.‬‬ ‫بــرای درک این موضــوع می‏توانیم از مفهوم حســابداری ذهنی بهره بگیریم‪.‬‬ ‫حســابداری ذهنی به فرآیند کدســازی‪ ،‬طبقه‏بندی و ارزیابی انتخاب‏ها و پیامدها‬ ‫اطالق می‏شــود‪ .‬مولفه اصلی حســابداری ذهنی قرار دادن پرداخت‏ها و درآمدها‬ ‫در حســاب‏های مختلف برای اهداف معین اســت‪ .‬به عنوان مثــال‪ ،‬آنا می‏تواند‬ ‫حســاب‏های مختلفی در ذهن داشته باشد‪ :‬حســاب رفتن به تئاتر‪ ،‬حساب تغییر‬ ‫موجودی‪ ،‬حســاب غذا و غیره‪ .‬بر اساس درک و تجربه افراد‪ ،‬هر یک از حساب‏ها‬ ‫به ذهن خطور می‏کند‪ .‬گ ‏م کردن یک اســکناس ‪ 10‬دالری‪ ،‬حساب تغییر موجودی‬ ‫را به ذهن متبادر می‏ســازد‪ ،‬در صورتی‏که گم‏کردن بلیط تئاتر‪ ،‬حســاب تئاتر را به‬ ‫خاطر می‏آورد‪ .‬پس گم‏کردن یک اســکناس ‪ 10‬دالری اثری بر حساب تئاتر ندارد‬ ‫و از این رو تاثیری بر انتخاب آنا برای رفتن به تئاتر نمی‏گذارد‪ .‬او انتظار پرداخت‬ ‫‪ 10‬دالر برای دیدن نمایش را داشت؛ پس ‪ 10‬دالر را می‏پردازد‪ ،‬اما سعی می‏کند تا‬ ‫از جای دیگر برای برگرداندن حســاب تغییر موجودی به زیر نقطه مرجع‪ 10 ،‬دالر‬ ‫جــور کند‪ .‬در مقابل‪ ،‬گم کردن بلیط‪ ،‬حســاب تئاتر را تحت تاثیر قرار می‏دهد‪ .‬او‬ ‫انتظار داشت با داشتن بلیط هیچ هزینه اضافی متحمل نشود‪ ،‬اما اکنون مجبور است‬ ‫‪ 10‬دالر اضافی بپردازد‪ .‬این موضوع باعث می‏شــود تا احساس کند برای رفتن به‬ ‫تئاتر ‪ 20‬دالر پرداخت کرده و همین امر‪ ،‬او را از رفتن و دیدن نمایش باز می‏دارد‪.‬‬ ‫سوال مقتضی در اینجا آن است که حساب‏ها چقدر دقیق تعریف می‏شوند‪ .‬آیا مثال‬ ‫دو حساب تئاتر و تفریحات وجود دارند یا فقط یک حساب کلی پرداخت‏های جاری‬ ‫وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال نگاهی به مطالعه هیث‪ 1‬و سول‪ )1996( 2‬می‏اندازیم‪.‬‬ ‫در این مطالعه از آزمودنی‏ها پرسیده شد که پرداخت‏های آنها چقدر از یک خرید مرتبط‪،‬‬ ‫یک هدیه و یک خرید نامرتبط تاثیر می‏پذیرد‪ .‬مثال سوالی که از آنها پرسیده شد آن بود‬ ‫کــه آیا آنها حاضرند یک بلیط ‪ 25‬دالری تئاتر را بخرند‪ ،‬اگر آنها (الف‪ ،‬خرید مرتبط)‬ ‫به‏تازگی یک بلیط ورزشی ‪ 50‬دالری را خریداری کرده باشند‪( ،‬ب‪ ،‬هدیه) اگر یک بلیط‬ ‫ورزشی ‪ 50‬دالری را به رایگان گرفته باشند‪ ،‬و (ج‪ ،‬خرید نامرتبط) شنیده باشند که یک‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪96‬‬

‫اپیدمی آنفوالنزا آمده و آنها باید برای مایه‏کوبی (واکسیناسیون) آنفوالنزا مبلغ ‪ 50‬دالر‬ ‫بپردازند‪ .‬برای طراحان آزمایش‪ ،‬کسانی جالب توجه بودند که جواب آنها خیر‪ ،‬بلی و‬ ‫بلی بود‪ .‬پاسخ مثبت به سوال‏های (ب) و (ج) به این معناست که افراد مایل به رفتن به‬ ‫هر دو رخداد تئاتر و مسابقه ورزشی هستند‪ .‬پاسخ منفی به سوال (الف) نیز شاهدی بر‬ ‫قالب‏بندی محدود است‪ .‬جدول ‪ 5-2‬نشان می‏دهد که چه سهمی از افراد برای ترکیبات‬ ‫متعدد کاالی خریداری شده و خرید مرتبط‪ ،‬پاسخ منفی‪ ،‬مثبت و مثبت دادند‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ 38 ،‬درصد از افراد در سوال فوق وقتی از آنها پرسیده شد که آیا پس از خرید یک‬ ‫بلیط ورزشی حاضر به خرید یک بلیط تئاتر هستند‪ ،‬از الگوی فوق تبعیت کردند‪ .‬می‏بینیم‬ ‫که بســیاری از افراد پاسخ خیر‪ ،‬بلی‪ ،‬بلی به سواالت فوق داده‏اند‪ .‬این خود نشانه‏ای از‬ ‫قالب‏بندی محدود است‪ .‬با مقایســه ترکیباتی که به‏صورت تیره نمایش داده شده‏اند‪،‬‬ ‫ترکیباتی هستند که آزمودنی‏ها آنها را به عنوان خریدهای نامرتبط پنداشته‏اند‪ .‬به عنوان‬ ‫ط است‪ .‬در این موارد‪،‬‬ ‫مثال‪ ،‬خرید یک پلیور گرمکن با خرید یک بلیط ورزشی نامرتب ‏‬ ‫پاسخ خیر‪ ،‬بلی و بلی کاهش یافته است‪ .‬این بدان معناست که حساب‏های ذهنی کامال‬ ‫با دقت تعریف می‏شوند‪ .‬پرداخت برای پلیور گرمکن با پرداخت‏های بلیط ورزشی‪ ،‬تور‬ ‫تفریحی‪ ،‬اسنک میهمانی‏‪ ،‬ماهی سالمون‪ ،‬غذای بیرون و نوشیدنی در یکجا نمی‏گنجد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -5-2‬سهم آزمودنی‏ها (‪ )٪‬که به خرید یک کاال در زمانی که جایگزین آنها خرید مرتبط‪ ،‬یک هدیه‬ ‫و خرید نامرتبط است‪ ،‬پاسخ خیر‪ ،‬بلی‪ ،‬بلی دادند‬ ‫کاالی در حال خرید‬

‫خرید مرتبط‬

‫غذای چینی خارج از خانه (غذا)‬

‫پلیور گرمکن (لباس)‬

‫بلیط تئاتر (تفریح)‬

‫بلیط ورزشی‬

‫‪38‬‬

‫‪12‬‬

‫‪12‬‬

‫تور تفریحی با قایق‬

‫‪41‬‬

‫‪16‬‬

‫‪6‬‬

‫اسنک میهمانی‬

‫‪21‬‬

‫‪12‬‬

‫‪6‬‬

‫ماهی سالمون‬

‫‪21‬‬

‫‪24‬‬

‫‪0‬‬

‫غذا خوردن در بیرون از خانه‬

‫‪32‬‬

‫‪32‬‬

‫‪6‬‬

‫نوشیدنی‬

‫‪15‬‬

‫‪18‬‬

‫‪3‬‬

‫لباس جین‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪12‬‬

‫ساعت‬

‫‪15‬‬

‫‪3‬‬

‫‪9‬‬

‫لباس‬

‫‪38‬‬

‫‪9‬‬

‫‪9‬‬

‫اعــداد تیــره نشــان‏دهنده آن اســت که خریــد مرتبط در یک حســاب ذهنــی بــا کاالی در حال خریــد نمی‏گنجد‪/.‬‬ ‫منبع‪ :‬هیث و سول (‪)1996‬‬

‫‪ -6-2-2‬ویرایش لذت‬

‫تاکنــون در خصوص تاثیر عوامل خارجی غیرقابل کنترل بر ادراک‪ ،‬شــهود‪ ،‬نقطه‬ ‫مرجع و به احتمال زیاد رفتار افراد ســخن گفتیم‪ .‬با این حال‪ ،‬حســابداری ذهنی‬ ‫به ما می‏گوید که افراد ممکن اســت تا حدی بر برخی از این عوامل کنترل داشته‬ ‫باشــند‪ .‬آنا بالقوه می‏تواند نوع حساب ذهنی خود‪ ،‬نقطه مرجع هر حساب و شیوه‬ ‫کدگذاری سودها و زیان‏ها را مشخص کند‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن این موضوع فرض کنید که آنا می‏خواهد یک جعبه برشتوک‬ ‫آجیلی برای خود و یک جعبه برشتوک ممتاز برای پسرش بخرد‪ .‬پس به فروشگاه‬ ‫می‏رود و خوشبختانه در آنجا می‏‏فهمد که هر دو نوع برشتوک در حراج فروشگاه‪،‬‬ ‫با نصف قیمت عرضه شــده‏اند‪ .‬این یعنی که او برای برشــتوک آجیلی ‪ 1/50‬دالر‬ ‫و برای برشــتوک ممتاز ‪ 3‬دالر منفعت به دست می‏آورد‪ .‬این دو منفعت می‏توانند‬ ‫به‏صــورت جدا یا با هم کدگذاری شــوند‪ .‬اگر مطلوبیت برشــتوک‏ها به‏صورت‬

‫‪97‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫به‏طور کلی شواهد نشــان می‏دهد که مردم از حسابداری ذهنی برای پیگیری‬ ‫درآمدها و هزینه‏های خود بهره می‏برند و منافع و زیان‏های خود را در مقایســه با‬ ‫یک حساب نقطه مرجع کدگذاری می‏کنند‪ .‬یافته جالب در اینجا آن است که نقطه‬ ‫ِ‬ ‫مختلف دلخواهانه و اختیاری بودن تعریف می‏شــوند‪ .‬نخســتین‬ ‫مرجع از دو بُعد‬ ‫بعد با این ســوال ظهور می‏یابد که چه نقطه مرجعی در ذهن افراد متبادر می‏شود؟‬ ‫آیا نقطه مرجع آنا آن اســت که «برشتوک آجیلی معموال ‪ 3‬دالر است» یا «من باید‬ ‫‪ 200‬دالر برای غذا بپردازم»‪ .‬سوال دوم که بعد دیگر نقطه مرجع (دلخواهانه بودن)‬ ‫را نمایش می‏دهد‪ ،‬در مورد ســطح نقطه مرجع است‪ .‬یک فرد برای خرید از یک‬ ‫هتــل تفریحی مجلل ‪ 2/50‬دالر می‏پــردازد‪ ،‬اما تنها حاضر به پرداخت ‪ 1/50‬دالر‬ ‫برای خرید همان کاال از یک مغازه خواربارفروشی کوچک نیمه‏تعطیل است‪ .‬این‬ ‫امر‪ ،‬نقش درک و شــهود افراد را در شکل‏گیری نقاط مرجع افزایش می‏دهد‪ .‬پس‬ ‫بی‏دلیل نیست که ما تا این اندازه برای اثرات کالبدی و دلخواهانه بودن انتخاب‏ها‬ ‫اهمیت قائلیم‪ .‬حال ســوال اینجاســت که آیا هنوز می‏توانیم درک خود را از این‬ ‫موضوع افزایش دهیم؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪98‬‬

‫جداگانه ارزش‏گذاری شــوند‪ ،‬مطلوبیتی معــادل ) ‪ v ( $1 / 50) + v ( $3‬به وجود‬ ‫می‏آید‪ ،‬اما اگر با هم ترکیب شــوند‪ ،‬مطلوبیت برابر )‪ v($4 / 50‬می‏شود‪ .‬در فصل‬ ‫بعد نشــان خواهیم داد که تابع مقــداری احتماال تابعی مقعر اســت و در نتیجه‬ ‫)‪ . v ( $1 / 50) + v ( $3 ) > v ( $4 / 50‬پس برای آنا بهتر است تا منافع خرید برشتوک را‬ ‫در ذهن خود به جای تجمیع‪ ،‬جدا‏جدا در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫فــرض کنید کــه آنا یک ماه بعد به مغــازه مراجعه می‏کنــد‪ .‬او درمی‏یابد که‬ ‫قیمت هر دو برشــتوک آجیلی و ممتاز ‪ 50‬درصد افزایش یافته اســت‪ .‬این بدان‬ ‫معناســت که او باید ‪ 1/5‬دالر بیشتر برای برشــتوک آجیلی و ‪ 3‬دالر بیشتر برای‬ ‫برشــتوک ممتاز بپردازد‪ .‬اگر ضررها را از هــم تفکیک کنیم‪ ،‬میزان ضرر کل برابر‬ ‫) ‪ v ( −$1 / 50) + v ( −$3‬و اگــر آنها را با هم تجمیع کنیم‪ ،‬میــزان ضرر کل برابر‬ ‫)‪ v(−$4 / 50‬می‏شود‪ .‬نشان خواهیم داد که تابع مقداری احتماال در ضررها محدب‬ ‫اســت و از این رو )‪ . v ( −$1 / 50) + v ( −$3 ) < v ( −$4 / 50‬پس بهتر است تا آنا‬ ‫ضررها را با هم یکجا در نظر بگیرد‪.‬‬ ‫پس اگر آنا بتواند شــیوه کدگذاری منافع و ضررها را خود انتخاب کند‪ ،‬باید‬ ‫چنین رفتار کند‪ :‬منافع متعدد را از هم تفکیک کند‪ ،‬ضررهای چندگانه را با هم در‬ ‫نظــر بگیرد و چنین فکر کند که منافع می‏توانند ضررهای اندک را جبران کنند‪ .‬آیا‬ ‫تجزیه یا ترکیب منافع و ضررها به این شیوه توجیه‏پذیر است؟ تالر (‪ )2008‬مثالی‬ ‫را مطرح می‏سازد که نشان می‏دهد این مسئله از نظر شهودی قابل قبول است‪.‬‬ ‫به آقای الف بلیط‏های بخت‏‏آزمایی داده شده است‪ .‬او در یک التاری ‪ 50‬دالر‬ ‫و در التاری دیگر ‪ 25‬دالر می‏برد‪ .‬به آقای ب تنها یک بلیط التاری داده شد که او‬ ‫نیز ‪ 75‬دالر از آن التاری برنده می‏شود‪ .‬کدام‏یک از این دو خوشحال‏تر هستند؟‬ ‫اکثر افراد خواهند گفت که باید آقای الف خوشــحال‏تر باشــد‪ .‬اینچنین است‬ ‫که تالر پیشــنهاد می‏دهد که «هیچ‏گاه تمامی هدایای کریسمس را درون یک جعبه‬ ‫قــرار ندهید»‪ .‬به این فرآیند طبقه‏بندی منافــع و ضررها‪ ،‬ویرایش لذت می‏گوییم‪.‬‬ ‫این مفهوم به ما می‏گوید که مردم تا حدی قادرند بر شــیوه ادراک و تفسیر سودها‬ ‫و زیان‏های خود به‏‏ گونه‏ای دخل و تصرف کنند که در نهایت احســاس بهتری از‬ ‫آنها داشته باشند‪ .‬روش دیگر به جای ویرایش لذت‪ ،‬گروه‏بندی انتخاب‏هاست‪.‬‬

‫‪ -7-2-2‬گروه‏بندی انتخاب‏ها‬

‫‪99‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫در این بخش پایانی بر کدگذاری منافع و ضررها در گذر زمان متمرکز می‏شــویم‪.‬‬ ‫غالبا بین پرداخت برای یــک کاال و مصرف آن فاصله زمانی وجود دارد‪ .‬مثال آنا‬ ‫غذای یخ‏زده‏ای می‏خرد که فکر نمی‏کند آن را تا یک یا دو ماه آینده بخورد‪ .‬حتی‬ ‫ممکن اســت پول آن را به‏صورت اعتباری بپردازد‪ .‬بدین صورت‪ ،‬آنا پول کاالی‬ ‫خریداری‏شده را طی یک یا دو ماه آینده پرداخت خواهد کرد‪ .‬چنین تفاوت زمانی‬ ‫به معنای ظهور منافع و هزینه‏ها در حســاب‏ها‪ ،‬در زمان‏های مختلف است‪ .‬افراد‬ ‫می‏تواننــد خود انتخاب کنند که با چه دقتی وقایع زمانی را در کنار هم گروه‏بندی‬ ‫کنند‪ .‬به چنین امری‪ ،‬گروه‏بندی انتخاب‏ها می‏گویند‪.‬‬ ‫برای بررسی اثرات تاخیر زمانی بین پرداخت و مصرف‪ ،‬نگاهی به مطالعه شافیر‬ ‫و تالر (‪ )2006‬می‏اندازم‪ .‬آنها از مشــترکین خبرنامه یک نوع نوشیدنی پرسیدند که‬ ‫اگر مدت‏ها قبل برای خرید یک بطری نوشــیدنی ‪ 20‬دالر پرداخت کرده باشند و‬ ‫هم‏اکنون قیمت آن ‪ 75‬دالر شــده باشد‪ ،‬در مورد بخشیدن این بطری نوشیدنی به‬ ‫عنوان هدیه‪ ،‬نوشیدن آن یا شکستن و دور ریختن آن چه فکر می‏کنند‪.‬‬ ‫در اکثر پاسخ‏ها افراد تقریبا معتقد بودند که بخشیدن یا نوشیدن بطری نوشیدنی‪،‬‬ ‫هزینه‏ای را به آنها تحمیل نمی‏کند یا حتی موجب پس‏انداز پول آنها می‏شــود‪ .‬این‬ ‫یعنی آنکه هزینه‪ ،‬زمانی به حساب می‏آید که بطری خریداری می‏شود‪ .‬سوال‏های‬ ‫بعدی نشــان داد که در هنگام خرید نوشــیدنی‪ ،‬اکثر افراد این خرید را یک نوع‬ ‫سرمایه‏گذاری می‏دانند تا یک هزینه‪.‬‬ ‫این یافته‪ ،‬عنوان مقاله شــافیر و تالر را توجیه می‏کند که نوشته بودند «اکنون‬ ‫ســرمایه‏گذاری کن‪ ،‬بعدا بنوش‪ ،‬هیچ‏گاه پولی نپــرداز»‪ .‬این یعنی آنکه مصرف با‬ ‫فاصله زمانی به افراد این اجازه را می‏دهد تا خرید خود را نوعی ســرمایه‏گذاری‬ ‫تصور کنند که ارزش آن تا زمان مصرف تنزیل شده است‪ .‬این یک راه خوب است‬ ‫تا هرگز حس نکنیم زیانی متحمل شــده‏ایم‪ .‬زیان تنها زمانی خود را نشان می‏دهد‬ ‫که بطری نوشیدنی شکسته و به دور انداخته شود‪.‬‬

‫نمودار ‪ -10-2‬چگونه آزمودنی‏ها یک بطری نوشــیدنی که برای آنها تنها ‪ 20‬دالر هزینه برداشته و اکنون ‪75‬‬ ‫دالر می‏ارزد را بر اساس آنکه آن را بنوشند‪ ،‬هدیه دهند یا بشکنند‪ ،‬ارزش‏گذاری می‏کنند‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪100‬‬

‫منبع‪ :‬شافیر و تالر (‪)2006‬‬

‫در گام بعــد با اســتفاده از مطالعه ســیمنس‪ )2007( 1‬خواهیم دید که اگر بین‬ ‫مصرف و پرداخت پول آن تاخیر افتد‪ ،‬چه اتفاقی حاصل می‏شــود‪ .‬برای انجام یک‬ ‫پیمایش ‪ 30‬دقیقه‏ای به تمامی آزمودنی‏ها در همان ابتدا ‪ 5‬دالر پرداخت شد‪ .‬تفاوت‬ ‫تنها در زمان انجام پیمایش بود‪ .‬مطالعه برخی از آزمودنی‏ها بالفور صورت گرفت‪.‬‬ ‫برخی دیگر ســه روز بعد‪ ،‬برخی یک هفته بعد و برخی دو هفته بعد مورد مطالعه‬ ‫قرار گرفتند‪.‬‬ ‫پس از تکمیل نظرســنجی از آنها پرسیده شــد که در مورد انجام این کار چه‬ ‫فکــری می‏کنند‪ .‬نمــودار ‪ 11-2‬نتایج این مطالعه را نشــان می‏دهد‪ .‬این نمودار به‬ ‫وضوح و با صراحت باالیی نشان می‏دهد که با افزایش فاصله میان دریافت ‪ 5‬دالر‬ ‫و انجام پیمایش‪ ،‬رضایت از انجام کار‪ ،‬احســاس عادالنه بودن پرداخت و تمایل به‬ ‫انجام دوباره این کار کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫‪1- Siemens‬‬

‫نمودار ‪ 11-2‬احساس آزمودنی‏ها نسبت به انجام نظرسنجی به فاصله بین دریافت پول و انجام مطالعه بستگی دارد‬

‫هر دوی این مطالعه‏ها‪ ،‬تصویری ســازگار از کاهش هزینه‏ها و منافع یا ضررها‬ ‫و ســودها با گذشت زمان ارائه می‏دهند‪ .‬پس هزینه خرید یک بطری نوشیدنی در‬ ‫زمان نوشیدن آن و منفعت ناشی از اخذ ‪ 5‬دالر از زمان انجام مطالعه‪ ،‬به فراموشی‬ ‫ســپرده می‏شود‪ .‬نکته جالب در بحث فوق آن است که اکنون می‏توانیم بعد سومی‬ ‫بــه دلخواهانه بودن تعریف نقطه مرجع بیافزاییم و آن این اســت که افراد با چه‬ ‫فاصله زمانی (زودتر یا دیرتر) به این موضوع می‏نگرند‪ .‬مثال‪ ،‬حساب تفریحات آنا‬ ‫مي‏تواند «‪ 50‬دالر در هفته» یا «‪ 200‬دالر در ماه» باشد‪ .‬اگر حساب او به شیوه اول‬ ‫لحاظ شود‪ ،‬او در هر هفته تنها یک بار خواهد توانست به تفریح رود‪ .‬اما محاسبه‬ ‫بر اســاس روش دوم بدان معناســت که آنا امکان چند بار تفریح در یک هفته را‬ ‫دارد‪ ،‬به شــرط آنکه هفته‏های بعد سر جای خود بنشیند و پولی برای تفریح خرج‬ ‫نکند‪ .‬اینکه کدام چارچوب زمانی در زمان فکر کردن به تفریح به ذهن آنا می‏آید‪،‬‬ ‫احتماال به درک و شهود او از شرایط وابسته است‪.‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫پاسخ‏ها در یک معیار پنج نمره‏ای از نامطلوب‪ ،‬قطعا خیر و کامال ناعادالنه (عدد ‪ )1‬تا مطلوب‪ ،‬قطعا بلی و کامال‏عادالنه (عدد ‪)5‬‬ ‫اندازه‏گیری شده است‪ /.‬منبع‪ :‬سیمنس (‪)2007‬‬

‫‪101‬‬

‫امیداورم تا به حال فهمیده باشــید که نقاط مرجع چقدر مهمند و تا چه اندازه‬ ‫به‏صورت دلخواهانه و اختیاری تعریف می‏شــوند‪ .‬نقاط مرجع به موقعیت و زمینه‬ ‫و به شــیوه ادراک افراد از یک وضعیت مشخص بستگی دارند‪ .‬توجه به این ایده‬ ‫بنیادین و ارزشمند در ادامه مطالعه این کتاب بسیار ضروری است‪.‬‬

‫‪ -3-2‬جمع‏بندی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪102‬‬

‫تاکنون ایده‏های مهم بسیاری را بررسی کرده‏ایم‪ .‬حال وقت آن است که آنها را در‬ ‫قالب یک جمع‏بندی مختصر‪ ،‬در کنار هم و در یک چارچوب بگنجانیم‪.‬‬ ‫بحث را با این نکته آغاز کردیم که این سخن که افراد تالش می‏کنند مطلوبیت‬ ‫خود را حداکثر‏کنند‪ ،‬در حالی‏که نمی‏دانند مصرف چه چیزی آنها را به این هدف‬ ‫نایل می‏ســازد‪ ،‬سخنی آنچنان مفید و کارساز نیســت‪ .‬نبود چنین اطالعاتی بدان‬ ‫معناست که افراد‪ ،‬نیازمند جستجوی اطالعات بیشتر در مورد عالیق و عدم عالیق‬ ‫خود هســتند‪ .‬پس تا زمانی که فرد اطالعات بهتری نیافته است‪،‬‏ انتخاب‏های او تا‬ ‫انــدازه‏ای دل‏بخواهی و اختیاری و متاثــر از عوامل مختلف خارجی مانند الگوی‬ ‫کالبدی است‪ .‬این پدیده را اثرات موقعیت نامیدیم‪.‬‬ ‫سپس گفتیم که مردم بیشتر از آنکه قضاوت‏های مطلق انجام دهند‪ ،‬قضاوت‏های‬ ‫نســبی انجام می‏دهند‪ .‬از منظر رفتار اقتصادی‪ ،‬این یافته بدان معناست که منافع و‬ ‫ضررها نســبت به برخی نقاط مرجع ســنجیده می‏شوند‪ .‬به نظر می‏رسد که افراد‪،‬‬ ‫متاثر از اثر برخورداری‪ ،‬نسبت به ضرر گریزانند‪.‬‬ ‫دیدیم که نقطه مرجع موضوعی بســیار ذهنی و انتزاعی اســت‪ .‬تعریف نقطه‬ ‫مرجع اساســا به انتظارات افراد و شــیوه تفکر آنها از آنچه باید یا شاید به وقوع‬ ‫پیوندد‪ ،‬بستگی دارد‪ .‬مردم هم مختارند به هر شیوه‏ای که مایلند بیاندیشند و دیدگاه‬ ‫خود را تغییر دهند‪.‬‬ ‫نکته مهمی که یافتیم آن بود که افراد از حســابداری خالقانه بهره می‏برند‪ ،‬به‬ ‫ایــن معنا که نقطه مرجع یا دیدگاه خــود را به‏گونه‏ای جرح و تعدیل می‏کنند که‬ ‫مطلوبیــت آنها را افزایش دهد‪ .‬این توانایی را ویرایــش لذت نامیدیم‪ .‬غالبا نقطه‬ ‫مرجع متاثر از فرآیندهای ناخودآگاهی همچون ادراک و شهود است‪ .‬پس موقعیت‬

‫‪ -4-2‬تقاضا‪ ،‬عرضه و بازار‬

‫در خــال این فصــل‪ ،‬از مثالی بهــره گرفتیم که در آن آنا در یک فروشــگاه‬ ‫خواربارفروشــی سعی در انتخاب یک برشــتوک برای صبحانه خود دارد‪ .‬این‬ ‫مثال نشــانه‏ای از یک بازار با خریداران بالقــوه یک کاال (مانند آنا) بود که در‬ ‫حال تعامل با افرادی هســتند که به‏صورت جمعی تمایل به تهیه آن کاال دارند‬ ‫(مالــکان و کارکنان مغازه‪ ،‬کارخانه عرضه‏کننده گندم برشــتوک و غیره)‪ .‬بازار‬ ‫در واقع قلب اقتصاد اســت‪ .‬پس بازار می‏تواند جای مناسبی برای یافتن کاربرد‬ ‫آنچه تاکنون خوانده‏ایم باشد‪.‬‬ ‫ساده‏ترین راه برای آغاز این بخش‪ ،‬بهره‏گیری از یک بازار آزمایشگاهی است‪.‬‬ ‫روش اســتاندارد در شکل‏گیری بازار در یک آزمایشــگاه‪ ،‬اختصاص آزمودنی‏ها‬ ‫به‏صورت اتفاقی به مجموعه خریداران یا فروشندگان است‪ .‬به هر یک از خریداران‪،‬‬ ‫کارتی داده می‏شود که بر روی آن‪ ،‬ارزش خرید یک واحد کاالی ساختگی که در‬ ‫آزمایش خرید و فروش خواهد شــد‪ ،‬نوشته شده است‪ .‬به هر یک از فروشندگان‬

‫‪103‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫و زمینه‪ ،‬ادراک و شــهود را تحت تاثیر قرار می‏دهد کــه آن نیز بر نقطه مرجع و‬ ‫آن نیــز بر انتخاب افراد اثر می‏گذارد‪ .‬پس توجه به کالبد و نقاط مرجع از اهمیت‬ ‫به‏سزایی برخوردار است‪.‬‬ ‫اگر حوزه مطالعاتی شما روان‏شناسی‏باشد‪ ،‬اثرات موقعیت و کالبدی برای شما‬ ‫مفاهیمی آشــنا هستند‪ .‬اما در مورد اقتصاد باید گفت که ورود این مفاهیم موجب‬ ‫انحراف جدی از مدل اســتاندارد اقتصادی می‏شود‪ .‬به‏طور مشخص‪ ،‬این مفاهیم‬ ‫دو تغییر جدید و بنیادین را در مدل اســتاندارد ایجاد خواهند کرد‪ )1( :‬مطلوبیت‬ ‫نه به ســطح مطلق پیامدها‪ ،‬بلکه به فاصله نســبی آنها با نقاط مرجع بستگی دارد‬ ‫و (‪ )2‬نقــاط مرجع و انتخــاب از موقعیت تصمیم‏گیری تاثیــر می‏پذیرند که این‬ ‫خود تا اندازه‏ای دلخواهانه و اختیاری اســت‪ .‬اعمال نخستین تغییر در مدل بسیار‬ ‫ساده و دومین تغییر ســخت‏تر است‪ .‬در این خصوص در فصل بعد بیشتر سخن‬ ‫خواهیم گفت‪ .‬در آن بخش نشان خواهیم داد که چگونه مفاهیمی چون روش‏های‬ ‫اکتشافی‪ ،‬جستجو و وابستگی به مرجع در عمل کاربرد خواهند یافت‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪104‬‬

‫نیز کارتی داده می‏شود که ارزش فروش یک واحد کاالی مشابه نوشته شده است‪.‬‬ ‫به هر کدام از آزمودنی‏ها‪ ،‬ارزش متفاوتی برای کاالیشــان اعالم شده است و آنها‬ ‫تنها کسانی هســتند که از این ارزش مطلع هستند‪ .‬حال خریداران و فروشندگان‬ ‫می‏توانند با هم تعامل کرده و مبادله کنند‪ .‬بالتبع سود یک خریدار برابر ارزش کاال‬ ‫منهای قیمتی اســت که برای آن پرداخت می‏کند و ســود یک فروشنده نیز برابر‬ ‫قیمت فروش منهای ارزش کاالســت‪ .‬پس اساسا خریداران مایل به خرید هرچه‬ ‫ارزان‏تر و فروشندگان مایل به فروش هرچه گران‏تر کاالها هستند‪.‬‬ ‫اگر ما ارزش تمام مقادی ِر در دست فروشندگان و خریداران را بدانیم‪ ،‬می‏توانیم‬ ‫منحنی‏های عرضه و تقاضا را رسم کنیم‪ .‬برای نشان دادن این موضوع‪ ،‬فرض کنید‬ ‫که ارزش‏های داده‏شــده به فروشــندگان و خریداران همانند چیزی است که در‬ ‫جدول ‪ 6-2‬نشــان داده شده است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اگر خریداری که ارزش ‪2/30‬‬ ‫دالر برای کاالیش مشخص شده آن را به ‪ 2‬دالر بخرد‪ 0/3 ،‬دالر سود کرده است‪.‬‬ ‫برای اســتخراج منحنی عرضه باید به تمامی قیمت‏های ممکن نگاهی بیاندازیم و‬ ‫ببینیم چه تعداد از فروشندگان در هر قیمت مایل به عرضه کاالی خود هستند‪ .‬اگر‬ ‫قیمت کمتر از ‪ 1/5‬دالر باشــد‪ ،‬هیچ‏کس کاالیی را عرضه نخواهد کرد‪ .‬اگر قیمت‬ ‫بین ‪ 1/5‬دالر و ‪ 2‬دالر باشد‪ ،‬یک نفر که همان فروشنده با ارزش ‪ 1/5‬دالر است‪،‬‬ ‫کاالی خود را خواهد فروخت‪.‬‬ ‫اگر قیمت بین ‪ 2‬و ‪ 2/5‬دالر باشــد‪ ،‬دو نفر با ارزش‏های ‪ 1/5‬و ‪ 2‬دالر کاالی‬ ‫خود را به فروش می‏رســانند‪ .‬اگر همین‏طور ادامه دهیم‪ ،‬به منحنی عرضه نمودار‬ ‫‪ 12-2‬خواهیم رسید‪ .‬برای استخراج منحنی تقاضا باید به تمامی قیمت‏های ممکن‬ ‫نگاهی بیاندازیم و ببینیم چه تعداد خریدار در هر قیمت مایل به خرید کاال هستند‪.‬‬ ‫اگر قیمت بیشــتر از ‪ 3/1‬دالر باشد‪ ،‬هیچ‏کس مایل به خرید کاال نیست‪ .‬اگر قیمت‬ ‫بین ‪ 2/8‬و ‪ 3/1‬دالر باشــد‪ ،‬یک نفر به جمع خریداران اضافه می‏شــود که همان‬ ‫خریدار با ارزش ‪ 3/1‬دالر است‪ .‬ادامه این روش ما را به منحنی تقاضا می‏رساند‪.‬‬

‫جدول ‪ -6-2‬تعداد خریداران و فروشندگان‪ ،‬پیش و پس از تغییر تقاضا‬ ‫نوع‬

‫توزیع ارزش‏ها‬

‫فروشندگان‬

‫پنج فروشنده با ارزش‏های ‪ 2/5 ،2/5 ،2 ،1/5‬و ‪ 3‬دالر وجود دارند‪.‬‬

‫خریداران‬

‫پنج خریدار با ارزش‏های ‪ 2/8 ،2/6 ،2/3 ،1/8‬و ‪ 3/1‬دالر وجود دارند‪.‬‬

‫خریداران پس از تغییر‬

‫پنج خریدار با ارزش‏های ‪ 2/2 ،2/2 ،1/7 ،1/5‬و ‪ 3‬دالر وجود دارند‪.‬‬

‫نمودار ‪ -12-2‬منحنی‏های عرضه و تقاضا‪ ،‬پیش و پس از تغییر تقاضا‬

‫‪105‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫منحنی‏های عرضه و تقاضا از بنیادی‏ترین مفاهیم موجود در علم اقتصاد هســتند‪.‬‬ ‫منحنی‏هایی که ما در اینجا اســتخراج کردیم نیز هیچ تفاوتی با آنچه تاکنون دیده‏اید‪،‬‬ ‫منحنی تقاضا نزولی و منحنی عرضه صعودی باشــد (شما می‏توانید‬ ‫‏‏‬ ‫ندارند‪ .‬مثال باید‬ ‫منحنی‏ها را به جای پله‏ای‪ ،‬هموار در نظر بگیرید‪ .‬البته تنها حســن این کار ســادگی‬ ‫ِ‬ ‫تعادلی بازار جایی اســت که‬ ‫در فکر کردن و کار کردن با آن اســت)‪ .‬قیمت و مقدار‬ ‫منحنی‏های عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر می‏شوند‪ .‬در مثال فوق‪ ،‬تعادل در قیمت ‪2/5‬‬ ‫دالر و مقدار ‪ 3‬واحد به وجود می‏آید‪ .‬در عمل در این نقطه تعادل انتظار می‏رود ســه‬ ‫مبادله در قیمت ‪ 2/5‬دالر به وقوع بپیوندد‪ .‬اگر منحنی تقاضا را تغییر دهیم‪ ،‬می‏بینیم که‬ ‫قیمــت تعادلی به ‪ 2/20‬دالر و مقدار تعادلی به دو واحد کاهش می‏یابد‪ .‬پس تغییر در‬ ‫عرضه و تقاضا قیمت بازاری را ب ‏ه گونه‏ای قابل پیش‏بینی تغییر می‏دهد‪.‬‬

‫نکته قابل توجه در تعادل بازاری‪ ،‬حداکثر شدن سود کل در نقطه تعادل است‪.‬‬ ‫جــدول ‪ 7-2‬این نکته را با مقایســه نقطه تعادل بــا دو نقطه ممکن دیگر نمایش‬ ‫می‏دهد‪ .‬در نقطه تعادل‪ ،‬سه مبادله به قیمت ‪ 2/5‬دالر منجر به سود کل ‪ 2/5‬دالری‬ ‫می‏شود‪ .‬در سناریوی دوم اگرچه ده نفر با هم مبادله می‏کنند‪ ،‬اما سود کل در سطح‬ ‫‪ 1/1‬دالر قرار می‏گیرد‪ .‬ترکیبات ممکن بســیاری از مقادیر و قیمت‏های مبادالتی‬ ‫وجود دارد‪ ،‬اما هیچ‏کدام ســودی به اندازه نقطه تعادل به ما نمی‏دهند‪ .‬این مثال در‬ ‫واقع نشــان‏دهنده نخستین نظریه بنیادین و مشهور اقتصاد رفاه است که در آن هر‬ ‫تعادل بازار در واقع بهینه پارتو است‪ .‬البته به این نکته توجه کنید که نیازی نیست‬ ‫تا تعادل منصفانه باشــد‪ .‬مثال یک فروشــنده ممکن است یک دالر سود به دست‬ ‫آورد‪ ،‬در حالی‏که بقیه اصال ســودی نبرند‪.‬این مثال نشان داد که چرا تحلیل عرضه‬ ‫و تقاضا در علم اقتصاد بســیار بااهمیت اســت‪ .‬در واقع‪ ،‬این تحلیل ابزاری برای‬ ‫پیش‏بینی عملکرد بازار و کاراترین خروجی به ما ارائه می‏دهد‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪106‬‬

‫جدول ‪ -7-2‬نقطه تعادل‪ ،‬کاراترین خروجی یک بازار است‪ .‬کسب باالترین سود کل در نقطه تعادل‬ ‫نشان‏دهنده‏این امر است (مقادیر به دالر است)‪.‬‬ ‫معامالت‬ ‫ارزش برای خریدار ارزش برای فروشنده‬

‫سود‬ ‫قیمت‬

‫خریدار‬

‫فروشنده‬

‫کل‬

‫تعادل‬

‫‪3/10‬‬ ‫‪2/80‬‬ ‫‪2/60‬‬

‫‪1/50‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2/50‬‬

‫‪2/5‬‬ ‫‪2/5‬‬ ‫‪2/5‬‬

‫‪0/60‬‬ ‫‪0/30‬‬ ‫‪0/10‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪0./5‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪1/60‬‬ ‫‪0/80‬‬ ‫‪0/10‬‬

‫حداکثر معامله‬

‫‪1/80‬‬ ‫‪2/30‬‬ ‫‪2/60‬‬ ‫‪2/80‬‬ ‫‪3/10‬‬

‫‪1/50‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2/5‬‬ ‫‪2/5‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪1/65‬‬ ‫‪2/15‬‬ ‫‪2/55‬‬ ‫‪2/65‬‬ ‫‪3/05‬‬

‫‪0/15‬‬ ‫‪0/15‬‬ ‫‪0/05‬‬ ‫‪0/15‬‬ ‫‪0/05‬‬

‫‪0/15‬‬ ‫‪0/15‬‬ ‫‪0/05‬‬ ‫‪0/15‬‬ ‫‪0/05‬‬

‫حداکثر سود فروشنده‬

‫‪3/10‬‬ ‫‪2/80‬‬

‫‪1/50‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪2/79‬‬ ‫‪2/79‬‬

‫‪0/31‬‬ ‫‪0/01‬‬

‫‪1/29‬‬ ‫‪0/79‬‬

‫‪2/50‬‬ ‫‪0/30‬‬ ‫‪0/30‬‬ ‫‪0/10‬‬ ‫‪0/30‬‬ ‫‪0/10‬‬ ‫‪1/10‬‬ ‫‪1/60‬‬ ‫‪0/80‬‬ ‫‪2/40‬‬

‫‪ -1-4-2‬بازارهای حراج دوطرفه در آزمایشگاه‬

‫تمامی ســه سازوکار توضیح داده‏شده‪ ،‬در آزمایشگاه‏ها استفاده می‏شوند‪ .‬اما در این‬ ‫میان‪ ،‬ســازوکار حراج دوطرفه بیش از همه به کار گرفته شده است‪ .‬از همین رو‪،‬‬ ‫بحث را با نگاهی به این سازوکار آغاز می‏کنیم‪.‬‬

‫‪107‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫کاری که تاکنون نکردیم‪ ،‬مشــخص کردن این اســت که مــردم چگونه برای‬ ‫معامالت با هم تعامل می‏کنند‪ .‬ســه روش ذیل به عنوان روش‏های مرســوم قابل‬ ‫مشاهده‏اند‪:‬‬ ‫ســازوکار قیمت مذاکره‏شده‪ :‬در این سازوکار‪ ،‬خریداران و فروشندگان آزادانه‬ ‫با هم صحبت کرده و تالش می‏کنند معامله‏ای انجام دهند‪ .‬این روش شــبیه تهاتر‬ ‫در یک بازار محلی است‪.‬‬ ‫سازوکار حراج دوطرفه‪ :‬در این سازوکار‪ ،‬خریداران قیمت پیشنهادی خرید و‬ ‫فروشندگان قیمت درخواستی فروش را ارائه می‏دهند‪ .‬تمامی قیمت‏های پیشنهادی‬ ‫و درخواستی بر روی یک صفحه برای همگان به نمایش درمی‏آید‪ .‬خریدار می‏تواند‬ ‫با قبول حداقل قیمت درخواستی‪ ،‬کاالی موردنظر خود را خریداری کند‪ .‬فروشنده‬ ‫نیز می‏تواند با قبول باالترین قیمت پیشنهادی کاالی خود را بفروشد‪ .‬این سازوکار‬ ‫در اکثر بازارهای پولی‪ ،‬کاال و مالی به کار گرفته می‏شود‪.‬‬ ‫‪ -3‬ســازوکار پیشنهاد ثبت‏شــده‪ :‬در این سازوکار‪ ،‬فروشــنده قیمتی را نشان‬ ‫می‏دهــد که خریــدار می‏تواند آن را قبول کرده و جنــس را بخرد یا آنکه از خیر‬ ‫خرید کاال بگذرد‪ .‬پس خریداران به فروشندگان مختلف مراجعه می‏کنند و زمانی‬ ‫اقدام به خرید می‏کنند که با قیمت نمایش داده‏شده موافق باشند‪ .‬این همان روش‬ ‫آشــنایی است که هر زمان به مغازه خواربارفروشی یا اکثر مغازه‏ها می‏رویم‪ ،‬با آن‬ ‫مواجه می‏شویم‪.‬‬ ‫خوب! فعــا این اطالعات اولیه کافی اســت‪ .‬حال می‏خواهــم با نگاهی به‬ ‫اطالعاتی در مورد شــیوه عملکرد بازار‪ ،‬کار خود را ادامه دهیم‪ .‬ابتدا از بازارهای‬ ‫آزمایشگاهی شروع کرده‪ ،‬سپس به بازارهای واقعی خواهیم رسید‪.‬‬

‫نمــودار ‪ -13-2‬همگرایی مقادیر و قیمت‏های بــازاری به مقادیر و قیمت‏های تعادلــی در چهار بازار حراج‬ ‫دوطرفه‪ .‬دایره‏ها نشان‏دهنده تعادل هستند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪108‬‬

‫در یکی از نخســتین مطالعات آزمایشگاهی اقتصادی‪ ،‬ورنون اسمیت (‪)1962‬‬ ‫ده بازار حراج دوطرفه را مورد آزمایش قرار داد‪ .‬آزمایش هر بازار در شش مرحله‬ ‫تکرار شــد و در نتیجه منحنی‏های عرضه و تقاضای متفاوتی به دست آمد‪ .‬نمودار‬ ‫‪ 13-2‬نتایج چهار جلســه آزمایش را نشان می‏دهد‪ .‬در هر بازار‪ ،‬قیمت تعادلی با‬ ‫یک دایره نمایش داده شــده اســت‪ .‬در این نمودار می‏توان مقدار مشاهده شده و‬ ‫قیمت متوسط را در خالل مراحل دید‪.‬‬ ‫بازار ششــم را به‏راحتی می‏توان تفسیر کرد‪ ،‬زیرا در این بازار قیمت متوسط از‬ ‫‪ 5/29‬در مرحلــه یک به ‪ 9/06 ،7/17‬و در نهایت ‪ 10/9‬در مرحله چهارم افزایش‬ ‫می‏یابد‪ .‬مقدار معامله‏شــده در هر مرحله‪ 12 ،‬واحد است‪ .‬آن‏گونه که می‏بینید‪ ،‬در‬ ‫مرحله چهارم قیمت و مقدار برابر ‪ 10/75‬و ‪ 12‬شــده و از این رو‪ ،‬تعادل برقرار‬ ‫می‏شود‪ .‬در سه جلسه دیگر نیز نتایج مشابهی به دست آمد‪ .‬یافته زیبای این مطالعه‬ ‫آن اســت که در تمامی مراحل‪ ،‬قیمت و مقدار متوســط معامالتی‪ ،‬به‏طور جالب‏‬ ‫توجهی نزدیک به تعادل بازاری است‪.‬‬

‫‪109‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫نزدیکی قیمت‏های مشاهده‏شــده به قیمت‏های بازاری با تغییر عرضه و تقاضا‬ ‫از یک مرحله به مرحله دیگر حفظ می‏شــود‪ .‬در نمودار ‪ 14-2‬که قیمت متوسط‬ ‫و قیمت تعادلی برای ‪ 15‬مرحله به نمایش درآمده اســت‪ ،‬مشــاهده می‏شود که با‬ ‫تغییر قیمت تعادلی در هر مرحله‪ ،‬نزدیکی آن با قیمت متوســط حفظ می‏شــود‪.‬‬ ‫چنین تطابق قیمتی‪ ،‬یافته‏ای عالی اســت‪ .‬اساسا‪ ،‬قیمت و مقدار تعادلی متوسط که‬ ‫در معامالت مکرر از بازارهای آزمایشــگاهی با سازوکار حراج دوطرفه به دست‬ ‫می‏‏آید‪ ،‬نزدیک به تعادل بازاری اســت‪ .‬آنچنان که تصور می‏شود‪ ،‬این قیمت‏ها و‬ ‫مقادیر نیز با تغییر عرضه و تقاضا تغییر می‏یابند‪.‬‬ ‫این نتیجه محشر اســت‪ .‬چنین نتیجه‏ای به ما می‏گوید که عرضه و تقاضا‪ ،‬دو‬ ‫منحنی پیش‏بینی‏کننده قابل اعتماد برای آنچه در بازار به وقوع می‏پیوندد هســتند‪.‬‬ ‫این خبری خوب برای اقتصاددانان است‪ .‬چنین نتیجه‏ای بدان معناست که بازارها‪،‬‬ ‫سازوکارهایی فوق‏العاده برای تخصیص منابعند‪.‬‬ ‫این دیگر خبری خوب برای همه است‪ .‬واقعیت آن است که این نتیجه‪ ،‬فراتر‬ ‫از نتایج نخستین نظریه اقتصاد رفاه است‪ .‬این نظریه در مورد آنکه چگونه قیمت‏ها‬ ‫تعیین می‏شوند‪ ،‬چیزی برای گفتن ندارد‪ ،‬در حالی‏که حراج دوطرفه سازوکاری را‬ ‫به ما ارائه می‏دهد که در آن هم قیمت‏ها تعیین می‏شوند و هم کارایی مورد نظر به‬ ‫دست می‏آید‪ .‬مســلما کارایی بازارهای حراج دوطرفه‪ ،‬مهم‏ترین یافته علم اقتصاد‬ ‫رفتاری تاکنون است‪.‬‬ ‫اینکه بازارهای حراج دوطرفه به‏خوبی کار می‏کنند‪ ،‬برای آن است که آزمودنی‏ها‬ ‫از روش‏های ساده اکتشافی استفاده می‏برند‪ .‬توجه کنید که آنها در ابتدا تنها ارزش‬ ‫کاالی در اختیار خودشــان را می‏دانستند و تنها چیزی که الزم بود انجام دهند‪ ،‬آن‬ ‫بــود که کاال را به قیمت کمتــر از ارزش آن بخرند یا به قیمت باالتر از ارزش آن‬ ‫بفروشــند‪ .‬این روش‪ ،‬روشی آشــنا برای همه ماست (به جعبه روش تحقیق ‪4-2‬‬ ‫نگاهی بیاندازید)‪.‬‬

‫نمودار ‪ -14-2‬قیمت‏های تعادلی و متوسط معامله‏شده در بازار طی ‪ 15‬مرحله‬

‫منبع‪ :‬اسمیت (‪)2002‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪110‬‬

‫روش تحقیق ‪4-2‬‬ ‫سازوکارهای هوشمندانه یا انسان‏های باهوش؟‬ ‫دو دلیل برای عملکرد خوب بازارهای حراج دوطرفه وجود دارد‪ :‬آزمودنی‏ها‬ ‫بسیار باهوشند یا بازارهای حراج دوطرفه بسیار هوشمندند‪ .‬شاید پاسخ صحیح‪،‬‬

‫ترکیبی از هر دو باشــد‪ .‬برای آنکه توضیح دهیم چرا‪ ،‬نگاهی به مطالعه گود‬ ‫و ساندر‪ )1993( 2‬می‏اندازیم‪.‬‬ ‫آنها نتایج یک بازار با آزمودنی‏های انســانی را با بازاری مقایســه کردند که‬ ‫آزمودنی آن برنامه‏ای کامپیوتری با هوش صفر بود‪.‬‬ ‫آنها به دو صورت هوش صفر را به کار گرفتند‪ .‬در روش نخست‪ ،‬هر معامله‏گر‬ ‫به‏صورت کامال اتفاقی پیشــنهادهای قیمتی خود را ارائه می‏دهد و از این رو‪،‬‬ ‫هیچ‏گونه ویژگی رفتاری در پیشنهاد او تجلی ندارد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪2- Sunder‬‬

‫‪1- Gode‬‬

‫مــن این معامله‏گر را «معامله‏گر با هوش صفــر» می‏نامم‪ .‬اما در روش دوم‪،‬‬ ‫معامله‏گر پیشــنهادهای قیمتی خود را کامال اتفاقی ارائه می‏دهد‪ ،‬اما هیچ‏گاه‬ ‫معامله‏ای را انجام نمی‏دهد که در آن پولی از دست دهد‪ .‬پس در هیچ فروشی‬ ‫با قیمت کمتر از ارزش کاال و در هیچ خریدی با قیمت بیشــتر از ارزش کاال‬ ‫شــرکت نمی‏کند‪ .‬من این معامله‏گر را «معامله‏گری که در ضرر نمی‏فروشد»‬ ‫می‏نامــم‪ .‬مهم‏ترین یافته این تحقیق آن اســت که چنین معامله‏گری باالترین‬ ‫کارایی را به دست خواهد آورد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -8-2‬کارایی بازار در پنج بازار آزمایشگاهی در مقایسه‬ ‫با معامله‏گر با هوش صفر و معامله‏گر انسانی‬ ‫مشارکت‏کنندگان‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫معامله‏گر با هوش صفر‬

‫‪99/0‬‬

‫‪90/0‬‬

‫‪76/7‬‬

‫‪48/8‬‬

‫‪86/0‬‬

‫معامله‏گری که در ضرر نمی‏فروشد‬

‫‪99/9‬‬

‫‪99/2‬‬

‫‪99/0‬‬

‫‪98/2‬‬

‫‪97/1‬‬

‫معامله‏گر انسانی‬

‫‪99/7‬‬

‫‪99/1‬‬

‫‪100/0‬‬

‫‪99/1‬‬

‫‪90/2‬‬

‫منبع‪ :‬گود و ساندر (‪)1993‬‬

‫حال چگونه باید این نتایج را تفسیر کنیم؟ آنچه در ابتدا پیداست‪ ،‬برتری روش‬ ‫اکتشافی ساده «هرگز در ضرر نفروش» و کفایت آن در دستیابی به کارایی بازار‬ ‫اســت‪ .‬البته در اینجا باید کمی حواســمان به تفاوت میان سازوکارها و افراد‬ ‫باشــد‪ .‬معامله‏گران انسانی ممکن است بخواهند از روش‏هایی هوشمندانه‏تر‬ ‫از روش اکتشافی استفاده برند که البته نتایج فوق نشان می‏دهد که چنین نیز‬ ‫کرده‏اند‪ .‬مهم‏ترین یافته جدول فوق آن اســت که برخی سازوکارها حتی اگر‬ ‫مبتنی بر روش‏های اکتشــافی بسیار ساده و ابتدایی باشند‪ ،‬بسیار خوب عمل‬ ‫می‏کنند‪ .‬این بدان معنا نیســت که افراد تنها از ساده‏ترین روش‏های اکتشافی‬ ‫بهره می‏برند‪ ،‬بلکه به این معناست که سازوکارها نیز می‏توانند هوشمندانه رفتار‬ ‫کنند و افراد را از بهره‏گیری از هوشــمندی و زیرکی انسانی خود در طراحی‬ ‫استراتژی و شکل‏گیری رفتار خود بی‏نیاز سازند‪.‬‬

‫‪111‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫کارایی بازارها (‪)%‬‬

‫حال که خبرهای خوبی شــنیدید‪ ،‬نوبت به شنیدن خبرهای بد است‪ .‬بازارها به‬ ‫دالیل مختلف همیشــه کارا رفتار نمی‏کنند‪ .‬در فصل پنجم خواهیم دید که چگونه‬ ‫زمانی که خریداران و فروشــندگان در مورد ارزش کاالها اطالعات دقیقی ندارند‪،‬‬ ‫کارایی یک بازار کاهش می‏یابد‪ .‬در ادامه با نگاهی اجمالی به بازارهای با سازوکار‬ ‫پیشنهاد ثبت‏شده‪ ،‬به دیگر علل کاهش کارایی بازار خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫‪ -2-4-2‬بازارهای با پیشنهاد ثبت‏شده و قدرت بازاری‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫برای آنکه ببینیم در بازارهای با پیشــنهاد ثبت‏‏شــده چه می‏گــذرد‪ ،‬ابتدا نگاهی به‬ ‫مطالعه کچمن‪ ،1‬اسمیت‪ 2‬و ویلیامز‪ )1984( 3‬می‏اندازیم‪ .‬نمودار ‪ 15-2‬تفاوت میان‬ ‫متوسط قیمت‏ها و مقادیر مشاهده‏شده در ‪ 12‬بازار مطالعه‏شده با دو سازوکار حراج‬ ‫دو‏طرفه و پیشــنهاد ثبت‏شده را نشــان می‏دهد‪ .‬آنچنان که انتظار داشتیم‪ ،‬قیمت و‬ ‫مقــدار در بازار حراج دوطرفه در هر مرحله بیش از پیش به قیمت و مقدار تعادلی‬ ‫نزدیک می‏شوند‪ .‬اما در مورد بازار با پیشنهاد ثبت‏شده چنین نمی‏توان گفت‪.‬‬

‫‪112‬‬

‫نمودار ‪ -15-2‬انحراف از قیمت و مقدار تعادلی در بازارهای حراج دو‏طرفه و پیشنهاد ثبت‏شده‬

‫منبع‪ :‬اسمیت (‪)2002‬‬ ‫‪3- Williams‬‬

‫‪2- Smith‬‬

‫‪1- Ketcham‬‬

‫‪ -3-4-2‬قانون قیمت واحد‬

‫آخرین سازوکار‪ ،‬سازوکار قیمت مذاکره‏شده است‪ .‬برای شناخت این سازوکار باید‬ ‫ابتدا قانون قیمت واحد را شناخت‪ .‬قانون قیمت واحد بدان معناست که تمامی اقالم‬ ‫باید به قیمت مشــابه در شرایط تعادل بازار به فروش برسند‪ .‬مثال در نمودار ‪12-2‬‬ ‫گفتیم که تمامی اقالم در قیمت ‪ 2/50‬دالر به فروش می‏رسند‪ .‬در حراج دو‏طرفه اگر‬ ‫تمامی خریداران و فروشــندگان به‏طور خودکار به اطالعات مشابه دسترسی داشته‬ ‫باشند‪ ،‬قانون قیمت واحد معموال به وقوع می‏پیوندد‪ .‬اما اگر سازوکاری داشته باشیم‬ ‫که باید خریداران و فروشــندگان اطالعات مورد نیاز خود را جستجو کنند‪ ،‬قضیه‬ ‫تفاوت خواهد کرد‪.‬‬

‫‪113‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫در این بازار قیمت‏ها باالتر از قیمت‏ تعادلی و مقدار کمتر از مقدار تعادلی اســت‬ ‫و هیــچ دلیلی برای آنکه با تکرار و گذشــت زمان تغییری در آنها حاصل شــود‪،‬‬ ‫وجود ندارد‪ .‬پس اینکه می‏بینیم همواره در بازارهای با پیشنهاد ثبت‏‏شده همگرایی‬ ‫به ســوی تعادل وجود ندارد‪ ،‬چیزی غیر‏قابل هضم نیست‪ .‬آنچنان که در مجموعه‬ ‫ســوم معامالت مندرج در جدول ‪ 7-2‬می‏بینیم‪ ،‬این عدم همگرایی بدان علت به‬ ‫وجود می‏آید که عرضه‏کنندگان همواره می‏خواهند قیمت را باال نگه دارند‪ .‬در این‬ ‫حالت‏‪ ،‬قیمت‏ها باالتر از قیمت تعادلی و سود کل کمتر از آن می‏شود‪ .‬اما در عین‬ ‫حال‪ ،‬سود فروشندگان باالتر از ســود فروشندگان در حالت تعادلی است (‪2/08‬‬ ‫دالر در مقابل ‪ 1/50‬دالر)‪ .‬فروشــندگان ســود خود را تقسیم نمی‏کنند‪ .‬پس برای‬ ‫دستیابی به ســهم باالتر سود با هم به رقابت می‏پردازند‪ .‬پس همواره انگیزه برای‬ ‫هل دادن قیمت‏ها به باال وجود دارد و صد‏ البته که این امکان در بازار با پیشــنهاد‬ ‫ثبت‏‏شده بیشتر است‪.‬‬ ‫فروشــندگان به دلیل قدرت تعیین قیمت‏ها می‏توانند قیمت‏ها را باالتر از حد‬ ‫تعادل نگه دارند‪ .‬آنها قادرند با پیشــنهاد قیمت در هر دوره‪ ،‬سیگنال‏هایی را به هم‬ ‫ارســال کنند و به‏طور بالقوه بر ســر قیمت‏های باالتر با یکدیگر تبانی کنند‪ .‬پس‬ ‫قیمت‏ها به دلیل قدرت بازاری فروشــندگان‪ ،‬باال نگه داشته می‏شود‪ .‬به‏طور کلی‪،‬‬ ‫قدرت بازاری موجب انحراف قیمت از تعادل بازاری می‏شود‪.‬‬

‫برای نگاه به بازار با قیمت مذاکره شده‪ ،‬نگاهی به یکی از نخستین آزمایش‏های‬ ‫اقتصادی ثبت‏‏شــده می‏اندازیم که توســط چمبرلین‪ )1948( 1‬صورت گرفت‪ .‬به‬ ‫خاطر دارید که در این سازوکار‪ ،‬خریداران و فروشندگان در یک اتاق می‏گردند و‬ ‫یک به یک اقدام به انجام معامله می‏کنند‪.‬‬ ‫روش فوق این امکان را فراهم می‏ســازد تا افراد در یک ســوی اتاق به یک‬ ‫قیمت و در ســوی دیگر به قیمتی دیگر دســت یابند‪ .‬نمودار ‪ 16-2‬خالصه‏ای از‬ ‫ت تعادلی در این‬ ‫آنچه را در این بازار به وقوع پیوســت نشان می‏دهد‪ .‬اگرچه قیم ‏‬ ‫بــازار ‪ 5/7‬واحد بود‪ ،‬اما می‏بینیم که قیمت‏هــای معامالتی به‏طور قابل توجهی از‬ ‫قیمت اندک ‪ 4‬تا قیمت باالی ‪ 7/2‬واحد در نوسان بودند‪ .‬پس قانون قیمت واحد‬ ‫در این بازار رعایت نمی‏شــود‪ .‬با این حال به ایــن یافته جالب نیز توجه کنید که‬ ‫متوسط قیمت‏ها در این بازار در حدود ‪ 5/3‬واحد است که چندان از قیمت تعادلی‬ ‫دور نیست‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪114‬‬

‫نمودار ‪ -16-2‬قیمت‏های مبادالتی در بازار قیمت مذاکره‏شده‪.‬‬

‫قیمت‏ها نوسان زیادی می‏یابند‪ ،‬اما متوسط آنها در نهایت به قیمت تعادلی نزدیک می‏شود‪ .‬زمانی که مبادله انجام شد و خریداران‬ ‫و فروشندگان بازار را ترک کردند‪ ،‬منحنی‏های عرضه و تقاضا تغییر می‏یابند‪ .‬پس ما باید بیشتر به جای قیمت تعادلی‪ ،‬بر قیمت‬ ‫تعادلی تجدید نظر شده تاکید بورزیم‪ .‬منبع‪ :‬چمبرلین (‪)1948‬‬

‫‪1- Chamberlin‬‬

‫‪3- Zeckhauser‬‬

‫‪2- Wise‬‬

‫‪1- Pratt‬‬

‫‪115‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫انحــراف باالی قیمت‏های انفرادی و نزدیکی قیمت متوســط به قیمت تعادلی‬ ‫ویژگی اســت که معموال در این نوع بازار دیده می‏شود‪ .‬پس عرضه و تقاضا هنوز‬ ‫هــم پیش‏بینی‏کنندگان قابل اعتمادی از آنچه در ســطح بازار به وقوع می‏پیوندد به‬ ‫شمار می‏روند‪ .‬اما همچنین باید دانست که آنها در سطح معامالت مشخص‪ ،‬قدرت‬ ‫پیش‏بینی باالیی ندارند‪ .‬چرا چنین چیزی به وجود می‏آید؟‬ ‫فــردی که کاالی خود را به قیمت ‪ 4‬دالر فروخته و آنکه کاالی مورد نیازش را‬ ‫به قیمت ‪ 7/20‬دالر خریده اســت می‏توانستند دور هم جمع شوند و بر سر قیمت‬ ‫‪ 5/60‬دالر به توافق برســند‪ .‬این یعنی آنکه هر کدام می‏توانستند سود فوق‏العاده‏ای‬ ‫معادل ‪ 1/60‬دالر ببرند‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬قیمت معامالتی آنها بســیار به تعادل بازار‬ ‫نزدیک خواهد بود‪ .‬پس چــرا چنین نکردند؟ احتماال چون هرگز فرصت مالقات‬ ‫ت و‏شدت‬ ‫و صحبت با یکدیگر را نیافتند‪ .‬آنها می‏توانستند زمان بیشتری را با حد ‏‬ ‫افزون‏تری برای جستجو و یافتن معامله‏ای بهتر اختصاص بدهند‪ .‬مشکل آنجاست‬ ‫که چنین جستجویی نه‏تنها از جنبه زمان و تالش پرهزینه است‪ ،‬بلکه ممکن است‬ ‫موجب از دســت رفتن یک معامله شــیرین دیگر نیز شود [چون معلوم نیست که‬ ‫حتما پس از جســتجو به قیمتی پایین‏تر دست یابند!]‪ .‬تصور کنید فروشنده‏ای که‬ ‫هیچ ایده‏ای در مورد تقاضای بازار ندارد‪ ،‬فروش کاال به قیمت ‪ 4‬دالر را معامله‏ای‬ ‫خوب می‏داند‪ .‬حال آیا چنین فردی باید ریسک از دست دادن این معامله را به امید‬ ‫جستجو برای یافتن معامله‏ای بهتر تحمل کند؟ پاسخ به این سوال بالقوه منفی است‪.‬‬ ‫پس هزینه‏های جستجو و نقاط مرجع دالیلی هستند که باعث می‏شوند تا ما انتظار‬ ‫رعایت قانون قیمت واحد را نکشیم‪.‬‬ ‫هزینه‏های جستجو به‏طور آشکاری در تمامی بازارها وجود دارند‪ .‬ممکن است شما‬ ‫اطالعاتی در مورد قیمت یک کتاب درسی در یک فروشگاه داشته باشید‪ ،‬اما نمی‏توانید‬ ‫بدون اندکی تالش‪ ،‬قیمت دیگر فروشندگان را جویا شوید‪ .‬از این رو است که مشاهده‬ ‫تفاوت قیمت برای یک کاالی مشخصی که در مکان‏های مختلف به فروش می‏رسد‪،‬‬ ‫امری طبیعی و روزمره اســت‪ .‬باید توجه داشــت که چنین نوسان قیمتی به سازوکار‬ ‫فروش کاال ارتباطی ندارد‪ .‬برای بررسی این موضوع‪ ،‬برات‪ ،1‬وایز‪ 2‬و زکهاوسر‪)1979( 3‬‬

‫با بازکردن اتفاقی صفحات مربوط به دفتر تلفن مشاغل شهر بوستون‪ 39 ،‬محصول را‬ ‫از میان محصوالت موجود انتخاب کرده و فروشندگان هر محصول را بر اساس قیمت‬ ‫پیشنهادیشان رتبه‏بندی کردند‪ .‬نمودار ‪ 17-2‬نوسان بسیاری را در قیمت ارائ ‏ه شده توسط‬ ‫فروشندگان نشان می‏دهد‪ .‬چنان‏که پیداست‪ ،‬حداکثر قیمت غالبا دو برابر حداقل قیمت‬ ‫بود‪.‬داده‏ها در نمودار‪ 17-2‬بر اساس افزایش قیمت کاالها مرتب شده‏اند‪ .‬مثال گل میخک‬ ‫با قیمت ‪ 0/33‬دالر کمترین و قایق با قیمت ‪ 602/87‬دالر بیشترین قیمت را دارا بودند‪.‬‬ ‫نکته جالب توجه آن اســت که نوسان قیمت‏ها با گران‏تر شدن کاالها کاهش نمی‏یابد‪.‬‬ ‫برای اینکه علت جالب بودن این یافته را بفهمیم به سوال زیر توجه کنید‪:‬‬ ‫قصد دارید یک ژاکت به قیمت ‪ 125‬دالر و یک ماشــین حساب به قیمت ‪15‬‬ ‫دالر بخرید‪ .‬فروشــنده به شما می‏گوید در شعبه دیگر آن فروشگاه که ‪ 20‬دقیقه با‬ ‫ماشــین تا آنجا فاصله دارد‪ ،‬می‏توانید ماشین حساب را ‪ 5‬دالر ارزان‏تر بخرید‪ .‬آیا‬ ‫برای خرید به آن شعبه فروشگاه خواهید رفت؟‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪116‬‬

‫نمودار ‪ -17-2‬قانون قیمت واحد در اغلب بازارها رعایت نمی‏شود‬

‫دو برابر یا حتی بیشتر از‬ ‫انحراف معیار در قیمت‏ها معموال بین ‪ 10‬تا ‪ 20‬درصد متوسط قیمت‏هاست‪ .‬حداکثر قیمت معموال ‏‏‬ ‫حداقل قیمت است‪ /.‬منبع‪ :‬برات‪ ،‬وایز و زکهاوسر (‪)1979‬‬

‫‪ -5-2‬وابستگی به مرجع‪ ،‬عرضه نیروی کار و مسکن‬

‫آنچه در بخش قبل گفتیم‪ ،‬عمدتا شــامل حالتی می‏شد که در آن کسی سودی کسب‬ ‫می‏کنــد و از این رو منفعت و ضررش به‏راحتی قابل اندازه‏گیری اســت‪ .‬اگر این فرد‬ ‫خریدار باشد‪ ،‬مایل است کاال را به قیمت کمتر از ارزش آن خریده و اگر فروشنده باشد‪،‬‬ ‫مایل اســت کاال را به قیمت بیشتر از هزینه آن بفروشد‪ .‬در برخی از بازارها کل آنچه‬

‫‪117‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫حال ســوال فوق را با این فرض پاسخ دهید که هزینه ژاکت ‪ 15‬دالر و هزینه‬ ‫ماشین حساب ‪ 125‬دالر است‪.‬‬ ‫تورسکی و کانمن (‪ )1981‬گزارش دادند در حالی‏که ‪ 68‬درصد از پاسخ‏دهندگان‬ ‫برای صرفه‏جویــی ‪ 5‬دالری از یک قیمت ‪ 15‬دالری مایل به جابجایی بودند‪ ،‬این‬ ‫ســهم زمانی که پای صرفه‏جویی ‪ 5‬دالری از یک قیمت ‪ 125‬دالری به میان می‏آید‬ ‫تا ‪ 29‬درصد کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫فهــم اینکه ارزان یا گران بود ِن عامل صرفه‏جویــی در تصمیم‏گیری افراد موثر‬ ‫است‪ ،‬کمی سخت است‪ .‬زیرا در هر حالت آنها تنها ‪ 5‬دالر پس‏انداز می‏کردند‪ .‬اما‬ ‫اگر ب ‏ه گونه‏ای دیگر به قضیه نگاه کنیم‪ ،‬مسئله متفاوت می‏شود‪ .‬افراد در یک حالت‬ ‫‪ 33‬درصد و در حالت دیگر تنها ‪ 4‬درصد صرفه‏جویی می‏کنند‪ .‬پس اگر آنها از یک‬ ‫روش اکتشــافی تبعیت می‏کنند که به آنها می‏گوید ‪ 4‬درصد پس‏انداز‪ ،‬پس‏اندازی‬ ‫قابل توجه نیست‪ ،‬اما ‪ 33‬درصد هست‪ ،‬می‏توان همه‏چیز را به‏سادگی توضیح داد‪.‬‬ ‫بگذارید به بحث هزینه‏های جستجو بازگردیم‪ .‬هیچ دلیلی وجود ندارد که هزینه‬ ‫جستجو را تابعی از قیمت کاالی فروخته شده بدانیم‪ .‬پس اگر فردی تالش یکسانی‬ ‫را برای جســتجو با هدف ‪ 1‬دالر صرفه‏جویی در تمــام کاالها صورت دهد‪ ،‬باید‬ ‫نوسان کمی را در قیمت نسبی اقالم گران قیمت ببینیم‪ .‬پس انتظار داریم نوسان در‬ ‫قیمت‏های نسبی تابعی از قیمت کاالها نباشد‪.‬‬ ‫تمرکز بر صرفه‏جویی‏های نســبی به جای صرفه‏جویی‏هــای مطلق که در این‬ ‫بخش دیده شــد‪ ،‬از عالیم اولیه اثرگذاری کالبد و ادراک بر تمایل افراد به معامله‬ ‫اســت‪ .‬در بخش بعد می‏خواهیم نگاهی به دو بازار مشــخص بیاندازیم که در آنها‬ ‫شواهدی برجسته‏تر از اثرگذاری کالبد و ادراک یافت می‏شود‪.‬‬

‫الزم است بدانیم همین است‪ .‬اما در برخی دیگر حلقه مفقوده‏ای وجود دارد‪ ،‬زیرا معلوم‬ ‫نیست که چه چیزی منفعت و چه چیزی ضرر به حساب می‏آید یا در چه حالتی می‏توان‬ ‫گفت که فروش همراه با سود بوده است‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬گاهی دقیقا مشخص نیست‬ ‫که نقطه مرجع کجاست و این امر دارای آثار قیمتی بر شیوه عملکرد بازار است‪ .‬من این‬ ‫امر را با نگاهی به بازار عرضه نیروی کار و بازار مسکن نشان خواهم داد‪.‬‬

‫‪ -1-5-2‬عرضه نیروی کار‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪118‬‬

‫در بــازار نیروی کار به‏طور طبیعی افراد به این ســوال فکــر می‏کنند که در ازای‬ ‫دســتمزد کنونی حاضر به ارائه چند ساعت نیروی کار خویش هستند‪ .‬مثال اگر آنا‬ ‫یک حســابدار باشد‪ ،‬با خود فکر می‏کند چند مشتری را بپذیرد‪ ،‬تمام‏وقت کار کند‬ ‫یا پاره‏وقت و مسائلی از این دست‪ .‬آنا ممکن است سطح مرجعی از تعداد ساعاتی‬ ‫که می‏خواهد کار کند یا سطح مرجعی از درآمدی که مایل است کسب کند‪ ،‬داشته‬ ‫باشد‪ .‬این سطوح مرجع ممکن است از عوامل متعددی تاثیرپذیرند‪ ،‬اما دو چیز در‬ ‫شکل آن بسیار تاثیرگذارند‪ :‬اول آنچه قبال به وقوع پیوسته است و دوم آنچه دوستان‬ ‫و همتایان انجام می‏دهند‪ .‬پیش از آنکه نگاهی به برخی داده‏ها بیاندازیم‪ ،‬بهتر است‬ ‫مدل عرضه نیروی کاری را طراحی کنیم که در آن نقاط مرجع نقش ایفا می‏کنند‪.‬‬ ‫روش استاندارد در مدل‏سازی عرضه نیروی کار تعریف تابع مطلوبیت )‪u(x,H‬‬ ‫اســت که از دو متغیر ثروت (‪ )x‬و تعداد ساعات صرف‏شده برای کار (‪ )H‬ساخته‬ ‫می‏شود‪ .‬برای اندازه‏گیری منافع کار‪ ،‬الزم است تا ابتدا نرخ دستمزد ساعتی (‪ )w‬را‬ ‫بدانیم‪ .‬آنا ثروت را با ساعات فراغتش مبادله می‏کند‪ .‬پس اگر بخواهیم مقدار بهینه‬ ‫ساعات کار را از حداکثر کردن تابع مطلوبیتش دریابیم‪ ،‬به شرط ذیل می‏رسیم‪:‬‬

‫ ‬ ‫(‪) 1-2‬‬

‫‪du‬‬ ‫‪du‬‬ ‫=‬ ‫‪w.‬‬ ‫‪dH‬‬ ‫‪dx‬‬

‫‪−‬‬

‫شرط فوق بدان معناست که عدم مطلوبیت ناشی از کارکردن یک ساعت اضافی‬ ‫باید با مطلوبیت درآمد پولی آن یک ساعت جبران شود‪ .‬نمودار‪ 18-2‬دو مثال از نحوه‬ ‫تغییر مطلوبیت آنا با تغییر میزان ساعت کار او را ارائه می‏دهد‪ .‬در هر دو مثال‪ ،‬با افزایش‬ ‫ساعات کار‪ ،‬عدم مطلوبیت نهایی کارکردن افزایش می‏یابد‪ .‬تفاوت در آنجاست که در‬

‫نمودار ‪ -18-2‬دو تابع مطلوبیت اگر سطح مرجع هشت ساعت کار کردن وجود داشته باشد‪ .‬تابع مطلوبیت ‪s‬‬

‫شکل شده و تعداد ساعات کار آنچنان با تغییر دستمزد‪ ،‬تغییر نمی‏یابد‪.‬‬

‫‪119‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫یکی از مثال‏ها‪ ،‬آنا دارای ســطح مرجع ســاعت کار است که در سطح هشت ساعت‬ ‫در روز قرار دارد‪ .‬وجود سطح مرجع موجب تغییر فرم مطلوبیت ناشی از کارکردن او‬ ‫می‏شــود‪ .‬نسبت به مثال دوم (حالت بدون سطح مرجع) آنا زمانی که کمتر از هشت‬ ‫ساعت کار می‏کند‪ ،‬نسبتا شادتر و زمانی که بیشتر از هشت ساعت کار می‏کند‪ ،‬نسبتا‬ ‫غمگین‏تر اســت‪ .‬در نتیجه‪ ،‬معادله (‪ )1-2‬وقتی آنا دقیقا هشــت ساعت کار می‏کند‪،‬‬ ‫برقرار می‏شــود‪ .‬در این شرایط‪ ،‬عرضه نیروی کار حساسیت خود را نسبت به تغییر‬ ‫دستمزد از دســت می‏دهد‪.‬داستان زمانی که سطح هدف درآمد به جای سطح مرجع‬ ‫ســاعت کار وجود دارد‪ ،‬ک ‏مو‏بیش یکسان است‪ .‬نمودار ‪ 19-2‬مطلوبیت نهایی آنا را‬ ‫زمانــی که ‪ 10.000‬دالر پول دارد و می‏خواهد درآمدش را ‪ 160‬دالر افزایش دهد‪ ،‬به‬ ‫نمایش می‏گذارد‪ .‬ارزش درآمد اضافی زمانی که مقدار آن از مقدار هدف کمتر است‏‪،‬‬ ‫بیشــتر است تا زمانی که مقدار آن از مقدار هدف بیشتر است‪ .‬در نتیجه‪ ،‬مقدار درآمد‬ ‫کسب‏‏شده نسبتا حساسیت خود را به تغییر عدم مطلوبیت کار کردن از دست می‏دهد‪ .‬با‬ ‫این حال اگر نرخ دستمزد تغییر یابد‪ ،‬تعداد ساعات کار نیز تغییر خواهد یافت‪ .‬دستمزد‬ ‫باالتر به آن معنا خواهد بود که آنا با تعداد کمتر ســاعات کار قادر به رسیدن به سطح‬ ‫درآمد هدفش است‪ .‬در مقابل دستمزد کمتر این معنای ضمنی را در خود دارد که آنا‬ ‫برای دستیابی به هدف درآمدی‏اش‪ ،‬باید بیشتر کار کند‪.‬‬

‫نمودا ر ‪ -19-2‬اگر ســطح مرجع درآمد ‪ 160‬دالر باشــد‪ ،‬تابع مطلوبیت ‪ s‬شــکل می‏شود‪ .‬افزایش دستمزد‬ ‫موجب کاهش ساعات کار می‏شود‪ ،‬زیرا هدف ‪ 160‬دالر می‏تواند به‏آسانی محقق شود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪120‬‬

‫در عمل انتظار می‏رود آنا هر دو هدف درآمد و ساعت نیروی کار را با هم در‬ ‫نظر بگیرد‪ .‬این یافته در نخستین مجموعه داده‏های مورد بررسی در این بخش نیز‬ ‫قابل مشاهده است‪ .‬مســلما بیشترین کنترل بر تعداد ساعات کار خود را کارگران‬ ‫خوداشــتغال در اختیار دارند‪ .‬از میان این نوع کارگران‪ ،‬رانندگان تاکســی توجه‬ ‫اقتصاددانان را به خود جلب کرده‏اند‪.‬‬ ‫اکثر رانندگان تاکســی برای کار خود یک دســتگاه تاکسی را از یک شرکت‬ ‫اجاره تاکسی اجاره کرده و کرایه یا انعام دریافتی را پس از کسر هزینه سوخت به‬ ‫عنوان درآمد ناخالص برای خود نگه می‏دارند‪ .‬رانندگان با تعیین ســاعت شروع و‬ ‫پایان کار و میزان اســتراحت‪ ،‬کنترل کاملی بر زمان کارکردن خود و میزان درآمد‬ ‫ناشــی از آن دارند‪ .‬در شهر نیویورک‪ ،‬رانندگان تاکسی موظفند برگه سفری را پر‬ ‫کنند که تمام جزئیات جابجایی‏های آن شــیفت اعم از زمان‪ ،‬مکان و نرخ‏ها را در‬ ‫خود جای داده اســت‪ .‬این برگه‏های سفر‪ ،‬منبعی غنی برای یافتن داده‏ها و عرضه‬ ‫نیروی کار آنهاســت‪ .‬برای بررســی این موضوع‪ ،‬نگاهی به مطالعه فاربر‪2005( 1‬‬ ‫و ‪ )2008‬می‏اندازیم که ‪ 21‬راننده تاکســی شهر نیویورک را برای دو سال متوالی‬ ‫‪ 1999‬و ‪ 2000‬مورد مطالعه قرار داده‏اند‪.‬‬ ‫‪1- Farber‬‬

‫= ‪Pijt‬‬ ‫)‪φ(X ijtβ‬‬

‫که در آن ‪ φ‬توزیع نرمال تجمعی و ‪ X β‬عبارتی است که عواملی مانند تعداد‬ ‫ساعات کار و زمان روز را در خود جای داده است‪.‬‬ ‫آنچنان که از نمودار ‪ 2-20‬برمی‏آید‪ ،‬رانندگان پس از چند ساعت مشخص کار‬ ‫دست از کار کردن می‏کشند تا پس از کسب سطح معینی درآمد‪ .‬پس واضح است‬ ‫که یافته‏های این تحقیق با وجود سطح مرجع ساعات کار سازگار باشد (به سوال‬ ‫مروری ‪ 9-2‬توجه کنید)‪.‬‬ ‫با این حال نمی‏توان به‏طور کلی وجود ســطح هدف فرعی درآمدی را در این‬ ‫مطالعه انکار کرد‪ .‬برای بررسی وجود یا عدم وجود این سطح هدف فرعی‪ ،‬درآمد‬ ‫هدف را به معادله فوق اضافه کرده و با تخمین مجدد سعی می‏کنیم ببینیم آیا مدل‬ ‫‪ijt‬‬

‫‪121‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫آنچه می‏توانیم در چنین مطالعه‏ای انجام دهیم‪ ،‬بررســی احتمال پایان دادن به‬ ‫شیفت یک راننده در زمانی معین است‪ .‬عواملی که ممکن است بر تصمیم او تاثیر‬ ‫بگذارند عبارتند از تعداد ساعاتی که از ابتدای شیفت کار کرده است‪ ،‬درآمدی که‬ ‫در آن شیفت به دست آورده است و عواملی مانند آب و هوا و ساعت روز‪ .‬تقاضا‬ ‫برای تاکسی در خالل روزها و حتی در طول یک روز بسیار تغییر می‏کند‪.‬‬ ‫این بدان معناســت که نرخ دســتمزد ‪ w‬در طول روزها و در خالل یک روز‬ ‫به‏شدت نوســان می‏کند‪ .‬اگر رانندگان بر یک سطح مرجع از ساعات کار متمرکز‬ ‫شــوند‪ ،‬نوسان دستمزد باید تاثیر اندکی بر تعداد ساعت کار بگذارد‪ .‬در مقابل اگر‬ ‫رانندگان سطح هدف درآمدی را در نظر بگیرند‪ ،‬تغییر دستمزد موجب تغییر تعداد‬ ‫ساعات کار خواهد شد‪.‬‬ ‫برای نشان دادن آنچه در واقعیت اتفاق افتاد‪ ،‬احتمال پایان شیفت یک راننده را‬ ‫پس از هر سفر کاری تخمین زدیم که در نمودار ‪ 20-2‬نشان داده شده است‪ .‬این‬ ‫نمودار نشان می‏دهد که تغییر در احتمال پایان‏دادن به یک شیفت کاری پس از نه‬ ‫ســاعت کار و کسب ‪ 150-175‬دالر درآمد به وقوع می‏پیوندد‪ .‬آنچنان که می‏بینیم‬ ‫رانندگان به احتمال فراوان پس از ده ساعت کار یا بیشتر دست از کار می‏کشند‪ .‬در‬ ‫مقابل‪ ،‬این اثر در بُعد درآمد کسب‏شده کمتر دیده می‏شود‪[ .‬بیشتر] احتمال توقف‬ ‫شیفت برای راننده ‪ i‬در روز ‪ j‬پس از سفر کاری ‪ t‬به‏صورت زیر محاسبه می‏شود‪.‬‬

‫تخمین بهتری را ارائه می‏کند یا خیر‪ .‬پس از اعمال تغییر فوق می‏بینیم که رانندگان‬ ‫در واقع ســطح هدف درآمدی نیز دارند‪ .‬اما نکته عجیب آنجاســت که این سطح‬ ‫هدف به‏شدت از یک روز به روز دیگر تغییر می‏یابد‪ ،‬به‏صورتی که هدف متوسط‬ ‫درآمدی ‪ 196‬دالر و انحراف معیار ‪ 91‬دالر اســت‪ .‬پــس با این وضعیت‪ ،‬درآمد‬ ‫هــدف در یک روز می‏تواند ‪ 120‬دالر و در روز دیگر ‪ 250‬دالر باشــد‪ .‬توجیه و‬ ‫تفسیر این وضعیت ساده به نظر نمی‏رسد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -20-2‬احتمال آنکه یک راننده شــیفت خود را خاتمه دهد در مقایســه با حالتی که او نه ساعت کار‬ ‫کرده و ‪ 150-175‬دالر به دست آورده باشد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪122‬‬

‫احتمال آنکه رانندگان پس از ده ساعت کار یا بیشتر شیفت خود را خاتمه دهند‪ ،‬به‏طور معناداری افزایش می‏یابد‪ .‬تصمیم به‬ ‫پایان کار تحت تاثیر جدی میزان درآمد کسب‏شده قرار نمی‏گیرد‪ /.‬منبع‪ :‬فاربر (‪)2005‬‬

‫[بیشتر] برای بررســی وجود درآمد هدف‪ ،‬می‏توانیم معادله تعدیل‏یافته زیر را‬ ‫تخمین بزنیم‪.‬‬ ‫‪yijt ≥ rij‬‬

‫‪yijt < rij‬‬

‫‪φ(X ijtβ + δ) if‬‬ ‫‪Pijt = ‬‬ ‫‪if‬‬ ‫)‪φ(X ijtβ‬‬

‫که در آن ‪ rij‬سطح مرجع درآمد راننده ‪ i‬در روز ‪ j‬و ‪ yijt‬درآمد جاری اوست‪.‬‬ ‫اگر درآمد جاری بیشــتر از نقطه مرجع باشد ) ‪ δ ، (yijt ≥ rij‬بزرگ‏تر از صفر بوده و‬

‫در نتیجه احتمال توقف راننــده افزایش می‏یابد‪ .‬از این رو ‪ δ‬اهمیت بالقوه وجود‬ ‫ســطح هدف درآمدی را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬می‏توانیم این‏‏‏‏‏گونه فکر کنیم که نقطه‬ ‫مرجع به‏صورت ذیل تعیین می‏شود‪:‬‬ ‫=‪r‬‬ ‫‪R i + εij‬‬ ‫‪ij‬‬

‫‪123‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫که در آن ‪ Ri‬ســطح متوسط مرجع راننده ‪ i‬است که هر روز نوسان می‏یابد‪ .‬با‬ ‫تخمین ‪ R ، δ‬و ‪ β‬مشخص شد که ‪ δ‬به‏طور معناداری بزرگ‏تر از صفر است و از‬ ‫این رو سطح مرجع درآمدی وجود دارد‪.‬‬ ‫به‏طور کلی‏‪ ،‬از مطالعه اطالعات تاکســی‏های شهر نیویورک یافتیم که اگرچه‬ ‫ممکن اســت سطح هدف درآمدی وجود داشته باشد‪ ،‬اما تعداد ساعات کار‪ ،‬متغیر‬ ‫غالب در تصمیم‏گیری رانندگان تاکسی برای پایان دادن به شیفت کاری آنهاست‪.‬‬ ‫حــال می‏خواهیم برای تغییر انــدک دیدگاهمان‪ ،‬نگاهی به برخی شــواهد دیگر‬ ‫بیاندازم‪ .‬اغلب کارگران همچون رانندگان تاکسی دارای انعطاف در ساعات کاری‬ ‫خود نیستند‪.‬‬ ‫غالبــا انتخاب‏های این کارگران بــه چند گزینه خالصه می‏شــود؛ مثل آنکه‬ ‫تمام‏وقــت یــا پاره‏وقت کار کنند یا آنکه اصال کار کنند یــا نه‪ .‬با این حال‪ ،‬چنین‬ ‫محدودیت‏هایی موضوعات جالبی را برای بررسی مطرح می‏سازند‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫نمودار ‪ 21-2‬رشد مشــارکت نیروی کار زنان در ایاالت متحده آمریکا و بریتانیا‬ ‫را از زمان جنگ دوم جهانی نشــان می‏دهد‪ .‬کامال مشخص است که تعداد زنانی‬ ‫کــه کار کردن را برگزیده‏اند‪ ،‬به‏طور قابل توجهی افزایش یافته اســت‪ .‬چرا چنین‬ ‫پدیده‏ای به وجود آمده است؟‬ ‫با نگاهی به معادله ‪ 1-2‬می‏بینیم زمانی که دســتمزد یا مطلوبیت پول افزایش‬ ‫می‏یابد‪ ،‬برای برقراری تعادل باید عدم مطلوبیت کار کاهش یابد‪ .‬تغییر در دستمزد‬ ‫و عدم مطلوبیت کار می‏تواند عامل افزایش باالی مشــارکت باشد‪ .‬مثال نرخ پایین‬ ‫بارداری و رشــد بخش خدمات‪ ،‬دو عاملی هستند که عدم مطلوبیت کار کردن را‬ ‫برای زنان کاهش می‏دهند‪ .‬با این حال به جای آن جنبه‪ ،‬در این قسمت می‏خواهم‬ ‫بر امکان تغییر مطلوبیت پول متمرکز شوم‪.‬‬

‫نمودار ‪ -21-2‬نرخ مشارکت زنان دارای سن ‪ 16‬سال و بیشتر در آمریکا و بریتانیا‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫منبع‪ :‬اداره آمار کار و دفتر آمار ملی‬ ‫‪124‬‬

‫اگر مردم در رقابت برای کسب درآمد مشابه با دوستان و آشنایان خود باشند‪،‬‬ ‫ورود برخی از زنان (به دلیل دســتمزد باالتــر و کاهش عدم مطلوبیت کارکردن)‬ ‫موجب تحریک دیگر زنان برای ورود به بازار کار می‏شود‪.‬‬ ‫نومارک‪ 1‬و پوستل‏ویت‪ )1998( 2‬امکان این رقابت را با بررسی نمونه‏ داده‏های‬ ‫زنان آمریکایی که در دهه ‪ 1980‬واجد شــرایط استخدام شدند‪ ،‬مورد آزمون قرار‬ ‫دادند‪ .‬آنها این ســوال را مطرح کردند که اگر خواهر‏شوهر (یا زن برادر) یک زن‬ ‫کار کند یا آنکه شــوهر خواهرش بیشتر از شــوهر خودش درآمد کسب کند‪ ،‬آیا‬ ‫احتمال کار کردن آن زن افزایش می‏یابد؟‬ ‫[بیشــتر] برای آنکه ببینیم چگونه این سوال بررســی شد‪ ،‬فرض کنید که ‪Pit‬‬ ‫احتمال آنکه زن ‪i‬ام در زمان ‪ t‬استخدام شود را نشان می‏دهد‪ .‬برای اینکه ببینیم آیا‬ ‫کارکردن خواهر شــوهر (یا زن برادر) یک زن موجب افزایش احتمال کارکردن او‬ ‫می‏شود‪ ،‬می‏توانیم معادله را بدین شکل تعدیل کنیم‪.‬‬ ‫‪2- Postlewaite‬‬

‫‪1- Neumark‬‬

‫)‪Pit = Λ (X itβ + γSL‬‬

‫که در آن ‪ Xitβ‬عواملی همچون آموزش‪ Λ ،‬توزیع تجمعی احتمال لجســتیکی‬ ‫و ‪ SL‬متغیر مجازی صفر و یک اســت که نشان‏‏دهنده وضعیت کار خواهر زن (یا‬ ‫زن‏ برادر) فرد ‪i‬ام است‪ .‬بزرگ‏تر بودن ضریب ‪ γ‬به معنای احتمال بیشتر کار کردن‬ ‫یک زن در صورت کارکردن خواهر زنش (یا زن برادرش) است‪.‬‬ ‫وقتــی می‏خواهیم ببینیم آیــا احتمال کار کردن یک زن در حالتی که شــوهر‬ ‫خواهرش بیشتر از شوهرش درآمد کسب می‏کند‪ ،‬افزایش می‏یابد یا خیر‪ ،‬می‏توانیم‬ ‫معادله‏ای به شکل زیر را تخمین زنیم‪.‬‬ ‫)‪Pit = Λ (X itβ + γHM‬‬

‫‪125‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫که متغیر ‪ HM‬بر اســاس آنکه آیا درآمد شــوهر خواهرش بیشتر است یا خیر‬ ‫عدد یک یا صفر را به خود اختصاص می‏دهد‪.‬‬ ‫نمــودار‪ 22-2‬مهم‏ترین نتایج این تحقیق را به‏طــور اجمالی نمایش می‏دهد‪.‬‬ ‫آنچنــان که می‏بینیم به نظر می‏رســد انتخاب یک زن در مــورد کار کردن یا کار‬ ‫نکردنش به‏طور معناداری با آنچه خواهر شوهر یا زن‏برادرش انجام می‏دهد‪ ،‬گره‬ ‫خورده اســت‪ .‬اگر خواهر شــوهر یک زن کار کند‪ ،‬زنان تمایل بیشتر به کار پیدا‬ ‫می‏کنند‪ .‬حالتی که هم خواهر شــوهرش کار کند و هم شوهر خواهرش بیشتر از‬ ‫شــوهر خودش درآمد به دســت آورد‪ ،‬احتمال کار کردن زن به‏طور چشمگیری‬ ‫افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫این یافت ‏ه با آنچه در مورد تاثیرپذیری افراد یا خانواده‏ها از یک ســطح مرجع‬ ‫درآمدی که متاثر از درآمد دیگران است گفتیم‪ ،‬سازگار است‪ .‬تاکنون شواهدی از‬ ‫وجود ســطح مرجع ساعت کار و سطح مرجع یا هدف درآمدی که افراد به دنبال‬ ‫کسب آن هستند‪ ،‬بیان کردیم‪ .‬این یافته ما را هم در فهم عرضه انفرادی نیروی کار‬ ‫و هم در فهم شیوه کارکرد بازار نیروی کار یاری می‏رساند‪ .‬اهمیت این یافته ریشه‬ ‫در این واقعیت دارد که نقطه مرجع تا اندازه‏ای منفعت یا ضرر در معامالت و نیز‬ ‫قیمت و مقدار تعادلی را شــکل می‏دهد‪ .‬این یافته را در افزایش فوق‏العاده تعداد‬ ‫نیروی کار زن و قیمت یک تاکسی در نیمه‏شب می‏توان دید‪.‬‬

‫نمودار ‪ -22-2‬تغییر در احتمال مشغول به کار شدن زنان وابسته به آن است که خواهر زن (یا زن‏برادر) آنها‬ ‫کار می‏کند و اینکه شوهر خواهرشان بیشتر از شوهر خودشان درآمد کسب می‏کند یا خیر‪.‬‬

‫منبع‪ :‬نومارک و پوستل‏ویت (‪)1998‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪126‬‬

‫‪ -2-5-2‬بازار مسکن‬

‫دومین بازاری که قصد مطالعه آن را دارم‪ ،‬بازار مســکن اســت‪ .‬خرید دارایی یکی از‬ ‫بزرگ‏ترین تصمیماتی است که بیشتر مردم در زندگی خود اتخاذ می‏کنند که می‏توان آن‬ ‫را هم یک تصمیم مصرفی و هم تصمیم سرمایه‏گذاری دانست‪ .‬مردم می‏خواهند در یک‬ ‫جای دلنشین زندگی کنند‪ .‬اما در کنار آن‪ ،‬این را هم می‏دانند که ارزش یک خانه ممکن‬ ‫اســت باال و پایین رود‪ .‬نمودار‪ 23-2‬متوسط قیمت امالک و تعداد فروش ماهانه آن را‬ ‫در انگلیس و ولز طی دوره ژانویه ‪ 1995‬تا دســامبر ‪ 2009‬نشان می‏دهد‪ .‬نمودار نشان‬ ‫می‏دهد که به جز دوره رکود‪ ،‬قیمت به وضوح در طول زمان افزایش می‏یابد‪ .‬اینکه چه‬ ‫زمانی ملکی را بخریم یا بفروشیم یا چه قیمتی را پیشنهاد دهیم یا طلب کنیم از نظر مالی‬ ‫تصمیمی مهم و البته پیچیده است‪ .‬اما چه نقطه‏ای نقطه مرجع مناسب است که به ما نشان‬ ‫می‏دهد چه زمانی سود و چه زمانی ضرر عاید ما شده است؟‬ ‫بگذارید اول نگاهی به قیمتی بیاندازیم که آنا برای فروش آپارتمانش خواســته‬ ‫اســت‪ .‬او می‏تواند از دو قیمت طبیعی مرجع اســتفاده کند‪ ،‬قیمتی که دیگر اموال‬ ‫مشــابه با آن قیمت به فروش رســیده‏اند و قیمتی که او در ابتدا برای خرید خانه‬

‫‪2- Mayer‬‬

‫‪1- Genesove‬‬

‫‪127‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫پرداخته اســت‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬پرداخت قیمتی کمتــر از آنچه در ابتدا او پرداخت‬ ‫کرده اســت می‏تواند به عنوان ضرر و بیشــتر از آن به عنوان سود تلقی شود‪ .‬برای‬ ‫آنکه کاربرد این امر را بدانیم فرض کنید که آنا آپارتمانش را به قیمت ‪ 80.000‬دالر‬ ‫خریده اســت‪ ،‬در حالی‏که جان تقریبا آپارتمانی مشابه را به قیمت ‪ 100.000‬دالر‬ ‫خریداری کرده اســت‪ .‬حال‪ ،‬هر دوی آنها می‏خواهند آپارتمان خود را بفروشند و‬ ‫البته قیمت آپارتمان‏های مشــابه در حال حاضر ‪ 90.000‬دالر شده است‪ .‬برای آنا‬ ‫فروختن آپارتمان به این قسمت به مثابه منفعت است‪ .‬پس او از این معامله احساس‬ ‫شــادمانی می‏کند و حتی حاضر است کمی هم تخفیف دهد‪ .‬در مقابل ضررگریزی‬ ‫برای جان به این معناست که او به کمتر از قیمتی مثل ‪ 95000‬دالر راضی نمی‏شود‬ ‫یا حتی شاید تن به فروش خانه‏اش ندهد‪.‬‬ ‫جنســو‪ 1‬و مِیر (‪ )2001‬با بهره‏گیری از داده‏های مرکز شــهر بوســتون در دهه‬ ‫‪ ،1990‬ایــن موضوع را به بوته آزمایش گذاشــتند‪ .‬آنها از داده‏های بیش از ‪5.000‬‬ ‫آپارتمان که بین ســال‏های ‪ 1970‬و ‪ 1997‬برای فروش گذاشته شده بودند‪ ،‬استفاده‬ ‫کردند‪ .‬مهم‏تر از این اطالعات‪ ،‬آنها داده‏های قیمتی خرید اولیه یک آپارتمان‪ ،‬قیمت‬ ‫پیشنهادی فروش آن‪ ،‬ارزش بازاری آپارتمان‏ها و قیمت‏های ویژه فروش آنها را نیز‬ ‫در اختیار داشتند‪ .‬این قیمت‏های ویژه در واقع برای خارج کردن افرادی که به دلیل‬ ‫نیاز به بازپرداخت وام خرید تمایلی به فروش زیر قیمت خرید اولیه خود نداشتند‪،‬‬ ‫از اهمیت برخوردار بود‪.‬‬ ‫آنچه جنســو و میر‪ 2‬یافتند آن بــود که افرادی همچون جــان که انتظار ضرر‬ ‫در معامله خود داشــتند قیمــت باالتری را طلب کردنــد و از این رو مدت زمان‬ ‫بیشتری را برای فروش آپارتمان خود منتظر ماندند‪ .‬پس این‏‏‏‏‏گونه به نظر می‏رسد که‬ ‫فروشندگان ممکن است از فروش آپارتمان خانه‏شان به قیمتی کمتر از خرید اولیه‬ ‫اجتناب کنند‪ .‬این نکته می‏تواند ما را در فهم رفتار بازار مسکن یاری رساند‪ .‬به‏طور‬ ‫مشخص‪ ،‬یک نکته معماگونه که در داده‏های مسکن و همچنین نمودار ‪ 23-2‬یافت‬ ‫می‏شود آن است که فروش مسکن در زمان افت قیمت کاهش می‏یابد‪.‬‬

‫نمودار ‪ -23-2‬قیمت متوسط و سهم فروش امالک خانگی در انگلستان و ولز‬

‫منبع‪ :‬ثبت زمین‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪128‬‬

‫اگر قیمت پایین بیاید‪ ،‬انتظار مــی‏رود که تقاضا افزایش یابد و نه کاهش‪ .‬این‬ ‫نکته می‏تواند با اســتفاده از مفهوم ضررگریزی به‏آسانی هرچه بیشتر توضیح داده‬ ‫شــود‪ .‬اگر قیمت‏ها کاهــش یابند‪ ،‬مردم به دلیل اجتنــاب از ضرر‪ ،‬تمایل خود را‬ ‫به فروش از دســت می‏دهند‪ .‬در این حالــت انتظار می‏رود که اموال کمتری برای‬ ‫فروش عرضه شود و قیمت‪ ،‬باالتر از آنچه باید باشد قرار گیرد‪.‬‬ ‫این به معنای فروش کمتر خواهد بود‪ .‬چیزی که کمتر مشخص است آن است‬ ‫که آیا ضررگریزی به نفع یک فروشــنده بالقوه اســت یا به ضرر او‪ .‬برای در نظر‬ ‫گرفتن ابعاد ضرر‏گریزی‪ ،‬می‏توانیم از مقادیر تخمینی جنســو و میر در مثال آنا و‬ ‫جان استفاده کنیم‪ .‬آنا قیمت ‪ 90.000‬دالر را پیشنهاد داد و توانست پس از گذشت‬ ‫‪ 60‬روز‪ ،‬ملک خود را بفروشــد‪ .‬جان تالش کرد با درخواست ‪ 93.000‬دالر‪-35 ،‬‬ ‫‪ 25‬درصد از ضرر خود را جبران نماید‪ .‬اما در عمل توانســت با کســب ‪91.000‬‬ ‫دالر‪ ،‬تنهــا ‪ 3‬تا ‪ 18‬درصد از ضرر خود را پوشــش دهد‪ .‬البته فروش او ‪ 6‬درصد‬ ‫بیشتر از آنا طول کشید که می‏شود ‪ 4‬روز که البته مدت زمان طوالنی نیست‪ .‬پس‬ ‫وضع برای جان نیز آنچنان بد نبود‪.‬‬ ‫البته موضوع به این ســادگی نیســت‪ ،‬زیرا افراد زمانی که می‏فروشند‪ ،‬به‏طور‬

‫‪129‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫معمول به دنبال خرید کردن هم هستند‪ .‬افراد در دوره رکود فرصت خوب فروش‬ ‫(هر چند با ضرر) ملک خود را دارند‪ ،‬زیرا می‏توانند با آن پول‪ ،‬ملک گران‏تری را‬ ‫بخرند‪ .‬کســانی که تمایل به فروش در ضرر را ندارند‪ ،‬چنین فرصتی را از دست‬ ‫می‏دهند‪ .‬شــاید آنها نیازمند کمی اســتفاده از قدرت ویرایش لذت باشند تا نقطه‬ ‫مرجع خود را تغییر داده‪ ،‬به جای تمرکز بر ضرر ناشــی از فروش ملک خود‪ ،‬بر‬ ‫منفعت خرید ملک بعدی متمرکز شوند‪.‬‬ ‫حال به جانب خریداران برویم‪ .‬آنها مایلند چه میزان برای خرید ملک بپردازند؟‬ ‫شاید قیمت ملک مشابه طبیعی‏ترین نقطه مرجع در این زمینه باشد‪ .‬یکی از بهترین‬ ‫روش‏های بررسی این موضوع‪ ،‬بررسی افرادی است که از یک منطقه در کشور به‬ ‫منطقه‏ای دیگر جابجا می‏شوند‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن این مفهوم‪ ،‬فرض کنید که آنا هم‏اکنون در ناحیه‏ای زندگی‬ ‫می‏کنــد که هزینــه یک آپارتمان خوب حدود ‪ 90.000‬دالر اســت و او باید به‬ ‫واسطه کار خود‪ ،‬محل زندگی‏اش را تغییر دهد‪ .‬اگر در جایی که قرار است برود‬ ‫قیمت آپارتمان حدود ‪ 70.000‬دالر باشــد‪ ،‬قیمت آپارتمان برایش ارزان به نظر‬ ‫می‏رســد‪ .‬اما اگر قیمت به‏طور متوسط ‪ 120.000‬دالر باشد‪ ،‬آپارتمان گران دیده‬ ‫می‏شــود‪ .‬وابســتگی به مرجع به ما می‏گوید که آنا از خرید یک خانه به قیمتی‬ ‫کمتر از ‪ 90.000‬دالر خوشحال می‏شود‪ ،‬اما از پرداخت هر مقداری بیشتر از آن‬ ‫گریزان است‪.‬‬ ‫سایمونســن و لوئنســتین (‪ )2006‬با نگاهی به داده‏های افراد جابجا شده در‬ ‫آمریکا طی دوره ‪ 1983-1993‬این فرضیه را به بوته آزمایش گذاشــتند‪ .‬ســوال‬ ‫تحقیق آنها این بود که آیا متوسط اجاره یا متوسط قیمت خانه در جایی که افراد از‬ ‫آنجا آمده بودند‪ ،‬به‏طور معنادار بر قیمتی که برای سکونت در محل جدید پرداخته‬ ‫بودند موثر بود؟ یافته‏ آنها بر تایید این مطلب تاکید داشت‪.‬‬ ‫‪ 10‬درصد تغییر در اجاره یا قیمت متوسط ملک در مبدا موجب افزایش حدود‬ ‫‪ 2‬درصد پرداخت اجاره یا قیمت خرید در مقصد می‏شــود‪ .‬البته شما ممکن است‬ ‫بگویید شاید دلیل این امر ترجیحات افراد یا چیزی شبیه آن باشد‪ .‬البته یافته دیگر‬ ‫آنها این بود که وقتی افراد برای دومین بار به مکان مشــابه مهاجرت می‏کنند‪ ،‬این‬

‫اثرگذاری از بین می‏رود‪ .‬پس این‏‏‏‏‏گونه به نظر می‏رســد که زمانی که افراد قبال در‬ ‫جایی زندگی کرده باشند‪ ،‬نقطه مرجع آنها بازتعدیل می‏شود‪ .‬پس باز هم وابستگی‬ ‫به مرجع‪ ،‬موضوع با‏اهمیت و شایان توجهی به شمار می‏رود‪.‬‬

‫‪ -6-2‬فرضیه رفتاری چرخه زندگی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪130‬‬

‫با نگاهی به بازارها‪ ،‬اکنون می‏خواهم یکی دیگر از ایده‏های به مراتب با اهمیت‏تر‬ ‫و بحث‏انگیزتر علم اقتصاد به نام فرضیه چرخه زندگی را مورد بررسی قرار دهم‪.‬‬ ‫اگرچه فرضیه چرخه زندگی در کســوت‏های مختلف ظاهر می‏شود‪ ،‬اما مفهومی‬ ‫بالنسبه ساده دارد‪.‬‬ ‫یک فرد برای حداکثر ســاختن مطلوبیت انتظاری‏اش باید نگاهی بلندمدت به‬ ‫درآمد آتی خود داشــته و مصرف خویــش را در طول زندگی‏اش یکنواخت کند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 24-2‬نمایشی از این مدل شناخته‏شده ارائه می‏دهد‪ .‬آن‏گونه که در نمودار‬ ‫دیده می‏شــود‪ ،‬درآمد در طول چرخه زندگی نوسان بســیاری دارد‪ .‬زمانی که آنا‬ ‫دانش‏آموزی بیش نیست‪ ،‬درآمد اندکی دارد‪.‬‬ ‫با شــروع به اشــتغال و ارتقای شــغلی‪ ،‬درآمــد او افزایش می‏یابد و ســپس با‬ ‫بازنشســتگی‪ ،‬درآمد وی کاهش می‏یابد‪ .‬آنا قاعدتا می‏خواهد استاندارد زندگی و‬ ‫الگوی مصرفش باثبات‏تر از الگوی درآمدی‏اش باشــد‪ .‬پس او مصرف خود را با‬ ‫قرض‏گرفتن در زمان دانش‏آموزی‪ ،‬پس‏انداز در خالل کار و استفاده از پس‏انداز در‬ ‫زمان بازنشستگی‏اش یکنواخت می‏سازد‪ .‬مصرف کامال یکنواخت‪ ،‬ما را به الگوی‬ ‫‪ A‬می‏رســاند‪ .‬الگوی کمی واقع‏بینانه‏تر‪ ،‬الگویی مانند ‪ B‬است که در آن مصرف به‬ ‫دالیلی مانند فرزندآوری افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫به جای تکیه بر نمایش نمادین در نمودار ‪ ،24-2‬می‏توانیم نگاهی به داده‏های‬ ‫واقعی بیاندازیم‪ .‬اگر به الگوی مصرف یک فرد در طول عمرش نگاه کنیم‪ ،‬به‏طور‬ ‫معمول به یک منحنی ‪ U‬معکوس در نمودار‪ 25-2‬می‏رسیم‪ .‬این شکل ‪ U‬معکوس‬ ‫در کشورهای مختلف و برای انواع کارگران با سوابق آموزشی مختلف دیده شده‬ ‫است‪ .‬روش دیگر بررسی مصرف افراد با توجه به عمر آنهاست‪.‬‬

‫نمودار ‪ -24-2‬نمایشــی از یکنواخت‏سازی مصرف‪ .‬درآمد بســیار تغییر می‏یابد‪ ،‬در حالی‏که مصرف می‏تواند‬ ‫کامال یکنواخت (الگوی ‪ )A‬یا یکنواخت (الگوی ‪ )B‬باشد‪.‬‬

‫‪131‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫نمودار‪ 26-2‬نشــان می‏دهد که این روش چه الگویی را به بار می‏آورد‪ .‬آنچه‬ ‫پیداســت‪ ،‬ادواری بودن مصرف با نوســان ‪ 11‬درصدی اســت‪ .‬البته تقارن این‬ ‫چرخه‏ها با چرخه‏های تجاری نباید امری عجیب به نظر برســد‪.‬نمودار‏های ‪25-2‬‬ ‫و‪ 26-2‬زیاد با فرضیه چرخه زندگی نمی‏خوانند‪ ،‬در عوض به نظر می‏رسد مصرف‬ ‫با نشــانه‏های اندکی از یکنواختی‪ ،‬درآمد را دنبال می‏کند‪ .‬البته اگر ما اثرات وجود‬ ‫فرزنــدان یا عدم تمایــل به خرج‏ کردن درآمدهای کسب‏نشــده و نامطمئن آینده‬ ‫را در نظــر بگیریم‪ ،‬می‏توان گفت کــه داده‏ها در نمودار‏هــای ‪ 25-2‬و ‪ 26-2‬با‬ ‫فرضیه چرخه زندگی ســازگار هســتند‪ .‬اما این درست مانند آن است که ما به هر‬ ‫وســیله‏ای بخواهیم بگوییم که الگوی بهینه‪ ،‬الگوی مصرف یکنواخت است! این‬ ‫نتیجه راضی‏کننده به نظر نمی‏رسد‪.‬‬ ‫الگوی واقع‏بینانه‏تر آن اســت که قبول کنیم انســان‏ها با پس‏انداز برای دوران‬ ‫بازنشستگی‪ ،‬قرض کردن در زمان دانش‏آموزی یا قرض کردن برای خرید نخستین‬ ‫خانه‪ ،‬یکنواخت مصرف می‏کنند‪ ،‬اما مســلما نه آنچنــان یکنواخت که در فرضیه‬ ‫مطرح اســت‪ .‬زیرا میزان مصرف بســیار متاثر از درآمد جاری افراد است و بیش‬ ‫از آنچه به نظر می‏رســد از ادوار کالن اقتصادی تاثیر می‏پذیرد‪ .‬ما نیازمند تفحص‬ ‫بیشــتر در خصوص چرایی این موضوع هستیم‪ .‬یکی از عوامل بالقوه سهیم در این‬ ‫موضوع‪ ،‬حسابداری ذهنی است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -25-2‬الگوی مصرف و درآمد ‪ U‬معکوس زوج‏های بریتانیایی که همسرانشان بین سال‏های ‪ 1936‬تا‬ ‫‪ 1943‬به دنیا آمده‏اند‪ .‬آثار ادواری و رشد از داده‏ها حذف شده‏اند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫منبع‪ :‬برونینگ‪ 1‬و کراسلی‪)2001( 2‬‬ ‫‪132‬‬

‫نمودار‪ -26-2‬الگوهای مصرف در خالل زمان که از داده‏های کشور بریتانیا استخراج شده است‪.‬‬

‫منبع‪ :‬برونینگ و کراسلی (‪)2001‬‬

‫‪2- Crossley‬‬

‫‪1- Browning‬‬

‫‪ -1-6-2‬جانشین‏پذیری و حسابداری ذهنی‬

‫‪1- Shefrin‬‬

‫‪133‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫هنگامی‏که در خصوص فرضیه چرخه زندگی می‏اندیشــیم‪ ،‬حســابداری ذهنی و‬ ‫قالب‏بندی محدود از اهمیت به‏ســزایی برخوردار می‏شوند‪ .‬دلیل این امر آن است‬ ‫که فرضیه چرخه زندگی بر فرض جانشین‏پذیری استوار است‪ ،‬بدین معنا که تمام‬ ‫پول‏ها مشابه هم هســتند و اینکه این پول‏ها از کجا آمده‏اند اهمیت ندارد‪ .‬اما اگر‬ ‫مردم حساب‏های ذهنی داشــته باشند‪ ،‬پول بر حسب آنکه چگونه کسب شده در‬ ‫حساب‏های مختلف طبقه‏بندی می‏شود و از این رو دیگر جانشین‏پذیر به حساب‬ ‫نمی‏آید‪ .‬برای اینکه این موضوع به‏خوبی نمایش داده شــود‪ ،‬سه سناریوی زیر را‬ ‫در نظر بگیرید‪:‬‬ ‫‪ -1‬به شــما در محل کارتان پاداش ویژه‏ای تعلق می‏گیرد‪ .‬این پاداش دریافت‬ ‫ماهانه ‪ 200‬دالر در خالل سال آتی است‪.‬‬ ‫به شــما در محل کارتان پاداش ویژه‏ای تعلق می‏گیــرد‪ .‬این پاداش‪ ،‬دریافت‬ ‫یکباره ‪ 2400‬دالر است‪.‬‬ ‫به شــما گفته شده که یکی از فامیل‏های دورتان برایتان ارثیه‏ای به جا گذاشته‬ ‫که مبلغ آن پس از کسر مالیات به ‪ 2400‬دالر می‏رسد‪ .‬اما شما تا پنج سال این پول‬ ‫را دریافت نخواهید کرد‪.‬‬ ‫توجه کنید که در هر ســه ســناریو‪ ،‬ثروت شــما ‪ 2400‬دالر افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫جانشــین‏پذیری می‏گوید مصرف این پول اضافی بستگی به محل کسب آن ندارد‪.‬‬ ‫شما تنها باید فکر کنید که این ‪ 2400‬دالر را چگونه در باقی عمر خود مصرف کنید‪.‬‬ ‫اما آن‏گونه که مطالعه شــفرین‪ 1‬و تالر (‪ )1998‬نشان می‏دهد‪ ،‬واقعیت چیز دیگری‬ ‫است‪ .‬نمودار ‪ 27-2‬تفاوت فاحش در شیوه مصرف ‪ 2400‬دالر در سال‏های مابقی‬ ‫عمر افراد را نشــان می‏دهد‪ .‬اگر این پــول از یک پرداخت منظم بیاید‪ ،‬مردم برای‬ ‫مصرف نیمی از آن پول در یک سال برنامه‏ریزی می‏کنند‪ .‬اما اگر منبع پول ارثیه‏ای‬ ‫در آینده باشد‪ ،‬هیچ پرداختی بر اساس آن انجام نخواهند داد‪.‬‬

‫نمودار ‪ -27-2‬مقداری که آزمودنی‏ها از مبلغ ‪ 2400‬دالر در ســال آینده مایل به پرداخت بودند‪ .‬منبع پول‬ ‫به‏طور آشکاری بر مبلغی که انتظار خرج کردن آن را دارند‪ ،‬تاثیر می‏گذارد‪.‬‬

‫منبع‪ :‬شفرین و تالر (‪)1998‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪134‬‬

‫به‏طور کلی می‏توانیم بگوییم که خانواده‏ها ســه حساب ساده ذهنی دارند‪ :‬یک‬ ‫حساب درآمد جاری‪ ،‬یک حساب دارایی و یک حساب درآمد آتی‪ .‬حساب درآمد‬ ‫جاری برای پرداخت‏های روزمره آنهاســت‪ .‬انتظار داریم که میل نهایی به مصرف‬ ‫از این حســاب یا سهم هزینه‏ای پول از آن نســبتا باال باشد‪ .‬زیرا پول این حساب‬ ‫ج کردن در نظر گرفته شــده است‪ .‬حســاب دارایی به منظور پس‏انداز و‬ ‫برای خر ‏‬ ‫سرمایه‏گذاری برای مواردی همچون بازنشستگی یا خرید یک خانه جدید در نظر‬ ‫گرفته می‏شــود‪ .‬انتظار داریم که میل نهایی به مصرف در این حســاب کمتر باشد‪.‬‬ ‫در واقع‪ ،‬هدف این حساب الزام خانوارها به ذخیره کافی پولشان است‪ .‬در نهایت‪،‬‬ ‫حساب درآمد آتی شامل درآمدهای قابل پیش‏بینی آینده همچون درآمدهای ناشی‬ ‫از بازنشســتگی‪ ،‬ارث یا افزایش احتمالی حقوق می‏شود‪ .‬میل نهایی به مصرف این‬ ‫حســاب احتماال بسیار اندک است‪ ،‬زیرا افراد نســبت به خرج‏کردن درآمدی که‬ ‫ندارند اکراه می‏ورزند‪.‬‬ ‫چنین تفاوتی میان میل نهایی به مصرف با مفهوم جانشین‏پذیری سازگار نیست‪.‬‬ ‫در مقابل‪ ،‬این تفاوت با داده‏های ما در نمودار ‪ 27-2‬سازگار است‪ .‬پرداخت منظم‬

‫‪1- Johnson‬‬

‫‪135‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫ماهانه ‪ 200‬دالر‪ ،‬به احتمال فراوان در حساب درآمد جاری وارد می‏شود‪ .‬پرداخت‬ ‫یکباره در حســاب دارایی ذخیره می‏شود و ارثیه به وضوح در حساب‏ درآمد آتی‬ ‫جای می‏گیرد‪ .‬وجود حســاب‏های ذهنی می‏تواند کاهــش میل نهایی به مصرف‬ ‫را توضیح دهد‪ .‬خوشــبختانه برای حرکت از پیمایش‏های فرضی به انتخاب‏های‬ ‫واقعــی‪ ،‬داده‏های هزینه‏ای فراوانی در اختیار داریم‪ .‬در اینجا به ســه مثال در این‬ ‫خصوص نگاهی می‏اندازیم‪ .‬مثال نخست به تخفیف مالیاتی سال ‪ 2001‬در آمریکا‬ ‫بازمی‏گــردد‪ .‬اکثر خانوارهای آمریکایی در خالل یــک دوره ده هفته‏ای‪ ،‬تخفیف‬ ‫مالیاتی ‪ 300‬دالری یــا ‪ 600‬دالری را دریافت کردند‪ .‬سیاســت تخفیف مالیاتی‬ ‫بخشــی از یک تغییر بلندمدت در سیاست مالیاتی آمریکا بود که به‏طور وسیع به‬ ‫اطالع عموم رسیده بود‪ .‬پس دریافت این پول برای خانواده‏ها قابل پیش‏بینی بود‪.‬‬ ‫تنها موضوع‪ ،‬شــکاف زمانی میان دانســتن و به دســت آوردن پول (‪ 300‬یا ‪600‬‬ ‫دالر) بود‪ .‬جانشین‏پذیری می‏گوید که افراد باید از زمانی که می‏فهمند پولی به آنها‬ ‫می‏رسد (و نه زمان واقعی دریافت آن)‪ ،‬شروع به خرج کردن کنند‪ ،‬مگر آنکه پول‬ ‫به اندازه کافی در اختیار نداشــته باشــند‪ .‬اما حسابداری ذهنی حکایت از آن دارد‬ ‫که دریافت پول موجب انتقال از حساب درآمد آتی به یکی از حساب‏های درآمد‬ ‫جاری یا حســاب دارایی می‏شود و از این رو زمانی که پول اخذ می‏شود‪ ،‬به‏طور‬ ‫متفاوت با آن برخورد می‏شود‪.‬‬ ‫جانسون‪ 1‬و همکاران (‪ )2006‬با نگاهی به داده‏های هزینه‏ای از نحوه هزینه‏کرد‬ ‫خانواده‏ها‪ ،‬این سوال را مطرح ساختند که آیا دریافت تخفیف مالیاتی موجب تغییر‬ ‫در هزینه خانواده‏ها شده اســت یا خیر‪ .‬نمودار ‪ 2-28‬تفاوت در مخارج خانوارها‬ ‫را ســه ماه قبل و سه ماه بعد از دریافت تخفیف مالیاتی نشان می‏دهد‪ .‬خانواده‏های‬ ‫مختلف این پــول را در زمان‏های متفاوت دریافت کردنــد‪ .‬از این رو‪ ،‬این امکان‬ ‫که تغییر در مخارج ریشــه در فصلی بودن آن داشــته باشد‪ ،‬عمال غیرممکن است‪.‬‬ ‫در مقابل به نظر می‏رســد دریافت پول‪ ،‬عامل تغییر در هزینه‏ها باشــد‪ .‬این یافته با‬ ‫حسابداری ذهنی سازگار است و نه جانشین‏پذیری‪.‬‬ ‫یافتــه جالب دیگر در خصوص این تخفیف مالیاتــی تفاوت میان برنامه‏ریزی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪136‬‬

‫خانوار‏ها در شیوه هزینه‏کرد و عملکرد واقعی آنهاست‪ .‬شاپیرو‪ 1‬و اِسلمرود‪)2003( 2‬‬ ‫خانوارها را برحسب نحوه برنامه‏ریزی آنها برای هزینه‏کرد تخفیف‏ها مورد بررسی‬ ‫قرار دادند‪ .‬آنها دریافتند تنها ‪ 22‬درصد از خانوارهای بررسی‏شــده به دنبال خرج‬ ‫کردن تخفیف بودند‪ .‬در مقابل بیشــتر خانوارها می‏خواستند پول دریافتی را صرف‬ ‫بازپرداخت بدهی‏های خود کنند‪.‬‬ ‫این یعنی آنکه خانوارها برای قرار دادن پول در حساب دارایی خود برنامه‏ریزی‬ ‫کرده بودند‪ .‬به نظر می‏رســد آگاروال‪ 3‬و همکاران (‪ )2008‬توانسته باشند این یافته‬ ‫را تایید کنند‪ .‬آنها نشــان دادند که خانوارها ابتدا پول را با تســویه بدهی‏های خود‬ ‫ی کارت‏های اعتباری) «ذخیره» کرده و پس از آن مخارج خود را افزایش‬ ‫(مانند بده ‏‬ ‫داده‏اند‪ .‬می‏توانیم تمایز میان حســاب‏های جاری و دارایی را با بررســی مثال دوم‬ ‫پیگیــری کنیم‪ .‬این مثال بــه غرامت پرداختی دولت آلمان بــه بازماندگان یهودی‬ ‫در اواخــر دهه ‪ 1950‬بازمی‏گردد‪ .‬خانوارها مقادیــر مختلفی را به‏صورت یکجا و‬ ‫غیرمترقبه دریافت کردند‪.‬‬ ‫لندزبرگر‪ )1966( 4‬به این موضوع پرداخت که افراد دریافت‏کننده غرامت با این‬ ‫پول‏هــا چه کردند و در نهایت مخارج آنها را با مخارج طبیعی افراد مقایســه کرد‪.‬‬ ‫نتایج مطالع ‏ه او در نمودار ‪ 29-2‬نمایش داده شده است‪ .‬آنچنان که می‏بینیم‪ ،‬تفاوت‬ ‫میان میل نهایی به مصرف از دو منبع درآمد عادی و درآمد بادآورده (غرامت) بسیار‬ ‫اســت‪ .‬همانند موضوع تخفیف مالیاتی‪ ،‬این یافته نیز بر نبود جانشین‏پذیری تاکید‬ ‫دارد‪ .‬یافتــه جالب‏تر اهمیت اندازه درآمد بــادآورده از حیث میزان هزینه‏کرد یک‬ ‫خانواده از این درآمد اســت‪ .‬اگر غرامت پرداختی اندک باشد‪ ،‬دو برابر آن مصرف‬ ‫می‏شود‪ ،‬اما اگر این پرداختی زیاد باشد‪ ،‬تقریبا تمام آن پس‏انداز می‏شود‪ .‬این یافته‬ ‫ب ذهنی افراد اهمیت می‏یابد‪.‬‬ ‫نشان می‏دهد که چگونه میزان پول بسته به نوع حسا ‏‬ ‫درآمدهای اندک بادآورده به حساب جاری واریز مي‏شوند‪ ،‬در حالی‏که درآمدها و‬ ‫ثروت‏های غیرمترقبه در حساب پس‏انداز جای می‏گیرند‪.‬‬

‫‪4- Landsberger‬‬

‫‪3- Agarwal‬‬

‫‪2- Slemrod‬‬

‫‪1- Shapiro‬‬

‫نمودار ‪ -28-2‬تغییر در مخارج سه ماه پس از دریافت تخفیف مالیاتی نسبت به سه ماه قبل از دریافت آن‬

‫نمودار ‪ -29-2‬میل نهایی به مصرف از منافع بادآورده و غیرمترقبه نسبت به میل نهایی به مصرف از درآمدهای‬ ‫عادی دریافت‏کنندگان غرامت از دولت آلمان‬

‫منبع‪ :‬لندزبرگر (‪)1966‬‬

‫مثــال نهایی که می‏خواهم نگاهی به آن بیاندازم نســبت به دو مثال قبل کامال‬ ‫متفاوت اســت‪ .‬این مثال نشــان می‏دهد که حساب‏ها می‏توانند بسیار محدود و با‬

‫‪137‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫منبع‪ :‬جانسون و همکاران (‪)2006‬‬

‫دقت بیشــتری نسبت به حســاب‏هایی که تاکنون به آنها پرداختیم تعریف شوند‪.‬‬ ‫غالبا پول به دلیل مشــخصی پرداخت می‏شود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬کمک‏هزینه اوالد به‬ ‫خانواده‏هایی داده می‏شــود که دارای فرزند هستند‪ .‬جانشین‏پذیری به ما می‏گوید‬ ‫خانواده‏ها باید علت دریافت پول را در تصمیمات هزینه‏ای خود دخیل نکنند‪ ،‬در‬ ‫حالی‏که حســابداری ذهنی چنین نمی‏گوید‪ .‬کورمن‪ )2000( 1‬به داده‏های دریافتی‬ ‫از سیســتم کمک‏هزینه آلمان از سال ‪ 1978‬تا ‪ 1994‬نگاهی انداخته است‪ .‬در این‬ ‫ســال‏ها‪ ،‬تغییرات متعدد در سیســتم کمک‏هزینه به ما اجازه ارزیابی تخمین شیوه‬ ‫استفاده از کمک‏‏هزینه برای خرید وسایل مورد نیاز کودکان را می‏دهد‪ .‬این مطالعه‪،‬‬ ‫بر میزان هزینه خانواده‏های با یک فرزند برای خرید پوشــاک متمرکز شده است‪.‬‬ ‫نمــودار ‪ 30-2‬مهم‏ترین یافته‏های این تحقیق را به نمایش می‏گذارد‪ .‬میل نهایی به‬ ‫مصرف پوشاک کودکان از کمک‏هزینه اوالد‪ ،‬بسیار بیشتر از میل نهایی به مصرف‬ ‫آن از دیگر درآمدهاست‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪138‬‬

‫نمودار ‪ -30-2‬میل نهایی به مصرف پوشاک از دو منبع درآمد عادی و کمک‏هزینه اوالد‬

‫منبع‪ :‬کورمن (‪)2000‬‬

‫‪1- Kooreman‬‬

‫‪ -7-2‬پس‏انداز برای آینده‬

‫یکی از موضوعات باالخص بااهمیت در فرضیه چرخه زندگی‪ ،‬پس‏انداز است‪ .‬مردم‬ ‫برای بازنشستگی‪ ،‬خرید خانه‪ ،‬خرید یک ماشین نو و غیره نیازمند ذخیره پول هستند‪.‬‬ ‫در پایشی که توســط بنارتزی‪ 1‬و تالر (‪ )1999‬بر روی اعضای دانشکده‏ها و کارمندان‬ ‫دانشــگاه کالیفرنیای جنوبی صورت گرفت‪ ،‬فهمیده شد که افراد زمان بسیار اندکی را‬ ‫صرف تصمیمات سرمایه‏گذاری خود می‏کنند‪ .‬این تصمیمات مسلما تصمیماتی کامال‬ ‫معمولی‪ ،‬اما مهم و پیچیده‏اند‪ .‬از این رو به نظر می‏رســد افراد باید از روش‏های ساده‬ ‫اکتشافی استفاده کنند که آنها را در اتخاذ بسیار سریع تصمیمات یاری می‏رساند‪ .‬آیا این‬ ‫‪1- Benartzi‬‬

‫‪139‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫در مقابل‪ ،‬میل نهایی به مصرف پوشاک بزرگساالن از کمک‏هزین ‏ه اوالد‪ ،‬بسیار کمتر از‬ ‫میل نهایی به مصرف آن از دیگر درآمدهاست‪ .‬پس به نظر می‏رسد‪ ،‬کمک‏هزینه‏ها برای‬ ‫خود فرزندان استفاده شده‏اند‪ .‬هر سه مثال فوق‪ ،‬نشان‏دهنده نبود جانشین‏پذیری است‪.‬‬ ‫خانواده‏ها بسته به اینکه پول از کجا آمده است‪ ،‬چه میزان است و با چه هدفی پرداخت‬ ‫شده است به آن عکس‏العمل نشان می‏دهند‪ .‬مثال‏های بسیار دیگری را برای نشان دادن‬ ‫این نتیجه‏گیری ساده می‏توان آورد (به سوال مروری ‪ 11-2‬نگاه کنید)‪ .‬البته این یافت ‏ه با‬ ‫آنچه در بخش ‪ 2-2‬دیدیم نباید چنان عجیب به نظر رسد‪ .‬اگر افراد حساب‏های متعددی‬ ‫داشته باشند‪ ،‬طبیعی است که پول به‏آسانی از یک حساب به حساب دیگر منتقل نشود‪.‬‬ ‫حال سوالی که باید به آن بازگردیم آثار ضمنی چرخه زندگی است‪.‬‬ ‫یکی از یافته‏های ما آن بود که مردم نسبت به خرج درآمدهای کسب نشده آتی اکراه‬ ‫دارند‪ .‬آنها زمانی که تخفیف مالیاتی و غرامتی را دریافت کردند‪ ،‬شروع به خرج کردن‬ ‫آن کردند‪ .‬با این حال می‏دانیم که مردم به‏طور کلی درآمدهای کســب نشده را هزینه‬ ‫می‏کنند‪ .‬وام دانشجویی و وام رهنی برای خرید خانه‪ ،‬مثال‏هایی از این نوعند‪ .‬نکته در‬ ‫این اینجاست که مردم ممکن است درآمد عاید نشده را به مراتب کمتر از آنچه فرضیه‬ ‫چرخــه زندگی می‏گوید خرج کنند‪ .‬با توجه به اینکه عایدی پولی اکثر مردم در طول‬ ‫زندگیشان افزایش می‏یابد‪ ،‬مخارج آنها باید بیش از آنچه فرضیه چرخه زندگی می‏گوید‬ ‫از درآمدهایشان تبعیت کند‪ .‬این یک واقعیت قابل مشاهده است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪140‬‬

‫روش‏ها می‏توانند راه را برای آنها هموار ســازند؟ برای نشان‏دادن روش‏های اکتشافی‬ ‫پس‏انداز و ســرمایه‏گذاری‪ ،‬نمودار ‪ 31-2‬توزیع نرخ‏های مشارکت کسانی که به یک‬ ‫طرح بزرگ پس‏انداز بازنشستگی در سال های ‪ 2001‬و ‪ 2002‬پیوستند را نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫نرخ مشارکت بیانگر سهم درآمدی افراد است که به طرح پس‏انداز اختصاص می‏یابد‪.‬‬ ‫ســه روش اکتشافی در این داده‏ها قابل رویت هستند‪ .‬نخستین روش‪ ،‬روش «انتخاب‬ ‫ضریب پنج» است که در قله‏های ‪ 10 ،5‬و ‪ 15‬درصد دیده می‏شود‪ .‬دومین روش‪ ،‬روش‬ ‫«انتخاب حداکثر مجاز» است‪ .‬در سال ‪ ،2001‬حداکثر مجاز در طرح پرداخت ‪ 16‬درصد‬ ‫بود‪ ،‬در حالی‏که در سال ‪ 2002‬این رقم به ‪ 100‬درصد افزایش یافت‪ .‬این امر باعث افت‬ ‫شدید سهم افرادی است که نرخ ‪ 16‬درصد یا بیشتر را انتخاب کردند‪ .‬در نهایت در اکثر‬ ‫طرح‏های مشارکت‪ ،‬کارفرمایان نرخ مشارکت خود را به سقف نرخی مشخص منطبق‬ ‫ن رو‪ ،‬سومین روش اکتشافی‪ ،‬روش «انتخاب حداکثر تا دستیابی به انطباق‬ ‫می‏سازند‪ .‬از ای ‏‬ ‫کامل کارفرمایان» است‪ .‬در این طرح‪ ،‬حداکثر نرخ ‪ 6‬درصد بود که نشان می‏دهد چرا‬ ‫اکثر افراد این نرخ مشارکت را انتخاب کردند‪ .‬با دانستن این سه روش اکتشافی می‏توانیم‬ ‫با رضایت خاطر در مورد چرایی توزیع نرخ پرداخت به‏صورت نمودار ‪ 31-2‬توضیح‬ ‫دهیم‪ .‬پس از آن نگاهی دقیق‏تر از گذشــته به یکی از روش‏های اکتشافی بااهمیت‏تر‬ ‫می‏اندازیم که تاکنون توجهی به آن نکرده‏ایم‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -31-2‬نرخ مشارکت افرادی که در یک طرح مشارکتی مدون بزرگ شرکت کردند‬

‫منبع‪ :‬بنارتزی و تالر (‪)2007‬‬

‫‪ -1-7-2‬بیایید تنوع ببخشیم‬

‫‪141‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫در کنار نیاز به تصمیم‏گیری در مورد میزان پس‏انداز پول‪ ،‬یک سرمایه‏گذار باید در‬ ‫مورد کجایی ذخیره پول یا سرمایه‏گذاری نیز تصمیم‏گیری کند‪ .‬طرح‏های مشارکت‬ ‫پس‏‏انداز برای بازنشستگی معموال به پس‏انداز‏کنندگان مجموعه‏ای از صندوق‏ها و‬ ‫فرمت‏های ســرمایه‏گذاری را پیشنهاد می‏کنند که آنها می‏توانند پول خود را در آنها‬ ‫ســرمایه‏گذاری کنند‪ .‬بنارتزی و تالر (‪ )2001‬بــه بانک اطالعاتی نگاه انداختند که‬ ‫اطالعات ‪ 170‬طرح پس‏انداز بازنشستگی با نزدیک به ‪ 1/56‬میلیون مشارکت‏کننده‬ ‫را در خــود جای داده بود‪ .‬تعداد متوســط گزینه‏های ســرمایه‏گذاری در هر طرح‬ ‫حدود ‪ 6‬تا ‪ 7‬گزینه بود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬هر طرح به مشــارکت‏کنندگان اجازه می‏داد‬ ‫تا سرمایه‏گذاری خود را بین گزینه‏های سهام داخلی‪ ،‬سهام بین‏المللی‪ ،‬اوراق قرضه‬ ‫شرکتی‪ ،‬صندوق رشــد متوازن‪ ،‬اوراق قرضه دولتی و صندوق‏های سرمایه‏گذاری‬ ‫بازار پول تقســیم کنند‪ .‬این انتخاب که در کجا پول خود را ســرمایه‏گذاری کنیم‪،‬‬ ‫انتخابی پیچیده است‪ .‬یک گزینه اســتفاده از استراتژی ساده متنوع‏سازی است که‬ ‫‪1‬‬ ‫به آن روش اکتشــافی ‪ 1‬ام گفته می‏شود‪ .‬روش اکتشــافی ‪n‬‏ام پول ذخیره شده یا‬ ‫‪n‬‬ ‫ســرمایه‏گذاری شده را به مقدار مساوی بین تمامی صندوق‏ها و گزینه‏های موجود‬ ‫تقسیم می‏کند‪ .‬این روش یک روش اکتشافی ساده است‪ ،‬اما می‏تواند پس‏انداز کننده‬ ‫را در معرض انحراف ناشــی از تعداد گزینه‏های موجود قرار دهد‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫یک طرح با ســه گزینه سهام و یک گزینه پول را با طرحی دیگر با دو گزینه سهام‬ ‫و دو گزینه پول مقایســه کنید‪ .‬بر اساس روش اکتشافی ‪ 1‬ام‪ ،‬فرد در طرح نخست‬ ‫‪n‬‬ ‫‪ 75‬درصد و در طرح دوم ‪ 50‬درصد پولش را در ســهام سرمایه‏گذاری می‏کند‪25 .‬‬ ‫درصد اختالف در میزان سهام میان دو سبد سرمایه‏گذاری‪ ،‬اختالف بزرگی است‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫آیا می‏توان دید که افراد از روش اکتشــافی ‪ n‬ام اســتفاده می‏برند؟ بنارتزی و تالر‬ ‫طرح‏های ســرمایه‏گذاری را بر اساس سهم اندک‪ ،‬متوسط و باالی صندوق‏های سهام‬ ‫در میان گزینه‏های موجود طبقه‏بندی کردند‪ .‬نمودار ‪ 32-2‬سهم صندوق‏های سهام را با‬ ‫سهم سرمایه‏گذاری در سهام مقایسه کردند‪ .‬به‏راحتی می‏توان دید که واقعیت به‏سادگی‬ ‫آنچه روش اکتشــافی ‪ 1‬ام می‏گوید نیست‪ ،‬زیرا سهم سرمایه‏گذاری در سهام بیشتر از‬ ‫‪n‬‬ ‫سهم سرمایه‏گذاری در صندوق‏های سهام است‪ .‬با وجود این می‏بینیم افراد در طرحی که‬ ‫تعداد بیشتری گزینه‏های صندوق سهام دارد‪ ،‬سهام بیشتری می‏خرند‪.‬‬

‫نمودار ‪ -32-2‬ســهم صندوق‏های مبتنی بر ســهام و ســهم پس‏اندازهایی که پس‏اندازکنندگان در ســهام‬ ‫سرمایه‏گذاری کرده‏اند‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪142‬‬

‫آنهایی که در طرح‏های با صندوق سهام بیشتر سرمایه‏گذاری کرده‏اند‪ ،‬در سهام نیز بیشتر سرمایه‏گذاری کرده‏اند‪ .‬منبع‪ :‬بنارتزی‬ ‫و تالر (‪)2001‬‬

‫به‏سختی می‏توان نتیجه فوق را بدون توجه به انحراف ناشی از گزینه‏های انتخابی‬ ‫تفســیر کرد‪ .‬برای نمایش بهتر این انحراف‪ ،‬بنارتزی و تالر اطالعات یک شــرکت‬ ‫مشــخص را نیز تجزیه و تحلیل کردند‪ .‬این شرکت از آنجا جالب توجه بود که در‬ ‫اواخر ســال‏های ‪ 1994‬و ‪ ،1996‬گزینه‏های صندوق ارائه شده به سرمایه‏گذاران را‬ ‫تغییر داد‪ .‬نمودار ‪ 33-2‬تغییر در الگوهای ســرمایه‏گذاری در طول زمان را نشــان‬ ‫می‏دهد‪ .‬در سال ‪ 1994‬تعداد ‪ 4‬گزینه جدید صندوق به جمع گزینه‏های پیشنهادی‬ ‫اضافه شــد‪ .‬اما در ســال ‪ ،1996‬صندوق اوراق قرضه از میان گزینه‏ها خارج شد‪.‬‬ ‫می‏توانیم ببینیم که در انتهای ســال ‪ 1997‬سرمایه‏گذاری به‏طور یکنواخت در میان‬ ‫صندوق‏های باقی‏مانده توزیع شده بود‪ .‬نکته قابل توجه آن است که این شیوه توزیع‬ ‫باعث جابجایی باالی سرمایه‏ها به سوی صندوق‏های سهام شد‪ .‬در حالی‏که در سال‬ ‫‪ 1993‬تنها ‪ 18‬درصد ســرمایه‏گذاری‏ها در سها ‏م بود‪ ،‬این رقم در سال ‪ 1997‬به ‪76‬‬ ‫درصد افزایش یافت‪ .‬بسیار بعید است که این تغییر به واسطه تغییر در ترجیحات یا‬ ‫تغییر در الگوی پورتفوی بهینه باشد‪.‬‬

‫‪ -2-7-2‬بیایید تنوع نبخشیم‬

‫‪1‬‬ ‫ام زیاد نباشد‪ ،‬این روش معقول به نظر‬ ‫‪n‬‬

‫اگر تعداد گزینه‏ها (‪ )n‬در روش اکتشافی‬ ‫می‏رســد‪ .‬حال اگر تعداد گزینه‏ها زیاد باشد چه می‏شود؟ در این حالت شاید یک‬ ‫روش اکتشــافی شرطی ‪ 1‬ام مفید باشد که در آن تعداد محدودی صندوق انتخاب‬ ‫‪n‬‬ ‫و سپس سرمایه‏گذاری مساوی میان آنها صورت می‏گیرد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -33-2‬سهم سرمایه‏گذاری در هر یک از صندوق‏های طرح مشارکتی پس‏انداز شرکت‬

‫در سال ‪ 1994‬صندوق‏های جدید به جمع صندوق‏های قبل اضافه و در سال ‪ 1996‬صندوق اوراق قرضه حذف شد‪ .‬در‬ ‫نتیجه میزان سرمایه‏گذاری‏ها در سهام به شدت تغییر یافت‪ .‬منبع‪ :‬بنارتزی و تالر (‪)2001‬‬

‫هابرمن‪ 1‬و جیانگ‪ )2006( 2‬به تصمیمات ســرمایه‏گذاری بیش از پانصد هزار‬ ‫نفر از مشارکت‏کنندگان در طرح‏های تعریف شده مشارکتی در سال ‪ 2001‬نگاهی‬ ‫انداختند‪ .‬نمودار ‪ 34-2‬به مقایسه تعداد صندوق‏هایی که مشارکت‏کنندگان آنها را‬ ‫برای ســرمایه‏گذاری برگزیده‏اند با تعداد صندوق‏های موجود پرداخته است‪ .‬اکثر‬ ‫مشــارکت‏کنندگان در طرح‏هایی وارد شده‏اند که در آنها بیش از ده صندوق برای‬ ‫انتخاب وجود داشت‪ .‬علی‏‏‏‏رغم این واقعیت‪ ،‬اغلب آنها تنها بین یک تا ‪ 5‬صندوق‬ ‫را برای سرمایه‏گذاری برگزیدند‪ .‬پس آنها به وضوح در مورد مکان سرمایه‏گذاری‬ ‫‪2- Jiang‬‬

‫‪1- Huberman‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫‪143‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪144‬‬

‫خود به‏صورت گزینشــی عمل کردند‪ .‬این یافته با بخش نخســت روش اکتشافی‬ ‫شرطی ‪1 / n‬ام سازگار است‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫برای اینکه ببینیم آیا یافته‏های ما بخش دوم روش اکتشــافی شــرطی ‪ n‬ام را‬ ‫نیز تامین می‏کند‪ ،‬باید این موضوع را بررســی کنیم که مشــارکت‏کنندگان چگونه‬ ‫ســرمایه‏گذاری خود را بیــن صندوق‏های مختلف توزیع کرده‏انــد‪ .‬این کار‪ ،‬کار‬ ‫ساده‏ای نیست‪ .‬علت نیز آن است که ارزش صندوق‏ها در زمان باال و پایین می‏رود‬ ‫و از این رو حتی اگر یک ســرمایه‏گذار‪ ،‬ســرمایه خود را در ابتدا به‏طور مساوی‬ ‫میان صندوق‏ها توزیع کرده باشد‪ ،‬شاید پس از گذشت چندسال دیگر ارزش آنها‬ ‫مساوی نباشد‪.‬‬ ‫بــرای رفع این مشــکل‪ ،‬هابرمن و جیانگ مشــارکت‏کنندگان جدید را مورد‬ ‫بررسی قرار دادند‪ .‬نمودار ‪ 35-2‬نشان می‏دهد در هر یک از صندوق‏ها چه سهمی‬ ‫از شــرکت‏کنندگان سرمایه‏گذاری خود را متناســب با روش اکتشافی ‪ 1‬ام انجام‬ ‫‪n‬‬ ‫دادند‪ .‬آنچنان که می‏بینیم‪ ،‬به نظر می‏رســد سهم بزرگی از سرمایه‏گذاران با وجود‬ ‫دو‪ ،‬چهار‪ ،‬پنج و ده صندوق از روش اکتشافی ‪ 1‬ام استفاده برده‏اند‪ .‬این البته از نظر‬ ‫‪n‬‬ ‫شهودی موجه اســت‪ ،‬زیرا ‪ 1‬ام این اعداد مقادیری گرد است‪ .‬البته نمودار‪35-2‬‬ ‫‪n‬‬ ‫کمی گمراه‏کننده اســت‪ ،‬زیرا ســهم کل افرادی که از روش اکتشافی ‪ 1‬ام استفاده‬ ‫‪n‬‬ ‫کرده‏اند باید با توجه به تعداد صندوقی که برای ســرمایه‏گذاری برگزیده‏اند (یک‬ ‫صندوق‪ ،‬دو صندوق‪ ،‬ســه صندوق و غیره) معین شــود‪ .‬اگــر چنین رفتار کنیم‬ ‫درمی‏یابیم که رفتار ‪ 70‬درصد مشــارکت‏کنندگان با روش اکتشــافی شرطی ‪ 1‬ام‬ ‫‪n‬‬ ‫سازگار است‪.‬‬ ‫اگر خاطرتان باشــد‪ ،‬نمودار ‪ 32-2‬نشان داد که میزان سرمایه‏گذاری در سهام‬ ‫می‏تواند با باالرفتن ســهم صندوق‏های ســهام افزایش یابد‪ .‬البته مشخص بود که‬ ‫تغییر در تعداد گزینه‏های انتخابی سرمایه‏گذاری‪ ،‬کمتر از تغییر در تعداد گزینه‏های‬ ‫سرمایه‏گذاری پیشنهادی بود‪.‬‬ ‫هابرمــن و جیانــگ نیز نتیجه‏ای مشــابه گرفتند‪ .‬آنها نیــز در مطالعه خود به‬ ‫همبســتگی مثبت اما ضعیفی میان تعداد صندوق‏های ســهام پیشــنهادی و تعداد‬ ‫صندوق‏های منتخب دست یافتند‪ .‬یک امکان می‏تواند این باشد که زمانی که تعداد‬

‫نمودار ‪ -34-2‬تعداد صندوق‏های پیشنهادی و تعداد صندوق‏هایی که پس‏اندازکنندگان آنها را برمی‏گزینند‪.‬‬

‫عموما طرح‏ها دارای ده یا تعداد بیشــتر صندوق هســتند‪ .‬عموم سرمایه‏گذاران تعداد یک تا ‪ 5‬صندوق را برمی‏گزینند‪ .‬منبع‪:‬‬ ‫هابرمن و جیانگ (‪)2006‬‬

‫‪145‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫صندوق‏های پیشــنهادی اندک اســت (مانند نمودار‪ )33-2‬سرمایه‏گذاران ممکن‬ ‫است از تعداد صندوق‏های سهام پیشنهادی تاثیر بپذیرند‪ .‬اما اگر این تعداد افزایش‬ ‫یافت‪ ،‬این تاثیرپذیری تقریبا از بین می‏رود‪.‬‬ ‫حال چه این یافته درســت باشد یا نباشد‪ ،‬می‏توان دریافت که سرمایه‏گذارانی‬ ‫یافت می‏شــوند که از این روش‏های اکتشافی بهره می‏برند‪ .‬آنچه مشخص نیست‬ ‫آن است که آیا این روش‏ها برای سرمایه‏گذاران روش‏های بهینه‏ای هستند یا خیر‪.‬‬ ‫البتــه اگرچه می‏توان نمونه‏های اتفاقی موفقیت‏آمیــزی را در این میان دید‪ ،‬اما به‬ ‫ســختی می‏توان قبول کرد که مثال انتخاب نرخ مشارکت ‪ 10‬درصد یا تقسیم ‪75‬‬ ‫درصد به ‪ 25‬درصد میان سهام و پول بهینه باشد‪.‬‬ ‫البته ممکن اســت مثال نرخ مشارکت ‪ 10‬درصد تقریبا به خوبی مقادیر بهینه‬ ‫مثال ‪ 9/34‬درصد یا ‪ 11/28‬درصد باشــد‪ .‬شــاید هم افزایش مقدار سهام با تغییر‬ ‫تعداد صندوق‏های پیشــنهادی چیز بدی نباشد؟ اینها سواالت مهمی هستند که در‬ ‫فصول آتی به آنها باز خواهیم گشت‪.‬‬

‫نمودار ‪ -35-2‬ســهم مشارکت‏کنندگان جدید که رفتار آنها متناسب با روش اکتشافی ‪1 / n‬ام شرطی است‪،‬‬ ‫بدین معنا که سرمایه‏گذاری خود را به‏طور مساوی میان چند صندوق تقسیم می‏کنند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪146‬‬

‫منبع‪ :‬هابرمن و جیانگ (‪)2006‬‬

‫‪ -8-2‬مطالعات بیشرت‬

‫میــان این فصل و فصل بعد در زمینه مطالعات بیشــتر در بخش‏های ‪ 1-2‬و ‪2-2‬‬ ‫همپوشانی وجود دارد‪ .‬در این خصوص به‏طور مشخص مطالعه مقاالت تورسکی و‬ ‫کانمن (‪ ،)1986 ،1981‬کانمن و تورسکی (‪ ،)1983‬رابین (‪ ،)1998‬کانمن (‪)2003‬‬ ‫و تالر (‪ )2008‬ارزشــمند است‪ .‬یکی از موضوعاتی که بالنسبه کوتاه مورد بررسی‬ ‫قرار گرفت‪ ،‬موضوع جستجو بود‪.‬‬ ‫مقاله شانک (‪ )2009‬پیشرفت جدید در ادبیات این حوزه یعنی ارتباط جستجو‬ ‫و ضررگریزی را مطرح می‏سازد‪ .‬برای اطالعات بیشتر در خصوص بازارها مطالعه‬ ‫مقاالت ورنون اســمیت (‪ )2003 ،2003‬شــروع مناسبی به شــمار می‏روند‪ .‬اگر‬ ‫می‏خواهید اطالعات بیشــتری را در زمینه فرضیه چرخه زندگی و پس‏انداز بیابید‪،‬‬ ‫مقاالت شفرین و تالر (‪ ،)1998‬تالر (‪ ،)1990‬برونینگ و کراسلی (‪ )2001‬و بنارتزی‬ ‫و تالر (‪ )2007‬را در ابتدا مطالعه کنید‪.‬‬

‫‪ -9-2‬سواالت مروری‬

‫‪147‬‬

‫فصل دوم‪ :‬روش‏های ساده اکتشافی برای انتخاب‏های پیچیده‬

‫‪ -1‬اگر می‏خواهید یک تلفن موبایل‪ ،‬ابزارآالت‪ ،‬ماشین‪ ،‬خانه یا کار جدیدی بیابید‪،‬‬ ‫چگونه جستجو می‏کنید؟‬ ‫‪ -2‬چرا شرکتی که می‏خواهد برای محصول خود تبلیغات کند‪ ،‬ممکن است به‬ ‫فرضیه مقایسه تبادلی و حدگریزی عالقه‏مند باشد؟‬ ‫‪ -3‬آیا ممکن است آنا همزمان تحت تاثیر دو اثر مقایسه تبادلی و حدگریزی قرار گیرد؟‬ ‫‪ -4‬چرا زمان در اســتفاده از وابســتگی به مرجع مهم اســت؟ میزان احساس‬ ‫خوشــحالی کارول و آماندا را پس از یک روز‪ ،‬یک مــاه و ‪ ...‬از دریافت گزارش‬ ‫کارگزار خود مقایسه کنید‪.‬‬ ‫‪ -5‬آیا می‏توانید تمامی روش‏های اکتشافی را که در این فصل بیان کردیم لیست کنید؟‬ ‫‪ -6‬در مــورد این ادعا که «فرضیه عدم ضرر در خرید به معنای آن اســت که‬ ‫ارزش‏گذاری ‪ WTP‬قابل اعتماد‏تر از ارزش‏گذاری ‪ WTA‬است» اظهارنظر کنید؟‬ ‫‪ -7‬چرا ما انتظار داریم که ‪ EG‬بزرگ‏تر از ‪ WTA‬باشد؟‬ ‫‪ -8‬فرض کنید تمایل به پرداخت یک نفر برای یک کاال ‪ 10‬دالر و نقطه مرجع‬ ‫او ‪ 20‬دالر باشــد‪ .‬آیا اگر کاال ‪ 13‬دالر شود‪ ،‬او آن را خواهد خرید؟ این پاسخ چه‬ ‫چیزی به ما در مورد حراج‏های فوق‏العاده می‏آموزد؟‬ ‫‪ -9‬آیا این واقعیت که یک راننده تاکســی نه ساعت در روز کار می‏کند‪ ،‬به این‬ ‫معناست که او سطح مرجع تعداد ســاعات برای کارکردن دارد؟ [نکته‪ :‬شاید تابع‬ ‫مطلوبیت او در نه ساعت شیب‏دارتر شود‪ .‬سطح مرجع تعداد ساعت کار می‏بایست‬ ‫از برخی متغیرهای برونزا مانند تعداد ساعت کار کردن دوستان او تاثیر پذیرد‪ .‬اما آیا‬ ‫همیشه ممکن است که عوامل خارجی را از ترجیحات وی تفکیک کنیم‪].‬‬ ‫‪ -10‬با استفاده از مفاهیم جستجو‪ ،‬اثرات مقایسه‏ای و وابستگی به مرجع توضیح‬ ‫دهیــد که چرا وقتــی فردی که در حال جابجایی اســت‪ ،‬زمانی که در مبدا قیمت‬ ‫آپارتمان حول و حوش ‪ 200.000‬دالر و در مقصد حوالی ‪ 300.000‬دالر اســت‪،‬‬ ‫تمایلی به خرید آپارتمان در مقصد ندارد؟‬ ‫‪ -11‬تصور کنید که آنا مالک خانه خود اســت و قیمت خانه در حال افزایش‬ ‫اســت‪ .‬آیا او باید مخارج خود را افزایش دهد؟ حال فرض کنید که او پولش را در‬ ‫بازار سهام سرمایه‏گذاری کرده و قیمت سهام در حال پایین آمدن است‪ .‬آیا او باید‬ ‫مخارج خود را کاهش دهد؟‬

‫فصل سوم‬ ‫انتخاب توام با ریسک‬ ‫«بدون ریســک‏ترین طریقه دو برابر کردن پول آن است که‬ ‫یک‏بار آن را روی هم تا کرده و داخل جیبتان بگذارید‪».‬‬ ‫کین هوبارد‬

‫‪1‬‬

‫‪1- Kin Hubbard‬‬

‫‪149‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫انتخاب‏هــای اقتصادی‪ ،‬تقریبا همیشــه با نااطمینانی‏هایــی در مورد اینکه چه‬ ‫نتیجه‏ای در پی خواهند داشــت‪ ،‬همراه هستند‪ .‬مثال شخصی را در نظر بگیرید که‬ ‫خواروبار می‏خرد‪ ،‬بدون اینکه اطمینان داشــته باشــد مزه آن چقدر خوب خواهد‬ ‫بــود‪ .‬او اتومبیلی نو خریداری می‏کند‪ ،‬بدون اینکه بداند چگونه و برای چه مدتی‬ ‫کار خواهــد کرد؛ یک بلیط هواپیمایی می‏خرد‪ ،‬بــدون اینکه بداند هواپیما تاخیر‬ ‫خواهد داشت یا خیر؛ خانه خود را بیمه می‏کند‪ ،‬به این دلیل که نمی‏داند خانه‏اش‬ ‫مورد سرقت قرار خواهد گرفت یا نه؛ در بازار سهام سرمایه‏گذاری می‏کند‪ ،‬بدون‬ ‫اینکه بداند ارزش سهام افزایش پیدا می‏کند یا کاهش‪.‬‬ ‫در فصل قبل دیدیم که عدم اطمینان و بالتکلیفی‪ ،‬منجر به دل‏بخواهی شــدن‬ ‫انتخاب‏هــا و تحت کنترل نبودن پیامد‏های حاصل از آنها‪ ،‬می‏شــود‪ .‬آنچه در این‬ ‫فصل به دنبال آن هســتم‪ ،‬بررسی جزئیات بیشتری از پیامد‏های مهم دیگر ریسک‬ ‫است‪ .‬قبل از شروع‪ ،‬تمایزی وجود دارد که باید آن را شرح دهم‪.‬‬ ‫زمانی می‏توانیم بگوییم فردی در وضعیت ریســک قرار دارد که آن فرد بداند‬ ‫چه چیزی می‏تواند رخ دهد و اینکه چقدر محتمل اســت‪ .‬به عنوان مثال شخصی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪150‬‬

‫روی پرتاب یک ســکه‪ ،‬ده دالر شرط‏بندی می‏کند؛ او می‏داند که احتمال ‪50-50‬‬ ‫برای رو یا پشــت آمدن وجود دارد و اگر رو بیاید‪ 10 ،‬دالر برنده می‏شــود و در‬ ‫صورت پشــت آمدن‪ 10 ،‬دالر می‏بازد‪ .‬اما زمانی گفته می‏شــود که شــخص در‬ ‫وضعیت عــدم اطمینان قرار دارد که او قادر به دانســتن برخی از نتایج ممکن یا‬ ‫احتمال رخ دادنشــان نباشــد‪ .‬به عنوان مثال شخصی که بلیط هواپیما رزرو کرده‪،‬‬ ‫بعید است که تمام تاخیرهای ممکن یا مشکالتی را که می‏توانند رخ دهند و تجربه‬ ‫فرد را از پرواز تغییر دهند‪ ،‬بداند‪.‬‬ ‫اغلب موقعیت‏هایی که با آنها رو‏به‏رو می‏شویم‪ ،‬وضعیت عدم اطمینان هستند‪.‬‬ ‫حتی پرتاب یک سکه می‏تواند به روش‏های مختلفی دچار تورش باشد‪ .‬همچنین‬ ‫مدل‏سازی وضعیت عدم اطمینان بســیار سخت‏تر از مدل‏سازی وضعیت ریسک‬ ‫بوده و بدون دانســتن تبعات ناشی از وجود ریسک‪ ،‬نمی‏توانیم زیاد در مورد عدم‬ ‫اطمینان تامل کنیم‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬طبیعی است که بر وضعیت ریسک تمرکز کنیم و این کاری است که‬ ‫در این فصل قصد انجام آن را دارم‪ .‬این روند باعث می‏شــود که بر روی آنچه در‬ ‫پی آن هستیم‪ ،‬کنترل داشته باشــیم و همان‏طور که خواهید دید‪ ،‬موارد قابل تامل‬ ‫زیادی را برایمان به ارمغان خواهد آورد‪ .‬اما زیاد مایوس نباشید‪ ،‬زیرا در فصل‏های‬ ‫‪ 5‬و ‪ ،9‬به بررسی موضوع انتخاب در شرایط عدم اطمینان باز خواهیم گشت‪.‬‬

‫‪ -1-3‬مطلوبیت انتظاری‬

‫برای تشــریح برخی از موضوعات‪ ،‬شخصی به نام «آلن» را در نظر بگیرید که در‬ ‫حال تصمیم‏گیری برای بیمه کردن یا بیمه نکردن اتومبیل خود است‪ .‬جدول ‪1-3‬‬ ‫انتخاب‏های ممکن برای او را به‏طور خالصه نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫این نوعی از انتخاب توأم با ریسک است‪ ،‬زیرا به یقین نمی‏داند که آیا اتومبیل‬ ‫او به ســرقت خواهد رفت‪ ،‬دچار تصادف خواهد شد یا اینکه آیا از او برای اثبات‬ ‫داشتن بیمه سوال خواهد شد یا خیر‪.‬‬

‫جدول ‪ 3-1‬نتایج ممکن خرید بیمه توسط آلن‬

‫احتمال‬

‫سرقت‬ ‫اتومبیل‬

‫تصادف‬ ‫اتومبیل‬

‫‪0/05‬‬

‫عدم سرقت‪ ،‬تصادف یا متوقف‬ ‫متوقف شدن توسط پلیس‬ ‫شدن توسط پلیس‬

‫‪0/05‬‬

‫‪0/10‬‬

‫‪0/80‬‬

‫ثروت فرد در صورت خرید بیمه کامل ‪ 61‬دالر‬

‫‪ 61‬دالر‬

‫‪ 61‬دالر‬

‫‪ 61‬دالر‬

‫بیمه سرقت‬

‫‪ 64‬دالر‬

‫‪ 14‬دالر‬

‫‪ 64‬دالر‬

‫‪ 64‬دالر‬

‫عدم بیمه‬

‫‪ 20‬دالر‬

‫‪ 20‬دالر‬

‫‪ 30‬دالر‬

‫‪ 70‬دالر‬

‫‪151‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫او ‪ 20‬دالر پــول و یک اتومبیل به ارزش ‪ 50‬دالر (در صورت تمایل می‏توانید‬ ‫ایــن ارقام را در ‪ 1000‬دالر ضرب کنید) دارد‪ .‬هزینه بیمه کامل ‪ 9‬دالر اســت که‬ ‫در نتیجه آن‪ ،‬ثروت فرد ‪ 61=20+50-9‬دالر خواهد شــد‪ .‬هزینه بیمه سرقت تنها‬ ‫‪ 6‬دالر اســت‪ ،‬اما اتومبیل را در برابر تصادف بیمه نمی‏کند‪ .‬عدم بیمه هیچ هزینه‏ای‬ ‫ندارد‪ ،‬ولی او را در مقابل سرقت‪ ،‬تصادف و جریمه ‪ 40‬دالری توسط پلیس به دلیل‬ ‫نداشتن بیمه‪ ،‬آسیب‏پذیر می‏کند‪ .‬آیا او باید اتومبیل خود را بیمه کند؟‬ ‫ما معموال می‏بایســت عالقه‏مند به چیزهایی باشیم که چشم‏انداز (دورنما) نامیده‬ ‫می‏شوند‪ .‬یک چشم‏انداز‪ ،‬لیستی از احتمال چیزهایی که رخ می‏دهند‪ ،‬به همراه پیامد پولی‬ ‫آنها در صورت رخدادشــان است‪ .‬در مثال بیمه سه چشم‏انداز وجود دارد‪ :‬چشم‏انداز‬ ‫بیمه کامل که در آن احتمال داشتن ‪ 61‬دالر برابر ‪ 1‬است؛ که به‏صورت (‪ )1,$61‬نوشته‬ ‫می‏شود‪ .‬چشم‏انداز بیمه سرقت که در آن با احتمال ‪ 0/95‬او دارای ‪ 64‬دالر و با احتمال‬ ‫‪ 0/05‬دارای ‪ 14‬دالر ثروت خواهد بود؛ که به‏صورت(‪0.05 ,$14‬؛ ‪ )0.95, $64‬نوشــته‬ ‫می‏شود‪ ،‬و باالخره چشــم‏انداز عدم بیمه که در آن با احتمال ‪ 0/1‬او دارای ‪ 20‬دالر‪ ،‬با‬ ‫احتمــال ‪ 0/1‬دارای ‪ 30‬دالر و با احتمال ‪ 0/8‬دارای ‪ 70‬دالر خواهد بود؛ که ب ‏ه صورت‬ ‫(‪$0.8 , $70‬؛‪$0.1 . $30‬؛ ‪ )0.1 ,$20‬نوشته می‏شود‪.‬‬ ‫به‏طور کلی می‏توانیم یک چشــم‏انداز را با لیست ) ‪(P1, x1; P2 , x 2 ;…,Pn ,x n‬‬ ‫بنویسیم‪ ،‬که در آن‪ Pi ،‬احتمال به دست آوردن پیامد پولی ‪ xi‬است‪.‬‬ ‫ما به این دلیل به چشم‏اندازها عالقه داریم که اینها همان چیزی هستند که یک‬ ‫شــخص باید انتخاب کند‪ .‬در مثال بیمه‪ ،‬آلن باید تصمیم بگیرد که «بیمه کامل» را‬ ‫انتخاب کند‪ ،‬یا «بیمه ســرقت» یا «عدم بیمه» را‪ .‬بنابراین‪ ،‬احتیاج به مدلی داریم که‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪152‬‬

‫نشان دهد افراد چگونه چشم‏اندازها را انتخاب می‏کنند‪ .‬روش استاندارد‪ ،‬استفاده از‬ ‫مطلوبیت انتظاری است‪ .‬برای محاسبه مطلوبیت انتظاری‪ ،‬از تابع مطلوبیت ‪ u‬که پول‬ ‫را به مطلوبیت تبدیل می‏کند‪ ،‬استفاده می‏کنیم‪ .‬این همان تابع مطلوبیتی است که در‬ ‫فصل قبل دیدیم و دقیقا همانند قبل به منظور سهولت انجام کار‪ ،‬از چیزهای دیگر‬ ‫غیر از پول صرف‏نظر می‏کنیم‪ .‬بنابراین اگر آلن مقدار ‪ x‬پول داشته باشد‪ ،‬مطلوبیت‬ ‫او )‪u(x‬اســت‪ .‬مطلوبیت انتظاری چشــم‏انداز ) ‪ A = ( P1, x1; P2 , x 2 ; …;Pn , x n‬با‬ ‫استفاده از فرمول زیر به دست می‏آید‪:‬‬ ‫‪n‬‬ ‫) ‪U(A) = ∑ Pi u(x i‬‬ ‫(‪) 1-3‬‬ ‫‪i =1‬‬ ‫ســپس می‏توانیم پیش‏بینی کنیم که مردم چشــم‏اندازی را انتخاب می‏کنند که‬ ‫بیشــترین مطلوبیت انتظاری را داشته باشــد‪ .‬این به ما راهی ساده برای پیش‏بینی‬ ‫انتخاب افراد در شرایط ریسک نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫برای مالحظه چگونگی کارکرد قاعده فوق‪ ،‬در مثال بیمه‪ ،‬به مقایسه انتخاب‏های‬ ‫آلن با ســه تابع مطلوبیت مختلف ممکن می‏پــردازم‪ .‬جدول ‪ 2-3‬مقادیر عددی و‬ ‫نمودار ‪ 1-3‬شکل آنها را نشان می‏دهد‪ .‬با تابع مطلوبیت خطی مالحظه می‏کنیم که‬ ‫بیمه سرقت‪ ،‬بیشترین مطلوبیت انتظاری را به همراه خواهد داشت‪ .‬اگر تابع مطلوبیت‬ ‫به اندازه کافی مقعر باشد‪ ،‬بیمه کامل بیشترین مطلوبیت انتظاری را حاصل می‏کند؛ و‬ ‫اگر تابع مطلوبیت به اندازه کافی محدب باشد‪ ،‬عدم بیمه بیشترین مطلوبیت انتظاری‬ ‫را دارد‪ .‬مثال نشان می‏دهد که چگونه چشم‏اندازه‏هایی که باالترین مطلوبیت انتظاری‬ ‫را دارند‪ ،‬به شکل تابع مطلوبیت بستگی خواهند داشت‪ .‬برای تشریح چگونگی آن‪،‬‬ ‫ابتدا باید امید ریاضی یا ارزش انتظاری چشم‏انداز ‪ A‬را به‏صورت زیر تعریف کنم‪:‬‬ ‫‪n‬‬ ‫(‪) 2-3‬‬ ‫‪V(A) = ∑ Pi X i‬‬ ‫‪i =1‬‬

‫جدول ‪ -2-3‬مطلوبیت انتظاری آلن بستگی به شکل تابع مطلوبیت او دارد‪.‬‬ ‫انتخاب پیش‏بینی شده‬

‫مطلوبیت انتظاری در صورت انتخاب‬ ‫عدم بیمه‬

‫بیمه سرقت‬

‫بیمه کامل‬

‫بیمه سرقت‬

‫‪61‬‬

‫‪61/5‬‬

‫‪61‬‬

‫بیمه کامل‬

‫‪76/9‬‬

‫‪77/9‬‬

‫‪78/1‬‬

‫عدم بیمه‬

‫‪81‬‬

‫‪78‬‬

‫‪74/4‬‬

‫تابع مطلوبیت‬

‫‪: u(x) = x‬خطی‬ ‫‪: u(x) = 10 x‬مقعر‬

‫‪: u(x) = x 2 / 50‬محدب‬

‫نمودار ‪ -1-3‬ســه تابع مطلوبیت‪ :‬تابع مطلوبیت مقعر‪ ،‬ریسک‏گریز بودن آلن‪ ،‬محدب آن ریسک‏پذیر بودن و‬ ‫خطی آن ریسک خنثی بودن آلن را نشان می‏دهند‬

‫احتمال پایین‏تر بودن ثروت از‬ ‫مقدار انتظاری‬

‫حداکثر مقدار ممکن‬

‫حداقل مقدار ممکن ارزش انتظاری‬

‫بیمه‬

‫‪0/00‬‬

‫‪61‬‬

‫‪61‬‬

‫‪61‬‬

‫بیمه کامل‬

‫‪0/05‬‬

‫‪64‬‬

‫‪14‬‬

‫‪61/5‬‬

‫بیمه سرقت‬

‫‪0/20‬‬

‫‪70‬‬

‫‪20‬‬

‫‪61‬‬

‫عدم بیمه‬

‫تنها تفاوت معادله (‪ )1-3‬و (‪ )2-3‬در این اســت کــه در (‪ )2-3‬پیامد پولی را به‬ ‫مطلوبیت تبدیل نکرده‏ایم‪ .‬این به آن معنی اســت که پیامد پولی انتظاری را در عوض‬ ‫مطلوبیت انتظاری به دست می‏آوریم‪ .‬در مثال‪ ،‬بیمه سرقت بیشترین ارزش انتظاری را‬ ‫دارد‪ .‬با اینکه انتخاب چشم‏اندازی که بیشترین ارزش انتظاری را دارد‪ ،‬بهترین کار است‪،‬‬ ‫اما امری واضح نیست‪ .‬زیرا آلن خواهد خواست که ریسکی بودن هر چشم‏انداز را نیز در‬ ‫نظر بگیرد‪ .‬تبادل بین ارزش انتظاری و ریسک در نمودار (‪ )3-3‬نشان داده شده است‪ .‬با‬ ‫بیمه کامل‪ ،‬آلن می‏داند پیامد او ‪ 61‬دالر است‪ ،‬که هیچ ریسکی در آن وجود ندارد‪ .‬زیرا‬ ‫در هر حالت ثروت او ‪ 61‬دالر اســت و ممکن است آلن آن را دوست داشته باشد‪ .‬در‬ ‫واقع او آن را به قدری دوست دارد که برای رسیدن به آن حاضر است ‪ 0/5‬دالر ارزش‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫جدول ‪ -3-3‬ارزش انتظاری و ریسک انتخاب‏های مختلف (اعداد به دالر)‬

‫‪153‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪154‬‬

‫انتظاری را فدا کند‪ .‬در چنین حالتی می‏گوییم او ریســک‏گریز است‪ .‬یک فرد موقعی‬ ‫ریسک‏گریز است که مقدار معین و مطمئن از پول را به ارزش انتظاری یک چشم‏انداز‬ ‫که دقیقا با آن مقدار معین پول برابری می‏کند‪ ،‬به منظور اجتناب از ریسک ترجیح دهد‪.‬‬ ‫در نقطه مقابل ممکن است آلن قمار کردن را دوست داشته باشد و عدم بیمه را انتخاب‬ ‫کند‪ .‬زیرا در این انتخاب بیشترین ریسک نهفته است‪ .‬در این حالت او را ریسک‏پذیر‬ ‫می‏گویند‪ .‬یک شخص موقعی ریسک‏پذیر است که چشم‏انداز ریسکی را به چشم‏انداز‬ ‫مطمئن‪ ،‬که هر دو دارای ارزش پولی یکسان هستند‪ ،‬ترجیح دهد‪ .‬اینکه آلن ریسک‏گریز‬ ‫یا ریسک‏پذیر است‪ ،‬به انحنای تابع مطلوبیت او بستگی دارد‪.‬اگر تابع مطلوبیت او مقعر‬ ‫باشد‪ ،‬در صورتی که ثروت او کم شود‪ ،‬در مقایسه با حالتی که ثروت او به همان اندازه‬ ‫زیاد می‏شود‪ ،‬مقدار مطلوبیت از دست رفته او در اثر کاهش ثروت‪ ،‬بیشتر از مطلوبیت‬ ‫کسب شده او در صورت افزایش ثروت است‪.‬‬ ‫بنابراین ترجیح نمی‏دهد برای به‏دســت آوردن یک عایدی‪ ،‬خود را در معرض‬ ‫ریسک زیان قرار دهد‪ ،‬لذا او ریسک‏گریز است‪ .‬اگر تابع مطلوبیت او محدب باشد‪،‬‬ ‫در صورتی که ثروت او کم شــود‪ ،‬در مقایسه با حالتی که ثروت او به همان اندازه‬ ‫زیاد شــود‪ ،‬مقدار مطلوبیت از دست رفته او در اثر کاهش ثروت کمتر از مطلوبیت‬ ‫کسب‏شده او در صورت افزایش ثروت است‪ .‬بنابراین ترجیح می‏دهد برای به‏دست‬ ‫آوردن عایدی‪ ،‬خود را در معرض ریسک زیان قرار دهد و لذا او ریسک‏پذیر است‪.‬‬ ‫پس انحنای تابع مطلوبیت چیزهای زیادی را نشان می‏دهد‪ .‬دو معیار شناخته شده و‬ ‫عمومی برای اندازه‏گیری ریسک‏گریزی وجود دارد‪ :‬یکی معیار ریسک‏گریزی مطلق و‬ ‫دیگری معیاری ریسک‏گریزی نسبی است‪ .‬خیلی مهم نیست که دقیقا بدانید که اینها چه‬ ‫هستند‪ ،‬ولی فرمول‏های آنها به‏صورت زیر است‪:‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫)‪ : rur = − x u′′(x‬ریسک‏گریزی نسبی‬ ‫)‪u(x‬‬

‫")‪ : rua = − u(x‬ریسک‏گریزی مطلق‬ ‫')‪u(x‬‬

‫که در آن )‪ u ′(x‬و )‪ u ′′(x‬مشــتق اول و دوم تابع مطلوبیت نســبت به ‪ x‬است‪.‬‬ ‫اگر آلن ریســک خنثی باشد ‪ u(x)=x‬و مقدار ریســک‏گریزی نسبی و مطلق برابر‬

‫صفر است و اگر ریسک‏گریز باشــد‪ ،‬مقادیر فوق مثبت بوده و اگر ریسک‏گریزتر‬ ‫باشــد‪ ،‬مقادیر فوق بزرگ‏تــر خواهند بود‪ .‬روش‏های متفاوتی بــرای اندازه‏گیری‬ ‫ریسک‏گریزی وجود دارد (روش تحقیق ‪ 1-3‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫اقتصاددانان دوستدار ساده‏سازی هستند و بنابراین دو تابع مطلوبیت مورد توجه‬ ‫ویژه است؛ چرا که آنها بیانگر ریسک‏گریزی مطلق ثابت (‪ )CARA‬و ریسک‏گریزی‬ ‫نسبی ثابت (‪ )CRRA‬هستند‪ .‬حتی خیلی مهم نیست که شما بدانید آنها چه هستند‪،‬‬ ‫ولی شکل آنها به‏صورت زیر است‪:‬‬ ‫ ‬ ‫‪x1−r‬‬ ‫‪r‬‬ ‫‪u‬‬

‫‪1 − rur‬‬

‫= )‪CRRA :U(x‬‬ ‫) ‪Uv ( x‬‬ ‫)‪J(x‬‬

‫‪rur = − x‬‬

‫روش تحقیق ‪1-3‬‬ ‫اندازه‏گیری ریسک‏گریزی‬ ‫با توجه به اینکه ریســک اساس بسیاری از تصمیم‏گیری‏ها در اقتصاد است‪،‬‬ ‫ضروری است که سطح ریسک‏گریزی را بدانیم؛ حتی اگر عالقه‏مند به چگونگی‬ ‫واکنش شــخص به ریسک نباشیم‪ .‬روش‏های بسیار زیادی برای اندازه‏گیری‬ ‫ریسک‏گریزی وجود دارد که با برخی از آنها در طول این فصل آشنا خواهیم‬ ‫شد‪ .‬ایده اصلی در اغلب این روش‏ها یکسان است‪:‬‬ ‫انتخاب‏های افراد مشــاهده می‏شــوند و آنــگاه برای تخمیــن پارامترهای‬

‫‪155‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫زیبایی تابع ‪ CARA‬و ‪ CRRA‬در این است که احتیاج به دانستن تنها یک عدد‬ ‫هستیم و آن هم سطح ریسک‏گریزی است‪ .‬پس از آن می‏توانیم انتخاب توام با ریسک‬ ‫را مدل‏سازی کنیم‪ ،‬زیرا تابع مطلوبیت را می‏دانیم و می‏توانیم مطلوبیت انتظاری را‬ ‫برای یافتن حداکثر مطلوبیت به‏کار ببریم‪ .‬جای تعجب نیست که مطلوبیت انتظاری‬ ‫روشی اســتاندارد برای مدل‏سازی انتخاب در شرایط ریسک‏شده است‪ .‬اگر سطح‬ ‫ریسک‏گریزی آن را بدانیم‪ ،‬می‏توانیم انتخاب او را در هر چشم‏انداز پیش‏بینی کنیم‪.‬‬

‫) ‪u"( x‬‬

‫ت‬ ‫‪ rua = −‬وارد تابــع مطلوبیت ‪ CARA‬یا ‪ CRRA‬می‏شــوند‪ .‬تفاو ‏‬ ‫) ‪u '( x‬‬ ‫روش‏ها‪ ،‬در انتخاب‏های مشاهده شده است‪ .‬الزم به بیان نیست که تجربیات‬ ‫آزمایشــگاهی یکــی از روش‏های به‏کار گرفته شــده اســت‪ .‬در این روش‬ ‫چشــم‏اندازهایی با مقدار پول اندک آزمایش می‏شوند‪ .‬در روش‏های تجربی‬ ‫می‏توان ریسک‏گریزی را در بازار بیمه دارایی انجام داد‪ .‬در این حالت‏ها می‏توان‬ ‫ب روی چشــم‏انداز‏هایی با مقادیر پول نسبتا کم و زیاد را مشاهده کرد‬ ‫انتخا ‏‬ ‫(بخش ‪ 7-3‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫یک روش جالب و متفاوت برای اندازه‏گیری ریســک‏گریزی‪ ،‬توســط چتی‬ ‫(‪ )2006‬ارائه شده است‪ .‬این روش انتخاب روی چشم‏انداز‏ها را به‏کار نمی‏برد‪،‬‬ ‫بلکه در عوض توجهش مســتقیما به اندازه‏‏گیری انحنای تابع مطلوبیت )‪u(x‬‬ ‫‪a‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪156‬‬

‫‪r‬‬

‫اســت و آن چیزی اســت که ما می‏خواهیم با آن ‪ ru‬یا ‪ ru‬را محاسبه کنیم؛‬ ‫چرا که هر چقدر )‪ u(x‬انحنای بیشــتری داشــته باشد‪ ،‬ریسک‏گریزی بیشتر‬ ‫شخص را نشان می‏دهد‪ .‬انحنای )‪ u(x‬با مشاهده عرضه کار تخمین زده شده‬ ‫اســت‪ .‬برای تشــریح چگونگی انجام این کار‪ ،‬هر چقدر انحنای )‪ u(x‬بیشتر‬ ‫باشــد‪ ،‬فرد از داشتن پول بیشتر زودتر ارضاء می‏شود‪ .‬یعنی شخص با داشتن‬ ‫پول کافی‪ ،‬چندان تمایل به داشتن پول بیشتر ندارد‪ .‬اگر افرادی با داشتن پول‬ ‫کافی ارضاء شــوند‪ ،‬آنها تمایلی به پذیرش ریســک از دست دادن پول برای‬ ‫به‏دست آوردن پول بیشتر نشان نمی‏دهند‪ .‬بنابراین‪ ،‬این نوع افراد ریسک‏گریز‬ ‫هســتند و هیچ تمایلی برای افزایش درآمد خود ندارند و لذا اگر دستمزدها‬ ‫باال باشــند‪ ،‬آنها تمایلی به کار اضافی ندارند‪ .‬امــا با نگاه به واکنش افراد به‬ ‫تغییر دستمزدها‪ ،‬می‏توان ریسک‏گریزی را تخمین زد‪ .‬مشکلی که اقتصاددانان‬ ‫با آن مواجه هســتند‪ ،‬این است که مطالعات مختلف نتایج خیلی مختلفی از‬ ‫ریسک‏گریزی ارائه می‏دهند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬چتی تخمین می‏زند که باید ‪rur‬‬ ‫کمتر از دو باشد‪ .‬در حالی‏که برخی آن را ‪ 1000‬تخمین زده‏اند‪ .‬این امر نشان‬ ‫می‏دهد که هیچ معیار واقعی ریســک‏گریزی که بتواند آن را برای حالت‏های‬ ‫مختلف اندازه‏گیری کند‪ ،‬وجود ندارد‪.‬‬

‫بنابراین مطلوبیت انتظاری‪ ،‬طریقه شــفاف و ســاده‏ای را برای فهم چگونگی‬ ‫تصمیم‏گیری افراد در مواجه با ریسک ارائه می‏دهد‪ .‬با توجه به سادگی بیش از حد‬ ‫آن‪ ،‬این ســوال پیش می‏آید که‪ :‬آیا آن تمام مقوله‏های موثر در تصمیم‏گیری را در‬ ‫بــر می‏گیرد که در پیش‏بینی و مدل‏ســازی تصمیمات دقیقا از یک عدد که حاصل‬ ‫مطلوبیت انتظاری اســت‪ ،‬تبعیت کنیم؟ تنها راه فهم این مســئله‪ ،‬بررسی و تحلیل‬ ‫داده‏هاســت‪ .‬برای شروع می‏توان یکســری از مثال‏ها را ارائه کرد که داللت بر آن‬ ‫دارنــد که مطلوبیت انتظاری نمی‏تواند هر آنچه مشــاهده می‏کنیم را توضیح دهد‪.‬‬ ‫این مثال‏ها مقدمه‏ای هســتند که می‏گویند باید به چیزی فراتر از مطلوبیت انتظاری‬ ‫بیاندیشیم‪ .‬با مثال‏هایی که ارائه می‏شود‪ ،‬شما تشویق به انجام انفرادی آنها می‏شوید‬ ‫که چه چیز را و چرا انتخاب می‏کنید‪.‬‬

‫‪ -1-1-3‬تناقص آ ِلی‬

‫‪1‬‬

‫(‪) 4-3‬‬

‫)‪0 / 33 U (2500) >0 / 34 U (2400‬‬

‫‪1- Allais Paradox‬‬

‫‪157‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫چشــم‏اندازه‏های جدول ‪ 4-3‬را در نظر بگیرید‪ .‬وقتی از افراد پرســیده می‏شود که‬ ‫بیــن ‪ A‬و ‪ B‬انتخاب کنند‪ ،‬اغلب چشــم‏انداز ‪ B‬را انتخــاب می‏کنند‪ .‬وقتی به آنها‬ ‫گفته می‏شــود بین ‪ C‬و ‪ D‬انتخــاب انجام دهند‪ ،‬آنها ‪ C‬را انتخــاب می‏کنند‪ .‬این‬ ‫انتخاب‏ها قابل درک هســتند ولی با نظریه مطلوبیت انتظاری ســازگار نیستند ؛ که‬ ‫اغلب به تناقض آلِی معروف هســتند‪ .‬برای مالحظه تناقض بودن‪ ،‬مالحظه می‏کنید‬ ‫که چشــم‏انداز ‪ C‬از ‪ A‬و چشــم‏انداز ‪ D‬از ‪ B‬با حذف احتمال ‪ 0/66‬و با به‏دست‬ ‫آوردن ‪ 2400‬به‏دســت آمده است‪ .‬حاال اگر آلن ‪ B‬را به ‪ A‬ترجیح دهد‪U(0) = 0 ،‬‬ ‫در نظر بگیرید) خواهیم داشت‪:‬‬ ‫ ‬ ‫‪rua ,rur > n‬‬ ‫که با حذف ‪ 0/66‬احتمال به‏دست آوردن ‪ 2400‬داریم‪:‬‬ ‫‪a r‬‬ ‫(‪ )3-3‬‬ ‫‪ru ,ru‬‬ ‫همین‏طور او ‪ C‬را به ‪ D‬ترجیح می‏دهد ؛ یعنی داریم‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪158‬‬

‫دو رابطه ‪ 3-3‬و ‪ 4-3‬می‏توانند به‏طور همزمان برقرار باشــند‪ .‬چه چیزی سبب‬ ‫تناقض آلِی شــده است؟ در انتقال احتمال ‪ 0/66‬به‏دست آوردن ‪( 2400‬یعنی بردن‬ ‫)‪ 0 / 66 U(2400‬به ســمت چپ) مفهومی نهفته اســت و آن اینکه انتقال به‏دست‬ ‫آوردن ‪ 2400‬با احتمال ‪ 0/66‬برای چشم‏انداز ‪ B‬مهم‏تر از ‪ A‬است‪ ،‬زیرا تبدیل یک‬ ‫چشم‏انداز مطمئن به ریسکی بهتر از تبدیل یک چشم‏انداز ریسکی به ریسکی است‪.‬‬ ‫با توجه به این تعمیم می‏توان گفت‪ :‬شــواهد نشان می‏دهد مردم نتایجی را که‬ ‫مطمئن (بدون ریســک) حس می‏کنند‪ ،‬به نتایجی که ممکن یا احتمالی هســتند‪،‬‬ ‫ترجیح می‏دهند‪ .‬به این رابطه اصطالحا اثر اطمینان می‏گویند‪.‬‬ ‫اثر اطمینان حتی در مواردی که نتایج مطمئن نیستند‪ ،‬قابل کاربرد است‪ .‬جدول‬ ‫‪ 5-3‬را در نظر بگیرید که شــامل ‪ 4‬چشم‏انداز است‪ .‬اغلب مردم ‪ F‬را به ‪ E‬و ‪ G‬را‬ ‫به ‪ H‬ترجیح می‏دهند‪ ،‬که باز هم انتخاب ناسازگار با تئوری مطلوبیت انتظاری‪ ،‬ولی‬ ‫ســازگار با اثر اطمینان است‪ .‬زیرا به‏دست آوردن چیزی با احتمال ‪ 0/9‬مطمئن‏تر از‬ ‫به‏دست آوردن آن با احتمال ‪ 0/45‬است و اینکه چه چیزی مطمئن‏تر است‪ ،‬بستگی‬ ‫به مورد و موضوع دارد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -4-3‬تناقض آلِی‏‪ ،‬اغلب مردم ‪ A‬را به ‪ B‬و ‪ C‬را به ‪ D‬ترجیح می‏دهند‪.‬‬ ‫مقدار با احتمال نتایج‬

‫چشم انداز‬ ‫‏‪A‬‬

‫‪ 2500‬دالر با احتمال ‪0/33‬‬

‫‪ 2400‬دالر با احتمال ‪0/66‬‬

‫‪B‬‬

‫‪ 2400‬دالر مطمئن‬

‫‪-‬‬

‫‪C‬‬

‫‪ 2500‬دالر با احتمال ‪0/33‬‬

‫صفر دالر با احتمال ‪0/67‬‬

‫‪D‬‬

‫‪ 2400‬دالر با احتمال ‪0/34‬‬

‫صفر دالر با احتمال ‪0/66‬‬

‫صفر دالر با احتمال ‪0/01‬‬

‫جدول ‪ -5-3‬نزدیک به اثر اطمینان‪ ،‬اغلب مردم ‪ F‬را به ‪ E‬و ‪ G‬را به ‪ H‬ترجیح می‏دهند‬ ‫مقدار با احتمال نتایج‬

‫چشم‏انداز‬ ‫‪E‬‬

‫‪ 6000‬دالر با احتمال ‪0/45‬‬

‫صفر دالر در غیر این‏صورت‬

‫‪F‬‬

‫‪ 3000‬دالر با احتمال ‪0/9‬‬

‫صفر دالر در غیر این‏صورت‬

‫‪G‬‬

‫‪ 6000‬دالر با احتمال ‪0/001‬‬

‫صفر دالر در غیر این‏صورت‬

‫‪H‬‬

‫‪ 3000‬دالر با احتمال ‪0/002‬‬

‫صفر دالر در غیر این‏صورت‬

‫‪ -2-1-3‬ریسک‏گریزی‬

‫چشــم‏اندازهای جدول ‪ 6-3‬را مالحظه کنید‪ .‬هر شخصی که چشم‏انداز ‪ I‬را به ‪ J‬و‬ ‫‪ J‬را به ‪ N‬ترجیح دهد‪ ،‬ریســک‏گریز است‪ .‬آنها چشم‏انداز مطمئن صفر دالر را به‬ ‫چشم‏اندازی که ارزش انتظاری آن بیشتر از صفر دالر است‪ ،‬ترجیح می‏دهند‪ .‬هرچه‬ ‫بیشتر به پایین لیست برویم‪ ،‬مشــاهده می‏کنیم کسی که ریسک‏گریزتر است‪ ،‬باید‬ ‫چشــم‏انداز ‪ I‬را به چشم‏اندازهای پایین‏تر ترجیح بدهد‪ .‬اغلب مردم چشم‏انداز ‪ I‬را‬ ‫به ‪ J‬ترجیح می‏دهند (روش تحقیق ‪ 2-3‬را مالحظه کنید)‪ .‬به‏طور کلی اغلب مردم‬ ‫ریســک‏گریزی خود را از طریق قمارهای نســبتا کوچک‏تر نشان می‏دهند‪ .‬این در‬ ‫نوع خود سازگار با مبحث مطلوبیت انتظاری است‪ .‬مشکل موقعی بروز می‏کند که‬ ‫بخواهیم رفتار ریسکی فرد را در مورد انتخاب او از میان چشم‏اندازهایی که مقدار‬ ‫پول در آنها ارقام درشتی است‪ ،‬استنباط کنیم‪.‬‬ ‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫روش تحقیق ‪2-3‬‬ ‫پول یا چیز دیگر‬ ‫در مطالعات آزمایشــگاهی اغلب از محرک‏های پولی و مالی برای افراد مورد‬ ‫مطالعه استفاده می‏شود‪ .‬یعنی در انتهای آزمایش به آنها پول نقد داده می‏شود و‬ ‫با توجه به اطالعاتی که به آنها در ازای وعده پرداخت پول نقد داده می‏شود‪،‬‬ ‫آزمودنی‏ها انگیزه کافی برای تفکر درباره نحوه انتخاب پیدا می‏کنند‪ .‬توجیه این‬ ‫امر برای اقتصاددانان ساده است؛ زیرا پول واحد مبادله و جانشینی ساده برای‬ ‫سایر کاالهاست‪ .‬شاید این سوال پیش آید که افراد در مطالعه آزمایشگاهی در‬ ‫موارد غیر پولــی رفتار متفاوتی در پیش می‏گیرند یا خیر؟ تاکنون با مواردی‬ ‫مواجه شده‏ایم که از شکالت در کنار پول استفاده شده است‪ ،‬ولی این مورد به‬ ‫سوالی که مد نظر است جواب کافی نمی‏دهد‪ .‬آنچه نیاز داریم آزمایشی است‬ ‫که آزمودنی در آن یک‏بار در مواجهه با انگیزه پولی رفتارش بررســی شود و‬ ‫یک بار دیگر نیز در مواجهه با انگیزه غیر پولی رفتارش مورد بررسی قرار گیرد‪.‬‬ ‫هاریسن‪ ،‬لیست و توئه (‪ )2007‬چنین مطالعه‏ای را درباره ریسک‏گریزی انجام‬

‫‪159‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪160‬‬

‫داده‏اند‪ .‬این آزمایش در یک مرکز در فلوریدا انجام شد‪ .‬در این آزمایش آزمودنی‬ ‫باید بین چشم‏انداز پولی و غیر پولی (شکالت‏ها سکه شکل) انتخاب می‏کرد‪.‬‬ ‫شکالت‏های سکه‏ای شکل دارای ارزش خرده‏فروشی ‪ 40‬دالر‪ 125 ،‬دالر‪200 ،‬‬ ‫دالر و ‪ 350‬دالر بودند‪ .‬جوایز پولی نیز طوری طراحی شده بودند که ساختاری‬ ‫همانند فوق داشــته باشد‪ .‬محققان مذکور تخمین مشابهی از ریسک‏گریزی‪،‬‬ ‫در هر دو حالت وجود چشــم‏انداز پولی یا غیر پولی برای آزمودنی‪ ،‬به‏دست‬ ‫آوردند‪ .‬پاسخ سوال ما طبق این مطالعه این است که هرگاه آزمودنی‏ها با محرک‬ ‫(انگیزاننده)‏های غیر پولی مواجه می‏شوند‪ ،‬رفتار متفاوتی نشان نمی‏دهند‪ .‬در‬ ‫این نتیجه‏گیری یک محدودیت وجود دارد‪ ،‬که احتیاج به تشریح دارد‪.‬‬ ‫دو ســناریو از محرک‏های غیر پولی در این مطالعه وجود داشــت‪ .‬در یکی‬ ‫ارزش‏گذاری پولی شکالت‏های سکه‏ای شکل برای آزمودنی روشن (توضیح‬ ‫داده) شــده بود‪ ،‬ولی در دیگری خیر‪ .‬در حالت اول ارزش‏گذاری پولی آنها‬ ‫بســیار ســاده بوده‪ ،‬ولی در حالت دیگر‪ ،‬که ارزش‏گذاری پولی آنها سخت‬ ‫ش آنها برای آزمودنی نامطمئن بود‪ .‬رفتار مبتنی بر تمایل به ریســک‬ ‫بود‪ ،‬ارز ‏‬ ‫آزمودنی در مواجهه با حالتی که محرک پول بود‪ ،‬نسبت به حالت شکالت‏های‬ ‫سکه‏ای‏شکل‪ ،‬که به سادگی قابل ارزش‏گذاری به پول بودند‪ ،‬یکسان بود‪ .‬ولی‬ ‫در مواجهه با شکالت‏های سکه‏ای‏شکل‪ ،‬که به سادگی قابل ارزش‏گذاری به‬ ‫پول نبودند‪ ،‬آزمودنی‏ها رفتار ریسک‏گریزانه‏تری نشان می‏دادند‪.‬‬ ‫این مطالعه نشــان می‏دهد که اگر افــراد در مواجهه با فعالیت‏هایی که نتیج ‏ه‬ ‫آن در معرض ریسک اســت نامطمئن باشند‪ ،‬رفتار ریسک‏گریزی‏تری نشان‬ ‫می‏دهند‪ .‬باید توجه داشته باشید که این مورد را تنها با استفاده از جوایز غیر‬ ‫پولی می‏توانیم دریابیم‪.‬‬

‫برای توضیح بیشــتر تصور کنید آلن ‪ 10‬دالر ثروت دارد و چشم‏انداز ‪ I‬را به ‪K‬‬

‫ترجیح می‏دهد؛ یعنی‪:‬‬

‫)‪U )100( > 0 / 5 U(0) + 0 / 5 U(225‬‬

‫اگر ‪ U)0( =0‬و ‪ U)100( =100‬باشــد‪ ،‬در این‏صورت بایستی ‪U)225( 0 / 5 U(125) +0 / 5 U( 350‬است‪.‬‬ ‫مقدار با احتمال آن‬

‫چشم انداز‬

‫صفر دالر مطمئن‬

‫‪-‬‬

‫‪J‬‬

‫از دست دادن ‪100‬دالر با احتمال ‪0/5‬‬

‫به دست آوردن ‪ 105‬دالر با احتمال ‪0/5‬‬

‫‪K‬‬

‫‪I‬‬

‫از دست دادن ‪100‬دالر با احتمال ‪00/5‬‬

‫به دست آوردن ‪ 125‬دالر با احتمال ‪/5‬‬

‫‪L‬‬

‫از دست دادن ‪100‬دالر با احتمال ‪00/5‬‬

‫به دست آوردن ‪ 200‬دالر با احتمال ‪0/5‬‬

‫‪M‬‬

‫از دست دادن ‪22‬دالر با احتمال دالر ‪0/5‬‬

‫به دست آوردن ‪ 375‬دالر با احتمال ‪/5‬‬

‫‪N‬‬

‫از دست دادن ‪ 600‬دالر با احتمال ‪0/5‬‬

‫به دست آوردن ‪ 36‬میلیون دالر با احتمال ‪0/5‬‬

‫مقــدار (‪ U)125‬را نمی‏دانیم‪ .‬اما می‏دانیم کــه ‪ U )100( =100‬و ‪)225( =199‬‬ ‫‪ U‬اســت لذا می‏توان استنباط کرد که ‪ U )125(>199‬است یعنی ‪U )350( ≤ 279‬‬ ‫است‪ .‬فرض کنید که ‪ U)350(=279‬است و آلن ثروتش ‪ 350‬دالر است و همچنان‬ ‫‪ I‬را به ‪ K‬ترجیح می‏دهد این بدین معنی است که؛‬

‫ ‬ ‫)‪U( 350) >0 / 5U(250) + 0 / 5U(475‬‬ ‫دوبــاره مقدار (‪ U)250‬را نمی‏دانیم‪ .‬ولی می‏دانیم که ‪ U)250( > 215‬اســت‪.‬‬ ‫بنابراین ‪ U)475( ≤343‬اســت‪ .‬با این روش می‏توان نقاط مختلف نمودار فوق را‬ ‫به‏دست آورد‪.‬‬

‫‪161‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫جدول ‪ -6-3‬چشم‏اندازهایی که می‏توانند منتهی به آخرین حد ریسک‏گریزی شوند‬

‫نمودار ‪ - 2-3‬از تابع مطلوبیت شخصی که با افزایش ثروتش‪ ،‬چشم‏انداز ‪ I‬را به ‪ K‬ترجیح می‏دهد‪ ،‬چه استنباطی‬ ‫می‏توان داشت؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪162‬‬

‫نکته مهمی که در نمودار ‪ 3-2‬باید به آن توجه کرد‪ ،‬انحنای آن است‪ .‬با حرکت از‬ ‫صفر به ‪ 100‬دالر‪ ،‬مطلوبیت ‪ 100‬را دارد‪ .‬ولی با حرکت از ‪ 600‬به ‪ 700‬دالر‪ ،‬مطلوبیت‬ ‫‪ 40‬را دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬احتیاج به تابع مطلوبیتی داریم که انحنای آن برای ســطوح ثروت‬ ‫پایین اینچنین باشد تا ترجیح ‪ I‬برای آلن‪ ،‬قابل فهم باشد‪ .‬مسئله این است که هنگامی‏که‬ ‫شروع به دادن انحنا به آن می‏کنیم‪ ،‬باید این انحنا دادن را ادامه دهیم‪ .‬این انحنا دادن نسبی‬ ‫تابع مطلوبیت‪ ،‬برای بخت‏آزمایی‏‏های بزرگ‏تر نتایجی را در بر دارد‪ .‬برای نشان دادن آن‪،‬‬ ‫اگر ‪ U)225( =199‬باشــد‪ ،‬با استدالل فوق اگر این کار (انحنا دادن) را ادامه دهید‪ ،‬باید‬ ‫به ‪ U)600( 0‬باشد‪ ،‬و ‪ D(L)≥0‬اگر ‪ L 0‬‬ ‫‪L w 2‬می‏شــود که به معنی بدبین بودن آلن است؛ زیرا به احتمال نتیجه بد وزن‬ ‫بیشتری می‏دهد‪ .‬اگر ‪ π (0 / 5) > 0 / 5‬باشد‪ w1 < w 2 ،‬است و آلن خوش‏بین است‪،‬‬ ‫زیرا به احتمال نتیجه خوب وزن بیشتری می‏دهد‪ .‬نمودار ‪ 8-3‬نشان می‏دهد با توجه‬ ‫به وزن‏هایی که توسط رابطه ‪ 6-3‬داده شده‪ ،‬ابتدا خوش‏بینی را مشاهده می‏کنیم؛ که با‬ ‫دادن وزن‏های احتمال به احتمال‏های کمتر ظاهر می‏شود‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن مطلوبیت انتظاری وابســته به رتبه‪ ،‬جدول ‪ 11-3‬را در نظر‬ ‫بگیرید که تناقض آلِی در آن با ‪ u(x)=x‬ظاهر شــد‪ .‬واضح اســت که برای بخش‬ ‫عمده وزن احتمال‏های داده شــده‪ ،‬اثر چندانی دیده نمی‏شــود‪ .‬تنها استثنا مربوط‬ ‫به چشــم‏انداز ‪ A‬است‪ ،‬که احتمال ‪ 0/01‬نتیجه بد‪ ،‬با وزن‏دهی احتمال‪ ،‬به ‪0/088‬‬ ‫افزایش یافته اســت‪ .‬این خوش‏بینی است و برای ترجیح چشم‏انداز ‪ B‬به ‪ A‬کافی‬ ‫اســت؛ بنابراین تناقض آلِی می‏تواند با اتــکا به خوش‏بینی‪ ،‬از طریق افزایش وزن‬ ‫احتمال نتیجه بد یعنی صفر دالر‪ ،‬عملی شــود‪ .‬برای کامل‏تر شدن بحث ضروری‬ ‫است نگاهی به منحنی‏های بی‏تفاوتی در مثلث احتمال داشته باشیم‪.‬‬ ‫جدول ‪ 11-3‬مطلوبیت انتظاری وابسته به رتبه و تناقض آلِی‪ ،‬هنگامی‏که ‪ u(x)=x‬است‬ ‫اگر ‪γ =1‬‬

‫‪γ =0 / 61‬‬

‫چشم‌انداز‬

‫‪w1‬‬

‫‪w2‬‬

‫‪w3‬‬

‫مطلوبیت‬

‫‪w1‬‬

‫‪w2‬‬

‫‪w3‬‬

‫مطلوبیت‬

‫‪A‬‬

‫‪0/01‬‬

‫‪0/66‬‬

‫‪0/33‬‬

‫‪2409‬‬

‫‪0/088‬‬

‫‪0/577‬‬

‫‪0/334‬‬

‫‪2221‬‬

‫‪B‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪2400‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪2400‬‬

‫‪C‬‬

‫‪0/67‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0/33‬‬

‫‪825‬‬

‫‪0/666‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0/334‬‬

‫‪836‬‬

‫‪D‬‬

‫‪0/66‬‬

‫‪0/34‬‬

‫‪0‬‬

‫‪816‬‬

‫‪0/661‬‬

‫‪0/339‬‬

‫‪0‬‬

‫‪815‬‬

‫اگر‪ γ =0‬باشــد‪ ،‬چشــم‏انداز ‪ A‬به ‪ B‬و ‪ C‬به ‪ D‬ترجیح داده می‏شوند‪ .‬اگر ‪ γ =0 / 61‬باشد‪ ،‬چشم‏انداز ‪ B‬به ‪ A‬و ‪ C‬به ‪ D‬ترجیح‬ ‫داده می‏شود‪.‬‬

‫نمودار ‪ 9-3‬نشــان می‏دهد آنها در ظاهر چگونه هستند‪ .‬منحنی‏های بی‏تفاوتی‬ ‫در این حالت شکل چتری و موازی ندارند‪ ،‬بلکه ‪ S‬شکل هستند‪« .‬مدل‏های ندامت‬ ‫(ناکامی)» و «مطلوبیت انتظاری وابســته به رتبه» تنهــا برای توضیح عدم کارکرد‬ ‫نظریه مطلوبیت انتظاری نیســتند‪ ،‬بلکه در مواردی دیگر نیز قابل کاربرد هســتند‪،‬‬ ‫که در قســمت‏های بعدی با تلفیق این دو مدل به مواردی دیگر غیر از مطلوبیت‬ ‫انتظاری پرداخته می‏شود‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -3-9‬منحنی‏های بي‏تفاوتی در تناقض آلِی با مطلوبیت رتبه‏ای‬

‫‪ -3-3‬وابستگی به مرجع و تئوری چشم‏انداز‬

‫بیش‏تــر مطالب بخش‏های قبل به بازنگری مطلوبیت انتظاری و اهمیت عدم تقارن‬ ‫بین زیان‏ها‪ ،‬عایدی‏ها و نقاط مرجع گذشــت‪ .‬چگونه می‏توان آنها را بســط داد تا‬ ‫در انتخاب شــرایط ریسک مفید باشند؟ برای انجام آن بهتر است نظریه چشم‏انداز‬ ‫را مورد بررســی قرار دهیم (روش تحقیق ‪ 4-3‬را نگاه کنید)‪ .‬یکی از اجزای مهم‬ ‫تئوری چشــم‏انداز‪ ،‬مربوط به نقطه مرجع است که کدام نتیجه را نقطه مرجع تلقی‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫‪177‬‬

‫کنیم تا از زیان یا عایدی نسبت به آن نقطه صحبت کنیم‪ .‬اگر ‪ x‬ثروت آخر (نهایی)‬ ‫فرد و ‪ r‬سطح مرجع ثروت باشد‪ ،‬چنانچه ‪ r≤x‬باشد‪ ،‬در این‏صورت )‪ V(x‬را عایدی‬ ‫و اگر ‪ x α, β > 0‬‬

‫باشد ریســک‏گریزی روی عایدی‏ها (بردها) و ریسک‏پذیری روی باخت‏ها را‬ ‫نشان می‏دهد و نهایتا اگر؛‬ ‫‪γ, δ AB‬‬

‫‪٪10‬‬

‫قیمت‏گذاری بیش از حد برای شرط‏بندی ‪ $‬و ‪AA‬‬

‫‪AC>AA,AC>AB‬‬

‫‪٪65/5‬‬

‫قیمت‏گذاری کمتر از حد شرط‏بندی ‪ P‬و ‪AB‬‬

‫‪AC>AA,AB>AC‬‬

‫‪٪6/1‬‬

‫قیمت‏گذاری بیش از حد شرط‏بندی ‪ $‬و‬ ‫قیمت‏گذاری کمتر از حد شرط‏بندی ‪P‬‬

‫‪AC>AA,AB>AC‬‬

‫‪٪18/4‬‬

‫نمونه‪ ،‬محدود به آزمودنی‏هایی می‏شود که ‪ AB‬را کامال به ‪ AA‬ترجیح داده‏اند و چشم‏انداز ‪ AA‬را بیشتر از ‪ 8‬دالر و ‪ AB‬را کمتر‬ ‫از آن قیمت‏گذاری کرده‏اند‪.‬‬

‫در جدول ‪ 16-3‬درصد انتخاب هر طبقه را نشــان داده‏ایم‪ .‬مالحظه می‏شــود‬ ‫که بیشــترین ترجیح معکوس در این مطالعه مربوط به قیمت‏گذاری بیش از حد‬ ‫شرط‏بندی ‪ $‬اســت‪ .‬تنها ‪ 10‬درصد ترجیحات معکوس مربوط به انتقال‏ناپذیری‬ ‫ترجیحات اســت‪ .‬بنابراین‪ ،‬پذیرفتنی اســت که بخش اعظم ترجیحات معکوس‬

‫‪197‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫می‏تواند ترجیحات معکوس را توضیح دهد‪ ،‬زیرا تفاوت بسیار زیادی بین خواستن‬ ‫از آلن برای قیمت‏گذاری یک چشــم‏انداز با خواستن از او برای انتخاب از میان دو‬ ‫چشم‏انداز وجود دارد‪.‬‬ ‫به منظور تعقیب بیشــتر این بحث‪ ،‬تورسکی و همکاران او چیز مطمئن را نیز‬ ‫تحت عنوان چشــم‏انداز ‪( AC‬جدول ‪ )15-3‬وارد کردند و از آزمودنی‏ها خواستند‬ ‫بیــان کنند که آنها کدام‏یک از چشــم‏اندازهای ‪ AA‬یا ‪ AC‬و ‪ AB‬یا ‪ AC‬را ترجیح‬ ‫می‏دهند؟ برای فهم چرایی سودمند بودن پاسخ آنها‪ ،‬فرض کنید آلن چشم‏انداز ‪AB‬‬ ‫را به ‪ AA‬ترجیح می‏دهد در حالی‏که چشم‏انداز ‪ AA‬را بیشتر از ‪ 8‬دالر قیمت‏گذاری‬ ‫می‏کند و چشــم‏انداز ‪ AB‬را کمتر از ‪ 8‬دالر‪ .‬این حالت ترجیحات معکوس است‪.‬‬ ‫جدول ‪ 16-3‬خالصه چهــار حالت ممکن را که در هنگام تصمیم‏گیری آلن برای‬ ‫‪ AC‬می‏تواند رخ دهد‪ ،‬نشــان می‏دهد‪ .‬برای مثال اگر چشــم‏انداز ‪ AA‬را به ‪ AC‬و‬ ‫‪ AC‬را به ‪ AB‬ترجیح دهد‪ ،‬ترجیحات او انتقال‏پذیر تلقی می‏شــود‪ .‬اگر در عوض‬ ‫چشــم‏انداز ‪ AC‬را به ‪ AB‬و ‪ AA‬ترجیح دهد‪ ،‬ترجیحات به اشــتغال‏پذیری شبیه‬ ‫است‪ .‬اما قیمت باالتری را برای شرط‏بندی ‪ $‬و چشم‏انداز ‪ AA‬دذ نظر گرفته است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪198‬‬

‫ناشی از ثبات رویه (نحوة ارائه آزمایش) است‪ .‬برای توضیح چرایی اهمیت ثبات‬ ‫رویه‪ ،‬به‏نظر می‏رســد دو اثر شامل ســازگاری یا مقیاس هماهنگی و اثر شهرت‬ ‫مناسب‏تر باشد‪.‬‬ ‫سازگاری یا مقیاس هماهنگی جایی است که اهمیت یک بعد از چشم‏اندازی‪،‬‬ ‫مثال احتمال یا پولی که می‏تواند از چشــم‏انداز حاصل شــود‪ ،‬هماهنگ با تصمیم‬ ‫فردی که از او خواســته می‏شود آزمایش را انجام دهد‪ ،‬افزایش داده شود‪ .‬بنابراین‬ ‫وقتی از آلن خواســته می‏شود روی شــرط‏بندی ‪ $‬قیمت بگذارد‪ ،‬توجه او بیشتر‬ ‫معطوف به کســب بیشترین پیامد می‏شود و این ســبب می‏شود که او آن را بیش‬ ‫از حد قیمت‏گذاری کند‪ .‬اثر شــهرت یا برجســتگی جایی اســت که یک بعد از‬ ‫چشم‏انداز‪ ،‬بسته به موقعیت و هدف برجست ‏ه می‏شود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬وقتی که آلن‬ ‫چشــم‏اندازها را با هم مقایسه می‏کند‪ ،‬احتماالت در یک چشم‏انداز خیلی برجسته‬ ‫می‏شــوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬وقتی از آلن خواسته می‏شود بین شرط‏بندی‪ P‬و شرط‏بندی ‪،$‬‬ ‫انتخاب انجام دهد‪ ،‬او متمرکز به احتماالت باالتر شرط‏بندی ‪ p‬می‏شود‪.‬‬ ‫آشکار به‏نظر می‏رسد که «ثبات رویه» در توضیح چرایی مشاهدات «ترجیحات‬ ‫معکوس» مناسب باشد آیا با همه این توضیحات که تا به حال آورده شده‪ ،‬می‏توان‬ ‫انتقال‏ناپذیری ترجیحات را کنار گذاشت؟‬

‫‪ -2-4-3‬تئوری ندامت‬

‫در مطالعه تورســکی و همکاران تقریبا ‪ 10‬درصد انتخاب‏ها یادآور انتقال‏ناپذیری‬ ‫ترجیحات است‪ .‬این درصد ممکن است پایین به‏نظر برسد‪ .‬یا اگر جور دیگر فکر‬ ‫کنیم‪ ،‬می‏توانیم درصد خیلی بیشتری به‏دست بیاوریم‪ .‬به عنوان مثال لومس‪ ،‬استارمر‬ ‫و ساگدن (‪ )1991‬از آزمودنی‏ها درخواست کردند از میان چندین چشم‏انداز مانند‬ ‫جدول ‪ 15-3‬انتخاب انجام دهند‪ .‬آنها متوجه شدند که تنها ‪ 36‬درصد افراد همیشه‬ ‫انتخابی ســازگار بــا انتقال‏پذیری ترجیحات انجام می‏دهنــد و اغلب افراد به‏طور‬ ‫معنی‏داری انتخابی سازگار با انتقال‏ناپذیری ترجیحات انجام می‏دهند‪.‬‬ ‫شــاید به این رویکرد شک کنید و این سوال برایتان پیش آید که آیا این ناشی‬ ‫از اشــتباه در انتخاب افراد به دلیل گزینش از میان چشــم‏اندازهای زیاد نیســت‬

‫‪199‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫که آن را به حســاب انتقال‏ناپذیری ترجیحات می‏گذاریم؟ جواب شــاید نه باشد‪.‬‬ ‫شــواهد اصلی که جواب نه دارند‪ ،‬مربوط به حقایقی هستند که آزمودنی‏ها خیلی‬ ‫بعیــد بود کــه ‪ AA>AC، AC>AB‬و ‪ AB>AA‬را و در این‏صورت ‪AA>AB‬‬ ‫و ‪ AB>AC‬و ‪ AC>AA‬را انتخــاب کنند‪ .‬اگر افراد خطای تصادفی کنند‪ ،‬چنین‬ ‫گرایش سیســتماتیک برای یک مجموعه انتخاب‏ها مشــاهده نمی‏شود‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫به‏نظر می‏رســد که ترجیحات می‏توانند انتقال‏ناپذیر باشند‪ .‬هیچ‏کدام از مدل‏هایی‬ ‫که تا به حال بررســی کردیم‪ ،‬نمی‏توانند ما را به انتقال‏ناپذیری ترجیحات رهنمون‬ ‫ســازند؛ لذا احتیاج به چیزهای جدید داریم‪ .‬یکــی از آنها تئوری یاس یا ندامت‬ ‫اســت‪ .‬این تئوری هنگامی‏که می‏خواهیم دو چشــم‏انداز را با هم مقایسه کنیم‪ ،‬به‬ ‫ســهولت قابل به‏کارگیری است‪ .‬اجازه دهید چشم‏اندازهای ‪ AA‬و ‪ AB‬از جدول‬ ‫‪ 5-3‬را با هم مقایســه کنیم‪ .‬نقطه کلیدی این تئوری‪ ،‬تابع )‪ R(x,y‬است که عددی‬ ‫را به جفت پیامد ‪ x‬و ‪ y‬اختصاص می‏دهد‪ .‬در تفسیر اینکه )‪ R(x,y‬ندامت یا شادی‬ ‫اســت که آلن از به‏دست آوردن پیامد ‪ x‬ناشی از انتخاب یک چشم‏انداز و پیامد ‪y‬‬ ‫ناشی از انتخاب چشم‏انداز دیگر‪ ،‬به‏دست می‏آورد‪ ،‬یک پیچیدگی جزئی این است‬ ‫که وقتی آلن چشم‏اندازی مثل ‪ AA‬را انتخاب کند‪ ،‬نمی‏داند که انتخاب چشم‏انداز‬ ‫‪ AB‬چقدر پیامد دارد‪.‬‬ ‫می‏توان بر این مشــکل فایق آمد‪ .‬به ایــن طریق که حالت‏های موجود را از هم‬ ‫تفکیک می‏کنیم و بعد تعیین می‏کنیم در هر حالت موجود نتیجه چه می‏شود‪ ،‬نتایج‬ ‫را مطابــق پیامدها مرتب می‏کنیم؛ همانند آنچه در نمــودار ‪ 13-3‬انجام داده‏ایم‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال‪ 0/08 ،‬احتمال وجود دارد او (آلن) ذوق‏زده و شاد (‪ 10‬و ‪ R )100‬شود و‬ ‫‪ 0/72‬احتمال وجود دارد که او ناامید (پشیمان) (‪10‬و‪ R)0‬شود و ‪ 0/2‬احتمال وجود‬ ‫دارد که هیچ ندامت (‪0‬و‪ R )0‬نداشــته باشــد‪ .‬سپس می‏گویم که چشم‏انداز ‪ AA‬به‬ ‫چشم‏انداز ‪ AB‬ترجیح دارد؛ اگر‬ ‫‪0/08 R (100.10) + 0/72 R (0.10) +0/2(0.0)0‬‬ ‫‪i‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪200‬‬

‫که در آن ‪ i‬حالت‏های ممکن و ‪ xi‬و ‪ yi‬نتایج مربوط به هر چشم‏انداز است‪ .‬تابع‬ ‫‪ R‬مبتنی بر سه فرض اصلی است‪:‬‬ ‫(‪R(x,y)=-R(y,x):)i‬؛ یعنی یاس متضاد شادی است‪ .‬همچنین ‪ R)0،0(=0‬است‪.‬‬ ‫(‪ R(x,y)>R(z,y( :)ii‬است؛ اگر ‪ x>y‬باشد‪ .‬یعنی یاس و شادی تابعی صعودی‬ ‫از تفاوت نتایج است‪.‬‬ ‫(‪ R(x,z) > R(x,y) +R(y,z): )iii‬اگر‪ x>z>y>0‬باشد؛ یعنی یک تفاوت زیاد‬ ‫در نتایج‪ ،‬منجر به شادی یا ندامت بیشتر نسبت به دو ترکیب از آنها می‏شود‪.‬‬ ‫ابتدا الزم اســت بدانیم آیا و چگونه ندامت می‏تواند ســبب وقوع ترجیحات‬ ‫انتقال‏ناپذیر شــود‪ .‬جواب کوتاه این است که ندامت می‏تواند سبب انتقال‏ناپذیری‬ ‫ترجیحات شود‪.‬‬ ‫مخصوصا ترجیحات ‪ AA>AC، AC>AB‬و ‪ AB>AA‬که ســازگار با نظریه‬ ‫ندامت اســت‪ ،‬در حالی‏که انتخاب‏ها ‪ AA>AB، AB>AC‬و ‪ AC>AA‬سازگار‬ ‫نیست‪ .‬الزم به یادآوری است این اولین نوع از انتخاب‏هایی بود که اغلب مشاهده‬ ‫شد و بنابراین یک نتیجه جالب است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -13-3‬ندامت و شادی انتظاری ناشی از انتخاب ‪ AA‬بجای‬

‫‪AB‬‬

‫اگر توضیح اضافی در رابطه با مبحث فوق الزم باشد‪ ،‬در اینجا ارائه می‏شود‪ .‬با‬ ‫به‏کارگیری نظریه ندامت می‏توان روابط زیر را به‏دست آورد‪:‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫ ‬

‫‪AA ≥ AB ⇔ 0 / 08 R(10010‬‬ ‫‪, ) +0 / 72R (00‬‬ ‫‪, ) >0‬‬

‫‪AC ≥ AA ⇔ 0 / 08 R(8,100) +0 / 92R (010‬‬ ‫‪, ) >0‬‬

‫‪AB ≥ AC ⇔ 0 / 08 R(10, 8) +0 / 2R (0, 8) >0‬‬

‫حال باید دید آیا ممکن اســت که ‪ AA>AB، AB>AC‬و ‪ AC>AA‬باشــد؟‬ ‫با اســتفاده از تقارن میدانیم که (‪ 0/92 R)8،0( +0/2 R)8،0( =0/7 R)8،0‬اســت‪.‬‬ ‫همچنین می‏توان نوشــت‪ ..0/8 R)10،8(=0/08 R)8،10(+0/72 R)10،8( :‬برای‬ ‫انجام آن الزم است داشته باشیم‪:‬‬

‫‪0 / 08[R(10010‬‬ ‫‪, ) + R(8,100) + R(10, 8)] + 0 / 72[R(1010‬‬ ‫‪, ) + R(8,0) + R(8,10)] > 0‬‬

‫‪0 / 08[R(10010‬‬ ‫‪, ) + R(10, 8) − R(100, 8)] + 0 / 72[R(8,0) + R(10, 8) − R(100‬‬ ‫‪, )] > 0‬‬

‫اگــر شــرط (‪ )iii‬را به‏کار ببریــم‪ ،‬متوجه می‏شــویم که این ممکن نیســت‬ ‫(از ‪ z=8 ،y=10 ،x= 100‬و ‪ y=10 ،x=8‬و ‪ z=0‬اســتفاده کنیــد)‪ .‬بنابراین‪ ،‬می‏توان‬ ‫ترجیحات ‪ AA>AB، AB>AC‬و ‪ AC>AA‬را به‏دســت آورد‪ .‬برای نشــان دادن‬ ‫آن‪ ،‬قبال نشــان دادیم که می‏توانیم ترجیحات ‪ AA>AC,AB>AA‬و ‪ AC>AB‬را‬ ‫به‏دست بیاوریم‪.‬‬ ‫تئــوری ندامــت می‏تواند چرایــی انتقال‏ناپذیــری ترجیحات و بازگشــتی‬ ‫بــودن انتخاب‏ها را توضیح دهد‪ .‬دلیل شــهودی مربوط بــه این‏‏‏‏‏گونه ترجیحات‬ ‫ندامت‏گریزانه است‪ .‬ریســک‏گریزی به راحتی می‏تواند دلیل ترجیح ‪ AB‬به ‪AA‬‬ ‫و ترجیح ‪ AC‬به ‪ AB‬را توضیح دهد‪ ،‬ولی آنچه الزم به دانستن آن است‪ ،‬چرایی‬ ‫ترجیح ‪ AA‬به ‪ AC‬است‪.‬‬ ‫آلن از نداشــتن قمار روی چشــم‏انداز ‪ AA‬که به‏طور بالقوه ‪ 92‬دالر را از قلم‬ ‫می‏اندازد‪ ،‬ناامید و مایوس می‏شود و این یک توضیح است که از جانب تئوری یأس‬ ‫یا همان ندامت‏گریزانه ارائه می‏شــود‪ .‬بنابراین تئوری ندامت یا یأس‪ ،‬توضیح قابل‬ ‫قبولی از چرایی انتقال‏ناپذیری ترجیحات ارائه می‏دهد‪.‬‬

‫‪201‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫با بازنویسی مجدد خواهیم داشت‪:‬‬

‫‪ -3-4-3‬تئوری چشم‏انداز و ترجیحات معکوس‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪202‬‬

‫برای ارائه یک توضیح نهایی و قابل قبول برای ترجیحات معکوس نظریه چشم‏انداز‬ ‫را مجدد مرور می‏کنیم‪ .‬برای انجام این مهم الزم است بدانیم وقتی که فردی صاحب‬ ‫یک چشم‏انداز ریسکی است (یعنی یک چشم‏انداز ریسکی را انتخاب کرده است)‪،‬‬ ‫نقطه مرجع او چه می‏تواند باشد‪.‬‬ ‫تصور کنید از آلن خواســته شــود حداقل قیمتی که با آن می‏تواند شرط‏بندی‬ ‫‪ ،$‬چشــم‏انداز ‪ AA‬را واگذار کند چقدر است‪ .‬با داشتن آن قیمت‪ ،‬از او خواسته‬ ‫می‏شود که چشم‏انداز ‪ AA‬را بفروشد‪ .‬با در نظر گرفتن اثر برخورداری‪ ،‬می‏توان آن‬ ‫قیمت را نقطه مرجع او در نظر گرفت‪ .‬مسئله‏ای که در اینجا پیش می‏آید‪ ،‬این است‬ ‫که چگونه می‏توان چشم‏انداز ریسکی را به عنوان نقطه مرجع در نظر گرفت؟ چه‬ ‫معنی دارد که بگوییم نقطه مرجع عبارتست از ‪ 100‬دالر با احتمال ‪ 0/08‬و ‪ 0‬دالر‬ ‫با احتمال ‪0/92‬؟‬ ‫ســاده‏ترین طریق برای پرداختن به پاسخ چنین پرسشی‪ ،‬این است که بگوییم‬ ‫اگر او مقدار معینی پول‪ ،‬مثال ‪ 9‬دالر‪ ،‬را قبول کرد‪ ،‬در این‏صورت با احتمال ‪،0/08‬‬ ‫‪ 91‬دالر زیــر نقطه مرجع خــود و با احتمال ‪ 9 ،0/92‬دالر باالی نقطه مرجع خود‬ ‫قرار می‏گیرد که چیزی شــبیه همان نظریه یاس‪ ،‬شادی است‪ .‬حداقل قیمتی که در‬ ‫آن او خواهان فروش شــرط‏بندی ‪ ،$‬چشم‏انداز ‪ ،AA‬است‪ ،‬جایی خواهد بود که‬ ‫عایدی انتظاری برابر با زیان انتظاری باشد‪ .‬این مورد را وارد مدل استاندارد نظریه‬ ‫چشــم‏انداز با پارامترهای ‪ γ =0 / 61 ، α =0 / 5 ، λ =2 / 25‬و ‪ δ =0 / 69‬می‏کنیم‪ .‬قیمت‬ ‫فروش ‪ 16/7‬دالر به‏دست می‏آید‪ .‬اگر همین کار را برای شرط‏بندی ‪ ،P‬چشم‏انداز‬ ‫‪ AB‬انجام دهیم‪ ،‬قیمت فروش ‪ 9/7‬دالر به‏دســت می‏آید‪ .‬بنابراین شــرط‏بندی ‪$‬‬ ‫باالتر از شرط‏بندی‪ p‬قیمت‏گذاری می‏شود‪.‬‬ ‫[توضیح اضافی] برای تشریح این که این اعداد چگونه به‏دست آمده‏اند‪PAA ،‬‬ ‫را قیمت آلن به شــرط‏بندی ‪ $‬در نظر بگیریــد‪ .‬با برابر قرار دادن عایدی و زیان‏ها‬ ‫خواهیم داشت‪:‬‬ ‫‪πg (0 / 92) × paAA = λπl (0 / 08) × (100 − p AA )a‬‬ ‫ ‬ ‫با استفاده از پارامترهای ‪ γ =0 / 61 ، α =0 / 5 ، λ =2 / 25‬و ‪ δ =0 / 69‬داریم‪:‬‬ ‫ ‬ ‫‪0 / 74p0/5 = 2 / 25 ×0 / 15 × (100 − p )0/5‬‬ ‫‪AA‬‬

‫‪AA‬‬

‫ ‬

‫با توان رساندن طرفین داریم‪:‬‬

‫=‪0‬‬ ‫‪/ 55p AA 0 / 11100‬‬ ‫) ‪( − p AA‬‬

‫‪ PAA =16/7‬دالر به‏دســت می‏آید‪ .‬بنابراین قیمتی که او در آن شرط‏بندی ‪ $‬را‬ ‫می‏فروشد‪ 16/7 ،‬دالر اســت‪ .‬با همان منطق برای شرط‏بندی ‪ P‬قیمت‪ ،‬چشم‏انداز‬ ‫‪ AB، PAB‬عبارتست از‪:‬‬ ‫‪g‬‬ ‫‪α‬‬ ‫‪l‬‬ ‫‪α‬‬ ‫) ‪π (0 / 2) × p AB = λπ (0 / 8) × (10 − p AB‬‬

‫در نهایت می‏توان سوال کرد که او چشم‏انداز ‪ AA‬یا ‪ AB‬را انتخاب می‏کند؟ در‬ ‫این حالت نقطه مرجع مناسب ثروت خطی او ظاهر می‏شود‪ .‬بنابراین‪ ،‬او شرط‏بندی‬ ‫‪ P‬را انتخاب می‏کند‪ ،‬اگر‪:‬‬ ‫‪πg (0 / 08) × 1000/5 < πg (0 / 8) × 100/5‬‬

‫‪ -4-4-3‬چرا ترجیحات معکوس مهم هستند؟‬

‫تاکنون مالحظه کردید که ترکیبی از عوامل سبب معکوس شدن ترجیحات به‏عنوان‬ ‫یک واقعیت می‏شــوند‪ .‬اما چرا اینکه ما ترجیحات را معکوس مشــاهده می‏کنیم‪،‬‬

‫‪203‬‬

‫فصل سوم‪ :‬انتخاب توام با ریسک‬

‫باشد‪ ،‬با انجام عملیات ریاضی ‪ 1/5 n‬باشد‪ ،‬که ‪ w‬ثروت او را نشان می‏دهد‪ ،‬نشان‬ ‫دهید که او باید هر دو چشم‏انداز را رد کند‪.‬‬ ‫در نهایت تصور کنید که او ثروت خود را بعد از مشــاهده دو چشم‏انداز فوق‬ ‫تعدیل کرده است‪ .‬آیا او هر دو چشم‏انداز را می‏پذیرد؟‬ ‫‪ -6‬شما درباره اینکه نقطه مرجع مناسب چشم‏انداز چه باشد‪ ،‬چه فکر می‏کنید؟‬ ‫چگونه اثر اطمینان به وابستگی به مرجع مربوط می‏شود‪.‬‬ ‫‪ -7‬یک سری از چشــم‏اندازها را لومز و همکاران (‪ )1991‬بررسی کردند‪ ،‬که‬ ‫به‏صورت زیر هستند‪:‬‬ ‫‪)0 ،10 ،0/6 ،4( = A‬‬ ‫‪)0/7 ،7 ،0/3 ،1( =B‬‬ ‫‪)1 ،5( =C‬‬ ‫شــما در مقایســه بین ‪ A، B‬و ‪ C,B‬و ‪ C,A‬کدام را انتخاب می‏کنید؟ تئوری‬ ‫ندامت انتخاب شما را چگونه توجیه می‏کند؟‬ ‫‪ -8‬اگر ســرمایه‏گذاران کمتر زیان‏گریز باشند‪ ،‬یا اینکه دوره ارزیابی طوالنی‏تر‬ ‫باشــد‪ ،‬برای اضافه پرداخت سهام چه اتفاقی می‏افتد؟ چند وقت یک بار باید شما‬ ‫سرمایه‏گذاری‏تان را ارزیابی کنید؟‬ ‫‪ -9‬در بخش ‪ 7-3‬بحث شــد که با فرمول استاندارد نظریه چشم‏انداز با ‪η =0‬‬ ‫اگر نرخ خسارت ‪ 4‬باشد‪ ،‬شخص برای مبلغ کسر کردنی ‪ 500‬دالر اضافی حاضر‬

‫است ‪ 110‬دالر بپردازد‪ .‬اگر نرخ خسارت ‪ 25‬درصد باشد‪ ،‬فرد چقدر حاضر است‬ ‫بابت کاهش مبلغ کسر کردنی به مقدار ‪ 165‬دالر بپردازد؟ برای اعداد به‏دست آمده‬ ‫در جدول ‪ 18-3‬توضیح ارائه دهید‪.‬‬ ‫‪ -10‬آیا تئوری مطلوبیت انتظاری برای کاربردهای عملی مناسب است؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪224‬‬

‫فصل چهارم‬ ‫انتخاب زمان عمل‬

‫زمان در اکثر تصمیمات اقتصادی نقش مهمی بازی می‏کند‪ ،‬زیرا انتخاب‏هایی که‬ ‫برمی‏گزینیم دارای تبعات در آینده است‪ .‬یک فرد باید امروز خرید کند یا فردا؟ او‬ ‫باید با پولش یک تلویزیون نو بخرد یا پولش را برای بازنشستگی‏اش پس‏انداز کند؟‬ ‫آیا او باید به دنبال یک کار جدید بگردد؟ آیا باید به دانشگاه برود و مدرک تحصیلی‬ ‫بگیرد؟ آیا او باید غذاهای ســالم بخورد و به یک ســالن ورزشی بپیوندد؟ پاسخ‬ ‫تمامی این ســواالت در مقایســه وزن منافع و هزینه‏های آتی با منافع و هزینه‏های‬ ‫حال نهفته است‪ .‬ما باید در مورد اینکه مردم چگونه این تصمیمات را اتخاذ می‏کنند‬ ‫بیاندیشیم و البته این امر‪ ،‬موضوع فصل حاضر را تشکیل می‏دهد‪.‬‬

‫‪ -1-4‬تنزیل منایی‬

‫برای تشریح برخی از موضوعات‪ ،‬ابتدا فرض کنید که ماریا در حال زمان‏بندی برای‬ ‫انجام تکالیفش است‪ .‬تکالیف او در روز جمعه مشخص شده و باید تا دوشنبه صبح‬ ‫تحویل داده شــود‪ .‬پس او می‏تواند تکالیفش را در روزهای جمعه‪ ،‬شنبه‪ ،‬یکشنبه و‬ ‫‪1- Oscar Wilde‬‬

‫‪225‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫«تنها راه برای خالص شدن از یک وسوسه‪ ،‬تن دادن به آن‬ ‫اســت‪ .‬من در مقابل هر چیزی می‏توانم مقاومت کنم‪ ،‬جز‬ ‫یک وسوسه»‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫اُسکار وایلد‬

‫دوشــنبه [صبح] انجام دهد‪ .‬جدول ‪ 1-4‬مطلوبیت روزانه ماریا را متناظر با روزی‬ ‫که تکالیفش را انجام دهد‪ ،‬نشــان می‏دهد‪ .‬به عنوان مثال اگر او مشقش را در روز‬ ‫جمعه انجام دهد‪ ،‬هزینه‏ای را در آن روز متحمل می‏شــود‪ .‬اما در عوض شــنبه و‬ ‫یکشنبه را تفریح می‏کند و روز دوشنبه می‏فهمد که چقدر خوب تکالیفش را انجام‬ ‫داده است‪ .‬انجام تکالیف در آخر هفته البته پرهزینه‏تر است‪ ،‬اما در عوض نتیجه کار‬ ‫بهتر خواهد بود‪ .‬حال با این اوصاف‪ ،‬ماریا چه زمانی تکالیفش را انجام خواهد داد؟‬ ‫جدول ‪ -1-4‬مطلوبیت روزانه ماریا از انجام تکالیفش در روزهای مختلف‬ ‫برنامه‬

‫انجام تکالیف در روز جمعه‬ ‫انجام تکالیف در روز شنبه‬ ‫انجام تکالیف در روز یکشنبه‬ ‫انجام تکالیف در روز دوشنبه‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪226‬‬

‫مطلوبیت در روز‬ ‫جمعه‬

‫شنبه‬

‫یکشنبه‬

‫دوشنبه‬

‫‪-5‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪4‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪-5‬‬

‫مسلما او برای اخذ تصمیم‪ ،‬منافع و مضار انجام تکالیف در هر یک از روزهای‬ ‫ممکن را می‏سنجد‪ .‬قبل از آنکه ببینیم او چگونه این کار را انجام می‏دهد‪ ،‬بهتر است‬ ‫برخی از نمادهای عمومی را که در بررسی انتخاب در زمان به کارمان می‏آید معرفی‬ ‫کنیم‪ .‬ابتدا زمان را به‏صورت گذار از دوره یک به دوره ‪ T‬در نظر می‏گیریم‪ .‬در مثال‬ ‫فوق‪ ،‬دوره یک‪ ،‬روز جمعه و دوره چهار ( ‪ ،) T = 4‬روز دوشــنبه است‪ .‬ماریا باید‬ ‫برای آنچه در هر دوره (از حال تا ‪ )T‬انجام خواهد داد‪ ،‬برنامه‏ریزی کند‪ .‬با داشــتن‬ ‫یک برنامه او می‏تواند میزان مطلوبیتش در هر دوره زمانی را محاسبه کند‪ .‬می‏توانیم‬ ‫مطلوبیت در هر دوره زمانی را با همان تابع مطلوبیتی بســنجیم که در فصول دو و‬ ‫سه یافتیم‪ .‬من در اینجا از عالمت ‪ ut‬برای نشان دادن میزان مطلوبیت در دوره زمانی‬ ‫‪ t‬استفاده می‏کنم (تنها برای روشنگری باید بگویم که در برخی از فصول (و نه این‬ ‫فصل)‪ ui ،‬را برای نشان دادن مطلوبیت فرد ‪i‬ام به کار برده‏ام)‪ .‬در مثال حاضر‪ ،‬هدف‬ ‫یافتن زمان انجام تکالیف است‪ .‬در جدول ‪ 1-4‬می‏بینیم که به عنوان مثال‪ ،‬اگر ماریا‬ ‫برای انجام تکالیفش در روز جمعه برنامه‏ریزی کند‪ ،‬مطلوبیت او در دوره زمانی سه‬ ‫برابر ‪ u 3 = 10‬خواهد بود‪.‬‬

‫در تالش برای مدل‏ســازی انتخاب ماریا می‏توانیم از تابع مطلوبیت بین زمانی‬ ‫اســتفاده کنیم که مطلوبیت او در دوره‏های زمانی را برای دســتیابی به یک مقدار‬ ‫مطلوبیت کل‪ ،‬تجمیع می‏کند‪ .‬ســاده‏ترین روش برای این کار جمع بســتن ســاده‬ ‫مطلوبیت‏ها در تمامی دوره‏هاســت‪ .‬با این حال‪ ،‬ممکن اســت او به مطلوبیت آتی‬ ‫وزن کمتری دهد و از این رو تمایل داشته باشد تا مطلوبیت‏های آتی را تنزیل کند‪.‬‬ ‫ایــن امر ما را به یک تابع مطلوبیت با تنزیل‏نمایی می‏رســاند‪ .‬مطلوبیت بین زمانی‬ ‫با دانستن ‪ u1‬در دوره یک‪ u2 ،‬در دوره دو و ‪ ...‬به‏صورت زیر محاسبه می‏شود‪:‬‬ ‫(‪ )1-4‬‬

‫‪t −1‬‬

‫‪ut‬‬

‫‪T‬‬

‫‪∑1 δ‬‬ ‫=‪t‬‬

‫=‪u T (u1,u2 , …,u T )= u1 + δu2 + δ2u 3 + …, +δT −1u T‬‬

‫‪227‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫که در آن ‪ δ‬عددی است که به عنوان عامل تنزیل خوانده می‏شود‪ .‬بنابراین مطلوبیت‬ ‫بین زمانی‪ ،‬جمع وزنی ســاده‏ای از مطلوبیت‏ها در دوره‏های زمانی اســت‪ .‬اگر ‪δ < 1‬‬ ‫باشد‪ ،‬وزن کمتری به مطلوبیت‏ها در دوره‏های زمانی دورتر داده می‏شود‪ .‬پس هرچه ‪δ‬‬ ‫کوچک‏تر باشد‪ ،‬مطلوبیت آتی بیش از پیش تنزیل و کم‏اهمیت‏تر می‏شود‪.‬‬ ‫اگــر میزان مطلوبیت در هــر دوره زمانی و در هر برنامــه را بدانیم‪ ،‬می‏توانیم‬ ‫مطلوبیت بین زمانی هر برنامه را محاسبه کنیم‪ .‬پیش‏بینی ما مبتنی بر برنامه‏ای خواهد‬ ‫بود که بیشــترین مطلوبیت بین زمانی را برای ماریا به بار آورد‪ .‬جدول ‪ 2-4‬نتیجه‬ ‫مورد نظر را برای ســه عامل تنزیل مختلف نشان می‏دهد‪ .‬اگر ‪ δ =1‬باشد‪ ،‬او مایل‬ ‫خواهد بود تا شنبه لذت‏بخش خود را فدای نمره باالتر در روز دوشنبه کند‪ .‬اما اگر‬ ‫‪ δ =0 / 7‬باشــد‪ ،‬او بیشتر مشتاق اســت تا لذت کافی خود را در آخر هفته ببرد و‬ ‫تکالیفش را تا روز دوشنبه انجام ندهد‪.‬‬ ‫تنزیل‏نمایی روشــی بسیار ساده برای مدل‏ســازی انتخاب در زمان است‪ .‬تمام‬ ‫چیزی که باید بدانیم عامل تنزیل است و پس از آن به‏راحتی می‏توانیم انتخاب ماریا‬ ‫را پیش‏بینی کنیم‪ .‬به خاطر همین اســت که هنوز تنزیل‏نمایی پرکاربردترین روش‬ ‫مســتعمل در علم اقتصاد برای مدل‏سازی انتخاب در زمان است‪ .‬قبل از استفاده از‬ ‫این روش‪ ،‬باید آنچه مدل و به‏طور مشخص عامل تنزیل را بیان می‏کند درک کنیم‪.‬‬ ‫نخســتین موضوعی که می‏خواهم به آن فکــر کنیم‪ ،‬مقادیر اندازه‏گیری زمان و‬ ‫مطلوبیت اســت‪ .‬هر انتخاب ماریا تبعاتی را در آینده در پی دارد که باید به نحوی‬

‫آنها را اندازه‏گیری کنیم‪ .‬آنچه ما در مثال قبل انجام دادیم‪ ،‬تجزیه آینده به روزها و‬ ‫بیان مطلوبیت فرد در هر روز بود‪ .‬اما به ناچار شــیوه تجزیه زمان نیز دلخواهانه و‬ ‫قائم به فرد است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬من می‏توانم زمان را به جای روز‪ ،‬به ساعت تجزیه‬ ‫کنم و ببینم مطلوبیت افراد در هر ساعت‪ ،‬ثانیه و غیره به چه میزان است‪ .‬یک روش‬ ‫معقول تجزیه زمان به گونه‏ای اســت که ماریــا می‏پندارد‪ .‬در چنین حالتی زمان به‬ ‫گونه‏ای تجزیه می‏شود که در نظر ماریا کارها در یک روز بدان شیوه انجام می‏شود‪.‬‬ ‫اما پنداشت ماریا نیز احتماال تحت تاثیر موقعیت و زمینه خواهد بود‪.‬‬ ‫جدول ‪ -2-4‬مطلوبیت بین‏زمانی هر برنامه تحت عوامل تنزیل مختلف‬ ‫برنامه‬

‫مطلوبیت بین‏زمانی‬

‫‪δ =1‬‬

‫‪δ =0/9‬‬

‫‪14‬‬

‫‪10/5‬‬

‫‪4/7‬‬

‫انجام تکالیف در روز شنبه‬

‫‪15‬‬

‫‪10/9‬‬

‫‪4/8‬‬

‫انجام تکالیف در روز یکشنبه‬

‫‪10‬‬

‫‪7/7‬‬

‫‪4/5‬‬

‫انجام تکالیف در روز دوشنبه‬

‫‪10‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪6/7‬‬

‫انجام تکالیف در روز جمعه‬

‫‪δ =0/7‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪228‬‬

‫دومین نکته‪ ،‬تبیین تفاوت میان عامل تنزیل و نرخ تنزیل است‪ .‬اگر عامل تنزیل‬ ‫‪ 0/8‬باشد‪ ،‬پس مقدار مطلوبیت یک ‪ 10‬دالری در دوره زمانی بعد برابر با ارزش ‪8‬‬ ‫دالر در زمان حال است‪ .‬به‏طور کلی‪ 10 ،‬دالر در دوره زمانی بعد برابر با ‪ δ10‬دالر‬ ‫در زمان حال است‪ .‬با دانستن عامل تنزیل )‪ ، (δ‬می‏توانیم نرخ تنزیل )‪ (ρ‬را از رابطه‬ ‫زیر استخراج کنیم‪:‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1− δ‬‬ ‫=‬ ‫‪δ‬‬ ‫=‬ ‫‪, ρ‬‬ ‫‪δ‬‬ ‫‪1+ ρ‬‬ ‫به عنوان مثال اگر عامل تنزیل ‪ 0/8‬باشــد‪ ،‬نرخ تنزیل ‪ 0/25‬می‏شود‪ .‬نرخ تنزیل‬ ‫‪ 0/25‬بدان معناســت که ماریا به نرخ بهر‏ه ‪ 25‬درصدی نیازمند است تا حاضر شود‬ ‫تا دوره زمانــی بعد منتظر بماند‪ .‬پس به جای ‪ 8‬دالر در امروز‪ ،‬او ‪ 10‬دالر=‪ 8‬دالر‬ ‫×‪ 1/25‬را در دوره بعد طلب خواهد کرد‪ .‬هرچه نرخ تنزیل بیشتر باشد‪ ،‬او ناشکیباتر‬ ‫و بی‏صبرتر خواهد بود‪ .‬اینکه ما از نرخ تنزیل یا عامل تنزیل استفاده کنیم‪ ،‬تفاوتی‬ ‫در اصل موضوع ایجاد نمی‏کند‪ .‬پس برای یکدســت بودن‪ ،‬در طول این کتاب تنها‬

‫از عامل تنزیل اســتفاده خواهیم کرد‪ .‬البته اگر به مطالعات بیشتر [در انتهای فصل]‬ ‫مراجعه کنید‪ ،‬خواهید دید که بیشتر نویسندگان از نرخ تنزیل استفاده برده‏اند‪.‬‬ ‫[بیشتر] اگر می‏پرسید که چرا به این روش تنزیل‏نمایی می‏گوییم‪ ،‬باید بدانید که در‬ ‫زمان پیوسته‪ ،‬معادله ‪ 1-4‬برابر با مقدار زیر خواهد شد؛ که در آن ‪ ρ‬نرخ تنزیل است‪:‬‬ ‫‪T‬‬

‫‪u T = ∫ e −ρt u t‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪ -1-1-4‬عامل تنزیل‬

‫‪3- Yagil‬‬

‫‪2- Rapoport‬‬

‫‪1- Benzion‬‬

‫‪229‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫برای فهم هرچه بهتر تنزیل‏نمایی‪ ،‬باید ببینیم چه مقادیری از عامل تنزیل مناسب‏تر‬ ‫به نظر می‏آیند‪ .‬در آزمایشــگاه‏ها‪ ،‬عامل تنزیل با پرســیدن این دســته سواالت از‬ ‫آزمودنی‏ها به دســت می‏آید‪ :‬آیا شــما ‪ 100‬دالر امروز را ترجیح می‏دهید یا ‪150‬‬ ‫دالر ‪ 7‬ســال بعد را؟ اگر شما ‪ 100‬دالر را انتخاب کنید‪ ،‬عامل تنزیل شما مقداری‬ ‫کمتر از ‪ 0/66‬خواهد بود (با این حال نگاهی به ســوال مروری ‪ 1-4‬بیاندازید)‪ .‬در‬ ‫اینجــا نگاهی به مطالعه بنزیون‪ ،1‬راپوپورت‪ 2‬و یاگیل‪ )1989( 3‬می‏اندازیم که در آن‬ ‫سواالتی مشابه از آزمودنی‏ها پرسیده شد‪ .‬به‏طور مشخص‪ ،‬از آزمودنی‏ها چهار دسته‬ ‫سوال پایه به شرح ذیل پرسیده شد‪ .‬همان‏طور که به این سواالت نگاه می‏کنید‪ ،‬لطفا‬ ‫کمی در مورد پاسخ شخصی خود نیز بیاندیشید‪.‬‬ ‫ به تاخیر انداختن دریافت پول‪ :‬شــما هم‏اکنون ‪ 200‬دالر به دست آورده‏اید‪،‬‬‫اما می‏توانید دریافت آن را یک سال به تاخیر بیاندازید‪ .‬در ازای تاخیر در پرداخت‏‪،‬‬ ‫حاضرید پس از گذشت یک سال چه میزان پول دریافت کنید؟‬ ‫ به تاخیر انداختن پرداخت پول‪ :‬شــما باید بدهی ‪ 200‬دالری خود را امروز‬‫تســویه کنید‪ ،‬اما همچنین می‏توانید پرداخت آن را یک سال به تاخیر بیاندازید‪ .‬اگر‬ ‫پرداخت به تاخیر افتد‪ ،‬حاضرید پس از گذشت یک سال چه میزان پول بپردازید؟‬ ‫ تسریع در دریافت پول‪ :‬شما در یک سال ‪ 200‬دالر پول دریافت خواهید کرد‪،‬‬‫اما این شــانس را دارید که پول را یکجا و همین حاال دریافت کنید‪ .‬به جای انتظار‬ ‫یک‏ساله‪ ،‬حاضرید چه میزان پول را همین حاال دریافت کنید؟‬ ‫‪ -‬تســریع در پرداخت پول‪ :‬شــما باید بدهی ‪ 200‬دالری خود را ظرف مدت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪230‬‬

‫یک‏سال تســویه کنید‪ ،‬اما می‏توانید همین حاال این کار را بکنید‪ .‬به جای پرداخت‬ ‫بدهی در یک سال آتی‪ ،‬حاضرید چه میزان پول را همین حاال پرداخت کنید؟‬ ‫در سواالت مشخصی که در مطالعه فوق پرسیده شد‪ ،‬دوره زمانی از ‪ 6‬ماه به ‪4‬‬ ‫سال و مقدار پول از ‪ 40‬دالر به ‪ 5000‬تغییر یافت‪ .‬نمودار ‪ 1-4‬عوامل تنزیل سالیانه‬ ‫را که از پاسخ آزمودنی‏ها در هر سوال استخراج شد نشان می‏دهد‪ .‬از نگاه کردن به‬ ‫شکل ‪ 1-4‬چیزهای زیادی می‏توان آموخت‪ .‬در یک نگاه چیزی که به‏سرعت واضح‬ ‫و نمایان می‏شــود‪ ،‬وابســتگی باالی عامل تنزیل به شرایط موقعیت و زمینه است‪.‬‬ ‫به‏راحتــی می‏توان دید که چگونه با تغییر مدت زمان‪ ،‬مقدار پول‪ ،‬دریافت در مقابل‬ ‫پرداخت و تسریع به جای تاخیر‪ ،‬عامل تنزیل به‏شدت تغییر می‏کند‪.‬‬ ‫با نگاهی دقیق‏تر به نمودار ‪ 1-4‬می‏توان به پنج نکته پی برد‪ .‬نخست آنکه مقدار عامل‬ ‫تنزیل در حدود ‪ 0/8 - 0/9‬است که مقداری بالنسبه اندک است‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫آزمودنی‏ها بالنسبه انسان‏هایی کم‏صبر هستند‪ .‬نکته دوم آن است که هرچه عامل تنزیل‬ ‫بزرگ‏تر باشــد‪ ،‬آزمودنی‏ها باید مدت زمان بیشــتری صبر کنند‪ .‬به این مفهوم اشتیاق‬ ‫کوتاه‏مدت می‏گوییم‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬آزمودنی‏ها عموما به‏طور متوســط برای به تاخیر‬ ‫انداختن دریافت پول به مدت شش ماه همان میزان را طلب می‏کنند که برای به تاخیر‬ ‫انداختن آن از شش ماه به ‪ 4‬سال‪ .‬سومین نکته قابل توجه آن است که با افزایش مقدار‬ ‫پول‪ ،‬عامل تنزیل تخمینی نیز بزرگ‏تر می‏شود‪ .‬این یعنی آنکه افراد برای مقادیر بیشتر‬ ‫حاضرند بیشتر صبر کنند‪ .‬به این اثر‪ ،‬اثر مطلق مقداری می‏گویند‪.‬‬ ‫برای اســتخراج دو نکته آخر‪ ،‬نتایج دریافــت در مقابل پرداخت و ضرر در مقابل‬ ‫ســود را مقایسه خواهم کرد‪ .‬اگر نمودار ‪ 1-4‬را از باال به پایین بررسی کنیم‪ ،‬می‏توانیم‬ ‫عد ‏م تقارن سود‪ -‬زیان را ببینیم‪ ،‬جایی که عامل تنزیل تخمینی برای سود کمتر از زیان‬ ‫است‪ .‬مثال عامل تنزیل در حالت به تاخیر انداختن پرداخت (که موجب یک ضرر پولی‬ ‫می‏شود)‪ ،‬بیشتر از حالت به تاخیر انداختن دریافت (که موجب منفعت پولی می‏شود)‬ ‫است‪ .‬به‏طور مشابه‪ ،‬عامل تنزیل در حالت تسریع در دریافت (که موجب یک ضرر پولی‬ ‫می‏شود) بزرگ‏تر از حالت تسریع در پرداخت (که موجب یک منفعت پولی می‏شود)‬ ‫است‪ .‬این یافته کامال با ضرر گریزی همخوان است‪ ،‬زیرا می‏گوید که آزمودنی‏ها چه در‬ ‫حالت تسریع یا تاخیر‪ ،‬تمایلی به از دست دادن پول ندارند‪.‬‬

‫آخرین نکته‏ای که می‏خواهم اســتخراج کنم‪ ،‬از مقایسه تاخیر در مقابل تسریع‬ ‫به دست می‏آید‪ .‬اگر شما نمودار ‪ 1-4‬را از چپ به راست نگاه کنید‪ ،‬به عدم تقارن‬ ‫تاخیر‪ -‬تســریع دســت می‏یابید‪ ،‬که در آن عامل تنزیل تخمینی در حالت به تاخیر‬ ‫انداختن پرداخت بزرگ‏تر از حالت تســریع در پرداخت و در حالت تســریع در‬ ‫دریافت بزرگ‏تر از حالت به تاخیر انداختن دریافت است‪ .‬این بدان دلیل است که‬ ‫آزمودنی‏ها تمایل دارند نســبت به مقدار مطالبه‏شده پول برای تسریع در پرداخت‪،‬‬ ‫پول نســبتا کمتری را برای تاخیر در پرداخت بپردازند‪ .‬همچنین نســبت به حالت‬ ‫تسریع در دریافت‪ ،‬مقدار پول نسبتا بیشتری را برای به تاخیر انداختن دریافت پول‬ ‫طلب می‏کنند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -1-4‬عامل‏های تنزیل تخمینی برای چهار نوع انتخاب مختلف‪.‬‬

‫منبع‪ :‬بنزیون و همکاران (‪)1989‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫‪231‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪232‬‬

‫برای عملکرد صحیح‪ ،‬مدل تنزیل‏نمایی نیازمند عدم وابستگی به موقعیت و عدم‬ ‫تغییر آن با تغییر موقعیت است‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬در تمامی نمودارهای نمودار ‪1-4‬‬ ‫باید شــاهد خطوط کامال افقی در یک سطح مشخص عامل تنزیل باشیم‪ .‬پر‏واضح‬ ‫اســت که این‏‏‏‏‏گونه نیست‪ .‬این خبر بدی برای کسانی است که از تنزیل‏نمایی بهره‬ ‫می‏برنــد‪ .‬هرچند که باید تاکنون به اهمیت موقعیت و زمینه در تصمیم‏گیری‏ها پی‬ ‫برده باشــید‪ .‬در واقع‪ ،‬عدم تقارن سود‪ -‬زیان با موضوع ضرر گریزی و عدم تقارن‬ ‫تاخیر‪ -‬تعجیل با حسابداری ذهنی همخوان و سازگار است‪.‬‬ ‫وجود چنین آثار گســترده موقعیت به این معنا نیســت کــه تنزیل‏نمایی لزوما‬ ‫روشی بد در مدل‏سازی انتخاب است‪ .‬آنچه یافته فوق می‏گوید آن است که ما باید‬ ‫در خصوص آنکه در هر یک از شــرایط مشخص‪ ،‬چه عامل تنزیلی مناسب است‬ ‫حساس باشیم‪ .‬در واقع چیزی به نام «عامل تنزیل ماریا» وجود ندارد‪ .‬در مقابل ماریا‬ ‫احتماال برای هر چیز‪ ،‬عامل تنزیل متفاوتی دارد‪ .‬مثال‪ ،‬شاید او برای بازگرداندن ‪10‬‬ ‫دالری که از دوســتی قرض گرفته است بی‏قرار باشد‪ ،‬اما در پس گرفتن یک ‪CD‬‬ ‫که به دوســتی قرض داده است‪ ،‬بی‏تابی نکند‪ .‬پیش از بررسی آثار ضمنی یافته‏های‬ ‫فوق‪ ،‬باید اثر موقعیت مهم دیگری را به شما معرفی کنیم‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪1-4‬‬ ‫شواهد تجربی در مقابل شواهد آزمایشگاهی‬ ‫انتخاب بین زمانی‪ ،‬یکی از حوزه‏هایی است که آزمایشگاه‏ها قادر نیستند پاسخ‬ ‫کافی و متقاعدکننده‏ای برای بسیاری از سواالت آن فراهم آورند‪ .‬در این زمینه‬ ‫مایلیم بدانیم چگونه مردم پول خود را در خالل دوره‏های بزرگ زمانی مبادله‬ ‫و جابجا می‏کنند‪ .‬چگونه می‏توانیم در آزمایشــگاه‏ها‪ ،‬این‏‏‏‏‏گونه تاخیر زمانی را‬ ‫به وجود آوریم؟ یک روش‪ ،‬اســتفاده از سناریوهای فرضی همچون مطالعه‬ ‫بنزیون و همکاران است‪ .‬البته این روش مخالفانی نیز دارد که معتقدند در چنین‬ ‫ســناریوهای فرضی‪ ،‬آزمودنی‏ها دیگر انتخاب‏های واقعی صورت نمی‏دهند‪.‬‬ ‫اگر ما از انتخاب‏های واقعی استفاده کنیم‪ ،‬نمی‏توانیم پرداخت‏ها را به‏صورت‬

‫این دو گزینه بی‏تفاوت کند‪ ،‬امکان‏پذیر بود‪ .‬این عامل ) *‪ (δ‬به‏طور مشخص‬ ‫بدین صورت محاسبه می‏شود‪.‬‬ ‫‪2 YOS‬‬

‫) ‪LS(1 − TLS ) ∑ δ* A(1 − TA‬‬ ‫‪t −1‬‬

‫‪t =1‬‬

‫که در آن ‪ LS‬پرداخت یکباره‪ A ،‬مســتمری ســالیانه‪ YOS ،‬تعداد سال‏های‬ ‫خدمــت و ‪ T‬نرخ مالیات مربوطه را نشــان می‏دهند‪ .‬افراد نظامی تنها و تنها‬ ‫در صورتی پرداخت یکباره را برمی‏گزینند که بی‏تاب‏تر از آنی باشــند که *‪δ‬‬ ‫بیان می‏دارد‪ ،‬یعنی زمانی که *‪ δ < δ‬اســت‪ ،‬با در دست داشتن اطالعات در‬ ‫مورد انتخاب افراد و محاســبه *‪ ، δ‬می‏توان عامل تنزیل افراد را برآورد کرد‪.‬‬ ‫این درســت کاری بود که وارنر و پلیتر انجام دادند‪ .‬برآورد آنها در خصوص‬ ‫متوسط عامل تنزیل چیزی نزدیک به ‪ 0/85‬بود‪.‬‬ ‫مقدار تخمینی ‪ 0/85‬شــبیه به آنچه بود کــه در نمودار ‪ 1-4‬دیدیم‪ .‬این‏‏‏‏‏گونه‬

‫‪233‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫واقعی به چند ماه دیگر موکول کنیم‪ ،‬چه رسد به چند سال بعد‪ .‬همچنین در‬ ‫چنین آزمایش‏هایی این تردید نیز وجود دارد که آیا آزمودنی‏ها پرداخت‏های‬ ‫تاخیری را پذیرفتنی و قابل قبول می‏دانند یا خیر‪.‬‬ ‫تردید‏های فوق این یافته مطالعات تجربی را که مردم انتخاب‏های واقعی خود‬ ‫را در بازه‏های بلندمدت زمانی مبادله (بده‏‪ -‬بســتان) و جابجا می‏کنند بسیار‬ ‫ارزشــمند می‏سازد‪ .‬چنین یافته‏ای را در مطالعه وارنر و پلیتر (‪ )2001‬می‏توان‬ ‫دید‪ .‬در سال ‪ ،1992‬وزارت دفاع آمریکا به دنبال کاهش اندازه ارتش این کشور‬ ‫بود‪ .‬از این رو به افراد نظامی شاغل در ارتش دو بسته انتخابی را پیشنهاد کرد‪:‬‬ ‫(الف) پرداخت یکجای حدود ‪ 25000‬دالر به سربازان و درجه‏داران و ‪50000‬‬ ‫دالر به افســران ارشد‪( ،‬ب) پرداخت مستمری ســالیانه که در آن بخشی از‬ ‫پرداخت پایه کنونی به او در طول دو برابر مدتی که برای ارتش کار کرده به‬ ‫او پرداخت می‏شد‪.‬‬ ‫پس نظامی‏ها با دو انتخاب پرداخت یکجا و پرداخت متفاوت در طول زمان‬ ‫مواجه بودند‪ .‬برای هر یک از این افراد‪ ،‬محاســبه عامل تنزیلی که او را میان‬

‫نزدیکی دوباره ما را نســبت به واقعی بودن نتایج مطالعه بنزیون و همکاران‬ ‫مطمئن می‏ســازد‪ .‬به نظر من این مطالعه به‏خوبی نشــان می‏دهد که چگونه‬ ‫مطالعات تجربی می‏توانند نقش تکمیل‏کننده مطالعات آزمایشــگاهی را ایفا‬ ‫کنند‪ .‬مطالعات آزمایشگاهی به ما اجازه ارزیابی نسبتا ساده تغییراتی مانند تغییر‬ ‫مقدار پول و چهارچوب زمانی را به‏صورت ایســتای مقایسه‏ای می‏دهند‪ .‬این‬ ‫کار به‏سادگی از پس مطالعات تجربی برنمی‏آید‪ ،‬زیرا به‏ندرت اتفاقاتی مانند‬ ‫کاهش اندازه ارتش آمریکا به وقوع می‏پیوندد و حتی چنین اتفاقی تنها به ما‬ ‫تخمین نقطه‏ای عامل تنزیل را ارائه می‏دهد‪ .‬پس مطالعات تجربی‪ ،‬ابزاری مفید‬ ‫برای بررسی معناداری نتایج آزمایش‏ها به شمار می‏روند‪.‬‬

‫‪ -4-1-2‬مطلوبیت توالی‬

‫‪1‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪234‬‬

‫تصور کنید به جای اینکه از کسی بپرسیم آیا ‪ 100‬دالر امروز را به ‪ 150‬دالر سال دیگر‬ ‫ترجیح می‏دهد یا خیر‪ ،‬از او بپرســیم که آیا ‪ 100‬دالر امروز را به ‪ 150‬دالر سال دیگر‬ ‫ترجیح می‏دهد یا ‪ 150‬دالر امروز را به ‪ 100‬دالر ســال دیگر‪ .‬این ســوال به ما امکان‬ ‫می‏دهــد که نحوه فکر کردن مردم در مورد توالــی و ترتیب حوادث را ارزیابی کنیم‪.‬‬ ‫برای اینکه نشان دهم مردم چگونه به سواالتی از این دست پاسخ می‏دهند‪ ،‬نگاهی به‬ ‫پاسخ‏های آزمودنی‏ها به دو سوالی می‏اندازم که در مطالعه لوئنستین و پرلک (‪ )1993‬از‬ ‫آنها پرســیده شد‪ .‬در نخستین سوال از افراد خواسته شد که تصور کنند دو برنامه سفر‬ ‫برای بازدید از شهری را پیش روی خود دارند که یک بار در آن زندگی کرده‏اند و البته‬ ‫بازدیدها تنها به همین دو بازدید ختم خواهد شد‪ .‬در یک سفر آنها باید به مالقات عمه‏ای‬ ‫بروند که نمی‏خواهند ریختش را ببینند و در دیگری به دیدار دوستانی می‏روند که عاشق‬ ‫دیدارشان هستند‪ .‬این دو سوال‪ ،‬در قالب سه سناریوی زمانی مختلف پرسیده شد (مثال‬ ‫یک بازدید در انتهای این هفته و دیگری ‪ 26‬هفته بعد) و از آنها خواســته شد بگویند‬ ‫که دوســت دارند نخست کدام‏یک از آنها را مالقات کنند‪ .‬نتایج در نمودار ‪ 2-4‬نشان‬ ‫‪ -1‬ترتیبات حوادث‬

‫داده شــده است‪ .‬یافته برجسته‏ای که به‏خوبی از نمودار ‪ 2-4‬استخراج می‏شود‪ ،‬وجود‬ ‫ترجیحات برای یک توالی بهتر و ترقی‏یافته‪ 1‬است؛ به گونه‏ای که آزمودنی‏ها ابتدا عمه‬ ‫خود را ببینند و سپس به دیدار دوستان خود بروند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -2-4‬انتخاب زمان مالقات یک عمه و تعدادی از دوستان‪.‬‬

‫اگر دو سفر نزدیک به هم باشند‪ ،‬اکثر آزمودنی‏ها ترجیح می‏دهند ابتدا عمه را زیارت کنند‪ .‬اما اگر با فاصله زمانی از هم باشند‪،‬‬ ‫عموما ترجیح می‏دهند دوستان خود را در ابتدا ببینند‪ / .‬منبع‪ :‬لوئنستین و پرلک (‪)1993‬‬

‫شــاید این یافت ‏ه طبیعی به نظر برســد‪ ،‬اما درســت مخالف چیزی اســت که‬ ‫تنزیل‏نمایی پیش‏بینی می‏کند‪ .‬اگر فردی از شــیوه تنزیل‏نمایــی بهره ببرد و عامل‬ ‫تنزیلی کوچک‏تر از یک داشته باشد‪ ،‬او مطلوبیت خود را نخست با دیدار دوستان‬ ‫و ســپس عم ‏ه خانم حداکثر می‏کند‪ ،‬چون او برای مطلوبیت‏های بزرگ‏ت ِر نزدیک‏تر‬ ‫ش فوق‪ ،‬چنین اشــتیاقی زمانی آشکار می‏شود که‬ ‫مشــتاق‏تر خواهد بود‪ .‬در آزمای ‏‬ ‫فاصله میان دو ســفر طوالنی و طوالنی‏تر شود‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬آزمودنی‏ها ترجیح‬ ‫می‏دهند تا دوستان خود را همان ابتدا ببینند‪.‬‬ ‫‪ :Preference for an improving sequence -1‬شــاید این یافته در ادبیات ما معادل «شاهنامه آخرش خوش است» یا در‬ ‫ادبیات دینی ما معادل «عاقبت به خیری» باشد! (م‪).‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫‪235‬‬

‫در قالب سوال دوم‪ ،‬از افراد خواسته شد تا بگویند در خالل سه هفته آینده‪ ،‬چه‬ ‫زمانی را برای غذا خوردن در دو رستوران لوکس فرانسوی و دریایی برمی‏گزینند‪.‬‬ ‫نتایج انتخاب آنها در جدول نشان داده شده است‪.‬‬ ‫زمانی که از افراد برای انتخاب میان دو گزینه ‪ A‬و ‪ B‬ســوال شــد‪ ،‬ترجیحات‬ ‫مشابهی برای یک توالی بهبود‏یافته دقیقا مشابه با آنچه در مثال قبل دیدیم مشاهده‬ ‫شــد‪ .‬اما زمانی که پای انتخاب میان دو گزینــه ‪ C‬و ‪ D‬به میان آمد‪ ،‬دیدیم که آنها‬ ‫ترجیح می‏دهند تا حوادث خوبی را میان ترتیبات موجود توزیع کنند‪ .‬دوباره می‏توان‬ ‫گفت که اگرچه این پدیده کامال طبیعی به نظر می‏رســد‪ ،‬اما با تنزیل‏نمایی سازگار‬ ‫نیست‪ .‬این‏‏‏‏‏گونه جابجایی در انتخاب‏ها نباید اتفاق بیافتد‪ ،‬زیرا عمال مطلوبیت افراد‬ ‫در دوره زمانی ســوم نباید انتخاب‏های بهینه آنها در دوره‏های زمانی اول و دوم را‬ ‫تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬اما چنین می‏شود!‬ ‫جدول ‪ -3-4‬انتخاب زمان غذا خوردن در رستوران‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪236‬‬

‫گزینه‬

‫این آخر هفته‬

‫آخر هفته دیگر‬

‫آخر هفته دو هفته بعد‬

‫انتخاب‬

‫‪A‬‬

‫لوکس فرانسوی‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫‪٪16‬‬

‫‪B‬‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫لوکس فرانسوی‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫‪٪84‬‬

‫‪C‬‬

‫لوکس فرانسوی‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫لوکس دریایی‬

‫‪٪54‬‬

‫‪D‬‬

‫غذاخوردن در خانه‬

‫لوکس فرانسوی‬

‫لوکس دریایی‬

‫‪٪46‬‬

‫زمانی که از افراد خواسته شد میان گزینه‏های ‪ A‬و ‪ B‬یکی را برگزینند‪ ،‬غالب آنها خواستار به عقب انداختن صرف غذا در رستوران‬ ‫لوکس فرانسوی شدند‪ .‬اما زمانی که انتخاب آنها میان دو گزینه ‪ C‬و ‪ D‬قرار داده شد‪ ،‬غالب آزمودنی‏ها ترجیح دادند تا صرف غذا‬ ‫در این رستوران را به تاخیر نیاندازند‪ /.‬منبع‪ :‬لوئنستین و پرلک (‪)1993‬‬

‫به‏طور کلــی‪ ،‬ترجیح برای ارتقــای ترتیبات را همراه با ترجیــح برای توزیع‬ ‫یکنواخت حوادث در میان ترتیبات می‏توان دید‪ .‬در هر حال‪ ،‬هیچ‏کدام از این دو با‬ ‫تنزیل‏نمایی ســازگار نیستند‪ .‬تنها راه برای سازگار کردن آنها این است که ترتیبات‬ ‫را بــا توجه به حوادث منقطع از یکدیگر تفکیک کنیم [یعنی وقتی حوادث در یک‬ ‫نقطه زمان از هم منقطع شدند‪ ،‬آنها را به‏صورت دو سلسله متوالی حوادث در نظر‬ ‫بگیریم]‪ .‬این روش به‏خوبی کار می‏کند‪.‬‬ ‫ت زمان یک ماه را برای تصمیم‏گیری در مورد مالقات عمه‬ ‫مثال می‏توانیــم مد ‏‬

‫و دوســتان‪ ،‬مدت زمانی مناسب بدانیم‪ .‬با این حســاب‪ ،‬اگر دو سفر طی دو آخر‬ ‫هفته متوالی صورت بگیرد‪ ،‬می‏توانیم آنها را در یک گروه دسته‏بندی کنیم و به آنها‬ ‫به چشــم یک توالی بنگریم‪ .‬اما اگر این اتفاق با فاصله زمانی ‪ 26‬هفته‏ای صورت‬ ‫بگیرد‪ ،‬باید آنها را به چشــم حوادث منقطع و جدا از هم نگریســت و تنزیل کرد‪.‬‬ ‫جدول ‪ 4-4‬نشــان می‏دهد که چگونه با چنین رویکردی می‏توان نمودار ‪ 2-4‬را به‬ ‫خوبی تفسیر کرد‪.‬‬ ‫جدول ‪ 4-4‬ماریا در خصوص زمان مالقات عمه و دوستان تصمیم‏گیری می‏کند‪.‬‬ ‫حوادث‬ ‫هفته‏های ‪1-4‬‬

‫هفته‏های ‪24-28‬‬

‫مطلوبیت بین‏زمانی‬

‫ابتدا مالقات عمه و سپس مالقات دوستان‬

‫‪10‬‬

‫ابتدا مالقات دوستان و سپس مالقات عمه‬

‫‪5‬‬

‫مالقات دوستان‬

‫‪12‬‬

‫مالقات عمه‬

‫مالقات دوستان‬

‫مالقات دوستان‬

‫مالقات عمه‬

‫‪15‬‬

‫مالقات عمه و سپس مالقات دوستان‬

‫‪8‬‬

‫مالقات دوستان و سپس مالقات عمه‬

‫‪4‬‬

‫حوادث در هفته‏های یک تا چهار و هفته‏های ‪ 24‬تا ‪ 28‬به‏صورت یک توالی با هم دسته‏بندی می‏شوند‪ .‬حوادث هفته‏های ‪ 24‬تا‬ ‫‪ 28‬جدا از حوادث هفته‏های یک تا چهار در نظر گرفته شده و تنزیل می‏شوند‪.‬‬

‫اگر بتوانیم حوادث را بر اساس طول زمان تفکیک کنیم و بگوییم حوادثی که در طول‬ ‫دوره کوتاه‏تری اتفاق می‏افتند یک توالی‪ ،‬و حوادثی که در دوره زمانی بلندمدت‏تری به‬ ‫وقوع می‏پیوندد تنها حوادث منقطع و از هم جدا هستند‪ ،‬روش تنزیل‏نمایی به‏خوبی کار‬ ‫خواهد کرد‪ .‬با این حال‪ ،‬به‏طور کلی انجام این روش آسان نیست‪ ،‬زیرا برای انجام آن‬ ‫باید بدانیم که افراد چه تصور و برداشتی از حوادث و وقایع اطراف خود دارند‪ .‬آیا ماریا‬ ‫وقایع پیــش از ارائه تکالیف خود را به‏صورت وقایع جدا از هم می‏بیند یا آنها را یک‬ ‫توالی می‏پندارد؟ آیا او فکر می‏کند که «امروز می‏خواهم بازی کنم‪ ،‬پس هر چیز دیگر‬ ‫می‏تواند تا فردا منتظر بماند» یا چنین می‏اندیشد که «اگر امروز مشق‏هایم را انجام دهم‪،‬‬ ‫فردا می‏توانم بیرون رفته و بازی کنم»؟ این شیوه تفکر احتماال بر انتخاب او اثر خواهد‬ ‫گذاشت‪ ،‬اما اصال مشخص نیست که او چگونه ممکن است فکر کند‪ .‬پس مسلما هیچ‬

‫‪237‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫مالقات عمه‬

‫‪0‬‬ ‫‪15‬‬

‫روش ساده‏ای برای شناختن اینکه حوادث مختلف یک توالی هستند یا نه‪ ،‬وجود ندارد‪.‬‬ ‫چیزی که بیش از هر چیز محتمل است‪ ،‬وابستگی این موضوع به موقعیت و زمینه است‪.‬‬ ‫بی‏گمان موقعیت در شــیوه تفکر و مدل‏ســازی انتخاب‏های بین زمانی نقش‬ ‫اساسی ایفا می‏کند‪ .‬پس پرسشی که در اینجا می‏توان بدان پرداخت‪ ،‬پرسش در مورد‬ ‫آثار ضمنی این وابستگی است و اینکه آیا مدلی متفاوت از تنزیل‏نمایی برای لحاظ‬ ‫این وابستگی به اثر موقعیت وجود دارد یا خیر‪.‬‬

‫‪ -2-4‬تنزی ‏ل هایپربولیک‬

‫‪1‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪238‬‬

‫در نمودار ‪ 1-4‬به‏وضوح می‏توان دید که میزان عامل تنزیل برای فواصل زمانی‬ ‫طوالنی‏تر‪ ،‬بیشتر اســت‪ .‬این بدان معناست که افراد در کوتاه‏مدت کم‏صبرتر و‬ ‫در بلندمدت صبورترند‪ .‬بــرای ارائه مثالی دیگر درباره این موضوع‪ ،‬در مطالعه‬ ‫تالر (‪ )1981‬از آزمودنی‏ها پرســیده شــد که چه میزان پول بعد از یک ماه‪ ،‬یک‬ ‫سال یا ده سال آنها را نسبت به دریافت ‪ 15‬دالر امروز بی‏تفاوت می‏کند؟ پاسخ‬ ‫ایــن افراد بیانگر دریافت متوســط مبلــغ ‪ 50 ،20‬و ‪ 100‬دالر بود که در ظاهر‬ ‫معقول به نظر می‏رســد‪ .‬اما باید به این نکته توجه داشت که این مبالغ نشان‏گر‬ ‫عوامل تنزیل ســالیانه ‪ 0/45 ،0/22‬و ‪ 0/84‬اســت و این یعنی اینکه آزمودنی‏ها‬ ‫برای انتظار یک ماهه مبلغ بالنســبه باال و برای انتظار ده ســاله مبلغ نه چندان‬ ‫باالیی را طلب کرده‏اند‪ .‬به این کاهش اشــتیاق‪ ،‬تنزیــل هایپربولیک یا هذلولی‬ ‫ل هایپربولیک‏‪ ،‬تعدیل مدل‬ ‫شــکل گفته می‏شود‪.‬یک روش برای دســتیابی به تنزی ‏‬ ‫تنزیل‏نمایی و استفاده از عوامل مختلف تنزیل در دوره‏های زمانی مختلف است‪ .‬در‬ ‫معادله ‪ 1-4‬این‏‏‏‏‏گونه فرض کردیم که با پرداخت‏های متعدد از زمان حال تا ‪ t‬دوره‬ ‫زمانی آتی‪ ،‬مبلغ مورد نظر با عامل ذیل تنزیل می‏شود‪:‬‬ ‫‪t −1‬‬ ‫‪D(t) = δ‬‬ ‫یکی از روش‏های جایگزین‪ ،‬این اســت که عامــل تنزیل را به‏صورت زیر در‬ ‫نظر بگیریم‪:‬‬

‫‪ -1‬هذلولی شکل‬

‫‪1‬‬

‫ ‬ ‫(‪) 2-4‬‬

‫‪1 + αt‬‬

‫= )‪D(t‬‬

‫در معادله فوق‪ α ،‬پارامتری است که می‏تواند میزان تغییر عامل تنزیل در خالل‬ ‫زمــان را تعیین کند‪ .‬من این مدل را مدل تنزیل هایپربولیک می‏نامم‪ .‬معادله ‪ 1-4‬را‬ ‫می‏توان به شکل تعمیم‏یافته زیر نوشت‪:‬‬ ‫‪T‬‬ ‫ ‬ ‫(‪)3-4‬‬ ‫‪T‬‬

‫‪( x1, x2 ,...., x T ) = ∑ D ( t ) x t‬‬ ‫‪t =1‬‬

‫‪U‬‬

‫‪239‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫ل هایپربولیک را نشان دهیم‪ ،‬نمودار ‪3-4‬‬ ‫برای اینکه تفاوت تنزیل‏نمایی و تنزی ‏‬ ‫ل‬ ‫)‪ D(t‬و عامل تنزیل ســاالنه را در دو حالت تنزیل‏نمایی با عامل ‪ δ =0/85‬و تنزی ‏‬ ‫هایپربولیک با عامل ‪ α =0/25‬رسم کرده است‪ .‬مشابهت تنزیل هایپربولیک با نمودار‬ ‫‪ 1-4‬آن است که عامل تنزیل برای دوره‏های زمانی طوالنی‏تر‪ ،‬افزایش می‏یابد [اما‬ ‫تفاوت در آنجاســت که در کوتاه‏مدت‪ ،‬عامل تنزیــل هایپربولیک کوچک‏تر و در‬ ‫بلندمدت این عامل بزرگ‏تر از عامل تنزیل‏نمایی است]‪.‬‬ ‫با وجود ایــن‪ ،‬می‏توانیم عامل تنزیل هایپربولیک را بــا اندک تغییری در مدل‬ ‫تنزیل‏نمایی جای دهیم‪ .‬اما آیا حقیقتا توانســته‏ایم کاهش اشــتیاق را در مدل جای‬ ‫دهیــم؟ برای اینکه نشــان دهیم چرا چنین امری محقق نشــده اســت‪ ،‬مجموعه‬ ‫انتخاب‏های ذیل را در نظر بگیرید‪:‬‬ ‫ آیا ‪ 100‬دالر امروز را می‏خواهید یا ‪ 110‬دالر فردا را؟‬‫ آیا ‪ 100‬دالر در ‪ 30‬روز آینده را می‏خواهید یا ‪ 110‬دالر در ‪ 31‬روز آینده را؟‬‫زمانی که دو سوال فوق مطرح شد‪ ،‬اکثر افراد ‪ 100‬دالر امروز و ‪ 110‬دالر ‪31‬‬ ‫روز آینده را برگزیدند‪ .‬این پاسخ می‏تواند با مدل تنزیل هایپربولیک سازگار باشد‪.‬‬ ‫اما در اینجا مشکلی بالقوه‏ای وجود دارد و آن این است که اگر همین سواالت پس‬ ‫از ‪ 30‬روز از افراد پرســیده شــود‪ ،‬آیا آنها همین جواب را به آن می‏دادند؟ فرض‬ ‫کنید که ماریا گفته باشد که ‪ 110‬دالر در ‪ 31‬روز آینده را به ‪ 100‬دالر در ‪ 30‬روز‬ ‫آینده ترجیح می‏دهد‪ ،‬اما پس از ‪ 30‬روز بگویید که ‪ 100‬دالر امروز را به ‪ 110‬دالر‬ ‫فردا ترجیح می‏دهد‪ .‬این دیگر با مدل تنزیل هایپربولیک ســازگار نیست‪ ،‬زیرا در‬ ‫این مدل هم انتخاب‏ها باید در طول زمان سازگار باشند‪ .‬این یعنی آنکه ماریا نباید‬

‫فکر خود را تغییر دهد‪ .‬اگر او گفته باشد که ‪ 110‬دالر در ‪ 31‬روز آینده را به ‪100‬‬ ‫دالر امروز ترجیح می‏دهد‪ ،‬باید پس از گذشــت ‪ 30‬روز ‪ 110‬دالر فردا را به ‪100‬‬ ‫دالر امروز ترجیح دهد‪[ .‬بیشــتر] برای اینکه توضیح بیشتری با اعداد و ارقام ارائه‬ ‫کنــم‪ ،‬ابتدا اجازه دهید توضیح بدهم که چرا انتخاب‏ ‪ 100‬دالر امروز و ‪ 110‬دالر‬ ‫در ‪ 31‬روز آینده با مدل تنزیل هایپربولیک سازگار است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -3-4‬تنزیل هایپربولیک در مقابل تنزیل نمایی‪ .‬در تنزیل هایپربولیک‪ ،‬عامل تنزیل در دوره زمانی‬ ‫کوتاه‏مدت‪ ،‬کوچک‏تر است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪240‬‬

‫فرض کنید که هر دوره زمانی ما یک روز کامل است و ‪D)30(=0/85 ،D)2( =0/9‬‬

‫و ‪ D)31(=0/84‬اســت‪ .‬پس ‪ 110‬دالر فردا معادل ‪ 99‬دالر امروز‪ 100 ،‬دالر در ‪ 30‬روز‬ ‫آینده معادل ‪ 85‬دالر امروز و ‪ 110‬دالر در ‪ 31‬روز آینده معادل ‪ 92/4‬دالر امروز است‪.‬‬ ‫پس منطقی است که افراد ‪ 100‬دالر امروز و ‪ 110‬دالر در ‪ 31‬روز آینده را برگزینند‪ .‬حال‬ ‫پس از ‪ 30‬روز چه اتفاقی می‏افتد؟ پس از ‪ 30‬روز‪ ،‬به جای ‪)31(=0/84 ،D)30( =0/85‬‬ ‫‪ ،D‬عامل تنزیل بازنگری شــده ‪ D)2( =0/99‬را خواهیم داشــت‪ .‬حاال با مقدار (‪،D)2‬‬ ‫انتخاب ‪ 110‬دالر فردا به مراتب بهتر از انتخاب ‪ 100‬دالر امروز اســت‪ .‬این‏‏‏‏‏گونه رفتار‬ ‫سازگار افراد پس از ‪ 30‬روز پذیرفتنی به نظر می‏رسد‪ .‬پس ما نیازمند یک نسخه متفاوت‬ ‫از مدل تنزیل هایپربولیک هستیم که چنین رفتاری را در خود نهادینه کند‪.‬‬

‫‪ -1-2-4‬تنزیل شبه هایپربولیک‬

‫‪241‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫در تنزیل‏نمایی و هایپربولیک‪ ،‬دوره زمانی باید به‏صورت روزهای مشخص تفسیر شود‪.‬‬ ‫مثال در مثال تکالیف‪ ،‬دوره زمانی اول روز جمعه و دوره زمانی چهارم روز دوشنبه در‬ ‫نظر گرفته شد‪ .‬پس اگر امروز جمعه است‪ ،‬عامل تنزیل )‪ D(t‬باید مختص همین امروز‬ ‫باشد و در روز شنبه به‏روز شود‪ .‬پس اگر به‏طور مثال‪ ،‬در روز جمعه ‪D)2(= D)3( =0/9‬‬ ‫باشد‪ ،‬ماریا میان روزهای شنبه و یکشنبه تنزیلی صورت نمی‏دهد‪ .‬پس او عامل تنزیل‬ ‫ل هایپربولیک‪ ،‬هرچه‬ ‫روز شــنبه را به ‪ D)2(=1‬افزایش می‏دهد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬در مدل تنزی ‏‬ ‫افراد پیرتر می‏شوند (حتی چند روز)‪ ،‬بی‏صبری و بی‏تابی آنها بیشتر کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫تعبیر دیگر از کاهش اشــتیاق آن اســت که افراد برای کسب منافع کوتاه‏مدت‬ ‫مشتاق‏تر از منافع بلندمدت هستند و این دیگر ربطی به سن و سال ندارد‪ .‬این مفهوم‬ ‫را می‏توان با تفسیر ‪ D)2(=0/9‬و ‪ D)3(=0/9‬به عنوان مقادیر ثابت در طول زمان و‬ ‫تنزیل مقادیر آتی نســبت به امروز نشان داد‪ .‬با این رویکرد‪ ،‬اگر امروز جمعه باشد‬ ‫‪ D)2(=0/9‬و اگر امروز شــنبه باشد ‪ D)2(=0/9‬اســت‪ .‬با این تعبیر متفاوت‪ ،‬ماریا‬ ‫چون همواره برای کسب منافع در دسترس لحظه‏شماری می‏کند‪ 100 ،‬دالر امروز را‬ ‫ترجیح خواهد داد‪ .‬تفاوت میان این دو تعبیر در نمودار ‪ 4-4‬نشان داده شده است‪.‬‬ ‫اگر به جای یک بستر زمانی ثابت تقویمی‪ ،‬عامل تنزیل را در بستر نسبی زمانی‬ ‫(مثال نســبت به امروز) بسنجیم و این شیوه را منطقی‏تر بدانیم‪ ،‬دارای ترجیحات با‬

‫تورش حال خواهیم بود‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬ماریا تکالیفش را همین امروز انجام داده‬ ‫یا ‪ 100‬دالر همین امروز را به مقادیر آینده ترجیح می‏دهد‪ .‬او چنین کاری را انجام‬ ‫می‏دهد‪ ،‬زیرا امروز جمعه اول ماه می‏است و در روز جمعه اول ماه می‪ ،‬او به‏شدت‬ ‫برای کسب منافع بالفور لحظه‏شماری می‏کند‪.‬‬ ‫برای مدل‏سازی ترجیحات با تورش حال‪ ،‬می‏توانیم از همان معادله ‪ 2-4‬استفاده‬ ‫کنیــم‪ ،‬با این تفاوت که ‪ t‬را به عنوان تعداد دوره‏های زمانی از امروز تفســیر کنیم‬ ‫و نــه نقاط ثابت زمانی‪ .‬با این حال‪ ،‬هنوز باید به نوعی کاهش اشــتیاق را در مدل‬ ‫بگنجانیم‪ .‬بهترین روش برای این کار‪ ،‬اســتفاده از مدل تنزیل شــبه هایپربولیک یا‬ ‫ترجیحات ) ‪ ( β, δ‬به‏صورت ذیل است‪.‬‬ ‫(‪ )4-4‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪242‬‬

‫‪T‬‬

‫‪U T ( x1, x2 ,..., x T )= x1 + β∑ δ t −1x t‬‬ ‫‪t =2‬‬

‫که ‪ β‬مقداری بین صفر و یک اســت‪ β .‬یک پارامتر مهم در مدل فوق است‪،‬‬ ‫زیرا مقدار تورش حال را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬اگر ‪ β =1‬باشد‪ ،‬به این معناست که‬ ‫تورشی وجود ندارد و معادله ‪ 4-4‬با معادله ‪ 1-4‬برابر است‪ .‬اگر ‪ β >1‬باشد‪ ،‬وزن‬ ‫بیشتری به امروز نسبت به آینده داده می‏شود‪ .‬این بدان معناست که تورش حال و‬ ‫کاهش اشتیاق وجود دارد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اگر ‪ β =0/7‬و ‪ δ =0/99‬باشد‪ 110 ،‬دالر‬ ‫در ‪ 31‬روز آینده همیشه به ‪ 100‬دالر در ‪ 30‬روز آینده ترجیح داده خواهد شد‪ ،‬اما‬ ‫‪ 100‬دالر امروز همواره به ‪ 110‬دالر فردا مرجح خواهد بود‪.‬‬ ‫برای آنکه نشان دهیم چگونه ترجیحات ) ‪ ( β, δ‬کار می‏کنند‪ ،‬می‏توانیم به مثال‬ ‫قبل بازگردیم که در آن ماریا باید در مورد زمان انجام تکالیفش تصمیم می‏گرفت‪.‬‬ ‫جدول ‪ 5-4‬بــازده هر کدام از حالت‏های وجود یا عدم وجود تورش حال را‬ ‫نشان می‏دهد‪ .‬نخست نگاهی به حالت ‪ β =1‬بیاندازیم و ببینم اگر او تورش حال‬ ‫نداشــت‪ ،‬چه اتفاقی می‏افتاد‪ .‬در روز جمعه او برای انجام تکالیف در روز شــنبه‬ ‫برنامه‏ریزی می‏کند‪.‬‬ ‫او در روز شنبه نیز همین‏گونه فکر می‏کند و در نتیجه تکالیفش را در این روز‬ ‫انجام می‏دهد‪ .‬اگر ‪ β =0/9‬شود‪ ،‬باز هم داستان به همین شیوه پیش می‏رود‪ .‬حال‬ ‫نگاهی به حالت ‪ β =0/8‬بیاندازیم که در آن تورش حال بالنسبه مقدار باالیی دارد‪.‬‬

‫در روز جمعه‪ ،‬او برای انجام تکالیف در روز شــنبه برنامه‏ریزی می‏کند‪ .‬داســتان‬ ‫زمانی جالب می‏شــود که روز شنبه فرا می‏رسد و او به ناگهان تصمیم می‏گیرد که‬ ‫انجام تکالیفش را به روز دوشنبه موکول کند‪.‬‬ ‫اگر کســی برای انجام کاری در آینده برنامه‏ریزی کند‪ ،‬اما در زمان تعیین شده‬ ‫فکر خود را تغییر دهد‪ ،‬دچار ناسازگاری زمانی شده است‪ .‬برنامه‏ریزی برای انجام‬ ‫تکالیف در روز شنبه و سپس موکول کردن آن به روز دوشنبه و برنامه‏ریزی برای‬ ‫انتظار یک روزه برای به دســت آوردن ‪ 110‬دالر و ســپس انتخاب ‪ 100‬دالر در‬ ‫روز موعود از مصادیق ناســازگاری زمانی هســتند‪ .‬آنچنان که دیدیم‪ ،‬ناسازگاری‬ ‫زمانی در مدل تنزیل‏نمایی و مدل تنزیل هایپربولیک وجود ندارد‪ ،‬اما در مدل شبه‬ ‫هایپربولیک وجود دارد‪.‬‬

‫‪243‬‬

‫در مدل تنزیل هایپربولیک‪ ،‬دوره‏های زمانی به نقاط ثابتی بر روی تقویم اشاره دارند‪ ،‬در حالی‏که در مدل تنزیل شبه هایپربوریک‪،‬‬ ‫دوره‏های زمانی به میزان وقفه از زمان حال اشاره می‏کنند‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫نمودار ‪ -4-4‬تفاوت میان ترجیحات با سازگاری زمانی و ترجیحات با تورش حال‬

‫امکان بالقوه وجود ناسازگاری زمانی در مباحث مربوط به رفاه و سیاست‏گذاری‬ ‫بســیار با‏اهمیت اســت؛ زیرا به ما می‏گوید که مردم ممکن است برای انجام کاری‬ ‫برنامه‏ریزی کنند‪ ،‬اما در نهایت کار دیگری انجام‏دهند‪.‬‬ ‫این مبحث در فصول ده و یازده یعنی زمانی که در مورد رفاه و سیاست‏گذاری‬ ‫صحبت می‏کنیم‪ ،‬تا اندازه‏ای بررسی خواهد شد‪ .‬در اینجا می‏خواهم نشان دهم که‬ ‫چگونه ناسازگاری زمانی دارای آثار مهم بر روی رفتار انسانی است‪.‬‬ ‫جدول ‪ -5-4‬تنزیل شبه هایپربولیک در مثال تکالیف‪.‬‬ ‫برنامه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪244‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =1‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =0/9‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =0/8‬‬

‫روز جمعه‬

‫روز شنبه‬

‫روز جمعه‬

‫روز شنبه‬

‫روز جمعه‬

‫روز شنبه‬

‫انجام تکالیف در روز جمعه‬

‫‪10/5‬‬

‫‪-‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪-‬‬

‫‪7/4‬‬

‫‪-‬‬

‫انجام تکالیف در روز شنبه‬

‫‪10/9‬‬

‫‪12/1‬‬

‫‪9/8‬‬

‫‪10/4‬‬

‫‪8/7‬‬

‫‪8/7‬‬

‫انجام تکالیف در روز یکشنبه‬

‫‪7/7‬‬

‫‪8/6‬‬

‫‪7/0‬‬

‫‪8/2‬‬

‫‪6/2‬‬

‫‪7/9‬‬

‫انجام تکالیف در روز دوشنبه‬

‫‪9/0‬‬

‫‪10/0‬‬

‫‪8/1‬‬

‫‪9/5‬‬

‫‪7/2‬‬

‫‪9/0‬‬

‫اگر تورش حال باال باشد‪ ،‬ماریا تصمیم می‏گیرد در روز شنبه تکالیفش را انجام دهد‪ .‬اما در روز شنبه‪ ،‬انجام تکالیف را به روز‬ ‫دوشنبه موکول می‏کند‪.‬‬

‫‪ -2-2-4‬آثار ناسازگاری زمانی‬

‫اینکه آیا ناســازگاری زمانی دارای آثاری است به این امر بستگی دارد که آیا مردم‬ ‫می‏دانند که دچار ناسازگاری زمانی هستند یا خیر‪ .‬مثال آیا ماریا می‏داند که اگر در‬ ‫روز جمعه برای انجام تکالیف در روز شنبه برنامه‏ریزی کند‪ ،‬وقتی شنبه فرا رسید‬ ‫به گونه‏ای دیگر فکر خواهد کرد؟ دانستن این موضوع به وضوح در مورد آنچه او‬ ‫در روز جمعه انجام خواهد داد‪ ،‬اهمیت دارد‪ .‬به افرادی که از ترجیحات با تورش‬ ‫حال خود بی‏خبرند‪ ،‬افراد بی‏تجربه می‏گوییم‪.‬‬ ‫در چنین حالتی‪ ،‬ماریا در روز جمعه برای انجام تکالیفش در روز شنبه برنامه‏ریزی‬ ‫می‏کند و البته انتظار ندارد که در روز شنبه فکرش را عوض کند‪ .‬در مقابل‪ ،‬افرادی‬ ‫را کــه در مورد ترجیحات با تورش حال خود اطالعات کافی دارند افراد باتجربه‬ ‫می‏نامیم‪ .‬در این حالــت‪ ،‬ماریا در روز جمعه می‏داند که اگر انجام تکالیفش را به‬ ‫روز شنبه موکول کند‪ ،‬در روز شنبه آن را احتماال به روز دوشنبه پاس خواهد داد‪.‬‬

‫جدول ‪ -6-4‬بازده دیدن یک فیلم برای ماریا‬ ‫برنامه‬

‫بازده در روز‬

‫جمعه‬

‫شنبه‬

‫یکشنبه‬

‫رفتن به سینما در روز جمعه‬

‫‪5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫رفتن به سینما در روز شنبه‬

‫‪0‬‬

‫‪6‬‬

‫‪0‬‬

‫رفتن به سینما در روز یکشنبه‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪8‬‬

‫‪245‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫ابتدا به حالتی نگاه می‏اندازیم که ماریا بی‏تجربه است‪ .‬ساده‏ترین روش آن است که‬ ‫حالتی را بررسی کنیم که در آن هزینه‏های یک فعالیت بر منافع آن پیشی می‏گیرد‬ ‫(ماننــد مثال تکالیف)‪ .‬در مثال تکالیف دیدیم که انجام تکالیف به زمانی دورتر از‬ ‫آنچه انتظار می‏رود و فراتر از حالتی که تورش حال وجود ندارد‪ ،‬موکول می‏شود‪.‬‬ ‫به چنین وقفه‏ای در انجام کار‪ ،‬تعلل گفته می‏شود‪ .‬ماریا از آنجا در انجام کار خود‬ ‫تعلل می‏ورزد که می‏خواهد کار پرهزینه را از سر خود باز کند‪ .‬اما اگر منافع بیشتر‬ ‫از هزینه‏ها باشد چه اتفاقی می‏افتد؟‬ ‫برای آنکه کمی به ارائه پاسخ کمک کنم‪ ،‬مثال دومی را مطرح می‏سازم‪ .‬فرض‬ ‫کنید که بلیط ســینما ‪ 10‬دالر بوده و ماریا تنها ‪ 11‬دالر در جیب داشته باشد‪ .‬فیلم‬ ‫در روزهای جمعه‪ ،‬شنبه و یکشنبه اکران خواهد شد‪ .‬جدول ‪ 6-4‬نشان می‏دهد که‬ ‫ترجیح ماریا به ترتیب دیدن فیلم در روزهای یکشنبه‪ ،‬شنبه و جمعه است‪ .‬جدول‬ ‫‪ 7-4‬مطلوبیت بین زمانی او را نشــان می‏دهد (که می‏توان آن را با جداول ‪ 1-4‬و‬ ‫‪ 5-4‬مقایسه کرد)‪.‬‬ ‫اگر ماریا ترجیحات ســازگار با زمان داشــته باشد‪ ،‬ترجیح می‏دهد که در روز‬ ‫یکشــنبه به دیدن فیلم برود‪ .‬اگر ترجیحاتش با تورش حال همراه باشد‪ ،‬آنگاه در‬ ‫روز جمعه برای رفتن به ســینما در روز یکشنبه برنامه‏ریزی می‏کند‪ .‬اما روز شنبه‬ ‫نظر خود را عوض کرده و همان روز راهی ســینما می‏شــود‪ .‬پس در اینجا شاهد‬ ‫یک ناســازگاری زمانی خواهیم بود‪ .‬تفاوت دو حالت فوق آنجاست که در حالت‬ ‫ناســازگاری زمانی‪ ،‬فرد کاری را زودتر از زمان مورد انتظارش و زودتر از حالت‬ ‫فقــدان تورش حال انجام می‏دهد‪ .‬به جلو انداختن یک کار درســت مانند حالت‬ ‫فوق‪ ،‬تعجیل نامیده می‏شود‪.‬‬

‫جدول ‪ -7-4‬مطلوبیت بین زمانی در مثال دیدن فیلم در حالت وجود ترجیحات سازگار‬ ‫با زمان و ترجیحات با تورش حال‬ ‫برنامه‬

‫‪ δ=0/9‬و ‪β =1‬‬ ‫روز جمعه‬

‫روز شنبه‬

‫روز جمعه‬

‫روز شنبه‬

‫‪5/0‬‬

‫‪-‬‬

‫‪5/0‬‬

‫‪-‬‬

‫رفتن به سینما در روز شنبه‬

‫‪5/4‬‬

‫‪6/0‬‬

‫‪4/3‬‬

‫‪6/0‬‬

‫رفتن به سینما در روز یکشنبه‬

‫‪6/5‬‬

‫‪7/2‬‬

‫‪5/2‬‬

‫‪5/8‬‬

‫رفتن به سینما در روز جمعه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪246‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =0/8‬‬

‫در هر دو مثال انجام تکالیف و دیدن فیلم‪ ،‬ماریا ســخت مشتاق دریافت منافع‬ ‫و سودهاست‪ .‬در مثال تکالیف‪ ،‬این تمایل باعث شد تا او کاری که برایش پرهزینه‬ ‫است را تا جای ممکن از سر خود باز کند‪ .‬در مثال فیلم‪ ،‬این تمایل باعث شد تا کار‬ ‫مورد عالقه و خوشایندش را زودتر از موقع به انجام برساند‪ .‬حال سوال اینجاست‬ ‫که آیا فردی که باتجربه اســت و می‏داند که تحت تاثیر ناســازگاری زمانی است‪،‬‬ ‫از چنین مشــکلی اجتناب می‏کند؟ مسلما پاسخ تا حدی شگفتی شما را بر خواهد‬ ‫انگیخت‪ .‬البته این شگفتی در مثال تکالیف بروز نمی‏کند‪ .‬اگر ماریا بداند که در روز‬ ‫شنبه‪ ،‬انجام تکالیف را به روز دوشنبه موکول خواهد کرد‪ ،‬در همان روز جمعه خود‬ ‫را مواجه با دو انتخاب می‏بیند که باید یکی را برگزیند‪.‬‬ ‫نخســت انجام تکالیف در همان روز جمعه که به او مطلوبیت ‪ 7/4‬را می‏دهد‬ ‫و انجام تکالیف در روز دوشــنبه که مطلوبیت ‪ 7/2‬را به او ارزانی می‏دارد‪ .‬با این‬ ‫حســاب‪ ،‬او انجام تکالیف در روز جمعه را برمی‏گزیند و درســت مثل فردی با‬ ‫ترجیحات ســازگار زمانی رفتار می‏کند‪ .‬پس تجربه به ماریا این اجازه را می‏دهد‬ ‫که خود را از ناســازگاری زمانی برهاند‪ .‬تا اینجای کار که بد نبود! اما حاال ببینیم‬ ‫در مثــال فیلم چه اتفاقی می‏افتد‪ .‬در این حالت ماریــا می‏داند که اگر روز جمعه‬ ‫به تماشــای فیلم نرود‪ ،‬روز شــنبه خواهد رفت‪ .‬پس در روز جمعه او می‏داند که‬ ‫انتخاب‏های واقعی‏اش میان رفتن به ســینما در روز جمعه و شــنبه است‪ .‬پس او‬ ‫همان روز می‏رود‪ .‬در اینجا باتجربه بودن باعث می‏شود که او حتی بیشتر از حالتی‬ ‫که بی‏تجربه اســت‪ ،‬عجله کند [در حالتی که او بی‏تجربه بود‪ ،‬روز شــنبه را برای‬ ‫رفتــن انتخاب می‏کرد‪ ،‬اما حاال که با تجربه اســت روز جمعه را برمی‏گزیند]‪ .‬او‬ ‫می‏داند که نمی‏تواند در مقابل وسوســه سینما رفتن خویشتن‏داری کند‪ .‬پس حتی‬

‫زودتــر می‏رود! جدول ‪ 8-4‬انتخاب‏های ماریا را نشــان می‏دهد‪ .‬در حالت منافع‬ ‫معوق‪ ،‬تجربه موجب غلبه بر مشــکل تورش حال می‏شود‪ ،‬در حالی‏که در حالت‬ ‫هزینه‏هــای معوق‪ ،‬تجربه موضوع را بدتر می‏کند‪ .‬البته در این حالت‏ها مشــخص‬ ‫نیســت که کدام‏یک از منظر مطلوبیت بهتر یا بدتر هستند‪ ،‬زیرا مشخص نیست که‬ ‫افراد مشــکل تورش حال خود را مورد توجه قــرار می‏دهند یا خیر‪ .‬در هر حال‪،‬‬ ‫آنچه در این بحث شایان توجه است‪ ،‬اهمیت تورش حال حتی برای افرادی است‬ ‫که از تجربه کافی در این زمینه برخوردارند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -8-4‬نگاهی به دو مثال‪ :‬انتخاب و مطلوبیت (بازده بین زمانی در روز جمعه با فرض نبود تورش حال)‬ ‫هزینه‏های معوق (فیلم)‬

‫منافع معوق (تکالیف)‬

‫شنبه‬

‫‪10/9‬‬

‫یکشنبه‬

‫‪6/5‬‬

‫باتجربه‬

‫شنبه‬

‫‪10/9‬‬

‫جمعه‬

‫‪5/0‬‬

‫بی‏تجربه‬

‫دوشنبه‬

‫‪9‬‬

‫شنبه‬

‫‪5/4‬‬

‫با سازگاری زمانی‬

‫مثال فیلم نشان داد که به دلیل پیش‏بینی تورش حال آتی‪ ،‬انتخاب فرد باتجربه‏ای‬ ‫مانند ماریا می‏تواند بدتر شــود‪ .‬اما این تمام ماجرا نیســت‪ .‬ماریای باتجربه ممکن‬ ‫است برای محدود ساختن انتخاب‏های آتی خود‪ ،‬از التزام بهره برد‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫ماریا می‏تواند بلیط سینمای خود را در همان روز جمعه برای روز شنبه پیش خرید‬ ‫کند‪ .‬تمایل او به انجــام چنین کاری به معنای تعهد و التزام او به برگزیدن بهترین‬ ‫انتخاب ممکن اســت‪ .‬اگر او فردی بی‏تجربه بود‪ ،‬مســلما نیــازی به چنین کاری‬ ‫احساس نمی‏کرد‪ .‬در مقابل‪ ،‬افرادی که تجربه کافی دارند‪ ،‬به دنبال راهی برای الزام‬ ‫خود و رهایی از وسوسه‏های آتی می‏گردند‪.‬‬

‫‪ -3-2-4‬وسوسه و خویشنت‏داری‬

‫مدل تنزیل شب ‏ه هایپربولیک مدل ساده و جالبی بود که به ما اجازه داد تا ابعاد مهم‬ ‫انتخاب‏های بین زمانی را در آن بگنجانیم‪ .‬یکی از ویژگی‏هایی که نتوانستیم به‏خوبی‬

‫‪247‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫انتخاب‬

‫بازده‬

‫انتخاب‬

‫بازده‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪248‬‬

‫در این مدل بگنجانیم‪ ،‬منافع بالقوه التزام اســت‪ .‬گال‪ 1‬و پسندورفر‪ )2001( 2‬روشی‬ ‫دقیق را پیشنهاد کردند که به ما اجازه چنین کاری را می‏دهد‪ .‬برای اینکه نشان دهم‬ ‫چگونه این روش کار می‏کند‪ ،‬به مثال پیشین تکالیف بازمی‏گردم‪.‬‬ ‫در روز شــنبه‪ ،‬ماریا می‏تواند یا تکالیف خــود را انجام دهد یا به ورزش رود‪.‬‬ ‫تصور کنید که ماریا این امکان را دارد که در روز جمعه خود را ملزم به انجام کاری‬ ‫در روز شــنبه نماید‪ .‬پس او می‏تواند با مثال قرار گذاشــتن با دوستان خود‪ ،‬الزامی‬ ‫برای انجــام تکالیف یا رفتن به ورزش برای خود ایجاد کند‪ .‬این بدان معناســت‬ ‫که ماریا در روز جمعه ســه گزینه پیش روی خود دارد‪ :‬تعهد به انجام تکالیف در‬ ‫روز شنبه‪ ،‬تعهد به ورزش کردن در روز شنبه‪ ،‬یا عدم تعهد به چیزی و واگذاشتن‬ ‫تصمیم‏گیری به روز شنبه‪.‬‬ ‫اگر ماریا ترجیحات ســازگار با زمان داشت‪ ،‬التزام امری نامربوط به نظر می‏رسید‪.‬‬ ‫در چنیــن حالتی اگر او فکر کند که بهترین کار برای او انجام تکالیف در روز شــنبه‬ ‫است‪ ،‬کامال نسبت به دو گزینه تعهد و عدم تعهد نسبت به انجام تکالیف در روز شنبه‬ ‫بی‏تفاوت خواهد شد‪ ،‬زیرا در هر حال او تکالیف خود را در همان روز انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫اما اگر ترجیحات ماریا با تورش حال همراه باشد‪ ،‬همه چیز فرق خواهد کرد‪.‬‬ ‫در حالــت ترجیحات با تورش حال‪ ،‬اگر ماریا فکر کند که بهترین کار برای او‬ ‫انجام تکالیف در روز شــنبه است و البته بداند که ممکن است در روز شنبه چنین‬ ‫رفتار نکند‪ ،‬برای او بهتر اســت تا در همان روز جمعه تعهدی برای خود بتراشد تا‬ ‫در روز شنبه ملزم به انجام تکالیفش شود‪ .‬نکته جالب آن است که اکنون می‏توان دو‬ ‫دلیل مجزا برای تعهد ماریا به این کار برشــمرد‪ .‬واضح‏ترین دلیل آن است که ماریا‬ ‫می‏داند در روز شــنبه ورزش کردن را انتخاب خواهد کرد و از این رو می‏خواهد‬ ‫جلوی این کار را بگیرد‪ .‬با نگاهی به جدول ‪ 5-4‬می‏بینیم که اگر ‪ β=0/8‬باشد‪ ،‬این‬ ‫دلیل قرین به واقعیت می‏شود‪ .‬امکان دوم آن است که ماریا می‏داند تنها در صورت‬ ‫غلبه بر وسوسه ورزش کردن تکالیفش را در روز شنبه انجام خواهد داد‪ .‬پس او تنها‬ ‫پس از تحمیل خویشتن‏داری بر خود قادر به انجام تکالیفش خواهد بود که صد البته‬ ‫این کار از نظر روانی برای او پر‏هزینه اســت‪ .‬پس ممکن است برای فرار از چنین‬ ‫‪2- Pesendorfer‬‬

‫‪1- Gul‬‬

‫هزینه‏ای‪ ،‬تعهد انجام تکالیف در روز شنبه را در همان روز جمعه برای خود ایجاد‬ ‫کند‪ .‬این وضعیت با حالتی که ‪ β=0/9‬است‪ ،‬سازگار خواهد بود‪.‬‬ ‫وسوسه و خویشتن‏داری را می‏توان در یک مدل ساده گنجاند‪ .‬همچون گذشته‪،‬‬ ‫‪ u2‬نشان‏دهنده میزان مطلوبیت ماریا در روز شنبه است‪ .‬اگر او تکالیفش را در این‬ ‫روز انجــام دهد ‪ u2 ( H ) = −5‬و اگر این روز را به بازی ســپری کند ‪u 2 (S) = 5‬‬ ‫خواهد شــد‪ .‬حال به این مدل‪ ،‬هزینه وسوســه را اضافه می‏کنیم‪ .‬هزینه وسوســه‬ ‫انعکاس‏دهنده هزینه روحی اســت که از انجام ندادن کاری که او متمایل به انجام‬ ‫آن بود‪ ،‬به او تحمیل شده است‪ .‬بیایید )‪ m(H‬را نشانگر وسوسه به انجام تکالیف و‬ ‫)‪ m(S‬را نشــانگر وسوسه به انجام ورزش بدانیم‪ .‬پس هزینه وسوسه از انجام عمل‬ ‫‪ a‬به‏صورت زیر محاسبه می‏شود‪:‬‬ ‫=‪C‬‬ ‫) ‪( a ) m ( a ) − max b=H,S m ( b‬‬

‫(‪ )5-4‬‬

‫ )‪m(b‬‬

‫‪{u ( a ) + m ( a )} − max‬‬

‫‪249‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫به عنوان مثال‪ ،‬اگر وسوســه بازی کردن بیشتر از وسوسه انجام تکالیف باشد‪،‬‬ ‫)‪ m(S) ≥ m(H‬خواهد شــد و در نتیجه می‏‏توان هزینه وسوسه انجام تکالیف را‬ ‫به‏صورت )‪ C(H)=m(H)-m(S‬محاســبه کرد‪ C(H) .‬هزینه روحی انجام تکالیف‬ ‫است‪ ،‬زمانی که می‏توانست به جای آن‪ ،‬روز خود را به بازی کردن اختصاص دهد‪.‬‬ ‫حال اگر هزینه وسوســه را به مطلوبیت اولیه ماریا بیفزاییم چه می‏شــود؟ در‬ ‫این‏صــورت اگر ماریا در روز جمعه تعهدی برای خود در روز شــنبه ایجاد نکند‪،‬‬ ‫مطلوبیت کلی روز شنبه‏اش به دو شکل قابل تعریف خواهد بود‪ .‬نخست آنکه ماریا‬ ‫خویشتن‏داری کند؛ که در این‏صورت بازده عدم التزام‪ ،‬هزینه غلبه بر وسوسه را در‬ ‫خود خواهد داشت‪ .‬در این‏صورت می‏توانیم بنویسیم‪:‬‬ ‫= ‪u‬‬ ‫‪( H,S) max‬‬

‫‪m‬‬ ‫=‬ ‫‪2‬‬ ‫=‬ ‫‪a H,S‬‬ ‫‪b H,S‬‬

‫دوم اینکه ماریا خویشتن‏داری نکرده و کاری را انجام دهد که باالترین مطلوبیت‬ ‫را برای او به ارمغان آورد‪ .‬در این حالت می‏توانیم بنویسیم‪:‬‬ ‫‪u2m ( H,S) max a H,S‬‬ ‫(‪u ( a ) subject to m(a) ≥ max b H,S m ( b ) ) 6-4‬‬ ‫=‬ ‫=‬ ‫بــا این کار می‏توانیم دو دلیل التزام و تعهد ماریا به انجام یک کار را به تفکیک‬ ‫مدل‏سازی کنیم‪ .‬دو معادله (‪ )5-4‬و (‪ )6-4‬تا اندازه‏ای کلی به نظر می‏رسند‪ .‬با این‬

‫حــال‪ ،‬اگر ماریا بخواهد خود را از قبل ملزم بــه انجام کاری‏کند‪ ،‬مطمئنا می‏توان‬ ‫گفت که مطلوبیت کلی‏‏‏‏‏‏‏‏اش باید شــبیه یکی از دو حالتی شود که در معادالت قبل‬ ‫دیدیم‪ .‬به‏طور عام‏تر‪ ،‬اگر کسی بخواهد قادر به التزام و تعهد پیشین شود‪ ،‬باید بتواند‬ ‫ترجیحاتش را در قالب دو معادله مطلوبیت ‪ u‬و معادله وسوسه ‪ m‬بیان کند (به جعبه‬ ‫روش تحقیق ‪ 2-4‬نگاهی بیاندازید)‪ .‬این بدان معناســت که تمایل به التزام پیشین‬ ‫همواره با وسوسه همراه است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪250‬‬

‫روش تحقیق ‪2-4‬‬ ‫اصول موضوعه و رفتار‬ ‫گال و پســندورفر با بررســی قواعدی کلی‏تر‪ ،‬به نتایجی پایدارتر از آنچه ما‬ ‫گرفتیم‪ ،‬دســت یافتند‪ .‬آنها نشان دادند که اگر و تنها اگر بتوان ترجیحات را‬ ‫در قالب توابعی چون ‪ u، m‬و ‪ um‬نشان داد‪ ،‬آنها چهار اصل شهودی را تامین‬ ‫خواهند کرد‪ .‬این یافته عالوه بر جذابیت ریاضی‪ ،‬نمایشــی جالب از رویکرد‬ ‫مبتنی بر اصول موضوعه به مدل‏سازی انتخاب‏هاست‪.‬‬ ‫اساســا محققان در رویکرد مبتنی بر اصول موضوعه این پرســش را مطرح‬ ‫می‏ســازند که چه ویژگی‏هایی از ترجیحات با روشــی خاص از مدل‏سازی‬ ‫انتخاب‏ها ســازگار است؟ گال و پســندورفر به چهار اصل موضوعه‪ ،‬که در‬ ‫ادامه می‏آیند‪ ،‬دســت یافتند‪ .‬این اصول عبارتند از اینکه ترجیحات باید الف)‬ ‫تام و انتقالی باشــند‪ ،‬ب) پیوسته باشــند‪ ،‬ج) شرایط عدم وابستگی را تامین‬ ‫کننــد؛ بدین معنا که ورود گزینه ســوم انتخاب میان دو گزینه دیگر را تغییر‬ ‫ندهد و د) شــرط ترجیح به التزام را برآورده سازند؛ بدین معنا که اگر کسی‬ ‫انجــام عملی را به انجام عملی دیگر برگزید‪ ،‬خود را ملزم به انجام آن عمل‬ ‫کند‪ .‬نتایج تحقیق این دو نشــان داد که اگر ترجیحات کسی اصول موضوعه‬ ‫فوق را تامین کند‪ ،‬می‏توان گفت که توابع ‪ u، m‬و ‪ um‬روش‏های خوبی برای‬ ‫مدل‏ســازی انتخاب‏های او خواهند بود‪ .‬به‏طور مشــابه اگر توابع ‪ u، m‬و ‪um‬‬

‫روشی مناسب برای مدل‏سازی انتخاب‏ها باشند‪ ،‬باید گفت که اصول موضوعه‬

‫جدول ‪ 9-4‬ترجیحات ماریا را نشان می‏دهد‪ .‬اگر تورش حال و در نتیجه وسوسه‏ای‬ ‫وجود نداشــته باشد‪ ،‬طبیعی است که فکر کنیم ‪ m(S) = m(H) =0‬است‪ .‬پس اینکه آیا‬ ‫ماریا خود را ملتزم یا متعهد به کاری کرده است اهمیتی نخواهد داشت‪ .‬اگر تورش حال‬ ‫اندک باشد (‪ ،)β =0/9‬ماریا تکالیفش را در روز شنبه انجام می‏دهد‪ .‬با این حال‪ ،‬اگر او‬ ‫پیشــاپیش خود را متعهد به انجام کاری نکرده باشد‪ ،‬باید هزینه‏ای برای وسوسه خود‬ ‫بپردازد‪ .‬اگر ‪ m(S) =0/5‬و ‪ m(H) =0‬باشــد‪ ،‬او می‏تواند با ایجاد تعهد پیشین به انجام‬ ‫تکالیف از پرداخت هزینه وسوسه احتراز کرده و در نتیجه مطلوبیتش در روز شنبه را‬ ‫افزایش دهد‪ .‬اگر تورش حال بیش از این باشــد (‪ ،)β =0/8‬ماریا انجام تکالیفش را به‬ ‫تاخیر می‏اندازد‪ ،‬مگر آنکه خود را متعهد به انجام تکالیف در روز شنبه کرده باشد‪ .‬این‬ ‫خود انگیزه‏ای کافی برای ایجاد تعهد است‪ .‬این مدل به‏خوبی به ما اجازه درک منافع‬ ‫التزام را می‏دهد‪.‬‬ ‫به‏طور مشخص‪ ،‬مدل فوق نشــان می‏دهد که چگونه افراد دارای انتخاب‏های‬ ‫سازگار متمایل به ایجاد تعهد برای خود هستند تا خود را از هزینه‏های روانی وسوسه‬ ‫برهانند‪ .‬در مجموع می‏توان گفت که تاکنون به روش‏های مفیدی برای مدل‏سازی‬

‫‪251‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫فوق معقول و منطقی خواهند بود‪ .‬رویکرد مبتنی بر اصول موضوعه تاریخچه‏ای‬ ‫بسیار طوالنی در علم اقتصاد دارد‪ .‬اساسا این رویکرد کامال با اقتصاد رفتاری‬ ‫سازگار اســت‪ ،‬زیرا تالش می‏کند تا فرض‏های شکل‏دهنده ترجیحات را ب ‏ه‬ ‫گونه‏ای موجه و پذیرفتنی سازد که با انتخاب‏های مشاهده شده تطبیق یابند‪.‬‬ ‫البته در واقعیت‪ ،‬انشقاقی میان علم اقتصاد رفتاری و رویکرد مبتنی بر اصول‬ ‫موضوعه به وجود آمده است‪ .‬شاید دلیل این امر آن باشد که اصولی که در ظاهر‬ ‫منطقی به نظر می‏آیند‪ ،‬قادر نیســتند تا از یک مطالعه موشکافانه آزمایشگاهی‬ ‫جان سالم به در ببرند‪ .‬مثال بارز در این زمینه‪ ،‬اصل انتقالی بودن است‪ .‬با این‬ ‫حال‪ ،‬همان‏گونه که گال و پســندورفر نشــان دادند‪ ،‬رویکرد مبتنی بر اصول‬ ‫موضوعه قادر است به ما بگوید که چه زمانی مدل‏سازی انتخاب‏ها مناسب و‬ ‫درخور استفاده خواهد بود‪.‬‬

‫کاهش اشــتیاق و تورش حال دســت یافته‏ایم‪ .‬با این حال‪ ،‬تاکنون توانسته‏ایم تنها‬ ‫به یکی از موارد طرح شــده در بخش ‪ 1-4‬بپردازیم و حال زمان پرداختن به دیگر‬ ‫موارد فرا رسیده است‪.‬‬ ‫جدول ‪ -9-4‬مطلوبیت ماریا در روز شنبه‬ ‫‪ δ =0/9‬و ‪β =0/9‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =1‬‬ ‫‪uT‬‬

‫‪m‬‬

‫تعهد به انجام تکالیف‬

‫‪12/1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪12/1‬‬

‫تعهد به ورزش‬

‫‪10/0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪10/0‬‬

‫‪9/5‬‬

‫تصمیم‏گیری در روز شنبه‬

‫‪12/1‬‬

‫‪-‬‬

‫‪12/1‬‬

‫‪10/4‬‬

‫‪m‬‬

‫‪ δ =0/9‬و ‪β =0/8‬‬

‫‪UT‬‬

‫‪u‬‬

‫‪m‬‬

‫‪10/4‬‬

‫‪0‬‬

‫‪10/4‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪9/5‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪-‬‬

‫‪9/9‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪T‬‬

‫‪m‬‬

‫‪UT‬‬

‫‪u‬‬

‫‪m‬‬

‫‪8/7‬‬

‫‪0‬‬

‫‪8/7‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪-‬‬

‫‪9/0‬‬

‫‪T‬‬

‫‪m‬‬

‫‪UT‬‬

‫مطلوبیت پایه ‪ u T‬همانند چیزی است که در جدول ‪ 5-4‬بیان شد‪ .‬وسوسه با ‪ m‬و مطلوبیت کل با در نظر گرفتن هزینه وسوسه‬ ‫با ‪ u T‬نمایش داده شده است‪ .‬ماریا با ایجاد تعهد برای انجام تکالیفش‪ ،‬خود را زمانی که ‪ β =0/9‬است از هزینه وسوسه‪ ،‬و زمانی‬ ‫که ‪ β =0/8‬است از تعلل می‏رهاند‪.‬‬ ‫‪m‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪ -3-4‬رضرگریزی و توالی‏ها‬

‫‪252‬‬

‫در این بخش می‏خواهیم نگاهی دوباره به پدیده عدم تقارن تاخیر‪ -‬تعجیل بیاندازیم‬ ‫تا ببینیم آیا می‏توان فهم بهتری از آن یافت؟ برای این کار‪ ،‬به‏طور گسترده از مطالعه‬ ‫لوئنستین و پرلک (‪ 1992‬و ‪ )1993‬بهره خواهم گرفت‪.‬‬

‫‪ -1-3-4‬وابستگی به مرجع‬

‫بحث را با ورود ایده وابستگی به مرجع به انتخاب بین زمانی آغاز می‏کنم‪ .‬به لحاظ‬ ‫وابســتگی مطلوبیت افراد به نقطه مرجع‪ ،‬تابــع مطلوبیت بین زمانی بدین صورت‬ ‫نگاشته خواهد شد‪:‬‬ ‫) ‪− rt‬‬

‫‪T‬‬

‫‪t‬‬

‫‪∑1 D(t)v(x‬‬ ‫=‪t‬‬

‫=‪u T (x‬‬ ‫) ‪1, x 2 , …, x T‬‬

‫که در آن )‪ D(t‬عامل تنزیل‪ v(x) ،‬تابعی مقداری و ‪ rt‬نقطه مرجع در دوره زمانی‬ ‫‪ t‬است‪ .‬از آنجا که در بخش ‪ 2-4‬در مورد عامل تنزیل به اندازه کافی سخن راندیم‪،‬‬ ‫دیگــر در این بخش چیزی در مورد آن نمی‏گویــم‪ .‬به جای آن‪ ،‬توجه اصلی را بر‬ ‫روی تابــع مقداری متمرکز خواهم کرد‪ .‬آنچنان که در فصول دوم و ســوم دیدیم‪،‬‬

‫اثــر مطلق مقداری را به یــاد بیاوریم که در آن هرچه مقدار پول بیشــتر بود‪،‬‬ ‫افراد صبورتر می‏شــدند‪ .‬پس اگر ‪ α > 1‬بوده و افزایشــی نسبی در مقدار پرداختی‬ ‫پول حاصل شــود‪ ،‬ماریا باید دریافــت ‪ αy‬دالر در دوره زمانی ‪ t‬را به دریافت ‪αq‬‬ ‫دالر امروز ترجیح‏دهد‪ .‬این بدان معناست که )‪ . v(αq) < D(t)v(αy‬پس اثر مطلق‬ ‫مقداری نیازمند آن است که‪:‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫(‪)8-4‬‬ ‫) ‪v ( q ) v ( αq‬‬ ‫>‬ ‫) ‪v ( y ) v ( αy‬‬ ‫در نهایت‪ ،‬به مفهوم عدم تقارن تاخیر‪ -‬تسریع می‏رسیم‪ .‬تسریع به‏طور طبیعی به‬ ‫عنوان تسریع در دریافت پول تلقی می‏شود؛ که در آن افراد به جای ‪ y‬دالر در دوره‬

‫‪253‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫مهم‏ترین نکته در مورد تابع مقداری آن اســت که این تابع‪ ،‬مصرف را نســبت به‬ ‫یک نقطه مرجع می‏ســنجد‪ .‬پس ما به جای اینکه به ‪ xt‬بــه عنوان بازده در دوره ‪t‬‬ ‫بیاندیشــیم‪ xt-rt ،‬را به عنوان منفعت یا ضرر نسبت به یک نقطه مرجع مورد توجه‬ ‫قرار می‏دهیم‪ .‬این امر خود سوالی آشنا را به یاد ما می‏آورد که حال نقطه مرجع چه‬ ‫باید باشــد‪ .‬در اینجا فرض می‏کنیم که نقطه مرجع همان درآمد جاری فرد اســت‪.‬‬ ‫حال ســوال اینجاست که تابع مقداری باید چگونه باشد تا رفتاری که در مورد‏آن‬ ‫در بخش ‪ 1-1-4‬سخن گفتیم را تداعی کند؟‬ ‫برای پاســخ به این ســوال‪ ،‬فرض کنید که ماریا در مقابل اخذ ‪ q‬دالر در زمان‬ ‫حال‪ ،‬نسبت به اخذ ‪ y‬دالر در دوره ‪t‬ام بی‏تفاوت باشد ( ‪ .) $y > q‬این فرض بدان‬ ‫معناســت که )‪ .D(t)v(y)=v(q‬به خاطر بیاورید که عدم تقارن ســود‪ -‬زیان بیان‬ ‫می‏کند که او باید نسبتا برای تعویق پرداخت نسبت به تعویق دریافت اکراه بیشتری‬ ‫داشته باشد‪ .‬پس او ترجیح می‏دهد به جای پرداخت ‪ y‬دالر در دوره ‪ ،t‬همین حاال‬ ‫‪ q‬دالر بپردازد‪ .‬مثال اگر او نسبت به ‪ 10‬دالر امروز و ‪ 11‬دالر فردا بی‏تفاوت باشد‪،‬‬ ‫ترجیح خواهد داد که همین امروز ‪ 10‬دالر را بپردازد تا اینکه منتظر فردا بماند و به‬ ‫جای ‪ 10‬دالر‪ 11 ،‬دالر پول پرداخت کند‪ .‬این یعنی آنکه )‪ .v(-q)>D(t)v(-y‬پس‬ ‫عدم تقارن سود‪ -‬زیان نیازمند رعایت شرط ذیل است که‪:‬‬ ‫ ‬ ‫ ‬ ‫(‪)7-4‬‬ ‫) ‪v ( q ) v ( −q‬‬ ‫ 0‬دالر حال‪ y > 0 ،‬دالر در دوره زمانی ‪ t‬دریافت شود‪ .‬با تاخیر در‬ ‫دریافت‪ ،‬ماریا در حال حاضر ‪ q‬دالر از دست می‏دهد‪ ،‬اما ‪ y‬دالر در آینده به دست‬

‫= ) ‪–D ( t ) v ( − y‬‬ ‫می‏آورد‪ .‬اگر او نســبت به این دو بی‏تفاوت باشــد‪ ،‬پس ) ‪v ( q‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪254‬‬

‫‪ .‬مشــابه با روش قبل می‏توانیم عامل تنزیل تاخیر ‪ t‬دوره‏ای را با اســتفاده از رابطه‬ ‫‪ q = δdelay y‬به دست آوریم‪:‬‬ ‫‪−1‬‬ ‫) ) ‪q v ( −D ( t ) v ( y‬‬ ‫‪delay‬‬ ‫‪y‬‬

‫= =‬ ‫‪y‬‬

‫‪δ‬‬

‫برای مقایســه میان این دو عامل تنزیل‪ ،‬فرض می‏کنیم که ‪ D(t) = 1‬باشد‪ .‬پس‬ ‫اگر ) ) ‪ v−1 ( − v ( − y ) ) > − v−1 ( − v ( y‬باشــد‪ δspeed up > δdelay ،‬است‪ .‬با تعمق بیشتر در‬ ‫این شرط خواهیم فهمید که شرط فوق زمانی صادق است که ) ‪− v ( − y ) > v ( y‬‬ ‫باشــد‪ .‬این دقیقا چیزی اســت که ما از مفهوم ضررگریزی یاد گرفتیم‪ .‬پس در کل‬ ‫چیزی که ما برای توضیح پدیده عدم تقارن تاخیر‪ -‬تســریع نیازمندیم‪ ،‬مفهوم ضرر‬ ‫گریزی است‪.‬‬ ‫آنچنان که قبال نیز دیدیم‪ ،‬مدلی که ترجیحات وابســته به مرجع را در خود‬ ‫جای می‏دهد‪ ،‬می‏تواند بســیاری از مشــخصات انتخاب‏های بین زمانی را بیان‬ ‫کند‪ .‬متاســفانه شــکل تابع مقداری که در فصل ســوم (معادله ‪ )7-3‬شناختیم‪،‬‬ ‫قادر به تامین شــرایط ‪ 7-4‬و ‪ 8-4‬نیست‪ .‬برای رهایی از این مشکل می‏توانیم‬ ‫به‏راحتی کمی ترکیب شــرایط را تغییر دهیم و از قابلیت‏های وابستگی به مرجع‬ ‫در فهم رفتار انسانی بهره‏ بریم‪.‬‬ ‫پس آن‏گونه که تاکنون باید حدس زده باشید‪ ،‬ما باید بیشتر از گذشته بر مفهوم‬

‫و کاربرد نقاط مرجع دقت کنیم‪ .‬برای تشریح بیشتر علت این امر‪ ،‬به مثال تکالیف‬ ‫باز می‏گردیم و فرض می‏کنیم که ماریا باید تکالیفش را در یکی از دو روز شنبه یا‬ ‫دوشنبه انجام دهد‪.‬‬ ‫حال فرض کنید که تعیین تکالیف برای آخر هفته به‏ندرت اتفاق بیافتد‪ .‬از این‬ ‫رو‪ ،‬نقطه مرجع ماریا انجام تکالیف نیســت و امور دیگر هستند که نقطه مرجع او‬ ‫را برای روز شــنبه می‏سازند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬ممکن است یک امکان ورزش کردن‬ ‫و دیدن مالقات عمه‏ای باشــد که او دوستش ندارد‪ .‬چنین نقاط مرجعی‪ ،‬مطلوبیتی‬ ‫معادل جدول ‪ 10-4‬را به دست می‏دهند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -10-4‬مثال تکالیف با ترجیحات وابسته به مرجع‬ ‫مطلوبیت در روز‬

‫بازده ‪ xt‬اگر تکالیف در روز شنبه انجام پذیرد‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪10‬‬

‫بازده ‪ xt‬اگر تکالیف در روز دوشنبه انجام پذیرد‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪-5‬‬

‫نقطه مرجع ورزش کردن‬ ‫بازده مرجع ‪rt‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫مطلوبیت وابسته به مرجع اگر تکالیف را در روز شنبه انجام دهد‬

‫‪-10‬‬

‫‪0‬‬

‫‪10‬‬

‫اگر تکالیف را در روز دوشنبه انجام دهد‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬

‫بازده مرجع ‪rt‬‬

‫‪-10‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫مطلوبیت وابسته به مرجع اگر تکالیف را در روز شنبه انجام دهد‬

‫‪5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪10‬‬

‫اگر تکالیف را در روز دوشنبه انجام دهد‬

‫‪15‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬

‫نقطه مرجع مالقات عمه است‬

‫اگر نقطه مرجع ورزش کردن باشد‪ ،‬انجام تکالیف در روز شنبه احساسی مانند خسران را به او القا می‏کند‪ .‬اما اگر نقطه مرجع او‬ ‫دیدن عمه‏اش باشد‪ ،‬انجام تکالیف حس منفعت را در او ایجاد خواهد کرد‪.‬‬

‫قطــع نظر از نقطه مرجع‪ ،‬ماریا با مبادله (بده‪-‬‏بســتان) مشــابهی میان کاهش‬ ‫بالنســبه باالی مطلوبیت در روز شــنبه (با اختالف ‪ 10‬واحدی) و منفعت در روز‬ ‫دوشــنبه (با اختالف ‪ 15‬واحدی) مواجه می‏شود‪ .‬نقطه مرجع بسته به اینکه ماریا‬ ‫چه برداشتی از این مبادله (بده‏بستان) می‏کند‪ ،‬اهمیت می‏یابد‪ .‬اگر او به‏طور معمول‬ ‫روزهای شــنبه خود را به بازی کــردن اختصاص دهد‪ ،‬پس انجام تکالیف در این‬ ‫روز احساســی جز خسران در او ایجاد نخواهد کرد‪ .‬این امر او را نسبت به انجام‬

‫‪255‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫شنبه‬

‫یکشنبه‬

‫دوشنبه‬

‫تکالیف بی‏میل و ناراضی می‏کند‪ .‬اگر‪:‬‬

‫)‪D (2) v ( −10) + D (4) v (10) < D (4) v ( −5‬‬

‫ماریا انجام تکالیف را تا روز دوشــنبه به تعویق خواهد انداخت‪ .‬اما اگر به‏طور‬ ‫معمول شــنبه‏های خود را به دیدن عمه نخراشــیده خود اختصــاص دهد‪ ،‬انجام‬ ‫تکالیــف در این روز برایش به مثابه یک منفعت خواهد بود‪ .‬پس این امر‪ ،‬احتمال‬ ‫انجام تکالیف در این روز را افزایش می‏دهد‪ .‬اگر‪:‬‬ ‫)‪D (2) v (5) + D (4) v (10) > D (2) v (15) + D(4)v(−5‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪256‬‬

‫ماریا تکالیفش را در همان روز شنبه انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫اگر بخواهیــم حالت‏های فوق را ملموس‏تر احســاس کنیــم‪ ،‬فرض کنید که‬ ‫‪ D)2(=D)4(=1‬باشــد‪ .‬پــس بایــد بدانیــم آیــا (‪ v)-10(+v)10(v)15(+v)-5‬است یا خیر‪ .‬حال فرض کنید که‪،v)10(=5 ،v)5(=3‬‬ ‫‪ v)-5(=-7 ،v)15(=6‬و ‪ v)-10(=-13‬هســتند‪ .‬در این حالت‪ ،‬اگر نقطه مرجع‬ ‫ورزش کردن باشد‪ ،‬او در روز شنبه حتی دست به تکالیفش نخواهد زد‪ .‬اما اگر نقطه‬ ‫مرجع او دیدن عمه‏اش باشد‪ ،‬تکالیفش را در همان روز شنبه انجام خواهد داد‪ .‬پس‬ ‫باز هم دیدیم که نقطه مرجع و موقعیت بر رفتار افراد تاثیرگذار خواهند بود‪.‬‬

‫‪ -2-3-4‬ترجیحات برای توالی‬

‫در این بخش می‏خواهیم در مورد چگونگی مدل‏ســازی ترجیحات برای توالی‏ها‬ ‫و ترتیبات حوادث صحبت کنیم‪ .‬برای ســادگی‪ ،‬این سوال را که آیا مجموعه‏ای از‬ ‫وقایع به عنوان یک توالی یا یک سلسله وقایع از هم گسیخته دیده می‏شوند نادیده‬ ‫می‏گیریم‪ .‬کاری که به دنبال آن هستیم‪ ،‬اندازه‏گیری مطلوبیت کل رشته‏ای از بازده‏ها‬ ‫مانند } ‪ {x1, x2 ,..., x T‬است‪.‬‬ ‫یک روش برای این کار‪ ،‬مقایسه این توالی با توالی دیگری است که بازده یکسانی‬ ‫در هر دوره زمانی در پی دارد‪ .‬این کار می‏تواند با مقایسه یک توالی واقعی با یک توالی‬ ‫یکنواخت‏شده [یعنی همان میانگین] }‪ {x, x,..., x‬اتفاق بیافتد‪ ،‬زمانی که‪:‬‬ ‫‪1 T‬‬ ‫‪∑ xt‬‬ ‫‪T t =1‬‬

‫=‪x‬‬

‫برای هر دوره زمانی ‪ t‬داریم‪:‬‬

‫‪t‬‬

‫‪d=t tx − ∑ x i‬‬ ‫‪i =1‬‬

‫که نشان‏دهنده اختالف در مطلوبیت میان یک توالی واقعی و یک توالی یکنواخت‬ ‫‏شــده تا دوره زمانی ‪( t‬و البته خود ‪ )t‬است‪ .‬حال می‏توانیم به روشی جالب درباره‬ ‫مطلوبیت یک توالی دست یابیم که طبق آن مطلوبیت کل برابر می‏شود با‪:‬‬ ‫(‪)9-4‬‬

‫‪T‬‬

‫‪T‬‬

‫‪+ β∑ d + σ ∑ d t‬‬

‫‪T‬‬

‫‪∑x‬‬

‫=‪u q ({x1 , x 2 ,..., x‬‬ ‫)}‬ ‫‪T‬‬

‫‪t‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪=t 1 =t 1 =t 1‬‬

‫‪t =1‬‬

‫ایــن مطلوبیت با این ایده شــکل می‏گیــرد که اگر ماریا بــازده ‪ xt‬را در زمان‬ ‫ت آوردن آن را کشــیده اســت‪.‬‬ ‫‪ t‬دریافت کند‪ ،‬در واقع ‪ t − 1‬دوره انتظار به دســ ‏‬ ‫پس مطلوبیت انتظار کشیده‏شــده او ‪ ( t − 1) x t‬می‏شود‪ .‬جمع این مطلوبیت‏های‬ ‫انتظاری‪ ،‬مطلوبیت انتظار کشیده‏شــده کل را نصیب او می‏کند‪ .‬با منطقی مشــابه‪،‬‬ ‫می‏توان مطلوبیت ب ‏ه یاد آورده یک توالی را به‏صورت زیر تعریف کرد‪:‬‬ ‫‪T‬‬

‫‪t‬‬

‫‪∑1 ( T − t )x‬‬

‫=‬ ‫‪RU‬‬

‫=‪t‬‬

‫اگــر ماریا بازده ‪ xt‬را در دوره زمانــی ‪ t‬دریافت کند‪ T-t ،‬دوره زمانی در پیش‬ ‫خواهد داشت که این مطلوبیت را به‏یاد آورد‪ .‬با کمی تالش می‏توان دو معادله فوق‬ ‫‪T‬‬ ‫را به‏صورت ذیل بازنویسی کرد‪.‬‬ ‫=‬ ‫) ‪∑ d t 0 / 5( AU − RU‬‬ ‫‪t =1‬‬

‫مقادیر مثبت ‪ ∑ d t‬به معنای آن اســت که مطلوبیت انتظار کشیده‏شــده بیشتر‬ ‫از مطلوبیت به‏یاد آورده اســت‪ .‬مقادیر باالی ‪ ∑ d t‬زمانی به دســت می‏آیند که‬ ‫توالــی بهبود‏یافته بوده و در واقع با افزایش ‪ t، xt‬نیز افزایش یابد‪ .‬حال می‏توانیم به‬ ‫معادله (‪ )9-4‬بازگشــته و از آن سر درآوریم‪ β .‬مثبت و منفی به‏ترتیب نشان‏دهنده‬

‫‪257‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫برای آنکه توضیح دهم چرا این روش‪ ،‬روشــی جالب است‪ ،‬دو مفهوم دیگر را‬ ‫توضیح خواهم داد‪ .‬مطلوبیت انتظارکشیده شده دریافت یک توالی } ‪{x1, x2 ,..., x T‬‬ ‫را بدین صورت می‏توان تعریف کرد‪:‬‬ ‫‪T‬‬ ‫=‬ ‫‪AU ∑ ( t − 1) x t‬‬

‫وجود ترجیحات برای یک توالی بهبودیافته و یک توالی زوال‏یافته اســت‪σ < 0 .‬‬ ‫نشــان‏دهنده وجود ترجیحــات برای یک توالی یکنواخت و ‪ σ > 0‬نشــان‏دهنده‬

‫ترجیحات برای یک توالی یک‏ســویه اســت‪ .‬برای فهم هرچه بهتر مفاهیم فوق‪،‬‬ ‫جدول ‪ 4-11‬چندین توالی مثالی را نمایش می‏دهد‪ .‬اگر ‪ σ‬کوچک و ‪ β‬مثبت باشد‪،‬‬ ‫ماریا به علت مطلوبیت انتظارکشــیده باال‪ ،‬توالی ‪ C‬را ترجیح می‏دهد‪ .‬اگر ‪ σ‬منفی‬ ‫و ‪ β‬مثبت باشد‪ ،‬ماریا توالی ‪ E‬را به واسطه مطلوبیت انتظارکشیده بیشترش ترجیح‬ ‫می‏دهد‪ ،‬هرچند که یکنواخت‏تر از حالت قبل باشد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -11-4‬ترجیحات مبتنی بر توالی پیامدها با توجه به مطلوبیت‏های انتظارکشیده‏شده و به‏یاد آورده‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫‪AU‬‬

‫‪RU‬‬

‫‪σd‬‬

‫توالی ‪A‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪10‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫توالی ‪B‬‬

‫‪5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪20‬‬

‫‪-10‬‬

‫توالی ‪C‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬

‫‪20‬‬

‫‪0‬‬

‫‪10‬‬

‫توالی ‪D‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪6‬‬

‫‪14‬‬

‫‪-4‬‬

‫دوره‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪258‬‬

‫‪t‬‬

‫توالی ‪E‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪14‬‬

‫‪6‬‬

‫‪4‬‬

‫توالی ‪F‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪2‬‬

‫‪10‬‬

‫‪10‬‬

‫‪0‬‬

‫جدول ‪ -12-4‬ترجیحات مبتنی بر توالی‏ها در مثال تکالیف‬ ‫برنامه‬

‫انجام تکالیف در روز جمعه‬

‫بازده در روز‬ ‫جمعه‬

‫شنبه‬

‫یکشنبه‬

‫دوشنبه‬

‫‪-5‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪4‬‬

‫‪AU‬‬

‫‪RU‬‬

‫‪σd‬‬

‫‪37‬‬

‫‪5‬‬

‫‪16‬‬

‫‪t‬‬

‫انجام تکالیف در روز شنبه‬

‫‪0‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪10‬‬

‫‪45‬‬

‫‪0‬‬

‫‪22/5‬‬

‫انجام تکالیف در روز یکشنبه‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪25‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫انجام تکالیف در روز دوشنبه‬

‫‪0‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪20‬‬

‫‪-5‬‬

‫شــواهد بخش ‪ 2-1-4‬نشان داد که ‪ β > 0‬و ‪ σ < 0‬اســت‪ .‬با کمک از جدول‬ ‫‪ 12-4‬می‏تــوان معنای مثبت و منفی بــودن ‪ β‬و ‪ σ‬را در مثال تکالیف دید‪ .‬انجام‬ ‫تکالیــف در روز شــنبه بهبودیافته‏ترین توالی را به ما ارائــه می‏دهد‪ ،‬اما این توالی‬ ‫آنچنان یکنواخت نیســت‪ .‬از این رو‪ ،‬شــاید انجام تکالیــف در روزهای جمعه و‬ ‫یکشنبه‪ ،‬بهینه‏ترین انتخاب‏های ممکن باشند و اگر ‪ σ‬به‏شدت منفی باشد‪ ،‬دوشنبه‬

‫به واسطه ارائه یکنواخت‏ترین توالی‪ ،‬بهینه‏ترین انتخاب برگزیده خواهد شد‪.‬‬ ‫مثال تکالیف باز هم ما را به مســئله مشــکل‏آفرین گذشته بازمی‏گرداند که چه‬ ‫زمانــی می‏توان بازده‏هــای دوره‏ای را به عنوان یک توالی دیــد و چه زمانی آنها‬ ‫بازده‏هایی از هم گسیخته‏اند؟ آیا ماریا روزهای پایان هفته را به عنوان یک توالی از‬ ‫حوادث می‏انگارد یا به آنها به عنوان روزهایی جدا از هم می‏نگرد؟ حال می‏دانیم که‬ ‫هر یک از این نگرش‏ها‪ ،‬بر انتخاب ماریا تاثیر به‏سزایی خواهند گذاشت‪ .‬متاسفانه‬ ‫هیچ قاعده ســاده‏ای برای تفکیک این دو وجود ندارد‪ .‬هرچند که به‏طور شهودی‬ ‫می‏تــوان گفــت که او این دو را به عنوان دو حادثه جــدا از هم می‏نگرد و نه یک‬ ‫رشته از حوادث‪ .‬در بحث‏های آتی در مورد شکل‏گیری عادت‪ ،‬دوباره مسئله فوق‬ ‫را بررسی خواهیم کرد‪.‬‬

‫در این فصل‪ ،‬بحث را با نگاهی به تابع مطلوبیت تنزیل‏نمایی آغاز کردیم‪ .‬ایده اصلی‬ ‫در این تابع مبتنی بر این فرض بود که مردم مطلوبیت و انتخاب بین زمانی خود را‬ ‫با نرخی ثابت تنزیل می‏کنند‪ .‬اگر چنین بود‪ ،‬که زندگی خیلی ساده‏تر از آنی می‏شد‬ ‫که اکنون است‪ .‬متاسفانه دیدیم که ترجیحات افراد به‏شدت وابسته به موقعیت است‬ ‫و تنزیل‏نمایی روشی نیست که بتواند این وابستگی را به‏خوبی نشان دهد‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬در حالی‏که پدیده‏هایی همچون عدم تقارن ســود‪ -‬زیان‪ ،‬عدم تقارن تاخیر‪-‬‬ ‫تســریع‪ ،‬اثر مطلق مقداری و ترجیح برای توالي‏های بهبود یافته را در رفتار انسانی‬ ‫مشاهده می‏کنیم‪ ،‬در مدل تنزیل‏نمایی اثری از آنها دیده نمی‏شود‪.‬‬ ‫در جســتجو به دنبال جانشین‏هایی برای مدل تنزیل‏نمایی‪ ،‬ابتدا بر این واقعیت‬ ‫تکیه کردیم که به نظر می‏رســد افراد به بازی‏های کوتاه‏مدت اشتیاق بیشتری نشان‬ ‫می‏دهند‪ .‬دیدیم که به دو صورت می‏توان به این موضوع نگریســت‪ .‬یا اینکه یک‬ ‫ل هایپربولیک با ترجیحات سازگار زمانی را در نظر گرفت یا آنکه یک‬ ‫مدل با تنزی ‏‬ ‫مدل با تنزیل شــبه هایپربولیک با ســازگاری زمانی یا ترجیحات با تورش حال را‬ ‫مورد توجه قرار داد‪ .‬در نهایت این‏‏‏‏‏گونه به نظر رســید که روش آخر بهترین روش‬ ‫در این میان باشد‪.‬‬

‫‪259‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫‪ -4-4‬خالصه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪260‬‬

‫تورش حال و ناســازگاری زمانی امکان‏های جالبی را به‏وجود می‏آورند‪ .‬یک فرد‬ ‫ممکن است برای طفره رفتن از انجام کاری پرهزینه تعلل بورزد‪،‬‏یا برای جلو انداختن‬ ‫کاری خوشایند تعجیل کند‪ ،‬یا آنکه برای غلبه بر وسوسه خویش با نفس خویش بجنگد‪.‬‬ ‫نتیجه نهایی بستگی به این دارد که آیا فرد همچون یک فرد با تجربه از تورش حال خود‬ ‫آگاه است یا همچون یک فرد خام و بی‏تجربه از آن اطالعی ندارد‪.‬‬ ‫سپس وابستگی به مرجع و ضرر گریزی را به بحث خود افزودیم و نشان دادیم‬ ‫که وجود این دو در مدل می‏توانند عدم تقارن تاخیر‪ -‬تســریع و ســود‪ -‬زیان را‬ ‫به‏خوبی نشان دهند‪ .‬همچنین دریافتیم که برداشت ما در مورد نقطه مرجع می‏تواند‬ ‫بر انتخابمان تاثیر به‏ســزایی بگذارد‪ .‬سپس به این نکته نگاهی انداختیم که چگونه‬ ‫می‏توان با بهره‏گیری از مطلوبیت انتظارکشیده و به‏یاد آورده‪ ،‬مطلوبیت رشته‏ای از‬ ‫حوادث را به دست آوریم‪.‬‬ ‫موضوع تکراری فصول دوم و سوم‪ ،‬اهمیت موقعیت و زمینه بود‪ .‬موقعیت می‏تواند‬ ‫با اثرگذاری بر نقطه مرجع بر برداشت افراد و در نتیجه انتخاب‏های آنها اثر گذارد‪ .‬باز‬ ‫با نگاهی به انتخاب بین زمانی توانستیم دالیل قابل توجه متعددی برشماریم که نشان‬ ‫‏دهند موقعیت از اهمیت به‏سزایی برخوردار است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اینکه فردی مجموعه‏ای‬ ‫از حــوادث را به عنوان یک توالی یا مجموعه‏ای منقطع در نظر می‏گیرد‪ ،‬بر رفتار تاثیر‬ ‫به‏ســزایی می‏گذارد‪ ،‬چنان‏که در یک حالت فرد برای به دست آوردن منفعت بی‏قراری‬ ‫می‏کند و در حالت دیگر او مایل اســت انتخاب خــود را به آینده موکول کند‪ .‬اثرات‬ ‫موقعیت از این پس کمتر در ادامه کتاب دیده می‏شوند (البته به جز فصل هفتم)‪ .‬پس‬ ‫پیش از گذر از آن‪ ،‬بار دیگر می‏خواهم تاکید موکدی بر آن داشته باشم‪.‬‬ ‫انتخاب‏های اقتصادی عمدتا از ترکیبی از دلخواهانه‏بودن انتخاب‪ ،‬ریســک و‬ ‫زمان تشــکیل یافته‏اند‪ .‬پس اثر بالقوه موقعیت بسیار بزرگ بوده و اثرپذیری رفتار‬ ‫و برداشــت افراد از آن بسیار قابل توجه اســت‪ .‬در یک کالم باید گفت که توجه‬ ‫به این موضوع از کلیدی‏ترین کارهایی اســت که یک اقتصاددان رفتاری باید انجام‬ ‫دهد‪ .‬در عمل‪ ،‬توجه به این نکته اقتصاددان را به تالش در یافتن پاســخ ســواالتی‬ ‫همچون اینکه نقطه مرجع چیســت‪ ،‬و در هر یک از موقعیت‏های مختلف‪ ،‬سود و‬ ‫زیان چگونه تعریف می‏شود‪ ،‬ترغیب می‏کند‪.‬‬

‫‪ -4-5‬قرض و پس‏انداز‬

‫در فصــل دوم زمانی را به مطالعه فرضیه چرخــه زندگی و پس‏انداز گذراندیم‪ .‬از‬ ‫آنجا که این فرضیه نیز موضوعی بین زمانی اســت‪ ،‬طبیعی اســت که با ابزارهایی‬ ‫که در مدل‏ســازی انتخاب‏های بین زمانی به دســت آورده‏ایم‪ ،‬نگاهی دوباره به آن‬ ‫بیاندازیم‪ .‬در اینجا دو موضوع را برای بررســی برگزیده‏ام‪ :‬شــکل‏گیری عادات و‬ ‫بدهی مصرف‏کنندگان‪.‬‬

‫‪ -1-5-4‬پس‏انداز مساوی رشد است یا رشد مساوی پس‏انداز؟‬

‫‪3- Weil‬‬

‫‪2- Overland‬‬

‫‪1- Carroll‬‬

‫‪261‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫نــرخ باالی پس‏انداز معموال با نرخ باالی رشــد همراه اســت‪ .‬آنچه در این میان‬ ‫مشخص نیست‪ ،‬دلیل این امر اســت‪ .‬مدل استاندارد مصرف چرخه زندگی چنین‬ ‫پیش‏بینی می‏کند که درآمد انتظاری باالتر می‏بایســت منجر به پس‏انداز کمتر شود‪.‬‬ ‫زیرا درآمد انتظاری باالتر به این معنا خواهد بود که برای یکنواخت‏سازی مصرف‬ ‫آینده‪ ،‬درآمد کمتری الزم است‪ .‬پس پیش‏بینی مدل آن است که پس‏انداز باال منجر‬ ‫به رشــد باال می‏شود و نه بالعکس‪ .‬با این حال‪ ،‬شواهد فراوانی عکس این روند را‬ ‫نشان می‏دهند‪ ،‬یعنی آنکه رشد بیشتر موجب افزایش نرخ پس‏انداز می‏شود‪.‬‬ ‫یکی از روش‏های ممکن که قادر اســت ما را در فهم این موضوع یاری رساند‪،‬‬ ‫‪2 َ ُِ 1‬‬ ‫توجه به چگونگی شــکل‏گیری عادات و خلقیات است که توسط کارول ‪ ،‬اورلند‬ ‫و ِویل‪ )2000( 3‬مــورد مطالعه قرار گرفت‪ .‬اگرچه در فصل دهم به‏طور مفصل در‬ ‫مورد خلقیات ســخن خواهم گفت‪ ،‬اما در اینجا نیز تمامی اصول مورد نیاز را بیان‬ ‫خواهم کرد‪ .‬در مدل شــکل‏گیری عادت‪ ،‬مطلوبیت ناشی از مصرف امروز‪ ،‬بستگی‬ ‫به مصرف دیروز دارد‪ .‬یکی از دالیل ممکن این است که افراد مایلند مصرف خود‬ ‫را در سطح مصرف گذشته نگه دارند‪ .‬افراد استاندارد مشخصی از زندگی داشته و‬ ‫حال مایلند یا این سطح را حفظ کنند یا آنکه آن را ارتقا ببخشند‪ .‬این درست با این‬ ‫ایــده که افراد به دنبال توالی بهبود یافته‏اند مطابقت دارد‪ .‬افراد می‏خواهند ببینند که‬ ‫درآمد و استاندارد زندگیشان بهبود می‏یابد‪ ،‬نه آنکه هر روز بدتر از دیروز می‏شود‪.‬‬ ‫بــرای نمایش این ایده‪ ،‬فرض کنید که ماریا عادت مصرفی در ســطح ‪ h‬دارد‪.‬‬

‫عادت در خالل زمان به‏صورت ذیل ارتقا می‏یابد‪:‬‬

‫‪dh‬‬ ‫)‪= ρ (c − h‬‬ ‫‪dt‬‬

‫‪ c‬نشــان‏گر مصرف و ‪ ρ‬بیانگر مقدار وابستگی عادت به گذشته نزدیک است‪.‬‬ ‫هر چه ‪ ρ‬بزرگ‏تر باشــد‪ ،‬احتمال آنکه عادات ماریا به مصرف اخیرش تطبیق یابد‪،‬‬ ‫افزایش می‏یابد‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬می‏توانیم از تابع ساده مطلوبیت زیر استفاده کنیم‪.‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪hγ‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪262‬‬

‫= )‪u(c,h‬‬

‫که ‪ γ‬مقدار اهمیت عادت را نشان می‏دهد‪ .‬اگر‪ γ =0‬باشد‪ ،‬عادت اهمیت خود‬ ‫را از دســت داده و ما باز به همان مدل اســتانداردی که مطلوبیت در آن وابسته به‬ ‫مصرف اســت‪ ،‬باز خواهیم گشت‪ .‬اگر ‪ γ =1‬باشــد‪ ،‬مطلوبیت تنها وابسته به این‬ ‫می‏شــود که آیا مصرف بیشتر یا کمتر از سطح عادت است یا خیر‪ .‬در حالتی که ‪γ‬‬ ‫عددی میانه اســت‪ ،‬مطلوبیت به هر دو متغیر سطح مطلق مصرف و میزان بیشینگی‬ ‫یا کمینگی مصرف نسبت به سطح عادت بستگی خواهد داشت‪ .‬مثال اگر ‪γ =0 / 5‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫عادت ‪ 1‬همان سطح مطلوبیتی را به وجود می‏آورد‬ ‫مصرف ‪ 2‬و سطح‬ ‫باشد‪ ،‬مقدار‬ ‫ِ‬ ‫عادت ‪ 4‬به وجود می‏آورند‪.‬‬ ‫که مقدار مصرف و سطح‬ ‫می‏توان نشــان داد که با وجود برخی فروض قابل قبول‪ ،‬پس‏انداز تنها و تنها‬ ‫در صورتــی همراه با درآمــد افزایش می‏یابد که عادت ) ‪ ( γ‬به‏طور مشــهودی از‬ ‫اهمیت باالیی برخوردار باشــد‪ .‬برداشت شــهودی ما از این موضوع آن است که‬ ‫وجود ســطحی از عــادت مصرف‪ ،‬دلیل اندکی را بــرای اختصاص تمام افزایش‬ ‫درآمــد به مصرف آتی باقی می‏گذارد‪ .‬تا زمانی که مصرف باالتر از ســطح عادت‬ ‫باشــد و اســتاندارد زندگی افزایش یابد‪ ،‬ماریا مطلوبیت نسبتا باالیی را به دست‬ ‫خواهــد آورد‪ .‬پس او مصرف خــود را به آرامی در خالل زمان افزایش داده و در‬ ‫نتیجه اســتاندارد زندگی‏اش به‏طور مداوم افزایش خواهد یافت‪ .‬کاری که او انجام‬ ‫نخواهد داد‪ ،‬تخصیص تمامی درآمد افزایشی‏اش به مصرف است‪ .‬این کار ریسک‬ ‫سقوط آتی مصرف افراد به حدی کمتر از سطح جدید عادتشان و در نتیجه سقوط‬ ‫استاندارد زندگی و مطلوبیت آنها را کاهش می‏دهد‪.‬‬

‫جدول ‪ 13-4‬شــیوه عملکرد این مدل را نشان می‏دهد‪ .‬در این جدول می‏توان‬ ‫روند افزایشــی درآمد در خالل چهــار دوره را دید‪ .‬همچنین در این جدول امکان‬ ‫مقایســه الگوی یکنواخت مصرف ‪ A‬با الگوی افزایشــی ‪ B‬وجود دارد‪ .‬ماریا در‬ ‫الگوی افزایشی به دلیل آنکه وضعیت بالنسبه بهتری نسبت به عادت خود دارد‪ ،‬از‬ ‫مطلوبیت باالتری برخوردار است‪ .‬همچنین این الگو مانع از کاهش بالقوه درآمد در‬ ‫دوره چهارم می‏شود‪ .‬حال می‏توان به واسطه وجود عادت و ترجیح در توالی بهبودیافته‪،‬‬ ‫این واقعیت را توضیح داد که چرا افراد حتی اگر انتظار رشد درآمد آتی خود را داشته‬ ‫باشند‪ ،‬به جای خرج کردن‪ ،‬پس‏انداز می‏کنند‪ .‬از این رو‪ ،‬افراد درآمدهای طول عمر خود‬ ‫را به عنوان یک توالی در نظر می‏گیرند و نه یک سری از حوادث از هم گسیخته‪ .‬پس‬ ‫دریافت‏های سال به سال افراد به‏صورت بالقوه به عنوان یک توالی انگاشته خواهند شد‪.‬‬

‫جدول ‪ρ= 0.5‬‬ ‫دوره زمانی‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫درآمد‬

‫‪15‬‬

‫‪15‬‬

‫‪30‬‬

‫‪100‬‬

‫مصرف ‪A‬‬

‫‪40‬‬

‫‪40‬‬

‫‪40‬‬

‫‪40‬‬

‫عادت ‪A‬‬

‫‪15/0‬‬

‫‪27/5‬‬

‫‪33/75‬‬

‫‪36/9‬‬

‫مطلوبیت ‪A‬‬

‫‪10/3‬‬

‫‪7/6‬‬

‫‪6/9‬‬

‫‪6/6‬‬

‫مصرف ‪B‬‬

‫‪25‬‬

‫‪35‬‬

‫‪45‬‬

‫‪55‬‬

‫عادت ‪B‬‬

‫‪15/0‬‬

‫‪20/0‬‬

‫‪27/5‬‬

‫‪36/0‬‬

‫مطلوبیت ‪B‬‬

‫‪6/5‬‬

‫‪7/8‬‬

‫‪8/6‬‬

‫‪9/1‬‬

‫‪ -2-5-4‬چرا زمانی که بدهی دارید‪ ،‬پس‏انداز می‏کنید؟‬

‫مطلوبیت کل‬

‫‪31/4‬‬

‫‪32/0‬‬

‫یکــی از ویژگی‏هــای گیج‏کننده رفتــار افراد در مقوله پس‏انداز آن اســت که‬ ‫بســیاری از مردم در حالی‏که با استفاده از کارت‏های اعتباری خود‪ ،‬با نرخ‏های‬ ‫بهــره باال کاالهای مصرفی می‏خرند‪ ،‬همزمان با نرخ‏های بهره اندک برای آینده‬ ‫پس‏انداز می‏کنند‪.‬‬ ‫به عنوان یک مثال واقعی‪ ،‬میزان بدهی مصرف‏کنندگان آمریکایی در مارس ‪2009‬‬

‫‪263‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫جدول ‪ -13-4‬مقایسه دو توالی مصرفی در مدل شکل‏گیری عادت‪.‬‬ ‫الگوی مصرفی ‪ B‬مطلوبیت بیشتری را به دست می‏دهد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪264‬‬

‫کــه عمدتا از نوع بدهی کارت‏های اعتباری آنها بود‪ ،‬به رقمی حدود ‪ 950‬میلیارد‬ ‫دالر رسید‪ .‬نزدیک به ‪ 14‬درصد درآمد قابل تصرف آمریکایی‏ها صرف بازپرداخت‬ ‫این بدهی شــد‪ .‬در همان زمان‪ ،‬نرخ پس‏انداز آنها حدود ‪ 4‬درصد از درآمد قابل‬ ‫تصرف آنها بود‪ .‬البته ممکن اســت کسی بگوید واقعیت فوق بدان دلیل است که‬ ‫همزمان برخــی از افراد پس‏انداز و برخی دیگر قــرض کرده‏اند‪ .‬اما حقیقت این‬ ‫نیســت‪ .‬بســیاری از افراد همزمان هم پس‏انداز و هم قــرض می‏کنند‪ .‬چرا چنین‬ ‫چیزی به وقوع می‏پیوندد؟‬ ‫در تــاش برای توضیح این معما‪ ،‬باید به این نکته کلیدی توجه کرد که مردم‬ ‫معمــوال برای کوتاه‏مدت قرض کرده (مثال برای خرید لباس نو) و برای بلندمدت‬ ‫پس‏انداز می‏کنند (مثال برای خرید یک خانه نو یا برای بازنشســتگی خود)‪ .‬چنین‬ ‫تمایزی میــان کوتاه‏مدت و بلندمدت‪ ،‬طبیعتا منجر به تنزیل شــبه‏ هایپربولیک و‬ ‫ناسازگاری زمانی می‏شود‪.‬‬ ‫بســیاری از مطالعات تالش کرده‏اند تا جزئیات این واقعیت را نشان دهند‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال‪ ،‬لِیبسون ‪ ،68‬رِپِتو‪ 69‬و توباکمن‪ )2007( 70‬تالش کرده‏اند تا با استفاده‬ ‫از داده‏های خانوارهای آمریکایی‪ ،‬مدل ترجیحات ) ‪ ( β, δ‬را تخمین بزنند‪ .‬با در نظر‬ ‫گرفتن ویژگی‏های ریســکی افراد‪ ،‬آنها دریافتند که مدلی با پارامترهای ‪ β =0/9‬و‬ ‫‪ δ =0/96‬بهتریــن تطابق را با داده‏های موجــود دارد‪ .‬این یافته برابر با نرخ تنزیل‬ ‫بلندمــدت ‪ 4/1‬درصد و نرخ تنزیــل کوتاه‏مدت ‪ 14/6‬درصد بــود‪ .‬چرا مدل با‬ ‫ترجیحات ) ‪ (β, δ‬کار می‏کند؟ نخست آنکه مصرف‏کننده‏ای که نرخ تنزیل بلندمدت‬ ‫‪ 4/1‬درصدی دارد‪ ،‬خوشــحال خواهد شد که پس‏انداز بلندمدتی با نرخ ساالنه ‪5‬‬ ‫درصدی انجام دهــد‪ .‬دوم آنکه مصرف‏کننده‏ای با نــرخ تنزیل کوتاه‏مدت ‪14/6‬‬ ‫درصد خوشــحال می‏شود که پول را برای خرید چیزی در زمان حال قرض کند‪،‬‬ ‫اگر بتواند آن را با نرخ مثال ‪ 14‬درصد در سال بازپس دهد‪ .‬اساسا مصرف‏کنندگان‬ ‫مایل به پس‏انداز هستند‪ ،‬اما ممکن است به واسطه ناسازگاری زمانی مایل نباشند‬ ‫برای خرید چیزی مانند لباس نو منتظر بمانند‪ .‬به‏طور مشخص بانک‏ها و موسسات‬ ‫اعتباری از این مشــخصه مشــتریان به نفع خود استفاده می‏کنند‪ .‬این ویژگی ما را‬ ‫به‏خوبی به موضوع بعد هدایت می‏کند‪.‬‬

‫‪ -6-4‬بهره‏برداری از ناسازگاری زمانی‬

‫تاکنون دیدیم که مشــخصه‏هایی همچون ترجیحات با تورش حال و ناسازگاری‬ ‫زمانی منجر به تعلل افراد شده و باعث به تعویق انداختن کارهایی می‏شود که آنها‬ ‫نیازمند انجام آن هستند‪ .‬آیا شرکتی می‏تواند از این ویژگی به نفع خود استفاده برد؟‬ ‫برای اینکه نشــان دهم چرا این سوال‪ ،‬سوالی بجاست‪ ،‬نگاهی به مطالعه ِ‬ ‫دلویگنا‬ ‫و مالمندیــر(‪ )2006‬می‏اندازم‪ .‬این مطالعه با عنوان «برای رفتن به ســالن ورزش‬ ‫پولی نپردازید» منتشر شد که البته تا اندازه‏ای عنوان گمراه‏کننده‏ای است‪.‬‬

‫‪ -1-6-4‬ناسازگاری زمانی و رفتار مرصف‏کننده‬

‫‪265‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫دِالویگنا و مالمندیر نگاهی به میزان مشــارکت اعضای ســه کلوب ســامتی در‬ ‫نیوانگلند در دوره زمانی میان آوریل ســال ‪ 1997‬و جوالی سال ‪ 2000‬انداختند‪.‬‬ ‫افرادی که به ســالن ورزشی می‏رفتند‪ ،‬چهار گزینه پایه برای عضویت پیش روی‬ ‫خود داشتند‪ )1 :‬پرداخت ‪ 12‬دالر برای هر بار استفاده ‪ )2‬پرداخت ‪ 100‬دالر برای‬ ‫هر ‪ 10‬بار اســتفاده ‪ )3‬امضای قرارداد ماهیانه با نرخ حدود ‪ 85‬دالر و ‪ )4‬امضای‬ ‫قرارداد سالیانه با نرخ حدود ‪ 850‬دالر‪.‬‬ ‫تفاوت میان قرارداد ماهیانه و ســالیانه آن اســت که قرارداد ماهیانه به‏صورت‬ ‫خودکار تجدید می‏شود‪ ،‬در حالی‏که قرارداد سالیانه چنین نیست‪ .‬کسانی که قرارداد‬ ‫ماهیانه دارند‪ ،‬برای لغو قرارداد باید حضورا درخواست دهند یا آنکه دست‏نوشته‏ای‬ ‫را به کلوب بفرستند‪ .‬در مقابل کسانی که قرارداد سالیانه دارند باید در انتهای دوره‬ ‫دوباره ثبت‏نام کنند و در غیر این‏صورت‪ ،‬عضویت آنها لغو می‏شود‪ .‬با این اوصاف‪،‬‬ ‫تفاوت میان قرارداد ماهیانه و ســالیانه زمانی بارز می‏شــود کــه افراد در موقعیت‬ ‫تعریف‏شــده قرار داشته باشند‪ .‬موقعیت تعریف‏‏شــده در قرار ماهیانه آن است که‬ ‫اعضا برای عدم مشــارکت باید کناره‏گیری کنند [عضو نبودن با کناره‏گیری حاصل‬ ‫می‏شود]‪ .‬در مقابل‪ ،‬موقعیت تعریف‏شده در قرارداد سالیانه آن است که اعضا برای‬ ‫مشارکت باید خود پیش‏قدم شده و در فرآیند عضویت شرکت کنند [عضو بودن با‬ ‫مشارکت حاصل می‏شود]‪ .‬آیا چنین تفاوتی موجب نگرانی است؟ به احتمال فراوان‬ ‫خیر! زیرا مشارکت یا کناره‏گیری با تنها یک زنگ‏زدن یا نوشتن یک نامه امکان‏پذیر‬ ‫می‏شــود؛ که عمال هزینه خاصی را به فرد تحمیل نمی‏کند‪ .‬با این حال‪ ،‬به‏صورت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪266‬‬

‫بالقوه امکان وجود ناســازگاری زمانی وجود دارد‪ .‬یک فرد ممکن اســت بخواهد‬ ‫همین امروز عضویتش را لغو کند یا تمدید کند‪ .‬اما این کار را به فردا موکول می‏کند‬ ‫و وقتی فردا رســید دوباره آن را به فردای آن روز موکول می‏کند و همین‏طور این‬ ‫روند را ادامه می‏دهد‪ .‬به‏طور مشــابه‪ ،‬افراد ممکن اســت فکر کنند اغلب روزها به‬ ‫سالن ورزشی خواهند رفت‪ ،‬اما معموال عذر و بهانه‏ای می‏تراشند تا به جای امروز‪،‬‬ ‫فردا این کار را کنند‪ .‬بگذارید نگاهی به داده‏های موجود بیاندازیم‪ .‬هر چهار گزینه‬ ‫پرداخت ممکن اســت برای یک مصرف‏کننده متعــارف معقول جلوه کند‪ .‬آنها که‬ ‫گاهی به ورزش می‏روند‪ ،‬پرداخت در هر بار برایشان معقول‏تر است‪ .‬آنها که غالبا‬ ‫به ورزش می‏روند‪ ،‬قرارداد سالیانه برایشان پذیرفتنی‏تر است‪ .‬افرادی نیز که در مورد‬ ‫میزان مشــارکت خود نامطمئن هســتند‪ ،‬ترجیح می‏دهند از انعطاف‏پذیری قرارداد‬ ‫ماهیانه بهره گیرند‪ .‬حال سوال جالب آن است که آیا مصرف‏کنندگان بهترین گزینه‬ ‫خ به این سوال منفی است‪.‬‬ ‫را برای خود برمی‏گزینند‪ .‬پاس ‏‬ ‫نمودار ‪ 5-4‬هزینه متوسط هر بار مشارکت اعضای جدید را نشان می‏دهد‪ .‬در این‬ ‫ِ‬ ‫نخست عضویت‪ ،‬هزینه متوسط هر بار استفاده از سالن‬ ‫نمودار می‏بینیم که در شش ماه‬ ‫ورزشی بالنسبه باالست‪ .‬در حقیقت‪ ،‬اگر ‪ 80‬درصد از اعضایی که قرارداد ماهیانه داشتند‪،‬‬ ‫قرارداد خود را به ‪ 10‬بار شرکت تغییر می‏دادند‪ ،‬هزینه پرداختی آنها کاهش می‏یافت‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -5-4‬هزینه متوســط هر بار شرکت در سالن ورزش در شش ماه نخست برای اعضای دارای عضویت‬ ‫ماهیانه یا در سال برای اعضای دارای عضویت سالیانه‬

‫اگر اعضا با عضویت ماهیانه به جای این نوع عضویت‪ ،‬پرداخت به ازای هر بار استفاده را برمی‏گزیدند‪ ،‬هزینه کمتری می‏پرداختند‪/.‬‬ ‫منبع‪ :‬دالویگنا و مالمندیر (‪)2006‬‬

‫‪ -2-6-4‬قیمت‏گذاری بنگاه‬

‫در مثال سالن ورزشــی‪ ،‬ضرری که مصرف‏کنندگان به واسطه قراردادهای ماهیانه‬ ‫متحمل می‏شــدند‪ ،‬برابر با ســودی اســت که بنگاه از آن خود می‏کرد‪ .‬یافته فوق‪،‬‬ ‫این ســوال را به ذهن متبادر می‏ســازد که آیا بنگاه‏ها از یک استراتژی قیمتی برای‬ ‫حداکثرسازی سود با استفاده از نقطه ضعف پیشین‏بهره می‏برند یا خیر؟ برای پاسخ‬ ‫به این ســوال‪ ،‬ابتدا باید بدانیم بنگاه‏ها زمانی که مشتریانشــان تورش حال دارند‪،‬‬ ‫چگونه قیمت‏گذاری می‏کنند‪ .‬برای این منظور بر مدل عضویت در ســالن ورزشی‬ ‫که ابتدا در مقاله دِالویگنا و مالمندیر (‪ )2004‬توسعه یافت‪ ،‬متمرکز می‏شویم‪.‬‬

‫‪267‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫نمودار ‪ 5-4‬این نکته را به ما القا می‏کند که مشتریان بهترین گزینه را برنمی‏گزینند‪.‬‬ ‫اما مســلما این همه داستان نیست‪ .‬نکته‏ای که باید بدان توجه کرد آن است که آیا‬ ‫افراد به این اشتباه خود پی می‏برند و خود را تطبیق می‏دهند؟ رفتار بهینه برای این‬ ‫افراد آن اســت که وقتی پس از انعقاد قرارداد ماهیانه فهمیدند چه میزان از ســالن‬ ‫ورزش اســتفاده می‏برند‪ ،‬قرارداد خود را به پرداخت به ازای هر بار اســتفاده تغییر‬ ‫دهند‪ .‬با این حال‪ ،‬کمتر شــواهدی از چنین بازتطبیقی مشــاهده می‏شود‪ .‬البته این‬ ‫موضوع‪ ،‬بیش از همه برای افراد با قرارداد ماهیانه صادق است‪ .‬بسیاری از اعضای‬ ‫با عضویت ماهیانه‪ ،‬پیوســته میزان استفاده خود از ســالن ورزشی را بیش از حد‬ ‫برآورد می‏کنند و از این رو‪ ،‬همواره لغو عضویت خود را به تاخیر می‏اندازند‪ .‬به‏طور‬ ‫مشــخص‪ ،‬فاصله زمانی که یک فرد در سالن حضور می‏یابد و زمانی که عضویت‬ ‫خود را لغو می‏کند‪ ،‬به دو ماه می‏کشد! مسلما این تاخیر برای او بسیار پرهزینه است‪.‬‬ ‫با نگاهی به میزان خسارت افرادی که عضویت ماهیانه دارند درمی‏یابیم که هر فرد‬ ‫در طول عضویت خود به‏طور متوســط ‪ 614‬دالر خسارت را تحمل می‏کند‪ .‬برای‬ ‫افرادی که قرارداد سالیانه داشتند‪ ،‬این میزان تنها یک دالر بود!‬ ‫دِالویگنــا و مالمندیر عواملی همچون بیش از حد برآورده کردن اســتفاده آتی‪،‬‬ ‫ناسازگاری زمانی و بی‏تجربگی را به عنوان دالیل این وضعیت بیان می‏کنند‪ .‬تخمین‬ ‫مدل مصرف‏کنندگان بی‏تجربه با ترجیحات ) ‪ ( β, δ‬قادر است با برآورد ‪ β =0/7‬و‬ ‫‪ ، δ =0/9995‬داده‏های فوق و تاخیر متوسط دو ماهه در لغو عضویت را توضیح دهد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪268‬‬

‫در این مدل‪ ،‬ســه مرحله زمانی وجود دارد‪ .‬در مرحله اول‪ ،‬سالن ورزشی یک‬ ‫تعرفه دوبخشــی (‪ )L,p‬وضع می‏کند که از اجزای حق عضویت یکجا (‪ )L‬و نرخ‬ ‫بهره‏برداری (‪ )p‬تشــکیل یافته؛ که در واقع بیانگر نــرخ پرداختی به ازای هر بار‬ ‫اســتفاده است‪ .‬در مرحله دوم‪ ،‬اگر ماریا عضو سالن شده باشد‪ ،‬حق عضویتش را‬ ‫پرداخته و ســپس تصمیم می‏گیرد که آیا از سالن ورزشی استفاده ببرد یا خیر‪ .‬اگر‬ ‫او از ســالن اســتفاده ببرد‪ ،‬باید نرخ بهره‏برداری ‪ p‬را به اضافه هزینه‏های شخصی‬ ‫‪ c‬بپردازد‪ .‬ماریا تا زمانی که به ســالن نپیوســته باشــد‪ ،‬میزان هزینه شخصی ‪ c‬را‬ ‫نمی‏داند‪ .‬حال با تمام این شــرایط اگر او در سالن حضور یابد‪ ،‬در مرحله سوم از‬ ‫منافع ‪ B‬بهره‏برداری خواهد کرد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 6-4‬روند فــوق را به‏طور خالصه نمایش می‏دهد‪ .‬نکته کلیدی در این‬ ‫مدل‪ ،‬تاخیرات به وجود آمده است‪ ،‬بدین معنا که به دلیل وجود فاصله زمانی میان‬ ‫پیوستن و استفاده از سالن ورزشی‪ ،‬ماریا نیاز دارد در همان زمان پیوستن‪ ،‬پیش‏بینی‬ ‫از میزان اســتفاده آتی خود داشته باشــد‪ .‬همچنین تاخیری میان استفاده از سالن و‬ ‫دریافت منافع آن وجود دارد که باید مورد مالحظه قرار گیرد‪.‬‬ ‫این تاخیــر زمانی‪ ،‬مجالی برای جوالن تورش حال بــه وجود می‏آورد‪ .‬بیایید‬ ‫فــرض کنیم که ماریا فکر می‏کند ترجیحــات )‪ (β , δ‬دارد‪ ،‬در حالی‏که ترجیحات‬

‫واقعی او ) ‪ (β, δ‬است‪ .‬اگر ‪ β > β‬باشد او تورش حال داشته‪ ،‬اما قدرت آن را کمتر‬ ‫از حد برآورد می‏کند‪ .‬برای آنکه بدانیم ماریا چگونه رفتار می‏کند‪ ،‬ابتدا باید تصور‬ ‫کنیــم که او در مرحله اول‪ ،‬تالش می‏کند تا رفتار خود در مرحله دوم را پیش‏بینی‬ ‫کنــد‪ .‬او انتظار دارد در مرحله دوم بازدهی معادل ‪ δβB − p − c‬را از اســتفاده از‬ ‫ت تنزیلی منهای هزینه تشکیل یافته است‪.‬‬ ‫سالن ورزشی به دست آورد؛ که از منفع ‏‬

‫او در صورتی از ســالن استفاده می‏کند که ‪ c < δβB − p‬باشد‪ .‬از زاویه دید مرحله‬ ‫اول‪ ،‬منافعی که از اســتفاده از ســالن ورزشی نصیب ماریا می‏شود عبارت است از‬ ‫) ‪ . δβ ( δB − p − c‬بنابراین‪ ،‬اگر ماریا قراردادی را امضا کند‪ ،‬انتظار به دســت آوردن‬ ‫منفعت خالص زیر را می‏کشد‪:‬‬ ‫(‪ ) 10-4‬‬

‫‪δβˆ B− p‬‬ ‫∫ ‪NB = δβ  −L +‬‬ ‫‪( δB − p − c ) dc ‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫نمودار ‪ -6-4‬روند زمانی مدل قیمت‏گذاری سالن ورزشی‬ ‫مرحله ‪ :1‬ماریا درمی‏یابد که حق عضویت ‪ L‬و نرخ بهره‏برداری ‪ p‬است‪.‬‬ ‫مرحله ‪ :2‬اگر او به سالن بپیوندد‪ ،‬باید حق عضویت ‪ L‬را بپردازد‪ .‬او سپس میزان هزینه‏های شخصی‬ ‫ناشی از رفتن به سالن ‪ c‬را خواهد فهمید‪.‬‬ ‫مرحله ‪ :3‬اگر او به سالن برود‪ ،‬منافع ‪ B‬را از آن خود می‏سازد‪.‬‬

‫)‬

‫‪( p − a ) dc‬‬

‫‪δβB− p‬‬

‫(‬

‫∫ ‪max L,p L − K +‬‬

‫‪0‬‬

‫نکته مهمی که باید به آن توجه شود آن است که همواره باید خالص منفعت ‪NB‬‬

‫مصرف‏کننده عددی بزرگ‏تر از صفر باشــد و در غیر این‏صورت‪ ،‬هیچ‏کس به ســالن‬ ‫نخواهد پیوست‪ .‬اگر شما مسئله بهینه‏سازی فوق را حل کنید به قیمت بهینه زیر می‏رسید‪:‬‬ ‫ ‬ ‫(‪)11-4‬‬

‫)‬

‫(‬

‫)‬

‫(‬

‫‪P = a − δB 1 − βˆ − δB βˆ − β‬‬

‫حال در ســه مرحله‪ ،‬که البته در جدول ‪ 14-4‬خالصه شده است‪ ،‬یافته فوق را‬ ‫تشریح خواهم کرد‪.‬‬

‫‪269‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫جزء انتگرال‪ ،‬نااطمینانی ماریا از میزان هزینه‏های شخصی‏اش را اندازه‏گیری می‏کند‪.‬‬ ‫گام بعدی آن اســت که ببینیم ماریــا حقیقتا در مرحله دوم چه می‏کند‪ .‬او تنها‬ ‫زمانی از ســالن استفاده می‏کند که ‪ c < δβB − p‬باشد‪ .‬پس اگر ‪ βˆ > β‬باشد‪ ،‬او با‬ ‫بیش از حد برآورد کردن احتمال رفتنش به سالن ورزشی‪ ،‬دچار تورش می‏شود و‬ ‫از این رو‪ ،‬منافع ناشی از پیوستنش به سالن ورزشی را بیش از حد برآورد می‏کند‪.‬‬ ‫این دقیقا با آنچه در نمودار ‪ 5-4‬دیدیم‪ ،‬تطابق دارد‪.‬‬ ‫حــال بنگاه را در نظر بگیرید‪ .‬بنگاه به ازای هر فــرد عضو‪ ،‬هزینه تولید ‪ K‬و‬ ‫به ازای هر بار اســتفاده از ســالن‪ ،‬هزینه واحد ‪ a‬را می‏پــردازد‪ .‬بنگاه می‏داند که‬ ‫مصرف‏کننده تنها در صورتی در مرحله دوم به ســالن می‏پیوندد که ‪c < δβB − p‬‬ ‫باشد‪ .‬پس هدف او یافتن ‪ p‬و ‪ L‬به گونه‏ای است که سودش را حداکثر کند‪.‬‬

‫جدول ‪ -14-4‬نتایج قیمت‏گذاری بهینه در مثال سالن ورزشی با شرایط وجود ترجیحات با تورش حال‬ ‫ترجیحات‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪270‬‬

‫مصرف‏کننده‬

‫بنگاه‬

‫تورش مالی وجود ندارد‬ ‫)‪. (β =1‬‬

‫ پیش‏بینی میزان‬‫ سودی معادل حق عضویت می‏برد‪.‬‬‫استفاده از سالن‬ ‫ زمانی که اعضا از سالن استفاده می‏کنند‪ ،‬منفعتی کسب نمی‏کند‪.‬‬‫ورزشی صحیح است‪.‬‬

‫وجود تورش حال همراه با‬ ‫تجربه ) ˆ‪. (β = β‬‬

‫ می‏داند که احتماال‬‫ باید برای جذب مشتری‪ ،‬هزینه بهره‏برداری را کاهش دهد‪.‬‬‫به دلیل تورش حال ‪ -‬زمانی که افراد از سالن ورزشی استفاده می‏کنند‪ ،‬متحمل ضرر می‏شود‪،‬‬ ‫خود از سالن استفاده‬ ‫هرچند که این ضرر با حق عضویت یکجای باالتر جبران می‏شود‪.‬‬ ‫نمی‏برد‪.‬‬ ‫‪ -‬از تورش حال مشتری خود سود نمی‏برد‪.‬‬

‫وجود تورش حال همراه‬ ‫با بی‏تجربگی )‪ (β < 1‬و‬ ‫)‪. (βˆ =1‬‬

‫ برای بهره‏برداری از مشتریان خود نرخ بهره‏برداری را کاهش می‏دهد‪.‬‬‫به واسطه تورش‬ ‫ زمانی که افراد از سالن ورزشی استفاده می‏کنند‪ ،‬متحمل ضرر‬‫حال خود نمی‏فهمد‬ ‫می‏شود‪ .‬هرچند که این ضرر با حق عضویت یکجای باالتر و عدم‬ ‫که احتماال به سالن‬ ‫استفاده برخی از مشتریان از سالن جبران می‏شود‪.‬‬ ‫ورزشی نمی‏رود‪.‬‬ ‫‪ -‬از بی‏تجربگی مشتریان خود سود می‏برد‪.‬‬

‫اگر مشــتریان تورش حال نداشــته باشــند )‪ ، (β =1‬بنگاه باید نرخ دریافتی‬ ‫بهره‏بــرداری را برابر هزینه هــر واحد خود قرار دهــد (‪ .)p=a‬نتیجه کامال برای‬ ‫افرادی که با مقوله تبعیض قیمتی آشــنایند‪ ،‬شناخته شده است‪ .‬روش بهینه برای‬ ‫ســالن ورزشی آن اســت که باالترین عضویتی را که مشتریان حاضر به پرداخت‬ ‫هستند وضع کرده و از نرخ بهره‏برداری سودی به جیب نزند‪ .‬اگر مشتریان تورش‬ ‫حال داشــته باشند )‪ ، ( β < 1‬بنگاه باید نرخ هر بار استفاده از سالن را زیر هزینه آن‬ ‫قرار دهد ) ‪ . ( p < a‬این یعنی اینکه بنگاه هر بار که فرد از ســالن ورزشی استفاده‬ ‫می‏کند‪ ،‬متحمل ضرر می‏شــود‪ .‬نتیجه‏ای کــه از این بحث می‏توان گرفت کامال به‬ ‫تجربه مشــتریان بســتگی دارد‪ .‬اگر ماریا باتجربه باشد‪ ،‬می‏داند که به دلیل تورش‬ ‫حالش‪ ،‬ممکن است از زیر رفتن به سالن ورزش در برود‪ .‬پس نیازمند چیزی است‬ ‫کــه احتمال رفتنش را افزایش دهد‪ .‬کاهش نرخ بهره‏برداری او را به خواســته‏اش‬ ‫خواهد رســاند‪ .‬پس ماریا حاضر است حق عضویت بیشــتری را به واسطه نرخ‬ ‫بهره‏برداری کمتر بپردازد‪ .‬در این حال‪ ،‬سالن از تورش حال ماریا سودی به جیب‬ ‫نمی‏زند‪ .‬در مقابل‪ ،‬ســالن باید نرخ‏های متفاوتی را وضع کند‪ .‬اگر ماریا بی‏تجربه‬ ‫باشــد‪ ،‬ممکن است میزان استفاده‏اش از سالن ورزشی را بیش از حد برآورد کند‪.‬‬ ‫اگر نرخ بهره‏برداری کاهش یابد‪ ،‬او فکر خواهد کرد که از ســالن استفاده کرده و‬ ‫از این رو حاضر می‏شــود حق عضویت بیشــتری را بپردازد‪ .‬در این حالت‪ ،‬سالن‬

‫ورزشــی می‏تواند از تورش حال ماریا به نفع خود اســتفاده ببرد‪ .‬با پیشنهاد نرخ‬ ‫بهره‏برداری کمتر‪ ،‬بنگاه می‏تواند حق عضویت بیشــتری را وضع کرده و در نتیجه‬ ‫از مشــتریانی که از سالن استفاده نمی‏برند‪ ،‬منتفع شود‪ .‬هرچه بی‏تجربگی مشتریان‬ ‫بیشتر باشد‪ ،‬سودی که بنگاه می‏تواند به دست آورد‪ ،‬افزایش می‏یابد‪[.‬بیشتر] برای‬ ‫اینکه ببینیم چگونه معادله ‪ 11-4‬به دســت آمده اســت‪ ،‬به توضیحات زیر توجه‬ ‫کنید‪ .‬اگر ‪ NB = 0‬قرار دهیم‪ ،‬می‏توانیم مقدار ‪ L‬از معادله ‪ 10-4‬را جانشین کرده‬ ‫و مسئله بهینه‏سازی بنگاه را بدین صورت بازنویسی کنیم‪.‬‬ ‫‪ δβ^ B−p‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪δβB− p‬‬ ‫∫ ‪max p ‬‬ ‫∫ ‪δB − p − c ) dc − K +‬‬ ‫‪p − a ) dc ‬‬ ‫(‬ ‫(‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ 0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫این معادله می‏تواند به‏صورت زیر بازنویسی شود‪.‬‬

‫‪271‬‬ ‫‪δβˆ B− p‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫∫ ‪max p  (δβB − p)(δB − a) + δB(βˆ − β)(δB − p) − K −‬‬ ‫‪cdc ‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫با برآورد جزء آخر انتگرال و گرفتن مشتق نسبت به ‪ ،p‬نتیجه به دست خواهد‬ ‫آمد‪ .‬از این مدل ساده می‏توان دو نتیجه مهم گرفت‪ .‬نخست آنکه بنگاه‏ها باید زمانی‬ ‫که قیمت‏های بهینه را وضع می‏کنند‪ ،‬تورش حال مشــتریان خود را در نظر بگیرند‪.‬‬ ‫این یافته‪ ،‬به‏خصوص زمانی که مصرف‏کنندگان با تجربه‏اند‪ ،‬از اهمیت به‏ســزایی‬ ‫برخوردار می‏شــود‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬بنگاه نمی‏تواند از تورش حال افراد سودی به‬ ‫کف آورد‪ .‬از این رو باید قیمت‏ها را به‏صورت متفاوت وضع کند تا همان ســودی‬ ‫را که در شرایط عدم وجود تورش حال به دست می‏آورد از آن خود سازد‪ .‬دومین‬ ‫یافته آن است که بنگاه‏ها می‏توانند از استثمار مشتریان بی‏تجربه خود سود ببرند‪ .‬آنها‬ ‫می‏توانند حــق عضویت را باال و نرخ بهره‏برداری را پایین وضع کنند‪ ،‬در حالی‏که‬ ‫می‏دانند برخی از مشتریان خود از منافع نرخ بهره‏برداری اندک استفاده نمی‏برند‪.‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫و‬

‫^‬ ‫‪ δβ^ B−p‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪δβ B− p‬‬ ‫∫ ‪max p ‬‬ ‫∫ ‪δB − a − c ) dc − K +‬‬ ‫‪δB − p − c ) dc ‬‬ ‫(‬ ‫(‬ ‫‪δβB− p‬‬ ‫‪ 0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫داده‏هایی که از عضویت در سالن ورزش به دست آوردیم مویدی بر دانش بنگاه‏ها‬ ‫نسبت به این موضوع است‪ .‬در این داده‏ها‪ ،‬نرخ بهره‏برداری صفر بود که بر اساس مبانی‬ ‫نظری باید کمتر از هزینه واحد بنگاه باشد‪ .‬همچنین استفاده کمتر از سالن ورزشی در‬ ‫این داده‏ها قابل رویت بود‪ .‬بگذارید به مثالی دیگر نگاهی بیاندازیم‪.‬‬

‫‪ -3-6-4‬انتخاب طرح متاس صحیح‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪272‬‬

‫اگــر عنوان مقاله دِالویگنا و مالمندیر کمــی گمراه‏کننده بود‪ ،‬عنوان مقاله میرا ِوت‬ ‫(‪)2003‬؛ یعنی «آیا طرح تماس غلطی را انتخاب کرده‏اید؟»؛ راهگشاست‪.‬‬ ‫میرا ِوت با نگاهی به تعرفه تلفن شــرکت ‪ South Central Bell‬در سال ‪،1986‬‬ ‫طرح‏های تماس تلفن انتخابی مشــتریان این شــرکت را بررســی کرد‪ .‬مشتریان‬ ‫می‏توانستند بین دو طرح با تعرفه ثابت ‪ 18/70‬دالر در هر ماه و با تعرفه محاسباتی‬ ‫‪ 14/02‬دالر در هــر ماه به اضافه هزینه تماس‪ ،‬یکی را برگزینند‪ .‬به‏طور کلی چنین‬ ‫انتخاب‏هایی زمینه مســاعدی برای ظهور تورش حال فراهم می‏آورند‪ ،‬زیرا شاید‬ ‫برای مشــتریان شرکت بهتر باشــد تا طرح خود را تغییر دهند و حتی ممکن است‬ ‫آنها چنین چیزی را هم بدانند‪ .‬اما آنها به دلیل تورش حال خود‪ ،‬این کار را به عقب‬ ‫می‏اندازند‪ .‬مطالعه میرا ِوت تالش کرد تا چنین تورشی را به بوته آزمایش گذارد‪.‬‬ ‫بخش کلیدی مطالعه مشــتمل بر پیمایش ‪ 5000‬مشتری بود که از آنها پرسیده‬ ‫شــد انتظار دارند چه میزان از تلفن خود استفاده کنند‪ .‬اگر میزان انتظار مشتریان در‬ ‫استفاده از تلفن را بدانیم‪ ،‬می‏توانیم امیدوار باشیم مشتریانی را که فکر کرده‏اند طرح‬ ‫دیگر کم هزینه‏تر است و البته طرح خود را تغییر ندادند شناسایی کنیم‪.‬‬ ‫ح‬ ‫حدود ‪ 30‬درصد از مشــتریان این شرکت طرح تعرفه محاسباتی و باقی طر ‏‬ ‫ثابت را برگزیدند‪ .‬حال سوال اینجا بود که آیا آنها انتخاب صحیحی داشتند و البته‬ ‫ســوال مهم‏تر اینکه اگر آنها دریافتند در انتخاب خود اشتباه کرده‏اند‪ ،‬آیا طرح خود‬ ‫را تغییــر دادند؟ جدول ‪ 15-4‬اطالعاتی مفیــد در مورد نتایج تحقیق ارائه می‏کند‪.‬‬ ‫چنان‏که پیداست‪ ،‬ســهم بزرگی از مشتریان تعداد تماس‏های خود را بیش یا کمتر‬ ‫از واقع ارزیابی کردند‪ .‬این امر موجب اشتباهشــان در انتخاب طرح تماس صحیح‬ ‫‪1‬‬

‫‪1- Miravete‬‬

‫شد‪ .‬اما چند درصد از آنها که در ماه اکتبر طرح اشتباهی را برگزیدند‪ ،‬در ماه دسامبر‬ ‫طرح خود را تغییر دادند؟ به‏طور کلی‪ ،‬حدود ‪ 40‬درصد از مشــتریان در ماه اکتبر‬ ‫طرح نامناسبی را برگزیده بودند که این رقم در ماه دسامبر تنها به ‪ 33‬درصد کاهش‬ ‫یافت‪ .‬همچنین شواهدی یافت می‏شــود که نشان می‏دهد کسانی در میان طرح‏ها‬ ‫جابجا شده‏اند که بیشترین منفعت را از جابجایی کسب می‏کردند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -15-4‬انتخاب طرح تماس‪ ،‬تخمین استفاده و سهم مشتریانی که انتخاب ناصحیحی داشتند‪.‬‬ ‫انتخاب در ماه اکتبر‬

‫ثابت‬

‫ثابت‬

‫محاسباتی‬

‫‪41‬‬

‫‪375‬‬

‫انتخاب در ماه دسامبر‬

‫ثابت‬

‫محاسباتی‬

‫تعداد مشتریان‬

‫‪953‬‬

‫‪43‬‬

‫کمتر از حد برآورد کردن تماس‏ها (‪ ٪20‬یا بیشتر)‬

‫‪٪26‬‬

‫‪٪28‬‬

‫‪٪32‬‬

‫‪٪33‬‬

‫بیشتر از حد برآورد کردن تماس‏ها (‪ ٪20‬یا بیشتر)‬

‫‪٪59‬‬

‫‪٪49‬‬

‫‪٪61‬‬

‫‪٪49‬‬

‫انتخاب اشتباه در ماه اکتبر‬

‫‪٪11‬‬

‫‪٪44‬‬

‫‪٪100‬‬

‫‪٪57‬‬

‫انتخاب اشتباه در ماه دسامبر‬

‫‪٪6‬‬

‫‪٪7‬‬

‫‪٪0‬‬

‫‪٪67‬‬

‫منبع‪ :‬میرا ِوت (‪)2003‬‬

‫مطالعه فوق به ما امکان مقایســه‏ای جالب با مسئله عضویت در سالن ورزشی‬ ‫را می‏دهد‪ .‬اگر به خاطر داشته باشید‪ ،‬در مسئله عضویت در سالن ورزشی‪ ،‬افرادی‬ ‫که تعرفه‏هــای ثابت ماهیانــه را برمی‏گزیدند‪ ،‬همان‏هایی بودنــد که اغلب دچار‬ ‫انتخاب‏های ناصحیح می‏شدند‪ .‬اما در مثال تلفن‪ ،‬افرادی که نرخ ثابت را برگزیدند‪،‬‬ ‫کســانی بودند که به‏طور متوسط صحیح انتخاب کردند‪ .‬پس مشکل بتوان گفت که‬ ‫ب نرخ‏های ثابت یا متغیر موجب تورش مردم می‏شود‪ .‬تنها به نظر می‏رسد که‬ ‫انتخا ‏‬ ‫افراد در پیش‏بینی اســتفاده آتی بد عمل کرده و در نتیجه به انتخاب‏های ناصحیحی‬ ‫کشانده شده‏اند‪.‬‬ ‫تورش حال قادر اســت توضیح قابل قبولــی از تمامی موارد فوق فراهم آورد‪:‬‬ ‫اینکه افراد میزان اســتفاده خود از ســالن ورزشــی را بیش از حد و میزان استفاد‏ه‬ ‫خود از تلفن را کمتر از حد برآورد می‏کنند‪ ،‬ریشــه در ناسازگاری زمانی آنها دارد‪.‬‬ ‫همچنین‪ ،‬تعلل عاملی است که باعث می‏شود آنها حتی پس از فهمیدن اشتباه خود‪،‬‬ ‫تغییر انتخاب خــود را به تعویق اندازند‪ .‬پس تورش حال توضیح مناســبی برای‬

‫‪273‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫ثابت‬

‫محاسباتی‬

‫محاسباتی‬

‫شرایط موجود است‪ .‬اما آیا این همه داستان است؟‬ ‫احتماال خیر! در مثال عضویت در ســالن ورزشی‪ ،‬مردم سرانجام نوع عضویت‬ ‫خــود را تغییر می‏دهند‪ .‬در مثال طرح تماس نیز عاقبت مشــتریان به طرح تماس‬ ‫مناســب خود پی می‏برند‪ .‬پس ناسازگاری زمانی و تعلل در نهایت با گذشت زمان‬ ‫و آشــنایی مردم با ترجیحات خود و چگونگی اتخــاذ تصمیمات صحیح اصالح‬ ‫می‏شــود‪ .‬مســلما این بدان معنا نیســت که تورش حال اهمیتی ندارد‪ ،‬بلکه بدان‬ ‫معناست که موارد دیگری هستند که به‏طور واضح به‏خوبی عمل می‏کنند‪ .‬این موارد‬ ‫موضوع دو فصل آینده را تشــکیل می‏دهند‪ .‬در ایــن فصول خواهیم دید که مردم‬ ‫چگونه اطالعات جدید خود را تفسیر کرده و چگونه در خالل زمان می‏آموزند‪.‬‬

‫‪ -7-4‬مطالعات بیشرت‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪274‬‬

‫مقاله مروری فردریک‪ ،‬لوئنستین و اُدانو (‪ )2002‬شروع خوبی خواهد بود‪ .‬به شما‬ ‫توصیه می‏کنم برای مطالعه در مورد ناسازگاری زمانی به مقاالت اُدانو و متیو رابین‬ ‫(‪ 2000 ،1999‬و ‪ )2002‬مراجعه کنید‪ .‬مقاله اســتراتز (‪ )1956‬نیز مقاله‏ای پیشگام‬ ‫در این حوزه اســت‪ .‬توجه داشته باشــید که ما دوباره در فصل یازدهم به موضوع‬ ‫ناســازگاری زمانی بازخواهیم گشت و بسیاری از مقاالت آن در این فصل نیز قابل‬ ‫مطالعه اســت‪ .‬برای نگاهی به موضوع افزایش دســتمزد در گذر زمان به فرانک و‬ ‫هوچنز (‪ )1993‬نگاهی بیاندازید‪ .‬برای مطالعه در مورد کاربرد علم اقتصاد رفتاری‬ ‫در سازمان‏های صنعتی نیز می‏توانید الیسون (‪ )2006‬را مطالعه کنید‪.‬‬

‫‪ -8-4‬سواالت مروری‬

‫‪ -1‬مطلوبیت بین زمانی (بر اساس آنچه در معادله ‪ 1-4‬تعریف شد) به اندازه‏گیری‬ ‫جریان مطلوبیت در گذر زمان می‏پردازد‪ .‬برای سادگی‪ ،‬اقتصاددانان مطلوبیت بین‬ ‫زمانی را بر اساس جریان پول در زمان محاسبه می‏کنند‪.‬‬ ‫اگــر ما به عنــوان مثال بگوییم «‪ 10‬دالر ارزش مطلوبیت» مشــکلی به وجود‬ ‫نخواهد آمد‪ .‬اما اگر واقعا منظورمان یک اسکناس ‪ 10‬دالری باشد‪ ،‬با مشکل اساسی‬ ‫مواجه خواهیم شد‪ .‬برای نمایش این مشکل نشان دهید که اگر کسی بگوید که بین‬

‫‪275‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬انتخاب زمان عمل‬

‫‪ 150‬دالر سال آینده و ‪ 100‬دالر امروز بی‏تفاوت است‪ ،‬در حالی‏که تابع مطلوبیتش‬ ‫‪ u(x) = x‬یــا ‪ u(x) = x‬بوده و ‪ x‬همان میزان پول باشــد‪ ،‬عامل تنزیل او چه‬ ‫میزان خواهد بود؟ در مورد معنای ضمنی پاسخ خود بیاندیشید‪.‬‬ ‫‪ -2‬تفاوت میان ترجیحات با ناسازگاری زمانی و ترجیحات با تورش حال را بیان‬ ‫کنید‪ .‬چرا چنین تفاوتی در مدل تنزیل‏نمایی از اهمیت چندانی برخوردار نیست؟‬ ‫‪ -3‬در بخش ‪ ،3-4‬نشــان دادیم که در مورد دریافت پول ‪δspeed up > δdelay‬‬ ‫است‪ .‬نشان دهید که در مورد پرداخت پول ‪ δspeed up < δdelay‬است‪.‬‬ ‫‪ -4‬بــا نگاهی دوباره به جدول ‪ 10-4‬بگویید که اگــر نقطه مرجع ماریا انجام‬ ‫تکالیف در روز شــنبه یا دوشنبه باشــد‪ ،‬چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ارتباط این امر با‬ ‫مفهوم تعادل شخصی چیست؟‬ ‫‪ -5‬با نگاهی به فصل حاضر و دو فصل پیشین‪ ،‬از اثرات موقعیت مثال‏هایی بیاورید‪.‬‬ ‫‪ -6‬در مدل تنزیل شب ‏ه هایپربولیک‪ D(t) ،‬چگونه بیان می‏شود؟‬ ‫‪ -7‬فکر می‏کنید چه اثرات موقعیتی باعث می‏شوند تا کسی احتمال دهد یک سری‬ ‫از حوادث‪ ،‬یک توالی را تشکیل می‏دهند تا مجموعه‏ای از حوادث از هم گسیخته؟‬ ‫‪ -8‬اثر شکل‏گیری عادت در فرضیه چرخه زندگی چیست؟‬ ‫‪ -9‬ارتباط میان مدل شکل‏گیری عادت و مطلوبیت وابسته به مرجع چیست؟‬ ‫‪ -10‬چرا بســیاری از بنگاه‏ها (مانند سالن‏های ورزشی) تعرفه دوبخشی با نرخ‬ ‫بهره‏برداری صفر وضع می‏کنند؟‬ ‫‪ -11‬آیا تفاوتی میان استفاده بنگاه از تورش مصرف‏کنندگان و تغییرات استراتژی‬ ‫آن برای لحاظ تورش آنها وجود دارد؟‬ ‫‪ -12‬یک بنگاه برای استفاده از دیگر تورش‏های شناختی و روش‏های اکتشافی‪،‬‬ ‫مانند آنچه در مثال‏های ضرر گریزی و ریســک‏گریزی دیدیم‪ ،‬از چه اســتراتژی‬ ‫می‏تواند استفاده کند؟‬ ‫ش‬ ‫‪ -13‬چگونه افراد به واسطه ناسازگاری زمانی‪ ،‬استفاده از سالن ورزش را بی ‏‬ ‫از حد برآورد و استفاده از تلفن را کمتر از حد برآورد می‏کنند؟‬

‫فصل پنجم‬ ‫یادگیری از اطالعات جدید‬

‫جان کالمن‪ ،‬تحلیل‏گر ورزشی‬

‫یکی از موضوعات در فصل دو و سه ریسک و عدم اطمینان بود‪ .‬برای مثال‪ ،‬در‬ ‫فصل دوم آنا نمی‏دانســت که برای صبحانه آیا برشتوک گندمی آجیلی یا عسلی را‬ ‫ترجیح‏دهد‪ .‬در فصل سوم بحث شد که آیا آلن بیمه کامل اتومبیل را خریداری کند یا‬ ‫فقط بیمه سرقت راه را‪ ،‬با این فرض که او نمی‏داند اتومبیل او به سرقت خواهد رفت یا‬ ‫نه‪ .‬اطالعات جدید می‏بایست برخی از نااطمینانی‏ها را برطرف کند‪ .‬به عنوان مثال اگر‬ ‫آلن آن برشتوک را مزه کند‪ ،‬یا آلن بداند که در منطقه خود در سال‏های اخیر چه تعداد‬ ‫اتومبیل ســرقت رفته است‪ ،‬واضح است که این اطالعات تاثیر معنی‏داری در روش‬ ‫تصمیم‏گیری او خواهد داشت‪ .‬چرا همواره ما در معرض انواع اطالعات از تلوزیون‪،‬‬ ‫رادیو‪ ،‬اینترنت‪ ،‬روزنامه‪ ،‬دوستان ‪ ،‬نزدیکان‪ ،‬همکالسی‏ها‪ ،‬و تجربیات هستیم؟ اینها‬ ‫همه اطالعات جدید به ما میدهند ولی اینها موقعی مفید هستند خردمندانه به‏کار گرفته‬ ‫شــوند‪ .‬زیرا انها رفتار آدمها را به‏طور معنــی‏داری تغییر می‏دهند‪.‬چرا بنگاه ها هزینه‬ ‫هنگفتی صرف تبلیغات می‏کنند؟چرا افراد قبل از هر تصمیمی از دوستان و اینترنت‬ ‫مشورت می‏گیرند؟انچه الزم است بدانیم نحوه خردمندانه به‏کارگیری این اطالعات‬ ‫جدید و تبعات آن روی رفتارفرد است که موضوع اصلی این فصل می‏باشد‪.‬‬

‫‪277‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫«او در همه حال در حال شتاب گرفتن است‪ .‬این دفعه ‪62‬‬ ‫ثانیه طول کشید تا یک دور مسابقه را بدود‪ ،‬در حالی‏که دفعه‬ ‫قبل از آن ‪ 64‬ثانیه طول کشید تا یک دور مسابقه را بدود‪».‬‬

‫‪ -1-5‬به‏روزرسانی ِبیزی و انتخاب در رشایط عدم اطمینان‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪278‬‬

‫‪1‬‬

‫تصور کنید فردی به نام جان در حال فکر و بررسی خرید اتومبیل جدید است‪ .‬او‬ ‫در نتیجه آن‪ ،‬انتخاب خود را محدود به خرید از میان اتومبیل ورزشی (اسپورتی)‬ ‫یا راحتی کرده اســت‪ .‬قیمت‏های آنها تقریبا یکســان اســت‪ .‬ولی جان نمی‏داند‬ ‫کدام‏یک مطلوبیت بیشتری را عاید او می‏کند‪ .‬در فرایند تصمیم‏گیری‪ ،‬او سعی در‬ ‫کســب اطالعات بیشتر از دوستان‪ ،‬امتحان کردن اتومبیل‏ها‪ ،‬جستجو در اینترنت و‬ ‫غیره دارد‪ .‬او با این اطالعات جدید چه کار کند؟‬ ‫مالک و معیار برای اینکه او با اطالعات جدید چه می‏کند‪ ،‬به‏روزرســانی بیزی‬ ‫باورهای خود اســت‪ .‬فرض کنید ‪ p‬نشان‏دهنده احتمال پیشین جان نسبت به قائل‬ ‫شــدن مطلوبیت بیشتر برای اتومبیل ورزشی اســت‪ .‬هر اطالعات جدیدی که او‬ ‫کسب می‏کند‪ ،‬را «عالمت» می‏نامیم‪.‬‬ ‫برای مثال یک عالمت می‏تواند این باشد که دوستان او بگویند اتومبیل راحتی‬ ‫بخرد یا او رانندگی با اتومبیل‏ها را آزمایش و تست می‏کند و در نهایت به اتومبیل‬ ‫ورزشــی عالقه‏مند می‏شود‪ .‬فرض کنید ‪ θ‬احتمال دقت عالمت یا احتمال اینکه با‬ ‫داشــتن عالمت‪ ،‬اتومبیل ورزشی مطلوبیت بیشــتری ایجاد می‏کند‪ ،‬باشد‪ .‬مقدار ‪θ‬‬ ‫باید دربرگیرنده چیزهایی از این قبیل باشــد‪ :‬اعتمادی که جان به نظرات دوست‬ ‫خود و نظر کارشناســی او دارد یا اینکه او به مناســب بودن آن اتومبیل از طریق‬ ‫آزمایــش رانندگی‪ ،‬فکــر می‏کند‪ .‬اگر جان قاعده بیز (قانــون بیز) را به‏کار ببرد و‬ ‫احتمال پسین مطلوبیت باالتر قائل شدن برای اتومبیل ورزشی را محاسبه کند‪ ،‬این‬ ‫احتمال برابر عبارت زیر خواهد بود‪:‬‬ ‫(‪ )1-5‬‬ ‫‪θp‬‬ ‫= (عالمت | اتومبیل ورزشی بهترین است) ‪P‬‬ ‫)‪θp + (1 − θ)(1 − p‬‬ ‫به عنوان مثال اگر جان بین خرید دو نوع اتومبیل تقریبًا بی‏تفاوت باشــد‪ ،‬مثال‬ ‫با ‪ P=0/4‬آغاز کند‪ ،‬اما دوســتان او بگویند که اتومبیل ورزشــی بهتر است و او به‬ ‫نظر آنها اعتماد داشــته باشد‪ ،‬مثال ‪ θ=0/9‬باشد‪ ،‬در این‏صورت احتمال پسین برابر‬ ‫‪ -1‬به‏روز کردن به روش قاعده بِیز‬

‫‪279‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫‪ 0/86‬می‏شود‪ .‬یعنی احتمال اینکه اتومبیل ورزشی مطلوبیت بیشتری را عاید کند‪،‬‬ ‫‪ 0/86‬می‏شــود‪ .‬این اطالعات جدید باور او را تغییر می‏دهد و اگر او بر اســاس‬ ‫باور خود رفتار کند‪ ،‬تصمیم او از خرید اتومبیل راحتی به خرید اتومبیل ورزشــی‬ ‫تغییر می‏کند‪.‬‬ ‫به‏روزرسانی بیزی عبارت از این است که اگر آلن بخواهد آگاهانه‏ترین تصمیم‬ ‫را اتخاذ کند‪ ،‬چه کار باید بکند تا هر تکه اطالعاتی که او کســب می‏کند‪ ،‬از آنها‬ ‫در قاعده بیز اســتفاده کند‪ .‬بنابراین یک پیش‏بینی از چگونگی استفاده از اطالعات‬ ‫جدید توســط جان را داریم‪ .‬به‏روزرسانی با استفاده از قاعده بیز ممکن است در‬ ‫مواردی کمی پیچیده‏تر از رابطه ‪ 1-5‬باشد‪ .‬برای توضیح چرایی آن‪ ،‬انتخاب جان‬ ‫را به آنچه در فصل دو و سه انجام دادیم‪ ،‬ربط می‏دهیم‪.‬‬ ‫تصــور کنید جان نمی‏داند که کدام اتومبیل‪ ،‬باالترین مطلوبیت را به او خواهد‬ ‫داد و او اطالعات بیشتری را برای آگاهی خود جستجو می‏کند‪ .‬او هرگز در مورد‬ ‫اینکه کدام‏یک از آنها بهترین اســت‪ ،‬به یقین نمی‏رسد‪ ،‬اما اطالعات جدید سبب‬ ‫می‏شود که او باور خود را به‏روزرسانی کرده و در نهایت به تصمیم‏گیری آگاهانه‏تر‬ ‫او کمک می‏کند‪.‬‬ ‫در طــول این فرآیند او تصمیمات توام با ریســک انجــام می‏دهد‪ ،‬باالخص‬ ‫هنگامی‏کــه او اتومبیل را خریــداری می‏کند‪ .‬به عنوان مثــال می‏توان تصور کرد‬ ‫«چشــم‏انداز اتومبیل ورزشی» و «چشــم‏انداز اتومبیل راحتی» سبب به‏روزرسانی‬ ‫«چشــم‏انداز اتومبیل راحتی» می‏شود‪ .‬با به‏روز‏رســانی چشم‏انداز اتومبیل راحتی‪،‬‬ ‫می‏تواند باورهای خود را در رابطه با اتومبیل راحتی بهتر به‏روزرسانی کند‪ .‬جدول‬ ‫‪ 1-5‬چگونگــی عملکرد این فرآیند را در عمل‪ ،‬وقتی که جان آزمایش رانندگی با‬ ‫اتومبیل راحتی را انتخاب می‏کند‪ ،‬نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫قالب‏بندی چیزها به این طریق دو مطلب را نمایان می‏ســازد‪ .‬نخســت آنکه‬ ‫به‏روزرسانی باورها پیچیدگی پیدا می‏کنند‪ :‬موقعی که به‏روزرسانی به روش قاعده‬ ‫بیــز را معرفی کردیم‪ ،‬تمرکز روی احتمال بهتر بودن اتومبیل ورزشــی برای جان‬ ‫بود‪ .‬حال می‏توان به جزئیات بیشــتر از هر اتومبیل پرداخت‪ .‬پرداختن به جزئیات‬ ‫بیشــتر طبیعی است‪ ،‬اما این امر سبب می‏شود که جان برای به‏روزرسانی باورهای‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪280‬‬

‫خود‪ ،‬با اســتفاده از این اطالعات که به‏دست می‏آیند‪ ،‬کارهای بیشتری انجام دهد‪.‬‬ ‫او باید باور خود را در رابطه با امتیازهای دو اتومبیل به‏روزرسانی کند‪ .‬سپس این‬ ‫را به‏روزرســانی کند که کدام اتومبیل بهترین است (بیشترین مطلوبیت را عاید او‬ ‫می‏کند)‪ .‬همین کار باعث پیچیدگی می‏شــود‪ .‬آیا جــان می‏تواند واقعا آنچه را که‬ ‫انتظار دارد انجام دهد؟ به این سوال در بخش ‪ 2-5‬بازخواهیم گشت‪.‬‬ ‫دومین مطلب‪ ،‬گنگی و عدم اطمینان است‪ .‬در شروع فصل ‪ 3‬تمایز بین ریسک‬ ‫و عدم اطمینان گفته شد‪ .‬می‏توانید به‏یاد آورید که اگر یک شخص در شرایط عدم‬ ‫اطمینان تصمیم‏گیری کند‪ ،‬او احتمال نتایج ممکن را نمی‏داند‪ .‬جان قاعدتا می‏تواند‬ ‫پیش‏بینی کند که اتومبیل راحتی را دوست دارد یا نه و چیزهای دیگر‪ .‬آنچه بر او‬ ‫سخت‏تر است‪ ،‬قاعدتًا عدددهی است‪.‬‬ ‫مثال احتمال اینکه اتومبیل راحتی را دوســت داشته باشد و مقدار ارزشی که‬ ‫او در صورت دوســت داشــتن آن‪ ،‬به آن اختصاص می‏دهد‪ ،‬چقدر است‪ .‬این به‬ ‫مفهوم اتخاذ تصمیم توسط آلن در شرایط عدم اطمینان است‪ .‬همچنین الزم است‬ ‫بدانیــم اعداد جدول ‪ 1-5‬از کجا آمده‏اند‪ ،‬زیرا بدون آنها احتماال نمی‏توانیم انتظار‬ ‫داشته باشــیم که او به‏روز‏رسانی بیز را استفاده کرده باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬می‏توان گفت‬ ‫که انتخاب او انتخاب در شرایط عدم اطمینان است‪.‬‬ ‫جدول ‪1-5‬‬ ‫حادثه‬

‫باور اولیه‬

‫نظر جان‬

‫خالصه‬

‫اتومبیل ورزشی با احتمال ‪ 10000 ،0/9‬دالر و با احتمال ‪ 9000 ،0/1‬دالر اتومبیل ورزشی با‬ ‫می‏ارزد‪ .‬اتومبیل ورزشی با احتمال ‪ 12000 ،0/7‬دالر و با احتمال ‪ ،0/3‬احتمال ‪ 0/3‬بهترین‬ ‫‪ 4000‬دالر می‏ارزد‪.‬‬ ‫است‬

‫آزمایش رانندگی با اتومبیل دقت عالمت؛ به عبارت دیگر احتمال دقت سیگنال مبنی‏بر اینکه اتومبیل‬ ‫اتومبیل ورزشی با‬ ‫راحتی انجام می‏شود و‬ ‫راحتی ارزش ‪ 12000‬دالر را داشته باشد‪ 0/39 ،‬است‪ .‬او باور خود را‬ ‫احتمال ‪ 0/4‬بهترین‬ ‫عالمت «دوست نداشتن به‏روزرسانی می‏کند‪ .‬بعد از آن‪ ،‬احتمال اینکه اتومبیل راحتی ارزش ‪12000‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫آن» حاصل می‏شود‪.‬‬ ‫دالر داشته باشد‪ 0/6 ،‬و ‪ 4000‬دالر داشته باشد‪ 0/4 ،‬دالر می‏شود‪.‬‬

‫جان باور خود را بعد از آزمایش رانندگی با اتومبیل راحتی به‏روزرسانی کرده است‪ .‬اتومبیل راحتی اگر دارای ارزش ‪ 12000‬دالر‬ ‫باشد‪ ،‬بهترین است‪ .‬ابتدا او احتمال ‪ 0/7‬را می‏دهد که این بهترین باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬با احتمال ‪ 0/3‬اتومبیل ورزشی بهترین است‪ .‬او‬ ‫اتومبیل راحتی را آزمایش رانندگی می‏کند و نمی‏پسندد و در نتیجه احتمال اینکه برای او این اتومبیل ارزشی معادل ‪12000‬‬ ‫دالر داشته باشد‪ ،‬به ‪ 0/6‬کاهش می‏دهد‪.‬‬

‫‪ -1-1-5‬مدل‏های انتخاب در رشایط عدم اطمینان‬

‫)‪( =0/5 u )w+2(+ 0/5 u (5‬سیاه)‬

‫‪U‬‬

‫که ‪ w‬نشــان‏دهنده مقدار ثروت اولیه اوســت‪ .‬در رابطه با جعبه ‪ 2‬چه می‏توان‬

‫گفت؟ در این حالت نمی‏توانیم چشم‏انداز بنویسیم‪ .‬نمی‏توانیم احتمال برنده شدن او‬ ‫را در صورت آمدن مهره سیاه حساب کنیم‪ .‬احتماالت در ابهام هستند‪ .‬اگر احتماالت‬ ‫در ابهام باشند‪ ،‬نمی‏توانیم مطلوبیت انتظاری‪ ،‬نظریه چشم‏انداز و موارد دیگر که در‬ ‫فصل سه داشتیم را به‏کار ببریم‪ .‬احتیاج به چیزهای دیگر ضرورت می‏یابد‪.‬‬ ‫ساده‏ترین چیزی که می‏توان استفاده کرد‪ ،‬مطلوبیت انتظاری ذهنی است‪ .‬یعنی‬ ‫جــان فکر می‏کند چه اتفاق خواهد افتاد؟ اگر جان فکر کند که جعبه ‪ 2‬شــامل ‪4‬‬ ‫مهره قرمز و ‪ 6‬مهره سیاه باشد‪ ،‬در این‏صورت احتمال ذهنی آمدن مهره سیاه ‪0/6‬‬ ‫است و مطلوبیت انتظاری ذهنی عبارتست از‪:‬‬ ‫)‪( =0/5 u )w+2(+ 0/5 u (5‬سیاه)‬

‫‪U‬‬

‫که شــبی ‏ه راه حل ساده است‪ .‬مشکل این اســت که جان می‏تواند هر باوری را که‬

‫‪281‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫بحث را با مثال نسبتا ســاده‏ای برای نشان دادن موضوعات مهم مورد بحث‪ ،‬آغاز‬ ‫کرده‪ ،‬سپس آنها را به تصمیم خرید اتومبیل توسط جان ارتباط می‏دهیم‪ .‬تصور کنید‬ ‫جعبه‏ای با ده مهره داخــل آن وجود دارد‪ .‬یکی از مهره‏ها به‏طور تصادفی از جعبه‬ ‫بیرون کشــیده می‏شود‪ .‬شما باید شرط‏بندی کنید که رنگ مهره چه می‏تواند باشد‪.‬‬ ‫اگر رنگ را درست حدس بزنید‪ 2 ،‬دالر به‏دست می‏آورید‪ .‬حال دو پیشامد متفاوت‬ ‫زیر را مقایسه کنید‪:‬‬ ‫جعبه ‪ :1‬شامل ‪ 5‬مهره قرمز و ‪ 5‬مهره سیاه‬ ‫جعبه ‪ :2‬شامل تعداد نامعلومی مهره قرمز و سیاه است که می‏تواند صفر تعداد مهره‬ ‫قرمز و ده مهره سیاه‪ ،‬ده مهره قرمز و صفر مهره سیاه‪ ،‬یا هر مقداری بین اینها باشد‪.‬‬ ‫شما کدام جعبه را برای شرط‏بندی ترجیح می‏دهید؟‬ ‫جعبه ‪ 1‬تصمیم در شرایط ریسک و ساده را ارائه می‏دهد‪ ،‬که در فصل ‪ 3‬مورد‬ ‫بررســی قرار گرفت‪ .‬اگر شرط‏بندی جان روی مهره ســیاه باشد‪ ،‬او با چشم‏انداز‬ ‫(صفــر دالر‪0/5 ،‬؛ ‪ 2‬دالر‪ )0/5 ،‬مواجه اســت‪ .‬بنابراین‪ ،‬بــا احتمال ‪ 0/5‬حدس او‬ ‫درست خواهد بود و ‪ 2‬دالر به‏دست می‏آورد‪ .‬مطلوبیت انتظاری او عبارتست از‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪282‬‬

‫بخواهد‪ ،‬داشته باشد و اشتباه نیز نباشد‪ .‬او می‏تواند فکر کند که هیچ‏کدام از مهره‏ها سیاه‬ ‫نیستند‪ ،‬همه آنها سیاه هستند‪ ،‬و هیچ راهی نداریم جز آنکه باورها را محدود به آن کنیم‪.‬‬ ‫پیشامد دیگری را در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫جعبه ‪ :3‬از میان اعداد صفر تا ‪ ،10‬عددی به‏طور تصادفی انتخاب می‏شود و تعداد‬ ‫مهره‏های قرمز در جعبه تعیین می‏شوند‪ .‬باقیمانده مهره‏های جعبه‪ ،‬سیاه خواهند بود‪.‬‬ ‫آیا این جعبه تصمیم‏گیری با ریسک یا عدم اطمینان را مهیا می‏کند؟ جواب درست‪،‬‬ ‫تصمیم‏گیری در شــرایط ریسک را مهیا می‏کند‪ .‬با وجود این‪ ،‬متفاوت با جعبه ‪ 1‬به‬ ‫نظر می‏رسد‪ .‬زیرا جعبه‪ 3‬پای بخت‏آزمایی مرکب را به میان می‏کشد‪ .‬بخت‏آزمایی‬ ‫مرکب‪ ،‬هنگامی اســت که دو یا چند بخت‏آزمایی برای تعیین نتیجه به‏کار می‏رود‪.‬‬ ‫جعبــه ‪ 3‬بخت‏آزمایی مرکب اســت‪ .‬زیرا یک بخت‏آزمایی وجــود دارد که تعداد‬ ‫مهره‏هــا در جعبــه را تعیین می‏کند و بخت‏آزمایی دیگر مربــوط به موقع انتخاب‬ ‫مهره اســت‪ .‬باید دقیقا اذعان کرد‪ ،‬مرحله آخری‪ ،‬یعنی جایی‏که جان یک مهره را‬ ‫انتخاب می‏کند‪ ،‬اصطالحا «بخت‏آزمایی مرتبــه اول» یا «بخت‏آزمایی مرحله دوم»‬ ‫نامیده می‏شــود‪ .‬مرحله مقدماتی‪ ،‬یعنی جایی که تعداد مهره‏های داخل جعبه تعیین‬ ‫می‏شود‪ ،‬اصطالحا بخت‏آزمایی مرتبه دوم یا بخت‏آزمایی مرحله اول نامیده می‏شود‪.‬‬ ‫دو مرحله در اینجا کفایت می‏کند‪ ،‬ولی می‏تواند سه مرحله یا بیشتر نیز باشد‪.‬‬ ‫در تالش برای دانستن اینکه بخت‏آزمایی جعبه ‪ 3‬دربرگیرنده چه چشم‏اندازهایی‬ ‫است‪ ،‬می‏توان نوشت‪:‬‬ ‫)‪(0 / 09, 2$;0 / 09,(0 / 9, 2$;0 / 1,0$);0 / 09,(0 / 8, 2$;0 / 2, 2$);...‬‬ ‫‪1‬‬ ‫کــه الزم به یادآوری اســت با احتمال ‪ ،‬تمام مهره‏ها ســیاه بوده و جان ‪2‬‬ ‫‪11‬‬

‫دالر به‏دســت می‏آورد‪ ،‬همچنین با احتمال ‪ 9‬تا از مهره‏ها ســیاه هستند و جان با‬ ‫احتمال ‪ 2 ،0/9‬دالر به‏دست می‏آورد و الی آخر‪ .‬این حالت به نظر کمی بهم ریخت ‏ه‬ ‫می‏آید‪ .‬بنابراین‪ ،‬می‏توان بخت‏آزمایی مرکب را به ساده تقلیل داد‪ .‬برای این کار باید‬ ‫ســرجمع احتمال به‏دست آوردن مهر‏ه قرمز و سیاه را حساب کنیم‪ .‬اگر این کار را‬ ‫بکنیم‪ ،‬احتمال آمدن مهره قرمز ‪ 50‬درصد و مهره ســیاه نیز ‪ 50‬درصد خواهد بود‪،‬‬ ‫که حکایت از این دارد که شــرط‏بندی روی مهره سیاه در جعبه ‪ 3‬همان چشم‏انداز‬ ‫)‪ (0 / 5, 2$;0 / 5,0$‬را می‏دهد که در جعبه ‪ 1‬شاهدش بودیم‪.‬‬

‫روشن نیســت که آیا ما باید (بهتر است) بخت‏آزمایی مرکب را به ساده تقلیل‬ ‫دهیم یا خیر؟ اگر به ساده تقلیل ندهیم‪ ،‬می‏توانیم از مطلوبیت انتظاری عطفی کمک‬ ‫بگیریم و مطلوبیت انتظاری هر بخت‏آزمایی را محاسبه کرده و آنها را با هم ترکیب‬ ‫کنیم‪ .‬این کار را باید با بخت‏آزمایی مرتبه اول‪ ،‬که در آن جان رنگ مهره را انتخاب‬ ‫می‏کند‪ ،‬شروع کنیم‪ .‬اگر یک مهره سیاه و ‪ 9‬مهره قرمز وجود داشته باشد‪ ،‬مطلوبیت‬ ‫انتظاری شرط‏بندی روی مهره سیاه عبارتست از‪:‬‬

‫)‪( = 0 / 1u(w + 2) + 0 / 9 u(w‬یک سیاه | سیاه) ‪u‬‬

‫‪283‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫الزم اســت این محاســبه را برای تمام ترکیب‏های ممکن مهره قرمز و ســیاه‬ ‫حســاب‏کنیم‪ .‬بعد از آن به سراغ بخت‏آزمایی مرتبه دوم می‏رویم‪ ،‬که تعداد مهره‏ها‬ ‫در آنجــا تعیین می‏شــود‪ .‬بنا به دالیلی نباید نگران آن باشــیم‪ .‬با عنایت به مطالعه‬ ‫کیلبانف‪ ،‬ماریناچی و موکِرجی (‪ ،)2005‬مطلوبیت انتظاری او را می‏توان به‏صورت‬ ‫زیر نوشت‪:‬‬ ‫‪(( + ...‬یک سیاه | سیاه) ‪(( + 0 / 09 φ )u‬هیچ سیاه | سیاه) ‪( = 0 / 09 φ )u‬سیاه) ‪u‬‬ ‫که ‪ η =1‬تابعی اســت که در برگیرنده ترجیحات روی بخت‏آزمایی‏های مرتبه‬ ‫دوم اســت‪ .‬نقطه کلیدی این روش‪ ،‬تعیین تمایل به ریســک به بخت‏آزمایی مرتبه‬ ‫اول و دوم اســت‪ .‬خصوصا دلیل خوبی وجود دارد که چرا جان ممکن اســت در‬ ‫بخت‏آزمایی مرتبه دوم ریسک‏گریزتر از اولی باشد‪ .‬اگر اینچنین باشد‪ ،‬به این معنی‬ ‫اســت که ما نباید بخت‏آزمایی‏های مرکب را به ســاده تبدیل کنیم‪ ،‬بلکه در عوض‬ ‫مطلوبیــت انتظاری عطفی را به‏کار ببریم‪ .‬همچنین نشــان می‏دهد که جان به قبول‬ ‫شــرط‏بندی جعبه ‪ 3‬بي‏میل‏تر از جعبه ‪ 1‬خواهد بود‪ .‬زیرا او اساســا بخت‏آزمایی‬ ‫مرکب را دوست ندارد‪.‬‬ ‫اکنون وقت آن اســت که به جعبه ‪ 2‬بازگشــته و آن را مورد بررسی قرار دهیم‪.‬‬ ‫هنگامی‏که احتماالت همانند جعبه ‪ 2‬مبهم هســتند‪ ،‬طبیعی به نظر می‏رسد که آن را‬ ‫در قالب بخت‏آزمایی مرکب در نظر بگیریم‪ .‬یعنی طبیعی به نظر می‏رسد که تصور‬ ‫کنیــم جان دارای باور ذهنی درباره یک مرحله اضافی اســت که در آن مهره‏هایی‬ ‫به جعبه اضافه می‏شــوند‪ .‬برای مثال او ممکن است احتمال ذهنی ‪ 0/5‬را بدهد که‬ ‫در آن ‪ 5‬مهره قرمز و ‪ 5‬مهره ســیاه وجود دارد‪ .‬احتمال ‪ 0/25‬وجود دارد که همه‬

‫مهره‏ها سیاه باشــند و الی آخر‪ .‬پس از آن خوب است که «مطلوب انتظاری ذهنی‬ ‫بازگشتی» برای تعیین تصمیم در شرایط عدم اطمینان را به‏کار ببریم‪ .‬برای مالحظه‬ ‫اینکه ظرفیت خوبی برای این کار وجود دارد‪ ،‬احتیاج به بررسی برخی داده‏ها داریم‪.‬‬

‫السبگ‬ ‫‪ -2-1-5‬تناقض ِ ِ‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪284‬‬

‫به بررســی نتایج مطالع ‏ه هالــوی (‪ )2007‬خواهیم پرداخت‪ .‬در این مطالعه از افراد‬ ‫مورد آزمایش خواسته شد که در شرط‏بندی جعبه ‪ 1‬تا ‪ 3‬و جعبه ‪ 4‬شرکت جویند‪.‬‬ ‫جعبه ‪ :4‬برای تعیین اینکه تمام مهره‏های موجود در جعبه قرمز یا سیاه هستند‪،‬‬ ‫سکه سالمی پرتاب می‏شود‪.‬‬ ‫چیز جالب در رابطه با جعبه ‪ 4‬آن است که تمام ریسک‏ها در مرحله اول حل و‬ ‫برطرف شده‏اند‪ .‬بنابراین‪ ،‬در مورد جعبه‏ها چنین نتیجه‏ای می‏گیریم‪:‬‬ ‫ریسک جعب ‏ه ‪ 1‬در مرحله دوم برطرف شده است‪.‬‬ ‫ریسک جعبه ‪ 4‬در مرحله اول برطرف شده است‪.‬‬ ‫جعبه ‪ 3‬نیز یک بخت‏آزمایی مرکب اســت‪ ،‬که اگر افراد نسبت به ریسک مرتبه‬ ‫دوم ریسک‏گریزتر باشند‪ ،‬بایستی قادر به فایق آمدن بر آن باشیم‪.‬‬ ‫در ایــن مطالعه به جای اینکه دقیقا از آزمودنی‏ها خواســته شــود روی رنگ‬ ‫شــرط‏بندی کنند‪ ،‬به آنها شانس فروش شــرط‏بندی‏ها‪ ،‬مبنی بر مقدار پولی که آنها‬ ‫حاضرند قبول کنند تا از شرط‏بندی چشم‏پوشــی کنند‪ ،‬داده می‏شود‪ .‬نمودار ‪5-1‬‬ ‫مقدار متوسط و حداقل مقدار پولی را که آنها حاضرند قبول کنند ترسیم کرده است‪.‬‬ ‫به‏یاد آورید اگر آنها شرط‏بندی را می‏بردند‪ 2 ،‬دالر به‏دست می‏آوردند‪.‬‬ ‫بدین‏سان یک شــخص ریســک خنثی خواهان ‪ 1‬دالر خواهد بود‪ .‬مهم‏ترین‬ ‫چیزی که باید پیدا کنیم‪ ،‬تمایل به فروش بیشتر شرط‏بندی ‪ 1‬در مقایسه با ‪ 2‬است؛‬ ‫یا به عبارت دیگر‪ ،‬چرا تمایل به فروش شــرط‏بندی ‪ ،2‬که احتماالت در آن مبهم‬ ‫است‪ ،‬بیشتر از شرط‏بندی ‪ 1‬نیست؟ یا اینکه اصال چرا بین آنها تفاوت وجود دارد؟‬ ‫این تفاوت را برای نخســتین بار الســبرگ (‪ )1960‬مطرح کرد و به نام تناقض‬ ‫الســبرگ معروف شد (برای تناقض دیگر الســبرگ به تمرین ‪ 2-5‬مراجعه کنید)‪.‬‬ ‫تناقض این اســت که چرا مردم تمایل به شــرط‏بندی جعبــه ‪ 2‬را ندارند‪ .‬به نظر‬

‫می‏رســد مردم در ترجیح دادن یک انتخاب توام با ریســک به انتخاب توام با عدم‬ ‫اطمینان‪ ،‬ابهام‏گریز هستند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -1-5‬تمایل به فروش آزمودنی‏ها برای هر شرط‏بندی را در چهار جعبه نشان می‏دهد‬

‫نتیجه‏‏گیری در رابطه با جعبه ‪ 3‬و ‪ 4‬مســتلزم برخی تعدیالت اســت‪ ،‬زیرا به‬ ‫نظر می‏رســد آزمودنی‏ها از بخت‏آزمایی مرتبه دوم گریزان باشــند‪ .‬برای تحقیق‬ ‫بیشــتر‪ ،‬هالوی انتخاب‏های انفــرادی آزمودنی‏ها را بررســی و آنها را طبقه‏بندی‬ ‫کــرد‪ .‬جدول ‪ 2-5‬یافته‏های او را خالصــه می‏کند‪ ،‬که معرفی ردیف به ردیف آن‬ ‫مفید به نظر می‏رســد‪ .‬نخســت‪ ،‬حالتی وجود دارد که در آن آزمودنی‏ها حاضرند‬ ‫شــرط‏‏بندی هر جعبه را با قیمت یکسانی به فروش برسانند‪ .‬این تصمیمات آنها با‬ ‫ابهام‏گریزی و بخت‏آزمایی مرتبه دوم هماهنگ به نظر نمی‏رســد‪ ،‬بلکه سازگار با‬ ‫حداکثر‏سازی مطلوبیت انتظاری ذهنی است‪ .‬دوم‪ ،‬افرادی وجود دارند که خواهان‬ ‫فروش شرط‏بندی جعبه ‪ 4‬به قیمتی بیشتر از جعبه ‪ 3‬و جعبه ‪ 3‬بیشتر از جعبه یک‬ ‫هســتند‪ .‬این افراد به نظر می‏رسد که نسبت به بخت‏آزمایی مرتبه دوم ریسک‏گریز‬ ‫هســتند و بنابراین انتخاب آنها با مطلوبیت انتظاری عطفی سازگارتر است‪ .‬سوم‪،‬‬ ‫افرادی وجود دارند که خواهان فــروش بخت‏آزمایی جعبه یک و چهار با قیمت‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫تناقض السبرگ آن است که چرا تمایل به فروش آنها برای جعبه ‪ 2‬کمتر از جعبه ‪ 1‬است؟‪ /‬منبع ‪ :‬هالوی ‪2007‬‬

‫‪285‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪286‬‬

‫یکســان اما فروش بخت‏آزمایی جعبه ‪ 3‬به قیمت بیشــتر هستند‪ .‬به نظر نمی‏رسد‬ ‫که بتوان این افراد را نســبت به بخت‏آزمایی مرتبه دوم ریسک‏گریز تلقی کرد‪ .‬از‬ ‫طرف دیگر آنها خواهان فروش بخت‏آزمایی جعبه ‪ 4‬به قیمت بیشــتر هســتند‪ .‬با‬ ‫این ترجیحات‪ ،‬به نظر می‏رســد که آنها مرکب کردن بخت‏آزمایی‏های جعبه ‪ 3‬را‬ ‫دوست ندارند‪ .‬قصد وارد شدن به جزئیات را نداریم‪ ،‬ولی این تصمیمات سازگار‬ ‫با مطلوبیت غیر انتظاری عطفی اســت‪ ،‬که در آن فرد مطلوبیت وابســته به رتبه را‬ ‫که در فصل ‪ 13‬ارائه دادیم‪ ،‬به‏کار می‏برد‪ .‬باالخره به افرادی برخورد می‏کنیم که به‬ ‫سادگی ابهام را دوست ندارند‪ .‬در مقاله اصلی‪ ،‬السبرگ پیشنهاد می‏دهد هنگامی‏که‬ ‫ابهام وجود دارد‪ ،‬افراد بدبین می‏شــوند و بیشتر توجه‏شان به وقوع بدترین حالت‬ ‫معطوف می‏شود و لذا به داستان ماکزیمم کردن مینیمم‏ها می‏رسیم‪ .‬تنها یک مورد‬ ‫در این مطالعه‪ ،‬رفتاری برای فروش با قیمت باالتر شــرط‏بندی جعبه ‪ 2‬داشت‪ ،‬نه‬ ‫جعبه ‪ 3‬یا ‪ 4‬را‪.‬‬ ‫برمی‏گردیم به تصمیم جان برای خرید اتومبیل‪ .‬قبل از همه یاد گرفتیم که باید‬ ‫به اعداد جدول ‪ 1-5‬به عنوان باورهای ذهنی جان درباره آنچه او فکر می‏کند رخ‬ ‫دهد‪ ،‬نگاه کنیم‪ .‬همچنین فهمیدیم که طبیعی است به تصمیم او از دید بخت‏آزمایی‬ ‫مرکب‏ نگاه کنیم‪ .‬زیرا که کیفیت هر اتومبیل در بخت‏آزمایی مرتبه دوم تعیین شده‬ ‫و اتومبیلی که او بیشــتر آن را ترجیح می‏دهــد‪ ،‬در بخت‏آزمایی مرتبه اول تعیین‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ماهیت ذهنی‏بود ِن باورِ جان ســبب دشواری آن برای ما می‏شود که بدانیم‬

‫چــرا او یک اتومبیل را به دیگری ترجیح می‏دهد و آیا بهترین انتخاب را انجام‬ ‫می‏دهد یا خیر؟‬ ‫در جدول ‪ 2-5‬دیدیم که به نظر نمی‏رسد اغلب مردم دوستدار بخت‏‏آزمایی‏های‬ ‫مرکب هستند یا ابهام‏گریز‪ .‬این یافته نتایج آشکاری دارد‪ :‬ممکن است جان از قمار‬ ‫کردن روی اینکه کدام اتومبیل بهترین اســت‪ ،‬اکراه داشته باشد و از خرید اتومبیل‬ ‫طفره برود‪ .‬او همچنین ممکن است حریصانه در جستجوی اطالعات برای کاهش‬ ‫ابهام‏ها یا ریســک مرتبه دوم که با آن مواجه است‪ ،‬باشد‪ .‬ابتدا می‏خواهیم بر مورد‬ ‫آخری که ذکر شد‪ ،‬متمرکز شویم‪.‬‬

‫جدول ‪ -2-5‬نسبت ترجیحات افراد هر مدل و متوسط تمایل به پرداخت آنها‬

‫تمایل به دریافت برای چشم پوشی از شرط‏بندی‬

‫مدل ترجیحات‬

‫نسبت افراد مورد‬ ‫آزمایش‬

‫جعبه ‪1‬‬

‫جعبه ‪2‬‬

‫جعبه ‪3‬‬

‫جعبه ‪4‬‬

‫مطلوبیت انتظاری ذهنی‬

‫‪٪19/2‬‬

‫‪1/03‬‬

‫‪1/03‬‬

‫‪1/03‬‬

‫‪1/03‬‬

‫مطلوبیت انتظاری عطفی‬

‫‪٪40/3‬‬

‫‪1/04‬‬

‫‪0/78‬‬

‫‪0/96‬‬

‫‪0/79‬‬

‫مطلوبیت انتظاری غیر عطفی‬

‫‪٪39/4‬‬

‫‪1/11‬‬

‫‪0/91‬‬

‫‪0/85‬‬

‫‪1/07‬‬

‫مطلوبیت انتظاری ماکزیمم می‏نیمم‬

‫‪٪0/1‬‬

‫‪0/9‬‬

‫‪0/8‬‬

‫‪0/9‬‬

‫‪0/9‬‬

‫منبع‪ :‬هالوی (‪)2007‬‬

‫‪ -2-5‬دو تورش شناختی‬

‫‪ -1-2-5‬تورش ارصار‬

‫تصور کنید که جان از دوست خود مشورت می‏خواهد‪ .‬او می‏گوید‪« :‬اتومبیل راحتی‬ ‫ک و اقتصادی‏تر است»‪ .‬این ممکن است‬ ‫بزرگ‏تر اســت‪ ،‬اما اتومبیل ورزشی کوچ ‏‬ ‫اطالعات مفیدی به نظر برسد‪ ،‬ولی روشن نمی‏کند که جان آن را چگونه باید تفسیر‬ ‫کند‪ .‬مســئله اساسی که وجود دارد‪ ،‬این اســت که اطالعات مبهم و گنگ هستند‪.‬‬ ‫یعنی هر تفســیر ذهنی از آن می‏توان کرد و افراد مختلف تفســیرهای متفاوتی از‬ ‫آن دارند‪ .‬بعضی افراد ممکن اســت متمرکز به جمله «اتومبیل راحتی بزرگ‏تر است»‬ ‫شوند و دیگران به «اتومبیل ورزشی کوچک و اقتصادی‏تر است» شوند‪ .‬این ابهام و دو‬ ‫پهلویی در اغلب اطالعاتی که به‏دست می‏آید‪ ،‬وجود دارد و به سادگی منجر به تفسیر‬ ‫تورش‏دار از اطالعات می‏شود‪ .‬هنگامی‏که گفته می‏شود تورش اصرار وجود دارد‪ ،‬اگر‬

‫‪287‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫اگر جان ابهام و گنگی یا ریســک مرتبه دوم را دوســت نداشته باشد‪ ،‬الزم است‬ ‫اطالعات بیشــتری داشته باشد (کسب کند)‪ .‬بنابراین‪ ،‬بایستی اطالعات جدیدی را‬ ‫جستجو کند‪ .‬آنچه دانستن آن الزم است‪ ،‬این است که آیا او خردمندانه از اطالعات‬ ‫جدید استفاده خواهد کرد؟ اگر بلی‪ ،‬آیا او از قانون بیز استفاده خواهد کرد؟ با این‬ ‫اقدامــات او در معرض پیچیدگی قرار خواهــد گرفت و لذا جای تعجب نخواهد‬ ‫بود که شاهد اشتباهات و تورش‏ها در تفسیر و محاسبه اطالعات جدید باشیم‪ .‬در‬ ‫این قســمت به دو تورش شناخته شده که به‏نظر می‏رسد بیشتر مشاهده می‏شوند‪،‬‬ ‫می‏پردازیم‪« :‬تورش اصرار» و «قانون اعداد کوچک»‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪288‬‬

‫فرد تفسیر و توضیح جهت‏گیرانه از اطالعات داشته باشد و اطالعات جدید با باورها‬ ‫و عقاید قبلی او ســازگار باشد‪ ،‬دو مطالعه روان‏شناسی به فهم کمک خواهد کرد‪ .‬در‬ ‫مطالعه نخست‪ ،‬لُرد‪ ،‬راس و لِپِّر (‪ )1979‬از آزمودنی‏ها درخواست کردند دو گزارش‬ ‫را که درباره اثر بازدارندگی مجازات اعدام بود‪ ،‬مطالعه کنند‪ .‬سپس از آنها خواسته شد‬ ‫تخیل خود را به‏کار گیرند که آیا مجازات اعدام در راستا یا در تعارض با بازدارندگی‬ ‫بوده است‪ .‬البته ابتدا توضیح مختصری از گزارش اول برای آنها ارائه شده و سواالتی‬ ‫درباره نگرش‏های آنها و تغییر نگرش‏ها بعد از مطالعه گزارش انجام شــد‪ .‬ســپس‬ ‫برای آنها جزئیات بیشتری تشریح شد و سواالتی درباره اینکه‪ ،‬تحقیق انجام‏شده در‬ ‫گزارش‪ ،‬و متقاعدکنندگی آن را تا چه اندازه خوب تصور می‏کنند‪ ،‬پرسیده شد‪ .‬تمام‬ ‫فرآیند مذکور برای گزارش دوم نیز تکرار شد‪ .‬چند هفته قبل از انجام این آزمایش‏ها‪،‬‬ ‫طبق پرسشــنامه‏ای که آزمودنی‏ها پر کرده بودند‪ ،‬نصف آنها به عنوان مدافع مجازات‬ ‫شدید و نصف دیگر مخالف آن‪ ،‬در بازدارندگی معلوم شده بودند‪ .‬از گزارش‏های داده‬ ‫شده می‏شد فهمید که کدام گزارش موافق بازدارندگی و کدام‏یک مخالف بازدارندگی‬ ‫است و لذا می‏شد فهمید که از گروه چه درصدی درک درستی داشته‏اند‪ .‬نتایج اصلی‬ ‫آزمایش در جدول ‪ 3-5‬خالصه شــده است‪ .‬می‏بینیم که توضیح مختصر مطالعه به‬ ‫افراد مورد آزمایش‪ ،‬گرایش آنها را به طریقی که ما انتظار داشتیم‪ ،‬تغییر داده است بعد‬ ‫از تشریح جزئیات گرایش‏ها (نگرش‏ها) واگرا می‏شوند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -3-5‬شواهد «تورش اصرار» در گرایش به مجازات شدید‬

‫ارزیابی‬

‫سؤال‬

‫گزارش‬

‫آیا توضیح مختصر‪ ،‬گرایش مرا نسبت به‬ ‫مجازات بزرگ عوض کرد؟‬

‫موافق بازدارندگی‬ ‫مخالف بازدارندگی‬

‫‪1/3‬‬ ‫‪-0/7‬‬

‫تحقیق چقدر متقاعدکننده بود؟‬

‫موافق بازدارندگی‬ ‫مخالف بازدارندگی‬

‫‪1/4‬‬ ‫‪1/8‬‬

‫‪-2/1‬‬ ‫‪0/1‬‬

‫تحقیق تا چه اندازه خوب هدایت شده بود؟‬

‫موافق بازدارندگی‬ ‫مخالف بازدارندگی‬

‫‪1/5‬‬ ‫‪-1/6‬‬

‫‪-2/1‬‬ ‫‪-/3‬‬

‫آیا توضیحات مفصل‏تر گرایش مرا به مجازات‬ ‫شدید تغییر داد؟‬

‫موافق بازدارندگی‬ ‫مخالف بازدارندگی‬

‫‪0/8‬‬ ‫‪0/7‬‬

‫‪-0/9‬‬ ‫‪-/8‬‬

‫موافقین‬

‫مخالفین‬

‫‪0/4‬‬ ‫‪-/9‬‬

‫میانگین در مقیاس ‪ 8-‬تا ‪ 8+‬ارزیابی شــده که ‪ 8+‬به معنی متقاعدکنندگی و کامال درک شــده و ‪ 8-‬عکس آن است‪/.‬‬ ‫منبع‪ :‬لرد‪ ،‬راس‪ ،‬ل ِ ّ ِپر (‪)1979‬‬

‫‪289‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫موافقان مجازات اعدام‪ ،‬گزارشی را که موافق بازدارندگی اعدام بود متقاعدکننده‬ ‫و خوب هدایت‏شــد ‏ه ارزیابی می‏کردند‪ ،‬در حالی‏کــه مخالفان آن را متقاعد‏کننده‬ ‫و خوب هدایت‏شــده ارزیابی نمی‏کردنــد‪ .‬برعکس‪ ،‬مخالفان مجــازات اعدام‪،‬‬ ‫گزارشــی را که مخالف بازدارندگی اعدام بود متقاعدکننده و خوب هدایت‏شــده‬ ‫ارزیابــی می‏کردند‪ ،‬در حالی‏که موافقان بازدارندگی مجازات اعدام‪ ،‬آن گزارش را‬ ‫متقاعدکننده و خوب هدایت‏شده ارزیابی نمی‏کردند‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬آزمودنی‏ها گرایش دارند شــواهدی را که موافق با عقاید آنهاست به‬ ‫گونه مثبت ارزیابی کنند و آنهایی را که مخالف با عقاید آنها باشــد به گونه منفی‬ ‫ارزیابــی کنند‪ ،‬که این نحوه ارزیابی را اصطالحات تورش اصرار می‏گویند‪ .‬نتیجه‬ ‫چنین نحوه ارزیابی‪ ،‬تکثرگرایی اســت‪ ،‬که به نفع بیشــتر شدن موافقان مجازات‬ ‫اعدام و کمتر شــدن مخالفان اســت؛ با وجود اینکه برای هر دو شواهد یکسانی‬ ‫خوانده شده است‪.‬‬ ‫در مطالعه دوم توســط دارلی و گراس (‪ )1983‬از آزمودنی‏ها خواســته شــد‬ ‫که توانایی و قابلیت آموزشــی یک دختربچه کالس چهــارم را ارزیابی کنند‪ .‬به‬ ‫تمام افراد مذکور بعضی اطالعات پایه‏ای از بچه ارائه شــد‪ .‬به نصف افراد مذکور‬ ‫نشانه‏هایی ارائه شــد مبنی بر اینکه بنیه درآمدی خانواده او پایین است‪ .‬همچنین‬ ‫به نصف دیگر افراد مذکور نشــانه‏هایی ارائه شــد مبنی بر اینکه بنیه درآمدی او‬ ‫متوسط است‪ .‬ســپس برای نصف افراد مذکور فیلمی پخش شد که در آن از بچه‬ ‫سواالتی پرسیده شده بود‪ .‬این فیلم به‏گونه‏ای طراحی شده بود که اطالعات خیلی‬ ‫آگاهی‏دهنده‏ای از توانایی بچه ارائه نمی‏داد و در نهایت از آنها خواســته شــد که‬ ‫قابلیت‏های بچه را ارزیابی کنند‪.‬‬ ‫نتایج آزمایش در جدول ‪ 4-5‬خالصه شــده است‪ .‬مشاهده می‏کنیم آن عده از‬ ‫افراد که فیلم را مشــاهده کرده و باورشــان شده بود که بچه به طبقه متوسط تعلق‬ ‫دارد‪ ،‬در مقایسه با افرادی که باورشان شده بود او به طبقه پایین درآمدی تعلق دارد‪،‬‬ ‫دارای انتظاراتی بیشتر در رابطه با توانایی بچ ‏ه بودند‪ .‬توجیه‏پذیری این یافته مقصود‬ ‫اینجا نیست‪ .‬آنچه مقصود است‪ ،‬دیدن فیلم برای درک از توانایی بچه است‪ .‬اگر این‬ ‫باور با آنها حاصل شده باشد که او به سطح درآمدی پایین دارد تعلق دارد‪ ،‬موجب‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪290‬‬

‫می‏شود آنها درک کنند که توانایی بچه پایین است‪ .‬ولی در عوض اگر برای آنها این‬ ‫باور حاصل شــده باشد که او به طبقه متوسط درآمدی تعلق دارد‪ ،‬موجب می‏شود‬ ‫آنها فکر کنند که توانایی بچه باالست‪ .‬چگونه دو گروه افراد‪ ،‬اطالعات حاصل شده‬ ‫از فیلم درباره بچه را متفاوت تفســیر می‏کنند؟ آن گروهی که به آنها اطالعات داده‬ ‫ی باورهایی مطابق‬ ‫شده بود که فکر کنند او احتماال توانایی (قابلیت) پایین دارد‪ ،‬دارا ‏‬ ‫بــا فیلم بودند و آنهایی که به آنها اطالعات داده شــده بود که فکر کنند او احتماال‬ ‫توانایی (قابلیت) باال دارد‪ ،‬دارای باور متفاوت با فیلم بودند‪ ،‬که برای همه آنها فیل ‏م‬ ‫یکسان پخش شده بود که این را اصطالحا تورش اصرار می‏گویند‪.‬‬ ‫در هیچ‏کدام از این دو مطالعه از افراد خواسته نشده که تصمیم اقتصادی بگیرند‪.‬‬ ‫تــورش اصرار تصمیمات و رفتار اقتصادی را تحت تاثیــر قرار می‏دهد‪ .‬اگر جان‬ ‫اتومبیل راحتی را دوست دارد‪ ،‬تورش اصرار این نتیجه را می‏دهد که او از مشورت‬ ‫با دوســت خود‪ ،‬جمله «اتومبیل راحتی اتومبیل بزرگ است» را برداشت‏کند و این‬ ‫به مفهوم اعتماد به نفس باال پیدا کردن در موقع تصمیم برای انتخاب اســت‪ .‬برای‬ ‫آشــکارتر کردن مفهوم‪ ،‬ضروری است مدلی داشته باشیم‪ .‬برای این منظور به مدل‬ ‫رابین و شرگ (‪ )1999‬بازخواهیم گشت‪.‬‬ ‫جدول ‪ -4-5‬شواهدی از تورش اصرار در ارزیابی توانایی بچه‬ ‫نمره اختصاص‏یافته‬

‫فیلم را مشاهده کرده‏اند یا نه‬

‫اطالعات فراهم شده‬

‫مشاهده نکردند‬

‫درآمد پایین‬ ‫طبقه متوسط‬

‫‪3/98‬‬ ‫‪4/3‬‬

‫مشاهده کردند‬

‫درآمد پایین‬ ‫طبقه متوسط‬

‫‪3/79‬‬ ‫‪4/83‬‬

‫ریاضی‬

‫خواندن‬

‫علوم مقدماتی‬

‫‪3/9‬‬ ‫‪4/29‬‬

‫‪3/85‬‬ ‫‪4/03‬‬

‫‪3/71‬‬ ‫‪4/67‬‬

‫‪3/04‬‬ ‫‪4/10‬‬

‫نمره انتظاری درک از توانایی بچه‪ ،‬در صورتی‏که درک درآمد پایین از او حاصل شده باشد‪ ،‬بعد از مشاهده فیلم‪ ،‬پایین می‏رود و‬ ‫در صورتی که درک درآمد متوسط از او حاصل شده باشد‪ ،‬باال می‏رود‪ /.‬منبع‪ :‬دارلی و گراس (‪)1983‬‬

‫‪ -2-2-5‬مدلی برای تورش ارصار‬

‫تصــور کنیــد که جان هر هفته مجله می‏خواند و با گشــت و گــذار در اینترنت‪،‬‬ ‫اطالعات و عالمتی درباره اینکه کدام اتومبیل بهتر اســت‪ ،‬کســب می‏کند‪ .‬عالمت‬ ‫دریافتی با احتمال )‪ θ ∈ (0 / 5,1‬صحیح اســت‪ .‬بنابراین اگر اتومبیل راحتی بهترین‬

‫‪θst (1 − θ)ct‬‬ ‫‪θst (1 − θ)ct − (1 − θ)st θct‬‬

‫= ) ‪( (s t ,c t‬اتوموبیل ورزشی بهترین است) ‪Prob‬‬

‫‪291‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫برای جان باشــد‪ ،‬با احتمال ‪ θ‬مطالعه مجله و گشــت و گذار در اینترنت پیشنهاد‬ ‫بهترین بودن انتخاب اتومبیل راحتی را خواهند داد و با احتمال؛ )‪ (1 − θ‬آنها پیشنهاد‬ ‫بهترین بودن اتومبیل ورزشی را خواهند داد‪.‬‬ ‫برای دربرگرفتن تورش اصرار فرض می‏کنیم‪ ،‬او همیشه عالمت‏ها را درست‬ ‫تفســیر نمی‏کند‪ .‬برای ایــن منظور‪ ،‬فرض کنید او در حــال حاضر باور دارد که‬ ‫اتومبیل راحتی بهترین اســت‪ .‬اگر مطالعه و گشــت و گــذار‪ ،‬بهتر بودن اتومبیل‬ ‫راحتی را القا کند‪ ،‬او همیشــه به‏طور صحیح مطالعه و گشــت و گذار خود را در‬ ‫حمایت از اتومبیل راحتی تفســیر خواهد کرد‪ .‬اما اگر مطالعه و گشــت و گذار‬ ‫بهتر بودن اتومبیل ورزشــی را القا کند‪ ،‬او به‏طور غلط آنها را با احتمال ‪ q‬به نفع‬ ‫اتومبیل راحتی تفسیر خواهد کرد‪ .‬این دربرگیرنده تورش اصرار است‪ .‬زیرا جان‬ ‫دارای تورش در تفسیر اطالعات سازگار با باور قبلی خود است‪ .‬اگر او فکر کند‬ ‫که اتومبیل راحتی بهترین اســت‪ ،‬احتماال مطالعه و گشت و گذار در اینترنت در‬ ‫حمایت از اتومبیل راحتی اســت؛ حتی اگر چنین نباشــد‪ .‬به‏طور مشابه اگر باور‬ ‫قبلی او بر این باشد که اتومبیل ورزشی بهترین است‪ ،‬او احتماال فکر خواهد کرد‬ ‫که مطالعه و گشــت و گذار در اینترنت در حمایت از اتومبیل ورزشــی خواهد‬ ‫بود‪ ،‬اگرچه ممکن است است اتومبیل راحتی این‏طور نباشد‪ .‬هر چقدر ‪ q‬بزرگ‏تر‬ ‫باشد‪ ،‬این تورش بیشتر است‪ .‬اگر ‪ q=0‬باشد‪ ،‬هیچ تورشی وجود نخواهد داشت؛‬ ‫زیرا تمام عالمت‏ها به‏طور صحیح تفســیر می‏شوند‪ .‬اگر ‪ q=1‬باشد‪ ،‬تورش کامل‬ ‫اســت؛ زیرا هر چیزی را او مطالعه کرده باشد‪ ،‬آن را در حمایت از آنچه در باور‬ ‫اوست‪ ،‬تفسیر خواهد کرد‪.‬‬ ‫فرض کنید جان قاعده بیز را براســاس عالمت‏هایــی که فکر می‏کند دریافت‬ ‫کرده‪ ،‬محاســبه کند‪ .‬اگر او از حالتی که بی‏تفاوت بین دو اتومبیل است‪ ،‬شروع کند‬ ‫و بعــد از ‪ t‬هفته ‪ St‬گزارش را می‏خواهند که فکــر می‏کند در حمایت از اتومبیل‬ ‫ورزشــی است و ‪ Ct‬گشت و گذار اینترنتی در حمایت از اتومبیل راحتی است‪ ،‬در‬ ‫این‏صورت باور بعدی (به‏روز شده او) به‏صورت زیر خواهد بود‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪292‬‬

‫تورش اصرار دارای چه نتایجی است؟‬ ‫با بررســی متوجه می‏شویم که بیشتر موارد ســبب باورهای اشتباه برای جان‬ ‫می‏شود‪ .‬با باور اشتباه‪ ،‬او فکر می‏کند که یک اتومبیل بهتر است‪ ،‬در حالی‏که اتومبیل‬ ‫بهتر دیگری است‪.‬‬ ‫جدول ‪ 5-5‬جزئیات نسبت اوقاتی را که او بعد از خواندن ‪ 10‬گزارش و ‪100‬‬ ‫جســتجوی اینترنتی‪ ،‬دچار باور اشتباه شده است نشان می‏دهد‪ .‬به‏یاد آورید که اگر‬ ‫‪ q=0‬باشد‪ ،‬هیچ تورش اصراری وجود ندارد و بنابراین احتمال بدون تورش دچار‬ ‫اشتباه شدن او را می‏بینیم‪.‬‬ ‫تــورش اصرار دو نتیجه دارد‪ )i( :‬جان اغلب دارای باور اشــتباه اســت‪ ،‬که از‬ ‫نسبت بزرگ خطاها با افزایش ‪ q‬دیده می‏شود (‪ )ii‬او این باورهای غلط را طی زمان‬ ‫تصحیح نمی‏کند‪ ،‬که از کوچک‏تر شــدن نرخ خطا بعد از خواندن ‪ 100‬جستجوی‬ ‫اینترنتی و ‪ 10‬گزارش وقتی ‪ q‬باالست‪ ،‬دیده می‏شود‪.‬‬ ‫مالحظه می‏شود این دو اثر با هم ترکیب می‏شوند و باورهای غلط را محتمل‏تر‬ ‫می‏کنند‪ .‬برای ارائه دلیل برای چرایی این حالت‪ ،‬تصور کنید که اتومبیل ورزشــی‬ ‫بهترین برای جان اســت و او عالمت‏های ‪ s,s,s,c,s,c,c‬را دریافت کرده اســت‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬دو تا از جستجوهای اینترنتی در حمایت از اتومبیل راحتی است و بعدی‬ ‫در حمایت از ورزش و الی آخر‪ .‬اگر او هیچ تورش اصراری نداشــته باشــد‪ ،‬او‬ ‫بایــد به‏طور صحیح فکر کند که ‪ 3‬تا از گزارش‏هــا در حمایت از اتومبیل راحتی‬ ‫و ‪ 4‬تا در حمایت از اتومبیل ورزشــی اســت و در جمع با این عالمت‏ها اتومبیل‬ ‫ورزشی بهترین است‪ .‬اگر او تورش اصرار داشته باشد‪ ،‬با دو گزارش اولی متمایل‬ ‫به اتومبیل راحتی می‏شود‪ .‬باالخص او به‏طور صحیح فکر می‏کند که گزارش‏های‬ ‫اول‪،‬‏ دوم و چهارم در حمایت از اتومبیل راحتی هســتند‪ .‬بنابراین برای اشتباه فکر‬ ‫کردن‪ ،‬تنها نیاز به داشــتن ‪ 1‬از ‪ 6 ،5 ،3‬و ‪ 7‬گزارش در حمایت از اتومبیل راحتی‬ ‫اســت و او باور غلط خواهد داشــت‪ .‬هر چقدر ‪ q‬بزرگ‏تر باشــد این باور غلط‬ ‫محتمل‏تر خواهد بود‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬تورش اصرار می‏تواند جان را گمراه کرده و به بیراهه ببرد‪ .‬این بدین‬ ‫معنی اســت که ما احتماال در هر آنچه او می‏گوید دقیق خواهیم شــد‪ .‬به عنوان‬

‫‪293‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫نمونه تصور کنید‪ ،‬جان به شــما می‏گوید که «من فکر می‏کنم اتومبیل راحتی بهتر‬ ‫اســت زیرا ‪ 11‬تا از ‪ 15‬گزارش مطالعه شده در حمایت از اتومبیل راحتی است»‪.‬‬ ‫اگر شــما مظنون به تورش اصرار باشــید‪ ،‬باورتان چه خواهد شد؟ می‏شود نشان‬ ‫داد که شــما باید باور داشته باشید که جان دقیق است‪ ،‬اما باید خاطر جمعی شما‬ ‫کمتر از او باشد‪.‬‬ ‫برای مثــال اگر او می‏‏گوید ‪ 11‬تا از ‪ 15‬گزارش در حمایت از اتومبیل راحتی‬ ‫اســت‪ ،‬معقول برای شما این است که فکر کنید تقریبا ‪ 9‬از ‪ 10‬آنها در حمایت از‬ ‫اتومبیل راحتی است (یعنی ‪ 0/9‬آنها)‪ .‬دلیل این است که تورش اصرار او را وادار‬ ‫می‏کند کــه از گزارش‏هایی که در حمایت از اتومبیل راحتی مطالعه کرده‪ ،‬برآورد‬ ‫بیش از حد کند‪.‬‬ ‫حال تصور کنید جان به شــما بگوید «اتومبیل راحتی بهتر است‪ ،‬اما من اخیرا‬ ‫گزارش‏هایی خوانده‏ام که در حمایت از اتومبیل‏های ورزشــی بوده اســت»‪ .‬یا او‬ ‫بگوید‪« :‬اتومبیل راحتی بهتر اســت‪ ،‬اما تجربه اســتفاده مــن می‏گوید که اتومبیل‬ ‫ورزشی بهتر اســت»‪ .‬برای حالت اول شما باید به باور او کمتر اعتماد کنید‪ ،‬زیرا‬ ‫در آن عالیمــی وجود دارد که تورش اصرار ســبب برآورد بیش از حد او درباره‬ ‫اتومبیل راحتی می‏شود‪.‬‬ ‫در حقیقت اگر تورش اصرار شــدید وجود داشته باشد‪ ،‬یا این حقیقت که او‬ ‫در اینترنت و گزارش‏های مجالت مطالبی را خوانده که به نفع اتومبیل راحتی فکر‬ ‫می‏کند‪ ،‬شــما باید فکر کنید که اتومبیل ورزشی بهتر است‪ .‬در حالت دوم باید به‬ ‫بــاور جان اعتماد کنیم؛ چرا که او ذهن خود را اخیرا تغییر داده و علی‏‏‏‏رغم تورش‬ ‫اصرار به شــما پیشنهاد می‏دهد که شما باید اعتماد به نفس بیشتری نسبت به جان‬ ‫داشته باشید که اتومبیل ورزشی بهتر است‪.‬‬ ‫با توجه بــه توضیحات فوق‪ ،‬مســائل در این زمینه پیچیــده و به هم ریخته‬ ‫می‏شود‪ .‬در حقیقت‪ ،‬می‏بینیم که جان باید درباره تورش اصرار افرادی که گزارش‬ ‫تهیه می‏کنند تا او آنها را مطالعه کند تفکر کند‪ .‬ولی نکته اصلی ساده است‪ .‬تورش‬ ‫اصرار‪ ،‬ســبب می‏شــود مردم احتماال اطالعات جدید را درســت تفسیر نکنند و‬ ‫بنابراین ممکن است نسبت به آنچه افراد می‏گویند یا یاد گرفته‏ایم‪ ،‬شکاک باشیم‪.‬‬

‫جدول ‪ -5-5‬احتمال باور غلط بعد از مطالعه ‪ 10‬گزارش و ‪ 100‬جستجوی اینترنتی‬ ‫‪q‬‬

‫‪θ‬‬ ‫‪0/6‬‬

‫‪0/7‬‬

‫‪0/8‬‬

‫‪0/9‬‬

‫‪0‬‬

‫‪٪2 ، ٪25‬‬

‫‪٪0 ،٪7‬‬

‫‪٪0 ،٪2‬‬

‫‪٪0 ،٪0‬‬

‫‪0/1‬‬

‫‪٪5 ،٪25‬‬

‫‪٪0 ،٪10‬‬

‫‪٪0 ،٪2‬‬

‫‪٪0 ،٪2‬‬

‫‪0/3‬‬

‫‪٪27 ،٪32‬‬

‫‪٪5 ،٪13‬‬

‫‪٪0 ،٪6‬‬

‫‪٪0 ،٪2‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪٪34 ،٪35‬‬

‫‪٪18 ،٪20‬‬

‫‪٪7 ٪9‬‬

‫‪٪3 ،٪5‬‬

‫‪0/7‬‬

‫‪٪36 ،٪36‬‬

‫‪٪24 ،٪24‬‬

‫‪٪15 ،٪15‬‬

‫‪٪7 ،٪7‬‬

‫‪0/9‬‬

‫‪٪40 ،٪40‬‬

‫‪٪27 ،٪27‬‬

‫‪٪19 ٪19‬‬

‫‪٪10 ،٪10‬‬

‫با افزایش ‪ q‬تورش اصرار باالتر اســت و اگر احتمال داشــتن باور غلط در او باال باشــد‪ ،‬او هرچقدر هم گزارش بیشتر بخواند و‬ ‫جستجوی اینترنتی بیشتری بکند‪ ،‬تفاوت چندانی در باور او ایجاد نمی‏کند‪.‬‬

‫‪ -3-2-5‬قانون اعداد کوچک‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪294‬‬

‫تصور کنید بحث قبلی را دنبال می‏کنیم‪ .‬جان به شما می‏گوید ‪ 75‬درصد گزارش‏ها‬ ‫که خوانده اســت در راستای تایید اتومبیل راحتی است‪ .‬اگر شما به تورش اصرار‬ ‫مشکوک نباشید‪ ،‬این اطالعات را چگونه تفسیر می‏کنید؟‬ ‫به‏روزرســانی بیزی تا مادامی‏که حجم نمونه معلوم نباشد‪ ،‬چیزی را نشان نخواهد‬ ‫داد‪ .‬ســه گزارش از چهار گزارشی که در راســتای تایید اتومبیل راحتی است‪ ،‬کمتر‬ ‫متقاعدکننده‏تر از شنیدن ‪ 15‬گزارش از بیست گزارش است‪ .‬برای مثال اگر ‪θ =0 / 6‬‬ ‫باشد‪ ،‬به‏روزرسانی بیزی احتمال ‪ 0/96‬را به خوب‏تر بودن اتومبیل راحتی برای جان در‬ ‫حالت اول و ‪ 0/98‬را در حالت دوم می‏دهد‪.‬‬ ‫شــواهدی وجود دارد که اغلب مردم در تشــخیص اهمیت حجم نمونه دچار‬ ‫شکست هســتند و اغلب انتظار دارند حجم نمونه‏های کوچک‏تر نسبت به حجم‬ ‫نمونه‏های بزرگ‏تر‪ ،‬معرف بهتری از جامعه هستند‪ ،‬که به این اصطالحا قانون اعداد‬ ‫کوچک می‏گویند‪ .‬دو بعد قانون اعداد کوچک مســتلزم بررسی است‪ ،‬که آن را با‬ ‫مفهومی تحت عنوان «خطای قمار» آغاز خواهیم کرد‪.‬‬ ‫اگر جان بر این عقیده باشــد که یک حجم نمونــه کوچک‏تر معرف بهتری از‬ ‫جمعیت جامعه در مقایســه با حجم نمونه بزرگ‏تر باشــد‪ ،‬در این‏صورت او باید‬ ‫انتظار داشــته باشد حوادث تصادفی «خودتصحیح» باشــند‪ .‬به عنوان مثال اگر در‬

‫‪295‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫پرتاب یک ســکه همه‏اش شــیر آمده‪ ،‬در این‏صورت این گرایش وجود دارد که‬ ‫ممکن اســت که در مرحله بعدی بایستی خط بیاید‪ .‬این حالت را اصطالحا خطای‬ ‫قمار می‏گویند‪ .‬شواهد جالبی از خطای قمار در شرط‏بندی روی اعداد بخت‏آزمایی‬ ‫(شانسی) دیده می‏شــود‪ .‬برای نشان دادن آن‪ ،‬مطالعه انجام شده توسط کالتفلتر و‬ ‫کوک (‪ )1991‬و تِرِل (‪ )1994‬را مورد بررسی قرار می‏دهیم‪ ،‬که به تجزیه و تحلیل‬ ‫داده‏های بخت‏آزمایی ایالتی در مریلند و نیوجرسی پرداختند‪.‬‬ ‫در هر دو بخت‏آزمایی‪ ،‬هر شرط‏بند باید به‏طور صحیح عدد سه رقمی را حدس‬ ‫می‏زد‪ .‬در مریلند هر برنده ‪ 500‬دالر به‏دست می‏آورد‪ ،‬در نیوجرسی جایزه به اندازه‬ ‫اعدادی که آنها درست حدس زده بودند‪ ،‬تعلق می‏گرفت؛ یعنی افراد باید در حدس‬ ‫درست‪ ،‬دقت بیشتری به عمل می‏آوردند‪.‬‬ ‫در هر دو مطالعه شواهد روشنی وجود دارد که افراد روی اعدادی که تا آن زمان‬ ‫برنده شــده بودند‪ ،‬کمتر شــرط‏بندی کردند‪ .‬این یافته سازگار با خطای قمار است‬ ‫که بر اساس آن «اگر عدد ‪ 525‬تا به حال برنده شده‪ ،‬دوباره نمی‏تواند برنده شود»‪.‬‬ ‫در مریلنــد خطای قمار روی برد انتظاری اثر نمی‏گذارد‪ ،‬زیرا احتمال وقوع هر‬ ‫عدد یکسان بوده و هر برنده‪ 500 ،‬دالر به‏دست می‏آورد‪ .‬در نیوجرسی این امر مهم‬ ‫بود‪ ،‬زیرا اعدادی که بیشتر برنده می‏شدند‪ ،‬کمتر انتخاب می‏شدند‪ .‬اگر غیر محتمل‬ ‫بود که دیگران اعدادی را که تا به حال انتخاب نشده‪ ،‬انتخاب نکنند‪ ،‬آن اعداد برای‬ ‫انتخاب بسیار مناسب بودند‪.‬‬ ‫جدول ‪ 6-5‬نشــان می‏دهد که برندگان در نیوجرسی‪ ،‬زمانی که روی اعدادی‬ ‫که تا به حال برنده شــده‏ شرط‏بندی می‏کردند‪ ،‬اغلب برنده می‏شدند‪ .‬تفاوت زیاد‬ ‫اســت‪ ،‬شــخصی که اعدادی را انتخاب می‏کند که در هفته گذشته برنده شده‏اند‪،‬‬ ‫به‏طور متوسط ‪ 89‬دالر به‏دست می‏آورد؛ که ‪ 34‬درصد بیشتر از متوسط بردهاست‪.‬‬ ‫بنابرایــن خطای قمار‪ ،‬برد انتظاری فرد را کاهش می‏دهد‪ .‬این یافته القا می‏کند که‬ ‫ما باید شــواهد کمتری را از پدیده خطای قمار در نیوجرسی در مقایسه با مریلند‬ ‫مشــاهده کنیم‪ ،‬که باعث کاهش عایدی می‏شود؛ در حالی‏که در مریلند نمی‏شود‪.‬‬ ‫جدول ‪ 6-5‬تا حدودی از این یافته با تخمین اینکه اگر به برندگان همانند نیوجرسی‬ ‫پرداخت می‏شــد‪ ،‬مخارج پرداختی همانند مریلند می‏شــد‪ ،‬پشتیبانی می‏کند‪ .‬ما تا‬

‫حدودی شــاهد تفاوت زیاد در برندگان هستیم‪ ،‬ولی نه خیلی زیاد‪ .‬یعنی خطای‬ ‫قمار عایدی را کاهش می‏دهد‪ ،‬اما به‏نظر نمی‏رســد که سبب تفاوت چشمگیر در‬ ‫مقدار تورش شود‪.‬‬ ‫جدول‪ -6-5‬مخارج برندگان در بخت‏آزمایی‏های ایالتی‬ ‫تکرار اعداد برنده‬

‫متوسط مخارخ در نیوجرسی‬

‫مخارج متوسط برآوردی در مریلند‬

‫در یک هفته‬

‫‪ 349‬دالر‬

‫‪ 396‬دالر‬

‫بین ‪ 1‬و ‪ 2‬هفته‬

‫‪ 349‬دالر‬

‫‪-‬‬

‫بین ‪ 2‬و ‪ 3‬هفته‬

‫‪ 308‬دالر‬

‫‪-‬‬

‫بین ‪ 3‬و ‪ 8‬هفته‬

‫‪ 301‬دالر‬

‫‪ 382‬دالر‬

‫آنهایی که در ‪ 8‬هفته نبود‬

‫‪ 260‬دالر‬

‫‪ 298‬دالر‬

‫افراد کمتری روی اعدادی که دقیقا تا به حال برنده شــده‏اند‪ ،‬بخت‏آزمایی کردند‪ .‬بنابراین مخارج شــرط‏بندی (پرداختی به‬ ‫برندگان) وقتی که شماره‏های برنده مشترک بود‪ ،‬در ایالت نیوجرسی باالتر بود و در ایالت مریلند نیز اگر شماره‏ها برنده مشترک‬ ‫بود‪ ،‬مخارج نیز باالتر بود‪ /.‬منبع‪ :‬ت ِ ِرل (‪)1994‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪296‬‬

‫روی دیگر مســئله خطای قمار عبارتست از «خطای دست داغ» است‪ .‬در اینجا‬ ‫یک انتظاری وجود دارد که ســبب تداوم بحث می‏شــود و بیشــتر به ورزش‏های‬ ‫حرفه‏ای مرتبط اســت‪ .‬برای مثال یک بازیکن فوتبال یا بســکتبال که با تمرین و‬ ‫آماده‏‏تر است‪ ،‬انتظار می‏رود در زدن و انداختن توپ‏ها خوب عمل کند‪.‬‬ ‫در یک مطالعه مشــهور گیلوویچ (‪ )1985‬به آزمون «خطای دســت داغ» با‬ ‫بررســی عملکرد بازیکنان حرفه‏ای بســکتبال پرداخت‪ .‬این مطالعه دربرگیرنده‬ ‫مســابقات ‪76‬مین دوره مســابقه طــی ســال‏های ‪ 1980-81‬در فیالدلفیا بود‪.‬‬ ‫همان‏گونه که جدول ‪ 7-5‬نشــان می‏دهد بازیکنان و طرفداران باور «دست داغ»‬ ‫را نشــان می‏دهند‪ .‬آنها فکر می‏کنند که بازیکن با احتمال زیاد اگر توپ قبلی را‬ ‫شوت زده باشد‪ ،‬دوباره شــوت می‏زند‪ .‬داده‏های واقعی عملکرد بازیکنان چیز‬ ‫دیگری را نشــان می‏دهد‪ .‬هیچ شواهدی برای «دســت داغ» وجود ندارد‪ .‬این‬ ‫مطالعه عینا برای ســایر ورزش‏ها نیز انجام شده اســت و همان نتایج به‏دست‬ ‫آمده است‪ .‬به‏نظر می‏رسد طرفداران ورزشی در قضاوت ورزشی مبنی بر اینکه‬ ‫دنباله شــوت‏ها تصادفی اســت یا نیســت به خوبی قضاوت کنند‪ .‬در نگاه اول‬

‫«خطای قمار» خیلی متفاوت از «خطای دســت داغ» به‏نظر می‏رســید‪ .‬در یکی‬ ‫آمدن ‪ 7‬شــیر پشت سر هم در یک پرتاب ســکه‪ ،‬به‏نظر می‏آورد که در پرتاب‬ ‫بعدی باید شــیر ظاهر شود‪ ،‬در حالی‏که در دیگری هفت موفقیت پشت سر هم‬ ‫به مفهوم موفقیت مجدد اســت‪ .‬بنابراین‪ ،‬مهم است که بدانید چرا «خطای قمار»‬ ‫و «خطای دســت داغ» هر دو نتیجه «قانون اعداد کوچک» هستند‪ .‬تفاوت اصلی‬ ‫آنها در معلوم بودن احتمال نتایج است‪.‬‬ ‫جدول ‪ -7-5‬شواهد وجود یا عدم وجود «خطای دست داغ»‬ ‫احتمال شلیک (شوت) توپ بعدی‬

‫آنچه طرفداران پیش‏بینی کرده‏اند‬

‫‪٪42‬‬

‫‪٪61‬‬

‫آنچه بازیکنان پیش‏بینی کرده‏اند‬

‫‪٪50‬‬

‫‪٪63‬‬

‫داورها چه می‏گویند؟‬

‫‪٪54‬‬

‫‪٪51‬‬

‫پیش‏بینــی طرفــداران و بازیکنان از عملکرد آتی با توجه به عملکرد فعلی بازیکن‪ ،‬که در عمل این‏طور نبوده اســت‪/.‬‬ ‫منبع‪ :‬کایلوع ‪1985‬‬ ‫‪297‬‬

‫«خطای قمار» ممکن اســت هنگامی رخ دهد که احتمال نتایج معلوم باشــد‪.‬‬ ‫اگر شــخصی ســعی در پیش‏بینی نتیجه بعدی از یک دنبالــه موجود کوچک از‬ ‫نتایج رخ‏داده‏ای داشــته باشد‪ ،‬که احتمال هر نتیجه معلوم است‪« ،‬خطای قمار» رخ‬ ‫می‏دهد‪ .‬به عنوان مثال احتمال آمدن شــیر یا خط در پرتاب ســکه ‪ 50-50‬است‪.‬‬ ‫لذا جان می‏تواند انتظار داشــته باشــد که در پرتاب‏های سکه ‪ 50‬درصد آن شیر‬ ‫خواهد آمد‪ .‬بنابراین او می‏داند که ‪ 7‬بار آمدن شیر پشت سرهم غیر محتمل است‬ ‫و آمدن شــیر و خط متوازن هستند‪ .‬یا آمدن یک شماره بخت‏آزمایی پشت سر هم‬ ‫در دو هفته از نظر او عجیب اســت و بنابراین با این پیشامدها فکر می‏کند بعدی‬ ‫نیز آنچنان باشد‪.‬‬ ‫«خطای دســت داغ» هنگامی رخ می‏دهد که احتمال وقوع نتایج معلوم نیست‬ ‫و لذا کسی که ســعی در پیش‏بینی رخداد بعدی از روی دنباله کوچک رخدادها‬ ‫داشته باشد‪ ،‬مرتکب خطای دست داغ می‏شود‪ .‬بنابراین اگر یک بازیکن بسکتبال‬ ‫توپ‏های خود را مثال ‪ 7‬بار در یک جهت شــوت کرده باشــد‪ ،‬از دید پیش‏بینی‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫اگر ماقبل آن شوت نشده باشد‬

‫اگر ماقبل آن شوت شده باشد‬

‫کننده‏ها به مفهوم این اســت که او دالیلــی دارد که این کار را می‏کند‪ ،‬و احتماال‬ ‫بعــدی را نیز به آن جهت شــوت خواهد کرد‪ .‬به طرز مشــابهی اگر جان چهار‬ ‫گزارش خوانده که همگی در حمایت از اتومبیل راحتی هستند‪ ،‬پیش‏بینی می‏کند‬ ‫که بعدی نیز همین نتیجه را خواهد داد‪ .‬یک طریقه جالب برای نشــان دادن این‬ ‫دو نوع خطا‪ ،‬بررســی دنباله حوادث شانســی‪ ،‬مثال پرتاب سکه‏‪ ،‬است‪ .‬در اینجا‬ ‫‪ 3‬ردیف از حوادث پرتاب ســکه آمده است‪ .‬فکر می‏کنید دقیقا این دنباله نتیجه‬ ‫پرتاب سکه است؟‬ ‫‪hhTThTThhhTTThhTTThTThTTTThhhhhThTThThTTThThhTTTh‬‬

‫‪hTThhhTThTThThhThTTThhThhhThTThhThTTThhThhTTThThhT‬‬ ‫‪hhhhhTThThhTThhhhhhhhThTTThTThhTThThhTTThThhhhhhTT‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪298‬‬

‫ردیف باال و پایین تصادفی‪ ،‬ولی ردیف وسط حدسی و زاده ذهن است‪ .‬برای‬ ‫فهم اینکه شــما چرا ممکن اســت فکر کنید که وسطی تصادفی است‪ ،‬از «نسبت‬ ‫گزینه‏ها یا آلترناتیوها» استفاده می‏کنیم‪ .‬برای یک دنباله ‪ n‬از عالمت‏ها‪ ،‬الزم است‬ ‫شــما تعداد رشته‏ها را حساب کنید‪ .‬یعنی دنباله‏های فرعی که شکستگی ندارند و‬ ‫تعداد آنها را با ‪ r‬نشان داده و سپس فرمول زیر را حساب کنید‪:‬‬

‫‪ = r − 1‬نسبت گزینه‏ها‬

‫‪n −1‬‬

‫اگر دنباله‏ها تصادفی باشــند‪ ،‬این نســبت باید ‪ 0/5‬باشد؛ که در این مثال برای‬ ‫ردیف باال و پایین این نسبت به ترتیب ‪ 0/49‬و ‪ 0/43‬است‪ .‬شواهد نشان می‏دهد‬ ‫که بعضی از مردم نسبت ‪ 0/6‬را نیز تصادفی می‏دانند‪ .‬برای ردیف دوم نسبت فوق‬ ‫‪ 0/59‬اســت‪ .‬بنابراین اگر نسبت مذکور باال باشد‪ ،‬ســازگار با خطای قمار است‪.‬‬ ‫یعنی ما نباید انتظار آمدن پشــت سر هم شــیر (یا خط) در پرتاب سکه را داشته‬ ‫باشیم و دنباله‏ای که نسبت مذکور در آن کوچک‏تر باشد‪ ،‬نمی‏تواند تصادفی باشد‬ ‫و سازگار با «خطای دست داغ» است‪ .‬اگر ما در یک ردیف آمدن ‪ 7‬بار شیر پشت‬ ‫سر هم را مشاهده کنیم‪ ،‬سکه نمی‏تواند سالم باشد‪.‬‬ ‫در بررســی تبعات قانون اعداد کوچک الزم است مدل داشته باشیم؛ که برای‬ ‫این منظور مجددا به مباحث ماتیو رابین (‪ )2002‬برمی‏گردیم‪.‬‬

‫‪ -4-2-5‬مدل قانون اعداد کوچک‬

‫‪299‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫مجــددا فرض کنید جان گزارش‏هایی را در رابطه با اتومبیل مطالعه کرده اســت‪.‬‬ ‫همانند قبل فرض کنید ‪ θ‬احتمال این اســت که گزارشــی در حمایت از اتومبیل‬ ‫راحتی باشد و ‪ 1 − θ‬احتمال این است که گزارشی در حمایت از اتومبیل ورزشی‬ ‫باشــد‪ .‬جان می‏خواهد ‪ θ‬را بداند‪ .‬زیرا با دانستن آن بهتر می‏تواند قضاوت کند که‬ ‫کدام اتومبیل بهتر است‪.‬‬ ‫ابتدا خطای قمار را در نظر بگیرید‪ .‬در این حالت باید فرض کنیم که او مطمئنا‬ ‫مقــدار ‪ θ‬را می‏داند‪ .‬تورش موقعی بروز می‏کند که او تالش می‏کند پیش‏بینی کند‬ ‫که یک گزارش دیگر در حمایت از کدام اتومبیل خواهد بود‪ ،‬بر این مورد می‏توان با‬ ‫فرض اینکه جان عالمت‏ها را به‏طور تصادفی و بدون بازگردان از یک جعبه شــامل‬ ‫‏‪ N‬مهره بیرون می‏آورد‪ ،‬فائق آمد‪ .‬روی ‪ θN‬تا از مهره‏ها نوشــته می‏شود که اتومبیل‬ ‫راحتی بهتر و روی ‪ (1 − θ)N‬نوشــته می‏شود که اتومبیل ورزشی بهتر است‪ .‬تاکید‬ ‫روی بدون بازگرداندن مهم است؛ زیرا همان چیزی است که باعث تورش می‏شود‪.‬‬ ‫اگر روش همراه با بازگرداندن باشــد‪ ،‬تورش از بیــن خواهد رفت‪ .‬برای مالحظه‬ ‫چرایــی آن تصور کنید که ‪ N=2‬باشــد و جان فکر می‏کند که ‪ λ =0/5‬اســت‪ .‬در‬ ‫این‏صــورت جان تصور می‏کند که در جعبــه فقط یکی از گزارش‏ها در حمایت از‬ ‫اتومبیل ورزشی و دیگری در حمایت از اتومبیل راحتی است‪ .‬لذا اگر او یک گزارش‬ ‫بخواند که در حمایت از اتومبیل ورزشــی است‪ ،‬فکر خواهد کرد که گزارش بعدی‬ ‫باید در حمایت از اتومبیل راحتی باشــد‪ .‬اگر ‪ N=4‬باشد‪ ،‬در این‏صورت دو گزارش‬ ‫در حمایت از اتومبیل ورزشی و دو تای دیگر در حمایت از اتومبیل راحتی خواهد‬ ‫بود‪ .‬اگر او گزارشی را بخواند که در حمایت از اتومبیل ورزشی باشد‪ ،‬فکر خواهد‬ ‫کرد که ‪ 2‬شانس وجود دارد گزارش بعدی در حمایت از اتومبیل راحتی باشد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫به ســهولت دیده می‏شود که حالت بدون بازگرداندن دربرگیرنده خطای قمار‬ ‫اســت‪ ،‬زیرا جان پیش‏بینی می‏کند یک نمونه از ‪ N‬جایگزین خواهد شد‪ .‬هرچقدر‬ ‫‪ N‬کوچک‏تر باشد‪ ،‬تورش بیشتر خواهد بود‪ .‬در این مدل یک مشکل وجود دارد‪:‬‬ ‫اگر او تعداد گزارش‏های بیشــتر از مهره‏های موجود در جعبه را مطالعه کند‪ ،‬چه‬ ‫پیش می‏آید؟ برای فائق آمدن بر این مشکل‪ ،‬فرض می‏کنیم با خواندن گزارش‏های‬ ‫بیشــتر جعبه جدید جایگزین قبلی می‏شود‪ .‬این کار سبب می‏شود مدل بر اساس‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪300‬‬

‫راهی که برای بررسی خطای قمار ارائه دادیم‪ ،‬کار کند‪.‬‬ ‫آیا مدل فوق می‏تواند دربرگیرنده «خطای دست داغ» نیز باشد؟‬ ‫برای دربرگرفتن خطای دست داغ در مدل‪ ،‬احتیاج به افزودن برخی عدم اطمینان‏ها‬ ‫به ‪ θ‬داریم‪ .‬فرض کنید جــان فکر می‏کند احتمال اینکه ‪ θ =0 / 25‬یا ‪ 0/75‬یا ‪0/5‬‬ ‫باشد‪ ،‬یکسان اســت‪ .‬او دو گزارش متوالی می‏خواند و هر دو در حمایت از اتومبیل‬ ‫راحتی هســتند‪ .‬او بعد از این اطالعــات‪ ،‬در مورد مقدار ‪ θ‬چگونه فکر می‏کند؟ یا به‬ ‫عبارت دیگر آن را چگونه به‏روزرسانی می‏کند؟ جدول ‪ 5-8‬مقایسه می‏کند که اگر او‬ ‫با تورش باشد‪ ،‬راجع به مقدار ‪ θ‬چگونه فکر می‏کند؟ اگر بدون تورش باشد چطور؟‬ ‫از جدول معلوم است هنگامی‏که او بدون تورش است‪ ،‬به برآورد بیش از حد احتمال‬ ‫در حمایت از اتومبیل راحتی بودن گزارش می‏رسد‪ .‬در حقیقت‪ ،‬او استنتاج می‏کند که‬ ‫احتمال حمایت گزارش از اتومبیل ورزشی غیر ممکن است‪ .‬این مثال نمونه‏ای است‬ ‫از آنچه عموما بیشتر رخ می‏دهد‪ .‬جان از آنچه از خواندن تعداد گزارش‏های اندک یاد‬ ‫می‏گیرد‪ ،‬برآورد بیش از حد خواهد کرد‪ .‬و این خطای دست داغ است‪ .‬یکی از نتایج‬ ‫قانون اعداد کوچک آن اســت که باور جان خیلی به عالمت‏هایی که دریافت می‏کند‬ ‫حساس است‪ .‬چه او گزارش‏های در حمایت از اتومبیل راحتی یا در حمایت از اتومبیل‬ ‫ورزشــی بخواند‪ ،‬به جای اینکه باور خود را موجه کند‪ ،‬بیشتر در باورهای خود غرق‬ ‫می‏شود‪ .‬خواندن گزارش‏هایی که ممکن است درباره کیفیت اتومبیل‏ها باشند‪ ،‬ممکن‬ ‫است به درک او ضربه بزند‪ .‬برای مثال فرض کنید او در کنار مقایسه اتومبیل ورزشی‬ ‫و اتومبیل راحتی‪ ،‬دو اتومبیل دیگر را نیز با هم مقایســه می‏کند‪ .‬اگر ‪ θ =0 / 5‬برای‬ ‫ت اتومبیل‏ها باشد‪ ،‬در این‏صورت تقریبا نصف گزارش‏هایی که می‏خواند در‬ ‫تمام جف ‏‬ ‫حمایت از یکی از اتومبیل‏ها خواهد بود‪.‬‬ ‫خطای دســت داغ به این معنی اســت که هرچقدر او گزارش بیشتری بخواند‪،‬‬ ‫اگر در ذهنیت او تفاوت کیفیت وجود داشــته باشــد‪ ،‬این کیفیت بیشتر از آنچه در‬ ‫واقعیت است‪ ،‬خواهد شد‪ .‬در واقع بعضی از اتومبیل‏ها با خواندن گزارش خوب یا‬ ‫بد تلقی می‏شوند این تفاوت‏گذاری‏ها به جای اینکه به حساب شانس گذاشته شود‪،‬‬ ‫به حساب تفاوت کیفیت گذاشته می‏شود‪ .‬یعنی حال که این دو گزارش باعث ایجاد‬ ‫تفاوت شده‪ ،‬شاید اگر گزارش دیگری مطالعه می‏شد‪ ،‬این ذهنیت ایجاد نمی‏شد‪.‬‬

‫جدول ‪ 8-5‬باورها در شرایط وجود قانون اعداد کوچک‬ ‫‪θ = 0/002‬‬

‫‪0/25‬‬

‫‪0/25‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪0/75‬‬

‫احتمال دو عالمت ‪C‬‬

‫ بدون تورش و ‪ N‬بزرگ‬‫‪ -‬با تورش‪N=4 ،‬‬

‫‪0/0625‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0/25‬‬ ‫‪0/166‬‬

‫‪0/5625‬‬ ‫‪0/495‬‬

‫به‏روزرسانی باورها بعد از دو عالمت‬

‫ بدون تورش ‪ N‬بزرگ‬‫‪ -‬با تورش‪N=4 ،‬‬

‫‪0/071‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0/286‬‬ ‫‪0/251‬‬

‫‪0/643‬‬ ‫‪0/749‬‬

‫اگر جان تورش‏دار باشد‪ ،‬اهمیت دو عالمت ‪ C‬را بیش از حد برآورد می‏کند‪.‬‬

‫‪ -5-2-5‬ایجاد دنباله‏های تصادفی‬

‫‪ -1‬یعنی مجددًا بتوان ورق‏ها را به بسته بازگرداند‪.‬‬

‫‪301‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫یکی از نتایج جالب قانون اعداد کوچک این اســت که ممکن است مردم با ایجاد‬ ‫دنباله‏های تصادفی بد باشــند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬راپوپورت و بودِســکیو (‪ )1997‬از‬ ‫ق از یک بسته‬ ‫آزمودنی‏ها درخواســت کردند تصور کنند یک دســته ‪150‬تایی ور ‏‬ ‫ورق به‏طور بازگرداندنی انتخاب شده‪ ،1‬که در آن دسته ‪ 5‬ورق سیاه و ‪ 5‬ورق قرمز‬ ‫بوده است‪ ،‬و از آنها خواســته شده این دسته را با صدای بلند اعالم کنند‪ .‬جدول‬ ‫‪ 9-5‬نشــان می‏دهد که چگونه آزمودنی‏ها اغلب به سمت کارت‏های ظاهر شده‪،‬‬ ‫تورش داشــته‏اند‪ .‬اگر دنباله واقعا تصادفی باشــد‪ ،‬باید احتمال ظاهر شدن کارت‬ ‫ســیاه در دسته ورق‏ها ‪ 50‬درصد باشد‪ .‬با این حال‪ ،‬مشاهده می‏کنیم که افراد ورق‬ ‫سیاه را بیشتر از ورق قرمز خوانده‏اند‪ ،‬اگر تا آن زمان کارت قرمز را خوانده‏اند؛ و‬ ‫کارت سیاه را کمتر خوانده‏اند‪ ،‬اگر تا آن زمان کارت سیاه را بیشتر خوانده باشند‪.‬‬ ‫شــاید درخواست کردن از افراد برای ایجاد یک دنباله تصادفی کمی تصنعی و‬ ‫ســاختگی به نظر برسد‪ ،‬اما موقعیت‏های استراتژیکی وجود دارند که این‪ ،‬مهارت‬ ‫خوبی اســت‪ .‬یکی از موارد‪ ،‬رقابت‏های ورزشی است‪ ،‬که در آنها بازیکنان سعی‬ ‫می‏کنند که رفتار آنها توســط حریف حدس زده نشــود‪ .‬به عنوان مثال در تنیس‪،‬‬ ‫بازیکنی که می‏خواهد توپ را بزند‪ ،‬نمی‏خواهد جهت آن را حریف پیش‏بینی کند‪.‬‬ ‫در ســایر ورزش‏ها نیز موارد مشابه وجود دارد‪ .‬شاید به‏نظر برسد که ورزشکاران‬ ‫حرفه‏ای قادر به ایجاد دنباله‏های تصادفی از رفتار حریف در هنگام رقابت باشند‪،‬‬ ‫آیــا واقعا می‏توانند؟ در یک مطالعه که توســط واکِــر و وودِرز (‪ )2001‬برای ده‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪302‬‬

‫مســابقه تنیس انجام شــد‪ ،‬آنها به تجزیه و تحلیل دفعاتی که بازیکنان توپ را به‬ ‫چپ در مقابل راست می‏زنند پرداختند‪.‬‬ ‫دو چیز جالب توجه در داده‏هاســت کــه ارزش توجه دارد‪ :‬آیا بازیکن با زدن‬ ‫توپ به سمت چپ و راست با احتمالی درصدد حداکثر کردن شانس بردن است؟‬ ‫و آیا دنباله‏های زدن توپ تصادفی بودند؟ آنها دریافتند که چپ و راست زدن آنها‬ ‫با احتمال‏ها هماهنگی دارد‪ .‬اما به‏طور متوســط دنباله تغییرات آنها به گونه‏ای بوده‬ ‫اســت که دنباله حاصله تصادفی اســت‪ .‬جدول ‪ 10-5‬نتیجه مرحله نهایی مسابقه‬ ‫مشهور تنیس ویمبلدون بین جیمی کانر و جان مک‏اِنرو ‪ 1982‬را خالصه می‏کند‪.‬‬ ‫کانر مسابقه را برد‪ ،‬ولی از روی داده‏ها حدس آن سخت است‪ .‬مک‏اِنرو در اغلب‬ ‫موارد در گرفتن توپ‏های ســمت راســت و چپ موفق بوده اســت و این نشان‬ ‫می‏دهد که در زدن توپ به سمت راست و چپ با احتمال‏ها درست عمل می‏کرده‬ ‫است‪ .‬همچنین دنبالة ضربه‏های تولید شده توسط او روند مناسبی را نشان می‏دهند‬ ‫که حکایت از تصادفی بودن دنباله دارد‪ .‬در مقابل‪ ،‬کانر اغلب از سمت چپ زمین‬ ‫به سمت راست و از سمت راست به سمت چپ زمین ضربه می‏زده و دنباله‏های‬ ‫تولید شــده او به‏گونه‏ای بوده که تصادفی به‏نظر نمی‏رسیده است؛ یعنی در اغلب‬ ‫موارد او از سمت راست به چپ و از چپ به راست تغییر جهت می‏داده است‪.‬‬ ‫جدول ‪ -9-5‬احتمال سیاه و قرمز نامیدن دنباله کارت‏هایی که از یک کیسه با ‪ 5‬کارت سیاه و‪ 5‬کارت‬ ‫قرمز بیرون آورده می‏شود‪.‬‬ ‫چند نامیدن آخری‬

‫احتمال نامیدن سیاه‬

‫قرمز‬

‫‪٪58/5‬‬

‫سیاه‪ ،‬قرمز‬

‫‪٪46‬‬

‫سیاه‪ ،‬سیاه‪ ،‬قرمز‬

‫‪٪38‬‬

‫سیاه‪ ،‬سیاه‪ ،‬سیاه‬

‫‪٪26/8‬‬

‫منبع رابین‪)2002( :‬‬

‫بنابراین مشاهده می‏کنید که یادگیری و تجربه لزوما وسیله‏هایی نیستند که افراد‬ ‫با آنها دنباله تصادفی ایجاد کنند‪ .‬آشــکار به نظر می‏رسد که افراد با داشتن تجربه‬ ‫بهتر می‏توانند دنباله تصادفی تولید کنند‪ .‬به عنوان مثال‪« ،‬واکر» و «وودرز» عملکرد‬

‫تنیس‏بازان را با داده‏هایی که آزمودنی‏ها در آزمایشگاه تولید کردند‪ ،‬مقایسه کردند‪.‬‬ ‫این دو داده‪ ،‬تولیدی در آزمایشــگاه‏‪ ،‬تفاوت جدی با هم در نتیجه داشتند‪ .‬چندان‬ ‫روشن نیست که اگر افراد در تولید یک دنباله تصادفی در یک زمینه تجربه داشته‬ ‫باشند‪ ،‬بتوانند آن را در زمینه دیگر به‏کار ببرند‪.‬‬ ‫جدول ‪ 10 -5‬داده‏های مسابقات نهایی ‪ 1982‬جام ویمبلدون‬ ‫محل زدن‬

‫بازیکنان‬

‫زمین‬

‫کانر‪:‬‬

‫چپ زمین‬ ‫راست زمین‬

‫‪78‬‬ ‫‪91‬‬

‫چپ زمین‬ ‫کاِنرو‪:‬‬ ‫م ‏‬ ‫راست زمین‬

‫‪71‬‬ ‫‪79‬‬

‫دنباله‏ها‬

‫محل گرفتن‬

‫کل‬

‫چپ‬

‫راست‬

‫چپ‬

‫راست‬

‫تعداد‬

‫احتمال در صورت تصادفی بودن‬

‫‪٪41‬‬ ‫‪٪84‬‬

‫‪٪59‬‬ ‫‪٪16‬‬

‫‪٪50‬‬ ‫‪٪67‬‬

‫‪٪70‬‬ ‫‪٪53‬‬

‫‪49‬‬ ‫‪31‬‬

‫‪0/001‬‬ ‫‪0/042‬‬

‫‪٪45‬‬ ‫‪٪44‬‬

‫‪٪55‬‬ ‫‪٪56‬‬

‫‪٪72‬‬ ‫‪٪69‬‬

‫‪٪62‬‬ ‫‪٪68‬‬

‫‪36‬‬ ‫‪36‬‬

‫‪0/563‬‬ ‫‪0/848‬‬

‫‪ -6-2-5‬آیا تورش‏ها مهم هستند؟‬

‫بــه منظور تلخیص آنچه در این فصل دیدیم‪ ،‬به یاد آورید که به‏روزرســانی بیزی‬ ‫هم مســتلزم تفسیر درست عالمت‏ها و به‏روز‏رســانی احتماالت استفاده شده در‬ ‫قانون (قاعده) بیز است‪ .‬تورش اصرار نشان می‏دهد که افراد در تفسیر عالمت‏ها‪،‬‬ ‫جانبدارانه (با تورش) عمل می‏کنند‪ .‬قانون اعداد کوچک نشــان می‏دهد که مردم‬ ‫احتماالت را مطابق قانون بیز به‏روزرسانی نمی‏کنند‪ .‬در کل یک تصویر بدبینانه از‬ ‫توانایی مردم در به‏کارگیری مناســب اطالعات جدید‪ ،‬به‏دست می‏آید‪ .‬این تصویر‬ ‫مبهم به همین‏جا ختم نمی‏شود‪ ،‬زیرا تورش‏های دیگری نیز وجود دارد که به آنها‬ ‫اشاره نشد و بعدا به آنها پرداخته می‏شود‪.‬‬ ‫آیا چنین تورش‏هایی مهم هســتند؟ مهم‏ترین تبعات این تورش‏ها را دیدیم که‬ ‫عبارتند از (‪ )1‬ایجاد اعتماد به نفس ســاختگی و باورهای غلط؛ (‪ )2‬باورها در بین‬ ‫جمعیت متفاوت از آنچه در واقعیت است‪ ،‬تغییر می‏کند؛ (‪ )3‬علی‏‏‏‏رغم اینکه مردم‬ ‫با اطالعات یکسانی مواجه هستند‪ ،‬دیدگاه‏های آنها بسیار متکثر است‪ .‬اینها به یک‬ ‫چیز جالب شــبیه هستند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اعتماد بیش از حد می‏تواند سبب شود که‬

‫‪303‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫اگر آنها پیامد خود را حداکثر کنند‪ ،‬بازیکنان بایستی تقریباً در اغلب موارد چپ و راست را بگیرند‪ .‬تعداد زیاد دنباله‏ها نشان‬ ‫می‏دهد که در اغلب موارد بازیکنان از چپ به راست تغییر جهت می‏دهند‪ ،‬که با دنباله تولید شده تصادفی همخوانی ندارد‪/ .‬‬ ‫منبع‪ :‬واکِر و وودِرز (‪)2001‬‬

‫جان تصمیمی مبتنی بر اطالعات نگیرد و اتومبیلی که انتخاب می‏کند‪ ،‬بد باشد‪ .‬تکثر‬ ‫دیدگاه‏ها می‏تواند منجر به قضاوت‏های تبعیض‏‏آمیز شــود‪ .‬اینها نشان می‏دهند که‬ ‫احتیاج به توجه جدی در به‏کارگیری اطالعات جدید داریم‪ .‬این موارد در بسیاری‬ ‫از تصمیماتی که انسان با آن مواجه است‪ ،‬نظیر بیمه‪ ،‬سهام و ‪ ...‬مهم هستند‪.‬‬

‫‪ -3-5‬یادگیری از دیگران‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪304‬‬

‫یکی از موضوعات بســیار مهمی که احتیاج به بررســی بیشتر دارد‪ ،‬این است که‬ ‫چگونه اطالعاتی را که از دیگران می‏رسد تفسیر کنیم‪ .‬گاهی اوقات این امر مربوط‬ ‫به چگونگی کســب اطالعات جدید اســت‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬جان اطالعات جدید‬ ‫را از دوســت خود مطالبه می‏کند یا اینکه آنها را در مجله می‏خواند‪ .‬پیچیدگی که‬ ‫وجود دارد‪ ،‬این اســت که جان تنها تصمیم و انتخاب دیگران را مشــاهده می‏کند‬ ‫و اطالعاتی را که دیگران بر اســاس آن انتخاب و تصمیم اتخاذ می‏کنند مشــاهده‬ ‫نمی‏کند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬وقتی که جان می‏بیند دوستش اتومبیل ورزشی سوار شده‪،‬‬ ‫او واقعــا نمی‏داند که چرا آن را انتخاب کرده اســت‪ .‬در عوض‪ ،‬او باید در تالش‬ ‫باشد که انگیزه‏های دوستش را استنتاج کند و سپس بررسی کند که آیا این استنتاج‬ ‫همه چیز را به نحو مفید و مثمری بیان می‏کند‪.‬‬ ‫هنگامی‏که او در تالش برای استنتاج انگیزه‏های دوستش است‪ ،‬برخی سواالت‬ ‫دشوار بروز می‏کنند؛ از جمله‪:‬‬ ‫(‪ )i‬دوســت من چقدر جهت‏گیرانه یا تورش‏دار اســت؟ (‪ )ii‬آیا او ترجیح و‬ ‫سلیقه‏ای شــبیه من دارد (‪ )iii‬آیا ممکن است او عمدا مرا دست بیاندازد؟ احتیاج‬ ‫داریم برخی جواب‏ها را برای این سوال‏ها داشته باشیم‪.‬‬

‫‪ -1-3-5‬همرنگ شدن یا نه‬

‫برای شروع تصور کنید که جان اتومبیل ورزشی و راحتی را آزمایش رانندگی کرده و‬ ‫تصمیم گرفته که ورزشی را ترجیح دهد‪ .‬قبل از اینکه تصمیم نهایی بگیرد‪ ،‬بیرون می‏رود‬ ‫تا مشــاهده کند که دیگران چه اتومبیلی را سوار شده‏اند‪ .‬اگر او مشاهده کند که تعداد‬ ‫زیادی اتومبیل راحتی سوار شده‏اند‪ ،‬آیا باید باور خود را تغییر دهد؟‬

‫برای پاسخ به این ســوال‪ ،‬از یک مدل ساده کمک گرفته می‏شود‪ .‬تصور کنید‬ ‫همــه افراد ترجیحات یکســان دارند‪ .‬بنابراین اگر یکــی از اتومبیل‏ها برای یکی‬ ‫ترجیح داشته باشد‪ ،‬برای دیگران نیز همین‏طور خواهد بود‪ .‬فرض کنید ‪ β‬احتمال‬ ‫بهتر بودن اتومبیل راحتی باشــد‪ .‬قبل از اینکه هرکس اتومبیلی را خرید کند‪ ،‬آنها‬ ‫هــر دوره اتومبیل را آزمایش رانندگی می‏کنند و یک باور مســتقلی از بهتر بودن‬ ‫یکی نسبت به دیگری پیدا می‏کنند‪ .‬اگر اتومبیل راحتی واقعا خوب باشد‪ ،‬احتمال‬ ‫‪ θc‬وجود دارد که فرد با انجام آزمایش رانندگی‪ ،‬اتومبیل راحتی را ترجیح دهد و‬ ‫اگر اتومبیل ورزشــی خوب باشد‪ ،‬احتمال ‪ θs‬وجود دارد که فرد با انجام آزمایش‬ ‫رانندگی‪ ،‬اتومبیل ورزشی را ترجیح دهد‪ .‬برای نشان دادن اینکه چه اتفاقی می‏افتد‪،‬‬

‫‪305‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫‪ β =0 / 5‬و ‪ ، θc =θs =0 / 6‬انتخاب‏هــای ممکن را در نظر بگیرید که در جدول‬ ‫‪ 11-5‬نشان داده شده‏اند‪.‬‬ ‫آنا اولین کســی است که باید اتومبیل بخرد‪ .‬او هیچ انتخابی ندارد‪ .‬اما اگر قرار‬ ‫به خرید باشد‪ ،‬ابتدا اتومبیل را مورد آزمایش رانندگی قرار می‏دهد‪ .‬فرض کنید او‬ ‫اتومبیل راحتی را با آزمایش رانندگی ترجیح داده و آن را می‏خرد‪.‬‬ ‫آلن فرد بعدی اســت که بایــد اتومبیل بخرد‪ .‬او آزمایــش رانندگی می‏کند و‬ ‫می‏بیند که آنا اتومبیل راحتی را خریده اســت‪ .‬اگر او بر اساس آزمایش رانندگی‪،‬‬ ‫اتومبیل راحتی را ترجیح دهد‪ ،‬انتخاب ســاده‏ای خواهد داشت‪ ،‬ولی اگر اتومبیل‬ ‫ورزشی را ترجیح دهد‪ ،‬انتخاب سختی خواهد داشت‪ .‬این به معنی آن است که او‬ ‫باید اتومبیل ورزشــی را انتخاب کند‪ .‬تصور کنید او در واقعیت اتومبیل راحتی را‬ ‫ترجیح می‏دهد و آن را می‏خرد‪.‬‬ ‫انتخــاب آنا و آلن مطالب زیــادی را درباره انتخاب آنها بر اســاس آزمایش‬ ‫رانندگی ارائه می‏دهد‪ .‬باالخص اینکه می‏توان از انتخاب آنها‪ ،‬عالمت دریافتی‏شان‬ ‫را اســتنتاج کرد‪ .‬اگر آنا اتومبیل راحتی خریده‪ ،‬او بر اســاس آزمایش رانندگی آن‬ ‫را ترجیح داده اســت‪ .‬اگر آلن اتومبیل ورزشی خریده‪ ،‬او آن را بر اساس آزمایش‬ ‫رانندگی انتخاب کرده اســت‪ .‬اینها به مفهوم این هســتند که مشــاهده آنچه آنها‬ ‫خریده‏اند‪ ،‬دربردارنده اطالعات مفید و قابل استفاده‏ای است‪.‬‬ ‫اِما شخصی سومی اســت که باید اتومبیل بخرد‪ .‬او مالحظه می‏کند که دو نفر‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪306‬‬

‫قبلی اتومبیل راحتی خریده‏اند‪ .‬از این مشــاهده اســتنتاج می‏کند که دو نفر قبلی‬ ‫بایســتی بر اســاس آزمایش رانندگی آن را انتخاب کرده باشند‪ .‬این به چه معنی‬ ‫اســت؟ حتی اگر اِما آزمایش رانندگی انجام داده و اتومبیل ورزشی را ترجیح داده‬ ‫باشــد‪ ،‬دو شــاهد وجود دارند که در تقابل با یافته‏ او بر اساس آزمایش رانندگی‬ ‫هســتند‪ .‬استفاده از قانون بیز نشــان می‏دهد که دو مشاهده بر عالمت دریافتی او‬ ‫سنگینی می‏کنند و او را وادار به انتخاب اتومبیل راحتی می‏کنند‪.‬‬ ‫بــدون توجه به اینکه اِما درباره نتیجه آزمایش چــه فکر می‏کند‪ ،‬باید اتومبیل‬ ‫راحتی را انتخاب کند و این به مفهوم این است که او باید عالمت خود را فراموش‬ ‫کرده و انتخاب خود را انجام دهد؛ که در این‏صورت انتخاب او هیچ اطالعاتی از‬ ‫عالمت او نمی‏دهد‪ .‬این پدیده را اصطالحا آبشار اطالعاتی می‏گویند‪ .‬این فراموش‬ ‫کردن اطالعات برای تمام افراد بعدی نیز اتفاق می‏افتد‪.‬‬ ‫در نهایت‪ ،‬تصور کنید آن ســه دوست به‏طور همزمان بخواهند اتومبیل بخرند‪.‬‬ ‫آنها به‏طور جداگانه دو اتومبیــل را آزمایش رانندگی می‏کنند و تعیین می‏کنند که‬ ‫کدام‏یــک را ترجیح دهند‪ .‬فــرض کنید در نتیجه این آزمایش‪ ،‬هر ســه‪ ،‬اتومبیل‬ ‫ورزشی را ترجیح دهند‪.‬‬ ‫آیا این سه عالمت‪ ،‬که اتومبیل ورزشی بهتر است‪ ،‬نسبت به دیدن اینکه ‪ 9‬نفر‬ ‫اتومبیل راحتی سوار می‏شــوند‪ ،‬سنگینی می‏کند؟ جواب‪ ،‬بلی است‪ .‬زیرا دوستان‬ ‫باید بدانند که آنها نمی‏توانند چیزی را از مشــاهده سوار شدن اِما و یکی دیگر از‬ ‫افراد مثل جان اســتنتاج کنند‪ .‬آنها فقط اتومبیل راحتی خریده‏اند‪ .‬زیرا آنا و آلن آن‬ ‫را خریده‏اند‪ .‬بنابراین‪ ،‬آن سه عالمت در مقابل دو مشاهده است‪ .‬آنها باید اتومبیل‬ ‫ورزشی بخرند‪.‬‬ ‫آنچه در اینجا می‏بینیم‪ ،‬این اســت که یک آبشــار اطالعاتی می‏تواند شکننده‬ ‫باشــد‪ .‬نفر ســوم‪ ،‬چهارم و پنجم و بیشــتر اتومبیل راحتی خریده‏اند و این هیچ‬ ‫اطالعاتی را منتقل نمی‏کند‪ .‬ممکن است این وسط یک فردی پیدا شود که عالمت‬ ‫قوی‏تری دریافت کرده و بر اساس آن‪ ،‬به جای اینکه تصمیم دیگران را مالک قرار‬ ‫دهد‪ ،‬انتخاب خود را انجام دهد‪ .‬در این‏صورت آبشار اطالعاتی خواهد شکست‪.‬‬

‫جدول ‪ 11-5‬یک آبشار اطالعاتی‬ ‫ترتیب خرید اتومبیل‬ ‫اولی‬

‫دومی‬

‫سومی‬

‫چهارمی‬

‫پنجمی تا نهمی‬

‫دهمی‬

‫شخص‬

‫آنا‬

‫آلن‬

‫ایما‬

‫جان‬

‫‪-‬‬

‫‪ 3‬دوست‬

‫عالمت‬

‫راحتی‬

‫راحتی‬

‫ورزشی‬

‫ورزشی‬

‫‪-‬‬

‫‪ 3‬ورزشی‬

‫انتخاب‬

‫راحتی‬

‫راحتی‬

‫راحتی‬

‫راحتی‬

‫راحتی‬

‫ورزشی‬

‫آنا و آلن هر دو بعد از آزمایش رانندگی‪ ،‬اتومبیل راحتی را ترجیح داده و آن را می‏‏خرند‪ .‬ا ِما اتومبیل ورزشی را ترجیح می‏دهد‪.‬‬ ‫ولی وقتی می‏بیند که دو نفر قبلی اتومبیل راحتی خریده‏اند‪ ،‬او نیز راحتی می‏خرد‪ .‬جان نیز همین‏طور‪ .‬اگر سه دوست‪ ،‬هرکدام‬ ‫اتومبیل ورزشی را ترجیح دهند‪ ،‬سه عالمت آنها بر دو انتخاب آنا و آلن سنگینی می‏کند‪.‬‬

‫‪ -2-3-5‬تجربه‏های آزمایشگاهی از آبشار اطالعاتی‬

‫مطالعات آزمایشگاهی زیادی وجود دارند که ببینند آیا آبشارهای اطالعاتی آن‏گونه‬ ‫که پیش‏بینی می‏شود وجود دارند یا خیر؟ اندرسن و هولت (‪ )1997‬اولین کسانی‬ ‫بودند که این تحقیق را انجام دادند‪ .‬نتایج تحقیقشان در نمودار ‪ 2-5‬خالصه شده‬ ‫است‪ .‬این نتایج می‏خواهند دو چیز را نشان دهند‪ :‬اول اینکه آیا آزمودنی‏ها پیامدی‬ ‫به اندازه آنچه اگر قانون بیز را استفاده می‏کردند به‏دست می‏آوردند‪ ،‬کسب می‏کنند؟‬ ‫این امر با کارآیی واقعی قابل اندازه‏گیری است‪ .‬هنگامی‏که ‪ θs =θc =0 / 67‬است‪،‬‬

‫‪307‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫از این مدل چه چیزی را می‏توانیم یاد بگیریم؟‬ ‫اول از همــه می‏بینیــم که انتخاب یک فرد ممکن اســت اطالعــات زیادی را از‬ ‫دانســته‏های او انتقال دهد‪ .‬این اطالعات مربوط به انتخاب آنا‪ ،‬آلن و سه دوست‬ ‫هســتند‪ .‬همچنیــن می‏بینیم انتخاب فرد ممکن اســت اطالعــات خیلی کمی از‬ ‫دانســته‏های او منتقل کند‪ ،‬زیرا او خــود را با دیگران هماهنگ یا همرنگ می‏کند‪.‬‬ ‫این حالت مربوط به انتخاب اِما و جان است‪.‬‬ ‫بنابراین خیلی مهم است قبل از اینکه استنتاج‏های زیادی از آن بکنیم‪ ،‬تالش کنیم‬ ‫بدانیم که انتخاب فرد‪ ،‬حامل چه مقدار اطالعاتی اســت‪ .‬در عمل انجام آن بسیار‬ ‫دشــوار است‪ ،‬باالخص اگر ‪ 1‬باشد یا افراد مختلف های مختلفی داشته باشند‪.‬‬ ‫‪11‬‬ ‫اما مهم‏تر از همه این اســت که سوال شود افراد وقتی که با چنین وضعیتی مواجه‬ ‫هستند‪ ،‬چگونه رفتار کنند‪.‬‬

‫مشاهده می‏شود که افراد نزدیک به به‏کارگیری قاعده بیز هستند‪ .‬ولی در یک بازی‬ ‫پیچیده که ‪ θc =0 / 71‬و ‪ θs =0 / 86‬اســت‪ ،‬تفاوت بســیار چشمگیر است‪ .‬یعنی‬ ‫تصمیمات مطابق قانون بیز انجام نمی‏شود‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 2-5‬آزمایش آبشار اطالعاتی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪308‬‬

‫مقدار پیامدی که افراد در مقایسه با آنچه اگر از قانون بیز استفاده می‏کردند‪ ،‬به‏دست می‏آوردند‪ ،‬کسب می‏کنند‪ ،‬کارایی‬ ‫واقعی است‪ .‬و پیامدی که می‏توانستند از پیروی از عالمت خود به‏دست بیاورند‪ ،‬در مقایسه با پیامدی که با استفاده از‬ ‫قانون بیز به‏دست آورده‏اند‪ ،‬کارایی شخصی است‪ /.‬منبع‪ :‬اندرسن و هولت (‪)1997‬‬

‫دومین ســوال این اســت که آیا اگر آزمودنی‏ها از عالمت خود پیروی نکنند‪،‬‬ ‫وضعیت بهتری پیدا می‏کنند؟ این امر را با کارایی شخصی اندازه‏گیری می‏کنند‪ .‬در‬ ‫هر دو مورد مشاهده می‏شود که عدم پیروی از عالمت شخصی‪ ،‬وضع فرد را بهتر‬ ‫می‏کند‪ .‬از این مطالعه و مطالعات دیگر آشکار می‏شود که مردم از مشاهده دیگران‬ ‫یاد می‏گیرند‪ .‬زیرا کارآیی واقعی باالتر از کارآیی شخصی است‪.‬‬ ‫اما همه از قانون بیز استفاده نمی‏کنند‪ .‬زیرا کارآیی واقعی ‪ 100‬درصد نیست‪.‬‬ ‫اگــر جان بدانــد که دیگران احتمــاال در انتخاب‏های خود تــورش‏دار رفتار‬ ‫می‏کننــد‪ ،‬در این‏صورت او باید فکر کنــد که انتخاب‏ها در رابطه با عالمت‏ها چه‬ ‫می‏گویند؟ برای مثال‪ ،‬اگر او مظنون باشــد که اِما از عالمت خود پیروی می‏کند و‬ ‫انتخاب اتومبیل راحتی از ســوی آنا و آلن را نادیده بگیرد‪ ،‬در این‏صورت انتخاب‬

‫او آگاهی‏دهنده‏تــر از حالتی خواهد بود که او از قانــون بیز تبعیت کند‪ .‬می‏توان‬ ‫آزمون کرد که آیا آزمودنی‏ها این مورد را با بررسی انتخاب‏های مرتبط با آنچه در‬ ‫مطالعات تجربی حد مطلوب بوده‪ ،‬وارد محاســبات خود می‏کنند یا خیر؟ (روش‬ ‫تحقیق ‪ 1-5‬را مطالعه کنید‪).‬‬ ‫بــه عنوان مثال‪ ،‬می‏توانیم تمام حاالتی را در نظر بگیریم که یک آزمودنی دارای‬ ‫عالمت اســت و مشاهده کرده ‪3‬تای دیگر ‪ c‬را انتخاب کرده‏اند‪ .‬به‏طور متوسط‪ ،‬آیا‬ ‫در این موقعیت آزمودنی از انتخاب ‪ c‬پیامد بیشتری به‏دست می‏آورد یا از انتخاب ‪s‬؟‬ ‫جوابــی را که در مطالعــات تجربی حد مطلوب بوده مرور کرده و بررســی‬ ‫می‏کنیم که چه تعداد از افراد مورد آزمایش از حد مطلوب تبعیت کرده‏اند‪.‬‬

‫) ‪u i (si ,s − i ) > u i (x i ,s − i‬‬ ‫ب استراتژی دیگری مثل ‪ ،x‬در صورتی‏که دیگر بازیکنان ‪ s − i‬را انتخاب‬ ‫با انتخا ‏‬

‫کنند‪ ،‬پیامد فرد کاهش پیدا می‏کند‪.‬در مطالعه آزمایشــگاهی آبشار اطالعاتی‬ ‫یک تعادل نش وجود دارد و لذا آسان است که بدانیم فرد‪ ،‬انتخابی سازگار با‬ ‫تعادل نش کرده یا نه‪ .‬مشــکل این است که اگر انتخاب یکی از افراد سازگار‬ ‫با تعادل نش نباشــد‪ ،‬به دلیل برخی از تورش‏ها‪ ،‬در این‏صورت برای دیگران‬ ‫بهینه نخواهد بود که از تعادل نش پیروی کنند‪.‬‬ ‫بــرای مثال‪ ،‬آنا اتومبیلی را خریداری کرده کــه ترجیح آن از طریق آزمایش‬ ‫رانندگی حاصل شده است‪ .‬اگر به‏طور تصادفی انتخاب می‏کرد که چه اتومبیلی‬ ‫را بخــرد‪ ،‬در این‏صورت برای دیگران بهینه بود که فراموش کنند او چه نوع‬

‫‪309‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫روش تحقیق ‪1-5‬‬ ‫حد مطلوب (بهینه) تجربی در مقابل تعادل نش‬ ‫هر تعادل نش یک استراتژی به هر بازیکن نسبت می‏دهد‪ .‬به‏طوری که تبعیت‬ ‫از آن اســتراتژی برای بازیکن بهینه است‪ ،‬اگر ســایر بازیکنان از استراتژی‬ ‫مشخص‏شده برای آنها تبعیت کنند‪ .‬یعنی استراتژی ‪ si‬برای هر شخص بهینه‬ ‫است و اگر او چیز دیگری انتخاب کند‪ ،‬متضرر می‏شود‪:‬‬

‫اتومبیلی را خریداری کرده است‪ .‬پس اگر آنا از تعادل نش تبعیت نکرده باشد‪،‬‬ ‫دیگران نیز نباید از آن تبعیت کنند‪.‬‬ ‫این امر سبب می‏شود که به سختی قضاوت کنیم که آیا افراد به‏صورت بهینه‬ ‫نش تخطی کردن‪ ،‬به دلیل‬ ‫رفتار کرده‏اند یا خیر؟ آیا یک فرد از انتخاب تعادل ِ‬ ‫تورش او بوده یا به دلیل اینکه فکر کرده دیگران تورش‏دار هستند؟‬ ‫یک پاسخ به این سواالت مستلزم محاسبه استراتژی حد مطلوب تجربی است‪،‬‬ ‫که در فصول آینده به آن پرداخته خواهد شد‪ .‬ابتدا استراتژی‏هایی که دیگران‬ ‫انتخاب کرده‏اند محاسبه می‏شود که ‪ ei‬استراتژی انتخاب فرد ‪i‬ام است‪ .‬سپس‬ ‫بررســی می‏شود که آیا شــخصی ‪ i‬پیامد خود را با فرض اینکه دیگران ‪e − i‬‬ ‫انتخاب می‏کنند‪ ،‬حداکثر می‏کند یا خیر؟‬

‫) ‪u i (ei ,e − i ) ≥ u i (x,e − i‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪310‬‬

‫اگر پاسخ بلی باشد‪ ،‬در این‏صورت می‏گوییم بازیکن ‪i‬ام استراتژی حد مطلوب‬ ‫تجربی را انتخاب کرده اســت و اگر تمام افراد استراتژی حد مطلوب تجربی‬ ‫را انتخاب کنند‪ ،‬به تعادل نش می‏رسیم‪.‬‬

‫وایزســاکر (‪ )2010‬پاسخ این سوال را با جمع‏آوری داده آزمایشگاهی که قبال‬ ‫انجام شــده (روش تحقیق ‪ 2-5‬را مالحظه کنید)‪ ،‬داد‪ .‬نتایج مطالعه او در جدول‬ ‫‪ 12-5‬خالصه شده است‪.‬‬ ‫ابتدا بهتر اســت به نرخ انتخاب متمرکز شــویم‪ .‬ایــن نرخ می‏‏گوید در آن‬ ‫موقعیت‏هایی که آزمودنی‏ها با عدم پیروی از عالمت خود‪ ،‬پیامد انتظاری‏شــان‬ ‫را حداکثر کرده‏اند‪ ،‬تنها ‪ 44‬درصد از زمان را شــامل می‏شــود‪ .‬بنابراین نتیجه‬ ‫واضح است‪ :‬افراد‪ ،‬بیشتر از آنچه باید از عالمت خود پیروی می‏کردند‪ ،‬پیروی‬ ‫کرده‏اند‪ .‬با بررســی نرخ موفقیت مشــاهده می‏کنیم که این چقدر باعث کاهش‬ ‫پیامد آنها شده است‪.‬‬ ‫وقتــی که مطلوب برای آنها این بوده کــه از عالمت خود پیروی نکنند‪ ،‬در‬ ‫‪ 53‬درصــد از زمان‏ها‪ ،‬گزینه بهتر را انتخاب کرده‏اند‪ .‬اما اگر آنها از اســتراتژی‬

‫حد مطلــوب تجربی پیروی می‏کردند‪ ،‬در ‪ 64‬درصــد از زمان‏ها‪ ،‬گزینه بهتر را‬ ‫انتخاب می‏کردند‪.‬‬ ‫این کاهش در نرخ موفقیت نشــان می‏دهد که آزمودنی‏هــا به اندازه کافی از‬ ‫آنچه دیگران انجام داده‏اند‪ ،‬یاد نگرفته‏اند‪ .‬بخش دوم جدول ‪ 12-5‬نشــان می‏دهد‬ ‫آزمودنی‏ها در یادگیری از دیگران موقعی موفق‏تر بوده‏اند که بخش عمده‏ای از آنها‬ ‫که قبال انتخاب انجام داده‏اند‪ ،‬چیز یکسانی را انتخاب کرده باشند‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر مقدار الزم برای اینکه عدم پیروی از عالمت برای فرد مطلوب‬ ‫باشد‪ ،‬این اســت که به‏طور متوسط بیش از ‪ 65‬درصد آزمودنی‏ها از عالمت خود‬ ‫پیروی نکنند‪ .‬این مقدار ‪ 50‬درصد بوده اســت‪ .‬بنابراین‪ ،‬ضرورت بررسی دارد که‬ ‫چرا آزمودنی‏ها اکراه داشته‏اند از انتخاب دیگران بیشتر یاد بگیرند‪.‬‬ ‫نرخ موفقیت‬

‫سناریوهای ممکن‬

‫نرخ انتخاب‬

‫پیروی از عالمت‬

‫‪٪44‬‬

‫‪٪53‬‬

‫عدم پیروی از عالمت‬

‫‪٪91‬‬

‫‪٪73‬‬

‫‪٪75‬‬

‫عالمت متفاوت از انتخاب اکثریت‬

‫‪-‬‬

‫‪٪54‬‬

‫‪-‬‬

‫عالمت همانند با اکثریت‬

‫‪-‬‬

‫‪٪89‬‬

‫‪-‬‬

‫عالمت متفاوت از بعضی و همه که قبال انتخاب کرده‏اند‬

‫‪-‬‬

‫‪٪73‬‬

‫‪-‬‬

‫واقعی‬

‫حد مطلوب تجربی‬

‫‪٪64‬‬

‫نرخ انتخاب نشانگر درصد زمان‏هایی است که افراد استراتژی بهینه انتخاب کردند‪ .‬نرخ موفقیت درصد زمان‏هایی که فرد بهترین‬ ‫انتخاب را انجام داده‪ ،‬را نشان می‏دهد‪ .‬منبع‪ :‬وایزساکر (‪)2010‬‬

‫روش تحقیق ‪2-5‬‬ ‫تجزیه و تحلیل فراتر از داده‬ ‫یک مطالعه آزمایشــگاهی مستلزم مشارکت حدود ‪ 50‬تا ‪ 150‬نفر است‪ .‬اگر‬ ‫هر شــرکت‏کننده بین ‪ 10‬تا ‪ 20‬تصمیم انتخاب انجام دهد‪ 50 ،‬تا ‪ 3000‬داده‬ ‫به‏وجــود می‏آید‪ .‬ایــن حجم داده اجازه آزمون برخــی فرضیه‏ها را از لحاظ‬

‫‪311‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫جدول ‪ -12-5‬آیا افراد استراتژی حد مطلوب تجربی را در آزمایش‏های آبشار اطالعاتی انتخاب می‏کنند؟‬

‫آماری به نحو بهتری فراهم می‏کند‪ ،‬ولی نه همه فرضیه‏ها را‪ .‬در حالت ایده‏آل‬ ‫احتیاج به داده‏های بسیار زیاد در موقعیت‏های مختلف با آزمودنی‏های متفاوت‬ ‫هستیم‪ .‬یکی از راه‏های ابتکاری در به‏کارگیری آزمودنی‏ها استفاده از اینترنت‬ ‫و روزنامه‏هاست‪.‬‬ ‫یک راه دیگر اســتفاه از داده‏های مطالعات قبلی است و این چیزی است که‬ ‫وایزساکِر (‪ )2010‬از آن استفاده کرده است‪ .‬نتایج مطالعه ‪ 13‬آبشار اطالعاتی‬ ‫شامل اندرســن و هولت (‪ )1997‬با داده‏های او ترکیب و ‪ 30000‬داده را در‬ ‫اختیارش قرار داد‪ .‬با یک چنین حجم داده با عظمتی می‏توان پاسخ بسیاری از‬ ‫سواالت و فرضیه‏ها را یافت‪ ،‬که با یک مطالعه عملی نیست‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪ -3-3-5‬برای هامهنگی‪ 1‬چه اتفاقی افتاده‬ ‫‪312‬‬

‫نتیجه اصلی که از آزمایش‏های آبشــار اطالعاتی به‏دســت می‏آید‪ ،‬این اســت‬ ‫کــه آزمودنی‏ها بیشــتر از آن مقدار که الزم اســت‪ ،‬از عالمت‏های خود تبعیت‬ ‫می‏کنند‪ .‬این یافته جالب است‪ .‬زیرا به نظر می‏رسد در تقابل با شواهد مطالعات‬ ‫روان‏شناســی مبنی بر این است که مردم بیشتر تمایل به هماهنگ شدن دارند تا‬ ‫آنکه خود انتخاب کنند‪.‬‬ ‫در مطالعه مشهور سلیمان آش‪ ،‬به آزمودنی‏ها یک تکلیف بصری داده شد که بسیار‬ ‫هماهنگ با انتخاب دیگران انجام دادند (روش تحقیق ‪ 3-5‬را مطالعه کنید)‪ .‬بنابراین‬ ‫هماهنگی چه نقشی را بازی می‏کند؟‬

‫‪ -1‬همرنگی‬

‫‪313‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫روش تحقیق ‪3-5‬‬ ‫حیله و نیرنگ در مطالعات آزمایشگاهی‬ ‫در فصــل اول به‏طــور مختصر به موضوع فریب پرداخته شــد‪ .‬در مطالعات‬ ‫آزمایشــگاهی اقتصاد‪ ،‬هر چیزی که به آزمودنی‏ها گفته می‏شود‪ ،‬باید صحیح‬ ‫(درست) باشد (اما ممکن است چیزهای باشند که که گفته نشوند)‪ .‬در مطالعات‬ ‫آزمایشگاهی روان‏شناسی این‏طور نیست‪ .‬این موضوع و این تمایز در مطالعه‬ ‫سلیمان آش آشکار است‪ .‬در این مطالعات از آزمودنی‏ها خواسته می‏شد اظهار‬ ‫نظر کنند که کدام‏یک از ســه خط زیر از نظر طول شبیه خط چهارم است‪ .‬در‬ ‫آزمایش کنترل‪ ،‬تنها به یک آزمودنی جواب غلط داده می‏شــود‪ .‬بنابراین‪ ،‬کار‬ ‫ساده است‪ .‬در مطالعات واقعی تعداد زیادی افراد همدست (متفق) وجود دارند‪.‬‬ ‫به آن افراد گفته می‏شود که با فرد آزمایش‏گر و یک آزمودنی چه کار کنند‪ .‬در‬ ‫نتیجه به افراد همدست گفته می‏شد که کدام خط طول یکسانی با چهارمی دارد‪.‬‬ ‫سپس از آزمودنی خواسته می‏شود که بگوید کدام خط طول یکسانی‪ ،‬با چهارمی‬ ‫دارد‪ .‬این فرد نمی‏دانســت که دیگران همدست هستند و به آنها گفته شده که‬ ‫با آزمایش‏کننده چه کار باید بکنند‪ .‬در بعضی از آزمایشات‪ ،‬به گروه همدست‬ ‫گفته می‏شــود که جواب غلط بدهند تا ببینند آن آزمودنی جواب هماهنگ به‬ ‫آنها می‏دهد یا خیر‪ .‬ســه‏چهارم آزمودنی‏ها‪ ،‬جواب هماهنگ با افراد همدست‬ ‫می‏دادند‪ .‬حیله و نیرنگ در این آزمایش عبارت بود از نشان‏هایی که به گروه‬ ‫همدســت داده می‏شد‪ .‬اقتصاددانان نیرنگ در آزمایش را به دالیل زیر دوست‬ ‫ندارند‪ .‬اولین دلیل نگرانی این است که آیا انتخاب‏ها قابل اتکا هستند یا خیر‪.‬‬ ‫اگر آزمودنی‏ها نگران نیرنگ یا محیط باشند‪ ،‬افراد در چنین شرایطی با موقعیت‬ ‫غیرقابل باوری مواجه هســتند که در آن ممکن است احساس راحتی نکنند و‬ ‫نگران این باشند که بعضی چیزها در آن درست نیستند و همین‏ها روی انتخاب‬ ‫آنها اثر می‏گذارد‪ .‬انتخاب‏ها در چنین محیط‏هایی چه اندازه قابل اعتماد است؟‬ ‫مطالعه انجام‏شــده توســط گوری و یاریف چنین دل‏نگرانی‏هایی را نشــان‬ ‫نمی‏دهــد‪ ،‬زیرا تمام انتخاب‏ها را آزمودنی‏ها انجام می‏دهند و گروه کنترل و‬ ‫شاهدی وجود ندارد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫مطالعه گوری و یاریف (‪ )2010‬نشــان می‏دهد که هماهنگی مهم اســت‪ .‬در‬ ‫مطالعه آنها همانند مطالعه آبشــار اطالعاتی‪ ،‬افراد باید از میان ‪ c‬و ‪ s‬بدون مالحظه‬ ‫هیچ عالمتی انتخاب می‏کردند‪ ،‬باالخص اینکه اولین فرد از ســه نفر‪ ،‬انتخاب خود‬ ‫را با مشاهده انتخاب دو نفر قبلی انجام می‏دادند‪ .‬این همانند انتخاب اتومبیل توسط‬ ‫آنا‪ ،‬آلن و اِما‪ ،‬بدون تجربه آزمایش رانندگی با اتومبیل انتخابی است‪ .‬با این انتخاب‬ ‫به نظر می‏رسد که آنها هیچ گزینه‏ای نداشته‏اند‪ ،‬بلکه باید به‏طور تصادفی اتومبیلی را‬ ‫انتخاب می‏کردند‪ .‬به افراد بعدی اجازه داده می‏شد عالمتی شخصی را دریافت کنند‬ ‫یا انتخاب افراد قبلی را که بدون عالمت‪ ،‬انتخاب خود را انجام داده‏اند‪ ،‬مشــاهده‬ ‫کنند‪ .‬بنابراین‪ ،‬جان می‏توانســت آزمایش رانندگی یا اینکه انتخاب آنا‪ ،‬آلن و اِما را‬ ‫مشاهده کند‪.‬‬ ‫اگــر هدف آزمودنی انتخاب گزینه بهتر اســت‪ ،‬او بایــد عالمت آگاهی‏دهنده‬ ‫به‏دســت بیاورد‪ .‬همان‏طوری‏که نمودار ‪ 3-5‬نشان می‏دهد‪ ،‬این آن چیزی نیست که‬ ‫نســبت زیادی از آزمودنی‏ها آن را انجام داده باشند‪ .‬دو راه حل مورد بررسی قرار‬ ‫‪314‬‬

‫گرفــت‪ .‬در اولی هریک از افراد که گزینه بهتر را انتخاب کند‪ ،‬پرداختی به او تعلق‬ ‫می‏گیرد‪ .‬در این حالت‬

‫‪34‬‬ ‫‪50‬‬

‫درصد از افراد انتخاب شدند‪ ،‬که آنچه را دیگران انتخاب‬ ‫‪84‬‬ ‫‪88‬‬

‫کرده‏اند‪ ،‬مشــاهده کنند و‬ ‫درصد آنها دقیقا انتخاب اکثریت را کپی کردند‪ .‬در‬ ‫راه حل دوم‪ ،‬اگر اکثریت گزینه بهتر را انتخاب می‏کردند‪ ،‬به آنها پرداختی صورت‬ ‫می‏گرفــت‪ .‬با توجه به این نحوه‪ ،‬برخی داللت‏های عقلی وجود دارد که به انتخاب‬ ‫دیگران توجه شود‪ .‬باز هم مشاهده می‏کنیم که اغلب آزمودنی‏ها انتخاب هماهنگ‬ ‫با اکثریت دارنــد‪ .‬نتیجه پایانی‪ ،‬پایین‏تر بودن نرخ موفقیت بود‪ .‬در آزمایشــی که‬ ‫پرداختی به آزمودنی‏ها قابل توجه‏تر بود‪ ،‬افراد در انتخاب خود به‏طور متوسط ‪16/8‬‬ ‫دالر در مقایسه با استراتژی بهینه از دست دادند‪.‬‬ ‫در کل تصویــری مختلط به‏دســت می‏آید‪ :‬در آزمایش‏های مربوط به آبشــار‬ ‫اطالعاتی‪ ،‬وزن بیشــتر با اطالعات شــخصی اســت؛ در حالی‏که در این مطالعه و‬ ‫مطالعات دیگر وزن بیشتر با هماهنگی و هم‏شکلی است‪ .‬این دو نتیجه‏گیری لزوما‬ ‫ناسازگار نیســتند‪ ،‬ولی اینکه چه مقدار از انتخاب‏ها مبتنی بر اطالعات شخصی و‬ ‫چه مقدار از آنها مبتنی بر هماهنگی است‪ ،‬سوالی است که باید به آن فکر شود‪.‬‬

‫ی را که انتخاب شده‏اند تا آنچه دیگران انجام داده‏اند مالحظه کنید و سپس ببینند‬ ‫نمودار ‪ -3-5‬نســبت افراد ‏‬ ‫که آیا آنها انتخاب اکثریت را کپی کرده‏اند یا خیر‪.‬‬

‫‪ -4-3-5‬بازی‏های عالمت‏دهی‬

‫قبــل از اتمام این بخش‪ ،‬یک نکته پیچیده‏ای را باید ذکر کرد‪ .‬در آزمایش آبشــار‬ ‫اطالعاتــی‪ ،‬آنا‪ ،‬آلن و افراد دیگر هیچ انگیــزه‏ای به‏جز تالش برای خرید اتومبیلی‬ ‫که آنها فکر می‏کنند بهتر اســت‪ ،‬ندارند‪ .‬گاهی اوقات یک فرد انگیزه‏هایی دارد که‬ ‫تالش می‏کند روی رفتار دیگران اثر بگذارد‪ .‬به عنوان مثال اگر شــغل ماریا فروش‬ ‫اتومبیل‏های راحتی اســت‪ ،‬جای تعجب ندارد که خودش یکی از آن اتومبیل‏ها را‬ ‫داشــته باشــد و جای تعجب ندارد که به جان بگوید «آن اتومبیل معرکه و بهتر از‬ ‫اتومبیل ورزشی است»‪ .‬او ممکن است حقیقت را بگوید‪ ،‬ولی او دارای انگیزه‏هایی‬ ‫است که این را بگوید‪ ،‬حتی اگر حقیقت چیز دیگر باشد‪.‬‬ ‫مدلی که می‏تواند این حالت را در بر گیرد‪ ،‬بازی عالمت‏دهی است‪ .‬ایده اصلی‬ ‫در بازی عالمت‏دهی این است که فردی را در آن فرستنده می‏نامند که برخی فعل‏ها‬ ‫را انجام می‏دهد؛ مثل اینکه بگوید‪ ،‬اتومبیل راحتی چقدر شــگفت‏انگیز اســت‪ .‬و‬ ‫فردی را گیرنده می‏نامند که تالش می‏کند از فعل فرســتنده اطالعات استنتاج کند؛‬

‫‪315‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫منبع‪ :‬گوری و یاریف (‪)2010‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪316‬‬

‫یعنی اینکه آیا واقعا اتومبیل راحتی خوب اســت؟ بازی عالمت‏دهی در مدل‏سازی‬ ‫تعامالت اســتراتژیک بســیار مفید اســت و به همین دلیل در دو فصل آتی آن را‬ ‫بیشــتر بررســی خواهیم کرد‪ .‬در این بخش به مطالعه انجام‏شده براندتس و هولت‬ ‫(‪ )1992‬در مورد موضوعات مربوط به آن می‏پردازیم‪ .‬به جای صحبت از فروشنده‬ ‫اتومبیل‪ ،‬عالمت‏دهی در بازار کار را در نظر می‏گیریم‪ .‬نمودار ‪ 4-5‬نمودارِ درختی بازی‬ ‫عالمت‏دهی را نشان می‏دهد‪ .‬ظاهرا نمودار پیچیده به نظر می‏رسد و بنابراین برای آشکار‬ ‫شــدن آن توضیحات ارائه می‏شود‪ .‬از وسط شــروع کنید‪ .‬محیط تعیین می‏کند جان‬ ‫توانایی باال یا پایین داشته باشد‪.‬‬ ‫سپس جان تالش می‏کند که چقدر در کسب تحصیالت تالش کند‪ .‬او اگر زیاد‬ ‫تالش کند‪ ،‬نمره ‪ A‬می‏گیرد؛ که در سمت راست نمودار نشان داده شده است و اگر‬ ‫کمتر تالش کند‪ ،‬نمره ‪ B‬می‏گیرد؛ که در ســمت چپ نمودار نشان داده شده است‪.‬‬ ‫نمره‏های جان دیده می‏شوند‪ ،‬ولی توانایی ذاتی او مشاهد نمی‏شود‪ .‬کارفرما ‪-‬یعنی‬ ‫آنا‪ -‬بایــد تصمیم بگیرد که در صورت اســتخدام‪ ،‬او را در کارهای اجرایی به‏کار‬ ‫بگیرد یا اینکه در کارهای یدی‪ .‬اعداد نشــان‏دهنده پیامدهایی است که از استخدام‬ ‫او در مشــاغل فوق عاید هر یک از آنها می‏شــود‪ .‬عدد اول مربوط به پیامد جان و‬ ‫دومی مربوط به آناســت‪ .‬با فرض ثبات سایر شرایط‪ ،‬اعداد نشان می‏دهند که جان‬ ‫شغل اجرایی را به کار یدی ترجیح می‏دهد‪ .‬اما او ترجیح می‏دهد وقتی که توانایی‬ ‫باالیی دارد نمره ‪ A‬و وقتی که توانایی پایینی دارد نمره ‪ B‬بگیرد‪ .‬آنا ترجیح می‏دهد‬ ‫فرد با توانایی پایین را در مشــاغل یدی و فرد با توانایی باال را در مشاغل اجرایی‬ ‫به کار گمارد‪.‬‬ ‫چیزی که این بازی را جالب می‏کند‪ ،‬آن است که جان توانایی خود را می‏داند‪،‬‬ ‫ولی آنا آن را نمی‏داند‪ .‬او دوست دارد بداند‪ .‬بنابراین‪ ،‬باید تالش‏کند از اعمال جان‬ ‫چیزهایی را یاد بگیرد‪ .‬جان انگیزه دارد که خود را با توانایی باال و ماهر ظاهر‏سازد‪.‬‬ ‫پس انگیزه گمراه کردن دیگران را دارد‪ .‬این انگیزه گمراه کردن چیز مهمی است که‬ ‫تا به حال در این فصل به آن پرداخته نشده است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -4-5‬درخت بازی عالمت‏دهی‬

‫در ایــن بــازی دو تعادل نش وجود دارد‪ .‬نام تکنیکی یکی از آنها شــهودی و‬ ‫دیگری غیرشــهودی اســت‪ .‬تعادل شهودی تعادلی اســت که جان سخت درس‬ ‫می‏خواند و نمره ‪ A‬را به دست می‏آورد و چه توانایی باال یا پایین داشته باشد‪ ،‬شغل‬ ‫اجرایی را به دســت‪ ،‬اگر او نمره ‪ B‬را به‏‏دست بیاورد‪ ،‬در شغل یدی ب ‏ه کار گمارده‬ ‫می‏شود‪ .‬تعادل غیر شهودی‪ ،‬تعادلی است که در آن جان سخت درس نمی‏خواند و‬ ‫نمره ‪ B‬را به‏دست می‏آورد و چه اینکه او توانایی باال یا پایین داشته باشد در شغل‬ ‫یدی به‏کار گمارده می‏شود‪.‬‬ ‫هر دو تعادل‪ ،‬تعادل یک کاسه هستند‪ .‬به این معنی که جان بدون توجه به اینکه‬ ‫از کدام نوع است‪ ،‬یک کار را انجام می‏دهد‪ .‬به عبارت دیگر در این تعادل‏ها کارفرما‬ ‫نمی‏تواند تشــخیص دهد که جان توانایی باال یا پایین دارد‪ .‬دلیل اینکه چرا یکی از‬ ‫تعادل‏ها را شهودی و دیگری را غیرشهودی می‏نامند احتیاج به توضیح دارد‪ .‬خیلی‬ ‫غیر طبیعی به نظر می‏رسد که جان مجبور باشد هنگامی‏که توانایی پایین دارد (نوع‬ ‫نامطلوب) فداکاری کمتری در مقایسه با حالتی توانایی باال دارد‪ ،‬کند (نوع مطلوب)‪.‬‬ ‫با این حال از قبل نمی‏توانیم تعادل غیر شهودی را کنار بگذاریم‪.‬‬

‫‪317‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫شانس‪ ،‬نوع کارگر را معلوم می‏کند‪ .‬کارگر سپس ‪ A‬یا ‪ B‬را انتخاب و کارفرما تعیین می‏کند که با مشاهده ‪ A‬یا ‪ B‬او را در کار‬ ‫یدی یا اجرایی بگمارد‪ .‬کارگر نوع خود را می‏داند‪ ،‬ولی کارفرما الزاما آن را نمی‏داند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪318‬‬

‫جــدول ‪ 13-5‬مطالعه برانتس و هولــت (‪ )1992‬را خالصه می‏کند که در آن‬ ‫آزمودنی‏ها این بازی و بازی مشابهی را انجام دادند‪ .‬در ردیف باال مشاهده می‏کنیم‬ ‫آزمودنی‏ها ابتدا نه تعادل شــهودی و نه تعادل غیر شــهودی را انتخاب کردند‪ .‬در‬ ‫عــوض‪ ،‬افراد با توانایی بــاال ‪ A‬را و افراد با توانایی پاییــن ‪ B‬را انتخاب کردند‪.‬‬ ‫کارفرمایان رفتاری ســازگار با تعادل شــهودی داشتند؛ یعنی کارگران با نمره ‪ A‬را‬ ‫در مشــاغل اجرایی و با نمره ‪ B‬را در مشاغل یدی گماردند‪ .‬کارگران از این رفتار‬ ‫کارفرمایان یاد گرفتند و در دوره ‪ ،12-9‬هر دو نوع‪ ،‬نمره ‪ A‬را گرفتند‪.‬‬ ‫در آزمایش‏هــای بعدی پیامد بــازی به‏گونه‏‏ای بازنگری و تغییر داده شــد که‬ ‫کارگــران در انتخاب نمره ‪ A‬و ‪ B‬بی‏تفاوت باشــند‪ .‬ولی به کارفرمایان انگیزه داده‬ ‫شــد که نوع کارگران را به نحوی پیش‏بینی کنند‪ .‬یکی از اهداف این بود که دیده‬ ‫شود آیا تعادل غیر شهودی در رفتارها ظاهر می‏شود یا خیر؟ برای مشاهده این‪ ،‬دو‬ ‫ردیف آخر جدول ‪ 13-5‬را در نظر بگیرید‪ .‬به نحو چشمگیری مشاهده می‏کنیم که‬ ‫اغلب کارگران ‪ B‬را انتخاب می‏کنند و کارگران با توانایی باال در مقایسه با کارگران‬ ‫با توانایی پایین با احتمال کمتر ‪ A‬را انتخاب می‏کنند‪ .‬این یافته سازگار با تعادل غیر‬ ‫شهودی است‪ .‬رفتار کارفرمایان سازگار با این تعادل نیست؛ زیرا آنهایی که نمره ‪A‬‬ ‫به‏دســت آورده‏اند‪ ،‬با احتمال زیادتری به مشاغل اجرایی اختصاص داده می‏شوند‪.‬‬ ‫بنابراین تعادل غیر شــهودی را شاهد نیستیم‪ ،‬اما بســیار بعید نیز هست که تعادل‬ ‫شــهودی را مشاهده کنیم‪ .‬این مطالعه برانتس و هولت برخی آموزه‏های عمومی را‬ ‫که در بررسی بازی‏های عالمت‏دهی بروز می‏کنند‪ ،‬نشان می‏دهد‪« .‬مهم‏ترین آموزه‬ ‫این اســت که افرادی که رفتار اســتراتژیک دارند‪ ،‬انتظار دارنــد دیگران نیز رفتار‬ ‫اســتراتژیک داشته باشــند‪ .‬برای مثال‪ ،‬کارگر با توانایی پایین ممکن است سخت‬ ‫تالش کند و نمره ‪ A‬را به‏دست بیاورد و به‏صورت کارگر با توانایی باال تلقی شود‪.‬‬ ‫اما کارفرما ممکن است مشکوک شود که کارگر با نمره ‪ A‬از نوع کارگر توانا باشد‪.‬‬ ‫به نحو مشابهی فروشنده اتومبیل ممکن است بگوید که «اتومبیل راحتی بهتر است»؛‬ ‫حتی اگر او می‏داند که آن‏طور نیست و خریدار احتماال به این ادعا مشکوک باشد‪.‬‬ ‫همچنین به نظر می‏رسد قبل از اینکه شروع به اتخاذ رفتار استراتژیک کنند‪ ،‬احتیاج‬ ‫به مقداری تجربه دارند‪ .‬در ابتدا کارفرما ممکن است فکر کند تمام آنهایی که نمره ‪ A‬را‬

‫جدول ‪ -13-5‬انجام بازی عالمت‏دهی‪.‬‬ ‫انتخاب کارگر با توجه به نوع خود‬

‫انتخاب کارفرما با توجه به انتخاب کارگر‬

‫بازی‬

‫دوره‬

‫کسب نمره ‪ A‬در‬ ‫صورت داشتن‬ ‫توانایی باال‬

‫کسب نمره ‪ A‬در صورت‬ ‫داشتن توانایی پایین‬

‫شغل اجرایی در‬ ‫صورت ‪A‬‬

‫شغل یدی در‬ ‫صورت ‪B‬‬

‫بازی استاندارد‬

‫‪1-4‬‬

‫‪٪100‬‬

‫‪٪21‬‬

‫‪٪98‬‬

‫‪٪74‬‬

‫بازی استاندارد‬

‫‪9-12‬‬

‫‪٪100‬‬

‫‪٪75‬‬

‫‪٪98‬‬

‫‪٪60‬‬

‫بازی بازنگری شده‬

‫‪1-6‬‬

‫‪٪39‬‬

‫‪٪52‬‬

‫‪٪45‬‬

‫‪٪15‬‬

‫بازی بازنگری شده‬

‫‪7-12‬‬

‫‪٪15‬‬

‫‪٪38‬‬

‫‪٪56‬‬

‫‪٪13‬‬

‫در بازی اســتاندارد رفتارها به تعادل شهودی همگرا می‏شوند‪ .‬در بازی بازنگری شده رفتارها نزدیک‏تر به تعادل غیر شهودی‬ ‫است‪ /.‬منبع‪ :‬برنات وهالت (‪)1992‬‬

‫‪319‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫دارند‪ ،‬از نوع با توانایی باال هستند‪ .‬در مثال فروش اتومبیل‪ ،‬جان ممکن است ادعاهای‬ ‫فروشنده را باور کند‪ .‬با تجربه که به‏‏دست می‏آورند یاد می‏گیرند که شک کنند‪ .‬نتیجه‬ ‫‏این یادگیری این می‏شــود که به‏سختی بتوان اتفاقات آتی را پیش‏بینی کرد‪ .‬ما به یقین‬ ‫می‏توانیم بگوییم که آنها یاد می‏گیرند‪ ،‬ولی به‏طور دقیق نمی‏توانیم بگوییم چه چیزی را‬ ‫یاد می‏گیرند‪ .‬چرا که آن بســتگی به خیلی از عوامل تصادفی دارد و تمام اینها موجب‬ ‫می‏شــوند که نتوان به‏طور یقین پیش‏بینی کرد که تعادل شهودی با غیر‏شهودی یکی از‬ ‫برآیندهای یک موقعیت استراتژیک خواهد بود‪.‬‬ ‫در فصل بعدی به آشکارســازی این موضوعــات خواهیم پرداخت و جزئیات‬ ‫بیشــتری از آن را نشان خواهیم داد‪ .‬نکته کلیدی که در اینجا باید به آن توجه کرد‬ ‫چگونگی پیچیده شدن استنتاج اطالعات از رفتارهاست‪ ،‬باالخص هنگامی‏که انگیزه‬ ‫گمراه‏کننده در بروز اطالعات همراه باشــد‪ .‬اینها بــا وارد کردن تورش هماهنگی‬ ‫(هم‏رنگ شــدن)‪ ،‬قانون اعداد کوچک پیچیده‏تر می‏شوند‪ ،‬این مقوالت و هماهنگ‬ ‫شــدن یک موضوع کامال مرتبط بــا بازی‏های عالمت‏دهی اســت‪ .‬به‏عنوان مثال‪،‬‬ ‫کارفرمایی کــه برخی کارگران او نمره ‪ A‬و برخی نمره ‪ B‬دارند ممکن اســت از‬ ‫تورش هماهنگی رنج ببرد و فکر کند آنهایی نمره ‪ A‬دارد ممکن اســت مولدتر از‬ ‫آنکه هستند‪ ،‬باشند‪.‬‬ ‫همچنین به دلیــل قانون اعداد کوچک و تجربیات بد از کارگران با نمره ‪ ،B‬او‬ ‫فقط کارگران نوع ‪ A‬را استخدام می‏کند‪ .‬یادگیری از اطالعات جدید بسیار پیچیده‬ ‫و یادگیری اطالعات از عمل دیگران بسیار پیچیده‏تر است‪.‬‬

‫‪ -4-5‬خالصه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪320‬‬

‫این فصل را با بررســی به‏روزرســانی بیزی به عنوان مناســب‏ترین راه یادگیری‬ ‫از اطالعات جدید آغاز کردیم‪ .‬ســپس نشــان دادیم که انتخاب‏هــا اغلب توام با‬ ‫بخت‏آزمایی‏های مرکب و مبهم هســتند‪ .‬این امر ما را به بررسی مطلوبیت انتظاری‬ ‫بازگشــتی (عطفی) و ابهام‏گریزی رهنمون کرد‪ .‬و دیدیم که اغلب مردم گریزان از‬ ‫ابهام و گریزان از ریســک مرتبه دوم هستند‪ .‬این عوامل سبب می‏شود که مردم در‬ ‫به‏دست آوردن اطالعات جدید بی‏رغبت باشند‪.‬‬ ‫همچنین مالحظه کردیم که مردم در تفســیر اطالعات جدید ممکن اســت با‬ ‫تورش باشــند و آن را جهت‏گیرانه تفسیر کنند‪ .‬تورش اصرار سبب می‏شود برخی‬ ‫افراد اطالعات جدید را بد تفسیر کنند و قانون اعداد کوچک سبب می‏شود که آنها‬ ‫از اطالعات جدید خیلی بیش از حد استنتاج کنند‪.‬‬ ‫سپس دیدیم مردم هنگامی‏که از عمل دیگران یاد می‏گیرند‪ ،‬تورش‏دار می‏شوند‪ .‬در‬ ‫بعضی از موقعیت‏ها به‏نظر می‏رسد مردم از دیگران کمتر از آنچه می‏توانند‪ ،‬یاد می‏گیرند‪.‬‬ ‫حد منطقی‪ ،‬هماهنگ و هم‏شکل می‏شوند‪.‬‬ ‫و در موقعیت‏های دیگر آنها با دیگران بیش از ّ‬ ‫در نهایت دیدیم اگر شــخص انگیزه گمراه کردن دیگران را دارد‪ ،‬می‏توانیم آن‬ ‫را در قالــب بازی‏های عالمت‏دهی مورد مطالعه قــرار دهیم‪ .‬ولی مالحظه کردیم‬ ‫موضوع به‏راحتی پیچیده می‏شود‪ .‬بنابراین بسیار سخت است که بدانیم مردم چگونه‬ ‫اطالعات جدید را تفسیر می‏کنند‪.‬‬ ‫در کل‪ ،‬این فصل یک تصویر مالل‏آور از چگونگی به‏کارگیری اطالعات جدید از‬ ‫سوی افراد عاقل ارائه می‏دهد‪ .‬آیا چیزها آن طوری که گفته شد‪ ،‬بد هستند؟ از یک بُعد‬ ‫جواب بلی است‪ .‬ما به‏راحتی این فرض را که «مردم قاعده بیز را به‏کار می‏برند»‪ ،‬به عنوان‬ ‫یک فرض پرمخاطره در مدل‏های استاندارد اقتصاد وارد کردیم‪ ،‬از طرف دیگر چیزهایی‬ ‫که با آنها سرکار داریم آنقدرها هم بد نیستند‪ .‬باالخص اینکه مردم می‏توانند انتخاب‏های‬ ‫خوب انجام دهند‪ ،‬حتی اگر آنها اطالعات را به نحو بخردانه استفاده نکنند‪ .‬یک دلیل این‪،‬‬ ‫گریزانی از ابهام و ریسک مرتبه دوم است‪ .‬چنین گریزانی سبب می‏شود مردم به‏سادگی‬ ‫از تصمیمات و انتخاب‏هایی که اطالعات کمتر دارند‪ ،‬گریزان شوند؛ که شواهد آن را در‬ ‫فصول ‪ 2‬و ‪ 4‬مشاهده کردیم‪.‬‬

‫‪ -5-5‬مراقبت بهداشتی‬

‫‪ -1-5-5‬بیامران‬

‫در سال‏های اخیر به نحو چشمگیری شاهد افزایش اطالعات موجود برای بیماران‬ ‫در اغلب کشــورهای غربی هستیم‪ .‬اینترنت یکی از عوامل مهم در این زمینه است‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬بیماران در کشور انگلستان می‏توانند به سایت (‪ )www.nhs.uk‬مراجعه‬ ‫کنند و با گذاشــتن آدرس‪ ،‬به ســرعت به انبوهی از اطالعات درباره پزشــکان و‬ ‫بیمارســتان‏های منطقه خود‪ ،‬دســت پیدا کنند‪ .‬همه چیز رتبه‏بندی شده است‪ :‬از‬ ‫کیفیت غذای بیمارستان تا نرخ مرگ‏ومیر‪ ،‬همه‏اش موجود است‪ .‬اطالعات مشابهی‬ ‫در ایاالت متحده آمریکا (‪ )www.Hospitalcompare.hhs.gov‬وجود دارد‪ .‬آیا مردم‬ ‫از چنین اطالعاتی استفاده می‏کنند؟‬ ‫شواهد نشان می‏دهند که خیر‪ .‬بنیاد کایزر و خانواده به بررسی تمایل مردم آمریکا به‬ ‫مراقبت‏های بهداشتی پرداختند‪ .‬در بررسی سال ‪ 2008‬تنها ‪ 30‬درصد از مردم به مقایسه‬

‫‪321‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫مراقبت بهداشتی یکی از عرصه‏های زندگی است که اطالعات در آن بسیار حیاتی‬ ‫و اساسی است‪ .‬برای مشاهده چرایی آن‪ ،‬اجازه بدهید درباره تصمیمات مربوط به‬ ‫آن کمی تفکر کنیم‪ .‬یک بیمار با تصمیماتی نظیر تصمیمات زیر مواجه است‪:‬‬ ‫آیا بیمه درمان شخصی بخرد؟ اگر بیمار شد به دنبال درمان بگردد؟ برای درمان‬ ‫به کجا برود؟ به دکتر و پرستار چه بگوید؟ آیا از توصیه‏های آنها تبعیت کند؟ آیا به‬ ‫دنبال اظهار نظر دومی برود؟‬ ‫پزشــکان و ســایر متخصصان پزشــکی تصمیماتی همانند تصمیمات زیر را‬ ‫می‏گیرند‪:‬‬ ‫کدام بیماران در الویت هســتند؟ چه آزمایش‏هایی باید اجرا شــوند؟ چه نوع‬ ‫درمانی توصیه شود؟ به بیماران چه گفته شود؟‬ ‫تمام این تصممیات مســتلزم استفاده درســت از اطالعات موجود است‪ .‬پول‬ ‫ممکن است خیلی زیاد نباشد‪ ،‬زیرا زندگی مهم‏تر است‪ .‬چه شواهدی را باید داشته‬ ‫باشیم که در آن پزشــکان و بیماران تصمیمات عقالیی و بخردانه بگیرند؟ ابتدا به‬ ‫بررسی بیماران و سپس پزشکان خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪322‬‬

‫اطالعات مراقبت‏های بهداشــتی که طی سال‏های اخیر تهیه شده پرداخته‏اند و تنها ‪14‬‬ ‫درصد مردم از آن اســتفاده کرده‏اند! در عوض‪ ،‬مردم به احتمال زیاد متکی به اطالعات‬ ‫فامیل و دوســتان هستند‪ .‬بررسی اخیر نشان می‏دهد که ‪ 56‬درصد مردم معتقد به قابل‬ ‫اتکا بودن اطالعات حاصل از فامیل و دوستان در مقایسه با ‪ 36‬درصد که اعتقادی به آن‬ ‫اطالعات نداشته‏اند‪ ،‬بوده‏اند‪ .‬نمودار ‪ 5-5‬اطالعات بیشتری را در این زمینه ارائه می‏دهد‪.‬‬ ‫در این نمودار شــاهد هستیم که مردم بیشتر گرایش به اطالعات حاصل از آشنایان در‬ ‫مقایسه با رتبه باالتر بیمارستان‏ها و عوامل بهداشتی دارند‪.‬‬ ‫شــاید از نظر عده‏ای‪ ،‬فامیل و دوستان به‏طور بالقوه منبع خوب اطالعات هستند‪،‬‬ ‫اما باز هم شواهد چیز دیگری را نشان می‏دهند‪ .‬برای مثال‪ ،‬بیماران در قضاوت درباره‬ ‫کیفیت‏ها مثل اینکه آیا دکتر به مریض احترام می‏گذارد‏‪ ،‬دلسوزی می‏کند‪ ،‬توضیح روشن‬ ‫درباره بیماری می‏دهد‪ ،‬تمیزی و‪ ...‬خوب عمل می‏کنند‪ .‬متأســفانه در قضاوت درباره‬ ‫مواردی نظیر عرضه درمان مناسب‪ ،‬و درمان مبتنی بر آزمایش توسط پزشکان و نظایر آن‪،‬‬ ‫خوب عمل نمی‏کنند‪ .‬همچنین به نظر می‏رسد بیماران سطح باالی اعتماد را به پزشکان‬ ‫ت دادن خطاها به چیزهایی خارج از کنترل دکترها هستند؛ حتی اگر‬ ‫دارند و خواهان نسب ‏‬ ‫دکتری این خطاها را به سبب فشار کار مرتکب شده باشد‪.‬‬ ‫از این رو‪ ،‬شــواهد تمایل به سمت تورش‏هایی است که در بخش ‪ 2-5‬بررسی‬ ‫می‏شد‪ .‬به عنوان مثال شــواهدی از قانون اعداد کوچک داریم که طبق آن بیماران‬ ‫راضی‏اند که متکی به تجربه گذشــته و نظر دوستان باشند‪ .‬این تجربه احتماال یک‬ ‫نمونه بسیار کوچک برای استنتاج باشد‪ .‬شواهدی از تورش اصرار در اعتماد بیماران‬ ‫به پزشــکان و درمان وجود دارد‪ .‬اگر آنها فکر می‏کنند پزشکانشان خوب هستند یا‬ ‫درمانشــان خوب عمل می‏کند‪ ،‬در این‏صورت اطالعات مبهم (دو پهلو) به طریقی‬ ‫تفســیر می‏شوند که پشــتیبانی‏کننده باور مذکور باشند‪ .‬قابل مالحظه‏ترین ابهام در‬ ‫اطالعــات درباره مراقبت‏های بهداشــتی دو تورش را در بــر دارد‪ .‬برای مثال آیا‬ ‫بهبودی بیشــتر بیمار ناشی از درمان اســت یا عوامل طبیعی؟ پاسخ به اندازه کافی‬ ‫مبهم است و باور بیمار می‏تواند هرآنچه بخواهد باشد‪ .‬آنچه از قانون اعداد کوچک‬ ‫و تورش اصرار مشاهده می‏کنیم‪ ،‬آنقدرها تعجب‏برانگیز نیست‪ .‬آنچه باعث تعجب‬ ‫بیشتر می‏شود‪ ،‬آن است که بیماران منابع اطالعاتی دیگری دارند که به‏نظر می‏رسد‬

‫‪323‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫آنها را نادیــده می‏گیرند‪ .‬چرا بیماران تمام اطالعات کــه در رابطه با مراقبت‏های‬ ‫بهداشــتی وجود دارد‪،‬کامل استفاده نمی‏کنند؟ که این اطالعات متکی بر نمونه‏های‬ ‫بزرگ و مبتنی بر آزمایش‏های علمی است‪.‬‬ ‫یک دلیل ممکن وجود یادگیری از راه خطا و تجربه اســت‪ .‬وجود یادگیری از‬ ‫راه خطا و تجربه را می‏توان به‏صورت زیر خالصه کرد‪:‬‬ ‫اگر شــما بعضی چیزها را به یاد می‏آورید‪ ،‬باید آنها مهم باشند‪ .‬یکی از تبعات‬ ‫این یادگیری از راه خطا و تجربه آن اســت که تجارب واضح و فراموش‏نشــدنی‬ ‫می‏توانند بســیار مهم به‏نظر بیایند‪ .‬برای مثال‪ ،‬جــان به احتمال زیاد به یاد می‏آورد‬ ‫که پدربزرگش علی‏‏‏‏رغم آمارهای ســرطان ریه و اینکه او در تمام زندگیش سیگار‬ ‫می‏کشــید‪ ،‬تا ‪ 100‬ســالگی زندگی می‏کرد‪ .‬به نحو مشابهی او به احتمال زیاد او به‬ ‫یاد می‏آورد که علی‏‏‏‏رغم اینکه گزارش‏ها نشــان می‏دهند به‏طور متوســط عملکرد‬ ‫بیمارســتان پدربزرگش ضعیف بوده‪ ،‬اما او درمان و بهبودی مهمی در بیمارســتان‬ ‫برایش حاصل شد‪.‬‬ ‫یــک نمونه جالــب از وجود یادگیری از راه خطا و تجربه را لیختن‏اشــتاین و‬ ‫همکارانش (‪ )1978‬ارائه دادند‪ .‬آنها در مطالعه خود‪ ،‬از آزمودنی‏ها پرسیدند که آیا دالیل‬ ‫احتمالــی مرگ و میر در آمریکا را می‏دانند؟ در یک بخش از مطالعه به آزمودنی‏ها‬ ‫گفته شد که به‏طور متوسط ســاالنه حدود ‪ 50000‬نفر به دلیل تصادفات رانندگی‬ ‫مرده‏اند‪ ،‬ســپس از آنها خواسته شد بگویند به‏نظر آنها چند نفر به واسطه ‪ 40‬دلیل‬ ‫دیگر مرده باشند؟ جدول ‪ 14-5‬برخی نتایج را نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫یــک تورش اولیه وجود دارد و آن برآورد بیش از حد تعداد مرده‏ها از عواملی‬ ‫اســت که کمتر موجب مرگ می‏شوند‪ .‬جالب‏تر از آن تورش دومی است که در آن‬ ‫دو عامل که باعث تعداد مرگ‏ومیر یکســان هســتند؛ از دید افراد تعداد مرگ‏ومیر‬ ‫ناشی از هر علت با هم تفاوت دارد‪ .‬آنها دریافتند که این تورش‏ها با عوامل مؤثری‬ ‫نظیر اخبار روزنامه‏ها و تجارب مستقیم افراد از دالیل مرگ‏ها‪ ،‬همبستگی دارند‪.‬‬ ‫هنگامی‏کــه قانون اعداد کوچک‪ ،‬تورش اصرار و وجــود یادگیری از راه خطا‬ ‫و تجربــه را کنار هم می‏گذاریم‪ ،‬به تصویر خســته‏کننده‏ای از چگونگی انتخاب و‬ ‫به‏کارگیری اطالعات به‏صورت خردمندانه می‏رسیم‪.‬‬

‫نمودار ‪ -5-5‬ترجیحات پاسخ‏دهندگان در بررسی بیماران در سال‏های ‪ 2004 ،2000 ،1996‬و ‪.2008‬‬

‫اغلب مردم چیزهایی را که آشنایان و دوستان توصیه می‏کنند به توصیه کارشناسان ترجیح می‏دهند‪ /.‬منبع‪ :‬بنیاد خانواده کایزر‬ ‫(‪.)2008‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪324‬‬

‫یکــی از حالت‏های خــاص که چنین تورش‏هایی آثار و نتایج منفی به‏دســت‬ ‫می‏دهد‪ ،‬مربوط به مراقبت‏های بهداشــتی هراس‏انگیز است‪ .‬برای مثال‪ ،‬یک مطالعه‬ ‫چاپ‏شــده در سال ‪ 1998‬در انگلستان نشــان می‏دهد که واکسینه کردن در مقابل‬ ‫ســرخک‪ ،‬گلو درد و سرخجه (واکسن ‪ )MMR‬منجر به خیال‏پرستی و وهم‏گرایی‬ ‫در کودکان شده است‪.‬‬ ‫به همین دلیل یا دالیل دیگر‪ ،‬این داســتان تبدیل به خبر روز شــده و علی‏‏‏‏رغم‬ ‫اینکه کارشناســان و متخصصان واکسن ‪ MMR‬را بی‏خطر می‏دانند‪ ،‬بخش عمده‏ای‬ ‫از والدین که فرزندان خود را واکســن زده‏اند‪ ،‬احساس نگرانی شدید می‏کنند‪ .‬در‬ ‫سال ‪ 2009‬کشور انگلستان باالترین نرخ سرخک را داشته است‪ .‬مشاهده سرخک‬ ‫داشتن یک بچه از ‪ 15‬بچه‪ ،‬پیچیدگی‏هایی را در این زمینه نشان می‏دهد که باید از‬ ‫آن اجتناب شود‪ .‬عدم توانایی در تصحیح تفسیرها از اطالعات جدید منجر به چنین‬ ‫مسئله هراس‏انگیزی در مراقبت‏های پزشکی می‏شود‪.‬‬

‫جدول ‪ -14-5‬تعداد تقریبی مرگ‏ومیر در ایاالت متحده و مقدار تخمینی مربوط به هرکدام از دالیل مرگ‏ومیر‬ ‫تعداد تخمین‬

‫در روزنامه‬

‫تعداد واقعی‬

‫آتش‏بازی‬

‫‪6‬‬

‫‪331‬‬

‫‪0‬‬

‫سیاه‏سرفه‬

‫‪15‬‬

‫‪171‬‬

‫‪0‬‬

‫گزیدگی‬

‫‪48‬‬

‫‪535‬‬

‫‪0‬‬

‫طوفان‬

‫‪90‬‬

‫‪688‬‬

‫‪153/5‬‬

‫صائقه‬

‫‪107‬‬

‫‪128‬‬

‫‪0/8‬‬

‫حیوانات غیر گزنده‬

‫‪129‬‬

‫‪298‬‬

‫‪33/8‬‬

‫سیل‬

‫‪205‬‬

‫‪863‬‬

‫‪41/8‬‬

‫حاملگی و زایمان‬

‫‪451‬‬

‫‪1932‬‬

‫‪0‬‬

‫‪902‬‬

‫‪880‬‬

‫سقط جنین‬ ‫آپاندیس‬ ‫تصادف قطار‬

‫‪1517‬‬

‫‪793‬‬

‫آسم‬

‫‪1886‬‬

‫‪769‬‬

‫‪0‬‬

‫سالح گرم‬

‫‪2255‬‬

‫‪1623‬‬

‫‪1/9‬‬

‫سل‬

‫‪3690‬‬

‫‪966‬‬

‫‪28/2‬‬

‫مشروبات‬

‫‪7380‬‬

‫‪3814‬‬

‫‪320/7‬‬

‫غرق‏شدگی‬

‫‪7380‬‬

‫‪1989‬‬

‫‪247‬‬

‫سرطان خون‬

‫‪14555‬‬

‫‪3807‬‬

‫‪14/8‬‬

‫قتل‬

‫‪18860‬‬

‫‪8441‬‬

‫‪5042/9‬‬

‫سقوط‬

‫‪17425‬‬

‫‪2585‬‬

‫‪124/8‬‬

‫سرطان پستان‬

‫‪31160‬‬

‫‪3607‬‬

‫‪0‬‬

‫دیابت‬

‫‪38950‬‬

‫‪2138‬‬

‫‪0‬‬

‫تصادف‬

‫‪55350‬‬

‫‪50000‬‬

‫‪1440/5‬‬

‫سرطان ریه‬

‫‪75580‬‬

‫‪9723‬‬

‫‪35/9‬‬

‫بیمار قلبی‬

‫‪73800‬‬

‫‪25900‬‬

‫‪ -2-5-5‬پزشکان‬

‫منبع لیختن‏اشتاین و همکاران (‪)1978‬‬

‫‪303/4‬‬

‫آن دسته از بیمارانی که ممکن است دارای تورش باشند‏‪ ،‬خیلی زیاد نیستند‪ .‬اما آیا‬ ‫می‏توانیم انتظاری بهتر از متخصصان پزشکی داشته باشیم؟ متاسفانه شواهد در اینجا‬ ‫نیز خوب نیســتند‪ .‬تصور احتمال تورش در این دسته از افراد خیلی سخت نیست‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬می‏توان پزشــکی را تصور کرد که نســبت به استفاده از درمانی که قبال‬

‫‪325‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫برق‏گرفتگی‬

‫‪1025‬‬

‫‪586‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪42/2‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪326‬‬

‫نتیجه خوبی نداشته‪ ،‬اکراه داشته باشد‪ .‬به‏طور عام‏تر می‏توانیم پزشکی را تصور کنیم‬ ‫که بیشــتر متکی به تجارب شخصی خود در درمان است تا متکی به آزمایش‏های‬ ‫علمی‪ .‬قانون اعداد کوچک‪ ،‬تورش اصرار و وجود یادگیری از راه خطا و تجربه در‬ ‫اینجا هم نقش بازی می‏کنند و ما با عامل جدیدی در پیچیده کردن مواجه هســتیم‬ ‫و آن هماهنگی و یک‏شــکلی است‪ .‬اگر پزشــکی در حال بررسی این است که آیا‬ ‫پزشــکان دیگر درمان خاصی را به‏کار می‏برند‪ ،‬آیــا او راه متفاوتی را در درمان در‬ ‫پیش خواهد گرفت؟ این یک حدس است‪ ،‬داده‏ها چه می‏گویند؟‬ ‫یک چیز ســاده‏ای که می‏توان از داده‏ها یافت‪ ،‬این اســت که آیا بیماران برای یک‬ ‫بیمار یکسان از بخش‏های مختلف کشور شــیوه درمان یکسانی را دریافت می‏کنند؟‬ ‫پاسخ ناپخته این است که آن‏طور باید باشد‪ .‬جدول ‪ 15-5‬مثال‏هایی را ارائه می‏دهد که‬ ‫افراد در مناطق مختلف درمان‏های متفاوتی داشــته‏اند‪ .‬این تفاوت را اصطالحا تفاوت‬ ‫کوچک منطقه‏ای می‏گویند‪ .‬برای ارائه مثال روشــن‏تر‪ ،‬نمودار ‪ 6-5‬داده‏هایی را که از‬ ‫مطالعه بِیکر و همکاران (‪ )2006‬به‏دســت آمده‪ ،‬خالصه‏وار نشان می‏دهد‪ .‬این نمودار‬ ‫شیوع سزارین را در شهرهای مختلف آمریکا نشان مي‏دهد‪ .‬تفاوت‏ها خیلی بزرگ به‬ ‫نظر نمی‏رسند‪ .‬با توجه به تعداد زاد و ولدها در این شهرها‪ ،‬هیچ شواهد و راهی وجود‬ ‫ندارد که آن را تصادفی بدانیم‪ .‬اگر این تفاوت‏ها تصادفی نیستند‪ ،‬پس چه هستند؟ یک‬ ‫پیشنهاد این است که پزشکان در برخی مناطق هماهنگ و هم‏شکل با هم‏سن‏وسال‏های‬ ‫خود می‏شــوند‪ ،‬یا از آنها یاد می‏گیرند‪ .‬این تفاوت می‏تواند با آموزش پزشکان جدید‬ ‫در بیمارســتان‏های مختلف به روش‏های جدید زیادتر شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬فِلپس و مونی‬ ‫(‪ )1993‬از پزشکی در «نیو هون» نقل می‏کنند که «حال‏وهوای آموزش در بوستون‪ ،‬بیشتر‬ ‫متمرکز با کشاندن مردم به بیمارستان است‪ .‬این عادت بدی در بین آنهاست‪ ،‬اما فشارهای‬ ‫زیاد پزشکان آن را تغییر داد»‪ .‬این تفاوت‏ها نمی‏توانند کارا باشند‪ ،‬زیرا درمان کاالیی گران‬ ‫است و این سبب می‏شود در بعضی از مناطق بیمار درمان بیشتری یا در بعضی مناطق‬ ‫درمان کمتری دریافت کند‪ .‬در گزارش چاپ‏شده سال ‪ 2001‬موسسه پزشکی آمده است‬ ‫که «آمریکایی‏ها باید متوجه باشند مراقبت بهداشتی که دریافت می‏کنند باید به اندازه نیاز‬ ‫و مبتنی بر اطالعات علمی پزشکی باشد‪ .‬ولی هنوز شواهد زیادی وجود دارد که این‏طور‬ ‫نیست»‪ .‬در واقع آنها شواهدی را یافته‏اند که مردم درمان کمتر یا درمان زیادتر دریافت‬ ‫می‏کنند و به اندازه نیاز خود دریافت نمی‏کنند؛ که عامل اصلی آن پزشکان هستند‪ .‬آنها‬

‫همچنین به این نتیجه رسیدند که پزشکان در اغلب موارد از درمان بهینه در بسیاری از‬ ‫بیماری‏ها نظیر دیابت‪ ،‬آسم‪ ،‬افسردگی و در جایی که استفاده کمتر از دارو منجر به بهبود‬ ‫بیماری می‏شــود‪ ،‬انحراف داشته‏اند‪ .‬هدف من ایجاد بدبینی نسبت به سیستم بهداشتی‬ ‫آمریکا یا دیگر سیستم‏ها نیست؛ ما باید واقع‏گرا باشیم‪ .‬پزشکان مراقبت‏های بهداشتی‬ ‫بهتر از دیگران نیستند‪ ،‬بلکه حتی بدتر هم هستند و این ظن ایجاد می‏شود که آنها در‬ ‫تفسیر اطالعات جدید دچار تورش هستند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -15-5‬باالترین و پایین‏ترین نرخ اجرای یک درمان (برای هر ‪ 10.000‬نفر) در مناطق مختلف آمریکا‬ ‫روش‬

‫باالترین نرخ‬

‫پایین‏ترین نرخ‬

‫تزریق بواسیر‬

‫‪17‬‬

‫‪0/7‬‬

‫تعویض زانو‬

‫‪20‬‬

‫‪3‬‬

‫باز کردن مجرای قلب‬

‫‪23‬‬

‫لوله‏گذاری در قلب‬

‫‪51‬‬

‫‪22‬‬

‫جایگزینی لمبر‬

‫‪24‬‬

‫‪8‬‬

‫درآوردن آپاندیس‬

‫‪5‬‬

‫‪2‬‬

‫جراحی فتق‬

‫‪33‬‬

‫منبع‪ :‬مک‏کال (‪)1996‬‬

‫‪38‬‬

‫نمودار ‪ -6-5‬نرخ سزارین در نواحی مختلف آمریکا برای بچه‏های سنگین‏وزن و کم‏وزن‬

‫منبع‪ :‬ب ِیکر و همکاران (‪.)2006‬‬

‫‪327‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫پالک بردار‬

‫‪23‬‬

‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪ -6-5‬حباب و ترکیدگی آن‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪328‬‬

‫حباب و تنزل شــدید قیمــت (ترکیدگی حباب) در اغلب بازارها مثل مســکن و‬ ‫سهام پدیده‏ای آشناست‪ .‬وقتی که قیمت‏ها تنزل شدید پیدا می‏کنند‪ ،‬سرخط خبرها‬ ‫می‏شود و برای بسیاری از افراد‪ ،‬چیز بسیار بدی است‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬از ترکیدگی‬ ‫حباب در کتب تاریخی با عنوان روز ســیاه یاد می‏شود! «جعبه سیاه در ‪ 24‬سپتامبر‬ ‫سال ‪ ،1869‬سه‏شنبه سیاه‪ ،‬پنج‏شنبه سیاه در ‪ 24‬و ‪ 29‬اکتبر سال ‪ ،1929‬دوشنبه سیاه‬ ‫در ‪ 19‬اکتبر ‪ ،1987‬چهارشــنبه سیاه در ‪ 16‬سپتامبر ‪،1992‬‏هفته سیاه که از ‪ 6‬اکتبر‬ ‫‪ 2008‬شروع شد!»‪ .‬آنچه ما قصد بررسی آن در این بخش را داریم‪ ،‬چرایی ترکیدگی‬ ‫حباب قیمت کاالها در چنین روزهایی است‪.‬‬ ‫ابتدا توجه را معطوف به بازار سهام می‏کنیم‪ .‬فرضیه بازار کارآ بیان می‏کند که قیمت‬ ‫سهام باید برابر با ارزش بنیادی آن باشد‪ .‬ارزش بنیادی اساسا عبارتست از ارزش انتظاری‬ ‫سهام در قالب سود سهام‪ .‬با اطمینان نمی‏توان پیش‏بینی کرد که این ارزش چه خواهد‬ ‫شد‪ .‬بنابراین ارزش بنیادی نامطمئن است یا توام با نااطمینانی است‪ ،‬قیمت سهام در هر‬ ‫زمان باید دربرگیرنده تمام اطالعات در این زمینه باشد‪ .‬لذا قیمت سهام باید موقعی تغییر‬ ‫کند که اطالعاتی حاکی از تغییر ارزش بنیادی باشد‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬اطالعات امری کلیدی است‪ .‬با توجه به اینکه اطالعات جدید در تمام‬ ‫زمان‏ها وارد می‏شوند‪ ،‬آیا جای تعجب نیست که قیمت در هر زمان تغییر کند؟ که‬ ‫همین سوالی پیچیده است‪ .‬اتفاق نظرها این است که نوسانات شدیدی که در قیمت‬ ‫سهام مشاهده می‏شود‪ ،‬صرفا نمی‏تواند ناشی از اطالعات جدید باشد‪.‬‬ ‫برای توضیح‪ :‬منطق ریاضی می‏گوید نوســانات در ارزش بنیادی باید بیشتر از‬ ‫نوســانات در مقدار انتظاری ارزش بنیادی باشــد‪ .‬این منطق به این معنی است که‬ ‫نوسانات قیمت سهام باید کمتر از ارزش بنیادی آنها باشد‪ .‬توضیح شهودی برای این‬ ‫حقیقت این است که اگر مردم تمام اطالعات مربوط به ارزش بنیادی را ندانند‪ ،‬باید‬ ‫قیمت سهام به‏طور متوسط در مقایسه با حالتی که آنها همه چیز را درباره آن می‏دانند‪،‬‬ ‫کمتر تغییر کند‪ .‬ولی آنچه عمال مشاهده می‏شود‪ ،‬خالف این است‪ .‬برای نشان دادن‬ ‫آن‪ ،‬نمودار ‪ 7-5‬شــاخص قیمت ‪ S&P500‬را به همراه ارزش بنیادی تخمین زده به‬ ‫تصویر کشیده است‪ .‬آشکارا نوسان قیمت‏ها بیشتر از ارزش بنیادی است‪ .‬به دالیلی‬

‫ســوال از دا ‏ده‏های نمودار ‪ 7-5‬ایجاد می‏شود‪ .‬از جمله اینکه تفاوت ارزش بنیادی‬ ‫در یک زمان مشــخص از ارزش تنزیل سود ســهام دریافتی بعد از آن تاریخ است‬ ‫و بنابراین باید بحث شــود که چه نرخ تنزیلی اســتفاده شده است‪ .‬همچنین داده‏ها‬ ‫باید به جای یک دارایی‪ ،‬به‏صورت یک شاخص ترکیبی از دارایی‏ها نگریسته شود‪.‬‬ ‫حتی اگر این موارد را نیز وارد محاســبات کنیم‪ ،‬شــواهد نشان می‏دهند که نوسان‬ ‫قیمت ســهام بیشتر از حد مورد انتظار اســت و اگر قیمت‏ها باالتر از ارزش بنیادی‬ ‫باشــند‪ ،‬ما شاهد حباب هســتیم‪ .‬و اگر قیمت‏ها کمتر از ارزش بنیادی باشد‪ ،‬شاهد‬ ‫تنزل قیمت‏ها (ترکیدگی حباب) هستیم‪ .‬که اینها دربرگیرنده کاهش‏ها و افزایش‏های‬ ‫لحظه‏ای قیمت‏هاســت‪ .‬قبل از رفتن به سراغ چرایی این اتفاقات‪ ،‬به سراغ مطالعات‬ ‫آزمایشگاهی درباره اینکه آیا می‏توان حباب و ترکیدگی آن را مشاهده کرد‪ ،‬می‏رویم‪.‬‬

‫‪329‬‬

‫ارزش بنیادی در هر زمان با تنزیل سود سهام ساالنه از آن زمان به بعد‪ ،‬محاسبه شده است‪ /.‬منبع‪ :‬شیلر (‪)2003‬‬

‫‪ -1-6-5‬حباب در آزمایشگاه‬

‫در فصل دوم مشاهده کردیم حراج دو طرفه نشان می‏دهد که مقدار قیمت معامله‏شده‬ ‫در آن به مقدار کارایی آن ‪-‬که از برابری عرضه و تقاضا حاصل می‏شــود‪ -‬نزدیک‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫نمودار ‪ -7-5‬مقایسه شاخص قیمت ‪ S&P500‬با ارزش بنیادی تخمین زده‏شده‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪330‬‬

‫است‪ .‬در آن آزمایش‪ ،‬آزمودنی‏ها خریدار یا فروشنده بودند و ارزش‏گذاری خود به‬ ‫کاالی مورد معامله را می‏دانســتند و در هر زمان یک‏بار معامله کردند‪ .‬این آزمایش‬ ‫معــرف خوبی از بســیاری از بازارها نظیر بازار کار و بازار اتومبیل اســت‪ .‬ولی با‬ ‫این حال معرف خوبی برای بازارهای دیگر مثل بازار ســهام نیست‪ .‬در بازار سهام‬ ‫معامله‏گرانی را مشــاهده می‏کنیم که در بعضی از زمان‏ها به‏صورت فروشنده و در‬ ‫زمان‏های دیگر به‏صورت خریدار ظاهر می‏شــوند و ارزش کاالی مورد معامله را‬ ‫نمی‏دانند و معامله در زمان‏های پی‏درپی انجام می‏شود‪ .‬اگر این موارد را به بازارهای‬ ‫مورد مطالعه آزمایشگاهی اضافه کنیم‪ ،‬چه اتفاقی می‏افتد؟‬ ‫برای نشــان دادن آن‪ ،‬به بررسی برخی نتایج مطالعه اسمیت و سوچانِک و ویلیامز‬ ‫(‪ )1988‬می‏پردازیم‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬آزمودنی‏ها در یک بازار آزمایشگاهی برای معامله‬ ‫دارایی مالی مشارکت جسته بودند‪ .‬برای نشان دادن طرز کارکرد این آزمایش‪ ،‬از مثالی‬ ‫کــه در نمودار ‪ 8-5‬آمده کمک می‏گیریم‪ .‬ســه معامله‏گر یا آزمودنــی وجود دارد‪ .‬در‬ ‫آغاز آزمایش به هرکدام از آنها مقداری پول و تعدادی ســهام داده می‏شود‪ .‬در آنجا ‪15‬‬ ‫دوره بازار وجود دارد که هرکدام از آنها حداکثر ‪ 240‬ثانیه طول می‏کشــد‪ .‬در هر دوره‬ ‫معامله‏گران می‏توانند هر مقدار سهام که در دست دارند بفروشند یا اگر پول کافی داشته‬ ‫باشند بخرند‪ .‬این خرید و فروش‏ها از طریق حراج دو طرفه انجام می‏شود‪.‬‬ ‫در پایــان هر دوره‪ ،‬عایدی دارایی‪ ،‬یک مقدار پول تعیین‏شــده به‏صورت تصادفی‬ ‫است که آن را سود سهام یا همان سود تقسیم‏شده می‏نامیم‪ .‬با پرداخت این سود سهام‬ ‫به معامله‏گران‪ ،‬دوره بعدی آغاز می‏شود‪ .‬بنابراین معامله‏گران می‏توانند پول و سهام را‬ ‫طی ‪ 15‬دوره انباشته کنند‪ .‬در پایان دوره ‪ 15‬آنها پول‏های انباشته را برداشته و سهام نیز‬ ‫بی‏ارزش می‏شود‪ .‬با توجه به اینکه در پایان دوره‏های آزمایش‪ ،‬سهام بی‏ارزش می‏شود‪،‬‬ ‫دلیل ابتدایی برای نگهداری سهام‪ ،‬بهره‏مندی از سود آن سهام است‪.‬‬ ‫این ســود سهام می‏تواند ‪ 0‬دالر‪ 0/08 ،‬دالر‪ 0/16 ،‬دالر یا ‪ 0/40‬دالر با احتمال‏های‬ ‫یکســان باشــد‪ .‬ســود ســهام انتظاری ‪ 0/16‬دالر در هر دوره خواهد بود و بنابراین‬ ‫ارزش انتظــاری نگهداری یک ســهام در دوره اول ‪ 15×0/16=2/4‬دالر‪ ،‬در دوره دوم‬ ‫‪ 14×0/16=2/24‬دالر‪ ،‬و الی آخر است‪ .‬در پایان دوره آخری ارزش انتظاری ‪ 0/16‬دالر‬ ‫و حداکثر سود سهام ‪ 0/4‬دالر برای هر دوره است و لذا حداکثر ارزش نگهداری سهام‬

‫نمودار ‪ -8-5‬شروع یک مطالعه آزمایشگاهی بازار سهام که منجر به پیدایش حباب می‏شود‪.‬‬ ‫شروع آزمایش‪ :‬به آنا ‪ 2/8‬دالر پول و ‪ 4‬واحد سهم داده می‏شود‪.‬‬ ‫به آلن ‪ 7/6‬دالر پول و ‪ 2‬واحد سهم داده می‏شود‪.‬‬ ‫به ا ِما ‪ 10‬دالر پول و ‪ 1‬واحد سهم داده می‏شود‪.‬‬ ‫دوره بازار ‪ :1‬آنا یک واحد سهم به آلن را به قیمت ‪ 4‬و به ا ِما به قیمت ‪ 3/8‬دالر می‏فروشد‪.‬‬ ‫پایان دوره ‪ :1‬آنا ‪ 10/6‬دالر پول و ‪ 2‬واحد سهم دارد‪.‬‬ ‫آلن ‪ 3/6‬دالر و ‪ 3‬واحد سهم دارد‪ .‬ا ِما ‪ 6/2‬دالر پول و ‪ 2‬واحد سهم دارد‪.‬‬ ‫هر سهم دارای ‪ 0/4‬دالر سود سهام است‪.‬‬ ‫شروع دوره ‪ :2‬آنا ‪ 11/4‬دالر پول و ‪ 2‬واحد سهم دارد‪.‬‬ ‫آلن ‪ 4/8‬دالر ‪ 3‬واحد سهم دارد‪ .‬ا ِما ‪ 7‬دالر پول و ‪ 2‬واحد سهم دارد‪.‬‬

‫‪331‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫در دوره اول ‪ 15×0/40=6‬دالر و در دوره دوم ‪ 14×0/4=5/6‬دالر و الی آخر است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 9-5‬نشــان می‏دهد که آنچه در یک بازار آزمایشگاهی رخ داده همانند آنی‬ ‫است که توضیح داده شد؛ اما با ‪ 12‬آزمودنی‪ ،‬نه ‪ 3‬نفر‪ .‬آنچه مشاهده می‏کنیم حباب و‬ ‫ترکیدگی آن ناشی از سفته‏بازی است! قیمت در ‪ 9‬دوره اول با مقدار نسبتا زیاد معامالت‬ ‫افزایش پیدا می‏کند و به قیمتی می‏رسدکه خیلی باالتر از آنکه با ارزش بنیادی حتی با‬ ‫چشم‏انداز کامال خوش‏بینانه سود سهام‪ ،‬قابل توجیه باشد‪ ،‬می‏رسد‪ .‬سپس بعد از دوره‬ ‫دهم حجم معامالت کاهش می‏یابد و قیمت به سمت صفر تنزل می‏کند‪.‬‬ ‫آنچه در نمودار ‪ 9-5‬مشاهده می‏کنیم شگفت‏انگیز است و از دیدگاه من یکی از‬ ‫جذاب‏ترین نگرش‏ها به داده‏ها در اقتصاد رفتاری اســت‪ .‬این یک بازار بسیار ساده‬ ‫را برای فهم آنچه با کمترین مقدار عدم اطمینان همراه اســت نشــان می‏دهد‪ .‬هنوز‬ ‫مشــاهده می‏کنیم که معامالت در قیمت‏های باالتر و پایین‏تر از ارزش بنیادی است‪.‬‬ ‫اگر ما چنین حبابی را در یک محیط ســاده مشــاهده می‏کنیم‪ ،‬لذا مشاهده آنها در‬ ‫بازارهای واقعی مالی و کاال جای تعجب و شــگفتی ندارد‪ .‬شاید تصور کنید که اگر‬ ‫ما ســازوکار بازار را تغییر دهیم‪ ،‬شاهد این اتفاقات نباشیم‪ .‬به عنوان مثال اگر اجازه‬ ‫خرید و فروش در مدت کوتاه را بدهیم‪ ،‬آیا این به معنای آن است که یک معامله‏گر‪،‬‬ ‫سهامی را بفروشد که مالکش نیست؟ چه اتفاقی می‏افتد؟ یا اگر امکان انجام معامالت‬ ‫آتی داده شــود‪ ،‬به این معنی اســت که معامالت با سررسید انجام شوند؟ اینچنین‬ ‫اصالحاتــی حباب را محدود ولی هرگز از بروز آن جلوگیری نمی‏کند‪ .‬حباب بازار‬ ‫به‏سختی متوقف می‏شود؛ حتی در یک محیط آزمایشگاهی تحت کنترل‪.‬‬

‫نمودار ‪ -9-5‬یک حباب در یک بازار آزمایشگاهی‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪332‬‬

‫اندازه دایره‏ها نشان‏دهنده تعداد معامالت است‪ .‬فرضیه بازار کارآ بیان می‏کند که قیمت متوسط باید حول و حوش ارزش انتظاری‬ ‫یا حداکثر باالتر از آن نباشد‪ /.‬منبع‪ :‬اسمیت‪ ،‬سوچان ِک و ویلیامز (‪)1988‬‬

‫‪ -2-6-5‬تجربه و حباب‏ها‬

‫یک چیــزی که می‏تواند از وقوع حباب جلوگیری کند‪ ،‬تجربه اســت‪ .‬هنگامی‏که‬ ‫قیمت‏هــا بر اثــر ترکیدگی حباب ســقوط می‏کنند‪ ،‬طبق نمــودار ‪ ،9-5‬بعضی از‬ ‫آزمودنی‏هــا پول خود را از دســت می‏دهند‪ .‬آیا این دســته از آزمودنی‏ها بی‏میل‬ ‫نخواهند بود که به همان دام در دوره دوم نیفتند؟‬ ‫نمودار ‪ 10-5‬نشــان می‏دهــد‪ ،‬وقتی که ‪ 9‬آزمودنی‪ ،‬که از افرادی هســتند که‬ ‫در بازار آزمایشــگاهی مربوط به نمودار ‪ 9-5‬مشارکت داشتند‪ ،‬را مجددا در بازار‬ ‫آزمایشــگاهی دوم مشــارکت می‏دهیم‪ ،‬چه اتفاقی می‏افتد (روش تحقیق ‪ 4-5‬را‬ ‫مالحظه کنید)‪ .‬می‏بینیم که حباب و ترکیدگی به نحو چشــمگیری کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫به‏طور کلی‪ ،‬تجربه عاملی کافی برای توقف حباب در بعضی از موقعیت‏هاســت‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬نمودار نشــان می‏دهــد اگر افرادی را که در دو بازار قبلی مشــارکت‬ ‫داشته‏اند مجددا در همان گروه در بازار مشارکت دهیم‪ ،‬حباب بسیار نادر می‏شود‪.‬‬ ‫با این همه‪ ،‬تجربه به تنهایی عامل کافی برای جلوگیری از وقوع حباب نیست‪.‬‬

‫‪333‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫روش تحقیق ‪4-5‬‬ ‫معامله‏گران باتجربه در مقابل گروه تجربه‬ ‫در اغلب مطالعات آزمایشگاهی از افرادی استفاده می‏شود که هیچ تجربه قبلی‬ ‫ندارند‪ .‬آنها قبال در هیچ مطالعه آزمایشــگاهی مشارکت نداشته‏اند‪ ،‬آنها افراد‬ ‫دیگر را نیز نمی‏شناســند‪ ،‬آنها هیچ مطالعه از آزمایشگاه ندارند و مسائلی از‬ ‫این قبیل‪ .‬بعضی از اوقات ضروری است چیزهای متفاوتی داشته باشیم‪ .‬برای‬ ‫مثال‪ ،‬به دالیل عملی باید از افرادی که تجربه قبلی دارند و آزمایشــگاه طرح‬ ‫دوطرفه را تجربه کرده‏اند‪ ،‬دعوت به عمل می‏آید‪ .‬این امر سبب می‏شود وقت‬ ‫زیادی صرف ایجاد زیرساخت‏ها نشود و حتی با ایجاد آنها دلشوره ایجاد نشود‬ ‫که آیا آزمودنی‏ها آنچه را که ما می‏خواهیم واقعا فهمیده‏اند یا خیر‪ .‬در مطالعه‬ ‫اســمیت و همکاران از افراد کارآزموده اســتفاده شد‪ .‬باالخص مهم و جالب‬ ‫می‏شود که ببینیم افراد کارآزموده (آنهایی که قبال تجربه مطالعه آزمایشگاهی‬ ‫دارند) چگونه در بازی ظاهر می‏شوند‪ .‬طرق مختلفی برای مشاهده آن وجود‬ ‫دارد‪ .‬همان‏طوری‏که اسمیت و همکاران نشان دادند‪ ،‬در یک جلسه از مطالعه‬ ‫آزمایشگاهی از افراد کاســب استفاده شد؛ یعنی افرادی که در خرید‪ ،‬تجربه‬ ‫عملی در دنیای واقعی داشتند‪ .‬در بعضی از جلسات از ‪ 9‬نفر از ‪ 12‬نفر که در‬ ‫جلسات قبلی آزمایش بودند‪ ،‬دوباره استفاده شد‪ .‬در این موقعیت‪ ،‬افراد‪ ،‬معامله‬ ‫را با ســایر افراد گروه تجربه کردند‪ .‬در دو جلسه آزمایش‪ ،‬بیشتر آزمودنی‏ها‬ ‫محیطی را تجربه کردند که در آن حباب نمی‏توانســت اتفاق افتد‪ ،‬مگر اینکه‬ ‫آنها در یک محیط قبلی که امکان وقوع حباب بود شــرکت داشته باشند‪ .‬در‬ ‫این مورد آنها مکانیزم بازار را بدون حباب و ترکیدگی حباب تجربه کردند‪.‬‬ ‫باالخره‪ ،‬ســایر جلســات آزمایش با ترکیبی از افرادی که تجربه نداشــتند و‬ ‫افرادی که حداقل دوبار در گذشته بازار سهام را تجربه کرده بودند‪ ،‬انجام شد‬ ‫و نتیجه به خوبی اجرا شــد و حباب و ترکیدگی مشاهده نشد‪ .‬در اینجا این‬ ‫امکان وجود دارد که افرادی که تجربه قبلی حباب را دارند‪ ،‬با آنهایی که هیچ‬ ‫تجربه‏ای ندارند ترکیب شــوند‪ .‬می‏توان ترکیب‏های مختلفی را مورد بررسی‬ ‫قرار داد که همگی آنها جالب هستند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪334‬‬

‫برای نشان دادن آن‪ ،‬مطالعه هاسمن و همکاران (‪ )2008‬را بررسی خواهیم کرد‪.‬‬ ‫در این مطالعه از آزمودنی‏ها درخواست شد که در سه جلسه آزمایش شرکت کنند‪.‬‬ ‫در جلسه اول تمام آنها بی‏تجربه بودند‪ .‬در جلسه دوم همه‏چیز همانند جلسه اول‬ ‫قرار داده شد؛ از جمله بازار و سایر موارد آزمایش‪ .‬در جلسه سوم‪ ،‬بازار تغییر داده شد‪.‬‬ ‫به عنوان مثال‪ ،‬سود سهام انتظاری تغییر داده شد و آزمودنی‏ها در گروه‏های جدید قرار‬ ‫داده شــدند‪ .‬بنابراین به آزمودنی‏ها زمان یادگیری داده شد‪ ،‬سپس در محیط دیگر قرار‬ ‫داده شدند‪ .‬آيا حباب در محیط جدید دوباره ظاهر شد؟ به عنوان کنترل الزم بود بعضی‬ ‫از آزمودنی‏ها در هر ســه جلسه کنار هم با هم تعامل داشته باشند‪ .‬برای انجام این‪ ،‬سه‬ ‫اصالح الزم بود‪ ،‬که در جدول ‪ 16-5‬آورده شــده‏اند‪ .‬یک تصویر کلی از نتایج نیز در‬ ‫نمودار ‪ 11-5‬آورده شــده است‪ .‬نمودار نشان می‏دهد که در این سه جلسه بعد از یک‬ ‫جلسه تجربه چه چیزی اتفاق افتاده است‪ .‬در اصالح اولیه (پایه) که به بازار پایه مرسوم‬ ‫است‪ ،‬هیچ‏گونه حبابی را مشاهده نمی‏کنیم و این نشان می‏دهد که تجربه مهم است‪.‬‬ ‫در اصالح دوم‪ ،‬که به بازار بینابین معروف است‪ ،‬یک حباب دیده می‏شود و نشان‬ ‫می‏دهد که با تغییر محیط‪ ،‬امکان ظاهر شدن حباب وجود دارد‪ .‬این نتیجه ممکن است‬ ‫ناشی از تغییر بازار یا تغییر گروه باشد‪ .‬در اصالح سوم‪ ،‬که به بازار حدی مرسوم است‬ ‫که ترکیبی از وجود همه آنهاست‪ ،‬شاهد پیدایش حباب ولی با عمر کوتاه هستیم‪.‬‬ ‫شاید نشان دادن شواهد حاصل از داده‏های سه جلسه برای نتیجه‏گیری فوق‪ ،‬دور از‬ ‫منطق باشد‪ ،‬ولی من به ارائه آنها اعتماد دارم‪ .‬زیرا یک الگوی عمومی از آنچه از حباب‬ ‫مشــاهده می‏کنیم‪ ،‬ارائه می‏دهد‪ .‬تجربه در یک محیط یکســان‪ ،‬دوره حباب را کاهش‬ ‫می‏دهد‪ ،‬ولی فراوانی آن را هرگز‪ .‬و این مشاهده برای ممانعت از بروز حباب کافی است‪،‬‬ ‫ولی نه همیشه‪ .‬بنابراین از بروز تجربه وقوع حباب جلوگیری نمی‏کند‪ .‬در حقیقت هیچ‬ ‫چیزی تضمین نمی‏کند که جلوی حباب را بگیرد (روش تحقیق ‪ 5-5‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫جدول ‪ -16-5‬سه اصالح در آزمایش هوسان و همکاران (‪)2008‬‬ ‫اصالح‬

‫جلسه اول‬

‫جلسه دوم‬

‫جلسه سوم‬

‫اصالح اساسی (اولی)‬

‫بازار اصلی پایه (اولی)‬

‫بازار اصلی پایه (اولیه)‬

‫بازار اصلی (اولی) گروه یکسان‬

‫حدی (سومی)‬

‫بازار حدی‬

‫بازار حدی‬

‫بازار حدی‪ ،‬گروه یکسان‬

‫اصالح دومی‬

‫بازار اصلی پایه (اولیه)‬

‫بازار اصلی پایه (اولیه)‬

‫بازار حدی‪ ،‬گروه متفاوت‬

‫نمودار ‪ -11-5‬انحراف قیمت از مقدار ارزش بنیادی‪.‬‬

‫‪335‬‬

‫‪ -5-5‬روش تحقیق‬ ‫چرا انجام آزمایش‬ ‫کارهای آزمایشگاهی حباب بازار سهام‪ ،‬مثال بسیار خوبی از چرایی ارزشمند‬ ‫بودن مطالعات آزمایشــگاهی است‪ .‬حباب‏ها و ترکیدگی آنها فراگیر هستند‪،‬‬ ‫بنابراین مهم است که بدانیم چرا اتفاق می‏افتند‪ .‬ولی تالش برای فهم چرایی‬ ‫آنها در بازار‏های واقعی ناامید کننده به نظر می‏رسد‪ ،‬زیرا آن محیط بسیار پیچیده‬ ‫است‪ .‬در تجارب آزمایشگاهی می‏توان بسیاری از چیزها را قابل مدیریت کرد‪.‬‬ ‫من فکر می‏کنم برای اغلب مردم تعجب‏آور است که در یک بازار ساده‪ ،‬حتی‬ ‫بــا وجود معامله‏گران باتجربه‪ ،‬چگونه به راحتی حباب به وجود می‏آید‪ .‬این‬ ‫پدیده‏ای تعجب‏برانگیز است‪ ،‬که انجام مطالعات آزمایشگاهی برای پی بردن‬ ‫به چرایی آن را ارزشــمند می‏کند‪ .‬اقتصاد پــر از تئوری‏های پیچیده پیرامون‬ ‫بروز حباب اســت‪ ،‬ولی محیط‏های آزمایشــگاهی به ســهولت دالیل آن را‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫هنگامی‏که آزمودنی‏ها دو بازار را تجربه کرده باشند‪ ،‬در بازار اصلی (پایه) هیچ حبابی وجود ندارد‪ .‬در بازار حدی حباب وجود دارد‬ ‫و در بازار بینابین نیز حباب با عمر بیشتر وجود دارد‪ .‬منبع‪ :‬هاسمن و همکاران (‪)2008‬‬

‫آشکار می‏سازند‪ ،‬تا اینکه از تئوری‏های پیچیده فهمیده شوند‪ .‬بنابراین با ادامه‬ ‫یافتن تحقیقات‪ ،‬بعضی چیزهای مهم مشــخص می‏شوند‪ .‬فهم آن چیزها یک‬ ‫پیشــرفت اساسی در چرایی وقوع حباب‏هاست‪ .‬این منطق موقعی خوب کار‬ ‫می‏کند که حباب‏هایی را که در محیط آزمایشگاهی به‏دست می‏آید به بازارهای‬ ‫واقعی شباهت بدهیم‪ .‬خوشبختانه اینچنین هم هست‪ .‬برای مثال‪ ،‬هِنکِر و اُوِن‬ ‫(‪ )2008‬شــواهدی از بازار سهام اســترالیا به‏دست آوردند که خیلی شبیه به‬ ‫شواهد مطالعات آزمایشگاهی بود‪.‬‬

‫‪ -3-6-5‬ترشیح حباب‏ها‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪336‬‬

‫حباب‏ها را تا به‏حال دیدیم الزم اســت روشــن کنیم که چرا آنها اتفاق می‏افتند‪ .‬باید‬ ‫بگوییم حباب‏هایی تا به‏حال مشاهده کردیم لزوما در تعارض‪ ،‬با شواهد فرضیه بازار‬ ‫کارآ نیستند‪ .‬زیرا قیمت مبادله‏ای نهایتا برابر با ارزش بنیادی می‏شود‪ .‬برای مثال در دوره‬ ‫‪ 14‬در نمودار ‪ ،9-5‬دوره ‪ 13‬در نمودار ‪ 10-5‬و دوره ‪ 12‬در نمودار ‪ 11-5‬این برابری‬ ‫به‏دست می‏آید‪ .‬بنابراین قابل بحث است که عوامل و آزمودنی‏ها احتیاج به زمان برای‬ ‫یادگیری دارند‪ .‬این حالت موقعی قابل قبول‏تر اســت که آزمودنی‏ها با باورهای اولیه‬ ‫متفاوت شروع می‏کنند و زمان زیادی الزم است که باورهای آنها همگرا شوند‪ .‬دالیل‬ ‫دیگری نیز وجود دارند؛ از جمله اینکه تفســیر تورش‏دار از اطالعات جدید منجر به‬ ‫حباب در بازار می‏شــود‪ .‬قانون اعداد کوچک بیان می‏کند که اگر قیمت پشت سر هم‬ ‫سه یا چهار دوره باال رفته باشد باز هم باال خواهد رفت‪ .‬تورش اصرار بیان می‏کند که‬ ‫اگر مردم انتظار داشته باشند که قیمت افزایش پیدا می‏کند‪ ،‬نوسانات کوچک در قیمت‬ ‫را عالمتی برای این افزایش در نظر می‏گیرند‪ .‬با کنار هم گذاشتن این تورش‏ها و دیگر‬ ‫عوامل‪ ،‬نظریه بازخورد شکل می‏گیرد‪ .‬طبق این تئوری‪ ،‬قیمت افزایش پیدا می‏کند‪ ،‬زیرا‬ ‫مردم انتظــار افزایش را دارند‪ .‬مردم چرا افزایش را انتظار دارند؟ زیرا آنها می‏بینند که‬ ‫قیمت افزایش یافته است! یک افزایش در قیمت به افزایش در قیمت منتقل می‏شود‪.‬‬ ‫تئــوری بازخورد می‏تواند حباب‏ها را توجیه کند‪ .‬این تئوری تقریبا به این دلیل ایجاد‬ ‫شد که مردم در توضیح آنچه قیمت را تحت تاثیر قرار می‏دهد‪ ،‬تورش‏دار هستند‪ .‬آنچه‬

‫‪337‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫را که تئوری بازخورد نمی‏تواند توضیح دهد‪ ،‬سقوط قیمت‏هاست‪.‬‬ ‫چــرا قیمت همــواره افزایــش نمی‏یابد و بــه افزایش خود ادامــه نمی‏دهد؟‬ ‫سرمایه‏گذارانی در بازار وجود دارند و می‏دانند که قیمت‏ها نمی‏توانند دائم بیشتر و‬ ‫بیشــتر شوند و در نهایت هیچ خریداری پیدا نمی‏شود‪ .‬در آزمایشگاه‪ ،‬سقوط شدید‬ ‫قیمت موقعی رخ می‏دهد که خریداری پیدا نشــود و معامالت کاهش یابد‪ .‬نمودار‬ ‫‪ 9-5‬و ‪ 10-5‬را مالحظه کنید‪ .‬بنابراین حباب پایان یک جریان اســت‪ .‬در بازارهای‬ ‫واقعی افتی کمتر در مقایســه با مطالعات آزمایشگاهی در قیمت‏ها‪ ،‬ترکیدگی حباب‬ ‫تلقی می‏شــود‪ ،‬زیرا بازارهای واقعی برخالف محیط آزمایشگاهی تمام نمی‏شوند و‬ ‫باید به حیات خود ادامه دهند‪ .‬ولی منطق افت شدید در هر دو محیط یکسان است‪.‬به‬ ‫منظور ارائه استدالل بیشتر برای نظریه بازخورد‪ ،‬بخش را با معرفی یک مطالعه جالب‬ ‫توسط باربر و اودِن (‪ )2007‬به پایان می‏بریم‪ .‬آنها به بررسی داده‏های جمع‏آوری‏شده‬ ‫از سرمایه‏گذاران حقیقی و حقوقی پرداختند تا ببینند آیا اطالعات مهم است یا خیر‪.‬‬ ‫اطالعات به دالیل مختلفی مهم اســت؛ که یکی از آنها وجود یادگیری از راه آزمون‬ ‫و خطاســت‪ .‬موقعی که مردم می‏‏خواهند انتخاب کنند که کجا سرمایه‏گذاری کنند‪،‬‬ ‫به یاد می‏آورند که اخبار ســهام را مطالعه‏کنند و سپس انتخاب خود را انجام‏دهند‪.‬‬ ‫سهام‏هایی در اخبار منعکس می‏شوند که قیمت آنها افزایش یافته است‪ .‬این افزایش‬ ‫سبب بازخورد افزایش قیمت می‏شود‪ ،‬و قیمت مجددًا زیاد می‏شود‪ .‬نکته کلیدی در‬ ‫مطالعه افراد مذکور‪ ،‬تفاوت قائل شدن بین فروش و خرید بود‪ .‬هنگام سرمایه‏گذاری‪،‬‬ ‫سرمایه‏گذاران باید از میان هزاران سهم انتخاب کنند‪ ،‬ولی موقع فروختن‪ ،‬تنها سهامی‬ ‫را که قبال ســرمایه‏گذاری کرده‏اند می‏فروشــند؛ که مثال حداکث ِر آن‪ ،‬صد نوع سهام‬ ‫می‏شود‪ .‬بنابراین انتظار می‏رود سرمایه‏گذاران در موقع خرید بیشتر از موقع فروش‬ ‫از اطالعات تاثیر بپذیرند‪ .‬برای سرمایه‏گذاران حقوقی این مورد کمتر مهم است‪ ،‬زیرا‬ ‫آنها می‏توانند فروش خود را در حد محدود انجام دهند‪ .‬به‏طور کلی انتظار می‏رود که‬ ‫سرمایه‏گذاران حقوقی و حرفه‏ای کمتر از اطالعات تاثیر بپذیرند‪ .‬اگر ما انتظار داشته‬ ‫باشیم که خرید از اطالعات اثر می‏پذیرد‪ ،‬ولی فروش نه‪ ،‬در این‏صورت عدم توازن‬ ‫خرید و فروش معیار مناسبی خواهد بود‪ .‬برای یک سهم خاص در یک روز خاص‪،‬‬ ‫این شاخص با فرمول زیر محاسبه می‏شود‪:‬‬

‫تعداد ارزش‏ها ‪ -‬تعداد خریدها‬ ‫تعداد خریدها و فروش‏ها‬

‫= عدم توازن خرید و فروش‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫باربر و اودِن به مطالعه معیارهای (شاخص‏های) مختلف سهام که در اخبار ظاهر‬ ‫می‏شــدند‪ ،‬پرداختند‪ .‬ما در اینجا فقط یک مورد را بررســی می‏کنیم‪ :‬آیا سهام‏هایی‬ ‫که در اخبار روزانه ظاهر می‏شــوند‪ ،‬بازخورد اخبار داوجونز در یک روز مشخص‬ ‫هستند؟ نمودار ‪ 12-5‬نتایج را خالصه می‏کند‪ .‬مشاهده می‏کنیم برای سرمایه‏گذاران‬ ‫خصوصی (حقیقی) شــاخص مذکور‪ ،‬بســته به اینکه آن سهم جزء اخبار باشد یا‬ ‫نه‪ ،‬بسیار باالســت‪ .‬در حالی‏که برای سرمایه‏گذاران حقوقی (نهادی) چنین تفاوتی‬ ‫مشاهده نمی‏شود‪ .‬بنابراین افراد در تصمیم‏گیری برای سرمایه‏گذاری از اخباری که‬ ‫در رابطه با ســهام منتشر می‏شود‪ ،‬تاثیر می‏پذیرند‪ .‬این تاثیر وقتی که ارزش سهامی‬ ‫پایین می‏رود‪ ،‬بیشــتر از حالتی است که آن افزایش پیدا می‏کند‪ .‬این گروه از مردم‬ ‫احتماال ســهام‏هایی را که در اخبار خوب ظاهر شده باشند‪ ،‬برای سرمایه‏گذاری در‬ ‫همان‏ها رقابت می‏کنند‪ ،‬که در فصل بعدی به آن بیشتر پرداخته خواهد شد‪.‬‬ ‫‪338‬‬

‫نمودار ‪ -12-5‬شاخص عدم توازن خرید‪ -‬فروش برای سرمایه‏گذاران مختلف بسته به اینکه آیا آن سهام در‬ ‫اخبار ظاهر شده یا نه‪.‬‬

‫منبع‪ :‬باربر و اودِن (‪)2007‬‬

‫‪ -7-5‬مطالعات بیشرت‬

‫‪ -8-5‬سواالت مروری‬

‫‪ -1‬چرا مردم احتماال بخت‏آزمایی مرکب و عدم اطمینان را دوست ندارند؟‬ ‫‪ -2‬الزبرگ (‪ )1961‬جعبه دیگری را ارائه داد که داخل آن ‪ 90‬مهره بود‪ .‬شــما‬ ‫می‏دانید که ‪ 30‬تا از مهره‏ها قرمز و ‪ 60‬تای دیگر ترکیبی از سیاه و زرد هستند‪ .‬یک‬ ‫مهره به‏طور تصادفی بیرون آورده می‏شود‪ .‬آیا شما ترجیح می‏دهید روی «رنگ قرمز‬ ‫یا زرد» یا روی «رنگ سیاه و زرد» شرط‏بندی کنید؟‬ ‫آیا انتخاب شما سازگار با حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری ذهنی است؟‬ ‫‪ -3‬چرا احتماال برخی افراد که ابهام‏گریز هســتند‪ ،‬تصمیمات خود را به تعویق‬ ‫می‏اندازند؟ چگونه این به تنبلی و مسامحه به دلیل تورش موجود مرتبط می‏شود‪.‬‬ ‫‪ -4‬هیچ تحقیق آزمایشگاهی درباره تورش اصرار در رفتار اقتصادی وجود ندارد‪.‬‬ ‫یکی را طراحی کنید‪ .‬سپس یک آزمایش دیگر درباره قانون اعداد کوچک انجام دهید‪.‬‬

‫‪339‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬یادگیری از اطالعات جدید‬

‫تورسکی و کانمن (‪ )1974‬مقدمه جالبی را در رابطه با روان‏شناسی انتخاب در شرایط‬ ‫عدم اطمینان نوشــته‏اند‪ .‬کامِرِر و ِوبِر (‪ )1992‬بررسی مروری جامع و مانعی در زمینه‬ ‫تحقیقات اقتصادی انجام‏شــده درباره عدم اطمینان و ابهام انجام داده‏اند‪ .‬رابین (‪)1998‬‬ ‫یک مرور خوب از انواع تورش‏ها را که ما بررسی کردیم ارائه داده است‪ .‬اوسکارسون‬ ‫و همــکاران (‪ )2009‬مروری جامع از ادبیات خطای قمار و باورهای دســت داغ ارائه‬ ‫کرده‏اند‪ .‬همچنین مقاله کانمن و تورسکی (‪ )1973‬در این زمینه جالب است‪.‬‬ ‫یکی از تبعات قانون اعداد کوچک و تورش اصرار می‏تواند قضاوت‏های پیش‏داورانه‬ ‫و کلیشه‏ای باشد‪ .‬کتاب براون (‪ )1995‬یک مقدمه خیره‏کننده و تحریک‏کننده با در نظر‬ ‫بیخچندانی و همکاران (‪ )1998‬مقدمه‏ای‬ ‫گرفتن ظرافت‏های مربوطه ارائه داده اســت‪َ .‬‬ ‫بر آبشارهای اطالعاتی ارائه داده‏اند‪ .‬فصل ‪ 6‬از کتاب دایاموند و وارتیاینن (‪ ،)2007‬که‬ ‫نوشته ریچارد فرانک است‪ ،‬یک نقطه شروع مفصل در زمینه بیمه سالمتی است‪ .‬کتاب‬ ‫مــک‏کال (‪ )1996‬ارزش خواندن در این زمینــه را دارد‪ .‬در رابطه با حباب و تغییرات‬ ‫بازار سهام‪ ،‬مطالعه پژوهش خوب کاگینالپ‪ ،‬پورتر و اسمیت (‪ ،)2000‬پورتر و اسمیت‬ ‫(‪ )2003‬و شیلر (‪ )2003‬توصیه می‏شود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪340‬‬

‫‪ -5‬چرا ممکن اســت مردم در برخی موارد بیشتر از اعمال دیگران متاثر شوند‬ ‫(بیش تاثیرپذیری) و در برخی موارد کمتر (کم تاثیرپذیری)؟‬ ‫‪ -6‬دالیلــی را بررســی کنید که چرا تورش اصرار و قانــون اعداد کوچک در‬ ‫مراقبت‏های بهداشتی مسئله‏ساز می‏شود؟‬ ‫‪ -7‬آیا می‏توان به عقاید و نظرات مردم اعتماد کرد؟ چرا مردم به نظرات دوستان‬ ‫بیشتر از کارشناسان اعتماد می‏کنند‪.‬‬ ‫‪ -8‬چگونه می‏توانیم مســائل و مشــکالتی را که به واسطه تورش‏ها در تفسیر‬ ‫اطالعات جدید در مراقبت‏های بهداشتی و مسائل عمومی ایجاد می‏شود‪ ،‬حل کنیم؟‬ ‫‪ -9‬چرا برخی سهامی را که قیمت آن باال می‏رود‪ ،‬می‏خرند؟ پس چه موقع آن‬ ‫را بفروشند؟‬ ‫‪ -10‬چرا ما حباب و ترکیدگی را در بازار مسکن مشاهده می‏کنیم؟‬ ‫‪ -11‬به‏نظر شــما در بازار چه اتفاقی می‏افتد اگر برخی از معامله‏گران‪ ،‬حباب و‬ ‫ترکیدگی آن را در آن بازار تجربه کرده‏اند‪ ،‬ولی برخی نه‪.‬‬ ‫‪ -12‬چگونه می‏توان عدم توازن خرید و فروش را به اثر خوش‏خیالی مربوط کرد؟‬

‫فصل ششم‬ ‫تعامل با دیگران‬

‫‪ -6-1‬مسابقه انتخاب زیبایی‬

‫در این بخش ابتدا چشم‏انداز کوچکی را با ارائه بازی مسابقه انتخاب زیبایی‪ ،‬ارائه‬ ‫می‏دهیم که برای باقی فصل قابل اســتفاده است‪ .‬در بازی ساده انتخاب زیبایی‪ ،‬از‬ ‫افراد به‏طور مستقل خواسته می‏شود که بگویند از میان ‪ 6‬چهره‪ ،‬کدام‏یک زیباترین‬

‫‪341‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫موضوع علم اقتصاد اساسا درباره مبادله و تعامل بین مردم است‪ .‬بخشی از آن‬ ‫تعامــل را می‏توان گفت از طریق بازار انجام می‏شــود ولی در عمده زمان‏ها بازار‬ ‫کفایت نمی‏کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬ضروری اســت بدانیم که چگونه مردم با یکدیگر به‏طور‬ ‫مســتقیم تعامل می‏کنند که موضوع اصلی دو فصل آینده اســت‪ .‬در این فصل بر‬ ‫روی رفتار اســتراتژیک متمرکز می‏شــویم‪ ،‬مفهوم اولیه آن تمرکز روی چگونگی‬ ‫تالش افراد است برای پیش‏بینی آنچه دیگران ممکن است انجام دهند‪ .‬برای مثال‪،‬‬ ‫چه موقع یک معامله‏گر سرمایه‏گذاری خود را با موج‏سواری روی حباب بفروشد‬ ‫و از ترکیدگی و ســقوط شــدید قیمت‏ها به دور ماند؟ برای رسیدن به محل کار‬ ‫خود‪ ،‬کدام مســیر را انتخاب کند که گیر ترافیک و ازدحام خودروها نیفتد؟ و در‬ ‫غذاخوری چه چیزی را برای نهار انتخاب کند؟‬ ‫در تمام این مثال‏ها‪ ،‬برای هر معامله‏گر قبل از اتخاذ هر عملی بهتر این است که‬ ‫آنچه را‪ ،‬که دیگران انجام خواهند داد پیش‏بینی کند چه اینکه آنها دو طرف معامله‬ ‫یا رئیس و مرعوس باشــند‪ .‬در این فصل می‏‏خواهیم بررسی کنیم که آنها چگونه‬ ‫می‏توانند رفتار دیگران را پیش‏بینی کنند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪342‬‬

‫اســت‪ .‬هر کســی که زیباترین چهره از نظر همه را انتخاب کند‪ ،‬مستحق دریافت‬ ‫جایزه می‏شــود‪ .‬جان منیارد کینز می‏گفت که این مسابقه طریقی مفید و مثمر ثمر‬ ‫برای فهم چگونگی رفتار بازارهای سهام است‪ .‬بحث اصلی او این بود که انتخاب‬ ‫زیباترین چهره استراتژی نسبتا ساده‏ای است‪ .‬حالت پیچیده‏تر آن‪ ،‬انتخاب چهره‏ای‬ ‫اســت که فکر کنید اغلب شــرکت‏کننده‏ها آن را انتخاب خواهند کرد‪ .‬این باعث‬ ‫حداکثر شدن شانس برای به دست آوردن جایزه می‏شود‪ .‬بازار سهام نیز شبیه این‬ ‫است؛ به‏دلیل اینکه به جای چهره زیبا‪ ،‬شرکت‏های زیبا جایگزین آن می‏شوند‪ .‬لذا‬ ‫در این حالت ارزش بنیادی یک شرکت در تعیین رفتار قیمت‏‪ ،‬در مقایسه با نظرگاه‬ ‫عمومی نسبت به آن شرکت‪ ،‬مناسبت کمتری پیدا می‏کند‪.‬‬ ‫قصد داریم حالت کمی متفاوت‏تر از بازی مســابقه زیبایی را با جزئیات بیشتر‬ ‫مورد بررسی قرار دهیم‪ .‬برای تشویق به فهم آن‪ ،‬شخصی مثل اِما را تصور کنید که‬ ‫سهامدار شرکت فرضی ‪ Flyme‬است‪ .‬در لحظه‏ای که قیمت سهام افزایش می‏یابد‪،‬‬ ‫که خیلی زیاد هم هســت و باالی ارزش بنیادی قرار دارد‪ ،‬اِما می‏داند که احتماال‬ ‫قیمت از حالت حبابی خارج خواهد شــد و شدیدا تنزل می‏یابد‪ .‬ولی او خواهان‬ ‫نگهداری آن است‪ ،‬زیرا قیمت‏ها باال می‏روند‪ .‬تصمیمی که او باید بگیرد این است‬ ‫که با توجه به شرایط فوق برای چه مدتی آن را نگهدارد و بعد بفروشد؟‬ ‫چیزی که احتماال او انجام خواهد داد‪ ،‬دنبال کردن مسیر قیمت است‪ ،‬که ببیند‬ ‫چه اتفاقی می‏افتد‪ .‬و این عمل او داستان را چندان آسان نمی‏کند‪ .‬بنابراین به جای‬ ‫اینکه فرض کنیم که او امروز تصمیم بگیرد چه موقع ســهامش را بفروشد‪ ،‬بیایید‬ ‫فــرض کنیم او نمی‏تواند ذهنیاتش را تغییر دهد‪ .‬او می‏تواند تصمیم بگیرد ســهام‬ ‫خــود را در هر زمانی بین امروز (روز صفر) و ‪ 100‬روز بعد به فروش برســاند‪.‬‬ ‫تصور کنید تمام آنهایی که در شــرکت ‪ Flyme‬سهام دارند‪ ،‬مجبور به اتخاذ چنین‬ ‫تصمیمی (فروش ســهام) هستند‪ .‬زمان بهینه فروش چه موقعی است؟ کلمه «آن»‬ ‫در نقل قول اول فصل‪ ،‬عبارتســت از «سرمایه‏گذاری در بازار سهام»‪ .‬کینز توضیح‬ ‫می‏دهد که معامله‏گــران الزم دارند «نه خیلی زود و نه خیلی دور» عمل کنند‪ .‬که‬ ‫این را در فصل قبل در بررســی حباب و ترکیدگی آن دیدیم‪ .‬نکته مهم این است‬ ‫که آنچه باعث «نه خیلی زود» و «نه خیلی دیر» می‏شــود‪ ،‬به دیگران بستگی دارد‪.‬‬

‫‪ -1-1-6‬اسرتاتژی و تعادل نش‬

‫چیزی که بیشتر درباره آن در این فصل صحبت می‏کنیم‪ ،‬استراتژی است‪ .‬از فصل‬ ‫‪ 1‬به یاد بیاورید‪ ،‬اســتراتژی عبارتســت از برنامه یک فرد برای اینکه در آینده چه‬ ‫چیزی را انتخاب کند‪ .‬در مســابقه ســاده انتخاب زیبایی‪ ،‬استراتژی اِما عبارتست‬ ‫از اینکه چه چهره‏ای را انتخاب کند‪ .‬در مســابقه انتخاب زیبایی ‪ ،P‬اســتراتژی اِما‬ ‫عبارتست از اینکه چقدر تاخیر کند‪ .‬برای مثال‪ ،‬در مسابقه زیبایی از نوع ‪ 0/5‬با ‪n‬‬ ‫سرمایه‏گذار‪ ،‬می‏توان پیامد اِما را به‏صورت زیر نوشت‪:‬‬ ‫‪s1 + s2 + ... + s n‬‬ ‫)‬ ‫‪n‬‬

‫( × ‪u E (s E ,s − E ) = 100 − s E − 0 / 5‬‬

‫که در آن ‪ SE‬اســتراتژی اِما و ‪ S- E‬استراتژی دیگران است‪ .‬اگر او بتواند عددی‬ ‫را که نزدیک‏ترین به ‪ 0/5‬برابر میانگین عدد انتخابی دیگران اســت‪ ،‬انتخاب کند‪،‬‬

‫‪343‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫زیرا زمان بهینه فروش بســتگی به این دارد که دیگران چه مدت زمان در فروش‬ ‫تاخیر کرده‏اند‪ .‬یک راه‏حل ساده برای فائق آمدن بر این مشکل این است که فرض‬ ‫کنیم زمان بهینه فروش بســتگی به متوســط تعداد ‪ D‬روز که دیگر سرمایه‏گذاران‬ ‫برای تاخیر انتخاب کرده‏اند‪ ،‬دارد‪.‬‬ ‫و ایــن همان چیزی اســت که در مســابقه زیبایی نــوع ‪ P‬رخ می‏دهد‪ ،‬که از‬ ‫آزمودنی‏ها هرکه عددی نزدیک به ‪ P‬برابر متوســط اعداد انتخابی دیگران انتخاب‬ ‫کند‪ ،‬برنده می‏شــود‪ .‬اگر ‪ P‬کوچک‏تر از یک انتخاب شود‪ ،‬معنی زیادی دارد‪ .‬زیرا‬ ‫در این حالت برای اِما بهتر اســت که از مقدار متوسط تاخیر دیگران‪ ،‬تاخیر داشته‬ ‫باشــد‪ .‬و بنابراین باید قبل‏تر از همه فروش را انجام دهد‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر متوسط‬ ‫تاخیر معامله‏گران ‪ 30‬روز و ‪ P=0/67‬باشــد‪ ،‬آنگاه مقدار زمان بهینه تاخیر برای او‬ ‫‪ 20‬روز خواهد بود‪ .‬و این دلیلی اســت که چرا اِما نباید زودتر فروش انجام دهد‬ ‫تــا از افزایش قیمت بی‏نصیب نماند و همچنین به ترکیدگی حباب برخورد نکند‪.‬‬ ‫بــرای فهم اینکه چرا باید اِما چنین بازی را انجام دهد (با فرض اینکه او نمی‏داند‬ ‫دیگران چه کار می‏کنند) احتیاج به یک سری مفاهیم پایه از نظریه بازی داریم‪.‬‬

‫برنده شــده و پیامدی معادل ‪ 100‬واحد را به‏دســت می‏آورد‪ .‬یکی از مفاهیم پایه‬ ‫در نظریه بازی‪ ،‬اســتراتژی مغلوب است‪ .‬برای توضیح آن بازی‪ ،‬مسابه زیبایی از‬ ‫نــوع ‪ 0/5‬را در نظر بگیرید‪ .‬طبق آن ســرمایه‏گذاران می‏توانند حداکثر ‪ 100‬روز‬ ‫تاخیر داشته باشند‪ .‬بنابراین حداکثر متوسط تاخیر ‪ 100‬روز خواهد بود‪ .‬طبق این‪،‬‬ ‫حداکثر مقدار تاخیر بهینه می‏تواند ‪ 0/5)100(=50‬روز باشد‪ .‬با دانستن این آیا اِما‬ ‫می‏تواند بیشــتر از ‪ 50‬روز تاخیر داشته باشــد؟ خیر‪ .‬تاخیر ‪ 50‬روز بهتر از تاخیر‬ ‫‪ 52 ،51‬و بیشتر است‪.‬‬ ‫این به مفهوم این نیســت که ضرورتا او باید ‪ 50‬روز تاخیر داشته باشد‪ ،‬بلکه‬ ‫غیر عقالیی است که بیشتر از آن تاخیر داشته باشد‪ .‬زیرا استراتژی انتخاب ‪ 50‬روز‬ ‫تاخیر‪ ،‬بر تمام استراتژی‏های تاخیر بیشتر از ‪ 50‬روز غالب است‪.‬‬ ‫به عبارت کلی‏تر‪ ،‬می‏گوییم برای اِما استراتژی ‪ L‬غالب بر استراتژی ‪ j‬است‪ ،‬اگر‬ ‫او همیشه از انتخاب ‪ L‬پیامد بیشتری در مقایسه با ‪ j‬به‏دست آورد؛ یعنی‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪344‬‬

‫) ‪u E (l,s − E ) > u E ( j,s − E‬‬ ‫‪∀s − E‬‬ ‫ ‬ ‫پیش‏بینی این است که بازیکن نباید استراتژی مغلوب را انتخاب کند‪ .‬به طریق‬ ‫شــهودی به این معنی اســت که چون استراتژی ‪ L‬پیامد بیشــتر از استراتژی ‪ j‬را‬ ‫تضمین می‏کند‪ ،‬چرا ‪ j‬انتخاب می‏شود؟‬ ‫حال فرض کنید اِما بر این باور باشــد که هیچ‏کس دیگر استراتژی مغلوب را‬ ‫بازی نمی‏کند‪ .‬برای مثال او نمی‏تواند انتظار داشته باشد که هیچ‏کس دیگر بیشتر از‬ ‫‪ 50‬روز تاخیر داشته باشد‪ .‬اگر هیچ‏کس دیگر بیشتر از ‪ 50‬روز تاخیر نداشته باشد‪،‬‬ ‫در این‏صورت تعداد روزهای تاخیر بهینه بیشتر از ‪ 0/5×50=25‬روز نخواهد بود؛‬ ‫یعنی تاخیر ‪ 25‬روز بهتر از تاخیر بیشتر از ‪ 25‬روز است‪ .‬می‏توان گفت استراتژی‬ ‫تاخیر بیش از ‪ 25‬روز اســتراتژی مغلوب قدم اول استراتژی تاخیر ‪ 25‬روز است‪.‬‬ ‫یک قدم وجود دارد که اِما نیاز دارد از طریق آن استدالل کند و به این نتیجه برسد‪.‬‬ ‫ولــی چرا آنجا متوقف می‏کند؟ اگر اِما بر این باور باشــد که کســی وجود ندارد‬ ‫که اســتراتژی یک قدم مغلوب را بازی نکند و بیــش از ‪ 25‬روز تاخیر نکند‪ ،‬در‬ ‫این‏صورت تاخیر بیشتر از ‪ 12/5‬روز بی‏معنی خواهد بود‪ .‬استراتژی تاخیر بیش از‬ ‫‪ 12/5‬روز استراتژی مغلوب قدم دوم استراتژی تاخیر ‪ 12/5‬روز است‪.‬‬

‫به‏طور کلی می‏گوییم برای اِما استراتژی ‪ j‬استراتژی مغلوب قدم اول ‪ l‬است‪،‬اگر‬ ‫او همیشــه‪ ،‬تا مادامی‏که دیگران اســتراتژی مغلوب بازی نکنند‪ ،‬پیامد بیشــتر از‬ ‫انتخاب ‪ l‬در مقایسه با ‪ j‬به دست می‏آورد‪ ،‬یعنی‪:‬‬ ‫) ‪u E (l,s − E ) > u E ( j,s − E‬‬ ‫‪∀s − E‬‬ ‫ ‬

‫ ‬

‫) ‪u i (si ,s − i ) ≥ u i ( j,s − i‬‬

‫برای هر بازیکن ‪ i‬و هر اســتراتژی ‪ .j‬در اینجا یک استراتژی مغلوب نمی‏تواند‬ ‫تعادل نش باشد‪ ،‬لذا تنها یک استراتژی است که بعد از حذف پیاپی استراتژی‏های‬ ‫مغلوب باقی می‏ماند و آن تعادل نش است‪ .‬در مثال مسابقه زیبایی از نوع ‪ ،0/5‬تنها‬ ‫تعادل نش این است که هیچ‏کس تاخیر نکند و فروش خود را به تاخیر نیندازد‪.‬‬ ‫در بازی مســابقه زیبایی از نوع ‪ ،0/5‬تنها یک اســتراتژی بعد از حذف پیاپی‬ ‫اســتراتژی‏های مغلوب باقی می‏ماند‪ .‬بنابراین یک پیش‏‏بینی ساده و جالب به‏دست‬ ‫ع حذف‬ ‫می‏آید‪ .‬متاسفانه همیشه همه چیز به این خوبی پیش نمی‏رود‪ .‬بعضی مواق ‏‬ ‫پیاپی استراتژی‏های کامال مغلوب به بیراهه می‏رود و ما با تعادل‏های نش چند‏تایی‬ ‫مواجــه می‏شــویم‪ .‬در فصول قبلی با برخــی از اینها مواجه شــدیم‪ .‬مثال درباره‬ ‫عالمت‏دهی دو تعامل شــهودی و غیر شهودی را داشــتیم‪ .‬به عنوان مثالی دیگر‪،‬‬

‫‪345‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫برای تمام ‪S-E‬هایی که هیچ بازیکنی دیگر استراتژی مغلوب انتخاب نمی‏کند‪،‬‬ ‫اســتراتژی‏های دو قدم‪ ،‬ســه قدم مغلوب نیز به نحو مشــابهی تعریف می‏شوند‪.‬‬ ‫پرداختن به اســتراتژی بازیکنان به این طریق‪ ،‬اصطالحا حذف پیاپی اســتراتژی‬ ‫مغلوب نامیده می‏شــود‪ .‬منطقی وجــود دارد که می‏گوید بازیکنان باید همیشــه‬ ‫اســتراتژی‏هایی را که بعد از حذف پیاپی اســتراتژی‏های مغلــوب باقی می‏مانند‬ ‫انتخاب کنند‪ .‬کدام اســتراتژی در بازی مســابقه زیبایی از نوع ‪ ،0/5‬بعد از حذف‬ ‫پیاپی استراتژی مغلوب باقی می‏ماند؟ تنها یک استراتژی باقی می‏ماند و آن تاخیر‬ ‫صفر روز است‪ .‬بنابراین یک پیش‏بینی مشخص از آنچه در این بازی اتفاق می‏افتد‪،‬‬ ‫وجود دارد‪.‬‬ ‫این پیش‏بینی مثالی از یک تعادل نش نیز هســت‪ .‬به یاد آورید‪ ،‬یک تعال نش‬ ‫لیستی از استراتژی‏های ‪ sn,…,s2,s1‬برای هر بازیکن بود‪ ،‬به‏طوری که هیچ بازیکنی‬ ‫با تغییر استراتژی‪ ،‬وضع بهتری (پیامد بیشتری) کسب نمی‏کند؛ یعنی‪:‬‬

‫بازی مســابقه زیبایی از نوع ‪ 1/5‬را در نظر بگیرید‪ ،‬که برای هر بازیکنی بهینه آن‬ ‫است که عددی ‪ 1/5‬برابر میانگین اعداد انتخابی بازیکنان را انتخاب کند‪ .‬اگر همه‬ ‫عدد صفر را انتخاب کنند‪ ،‬برای اِما انتخاب کدام عدد بهینه است؟‬ ‫بهترین عدد صفر اســت‪ .‬زیرا ‪ ،0=1/5×0‬یعنــی دقیقا در روز بهینه قرار دارد‪.‬‬ ‫اگــر دیگران ‪ 100‬را انتخاب کنند‪ ،‬اِما چه عددی را انتخاب کند؟ بهترین انتخاب‪،‬‬ ‫انتخاب عدد ‪ 100‬اســت‪ .‬زیرا آن عدد نزدیک‏ترین عددی اســت که او می‏تواند‬ ‫انتخاب کند که به تاخیر بهینه ‪ 150‬روز نزدیک‏تر شود‪« .‬هر کس صفر روز تاخیر‬ ‫دارد»‪« ،‬هر کس ‪ 100‬روز به تاخیر می‏اندازد» هر دو تعادل نش هســتند و در این‬ ‫بازی هیچ استراتژی مغلوبی وجود ندارد‪.‬اگر در بازی چند تعادل نش وجود داشته‬ ‫باشــد‪ ،‬پیش‏بینی دقیقی از بازی ارائه نمی‏شود‪ .‬ولی با این حال باز یک پیش‏بینی‬ ‫داریم که بهتر از هیچ است‪ .‬سوالی که طرح می‏شود این است که‪ :‬آیا تعادل نش و‬ ‫حذف پیاپی استراتژی‏های مغلوب‪ ،‬پیش‏بینی خوبی را ارائه می‏دهند؟‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪346‬‬

‫‪ -2-1-6‬انتخاب و یادگیری از بازی مسابقه انتخاب زیبایی‬

‫خالصه‪ :‬در مســابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ ،p‬وقتی ‪ p< 1‬باشد‪ ،‬تعادل نش برای‬ ‫هر بازیکنی این اســت که صفر را انتخاب کند‪ .‬اگر ‪ p >1‬باشد‪ ،‬هر کس می‏تواند‬ ‫صفر یا ‪ 100‬را انتخاب کند‪ .‬آیا واقعا افراد در عمل چنین انتخاب می‏کنند؟ نمودار‬ ‫‪ 1-6‬داده‏های مطالعه‏شده نا ِگل (‪ )1995‬را خالصه می‏کند‪ .‬نمودار نشان می‏دهد که‬ ‫چه تعداد از آزمودنی‏ها در بازی انتخاب زیبایی از نوع ‪ ،p‬چه اعدادی را در اولین‬ ‫دور بازی انتخاب می‏کنند‪ .‬چند چیز از این داده‏ها آشــکار می‏شود‪ .‬از یک طرف‬ ‫یک آشفتگی مشاهده می‏شود‪ .‬زیرا ناهمگنی زیاد از آنچه آزمودنی‏ها انجام داده‏اند‪،‬‬ ‫دیده می‏شــود و تعداد کمی از افراد اســتراتژی تعادل نش را انتخاب کرده‏اند‪ .‬از‬ ‫طرف دیگر‪ ،‬نقاط اوجی وجود دارند که با تغییر ‪ p‬تغییر می‏کنند‪ .‬پس افراد تعادل‬ ‫نــش را انتخاب نمی‏کنند‪ ،‬بلکه ظاهرا بــه طریق منظم به محرک‏هایی که در بازی‬ ‫است‪ ،‬پاسخ می‏دهند‪.‬‬ ‫چرا تعادل نش در پیش‏بینی نتیجه این بازی‪ ،‬بد ظاهر شده است؟‬ ‫اولین چیزی که احتیاج به انجام آن داریم‪ ،‬این است که ببینیم آیا افراد استراتژی‬

‫‪347‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫مغلوب را انتخاب کرده‏اند یا خیر؟ افرادی را که هرگز استراتژی مغلوب را انتخاب‬ ‫نکرده‏اند‪ ،‬ولی ممکن است استراتژی مغلوب قدم اول را انتخاب کنند «نوع ‪»D-0‬‬ ‫نام‏گذاری می‏کنیم‪ .‬به طریق مشابهی بعضی از افراد را نوع ‪ D-k‬نام‏گذاری می‏کنیم‪،‬‬ ‫اگر آنها هرگز استراتژی مغلوب قدم ‪ K‬را انتخاب نکرده باشند‪ ،‬ولی ممکن است‬ ‫استراتژی مغلوب قدم ‪ k+1‬را انتخاب کنند‪ .‬با نگاهی به نمودار ‪ 1-6‬می‏توان به این‬ ‫نتیجه رسید که هر نوع فوق‪ ،‬چند نفر از آزمودنی‏ها را به خود اختصاص می‏دهد‪.‬‬ ‫در کار مطالعاتــی هو‪ ،‬کامِرِر‪ِ ،‬وی ِگلت (‪ )1998‬همین موضوع با طریقه منظم‏تر و با‬ ‫چهار مسابقه مختلف انتخاب زیبایی انجام شد‪.‬‬ ‫نتایج آنها در جدول ‪ 1-6‬خالصه شده‪ ،‬که در آن حد پایین نسبت آزمودنی‏ها‬ ‫در هر نوع قرار داده شده است‪ .‬نسبت آزمودنی‏های هر نوع‪ ،‬به این دلیل حد پایین‬ ‫قرار داده شده که ممکن است افرادی درک نکرده باشند استراتژی‏ای مغلوب است‬ ‫و در نتیجه آن را انتخاب نکرده و این انتخاب نکردن دلیل تصادفی داشته باشد ‪-‬نه‬ ‫اینکه آنها می‏دانسته‏اند که آن مغلوب است و انتخاب نکرده‏اند‪.‬‬ ‫نتایج جدول ‪ 1-6‬به‏طور وسیعی سازگار با آنچه در بسیاری از بازی‏های دیگر‬ ‫مشاهده می‏شود‪ ،‬است‪.‬‬ ‫افراد نسبتا کمتری استراتژی مغلوب را انتخاب می‏کنند اما اغلب مردم تنها با یک‪،‬‬ ‫دو‪ ،‬یا سه قدم تجربه کردن حذف پیاپی استراتژی مغلوب‪ ،‬استراتژی مغلوب را انتخاب‬ ‫نمی‏کنند‪ .‬گفتن اینکه مردم استراتژی مغلوب یا استراتژی مغلوب قابل حذف به روش‬ ‫پیاپــی را انتخاب نمی‏کنند‪ ،‬قدرتی به ما می‏دهد کــه پیش‏بینی کنیم آنها چه انتخاب‬ ‫خواهند کرد‪ .‬ولی با گذشت زمان به چیزهایی بیشتر از این احتیاج پیدا می‏کنیم تا بدانیم‬ ‫انتخاب‏های مردم چگونه است (روش تحقیق ‪ 1-6‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫به عنوان مثال نمودار ‪ 1-6‬را نگاه کنید‪ .‬توجیه‏پذیر است که چرا افراد کمتری‬ ‫عــدد بیــش از ‪ 50‬را در حالت ‪ P=0/5‬یــا ‪ 0/667‬انتخاب می‏کننــد یا چرا افراد‬ ‫کمتری اعداد کمتر از ‪ 50‬را وقتی که ‪ P=1/33‬است را انتخاب می‏کنند‪ .‬ولی هنوز‬ ‫توجیهی برای اعدادی که افراد انتخاب کرده‏اند‪ ،‬نداریم‪ .‬طبیعتا این امر جای بحث‬ ‫دارد‪ .‬زیرا تمرکز روی اســتراتژی مغلوب‪ ،‬تمرکز روی آن است که مردم چیزی را‬ ‫انتخاب نخواهند کرد؛ نه آنکه چه چیزی را انتخاب خواهند کرد‪.‬‬

‫نمودار ‪ -1-6‬انتخاب‏هایی که آزمودنی‏ها در بازی انتخاب زیبایی از نوع ‪ P‬انجام داده‏اند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪348‬‬

‫منبع‪ :‬ناگِل (‪)1995‬‬

‫موضوع بعدی که بررســی می‏شود‪ ،‬این است که اگر یک بازی یکسان دو‪ ،‬سه‬ ‫و چهار مرتبه انجام شــود‪ ،‬چه اتفاقی می‏افتد (انتخاب‏ها چگونه تغییری می‏کند)‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 2-6‬نشان می‏دهد که در مطالعه نا ِگل چه اتفاقی افتاده است‪.‬‬ ‫جدول ‪ 1-6‬نسبت آزمودنی‏ها در هر نوع در چهار دور مسابقه انتخاب زیبایی از نوع‬ ‫بازی‬

‫‪p‬‬

‫نوع‬

‫‪D-3‬‬

‫‪D-4‬‬

‫آنهایی که استراتژی مغلوب را بازی کرده‏اند‬

‫‪D-0‬‬

‫‪D-1‬‬

‫‪D-2‬‬

‫‪٪12/35‬‬

‫‪٪42/6‬‬

‫‪P=1/3‬‬

‫‪٪51/7‬‬

‫‪٪36/4‬‬

‫‪٪36/1‬‬

‫‪٪11/8‬‬

‫‪P=1/1‬‬

‫‪٪4/3‬‬

‫‪٪3/2‬‬

‫‪٪5/1‬‬

‫‪٪9/8‬‬

‫‪٪63/4‬‬

‫‪P=0/9‬‬

‫‪٪4/4‬‬

‫‪٪2/6‬‬

‫‪٪8/4‬‬

‫‪٪6/2‬‬

‫‪٪12/5‬‬

‫‪٪16/5‬‬

‫‪P=0/7‬‬

‫‪٪15‬‬

‫‪٪23/2‬‬

‫‪٪18/9‬‬

‫‪٪12/5‬‬

‫‪٪13/9‬‬

‫منبع‪ :‬هو و همکاران (‪)1998‬‬

‫‪349‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫واضح اســت که روند رو به پایین از متوســط تعداد افرادی که استراتژی مغلوب‬ ‫انتخاب کرده‏اند‪ ،‬مشاهده می‏شود‪ .‬این بدین معنی است که آزمودنی‏ها از تجارب خود‬ ‫استفاده می‏کنند و رفتارشان به سمت تعادل نش همگرا می‏شود‪ .‬بنابراین تعادل نش یک‬ ‫پیش‏بینی‏کننده خوب اســت‪ ،‬اگر مردم تجربه الزم از انجام بازی را داشته باشند‪ .‬برای‬ ‫تاکید بر جالب توجه بــودن این یافته‪ ،‬نمودار ‪ 2-6‬داده‏های مطالعه وبر (‪ )2003‬را که‬ ‫حاصل بدون بازخورد انتخاب‏هاست‪ ،‬به آن داده‏ها اضافه شده‏اند‪ .‬در مطالعه ناگل بعد‬ ‫از هر دوره و قبل از شروع دوره جدید به آزمودنی‏ها عدد برنده دوره انجام‏شده اعالم‬ ‫می‏شد (بازخورد داده می‏شود)‪ .‬بنابراین افرادی که اعداد پرت گفته بودند‪ ،‬در دوره‏های‬ ‫بعدی تصحیح شــده و به سمت تعادل نش حرکت می‏کردند‪ .‬در مطالعه وبر (‪)2003‬‬ ‫چنین بازخوردی وجود نداشت‪ .‬لذا آزمودنی‏ها نمی‏دانستند عددی را که گفته‏اند چقدر‬ ‫پرت است‪ .‬با همه این احوال‪ ،‬در اینجا نیز اعداد انتخابی با گذشت زمان و کسب تجربه‬ ‫کاهش و به سمت تعادل نش همگرا می‏شد‪.‬‬ ‫بحث مســابقه انتخاب زیبایی کمک می‏کند انگیزه داشته باشیم که بر سه موضوع‬ ‫کلیدی در این فصل متمرکز شویم‪ .‬ابتدا اینکه‪ ،‬وقتی افراد اولین بار وارد بازی می‏شوند‪،‬‬ ‫چه کار می‏کنند؟ مثل بازی مسابقه انتخاب زیبایی‪ .‬چگونه می‏توانیم داده‏های نموداری‬ ‫‪ 1-6‬را توجیه کنیم‪ .‬دوم اینکه‪ ،‬چگونه افراد وقتی یک بازی را چند بار انجام می‏دهند‪،‬‬

‫یاد می‏گیرند‪ .‬چگونه می‏توانیم داده‏های نمودار ‪ 2-6‬را توجیه کنیم‪ .‬سوم اینکه‪ ،‬تعادل‬ ‫نش چقدر مناسبت دارد‪ ،‬باالخص در موقعیت‏های که در آن چندین تعادل نش وجود‬ ‫دارد‪ .‬هنگامی‏که سه موضوع فوق را بررسی کردیم‪ ،‬تصویری به‏دست می‏آوریم که نشان‬ ‫می‏دهد افراد در موقعیت‏های استراتژیک چگونه رفتار می‏کنند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -2-6‬میانگین اعداد انتخاب‏شــده در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ ،P‬برای چهار زمان متوالی و‬ ‫برای هر جلسه آزمایش‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪350‬‬

‫منبع‪ :‬ناگِل (‪ )1995‬و وبر (‪.)2003‬‬

‫‪ -2-6‬انجام بازی در بار اول‬

‫بحث را با بررســی نحوه مدل‏سازی چگونگی انجام بازی توسط مردم در بار اول‪،‬‬ ‫آغاز خواهیم کرد‪ .‬نقطه شــروع مفید برای انجام آن‪ ،‬نقطه‏ای اســت که آن را تفکر‬ ‫سطح‪ -K‬می‏نامند‪.‬‬

‫‪ -1-2-6‬تفکر سطح‪K‬‬

‫‪351‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫ایده اصلی در پشت تفکر سطح‪ ،-K‬این است که فردی مثل اِما انتظاری (حدسی)‬ ‫را درباره اینکه دیگران چه انجام خواهند داد‪ ،‬شــکل می‏دهد و تالش می‏کند یک‬ ‫قدم از آنها جلوتر بیفتد‪ .‬بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ P‬به این علت جالب و‬ ‫کاربردی است که‪ :‬فرض می‏شود که اِما انتظاری را در رابطه با مقدار میانگین تاخیر‬ ‫دیگران شکل می‏دهد‪ .‬سپس آن مقدار انتظاری خود را در ‪ P‬ضرب و عدد انتخابی‬ ‫را حدس می‏زند‪ .‬به‏عنوان مثال‪ ،‬اگر او انتظار داشــته باشــد که متوســط عددهای‬ ‫انتخابی ‪ 50‬خواهد شــد‪ ،‬در این‏صورت عدد حدســی او برای انتخاب‪50× P ،‬‬ ‫خواهد بود‪ .‬اگر او انتظار داشته باشد که میانگین اعداد انتخابی ‪ 50× P‬باشد‪ ،‬عدد‬ ‫حدسی او برای انتخاب‪ 50× P2 ،‬خواهد بود‪.‬‬ ‫در یک مدل عمومی تفکر ســطح‪ ،-K‬با افرادی از نوع ‪ L-0‬شروع می‏کنیم که‬ ‫فرض می‏شود انتخاب خود را بدون تفکر زیاد درباره اینکه دیگران چه کار خواهند‬ ‫کرد‪ ،‬انجام می‏دهند‪ .‬در همین راســتا فردی مثل اِما را از نوع ‪ L-1‬می‏گوییم‪ ،‬اگر او‬ ‫فکر کند که دیگران افرادی از نوع ‪ L-0‬هســتند و پیامد خود را با این باور حداکثر‬ ‫کند‪ .‬می‏گوییم او فردی از نوع ‪ k-L‬اســت‪ ،‬اگر فکر کند که تمام افراد دیگر از نوع‬ ‫‪ L-k-1‬بوده و پیامد خود را با توجه به این باور حداکثر کند‪.‬‬ ‫افراد نوع ‪ L-0‬تعیین‏کننده هستند‪ .‬زیرا آنها تعیین می‏کنند که افراد نوع ‪ L-1‬چه‬ ‫انجام خواهند داد و افراد نوع ‪ L-1‬تعیین می‏کنند که افراد نوع ‪ L-2‬چه خواهند کرد‬ ‫و الی آخر‪ .‬متاسفانه قاعده ساده برای تعیین اینکه افراد نوع ‪ L-0‬چه انجام خواهند‬ ‫داد‪ ،‬وجــود نــدارد‪ .‬دو امکان وجود دارد‪ :‬افراد نــوع ‪ L-0‬به‏طور تصادفی انتخاب‬ ‫می‏کنند که چه چیزی را انتخاب کنند‪ .‬زیرا ممکن است آنها سردرگم باشند‪ ،‬بازی‬ ‫را خوب درک نکرده باشند‪ ،‬یا عالقه‏مند نباشند‪ .‬یا یک فرد نوع ‪ L-0‬استراتژی خود‬ ‫را به طریقی که آن برجسته یا کانونی باشد‪ ،‬مثل تعادل نش‪ ،‬انتخاب می‏کند‪.‬‬ ‫در هیچ‏کدام از آن انتخاب‏ها فرد نوع ‪ L-0‬انتخاب دیگران را وارد محاسبات انتخاب‬ ‫نمی‏کند‪ .‬خواهیم دید با اعمال فروض مختلف روی رفتار افراد نوع ‪ L-0‬می‏توان نتایج‬ ‫مختلفی درباره اینکه دیگران چه انجام خواهند داد‪ ،‬گرفت‪ .‬برای نشان دادن این می‏توان‬ ‫بازی مسابقه تعیین زیبایی را با کمک گرفتن از جدول ‪ 2-6‬در نظر گرفت‪.‬‬ ‫اگــر افراد نوع ‪ L-0‬انتخــاب تصادفی انجام دهند‪ ،‬به‏طور متوســط آنها ‪ 50‬را‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪352‬‬

‫انتخــاب می‏کنند‪ .‬این بدین معنی اســت که اگر اِما از نوع ‪ L-1‬باشــد‪ 50× P ،‬را‬ ‫انتخاب می‏کند و اگر از نوع ‪ L-2‬باشــد‪ 250 × P ،‬را انتخاب می‏کند؛ که معادل ‪25‬‬ ‫و ‪ 12/5‬در بازی مسابقه تعیین زیبایی از نوع ‪ 0/5‬است‪ .‬در مقابل فرض کنید افراد‬ ‫نوع ‪ L-0‬تعادل نش ‪ 100 ،0‬را انتخاب کنند‪ .‬دلیل انتخاب آنها این است که مثال به‬ ‫کالس درس نظریه بازی رفته‏اند یا به آنها گفته شده که اینها تعادل نش هستند‪ .‬در‬ ‫این‏صورت‪ ،‬اِما باید تعادل نش را انتخاب کند و پیش‏بینی خیلی متفاوتی را به‏دست‬ ‫می‏آوریم‪ .‬آشــکارا احتیاج به این تفکر وجود دارد که بیندیشیم افراد نوع ‪ L-0‬چه‬ ‫انتخاب خواهند کرد‪ .‬موقعیت‏های مختلف‪ ،‬طرق مختلف انتخاب از ســوی آنها را‬ ‫ممکن می‏سازد‪ .‬با انجام این کار‪ ،‬ما طریقه ساده برای پیش‏بینی آنچه را مردم انجام‬ ‫خواهند داد پیدا می‏کنیم‪ .‬آیا این پیش‏بینی‏ها خوب هســتند؟ شــاید تا به حال به‬ ‫برآمدگی‏های نمودار ‪ 1-6‬در ‪ 33/33 ،12/5‬و ‪ 66/67‬توجه کرده باشید‪ .‬اینها نشان‬ ‫می‏دهند که ما در مســیر درستی هستیم‪ .‬مطالعه کوســتا‪-‬گومز و کرافورد (‪)2006‬‬ ‫آزمون دقیق‏تری را مهیا می‏کند‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬هشتادوهشت نفر‪ 16 ،‬بازی دو نفره‬ ‫حدس عدد‪ ،‬مشابه بازی مسابقه تعیین زیبایی‪ ،‬را انجام دادند‪ 16 .‬بازی انتخاب شده‬ ‫بود تا تالش شــود به چگونگی استدالل آزمودنی‏ها پی برده شود‪ ،‬که از آن طریق‬ ‫بتوان آنها را به‏صورت افراد نوع ‪ L-k‬و ‪ D-k‬تقســیم‏بندی کرد‪ ،‬که کدام‏یک از آن‬ ‫افراد تعادل نش را انتخاب می‏کنند و کدام‏یک انتخاب پیچیده‏ای دارند‪ .‬نمودار ‪3-6‬‬ ‫نتایج اصلی را خالصه می‏کند‪ .‬مشاهده می‏کنیم که تعداد زیادی از افراد مورد آزمایش‬ ‫به نحو بهتر‏ی از نوع ‪ L-1‬و ‪ L-2‬طبقه‏بندی شــده‏اند‪ .‬بنابراین‪ ،‬به نظر می‏رســد تفکر‬ ‫سطح ‪ K‬به نحو خوبی دربرگیرنده آنچه مردم انجام می‏دهند است‪ .‬در مقابل‪ ،‬هیچ‏کسی‬ ‫به‏خوبی به عنوان فرد نوع ‪ D-1‬و ‪ D-2‬طبقه‏بندی نشده است‪ .‬این نتیجه‏گیری ناسازگار‬ ‫با آنچه در بخش‪ 2-1-6‬درباره استراتژی‏های مغلوب گفتیم‪ ،‬نیست‪ .‬زیرا کسی که تفکر‬ ‫سطح ‪ k‬را دارد‪ ،‬هرگز استراتژی مغلوب را انتخاب نمی‏‏کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬گفتن اینکه اغلب‬ ‫افراد اســتراتژی‏های مغلوب را انتخاب نمی‏‏کنند‪ ،‬حرف صحیحی است‪ .‬بنابراین‪ ،‬یک‬ ‫پیش‏بینی دقیق‏تر از آنچه افراد انجام خواهند داد داریم‪ .‬قبال زیاد این سوال را پرسیدیم‬ ‫که یک پیش‏بینی خوب چگونه است‪ .‬برای پاسخ به این سؤال‪ ،‬احتیاج به تشریح پیچیده‬ ‫بودن انتخاب بعضی از بازیکنانی داریم که انتخابی غیر از تعادل نش دارند‪.‬‬

‫جدول ‪ 2-6‬تفکر سطح ‪ k‬در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ ،p‬اگر افراد نوع ‪ L-0‬انتخاب تصادفی را در‬ ‫مقایسه با انتخاب تعادل نش انجام دهند‪.‬‬ ‫نوع‬

‫افراد نوع ‪ L-0‬به‏طور تصادفی انتخاب می‏کنند‬

‫افراد نوع ‪ L-0‬تعادل نش انتخاب می‏کند‬

‫‪p=0/5‬‬

‫‪p=0/67‬‬

‫‪p=1/33‬‬

‫‪p=0/5‬‬

‫‪p=0/67‬‬

‫‪p=1/33‬‬

‫‪L-0‬‬

‫‪50‬‬

‫‪50‬‬

‫‪50‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪100‬‬

‫‪L-1‬‬

‫‪25‬‬

‫‪33/5‬‬

‫‪66/5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪100‬‬

‫‪L-2‬‬

‫‪12/5‬‬

‫‪22/45‬‬

‫‪88/44‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪100‬‬

‫‪L-3‬‬

‫‪6/25‬‬

‫‪15/03‬‬

‫‪100‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪100‬‬

‫نمودار ‪ -3-6‬طبقه‏بندی آزمودنی‏ها برحســب نوع‪ ،‬بعد از اینکه آنهــا ‪ 16‬بازی مختلف را انجام دادند‪ .‬اغلب‬ ‫آزمودنی‏ها به نحو مناسبی در نوع ‪ L-1‬و ‪ L-2‬طبقه‏بندی شده‏اند‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪1-6‬‬ ‫مشاهده اینکه آزمودنی‏ها چگونه انتخاب انجام می‏دهند‪.‬‬ ‫در اقتصاد رفتاری اغلب عالقه‏مند به این هستیم ببینیم که آزمودنی‏ها چگونه‬ ‫تصمیم می‏گیرند چه چیزی را انجام دهند‪ .‬مطالعات آزمایشــگاهی نوعا تنها‬ ‫نشان می‏دهند مردم چه چیزی را انجام می‏دهند‪ .‬ولی درباره اینکه چرا آن چیز‬ ‫را انجام می‏دهند‪ ،‬چیزی نمي‏گویند‪.‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫‪353‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪354‬‬

‫روال معمول این اســت که ســواالتی درباره چرایی انتخاب انجام یک کار‬ ‫مشخص در انتهای یک مطالعه آزمایشگاهی از افراد پرسیده شود‪ .‬اما این هم‬ ‫معمول است که از چنین سواالتی به دلیل غیرقابل اتکا بودن‪ ،‬صرف‏نظر شود‪.‬‬ ‫زیرا ممکن اســت افراد چرایی آنچه را که انجام می‏دهند ندانند‪ .‬تکنولوژی‬ ‫امکانات زیادی را فراهم کرده است‪.‬‬ ‫در مطالعه کوستا‪-‬گومز و کرافورد از برنامه‏ای استفاده شد که نام آن ‪Mouselab‬‬ ‫بود در این برنامه این امکان فراهم بود که می‏توانستید مشاهده کنید آزمودنی‏ها‬ ‫چه مسیری را دنبال می‏کنند‪ ،‬کجا کلیک می‏کنند و کرسِر ( نشانگر موس) را‬ ‫در کدام بخش از صفحه کامپیوتر می‏گذارند‪ .‬با این تکنولوژی می‏توان فهمید‬ ‫که آزمودنی‏ها در موقع انتخاب چه چیزی را می‏دانند و چه چیزی را قبل از‬ ‫انتخاب می‏خواهند بدانند‪ .‬این امکانات در تالش برای فهم چگونگی تصمیم‬ ‫افراد مفید است و در نمودار ‪ 3-6‬نتایجی را که این داده‏ها به‏دست می‏‏دهند‪،‬‬ ‫آورده‏ایم‪ .‬راه فنی‏تر برای ثبت آنچه آزمودنی‏ها انجام می‏دهند‪ ،‬تعقیب مســیر‬ ‫با چشــم‪ ،‬تصور مغزی و ذهنی است‪ .‬توضیح بیشتر در این زمینه در فصل ‪9‬‬ ‫خواهد آمد‪.‬‬

‫‪ -2-2-6‬باورهای پیچیده‬

‫یک بعد نســبتا ساده ‪-k‬مرحله‪ ،‬حذف استراتژی مغلوب و تفکر سطح‪ k-‬آن است‬ ‫که وقتی ‪ k‬بزرگ‏تر اســت‪ ،‬نوعا فرد در پیش‏بینی آنچه دیگران آنجام خواهند داد‪،‬‬ ‫در موقعیت بدتری قرار می‏گیرد‪ .‬زیرا کسی که تفکر ‪ -k‬مرحله حذفی دارد‪ ،‬معتقد‬ ‫است که تمام بازیکنان دیگر نیز از همان نوع هستند (یعنی تفکر ‪ -k‬مرحله حذفی‬ ‫را دارند) و کســی که تفکر سطح‪ k-1-‬را دارد‪ ،‬معتقد است که افراد دیگر نیز تفکر‬ ‫ســطح‪ k-1-‬را دارند‪ .‬بنابراین‪ k ،‬بزرگ‏تر در این حالت ممکن اســت باعث کمتر‬ ‫ملموس‏تر شدن آن شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ ،0/5‬اگر‬ ‫اِما از نوع ‪ D-3‬باشد‪ ،‬نمی‏تواند تصور کند که کسی عددی بیشتر از ‪ 6/25‬را انتخاب‬ ‫کند و اگر از نوع ‪ L-3‬باشــد‪ ،‬انتظار خواهد داشت که متوسط اعداد انتخابی ‪12/5‬‬

‫)‪F(1‬‬

‫)‪F(2‬‬

‫جمعیت ‪ C-2‬باشد استراتژی بهینه خود را بر اساس همین باور انتخاب می‏کند‪ .‬اگر به‬ ‫همین طریق ادامه دهیم‪ ،‬می‏توانیم فرد نوع ‪ C-4‬و غیره را تعریف کنیم‪ .‬جدول ‪ 3-6‬نشان‬ ‫می‏دهد که چگونه این گروه از افراد در بازی مسابقه انتخاب زیبایی عمل می‏کنند‪.‬‬ ‫با اطمینان می‏توان گفت اگر اِما از نوع ‪ C-3‬باشد‪ ،‬در مقایسه با اینکه دیگران چه‬

‫‪355‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫باشد‪ .‬اینها اعداد نسبتا کوچکی هستند‪ .‬آیا منطقی است که اِما انتظار داشته باشد هر‬ ‫شخص دیگری یک سطح پایین‏تر از او باشد؟ بود و نبود آن‪ ،‬احتمال یکسان دارد‪.‬‬ ‫در حقیقت بسیار واضح به نظر می‏رسد که اِما انتظار داشته باشد بعضی از افراد مثال‬ ‫تفکر سطح صفر داشته باشند‪ ،‬بعضی دیگر تفکر سطح ‪ 1‬داشته باشند‪ ،‬بعضی دیگر‬ ‫نیــز تعادل نش را انتخاب کنند و الی آخر‪ .‬این امر ما را به ایده وجود افراد از نوع‬ ‫پیچیده و نیمه پیچیده رهنمون می‏سازد‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬می‏توان «مدل سلســله مراتب شناختی» کامِرِر‪ ،‬هو‪ ،‬چونگ (‪)2004‬‬ ‫را مورد بررســی قرار داد‪ .‬مدل با افراد دقیقا از نوع ‪ L-0‬و ‪ ،L-1‬که در باال تعریف‬ ‫کردیم‪ ،‬شــروع می‏شود‪ .‬اما الزم داریم تعداد افراد از هر نوع را در طول زمان حفظ‬ ‫کنیم‪ ،‬لذا )‪ f (0‬نســبت افراد نوع ‪ L-0‬در جمعیت و )‪ f (1‬نسبت افراد نوع ‪ L-1‬در‬ ‫=‪ F‬را کل نســبت افراد نــوع ‪ L-0‬و ‪ L-1‬در جمعیت‬ ‫جمعیــت و )‪(1) f (1) − f (0‬‬ ‫تعریف می‏کنیم‪.‬‬ ‫ســپس می‏‏گوییم شخص از نوع ‪ C-2‬است‪ ،‬اگر او انتظار داشته باشد که نسبت‬ ‫)‪f (0‬‬ ‫از افراد نوع ‪ L-0‬و نســبت )‪ f (1‬از افراد نوع ‪ L-1‬باشند و پیامد خود را با این‬ ‫)‪F(1‬‬ ‫)‪F(1‬‬ ‫باور حداکثر کنند‪ .‬بنابراین اگر اِما از نوع ‪ C-2‬باشد‪ ،‬انتظار دارد که برخی از افراد از‬ ‫نوع ‪ L-0‬و برخی از نوع ‪ L-1‬خواهند بود‪ .‬این افراد متفاوت از نوع ‪ L-2‬هستند‪ ،‬که‬ ‫انتظار دارند دیگران از نوع ‪ L-1‬هستند‪ .‬به‏عالوه اگر فردی از نوع ‪ C-2‬باشد‪ ،‬نسبت‬ ‫افراد نوع ‪ L-0‬را دقیق‏تر از نسبت افراد نوع ‪ L-1‬پیش‏بینی می‏کند‪ .‬آنچه او نمی‏تواند‬ ‫انجام دهد‪ ،‬حساب کردن امکان وجود افراد نوع ‪ L-2‬و ‪ C-2‬و بیشتر است‪.‬‬ ‫با این حال‪ ،‬ضرورتی به توقف تعریف جمعیت نوع ‪ C-2‬نیســت‪ .‬اگر )‪ f(2‬نسبت‬ ‫جمعیت نوع ‪ C-2‬و ) ‪ F (2) = f (1) + f (2) + f ( 3‬نســبت جمعیت نوع ‪ L-0، L-1‬و ‪C-2‬‬ ‫در جمعیت باشد‪ .‬در این‏صورت اِما از نوع ‪ C-3‬خواهد بود‪ ،‬اگر اِما انتظار داشته باشد‬ ‫(پیش‏بینی کند) که )‪ f (0‬نسبت جمعیت ‪ L-0‬و )‪ f (1‬نسبت جمعیت ‪ L-1‬و )‪ f (2‬نسبت‬ ‫)‪F(2‬‬

‫انجام خواهند داد‪ ،‬بهتر از حالتی که از نوع ‪ C-2‬باشــد‪ ،‬عمل می‏کند‪ .‬به‏طور مشابه‬ ‫اگر او از نوع ‪ C-4‬باشــد‪ ،‬پیش‏بینی او بهتر از نوع ‪ C-3‬اســت‪ .‬بنابراین هرچقدر ‪k‬‬ ‫بزرگ‏تر باشد‪ ،‬به اِما در پیش‏بینی اینکه دیگران چه انجام خواهند داد‪ ،‬کمک بیشتری‬ ‫می‏کند؛ که این حاصل ایجاد یک سلسله مراتب شناختی به‏طریق فوق است‪.‬‬ ‫جدول ‪ -3-6‬تفکر سطح‪ -k‬در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪0/5‬‬ ‫در مقایسه با مدل سلسله مراتب شناختی‬ ‫سلسه مراتب شناختی‬

‫تفکر سطح‪k-‬‬ ‫نوع‬

‫انتخاب‬

‫نوع‬

‫نسبت‬

‫‪L-0‬‬

‫‪50‬‬

‫‪L-0‬‬

‫‪٪30‬‬

‫‪٪37/5‬‬

‫‪٪33/3‬‬

‫باورهای نوع ‪ C-2‬باورهای نوع ‪C-3‬‬

‫انتخاب‬

‫‪٪50‬‬

‫‪L-1‬‬

‫‪25‬‬

‫‪L-1‬‬

‫‪٪50‬‬

‫‪٪62/5‬‬

‫‪٪55/6‬‬

‫‪٪25‬‬

‫‪L-2‬‬

‫‪12/5‬‬

‫‪C-2‬‬

‫‪٪10‬‬

‫‪٪0‬‬

‫‪٪11/1‬‬

‫‪٪17/19‬‬

‫‪L-3‬‬

‫‪6/25‬‬

‫‪C-3‬‬

‫‪٪10‬‬

‫‪٪0‬‬

‫‪٪0‬‬

‫‪٪16/23‬‬

‫برای مثال فرد نوع ‪ C-2‬بر این باور است که ‪ 37/5‬درصد از افراد دیگر از نوع ‪ L-0‬و ‪ 62/5‬درصد از نوع ‪ L-1‬هستند و او عدد‬ ‫‪ 17/19‬را انتخاب می‏کند‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪356‬‬

‫کســی که نوع ‪ C-k‬است‪ ،‬در موقعیت نیمه‪-‬پیچیده است‪ .‬زیرا در همان سطح‬ ‫شناخت سلسله مراتبی یا در سطوح باالتر‪ ،‬در پیش‏بینی دچار شکست می‏شود‪ .‬قدم‬ ‫نهایی‪ ،‬بررســی فردی است که پیچیده اســت و به‏طور صحیح انتخاب دیگران‪ ،‬از‬ ‫جملــه افراد پیچیده دیگر‪ ،‬را به دقت پیش‏بینی می‏کند‪ .‬یعنی اگر اِما فرد پیچیده‏ای‬ ‫باشــد‪ ،‬می‏تواند به‏طور صحیح نسبت افراد نوع ‪ D-k‬و ‪ L-k‬و ‪ ،C-k‬نسبت افرادی‬ ‫‏که تعادل نــش را انتخاب می‏کنند‪ ،‬تعدادی که پیچیده هســتند و غیره را به دقت‬ ‫پیش‏بینی کند‪ .‬و به تبع آن به دقت آنچه را که آنها انجام خواهند داد پیش‏بینی کند‪.‬‬ ‫و این بدان معنی است که اِما تعادل نش تجربی را انتخاب خواهد کرد‪ ،‬که بهترین‬ ‫پاسخ به آنچه دیگران انجام می‏دهند است (روش تحقیق ‪ 1-5‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫موضوعی که افراد پیچیده و نیمه‪-‬پیچیده رادر صدر توجهات خود قرار می‏دهند‪،‬‬ ‫اندازه نســبی هر نوع در جمعیت است‪ .‬زیرا آنچه ضرورت شفاف‏سازی دارد این‬ ‫است که چه وســیله‏ای است که با آن نسبت‏های جمعیت در سطوح پایین‪ ،‬سطح‬ ‫یکســان شناختی‪ ،‬پیش‏بینی دقیق می‏شود‪ .‬برای اینکه اِما به‏طور صحیح نسبت‏ها را‬ ‫پیش‏بینی کند‪ ،‬طریقی باید وجود داشــته باشد‪ .‬روش ملموس آن است که او مقدار‬

‫متوســط نســبت‏هایی را که یک فرد می‏تواند انتظار داشته باشد‪ ،‬پیش‏بینی کند‪ .‬در‬ ‫این‏صورت ضرورت می‏یابد بدانیم این نسبت‏ها چقدر می‏توانند باشند‪.‬‬ ‫کامِرِر‪ ،‬هو و چونگ نشــان دادند که اگر باالتر باشــد‪ ،‬احتمال وجود جمعیت‬ ‫نوع ‪ C-k‬را کمتر می‏کند‪ .‬یک طریق حصول به این نتیجه آن است که فرض کنیم‪:‬‬ ‫)‪f (k‬‬ ‫‪1‬‬ ‫=‬ ‫‪f (k − 1) k‬‬

‫اســت‪ .‬یعنی )‪ f(k‬با یک توزیع پواسن با پارامتر ‪ θ‬مشخص می‏شود؛ که آن را‬ ‫به‏صورت زیر می‏توان نوشت‪:‬‬ ‫‪e− τ T k‬‬ ‫= )‪f (k‬‬ ‫ ‬ ‫!‪k‬‬

‫‪357‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫نمودار ‪ 4-6‬نشان می‏دهد که برای مقادیر مختلف ‪ τ‬چه نسبتی از جمعیت برای‬ ‫هریک از سه مقدار ‪ ، θ‬دچار تاخیر خواهد شد‪.‬‬ ‫مشاهده می‏شود افرادی‏که به سطح شناخت باالتری تعلق دارند‪ ،‬پیش‏بینی بهتری‬ ‫از آنچه دیگران انجام خواهند داد‪ ،‬انجام می‏دهند‪ .‬برای روشن‏تر شدن آن‪ ،‬تصور کنید‬ ‫‪ τ=1/5‬باشد‪ .‬کسی که از نوع ‪ C-2‬است‪ ،‬انتظار خواهد داشت که ‪ 40‬درصد افراد دیگر‬ ‫از نوع ‪ L-0‬و ‪ 60‬درصد از نوع ‪ L-1‬خواهند بود‪ .‬چیز جالب درباره این مدل آن است‬ ‫که همه چیز فقط بستگی به یک پارامتر‪ ،‬آن هم ‪ ،τ‬دارد‪ .‬اگر ‪ τ‬را بدانیم‪ ،‬می‏توانیم انتظار‬ ‫داشته باشیم که چقدر از جمعیت به هر نوع تعلق دارد و اگر ما جمعیت هر نوع را بدانیم‪،‬‬ ‫می‏توانیم پیش‏بینی کنیم که هر شخص چه انجام خواهد داد‪.‬‬ ‫با یک پارامتر می‏توان توزیع کامل انتخاب‏ها را تخمین زد‪.‬‬ ‫کامِــرِر‪ ،‬هو و چونگ مقدار ‪ τ‬را برای انواع بازی‏ها تخمین زدند و برای بازی‬ ‫مســابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ P‬مقدار ‪ τ=1/5‬را مقداری معقول دانســتند‪ .‬بدون‬ ‫اینکه وارد جزئیات شــویم‪ ،‬مدل سلسله مراتب شــناختی با ‪ τ=1/5‬برای بسیاری‬ ‫ارزیابی‏ها کامال خوب کار می‏کند و بنابراین طریقی ساده و خالصه برای انتخاب‬ ‫مدل ارائه می‏دهد‪ .‬برای سایر بازی‏ها مدل خیلی محدود کننده به نظر می‏رسد و ما‬ ‫احتیــاج به وارد کردن مخلوطی از نوع‏های ‪ L-k، D-k، C-k‬و نوع پیچیده داریم‪.‬‬ ‫این کار را به سهولت می‏توان با تغییر فروضی ‪ γ‬مربوط به توزیع نوع‏ها‪ ،‬انجام داد‪.‬‬ ‫بنابراین می‏توان حسب نیاز‪ ،‬مدل‏های ساده و پیچیده را ایجاد کرد‪.‬‬

‫نمودار ‪ -4-6‬نســبت افراد در هر سطح شــناختی در مدل سلسله مراتب شناختی با سه مقدار مختلف برای ‪.τ‬‬ ‫هرچقدر ‪ τ‬بزرگ‏تر باشد‪ ،‬افراد در سطوح باالتر شناختی قرار دارند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪358‬‬

‫البته هنوز خیلی زود است که تحت تاثیر شدید این مدل قرار بگیریم‪ .‬اگر به نمودار‬ ‫‪ 3-6‬برگردید‪ ،‬مشاهده خواهید کرد نوک‏های بلند‪ ،‬خارج از طبقه‏بندی قرار می‏گیرند‪.‬‬ ‫با نام‏گذاری نوع ‪ D-k، L-k، C-k‬قادر به فهم بهتر هستیم و آنچه را که اغلب مردم به‬ ‫نظر می‏رسد انجام می‏دهند مدل‏‏سازی می‏کنیم‪ .‬ولی برای رسیدن به تصویری کامل هنوز‬ ‫راه ناتمام است و همین‏طور هنوز درگیر با مسئله تعادل چندگانه هستیم و اینها مسائلی‬ ‫هستند که در بخش‏های بعدی بیشتر به آنها می‏پردازیم‪.‬‬

‫‪ -3-2-6‬نقاط کانونی‬

‫بازی مســابقه انتخاب زیبایی را که در ابتدای فصل معرفی شد در نظر بگیرید‪ .‬در‬ ‫آن بازی از افراد خواسته شده بود از میان ‪ 6‬چهره‪ ،‬آن را که فکر می‏کنند زیباترین‬ ‫است انتخاب کنند‪ .‬هر کس که پرطرفدارترین را انتخاب می‏کرد‪ ،‬مستحق دریافت‬ ‫جایزه می‏شــد‪ .‬اگر ما بدانیم که اِما فردی از نوع ‪ L-k‬یا ‪ D-k‬یا پیچیده اســت‪ ،‬آیا‬ ‫می‏توانیم پیش‏بینی کنیم که چه کار خواهد کرد؟ حداقل بدون انجام برخی چیزها‪،‬‬

‫‪359‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫ِ‬ ‫می‏توانیم بگوییم حقیقتا خیر‪ِ .‬‬ ‫جواب نه‪ ،‬وجود چندین تعادل نش در این‬ ‫دلیل او ِل‬ ‫بازی است‪ .‬برای تشریح آن در یک مسابقه انتخاب زیبایی ساده‪ ،‬اگر همه چهره دو‬ ‫را انتخاب کنند‪ ،‬برای اِما نیز بهینه است که همان را انتخاب کند‪ ،‬اگر همه چهره یک‬ ‫را انتخاب کنند‪ ،‬برای اِما نیز بهنیه اســت که او نیز چهره یک را انتخاب کند و الی‬ ‫آخر‪ .‬بنابراین شش تعادل نش (به‏عالوه بعضی تعادل‏های نش دیگر که از بابت آنها‬ ‫چندان نگران نیستیم) در این بازی وجود دارد‪ .‬اساسا برای هر کس مهم نیست که‬ ‫دیگران چه انتخاب می‏کنند‪ ،‬بلکه مهم این است که او باید برای برنده شدن‪ ،‬آنچه‬ ‫را کــه دیگران انتخاب می‏کنند انتخاب کند‪ .‬به این حالت انتخاب‪ ،‬اصطالحا «بازی‬ ‫هماهنگــی خالص» می‏گویند‪ .‬اگر به افراد اجــازه برقراری ارتباط با یکدیگر برای‬ ‫هماهنگی در انتخاب داده نشــود‪ ،‬تقریبا امیدوار کننده نیست که آنها در یک بازی‬ ‫هماهنگی خالص‪ ،‬با هم هماهنگ شوند و یک چیز را انتخاب کنند‪ .‬اگر فرض شود‬ ‫که اِما دقیقا یکی از چهره‏ها را به‏طور تصادفی انتخاب کند‪ ،‬آیا می‏توان امیدوار بود‬ ‫که او بهترین انتخاب را کرده است؟ شاید نه‪ ،‬مگر اینکه نقطه کانونی وجود داشته‬ ‫باشد‪ .‬توماس شلینگ در کتاب خود با عنوان «استرتژی تعارض» قدرت قابل توجه‬ ‫نقطه کانونی را روشن کرده است‪ .‬برای مثال شلینگ از افراد می‏خواهد تصور کنند‬ ‫که می‏باید فردی را در نیویورک مالقات کنند‪ ،‬ولی هیچ راه برقراری ارتباط با او را‬ ‫ندارند‪ .‬آنها به کدام نقطه نیویورک به امید دیدن او بروند؟ نیویورک یک شهر بسیار‬ ‫بزرگی است و لذا این یک مسئله مشکلی است‪ .‬اما اغلب مردم مکان یکسانی را به‬ ‫زبان می‏آورند‪ :‬ایستگاه بزرگ مرکز شهر‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬دیگر او از افراد می‏خواهد‬ ‫که به‏طور مســتقل بین کلمه شیر و خط یکی را انتخاب کنند‪ .‬به‏طوری که انتخاب‬ ‫آنها مثل انتخاب دیگران باشد اغلب افراد (‪ 36‬نفر از ‪ )42‬شیر را گفتند‪.‬‬ ‫شلینگ در تالش برای روشن ساختن نکته‏ای است که‪ ،‬افراد قادرند خیلی بهتر‬ ‫نســبت به موقعیت‏های انتخاب کامال شانسی با هم هماهنگ شوند‪ .‬لذا‪ ،‬ضرورتی‬ ‫ندارد که اِما چهره‏ای را به‏طور تصادفی انتخاب کند‪ .‬اما الزم است بداند که به‏طور‬ ‫مخفیانه (پنهانی) چگونه هماهنگ شــود‪ .‬حداقل ‪ 3‬توجیه قابل قبول برای چیستی‬ ‫هماهنگی پنهانی (مخفیانه بودن) وجود دارد‪.‬‬ ‫فرضیه «برجســتگی اول» آن اســت که مردم گزینــه‏ای را انتخاب می‏کنند که‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪360‬‬

‫برجســته‏تر از همه گزینه‏های دیگر برای آنها باشد‪ .‬زیرا اغلب یک گزینه برجسته‪،‬‬ ‫برای همه یکسان اســت و بنابراین افراد به‏طور تصادفی هماهنگ می‏شوند‪ .‬برای‬ ‫مثال‪ ،‬مردم ممکن اســت بگویند «ایســتگاه بزرگ مرکز شهر» زیرا آنجا یک مکان‬ ‫دوست‏داشتنی در نیویورک است‪ ،‬به‏طور مشابه‪ ،‬اِما می‏تواند دقیقا بگوید که از نظر‬ ‫او کدام چهره زیباترین است و انتظار داشته باشد که با دیگران هماهنگ است‪.‬‬ ‫فرضیه «برجســتگی دوم» آن است که افراد انتظار دارند دیگران برجستگی اول‬ ‫را بــه کار ببرنــد و لذا گزینه‏ای را انتخاب می‏کنند که فکــر می‏کنند برای دیگران‬ ‫«برجستگی اول» دارد‪.‬‬ ‫برای مثال اگر مکان مورد عالقه اِما در شــهر نیویورک اســتادیوم یانکی باشد‪،‬‬ ‫اما فکر کند که مکان مورد عالقه اغلب مردم ایســتگاه بزرگ مرکز شهر است‪ ،‬در‬ ‫این‏صورت با استفاده از برجستگی دوم‪ ،‬مکان اخیر را انتخاب می‏کند‪ .‬به‏طور مشابه‬ ‫اگر او واقعا چهره ‪ 3‬را دوســت داشــته باشــد‪ ،‬اما فکر کند که دیگران چهره ‪ 2‬را‬ ‫دوست دارند‪ ،‬او باید چهره ‪ 2‬را انتخاب کند‪.‬‬ ‫ی دوم همانند تفکر سطح ‪ k‬به نظر می‏رسد‪ .‬زیرا فرض می‏کند دیگران از‬ ‫برجستگ ‏‬ ‫نوع ‪ L-1‬هســتند‪ ،‬چرا که در تفکر ســطح ‪ k‬فرض می‏شود افراد از نوع ‪ L-1‬هستند و‬ ‫برای اینکه بدانیم افراد نوع ‪ L-1‬چه انجام خواهند داد‪ ،‬ربط پیدا می‏کند به اینکه ‪،‬افراد آن‬ ‫گروه پیش‏بینی می‏کنند افراد نوع ‪ L-0‬چه انجام خواهند داد‪ .‬فردی که از نوع ‪ L-0‬است‪،‬‬ ‫فرض می‏شود گزینه مورد عالقه خود‪ ،‬یا همان گزینه برجسته اول را انتخاب می‏کند‪.‬‬ ‫به یاد بیاورید هنگامی‏که در مورد بازی مسابقه انتخاب زیبایی بحث می‏کردیم‪ ،‬فرض‬ ‫کردیم افراد نوع ‪ L-0‬یا انتخاب تصادفی یا انتخاب مبتنی بر تعادل نش را انتخاب می‏کنند‪.‬‬ ‫حاال سه فرض داریم که افراد نوع ‪ L-0‬ممکن است انجام دهند‪ .‬آنچه را که استفاده آن‬ ‫مناسب‏تر به نظر می‏رسد بستگی به موقعیت دارد‪ .‬برای مثال در بازی مسابقه انتخاب‬ ‫زیبایی‪ ،‬فکر کردن در رابطه با گزینه مطلوب بسیار سخت است‪.‬‬ ‫سومین امکان که افراد می‏توانند به‏طور مستقل (مخفیانه) با هم هماهنگ شوند‪،‬‬ ‫فرضیه «برجســتگی شلینگ» است‪ .‬فرضیه برجستگی شــلینگ آن است که افراد‬ ‫برجستگی اول و برجستگی دوم را فراموش کنند و در جستجوی بعضی نشانه‏ها و‬ ‫کلیدها برای چگونگی هماهنگ شدن باشند‪ .‬برای مثال ممکن است ایستگاه بزرگ‬

‫‪ -1‬مثل همان مشوق‏های پولی ‪ -‬م‪.‬‬

‫‪361‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫مرکز شهر‪ ،‬مکان مورد عالقه برای هر کس نباشد‪ ،‬اما به نوعی بهترین انتخاب است‪.‬‬ ‫به نحو مشــابه ممکن است هیچ شخصی چهره چهار را دوست نداشته باشد‪ ،‬ولی‬ ‫ممکن اســت به دالیلی مثل چهره مردانه داشــتن برجسته باشد‪ .‬برجستگی از نوع‬ ‫شــلینگی ممکن است شبیه به تفکر سطح‪ -k‬به نظر نرسد‪ ،‬ولی حقیقتا چیز جدای‬ ‫از آن نیســت‪ .‬زیرا باز هم درباره آن می‏توانیم تصور کنیم مردم از نوع ‪ L-1‬هستند‪.‬‬ ‫تفاوت در اینجا در این اســت که فردی که از نوع ‪ L-0‬است‪ ،‬فرض می‏شود نقطه‬ ‫کانونی یا گزینه‏ای را که خیلی برجســته است را انتخاب می‏کند‪ .‬برای این انتخاب‬ ‫الزم اســت که در رابطه با چیستی ‪-‬یعنی اینکه چه گزینه‏ای می‏تواند نقطه کانونی‬ ‫باشد‪ -‬اندیشه کنیم‪ .‬ولی اجازه دهید ابتدا چند مثال را بررسی کنیم‪.‬‬ ‫در مطالعه مِهتا‪ ،‬استارمر‪ ،‬ساگ ِدن (‪ ،)1994‬از آزمودنی‏ها سواالتی نظیر «سالی از‬ ‫گذشــته‪ ،‬حال‪ ،‬آینده را بنویسید» ‪« ،‬عدد مثبتی را بنویسید»‪ ،‬خواسته شد ‪.‬به بعضی‬ ‫از آزمودنی‏ها هیچ انگیزه (تشــویقی) ‪،‬اگر انتخاب آنها هماهنگ با دیگران باشــد‪،‬‬ ‫داده نشــد‪ .‬ولی به برخی دیگر انگیزه‏هایی (تشویق‏هایی مثل پول) داده شد که در‬ ‫صورتی‏که انتخاب آنها هماهنگ با انتخاب دیگران باشد‪ .‬جدول ‪ 4-6‬خالصه نتایج‬ ‫دو سوال را نشان می‏دهد‪ .‬پاسخ آن عده که به آنها انگیزه داده نشده بود‪ ،‬آن چیزی‬ ‫بــود که از آن به عنوان برجســتگی اول یاد کردیم‪ .‬برای مثــال‪ ،‬هنگامی‏که از آنها‬ ‫خواسته شد «سالی را بنویسید»‪ ،‬اکثر آنها سال تولد خود را نوشتند‪ .‬البته تفاوت‏های‬ ‫زیادی در پاسخ‏ها مشاهده می‏شــود و می‏توان استنتاج کرد که هماهنگی ناشی از‬ ‫برجســتگی اول بسیار پایین خواهد بود‪ .‬اما وقتی به آنها انگیزه‏هایی برای هماهنگ‬ ‫شدن داده شد‪ ،1‬سازگاری بسیار زیادی در پاسخ‏های افراد دیده شد‪.‬‬ ‫این مثال‏ها توانایی افراد در هماهنگی را در موقع لزوم نشــان می‏دهد‪ .‬ایجاد انگیزه‬ ‫برای هماهنگی‪ ،‬پاسخ‏ها را خیلی تغییر می‏دهد و همچنین کنار گذاشتن برجستگی اول‬ ‫یکدیگر دیگر از هماهنگی اســت‪ .‬اشاره داده‏ها بیشتر به سمت برجستگی شلینگ یا‬ ‫برجستگی دوم است‪ .‬ولی تمایز بین این دو خیلی سخت است‪ .‬در مثال «نوشتن عددي»‬ ‫به نظر می‏رســد فرضیه برجستگی شلینگ عمل می‏کند‪ ،‬زیرا هنگامی‏که به آنها انگیزه‬ ‫هماهنگی داده شــده بود‪ ،‬اغلبشان عدد یک را انتخاب کردند‪ ،‬در حالی‏که زمانی که از‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪362‬‬

‫انگیزه هماهنگی خبری نبود‪ ،‬تنها تعداد کمی از آنها عدد یک را انتخاب کردند‪ .‬در مثال‬ ‫انتخاب یک سال‪ ،‬سخت است که گفته شود در کدام مورد برجستگی شلینگ و در کدام‬ ‫مورد برجستگی دوم عمل کرده است‪ .‬آن عده از دانشجویان که به آنها انگیزه هماهنگی‬ ‫داده شده بود‪ ،‬اکثریتشان سالی را که در آن قرار داشتند‪ ،‬یعنی ‪ ،1990‬را انتخاب کردند‪،‬‬ ‫لذا می‏توانیم این را نقطه کانونی تصور کنیم‪ .‬اما ‪ 1990‬برای آنهایی که به ایشان انگیزه‬ ‫هماهنگی داده نشده بود‪ ،‬پاسخ پرطرفداری بود‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬برجستگی دوم نیز قابل قبول به نظر می‏رسد‪ .‬به‏طور کلی به نظر می‏آید‬ ‫توانایی هماهنگ شدن می‏تواند از برجســتگی دوم‪ ،‬یا برجستگی شلینگ‪ ،‬نامرئی‬ ‫شود‪ .‬اینکه کدام‏یک بهتر می‏تواند عمل کند بستگی به موقعیت دارد‪ .‬یک چیز معلوم‬ ‫و آشــکار اســت و آن هم اینکه مفهوم نقطه کانونی و برجستگی شلینگ در تبیین‬ ‫هماهنگی قانع‏کننده اســت‪ .‬در بعضی از موقعیت‏ها می‏توانیم از طریق وجود نقطه‬ ‫کانونی با دیگران هماهنگ شــویم‪ .‬اگر در این موقعیت‏ها درصدد پیش‏بینی عمل‬ ‫دیگران هستیم‪ ،‬باید بتوانیم نقطه کانونی را پیش‏بینی کنیم‪ ،‬اگرچه این پیش‏بینی کار‬ ‫چندان ساده‏ای نیست (روش تحقیق ‪ 2-6‬را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫جدول ‪ 4-6‬پاســخ‏های داده‏شــده آزمودنی‏ها‪ ،‬نسبت هر پاســخ به دو سوال‬ ‫خواسته‏شده‪ .‬پاسخ‏ها بستگی به این داشته که آیا به آزمودنی‏ها‪ ،‬در صورت هماهنگ‬ ‫بودن پاسخ‏ها‪ ،‬انگیزه (تشویق) داده شده یا خیر‪.‬‬ ‫جدول ‪4-6‬‬ ‫سوال‬

‫انگیزه هماهنگی وجود ندارد‬

‫انگیزه هماهنگی وجود دارد‬

‫پاسخ‬

‫نسبت‬

‫پاسخ‬

‫نسبت‬

‫سالی را بنویسید‬

‫‪1971‬‬ ‫‪1990‬‬ ‫‪2000‬‬ ‫‪1968‬‬

‫‪8‬‬ ‫‪6/8‬‬ ‫‪6/8‬‬ ‫‪5/7‬‬

‫‪1990‬‬ ‫‪2000‬‬ ‫‪1969‬‬

‫‪61/1‬‬ ‫‪11/1‬‬ ‫‪5/6‬‬

‫عدد مثبتی را بنویسید‬

‫‪7‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪11/4‬‬ ‫‪10/2‬‬ ‫‪5/7‬‬ ‫‪4/5‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪40‬‬ ‫‪14/4‬‬ ‫‪13/3‬‬ ‫‪11/1‬‬

‫منبع‪ :‬مِهتا‪ ،‬استارمر‪ ،‬ساگدِن (‪)1994‬‬

‫ساگ ِدن (‪ )1995‬طریقه‏ای ارائه داد که در آن تالش کرد تبیین کند که چگونه نقطه‬ ‫کانونی را وارد مدل کنیم‪ .‬او ایدة خود را با عنوان «توصیه عقل جمعی (‪ 1»)CRR‬طرح‬ ‫می‏کند‪ .‬برای آشــنایی با چگونگی کارکرد (‪ )CRR‬تصور کنید که دو گروه از افراد با‬ ‫قواعدی که به آنها توصیه شده‪ ،‬انتخاب خود را انجام دهند‪ .‬اگر یک نفر یا تعداد بیشتری‬ ‫از آنها قاعده توصیه‏شده را استفاده نکند‪ ،‬در این‏صورت همه آنها به موقعیتی کامال کمتر‬

‫‪1- Collective Rational Recommendation‬‬

‫‪363‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫روش تحقیق ‪2-6‬‬ ‫آیا جبر دارای محدودیت است؟‬ ‫در موقعیت‏های خاص‪ ،‬برای اغلب مردم نقطه کانونی معلوم اســت‪ .‬مشکل‬ ‫موقعی به‏وجود می‏آید که برای پیش‏بینی خوب اقتصادی‪ ،‬احتیاج به انتزاعی‬ ‫کردن موقعیت‏های خاص برای حصول به مدل عمومی داریم‪ .‬و انجام این‪ ،‬کار‬ ‫دشواری است‪ .‬به‏طور کلی سخت است که بگوییم چرا و چه زمانی «چیزها‬ ‫برجسته‏اند» یا «واضح به نظر می‏رسند»‪.‬‬ ‫این ســختی‪ ،‬مشکل خاصی را برای اقتصاددانانی که اشتهای سیری ناپذیر در‬ ‫گنجاندن همه چیز در معادالت ریاضی دارند‪ ،‬ایجاد می‏کند‪ .‬به نظر می‏رســد‬ ‫ایده نقطه کانونی از جمله مواردی است که قابل گنجاندن در معادالت ریاضی‬ ‫نیست‪ .‬اثر کالبدی (قالب‏بندی) نیز یکی دیگر از موارد است‪.‬‬ ‫آیا این ناتوانی‪ ،‬مشــکل ایجاد می‏‏کند؟ شاید خیر‪ .‬اینکه نمی‏توانیم معادالتی‬ ‫را بنویسیم‪ ،‬به معنی این نیست که نباید نقطه کانونی یا اثر کالبدی را در نظر‬ ‫بگیریم و قادر به مدل کردن آنها نباشــیم‪ .‬بلکه احتیاج به تئوری توصیفی با‬ ‫گنجایــش توضیحی باال داریم‪ .‬دانیل کانمن در این‏باره می‏گوید‪« :‬تئوری‏های‬ ‫روان‏شناسی تفکر شــهودی‪،‬‏دقت و زیبایی مدل‏های رسمی تبیین باورها و‬ ‫انتخاب را ندارند‪ .‬ولی این طریق دیگر بیان این اســت که بگوییم مدل‏های‬ ‫عقالیی از نظر روان‏شناسی غیر واقعی هستند»‪( .‬کانمن ‪)1449 :2003‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪364‬‬

‫از آنچه قاعده را به کار می‏بردند‪ ،‬تنزل پیدا می‏کنند (پیامد خیلی پایین به‏دست می‏آورند)‪.‬‬ ‫برای نشان دادن این مفهوم‪ ،‬سه سناریو زیر را در نظر بگیرید‪:‬‬ ‫ســناریو ‪ :A‬اِما و آلن هر کدام به‏طور مســتقل پنج دیسک به‏دست گرفته‏اند که‬ ‫مثل هم هستند و فقط زیر آنها اعداد ‪ 1‬تا ‪ 5‬نوشته شده است‪ .‬از هر دو آنها خواسته‬ ‫می‏شــود یکی از دیسک‏ها را انتخاب کنند‪ ،‬به‏گونه‏ای که اعداد انتخابی آنها یکسان‬ ‫باشــد‪ .‬آنها نمی‏توانند اعداد را مشاهده کنند‪ ،‬اما یک شاهد مستقل می‏تواند بررسی‬ ‫کند که آیا دیســک‏های انتخاب شده توسط آنها شماره یکسانی دارند یا خیر‪ .‬البته‬ ‫دیسک‏ها به هر یک از آنها با ترتیبی تصادفی ارائه شده بود‪.‬‬ ‫در این ســناریو هیچ روش ســاده‏ای برای اِما و آلن وجود ندارد که شــانس‬ ‫هماهنگ شــدن با یکدیگر را بهبود بخشــند‪ .‬برای مثال اگر هر دو توصیه «آخرین‬ ‫دیسک از ســمت چپ را انتخاب کن» را به کار ببرند‪ ،‬راه‏حل شانسی است که به‬ ‫آنها توصیه شده و احتمال هماهنگ شدن آنها هنوز هم ‪ 0/20‬درصد است‪ .‬در این‬ ‫بازی هر توصیه‏ای‪ CRR ،‬است‪.‬‬ ‫ســناریو ‪ :B‬حال فرض کنید که اعداد نوشته شده روی دیسک در طرف باالی‬ ‫آن درج شده و قابل لمس باشند‪.‬‬ ‫در این ســناریو هماهنگ شدن آنها بسیار ســاده‏تر است‪ .‬برای مثال اگر به هر‬ ‫دو آنها توصیه «دیســک شــماره یک را انتخاب کن» اعالم شده باشد‪ ،‬آنها مطمئنا‬ ‫هماهنگ خواهند بود و هر دو دیسک شماره یک را انتخاب می‏کنند‪ .‬تنها چیزی که‬ ‫آنها احتیاج به هماهنگ شدن در موردش دارند‪ ،‬عمل به توصیه است‪ .‬و این بدین‬ ‫معنی اســت که در این مثال هیچ ‪CRR‬ی وجود ندارد‪ .‬برای مثال توصیه «انتخاب‬ ‫دیسک شماره ‪ »1‬نمی‏‏تواند ‪ CRR‬باشد‪ .‬زیرا آنها می‏توانند توصیه را فراموش کنند‬ ‫و قاعده خود را بر مبنای «انتخاب دیسک شماره ‪ »2‬به کار ببرند و باز هم به‏خوبی‬ ‫هماهنگ شوند و انتخاب هر دو آنها یک عدد است‪.‬‬ ‫ســناریو ‪ :C‬در نهایت تصور کنید اعداد در طــرف غیرقابل دید و طرف پایین‬ ‫نوشته شده اما دو دیسک به رنگ آبی و سه تای دیگر به رنگ قرمز هستند‪.‬‬ ‫این ســناریو عناصری از سناریوی ‪ A‬و ‪ B‬را دارند‪ .‬مخصوصا شانس هماهنگی‬ ‫(همانند ســناریو ‪ )B‬در صورت اســتفاده از رنگ وجــود دارد‪ .‬اما این هماهنگی‬

‫‪ -4-2-6‬پاالیش تعادل‬

‫تا به حال به بررســی جزئیات بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ P‬پرداختیم‪ ،‬که‬ ‫در آن یک تعادل نش وجود داشت‪ .‬همچنین به بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع‬

‫‪365‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫(همانند سناریو ‪ )A‬را تضمین نمی‏کند‪ .‬زیرا از هر رنگ بیش از یک دیسک وجود‬ ‫دارد‪ .‬در این ســناریو‪ CRR ،‬برای هر فرد‪« ،‬انتخاب یک دیســک آبی» است‪ .‬این‬ ‫هماهنگی را تضمین نمی‏کند‪ ،‬اما شــانس بیشــتری برای هماهنگی در مقایســه با‬ ‫انتخاب رنگ قرمز وجود دارد‪ .‬در این سناریو رنگ آبی نقطه کانونی است‪.‬‬ ‫آیا با استفاده از مفهوم ‪ CRR‬می‏توان چرایی انتخاب ایستگاه مرکزی شهر نیویورک‬ ‫و رویه شیر توسط اغلب مردم را توضیح داد؟ جواب بلی است‪ .‬زیرا در اغلب بازی‏های‬ ‫هماهنگی‪ ،‬آشکار شــده که تنها ‪ CRR‬این است که توصیه شود‪« :‬گزینه‏ای را انتخاب‬ ‫کن که در اغلب اوقات‪ ،‬در زندگی روزانه از آن یاد می‏شود»‪ .‬دلیل اصلی این هماهنگی‬ ‫این است که اغلب مردم بیشتر با آن گزینه‏هایی که اغلب از آنها یاد می‏شود هماهنگ‬ ‫(موافق می‏شوند) می‏شوند در مقایسه با این که‪ ،‬آن گزینه چه است‪ ،‬مثال دهم‪ ،‬دوازدهم‪،‬‬ ‫‪235‬‏ام اغلب گفته می‏شود افراد با آن هماهنگ می‏شوند‪ ،‬ولی اینکه این اعداد چه هستند‪،‬‬ ‫خیلی به آن توجهی نمی‏کنند‪ .‬بنابراین شانس هماهنگ شدن موقعی حداکثر می‏شود که‬ ‫هر کس گزینه‏هایی را که بیشــتر از آنها یاد می‏شود انتخاب کند‪ .‬یک مفهوم مرتبط در‬ ‫این زمینه «تشخیص اکتشافی» است‪« :‬اگر در شک بودی‏‪ ،‬آنی را که تشخیص می‏دهی‬ ‫انتخاب کن یا آنکه را آشناتر است انتخاب کن»‪ .‬برای مثال‪ ،‬در مطالعه مِهتا و دیگران از‬ ‫آزمودنی‏ها خواسته شد نام کوهی را بگویند‪ 89 .‬درصد کوه اورست را گفتند‪.‬‬ ‫نقطه کانونی یکی از مفاهیمی اســت که به سختی می‏توان آن را محدود کرد و‬ ‫مفهــوم ‪ CRR‬تنها در بعضی از موقعیت‏های محدود جوابگو اســت‪ .‬اگرچه ‪CRR‬‬ ‫بعضی بصیرت‏هــا و بینش‏ها را به ما می‏دهــد و در بازی‏های هماهنگی خالص‪،‬‬ ‫پیش‏بینی دقیقی از آنچه افراد انجام می‏دهند ارائه می‏کند‪ .‬زیرا در این بازی‏ها مردم‬ ‫بین آنچه انجام می‏دهند و آنچه باید با آن هماهنگ شوند‪ ،‬بی‏تفاوت هستند‪ .‬ولی در‬ ‫بازی‏های کمی پیچیده‏تر که در آن بازیکنان بین آنچه می‏خواهند انجام دهند با آنچه‬ ‫هماهنگ شوند بی‏تفاوت نیستند‪ ،‬پیش‏بینی کمی سخت خواهد بود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪366‬‬

‫‪ P‬که در آن تعادل‏های نش زیادی وجود داشــته و مختصری در رابطه با انتخاب از‬ ‫میان آنها پرداخته شد‪.‬‬ ‫بین این دو حالت حدی‪ ،‬حالت‏هــای محدودتری از انواع بازی‏ها وجود دارد‬ ‫که بررســی آنها جالب به نظر می‏رســد‪ .‬آنچه انجام آن در اینجا ضروری اســت‪،‬‬ ‫انتخاب چند تا از آن بازی‏ها و معرفی برخی مفاهیم است که در نحوه تفکر درباره‬ ‫چگونگی رفتار و استدالل بازیکنان در این نوع بازی‏ها مفید است‪.‬‬ ‫ابتدا بازی نشــان داده‏شده در جدول ‪ 5-6‬را در نظر بگیرید‪ .‬اگر شما تا به حال‬ ‫با بازی ماتریســی آشنایی نداشــته‏اید‪ ،‬ایده این بازی‏ها بسیار ساده است‪ .‬آلن و اِما‬ ‫به‏طور همزمان نیاز دارند تصمیم بگیرند که تالش کم یا زیاد را انتخاب کنند‪ .‬اعداد‬ ‫داخل ماتریس‪ ،‬پیامد بازی را نشان می‏دهد بنابراین اگر هر دو تالش زیاد را انتخاب‬ ‫کنند‪ ،‬هر کدام ‪ 13‬دالر به‏دســت می‏آورند‪ .‬در بخش ‪ 6-6‬به بررسی جزئیات بیشتر‬ ‫چگونگی این پیامدها خواهیم پرداخت‪ .‬در اینجا فقط می‏خواهیم بدانیم که آلن چه‬ ‫کار باید بکند‪.‬‬ ‫دو تعادل نش خالص در این بازی وجود دارد (به‏عالوه یک تعادل دیگر که بعدا‬ ‫بررســی خواهیم کرد)‪ .‬یکی از تعادل‏ها این اســت که هر دو تالش کم را انتخاب‬ ‫کنند و دیگری این اســت که هر دو تالش زیاد را انتخاب کنند‪ .‬شــاید شما بحث‬ ‫کنید که تعادلی که در آن هر دو تالش زیاد را انتخاب می‏کنند‪ ،‬خیلی برجسته است‪.‬‬ ‫زیرا پیامد بیشــتری را عاید هر دو می‏کند‪ .‬برای در بر گرفتن این مفهوم‪ ،‬می‏گوییم‬ ‫که تعادل نش موقعی غالب پارتو اســت که نســبت به تعادل نش دیگر‪ ،‬برای همه‬ ‫بازیکنان پیامد بیشــتری را عاید کند و تعادل نشــی که در آن هر دو تالش زیاد را‬ ‫انتخاب کنند‪ ،‬تعال نش غالب پارتو است‪ .‬آیا آلن و اِما در انتخاب تعادل نش غالب‬ ‫پارتو با هم هماهنگ می‏شوند؟‬ ‫اگر آلن تالش کم را انتخاب کند‪ ،‬پیامد ‪ 7‬دالر تضمین شــده اســت‪ ،‬ولی اگر‬ ‫تالش باال را انتخاب کند‪ ،‬او ‪ 13‬دالر را به‏دست می‏آورد‪ .‬ولی امکان به‏دست آوردن‬ ‫صفر دالر نیز وجود دارد‪ .‬اگر او نگران به‏دســت آوردن صفر دالر باشــد‪ ،‬ممکن‬ ‫است ترجیح بدهد تالش بی‏خطر را انتخاب کند و ‪ 7‬دالر را تضمین کند‪ .‬برای در‬ ‫بر گرفتن این مفهوم‪ ،‬می‏گوییم که یک تعادل نش غالب بر ریســک است‪ ،‬اگر هر‬

‫جدول ‪ -5-6‬بازی ماتریسی‬ ‫ا ِما‬ ‫تالش زیاد‬

‫تالش کم‬

‫‪0،7‬‬

‫‪7،7‬‬

‫تالش کم‬

‫‪13 ،13‬‬

‫‪0،7‬‬

‫تالش زیاد‬

‫آلن‬

‫برای مثال اگر آلن تالش کم و اما تالش زیاد را انتخاب کنند‪ ،‬آنگاه آلن ‪ 7‬دالر و ا ِما صفر دالر به‏دست می‏آورد‪ .‬تعادل نش تالش‬ ‫کم‪ ،‬تعادل غالب بر ریسک؛ و تعادل نش تالش زیاد‪ ،‬تعادل غالب پارتو است‪.‬‬

‫در این حالت آلن در حال تصمیم‏گیری برای خرید بلیط فوتبال یا تماشای رقص باله‬ ‫است‪ .‬دوست او‪ ،‬اِما مشاهده می‏کند که او چه بلیطی را خریده است و تصمیم می‏گیرد‬ ‫که او نیز به فوتبال یا رقص برود‪ .‬اعداد به ترتیب نشــان‏دهنده پیامد آلن و اِما هستند‪.‬‬

‫‪367‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫بازیکن اســتراتژی را انتخاب کند که پیامد او را حداکثر می‏کند‪ ،‬مشروط به اینکه‬ ‫نتوانــد پیش‏بینی کند دیگر بازیکنان چه انتخابی خواهنــد کرد‪ .‬برای مثال‪ ،‬فرض‬ ‫کنید آلن نمی‏تواند پیش‏بینی کند که اِما چه انتخابی خواهد کرد و فرض کنید او با‬ ‫احتمال ‪ 0/5‬تالش کم و با احتمال ‪ 0/5‬تالش زیاد را انتخاب می‏کند‪ .‬با این باورها‬ ‫پیامد او از انتخاب تالش کم ‪ 7‬دالر اســت و از تالش زیاد ‪0/5)0(+0/5)13(=6/5‬‬ ‫دالر اســت‪ ،‬که ‪ 6/5‬کوچک‏تر از ‪ 7‬اســت‪ .‬لذا آلن باید تالش کم را انتخاب کند‪.‬‬ ‫بنابراین تالش کم تعادل نش غالب بر ریسک است‪.‬‬ ‫در نتیجه‪ ،‬مبنای خوبی درســت می‏شود که چرا آلن باید تالش زیاد و چرا باید‬ ‫تالش کم را انتخاب کند‪ .‬این حالت‏ها در موقعی که در بازی چند تعادل نش وجود‬ ‫داشــته باشد‪ ،‬بروز می‏کنند‪ .‬در این حالت یک تنش میان تعادل نش غالب پارتو که‬ ‫پیامد باال را عاید می‏کند و تعادل نش غالب بر ریســک‪ ،‬که کم ریسک‏تر است‪ ،‬به‬ ‫وجود می‏آید‪ .‬تمیز دادن این دو حالت را فقط می‏توان با مشــاهده رفتار بازیگران‪،‬‬ ‫فهمیــد که آنهــا کدام‏یک را به دیگری برتری می‏دهند؛ کــه در بخش ‪ 6-6‬به این‬ ‫مبحث با ارائه شواهد تجربی بازخواهیم گشت‪.‬‬ ‫بحث بعدی بررسی بازهای متوالی (پویا) است‪ .‬در یک بازی متوالی بازیکن بعد‬ ‫از بازیکنی دیگر انتخاب خود را انجام می‏دهد‪ .‬بازی جنســیت را در نظر بگیرید‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 5-6‬حالت استاندارد این بازی را نشان می‏دهد‪.‬‬

‫مشاهده می‏کنید که هر دو آنها ترجیح می‏دهند که کنار هم باشند‪ .‬اما آلن ترجیح می‏دهد‬ ‫که در فوتبال و اِما در رقص کنار هم باشند‪ .‬آلن چه چیزی را انتخاب کند؟‬ ‫در این بازی ســه تعادل نش وجود دارد‪ .‬در توضیح تعادل‏های نش احتیاج به‬ ‫کمی دقت ضروری است‪ .‬زیرا به یاد آورید که یک استراتژی باید برنامه کامل عمل‬ ‫یا آنچه بازیکن انجام می‏دهد‪ ،‬باشد‪ .‬لذا اِما نیاز دارد بداند اگر آلن فوتبال را انتخاب‬ ‫کرد‪ ،‬او در پاســخ به این استراتژی‪ ،‬کدام استراتژی را انتخاب کند و اگر آلن رقص‬ ‫را انتخاب کرد‪ ،‬در این حالت اِما چه استراتژی را انتخاب کند‪ .‬ساده‏ترین استراتژی‬ ‫برای اِما می‏تواند این باشد که «اگر آلن بلیط فوتبال خرید‪ ،‬من هم به فوتبال می‏روم‬ ‫و اگر او بلیط رقص خرید‪ ،‬من هم به رقص می‏روم»‪ .‬اگر اِما به این استراتژی پایبند‬ ‫باشد و آلن فوتبال را انتخاب کند‪ ،‬ما اولین تعادل نش را خواهیم داشت‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -5-6‬بازی متوالی جنسیت‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪368‬‬

‫آلن ابتدا تصمیم می‏گیرد که آیا بلیط فوتبال یا رقص را بخرد‪ .‬سپس ا ِما تصمیم می‏گیرد آیا به فوتبال برود یا رقص‪ .‬برای مثال‪،‬‬ ‫اگر هر دو فوتبال را انتخاب کنند‪ ،‬آلن پیامد ‪ 20‬و ا ِما پیامد ‪ 10‬را به‏دست می‏آورد‪.‬‬

‫در این حالت اگر آلن بلیط رقص را خریده باشــد‪ ،‬حقیقتا برای اِما مهم نیست‬ ‫کــه چه کار کنــد‪ .‬بنابراین دومین تعادل نیز نش وجــود دارد‪ ،‬که در آن آلن بلیط‬

‫‪369‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫فوتبــال خریداری می‏کند و اِما می‏گوید «من بــه فوتبال خواهم رفت‪ ،‬چه او بلیط‬ ‫فوتبال بخرد یا بلیط رقص»‪ .‬آخرین تعادل نش نیز شــبیه این است‪ .‬در این حالت‬ ‫اِما می‏گویــد «من به رقص می‏روم؛ چه او بلیط فوتبال یا رقص را خریداری کرده‬ ‫باشد»‪ .‬به راحتی می‏توانید متوجه شوید که حالت آخر تهدیدی است مبنی بر اینکه‬ ‫اِما حتما می‏خواهد به تماشــای رقص برود‪ .‬بهتریــن چیزی که در این حالت آلن‬ ‫باید انجام دهد‪ ،‬خرید بلیط تماشای رقص است؛ که سومین تعادل نش را به‏دست‬ ‫می‏دهد‪ .‬سه تعادل به‏طور خالصه در جدول ‪ 6-6‬آورده شده است‪.‬‬ ‫چگونه می‏توان از میان ســه تعادل انتخاب کرد؟ یکی از این تعادل‏ها بســیار‬ ‫برجسته‏تر و ملموس‏تر از دیگران به نظر می‏رسد‪ .‬در اولین تعادل‪ ،‬اِما هر آنچه آلن‬ ‫انجام می‏دهد را انجام می‏دهد؛ دومین تعادل عجیب به نظر می‏رســد از این جهت‬ ‫که‪ ،‬اِما به فوتبال می‏رود‪ ،‬اگر آلن بلیط فوتبال خریده باشــد (یعنی به فوتبال برود)‪.‬‬ ‫تعادل سوم شهودی‏تر است‪ ،‬اما یک مشکل در آن وجود دارد‪ :‬تهدید اِما به رفتن به‬ ‫رقص در صورتی‏که آلن بلیط فوتبال خریده باشد‪ ،‬تهدید باورکردنی نیست‪ .‬زیرا او‬ ‫با رفتن به فوتبال پیامد بیشتری به‏دست می‏آورد‪.‬‬ ‫تکنیکــی که می‏توان برای توجیه عقالنی بودن تعادل اول به کار برد‪ ،‬اصطالحا‬ ‫به اســتنتاج معکوس یا روش برگشت به عقب معروف است‪ .‬از انتخاب اِما شروع‬ ‫می‏کنیــم و می‏بینیم چه انتخابی برای او بهینه اســت‪ .‬اگر آلــن بلیط فوتبال بخرد‪،‬‬ ‫برای اِما بهینه اســت که فوتبال را انتخاب کند و اگــر آلن بلیط رقص بخرد برای‬ ‫اِما نیز خرید بلیط رقص بهینه اســت‪ .‬سپس فرض می‏کنیم که آلن اینها را می‏داند‬ ‫اگــر آلن بداند که اِما فوتبال را انتخاب می‏کند اگر او نیز فوتبال را انتخاب کند‪ ،‬در‬ ‫این‏صورت برای آلن بهینه اســت که فوتبال را انتخاب کند‪ .‬طریقه دیگر این است‬ ‫که بگوییم تعادل اول‪ ،‬تعادل کامل بازی فرعی اســت‪ ،‬زیرا به هر قســمت از بازی‬ ‫نگاه کنیم‪ ،‬رفتار بازیکنان در آن بهینه است‪ .‬تعادل اول تنها تعادل کامل بازی فرعی‬ ‫اســت‪ .‬اگر به تعادل سوم نگاه کنید‪ ،‬اِما در آن بخش از بازی که تصور می‏کند آلن‬ ‫فوتبال را انتخاب کرده‪ ،‬بهینه رفتار نمی‏کند‪.‬‬ ‫مکمل روش اســتنتاج معکوس‪ ،‬اســتنتاج به جلو اســت‪ .‬برای تشریح‪ ،‬بازی‬ ‫جنسیت اصالح‏شده را همانند نمودار ‪ 6-6‬در نظر بگیرید‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪370‬‬

‫در این بازی اصالح‏شــده‪ ،‬به اِما قبل از اینکه آلن تماس بگیرد که در کنار هم‬ ‫باشــند‪ ،‬گزینه‏ای داده شده که در آن تصمیم بگیرد که با دوست خود بیرون بروند‬ ‫یا اینکه با آلن بروند‪ .‬این تغییر در بازی‪ ،‬چه چیزهایی را تغییر می‏دهد؟ اگر روش‬ ‫اســتنتاج به عقب را به کار ببریم‪ ،‬متوجه می‏شویم که بازی فقط دارای یک تعادل‬ ‫نش کامل زیربازی‪ 1‬اســت‪ ،‬و آن رفتن اِما با دوست خود است‪ .‬اگر او با آلن برود‪،‬‬ ‫منتهی به فوتبال رفتن می‏شــود و او پیامد ‪ 10‬را به‏دست می‏آورد‪ ،‬که کمتر از پیامد‬ ‫رفتن با دوست خود به بیرون است‪ ،‬که به نظر یک نتیجه بد است‪.‬‬ ‫اگر اِما انتخــاب می‏کرد که با آلن برود‪ ،‬چه اتفاقــی می‏افتاد؟ آلن ممکن بود‬ ‫استدالل کند که اگر اِما پیش‏بینی کند در صورتی‏که با هم باشند‪ ،‬به تماشای رقص‬ ‫برونــد‪ ،‬آنگاه اِما رفتن بــا او (آلن) را انتخاب می‏کند‪ .‬این تنها چیزی اســت که‬ ‫انتخاب اِما را توجیه می‏کند‪ .‬اگر آنها به رقص بروند‪ ،‬او (آلن) پیامد ‪ 10‬را به‏دست‬ ‫می‏آورد‪ ،‬که این پیامد بیشتری از پیامدی است که اگر اِما با دوست خود می‏رفت‪،‬‬ ‫به‏دست می‏آورد‪ .‬این معامله‪ ،‬معامله خوبی به نظر می‏رسد‪ .‬این یک مثال از استنتاج‬ ‫به جلو است که با انتخاب اول شروع می‏کنیم (اول بازی) و سپس بررسی می‏کنیم‬ ‫که اگر برخی انتخاب‏‏ها انجام شود‪ ،‬چه اتفاقی خواهد افتاد‪ .‬استنتاج به جلو تعادل‬ ‫نشــی را به‏دست می‏دهد که اِما رفتن با آلن را انتخاب می‏کند‪ .‬همچنین اِما تهدید‬ ‫به انتخاب به تماشــای رقص رفتن می‏کند‪ ،‬اگر آلن بلیط فوتبال یا رقص را بخرد‪.‬‬ ‫انتخاب اِما جهت رفتن با آلن‪ ،‬تهدید مذکور را باورکردنی‏تر می‏کند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -6-6‬تعادل‏های نش در بازی متوالی جنسیت‬ ‫تعادل استراتژی آلن‬

‫استراتژی اِما‬

‫‪1‬‬

‫فوتبال‬

‫انتخاب فوتبال‪ ،‬اگر آلن آن را انتخاب کرده باشد؛ و انتخاب رقص‪ ،‬اگر آلن آن را انتخاب کرده باشد‪.‬‬

‫‪2‬‬

‫فوتبال‬

‫انتخاب فوتبال‪ ،‬در قبال هرچه که آلن انتخاب کند‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫رقص‬

‫انتخاب رقص‪ ،‬در قبال هرچه که آلن انتخاب کند‪.‬‬

‫بــه نحو امیدوارکننده‏ای ایده‏ای را به‏دســت آوردیم مبنی بر اینکه طرق زیادی‬ ‫وجود دارد که افراد درگیر در یک بازی می‏توانند برای نحوه انتخاب خود استدالل‬ ‫‪1- Subgame‬‬

‫کنند‪ .‬تعادل غالب بر ریسک‪ ،‬تعادل نش غالب‪ ،‬استنتاج معکوس‪ ،‬تعادل کامل بازی‬ ‫فرعی و استنتاج به جلو مفاهیمی هستند که متخصصان نظریه بازی برای پرداختن‬ ‫به پیچیدگی تعادل‏ها ابداع کرده‏اند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -6-6‬بازی متوالی جنســیت با یک گزینه بیرونی‪ .‬اِما ابتدا تصمیم می‏گیرد که آیا با آلن یا با دوســت‬ ‫خود بیرون برود‪.‬‬

‫در نیمه باقی‏مانده این فصل و در بخش‏های بعدی‪ ،‬به بررســی مثال‏های زیادی‬ ‫خواهیم پرداخت تا ببینیم آیا این مفاهیــم در پیش‏بینی آنچه مردم انجام می‏دهند‪،‬‬ ‫موفــق عمل می‏کند یا خیر‪ .‬تمام مفاهیمی که تا به حال بررســی کردیم‪ ،‬اصطالحا‬ ‫پاالیش تعادل نام دارند (روش تحقیق ‪ 3-6‬را مالحظه کنید)‪ .‬برای اتمام این بخش‬ ‫مثالی از انتخاب تعادل را ارائه می‏دهیم‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪3-6‬‬ ‫پاالیش و انتخاب تعادل‬ ‫اگر چندین تعادل نش در بازی وجود داشــته باشند‪ ،‬طبیعی است این سوال‬ ‫مطرح شود که کدام‏یک از آنها محتمل‏تر از دیگران مشاهده می‏شود‪ .‬پاسخ این‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫‪371‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪372‬‬

‫سوال به راه‏حل‏هایی مربوط می‏شود که چگونگی انتخاب از میان تعادل‏ها را‬ ‫برایمان روشــن می‏سازند‪ .‬یک تعادل نش از طریق افزودن شرایط اضافی که‬ ‫باید ارضاء شود‪ ،‬پاالیش می‏شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬تعادل نش کامل در بازی فرعی‬ ‫نشان‏دهنده تعادل نش در هر بازی فرعی مربوط به بازی اصلی است‪ .‬تعاد ِل‬ ‫غالب پارتویی‪ ،‬مســتلزم داشتن پیامد بیشتر برای همه بازیکنان نسبت به‬ ‫نش ِ‬ ‫ِ‬ ‫تعادل‏های نش دیگر است‪ .‬پاالیش مجموعه تعادل نش می‏تواند با به کارگیری‬ ‫ایده‏های موجود در اقتصاد رفتاری انجام شــود‪ .‬مشکل موقعی بروز می‏کند‬ ‫که بازی فاقد تعادل یا دارای چند تعادل باشــد‪ ،‬که شــرط پاالیش را ارضاء‬ ‫می‏کنند‪ .‬بنابراین لزومی به تاکید بر مســئله اولیه (اصلی) ‪-‬مبنی بر اینکه چه‬ ‫تعادلی مشاهده خواهد شد‪ -‬نیست‪.‬‬ ‫موضــوع «انتخاب تعادل»‪ ،‬پرداختن به تعادل چندگانه اســت‪ .‬در این روش‬ ‫الگوریتمی برای انتخاب تعادل یکتا از میان چند تعادل برای گروهی از بازی‏ها‬ ‫ارائه می‏شــود‪« .‬تعادل دو پاسخه» مثالی از این نوع است‪ .‬به‏طور آشکارا این‬ ‫رویکرد یک پیش‏بینی مشخصی از آنچه مردم انجام خواهند داد‪ ،‬ارائه می‏دهد‪.‬‬ ‫مشــکلی که وجود دارد این اســت که توجیه عقالیی رفتار در این الگوریتم‬ ‫ممکن است مستلزم طریقه تحلیلی برای انتخاب تعادل باشد‪ .‬به عبارت دیگر‪،‬‬ ‫ممکن است یک بازی فاقد تعادل یا دارای چند تعادل باشد و «انتخاب تعادل»‬ ‫آنها را به عنوان تعادل مجاز نکند‪.‬‬

‫‪ -5-2-6‬تعادل نش با خطا‬

‫در بخش ‪ 1-6‬برای اولین بار مشاهده کردیم که در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از‬ ‫نــوع ‪ ،p‬تعادل نش پیش‏بینی ضعیفی را از آنچه مردم می‏خواهند انجام دهند‪ ،‬ارائه‬ ‫داد‪ .‬در بخش ‪ 3-2-6‬دیدیم که تعادل نش به عنوان پیش‏بینی‏کننده خوبی در بازی‬ ‫ســاده مسابقه انتخاب زیبایی عمل می‏کند‪ ،‬ولی نه به‏طور کامل‪ .‬باید اعتماد کرد که‬ ‫تعادل نش همیشه به‏عنوان یک پیش‏بینی‏کننده بد عمل نمی‏کند‪ .‬با همه این احوال‪،‬‬ ‫ضروری اســت که دالیل انحراف از تعادل نش مورد بررسی قرار گیرد‪ .‬یک طریقه‬

‫انجام این کار این اســت که فرض کنیم افراد بعضی مواقع اشتباه می‏کنند و خالف‬ ‫تعادل نش انتخاب می‏کنند‪ .‬این اشتباه را به روش‏های مختلف می‏توان بررسی کرد‪،‬‬ ‫اما در اینجا متمرکز به منشأ احتمال می‏شویم‪ ،‬که از آن تحت عنوان تعادل دو پاسخه‬ ‫ککِلوی و پالفرِی (‪ )1995‬آن را ارائه کرده‏اند‪.‬‬ ‫یاد می‏شود؛ که م ‏‬ ‫‪1‬‬ ‫ایده اصلی در «تعادل دو پاسخه» (‪ )QRE‬این است که مردم استراتژی تعادلی خود‬ ‫را همراه با اشتباهاتی انتخاب می‏کنند‪ .‬موضوع اصلی که نیازمند دانستنش هستیم‪ ،‬این‬ ‫است که در یک ‪ ،QRE‬احتمال انتخاب استراتژی ‪ n‬توسط بازیکن ‪ i‬برابر است با‪:‬‬ ‫*‬

‫‪ 1-6‬‬

‫) ‪e λu i ( n ,σ − i‬‬ ‫) *‪σ (n ) = λu ( j,σ‬‬ ‫‪∑ j e i −i‬‬ ‫*‬ ‫‪i‬‬

‫ ‬

‫) ‪λ (1−q‬‬

‫‪9 λp‬‬

‫‪373‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫به ازای تمام ‪ i‬و ‪ n‬برقرار است‪ .‬همچنین ‪ λ‬پارامتر دقت است که مقدار خطاها‬ ‫را اندازه‏‏گیری می‏‏کند‪ .‬ظاهر این معادله کمی پیچیده اســت‪ ،‬ولی مالحظه خواهیم‬ ‫کرد که به نحو زیبایی خطاها را در بر می‏گیرد‪ .‬اگر‪ λ =0‬‏باشد‪ ،‬هر بازیکنی به‏طور‬ ‫تصادفی انتخاب خود را انجام می‏‏دهد و هر چقدر ‪ λ‬بزرگ‏تر باشد‪ ،‬خطاها کاهش‬ ‫می‏یابند‪ :‬اگر ∞= ‪ λ‬باشد‪ ،‬در این‏صورت هر ‪ QRE‬یک تعادل نش است‪.‬‬ ‫بــرای اینکه بدانید چگونه یک ‪ QRE‬را می‏توان یافت‪ ،‬بازی ماتریســی جدول‬ ‫‪ 7-6‬را در نظر بگیرید‪ .‬تنها تعادل نش در این بازی‪ ،‬تعادل نش اســتراتژی خالص‬ ‫اســت‪ ،‬که در آن آلن و اِما در بین انتخاب‏هــای خود تصادفی عمل می‏کنند‪ .‬برای‬ ‫یافتن ‪ QRE، pL‬احتمال انتخاب چپ (‪ )Left‬از سوی اِما و ‪ qU‬احتمال انتخاب باال‬ ‫(‪ )up‬از سوی آلن است‪ .‬با قرار دادن اینها در معادله (‪ )1-6‬خواهیم داشت‪.‬‬

‫‪e L‬‬ ‫‪e U‬‬ ‫=‬ ‫= ‪qU‬‬ ‫‪, p L λq‬‬ ‫) ‪λ (1− p‬‬ ‫) ‪λ (1−q‬‬ ‫‪9 λp‬‬ ‫‪e L +e L‬‬ ‫‪e U +e U‬‬

‫باید ‪ qU‬و ‪ pL‬را به‏گونه‏ای پیدا کرد که در دو رابطه فوق صدق کند‪ .‬این بستگی‬ ‫به مقدار ‪ λ‬خواهد داشت‪ .‬اگر ‪ λ =1‬باشد‪ qU=0/89 ،‬و ‪ pL=0/31‬به‏دست می‏آیند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 7-6‬مقادیر ‪ pL‬و‪ qU‬را برای مقادیر مختلف ‪ λ‬نشان می‏دهد‪.‬‬

‫‪1- Quantal Response Equilibrium‬‬

‫جدول ‪ 7-6‬یک بازی ماتریسی‪.‬‬ ‫ا ِما‬ ‫راست‬

‫چپ‬

‫‪0،1‬‬

‫‪9،0‬‬

‫باال‬

‫‪1،0‬‬

‫‪0 ،1‬‬

‫پایین‬

‫آلن‬

‫نمودار ‪ QRE -7-6‬برای بازی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪374‬‬

‫تعادل بستگی به مقدار ‪λ‬‬

‫دارد‪ ،‬که مقدار باالی آن انجام اشتباه کمتر را نشان می‏دهد‪.‬‬

‫یک طریقه ‪ QRE‬در اینجا این است که به ِ‬ ‫دلیل خطاها و اشتباهات اِما‪ ،‬احتماال‬ ‫چپ را در مواقع بیشتری نسبت به تعادل نش انتخاب می‏کند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬آلن نیز باید‬ ‫باال (‪ )UP‬را در مواقع بیشتری نسبت به تعادل نش انتخاب کند‪.‬‬ ‫بنابرایــن‪ QRE ،‬پیش‏بینی را ارائه می‏دهد که کجا تعادل نش ممکن اســت راه‬ ‫خطا برود‪ .‬همچنین ‪ QRE‬وســیله انتخاب از میان چند تعــادل نش را نیز حقیقتا‬ ‫به‏صورت زیرکانه‏ای ارائه می‏دهد‪ .‬طرز کار آن بدین‏گونه است‪ :‬اگر ‪ λ =0‬باشد‪ ،‬در‬ ‫این‏صورت ‪ QRE‬یکتا وجود دارد‪ .‬سپس ‪ λ =0‬را افزایش داده و تغییرات ‪ QRE‬را‬

‫‪375‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫تعقیب می‏کنیم‪ .‬با انجام این کار‪ ،‬به ازای هر مقداری از ‪ ، λ‬یک ‪ QRE‬یکتا به‏دست‬ ‫می‏آید و نهایتا وقتی که ∞= ‪ λ‬شــود‪ ،‬آنگاه تعادل نش یکتا انتخاب می‏شــود‪ .‬از‬ ‫لحاظ تحلیلی این موضوع واضح است‪ .‬ولی آیا واقعا کارآیی (کارکرد) دارد؟‬ ‫ککِلوی‪ ،‬پالفرِی و ِوبِر (‪ )2000‬آزمودنی‏هایی را انتخاب کردند تا بازی جدول‬ ‫م ‏‬ ‫‪ 7-6‬و دو بــازی دیگــر را اجرا کنند‪ .‬در دو بازی دیگر‪ ،‬پیامــد آلن و اِما دو برابر‬ ‫بیشتر شــد‪ .‬این افزایش پیامد تاثیری در تعادل نش ندارد‪ ،‬ولی در عوض ‪ QRE‬را‬ ‫تغییر می‏دهد‪ .‬در حقیقت یکی از پیش‏بینی‏‏های اصلی ‪ QRE‬آن است که مردم باید‬ ‫خطاهای کمتری انجام دهند و این خطای کمتر باید وقتی که پیامدها بیشــتر است‪،‬‬ ‫ملموس‏تر باشند‪.‬‬ ‫مک‏کِلــوی و همــکاران به این نتیجه رســیدند کــه ‪ QRE‬در پیش‏بینی آنچه‬ ‫آزمودنی‏هــا انجام می‏دهند‪ ،‬بهتر از تعــادل نش و تعادل نش با خطا عمل می‏کند‪.‬‬ ‫ولی همه چیــز به‏خوبی پیش نمی‏رود‪ .‬برای مالحظه چرایــی آن نمودار ‪ 8-6‬را‬ ‫مالحظه کنید‪ .‬در این نمودار توزیع ‪ λ‬برای هر کدام از بازی‏ها رســم شده است‪.‬‬ ‫طریقه تفســیر توزیع این اســت که بعضی از افراد اشــتباهات بیشتری نسبت به‬ ‫دیگران می‏کنند و توزیع نشــان می‏دهد احتمال اینکه یک شخص انتخابی به‏طور‬ ‫تصادفی‪ ،‬در بهترین حالت باشد به مقادیر مختلف ‪ λ‬بستگی پیدا می‏کند‪ .‬نگرانی‬ ‫اصلی آن است که توزیع ‪ λ‬برای هر باری متفاوت از دیگری است و این موضوع‬ ‫کاربرد ‪ QRE‬را دشــوار می‏ســازد‪ .‬زیرا نمی‏توانیم بدانیم کــه برای هر بازی چه‬ ‫توزیعی از ‪ λ‬را در نظر بگیریم‪.‬‬ ‫این بخش را با تمرکز بر موارد مثبت به پایان می‏رســانیم‪ .‬تا به حال روش‏های‬ ‫مختلفی را بررســی کردیم که طبق آنها می‏توان نحوه انجام بازی‏های بازیگران آن‬ ‫بازی را فهمید‪ .‬اغلب روش‏هایی که بررســی کردیم‪ ،‬مکمل هم هســتند‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬تفکر ســطح‪ -k‬ما را ملزم می‏کند که بدانیم افراد نوع ‪ L-0‬چه انجام خواهند‬ ‫داد و پاالیش تعادل و انتخاب تعادل ســرنخ‏هایی را می‏دهند که افراد ممکن است‬ ‫چه انجام دهند‪ .‬آنچه انجام آن اکنون الزم اســت‪ ،‬پیدا کردن حس و طریقی برای‬ ‫این اســت که در هر ِ‬ ‫بازی نوعی‪ ،‬کدام طریق و روش بهتر است‪ .‬قبل از شروع آن‪،‬‬ ‫دانستن اینکه افراد چگونه از تجارب خود استفاده می‏کنند‪ ،‬ضروری است‪.‬‬

‫[توضیح اضافی] برای دانســتن اینکه رابطه (‪ )1-6‬از کجا آمده است‪ ،‬بعضی‬ ‫توضیحات ارائه می‏شود‪ .‬فرض کنید درک اِما از پیامدی که به دست خواهد آورد‪،‬‬ ‫کمی با خطا همراه اســت که آن را با ) ‪ u pE ( l,s − E‬نشان می‏دهیم؛ یعنی پیامدی که‬ ‫او با انتخاب استراتژی ‪ L‬به دست می‏آورد‪ ،‬با فرض اینکه دیگران استراتژی ‪S-E‬‬ ‫را انتخاب می‏کنند‪ .‬این مقدار برابر اســت با تعداد واقعی (تعادلی) به‏عالوه مقدار‬ ‫خطا‪ ،‬یعنی‪:‬‬ ‫‪p‬‬ ‫=‪u‬‬ ‫‪(l,S− E ) u E (l,S− E ) + ε l‬‬ ‫‪E‬‬

‫اســت‪ ،‬که در آن ‪ ε l‬مقدار خطا را نشــان می‏دهد‪ .‬فرض کنید مقدار خطای ‪ε l‬‬

‫به‏طور تصادفی طبق توزیع احتمال ‪ f‬تعیین می‏شــود‪ .‬اگر اِما بر این باور باشد که‬ ‫دیگران اســتراتژی ‪ σ− E‬را به کار می‏برند‪ ،‬در این‏صورت او پیامد انتظاری خود را‬ ‫با انتخاب ‪ l‬حداکثر می‏کند‪ ،‬به شرطی که برای تمام ‪j‬ها داشته باشیم‪:‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫یا‬ ‫‪376‬‬

‫) ‪u pE (l, σ− i ) ≥ u pE ( j, σ− i‬‬ ‫‪u E ( l, σ− E ) + εl ≥ u ( j, σ− E ) + ε j‬‬ ‫‪E‬‬

‫بنابراین احتمال اینکه او استراتژی ‪ n‬را انتخاب کند‪ ،‬برابر است با‪:‬‬ ‫(‪) 2-6‬‬

‫‪f (ε)dε‬‬

‫∫‬

‫) ‪R l ( σ− E‬‬

‫*‬ ‫=‪σ‬‬ ‫)‪E (l‬‬

‫که ) ‪ R l ( σ− E‬مجموعه خطاهای ‪ εn‬است که ب ‏ه دلیل آن استراتژی ‪ n‬انتخاب‬ ‫می‏شود‪ .‬یک ‪ QRE‬موقعی به دست می‏آید که هر کس باور درستی نسبت به اینکه‬ ‫دیگران چه انجام خواهند داد‪ ،‬داشته باشد‪ .‬یعنی ترکیب استراتژی ) ‪σ∗ = ( σ1∗ ,..., σ∗N‬‬ ‫یک ‪ QRE‬است‪ ،‬اگر هر ‪ σ∗i‬رابطه (‪ )2-6‬با ‪ σ−i =σ∗−i‬ارضاء کند‪.‬‬ ‫اگر توزیع ‪ f‬معلوم باشــد‪ ،‬می‏توان معادله ‪ 1-6‬را به دســت آورد‪ .‬آنچه از این‬ ‫تعریف می‏توان آموخت این است که اگر افراد نسبت به پیامدی که دریافت می‏کنند‬ ‫نامطمئن باشند‪ ،‬یعنی تابع پیامد خود را ندانند‪ ،‬آنگاه ‪ QRE‬پیامد احتمالی را توجیه‬ ‫می‏کنند‪.‬‬

‫نمودار ‪ -8-6‬تخمین توزیع یا همان ‪ λ‬برای سه بازی در بین آزمودنی‏ها‪.‬‬

‫‪ -3-6‬یادگیری از تجربه‬

‫در این قســمت می‏خواهیم بررسی کنیم که اگر به اِما فرصت انجام یک بازی برای‬ ‫چندین مرتبه (بار) داده شــود و او تجاربی را از این طریق کســب کند‪ ،‬چه اتفاق‬ ‫می‏افتد‪ .‬در این زمینه طبیعی است به احتمال انتخاب یک استراتژی معین فکر کنیم‪.‬‬ ‫زیرا ممکن اســت او اســتراتژی جدیدی را تجربه کند تا ببیند چه اتفاق می‏افتد یا‬ ‫به اســتراتژی که قبال (در گذشــته) انجام داده و خوب بوده بچسبد و آن را دوباره‬ ‫انتخاب کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬آنچه مورد نیاز اســت که تعیین احتمال ) ‪ P l ( t‬اســت که اِما‬ ‫اســتراتژی ‪l‬در زمان ‪ t‬را در بازی انتخاب خواهد کــرد‪ .‬دو مولفه کلیدی برای آن‬ ‫الزم است‪:‬‬ ‫نخست‪ ،‬باورهای اولیه است‪ .‬در بخش قبلی به‏طور دقیق شرح دادیم که منظور‬ ‫از )‪ ، pl(1‬احتمال انتخاب هر استراتژی برای نخستین بار از سوی اِما در بازی است‪.‬‬ ‫اینکه او چه اســتراتژی را انتخاب خواهد کرد‪ ،‬بســتگی به باورهای اولیه‏اش دارد‪.‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫ککِلوی‪ ،‬پالف ِری‪ِ ،‬وب ِر (‪)2000‬‬ ‫منبع‪ :‬م ‏‬

‫‪377‬‬

‫برای مثال ممکن است اِما هیچ باوری نسبت به اینکه تابع پیامد او چیست و دیگران‬ ‫چه انجام خواهند داد‪ ،‬نداشــته باشــد و بنابراین استراتژی خود را به‏طور تصادفی‬ ‫انجام می‏دهد‪ ،‬ولی او مشتاق یادگیری از راه تجربه است‪.‬‬ ‫در برخی موقعیت‏های دیگر ممکن است پیامد خود را بداند و اگر بخش ‪2-6‬‬ ‫را خوانده باشــید‪ ،‬مطمئن می‏شــوید که در این حالت او چه استراتژی را انتخاب‬ ‫خواهد کرد‪ .‬باورهای اولیه مهم هســتند‪ ،‬ولی مقدمتا آنها را در بخش قبل توضیح‬ ‫داده‏ایــم و در اینجا خیلی به آنها نمی‏پردازیم‪ .‬در عــوض به مؤلفه دوم یادگیری‬ ‫متمرکز می‏شــویم‪ .‬هنگامی‏کــه اِما بازی را انجام داد‪ ،‬ممکن اســت نخواهد باور‬ ‫خود را به‏روز کند و احتمال انتخاب هر اســتراتژی را تغییر دهد‪ .‬برای مدل‏سازی‬ ‫آن‪ ،‬بهتر اســت که جذابیت یک استراتژی را اندازه‏گیری کنیم‪ .‬این استراتژی را با‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫) ‪ Q ( t‬نشان می‏دهیم‪ Q ( t ) .‬نشان می‏دهد جذابیت استراتژی ‪ n‬در زمان ‪ t‬برای‬ ‫بازیکن چقدر است‪.‬‬ ‫آنچه یک مدل یادگیری نیاز دارد‪ ،‬تعیین قاعده یادگیری یا قاعده به‏روز رسانی‬

‫‪378‬‬

‫است که از طریق آن می‏توان ) ‪ Q ( t‬و )‪ Q ( t − 1‬را تعیین کرد‪ .‬یعنی احتیاج به‬ ‫دانستن قاعده‏ای داریم که بر مبنای آن متوجه شویم انجام هر استراتژی چه جذابیتی‬ ‫برای اِما خواهد داشت‪ .‬با دانستن قاعده یادگیری و جذابیت هر استراتژی‪ ،‬می‏توانیم‬ ‫احتمال انتخاب هر استراتژی از سوی اِما را تعیین کنیم‪.‬‬ ‫همان‏طوری‏که انتظار می‏رود‪ ،‬استراتژی‏هایی که جذابیت بیشتری دارند‪ ،‬احتمال‬ ‫انتخاب بیشتری خواهند داشت‪.‬‬ ‫ساده‏ترین طریقه انجام این کار‪ ،‬با رابطه زیر بیان می‏شود‪:‬‬ ‫) ‪Q ( t‬‬

‫) ‪Q(jt‬‬

‫‪j‬‬

‫∑‬

‫= )‪P (t‬‬ ‫‪‬‬

‫به عبارت دیگر‪ ،‬فرض می‏کنیم اِما هر استراتژی را با احتمالی متناسب با جذابیت‬ ‫آن انتخاب می‏کند‪ .‬این روش ســاده‏ترین طریقه انتخاب اســت‪ ،‬ولی لزوما بهترین‬ ‫نیست‪ .‬طرق دیگر شامل استفاده از رابطه نمایی و توانی یا پروبیتی است‪ .‬برای مثال‬ ‫اگر از یک رابطه‏نمایی استفاده کنیم‪ ،‬خواهیم داشت‪:‬‬

‫) ‪e wQ ( t‬‬ ‫‪‬‬

‫(‪) 3-6‬‬

‫) ‪wQ j ( t‬‬

‫‪∑e‬‬

‫= )‪P (t‬‬ ‫‪‬‬

‫‪j‬‬

‫پارامتر ‪ w‬نشــان‏دهنده تغییر حساســیت انتخاب اِما نســبت به جذابیت یک‬ ‫اســتراتژی است‪ .‬اگر ‪ w‬بزرگ‏تر باشــد‪ ،‬احتمال انتخاب استراتژی که جذابیت آن‬ ‫برای اِما بیشتر است‪ ،‬باال می‏رود‪.‬‬ ‫تمرکز اصلی این بخش اساســا به تشریح قاعده یادگیری خواهد بود‪ .‬سه مدل‬ ‫اصلی یادگیری وجود دارند که الزم است آنها را بررسی کنیم‪.‬‬

‫‪ -1-3-6‬یادگیری تقویتی‬

‫و پیامد ) ) ‪ u E ( ,S− E ( ‬را به‏دســت آورد‪ .‬همچنین تصور کنید که سطح آرمانی‬ ‫او ‪ a‬است (می‏توانید به این سطح آرمانی همانند آنچه در فصل دوم تعریف شده‬ ‫فکر کنید)‪ .‬ســپس کنید که او جذابیت هر اســتراتژی را با ب ‏ه کار گیری قاعده زبر‬ ‫به‏روزرسانی می‏کند‪:‬‬ ‫‪Q  ( t ) +  u E ( ,S− E ( t ) − a ) ‬‬ ‫‪ 6-4‬اگر‬ ‫=‪j‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪j‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Q ( t + 1) ∝ ‬‬ ‫‪j‬‬ ‫‪j≠ ‬‬ ‫اگر‬ ‫) ‪Q ( t‬‬ ‫ ‬ ‫دو چیــز کلیدی در این قاعــده وجود دارد‪ .‬اول ‪،‬یک اســتراتژی تنها موقعی‬ ‫جذاب‏تر می‏شــود که اگر اِما آن را انتخاب کند و پیامدی بیشــتر از سطح آرمانی‪،‬‬ ‫عاید او کند‪ .‬دوم‪ ،‬پیامد باالتر از ســطح آرمانــی اورا برای انتخاب در دوره بعدی‬ ‫جذاب‏تر می‏کند‪.‬‬

‫‪379‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫اغلب شــواهد روان‏شناســی نشــان می‏دهند که انتخاب‏هایی که منتهی به نتیجه‬ ‫خوب در گذشــته شده احتماال تکرار می‏شــوند‪ .‬این حالت را «قانون اثر واقعی»‬ ‫می‏نامند‪ .‬برای مثال‪ ،‬اگر اِما بازی مســابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ 0/5‬را انجام‏دهد‬ ‫و تاخیر ‪ 20‬روز نتیجه خوبی داشــته باشــد‪ ،‬در این‏صورت او به احتمال زیاد در‬ ‫زمــان آینده تقریبا ‪ 20‬روز تاخیر را انتخــاب خواهد کرد‪ .‬مدل «یادگیری تقویتی»‬ ‫یــا «یادگیری تطبیقی» برای دربرگرفتن این اثرات طراحی شــده‏اند‪ .‬برای نشــان‬ ‫دادن چگونگــی کارکــرد این مدل‏ها‪ ،‬با مدلی مبتنی بر مــدل راث ‪ 79‬و اِرِو ‪80‬‬ ‫(‪ )1995‬کار می‏کنیم‪ .‬فرض کنید در زمان ‪ t‬اِما استراتژی را در بازی انتخاب کرده‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪380‬‬

‫این بدین معنی اســت که اِما در طی زمان تمایل به انتخاب آن استراتژی‏هایی‬ ‫دارد که آنها را در گذشته انتخاب کرده و به او پیامد نسبتا باالیی داده است‪ .‬او آن‬ ‫اســتراتژی‏هایی را که در گذشته انجام داده و پیامد کمتری از آنها ب ‏ه دست آورده‬ ‫اســت با احتمال کمتر انتخاب خواهد کرد‪ .‬این به یک برنامه منطقی و اســتداللی‬ ‫شــبیه است‪ .‬برای مالحظه چگونگی کارکرد آن‪ ،‬جدول ‪ 8-6‬نشان می‏دهد که اگر‬ ‫اِما بازی مســابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ 0/5‬با سطح آرمانی ‪ 90‬را انجام دهد‪ ،‬چه‬ ‫اتفاقی می‏افتد‪ .‬به یاد آورید پیامد او می‏تواند بین صفر و ‪ 100‬باشد و سطح آرمانی‬ ‫‪ 90‬به این معنی اســت که او خواهان قرار گرفتن در ‪ 10‬که بهینه است‪ ،‬می‏باشد‪.‬‬ ‫به منظور ســهولت فرض کنید که اِما تنها در صدد بررسی این است که تاخیر ‪20‬‬ ‫یا ‪ 30‬روز را انتخاب کند و احتمال انتخاب هر کدام متناسب با جذابیت آنهاست‪.‬‬ ‫او بعد از ‪ 4‬بار انجام بازی به احتمال زیاد ‪ 30‬روز تاخیر را انتخاب می‏کند (سوال‬ ‫‪ 5-6‬را نگاه کنید)‪.‬‬ ‫مدل اصلی به طرق مختلف قابلیت به‏کارگیری دارد یکی از بسط‏های جالب به‬ ‫«آزمایش محلی» معروف است‪ .‬در این حالت به هر استراتژی مثل ‪ ، ‬مجموعه‏ای از‬ ‫استراتژی‏هایی که شبیه یا نزدیک ‪ ‬است را ربط داده و با ) ‪ L( ‬نشان می‏دهیم‪ .‬یک‬ ‫سطح آرمانی صفر را در نظر بگیرید‪ ،‬در این‏صورت قاعده به روز رسانی به‏صورت‬ ‫زیر در می‏آید‪:‬‬ ‫اگر‬ ‫اگر‬

‫=‪j‬‬ ‫‪‬‬

‫در غیر این صورت‬

‫)‪j∈ L(‬‬

‫) )‪Q ( t ) + u E ( ,S− E ( t − 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫) ) ‪Q j ( t + 1) ∝ Q j ( t ) + εu E ( ,S− E ( t‬‬ ‫‪ j‬‬ ‫) ‪Q ( t‬‬

‫که ‪ ε‬مقدار «آزمایــش محلی» را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬جنبه اضافی که آزمایش‬ ‫محلی اضافه می‏کند این است که یک استراتژی موقعی جذاب‏تر است که استراتژی‬ ‫نزدیک و شبیه به آن سود بیشتری داشته باشد‪.‬‬ ‫جدول ‪ ،6-8‬اِما از یادگیری تقویتی در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪0/5‬‬ ‫استفاده می‏کند‪ .‬انتخاب او و مقدار بهینه فرضی هستند‪ ،‬اما با این تجربه فرضی آنچه‬ ‫را به جذابیت هر استراتژی و احتمال انتخاب آن اثر‏گذار است مشاهده می‏کنیم‪.‬‬

‫جدول ‪8-6‬‬ ‫دوره‬

‫جذابیت‬

‫‪Q‬‬

‫احتمال انتخاب‬

‫‪‬‬

‫نتیجه‬

‫‪P‬‬

‫‪ 20‬روز‬

‫‪ 30‬روز‬

‫‪ 20‬روز‬

‫‪ 30‬روز‬

‫انتخاب‬

‫بهینه‬

‫‪1‬‬

‫‪30‬‬

‫‪30‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪20‬‬

‫‪40‬‬

‫‪2‬‬

‫‪20‬‬

‫‪30‬‬

‫‪0/4‬‬

‫‪0/6‬‬

‫‪20‬‬

‫‪25‬‬

‫‪3‬‬

‫‪25‬‬

‫‪30‬‬

‫‪0/45‬‬

‫‪0/55‬‬

‫‪30‬‬

‫‪30‬‬

‫‪4‬‬

‫‪25‬‬

‫‪40‬‬

‫‪0/38‬‬

‫‪0/62‬‬

‫‪30‬‬

‫‪35‬‬

‫‪ -2-3-6‬باور مبتنی بر یادگیری‬

‫در کنار انعکاس پیامد گذشــته در شکل‏گیری انتخاب‪ ،‬مناسب به نظر می‏رسد که‬ ‫رفتار گذشــته دیگــران را منعکس کرده و در پیش‏بینی آنچــه آنها در آینده انجام‬ ‫خواهند داد‪ ،‬تالش کنیم‪.‬‬ ‫برای مثال‪ ،‬اگر برای اِما در زمان گذشته ‪ 25‬روز تاخیر بهینه بوده است‪ ،‬بنابراین‬ ‫شاید او باید برای دفعه بعد نیز ‪ 25‬روز تاخیر داشته باشد‪.‬‬ ‫مدل باور مبتنی بر یادگیری سعی در دربرگرفتن این مسائل است‪ .‬برای نشان دادن‬

‫‪381‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫بنابراین اِما ‪( 29‬مثال) روز تاخیر را تجربه خواهد کرد‪ ،‬اگر که‪ 30‬روز تاخیر در‬ ‫گذشته خوب کار کرده باشد‪.‬‬ ‫مزیت اصلی «یادگیری تقویتی» آن اســت که کافی اســت اِمــا برای انتخاب‬ ‫اســتراتژی فقط پیامد خود را بداند‪ .‬او بایــد دقیقا چیزها را تجربه کند و ببیند چه‬ ‫اتفاق می‏افتد‪ .‬او الزم نیست بداند که دیگران چه انجام داده‏اند‪ ،‬پیامد آنها چه بوده‬ ‫اســت و چه پیامدهایی را به‏دلیل انجام بعضی چیزها از دست داده است و غیره‪.‬‬ ‫بنابراین «یادگیری تقویتی» کاربردی عمومی دارد و در ب ‏ه کارگیری آن شانس خوبی‬ ‫برای یادگیری وجود دارد‪ ،‬اگر که بعضی از بازیکنان در مورد بازی اطالعات کافی‬ ‫نداشــته باشــند‪ .‬با این‏حال اگر اِما بعضی چیزها درباره بــازی را بداند‪ ،‬یادگیری‬ ‫تقویتی هیچ چشم‏اندازی برای آنچه او باید از آینده بداند را نمی‏دهد‪ .‬باور مبتنی بر‬ ‫یادگیری که در بخش بعدی بررسی می‏کنیم این امکان را می‏دهد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪382‬‬

‫موضوع از مدلی که بر پایه کار ِچئونگ ‪ 1‬و فریدمن‪ )1997( 2‬است استفاده می‏کنیم‪.‬‬ ‫اصلی‏تریــن چیزی که احتیاج به دانســتن آن داریم‪ ،‬تعیین باور اِما درباره آنچه‬ ‫دیگران انجام خواهند داد اســت‪ .‬برای مثال اینکه اِما انتظار دارد دیگران چند روز‬ ‫عمل خود را به تاخیر بیاندازند‪ .‬فرض کنید )‪ Bc(t‬نشان‏دهنده انتخاب انجام ترکیب‬ ‫اســتراتژی ‪ Sc− E‬توســط حریفان در زمان ‪ t‬در بازی مربوطه باشــد‪ .‬باورها احتماال‬ ‫بســتگی به آنچه در گذشــته اتفاق افتاده خواهد داشــت و لذا فرض می‏کنیم اِما‬ ‫آنچه را که دیگران انجام می‏دهند تعقیب می‏کند‪ .‬فرض کنید ) ‪ #c ( t‬نشان‏گر تعداد‬ ‫زمان‏هایی اســت که ترکیب اســتراتژی ‪ Sc− E‬به‏وســیله دیگران تا زمان ‪ t‬در بازی‬ ‫مربوطه باشد‪ .‬در بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ p‬این بدین معنی است که اِما‬ ‫باید حساب تعداد زمان‏های بهینه تاخیر را که یک روز‪ ،‬دو روز‪ .... ،‬بود داشته باشد‪.‬‬ ‫اگر ) ‪ S− E ( t‬نشــان‏دهنده آنچه دیگران در زمان ‪ t‬در بازی انجام داده‏اند باشد‪ ،‬با‬ ‫توجه به آن فرض می‏شود باورها با استفاده از قاعده زیر به‏روز رسانی می‏شود‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪ρ #c ( t ) + 1‬‬ ‫= ) ‪S− E ( t‬‬ ‫‪Sc− E‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪B ( t + 1) ∝  c‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪S− E ( t ) ≠ S− E‬‬

‫) ‪p # ( t‬‬

‫که در رابطه مذکور ‪ ρ‬یک پارامتر اســت‪ .‬برای فهم این قاعده مفید اســت که‬ ‫دو حالت را مورد توجه قرار دهیم‪ .‬اگر ‪ ρ=0‬باشــد‪ ،‬اِما باید انتظار داشــته باشد که‬ ‫دیگران آنچه را که در گذشته انجام داده‏اند‪ ،‬در آینده انجام خواهند داد‪ .‬این حالت‬ ‫اصطالحا به پاســخ بهینه یا پاسخ کورنو معروف اســت و مفهوم آن این است که‬ ‫باورها منحصرا متکی به زمان گذشــته انجام بازی اســت‪ .‬اگر ‪ =1ρ‬باشد اِما بر این‬ ‫باور خواهد بود که احتمال انتخاب ترکیب استراتژی توسط دیگران در آینده برابر با‬ ‫فراوانی نسبی هر کدام از ترکیب استراتژی‏ها انتخابی در دوره گذشته خواهد بود که‬ ‫اصطالحا به آن «بازی کردن خیالی» می‏گویند و مفهوم آن این است که باورها مبتنی‬ ‫ی اتفاق افتاده‪ ،‬شکل می‏گیرد‪ .‬بنابراین‪ ،‬پارامتر ‪ρ‬‬ ‫بر متوسط آنچه در تمام انجام باز ‏‬ ‫اندازه‏گیری‏کننده طول دوره‏های زمانی گذشــته که اِما می‏خواهد مد نظر قرار دهد‬ ‫است‪ .‬اگر ‪ ρ‬کوچک‏تر باشد گذشته‏های دور فراموش می‏شود و گذشته‏های نزدیک‬ ‫‪2- Friedman‬‬

‫‪1- Cheung‬‬

‫اهمیت پیدا می‏کند‪ .‬جدول ‪ 9-6‬نشان می‏دهد که اِما در بازی مسابقه انتخاب زیبایی‬ ‫از نوع ‪ 0/5‬وقتی که ‪ ρ=0/5‬است چه ممکن است انجام دهد‪.‬‬ ‫ضروری است از باورهای )‪ Bc(t‬جذابیت استراتژی‏ها را به‏دست بیاوریم‪ .‬این‬ ‫کار را می‏توان از برابر قرار دادن جذابیت با پیامد انتظاری به‏دست آورد‪ .‬با باورهای‬ ‫)‪ ،Bc(t‬پیامد انتظاری اِما از انتخاب استراتژی متناسب با ‪ n‬برابر است با‪:‬‬ ‫‪ 5-6‬‬

‫) ‪Q(t ) = ∑ u E ( ,SC− E ) BC ( t‬‬ ‫‪c‬‬

‫‪c‬‬

‫مهم‏ترین عامل تعیین‏کننده در ُمدل مقدار ‪ ρ‬است‪ .‬در مطالعه انجام‏شده توسط‬ ‫ِچئونــگ و فریدمن‪ ،‬آنها آزمایش‏هایی را گزارش کرده‏اند که اجازه می‏دهد مقدار‬ ‫‪ ρ‬را بــرای افراد مورد آزمایش‏های مختلف و بازی‏های مختلف تخمین بزنیم (در‬ ‫روش ‪ 4-6‬مالحظه کنید)‪ .‬تخمین‏ها در نمودار ‪ 9-6‬ارائه شده‏اند (و برای تکمیل‬ ‫تخمین‏ها کامرر‪ 1‬و هو‪ )1999( 2‬که در ذیل بحث می‏شــود‪ ،‬آورده شــده است)‪.‬‬ ‫در کل مقادیر پایین ‪ ρ‬را مشــاهده می‏کنیم که نشــان می‏دهد متوسط بازیکنان به‬ ‫دوره‏های گذشــته چندان دور اهمیت می‏دهند‪ .‬با وجود این‪ ،‬ناهمگنی‏های زیادی‬ ‫مشاهده می‏شود‪ .‬افراد مورد آزمایش در مطالعه آنها قابل طبقه‏بندی به‏صورت زیر‬ ‫‪2- Ho‬‬

‫‪1- Camerer‬‬

‫‪383‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫در این حالت به احتمال زیاد اِما آن استراتژی را انتخاب می‏کند که انتخاب آن‬ ‫استراتژی در گذشته نســبت به استراتژی‏های دیگر انتخاب شده‪ ،‬بهتر بوده است‬ ‫(پیامد بیشــتری داشته است)‪ .‬اگر ‪ ρ=1‬باشد او آن استراتژی را انتخاب می‏کند که‬ ‫در آخرین مرحله انجام بازی در گذشــته بهترین بوده است‪ .‬اگر ‪ ρ=0‬باشد او آن‬ ‫اســتراتژی را انتخاب می‏کند که پیامد حاصل از متوســط پیامد حاصل از انتخاب‬ ‫اســتراتژی‏ها در گذشته بیشتر باشد‪ .‬باز هم این روش انتخاب برای انجام ملموس‬ ‫به نظر می‏رسد‪.‬‬ ‫[توضیح اضافی] معادله ‪ 5-6‬برای مقاصد ما خوب به نظر می‏رســد‪ ،‬اما اگر آن‬ ‫را برای )‪ Bic (t‬جایگزین کنیم می‏توانیم قاعده به‏روز رسانی را به دست بیاوریم‪.‬‬ ‫ ‬ ‫‪6 -6‬‬ ‫‪c‬‬ ‫) ) ‪Q  ( t + 1) ∝ ρQ  ( t ) ∑ # ( t ) + u E ( ,SC− E ( t‬‬

‫هســتند‪ 56 .‬درصد افراد بهترین پاسخ کورنو (‪ 33 ،)ρ=0‬درصد بازی کردن خیالی‬ ‫و ‪ 11‬درصد یادگیری تطبیقی را ) )‪ ( ρ∈ (0,1‬را به‏کار برده‏اند‪ .‬پس اغلب بازیکنان‬ ‫به زمان‏های کوتاه نگاه می‏کنند و تعدادی به زمان‏های بلندتری نگاه می‏کنند‪ .‬اساسا‬ ‫توزیع ‪ ρ‬در بازی‏های مورد بررســی شبیه به هم به دست می‏آید که مفید بودن به‬ ‫کارگیری آن را در مدل‏سازی پیش‏بینی آنچه در بازی‏های دیگر اتفاق خواهد افتاد‬ ‫می‏رساند‪ .‬جدول ‪ ،9-6‬اِما باور مبتنی بر یادگیری را در بازی مسابقه تعیین زیبایی‬ ‫از نوع ‪ 0/5‬با ‪ ρ=0/5‬به‏کار می‏برد‪ .‬باور او آنچه را در گذشــته اتفاق افتاده تعقیب‬ ‫می‏کند‪ .‬جذابیت اســتراتژی با اســتفاده از معادله ‪ 5-6‬محاســبه شده است‪ .‬برای‬ ‫سهولت ما جذابیت سه استراتژی را ارائه داده‏ایم‪.‬‬ ‫جدول ‪ 9-6‬اِما باور مبتنی بر یادگیری را در بازی مسابقه تعیین زیبایی از نوع ‪ 0/5‬با ‪ ρ=0/5‬به‏کار می‏برد‬ ‫دوره‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪384‬‬

‫باور ‪BC‬‬ ‫‪10‬‬

‫‪20‬‬

‫جذابیت ‪QL‬‬ ‫‪30‬‬

‫‪5‬‬

‫‪10‬‬

‫‪15‬‬

‫انتخاب دیگران‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-‬‬

‫‪-‬‬

‫‪-‬‬

‫‪30‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪90‬‬

‫‪95‬‬

‫‪100‬‬

‫‪20‬‬

‫‪3‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪140‬‬

‫‪147/5‬‬

‫‪145‬‬

‫‪10‬‬

‫‪4‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0/5‬‬

‫‪0/25‬‬

‫‪170‬‬

‫‪168/5‬‬

‫‪162/5‬‬

‫‪20‬‬

‫نمودار ‪ ،9-6‬مدل شکل‏گیری باور مبتنی بر یادگیری‬

‫منبع‪ :‬فریدمن و چئونگ (‪ )1997‬و کامرر و هو (‪)1999‬‬

‫روش تحقیق ‪6-4‬‬ ‫ن مدل‏های یادگیری‬ ‫تخمی ‏‬ ‫یک مدل یادگیری نوعا با استفاده از داده‏های آزمایشگاهی و به روش حداکثر‬ ‫راست‏نمایی بر ارزش می‏شود‪ .‬اساسا برای هر مجموعه پارامترهای داده شده‬ ‫این امکان وجود دارد که احتمال داده‏های آزمایشگاهی را برای یک مدل با آن‬ ‫پارامترها محاسبه کرد‪ .‬برای مثال در مدل ‪ ،EWA‬با ثابت گرفتن مقادیر ‪ϕ, β ،δ‬‬

‫‪385‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫و ) ‪ P K (  ) ,..., P  ( ‬و ) ‪ # ( ‬می‏توان گفت چقدر محتمل است داده‏های‬ ‫آزمایشگاهی مفروض تولید گردد‪ .‬آنگاه می‏توان پارامترهایی را جستجو کرد‬ ‫که لگاریتم راســت‏نمایی را حداکثر نماید تا از این طریق متوجه شد که مدل‬ ‫تا چه حد می‏تواند داده‏ها را برازش نماید‪.‬‬ ‫دلواپسی و نگرانی حقیقی در موقع انجام‪ ،‬آن است که بعضی از مدل‏ها دارای‬ ‫پارامترهای بیش از مدل‏های دیگر هستند و لذا یک الویت‏بندی حتما شانس‬ ‫بــرازش داده‏ها را بهتر می‏کند‪ .‬به عبارت دیگر مدل با پارامترهای زیاد داده‏ها‬ ‫را بیش برآورد می‏کند‪ .‬روش‏های پیچیده زیادی برای بررسی این مهم وجود‬ ‫دارد‪ ،‬اما راه‏حل اساسی آن است که پیش‏بینی خارج از نمونه انجام شود‪ .‬برای‬ ‫انجام این تخمین‏های حداکثر راست‏نمایی با استفاده از ‪ 70‬درصد داده‏ها انجام‬ ‫می‏شود و سپس مدل تخمین زده شده برای پیش‏بینی آنچه برای ‪ 30‬درصد باقی‬ ‫داده‏ها اتفاق می‏افتد به‏کار می‏رود و با آن داده‏ها مورد مقایسه قرار می‏گیرد‪.‬‬ ‫اگر مدل در برازش ‪ 70‬درصد داده‏ها به‏خوبی عمل کند ولی برای ‪ 30‬درصد‬ ‫نه‪ ،‬در این‏صورت شواهدی از وجود بیش برآوردی وجود دارد‪.‬‬ ‫موضوع مرتبط دیگر چگونگی وارد کردن ناهمگنی در مدل است‪ .‬فرض اینکه‬ ‫تمام افراد مورد آزمایش دارای پارامترهای یکســان هستند کمی افراطی و به‬ ‫دور از واقعیت است‪ ،‬زیرا می‏توان تصور کرد که برخی از آن افراد یادگیری‬ ‫از طریق «یادگیری تقویتی» و برخی «باور مبتنی بر یادگیری» ‪ ...‬دارند‪.‬‬ ‫اگر قائل شویم که افراد مختلف مقدار پارامترهای مختلف دارند‪ ،‬احتماال داده‏ها‬ ‫بیش برآورد خواهند شــد‪ .‬رویکرد طبقه‏بندی این اتفاق را فراهم می‏کند که‬

‫افراد مورد آزمون را به چند طبقه تقســیم‏بندی کنیم که افراد هر طبقه دارای‬ ‫پارامترهای یکسان هستند‪ .‬برای انجام این تعدادی داده الزم است که با استفاده‬ ‫از آن تعیین شــود که باید کل افراد مورد آزمون را به چند طبقه تقســیم کرد‪.‬‬ ‫کامــرر و هو دو نوع را در نظر گرفتند و در مدل فریدمن و چانگ این اجازه‬ ‫داده شد که هر فرد دارای پارامترهای متفاوت از دیگری باشد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪386‬‬

‫فریدمــن و چانگ رویکرد جالبی دربــاره انتخاب‏های افراد مورد آزمون ارائه‬ ‫داند که طبق آن آیا افراد استراتژی‏هایی را انتخاب می‏کنند که باالترین جذابیت را‬ ‫دارد یا خیر‪ .‬آنها معادله ‪ 3-6‬را برای تخمین انتخاب ناشــی از جذابیت استراتژی‬ ‫بــه‏کار بردند‪ .‬به یاد آورید که اگر ‪ w‬باال باشــد‪ ،‬به معنی این اســت که افراد به‬ ‫احتمال زیاد استراتژی جذاب را انتخاب می‏کنند‪ .‬نمودار ‪ 10-6‬تخمین ‪ w‬را برای‬ ‫دو بازی با چهار رویکرد اصالحی نشــان می‏دهــد‪ .‬در یکی از رویکردها آزمون‬ ‫طوری ترتیب داده می‏شــد که هر فرد انتخاب بازیکنان دیگر را در هر دوره انجام‬ ‫دهــد و در رویکرد دیگر هر فرد مورد آزمون باید به‏طور تصادفی انتخاب یکی از‬ ‫افراد مورد آزمون دیگر را انجام‏دهد و در رویکرد آخر توزیع انتخاب‏های پیشین‬ ‫آشکار می‏گردید و فرد انتخاب خود را بر طبق آن حقایق آشکار شده انجام می‏داد‪.‬‬ ‫در رویکرد اول و سوم فرد اطالعات بیشتر از انتخاب حریفان در گذشته به دست‬ ‫می‏آورد و در تشکیل باور او خیلی موثر واقع می‏شد‪ .‬مشاهده ما با رویکرد اول و‬ ‫سوم وقتی ‪ w‬باالست‪ ،‬سازگار است‪.‬‬

‫‪ -3-3-6‬یادگیری حاصل از تجربه وزن داده شده‬

‫یادگیری تقویتی و باور مبتنی بر یادگیری به نحوه جالبی مکمل یکدیگر هســتند‪.‬‬ ‫یادگیری تقویتی به این معنی است که اِما بررسی می‏کند آیا استراتژی انتخاب شده‬ ‫در قبل پیامد باالیی عاید کرده اســت یا خیر‪ .‬در باور مبتنی بر یادگیری او بررسی‬ ‫می‏کند که آیا آن استراتژی انتخاب شده می‏توانست پیامد باالیی را به دست بدهد‪.‬‬ ‫یادگیری تقویتی به این معنی اســت که اِما باور پیامد حاصل از هر اســتراتژی را‬

‫به‏روز رسانی می‏کند‪ .‬در باور مبتنی بر یادگیری او باور خود را درباره اینکه حریف‬ ‫چه انجام خواهد داد به‏روز رســانی می‏کند آیا طریقی وجود دارد که بتوان این دو‬ ‫یادگیری را با هم ترکیب کرد و بهتر از آن دو را درست کرد؟‬ ‫کامرر و هو (‪ )1999‬نشــان دادنــد که این امر از طریــق «یادگیری حاصل از‬ ‫تجربه وزن داده شــد» (‪ )EWA‬عملی است‪ .‬مشابه مدل‏های مبتنی بر باور‪ ،‬احتیاج‬ ‫به متغیری داریم که حساب تجربه‏های گذشته را داشته باشد و با استفاده از قاعده‪:‬‬ ‫= )‪#(t‬‬ ‫‪β #(t − 1) + 1‬‬

‫به‏‏روز رســانی شــود‪ .‬که ‪ β‬عددی که اصطالحا آن را نرخ استهالک می‏نامند‪ .‬برای‬ ‫مالحظه اینکه )‪ Q  (t‬چگونه به‏روز رســانی می‏شــود‪ ،‬فرض کنیــد اِما در زمان ‪t‬‬

‫=‪j‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪j≠‬‬

‫) ) ‪ϕ # ( t ) Q  ( t ) + u E ( ,s − E ( t‬‬ ‫‪Q ( t + 1) ∝ ‬‬ ‫‪j‬‬ ‫) ) ‪ϕ # ( t ) Q ( t ) + δu E ( j,s − E ( t‬‬ ‫‪j‬‬

‫که در رابطه مذکور ‪ ϕ‬عددی اســت که اصطالحــا به آن نرخ زوال می‏گویند‪.‬‬ ‫این رابطه کمی پیچیده به نظر می‏رسد‪ ،‬اما الزم به نگرانی زیاد نیست‪ ،‬زیرا زیبایی‬ ‫مــدل ‪ EWA‬در توانایــی آن در‪ ،‬دربرگرفتن «یادگیری تقویتــی» و «باور مبتنی بر‬ ‫یادگیری است» که دو حالت خاص از ‪ EWA‬هستند‪ .‬که این حالت‏های خاص را‬ ‫می‏توان از طریق مقادیر ‪ δ‬استخراج کرد‪ δ .‬اهمیت نسبی پیامد از دست رفته در‬ ‫مقابل پیامد به دست آمده را نشان می‏دهد‪ ،‬اگر‪ δ =n0‬و ‪ #)0( =1‬و‪ ϕ =1‬و‪β =n0‬‬ ‫باشد‪ .‬مدل یادگیری تقویتی همانند معادله (‪ )6-4‬به دست می‏آید‪ .‬زیرا هنگامی‏که‬ ‫‪ δ =n‬اســت اِما منحصرا متمرکز به پیامد به دســت آمده می‏شود و پیامدهایی را‬ ‫که می‏توانســت به دست بیاورد فراموش می‏کند اگر ‪ δ =1‬و ‪ β = ϕ = ρ‬باشد‪ .‬در‬ ‫این‏صورت مدل باور مبتنی بر یادگیری همانند معادله (‪ )6-6‬را به دست می‏آوریم‪،‬‬

‫‪387‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫اســتراتژی ‪ n‬و دیگران ) ‪ S− E ( t‬را انتخــاب کنند که او پیامد ) ) ‪ u E ( ,s − E ( t‬را به‬ ‫دست می‏آورد‪ ،‬اما برای سایر اســتراتژی‏ها مثل ‪ j‬که انتخاب نشده‪ ،‬نمی‏داند که در‬ ‫صورت انتخاب چه پیامدی ) ) ‪ u E ( j,s − E ( t‬را عاید او می‏کرد و لذا آنها را از دســت‬ ‫داده است‪ .‬فرض می‏شــود اِما پیامد به دست آمده را با ‪1 − δ‬و آنچه را که از دست‬ ‫داده با ‪ δ‬وزن می‏دهد‪ .‬در این‏صورت قاعده به‏روز رسانی به‏صورت زیر خواهد بود‪:‬‬

‫زیرا هنگامی‏که ‪ δ =1‬اســت اِما به‏طور مساوی به پیامد به دست آمده و از دست‬ ‫رفته متمرکز می‏شود‪ .‬اگر ‪ δ‬بین صفر و یک باشد ترکیبی از یادگیری تقویتی و باور‬ ‫مبتنی بر یادگیری را خواهیم داشت‪.‬‬ ‫نمودار ‪ ،10-6‬تخمین میانه‏ ‪ w‬در مدل باور مبتنی بر یادگیری‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪388‬‬ ‫در موقعیت‏هایی که ‪ w‬باال بوده در رویکرد اول و ســوم افراد مورد آزمایش از آنچه حریفان در آن موقعیت‏ها در گذشته انجام‬ ‫داده‏اند‪ ،‬بیشتر تاثیر می‏پذیرند‪.‬‬

‫کامــرر و هو مدل ‪ EWA‬را با داده‏های مختلف بــرازش کردند و آنها را با برازش‬ ‫یادگیری تقویتی و باور مبتنی بر یادگیری مقایسه کردند‪ .‬جدول ‪ 15-6‬خالصه تخمین‏ها‬ ‫را که آنها برای پارامترهای مختلف به دست آوردند نشان می‏دهد‪ .‬نمودار ‪ 11-6‬شکل‬ ‫یکی از تخمین‏ها را که برازش خوبی داشته نشان می‏دهد‪ .‬همان‏طوری‏که انتظار داشتیم‬ ‫‪ EWA‬نسبتا خوب عمل کرده است و جالب‏تر اینکه یادگیری تقویتی در بازی مسابقه‬ ‫انتخاب زیبایی و «بازی عمل میانه» بهتر عمل کرده اســت‪ .‬در حالی‏که باور مبتنی بر‬ ‫یادگیری در بازی جمع ثابت خوب عمل کرده اســت می‏توان یک توجیه عقالنی‬ ‫بعد از تجربه برای این یافته ارائه داد‪ ،‬اما نکته مهم این است که افراد در بازی‏های‬ ‫مختلف‪ ،‬طرق مختلفی را یاد می‏گیرند و ‪ EWA‬طریقه خوبی برای دربرگرفتن این‬ ‫تفاوت‏هاست‪ .‬در حقیقت با ســه مدل یادگیری‪ ،‬در موقعیت بهتر‏ی قرار داریم که‬ ‫بدانیم افراد چگونه از تجربه خود یاد می‏گیرند‪ .‬اما آیا این کافی است؟‬

‫جدول ‪ ،10-6‬تخمین پارامترهای‬

‫‪EWA‬‬

‫‪δ‬‬

‫‪β‬‬

‫‪φ‬‬

‫‪W‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/232‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0/402‬‬ ‫‪0/941‬‬

‫‪1/375‬‬ ‫‪0/402‬‬ ‫‪1/330‬‬

‫‪0/223‬‬ ‫‪0/942‬‬ ‫‪2/579‬‬

‫بازی جمع ثابت‬

‫تقویتی‬ ‫باور مبتنی بر یادگیری‬

‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/0-0/73‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0/99-1‬‬ ‫‪0/93-0/96‬‬

‫‪0/96-1/01‬‬ ‫‪0/99-1‬‬ ‫‪0/99-1/04‬‬

‫‪0/03-0/1‬‬ ‫‪0/46-1/81‬‬ ‫‪0/18-0/65‬‬

‫بازی عمل میانه‬

‫تقویتی‬ ‫باور مبتنی بر یادگیری‬

‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/853‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0/738‬‬ ‫‪0/000‬‬

‫‪0/930‬‬ ‫‪0/738‬‬ ‫‪0/800‬‬

‫‪1/190‬‬ ‫‪16/726‬‬ ‫‪6/827‬‬

‫بازی‬

‫یادگیری‬

‫تقویتی‬ ‫مسابقه انتخاب زیبایی باور مبتنی بر یادگیری‬ ‫‪EWA‬‬

‫‪EWA‬‬

‫‪EWA‬‬

‫منبع‪ :‬کامرر و هو (‪)1999‬‬

‫نمودار ‪ R2 ،11-6‬تعدیل شده برای سه مدل یادگیری در شش بازی‬

‫ﻋﻘﯿﺪهﻣﺤﻮر‬

‫‪389‬‬ ‫ﺧﻮﺑﻰ ﺑﺮازش‬

‫ﺟﻤﻊ ﺛﺎﺑﺖ ‪4‬‬

‫ﺟﻤﻊ ﺛﺎﺑﺖ ‪3‬‬

‫ﺟﻤﻊ ﺛﺎﺑﺖ ‪2‬‬

‫ﺟﻤﻊ ﺛﺎﺑﺖ ‪1‬‬

‫ﻋﮑﺲاﻟﻌﻤﻞ‬ ‫ﻣﯿﺎﻧﻪ‬

‫ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ‬ ‫اﻧﺘﺨﺎب زﯾﺒﺎﯾﻰ‬

‫منبع‪ :‬کامررو هو (‪)1999‬‬

‫‪ -4-3-6‬یادگیری پیش‏بینی‬

‫یک مدل یادگیری می‏گوید آنچه اِما انجام خواهد داد مشــروط به آنچه در گذشته‬ ‫اتفاق افتاده‪ ،‬است‪ .‬این کار بزرگی است که برای فهم آنچه او در گذشته انجام داده‪،‬‬ ‫نگاه به عقب (گذشته) داشته باشیم‪ .‬اما آیا تالش برای نگاه به جلو و پیش‏بینی آنچه‬ ‫او انجام خواهد داد به همان اندازه نگاه به عقب مفید اســت؟ یک چیز که می‏توان‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫ﺗﻘﻮﯾﺖ‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪390‬‬

‫انجام داد این است که ایده طرح شده در بخش ‪ 2-6‬و ‪ 3-6‬را ترکیب کنیم و یک‬ ‫پیش‏بینــی را از آنچه در اولین انجام (زمــان بازی) بازی رخ می‏دهد انجام دهیم و‬ ‫ســپس یک مدل یادگیری را برای پیش‏بینی آنچه بعد از مثال ده بار انجام بازی رخ‬ ‫می‏دهد به کار ببریم‪ .‬اما چگونه می‏توانیم به این پاســخ اطمینان کنیم؟ برگردید به‬ ‫عقــب و به جداول ‪ 8-6‬و ‪ 9-6‬توجه کنیــد‪ .‬در این جداول آنچه برای اِما در یک‬ ‫بازی مسابقه انتخاب زیبایی از نوع ‪ 0/5‬با افزایش یادگیری اتفاق می‏افتد‪ ،‬نشان داده‬ ‫شده است‪ .‬می‏توانیم مالحظه کنیم که پیش‏بینی که ما به دست آوردیم تا حد زیادی‬ ‫به حوادث شانســی مثل اینکه اِما به‏طور تصادفی انتخاب می‏کند که چه انجام دهد‬ ‫بستگی دارد‪.‬‬ ‫رویکرد دیگر این اســت که سوال شود‪ ،‬آیا انجام بازی به سمت یک استراتژی‬ ‫همگرا می‏شــود و اگر می‏شود به کدام استراتژی؟ برای پاسخ به این سوال می‏شود‬ ‫دید که بعد از اینکه افراد یک بازی را مثال ‪ 1000‬بار انجام دادند چه اتفاق می‏افتد‪.‬‬ ‫اگر همیشــه پاسخ یکســانی را بشــنویم در این‏صورت می‏گوییم که انجام بازی‬ ‫همگراســت و همین جواب را جهت پیش‏بینی آنچــه در آینده اتفاق خواهد افتاد‬ ‫بــه‏کار می‏بریم‪ .‬این رویکرد کامال متکی بــه آنچه در بلندمدت اتفاق خواهد افتاد‬ ‫اســت‪ ،‬اما آیا احتماال پیش‏بینی خوبی برای آنچه در کوتاه‏مدت اتفاق خواهد افتاد‬ ‫نیز هست؟ متاسفانه این رویکرد به‏خوبی سه مدل یادگیری معرفی‏شده در قبل کار‬ ‫نمی‏کند‪ .‬زیرا انجام بازی لزوما همگرا نمی‏شود و اگر هم همگرا شود به تعادل نش‬ ‫همگرا می‏شود که بنابراین‪ ،‬این رویکرد نوعی رویکرد پاالیش تعادل است‪ ،‬گرچه‬ ‫روش‏های مختلفی برای پاالیش تعادل وجود دارد که سه تا از آنها را در این بخش‬ ‫بررسی می‏کنیم‪.‬‬ ‫از مفهومی با عنوان «نمونه‏گیری پیامد» شــروع می‏کنیم‪ .‬فرض کنید برای هر‬ ‫استراتژی ممکن‪ ،‬اِما از پیامدی که از انجام آن استراژی در دوره‏های قبل به دست‬ ‫آورده‪ ،‬مثال شــش دوره‪ ،‬نمونه‏برداری کرده است‪ .‬به یاد بیاورید که فرض می‏کنیم‬ ‫اِمــا به دفعات زیادی بازی را انجام داده و لذا امکان این نمونه‏برداری وجود دارد‪.‬‬ ‫ســپس او استراتژی را انتخاب می‏کند که بیشترین پیامد را عاید او بکند‪ .‬این یک‬ ‫روش پاالیش یادگیری اســت که به ما اجازه می‏دهد آنچه را که اِما انجام خواهد‬

‫=‪q‬‬ ‫=‪Pr ob ( U‬‬ ‫‪6=) PL6‬‬ ‫‪u‬‬ ‫‪L‬‬

‫همــان روش را برای پیدا کــردن ‪ PL‬به‏صورت تابعــی از ‪ qu‬به کار می‏بریم‪.‬‬ ‫هنگامی‏که اِما پیامدهای خود را از انتخاب چپ (‪ )Left‬نمونه‏برداری می‏کند‪ ،‬پیامد‬ ‫‪ 9‬را به دست می‏آورد‪ .‬فرض کنید هنگامی‏که اِما پیامد انتخاب راست (‪ )Right‬را‬ ‫نمونه‏برداری می‏کند‪ Ru ،‬بار پیامد ‪ 18‬و ‪ 6- Ru‬بار پیامد ‪ 9‬را به دست می‏آورد‪ .‬او‬ ‫چپ را موقعی انتخاب می‏کند که ) ‪ 9 × 6 > 18R u + 8 ( 6 − R u‬یا ‪ 6 > 10R u‬باشد‪ .‬این‬ ‫‪6‬‬ ‫باشد‪ ،‬لذا ) ‪(1− q‬‬

‫رابطه موقعی برقرار است که‬ ‫اســت‪ .‬اکنون احتمال انتخاب باال (‪ )UP‬توسط آلن را به‏صورت تابعی از احتمال‬ ‫انتخاب چپ (‪ )left‬توســط اِما می‏دانیم و برعکس‪ .‬برای به دست آوردن «تعادل‬ ‫نمونه‏گیری پیامد» نقطه‏ای را پیدا مي‏کنیم که با این دو احتمال ســازگار باشــند‪،‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪6‬‬ ‫= ‪ PL‬کــه ‪ qu=0/071‬و ‪ PL=0/643‬به دســت‬ ‫= ‪(1 − PL6 ) , q u‬‬ ‫یعنــی ) ‪((1− qu )6‬‬ ‫می‏آید که ســازگار هستند‪ .‬اینها پیش‏بینی‏هایی هســتند از آنچه آلن و اِما ممکن‬ ‫است انتخاب کنند‪.‬‬ ‫قبل از بررســی کارکرد خوب ایــن پیش‏بینی دو رویکرد دیگــر را نیز مورد‬ ‫مطالعــه قرار می‏دهیم‪ .‬یکی از آنها «نمونه‏گیری عمــل» یا همان نمونه‏گیری عمل‬ ‫‪Ru = ‬‬

‫‪u‬‬

‫=) ‪PL= Pr ob ( R U= ‬‬

‫‪391‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تعامل با دیگران‬

‫داد پیش‏بینــی کنیم‪ .‬در حقیقت می‏توانیم «تعادل نمونه‏گیری پیامد» را پیدا کنیم که‬ ‫به ما احتمال انتخاب هر اســتراتژی را در بلندمدت می‏گوید‪ ،‬مشروط به اینکه هر‬ ‫بازیکن در بازی استراتژی «نمونه‏گیری پیامد» را به‏کار ببرد‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن نحــوه کارکرد این تعادل‪ ،‬بازی فرم ماتریســی ‪ 11-6‬را در‬ ‫نظــر بگیرید‪ :‬فرض کنید هنگامی‏که آلن پیامد انتخــاب باال (‪ )up‬را نمونه‏برداری‬ ‫می‏کند‪ UL ،‬بار انجام بازی پیامد ‪ 10‬و ‪ 6- UL‬بار پیامد صفر را به دســت می‏دهد‪.‬‬ ‫(فرض می‏شود بازی ‪ 6‬بار انجام شود)‪ .‬و هنگامی‏که پیامد انتخاب پایین (‪)Down‬‬ ‫را نمونه‏برداری می‏کند در تمام شــش مرتبه پیامد ‪ 9‬را به دست می‏آورد‪ ،‬لذا او به‬ ‫شرطی باال (‪ )UP‬را انتخاب می‏کند که ‪ 10 UL 9‬یا ‪ PL >0/9‬باشد‪ ،‬بنابراین‬ ‫او به شــرطی باال (‪ )UP‬را انتخاب می‏کند‪ ،‬اگر و تنها اگر او مشاهده کند که اِما در‬ ‫تمام ‪ 7‬دوره نمونه‏گیری‪ ،‬چپ را انتخاب کرده باشد‪ ،‬بنابراین‪:‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪) = PL‬مشاهده چپ در هفت بار( ‪qu= Prob‬‬ ‫اِما باید چپ را انتخاب کند به شــرطی که ) ‪ 9 > 18q u + 8 (1 − q u‬یا ‪q u 10‬باشــد‪ ،‬او مقداری از پول خود را به فرد‬ ‫دریافت‏کننده می‏دهد تا پول نســبتا زیادی را در دست خود نگه ندارد‪ .‬مثال اگر‬ ‫‪25‬‬ ‫= ‪ θM‬باشد‪ 7 ،‬دالر را برای خود نگه داشته و ‪ 3‬دالر را به فرد دریافت‏کننده‬ ‫می‏دهد که با آنچــه در نمودار ‪ 1-7‬دیدیم‪ ،‬جور در می‏آید‪ .‬تعمیم این موضوع‬ ‫به بازی اتمام حجت نیز نســبتا ساده است‪ ،‬زیرا پیشنهاددهندگان تابع مطلوبیت‬ ‫مشــابهی با تابع مطلوبیت خود در بازی دیکتاتور دارند‪ .‬در اینجا تنها نیاز داریم‬ ‫به این موضوع فکر کنیم که پیشــنهاددهندگان چــه کاری انجام خواهند داد و‬ ‫البته کاری که آنها انجام می‏دهند قبول یا رد پیشــنهادها خواهد بود‪ .‬فرض کنید‬ ‫که آنا یک فرد پاســخ‏دهنده باشــد‪ .‬اگر او پیشــنهاد را بپذیرد‪ ،‬مطلوبیتش برابر‬ ‫خواهد شد با‪:‬‬

‫که می‏تواند بدین صورت بازنویسی شود‪:‬‬ ‫‪≥ θA‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪450‬‬

‫) ‪100(10 − p‬‬

‫) ‪(5 − p‬‬

‫‪2‬‬

‫= ‪ θA‬باشــد‪ ،‬او هر پیشــنهاد مثبت و غیر‏صفری را خواهد پذیرفت‪ .‬اما‬ ‫اگر ‪0‬‬ ‫هرچه ‪ θA‬باالتر رود‪ ،‬مقدار پیشــنهادها نیز باید افزایش یابد تا مورد قبول او واقع‬ ‫شود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬اگر ‪ 9/5‬دالر=‪ p‬باشد‪ ،‬تنها نیم دالر به او پیشنهاد خواهد شد‪.‬‬ ‫در این حالت اگر ‪ θA > 2 /5‬باشــد‪ ،‬آنا چنین درخواستی را رد خواهد کرد‪ .‬چنین‬ ‫درخواســتی بدین دلیل رد می‏شــود که منفعت مادی نیم دالر برای آنا به اندازه‏ای‬ ‫نیست که عدم مطلوبیت ناشی از کسب پولی کمتر از میگوئل را جبران کند‪ .‬اما اگر‬ ‫به آنا به اندازه نقطه مرجع اجتماعی (‪ 5‬دالر) داده شود‪ ،‬او حتما قبول خواهد کرد‪.‬‬ ‫مطالعه مدل ‪ ERC‬را با نگاهی به بازی کاالی عمومی خطی به پایان خواهیم برد‪.‬‬ ‫ابتــدا حالت بدون تنبیه را در نظر بگیرید‪ .‬ســر و کله زدن با فرمول‏ها در این بازی‬ ‫کمی خسته‏کننده است‪ .‬به جای آن ساده‏تر است که بحث را با این نکته آغاز کنیم که‬ ‫تنها تعادل ممکن زمانی به وجود می‏آید که هیچ‏کس مشارکتی صورت ندهد‪ .‬برای‬ ‫توضیح این امر فرض کنید که تمام افراد مقدار مســاوی مثال *‪ c‬دالری را به طرح‬ ‫عمومی اختصاص دهند‪ .‬حال چه اتفاقی خواهد افتاد اگر فردی مثل میگوئل مقداری‬ ‫اندک و کمتر از‏*‪ c‬را بــه طرح عمومی اختصاص دهد؟ در این حالت‪ ،‬بازده پولی‬ ‫میگوئل به دلیل مشارکت اندک او افزایش یافته و مقدار عایدی او بیشتر از متوسط‬ ‫بازده می‏شود‪ .‬پس با مشارکت کمتر از دیگران‪ ،‬مطلوبیت میگوئل افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫شــما می‏توانید این موضوع را با مقایسه دو سناریوی ‪ A‬و ‪ F‬در جدول ‪3-7‬‬ ‫مشــاهده کنید‪ .‬اگر میگوئل میزان مشــارکت خود را بــه ‪ 19‬دالر کاهش دهد‪،‬‬ ‫بــازده مادی معادل ‪ 0/60‬دالر را به دســت آورده و به واســطه نابرابری‏گریزی‬ ‫‪ 0/ 752 θM= 0/ 56θM‬را از دســت می‏دهد‪ .‬البته اگر ‪ θM ≤ 1‬باشد‪ ،‬این معامله‬ ‫برای او معامله شــیرینی به حســاب خواهــد آمد‪ .‬حال ببینید کــه اگر میگوئل‬ ‫بخواهد با کاهش میزان مشــارکتش به مبلغ ‪ 0/5‬یا ‪ 0/01‬دالر نفعی ببرد‪ θM ،‬او‬ ‫باید چقدر باشــد؟ خواهید دید که او با کمی کاهش در میزان مشارکتش منفعتی‬ ‫را نصیب خود خواهد ســاخت‪ .‬حال اگر تمام افراد چنین فکر کنند‪ ،‬مشــارکت‬

‫‪451‬‬

‫‪ -2-2-7‬نابرابری‏گریزی در حالت اطالعات کامل‬

‫فهر و اشــمیت‪ )1999( 1‬مدل نابرابری‏گریزی فهر و اشمیت را توسعه دادند که در‬ ‫حالــت اطالعات کامل کار می‏کند‪ .‬همانند مدل قبــل‪ ،‬تصور کنید که یک گروه ‪n‬‬ ‫نفــره از افراد به گونه‏ای بازی می‏کنند کــه بازده‏های مادی ‪ u1 , u 2 ,..., u n‬را از آن‬ ‫خود می‏سازند‪ .‬برای آنکه مطلوبیت میگوئل را در این میان بررسی کنیم‪ ،‬ابتدا افراد‬ ‫گروه را بر اساس آنکه بازده مادی آنها بیشتر یا کمتر از میگوئل است‪ ،‬در دو طبقه‬ ‫جداگانه جای می‏دهیم‪H M { j: u j > u m } .‬‬ ‫=نشان‏‏دهنده مجموعه افرادی است‬ ‫که مطلوبیت آنها بیشــتر از میگوئل و } ‪L M { j : u j < u m‬‬ ‫=نشان‏‏دهنده مجموعه‬ ‫افرادی است که مطلوبیت آنها کمتر از میگوئل است‪ .‬از این رو‪ ،‬مطلوبیت میگوئل‬ ‫را می‏توان اینچنین محاسبه کرد‪:‬‬ ‫)‪− uj‬‬

‫‪M‬‬

‫‪∑ (u‬‬

‫‪1‬‬

‫‪n − 1 j∈LM‬‬

‫‪− u M ) − βM‬‬

‫‪j‬‬

‫‪1‬‬

‫‪∑ (u‬‬ ‫‪n −1‬‬ ‫‪j∈ H M‬‬

‫=‪U M ( u1,...,u n‬‬ ‫‪) u M − αM‬‬

‫‪1- Fehr and Schmidt‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫کل کاهش یافته‪ ،‬تا جایی که دیگر کسی در طرح عمومی مشارکت نخواهد کرد‪.‬‬ ‫حال اگر بــه مدل فوق تنبیه را بیافزاییم‪ ،‬چه می‏شــود؟ اعمــال تنبیه نیازمند‬ ‫داشــتن اطالعات کامل در مورد شــیوه توزیع بازده‏هاست و این بدان معناست که‬ ‫مــا نمی‏توانیم همچنان با فرض اطالعات ناقص ادامه دهیم‪ .‬با این حال‪ ،‬بیایید این‬ ‫واقعیت را نادیده گرفته و مدل جدید را به هر نحو ممکن بسازیم‪ .‬در این مدل جدید‬ ‫درخواهیم یافت که اگر در گروه‪ ،‬دو نفر یا بیشتر تمایل به تنبیه کردن داشته باشند‪،‬‬ ‫تمامی افراد با حداکثر مقدار ممکن (‪ 20‬دالر) در طرح عمومی مشــارکت خواهند‬ ‫کرد‪ .‬برای شــرح بیشتر فرض کنید که هزینه تنبیه ‪ t=0/1‬بوده و ما می‏خواهیم مانع‬ ‫از مشــارکت ‪ 19‬دالری افراد (به جای مشارکت ‪ 20‬دالری) آنها شویم‪ .‬فرض کنید‬ ‫که آنا اعضای گروه را تهدید می‏کند که در صورت کاهش مشارکتشان به ‪ 19‬دالر‪،‬‬ ‫بــازده آنها را به میزان ‪ 2‬دالر کاهش می‏دهد‪ .‬چنین کاری برای او ‪ 0/20‬دالر هزینه‬ ‫در پی خواهد داشــت‪ .‬حال اگر آلن خود آنا را تهدید کند که در صورت مشارکت‬ ‫‪ 19‬دالری ‪ 2‬دالر از بازده او می‏کاهد‪ ،‬آیا چنین تنبیهی مثمر ثمر خواهد بود؟‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪452‬‬

‫که در آن ‪ α M‬و ‪ ( βM ≤ α M ) βM‬نشــان‏‏دهنده میزان نابرابری‏گریزی میگوئل‬ ‫هســتند‪ .‬برای آنکه نشــان دهیم چگونه این مدل کار می‏کند‪ ،‬ابتدا کمی بر پارامتر‬ ‫‪ α M‬متمرکز می‏شــویم‪ .‬این پارامتر نشــان‏‏‏دهنده میزان عدم مطلوبیت میگوئل از‬ ‫کســب بازده کمتر از دیگران اســت‪ .‬به ازای هر فردی که بازده مادی‏اش بیشتر از‬ ‫میگوئل باشد‪ ،‬کاهش مطلوبیتی متناسب با تفاوت بازده‪ ،‬گریبان‏گیر میگوئل می‏شود‪.‬‬ ‫هرچه ‪ α M‬بیشتر باشــد‪ ،‬او بیشتر از درآمد اندکش متنفر می‏شود‪ .‬در طرف مقابل‪،‬‬ ‫‪ βM‬نشــان‏‏دهنده میزان عدم مطلوبیت ناشی از کسب بازده بیشتر از دیگران است‪.‬‬ ‫دوبــاره می‏توان گفت به ازای هر فردی که بازده مادی‏اش کمتر از میگوئل باشــد‪،‬‬ ‫کاهش مطلوبیتی متناســب با تفاوت در بازده‪ ،‬گریبان‏گیر میگوئل می‏شــود‪ .‬فرض‬ ‫‪ βM ≤ α M‬بدان معناســت که عدم مطلوبیت ناشی از کسب درآمد کمتر‪ ،‬بیشتر از‬ ‫عدم مطلوبیت ناشی از کسب درآمد بیشتر است که خوشبختانه با حس ششم انسان‬ ‫هم جور در می‏آید‪.‬‬ ‫برای آنکه چگونگی کارکرد این مدل را نشان دهیم‪ ،‬با شروع از بازی دیکتاتور‪،‬‬ ‫از همــان مثال‏های مدل ‪ ERC‬بهره می‏گیریم‪ .‬اگــر میگوئل ‪ 10‬دالر را به گونه‏ای‬ ‫تقسیم کند که ‪ p‬دالر آن برای خودش و ‪ p-10‬دالر برای دریافت‏کننده باقی بماند‪،‬‬ ‫مطلوبیتش بدین‏گونه محاســبه می‏شود‪ .‬اگر ‪ p < 5$‬باشــد‪ ،‬مطلوبیت او برابر با‬ ‫) ‪ p − α M (10 − 2p‬و اگر ‪ p > 5$‬باشــد‪ ،‬مطلوبیت او برابر با )‪p − βM (2p − 10‬‬ ‫می‏شود‪ .‬با توجه به آنکه ‪ βM ≤ α M‬است‪ ،‬او هیچ‏گاه انگیزه‏ای برای بخشش بیش از‬ ‫‪ 5‬دالر نخواهد داشــت‪ .‬پس او باید تابع مطلوبیت )‪ p − βM (2p − 10‬را با توجه به‬ ‫‪ p‬حداکثر نماید‪ .‬نتیجه مســئله بهینه‏سازی فوق این می‏شود که به ازای ‪ βM < 0/ 5‬‏‪،‬‬ ‫میگوئل صفر دالر و به ازای ‪ βM > 0/ 5‬او ‪ 5‬دالر به دریافت‏کننده خواهد بخشید‪.‬‬ ‫البته این دقیقا چیزی نیست که در نمودار ‪ 1-7‬دیدیم‪ ،‬اما باالخره می‏توان انگیزه‏ای‬ ‫برای تسهیم پول در فرد پیشنهاددهنده یافت‪.‬‬ ‫در بازی اتمام حجت‪ ،‬پیشــنهاددهندگان تابع مطلوبیتی مشــابه بازی دیکتاتور‬ ‫دارند‪ .‬پس کاری که ما باید در اینجا انجام دهیم‪ ،‬تمرکز بر دریافت‏کنندگان اســت‪.‬‬ ‫فرض کنید که در بهترین حالت‪ ،‬پیشــنهاددهندگان پیشنهاد سهم مساوی ‪p ≥ 5$‬‬ ‫را ارائه دهند‪ .‬پس تابع مطلوبیت دریافت‏کننده‏ای مانند آنا بســتگی به این خواهد‬

‫داشت که پیشنهاد رسیده را بپذیرد یا رد کند‪ .‬اگر پیشنهاد را بپذیرد‪ ،‬مطلوبیتی معادل‬ ‫)‪ 10 − P − α A (2p − 10‬را به دست می‏آورد و اگر آن را رد کند‪ ،‬هیچ مطلوبیتی را‬ ‫از آن خود نمی‏سازد‪ .‬پس آنا در صورتی پیشنهاد را می‏پذیرد که؛‬ ‫‪ 1 − αA ‬‬ ‫‪P < 10‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1 + 2α A ‬‬

‫‪453‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫می‏توان شرط فوق را این‏‏‏‏‏گونه تفسیر کرد‪ .‬اگر برای آنا دریافت کمتر از میگوئل‬ ‫= ‪ ، ( α A‬او هر پیشنهاد رســیده را می‏پذیرد‪ .‬اما اگر حساسیت او به‬ ‫مهم نباشــد )‪0‬‬ ‫نابرابری افزایش یابد ( ‪ α A‬افزایش یابد)‪ ،‬تنها پیشنهادهایی را خواهد پذیرفت که به‬ ‫= ‪ α A‬باشد‪ ،‬او تمام پیشنهادهایی‬ ‫سهم مساوی نزدیک و نزدیک‏تر باشد‪ .‬مثال اگر ‪1‬‬ ‫یک سوم کل پول باشد قطعا رد خواهد کرد‪.‬‬ ‫را که کمتر از ‏‏‬ ‫امکان رد شــدن پیشنهاد باعث خواهد شد تا فرد پیشنهاددهنده کمی بیشتر در‬ ‫مورد پیشنهادش بیاندیشد‪ .‬با نگاهی به بازی دیکتاتور دریافتیم که اگر ‪βM ≥ 0/5‬‬ ‫باشد‪ ،‬میگوئل سهمی مساوی را پیشنهاد می‏دهد و البته این پیشنهاد پذیرفته خواهد‬ ‫شد‪ .‬اثبات ادعایی مشــابه برای حالتی که ‪ βM 〈0/5‬است‪ ،‬دشوار‏تر است‪ .‬در این‬ ‫حالت‪ ،‬میگوئل حداقل میزانی را پیشــنهاد می‏دهد که مورد قبول دریافت‏کنندگان‬ ‫قرار‏گیرد‪ .‬مشــکل آنجاست که او احتماال نمی‏داند که آنا نابرابری‏گریز است و در‬ ‫نتیجــه نمی‏داند که حداقل مورد نظرش چقدر باید باشــد‪ .‬پس کاری که می‏تواند‬ ‫انجام دهد آن است که برای خود انتظاراتی در مورد عکس‏العمل آنا و سهم مناسب‬ ‫پیشنهادی‏اش شکل دهد‪ .‬از این رو‪ ،‬او با انتخابی ریسکی مواجه خواهد شد‪.‬‬ ‫حال می‏خواهیم رقابت را به این مدل بیافزاییم‪ .‬در بازی اتمام حجت با رقابت‬ ‫فرد پیشنهاددهنده‪ ،‬طبیعی است که فرض کنیم فرد دریافت‏کننده بهترین پیشنهاد را‬ ‫بپذیرد‪ .‬این یعنی آنکه در این بازی‪ ،‬نابرابری به‏طور قطع وجود خواهد داشت‪ .‬زیرا‬ ‫دریافت‏کننده و یکی از پیشنهاددهندگان بازده مادی مثبتی را به دست می‏آورند‪ ،‬در‬ ‫حالی‏که باقی پیشــنهاددهندگان هیچ بازده‏ای را به دست نمی‏آورند‪ .‬با این شرایط‪،‬‬ ‫هدف یک پیشنهاددهنده آن خواهد بود که پیشنهاد خود را به گونه‏ای تنظیم کند که‬ ‫مورد قبول قرار گیرد‪ .‬در این‏صورت‪ ،‬او حداقل بیشــتر از دیگران به دست خواهد‬ ‫آورد‪[ .‬توجه کنید که اگر پیشــنهاد فرد پیشنهاددهنده مورد قبول قرار گیرد‪ ،‬دیگران‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪454‬‬

‫بازده‏ای به دست نخواهند آورد‪ .‬پس بازد‏ه او مثبت و بازده بقیه صفر خواهد بود‪ .‬در‬ ‫چنین حالتی حتما بازده او بیشتر از دیگران خواهد شد‪ ].‬اگر هدف پیشنهاددهندگان‬ ‫ارائه پیشــنهادی باشد که حتما مورد قبول قرار گیرد‪ ،‬آنها باید تقریبا همه پول خود‬ ‫را ببخشند‪ .‬این یافته با آنچه در نمودار ‪ 10-7‬دیدیم سازگار است‪ .‬تجزیه و تحلیل‬ ‫حالتی را که پاسخ‏‏دهندگان با هم به رقابت برمی‏خیزند به شما واگذار می‏کنم‪.‬‬ ‫در نهایت‪ ،‬نگاهی به بازی کاالی عمومی خطی می‏اندازم‪ .‬بســته به آنکه مردم‬ ‫چقدر نابرابری‏گریزند‪ ،‬مشارکت در کاالی عمومی ممکن است منجر به تعادل شود‬ ‫یا آنکه تعادلی را در پی نداشته باشد‪.‬‬ ‫جــدول ‪ 7-4‬علت این امر را نشــان می‏دهد‪ .‬فرض کنیــد که هر فرد به میزان‬ ‫‪ 20‬دالر در تولیــد کاالی عمومی مشــارکت‏کند‪ .‬آیا آنا تمایل خواهد داشــت که‬ ‫مشارکت خود را کاهش دهد؟ مقایسه سناریوهای ‪ A‬و ‪ H‬نشان می‏دهد که به ازای‬ ‫هر یک دالر کاهش میزان مشــارکت‪ ،‬بازده مادی آنا ‪ 0/6‬دالر افزایش می‏یابد‪ ،‬اما‬ ‫همزمان شــکاف میان بازده او با دیگران بــه میزان همان یک دالر افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫اگر او دوســت نداشته باشد که بیشتر از دیگران به دست آورد (یا به‏طور مشخص‬ ‫‪ βM > 0 / 6‬باشد)‪ ،‬برای او بهتر است تا به میزان همان ‪ 20‬دالر مشارکت کند‪ .‬اگر‬ ‫کسب بازده بیشــتر از دیگران برایش تاثیری به همراه نداشته باشد ) ‪ ، (βA < 0 / 6‬او‬ ‫هیچ مشارکتی نخواهد کرد‪ .‬با این اوصاف می‏توان دید که با توجه به ترجیحات آنا‪،‬‬ ‫میزان مشارکت او افزایش یا کاهش خواهد یافت‪.‬‬ ‫جدول ‪ -4-7‬بازی کاالی عمومی خطی و مدل فهر‪ -‬اشمیت از نگاه آنا‬ ‫فرد‬ ‫سناریو‬

‫آنا‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫میگوئل‬

‫‪A‬‬

‫مشارکت‬ ‫بازده مادی‬ ‫نسبت به دیگران‬

‫‪20‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪H‬‬

‫‏ مشارکت‬ ‫بازده مادی‬ ‫نسبت به دیگران‬

‫‪19‬‬ ‫‪32/6‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪31/6‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪31/6‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪31/6‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪I‬‬

‫مشارکت‬ ‫بازده مادی‬ ‫نسبت به دیگران‬

‫‪20‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪44‬‬ ‫‪-20‬‬

‫فرد‬ ‫سناریو‬

‫آنا‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫میگوئل‬

‫‪J‬‬

‫مشارکت‬ ‫بازده مادی‬ ‫نسبت به دیگران‬

‫‪19‬‬ ‫‪24/6‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪23/6‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪23/6‬‬ ‫‪+1‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪43/6‬‬ ‫‪-19‬‬

‫‪K‬‬

‫مشارکت‬ ‫بازده مادی‬ ‫نسبت به دیگران‬

‫‪20‬‬ ‫‪21/5‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪-2/5‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪-2/5‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪+2/5‬‬

‫آنا تمایلی به مشارکت کمتر از دیگران ندارد (سناریوهای ‪ A‬و ‪ )H‬اما اگر ببیند افراد دیگر مشارکتی نمی‏کنند‪ ،‬میزان مشارکت‬ ‫خود را کاهش خواهد داد (سناریوهای ‪ I‬و ‪ .)J‬او همچنین مایل است افرادی را که در طرح کاالی عمومی مشارکت نمی‏کنند‬ ‫تنبیه کند (سناریوهای ‪ I‬و ‪.)K‬‬

‫‪455‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫با توجه به یافته‏های بخش ‪ 1-7‬باید گفت که در یک نگاه واقع‏بینانه‪ ،‬افراد بسیار‬ ‫ناهمگن هستند‪ ،‬به‏طوری که برخی ‪ β‬کم و برخی ‪ β‬باالیی دارند‪ .‬سوال جالبی که‬ ‫در اینجا مطرح می‏شــود آن اســت که چه تعداد از افراد گروه باید از مشارکت در‬ ‫طرح عمومی انصراف دهند تا افرادی که میزان مشــارکت و ‪ β‬باالیی دارند نیز به‬ ‫همین شــیوه عمل کنند‪ .‬برای پاسخ به این سوال نگاهی به جدول ‪ 4-7‬می‏اندازیم‬ ‫و دو ســناریوی ‪ I‬و ‪ J‬را با هم مقایســه می‏کنیم تا ببینیم اگر میزان مشارکت آنا ‪20‬‬ ‫یا ‪ 19‬دالر و میزان مشــارکت میگوئل صفر دالر باشد‪ ،‬چه اتفاقی خواهد افتاد‪ .‬در‬ ‫این حالت‪ ،‬اگر آنا مشارکت خود را یک دالر کاهش دهد‪ ،‬بازده مادی‏اش ‪ 0/6‬دالر‬ ‫افزایش می‏یابد‪ .‬پس او بــا کاهش اختالفش با میگوئل منفعت می‏برد‪ ،‬اما همزمان‬ ‫اختالف بازده‏اش با دو فرد دیگر افزایش می‏یابد‪ .‬در مجموع‪ ،‬او در صورتی از این‬ ‫کار منفعت خواهد بود که ‪ $0 / 60 + 0 / 33 α A > 0 / 67βA‬باشــد‪ .‬این شرط بدان‬ ‫معناســت که ‪ βA‬باید حداقل ‪ 1/8‬باشد تا آنا را از مشارکت صفر دالری باز بدارد‪.‬‬ ‫نتیجه‏ای که می‏توان از این یافته گرفت آن است که برای صفر شدن میزان مشارکت‬ ‫اعضای گروه‪ ،‬عدم مشــارکت تنها یک عضو کافی است‪ .‬این یافته دقیقا با کاهش‬ ‫مشارکتی که در نمودار ‪ 7-7‬دیدیم‪ ،‬سازگار است‪.‬‬ ‫[بیشــتر] برای کسانی که با جبر آشــنایی دارند‪ ،‬مدل‏های ترجیحات اجتماعی‬ ‫تفریح خوبی به شــمار می‏روند‪ .‬در این میان‪ ،‬کار با مدل‏های بازی کاالی عمومی‬ ‫خطی کمی ساده‏تر است‪ .‬زیرا اگر آنا و میگوئل به ترتیب ‪ cA‬و ‪ cM‬مشارکت کرده‬

‫باشند ‪ -‬فارغ از آنچه در نهایت به وقوع می‏پیوند‪ -‬تفاوت بازده‏های مادی آنها برابر‬ ‫با ‪ u A − u M = cM − cA‬می‏شود که برابر با تفاوت میزان مشارکت آنهاست‪ .‬با این‬ ‫حســاب‪ ،‬اگر به هر یک از ‪ n‬نفر در طرح ‪ 20‬دالر داده شده و آنها نیز به میزان ‪c1،‬‬ ‫‪ ... ،c2‬و ‪ cn‬دالر مشارکت کرده باشند‪ ،‬مطلوبیت آنا برابر می‏شود با‪:‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪U A= 20 − c A + m∑ c j − α A‬‬ ‫‪c A − c j ) − βA‬‬ ‫(‬ ‫∑‬ ‫) ‪∑ ( c j − cA‬‬ ‫‪n − 1 j∈H‬‬ ‫‪n − 1 j∈L‬‬ ‫‪j‬‬ ‫‪A‬‬

‫‪A‬‬

‫حال فرض کنید که ‪ k‬نفر به میزان صفر دالر و مابقی به میزان ‪ 20‬دالر مشارکت‬ ‫کنند‪ .‬آنا چه میزان مشارکت خواهد کرد؟ اگر او کل ‪ 20‬دالرش را در طرح عمومی‬ ‫قرار دهد‪ ،‬مطلوبیتش برابر می‏شود با‪:‬‬ ‫‪20K‬‬ ‫‪n −1‬‬

‫=‬ ‫‪U A 20m ( n − K ) − α A‬‬

‫در مقابل اگر هیچ مشارکتی نداشته باشد‪ ،‬مطلوبیتش برابر خواهد شد با‪:‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫) ‪20( n − 1 − K‬‬ ‫‪n −1‬‬

‫‪456‬‬

‫‪U A= 20 + 20m ( n − 1 − K ) − βA‬‬

‫پس اگر شــرط زیر صادق باشــد‪ ،‬بهتر است که او به میزان صفر دالر در طرح‬ ‫عمومی مشارکت کند‪:‬‬

‫‪(1 − m )( n − 1) > βA ( n − 1 − K ) − α A K‬‬

‫در این حالت‪ ،‬ســهم افرادی که به میزان صفر دالر مشــارکت می‏کنند‪ ،‬باید از‬ ‫شرط ذیل پیروی کند‪:‬‬ ‫‪K‬‬ ‫‪β + m −1‬‬ ‫‪> A‬‬ ‫‪n − 1 α A + βA‬‬

‫این نامعادله به ما می‏گوید که عدم مشارکت چه تعداد از افراد برای جلوگیری‬ ‫از مشارکت دیگران کافی است‪.‬‬ ‫آنچنان که شــما نیز فکر می‏کنیــد‪ ،‬اضافه کردن تنبیه به مــدل‪ ،‬تنها تحلیل را‬ ‫پیچیده‏تر می‏ســازد‪ .‬از این رو‪ ،‬در ادامه این بخش سعی خواهیم کرد فقط این نکته‬ ‫را نشان دهیم که با مشروعیت تنبیه‪ ،‬دوباره تعادلی با مشارکت همه اعضا به وجود‬ ‫خواهد آمد‪ .‬در واقع نشــان خواهیم داد که برای ایجاد این تعادل‪ ،‬تنها حضور یک‬ ‫نفر در گروه که مایل به تنبیه دیگران باشــد‪ ،‬کافی است‪ .‬فرض کنید که ‪βA > 0 / 6‬‬

‫‪ -3-2-7‬ارزیابی مدل‏های نابرابری‏گریزی‬

‫هر دو مدل ‪ ERC‬و فهر‪ -‬اشــمیت به‏خوبی قادر به انطباق با داده‏های آزمایشگاهی‬ ‫بخش ‪ 1-7‬هســتند‪ .‬دلیل این امر را می‏توان در توانایی مدل‏ها برای در نظر گرفتن‬ ‫همکاری در شــرایطی مانند بازی کاالی عمومی با تنبیه و عدم همکاری در شرایط‬ ‫دیگری مانند بازی کاالی عمومی بدون تنبیه یافت‪ .‬همچنین مدل‏های فوق مدل‏هایی‬ ‫به نسبت ساده و کاربردی هستند‪ .‬البته این قسمت خوب داستان بود‪ .‬متاسفانه باید‬ ‫گفت که کمی ســر و کله زدن با این دو مدل به مــا خواهد فهماند که آنها دارای‬ ‫محدودیت بوده و در شــرایط دیگر از ِ‬ ‫پس تبیین داده‏های آزمایشگاهی برنمی‏آیند‪.‬‬ ‫ایــن یعنی آنکه ما باید به دنبال مدل‏هایی بهتر از مدل‏های نابرابری‏گریزی بگردیم‪.‬‬ ‫پیش از هر چیز‪ ،‬در ادامه به‏صورت مختصر نشــان خواهیم داد که انواع دیگری از‬ ‫مدل‏های نابرابری‏گریزی را می‏توان ســاخت که در شرایط مشخص‪ ،‬عملکردی به‬ ‫مراتب بهتر از مدل‏های ‪ ERC‬و فهر‪ -‬اشمیت داشته باشند‪.‬‬

‫‪457‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫باشــد‪ .‬این یعنی آنکه اگر افراد دیگر کل پول خود را در طرح عمومی مشــارکت‬ ‫دهند‪ ،‬آنا نیز چنین خواهد کرد‪ .‬همچنین فرض کنید که آنا دیگران را تهدید می‏کند‬ ‫که در صورت مشــارکت صفر دالری‪ ،‬بازده مادی آنها را به میزان ‪ 25‬دالر کاهش‬ ‫خواهد داد‪ .‬البته این کار برای خود او ‪ 2/5‬دالر هزینه در پی خواهد داشت )‪( t = 0 / 1‬‬ ‫‪ .‬آیا چنین تهدیدی مثمر ثمر خواهد بود؟ مســلما این میزان تنبیه از عدم مشارکت‬ ‫افراد جلوگیری می‏کند‪.‬‬ ‫امــا آیا آنا نیز مایل اســت چنین هزینه‏ای را به خود تحمیل کند؟ با مقایســه‬ ‫ســناریوهای ‪ I‬و ‪ K‬در جدول ‪ 4-7‬می‏بینیم که اگر آنا میگوئل را به واســطه عدم‬ ‫مشارکتش تنبیه کند‪ ،‬چه اتفاقی می‏افتد‪ .‬درست است که او ‪ 2/5‬دالر از بازده مادی‬ ‫خود از دســت می‏دهد‪ ،‬امــا اکنون به جــای ‪ 20‬دالر عقب‏افتادگی‪ ،‬تنها ‪ 2/5‬دالر‬ ‫جلوتر یا عقب‏تر از میگوئل اســت‪ .‬پس اگر ‪ 5α A − 5 βA > $2 / 5‬باشد‪ ،‬وضعیت او‬ ‫‪6‬‬ ‫بهتر خواهد شد‪ .‬از آنجا که می‏دانیم ‪ α A ≥ βA > 0 / 6‬است‪ ،‬می‏توان نتیج ‏ه گرفت‬ ‫ی قرین به واقعیت خواهد شد‪ .‬پس آنا میگوئل را تنبیه خواهد کرد تا‬ ‫که چنین حالت ‏‬ ‫به واسطه آن شکاف میان بازده مادی‏اش با او را کاهش دهد‪.‬‬

‫انگلمن‪ 1‬و اســتروبل‪ )2002( 2‬از آزمودنی‏ها خواســتند تا انــواع مختلفی از‬ ‫بازی‏های توزیع را بازی کنند‪ .‬در این بازی‏ها که سه تای آنها در جدول ‪ 5-7‬نمایش‬ ‫داده شده‏اند‪ ،‬فرد دوم می‏تواند تصمیم بگیرد که کدام‏یک از توزیع‏های بازده ‪A، B‬‬ ‫و ‪ ،C‬باید مورد اســتفاده قرار گیرند‪ .‬هر یک از مدل‏های نابرابری‏گریزی‪ ،‬پیش‏بینی‬ ‫متفاوتی را ارائه می‏دهد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در بازی مالیات‏بندی‪ ،‬مدل فهر‪ -‬اشــمیت‬ ‫گزینــه ‪ A‬را پیش‏بینــی می‏کند‪ ،‬در حالی‏که پیش‏بینی مدل ‪ ،ERC‬گزینه ‪ C‬اســت‬ ‫(بررسی این موضوع را به خود شما واگذار می‏کنم)‪.‬‬ ‫جدول ‪ -5-7‬نمایش بازده‏ها‪ ،‬پیش‏بینی‏ها و انتخاب‏ها در بازی‏های توزیع‬ ‫بازده‏ها‬

‫بازی مالیات‏بندی‬

‫بازی ثروتمند‬

‫بازی حسادت‬

‫‪A‬‬

‫‪B‬‬

‫‪C‬‬

‫‪A‬‬

‫‪B‬‬

‫‪C‬‬

‫‪A‬‬

‫‪B‬‬

‫‪C‬‬

‫فرد ‪1‬‬

‫‪8/2‬‬

‫‪8/8‬‬

‫‪9/4‬‬

‫‪16‬‬

‫‪13‬‬

‫‪10‬‬

‫‪11‬‬

‫‪8‬‬

‫‪5‬‬

‫فرد ‪2‬‬

‫‪5/6‬‬

‫‪5/6‬‬

‫‪5/6‬‬

‫‪7‬‬

‫‪8‬‬

‫‪9‬‬

‫‪12‬‬

‫‪12‬‬

‫‪12‬‬

‫‪4/6‬‬

‫‪3/6‬‬

‫‪2/6‬‬

‫‪5‬‬

‫‪3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫فرد ‪3‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫پیش‏بینی‏ها‬

‫‪458‬‬

‫کارایی‬

‫‪A‬‬

‫‪A‬‬ ‫‪C‬‬

‫‪ERC‬‬ ‫‪F-S‬‬

‫‪A‬‬

‫‪Maximin‬‬

‫‪A‬‬

‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬

‫‪C‬‬

‫‪A‬‬

‫‪C‬‬

‫‪A‬‬ ‫‪C‬‬

‫‪A‬‬

‫انتخاب‏ها‬ ‫درصد‬

‫‪84‬‬

‫‪10‬‬

‫‪6‬‬

‫‪77‬‬

‫‪13‬‬

‫‪10‬‬

‫‪27‬‬

‫‪20‬‬

‫‪53‬‬

‫فرد دوم به انتخاب شیوه توزیع بازده‏ها از میان گزینه‏های ‪ A، B‬و ‪ C‬می‏پردازد‪ / .‬منبع‪ :‬انگلمن و استروبل (‪)2002‬‬

‫در ســطر آخر جدول ‪ 5-7‬انتخاب‏های واقعی صورت گرفته آورده شده است‬ ‫تا بتوان آنها را با پیش‏بینی مدل‏ها مقایســه کرد‪ .‬مشخص است که در میان مدل‏ها‪،‬‬ ‫مدل ‪ ERC‬عملکرد ضعیف‏تری در پیش‏بینی داشــته است‪ .‬این یافته می‏تواند به ما‬ ‫بگوید که آزمودنی‏ها توزیع کل بازده‏ها را مورد توجه قرار می‏دهند‪ .‬به نظر می‏رسد‬ ‫آنچه آزمودنی‏ها بیش از همه مورد توجه قرار داده‏اند‪ ،‬حداکثرسازی حداقل بازده‏ای‬ ‫است که فرد دریافت می‏دارد‪ .‬به این برداشت از انصاف ‪ Maximin‬یا حداکثرسازی‬ ‫‪2- Strobel‬‬

‫‪1- Engelmann‬‬

‫‪ -3-7‬قصد و هنجار اجتامعی‬

‫در مدل‏های نابرابری‏گریزی‪ ،‬افراد تنها به دنبال کسب درآمدی بودند که نه بیشتر و‬ ‫نه کمتر از دیگران باشــد‪ .‬برای آنکه نشان دهیم چرا چنین الگویی قادر به انعکاس‬ ‫تمام واقعیت نیســت‪ ،‬نگاهی به بازی اتمام حجت با انتخاب مقید می‏اندازیم‪ .‬قبال‬ ‫گفته بودیم که در بازی اتمام حجت‪ ،‬فرد پیشنهاددهنده می‏تواند پیشنهاد تقسیم ‪10‬‬ ‫دالر را به هر شکلی که مایل است‪ ،‬مطرح سازد‪ .‬پیشنهاد تقسیم ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری غالبا‬ ‫به دلیل نابرابری بازده‏ها رد می‏شود‪.‬‬ ‫حال فرض کنید که ما فرد پیشــنهاددهنده را به دو پیشنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری و ‪ 10‬و ‪0‬‬ ‫دالری مقید کنیم‪ .‬در این حالت‪ ،‬دیگر پیشنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری آنچنان ناعادالنه به نظر‬ ‫نمی‏رسد‪ .‬اما آیا چنین پیشنهادی نیز رد می‏شود؟‬ ‫مطالعه فالک‪ ،‬فهر و فیشــباخر (‪ )2003‬پاسخ این سوال را به ما داده‏است‪ .‬آنها‬ ‫چهار بازی مختلف را برای آزمایش برگزیدند که در هر یک‪ ،‬فرد پیشــنهاددهنده‬ ‫باید از میان دو پیشنهاد ممکن‪ ،‬یکی را برمی‏گزید‪ .‬آنچنان که از جدول ‪ 6-7‬نمایان‬ ‫است‪ ،‬یکی از پیشنهادها همواره تقسیم ‪ 10‬دالر به ‪ 8‬و ‪ 2‬دالر بود‪.‬‬

‫‪459‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫حداقل می‏گویند‪ .‬مدل فهر‪ -‬اشــمیت نیز قادر است تا اندازه‏ای این اثر را در خود‬ ‫نشــان دهد‪ ،‬زیرا مدل پیش‏بینی می‏کند که افراد با کســب درآمد بیش از دیگران‪،‬‬ ‫مطلوبیت از دســت می‏دهند‪ .‬با این حال‪ ،‬مدل ‪ F-S‬به ما می‏گوید که افراد بیش از‬ ‫آنکه مایل به افزایش بازده افرادی که عایدی کمتری دارند باشــند‪ ،‬به فکر کاهش‬ ‫بازده افرادی هســتند که عایدی بیشتری دارند‪ .‬اما می‏توان دید که این پیش‏بینی با‬ ‫آزمایش‏ها (به‏خصوص بازی حسادت) جور در نمی‏آید‪.‬‬ ‫در بازي‏های توزیع فوق‪ ،‬مدل نابرابری‏گریزی مبتنی بر حداکثرســازی حداقل‬ ‫بازده‏ها به‏خوبی توانســت با داده‏های واقعی انطباق یابد‪ .‬اما باید گفت که عملکرد‬ ‫این مدل در بازی‏های اتمام حجت و کاالی عمومی با و بدون تنبیه فاجعه‏آمیز است‪.‬‬ ‫از این رو‪ ،‬می‏توان گفت که برای شرایط استراتژیک مختلف‪ ،‬مدل‏های متفاوتی به‬ ‫کار می‏آیند‪ .‬این دقیقا دلیلی اســت که توجیه می‏کند چرا ما باید به دنبال مدل‏هایی‬ ‫به غیر از مدل‏های نابرابری‏گریزی باشیم‪.‬‬

‫پرســش طراحــان در این بازی آن بود کــه چگونه درک افراد از پیشــنهاد ‪8‬‬ ‫و ‪ 2‬دالری‪ ،‬بــا تغییر پیشــنهاد دوم تفاوت می‏یافت‪ .‬اگر فرد پاســخ‏دهنده تنها به‬ ‫دنبال نابرابری‏گریزی بود‪ ،‬تغییر پیشــنهاد دوم هیچ تاثیــری بر نابرابری‏گریزی او‬ ‫نمی‏گذاشت‪ .‬زیرا در هر حالت‪ ،‬او همچنان ‪ 2‬دالر و فرد پیشنهاددهنده نیز همچنان‬ ‫‪ 8‬دالر را تصاحب می‏کردند‪ .‬اما نتایج نشان می‏دهد که تغییر پیشنهاد دوم برای افراد‬ ‫خ دهندگان به احتمال بیشتری پیشنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری را‬ ‫پاســخ‏دهنده مهم است‪ .‬پاس ‏‬ ‫در کنار پیشنهاد ‪ 5‬و ‪ 5‬دالری رد می‏کنند تا اینکه این پیشنهاد در کنار یک پیشنهاد‬ ‫‪ 10‬و صفر دالری مطرح‏شود‪.‬‬ ‫جدول ‪ -6-7‬سهم افرادی که تقسیم ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری را در بازی‏های اتمام حجت‬ ‫با انتخاب محدود پیشنهاد و رد کردند‬ ‫بازی‬

‫انتخاب‏های پیشنهاد‏دهندگان‬

‫‪A‬‬

‫تفسیر افراد از پیشنهاد ‪ 8‬و سهم پیشنهادهای ‪ 8‬و سهم پیشنهادهای ‪ 8‬و ‪2‬‬ ‫‪ 2‬دالری (درصد) دالری رد شده (درصد)‬ ‫‪ 2‬دالری‬

‫‪B‬‬

‫(‪ 8 )5/5‬دالر و ‪ 2‬دالر ‪ 5‬دالر و ‪ 5‬دالر‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪460‬‬

‫غیرمنصفانه‬

‫‪31‬‬

‫‪44‬‬

‫(‪ 8 )2/8‬دالر و ‪ 2‬دالر ‪ 2‬دالر و ‪ 8‬دالر‬

‫نسبتا منصفانه‬

‫‪73‬‬

‫‪27‬‬

‫(‪ 8 )8/2‬دالر و ‪ 2‬دالر ‪ 8‬دالر و ‪ 2‬دالر‬

‫انتخابی در کار نیست‬

‫‪100‬‬

‫‪18‬‬

‫(‪ 8 )10/0‬دالر و ‪ 2‬دالر ‪ 10‬دالر و ‪ 0‬دالر‬

‫منصفانه‬

‫‪100‬‬

‫‪9‬‬

‫منبع‪ :‬فالک‪ ،‬فهر و فیشباخر (‪)2003‬‬

‫نتایج تحقیق فوق با مفهوم نابرابری‏گریزی ســازگار نیســت‪ .‬به‏طور مشخص‪،‬‬ ‫آنچه در اینجا مشــخص اســت آن اســت که مدل نابرابری‏گریزی‪ ،‬قصد و نیت‬ ‫پیشنهاددهندگان را نادیده می‏انگارد‪ .‬اگر میگوئل به جای پیشنهاد ‪ 10‬و صفر دالری‬ ‫پیشــنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری را مطرح سازد‪ ،‬نیت او به انصاف تعبیر می‏شود‪ .‬اما اگر این‬ ‫پیشنهاد را زمانی مطرح سازد که می‏توانست پیشنهاد ‪ 5‬و ‪ 5‬دالری را مطرح سازد‪،‬‬ ‫نیت او نیتی غیرمنصفانه تلقی خواهد شد‪.‬‬ ‫حال اگر به نمودار ‪ 9-7‬و بازی کار دوم بازگردیم‪ ،‬یافته‏ای مشابه را خواهیم یافت‪.‬‬ ‫به یاد داریم که در این بازی‪ ،‬زمانی که آزمایش بدون قصد صورت می‏گرفت‪ ،‬رایانه‬ ‫وظیفه انتخاب پیشنهاد فرد پیشنهاددهنده را به‏صورت تصادفی بر عهده داشت‪ .‬در‬ ‫چنین حالتی‪ ،‬پاسخ‏‏دهندگان کمتر به تنبیه یا تشویق پیشنهاددهندگان روی آوردند‪.‬‬ ‫مسلما مسئله در اینجا‪ ،‬نبود قصد و نیتی مشخص از سوی پیشنهاددهندگان بود‪ .‬از‬

‫این رو‪ ،‬ما می‏بایســت به دنبال راهی باشیم که با آن‪ ،‬قصد و نیت افراد را به درون‬ ‫مدل‏های انصاف وارد کنیم‪.‬‬

‫‪ -1-3-7‬مدل انصاف مبتنی بر قصد‬

‫} ‪, b F ) , u F ( a M , b F ) a M ∈ SM‬‬

‫‪M‬‬

‫‪{u ( a‬‬ ‫‪M‬‬

‫) ‪U ( bF‬‬

‫که ‪ SM‬بیانگر مجموعه کنش‏هایی است که میگوئل می‏تواند انتخاب نماید‪.‬‬ ‫در مجموعــه )‪ U(bF‬زوج‏هایی را که کارای پارتو نیســتند حــذف کرده و از‬ ‫میان زوج‏های باقی‏مانده‪ ،‬باالترین و پایین‏ترین بازده‏هایی را که فدرشــیا می‏تواند‬ ‫از مجموعه )‪ U(bF‬به دســت آورد با ) ‪ U hF ( b F‬و ) ‪ U lF ( b F‬نشــان می‏دهیم‪ .‬پس‬ ‫) ‪ U eF ( b F‬را به‏صورت زیر محاسبه می‏کنیم‪:‬‬

‫‪3- Kirchsteiger‬‬

‫‪2- Dufwenberg‬‬

‫‪1- Rabin‬‬

‫‪461‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫در ایــن بخــش مدلــی از انصــاف را معرفــی می‏کنــم کــه قصــد و نیت در‬ ‫‪2‬‬ ‫آن لحــاظ شــده اســت‪ .‬این مــدل بــا تــاش رابیــن‪ )1993( 1‬و دافونبرگ‬ ‫وکریش‏استایگر‪ )2004( 3‬توسعه یافته است‪ .‬متاسفانه این مدل به‏سادگی مدل‏های‬ ‫نابرابری‏گریزی نیســت‪ .‬اما به شما قول می‏دهم اگر در راه فهم این مدل ثابت قدم‬ ‫باشید‪ ،‬همه چیز برای شما قابل فهم خواهد شد‪.‬‬ ‫تصور کنید که میگوئل و فردی به نام فدرشــیا در حال انجام یک بازی هستند‪.‬‬ ‫نکتــه مهــم در این بازی چیزی اســت که هر یک از این دو فــرد معتقدند طرف‬ ‫مقابلشان انجام خواهد داد‪ .‬باورها و عقاید ابزاری هستند که ما را در مورد قصد و‬ ‫ت افراد آگاه می‏سازد‪ .‬علت این امر را در سطور پایین توضیح خواهیم داد‪.‬‬ ‫نی ‏‬ ‫فرض کنید که اگر میگوئل کنش ‪ aM‬و فدرشــیا کنش ‪ aF‬را برگزینند‪ ،‬به ترتیب‬ ‫بازده‏های ) ‪ u M ( a M ,a F‬و ) ‪ u F ( a M ,a F‬را از آن خود می‏سازند‪ .‬حال اگر میگوئل‬ ‫به این نکته اعتقاد یابد که فدرشــیا کنش ‪ bF‬را برمی‏گزیند‪ ،‬پس باید اعتقاد داشــته‬ ‫باشد که انتخاب کنش ‪ aM‬توسط او بازده‏های ) ‪ u M ( a M ,b F‬و ) ‪ u F ( a M ,b F‬را‬ ‫برای این دو به همراه خواهد آورد‪ .‬این بدان معناست که میگوئل با اعتقاد و انتخاب‬ ‫خود‪ ،‬بازده‏های هر دو فرد را از مجموعه ذیل برمی‏گزیند‪:‬‬

‫) ‪U hF ( b F ) + U F ( b F‬‬

‫= ) ‪U eF ( b F‬‬

‫‪2‬‬ ‫که بیانگر میانگین حداکثر و حداقل بازده‏هاست و ما آن را بازده عادالنه می‏نامیم‪.‬‬ ‫حال پا به هســته اصلی مدل می‏گذاریم‪ .‬اگر میگوئل کنش ‪ aM‬را برگزیند و معتقد‬ ‫باشــد که فدرشیا کنش ‪ bF‬را انتخاب می‏کند‪ ،‬می‏توانیم لطف و مهربانی میگوئل به‬ ‫فدرشیا را به‏صورت زیر محاسبه کنیم‪:‬‬ ‫‪K MF‬‬ ‫=‬ ‫) ‪( a M ,bF ) U F ( a M ,bF ) − U eF ( bF‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪462‬‬

‫با این حساب‪ ،‬اگر میگوئل کنشی را برگزیند که معتقد است بازده‏ای بیشتر از‬ ‫بازده عادالنه را نصیب فدرشــیا می‏کند‪ ،‬او فردی مهربان است‪ .‬در مقابل‪ ،‬او فردی‬ ‫نامهربان است اگر کنشی را برگزیند که معتقد است بازده‏ای کمتر از بازده عادالنه‬ ‫را نصیب فدرشیا می‏کند‪.‬‬ ‫حال در گام بعد‪ ،‬فرض کنید که میگوئل در صورتی نســبت با فدرشیا مهربان‬ ‫می‏شــود که او نیز نسبت به او چنین باشد‪ .‬مشکل کوچکی که در اینجا به وجود‬ ‫می‏آید آن است که میگوئل نمی‏تواند بفهمد که آیا فدرشیا نیز نسبت به او مهربان‬ ‫است یا خیر‪ ،‬زیرا او از عقاید فدرشیا آگاه نیست‪.‬‬ ‫پس میگوئل باید عقیده خود را در مورد اینکه آیا فدرشیا نسبت به او مهربان‬ ‫اســت بســازد‪ .‬پس اجازه دهید ‪ cM‬نشــانگر عقیده میگوئل نسبت به ‪ bM‬باشد‪.‬‬ ‫ایــن یعنی آنکه میگوئل اعتقاد دارد که فدرشــیا اعتقــاد دارد که او کنش ‪ cM‬را‬ ‫انتخاب می‏کند‪ .‬حال عقیده میگوئل نسبت به میزان مهربانی فدرشیا نسبت به او را‬ ‫به‏صورت زیر محاسبه می‏کنیم‪:‬‬ ‫) ‪λ MF ( c M ,b F ) = u M (c M ,b F ) − U eM ( c M‬‬

‫بدیهی است که این عبارت‪ ،‬مهربانی افراد را به عقاید آنها در مورد مهربانی تعمیم‬ ‫می‏دهد‪ .‬با این وصف‪ ،‬تابع مطلوبیت میگوئل را می‏توان به‏صورت زیر بازنویسی کرد‪.‬‬

‫=‪U M ( a‬‬ ‫) ‪u M ( a M ,a F ) + µ M k MF ( a M ,b F ) .λ MF ( c M ,b F‬‬ ‫) ‪M ,b F ,c M‬‬ ‫که ‪ µ M‬میزان تمایل میگوئل به تقابل را نشــان می‏دهد‪ .‬اگر میگوئل توجهی به‬

‫‪10 + b F‬‬ ‫‪2‬‬

‫=‪k MF ( a M ,b F‬‬ ‫‪) aM −‬‬

‫‪463‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫انصاف فدرشیا نداشته باشد‪0 ،‬‬ ‫= ‪ µ M‬شده و مطلوبیتش برابر با همان بازده مادی‏اش‬ ‫) ‪ ( U M‬می‏شــود‪ .‬اگر به انصاف معتقد باشد و باور داشته باشد که فدرشیا نسبت به‬ ‫او مهربان اســت‪ λ MF ( cM ,bF ) >0 ،‬می‏شود‪ .‬در چنین حالتی او می‏تواند مطلوبیتش‬ ‫را بــا مهربانی متقابل افزایش دهد )‪ . ( k MF ( α M ,b F ) >0‬در مقابل‪ ،‬اگر میگوئل باور‬ ‫کند که فدرشیا نسبت به او نامهربان شده است‪ ،‬او نیز می‏خواهد نسبت به او چنین‬ ‫شــود‪ .‬پس می‏توان گفت که تمایل به مقابله بــه مثل در درون تابع مطلوبیت فوق‬ ‫تعبیه شده است‪.‬‬ ‫نکته مهمی که باید به آن توجه داشــت آن است که عقاید و باورها با واقعیت‬ ‫=‪ a‬باشــد‪ ،‬می‏توان گفت‬ ‫=‪b‬‬ ‫انطبــاق دارند‪ .‬پس اگر ‪c M‬‬ ‫=‪b‬‬ ‫=‪ a‬و ‪c F‬‬ ‫‪M‬‬ ‫‪M‬‬ ‫‪F‬‬ ‫‪F‬‬ ‫که تعادل در انصاف به وجود آمده اســت‪ .‬شاید مدل فوق کمی گیج‏کننده به نظر‬ ‫آید‪ ،‬اما ایده اصلی آن نســبتا ساده و قابل فهم است‪ .‬اگر فدرشیا نسبت به میگوئل‬ ‫مهربان باشــد‪ ،‬میگوئل تمایل می‏یابد که او نیز نســبت به فدرشیا مهربان گردد و‬ ‫بالعکس‪ .‬چیزی که فهم آن در این میان سخت است‪ ،‬تعیین این موضوع است که‬ ‫چه چیزی مصداق مهربانی است و چه چیزی نیست‪ .‬این دقیقا علتی بود که ما را‬ ‫به ســوی تفکر در مورد عقاید و عقاید نسبت به عقاید کشاند‪ .‬برای کمک به فهم‬ ‫بهتر موضوع‪ ،‬مدل فوق را در قالب بازی اتمام حجت نشان خواهیم داد‪.‬‬ ‫میگوئل را به عنوان فرد پیشــنهاددهنده در نظر بگیرید که‪ aM‬دالر را پیشــنهاد‏‬ ‫می‏دهد‪ .‬در مقابل‪ ،‬فدرشــیا به عنوان فرد دریافت‏کننده‪ ،‬حداقل مقدار قابل قبول‪aF‬‬ ‫دالر را برای خود تعیین می‏کند‪.‬‬ ‫مســلما اگر ‪ a M ≥ a F‬باشد‪ ،‬فدرشیا پیشــنهاد رسیده را خواهد پذیرفت‪ .‬اگر‬ ‫میگوئل معتقد باشد که فدرشیا پیشنهاد ‪ bF‬یا مقادیر بیشتر از آن را خواهد پذیرفت‪،‬‬ ‫او می‏توانــد حداکثر ‪ ، U hF ( b F ) = $10‬حداقل ‪ U lF = $b F‬یــا مقادیر بینابینی را‬ ‫پیشــنهاد دهد‪ .‬البته نتیجه‪ ،‬کارای پارتو خواهد بود‪ .‬از این رو‪ ،‬بازده عادالنه بدین‬ ‫صورت خواهد شد‪.‬‬ ‫‪10 + b F‬‬ ‫= ) ‪U eF ( b F‬‬ ‫‪2‬‬ ‫مهربانی میگوئل نیز بدین صورت محاسبه می‏شود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪464‬‬

‫معادله فوق بدان معناست که میگوئل برای آنکه مهربان به نظر رسد‪ ،‬باید مقدار‬ ‫قابل توجهی را ببخشد‪ .‬به عنوان مثال اگر ‪ 2‬دالر=‪ bF‬باشد‪ ،‬آنگاه پیشنهاد ‪ 6‬دالر یا‬ ‫کمتر از آن مهربانانه و محبت‏آمیز به نظر نخواهد آمد!‬ ‫اگر فدرشــیا باور کنــد که میگوئل مقدار ‪ bM‬را پیشــنهاد خواهــد کرد‪ ،‬اگر‬ ‫‪ a F > b M‬باشــد پیشــنهاد را رد و اگر ‪ a F ≤ b M‬باشد پیشنهاد را خواهد پذیرفت‪.‬‬ ‫با این حال‪ ،‬رد پیشــنهاد به هیچ عنوان کارای پارتو نخواهد بود‪ ،‬زیرا رد پیشــنهاد‬ ‫‪h‬‬ ‫=‪ . $10 −‬اگر فدرشیا بپذیرد که‬ ‫= ( ‪b M U lM‬‬ ‫‪bM ) U M‬‬ ‫بدین معناســت که ) ‪( bM‬‬ ‫محبتش نســبت به میگوئل صفر است و او پیشــنهادش را رد کند‪ ،‬میزان محبتش‬ ‫برابر ) ‪− (10 − b M‬‬ ‫= ‪ k FM‬می‏شــود‪ .‬پس فدرشیا هرگز نمی‏تواند در این نوع از بازی‬ ‫مهربان باشد!‬ ‫با توجه به اینکه فدرشیا در این بازی مهربان و بامحبت نخواهد بود‪ ،‬میگوئل هرگز‬ ‫نخواهد توانست با محبت نسبت به او منفعتی را کسب کند‪ .‬با این حال‪ ،‬میگوئل هنوز‬ ‫باید پیشنهاد خود را به‏حدی باال ببرد که فدرشیا آن را رد نکند‪ .‬اگر فدرشیا پیشنهاد ‪aM‬‬ ‫را بپذیرد‪ ،‬مطلوبیت او ‪ aM‬خواهد شد‪ .‬اما در صورت رد پیشنهاد‪:‬‬ ‫‪10 + cF ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪µ F k FM ( b M ,a F ) .λ FM ( b M ,c F ) = −µ F (10 − b M )  b M −‬‬ ‫‪2 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫=‪ b M= c‬باشــد‪ ،‬فدرشــیا در صورتی پیشنهاد را‬ ‫در حالت تعادل‪ ،‬اگر ‪a M‬‬ ‫‪F‬‬ ‫می‏پذیرد که ‪ 2a M ≥ µ F (10 − a M )2‬باشد‪ .‬پس اگر ‪ µF >0‬باشد‪ ،‬پیشنهاد صفر دالر‬ ‫توسط او رد خواهد شد‪ .‬در مقابل پیشنهاد باید ب ‏ه حدی باال باشد که او آن را بپذیرد‪.‬‬ ‫این نتایج بسیار به نتایج به‏دست آمده از مدل‏های نابرابری‏گریزی شبیه هستند‪.‬‬ ‫آیا این مدل می‏تواند اهمیت قصد و نیت را نشان دهد؟ پاسخ این سوال‪ ،‬یک پاسخ‬ ‫مثبت مشــروط است‪ .‬در بازی اتمام حجت با انتخاب مقید‪ ،‬مدل پیش‏بینی کرد که‬ ‫فرد پاسخ‏دهنده تقسیم ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری را در بازی (‪ )2/8‬و (‪ )5/5‬رد و در بازی (‪)8/2‬‬ ‫و (‪ )10/0‬می‏پذیرد‪ .‬دلیل این امر آن بود که تقسیم پیشنهادی اول‪ ،‬غیرمحبت‏آمیز و‬ ‫تقســیم دوم محبت‏آمیز تلقی می‏شود‪ .‬پس مدل قادر است تا قصد افراد را در خود‬ ‫لحاظ کند‪ .‬با وجود این‪ ،‬مدل فوق نمی‏تواند با تمامی داده‏‏ها تطبیق یابد‪ .‬زیرا برخی‬ ‫از اوقات‪ ،‬پیشنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالری در تمامی بازی‏ها رد می‏شود‪.‬‬

‫‪ -2-3-7‬انصاف چیست؟‬

‫‪465‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫هسته اصلی مدل انصاف مبتنی بر قصد‪ ،‬بر مفهوم بازده عادالنه استوار است‪ .‬محبت‬ ‫و مهربانی افراد در این مدل بر این اساس سنجیده می‏شود که آیا مطلوبیت فرد باالتر‬ ‫یا پایین‏تر از بازد‏ه عادالنه است یا خیر‪ .‬بازده عادالنه را می‏توان به عنوان مصداقی از‬ ‫نقطه مرجع منصفانه دانست که با کمک آن‪ ،‬ضرر یا منفعت افراد سنجیده می‏شود‪.‬‬ ‫آنچه در فصول دو‪ ،‬ســه و چهار در مورد دلخواهانه بودن نقاط مرجع فرا گرفتیم‪،‬‬ ‫در اینجا نیز صادق اســت‪ .‬چنان‏که گفتیم‪ ،‬بازده عادالنه به‏صورت میانگین باالترین‬ ‫و پایین‏ترین ســطح بازده کارای پارتو محاسبه می‏شــود‪ .‬اما چرا باید نقطه مرجع‬ ‫منصفانه این‏‏‏‏‏گونه محاسبه شود؟ چرا نباید چیز دیگری جایگزین آن شود؟‬ ‫از آنجا که مدل دست ما را در انتخاب نقطه مرجع منصفانه باز می‏گذارد‪ ،‬نیازی‬ ‫نیست تا به بازده منصفانه بسنده کنیم‪ .‬اما اگر از بازده منصفانه استفاده نکنیم‪ ،‬از چه‬ ‫چیز اســتفاده کنیم؟ تاکنون از دو کاندیدا نام برده‏ایم‪ .‬در مدل‏های نابرابری‏گریزی‬ ‫گفتیم که قضاوت در مورد انصاف در بازده مادی یک نفر‪ ،‬با مقایســه آن نســبت‬ ‫به بازده مادی افراد دیگر صورت می‏گیرد‪ .‬پس نقطه مرجع منصفانه چیزی اســت‬ ‫که دیگران به دســت می‏آورند و از این رو‪ ،‬منصفانه‏ترین پیامد آن است که تمامی‬ ‫افراد از بازده‏های مادی یکســانی برخوردار شوند‪ .‬در مقابل در مدل مبتنی بر قصد‬ ‫که به‏تازگی بررســی کردیم‪ ،‬قضاوت در مورد انصاف در بازده یک فرد‪ ،‬نسبت به‬ ‫بهترین و بدترین بازده مادی صورت می‏گیرد که او می‏توانست به دست آورد‪ .‬پس‬ ‫منصفانه‏تریــن پیامد‪ ،‬میانگین بدترین و بهترین بازده‏ها خواهد بود (یعنی نه خیلی‬ ‫بد و نه خیلی خوب)‪.‬‬ ‫در بازی‏های متقارن مانند بازی اتمام حجت با انتخاب غیرمقید‪ ،‬این دو برداشت‬ ‫از نقطــه مرجع منصفانه بر هم انطباق می‏یابند‪ .‬اما به‏طور کلی‪ ،‬این دو نقطه مرجع‬ ‫یکی نیستند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در بازی اتمام حجت با انتخاب مقید (‪ ،)10/0‬تقسیم ‪10‬‬ ‫دالر به ‪ 8‬و ‪ 2‬دالر طبق استانداردهای مدل نابرابری‏گریزی غیرمنصفانه است‪ ،‬زیرا‬ ‫فرد پیشنهاددهنده بیشتر از فرد پاسخ‏دهنده به دست می‏آورد‪ .‬اما همین تقسیم طبق‬ ‫استانداردهای مدل مبتنی بر قصد منصفانه است‪ ،‬زیرا فرد دریافت‏کننده می‏توانست‬ ‫کمتر از این مقدار را به دست آورد‪.‬‬ ‫نتایج فوق ما را به سوی این واقعیت هدایت می‏کند که هر دو برداشت از نقطه‬

‫مرجع منصفانه دارای اهمیت است‪ .‬اما آیا می‏توان این دو برداشت را با هم ترکیب‬ ‫کرد؟ فالک و فیشباخر (‪ )2006‬نشان دادند که اگر تعریف خود از مهربانی را تغییر‬ ‫دهیم‪ ،‬می‏توانیم این دو برداشت را در مدل انصاف مبتنی بر قصد بگنجانیم‪.‬‬ ‫در مدل تجدید نظر شده‪ ،‬محبت میگوئل از دو بخش تشکیل می‏یابد‪:‬‬ ‫= ) ‪k MF ( a M ,b F‬‬ ‫) ‪δMF ( a M ,b F ) ϑMF ( a M ,b F‬‬

‫بخش نخست معادله فوق یعنی ) ‪ ، δMF ( a M ,b F‬نابرابری‏گریزی را نشان می‏دهد‬ ‫و به‏صورت زیر محاسبه می‏شود‪:‬‬ ‫) ‪δMF ( a M ,b F ) = u F ( a M ,b F ) − u M ( a M ,b F‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪466‬‬

‫این عبارت بدان معناســت که میگوئل در صورتی بامحبت و مهربان به شــمار‬ ‫می‏رود که کنشی را برگزیند که انتظار داشته باشد در پی انجام آن‪ ،‬بازده مادی بیشتر‬ ‫از آنچه را خود به دست می‏آورد به سوی فدرشیا روان می‏سازد‪ .‬اما نامهربان است‬ ‫اگر کنشــی را برگزیند که انتظار دهد بازده مادی که فدرشیا به دست خواهد آورد‪،‬‬ ‫کمتر از چیزی اســت که خود به دســت می‏آورد‪ .‬بخش دوم معادله مهربانی یعنی‬ ‫) ‪ ϑMF ( a M ,b F‬قصد و نیت فرد را منعکس می‏سازد و از این رو‪ ،‬عامل قصد نامیده‬ ‫می‏شــود‪ .‬اگر ) ‪ u M = u M ( a M ,b F‬و ) ‪ u F = u F ( a M ,b F‬باشد‪ ،‬عامل قصد به‏صورت‬ ‫زیر محاسبه می‏شود‪:‬‬ ‫اگر ‪ u ( a, b ) < u‬بوده و ‪ a‬ای وجود داشــته باشــد که شرط ‪ u ( a, b ) < u‬را‬ ‫برآورده سازد‪.‬‬ ‫‪M‬‬

‫‪F‬‬

‫‪F‬‬

‫‪M‬‬

‫‪F‬‬

‫‪F‬‬

‫‪‬‬ ‫اگر ‪ u F < u M‬بوده و ‪ a‬ای وجود نداشته باشد‬ ‫‪1‬‬ ‫که شرط ‪ u F < u M‬را برآورده سازد‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫اگر ‪ u F < u M‬بوده و ‪ a‬ای وجود داشته باشد‬ ‫‪‬‬ ‫‪ε‬‬ ‫که شرط ‪ u F < u M‬را برآورده سازد‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫= ) ‪ϑMF ( a M , b F‬‬ ‫‪‬‬ ‫اگر ‪ u F < u M‬بوده و ‪ a‬ای وجود نداشته باشد‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫که شرط ‪ u F ( a, b F ) > u M‬را برآورده سازد‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫اگر ‪ u F > u M‬بوده و ‪ a‬ای وجود داشته باشد‬ ‫‪‬‬ ‫‪ε‬‬ ‫که شرط ‪ u F ( a,bF ) < u M‬را برآورده سازد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫‪467‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫شــاید تابع شــرطی فوق گیج‏کننده به نظر آید‪ ،‬اما در اصل این‏‏‏‏‏گونه نیست‪ .‬دو‬ ‫عبارت اول حالتی را در نظر می‏گیرند که فدرشیا بازده مادی باالتر از میگوئل دارد‪.‬‬ ‫این دو حالت نشــانه مهربانی میگوئل است‪ .‬اما در اینجا سوالی پیش می‏آید و آن‬ ‫این است که آیا میگوئل می‏تواند کار دیگری انجام دهد که آن هم محبت‏آمیز باشد‬ ‫[یعنی آیا این کار را عمدا انجام داده است یا تعمدی در کار نبوده است]؟ و اگر او‬ ‫این کار را عمدا انجام داده باشــد می‏گوییم عامل قصد یک بوده و میگوئل دانسته‬ ‫فردی با محبت تلقی می‏شــود‪ .‬اما اگر این‏‏‏‏‏گونه نباشد‪ ،‬عامل قصد ‪ ε < 1‬بوده و او‬ ‫نادانسته و سهوا فردی با محبت تلقی خواهد شد‪.‬‬ ‫به‏طور مشابه دو عبارت دوم حالتی را نشان می‏دهند که فدرشیا کمتر از میگوئل‬ ‫به دســت می‏آورد‪ .‬این حالت نامهربانانه به نظر می‏رســد‪ .‬اما آیا میگوئل انتخاب‬ ‫دیگری داشته اســت؟ اگر او انتخاب دیگری نداشته باشد‪ ،‬عامل قصد یک بوده و‬ ‫اگر او انتخاب دیگری داشته باشد عامل قصد ‪ ε < 1‬خواهد بود‪ .‬مثال پیشنهاد تقسیم‬ ‫‪ 10‬دالری به ‪ 8‬و ‪ 2‬دالر در بازی (‪ ،)10/0‬یک پیشنهاد نادانسته نامهربانانه به شمار‬ ‫خواهد رفت و از این رو به بدی پیشــنهاد ‪ 8‬و ‪ 2‬دالر در بازی (‪ )5/5‬نخواهد بود‬ ‫که یک پیشنهاد دانسته نامهربانانه است‪.‬‬ ‫مــدل فوق هر دو قابلیت نابرابری‏گریزی و قصد را همزمان در خود جای داده‬ ‫است و می‏تواند به‏خوبی از پس تفسیر داده‏های بازی اتمام حجت در شرایط وجود‬ ‫یا عدم وجود قیود برآید‪ .‬مدل‏های مبتنی بر قصد آنچنان منعطف هستند که قادرند‬ ‫هر‏گونه تفســیر از انصاف یا محبت را در خود بگنجانند‪ .‬البته هنوز سوال در مورد‬ ‫آنچه محبت‏آمیز یا غیرمحبت‏آمیز به شمار می‏رود‪ ،‬در جای خود باقیست‪ .‬همچون‬ ‫مدل‏هــای نابرابری‏گریزی‪ ،‬مدل فالک و فیشــباخر نیز اساســا انصاف را مبتنی بر‬ ‫مقایسه میان بازده‏های نسبی مادی افراد ارزیابی می‏کند‪ .‬آیا شرایطی وجود دارد که‬ ‫انصاف بر اساس مقایسه با بهترین و بدترین بازده ممکن سنجیده شود؟‬ ‫پاسخ مثبت اســت‪ .‬یکی از مواردی که هنوز بدان نپرداخته‏ایم‪ ،‬حقوق مالکیت‬ ‫اســت‪ .‬در تمامی آزمایش‏هایــی که تاکنون توضیح دادیــم‪ ،‬آزمودنی‏ها به‏صورت‬ ‫تصادفــی نقش‏هایی در بازی می‏یافتند‪ .‬در چنین حالتی طبیعی اســت که انصاف‬ ‫بازیگران بر اســاس شرط برابری آنها در بازده مادی مورد قضاوت قرار گیرد‪ .‬حال‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪468‬‬

‫فرض کنید که افراد بازده‏های مادی را به گونه‏ای به دســت‏آورند که حس یا حق‬ ‫مالکیت در آنها تشــدید شود‪ .‬در چنین حالتی‪ ،‬آیا منصفانه است که بگوییم افرادی‬ ‫ی آنها بیشتر از دیگران است‪ ،‬باید از آن چشم فرو ببندند؟‬ ‫که عاید ‏‬ ‫برای پاسخ گفتن به این سوال‪ ،‬نگاهی به بازی دیکتاتور با گرفتن پول و کسب‬ ‫عوایــد می‏اندازیم‪ .‬نمودار ‪ 11-7‬نتایج مطالعه لیســت (‪ )2007‬را نمایش می‏دهد‪.‬‬ ‫در تدبیــر پایه به هر دو فرد پیشــنهاددهنده و دریافت‏کننــده‪ ،‬هر یک ‪ 5‬دالر داده‬ ‫می‏شود‪ .‬عالوه بر آن‪ 5 ،‬دالر دیگر به پیشنهاددهنده داده می‏شود که می‏تواند آن را‬ ‫با دریافت‏کننده قسمت کند‪.‬‬ ‫این بخش از بازی شباهت به بازی استاندارد (‪ 5‬دالری) دارد که در نمودار ‪1-7‬‬ ‫دیدیم و البته نتایج آن نیز بدان شبیه است‪ .‬در تدابیر «‪ 1‬دالر بگیر» و «‪ 5‬دالر بگیر»‪،‬‬ ‫فرد پیشنهاددهنده نه‏تنها می‏تواند بخشی از ‪ 5‬دالر خود را به دریافت‏کننده پیشنهاد‬ ‫دهد‪ ،‬بلکه قادر اســت ‪ 1‬یا ‪ 5‬دالر از پول او را برای خود بردارد‪ .‬در تدبیر «کسب‬ ‫‪ 5‬دالر»‪ ،‬فرد پیشــنهاددهنده و دریافت‏کننده پول خود را بــا انجام کارهایی مانند‬ ‫طبقه‏بندی و رسیدگی به نامه‏های یک صندوق خیریه به دست می‏آورند‪.‬‬ ‫در تدبیر پایه‪ ،‬اکثر پیشنهاددهندگان مبلغی از پول خود را به گونه‏ای پیشنهاد‬ ‫دادند که برابری هرچه بیشــتر بازده پیشــنهاددهندگان و دریافت‏کنندگان را در‬ ‫پی داشــت‪ .‬در آزمایش‏های «‪ 1‬دالر بگیر» و «‪ 5‬دالر بگیر»‪ ،‬تعداد بسیار کمتری‬ ‫از پیشــنهاددهندگان حاضر به پرداخت پول بودند‪ .‬حقیقت آن اســت که امکان‬ ‫اخذ پول بهانه خوبی به دســت پیشنهاددهندگان داد تا پولی پرداخت نکنند‪ .‬این‬ ‫یافته بیش از همه با مــدل انصاف مبتنی بر قصد (مانند آنچه در بخش ‪1-3-7‬‬ ‫دیدیم) سازگار است‪ .‬در این مدل‪ ،‬مهربانی یک پیشنهاددهنده در مقایسه با بدترین‬ ‫کاری که او می‏توانست نسبت به فرد دریافت‏کننده انجام دهد‪ ،‬سنجیده می‏شود و نه‬ ‫با ارزیابی برابری بازده‏های پیشنهاددهندگان و دریافت‏کنندگان‪ .‬در آزمایش «کسب‬ ‫‪ 5‬دالر» می‏توان دید که تعداد بســیار کمتری از پیشنهاددهندگان پولی می‏گیرند یا‬ ‫می‏دهند‪ .‬این نتیجه می‏تواند به این مفهوم باشد که افراد خود را شایسته نگه داشتن‬ ‫پولی می‏دانند که خود آن را کسب کرده‏اند‪.‬‬ ‫آنچه از مطالعه فوق آموختیم آن است که حقوق مالکیت و هنجارها (یا نهادها)‬

‫بر مقدار پولی که مردم می‏پردازند و قاعدتا بر آنچه انصاف یا لطف شمرده می‏شود‪،‬‬ ‫موثرند‪ .‬طبیعی اســت که وضعیت در حالــت اخذ پول متفاوت از حالت پرداخت‬ ‫پول باشد‪ .‬شرایط برای حالتی که فرد خود پول به دست آورده باشد تا آنکه به‏طور‬ ‫تصادفی مالک آن شده باشد نیز متفاوت است‪.‬‬ ‫دیگر مطالعات نیز به‏طور مشــابه نشــان می‏دهد که فهم ما از آنچه انصاف یا‬ ‫لطف نامیده می‏شود‪ ،‬به الگوی کالبدی مسئله بستگی دارد و نیز به اینکه این مسئله‬ ‫کدام‏یک از هنجارهای اجتماعی را به ذهن متبادر می‏ســازد‪ .‬گاهی طبیعی است که‬ ‫قضاوت در مورد محبت انسان با برابری بازده‏های پولی صورت پذیرد‪.‬‬ ‫مودار ‪ :11-7‬نمودار ‪ 11-7‬مقدار پولی که دیکتاتورها در بازی دیکتاتور‬ ‫با گرفتن پول و کسب عواید تقسیم کردند‬

‫‪ 1‬دﻻر ﺑﮕﯿﺮ‬ ‫‪ 5‬دﻻر ﺑﮕﯿﺮ‬ ‫ﮐﺴﺐ ‪ 5‬دﻻر‬

‫‪6‬‬

‫‪5‬‬

‫‪4‬‬

‫‪3‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-2‬‬

‫‪-3‬‬

‫‪-4‬‬

‫‪-5‬‬

‫‪-6‬‬

‫ﭘﻮل ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدﺷﺪه‬ ‫در حالتی که شــانس اخذ پول از طرف مقابل وجود داشــته یا آنکه عایدی نتیجه فعالیت خود شخص باشد‪ ،‬پول کمتری با‬ ‫دریافت‏کنندگان تقسیم می‏شود‪ /.‬منبع‪ :‬لیست (‪)2007‬‬

‫در مواقعــی نیز لطف و مهربانی را با اینکه آیا فرد می‏توانســت بهتر یا بدتر از‬ ‫آنچه انجام داده اســت انجام دهد‪ ،‬سنجیده می‏شود‪ .‬پس هیچ دستورالعمل واحدی‬ ‫برای شــیوه شکل‏دهی نقطه مرجع وجود ندارد‪ .‬البته با آنچه تاکنون در فصول قبل‬ ‫آموخته‏ایم‪ ،‬یافته فوق عجیب به نظر نمی‏رسد‪.‬‬

‫‪469‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫اﺳﺘﺎﻧﺪارد‪ 5 ،‬دﻻر‬

‫‪ -4-7‬خالصه‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪470‬‬

‫فصل را با مجموعه‏ای از بازی‏ها و مطالعات آزمایشــگاهی آغاز کردیم که نشــان‬ ‫می‏دادند مردم از ترجیحات اجتماعی یا به هم وابســته بهره می‏برند‪ .‬نتایج به‏دست‬ ‫آمده نشان داد که اکثر مردم افرادی مقابله‏گر هستند‪ ،‬به گونه‏ای که در مقابل کسانی‬ ‫که به آنها خوبی می‏کنند مهربان بوده و در مقابل کســانی که به آنها بدی می‏کنند‪،‬‬ ‫بد برخورد می‏کنند‪.‬‬ ‫در نخســتین تالش برای مدل‏ســازی رســمی تقابــل‪ ،‬نگاهی بــه دو مدل‬ ‫نابرابری‏گریــزی انداختیم‪ .‬ایده پایه هر دو مدل این بود که افراد تمایلی به کســب‬ ‫درآمد کمتر و احتماال بیشــتر از دیگران ندارند‪ .‬تفاوت دو مدل نیز میزان اطالعاتی‬ ‫بود که افراد در آن در اختیار داشتند‪ .‬در مدل ‪ ERC‬هر فرد بازده خود را با متوسط‬ ‫بازده دیگران می‏ســنجد‪ ،‬در حالی‏که در مدل فهر اشمیت فرد بازده خود را با بازده‬ ‫تک‏تک افراد دیگر مقایسه می‏کند‪.‬‬ ‫یکی از مزیت‏های عمده مدل‏های فهر‪ -‬اشــمیت و ‪ ERC‬آن بود که آنها ســاده و‬ ‫به‏راحتی قابل استفاده بودند‪ .‬با وجود این دیدیم که این دو مدل تنها گوشه‏ای از واقعیت‬ ‫ترجیحات اجتماعی را نشان می‏دهند‪ .‬این یعنی آنکه ما نیازمند تفکر در مورد سواالتی از‬ ‫جنس زیر بودیم‪ :‬یک نقطه منصفانه مرجع چگونه است؟ چه کاری مهربانانه و چه کاری‬ ‫نامهربانانه تلقی می‏شود؟ و چگونه می‏توانیم اعتقاد افراد در مورد محبت را مدل‏سازی‬ ‫کنیم؟ دیدیم که پاسخ به موقعیت و زمینه بستگی دارد‪.‬‬ ‫مدل‏های مبتنی بر قصد عمدتا به واسطه انعطاف‏پذیری باالی خود‪ ،‬ما را قادر به‬ ‫مدل‏سازی هرچه بهتر رفتار واقعی انسان‏ها کردند‪ .‬نکته‏ای که در بخش‏های پیشین‬ ‫بدان اشاره نکردم این اســت که مدل‏های مبتنی بر قصد نیز ممکن است به‏راحتی‬ ‫به نتایج مبهم منتهی شــوند‪ :‬تعادل اول زمانی که فرد به واســطه نامهربانی دیگران‬ ‫نامهربان می‏شــود و تعادل دیگر زمانی که فرد به واســطه مهربانی دیگران مهربان‬ ‫می‏گردد‪ .‬حال کدام‏یک از این دو نتیجه قابل قبول‏تر است؟‬ ‫پس می‏تــوان گفت که مدل‏های مبتنی بر قصد نیازمند پاســخگویی به برخی‬ ‫ســواالت سخت و پیچیده هســتند و صد البته که پاسخ به این سواالت به احتمال‬ ‫فــراوان به اثرات کالبدی و موقعیت بســتگی دارد‪ .‬این یعنی آنکه هیچ مدل کاملی‬

‫‪ -5-7‬بخشش پول به خیریه‏ها‬

‫بســیاری از مردم وقت و پول خود را به امور خیریه اختصاص می‏دهند‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬نظرســنجی که توســط بنیاد کمک‏های خیریه در سال ‪ 2009‬صورت گرفت‬ ‫نشــان داد که بالغ بر ‪ 54‬درصد از مردم بزرگسال در بریتانیا با بخشیدن متوسط ‪31‬‬ ‫پوند در ماه‪ ،‬به‏طور مستمر به خیریه‏ها کمک کرده‏اند‪ .‬بنیاد بخشش آمریکا نیز مبلغ‬ ‫دریافتی خیریه‏ها در آمریکا در سال ‪ 2007‬را رقمی معادل ‪ 306‬میلیارد دالر برآورد‬ ‫کرد‪ .‬این مبالغ به‏راستی مبالغ قابل توجهی هستند‪.‬‬ ‫در تالش برای فهم آنکه چرا بســیاری از مــردم چنین مبالغ قابل‏توجهی را به‬ ‫خیریه‏ها بخشــیده‏اند‪ ،‬باید به ترجیحات اجتماعی بازگردیم‪ .‬این در حالی اســت‬ ‫کــه مدل‏هایی که تاکنون توســعه دادیم‪ ،‬ما را به‏طور کامل در فهم بخشــش‏های‬ ‫ش مردم به دیگران را‬ ‫خیرخواهانه یاری نمی‏رسانند‪ .‬مدل‏های موجود‪ ،‬کمک و بخش ‏‬ ‫به‏صورت مشروط توضیح می‏دهند‪ .‬مردم به کسانی کمک می‏کنند که نسبت به آنها‬ ‫بامحبت بوده یا درآمدی کمتر از آنها داشــته‏اند‪ .‬آیا می‏توان نقشی برای نوع‏دوستی‬ ‫مطلق و کمک‏های غیرمشــروط مردم به یکدیگر یافت؟ این سوال‪ ،‬سوالی موجه و‬

‫‪471‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫وجود ندارد که بدون بحث و تفحص پیش از انتخاب آن‪ ،‬بتواند تمامی ترجیحات‬ ‫اجتماعی را به نمایش کشــد‪ .‬آنچه در واقعیت وجود دارد مجموعه‏ای از مدل‏ها و‬ ‫شیوه‏های تفکر در مورد ترجیحات اجتماعی است که به ما اجازه می‏دهد در مورد‬ ‫هر رفتار مشخص‪ ،‬مدل متناسبی را برگزینیم‪.‬‬ ‫پیــش از آنکه پای به بخش کاربرد مدل‏ها بگذاریــم‪ ،‬مایلم آخرین نکته را در‬ ‫این بخش بیان کنم‪ .‬شــواهد قبل مبنی بر وجود بسیاری از افراد بخشنده نباید ما را‬ ‫زیاده از حد ذوق زده کند‪ .‬در تمامی بازی‏ها افرادی را دیدیم که خودخواهانه رفتار‬ ‫می‏کردند‪ .‬حتی افرادی که پولی می‏بخشــیدند‪ ،‬با فروض و در شــرایطی مشخص‬ ‫چنین رفتار می‏کردند‪ .‬همچنین در نمودار ‪ 11-7‬و البته در بخش آتی خواهیم دید‬ ‫کــه اگر افراد بهانه یا مجالی برای ندادن پول بیابند‪ ،‬به مراتب کمتر از قبل خواهند‬ ‫بخشید‪ .‬نتیجه آنکه اگرچه دنیای ما سرشار از افراد فداکار و نوع‏دوست نیست‪ ،‬اما‬ ‫لبریز از خالیقی با ترجیحات متنوع اجتماعی است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪472‬‬

‫قابل قبول است‪ ،‬زیرا بسیاری از مردم در حالی پول و وقت خود را به امور خیریه‬ ‫اختصــاص می‏دهند که نمی‏دانند آیا کمک آنها به افراد بامحبت یا با درآمد کمتر از‬ ‫آنها اختصاص خواهد یافت یا خیر‪.‬‬ ‫پس چرا افراد همچنان به کمک خود ادامه می‏دهند؟ برای پاســخ به این ســوال‪،‬‬ ‫سه تفسیر ذیل را ارائه می‏دهیم‪ .‬اول آنکه مردم تنها به دنبال کمک به دیگرانند‪ .‬به این‬ ‫حالت نوع‏دوستی مطلق می‏گوییم‪ .‬دوم آنکه ممکن است افراد پس از بخشیدن پول‪ ،‬به‬ ‫واسطه عواملی مانند شهرت و اعتبار‪ ،‬احترام یا تایید اجتماعی‪ ،‬احساس خوبی به دست‬ ‫آورند‪ .‬این حالت را لذت سرشار یا لذت بخشندگی می‏نامیم‪ .‬آخرین دلیل نیز آن است‬ ‫ِ‬ ‫اجتماعی دیگران یا احساس گناه‪،‬‬ ‫که ممکن اســت به واسطه عواملی مانند عدم تایید‬ ‫احســاس بدی در افراد به وجود آید و افراد برای فرار از این حس به بخشــیدن روی‬ ‫‏آورند‪ .‬ما دو حالت آخر را نوع‏دوستی غیرمطلق می‏نامیم که در آنها مستقیما خود فرد از‬ ‫بخشش پول بهره می‏برد و در نتیجه‪ ،‬انگیزه‏اش بخشیدن پول به واسطه نوع‏دوستی مطلق‬ ‫نیست‪ .‬اما آیا به‏راستی اهمیت دارد که یک فرد پول خود را به دلیل نوع‏دوستی مطلق به‬ ‫دیگران بخشیده است یا به واسطه نوع‏دوستی غیرمطلق؟ پاسخ این سوال مثبت است و‬ ‫من در بخش‏های آتی حداقل به دو دلیل آن اشاره خواهم کرد‪.‬‬

‫‪ -1-5-7‬بیرو ‏ن راندن‬

‫فرض کنید که فدرشیا برای هدیه دادن بخشی از پول خود به یک خیریه برنامه‏ریزی‬ ‫می‏کند‪ .‬در همین اثنا او متوجه می‏شود که فردی دیگر این کار را کرده [و نیاز مورد‬ ‫نظر را مرتفع ســاخته است]‪ .‬اگر انگیزه فدرشــیا نوع‏دوستی مطلق باشد‪ ،‬او دیگر‬ ‫چنیــن پولی را نخواهد پرداخت‪ ،‬زیرا فرد دیگری چنین کاری را به جای او انجام‬ ‫داده است‪.‬‬ ‫به این پدیده‪ ،‬بیرون راندن می‏گویند‪ .‬اما اگر انگیزه فدرشــیا نوع‏دوستی غیرمطلق‬ ‫باشــد‪ ،‬او همچنان تمایل به بخشــیدن خواهد داشــت‪ .‬در حقیقت انگیزه او برای‬ ‫بخشــیدن به واسطه رقابت با دیگر بخشــندگان افزایش خواهد یافت‪ .‬پس در این‬ ‫حالت‪ ،‬پدیده بیرون راندن کمتر خواهد شد‪.‬‬ ‫برای تشریح این موضوع نگاهی به نسخه ویژه‏ای از مدل لذت سرشار می‏اندازم‬

‫که توسط آندرئونی‪ )1990( 1‬توسعه یافت‪ .‬گروهی از مردم را در نظر بگیرید که به‬ ‫یک خیریه کمک کرده یا در یک کاالی عمومی مشــارکت می‏ورزند‪ .‬در این میان‪،‬‬ ‫تابع مطلوبیت فدرشیا به‏صورت ذیل خواهد بود‪:‬‬ ‫=‪U F ( w F − c F ,C,c‬‬ ‫‪w F − c F + ηF C +ρF c F‬‬ ‫)‪F‬‬ ‫که ‪ wF‬میزان ثروت فدرشــیا‪ cF ،‬میزان مشــارکت او در تهیه کاالی عمومی‪C ،‬‬

‫اگر ‪ ρF =0‬باشد‪ ،‬آنگاه‪:‬‬

‫‪ηF‬‬ ‫‪ρ‬‬ ‫‪+ F‬‬ ‫‪2 C 2 cF‬‬

‫‪− C− F‬‬

‫‪η2F‬‬

‫‪4‬‬

‫=‬ ‫‪1‬‬

‫=‪c‬‬ ‫‪F‬‬

‫که در آن ‪ C− F‬بیانگر مشــارکت کل افراد گروه به جز شــخص فدرشیا است‪.‬‬ ‫با این وصف‪ ،‬افراد مطلقا خیرخواه می‏خواهند مبلغ ‪ η2F / 4‬به خیریه کمک شــود‪،‬‬ ‫فارغ از اینکه چه کسی این کمک را انجام دهد‪ .‬اگر ‪ C− F‬افزایش یابد‪ ،‬فدرشیا ‪CF‬‬ ‫= ‪ηF‬‬ ‫را به گونه‏ای کاهــش می‏دهد که بیرون راندن به‏طور کامل اتفاق افتد‪ .‬اگر ‪0‬‬ ‫باشد‪ ،‬آنگاه؛‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ρF‬‬

‫‪4‬‬

‫= ‪cF‬‬

‫‪1- Andreoni‬‬

‫‪473‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫میزان مشــارکت کل (از جمله خود فدرشیا) و ‪ ηF‬و ‪ ρF‬پارامترهای مدل هستند‪.‬‬ ‫اگر ‪ ρF =0‬باشد می‏توان گفت که فدرشیا یک فرد صرفا نوع‏دوست (با نوع‏دوستی‬ ‫مطلق) اســت‪ .‬زیرا آنچه او بدان اهمیت می‏دهد ثروتش پس از کســر مشارکت و‬ ‫همچنین میزان مشارکت کل در خیریه است‪ .‬اگر ‪ ρF >0‬باشد می‏توانیم بگوییم که‬ ‫فدرشیا یک فرد نسبتا نوع‏دوست (با نوع‏دوستی ناقص) است‪ ،‬زیرا مطلوبیت او به‬ ‫واسطه مشارکتش افزایش می‏یابد‪ .‬اگر ‪ ηF =0‬باشد‪ ،‬فدرشیا تنها برای کسب لذت‬ ‫در تهیه کاالی عمومی مشارکت می‏ورزد‪.‬‬ ‫ت آوردن میزان مشارکت بهینه حل کنیم‪ ،‬به رابطه‬ ‫اگر مسئله فوق را برای به دس ‏‬ ‫زیر می‏رسیم‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪474‬‬

‫در نتیجه‪ ،‬مقدار پرداختی فدرشیا دیگر تابعی از مقدار پرداختی دیگران نیست‪.‬‬ ‫در چنین حالتی اســت که پدیده بیرون راندن به‏طور کامل از بین می‏رود‪ .‬پس در‬ ‫اینجــا این موضوع که پرداخت پول ریشــه در دالیل کامال خیرخواهانه یا نســبتا‬ ‫خیرخواهانه دارد‪ ،‬از اهمیت به‏سزایی برخوردار می‏شود‪.‬‬ ‫حال نوبت به آزمون وجود یا عدم وجود پدیده بیرون راندن در آزمایشــگاه یا‬ ‫با داده‏های واقعی می‏رسد‪ .‬نتایج آزمایشگاهی نشان می‏دهد که اگرچه بیرون راندن‬ ‫‪1‬‬ ‫به‏صــورت کامل به وقــوع نمی‏پیوندد‪ ،‬اما مقدار آن قابل توجه اســت‪ .‬آندرنویی‬ ‫(‪ )1993‬و بولتون‪ 2‬و کاتوک‪ )1998( 3‬دو آزمایش کامال متفاوت را به اجرا درآوردند‬ ‫تا اندازه بیرون راندن را به دست آورند‪ .‬آنها به ترتیب به مقادیر ‪ 71/5‬و ‪ 73/7‬درصد‬ ‫دســت یافتند که بسیار شبیه به هم بود‪ .‬این مقادیر بدین‏گونه تفسیر می‏شوند که با‬ ‫هر یک دالر بخشش پول توســط دیگران‪ 0/715 ،‬و ‪ 0/737‬دالر از میزان بخشش‬ ‫یک فرد کاسته می‏شود [این دقیقا همان مفهوم کشش است!]‪ .‬اما داده‏های واقعی در‬ ‫مورد میزان پرداخت‏های خیرخواهانه ســطح بسیار کمتری از بیرون راندن را نشان‬ ‫می‏دهنــد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬ریبار‪ 4‬و ویلهلــم‪ )2002( 5‬با نگاهی به میزان کمک‏های‬ ‫شخصی شهروندان آمریکایی به ‪ 125‬ســازمان امدادرسانی و توسعه‏ای بین‏المللی‬ ‫در خالل ســال‏های ‪ 1986‬و ‪ 1992‬دریافتند که پرداخت‏های صورت‏‏گرفته توسط‬ ‫دولت و دیگر ســازمان‏ها‪ ،‬تنها باعث ‪ 18‬درصد خروج اعانه‏های بخش خصوصی‬ ‫شده است‪ .‬البته این یافته نیز نشان می‏دهد که پدیده بیرون راندن وجود دارد‪ ،‬اما نه‬ ‫به شکل کامل‪ .‬آنچه در واقع محل سوال است اندازه اثر بیرون راندن است‪.‬‬ ‫آیا می‏توان چنین اختالفی میان نتایج تجربی و آزمایشگاهی را با هم وفق داد؟‬ ‫ریبار و ویلهلم موضوع را با لحاظ تعداد دیگر پرداخت‏کنندگان بالقوه در محاسبات‪،‬‬ ‫قابل حل می‏دانند‪ .‬برای توضیح هرچه بیشتر‪ ،‬فرض کنید که فدرشیا یک فرد نسبتا‬ ‫نوع‏دوســت است که هم از نوع‏دوســتی مطلق و هم از لذت‏بخشیدن‪ ،‬مطلوبیت‬ ‫کســب می‏کند‪ .‬به واسطه نوع‏دوســتی مطلق خود‪ ،‬او می‏خواهد میزان اعانه کل تا‬ ‫حد ممکن بــاال رود (مثال معادل ‪ η2F / 4‬در مثال فــوق)‪ .‬همچنین به خاطر لذت‬ ‫بردن در بخشش‪ ،‬او مایل اســت خود حداقل مقداری پول به خیریه بپردازد (مثال‬ ‫‪5- Wilhelm‬‬

‫‪4- Ribar‬‬

‫‪3- Katok‬‬

‫‪2- Bolton‬‬

‫‪1- Andrenoi‬‬

‫معادل ‪ ρ2F / 4‬در مثال فوق)‪ .‬اگر تعداد بخشــندگان بالقوه دیگر کم باشد (آنچنان‬ ‫که در شرایط آزمایشــگاهی است)‪ ،‬اعانه کل به احتمال فراوان کمتر می‏شود‪ .‬پس‬ ‫خیرخواهی مطلق بیشترین تاثیر را بر تصمیم افراد خواهد گذاشت‪ .‬اما اگر همچون‬ ‫دنیای واقعی تعداد افراد بخشــنده بســیار زیاد باشــد‪ ،‬اعانه کل به احتمال فراوان‬ ‫افزایش یافته و دیگر لذت بخشیدن خواهد بود که بیش از هر چیز تصمیمات افراد‬ ‫را متاثر خواهد کرد‪ .‬برای اینکه چنین تفسیری را در مدل نیز مشاهده کنیم‪ ،‬فرض‬ ‫کنید که تمامی مشــارکت‏کنندگان به میزان مساوی در یک طرح عمومی مشارکت‬ ‫کنند‪ .‬پس می‏توانیم ‪ C=nc‬را جایگزین کرده و بنویسیم‪:‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪1  ηF‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪+ ρi ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪4 n‬‬ ‫‪‬‬

‫=‬ ‫‪C‬‬

‫‪ -2-5-7‬چه کسی می‏بیند؟‬

‫برای یک فرد صرفا خیرخواه اینکه کســی بداند کــه او پولی پرداخت کرده یا نه‬ ‫اهمیتی ندارد‪ .‬اما برای افراد نســبتا نوع‏دوست دیده شدن مترادف پرداخت بیشتر‬ ‫خواهد بود‪ .‬دلیل این امر آن اســت که بخشــیدن راهی است که افراد به واسطه آن‬ ‫می‏توانند عالمت‏های خوبی نسبت به خود به سوی دیگران ساطع نمایند‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬بخشیدن ممکن است نشانه‏ای از سخاوتمندی یا ثروت باشد‪ .‬از این رو‪ ،‬دیده‬ ‫شدن وسیله‏ای مهم برای افزایش اعانه است و این خود شاهدی مهم بر این واقعیت‬ ‫است که افراد قویا به واسطه عالمت‏دهی به دیگران به بخشندگی و پرداخت اعانه‬ ‫اقدام می‏کنند‪ .‬پیش از آنکه نگاهی به شــواهد ایــن موضوع بیاندازم‪ ،‬مهم می‏دانم‬ ‫به‏صورت اختصار مدلی ســاده را بیان سازم که نشان می‏دهد چگونه عالمت‏دهی‬ ‫موجب تعامل میان نوع‏دوستی و لذت بخشیدن می‏شود‪.‬‬

‫‪475‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫اگر ‪ n‬بزرگ باشــد‪ ηF ،‬بی‏اثر شده و تنها اثر لذت بخشش باقی می‏ماند‪ .‬اما اگر‬ ‫‪ n‬کوچک باشــد‪ ηF ،‬با اهمیت شده و در نتیجه نوع‏دوســتی اثر خود را در میزان‬ ‫مشارکت بازخواهد یافت‪ .‬پس می‏توان گفت که ترکیبی از هر دو عامل نوع‏دوستی‬ ‫و لذت بخشیدن را در دنیای واقعی می‏توان دید و میزان بیرون راندن تابعی از تعداد‬ ‫بخشندگان بالقوه است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪476‬‬

‫فرض کنید که بخشــش به عنوان عالمتی از سخاوتمندی فرد تلقی شود‪ .‬برای‬ ‫واقعی‏تر شدن و منطقی‏تر شدن موضوع نیازمندیم تا نوسانی در میزان سخاوتمندی‬ ‫افراد ایجاد کنیم‪ .‬در مدل لذت بخشــیدن‪ ،‬تنوع در حس ســخاوتمندی افراد بدان‬ ‫معناست که افراد ‪ η‬و ‪ ρ‬متفاوتی دارند و مقادیر باالی ‪ η‬و ‪ ρ‬به معنای سخاوتمندی‬ ‫باالی آنهاســت‪ .‬برای سادگی هرچه بیشتر فرض کنید که دو نوع از افراد در محیط‬ ‫اطراف ما وجود دارند‪ :‬افراد ســخاوتمند با ‪ η =0‬و ‪ ρ =2‬و افراد غیرســخاوتمند‬ ‫با ‪ . η = ρ = 0‬اگر بخشــیدن پول توسط دیگران دیده نشود‪ ،‬افراد سخاوتمند لذت‬ ‫بخشــیدن را چشیده و امتیاز یک را به خود اختصاص می‏دهند‪ .‬در چنین شرایطی‬ ‫هیچ امتیازی به افراد غیرســخاوتمند داده نمی‏شــود‪ .‬اما اگر دیده شوند چه اتفاقی‬ ‫خواهد افتاد؟‬ ‫جزء دوم هر مدل عالمت‏دهی متشــکل از بخشــی است که افراد مایلند تا در‬ ‫انظار عمومی به‏صورت فردی با وجهه متفاوتی به نظر آیند‪ .‬در این شــرایط‪ ،‬افراد‬ ‫غیرسخاوتمندی مانند فدرشــیا تالش خواهند کرد تا همچون سخاوتمندان دیده‬ ‫شوند‪ .‬فدرشیا چنین کاری را با بخشیدن ‪ cF = 1‬انجام خواهد داد‪ .‬فرض کنید که‬ ‫اگر فدرشیا از نگاه دیگران به‏صورت فردی سخاوتمند به نظر رسد‪ ،‬امتیاز اعتباری‬ ‫‪ P‬را به خود اختصاص دهد‪ .‬اما اگر ســخاوتمند نباشد امتیاز صفر و اگر وضعیت‬ ‫نامشخصی داشته باشد‪ ،‬امتیاز ‪ 0/5P‬را از آن خود سازد‪ .‬در چنین شرایطی‪ ،‬هزینه‏‬ ‫مشــارکت یک و منفعت آن امتیازی حداقل معادل ‪ 0/5P‬است‪ .‬با این شرایط‪ ،‬او‬ ‫در صورتی مشــارکت خواهد کرد که ‪ 0/5P >1‬باشد‪ .‬حال اگر فرد سخاوتمندی‬ ‫همچون میگوئل امتیاز اعتباری بیشــتری را به واســطه بخشــیدن به دست آورد‪،‬‬ ‫رفتارش چه تفاوتی خواهد کرد؟ در چنین شــرایطی او با مشارکت هرچه بیشتر‬ ‫تالش خواهد کرد تا خود را از فدرشــیا متفاوت سازد‪ .‬او به‏خوبی می‏داند که اگر‬ ‫کمی بیشتر از ‪ 0/5P‬مشارکت کند‪ ،‬کسی مانند فدرشیا قادر به تقلید از او نخواهد‬ ‫بود و در نتیجه او امتیاز کامل ‪ P‬را به دســت خواهد آورد‪.‬خالصه سطور فوق آن‬ ‫است که اگر تنها فرد غیرسخاوتمند امتیاز تلقی شدن به عنوان یک فرد سخاوتمند‬ ‫را به دســت آورد‪ ،‬هر دو فرد فدرشــیا و میگوئل به میزان یک در کاالی عمومی‬ ‫=‪ . ( cM= c‬اگر تنها افراد ســخاوتمند صاحب چنین‬ ‫مشــارکت خواهند کرد )‪1‬‬ ‫‪F‬‬

‫جدول ‪ -7-7‬پیشنهادها در بازی دیکتاتور با تغییر میزان ناشناس بودن‬ ‫تدبیر‬

‫پایه‬

‫سهم افرادی که گزینه منصفانه‬ ‫را انتخاب کردند‬

‫‪٪74‬‬

‫مخفی‬

‫‪٪38‬‬

‫دو دیکتاتور‬

‫‪٪35‬‬

‫امکان تصادفی بودن‬

‫‪٪34‬‬

‫‪477‬‬

‫جزئیات دیگر‬

‫‪ ٪56‬آزمودنی‏ها خواستند تا بازده دریافت‏کنندکان آشکار شود‪.‬‬ ‫‪ ٪76‬از مشارکت‏کنندگان انتخاب خود را پیش از پایان وقت‬ ‫انجام دادند‪.‬‬

‫منبع‪ :‬دانا و همکاران (‪)2007‬‬

‫در مطالعه مذکور آزمودنی‏ها در طیف متفاوتی از بازی دیکتاور مشارکت جستند‬ ‫که در آنها پیشنهاددهندگان یا دلیلی بر نبخشیدن داشتند یا آنکه بهانه‏ای برای نبخشیدن‬ ‫نداشــتند‪ .‬نتایج این بازی در جدول ‪ 7-7‬نشــان داده شده است‪ .‬با اندک تغییراتی در‬ ‫آزمایش‏ها‪ ،‬پیشنهاددهندگان می‏توانستند یا تقسیم منصفانه ‪ 5‬و ‪ 5‬دالر را پیشنهاد دهند‬ ‫یا آنکه تقســیم غیرمنصفانه ‪ 6‬و ‪ 1‬دالر را مطرح ســازند‪ .‬با توجه به شــواهد بخش‬ ‫‪ ،1-7‬می‏توان انتظار داشت که تدابیر پایه ما همان گزینه تقسیم منصفانه باشد‪ .‬به جز‬ ‫‪1- Dana‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫امتیازی شــوند‪ ،‬فدرشیا دیگر در کاالی عمومی مشــارکت نمی‏کند‪ ،‬اما در مقابل‬ ‫=‬ ‫میگوئل مقدار بیشتری را به این کار اختصاص خواهد داد ) ‪c M 0/ 5P‬‬ ‫=‪( cF 0,‬‬ ‫‪ .‬پس تمایل به ســخاوتمند دیده شدن می‏تواند عاملی در افزایش پرداخت هر دو‬ ‫فرد ســخاوتمند و غیرسخاوتمند باشــد‪ .‬در مدل‏های عام‏تر‪ ،‬اگرچه عالمت‏دهی‬ ‫موجب پیچیدگی بیشــتر مدل می‏شود‪ ،‬اما همواره موجب افزایش امکان پرداخت‬ ‫افراد می‏گردد‪ .‬اما چه شواهدی یافت می‏شوند که موید اثر عالمت‏دهی بر بخشش‬ ‫هرچه بیشتر افراد باشند؟‬ ‫به‏طور خالصه می‏تواند گفت که شــواهد کثیری در تایید اهمیت عالمت‏دهی‬ ‫وجود دارند‪ .‬قاطع‏ترین دلیل می‏تواند این واقعیت باشــد که تعداد انگشت‏شماری‬ ‫از اهدا کنندگان به خیریه‏ها هستند که مایلند ناشناس باقی بمانند‪ .‬در آزمایش‏های‬ ‫کاالی عمومی نیز دیدیم که بخشش با افزایش ناشناس بودن افراد کاهش می‏یابد‪.‬‬ ‫مطالعه دانا‪ 1‬و همکاران (‪ )2007‬مویدی هرچند متفاوت بر واقعیات فوق است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪478‬‬

‫این تدبیر‪ ،‬در دیگر تدابیر پیشــنهاددهندگان باالخره دالیلی موجه در انتخاب گزینه‬ ‫غیرمنصفانه یافتند‪ .‬به‏راحتی می‏توان دید که نسبت افرادی که گزینه تقسیم منصفانه را‬ ‫انتخاب کردند‪ ،‬به‏شدت در تدابیر دیگر کاهش یافته است‪.‬‬ ‫در تدبیــر دوم یعنی تدبیر اطالعات مخفی‪ ،‬فرد پیشــنهاددهنده از بازده خود‬ ‫آگاهــی دارد‪ ،‬اما می‏تواند انتخاب کند که آیا دوســت دارد بازده دریافت‏کنندگان‬ ‫را بفهمد یا خیر‪ .‬اگرچه انجام این کار برای پیشــنهاددهندگان بدون هزینه بود‪ ،‬اما‬ ‫نزدیک به نیمی از آنها از انجام چنین کاری امتناع کردند‪ .‬با این حال‪ ،‬بخش اعظمی‬ ‫از آنها گزینه تقســیم ناعادالنه را برگزیدند‪ .‬در تدبیر دو دیکتاتور‪ ،‬پیشنهاد توسط‬ ‫دو دیکتاتور تعیین می‏شد که همزمان باید میزان پیشنهاد را تعیین می‏کردند و البته‬ ‫آنها می‏توانستند گزینه تقسیم منصفانه را برگزینند‪ .‬در تدبیر امکان تصادفی بودن‪،‬‬ ‫انتخاب فرد پیشنهاددهنده می‏بایست پیش از پایان مدت زمانی صورت می‏گرفت‬ ‫که البته از پیش مشــخص نبود‪ .‬اگر فرد پس از پایان مهلت زمانی انتخاب خود را‬ ‫انجام نمی‏داد‪ ،‬انتخاب او به‏صــورت تصادفی صورت می‏گرفت‪ .‬نتیجه جالب آن‬ ‫بود که در حالی‏که بسیاری از افراد انتخاب خود را پیش از پایان مهلت زمانی انجام‬ ‫دادند‪ ،‬باز هم اکثرا گزینه غیرمنصفانه را برای پیشنهاد برگزیدند‪.‬‬ ‫یافته جالب این مطالعه تایید ارتباط عالمت‏دهی و قصد و نیت افراد است‪ .‬در تدبیر‬ ‫پایه‪ ،‬انتخاب فرد پیشنهاددهنده به‏طور مشخص قصد او را می‏سازد‪ .‬در چنین حالتی‪،‬‬ ‫پیشنهادکنندگان نمی‏توانند قصد خود را از خود یا دریافت‏کنندگان مخفی کنند‪ .‬آنچه‬ ‫در این تدبیر به وقوع می‏پیوندد آن است که کنش پیشنهاددهندگان عالمت مشخصی‬ ‫را به سوی دیگران ساطع می‏کند‪ .‬پس آنها مایل می‏گردند تا عالمتی نیک از خود صادر‬ ‫کرده و دریافتی خوب همچون لذت بخشــیدن‪ ،‬فرار از احساس گناه یا غیره را برای‬ ‫خود به ارمغان آورند‪ .‬اما در سه تدبیر دیگر‪ ،‬انتخاب پیشنهاددهندگان به میزان به مراتب‬ ‫کمتری قصد و نیت آنها را آشکار می‏سازد‪ .‬این خود انگیزه افراد برای ارسال عالمت‬ ‫خوب را کاهش داده و بهانه‏ای خوب به دست اکثر آنها برای انتخاب گزین ‏ه غیرمنصفانه‬ ‫می‏دهد‪ .‬به‏راحتی می‏توان دید که کوچک‏ترین مجال برای نبخشــیدن کافی است تا‬ ‫مقدار بخشش به‏طور مشخص و محسوسی کاهش یابد‪ .‬عالمت‏دهی موجه‏ترین و قابل‬ ‫قبول‏ترین توضیح برای این پدیده است‪.‬‬

‫‪ -3-5-7‬چرا افراد می‏بخشند؟‬

‫آنچه تاکنون یاد گرفتیم آن است که افراد به دالیل مختلف می‏بخشند‪ .‬بخشش تنها به‬ ‫دلیل نوع‏دوستی ِ‬ ‫صرف اتفاق نمی‏افتد‪ ،‬بلکه ترکیبی از عواملی همچون لذت بخشیدن‪،‬‬ ‫احساس گناه بخیل بودن‪ ،‬عالمت‏دهی و نوع‏دوستی مطلق دست به دست هم می‏دهند‬ ‫تا فرد را به پرداخت پول به دیگران تحریک کنند‪ .‬فهم صحیح این موضوع ابزاری به ما‬ ‫ی آنها اعطا می‏کند‪ .‬از این رو‪ ،‬بخش حاضر‬ ‫در تحریک مردم به افزایش میزان بخشندگ ‏‬ ‫را با نگاهی به مطالعه آلپیزار‪ 1‬و همکارانش (‪ )2009‬خاتمه می‏دهیم‪.‬‬ ‫جدول ‪ -8-7‬سهم افراد مشارکت‏کننده‪ ،‬متوسط میزان مشارکت مشروط به اعطای چیزی به فرد و متوسط میزان‬ ‫مشارکت در پارک ملی پواس (‪)Poas National Park‬‬ ‫بدون هدیه‬

‫‪48‬‬

‫‪5/09‬‬

‫‪2/43‬‬

‫با هدیه‬

‫‪56‬‬

‫‪4/56‬‬

‫‪2/56‬‬

‫ناشناخته‬

‫‪51‬‬

‫‪4/36‬‬

‫‪2/21‬‬

‫شناخته‬

‫‪53‬‬

‫‪5/21‬‬

‫‪2/77‬‬

‫بدون مرجع‬

‫‪47‬‬

‫‪6/00‬‬

‫‪2/84‬‬

‫مرجع ‪ 2‬دالر‬

‫‪61‬‬

‫‪3/61‬‬

‫‪2/20‬‬

‫مرجع ‪ 5‬دالر‬

‫‪50‬‬

‫‪3/95‬‬

‫‪1/98‬‬

‫مرجع ‪ 10‬دالر‬

‫‪49‬‬

‫‪5/97‬‬

‫‪2/95‬‬

‫منبع‪ :‬آلپیزار و همکاران (‪)2009‬‬

‫آنهــا نگاهی به میزان کمک مالی بازدید‏کنندگان بین‏المللی به پارک ملی پواس در‬ ‫کاستاریکا در سال ‪ 2006‬انداختند‪ .‬در این میان‪ ،‬از تعدادی از بازدید‏کنندگان به‏صورت‬ ‫تصادفی و جدا از هم سواالتی پرسیده شد‪ .‬سپس از آنها خواسته شد تا کمکی به پارک‬ ‫نمایند‪ .‬سه چیز در این آزمایش دستخوش تغییر شد‪ .‬به بعضی از بازدیدکنندگان هدیه‬ ‫کوچکی به ارزش ‪ 3‬دالر داده شد‪ .‬به برخی گفته شد که بیشترین مقادیر اعطایی به پارک‬ ‫‪ 2‬دالر‪ 5 ،‬دالر یا ‪ 10‬دالر بوده اســت‪ .‬برخی از اهدا‏کنندگان نیز مقادیر اعطایی خود را‬ ‫بدون آنکه مصاحبه‏کنندگان از مقدار آنها چیزی بدانند‪ ،‬اهدا کردند‪.‬‬ ‫نتایج این آزمایش در جدول ‪ 8-7‬خالصه شده است‪ .‬به نسبت سهم باالیی از افراد‬ ‫‪1- Alpizar‬‬

‫‪479‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫تدبیر‬

‫سهم مشارکت‏کنندگان‬

‫میزان مشارکت مشروط‬

‫میزان متوسط مشارکت‬

‫مقادیری به پارک اهدا کردند‪ .‬اما باید توجه کرد که سهم اهدا‏کنندگان با کاهش مقدار‬ ‫نقطه مرجع افزایش یافت‪ .‬در شــرایطی که مشارکت مشروط به اهدای چیزی به فرد‬ ‫است‪ ،‬میزان مشــارکت در حالت مشخص بودن مشخصات فرد ‪ 25‬درصد بیشتر از‬ ‫زمانی است که اهدا‏کننده ناشناس باشد‪ .‬همچنین می‏تواند دید زمانی که مقادیر مرجع‬ ‫افزایش می‏یابد‪ ،‬بر مقادیر مشــارکت نیز افزوده می‏شــود‪ .‬این نکته را نیز باید اضافه‬ ‫کرد که بســیاری از اهدا‏کنندگان خــود را با مقادیر مرجع انطباق می‏دهند‪ .‬باید گفت‬ ‫که توضیح و تفســیر این یافته‏ها تنها با کمک از نوع‏دوستی مطلق یا توجه صرف به‬ ‫بازده شخصی افراد غیرممکن است‪ .‬در عوض‪ ،‬این یافته‏ها به ما می‏گویند که ترکیب‬ ‫انگیزه‏هایی که قبال ذکر شد‪ ،‬در این نتیجه دخیلند‪.‬‬

‫‪ -6-7‬قیمت و چسبندگی دستمزد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪480‬‬

‫اگر نگاهی به نرخ‏های بیکاری کشــورها بیاندازیم‪ ،‬با دیدن نرخ‏های باال متعجب‬ ‫خواهیم شــد‪ .‬در حالی‏که نرخ بیکاری در بریتانیا و ایاالت متحده آمریکا باالی ‪5‬‬ ‫درصد نیروی فعال اســت‪ ،‬این نرخ در برخی از کشــورهای اروپایی حتی به ‪20‬‬ ‫درصد هم می‏رسد‪ .‬مسلما بخشی از این بیکاری از جنس بیکاری داوطلبانه است‪،‬‬ ‫اما همه بیکاری‏ها که از این جنس نیست‪.‬‬ ‫این یعنی آنکه بازار نیروی کار حداقل در کوتاه‏مدت تسویه نمی‏شود‪ .‬نظریه‏های‬ ‫استاندارد اقتصادی به ما می‏گویند که در صورت مازاد عرضه نیروی کار‪ ،‬قیمت نیروی‬ ‫کار که همان نرخ دستمزد است باید تا حدی پایین بیاید که در نهایت عرضه و تقاضا با‬ ‫هم مساوی شده و بازار تسویه گردد‪ .‬اگر دستمزدها به دالیلی پایین نیایند‪ ،‬می‏گوییم که‬ ‫ما دارای چسبندگی دستمزد هستیم‪ .‬دالیل متعددی همچون وجود قوانین و اتحادیه‏ها‬ ‫را برای چسبندگی دستمزد ذکر کرده‏اند‪ ،‬اما من در این بخش می‏خواهم نظر شما را به‬ ‫دو عامل دیگر یعنی تقابل و انصاف معطوف سازم‪.‬‬ ‫چرا تقابل در این داســتان اهمیت دارد؟ رابطه یک صاحب‏ کار و یک کارگر‬ ‫را می‏توان رابطــه کارفرما‪ -‬کارگزار نامید‪ .‬صاحب کار یا همان کارفرما‪ ،‬کارگر یا‬ ‫همان کارگزار را برای انجام کاری برای او استخدام می‏کند‪ .‬با توجه به اینکه سود‬ ‫کارفرمایان وابســته به میزان تالش و ابتکاری است که کارگران در شغل خود به‬

‫‪2- Kamlani‬‬

‫‪1- Campbell‬‬

‫‪481‬‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫کار می‏بندند‪ ،‬کارفرمایان باید راهی را برای افزایش انگیزه کارگران برای کار بهتر و‬ ‫بیشتر بیابند‪ .‬با این حال‪ ،‬در اغلب شغل‏ها تشخیص میزان پشتکار و دقت کارگران‬ ‫در کار بســیار سخت است‪ .‬همچنین کارگران می‏توانند خود را کاری جلوه دهند‪.‬‬ ‫پس کارفرمایان باید در تحریک کارگران کمال دقت را به کار برند‪.‬‬ ‫حال بیایید کمی در مورد تقابل بیاندیشیم‪ .‬تقابل مثبت بدان معناست که اگر کارفرما‬ ‫نسبت به کارگر خود با محبت برخورد کند‪ ،‬کارگر نیز در عوض چنین رفتار خواهد‬ ‫کرد‪ .‬عکس این موضوع در مورد تقابل منفی صادق است‪ .‬حال در رابطه میان این دو‬ ‫چه چیزی لطف و چه چیزی بی‏لطفی محســوب می‏شود؟ پاسخ این سوال به نقطه‬ ‫مرجــع بازمی‏گردد‪ .‬در فصول دوم‪ ،‬چهارم و ایــن فصل دیدیم که عموما دو چیز به‬ ‫عنوان نقاط مرجع به شمار می‏آیند‪ :‬دستمزدی که قبال به خود فرد پرداخت‏شده است‬ ‫یا دســتمزدی که به دیگران پرداخت شده است‪ .‬بنابراین کاهش دستمزد یا پرداخت‬ ‫دستمزدی کمتر از دیگران‪ ،‬بی‏لطفی و نامهربانی و در مقابل افزایش دستمزد و پرداخت‬ ‫دستمزدی بیشتر از دیگران‪ ،‬لطف و محبت به شمار خواهد رفت‪.‬‬ ‫پس می‏توان گفت که کارفرمایان با امید افزایش انگیزه و تقابل مثبت‪ ،‬دستمزد‬ ‫باالیی را به کارگران پرداخت می‏کنند‪ .‬در مقابل به دلیل تقابل منفی‪ ،‬تمایل چندانی‬ ‫برای کاهش دســتمزد و در نتیجه کاهش انگیزه کارگران خود ندارند‪ .‬بسیاری از‬ ‫مطالعات پیمایشــی شــواهدی موید هر دو اثر و به‏خصوص اثر دوم یافته‏اند‪ .‬به‬ ‫عنــوان مثال کمپبل‪ 1‬و کامالنی‪ )1997( 2‬از ‪ 184‬بنگاه اقتصادی پرســیدند که چرا‬ ‫در زمان رکود‪ ،‬دســتمزد کارگران خود را تا حد ممکن کاهش نمی‏دهند‪ .‬دغدغه‬ ‫اصلی کارفرمایان آن بود که این کار باعث ترک شــغل بهره‏ورترین کارگران آنها‬ ‫می‏شود (انتخاب نامساعد)‪ .‬پاسخ دوم آنها که به پاسخ اول بسیار نزدیک‏ است آن‬ ‫بود که کاهش دســتمزد‪ ،‬موجب کاهش تالش نیروی کار می‏شود (بحث تقابل)‪.‬‬ ‫جدول ‪ 9-7‬نشان می‏دهد که چند درصد از کارفرمایان اعتقاد داشتند که افزایش یا‬ ‫کاهش ده درصدی دستمزد‪ ،‬موجب اثری جدی بر میزان تالش کارگران می‏شود‪.‬‬ ‫در حالی‏که آنها معتقد بودند افزایش دســتمزد تبعات مثتبی در پی خواهد داشت‪،‬‬ ‫کاهش دستمزد را مستوجب تبعات منفی شدیدی بر کارگران می‏دانستند‪.‬‬

‫اگر بی‏میلی کارفرمایان به کاهش دســتمزد ریشه در ترس از تقابل منفی داشته‬ ‫باشد‪ ،‬می‏توان گفت که تقابل منفی عاملی قابل قبول برای ایجاد چسبندگی دستمزد‬ ‫اســت‪ .‬البته این ادعا نیاز به اثبات دارد که ما در بخش‏های بعد با استفاده از مدل‬ ‫انصاف و نگاهی به برخی از نتایج آزمایشگاهی بدان خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫جدول ‪ -9-7‬درصد کارفرمایانی که فکر می‏کنند افزایش یا کاهش ‪ 10‬درصدی‬ ‫دستمزد کارگران موجب تغییر تالش کارگران بیش از ده درصد می‏شود‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬اگر دســتمزد به میزان ‪ 10‬درصد کاهش یابد‪ ،‬انتظار می‏رود که میزان تالش‬ ‫‪ 74/7‬درصد از کارگران یقه آبی‪ 1‬به میزان ‪ 10‬درصد یا بیشتر کاهش یابد‪.‬‬ ‫جدول ‪9-7‬‬ ‫تغییر در دستمزد‬

‫‪ 10‬درصد کاهش‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪482‬‬

‫‪ 10‬درصد افزایش‬

‫تغییر انتظاری در تالش‬

‫نسبت کارگرانی که میزان تالش خود را تغییر خواهند داد‬

‫کارگران یقه سفید‬

‫کارگران یقه آبی کارگران کمتر ماهر‬

‫کاهش‬

‫‪٪85/8‬‬

‫‪٪92‬‬

‫‪٪91/3‬‬

‫کاهش ‪ 10‬درصد یا بیشتر از ‪ 10‬درصد‬

‫‪٪61/7‬‬

‫‪٪74/7‬‬

‫‪٪78/8‬‬

‫افزایش‬

‫‪٪55/8‬‬

‫‪٪52/1‬‬

‫‪٪53/2‬‬

‫افزایش ‪ 10‬درصد یا بیشتر از ‪ 10‬درصد‬

‫‪٪19/4‬‬

‫‪٪18/7‬‬

‫‪٪22/5‬‬

‫منبع‪ :‬کمپبل و کامالنی (‪)1997‬‬

‫‪ -1-6-7‬مدل تقابل کارگر‬

‫برای اینکه نشــان دهیم چگونه تقابل ممکن است به دستمزدهای چسبنده بیانجامد‪،‬‬ ‫از مدل انصاف مبتنی بر قصد که در بخش ‪ 1-3-7‬با آن آشــنا شدیم‪ ،‬استفاده می‏بریم‬ ‫(نمودار ‪ .)12-7‬برای سادگی تصور کنید که کارگری به نام میگوئل می‏تواند تالش (‪)e‬‬ ‫زیاد یا اندک )}‪ ( e ∈ {H,L‬را برای شــیوه کارکردن خود انتخاب کند و صد البته که‬ ‫تالش زیاد هزینه‏هایی به میزان ‪ C‬را بر او تحمیل خواهد کرد‪ .‬حال فرض کنید که به‬ ‫ازای تالش باالی میگوئل (‪ ،)e=H‬کارفرمای او به نام فدرشیا درآمد ‪ R‬و به ازای تالش‬ ‫کم او (‪ ،)e=L‬درآمد صفر را به دست خواهد آورد‪.‬‬ ‫‪ -1‬کارگران یقه آبی یا همان ‪ blue collar workers‬به آن دسته ازکارگرانی گفته می‏شود که کارهای یدی را انجام‬ ‫می‏دهند و در مقابل کارگران یقه سفید یا ‪ white collar workers‬قرار دارند که کارهای دفتری مانند مدیریت‬ ‫را انجام می‏دهند‪( .‬م‪).‬‬

‫نمودار ‪ -12-7‬یک مدل ساده از تقابل کارگر‪.‬‬

‫ﺗﻼش ﺑﺎﻻ‬

‫ﺗﻼش اﻧﺪك‬ ‫ﺗﻼش ﺑﺎﻻ‬

‫دﺳﺘﻤﺰد=‬ ‫دﺳﺘﻤﺰد=‪1‬‬

‫ﺗﻼش اﻧﺪك‬ ‫ﺗﻼش ﺑﺎﻻ‬

‫دﺳﺘﻤﺰد=‪2‬‬ ‫دﺳﺘﻤﺰد=‪3‬‬

‫‪483‬‬ ‫فدرشــیا میزان دستمزد و میگوئل میزان تالش را برمی‏گزینند‪ .‬بازد‏ه مادی فدرشیا درآمد منهای ‪ w‬و بازده مادی میگوئل ‪w‬‬

‫منهای هزینه تالش او می‏شود‪.‬‬

‫فدرشیا برای جبران خدمات میگوئل دستمزد ‪ w‬را به او اختصاص می‏دهد که‬ ‫این کار موجب سود یا بازده مادی معادل درآمد منهای ‪ w‬برای او می‏شود‪ .‬میگوئل‬ ‫نیز بازده مادی ‪ w‬منهای هزینه تالش را به دست می‏آورد‪ .‬فدرشیا اهمیتی به انصاف‬ ‫نداده و تنها می‏خواهد ســود خود را حداکثر کند‪ .‬آیا او باید دســتمزد بیشتری را‬ ‫بپردازد؟ میگوئل می‏تواند مهربان بوده و تالش بیشــتری را برای کارفرمای خود‬ ‫انجــام دهد یا نامهربان بوده و به تالش اندک بســنده کند‪ .‬در حالت اول‪ ،‬درآمد‬ ‫فدرشیا ‪ R‬و در حالت دوم صفر خواهد بود‪ .‬پس با این حساب‪ ،‬بازده عادالنه برابر‬ ‫با ‪ 0/5R − w‬خواهد شد‪.‬‬ ‫محبت و لطف میگوئل برابر با ‪ 0/5R‬یا ‪ −0/5R‬می‏شود که این خود بستگی به‬ ‫میزان تالش او برای کارفرمایش دارد‪ .‬فدرشــیا نیز می‏تواند دستمزدی بین صفر و‬

‫فصل هفتم‪ :‬ترجیحات اجتماعی‬

‫ﺗﻼش اﻧﺪك‬

‫‪ R‬را به میگوئل دهد‪ .‬پس بازده عادالنه باز هم ‪ 0/5R‬شــده و محبت فدرشیا برابر‬ ‫با ‪ w −0/5R‬می‏گردد‪.‬اگر میگوئل حداکثر تــاش خود را به کار برد‪ ،‬مطلوبیتش‬ ‫برابر خواهد بود با‪:‬‬ ‫‪R R‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪w − C + µM  w − ‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪‬‬

‫اما اگر تالش خود را کاهش دهد‪ ،‬مطلوبیتش برابر خواهد شد با‪:‬‬

‫‪R R‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪w − µM  w − ‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪‬‬

‫بیاد داشته باشیم که ‪ µ M‬بیانگر میزان تمایل میگوئل به تقابل است‪ .‬با این حساب‪،‬‬ ‫میگوئل تالش باالی خود را زمانی به کار خواهد گرفت که‪:‬‬ ‫‪C‬‬ ‫‪µMR‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪484‬‬

‫‪+‬‬

‫‪R‬‬

‫‪2‬‬

‫>‪w‬‬

‫میگوئــل در صورتی تمایل به اســتفاده از تالش حداکثــری خود دارد که در‬ ‫مقابل‪ ،‬فدرشــیا نیز مهربان بوده و دستمزدی باالتر از دستمزد عادالنه یعنی ‪0/5R‬‬ ‫را به او پیشــنهاد دهد‪ .‬اما آیا فدرشــیا چنین دســتمزدی را به او خواهد داد؟ اگر‬ ‫میگوئل حداکثر تالش خود را به کار گیرد‪ ،‬فدرشــیا صاحب درآمد ‪ R‬شــده و از‬ ‫این رو تمایل به پرداخت هر میزان دســتمزد کمتر از مقدار ‪ R‬را خواهد داشــت‪.‬‬ ‫اگر ‪ w ∑ Pf u(f‬‬

‫‪∑P‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫آب و غذا ضروری اســت و در تاریخ تکامل‪ ،‬بشــر زمــان زیادی را صرف یافتن‬ ‫مقدار کافی از آن کرده اســت‪ .‬در حقیقت در دنیای توسعه‏یافته امروزی نیز یافتن‬ ‫غذا دغدغه اصلی بسیاری از آدم‏هاست‪ .‬در نتیجه‪ ،‬تکامل باید آنها را برای دستیابی‬ ‫به اســتراتژی مناسب برای یافتن آب و غذا یاری کند‪ .‬آیا این می‏تواند راهی برای‬ ‫تحلیل چگونگی رفتار بشر امروزی باشد؟‬ ‫فردی به نام ادوارد را که در جســتجوی غذاســت در نظر بگیرید‪ .‬او هر روز‬ ‫غارش را ترک می‏کند و برای جستجوی غذا می‏تواند به غرب یا شرق برود‪ .‬فرض‬ ‫کنید اگر در روز ‪ t‬به غرب برود‪ f tw ،‬کالری و اگر به شــرق برود ‪ f tE‬کالری غذا به‬ ‫دست می‏آورد‪ .‬و هرچه غذای با کالری بیشتری بیابد بهتر است‪.‬‬ ‫‪E‬‬ ‫مشکل آنجاست که ادوارد بدون رفتن و نگاه کردن‪ ،‬مقدار ‪ f tw‬و ‪ f t‬را نمی‏داند‪.‬‬ ‫بنابراین او هر روز فقط یک راه را انتخاب می‏کند‪ .‬کدام راه را باید انتخاب کند؟‬ ‫فرض کنید مقدار غذا در هر مسیر و در هر روز تصادفی است‪ .‬احتمال یافتن ‪f‬‬ ‫کالری در شرق ‪ PfE‬و در غرب ‪ Pfw‬است‪ .‬اگر‪:‬‬ ‫∞‬ ‫∞‬ ‫(‪ )1-8‬‬ ‫‪∑ PfE .f > ∑ Pfw f‬‬

‫‪f‬‬ ‫=‪f 0‬‬ ‫‪f 0‬‬ ‫=‬

‫باشد‪ ،‬در نتیجه ادوارد با رفتن به شرق تعداد فرزندان مورد انتظار را حداکثر می‏کند‪.‬‬ ‫بــه تفاوت دو معادله ‪ 1-8‬و ‪ 2-8‬توجه کنید‪ .‬در معادله اول تعداد مورد انتظار‬ ‫کالری و در معادله دوم تعداد مورد انتظار فرزندان را محاسبه می‏کنیم‪ .‬ممکن است‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪498‬‬

‫بــا رفتن به غرب باالترین میزان کالری مورد انتظار به دســت آید‪ ،‬اما با رفتن به‬ ‫شرق باالترین تعداد مورد انتظار فرزندان را داشته باشد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬مقدار غذا‬ ‫در شرق ممکن است همیشه در حد مطلوب و با ثبات باشد‪ ،‬در حالی‏که مقدار آن‬ ‫در غرب یا بسیار زیاد یا بسیار کم باشد‪ .‬تکامل ناشی از آنی خواهد بود که تعداد‬ ‫فرزندان مورد انتظار را حداکثر می‏کند‪ ،‬بنابراین باید از معادله (‪ )2-8‬به جای معادله‬ ‫(‪ )1-8‬تبعیت کرد‪ .‬این بدین معنی است که ادوارد نه تنها باید مقدار غذایی را که‬ ‫احتماال در هر مسیر وجود دارد حساب کند‪ ،‬بلکه باید رابطه بین مقدار غذایی که‬ ‫می‏خورد و تعداد فرزندانی را که احتماال خواهد داشــت نیز حساب کند! با فرض‬ ‫اینکه طبق این تفاصیل او فرزندان نسبتا کمی خواهد داشت‪ ،‬این محاسبات کاری‬ ‫بیهوده به نظر می‏رســد‪ .‬مع‏هذا فرض کنید ادوارد با تابع مطلوبیت ‪ u‬زاده شــده و‬ ‫هنوز هم در مغز او وجود دارد‪ .‬آنچه مقصود اســت این اســت که وقتی او غذای‬ ‫شــامل ‪ f‬کالری را می‏بیند و می‏خورد‪ ،‬یک رضایت و ارضا یا مطلوبیت )‪ u(f‬را به‬ ‫دست می‏آورد‪ .‬آیا با این ساده‏سازی‏ها مشکل او ساده‏تر می‏شود؟‬ ‫آرتور رابســون‪ )2001b( 1‬نشان می‏دهد که مشــکل ادوارد آسان‏تر می‏شود‪.‬‬ ‫ادوارد اکنون می‏تواند با اســتفاده از روش اکتشــافی (روش آزمون و خطا) ذیل‬ ‫تعداد فرزندان مورد انتظارش را حداکثر کند‪ :‬امروز به شرق می‏روم‪ ،‬فردا به غرب‬ ‫می‏روم‪ ،‬روز بعد به شــرق می‏روم و به همین ترتیــب هر روز تفاوت مطلوبیت‬ ‫تجمعی رفتن به غرب و شــرق را حســاب می‏کنم‪ .‬اگر این تفاوت به یک سطح‬ ‫آستانه‏ای (بحرانی) رسید‪ ،‬از آن لحظه به بعد همیشه به شرق یا به غرب می‏روم‪،‬‬ ‫بســته به اینکه کدام جهت بیشــترین مطلوبیت را عاید می‏کند‪ .‬این یک راه حل‬ ‫ســاده به مســئله پیچیده است و عملی نیز هســت‪ .‬زیرا ادوارد با تابع مطلوبیت‬ ‫)‪ u(f‬زاده شــده و با آزمون و خطا یاد گرفته اســت که چگونه از آن استفاده کند‪.‬‬ ‫تابــع مطلوبیت در اینجا دو فایده کلیدی دارد‪ .‬اولین فایده اینکه ادوارد فقط باید‬ ‫به غذا فکر کند‪ .‬اگــر او به میزان کافی غذا پیدا کند تا مطلوبیت خود را حداکثر‬ ‫کند‪ ،‬بدون اینکه متوجه شــود (بداند) تعداد فرزنــدان مورد انتظارش را حداکثر‬ ‫خواهد کرد‪ .‬زیرا تکامل به جانب کســانی است (در حمایت از کسانی است) که‬ ‫‪1- Arthur Robson‬‬

‫‪499‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫تابع مطلوبیت درستی دارند‪ .‬به عبارت دیگر رضایتی که از خوردن غذا به دست‬ ‫می‏آید هماهنگ با (متناسب با) تعداد فرزندانی است که انتظار می‏رود با خوردن‬ ‫غــذا مهیا گردند‪ .‬بنابراین‪ ،‬تابع مطلوبیت )‪ u(f‬بیانی خالصه از تجربه انباشــته از‬ ‫نسل‏های گذشته است‪.‬‬ ‫دومین فایده تابع مطلوبیت این است که از طریق آن ادوارد می‏تواند با چیزهای‬ ‫جدیدی که با آنها مواجه می‏شــود‪ ،‬ســازگار شــود‪ .‬در طول نسل‏ها ممکن است‬ ‫رفتن به شــرق یا غرب تغییر یابد‪ .‬بنابراین‪ ،‬تبعیــت از کارهای اجداد یک فرد و‬ ‫گفتن اینکه به غرب برو چون والدین به غرب می‏رفتند‪ ،‬اســتراتژی تکاملی خوبی‬ ‫نخواهد بود‪.‬‬ ‫تابع مطلوبیت بــه ادوارد اجازه می‏دهد در صورتی که روش آزمون و خطا یا‬ ‫روش اکتشافی به روش اجدادش صحه می‏گذارند از آن تبعیت کند‪ .‬باز هم تکامل‬ ‫ناشی از تبعیت از استراتژی‏هایی است که بهترین نتیجه را از روش آزمون و خطا‬ ‫حاصل کرده‏ اســت‪ .‬یعنی ادوارد و فرزندانش بســیار ســازگار با تغییرات محیط‬ ‫حرکت خواهند کرد‪.‬‬ ‫در فصل ســه تفاوت بین مطلوبیت انتظاری‪ ،‬معادله‏هــای (‪ )3-8‬و (‪ )1-3‬و‬ ‫ارزش مــورد انتظــاری معادله‏ها (‪ )1-8‬و (‪ )2-3‬را مالحظــه کردیم‪ .‬اکنون یک‬ ‫توضیح برای آن و یک توجیه بر فرض اینکه گویی مردم مطلوبیت‏انتظاری خود را‬ ‫حداکثر می‏کنند‪ ،‬داریم‪ .‬در حقیقت‪ ،‬می‏بینیم که تکامل ممکن است در حمایت از‬ ‫افرادی‏که دارای تابع مطلوبیت عددی هستند‪ ،‬باشد که رضایتمندی آنها از مصرف‬ ‫کاالها متناســب با تعداد فرزندان انتظاری که چنین کاالهایی عاید می‏کنند‪ ،‬ناشی‬ ‫می‏شــود‪ .‬کاالهایی را که چنین ویژگی‏ داشته باشند اصطالحا «کاالهای واسطه‏ای»‬ ‫می‏گویند‪ .‬زیرا آنها شــامل چیزهایی هستند که تعداد فرزندان انتظاری را کاهش یا‬ ‫افزایش می‏دهند‪ .‬غذا و ســرپناه مثال‏های روشن از کاالهای واسطه‏ای هستند‪ ،‬اما‬ ‫منزلت و موقعیت‪ ،‬ســخاوت‪ ،‬شهرت و چیزهای دیگر نیز همان‏طوری‏که خواهید‬ ‫دید می‏توانند مرتبط باشند‪.‬‬ ‫آیا آنچه گفته شــد در فهم رفتار اقتصادی مدرن (امروزی) سودمند است؟ بله‪،‬‬ ‫اینها به ما راهنمایی و سرنخ‏های مهمی درباره اینکه چه چیزهایی سبب مطلوبیت‬

‫و چه چیزهایی عدم مطلوبیت می‏شود‪ ،‬می‏دهند‪ .‬همچنین سرنخ‏های به ما می‏دهند‬ ‫که درباره چه چیزهایی آزمون و خطا کنیم‪ ،‬مثال جســتجو یکی از آنهاست‪ .‬چیزی‬ ‫که می‏خواهیم انجام دهیم افزودن زمان و ریسک به این مخلوط است تا ببینیم چه‬ ‫چیزهای دیگری را می‏توانیم یاد بگیریم‪.‬‬

‫‪ -2-1-8‬انتخاب زمان بچه‏دار شدن‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪500‬‬

‫بــا اضافه کردن زمان به مدل‪ ،‬مطلب را با این پرســش که ادوارد (و آنا) چه زمانی‬ ‫را باید برای بچه‏دار شــدن انتخاب کنند‪ ،‬آغاز می‏کنیم‪ .‬فرض کنید ادوارد تا زمان ‪T‬‬ ‫سالگی می‏تواند بچه‏دار شود‪ .‬کاری که او باید انجام دهد این است که تصمیم بگیرد‬ ‫در طول این ســال‏ها چه زمانی بچه‏دار شود‪ .‬این انتخاب ابتدا زمانی که او انتخاب‬ ‫می‏کند که کاالهای واســطه‏ای غذا و سرپناه را مصرف کند تعیین می‏شود‪ ،‬نه لزوما‬ ‫زمانی که با آنا ازدواج می‏کند‪ .‬انتخاب او را با مشخصات تولید (ترکیب تولید مثلی)‬ ‫مثلی } ‪ x = {x1,..., x T‬نشان می‏دهیم که بیانگر این است که او انتظار دارد چه تعداد‬ ‫فرزند ‪ xt‬در زمان ‪ t‬ســالگی داشته باشد‪ .‬اگر تمام مردم شامل ادوارد و فرزندانش از‬ ‫یک سال به سال بعد با احتمال ‪ s‬زنده بمانند‪ ،‬ادوارد چه مشخصات تولید مثلی (‪)x‬‬ ‫را باید انتخاب کند؟ باز هم این موضوع مسئله ساده‏ای به نظر نمی‏رسد‪ .‬اگر ادوارد‬ ‫دارای تابع مطلوبیت بین نسلی باشد که با آن زاده شده و در مغز او وجود دارد‪ ،‬حل‬ ‫این مسئله ساده خواهد شد‪ .‬همانند قبل الزم نیست او زمان بچه‏دار شدن را انتخاب‬ ‫کند‪ ،‬بلکه در عوض باید کاالهای واسطه‏ای را در مسیری مصرف کند که مطلوبیت‬ ‫او را حداکثــر کند (و هر از چند گاهی با آنــا نزدیکی کند)‪ .‬اما تابع مطلوبیت بین‬ ‫دوره‏ای آنا چه شــکلی خواهد بود؟ طبق مطالعه رابسون ‪ 1‬و ساموئلسن‪،)2009( 2‬‬ ‫تکامل در حمایت از افرادی است که تابع مطلوبیت بین نسلی به شکل زیر را داشته‬ ‫باشند (تکامل تابع مطلوبیت بین نسلی به شکل زیر را تایید می‏کند)‪:‬‬ ‫(‪ )3-8‬‬

‫ ‬ ‫که‪:‬‬ ‫ ‬

‫‪xt‬‬

‫‪t −1‬‬

‫‪T‬‬

‫‪∑δ‬‬ ‫‪t =1‬‬

‫=‪u T ( x1 ,..., x T‬‬ ‫)‬ ‫) ‪−( Lnφ− Lns‬‬

‫‪2- Samuelson‬‬

‫‪δ =e‬‬

‫‪1- Robson‬‬

‫(‪ )4-8‬‬ ‫‪ sx 1 s    ‬‬ ‫‪ sx‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 2  s  ‬‬ ‫=‬ ‫=( ‪N T (t + 1)   N 1‬‬ ‫‪t ) ,..., N T (t )   ‬‬ ‫‪ N 1 (t + 1) ,...,‬‬ ‫‪. ‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪sx T −1    s ‬‬ ‫‪ sx T‬‬ ‫‪    ‬‬

‫طبق رابطه فوق تعداد یک‏ساله‏ها بعد از ‪ t +1‬سال برابر است با تعداد فرزندان‬ ‫زنده به دنیا آمده آنهایی که در ســال ‪ t‬یک‏ساله بوده‏اند‪ ،‬یعنی ‪ ، N1 ( t ) sx1‬به‏عالوه‬

‫‪501‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫‪ Lnφ‬نرخ رشــد جمعیت است‪ .‬رابطه ‪ Lnφ − Lns‬برابر با نرخ رشد جمعیت‬ ‫به‏عالوه نرخ مرگ‏و‏میر جمعیت است‪ .‬برای درک جزئیات موضوع به فصل چهارم‬ ‫مراجعه شــود‪ .‬اما اساسا این رابطه به معنای آن اســت که تکامل از افرادی‏که از‬ ‫تنزیل‏نمایی استفاده می‏کنند و ترجیحات ثابت و مستقل از زمان همراه با یک عامل‬ ‫تنزیل که وابســته به نرخ رشــد و مرگ‏ومیر دارند‪ ،‬پشتیبانی می‏کند (یعنی تکامل‬ ‫سازگار با افردی است که ویژگی گفته‏شده را دارند)‪.‬‬ ‫همچنیــن رابطه مذکور یک توضیح راجع بــه تنزیل‏نمایی و یک پیش‏بینی از‬ ‫وجــود یک عامل تنزیل خاص را به مــا می‏دهد‪ .‬اما چرا عامل تنزیل خاص؟ اگر‬ ‫ادوارد بچه‏دار شــدن را یک‏سال به تاخیر بیاندازد‪ ،‬در نتیجه از بقیه یک سال عقب‬ ‫می‏افتد زیرا جمعیت رشد می‏کند و امکان دارد سال دیگر او زنده نباشد‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫یک فرزند در ســال بعد باید توســط نرخ رشد و مرگ‏ومیر برای تبدیل به ارزش‬ ‫حال‪ ،‬تنزیل یابد‪ .‬هرچه رشــد جمعیت بیشــتر و احتمال زنده ماندن کمتر باشد‪،‬‬ ‫عامل تنزیل او کمتر خواهد بود و بی‏صبرانه‏تر باید کاالهای واســطه‏ای را مصرف‬ ‫کند تا فرزند داشته باشد‪.‬‬ ‫[توضیح اضافی] برای کســانی که کنجکاو هســتند که چگونــه معادله ‪3-8‬‬ ‫استخراج شده است‪ ،‬در اینجا جزئیات بیشتری آورده می‏شود‪ .‬از زمانی که ادوارد‬ ‫صفر ســاله است شروع می‏کنیم و زمان را به جلو می‏بریم و تعداد فرزندان در هر‬ ‫سن را دنبال می‏کنیم‪ N a ( f ) .‬تعداد فرزندان در سن ‪ a‬سالگی بعد از ‪ t‬سال را نشان‬ ‫می‏دهد‪ .‬جمعیت مطابق معادله زیر افزایش پیدا می‏کند‪:‬‬

‫تعداد به دنیا آمده آنهایی که در ســال ‪ t‬دو‏ســاله بوده‏اند‪ ،‬یعنی ‪ N2 ( t ) sx 2‬و الی‬ ‫آخر‪ .‬تعداد دو‏ســاله‏ها در سال ‪ t +1‬برابر است با تعداد یک‏ساله‏هایی که از سال ‪t‬‬ ‫تا ‪ t +1‬زنده مانده‏اند‪ ،‬یعنی ‪ ، N1 ( t ) s‬و الی آخر‪.‬‬ ‫ماتریس معادله (‪ )4-8‬را ماتریس لزلی (‪ )Leslie‬می‏نامند و برای یافتن مشخصات‬ ‫تولید مثل تکاملی از آن استفاده می‏کنند‪ .‬به لحاظ تکنیکی‪ ،‬تکامل از مشخصات تولید‬ ‫مثلی حمایت می‏کند که بردار ویژه غالب‪ ،‬ماتریس لزلی را حداکثر کند و این در عمل‬ ‫به این معنی است که تکامل تابع مطلوبیت (‪ )3-8‬را تایید می‏کند‪.‬‬

‫‪ -3-1-8‬ریسک کل‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪502‬‬

‫تاکنون ادوارد را کســی که مطلوبیت انتظاری را با اســتفاده از عامل تنزیل‏نمایی‬ ‫حداکثر می‏کند‪ ،‬توصیف کردیم‪ .‬در فصول ســه و چهار دیدیم که ممکن اســت‬ ‫افراد مطلوبیت انتظاری را حداکثر نکنند یا از عامل تنزیل‏نمایی استفاده نکنند‪ .‬پس‬ ‫چگونه می‏توان این مســائل را با هم تطبیق داد؟ یک روش‪ ،‬افزودن ریسک کل به‬ ‫تحلیل‏هاست‪.‬‬ ‫برای توضیح بیشــتر دو نوع ریسک را معرفی می‏کنیم‪ .‬یکی ریسک غیرعادی‬ ‫(ویژه) اســت‪ ،‬ریســکی که فقط یک فرد را در جامعه تحــت تاثیر قرار می‏دهد‪.‬‬ ‫دیگری ریســک کل‪ ،‬که کل افــراد جامعه را تحت تاثیر قــرار می‏دهد‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬یک زمســتان سرد یا سیل یک ریســک کلی است‪ ،‬در حالی‏که مورد هجوم‬ ‫قرار گرفتن توسط یک مهاجم ریسک غیرعادی (ویژه) است‪ .‬تا به حال تمرکز به‬ ‫ریســک غیرعادی (ویژه) بوده است‪ .‬اما در بحث تکامل‪ ،‬ریسک کل گذشته بدون‬ ‫شــک مهم و تعیین‏کننده بوده است‪ .‬با استفاده از چهار مثال روشن خواهد شد که‬ ‫ریسک کل تبعات تعیین‏‏کننده‏ای داشته است‪.‬‬ ‫برای راهنمایی از مثال‏ها اســتفاده کرده و بالفاصله نکات اصلی و مهم را مرور و‬ ‫در جدول ‪ 1-8‬به آنها اشــاره خواهیم کرد‪ .‬در حضور ریسک کل می‏بینیم که تکامل‬ ‫از افرادی حمایت می‏کند که ‪ )1‬تنوع‏طلب هستند؛ ‪ )2‬از ریسک کل اجتناب می‏کنند؛‬ ‫‪ )3‬نرخ تنزیل نسبتا باالیی دارند و بنابراین کم صبر هستند؛ ‪ )4‬نرخ تنزیلی دارند که با‬ ‫افزایش سن کاهش می‏یابد و سازگار با کاهش بی‏صبری با افزایش سن هستند‪ .‬واضح‬

‫‪503‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫اســت که ریســک کل باعث ایجاد تفاوت‏های زیادی در مدل می‏شود‪ .‬جالب اینکه‬ ‫ریسک کل توجیهی را برای ریسک‏گریزی و هذلولی بودن نرخ تنزیل ارائه می‏دهد‪ .‬با‬ ‫توجه به توضیحات فوق بحث را با چهار مثال ادامه می‏دهیم‪.‬‬ ‫در مثــال اول‪ ،‬به افرادی‏که به اندازه کافی غذا برای زنده ماندن در زمســتان‬ ‫جمع‏آوری می‏کنند‪ ،‬فکر کنید‪ .‬زمستان یا بلند یا کوتاه است و افراد را به دو دسته‬ ‫(نوع) تقســیم می‏کنیم‪ .‬افراد نوع دوراندیش‏که غذای کافی برای زنده ماندن در‬ ‫هر زمســتان ذخیره می‏کنند و افراد نوع کوتاه‏بین که غذای کافی برای زنده ماندن‬ ‫در زمســتانی کوتاه ذخیره می‏کنند که برای زنده ماندن در زمستان بلند و طوالنی‬ ‫کافی نیســت‪ .‬برای اینکه غذای بیشــتر ذخیره شــود‪ ،‬زمان بیشتری باید صرف‬ ‫جمع‏آوری آن شود‪.‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬به دلیل زمان اضافی که برای جمع‏آوری غذا صرف می‏شود افراد نوع‬ ‫دوراندیش ‪ 0/5‬شــانس زنده ماندن تا تابستان را دارند‪ ،‬در حالی‏که افراد کوتاه‏بین‬ ‫‪ 0/75‬شــانس دارند‪ .‬با این وصف چه اتفاق خواهــد افتاد؟ افراد نوع کوتاه‏بین به‬ ‫جای زنده ماندن تا تابســتان‪ ،‬محکوم به انقراض هســتند‪ .‬زیرا با اولین زمســتان‬ ‫طوالنی همه آنها خواهنــد مرد! بنابراین تکامل از افراد نوع دوراندیش حمایت و‬ ‫طرفداری می‏کند (یعنی نظریه تکامل افراد دوراندیش را تایید می‏کند)‪.‬‬ ‫اکنون فرد جدیدی را در نظر بگیرید که در ابتدای هر تابستان به‏طور تصادفی‬ ‫تصمیم می‏گیرد که غذای کافی برای زمســتان کوتاه یــا بلند ذخیره کند‪ .‬ترکیب‬ ‫گسترده‏ای از این نوع خانواده‏ها را در نظر بگیرید‪ .‬از این ترکیب آن نوعی خوب‬ ‫عمل می‏کند که در هر سال غذای کافی برای زمستان طوالنی ذخیره می‏کند‪ .‬اینکه‬ ‫بعضی از آنها غذای کافی برای زمستان طوالنی جمع‏آوری نمی‏کنند‪ ،‬به این معنی‬ ‫اســت که خانواده مي‏تواند با نرخ نسبتا ســریعی رشد کند و اینکه بعضی از آنها‬ ‫غذای کافی برای زمستان طوالنی جمع‏آوری می‏کنند به معنای آن است که خانواد‬ ‫هرگز با یک زمســتان طوالنی از بین نخواهد رفت‪ .‬معلوم می‏شــود که تکامل از‬ ‫افرادی که غذای کافی برای زمستان طوالنی با احتمال ‪ p3‬ذخیره می‏کنند حمایت‬ ‫خواهد کرد که ‪ p‬احتمال یک زمســتان طوالنی اســت (ســوال مروری ‪ 2-8‬را‬ ‫مالحظه کنید)‪.‬‬

‫جدول ‪ -1-8‬چهار مثال مربوط به ریسک کل‬ ‫مثال‬

‫توضیح مختصر‬

‫نوع خانواده گسترده که به‏طور تصادفی تعیین می‏کند که چه مقدار‬ ‫جمع‏آوری غذا برای‬ ‫غذا جمع‏آوری کند‪ .‬این نوع خانواده بیشتر قادر خواهد بود که در‬ ‫زمستان‬ ‫سال‏های خوب رونق و رشد یابد و در سال‏های بد‪ ،‬زنده بماند‪.‬‬

‫مفهوم‬

‫ریسک‏گریز بودن و تمایل به‬ ‫تنوع‏بخشی داشتن‪.‬‬

‫بهتر است جدا زندگی کنند‪ .‬اگر با هم زندگی کنند احتمال کمی‬ ‫با هم یا جدا زندگی‬ ‫وجود دارد که جمعیت رشد بسیار زیادی داشته باشد و احتمال زیاد باید از ریسک کل دوری جست‪.‬‬ ‫کردن‬ ‫وجود دارد که در نهایت جامعه کوچک شود‪.‬‬ ‫زنده ماندن در‬ ‫زمستان‬

‫ریسک کل نباید روی مقداری که مردم آینده را تنزیل می‏کنند اثر‬ ‫نرخ تنزیل نسبتا باال خواهد بود که‬ ‫بگذارد‪ ،‬زیرا نرخ تنزیل مختلف به تفاوت‏های فردی مربوط است و‬ ‫نشان‏دهنده بی‏صبری است‪.‬‬ ‫ریسک کل همه را به یک اندازه تحت تاثیر قرار می‏دهد‪.‬‬

‫بعضی اتفاقات برای قبل از ‪ 24‬سالگی افراد باید نسبتا بی‏صبر باشند‪ ،‬زیرا شوک کل در‬ ‫‪ 24‬سالگی نرخ رشد جمعیت مورد انتظار را کاهش می‏دهد‪.‬‬ ‫‪ 24‬ساله‏ها می‏افتد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪504‬‬

‫استفاده از نرخ تنزیل هذلولی و‬ ‫افزایش صبر پایین‪.‬‬

‫این مثال نشــان می‏دهد در صورت وجود ریسک کل‪ ،‬استراتژی بهینه مستلزم‬ ‫انتخاب تصادفی برای ذخیره مقدار غذاست‪.‬‬ ‫این انتخاب تصادفی شــبیه به رفتار ریسک‏پذیری به نظر می‏رسد‪ ،‬ولی حقیقتا‬ ‫بیشــتر مربوط به رفتار ریسک‏گریزی و تنوع‏سازی است‪ ،‬زیرا نشان می‏دهد که در‬ ‫مقابل ریسک‏ها (مثل زمستان بلند) فرد باید خود را تجهیز کند‪.‬‬ ‫طریقه دیگر تفسیر مثال اول این است که در صورت وجود ریسک کل‏گویی‬ ‫با قمار کردن غیرعادی مواجه هســتیم‪ .‬مثال بعدی این نکته گفته‏شده را با نشان‬ ‫دادن اینکه ریســک غیرعادی (ویژه) به ریسک کل ترجیح داده می‏شود‪ ،‬یک قدم‬ ‫جلوتر می‏برد‪.‬گروهی از افراد اکنــون تصمیم می‏گیرند که کجا زندگی کنند و دو‬ ‫انتخاب دارند‪ .‬آنها می‏توانند انتخاب کنند که در یک روستای بزرگ کنار هم زندگی‬ ‫کنند یا اینکه جدا از هم زندگی کنند‪ .‬هر فرد در هر سال صاحب دو فرزند می‏شود‬ ‫و بــدون توجه به محل زندگی ‪ 0/5‬احتمال وجود دارد که یکی از فرزندان به دلیل‬ ‫حمله مهاجم در زمستان زنده نماند‪ .‬تفاوت در اینجاست که اگر همه با هم زندگی‬ ‫کنند این ریسک یک ریســک کلی است‪ .‬در نتیجه ‪ 0/5‬احتمال وجود دارد که هر‬ ‫کــدام از افراد گروه یک فرزند زنده خواهند داشــت‪ .‬اگر جدا از هم زندگی کنند‬ ‫ریسک فوق یک ریسک غیرعادی (ویژه) است‪ ،‬در نتیجه هر فرد به‏طور مستقل ‪0/5‬‬

‫ ‬

‫ ‬

‫)⋅ ( ‪LnN ( t ) − LnN‬‬ ‫‪= Ln1/ 5‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪b t‬‬ ‫= خواهد‬ ‫اگــر افراد در کنار هم زندگی کننــد‪ ،‬اندازه جمعیت )⋅ ( ‪N ( t ) 2 ( ) N‬‬ ‫بود‪ ،‬که )‪ b(t‬تعداد سال‏هایی است که همه فرزندان زنده مانده‏اند‪ .‬اکنون نرخ رشد‬ ‫جمعیت به‏صورت زیر می‏شود‪:‬‬

‫) ‪Ln N ( t ) − LnN ( ⋅) b ( t‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2 Ln 2‬‬ ‫=‬ ‫=‪Ln2 → Ln‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪t‬‬

‫‪505‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫احتمال برای یک فرزند زنده داشتن دارد‪ :‬آیا آنها با هم زندگی کنند یا جدا؟ معلوم‬ ‫اســت که آنها باید جدا از هم زندگی کنند (توضیح اضافی زیر را مالحظه کنید)‪.‬‬ ‫درس عمومی که از مثال یک می‏گیریم این اســت که تکامل در تایید افرادی است‬ ‫که از ریسک کلی دوری می‏کنند‪.‬‬ ‫ارائه برخی دالیل شــهودی برای چرایی مصداق داشتن نتیجه‏گیری فوق الزم‬ ‫است‪ :‬بعد از چند ســال ریسک کل منجر به کاهش احتمال وجود جمعیت خیلی‬ ‫زیاد و افزایش احتمال وجود جمعیت خیلی کم می‏شود‪ .‬بهتر است از این‏‏‏‏‏گونه قمار‬ ‫دوری جســت و طریقه دوری جستن از این قمار گریز از ریسک کل است‪ .‬جالب‬ ‫اینکه یک فرد به تنهایی نمی‏تواند از ریســک کل دوری کند‪ ،‬زیرا این ریســک به‬ ‫آنچه بقیه افراد انجام می‏دهند نیز بستگی دارد‪ .‬به عنوان مثال ادوارد و همسرش آنا‬ ‫را در نظر بگیرید‪ .‬اگر دیگران به دنبال آنها بیایند نمی‏توانند با هم به تنهایی زندگی‬ ‫کنند‪ .‬این امر یک وابســتگی بین افراد به‏وجود مــی‏آورد که در آینده راجع به آن‬ ‫بیشتر بحث خواهیم کرد‪.‬‬ ‫[توضیــح اضافی] چرا باید آنها جدا از هم زندگی کنند؟ برای ســادگی فرض‬ ‫کنید هیچ سالمندی در زمستان زنده نمی‏ماند‪ .‬در هر دو مورد اندازه جمعیت مورد‬ ‫= است‪ N (⋅) .‬اندازه اولیه جمعیت است‪ .‬برحسب‬ ‫انتظار تا سال ‪N ( t ) 1/ 5t N ( ⋅) ،t‬‬ ‫مطلوبیت انتظاری هر دو انتخاب معادل هم هســتند (جدا یا با هم زندگی کردن)‪.‬‬ ‫اگرچه از نظر تکامل با هم تفاوت دارند‪ .‬اگر آنها جدا از هم زندگی کنند تعداد افراد‬ ‫= خواهد بود‪ ،‬زیرا ریسک‪ ،‬غیرعادی (ویژه) است‪.‬‬ ‫بسیار نزدیک به )⋅ ( ‪N ( t ) 1/ 5t N‬‬ ‫بنابراین‪ ،‬نرخ رشد جمعیت به‏صورت زیر خواهد بود‪:‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪506‬‬

‫نرخ رشــد در حالتی که جدا از هم زندگی کنند بیشتر از زمانی است که با هم‬ ‫زندگی کنند‪.‬‬ ‫در دو مثــال پایانی می‏خواهیم به موضوع زمان بچه‏دار شــدن ادوارد برگردیم‪.‬‬ ‫ابتدا تصور کنید که طول مدت زمستان می‏تواند از ‪ L=100‬تا ‪ 50‬روز باشد‪ .‬هرچه‬ ‫طوالنی‏تر باشــد‪ ،‬شانس زنده ماندن یک فرد در زمستان کاهش می‏یابد که احتمال‬ ‫زنده ماندن )‪ S ( L ) ∈ (0,1‬است‪.‬‬ ‫احتمال زنده ماندن )‪ S(L‬بســتگی به طول دوره زمستان دارد که این طول‬ ‫دوره تصادفی اســت که اشاره به وجود ریســک کل دارد‪ .‬اینکه هر فرد به‏طور‬ ‫مســتقل با احتمال )‪ S(L‬زنده می‏ماند بدین معنی اســت که ریســک غیر‏عادی‬ ‫(ویژه) نیز وجود دارد‪ .‬آیا ریســک کل تفاوتی در اینکه ادوارد آینده را چگونه‬ ‫باید تنزیل کند ایجاد می‏کند؟‬ ‫رابســون و ساموئلسن (‪ )2009‬نشان دادند که ادوارد باید مطلوبیت انتظاری را‬ ‫با نــرخ تنزیل ‪ Lnφ − Lns‬به‏طور نمایی حداکثر کند که در اینجا ‪ Lns,Lnφ‬به‬ ‫ترتیب نرخ رشد و مرگ‏ومیر جمعیت بدون ریسک کل است‪ .‬این نرخ تنزیل مانند‬ ‫معادله ‪ 3-8‬به نظر می‏آید‪ ،‬ولی یک تفاوت با آن دارد‪ .‬ریســک کل به دالیل مشابه‬ ‫مثال قبل‪ ،‬نرخ رشــد جمعیت واقعی را کمتر از نرخ رشد بدون ریسک کل خواهد‬ ‫کرد‪ .‬برخی اعداد به روشن شدن موضوع کمک می‏کند‪.‬‬ ‫فرض کنید در شــرایط عادی نرخ رشد جمعیت دو درصد و نرخ مرگ‏ومیر‬ ‫‪ 4‬درصد در ســال باشد‪ ،‬این اعداد در تکامل بشــر قابل توجه هستند‪ .‬همچنین‬ ‫فرض کنید هر از چند گاهی یک فاجعه رخ می‏دهد و تلفات زیادی وارد می‏کند‬ ‫و در نتیجه در بلندمدت رشــد جمعیت نزدیک به صفر در سال خواهد شد که‬ ‫این موضوع نیز در تکامل انســانی (بشــر) محتمل اســت‪ .‬تکامل از افرادی‏که‬ ‫ریســک کل خطرات فاجعه‏آمیز را نادیده می‏گیرند و نرخ تنزیل ‪ 2+4=6‬درصد‬ ‫را دارنــد‪ ،‬طرفداری می‏کند‪ .‬اگــر معادله ‪ 3-8‬را در نظــر بگیریم‪ ،‬نرخ تنزیل‬ ‫‪ 2+0=2‬را انتظار داریم‪.‬‬ ‫در یک مفهوم از تکامل‪ ،‬حوادث فاجعه‏آمیز ثابت می‏شــود که بی‏ربط هستند‪.‬‬ ‫زیرا یک شوک کلی است و تمام افراد را به یک طریق در معرض تاثیر قرار می‏دهد‪.‬‬

‫‪507‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫به این معنی که تعداد فرزندان ادوارد نســبت به بقیه عوض نمی‏شــود‪ ،‬بنابراین او‬ ‫می‏تواند از آن صرف‏نظر کند‪ .‬این امر ســبب می‏شود که افراد نسبتا بی‏صبر شوند‪،‬‬ ‫زیرا آنها باید هر ســال را به جای تنزیل با نــرخ ‪ 2‬درصد با ‪ 6‬درصد تنزیل کنند‪.‬‬ ‫همچنین مفهوم دیگر اینکه‪ ،‬ما نباید از مشــاهده نرخ تنزیل باالتر در مقایسه با نرخ‬ ‫تنزیلی که با نرخ رشد و مرگ‏ومیر معین (داده شده) جمعیت‪ ،‬معقول به نظر می‏آید‪،‬‬ ‫تعجب کنیم‪.‬‬ ‫در مثال آخر‪ ،‬فرض کنید به دالیلی دمای متوســط بر نرخ زنده ماندن افراد ‪24‬‬ ‫ســاله تاثیر می‏گذارد‪ .‬برای مدل کردن این امر‪ ،‬احتمال زنده ماندن را برای هر فرد‬ ‫‪ 24‬ســاله‪ s(l)+d(temp) ،‬تعریف می‏کنیم کــه )‪ d(temp‬تابع بوده و برای افرادی‬ ‫که سنشــان ‪ 24‬نیست این احتمال )‪ s(l‬است‪ .‬برای مثال اگر‪ d)5(>0‬و ‪d)-5( c‬است‪،‬‬ ‫هر چقدر تعداد جمعیت مشــارکت‏جو در کلنی بیشتر باشد‪ ،‬تعداد بچه بیشتری در‬ ‫‪b‬‬ ‫آن کلنی متولد می‏شوند‪ .‬اما چون ‪ N < C‬است‪ ،‬افراد سواری مجانی‏گیر (مفت‏خور)‬ ‫بچه‏های بیشتری نسبت به افراد مشارکت‏جو خواهند داشت‪ .‬این اثر آخری به این‬ ‫معنی است که اگر ‪ T‬کوچک باشد‪ ،‬افراد سواری مجانی‏گیر بچه‏های بیشتری خواهند‬ ‫داشــت و در نهایت جمعیت آنها غالب خواهد شد‪ .‬خوشبختانه اگر ‪ T‬بزرگ باشد‬ ‫کلنی که دارای جمعیت مشــارکت‏جویی بیشتر است‪ ،‬زمان برای افزایش جمعیت‬ ‫خود خواهد داشت‪ .‬یعنی افراد مشارکت‏جو می‏توانند جمعیت غالب باشند‪.‬‬ ‫برای نشــان دادن آن‪ ،‬تصور کنید دو دشــت وجود دارد‪ .‬دشت اول با ‪ 10‬نفر‬ ‫مشارکت‏جو و دشت دوم با ‪ 9‬فرد مشارکت‏جو و یک نفر سواری مجانی‏گیر شروع‬ ‫می‏کننــد‪ .‬نمودار ‪ 5-8‬جمعیت هر نوع را در طی زمان نشــان می‏دهد‪ .‬در دشــت‬ ‫دوم افراد ســواری مجانی‏گیر (مفت‏خور) بعد از ‪ 18‬نسل از جمعیت مشارکت‏جو‬

‫پیش‏بینی می‏گیرند و نهایتا افراد ســواری مجانی‏گیــر جمعیت غالب در این کلنی‬ ‫می‏شــوند‪ .‬کلنی در دشــت اول به دلیل اینکه همه افراد مشارکت‏جو بودند با نرخ‬ ‫باالتری رشد می‏کند‪ .‬این به این معنی است که بعد از ‪ 10‬نسل جمعیت مشارکت‏جو‬ ‫در کل جمعیــت رو به افزایــش می‏گذارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬مشــارکت‏جویی و همکاری‬ ‫می‏تواند در جمعیت پایدار شــود‪ ،‬اگر کلنی‏های دارای جمعیت مشارکت‏جو زمان‬ ‫کافی برای منفعت‏رسانی حاصل از همکاری را داشته باشند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -5-8‬مثالی از «مدل انبار کاه» که ‪ a=1‬و ‪ b=3‬و ‪ c=0/5‬است‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0.9‬‬ ‫‪0.7‬‬

‫ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﺸﺎرﮐﺖﺟﻮﯾﺎن‬ ‫ُﻣﻔﺖﺧﻮران در دﺷﺖ ‪2‬‬

‫‪0.5‬‬ ‫‪0.4‬‬ ‫‪0.3‬‬ ‫‪0.2‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫‪20‬‬

‫‪15‬‬

‫‪10‬‬

‫ﻧﺴﻞ ﻫﺎ‬

‫‪5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫دشت اول با ‪ 10‬فرد مشارکت‏جو و دشت دوم با ‪ 9‬فرد مشارکت‏جو و یک فرد مفت‏خور (سواری مجانی‏گیر) آغاز می‏کنند‪ .‬دشت‬ ‫دوم پر از جمعیت مفت‏خور می‏شود‪ ،‬ولی در تمام دوره دشت اول شامل افراد مشارکت‏جو می‏شود‪.‬‬

‫مدل «انبار کاه» نشــان می‏دهــد که رفتار مشــارکت‏جویی نمی‏تواند از طریق‬ ‫«انتخاب گروه» پایدار شــود‪ .‬همان‏طوری که در بخش ‪ 3-1-8‬گفته شد‪ ،‬این رفتار‬ ‫به دلیل «تطبیق گزینشی» امکان‏پذیر است‪ .‬یک فرد مشارکت‏جو در یک کلنی پر از‬ ‫افراد مشــارکت‏جو با احتمال بیشتری با فرد هم‏نوع خود برخورد می‏کند‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫افراد مشــارکت‏جو علی‏‏‏‏رغم ضعف آشکار نســبی خود در مقایسه با افراد سواری‬ ‫مجانی‏گیر‪ ،‬بهتر عمل می‏کنند‪ .‬برای انجام شدن بهتر این کار نیاز به فرآیند تکراری‬ ‫تولید مثل در کلنی‏های مجزا داریم که بعدا پراکنده و با هم مخلوط می‏شوند‪.‬‬ ‫برخــی مراقبت‏ها برای اینکه زیاد وارد «انتخاب گروه» نشــویم الزم اســت‪.‬‬

‫‪525‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫ﻣﺸﺎرﮐﺖﺟﻮﯾﺎن در دﺷﺖ ‪2‬‬

‫‪0.6‬‬

‫ﻧﺴﺒﺖ ﻣﺸﺎرﮐﺖﺟﻮﯾﺎن‪ُ /‬ﻣﻔﺖﺧﻮران‬

‫‪0.8‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪526‬‬

‫انتخاب گروه به معنی این نیســت که تکامل همیشه از چیزی که برای گروه خوب‬ ‫اســت حمایت کند‪ .‬در واقعیت انتخاب گروهی نیروی نسبتا ضعیف‏تر در مقایسه‬ ‫با انتخاب فردی اســت‪ .‬این موضوع در مدل «انبار کاه» آشــکار است که طبق آن‬ ‫احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که مشارکت‏جویی بروز پیدا کرده و پخش شود‪.‬‬ ‫بهترین چیزی که می‏توان به آن امید بست آن است که همکاری و مشارکت‏جویی‬ ‫توسط سواری مجانی‏گیری سبقت‏گیری نشود‪ .‬حتی اگر این فقط در حالت تصوری‬ ‫(خیالی) اتفاق افتد‪.‬‬ ‫اگرچه ضعف انتخــاب گروهی‪ ،‬با توجه به آنچه در فصــل قبل دیدیم‪ ،‬نباید‬ ‫زیــاد تعجب‏آور باشــد‪ .‬در آنجا دیدیم که در دو‏راهی‏هــای اجتماعی اغلب مردم‬ ‫یا به‏صورت خودخواهانه یا مقابله به مثل عمل می‏کنند‪ .‬به‏ســادگی مشــارکت‪ ،‬از‬ ‫خودگذشــتگی و ایثار را که برای گروه بهترین اســت‪ ،‬مشــاهده نمی‏کنیم‪ .‬این به‬ ‫معنی این نیســت که انتخاب گروهی اهمیت ندارد‪ ،‬بلکه معنی دقیق آن این است‬ ‫که ضروری اســت درباره آنچه به آن می‏رســیم واقع‏بین باشیم‪ .‬آنچه ممکن است‬ ‫انتخاب گروهی قادر به توضیح آن باشــد نوع‏دوستی متقابل است که به توضیح آن‬ ‫خواهیم پرداخت‪.‬‬ ‫هنگامی‏کــه مدل «انبار کاه» را بررســی می‏کردیم فرض‏کردیــم که با یک بازی‬ ‫تــدارک کاالی عمومی خطی بــدون مجازات روبه‏رو هســتیم‪ .‬در این حالت‪ ،‬بدون‬ ‫در نظــر گرفتــن )‪ ،q(t‬یک بازیکن مشــارکت‏جو (اهل همکاری) همیشــه ‪ c‬فرزند‬ ‫کمتر از فرد ســواری مجانی‏گیــر (مفت‏خور) دارد‪ .‬فرض کنید نوع ســومی از افراد‬ ‫ظاهر می‏شــوند که مجازات‏گر هســتند‪ .‬مجازات‏گر غذا را با هزینــه‏‪ k‬جمع‏آوری‬ ‫ی مجانی‏گیر (مفت‏خــور) را ‪ p‬واحد پایین‬ ‫می‏کنــد و پیامد هر کدام از افراد ســوار ‏‬ ‫مــی‏آورد‪ .‬حال اگــر تعداد )‪ q(t‬افــراد مشــارکت‏جو‪ l(t) ،‬افراد مجازات‏گــر و )‪f(t‬‬ ‫افراد ســواری مجانی‏گیر باشــد‪ ،‬در این‏صــورت تعداد فرزندان افراد مشــارکت‏جو‬ ‫‪ ،a+b(q(t)+l(t))-c‬افراد ســواری‏مجانی‏گیر )‪ a+b(q(t)+l(t))-pl(t‬و افراد مجازات‏گر‬ ‫)‪ a+b(a(t)+l(t))-c-kf(t‬خواهد بود‪ .‬وجود مجازات چه تفاوت‏هایی را ایجاد می‏کند؟‬ ‫اگر )‪ cC‬‬ ‫باشــد که ‪ r‬ضریب ارتباط بین آنهاست‪ .‬یک حالت حدی را برای ادوارد یا آنا در‬ ‫نظر بگیرید که ممکن است خواهان فدای زندگی خود برای بقای دو یا چند فرزند‬ ‫خود باشند‪ .‬خویشاوندگزینی‪ ،‬واحدهای انتخابی را به سطح ژن تقلیل می‏دهد (در‬ ‫مقایسه با گروه‏گزینی و فرد‏گزینی که تا به حال دیدیم) و شکلی از تطبیق گزینشی‬ ‫است‪ ،‬زیرا سبب می‏شود فرد تالش کند به جای غریبه‏ها با خانواده خود در تعامل‬ ‫قرار گیرد و از او کمک بگیرد‪ .‬و این باعث ســهولت بیشــتر در فهم انتقاالت بین‬ ‫اعضای خانواده می‏شود‪ .‬برای مثال‪ ،‬پرداختی آنا و ادوارد برای تحصیل فرزندشان‬ ‫حقیقتا یک کار ایثارگونه نیست‪ ،‬بلکه دقیقا یک دلیل تکاملی است‪.‬‬ ‫خویشاوندگزینی در تمام گونه‏ها مهم است‪ ،‬ولی در عالم انسانی بسیار افراطی‬ ‫اســت‪ .‬برای مالحظه چرایی بهتر است انسان را با میمون که نزدیک‏ترین نسبت با‬ ‫انسان‏ را دارد مقایسه کنید‪ .‬حداقل پنج تفاوت اساسی را مشاهده می‏کنیم (‪ )i‬ما مغز‬ ‫بزرگ‏تری داریم (‪ )ii‬عمر بیشتری داریم (‪ )iii‬زمان بیشتری را صرف بچه می‏کنیم‬ ‫که باعث وابســتگی آنها به ما می‏شود (‪ )iv‬صرف زمان در سنین بعد از تولید مثل‬ ‫برای مراقبت از نوه‏ها (‪ )v‬مردان از زنان و فرزندان خود حمایت می‏کنند‪.‬‬ ‫برای مالحظه تفاوت‏ها‪ ،‬نمودار ‪ 8-8‬به مقایســه مصرف و تولید غذا در ســه‬ ‫جامعــه شــکارچی (‪ )Ach,Hadza,Hiwl‬میمون‏ها می‏پردازد‪ .‬در جامعه انســانی‬ ‫تفاوت زیادی بین مصرف و تولید در طول زندگی و بین زنان و مردان مشــاهده‬ ‫می‏کنیم‪ .‬در میمون‏ها به‏ســختی می‏توان بین مصرف و تولید تفاوت مشاهده کرد‪.‬‬ ‫این به این معنی اســت که میمون‏ها خیلی خودکفا هستند و انسان‏ها با خودکفایی‬ ‫فاصله دارند‪ .‬در حقیقت‪ ،‬داســتان اصلی با انسان‏ها در این است که مرد از سنین‬ ‫‪ 20‬تا ‪ 60‬سالگی غذا برای پشتیبانی سنین زیر ‪ 20‬سال تهیه می‏کند و زنان در سن‬ ‫‪1- Hamilton‬‬

‫‪543‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫‪ 20‬تا ‪ 45‬سالگی به مراقبت از بچه‏ها مشغول هستند و این باعث انتقاالت زیاد در‬ ‫درون خانواده می‏شود‪.‬‬ ‫توجیه اصلی برای چرایی مشاهده این انتقاالت مغز بزرگ‏تر انسان‏هاست‪ .‬مغز‬ ‫بزرگ‏تر به این معنی اســت که ما احتیاج به زمان بیشتر برای رشد داریم و این به‬ ‫معنی حمایت بیشتر از اعضای خانواده در دوره جوانی است‪ .‬همچنین بدین معنی‬ ‫اســت که ما احتیاج به صرف زمان بیشتری برای بازپرداخت بدهی‏های انباشته در‬ ‫ســال‏های اولیه زندگی داریم‪ .‬خوشــبختانه مغز بزرگ وسیله‏ای است که می‏توان‬ ‫با اســتفاده از آن طریقه‏های پیچیده به دســت آوردن غذا را یاد بگیریم و بنابراین‬ ‫مقدار زیادی غذا تولید کنیم‪ .‬آنچه خیلی روشــن نیست نیروی کاتالیزوری است‬ ‫که فرآیند را شــروع می‏کند‪ .‬آيا تکامل داشتن مغزهای بزرگ را حمایت می‏کند؟‬ ‫آیا می‏توانیم طریقی برای تولید آن داشــته باشــیم؟ آیا تکامل از مذکرها که مقدار‬ ‫بیشــتری غذا تولید می‏کنند و نتیجه آن مغز بزرگ است حمایت می‏کند؟ به یقین‬ ‫می‏توان گفت که انتقاالت درون خانواده یکی از ملزومات زندگی اســت و هرگز‬ ‫بــه دلیل فراوانی غذا متوقف (برای اغلب ما) نمی‏شــود‪ .‬باید انتظار انتقاالت بین‬ ‫خانواده را داشــته باشــیم و همین امر آمادگی الزم برای تفکر و فهم تصمیمات‬ ‫اقتصادی خانواده (به‏جای فــرد) را مهیا می‏کند‪ .‬همچنین به فهم بهتر انتقاالت در‬ ‫درون خانواده نظیر ارث گذاشــتن‪ ،‬تامیــن تحصیالت فرزندان و حمایت از اقوام‬ ‫فقیر‪ ،‬کمک می‏کند‪.‬‬ ‫برای روشــن کردن این موضوع مثالی می‏آوریم‪ .‬یکــی از اتفاقات در زندگی‬ ‫روزانــه خانواده‏ها اهمیت یافتن حواله‏های کارگران مهاجر به خانواده‏های خود در‬ ‫کشور خود اســت‪ .‬برای مثال‪ ،‬در ‪ 2007‬این نوع حواله در کشور هندوراس ‪21/5‬‬ ‫درصد ‪ ،GDP‬در عربســتان ‪ 13/9‬درصد‪ ،‬در کنیا ‪ 6/6‬درصد‪ ،‬در هندوســتان ‪3/3‬‬ ‫درصد و در چین ‪ 1‬درصد بوده است‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬بیش از ‪ 45‬میلیون دالر در‬ ‫سال ‪ 2007‬از کشور آمریکا حواله شده است که اینها ارقام بزرگی هستند‪ .‬این امکان‬ ‫حواله‪ ،‬محرک بزرگی برای جســتجوی شغل در خارج توسط افراد است که نتیجه‬ ‫آن مهاجرت نیروی کار است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -8-8‬تولید مصرف غذا برحسب سن در بین زنان‪ ،‬مردان و میمون‏ها‬

‫زﻧﺎن‬

‫‪7000‬‬

‫ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺴﺎن‬ ‫ﻣﺼﺮف اﻧﺴﺎن‬ ‫ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﯿﻤﻮن‬ ‫ﻣﺼﺮف ﻣﯿﻤﻮن‬

‫‪6000‬‬ ‫‪5000‬‬ ‫‪3000‬‬ ‫‪2000‬‬

‫ﮐﺎﻟﺮى در روز‬

‫‪4000‬‬

‫‪1000‬‬ ‫‪80‬‬

‫‪60‬‬

‫ِﺳﻦ‬

‫‪40‬‬

‫‪20‬‬

‫‪0‬‬

‫ﻣﺮدان‬

‫ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺴﺎن‬ ‫ﻣﺼﺮف اﻧﺴﺎن‬ ‫ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﯿﻤﻮن‬ ‫ﻣﺼﺮف ﻣﯿﻤﻮن‬

‫‪0‬‬

‫‪7000‬‬ ‫‪6000‬‬ ‫‪4000‬‬ ‫‪3000‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪2000‬‬

‫ﮐﺎﻟﺮى در روز‬

‫‪5000‬‬

‫‪1000‬‬

‫‪544‬‬ ‫‪80‬‬

‫‪60‬‬

‫ِﺳﻦ‬

‫‪40‬‬

‫‪20‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫منبع‏‪ :‬کاپالن‪ 1‬و همکاران (‪)2000‬‬

‫از یک دید تکاملی‪ ،‬باید انتظار داشته باشیم که انتقاالت از مسن‏ترها به جوان‏ترها‬ ‫کاهش‏یابد و این حکایت از این دارد که حواله به بزرگ‏ترها در کشــور فردی که‬ ‫حواله‏کنده پول اســت ارسال می‏شود تا از فرزندان حمایت شود‪ .‬یک امکان دیگر‬ ‫آن اســت که فرزندان (بچه‏ها) والدین پیر نســبتا فقیر خود را حمایت می‏کنند‪ .‬در‬ ‫این حالت‪ ،‬انتقاالت از جوان‏تر‏ها به پیرترها خواهد بود‪ .‬این حقیقت را به‏ســختی‬ ‫می‏توان با تکامل پشــتیبانی کرد‪ ،‬ولی از طریق انتقال فرهنگی به ســهولت می‏توان‬ ‫آن را توجیه کرد‪ .‬به شــرطی که رفتن بچه‏ها به خارج و حمایت والدینشان از این‬ ‫طریق به‏صورت یک هنجار پذیرفته شــده باشد‪ .‬هنوز خیلی روشن نیست که کدام‬ ‫‪1- Kaplan‬‬

‫نحوه رفتار نوعا در جریان است‪ ،‬اما فهم بهتر نیروهای تکامل و فرهنگ در جریان‬ ‫می‏تواند پاسخ‏هایی را فراهم کند‪.‬‬

‫‪ -6-8‬مطالعات بیشرت‬

‫‪ -7-8‬سواالت مروری‬

‫‪ -1‬چند مثال از کاالهای واســطه‏ای ارائه دهید که وارد تابع مطلوبیت می‏شود‪ .‬آیا‬ ‫پول یک کاالی واسطه‏ای است؟‬ ‫‪ -2‬به مثال اول زمســتان کوتاه و طوالنــی برگردید و فرض کنید در آن ‪1600‬‬ ‫‪6- Webley‬‬

‫‪5- Kaplan‬‬

‫‪4- Croson‬‬ ‫‪10- Brown‬‬

‫‪3- Boyd‬‬ ‫‪9- Laland‬‬

‫‪2- Gintis‬‬ ‫ ‪8- Ridley‬‬

‫‪1- Bergstrom‬‬ ‫‪7- Frank‬‬

‫‪545‬‬

‫فصل هشتم‪ :‬تکامل و فرهنگ‬

‫برای کسانی که مشتاق مطالعه بیشتر هستند‪ ،‬بخش عمده مطالب ‪ 1-8‬مبتنی بر کار‬ ‫رابســون است‪ .‬رابسون (‪ )2002 ،a2001، b2001‬و رابسون و ساموئلسون (‪)2009‬‬ ‫مرجع خوبی هستند‪ .‬برای مطالعه بیشتر درباره تفاوت‏های فرهنگی توصیه می‏شود‬ ‫از کتاب هانریش و همکاران (‪ )2004‬بهره گرفته شود‪ .‬سوبل (‪ )2002‬مرور خوبی‬ ‫بر ادبیات اعتماد و ســرمای ‏ه اجتماعی دارد‪ .‬برای مطالعه بیشتر در زمینه گروه‏گزینی‬ ‫و تکامل همکاری‪ ،‬کتاب‏های برگســتروم ‪ ،)2002( 1‬جنتیس‪ 2‬و همکاران (‪)2005‬‬ ‫ارزش مطالعه دارند‪ .‬و مقاله ‪ 8‬دسامبر ‪ 2006‬مجله ساینس و مقاله بوید‪ 3‬و همکاران‬ ‫نگاهی اجمالی و زیبا به تحقیقات در این زمینه داشته‏اند‪ .‬برای بررسی اثر جنسیت‬ ‫به مقاله مروری بســیار خوب کروسون ‪ 4‬و همکاران (‪ )2009‬مراجعه کنید و برای‬ ‫اقتصاد خانواده مقاله برگســتروم (‪ )1996‬نقطه شروع خوبی است‪ .‬برای مطالعه اثر‬ ‫متقابل مقاله کاپلن‪ 5‬و همکاران (‪ )2000‬با ارائه داده‏های تولید غذا و مصرف مقاله‬ ‫خوبی اســت و مقاله رابسون و همکاران (‪ )2003‬چشــم‏اندازی اقتصادی در این‬ ‫زمینــه را ارائه می‏دهد‪ .‬وبلی‪ )2004( 6‬بینش عمیق و جالبی از فهم اقتصادی بچه‏ها‬ ‫‪9‬‬ ‫ارائه می‏دهد‪ .‬در ســطح عمومی کتاب فرانک‪ ،)1985( 7‬رایدلی‪ )1997( 8‬و الالند‬ ‫و براون‪ )2005( 10‬سه کتاب عالی هستند که از میان تعداد زیادی انتخاب شده‏اند و‬ ‫کتاب‏هایی برای خوانندگان عمومی در زمینه چشم‏اندازهای تکاملی هستند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪546‬‬

‫ســالمند از نوع ‪ 1600 ،L‬تا از نوع ‪ S‬و ‪ 1600‬نــوع تصادفی وجود دارد‪ .‬نوع‏های‬ ‫تصادفی در ابتدای هر تابستان تصمیم می‏گیرند که آیا غذای کافی برای زمستان بلند‬ ‫جمع‏آوری کنند یا نکنند و این کار را با احتمال ‪ 0/4‬انجام می‏دهند‪ .‬فرض کنید که‬ ‫به ترتیب‪ ،‬تابســتان‪ ،‬زمستان کوتاه‪ ،‬تابستان‪ ،‬زمستان کوتاه‪ ،‬تابستان‪ ،‬زمستان کوتاه‪،‬‬ ‫تابستان و زمستان بلند داریم‪ .‬چه تعداد از هر نوع احتماال زنده خواهند ماند؟‬ ‫‪ -3‬تکامل چگونه می‏تواند وابستگی به مرجع و زیان‏گریزی را توجیه کند‪.‬‬ ‫‪ -4‬تورش حال و ناسازگاری زمانی استراتژی خوبی است؟‬ ‫‪ -5‬یک آزمایش را طراحی کنید و ببینید که آیا افراد ریســک کل یا ریســک‬ ‫غیرعادی (ویژه) را دوست دارند یا خیر‪.‬‬ ‫‪ -6‬آیا گزینش طبیعی (انتخاب طبیعی) در فهم رفتار اقتصادی مدرن مناســب‬ ‫است یا تنها فرهنگ مهم است؟‬ ‫‪ -7‬چرا در مدل «انبار کاه» مشارکت‏جویی (همکاری) به‏سختی به وجود می‏آید؟‬ ‫‪ -8‬آیا حداکثرسازی مطلوبیت به مفهوم حداکثرسازی شادکامی است؟‬ ‫‪ -9‬درباره دالیل اصلی شکاف جنسیتی چه فکر می‏کنید؟‬ ‫‪ -10‬تورش تطبیق چگونه به توضیح شکاف جنسیتی کمک می‏کند؟‬ ‫‪ -11‬چرا بیشتر مردم در طول عمر خود پس‏انداز می‏کنند تا برای فرزندان خود‬ ‫ارث بگذارند؟‬ ‫‪ -12‬چرا دلیل تکاملی ندارد که فرد جوان پیر را مورد حمایت قرار دهد؟ چرا‬ ‫آن به دلیل تاثیرگذاری فرهنگی اتفاق می‏افتد؟‬

‫فصل نهم‬ ‫علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ما انسان‏ها از مغز خود برای فکر کردن و تصمیم‏گرفتن (چه به‏صورت آگاهانه‬ ‫و چه به‏صورت ناآگاهانه) بهره می‏بریم‪ .‬برای آنکه به درکی بهتر از رفتار اقتصادی‬ ‫خود دســت یابیم‪ ،‬باید بفهمیم که مغز چگونه کار می‏کند‪ .‬کامال مشخص است که‬ ‫شناخت مغز به دلیل پیچیدگی بسیار باالی آن کار ساده‏ای نخواهد بود‪ .‬با این حال‪،‬‬ ‫ی خویش در اندازه‏گیری‬ ‫باید اذعان کرد که دانش مــا در مورد مغز و توانایی علم ‏‬ ‫میزان فعالیت مغزی‪ ،‬در خالل ‪ 20‬ســال گذشــته رشــد فراوانی یافته است‪ .‬علم‬ ‫اعصاب تا جایی پیشــرفت کرده که امروزه به ابزاری کارآمد در دست اقتصاددانان‬ ‫برای تفسیر رفتار اقتصادی بدل گشته است‪ .‬هدف از نگارش این فصل آن است که‬ ‫ببینیم تاکنون در این زمینه چه آموخته‏ایم‪.‬‬

‫‪ -1-9‬معرفی مغز‬

‫در این بخش به تشــریح مقدماتی نحوه کارکرد مغــز می‏پردازیم‪ .‬از این رو وارد‬ ‫جزئیات نشده و به معرفی مدل ساده‏ای از مغز که چندان دور از واقعیت نیز نباشد‪،‬‬ ‫بســنده می‏کنیم‪ .‬مدلی از مغز که معموال اقتصادانان از آن استفاده می‏کنند با فرض‬ ‫بخش‏پذیری مغز کار می‏کند‪ .‬ایده اصلی بخش‏پذیری آن اســت که مغز را می‏توان‬ ‫به اجزا یا بخش‏های مجزای مغزی تفکیک کرد که هر کدام از آنها مســئول عمل‬

‫‪547‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫«ترک سیگار ساده‏ترین کار دنیاست‪ .‬من به‏خوبی این موضوع‬ ‫را می‏دانم‪ ،‬چون خودم هزاران بار این کار را کرده‏ام‪».‬‬ ‫مارک تواین‬

‫س کشــیدن‪ ،‬دیدن‪ ،‬ن ‏وع‏دوستی یا خشمگین‏شدن هستند‪ .‬این‬ ‫جداگانه‏ای مانند نف ‏‬ ‫بخش‏ها به‏صورت شــماتیک در نمودار ‪ 1-9‬نمایش داده شــده‏اند‪ .‬کنترل تمامی‬ ‫بخش‏ها توسط یک مفسر صورت می‏گیرد که خروجی‏های هر بخش را کنترل کرده‬ ‫و تفسیر می‏کند و در نهایت عکس‏العمل الزم را صادر می‏نماید‪.‬‬ ‫بخش‏پذیری الگویی نسبتا خام از شیوه کارکرد مغز است‪ .‬زیرا مثال ما می‏دانیم‬ ‫که بخش‏ها ممکن اســت با هم به‏صورت موازی کار کــرده و اطالعات را مبادله‬ ‫ِ‬ ‫سادگی بخش‏های نوع‏دوستی و عصبانیت‬ ‫کنند‪ .‬همچنین می‏دانیم که هیچ بخشی به‬ ‫نیستند‪ .‬پس هر نوع طبقه‏بندی مغز ناگزیر بر اساس تلقی خاصی تدوین شده است‪.‬‬ ‫با تمام این اوصاف‪ ،‬مدل بخش‏پذیری تقریب بدی برای شروع نیست و از این رو‬ ‫بسیار مورد اقبال و استفاده اقتصاددانان قرار گرفته است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -1-9‬نمایش شماتیک بخش‏پذیری‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫ﺑﺨﺶ ﺗﻨﻔﺲ‬

‫‪548‬‬

‫ﺑﺨﺶ ﻧﻮعدوﺳﺘﻰ‬ ‫ﻣﻔﺴﺮ‬

‫ﺑﺨﺶ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ‬

‫ﺑﺨﺶ ﺧﻮداﻧﮕﺎرى‬

‫ﺑﺨﺶ ﺑﯿﻨﺎﯾﻰ‬

‫مغز متشکل از بخش‏هایی است که هر یک کارکرد مشخصی دارند‪ .‬یک مفسر عملکرد بخش‏ها را کنترل کرده‬ ‫و با آنها تعامل می‏کند‪.‬‬

‫مــدل بخش‏پذیری از این رو مفید اســت که بالقوه به ما امکان پاســخ به این‬ ‫سوال را می‏دهد که چه چیزی موجب رفتار مشخصی می‏شود‪ .‬مثال فرض کنید که‬

‫روش تحقیق ‪1-9‬‬ ‫کنترل فعالیت مغز‬

‫سه روش پایه برای تصویربرداری از مغز وجود دارد‪ :‬برق‏نگاری مغز (‪،)EEG‬‬

‫پرتو‏نگاری مقطعی با نشر پوزیترون (‪ )PET‬و تصویرنگاری تشدید مغناطیسی‬ ‫کارکردی (‪ .)fMRI‬هر کدام از این روش‏ها برای اندازه‏گیری فعالیت بخش‏های‬ ‫مختلف مغز‪ ،‬از شیوه‏ای متفاوت استفاده می‏کند‪ .‬فعالیت مغزی در آزمایش‏های‬ ‫با انجام اعمال پایه و برخی پیشــامدهای آزمایشــی اندازه‏گیری می‏شود‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال‪ ،‬به فرد مورد آزمایش گفته می‏شــود که برنده مقداری پول شــده‬ ‫است‪ .‬تفاوت میان فعالیت‏های مغزی در وقایع پایه و آزمایشی است که به ما‬ ‫ســرنخ‏هایی می‏دهد که به واسطه پیشامد آزمایشی مورد نظر‪ ،‬کدام بخش از‬

‫‪549‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫فردی مانند راب پولی را به فدرشــیا پرداخت کرده است‪ .‬همچنین فرض کنید که‬ ‫بدانیم چه بخشی از مغز به نوع‏دوستی و چه بخشی به خودانگاری اختصاص دارد‪.‬‬ ‫حال اگر در حال رصد مغز باشــیم و بفهمیم که بخش نوع‏دوستی فعال شده است‪،‬‬ ‫بخشش پول راب را از باب محبت او به فدرشیا و نه از باب بهبود دیدگاه او نسبت‬ ‫به خود تفسیر خواهیم کرد‪.‬‬ ‫برای اینکه بتوان به چنین تحلیلی دســت یافــت‪ ،‬نیازمند اندازه‏گیری فعالیت مغز‬ ‫ش خود] از‬ ‫هستیم‪ .‬به‏طور تاریخی‪ ،‬علم عصب‏شناسی به‏طور گسترده [برای پیشبرد دان ‏‬ ‫افرادی که به هر دلیلی (از جمله تصادفات) دچار صدمه مغزی شده‏اند‪ ،‬بهره برده است‪.‬‬ ‫اگر فرد مصدوم قابلیت انجام عملی را از دست داده باشد (مانند عصبانی شدن)‪ ،‬می‏توان‬ ‫این‏‏‏‏‏گونه استنباط کرد که بخش آسیب‏دیده همان بخش متولی آن کنش در مغز (مانند‬ ‫بخش عصبانیت) بوده است‪ .‬بســیاری از روش‏های نوین مانند ‪ EEG، fMRI‬و ‪PET‬‬ ‫به‏طور مستقیم امکان اندازه‏گیری فعالیت مغز را برای ما ایجاد می‏کنند (نگاهی به جعبه‬ ‫روش تحقیق ‪ 1-9‬بیاندازید)‪ .‬روش‏های فوق نه تنها به ما می‏گویند که چه بخش‏هایی از‬ ‫مغز برای عملی مشخص (مانند عصبانی شدن) فعال می‏شوند‪ ،‬بلکه شدت فعالیت مغز‬ ‫(مانند میزان عصبانیت) را نیز اندازه‏گیری می‏کنند‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪550‬‬

‫مغز و به چه میزان فعال شده است‪.‬‬ ‫‪ EEG‬تنها روش از میان سه روش فوق است که به‏طور مستقیم فعالیت مغزی‬ ‫را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬تحلیــل فعالیت مغزی از طریق الکترودهایی صورت‬ ‫می‏گیرد که به پوست سر متصل شده و جریان الکتریسیته‏ای را که به واسطه‬ ‫فعال شدن نورون‏ها تولید می‏شود اندازه‏گیری می‏کنند‪.‬‬ ‫روش‏هــای ‪ PET‬و ‪ fMRI‬از این واقعیت بهر‏ه می‏برند که نورون‏های فعال‬ ‫برای فعالیت خود نیاز به انرژی داشته و این انرژی را از گلوکز خون می‏گیرند‪.‬‬ ‫بنابراین فعالیت نورون‏ها موجب افزایش جریان خون می‏شــود‪ .‬همچنین به‬ ‫دلیل اینکه نورون‏های فعال از گلوکوز و نه اکسیژن استفاده می‏کنند‪ ،‬به نسبت‬ ‫با فعالیت خود میزان اکسیژن خون را افزایش می‏دهند‪.‬‬ ‫اسکنر ‪ PET‬جریان خون در مغز را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬برای این منظور ابتدا‬ ‫ایزوتوپ ردیاب رادیواکتیو به جریان خون تزریق می‏شود‪ .‬زمانی که ایزوتوپ‏ها‬ ‫تحلیــل می‏روند‪ ،‬از خود پوزیترون‏هایی را ســاطع می‏کنند که با برخورد به‬ ‫الکترون‏های نزدیک به خود‪ ،‬فوتون تولید می‏نمایند‪ .‬فوتون‏های تولید شــده‬ ‫توسط اســکنرهای ‪ PET‬قابل شناسایی و اندازه‏گیری هستند‪ .‬با اندازه‏گیری‬ ‫تعداد فوتون‏های ساطع‏شده می‏توان به تخمینی از میزان خون و جریان خون‬ ‫در بخش‏های مختلف مغز دست یافت‪.‬‬ ‫اسکنر ‪ fMRI‬میزان اکسیژن خون را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬برای این کار ابتدا سر‬ ‫در یک میدان مغناطیســی قرار می‏گیرد‪ .‬شیو‏ه اثرگذاری متقابل خون با میدان‬ ‫مغناطیســی به میزان اکسیژن خون بستگی دارد‪ .‬از این رو می‏توان فهمید که‬ ‫کدام بخش از مغز اکسیژن بیشتر یا کمتری دارد و در نتیجه می‏توان پی برد که‬ ‫فعالیت مغز در کدام بخش‏ها کمتر یا بیشــتر است‪ .‬در حال حاضر این روش‬ ‫بیشترین استفاده را در علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی دارد‪.‬‬ ‫اگرچه روش‏های ‪ EEG، PET‬و ‪ fMRI‬بسیار جالب توجه هستند‪ ،‬اما هیچ‏کدام‬ ‫برای اندازه‏گیری فعالیت مغز کامل نیستند‪ EEG .‬می‏تواند زمان فعالیت مغز را‬ ‫بسیار دقیق (تا میلی‏ثانیه) گزارش کند‪ .‬اما این روش به نسبت در تعیین محل‬

‫فعالیت و تشخیص بخش‏های درگیر مغز ضعیف است‪ .‬در مقابل‪ ،‬روش‏های‬ ‫‪ PET‬و ‪ fMRI‬می‏توانند با دقت بسیار بیشتر محل فعالیت مغز را (با تقریب‬ ‫دو تــا ســه میلی‏متر) اندازه‏گیری کنند‪ ،‬اما در مقابــل در مورد مدت فعالیت‬ ‫مغــزی (ثانیه در مقابل میلی‏ثانیه) دقت کافی را ندارند‪ .‬همچنین هیچ یک از‬ ‫روش‏های فوق به‏راحتی قابل استفاده نیستند‪ EEG .‬به نسبت دو روش دیگر‪،‬‬ ‫دارای کاربری آسان‏تر و دستگاه اندازه‏گیری آن قابل حمل است‪ .‬با این حال‪،‬‬ ‫در عمل نیز زیاد از روش ‪ EEG‬در آزمایش‏های اقتصادی استفاده نمی‏شود‪.‬‬

‫‪ -1-1-9‬نقشه مغز یک اقتصاددان‬

‫علم اعصاب مجموعه بزرگی از اصطالحات را در خود دارد که برای بسیاری از افراد از‬ ‫جمله خود من ناآشناست‪ .‬آشنایی با این اصطالحات مفید است و من سعی دارم در این‬ ‫بخش شما را با مهم‏ترین آنها آشنا کنم‪ .‬با این حال چون این یک کتاب آموزشی اقتصاد‬ ‫است (و نه کتاب پزشکی)‪ ،‬به معرفی ابتدایی آنها بسنده خواهم کرد‪.‬‬

‫‪551‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ایده اندازه‏گیری فعالیت مغزی بســیار وسوســه‏انگیز اســت‪ ،‬زیرا به ما امکان‬ ‫اندازه‏گیری لذت‪ ،‬درد و مطلوبیت را می‏دهد‪ .‬با این حال به واسطه خام بودن الگوی‬ ‫بخش‏پذیــری مغز‪ ،‬باید با احتیاط با آن برخــورد کرد‪ .‬هر گاه که فردی مانند راب‬ ‫به بخشــش پولش می‏اندیشد‪ ،‬می‏توانیم فعالیت مغز او در بخش‏های نوع دوستی‪،‬‬ ‫خودانگاری و خودخواهی را اندازه‏گیری کرده و ببینیم آیا می‏توان بر اساس شدت‬ ‫ش خودخواهی به شدت فعال‬ ‫فعالیت مغز‪ ،‬انتخاب او را پیش‏بینی کنیم‪ .‬مثال اگر بخ ‏‬ ‫شود‪ ،‬می‏توان گفت که او پولش را برای خود نگه خواهد داشت‪.‬‬ ‫پس می‏توان با نگاه به مغز دو چیز را دید‪ :‬اول آنکه چه بخش‏هایی از مغز فعال‬ ‫شده‏اند و دوم آنکه شدت فعالیت آنها به چه میزان است‪ .‬با این کار‪ ،‬ما قابلیت فهم‬ ‫بهتر رفتار عینی را خواهیم یافت‪ .‬پیش از اســتفاده عملی از دانش فوق‪ ،‬می‏خواهم‬ ‫ث مــا دارد معرفی و تفاوت میان‬ ‫بخش‏هایی از مغز را که بیشــترین ارتباط به بح ‏‬ ‫فرآیندهای مختلف مغزی را تشریح کنیم‪.‬‬

‫به‏طور مرســوم با معرفی تصویر کلی مغز شروع می‏کنیم و سپس گام‏به‏گام به‬ ‫تشــریح اجزای آن می‏پردازیم‪ .‬پس ابتدا از دســتگاه عصبی آغاز می‏کنیم‪ .‬دستگاه‬ ‫عصبی‪ 1‬ســیگنال‏ها را از بخشی به بخش دیگر بدن انتقال می‏دهد و فرد را در فهم‬ ‫تغییرات در بدن خود و محیط اطرافش یاری می‏رســاند‪ .‬دستگاه عصبی مرکزی‪ 2‬با‬ ‫تحلیل تغییرات‪ ،‬پاسخ مناسب را صادر می‏کند‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫این دستگاه از هفت بخش اصلی تشــکیل یافته است‪ :‬نخاع شوکی ‪ ،‬مخچه ‪،‬‬ ‫بصل‏النخــاع‪ ،5‬پل مغــزی‪ ،6‬و مغز میانی‪ 7‬کــه با هم بخش‏های ســاقه مغز‪ ،8‬مغز‬ ‫میانی(دیانســفال)‪ 9‬و مخ‪ 10‬را تشکیل می‏دهند‪ .‬این بخش‏ها در نمودار ‪ 2-9‬نمایش‬ ‫داده شده‏اند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -2-9‬اجزای مغز از منظر یک برش عمودی میانی‬

‫ﻟﻮب آﻫﯿﺎﻧﻪ‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪552‬‬

‫ﻗﺸﺮ ﮐﻤﺮﺑﻨﺪى‬

‫ﻟﻮب اﮐﺴﯿﭙﯿﺘﺎل‬

‫ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮادﻣﻦ ‪8‬‬ ‫ﻟﺐ ﻗﺪاﻣﻰ ﻣﻐﺰ‬

‫ﻗﺸﺮ ﺟﻠﻮﯾﻰ ﻣﻐﺰ ﺷﮑﻤﻰ‬ ‫ﻧﺨﺎع‬ ‫ﻣﺨﭽﻪ‬

‫‪4- Cerebellum‬‬ ‫‪8- Brainstem‬‬

‫ﺳﺎﻗﻪ ﻣﻐﺰ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻐﺰ ﻣﯿﺎﻧﻰ‪،‬‬ ‫ﭘﻞ ﻣﻐﺰى و ﺑﺼﻞاﻟ ّﻨﺨﺎع‬

‫ﻟﻮب ﺗﻤﭙﻮرال‬ ‫دﯾﺎﻧﺴﻔﺎل ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺎﻻﻣﻮس‬

‫‪2- Central nervous system‬‬ ‫‪3- Spinal cord‬‬ ‫‪6- Pons‬‬ ‫ ‬ ‫‪7- Midbrain‬‬ ‫‪10- Cerebrum‬‬

‫‪1- Nervous system‬‬ ‫‪5- Medulla‬‬ ‫ ‬ ‫‪9- Diencephalon‬‬

‫در حالی‏که ســاقه مغز‪ ،‬مغز میانی و دیانســفال مورد توجه اقتصاددانان است‪،‬‬ ‫بیشترین توجهات به خود مخ معطوف اســت (جدول ‪ 1-9‬مهم‏ترین کارکردهای‬ ‫آنها را نشان می‏دهد)‪ .‬مخ بخش بزرگی از مغز را تشکیل می‏دهد که وظیفه تحلیل‬ ‫اطالعات پیچیده و تصمیم‏گیری را بر عهده دارد‪.‬‬ ‫مخ به اندازه‏ای بزرگ اســت که برای تشــریح آن الزم است اجزای مختلفش‬ ‫معرفی شود و البته برای تشریح اجزای مخ‪ ،‬روش‏های مختلفی وجود دارد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -1-9‬اجزای دستگاه عصبی مرکزی و تعدادی از کارکردهای آنها‬

‫ساقه مغز (شامل پل مغزی‪،‬‬ ‫بصل‏النخاع و مغز میانی)‬

‫ کنترل بازتاب‏ها مانند ضربان قلب‪ ،‬تنفس و سرفه‬‫ سطوح اولیه پاداش و لذت‬‫‪ -‬مجرای اطالعات در دستگاه عصبی مرکزی‬

‫مخچه (مغز کوچک)‬

‫مهارت‏های حسی‪ -‬حرکتی که برای حرکات موزون و هماهنگ بدن ضروری‏اند‬

‫مغز میانی (دیانسفال شامل تاالموس)‬

‫کنترل کارکردهای تولید مثل و کارکردهای حیاتی مانند‬ ‫درجه حرارت بدن‪ ،‬گرسنگی و تشنگی‬

‫‪553‬‬

‫روشــی که احتماال اکثر ما ب‏ا آن آشنا هستیم‪ ،‬تفکیک مغز به دو نیمکره چپ و‬ ‫راست‪ 1‬است‪ .‬روش دیگری که بیشتر به‏طور شهودی برای ما آشناست‪ ،‬تفکیک مخ‬ ‫به دو بخش بیرونی و درونی است‪ .‬قشر مخ‪ 2‬الیه بیرونی جدا‏کننده مخ است که در‬ ‫واقع ورقه چروکیده‏ای از نورون‏ها به ضخامت حدود دو تا چهار میلی‏متر است‪ .‬در‬ ‫درون مخ‪ ،‬ما با چیزهایی به نام عقده‏های قاعده‏ای‪( 3‬پایه) مواجهیم‪.‬‬ ‫حــال در کنار تفکیک مغز به بخش‏های چپ و راســت و درونی و بیرونی‪،‬‬ ‫باید روشی نیز برای تعیین دقیق بخش‏های مختلف قشر مخ و عقده‏های قاعده‏ای‬ ‫داشته باشیم‪.‬‬ ‫برای یافتن برداشــتی از این کار‪ ،‬نقشه یک کشور را تصور کنید‪ .‬در یک نقشه‬ ‫جغرافیایــی‪ ،‬ویژگی‏های طبیعی مانند کوه‏ها و رودخانه‏ها وجود دارند که با کمک‬ ‫آنها می‏توان محل‏ها و موقعیت‏های معینی را به دقت مشخص کرد‪ .‬همچنین ممکن‬ ‫‪3- Basal ganglia‬‬

‫‪2- Cerebral cortex‬‬

‫‪1- Left and right cerebal hemispheres‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫اجزای دستگاه عصبی مرکزی‬

‫کارکردها‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪554‬‬

‫اســت ویژگی‏های مصنوعی و خود‏ســاخته‏ای مانند نواحی و مرزهای شهری مد‬ ‫نظر قرار گیرند‪ .‬گاهی نیز ویژگی‏های مصنوعی و طبیعی بر هم منطبق می‏شــوند‪.‬‬ ‫مکان‏یابی در مغز بی‏شباهت به مکان‏یابی بر روی نقشه نیست‪.‬‬ ‫بیایید ابتدا با قشر مخ و مختصات مصنوعی آن آغاز کنیم‪ .‬یکی از طبقه‏بندی‏ها‪،‬‬ ‫تفکیک قشر مخ به چهار بخش پایه اســت‪ :‬قطعه پیشانی‪ ،1‬قطعه آهیانه‏ای‪ ،2‬قطعه‬ ‫گیج‏گاهی‪ 3‬و قطعه پس‏سری‪ .4‬خود این قطعات نیز می‏توانند به اجزایی مانند قشر‬ ‫پیش‏پیشانی خلفی‪ 5‬و قشر پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی‪ 6‬تفکیک شوند (به جعبه روش‬ ‫تحقیق ‪ 2-9‬نگاهی بیاندازید)‪.‬‬ ‫‪7‬‬ ‫اگر این واژگان برای شــما نامأنوس است‪ ،‬می‏توانید از طبقه‏بندی برودمن‬ ‫اســتفاده کنید‪ .‬در این طبقه‏بندی‪ ،‬قشــر مخ به ‪ 52‬منطقه تقســیم می‏شود که به‏‬ ‫آنها مناطق برودمن‪ 8‬می‏گویند‪ .‬هر شــماره به منطقه مشخصی از قشر مخ اطالق‬ ‫می‏شــود (مانند منطقه هشــت در نمودار ‪ .)2-9‬این مناطق ویژگی‏های طبیعی‬ ‫مغز را نمایش نمی‏دهند‪ ،‬بلکه به ما اجازه می‏دهند نواحی مشــخص قشر مخ را‬ ‫به‏طور دقیق نشان دهیم‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪2-9‬‬ ‫اصطالحات عصب‏شناسی‬ ‫واژگان متنوعی برای تعیین نواحی مشخص مغز به کار برده می‏شوند که در‬ ‫نمودار ‪ 3-9‬نمایش داده شــده‏اند‪ .‬ساده‏ترین این واژگان عبارتند از قدامی‪ 9‬و‬ ‫خلفی‪ 10‬که عقب و جلوی سر را نشان می‏دهند؛ تحتانی‪ 11‬و فوقانی‪ 12‬که پایین‬ ‫و باالی سر را نشان می‏دهند؛ و میانی‪ 13‬و جانبی‪ 14‬که مرکز و کنار سر را نشان‬ ‫می‏دهند‪ .‬واژگان دیگر‪ ،‬بدن و مغز را در مسیر برداری معرفی می‏کنند‪ .‬خلفی‬ ‫یا پشــتی‪ 15‬به بخش جلو یا بخش پایین‏تر از میانه بدن یا مغز گفته می‏شــود‪.‬‬

‫‪1- Frontal lobe‬‬ ‫‪2- Parietal lobe‬‬ ‫‪ 3- Temporal lobe 4- Occipital lobe‬‬ ‫‪5- Dorsolateral prefrontal cortex‬‬ ‫ ‬ ‫‪6- Ventromedial prefrontal cortex‬‬ ‫‪7- Brodmann‬‬ ‫‪ 8- Brodmann areas 9- Anterior‬‬ ‫‪ 10- Posterior‬‬ ‫‪11- Inferior‬‬ ‫ ‬ ‫ ‪12- Superior‬‬ ‫‪13- Medial‬‬ ‫ ‬ ‫‪14- Lateral‬‬ ‫‪15- Dorsal‬‬

‫بطنی‪ 1‬به جلو یا بخش پایین‏تر از میانه بدن یا مغز گفته می‏شــود‪ .‬منقاری‪ 2‬به‬ ‫جهت رو به بینی و دمی‪ 3‬به جهت رو به پشت مغز اطالق می‏شود‪.‬‬ ‫این واژگان برای فهم اجزایی از مغز مانند قشر آهیانه‏ای خلفی‪ 4‬و قشر کمربندی‬ ‫قدامی‪ 5‬کافی است‪ .‬تنها چیز دیگری که باید بدانید آن است که قطعه پیشانی به‬ ‫دو بخش قشر پیش‏پیشانی‪( 6‬مربوط به شکنج پیشانی در جلوی قطعه پیشانی)‬ ‫و قشــر پیش‏مرکزی‪( 7‬مربوط به شکنج پیش‏مرکزی در پشت قطعه پیشانی)‬ ‫تقســیم می‏شود‪ .‬حال می‏توان واژگانی مانند قشر پیش‏پیشانی خلفی‪ 8‬و قشر‬ ‫پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی‪ 9‬را فهمید‪.‬‬

‫ﻓﻮﻗﺎﻧﻰ‬ ‫‪555‬‬

‫ﭘُﺸﺘﻰ‬ ‫ﺧﻠﻔﻰ‬

‫ﻣﻨﻘﺎرى‬ ‫ﺑﻄﻨﻰ‬

‫ﻗﺪاﻣﻰ‬

‫ﭘُﺸﺘﻰ‬

‫دﻣﻰ‬

‫ﺗﺤﺘﺎﻧﻰ‬ ‫منبع‪ :‬پوروس‪ 10‬و همکاران (‪)2008‬‬

‫‪3- Caudal‬‬ ‫‪5- Anterior cingulated cortex‬‬ ‫‪7- Precentral cortex‬‬ ‫‪9- Ventromedial preforntal cortex‬‬

‫‪1- Ventral‬‬ ‫ ‬ ‫‪2- Rostal‬‬ ‫ ‬ ‫‪4- Posterior parietal cortex‬‬ ‫ ‬ ‫‪6- Prefrontal cortex‬‬ ‫ ‬ ‫‪8- Dorsolateral prefrontal cortex‬‬ ‫ ‬ ‫‪10- Purves‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫نمودار ‪ -3-9‬اصطالح‏شناسی تشریح موقعیت در مغز‬

‫حال نوبت به مختصات طبیعی مغز می‏رســد‪ .‬اگر به یاد آورید‪ ،‬گفتیم که قشر مخ‬ ‫شبیه یک برگه چروکیده است‪ .‬به بیرون‏آمدگی‏های این کاغذ شکنج‪ 1‬و به تورفتگی‏های‬ ‫آن شــیار‪ 2‬می‏گویند‪ .‬اینها در واقع همان کوه‏ها و رودخانه‏های مغز هســتند که نقشه‬ ‫طبیعی قشر مخ برای تعیین دقیق موقعیت‏ها بر روی آن را می‏سازند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬قشر‬ ‫کمربندی متشکل از شکنج کمربندی و شیار کمربندی است که در امتداد انتهای قطعات‬ ‫پیشانی و آهیانه‏ای مناطق ‪ 31 ،30 ،29 ،26 ،24 ،23‬و ‪ 32‬برودمن قرار دارد‪.‬‬ ‫جدول ‪ -2-9‬اجزای مخ و کارکردهای اصلی آنها‬ ‫کارکردها‬

‫اجزا‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫قطعه پیشانی‬

‫ کنترل حرکات‬‫‪ -‬سازماندهی‪ ،‬برنامه‏ریزی و تصمیم‏گیری‬

‫قطعه آهیانه‏ای‬

‫ حواس بدن از جمله بینایی‬‫ وجوه مختلف زبان‬‫‪ -‬پاسخ به محرکات‬

‫قطعه گیجگاهی‬

‫ شنوایی‬‫ وظایف پیچیده‏تر بینایی‬‫‪ -‬تشخیص محرکات‬

‫قطعه پس‏سری‬

‫‪ -‬تجزیه و تحلیل اولیه اطالعات بصری‬

‫‪556‬‬ ‫بادامه‬ ‫اینسوال (جزیره)‬ ‫هیپوکامپ‬

‫ تجزیه و تحلیل هیجانات‬‫ کارکردهای احشایی و خودکار از جمله مزه‏ها‬‫انواع مشخص حافظه‬

‫ترکیــب مختصات طبیعی و مصنوعی مجموعه جدیــدی از نام‏ها مانند بادامه‪،‬‬ ‫اینسوال و هیپوکامپ را به ما می‏دهند‪ .‬این اجزا ضرورتا در قشر مخ نیستند و بیشتر‬ ‫در میانه مغز قرار دارند‪ .‬بادامه‪ 3‬از گروهی از هسته‏ها‪( 4‬گروه فشرده‏ای از نورون‏ها)‬ ‫تشکیل یافته است که در نقطه قدامی قطعه گیجگاهی قرار دارد‪ .‬هیپوکامپ‪ 5‬ساختار‬ ‫مخی است که در درون قطعه گیجگاهی قرار دارد‪ .‬اینسوال‪ 6‬بخشی از قشر مخ است‬ ‫که در فاصله میان قطعات پیشانی و گیجگاهی جای گرفته است‪.‬‬ ‫‪ 2- Sulci (sulcus), fissures 3- Amygdala‬‬ ‫‪5- hippocampus‬‬ ‫ ‬ ‫‪6- Insula‬‬

‫)‪1- Gyri (gyrus‬‬ ‫‪4- Nuclei‬‬ ‫ ‬

‫‪ -2-1-9‬فرآیندهای مغز‬

‫علــم اعصــاب تنها به درد تدوین نقشــه مغز نمی‏خورد‪ .‬در واقــع این علم ما را‬ ‫در فهم فرآیندهایی که انســان را به تصمیم‏گیری می‏رســاند‪ ،‬آشنا می‏سازد‪ .‬برای‬ ‫توضیح بیشتر‪ ،‬فعالیت‏های مغز را در یک چهارچوب دوبعدی متشکل از فرآیندهای‬ ‫شــناختی و عاطفی و فرآیندهای کنترل‏شده و خودکار در نظر بگیرید‪ .‬ما زمانی که‬ ‫در فصل دوم ادارک‪ ،‬شهود و استدالل را با هم مقایسه می‏کردیم به تشریح اجمالی‬ ‫تفاوت پردازش‏های کنترل‏شــده و ادارکی پرداختیم‪ .‬در فرآیندهای کنترل‏شــده‪،‬‬ ‫انسان‏ها گام‏به‏گام به‏صورت منطقی و آگاهانه در مورد برخی از مشکالت یا حوادث‬ ‫می‏اندیشــند‪ .‬اما فرآیندهای خودکار به‏صورت مــوازی و نه کامال آگاهانه صورت‬ ‫می‏پذیرنــد‪ .‬پردازش موازی امکان تحلیل و انجام همزمــان چندین کار را به فرد‬ ‫می‏دهــد‪ .‬افراد معموال چه در زمان انجــام و چه پس از انجام یک فرآیند خودکار‪،‬‬ ‫تفسیر آگاهانه‏ای در مورد شیوه انجام این فرآیند در ذهن خود ندارند‪.‬‬ ‫فرآیندهای عاطفی به هیجانات انســانی بازمی‏گردد که معموال منجر به یک میل یا‬ ‫انجام اعمال مشخصی می‏شود‪ .‬مثال راب احساس ترس کرده و در نتیجه فرار می‏کند‬ ‫‪3- Striatum‬‬

‫‪2- Putamen‬‬

‫‪1- Caudate‬‬

‫‪557‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫آخرین کاری که می‏خواهیم در این بخش انجام دهیم‪ ،‬تفکیک اجزای عقده‏های‬ ‫قاعده‏ای یعنی ناحیه درون قشــر مخ است‪ .‬مهم‏ترین اجزای عقده‏های قاعده‏ای دو‬ ‫هسته به نام‏های ُدمی‪ 1‬و پوتامن‪ 2‬هستند که با هم جسم مخطط‪ 3‬را تشکیل می‏دهند‪.‬‬ ‫شناخت موقعیت‏های دقیق بر روی مغز از اهمیت به‏سزایی در علم عصب‏شناسی‬ ‫برخوردار است و از این رو‪ ،‬شناخت واژگان و اصطالحات این علم برای مطالعه بیشتر‬ ‫مقاالت و کتب علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی مفید است‪ .‬البته برای ما مهم نیست‬ ‫که مثال منطقه ‪ 41‬برودن کجاست‪ .‬آنچه برای ما حائز اهمیت است آن است که مناطق‬ ‫مختلف مغز هر یک چه عملی انجام می‏دهند‪ .‬جداول ‪ 1-9‬و ‪ 2-9‬به شــما نکاتی از‬ ‫کارکردهای پایه مناطق مختلف مغزی ارائه می‏دهند‪ .‬کاری که در بخش‏های بعد انجام‬ ‫خواهیم داد‪ ،‬معرفی برخی از کارکردهایی است که بیشتر مورد توجه اقتصاددانان است‪.‬‬ ‫از این رو الزم است تا در ابتدای کار کمی بیشتر در مورد فرآیندهای مغزی صحبت کنیم‪.‬‬

‫یا احساس گرســنگی کرده و می‏خورد‪ .‬در مقابل این فرآیندها‪ ،‬هر فرآیند دیگر جزو‬ ‫فرآیندهای شناختی قرار می‏گیرد‪ .‬این فرآیندها عموما مستقل از هیجانات و احساسات‬ ‫تو‏پز است‪.‬‬ ‫افراد هستند‪ .‬نمونه‏ای از این فرآیندها رانندگی یا پخ ‏‬ ‫جدول ‪ -3-9‬چهار فرآیند مختلف مغزی‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪558‬‬

‫فرآیندهای شناختی‬

‫فرآیندهای عاطفی‬

‫خالی از هیجانات‬

‫همراه با هیجانات‬

‫فرآیندهای کنترل‏شده‬ ‫گام‏به‏گام‬ ‫هشیارانه‬

‫مثال‪ :‬فکر کردن در مورد یک مشکل‬ ‫ریاضی‬

‫مثال‪ :‬بازیگری به یاد می‏آورد که برای ایفای بهتر نقش‬ ‫خود در یک نمایش مجبور شد عصبانی شود‪.‬‬

‫فرآیندهای خودکار‬ ‫موازی‬ ‫نیمه‏هشیارانه‬

‫مثال‪ :‬یک بار پرتاب توپ گلف‬

‫مثال‪ :‬پریدن از جا هنگام شنیدن یک صدای بلند‬

‫برداشت عمومی آن است که انسان‏ها در اغلب موارد درگیر فرآیندهای خودکار‬ ‫می‏شوند‪ .‬مثال من همین‏طور که می‏نویسم‪ ،‬نفس می‏کشم‪ ،‬قلبم می‏زند‪ ،‬انگشتانم بر‬ ‫روی صفحه کلید فشار وارد می‏کنند‪ ،‬چشمانم صفحه نمایشگر و زمین‏های بیرون‬ ‫را از داخل پنجره می‏بیند‪ ،‬به صدای ماشــین‏ها و پرنــدگان گوش می‏دهم‪ ،‬هنگام‬ ‫نوشــتن فکر می‏کنم و بســیاری از کارهایی از این دست‪ .‬مشخص است که انجام‬ ‫تمام این کارها به‏صورت هشیارانه و کامال آگاهانه امکان‏پذیر نیست و باید بسیاری‬ ‫از آنها در سطح نیمه‏هشیارانه انجام پذیرد‪.‬‬ ‫ما نیازمندیم تا در مورد انجام خودکار کارها بیشــتر بدانیم‪ ،‬زیرا هرچه بیشــتر‬ ‫کارها را به‏صورت خــودکار انجام دهیم‪ ،‬نه تنها می‏توانیم بیشــتر کار کنیم‪ ،‬بلکه‬ ‫قادر می‏شــویم بسیاری از کارهای پیچیده‏ای مانند زدن توپ گلف یا نواختن پیانو‬ ‫را به‏صورت خودکار انجام دهیم‪ .‬بررســی این مســئله از زاویه‏ای دیگر نتایج به‬ ‫مراتب جالب‏تری را برای ما به همراه خواهد داشــت‪ .‬بر اساس یافته‏های فوق‪ ،‬ما‬ ‫انسان‏ها احتماال نمی‏توانیم با بهره‏گیری از فرآیندهای کنترل‏شده به‏صورت هشیارانه‬ ‫و آگاهانه تصمیم‏گیری کنیم‪ .‬از این رو باید به‏صورت نیمه‏هشــیارانه به این تصمیم‬ ‫برســیم که چه کاری را با استفاده از فرآیندهای کنترل‏شده انجام دهیم و چه کاری‬

‫‪ -3-1-9‬سیستم‏های کنرتل اجرایی‬

‫سیستم‏های کنترل اجرایی برای عملکرد خوب نیازمند چندین فرآیند میانی هستند‪.‬‬ ‫مهم‏ترین این فرآیندها در زمان انتقال از فرآیندهای خودکار به کنترل‏شده‪ ،‬بازداری‬ ‫و تغییر کار به وقوع می‏پیوندند‪ .‬بازداری به معنای منع از یک رفتار خودکار است‪،‬‬

‫‪559‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ارزش اســتفاده از کنترل‏های هشــیارانه را دارد‪ .‬چنین یافته‏ای ما را به سوی ایده‬ ‫کنترل اجرایی می‏کشــاند‪ .‬در نبود کنترل اجرایــی‪ ،‬افراد رفتار خود را به‏صورت از‬ ‫پیش‏تعریف‏شده انجام می‏دهند‪ .‬این دقیقا کاری است که اگر ما تفکر آگاهانه خود‬ ‫را قطــع کنیم‪ ،‬انجام می‏دهیم‪ .‬در این حالت‪ ،‬تمامــی اجزای زندگی با فرآیندهای‬ ‫خودکار به وقوع می‏پیوندد‪ .‬کودکان و برخی از بزرگســاالن که دچار آسیب مغزی‬ ‫شــده‏اند‏‪ ،‬بدین صورت زندگی می‏کنند‪ .‬اما بســیاری از مردم چنین نیستند‪ .‬گاهی‬ ‫سیستم‏های کنترل اجرایی در بدن ما شروع به کار کرده و ما را قادر می‏سازد رفتاری‬ ‫خارج از حالت از پیش‏تعریف‏‏شده از خود بروز دهیم‪.‬‬ ‫پس منطقی است چنین فکر کنیم که فرآیندهای خودکار‪ ،‬گریزناپذیر و در واقع‬ ‫مبنا و قاعده رفتار هســتند‪ ،‬در حالی‏که فرآیندهای کنترل‏شده کمتر حادث شده و‬ ‫تنهــا زمان‏هایی به کار می‏افتند که فرآیندهای خودکار به آنها اجازه چنین کاری را‬ ‫‏دهند‪ .‬فهم این موضوع به واسطه زنجیره استداللی که در فصل دوم بدان پرداختیم‪،‬‬ ‫بســیار حائز اهمیت است‪ .‬اثرات موقعیت و کالبدی بر شهود و ادراک انسانی تاثیر‬ ‫می‏گذارنــد که این خود در انتها اســتدالل فرد را متاثر می‏کنــد‪ .‬زمانی که در ابتدا‬ ‫حادثه‏ای به وقوع می‏پیوندد‪ ،‬فرآیندهای خودکار (چه شناختی و چه هیجانی) شروع‬ ‫به کار کرده و سپس فرآیندهای کنترل‏شده آغاز به کار می‏کنند‪.‬‬ ‫پس از این رو احســاس منفعت یا خســران‪ ،‬شــادی یا عصبانیت یا برداشت‬ ‫محبت‏آمیــز یــا کینه‏توزانه فرد از محیط یــا افراد اطرافش به‏صــورت خودکار و‬ ‫نیمه‏هشیارانه به وقوع می‏پیوندد‪ .‬چنین احساسی نقطه شروع هر گونه استدالل بعدی‬ ‫فرد در مورد چگونگی رفتارش خواهد بود‪ .‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی ما را‬ ‫در فهم دقیق‏تر شیوه کار و تعامل فرآیندهای خودکار و کنترل‏شده یاری می‏رساند‪.‬‬ ‫برای این موضوع‪ ،‬الزم است تا نگاهی دقیق به سیستم‏های کنترل اجرایی بیاندازیم‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪560‬‬

‫زمانی که آن رفتار دیگر موجه جلوه نکند‪ .‬تغییر کار نیز به معنای شروع یک رفتار‬ ‫جدید است‪ .‬یکی از اجزای مهم این فرآیندها‪ ،‬شبیه‏سازی است که با هدف ارزیابی‬ ‫نتایج ممکن هر یک از کنش‏های افراد صورت می‏گیرد‪.‬‬ ‫یکی از آزمون‏ها یــا ابزارهای اندازه‏گیری کنترل اجرایی‪ ،‬آزمون دســته‏بندی‬ ‫کارت ویسکانســین است (شــما می‏توانید نســخه مجانی این آزمون را بر روی‬ ‫اینترنت پیدا کنید‪ .‬تکمیل این آزمون بیشــتر از ‪ 20‬دقیقه از شــما وقت نمی‏گیرد‪.‬‬ ‫بنابراین شــاید بخواهید پیش از ادامه خواندن این بخش‪ ،‬این آزمون را بگذرانید)‪.‬‬ ‫در این آزمون از شرکت‏کنندگان خواسته می‏شود تا دسته‏ای از اوراق را بر اساس‬ ‫قاعده‏ای مرتب ســازند‪ .‬رنگ‪ ،‬شکل و تعداد نشــانه‏ها بر روی کارت‏ها متفاوت‬ ‫اســت و دقیقا همین ویژگی‏هاســت که قاعده‏ دســته‏بندی کارت‏ها را می‏سازند‪.‬‬ ‫به آزمودنی‏ها قاعده دســته‏بندی را توضیــح نمی‏دهند‪ .‬تنها چیزی که به آنها گفته‬ ‫می‏شود آن است که آیا آنها کارت‏ها را به درستی مرتب کرده‏اند یا نه‪ .‬پس آنها با‬ ‫آزمون و خطا قاعده مورد نظر را می‏آموزند‪ .‬نکته کلیدی این آزمون آن اســت که‬ ‫بدون آنکه به آزمودنی‏ها گفته شود‪ ،‬قاعده مذکور متناوبا تغییر می‏کند‪ .‬مثال ممکن‬ ‫اســت که دسته‏بندی بر اساس رنگ‪ ،‬به دسته‏بندی بر اساس شکل تغییر یابد‪ .‬نکته‬ ‫مورد بررســی آن اســت که آیا آزمودنی‏ها خود را با قاعده جدید وفق می‏دهند و‬ ‫اگر این‏‏‏‏‏گونه اســت‪ ،‬قدرت این انطباق چقدر است؟ این آزمون بر اساس این ایده‬ ‫طراحی شده اســت که آزمودنی‏ها آنقدر برخی از کارها را به‏خوبی یاد می‏گیرند‬ ‫کــه آن را به‏صورت خودکار انجام می‏دهنــد‪ .‬حال در نقطه‏ای از زمان در می‏یابند‬ ‫که حالت از پیش‏ تعریف‏شــده دیگر کارا نیست‪ .‬از این رو‪ ،‬آنها قاعده قدیمی را‬ ‫رها کرده و به قاعده جدیدی روی می‏آورند‪ .‬اگرچه برخی از این کارها به‏صورت‬ ‫آگاهانه انجام می‏شــوند‪ ،‬اما کنترل اجرایی نیاز به هشــیاری و آگاهی ندارد‪ .‬مثال‬ ‫زمانــی که راب در یک بزرگراه رانندگی می‏کند‪ ،‬ممکن اســت حتی پیش از آنکه‬ ‫بفهمــد‪ ،‬ناگهان بــرای اجتناب از برخورد با مانعی تغییــر جهت دهد‪ .‬بخش‏های‬ ‫معدودی از مغز از جمله قشر پیش‏پیشانی خلفی و قشر پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی‬ ‫در فرآیندهای کنترل اجرایی دخالت دارند‪ .‬این بخش‏ها به دلیل ارتباط با بسیاری‬ ‫از بخش‏های دیگر مغز و قدرت کنترل آنها از اهمیت به‏ســزایی برخوردار هستند‪.‬‬

‫تصویربرداری از مغز نقش بخش‏های مختلف مغز در سیســتم‏های کنترل اجرایی‬ ‫را نمایان می‏ســازد (جدول ‪ .)4-9‬اهمیت بخش‏های فوق‏الذکر در کنترل اجرایی‪،‬‬ ‫آنها را به حوزه‏های مورد عالقه اقتصاددانان بدل ســاخته اســت‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫شبیه‏ســازی نتایج رفتاری و شناخت ارتباط میان محرک‏ها و پاداش‪ ،‬اساسی‏ترین‬ ‫اجزای سازنده تصمیمات اقتصادی هستند‪.‬‬ ‫در تالش برای تمرکز هرچه بیشتر بر رفتار اقتصادی‪ ،‬الزم است تا سه موضوع را‬ ‫به ترتیب در بخش‏های پیش رو بررسی کنیم‪ :‬چگونه پیامدها ارزیابی می‏شوند‪ ،‬چگونه‬ ‫مردم از ارزش پیامدها باخبر می‏شوند و در نهایت چگونه مردم تصمیم می‏گیرند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -4-9‬مهم‏ترین اجزای سازنده سیستم‏های کنترل اجرایی‬ ‫کارکردها‬

‫اجزای مغز‬

‫قشر پیش‏پیشانی‬ ‫قدامی‪ -‬میانی‬ ‫(‪)VMPFC‬‬

‫ بازداری با هدف انطباق با قواعد رفتاری (به عنوان مثال رفتار مناسب در موقعیت‏های مختلف‬‫اجتماعی)‬ ‫‪ -‬فهمیدن زمان تغییر با بررسی ارتباط میان مح ‏رک‏ها و پاداش‬

‫قشر کمربندی قدامی‬

‫شناخت تناقض و تصمیم‏گیری در مورد انجام عمل بر اساس حالت از پیش‏تعریف‏شده یا تخطی از آن‬

‫عقده‏های قاعده‏ای‬

‫شناخت ارتباط میان محرک‏ها و پاداش‬

‫‪ -2-9‬ارزش‏گذاری پاداش‏ها و یادگیری‬

‫این بخش را با بررســی رفتــار اقتصادی به‏خصوص ارزش‏گــذاری پاداش‏ها و‬ ‫یادگیری با تاکید بر فرآیندهای خودکار آغاز می‏کنیم‪ .‬بررسی فرآیندهای خودکار‬ ‫پیش‏درآمدی بر بررسی فرآیندهای کنترل‏شده‏ای هستند که در تصمیمات اقتصادی‬ ‫موثرند‪ .‬طبیعی است که گام نخست در این میان‪ ،‬ارزیابی پاداش‏ها باشد‪.‬‬

‫‪ -1-2-9‬ارزیابی پاداش‬

‫ســوال بنیادینی که قصد دارم تا بحث را با آن آغاز کنم آن است که چگونه مردم‬ ‫پاداش‏ها را پردازش‏ می‏کنند‪ .‬مثال اگر فردی مانند راب برنده ‪ 10‬دالر شــود یا ‪10‬‬ ‫دالر را ببازد‪ ،‬چه اتفاقی در مغزش می‏افتد؟ اتفاق هرچه باشــد از مغز میانی آغاز‬

‫‪561‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ آغاز و تغییر رفتار (به عنوان مثال جابجایی کار یا تغییر کنش)‬‫قشر پیش‏پیشانی خلفی ‪ -‬بازداری به منظور رهایی از اطالعات غیرمرتبط (به عنوان مثال فراموش ساختن قواعد قدیمی در‬ ‫(‪)DLPFC‬‬ ‫آزمون دسته‏بندی کارت ویسکانسین)‬ ‫‪ -‬شبیه‏سازی نتایج رفتاری و انتزاع از واقعیت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪562‬‬

‫می‏شــود‪ .‬یک ناقل عصبی‪ 1‬به نام دوپامین‪ 2‬و دو بخش‏مغز میانی به نام‏های جسم‬ ‫ســیاه‪ 3‬و ناحیه پوششی بطنی‪ )VTA( 4‬به‏شدت در فرآیند ارزیابی پاداش‏ها دخیل‬ ‫هســتند‪ .‬از میان این دو بخش‪ ،‬شاید ‪ VTA‬به واسطه ایفای نقش یک مسیر انتقالی‬ ‫به دیگر بخش‏های مهم مغز از دیگری تاثیرگذارتر باشــد‪ .‬به‏طور مشخص‪VTA ،‬‬ ‫به قطعه پیشانی ارتباط داشته و از طریق مسیرهای ارتباطی دیگر خود‪ ،‬بخش‏های‬ ‫مهمــی مانند بادامه‪ ،‬هیپوکامپ و دیگر بخش‏هــای عقده‏های قاعده‏ای که وظیفه‬ ‫پردازش‏های احساســی و عاطفی را دارند‪ ،‬متاثر می‏سازد‪ .‬پس می‏توان ‪ VTA‬را به‬ ‫عنوان یک مرکز انتقال پیام به دیگر بخش‏های مغز تصور کرد‪.‬‬ ‫بــا این اوصاف‪ ،‬آنچه ما باید انجام دهیــم‪ ،‬رصد فعالیت ‪ VTA‬و بخش‏هایی‬ ‫است که به ‪ VTA‬متصلند‪ .‬حال که دیگر با اصطالحات عصب‏شناسی آشنا شدیم‪،‬‬ ‫بهتر است با معرفی دو بخش مغزی (جدول ‪ )5-9‬تنها بر علم اقتصاد تمرکز کنیم‪.‬‬ ‫ش نخست هسته اکومبنس‪ 5‬نام دارد که منبعد آن را ‪ NAcc‬می‏نامیم‪.‬‬ ‫بخ ‏‬ ‫‪6‬‬ ‫بخش دوم نیز قشر پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی نام دارد که از این به بعد به آن‬ ‫‪ VMPFC‬می‏گوییــم‪ .‬حال چرا این دو بخش را انتخاب کردیم؟ این دو بخش هر‬ ‫دو جزئی از مخ هســتند‪ .‬هسته اکومبنس بخشی از عقده‏های قاعده‏ای است و در‬ ‫درون مخ قرار دارد‪ VMPFC .‬بخشی از قشر مخ بوده و در واقع خارج از مخ قرار‬ ‫دارد‪ NAcc .‬در ارزیابی پاداش و ‪ VMPFC‬در کنترل اجرایی دخیل هستند‪ .‬از این‬ ‫رو‪ ،‬بررسی این دو بخش می‏تواند ایده‏های خوبی در مورد آنچه در مغز می‏گذرد‪،‬‬ ‫به ما بدهد (تنها برای ســادگی فرض خواهیم کرد که هسته اکومبنس و چیزی که‬ ‫جســم مخطط بطنی‪ 7‬می‏نامیم و قشر پیش‏پیشانی قدامی ‪ -‬میانی و چیزی که قشر‬ ‫پیشین حدقه‏ای‪ 8‬می‏نامیم یکی هستند)‪.‬‬

‫‪2- Dopamine‬‬ ‫)‪4- Ventral tegmental area (VTA‬‬ ‫‪6- Ventromedial prefrontal cortex‬‬ ‫‪8- Orbitofrontal cortex‬‬

‫‪1- Neurotransmitter‬‬ ‫ ‬ ‫‪3- Substantia nigra‬‬ ‫ ‬ ‫‪5- Nucleus accumbens‬‬ ‫ ‬ ‫‪7- Ventral striatum‬‬ ‫ ‬

‫جدول ‪ -5-9‬دو بخش مغز که به ‪ VTA‬متصلند و در ارزش‏گذاری و تصمیم‏گیری اقتصادی حائز اهمیت هستند‪.‬‬ ‫بخش‬

‫تشریح‬

‫هسته اکومبنس (‪ )NACC‬در هسته دمی و عقده‏های قاعده‏ای قرار دارد‪ .‬این یعنی آنکه این بخش در داخل مخ واقع است‪.‬‬ ‫قشر پیش‏پیشانی‬ ‫قدامی ‪ -‬میانی‬ ‫(‪)VMPFC‬‬

‫بخشی از قطعه پیشانی و قشر مخ است‪ .‬این یعنی آنکه این بخش خارج از مخ واقع است‪.‬‬

‫‪563‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫حال با نگاهی به برخی از داده‏هــا کار را آغاز می‏کنیم‪ .‬ابتدا نگاهی به مطالعه‬ ‫برتیر و همکارانش در ســال ‪ 2001‬می‏اندازیم‪ .‬در هر دور مطالعه‪ ،‬به هر آزمودنی‬ ‫دایره‏ای نشان داده شد که به سه بخش مساوی تقسیم و بر روی هر بخش مقداری‬ ‫پول حک شــده بود (مثال ‪ 10‬دالر‪ 2/5 ،‬دالر و صفر دالر)‪ .‬پیکانی در وســط این‬ ‫دایره می‏چرخید و در نهایت بر روی بخشــی متوقف می‏گشت‪ .‬با توقف پیکان‪،‬‬ ‫فرد آزمودنی برنده آن مقدار پولی می‏شد که بر روی قطعه حک شده بود‪ .‬در این‬ ‫آزمایش از دوایر مختلفی اســتفاده می‏شد‪ :‬دایره خوب (با برچسب‏های ‪ 10‬دالر‪،‬‬ ‫‪ 2/5‬دالر و صفر دالر)‪ ،‬دایره متوسط (با برچسب‏های ‪ 2/5‬دالر‪ ،‬صفر دالر و ‪-1/5‬‬ ‫دالر) و دایره بد (با برچســب‏های صفر دالر‪ - 1/5 ،‬دالر و ‪ -6‬دالر)‪ .‬نکته مورد‬ ‫بررســی آن بود که آزمودنی‏ها با دیدن نوع دایره و فهمیدن مقدار برنده شدن‪ ،‬چه‬ ‫عکس‏العملی نشان می‏دهند‪.‬‬ ‫نمودار‏های ‪ 4-9‬و ‪ 5-9‬نشــان می‏دهند که در ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬چه گذشت‪.‬‬ ‫ما تعداد کمی از نمودارهایی از این دســت را می‏توانیــم ببینیم‪ ،‬پس اجازه دهید‬ ‫توضیح دهم که هر نمودار چه چیزی را بیان می‏کند‪.‬‬ ‫بردار عددی نمودار نشان‏‏دهنده میزان تغییر در سیگنال بخش مورد نظر مغزی‬ ‫نســبت به سطح پایه است‪ .‬پس مقدار مثبت نشان می‏دهد که این بخش از حالت‬ ‫عادی فعال‏تر و مقدار منفی نشان می‏دهد که بخش مورد نظر از حالت عادی کمتر‬ ‫فعال گشته است‪ .‬بردار افقی نیز زمان را نسبت به یک نقطة شروع نمایش می‏دهد‪.‬‬ ‫در ایــن آزمایش‪ ،‬آزمودنی‏ها دایره را پس از تقریبا دو ثانیه و مقادیر برد را پس از‬ ‫گذشت هشت ثانیه دیدند‪.‬‬ ‫برای آنکه بتوان نتایج این مطالعه را نشــان داد تنها تغییر فعالیت در بخش‏های‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪564‬‬

‫‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬را بــرای دایره خوب نمایش می‏دهیم‪ .‬در این‏صورت می‏توان‬ ‫دید که میزان فعالیت با میزان مطلوب بودن دایره و مقدار جایزه ارتباط دارد‪ .‬هرچه‬ ‫دایره جذاب‏تر و هرچه مقدار خروجی بهتر باشــد‪ ،‬میزان فعالیت افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫نکتــه‏ای که باید برای بخش‏های آتی بدان توجه کرد آن اســت که چگونه دیدن‬ ‫نتیجه‪ ،‬فعالیت ‪ VMPFC‬را افزایش و فعالیت ‪ NAcc‬را کاهش می‏دهد‪.‬‬ ‫البتــه با نگاهی به جعبه روش تحقیــق ‪ 3-9‬می‏توان دریافت که توجه بیش از‬ ‫اندازه به نتایج یک مطالعه کار چندان درستی نیست‪ .‬اما من مطالعه فوق را تنها به‬ ‫عنوان نمایشــی از آنچه در دیگر مطالعات به وقوع می‏پیوندد‪ ،‬انتخاب کردم‪ .‬آنچه‬ ‫از این مطالعه می‏توان دریافت آن اســت که ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬به خودِ پاداش و‬ ‫مقدار آن پاسخ نشان می‏دهند‪.‬‬ ‫در ادامه مثال‏های بیشــتری در این زمینه خواهیم دید‪ .‬شاید با ادامه این مسیر‬ ‫بتوان حتی به تابع مطلوبیت نیز دســت یافت‪ .‬شــاید این آرزویی دور و دراز به‬ ‫نظر رســد‪ ،‬اما به قول معروف‪ ،‬اگر بشود چه می‏شود! برای این موضوع باید شیوه‬ ‫یادگیری مغز در مورد پاداش‏ها را مورد بررسی قرار داد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -4-9‬فعال شــدن هسته اکومبنس در هنگام دیدن دایره پس از دو ثانیه و فهمیدن میزان برنده شدن‬ ‫پس از تقریبا هشت ثانیه‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬

‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 10‬دﻻر(‬

‫‪-1‬‬

‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 0‬دﻻر(‬

‫‪-2‬‬

‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 50/2‬دﻻر(‬

‫ﻣﯿﺎﻧﻪ‬

‫‪-3‬‬

‫ﺑﺪ‬

‫‪12‬‬

‫‪10‬‬

‫‪-4‬‬ ‫‪8‬‬

‫‪6‬‬

‫زﻣﺎن )ﺛﺎﻧﯿﻪ(‬

‫‪4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬

‫‪0‬‬

‫نمودار ‪ ،9-5‬فعال شــدن قشــر پیش‏پیشــانی قدامی‪ -‬میانی در هنگام دیدن دایره پس‏انداز تقریبا دو ثانیه و‬ ‫فهمیدن میزان برنده شدن پس از تقریبا هشت ثانیه‪.‬‬ ‫‪2.5‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1.5‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.5‬‬

‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 10‬دﻻر(‬ ‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 50/2‬دﻻر(‬

‫‪-1‬‬

‫ﺧﻮب )ﺑﺮدن ‪ 0‬دﻻر(‬

‫‪-1.5‬‬

‫ﻣﯿﺎﻧﻪ‬

‫‪12‬‬

‫‪10‬‬

‫‪-2‬‬ ‫‪6‬‬

‫‪4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫زﻣﺎن )ﺛﺎﻧﯿﻪ(‬

‫‪565‬‬

‫روش تحقیق ‪3-9‬‬ ‫اندازه نمونه و فواصل اطمینان‬ ‫یکی از انتقاداتی که به علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی وارد می‏شود‪ ،‬کوچک‬ ‫بودن اندازه نمونه در برخی از آزمایش‏هاست‪ .‬مثال بریتر‪ 1‬و همکارانش (‪)2001‬‬ ‫از دوازده نفر آزمودنی برای انجام آزمایش استفاده کردند‪ .‬اگرچه این تعداد در‬ ‫آزمایش‏های این شــاخه از علم اقتصاد معمول است‪ ،‬اما آیا کافی نیز هست؟‬ ‫برای پاســخ به این سوال‪ ،‬باید وارد دنیای تاریک و پر پیچ و خم آزمون‏های‬ ‫آماری و فواصل اطمینان شویم‪.‬‬ ‫برای شروع فکر کنید که در حال انجام آزمایشی (عصبی یا غیرعصبی) هستیم که‬ ‫هدف آن یافتن سهم افرادی است که از روش‏های اکتشافی معینی استفاده می‏کنند‪.‬‬

‫‪1- Breiter‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ﺑﺪ‬

‫‪8‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬

‫‪0.5‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪566‬‬

‫مثال می‏خواهیم بدانیم چه سهمی از افراد سطح یک یا دو استدالل (موضوع‬ ‫فصل ششم) را مورد استفاده قرار می‏دهند‪ .‬برای این کار تعدادی از آزمودنی‏ها‬ ‫را به آزمایشگاه دعوت کرده و از آنها می‏خواهیم بازی‏هایی را در تعداد دورهای‬ ‫مشــخصی انجام دهند‪ .‬با این کار ما می‏خواهیم (الف) روش اکتشافی را که‬ ‫مورد استفاده تک‏تک آزمودنی‏هاست برآورد کنیم‪( ،‬ب) به برآوردی برای کل‬ ‫جامعه [و نه تنها نمونه] دست یابیم‪.‬‬ ‫واژه «برآورد» در اینجا از اهمیت به‏سزایی برخوردار است‪ ،‬زیرا نشان می‏دهد‬ ‫که ما قادر نخواهیم بود با اطمینان به پاسخ دو سوال فوق دست یابیم‪ .‬دقیقا به‬ ‫همین دلیل است که اندازه نمونه دارای اهمیت است‪ .‬در اینجا نمی‏خواهیم به‬ ‫مباحث فنی یافتن و تحلیل فواصل اطمینان ورود کنیم‪ ،‬اما اساسا الف) هرچند‬ ‫دور که یک آزمودنی بیشتر آزمایش را تکرار کند‪ ،‬با اطمینان بیشتری می‏توان‬ ‫گفت که او از چه روش اکتشافی بهره می‏برد‪ ،‬ب) هرچه تعداد آزمودنی‏ها در‬ ‫آزمایش بیشتر باشد‪ ،‬با اطمینان بیشتری می‏توان گفت که در جامعه چه می‏گذرد‪.‬‬ ‫پس ما به دورهای بســیار و آزمودنی‏های فراوان نیازمندیم‪ .‬خوشــبختانه ما‬ ‫می‏توانیــم در اینجا از قانون اعداد بــزرگ بهره بگیریم و بگوییم «فراوان» به‬ ‫معنای بسیار بسیار زیاد نیست‪ .‬اما قاعدتا هرچه تعداد بیشتر باشد‪ ،‬بهتر است‪.‬‬ ‫پس با این حســاب تعداد ‪ 100‬نفر آزمودنی در یک آزمایش بسیار عالی‪50 ،‬‬ ‫نفر نه چندان بد و ‪ 10‬نفر بسیار اندک است‪.‬‬ ‫ش عادی ما به‏راحتی قادریــم از ‪ 100‬نفر آزمودنی برای انجام‬ ‫در یــک آزمای ‏‬ ‫هرچند دور آزمایش که مایلیم‪ ،‬دعوت به عمل آوریم‪ .‬اما هزینه تصویربرداری‬ ‫از مغز چنین کاری را در علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی غیرممکن ساخته‬ ‫اســت‪ .‬پس زمانی که با اطمینان می‏توانیم بگوییم که یک آزمودنی چه کاری‬ ‫انجام می‏دهد‪ ،‬به‏ســختی قادریم آن را به کل جامعه تعمیم دهیم‪ .‬اما حداقل‬ ‫در حال حاضر به‏درستی نمی‏توان گفت که آیا این یک مشکل است یا خیر‪.‬‬ ‫مســلما در منطق آماری این یک مشکل است‪ ،‬اما اگر این‏‏‏‏‏گونه فکر کنیم که‬ ‫مغز در میان افراد مختلف جامعه از الگویی نسبتا همگن تبعیت می‏کند‪ ،‬مشکل‬ ‫فوق مرتفع می‏شود‪.‬‬

‫‪ -2-2-9‬یادگیری در مورد پاداش‏ها‬

‫برای شــروع‪ ،‬مجموعه‏ای از حوادث زیر را در نظر بگیرید‪ .‬مثال راب بر روی یک‬ ‫چرخ رولت شرط‏بندی می‏کند؛ می‏بینید که چرخ بر روی شماره او می‏ایستد؛ پولی‬ ‫را که بُرده می‏گیرد؛ بسته‏ای چیپس با پولی که برده می‏خرد و آن را می‏خورد‪ .‬پس‬ ‫در نهایت راب باید شــادمان باشــد‪ .‬حال می‏خواهم به این فکر کنید که راب چه‬ ‫زمانی احساس شادی می‏کند‪ .‬زمانی که شرط‏بندی می‏کند‪ ،‬زمانی که می‏برد یا زمانی‬ ‫که چیپس می‏خورد؟‬ ‫این ســوال ما را به تفکیک میــان تقویت‏‏کنندگان اولیه و ثانویه می‏کشــاند‪.‬‬ ‫تقویت‏کننده غیرشــرطی یا اولیه مانند چیزی اســت که در طــی فرآیند تکامل‬ ‫به‏صورت امــری مهم در ذهن فردی مانند راب جلــوه می‏کند‪ .‬غذا‪ ،‬آب و نیاز‬ ‫جنســی از جمله این موارد هســتند‪ .‬امــا تقویت‏‏کننده ثانویه چیزی اســت که‬ ‫به‏صورت غیرمســتقیم یا به تقویت‏کننده اولیه یــا به دیگر تقویت‏‏کنندگان ثانویه‬ ‫مرتبط اســت‪ .‬پول را می‏توان یک تقویت‏کننده ثانویه دانســت‪ .‬در فصل پیشین‬ ‫دانستیم که تکامل‪ ،‬بســیاری از کاالهای میانی ممکن را تحت تاثیر قرار می‏دهد‬

‫‪567‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫حال شــاید بپرسید ارتباط این موضوع با آزمایش‏های استاندارد اقتصادی که‬ ‫شــامل تدابیر هستند‪ ،‬چیســت؟ مثال در دو بازی اتمام حجت از آزمودنی‏ها‬ ‫خواسته می‏شود تا یک بار ‪ 10‬دالر و بار دیگر ‪ 100‬دالر را تقسیم کنند‪ .‬هدف‬ ‫نیز بررسی تغییر رفتار در دو تدبیر مختلف است‪ .‬ممکن است برخی بگویند‬ ‫در چنیــن آزمایش‏هایی تعداد آزمودنی‏ها باید تا حدی کافی باشــد که بتوان‬ ‫به تفاوت محسوســی در عملکرد آزمودنی‏ها دست یافت‪ .‬زیرا اگر مثال ‪100‬‬ ‫آزمودنی دعوت شده رفتار آزمایشگاهی متفاوتی داشته باشند‪ ،‬می‏توان گفت‬ ‫که کل جامعه نیز چنین رفتاری خواهد داشت‪ .‬عموما اقتصاددانان دلبسته یافتن‬ ‫چنین تفاوت‏های معنادار آماری هســتند؛ اما آنچه برای آنها جذاب‏تر است‪،‬‬ ‫ی اســت‪ .‬برای یک تخمین با اطمینان باال آنها معتقدند که‬ ‫اندازه چنین تفاوت ‏‬ ‫هرچه تعداد آزمودنی‏ها بیشتر باشد‪ ،‬بهتر است‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪568‬‬

‫و از همین رو‪ ،‬تمایز میان تقویت‏کنندگان اولیه و ثانویه کاری ســاده نیســت‪ .‬با‬ ‫این حال‪ ،‬یک اصل اساســی وجــود دارد و آن اینکه راب نیازی به یادگیری در‬ ‫مــورد تقویت‏کنندگان اولیه ندارد‪ ،‬در صورتی که کــه در مورد تقویت‏کنندگان‬ ‫ثانویه چنین نیست‪ .‬برای فردی مانند راب‪ ،‬غذا یک تقویت‏کننده اولیه است‪ ،‬در‬ ‫حالی‏کــه پول و همین طور چرخش و توقف چرخ رولت تقویت‏کنندگان ثانویه‬ ‫هســتند‪ .‬پس او چه زمانی از برنده شدن خود ذوق‏زده می‏شود؟‬ ‫برای توضیح موضوع‪ ،‬نگاهی کوتاه به مطالعه اُدوهرتی‪ 1‬و همکارانش (‪)2002‬‬ ‫می‏اندازیم‪ .‬این مطالعه بدین صورت انجام شد که پیش از دادن نیم میلی‏گرم از یک‬ ‫ماده با طعم‏های خوب‪ ،‬بد یا خنثی‪ ،‬نشانه‏ای به آزمودنی‏ها نشان داده شد‪ .‬برخی از‬ ‫بخش‏های مغز از جمله ‪ VTA‬و ‪ NAcc‬زمانی که عالمت مربوطه نشان داده شد (و‬ ‫نه زمان چشیدن طعم ماده) فعال شدند‪.‬‬ ‫در مقابــل‪ ،‬بخش‏های دیگر مغز از جمله ‪ ،VMPFC‬بیش از عالمت به طعم‬ ‫عکس‏العمل نشــان دادنــد‪ .‬برای افزایش دانش خود در این موضوع‪ ،‬بررســی‬ ‫مطالعه ناســتون‪ 2‬و همکارانش (‪ )2001‬خالی از لطف نیســت‪ .‬در این مطالعه‪،‬‬ ‫پــول جای طعم را گرفــت‪ .‬اما با نگاهی به نتایج می‏توان دید که نتایج مشــابه‬ ‫با یکدیگرند‪ .‬با مشــاهده عالمتی مبنی بر پرداخت‏هــای آتی‪ ،‬بخش‏هایی مانند‬ ‫‪ VTA‬و ‪ NAcc‬فعال شدند؛ در حالی‏که بخش‏هایی مانند ‪ VMPFC‬بیشتر زمانی‬ ‫درگیر شدند که فرد پاداش خود را دید‪.‬‬ ‫برای تشریح هرچه بیشــتر جزئیات‪ ،‬نمودار ‪ 6-9‬سیر زمانی فعالیت ‪ NAcc‬و‬ ‫‪ VMPFC‬را از لحظــه دیدن یک عالمت بصری در زمــان صفر تا یافتن آنکه فرد‬ ‫برنده شــده یا نشده است نشان می‏دهد‪ .‬بیایید ابتدا ببینیم اگر فرد برنده پول شود‪،‬‬ ‫مغز چه عکس‏العملی نشان می‏دهد‪ .‬زمانی که فرد حدس می‏زند که برنده می‏شود‬ ‫(اما نمی‏داند که واقعا برنده شده است)‪ ،‬بخش ‪ NAcc‬به کار می‏افتد‪ .‬در این حالت‬ ‫‪ VMPFC‬متاثر نمی‏شود‪ .‬زمانی که فرد می‏فهمد که اصال برنده نشده است‪ ،‬فعالیت‬ ‫هــر دو بخش ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬کاهش می‏یابد‪ .‬شــاید خوب باشــد همین حاال‬ ‫مطلب فوق را با نمودارهای ‪ 4-9‬و ‪ 5-9‬مطابقت دهید‪.‬‬ ‫‪2- Knutson‬‬

‫‪1- O’Doherty‬‬

‫آنچه در مطالعات فوق تایید شد آن است که برخی از اجزای مغز مانند ‪NAcc‬‬

‫‪1- Iowa gambling task‬‬

‫‪569‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫یاد می‏گیرند به تقویت‏کنندگان اولیه و ثانویه عکس‏العمل نشــان دهند‪ ،‬در حالی‏که‬ ‫بخش‏های دیگر مانند ‪ ،VMPFC‬تقویت‏کنندگان را بررســی کرده و بیشــتر زمانی‬ ‫عکس‏العمل نشــان می‏دهند که فرد پاداشــی را به‏طور واقعی دریافت کند تا آنکه‬ ‫انتظار داشــته باشــد آن را تصاحب کند‪ .‬یافته فوق با آنچه در مورد کنترل اجرایی‬ ‫ش عقده‏های قاعده‏ای) و ‪( VMPFC‬به عنوان به‏روز‏رســاننده‬ ‫در ‪( NAcc‬در بخــ ‏‬ ‫پیش‏بینی‏های حاضر در مورد میزان پاداش انتظاری از تقویت کنندگان مشــخص‬ ‫ثانویه) در جدول ‪ 4-9‬گفتیم‪ ،‬سازگاری دارد‪.‬‬ ‫مثال جالب دیگر‪ ،‬آزمون قمار آیوا‪ 1‬اســت که باز هم نسخه رایگان آن بر روی‬ ‫شبکه اینترنت وجود دارد و اگر بخواهید می‏توانید پیش از ادامه کتاب‪ ،‬آن را بازی‬ ‫کنید‪ .‬در این آزمون از آزمودنی‏ها خواســته می‏شود تا به‏طور متناوب از چهار دسته‬ ‫ورق‪ ،‬کارت‏هایی را انتخاب کنند‪.‬‬ ‫به هر ورق از دســته ‪ A‬و ‪ B‬پاداش بزرگی (مثال ‪ 100‬دالر) پرداخت می‏شــد‪،‬‬ ‫البته گاهی نیز برخی از ورق‏ها حاوی ضرر معتنابهی بودند (مثال ‪ 1250‬دالر)‪ .‬این‬ ‫در حالی بود که به هر ورق از دسته‏های ‪ C‬و ‪ D‬مقدار کمی پاداش (مثال ‪ 50‬دالر)‬ ‫و گاهــی نیز مقدار کمی ضرر تعلق می‏یافت‪ .‬روی هم رفته‪ ،‬اوراق دســته ‪ A‬و ‪B‬‬ ‫دارای ارزش انتظاری منفی و اوراق دسته ‪ C‬و ‪ D‬دارای ارزش انتظاری مثبت بودند‪.‬‬ ‫نتیجه آزمایش نشان داد که اغلب آزمودنی‏ها به‏سرعت روی به بازی با اوراق دسته‬ ‫‪ C‬و ‪ D‬آوردند‪ .‬البته برخی نیز بودند که با توجه به آســیبی که به بخش ‪VMPFC‬‬ ‫وارد می‏شــد‪ ،‬به انتخاب اوراق دســته ‪ A‬و ‪ B‬ادامه دادند‪ .‬عبارت فوق را می‏توان‬ ‫بدین‏گونه تفسیر کرد که بخش ‪ VMPFC‬مغز این افراد‪ ،‬کار بررسی این موضوع را‬ ‫که آیا گزینه‏های ‪ A‬و ‪ B‬انتخاب‏هایی مناسبند به‏خوبی انجام نداده و به یافته ‪NAcc‬‬ ‫بسنده کرده است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -6-9‬پاسخ هسته اکومبنس و قشر پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی به پیش‏بینی و برنده شدن یا برنده نشدن پول‪.‬‬

‫ﺑﺮدن )‪(NAcc‬‬

‫ﻧﺒﺮدن )‪(NAcc‬‬

‫ﺑﺮدن )‪(VMPFC‬‬

‫‪0.4‬‬

‫‪0.15‬‬

‫ﻧﺒﺮدن )‪(VMPFC‬‬

‫‪0.3‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.05‬‬

‫‪0.1‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.1‬‬

‫‪-0.05‬‬

‫‪-0.2‬‬

‫‪-0.1‬‬

‫‪-0.3‬‬

‫‪-0.15‬‬

‫‪-0.4‬‬ ‫‪-0.5‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ‪) NAcc‬ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ‪) VMPFC‬ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪10‬‬

‫‪8‬‬

‫‪6‬‬

‫‪4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-2‬‬

‫‪-4‬‬

‫‪-6‬‬

‫‪-0.2‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫زﻣﺎن‬ ‫‪570‬‬

‫منبع‪ :‬ناتسون و همکاران (‪)2001‬‬

‫اُدوهرتــی و همکارانش (‪ )2001‬موضوع مشــابهی را بررســی کردند‪ .‬در این‬ ‫مطالعه آزمودنی‏ها آزمایشــی انجام دادند که تا اندازه‏ای به آزمون قمار آیوا شباهت‬ ‫داشت‪ .‬آنها با دو انتخاب مواجه شدند‪ :‬گزینه ‪ A‬شامل زیان‏های بزرگ و پاداش‏های‬ ‫اندک و گزینه ‪ C‬شــامل پاداش‏های بزرگ و زیان‏های اندک‪ .‬زمانی که آزمودنی‏ها‬ ‫به برتری گزین ‏ه ‪ C‬پی می‏بردند‪ ،‬ساختار پاداش و زیان همچون آزمون مرتب‏سازی‬ ‫کارت ویسکونسین برعکس می‏شد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 7-9‬نشان می‏دهد که دو بخش ‪ ،VMPFC‬زمانی که آزمودنی‏ها فهمیدند‬ ‫گزینــه ‪ C‬بهترین گزینه اســت و پــس از تغییر الگوی پاداش به ســوی گزینه ‪A‬‬ ‫چه عکس‏العملی نشــان دادند‪ .‬نکته جالب توجه چگونگی فعال شدن یک بخش‬ ‫‪ VMPFC‬بــه نام بخش خلفی در زمان ضــرر و بخش دیگر به نام بخش میانی در‬ ‫زمان پاداش است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -7-9‬تغییر در میزان فعالیت دو بخش ‪ VMPFC‬پس از کســب پاداش در مرحله شــناخت و ضرر در‬ ‫مرحله تغییر الگو‬

‫ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ )ﺑﺨﺶ ﺟﺎﻧﺒﯽ(‬ ‫ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻐﻴﻴﺮ )ﺑﺨﺶ ﺟﺎﻧﺒﯽ(‬ ‫ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻳﺎﺩﮔﻴﺮﯼ )ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﯽ(‬ ‫ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻐﻴﻴﺮ )ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﯽ(‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0.1‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.1‬‬

‫‪-0.5‬‬

‫‪-0.2‬‬ ‫‪-0.3‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-0.4‬‬ ‫‪-0.5‬‬

‫‪10 12 14 16 18 20 22‬‬

‫‪8‬‬

‫‪6‬‬

‫‪4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-1.5‬‬

‫زﻣﺎن‬ ‫منبع‪ :‬اُدوهرتی و همکاران (‪)2001‬‬

‫نمــودار ‪ 8-9‬همبســتگی میان میزان فعالیت و مقدار پاداش یا ضرر را نشــان‬ ‫می‏دهد‪ .‬واقعیتی که نمودار ‪ 8-9‬نشان می‏دهد نه تنها موید آن است که ‪ VMPFC‬در‬ ‫فرآیند یادگیری درگیر می‏شــود‪ ،‬بلکه بیان می‏کند که بخش‏های مختلف ‪VMPFC‬‬ ‫در درگیری با پاداش‏ها و ضررها فعال می‏شــوند‪ .‬پس این واقعیت که پاداش‏ها و‬ ‫ضررهــا بخش‏های مختلف مغز را متاثر می‏کنند‪ ،‬باید در فرآیند مدل‏ســازی رفتار‬ ‫اقتصادی مورد توجه قرار گیرد‪.‬‬

‫‪571‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﯽ ﻣﻐﺰ )ﺑﻪ ﺩﺭﺻﺪ(‬

‫‪0.3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.4‬‬

‫ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺟﺎﻧﺒﯽ ﻣﻐﺰ )ﺑﻪ ﺩﺭﺻﺪ(‬

‫‪0.5‬‬

‫‪1.5‬‬

‫نمودار ‪ -8-9‬تغییر در فعالیت دو بخش ‪ VMPFC‬با دریافت پاداش یا ضرر به مقادیر مختلف‬ ‫‪1.2‬‬

‫ﺑﺨﺶ ﻣﯿﺎﻧﻰ‬

‫‪1‬‬

‫ﺑﺨﺶ ﺟﺎﻧﺒﻰ‬

‫‪0.8‬‬ ‫‪0.4‬‬ ‫‪0.2‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪-0.2‬‬ ‫‪-0.4‬‬ ‫‪-0.6‬‬

‫‪160,250‬‬

‫‪80,159‬‬

‫‪0,80‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ )ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫‪0.6‬‬

‫‪-0.8‬‬ ‫‪-250,1‬‬

‫‪-425,-250‬‬

‫‪-600,-425‬‬

‫ﻣﯿﺰان ﭘﺎداش ﯾﺎ ﻣﺠﺎزات‬ ‫منبع‪ :‬اُدوهرتی و همکاران (‪.)2001‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪572‬‬

‫‪ -3-2-9‬ریسک و نااطمینانی‬

‫یکی دیگر از موضوعات مهم‪ ،‬مســئله ریسک اســت‪ .‬در اکثر مطالعاتی که تاکنون‬ ‫بررسی کردیم‪ ،‬ریسک نقش مهمی را ایفا می‏کرد‪ .‬به عنوان مثا ‏ل در مطالعه بریتر و‬ ‫همکاران (‪ ،)2001‬آزمودنی‏ها با نگاه به چرخش پیکان دریافتند که برنده چه میزان‬ ‫پول شده‏اند‪ .‬مطالعاتی از این دست سواالتی اینچنین را برای ما می‏انگیزد‪ :‬آیا پاداش‬ ‫انتظاری برای افراد مهم است یا آنکه چگونه مردم در شرایطی که نتیجه یک حادثه‬ ‫برایشان نامعلوم است‪ ،‬اقدام به یادگیری می‏کنند‪ .‬از زمانی که چرخ رولت شروع به‬ ‫حرکت می‏کند تا می‏ایستد‪ ،‬در مغز فردی مانند راب چه می‏گذرد؟‬ ‫ســواالت فوق را با نگاهی به مطالعه پروشــوف‪ ،1‬بازرتس‪ 2‬و کوارتز‪)2006( 3‬‬ ‫پاسخ خواهیم داد‪ .‬در مطالعه این محققان از آزمودنی‏ها خواسته شد تا شرط ببندند‬ ‫که آیا عدد درج شــده بر روی کارت دوم انتخابی آنها از عدد درج‏شــده بر روی‬ ‫کارت اولشان کمتر یا بیشتر است (بازه اعداد از یک تا ده)‪ .‬سپس آنها می‏توانستند‬ ‫‪3- Quartz‬‬

‫‪2- Bossaerts‬‬

‫‪1- Preuschoff‬‬

‫ابتدا عدد کارت اول و ســپس عدد کارت دوم را ببینند‪ .‬فاصله زمانی میان مشاهده‬ ‫دو عدد آنقدر زیاد بود که آزمودنی‏ها بتوانند شــانس برند‏ه شــدن خود را بفهمند‪.‬‬ ‫مثال اگر آزمودنی‏‏ای گفته باشــد که مقدار مندرج در کارت دو ‏م کمتر خواهد بود و‬ ‫بعد ببینند عدد اول ‪ 9‬بوده‪ ،‬به‏راحتی می‏تواند حدس بزند که شــانس برنده شدنش‬ ‫بسیار باالست‪ .‬اما اگر عدد اول پنج بود‪ ،‬می‏فهمید که شانسش کم بوده و در مقابل‪،‬‬ ‫ریسک برنده‏شدنش باالست‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -9-9‬انطباق میان مقادیر و میزان فعالیت در سه بخش مغز‪.‬‬

‫‪0.4‬‬ ‫‪0.3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬

‫ﭘﺎداش اﻧﺘﻈﺎرى‬ ‫رﯾﺴﮏ‬

‫اﺣﺘﻤﺎل ﺑﺮدن‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.1‬‬

‫ﻣﯿﺰان ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬

‫‪0.1‬‬

‫‪-0.2‬‬ ‫‪-0.3‬‬ ‫‪-0.4‬‬

‫منبع‪ :‬هِیر‪ 1‬و همکاران (‪)2008‬‬

‫نمودار ‪ 9-9‬میزان فعالیت ‪ NAcc‬را در مقابل پاداش انتظاری و ســطح ریسک‬ ‫نشان می‏دهد‪ .‬به‏راحتی می‏توان دید که میزان فعالیت زمانی به حداکثر خود می‏رسد‬ ‫که احتمال برنده شدن نیم (‪ 50‬درصد) باشد‪ .‬همچنین می‏توان دید که میزان فعالیت‬ ‫مغز با افزایش پاداش انتظاری و ریسک افزایش می‏یابد‪ .‬همین داستان را برای بخش‬ ‫‪1- Hare‬‬

‫‪573‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫‪0.2‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪574‬‬

‫‪ VMPFC‬نیز می‏توان تکرار کرد‪ .‬پس به نظر می‏رســد مغز در مواجهه با ریسک و‬ ‫مقادیر انتظاری مشــکلی نداشته باشــد‪ .‬اما آیا وضع برای نااطمینانی و ابهام نیز به‬ ‫همین منوال است؟‬ ‫به یاد آورید زمانی که با انتخاب‏های ریســکی مواجهیــم‪ ،‬احتمال هر یک از‬ ‫خروجی‏های مختلف مشخص اســت‪ ،‬اما وضع برای انتخاب‏های نامطمئن چنین‬ ‫ب خواســته شــده تا بر روی اینکه آیا کارتی که‬ ‫نیســت‪ .‬مثال فرض کنید که از را ‏‬ ‫به‏صورت تصادفی از میان یک دســته ‪ 20‬ورقی خارج می‏شود قرمز یا آبی است‪،‬‬ ‫شــرط‏بندی کند‪ .‬حال اگر راب بداند که نیمی از کارت‏ها آبی و نیمی قرمز است‪،‬‬ ‫او با انتخاب ریســکی مواجه است‪ .‬اما اگر او چیزی در مورد رنگ کارت‏ها نداند‪،‬‬ ‫انتخاب او همراه با نااطمینانی خواهد بود‪ .‬در مطالعه شو‪ 1‬و همکارانش (‪ )2005‬به‬ ‫آزمودنی‏ها هر دو دسته انتخاب ریسکی و نامطمئن داده شد تا ببینند آیا نااطمینانی‬ ‫تفاوتی در نتایج ایجاد خواهد کرد یا خیر‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 10-9‬ســیر زمانی فعالیت بخش ‪ NAcc‬و بخشی از ‪ VMPFC‬را در دو‬ ‫انتخاب ریســکی و نامطمئن نشان می‏دهد‪ .‬آزمودنی‏ها می‏توانستند انتخاب‏ها را در‬ ‫ثانیه صفر و متوســط تصمیمات اخذ شــده را در ثانیه‏های شش تا هفت مشاهده‬ ‫کنند‪ .‬آنچنان که مشــخص است‪ ،‬در هنگام اتخاذ تصمیم‪ ،‬بخش ‪ NAcc‬در شرایط‬ ‫نااطمینانی به مراتب کمتر از شــرایط ریسکی فعال می‏شود‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫ارزش انتظــاری یا ذهنی که بر روی یک خروجی نامطمئن اعمال می‏شــود‪ ،‬کمتر‬ ‫از ارزشــی است که برای خروجی ریســکی تصویر می‏شود‪ .‬پس مبرهن است که‬ ‫آزمودنی‏ها از نااطمینانی خوششــان نمی‏آید‪ .‬حال ببینیم چه اتفاقی برای ‪VMPFC‬‬ ‫می‏افتــد‪ .‬در اینجا می‏توان دید که زمانی که آزمودنی‏هــا اقدام به تصمیم‏گیری در‬ ‫ی می‏کنند‪ ،‬این بخش بیشتر تحریک می‏شود‪ .‬همین وضعیت برای‬ ‫شرایط نااطمینان ‏‬ ‫بخــش بادامه وجــود دارد‪ .‬پس می‏توان گفت که برخــی از نواحی مغز به منظور‬ ‫«تالش برای یافتن اطالعات مفقوده» فعال می‏شوند‪.‬‬ ‫آنچه تاکنون فرا گرفتیم آن اســت که در شرایط نااطمنیانی‪ ،‬مغز این واقعیت را‬ ‫در می‏یابد که بخشی از اطالعات مفقوده است‪ .‬از این رو ارزشی که به یک انتخاب‬ ‫‪1- Hsu‬‬

‫نامطمئــن می‏دهد به اندازه‏ای نخواهد بود که به یک انتخاب ریســکی می‏دهد‪ .‬در‬ ‫واقع مغز پاداش انتظاری بسیار کمی به یک انتخاب همراه با اطمینانی اعطا می‏کند‪.‬‬ ‫این یافته با آنچه در فصل پنجم مبنی بر ابهام‏گریز بودن مردم فرا گرفتیم‪ ،‬ســازگار‬ ‫اســت‪ .‬به زودی به تفاوت میان ریسک و نااطمینانی بازخواهیم گشت‪ ،‬اما پیش از‬ ‫آن قصد دارم این بخش را با بررسی انواع مختلف پاداش به پایان برم‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -10-9‬فعالیت ‪( NAcc‬جسم مخطط بطنی چپ) با افزایش مقادیر انتظاری و ریسک افزایش می‏یابد‬ ‫‪0.15‬‬ ‫‪0.1‬‬

‫‪-0.05‬‬

‫اﺑﻬﺎم)‪(NAcc‬‬ ‫رﯾﺴﮏ)‪(NAcc‬‬

‫‪-0.1‬‬

‫اﺑﻬﺎم)‪(VMPFC‬‬ ‫رﯾﺴﮏ)‪(VMPFC‬‬ ‫‪15‬‬

‫‪ -4-2-9‬انواع مختلف پاداش‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ )ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫‪0‬‬

‫‪10‬‬

‫زﻣﺎن )ﺛﺎﻧﯿﻪ(‬

‫‪5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-0.15‬‬

‫دیدیم که میزان فعالیت مغز ارتباط مســتقیمی با میزان پاداش انتظاری دارد‪ .‬در‬ ‫تفســیر این ارتباط‪ ،‬شناخت یکی از مفاهیم کلیدی به نام خطای پیش‏بینی پاداش‬ ‫ضروری است‪.‬‬ ‫ایــن خطا در واقع بیانگر اختالف میان پاداش انتظاری و پاداش دریافتی اســت‪.‬‬ ‫پس اگر راب انتظار داشته باشد که برنده ‪ 5‬دالر شود و در واقع برنده صفر دالر‬ ‫یا ‪ 10‬دالر گردد‪ ،‬او دچار خطای پیش‏بینی ‪ -5‬دالری یا ‪ 5‬دالری شــده اســت‪.‬‬

‫‪575‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫‪0.05‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪576‬‬

‫خطــای پیش‏بینی پاداش به وضوح به مــا می‏گوید که فردی مانند راب باید چه‬ ‫میزان از آنچه به وقوع می‏پیوندد شگفت‏زده شود و چگونه از این موضوع برای‬ ‫آینده چیزی بیاموزد‪.‬‬ ‫از مطالعاتی که تاکنون بررســی کردیم‪ ،‬به‏ســختی می‏تــوان فهمید که چگونه‬ ‫بخش‏های مختلف مغز به خطای پیش‏بینی پاداش عکس‏العمل نشــان می‏دهند‪ .‬با‬ ‫این حال‪ ،‬به نظر می‏رســد این بخش ‪ NAcc‬باشــد که به تناسب خطای پیش‏بینی‬ ‫پاداش فعال می‏شود‪ .‬برای نشان دادن این موضوع‪ ،‬نگاهی به مطالعه ِهیر و همکاران‬ ‫(‪ )2008‬می‏اندازیم‪.‬‬ ‫در این مطالعه پیش از هرگونه اســکن مغزی‪ ،‬به آزمودنی‏ها مقداری پول برای‬ ‫خرید داده و از آنها خواســته شد تا تمایل به پرداخت خود را برای ‪ 50‬نوع غذای‬ ‫مختلف بیان دارند‪ .‬ســپس در زمان اســکن مغزشــان‪ ،‬گزینه‏های مختلف غذا با‬ ‫قیمت‏های کامال تصادفی به آنها ارائه‏شــد و آنها می‏توانستند بگویند که تمایلی به‬ ‫خرید این غذا دارند یا خیر‪ .‬در خالل آزمایش آنها یاد می‏گرفتند که پول پرداختی‬ ‫بــه آنها نیز به‏طور تصادفــی افزایش یا کاهش می‏یافت‪ .‬مثال ممکن بود که به یک‬ ‫آزمودنی به وســیله یک صفحه نمایشگر قطعه‏ای شکالت به قیمت ‪ 2‬دالر نمایش‬ ‫داده شود و به او گفته شود که پولش نسبت به قبل یک دالر کاهش یافته است‪.‬‬ ‫هدف از انجام این آزمایش‪ ،‬تفکیک سه چیز بود که می‏توانست عکس‏العمل و‬ ‫انتخاب آزمودنی‏ها را تحت تاثیر قرار دهد‪ :‬اول تمایل به پرداخت برای یک کاال‪،‬‬ ‫دوم تمایز میان قیمت و تمایل به پرداخت و ســوم وجود خطای پیش‏بینی پاداش‪.‬‬ ‫اگر به خاطر بیاورید در فصل دوم این کتاب‪ ،‬دو مفهوم نخست را در قالب تمایز‬ ‫میان مطلوبیت اکتسابی و مطلوبیت مبادالتی بیان کردم‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 11-9‬نشــان می‏دهد که چگونه ســه بخش مختلف مغز نسبت به سه‬ ‫مقدار مختلف تمایل به پرداخت‪ ،‬مطلوبیت مبادالتی و خطای پیش‏بینی عکس‏العمل‬ ‫نشــان می‏دهند‪ .‬باز هم می‏بینیم که هر بخش مغز نســبت به هر یک از مقادیر به‬ ‫شــیوه‏ای متفاوت فعال می‏شود‪ .‬در حالی‏که ‪ NAcc‬در مواجهه با خطای پیش‏بینی‬ ‫فعال می‏شــود‪ ،‬نواحی ‪ VMPFC‬نسبت به تمایل به پرداخت و مطلوبیت مبادالتی‬ ‫عکس‏العمل نشان می‏دهد‪.‬‬

‫فکر می‏کنم تا به حال به نتایج جالبی رسیدیم‪ .‬به‏خوبی می‏توان دید که تمایزی‬ ‫که قبال میان ضرر و منفعت‪ ،‬ریســک و نااطمینانی و مطلوبیت اکتسابی و مبادالتی‬ ‫در قالب مدل‏ســازی انتخاب‏ها بیان کردم‪ ،‬در تشریح شیوه تفکر انسان‏ها نیز قابل‬ ‫رویــت اســت‪ .‬در گام بعد باید ببینیم کــه آیا این تمایز‪ ،‬در انتخاب‏ها و شــیوه‬ ‫تصمیم‏گیری انسان‏ها نیز دخالت می‏یابد یا خیر‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -11-9‬فعالیت ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬به این موضوع بســتگی دارد که آیا انتخاب در شــرایط ریسکی یا‬ ‫شرایط نااطمینانی حادث می‏شود‬

‫‪0.45‬‬

‫ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮداﺧﺖ‬

‫‪0.4‬‬

‫ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﻣﺒﺎدﻻﺗﻰ‬ ‫ﺧﻄﺎى ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﻰ‬

‫‪0.3‬‬ ‫ﻣﯿﺰان اﻧﻄﺒﺎق‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.15‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫‪0.05‬‬ ‫‪) VMPFC‬ﻣﺮﮐﺰى(‬

‫‪) VMPFC‬ﻣﯿﺎﻧﻰ(‬

‫‪0‬‬

‫منبع‪ :‬شو و همکاران (‪)2005‬‬

‫‪ -3-9‬تصمیم‏گیری‬

‫تــا به حال گفتیم که افراد عمدتا منفعالنه و خــارج از کنترل به حوادث و وقایع‬ ‫اطراف خود عکس‏العمل نشــان می‏دهند‪ .‬مسلما این‏‏‏‏‏گونه رفتار حتی اگر با برخی‬ ‫کنترل‏های اجرایی همراه باشــد‪ ،‬در دامنه فرآیندهای خودکار جای می‏گیرد‪ .‬حال‬ ‫وقت آن رسیده که شیوه انتخاب انسان‏ها را با بهره‏گیری از استدالل و فرآیندهای‬ ‫کنترلی توضیح دهیم‪ .‬برای شروع‪ ،‬نگاهی به مطالعه اُدوهرتی و همکاران (‪)2004‬‬

‫‪577‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫‪0.25‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪578‬‬

‫می‏اندازیم که در آن تفاوت بالقوه میان یادگیری نافعال‪ 1‬و انتخاب به‏خوبی نشــان‬ ‫داده شده است‪.‬‬ ‫در این مطالعه‪ ،‬آزمودنی‏ها به‏طور متناوب در معرض انتخاب دو گزینه قرار گرفتند‪.‬‬ ‫پــس از انتخاب به آنها یکی از دو آب‏میوه طعم‏دار یا نوشــیدنی بدون طعم داده‬ ‫شد‪ .‬انتخاب یکی از گزینه‏ها به احتمال ‪ 60‬درصد و دیگری به احتمال ‪ 30‬درصد‬ ‫دریافت آب‏میوه را به همراه داشت‪.‬‬ ‫پس آزمودنی‏ها بایــد ارتباط میان گزینه و پاداش را یاد می‏گرفتند‪ .‬نکته مورد‬ ‫توجه مطالعه فــوق آن بود که گاهی آزمودنی‏ها گزینه مورد نظر را برمی‏گزیدند و‬ ‫گاهــی رایانه این کار را برای آنها انجــام می‏داد‪ .‬مهم‏ترین یافته‏های این مطالعه در‬ ‫نمودار ‪ 12-9‬نمایش داده شده است‪.‬‬ ‫ابتدا به بخش چپ نمودار و عملکرد جسم مخطط بطنی متمرکز می‏شویم‪ .‬در‬ ‫اینجا ‪ NAcc‬و جســم مخطط بطنی را یکسان در نظر می‏گیریم‪ .‬آنچنان که انتظار‬ ‫داشــتیم‪ ،‬فعالیت این بخش از مغز به تناســب پاداش انتظاری و خطای پیش‏بینی‬ ‫پاداش افزایش می‏یابد‪ .‬حال ببینیم در جســم مخطط خلفی چه می‏گذرد‪ .‬جســم‬ ‫مخطط خلفی زمانی فعال می‏شــود که آزمودنی‏ها خود شانس انتخاب دارند و نه‬ ‫زمانــی که رایانه برای آنها انتخاب می‏کند‪ .‬ارتباط و الگوی فوق ما را به مدل‏های‬ ‫عامل‪ -‬نقاد هدایت می‏کند که در آنها جســم مخطــط بطنی نقش نقاد و ارزیاب‬ ‫پاداش‏ها و جســم مخطط خلفی نقش عاملی را بازی می‏کند که انتخاب مورد نظر‬ ‫را برمی‏گزیند‪.‬‬ ‫پــس این یافته دور از ذهن نیســت که انتخاب‏ها موجــب تغییر عملکرد مغز‬ ‫می‏شــوند و ظاهرا دیگر نواحی مغز را در رسیدن به یک تصمیم یاری می‏رسانند‪.‬‬ ‫حال موضوع جالب توجه آن اســت که آیا ما می‏توانیم از این یافته برای پیش‏بینی‬ ‫انتخاب و استراتژی انسان‏ها استفاده ببریم‪.‬‬

‫‪ :Passive learning -1‬نوعــی از یادگیری اســت که بدون قصد یاد گرفتــن و از طریق قرار گرفتن در معرض‬ ‫اطالعات یا رفتار دیگران انجام می‏گیرد (م)‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫‪3‬‬

‫‪5‬‬

‫‪2.5‬‬

‫‪4‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪1.5‬‬

‫‪2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-1‬‬

‫‪-0.5‬‬

‫‪-2‬‬

‫‪-1‬‬

‫ﻋﺪم اﻧﺘﺨﺎب‬

‫اﻧﺘﺨﺎب‬

‫ﺟﺴﻢ ﻣﺨﻄﻂ ﺧﻠﻔﻰ‬

‫ﻋﺪم اﻧﺘﺨﺎب‬

‫‪-1.5‬‬

‫اﻧﺘﺨﺎب‬

‫ﺟﺴﻢ ﻣﺨﻄﻂ ﺑﻄﻨﻰ )‪(NAcc‬‬

‫‪579‬‬

‫فعالیت جسم مخطط بطنی بستگی به آن دارد که آیا فرد با یک انتخاب مواجه شده است یا خیر‪ /.‬منبع‪ :‬اُدوهرتی و همکاران‬ ‫(‪)2004‬‬

‫‪ -1-3-9‬انتخاب و اسرتاتژی‬

‫برای آنکه نشان دهم ایده فوق آنچنان احمقانه نیست‪ ،‬انتخاب و استراتژی افراد را‬ ‫به فعالیت مغز آنها پیوند می‏دهــم‪ .‬برای این منظور نگاهی به دو مطالعه می‏اندازم‬ ‫که در آنها آزمودنی‏ها باید میان دو قمار ریسکی یا نامطمئن یکی را برمی‏گزیدند‪.‬‬ ‫ابتدا مطالعه هوتل‪ 1‬و همکاران (‪ )2006‬را بررســی می‏کنیــم‪ .‬در این مطالعه‪،‬‬ ‫آزمودنی‏هــا با مجموعه‏ای از قمارها یا چشــم‏اندازهایی مواجه بودند که برخی با‬ ‫ریســک و برخی دیگر با نااطمینانی همراه بود‪ .‬مثال آنها باید میان قمار ریسکی و‬ ‫قمار نامطمئن یکی را انتخاب می‏کردند‪ .‬در انتخاب ریســکی با احتمال ‪12 ،0/75‬‬ ‫دالر و با احتمال ‪ 20 ،0/25‬دالر به آنها پرداخت می‏شد‪ .‬این در هر حالی بود که در‬ ‫‪1- Huettel‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫‪-3‬‬

‫ﭘﺎداش‬

‫ﻧﺸﺎﻧﻪ‬

‫ﭘﺎداش‬

‫ﻧﺸﺎﻧﻪ‬

‫ﭘﺎداش‬

‫ﻧﺸﺎﻧﻪ‬

‫ﭘﺎداش‬

‫ﻧﺸﺎﻧﻪ‬

‫اﺛﺮ ﺟﺴﻢ ﻣﺨﻄﻂ ﺑﻄﻨﻰ‬

‫اﺛﺮ ﺟﺴﻢ ﻣﺨﻄﻂ ﺧﻠﻔﻰ‬

‫نمودار ‪ -12-9‬میزان فعالیت جســم مخطط خلفی و بطنی در زمان یادگیری یک تکلیف با رویت گزینه‏ها یا‬ ‫نشانه‏ها و دریافت پاداش‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫قمار نامطمئن بدون دانستن احتمال به آنها صفر دالر یا ‪ 35‬دالر پرداخت می‏شد‪.‬‬ ‫حال سوال تحقیق را از اینکه چگونه آزمودنی‏ها به ریسک یا نااطمینانی پاسخ‬ ‫می‏دهند به این که چگونه آنها میان این دو انتخاب می‏کنند‪ ،‬تغییر می‏دهیم‪ .‬با دیدن‬ ‫انتخاب آنها می‏توان شــاخصی ساخت که نشان دهد هر یک از آزمودنی‏ها تا چه‬ ‫انداز ‏ه ابهام یا ریسک را دوست دارند (یا از آن متنفرند)‪ .‬با این کار می‏توان ارتباط‬ ‫میــان ترجیحات افراد و میزان فعالیت مغزی آنها در هنگام تصمیم‏گیری را فهمید‪.‬‬ ‫از این رو اســت که ما به دنبال شــناخت ارتباط میان فعالیت مغز و انتخاب افراد‬ ‫هستیم‪ .‬نمودار ‪ 13-9‬چنین ارتباطی را نمایش می‏دهد‪ ،‬هرچند که با نگاهی به این‬ ‫نمودار می‏توان فهمید که برای بررسی چنین ارتباطی باید نگاهی به دیگر بخش‏ها‬ ‫به‏جــز ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬انداخت‪ .‬نمودار ‪ 13-9‬نشــان می‏دهد که چگونه ابهام‬ ‫برای افرادی که تمایل به آن دارند‪ ،‬موجب فعالیت هرچه بیشــتر قشر پیش‏پیشانی‬ ‫جنبی می‏شــود‪ .‬به‏طور مشابه ریســک موجب فعالیت هرچه بیشتر قشر آهیانه‏ای‬ ‫کسانی می‏شود که کمتر از دیگران ریسک‏گریزند‪.‬‬ ‫‪580‬‬

‫نمودار ‪ -13-9‬نواحی قشر پیش‏پیشانی جنبی و قشر آهیانه‏ای در کسانی که ابهام و ریسک را ترجیح می‏دهند‪،‬‬ ‫فعال‏تر می‏شود‪.‬‬ ‫‪0.8‬‬ ‫اﺑﻬﺎم‬

‫‪0.7‬‬

‫رﯾﺴﮏ‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.4‬‬ ‫‪0.3‬‬ ‫‪0.2‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫ﻗﺸﺮ آﻫﯿﺎﻧﻪاى‬

‫ﻗﺸﺮ ﭘﯿﺶﭘﯿﺸﺎﻧﻰ ﺟﻨﺒﻰ‬

‫منبع‪ :‬هوتل و همکاران (‪)2006‬‬

‫‪0‬‬

‫ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻰ ﺑﺎ ﺗﺮﺟﯿﺤﺎت‬

‫‪0.5‬‬

‫‪1- Venkatraman‬‬

‫‪581‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫پس می‏توان گفت که نه‏تنها ریسک و ابهام مناطق مختلف مغز را فعال می‏کنند‪،‬‬ ‫بلکــه با دیدن میزان فعالیت مغز می‏توان به‏صورت بالقوه انتخاب افراد را پیش‏بینی‬ ‫کرد‪ .‬حال آیا می‏توان یک گام به پیش‏رفت و استراتژی افراد را پیش‏بینی کرد؟‬ ‫بــرای آنکه دید آیا می‏توان چنین کرد‪ ،‬نگاهی به مطالعه ونکاترامان‪ 1‬و همکارانش‬ ‫(‪ )2009‬می‏اندازیم‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬چشم‏اندازی ریسک‏آمیز شامل پنج خروجی ممکن‬ ‫در پیش روی آزمودنی‏ها قرار گرفت (مثال برد ‪ 80‬دالر با احتمال ‪ ،0/25‬باخت ‪ 75‬دالر با‬ ‫احتمال ‪ 0/20‬و غیره)‪ .‬سپس دو گزینه جایگزین به آنها معرفی شد که با انتخاب یکی از‬ ‫آنها‪ ،‬می‏توانستند چشم‏انداز خود را بهبود بخشند‪ .‬مثال گزینه‏های جایگزین می‏توانستند‬ ‫برد ‪ 100‬دالر با احتمال ‪ 0/25‬و باخت ‪ 55‬دالر با احتمال ‪ 0/20‬باشند‪.‬‬ ‫در چنین حالتی افراد می‏توانستند دو استراتژی را به خدمت گیرند‪ .‬استراتژی ساده‪،‬‬ ‫حداکثرســازی احتمال ایجاد یک اختالف [میان حالت پایه و حالت جایگزین] است‪.‬‬ ‫بر اساس این استراتژی‪ ،‬افراد گزینه نخست را برمی‏گزینند‪ ،‬زیرا افزودن ‪ 20‬دالر به ‪80‬‬ ‫دالر محتمل‏تر از کسر کردن ‪ 20‬دالر از ‪ 75‬دالر ضرر است‪ .‬استراتژی دیگر استراتژی‬ ‫پیچیده‏تری اســت که هدفش حداکثرســازی منفعت (با افزودن ‪ 20‬دالر به ‪ 80‬دالر)‪،‬‬ ‫حداقل‏سازی خسارت (با کســر کردن ‪ 20‬دالر از ‪ 75‬دالر خسارت) یا حداکثرسازی‬ ‫مطلوبیت انتظاری با روش‏های دیگر است‪ .‬در آزمایش‏های استاندارد (بدون استفاده از‬ ‫روش تصویربرداری مغزی)‪ ،‬اکثر آزمودنی‏ها از استراتژی ساده استفاده بردند‪ .‬اما با وجود‬ ‫این‪ ،‬تعدادی از آزمودنی‏ها نیز بودند که از استراتژی پیچیده بهره گرفتند‪ .‬نکته بسیار مهم‬ ‫آن بود که آزمودنی‏ها در تمامی دورها استراتژی خود را تغییر ندادند‪ .‬پس می‏توان به‏طور‬ ‫بالقوه انتخاب را از استراتژی تفکیک کرد‪.‬‬ ‫بیایید ابتــدا نگاهی به انتخاب‏هــا بیاندازیم‪ .‬نمودار ‪ 14-9‬نشــان می‏دهد که‬ ‫انتخاب‏هــای مختلف همراه با فعال شــدن بخش‏های مختلف مغزی اســت‪ .‬مثال‬ ‫انتخاب گزینه‏ای که منفعت ممکن را حداکثر می‏ســازد‪ ،‬موجب فعال شدن هرچه‬ ‫ب گزینه‏ای که خسارت ممکن را‬ ‫بیشــتر بخش ‪ VMPFC‬می‏شود‪ .‬در مقابل‪ ،‬انتخا ‏‬ ‫حداقل می‏ســازد‪ ،‬فعالیت اینسوال را افزایش می‏دهد‪ .‬تا اینجای کار که یافته‏های ما‬ ‫جالب توجه بود‪.‬‬

‫نمودار ‪ -14-9‬انتخاب‏های مختلف موجب فعالیت هرچه بیشتر بخش‏های متفاوتی از مغز می‏شود‪.‬‬ ‫‪0.8‬‬

‫‪0.3‬‬

‫ﺣﺪاﻗﻞ زﯾﺎن‬ ‫ﺣﺪاﮐﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل‬

‫‪0.6‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.5‬‬ ‫‪0.4‬‬

‫‪0.15‬‬

‫‪0.3‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0.05‬‬

‫‪0.1‬‬ ‫‪0‬‬

‫ﻗﺸﺮ آﻫﯿﺎﻧﻪاى‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ‪ VMPFC‬و اﯾﻨﺴﻮﻻ‬

‫ﺣﺪاﮐﺜﺮ ﺳﻮد‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ﻗﺸﺮ آﻫﯿﺎﻧﻪاى‬

‫‪0.7‬‬

‫‪0.25‬‬

‫‪0‬‬

‫اﯾﻨﺴﻮﻻ‬

‫‪VMPFC‬‬

‫منبع‪ :‬ونکاترامان و همکاران (‪)2009‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪582‬‬

‫نمودار ‪ -15-9‬زمانی که افراد انتخاب‏های ناســازگاری را با استراتژی نرمال خود انجام می‏دهند‪ ،‬ارتباط میان‬ ‫قشر پیش‏پیشانی خلفی‪ -‬میانی‪ ،‬اینسوال و قشر آهیانه‏ای افزایش می‏یابد‪.‬‬ ‫‪0.16‬‬ ‫‪0.14‬‬

‫اﯾﻨﺴﻮﻻ‬ ‫ﻗﺸﺮ ﭘﯿﺶﭘﯿﺸﺎﻧﻰ‬ ‫ﺧﻠﻔﻰ‪ -‬ﻣﯿﺎﻧﻰ‬

‫‪0.12‬‬

‫‪0.08‬‬ ‫‪0.06‬‬ ‫‪0.04‬‬ ‫‪0.02‬‬

‫ﮔﺰﯾﻨﻪ ﺳﺎده‬

‫ﮔﺰﯾﻨﻪ ﭘﯿﭽﯿﺪه‬

‫منبع‪ :‬ونکاترامان و همکاران (‪)2009‬‬

‫‪0‬‬

‫ﻗﺪرت اﺗﺼﺎل‬

‫‪0.1‬‬

‫‪ -2-3-9‬انصاف و هنجارها‬

‫برای آنکه بحث را با بررسی ترجیحات اجتماعی آغاز کنیم‪ ،‬ابتدا مطالعه سانفی‪ 1‬و‬ ‫همکارانش (‪ )2003‬را بررسی می‏کنیم‪ .‬این مطالعه در اصل آزمودنی‏ها را درگیر بازی‬ ‫اتمام حجت می‏کند تا دریابد مردم چگونه به پیشــنهادهای منصفانه و غیرمنصفانه‬ ‫پاســخ می‏دهند‪ .‬به آزمودنی‏ها (در نقش دریافت‏‏کنندگان) تقسیمات ‪ 5‬و ‪ 5‬دالری‪،‬‬ ‫‪ 9‬و ‪ 1‬دالری‪ 8 ،‬و ‪ 2‬دالری و ‪ 7‬و ‪ 3‬دالری پیشــنهاد شد‪ .‬سوال کلیدی تحقیق آن‬ ‫بــود که افراد چگونه به گزینه منصفانه ‪ 5‬و ‪ 5‬دالری در مقابل گزینه غیرمنصفانه ‪9‬‬ ‫و ‪ 1‬دالری پاسخ دادند‪.‬‬ ‫‪1- Sanfey‬‬

‫‪583‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫حال نگاهی به اســتراتژی بیاندازیم‪ .‬کاری که می‏خواهیم در اینجا انجام دهیم‬ ‫آن اســت که ببینیم آیا زمانی که افراد انتخاب‏هایی را برمی‏گزینند که با اســتراتژی‬ ‫معمولشــان ناسازگار است‪ ،‬بخش‏هایی از مغز بیش از دیگر بخش‏ها فعال می‏شود‪.‬‬ ‫به عبارت دیگر‪ ،‬زمانی که فردی که به‏طور معمول استراتژی ساده‏ای را برمی‏گزیند‬ ‫تصمیم به انجام کاری پیچیده‏تر مانند حداکثرسازی منفعت ممکن‏می‏گیرد‪ ،‬یا زمانی‬ ‫که فردی که معموال اســتراتژی پیچیده‏ای را مورد استفاده قرار می‏دهد تصمیم به‬ ‫انجام کاری ســاده‏تر مانند حداکثرسازی احتمال موفقیتش می‏نماید‪ ،‬چه اتفاقی در‬ ‫مغزش رخ می‏دهد؟‬ ‫زمانی که چنین چیزی حادث می‏شود‪ ،‬قشر پیش‏پیشانی خلفی‪ -‬میانی بیش از‬ ‫گذشته فعال می‏شود و البته بر اساس آنچه در نمودار ‪ 15-9‬می‏بینیم‪ ،‬ارتباط بیشتری‬ ‫میان این ناحیه و نواحی درگیر انتخاب به وقوع می‏پیوندد‪.‬‬ ‫پس با این حساب می‏توان گفت که فعالیت برخی از بخش‏های مغز با برگزیدن‬ ‫بو‬ ‫انتخــاب و فعالیت دیگر بخش‏ها با برگزیدن اســتراتژی یــا تمایز میان انتخا ‏‬ ‫اســتراتژی افزایش می‏يابد‪ .‬پس آنچنان که از ابتدا می‏اندیشیدیم‪ ،‬هم انتخاب و هم‬ ‫استراتژی مغز را وادار به فعالیت می‏کنند‪ .‬این یافته‏ای هیجان‏انگیز است‪ .‬در بخش‬ ‫بعــد خواهیم دید که یافته فوق تا چه اندازه مــا را در فهم ترجیحات اجتماعی و‬ ‫انتخاب بین‏زمانی یاری می‏رساند‪.‬‬

‫نمودار ‪ -16-9‬میزان فعالیت اینسوالی (راست قدامی) با گذشت زمان‪.‬‬ ‫ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻏﯿﺮﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ )ﺷﺨﺺ(‬

‫‪0.4‬‬

‫ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ )ﺷﺨﺺ(‬

‫‪0.35‬‬

‫ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻏﯿﺮﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ )ﺷﺮﮐﺖ(‬

‫‪0.3‬‬

‫ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ )ﺷﺮﮐﺖ(‬

‫‪0.2‬‬ ‫‪0.15‬‬ ‫‪0.1‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻋﻼﻣﺖ‬

‫‪0.25‬‬

‫‪0.05‬‬

‫‪18‬‬

‫‪15‬‬

‫‪12‬‬

‫‪9‬‬

‫‪6‬‬

‫‪3‬‬

‫‪0‬‬

‫‪-3‬‬

‫‪-6‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.05‬‬

‫زﻣﺎن ﭘﺲ از ﻣﺸﺎﻫﺪه ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪584‬‬

‫فعالیت این بخش بستگی به آن دارد که پیشنهاد رسیده منصفانه یا غیرمنصفانه باشد‪ / .‬منبع‪ :‬سانفی و همکاران (‪)2003‬‬

‫یکی از بخش‏های مغز که تاکنون در مورد آن بســیار گفته‏ایم‪ ،‬اینسوال است‪.‬‬ ‫آنچنــان که نمودار ‪ 16-9‬نشــان می‏دهد‪ ،‬بخش اینســوالی مغز زمانی که یک‬ ‫آزمودنی پیشــنهادی غیرمنصفانــه دریافت مي‏کند‪ ،‬بیش از زمانی که پیشــنهاد‬ ‫دریافتــی‏اش منصفانه اســت‪ ،‬فعال می‏شــود‪ .‬همچنین فعالیــت این بخش در‬ ‫زمانی که ارائه‏‏دهنده پیشــنهاد غیرمنصفانه‪ ،‬انســان باشــد بیشتر از زمانی است‬ ‫که ارائه‏‏دهنده این پیشــنهاد رایانه باشــد‪ .‬به تمام مــوارد فوق باید این واقعیت‬ ‫را نیز افزود که هرچه پیشــنهاد رســیده غیرمنصفانه‏تر باشــد‪ ،‬فعالیت اینسوال‬ ‫بیشــتر می‏شود‪ .‬اما شــاید جالب‏ترین یافته این تحقیق در نمودار ‪ 17-9‬نمایش‬ ‫داده شــده باشــد‪ ،‬جایی که فعالیت اینسوال و قشر پیش‏پیشــانی خلفی‪ -‬جنبی‬ ‫(‪ )DLPFC‬برای پیشــنهاداتی که در نهایت رد یا قبول می‏شوند‪ ،‬مقایسه شده‏اند‪.‬‬ ‫در این نمودار می‏بینیم که رد یک پیشنهاد موجب افزایش نسبی فعالیت اینسوال‬ ‫می‏شود‪ .‬چگونه چنین چیزی به وقوع می‏پیوندد؟‬ ‫آنچه در جدول ‪ 2-9‬گفتیم آن بود که اینســوال درگیر فعالیت‏های احشــایی و‬

‫نمودار ‪ -17-9‬فعالیت بخش اینسوالی (راست) و قشر پیش‏پیشانی خلفی‪ -‬جنبی (راست) در پیشنهادهایی که‬ ‫در نهایت رد یا قبول می‏شوند‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫ﭘﺬﯾﺮش‬ ‫رد‬

‫‪0.8‬‬

‫‪0.4‬‬ ‫‪0.2‬‬

‫‪DLPFC‬‬

‫اﯾﻨﺴﻮﻻ‬

‫منبع‪ :‬سانفی و همکاران (‪)2003‬‬

‫‪0‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬

‫‪0.6‬‬

‫‪585‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫خودکار مانند طعم می‏شــود‪ .‬در واقع‪ ،‬آنچه به‏طور مداوم اینســوال را درگیر خود‬ ‫می‏کند‪ ،‬موقعیت‏های هیجانی منفی مانند درد و رنج‪ ،‬گرســنگی‪ ،‬تشنگی و تنفر از‬ ‫طعم یا بو است‪.‬‬ ‫ایــن دقیقا بــا عکس‏العمل منفی احساســی یک دریافت‏‏کننــده در زمانی که‬ ‫پیشــنهادی غیر‏منصفانه به او ارائه می‏شــود‪ ،‬جور در می‏آید‪ .‬در مقابل می‏دانیم که‬ ‫‪ DLPFC‬معموال درگیر فرآیندهای شناختی و کنترل اجرایی می‏شود‪ .‬پس ‪DLPFC‬‬ ‫در یک فرد دریافت‏‏کننده باید احتماال بر دریافت هرچه بیشتر پول متمرکز شود‪.‬‬ ‫با این حســاب‪ ،‬رفتار اینسوال و ‪ DLPFC‬در تعارض قرار می‏گیرند‪ ،‬به گونه‏ای‬ ‫که اینسوال مایل است که پیشنهاد واصله را رد و ‪ DLPFC‬مایل است تا آن را قبول‬ ‫کند‪ .‬نمودار ‪17-9‬دقیقا ایــن یافته را تایید می‏کند‪ .‬واقعیت دیگری که این یافته را‬ ‫اعتبار بیشــتری می‏بخشد‪ ،‬افزایش فعالیت قشر کمربندی قدامی در هنگام دریافت‬ ‫پیشــنهادهای غیرمنصفانه اســت‪ .‬چنین رفتاری نیز به تالش برای یافتن راه‏حلی‬ ‫متعارض تعبیر می‏شود‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪586‬‬

‫خوب! این تحلیل را یک تحلیل ُشســته و ُرفته می‏توان دانســت‪ .‬اینســوال با‬ ‫دیدن یک پیشــنهاد غیرمنصفانه آشفته می‏شود و در نتیجه می‏خواهد آن را رد کند‪،‬‬ ‫در حالی‏کــه ‪ DLPFC‬می‏خواهد پول را بگیرد و در نتیجه از پذیرش این پیشــنهاد‬ ‫شــادمان می‏گردد‪ .‬حال گاهی اینسوال در این نبرد پیروز می‏شود و گاهی ‪.DLPFC‬‬ ‫اما هر داســتان زیبا‪ ،‬نکته‏ای در خود دارد و آن این است که جایی برای استثنائات‬ ‫باز نمی‏گذارد‪ .‬این دقیقا دلیلی اســت که ما به واســطه آن نگاهی به مطالعه ناچ‪ 1‬و‬ ‫همکارانش (‪ )2006‬می‏اندازیم‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬بخش‏های چپ یا راست ‪DCPFC‬‬ ‫مغز آزمودنی‏ها‪ ،‬مورد تحریک مغناطیسی میان جمجمه‏ای تکرا ‏ر شونده (‪ )rTMS‬با‬ ‫فرکانــس پایین قرار گرفت‪ rTMS .‬می‏تواند فعالیت بخش مورد تحریک را کاهش‬ ‫دهد‪ .‬در نتیجه با این کار‪ ،‬بخش‏های چپ یا راســت ‪ DLPFC‬از کار می‏افتند‪ .‬حال‬ ‫اگر ‪ DLPFC‬از کار بیافتد‪ ،‬چه اتفاقی خواهد افتاد؟‬ ‫اگر ‪ DLPFC‬بخواهد هر پیشــنهادی را بپذیرد و اینسوال بخواهد پیشنهادهای‬ ‫غیر‏منصفانه را رد کند‪ ،‬با از کار انداختن ‪ DLPFC‬باید شاهد افزایش رد پیشنهادهای‬ ‫غیرمنصفانه باشیم‪ .‬اما نمودار ‪ 18-9‬کامال نتیجه‏ای متفاوت را نشان می‏دهد! می‏توان‬ ‫دید وقتی که بخش راست ‪ DLPFC‬خاموش می‏شود نسبت به زمانی که بخش چپ‬ ‫‪ DLPFC‬خاموش می‏شــود یا زمانی که هیچ‏کدام خاموش نمی‏شوند‪ ،‬درصد بسیار‬ ‫کمتری از پیشــنهادهای غیرمنصفانه رد می‏شوند‪ .‬این یافته با این نکته که پیشنهاد‬ ‫غیرمنصفانه هنوز هم غیرمنصفانه تلقی شود‪ ،‬در تضاد است‪.‬‬ ‫داســتانی که تاکنون یاد گرفتیم آن اســت که ‪ DLPFC‬مایل به رد پیشنهادهای‬ ‫اندک به واسطه هنجارهای افراد در مورد انصاف است‪ ،‬در حالی‏که دیگر بخش‏های‬ ‫مغز مایل به پذیرش پیشــنهادها به واســطه اخذ پول هســتند‪ .‬همچنین تحریک‬ ‫ســمت راست ‪ DLPFC‬موجب می‏شود افراد حساسیت چندانی نسبت به دریافت‬ ‫پیشنهادهای اندک از رایانه نسبت به انسان نشان ندهند‪ .‬با این اوصاف‪ ،‬هرچند دقیقا‬ ‫معلوم نیســت که در مغز چه می‏گذرد‪ ،‬اما حداقل می‏توان گفت که به نظر می‏رسد‬ ‫بخش راست ‪ DLPFC‬برای مقابله به مثل حائز اهمیت باشد‪.‬‬

‫‪1- Knoch‬‬

‫‪100‬‬

‫‪7‬‬

‫‪90‬‬ ‫‪80‬‬

‫‪6‬‬

‫‪70‬‬

‫‪5‬‬

‫‪60‬‬ ‫‪50‬‬

‫‪4‬‬

‫‪40‬‬ ‫‪30‬‬

‫‪3‬‬

‫‪20‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪10‬‬ ‫ﺳﺎﺧﺘﮕﻰ‬

‫‪ TMS‬راﺳﺖ‬

‫‪0‬‬

‫ﻧﺮخ ﭘﺬﯾﺮش‬

‫افرادی که بخش راست ‪ DLPFC‬مغزشان تحریک (‪ )rTMS‬شد‏ه است‪ ،‬به احتمال بیشتر پیشنهادها را قبول می‏کنند‪ ،‬هرچند‬ ‫که به نظرشان پیشنهاد واصله غیرمنصفانه است‪ .‬در تدبیر ساختگی‪ ،‬هیچ تحریکی وجود ندارد‪ /.‬منبع‪ :‬ناچ و همکاران (‪)2006‬‬ ‫‪587‬‬

‫برای بررســی هرچه بیشتر این موضوع نگاهی به مطالعه اسپیتزر‪ 1‬و همکاران‬ ‫(‪ )2007‬می‏اندازیم‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬آزمودنی‏ها دو بازی مختلف را برای چندین بار‬ ‫انجام دادند‪ .‬یکی از بازی‏ها‪ ،‬نوع تغییر‏یافته‏ای از بازی دیکتاتور بود که در آن به فرد‬ ‫پیشنهاد‏دهنده (یکی از آزمودنی‏ها) ‪ 125‬ژتون و به فرد دریافت‏کننده (یکی دیگر از‬ ‫آزمودنی‏ها) ‪ 25‬ژتون داده شد‪ .‬در این بازی‪ ،‬فرد پیشنهاد‏دهنده می‏توانست تا ‪100‬‬ ‫ژتون خود را به فرد دریافت‏کننده دهد‪.‬‬ ‫دومین بازی نیز نســخه‏ای از بازی اتمام حجت بود که در آن فرد دریافت‏کننده‬ ‫امکان تنبیه فرد پیشنهاد‏دهنده را پس از رویت میزان ژتون اهدایی او داشت‪ .‬به ازای‬ ‫هر یک ژتونی که فرد دریافت‏کننده برای تنبیه می‏پرداخت‪ ،‬پنج ژتون از ژتون‏های‬ ‫فرد پیشنهاد‏دهنده کاسته می‏شــد‪ .‬پس اگر پیشنهاد‏دهنده هیچ ژتونی از خود را به‬ ‫دریافت‏کننده ندهد و در مقابل‪ ،‬دریافت‏کننده همه ‪ 25‬ژتون خود را برای تنبیه او به‬ ‫‪1- Spitzer‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫اﻧﺼﺎف‬

‫‪ TMS‬ﭼﭗ‬

‫ﺳﺎﺧﺘﮕﻰ‬

‫‪ TMS‬راﺳﺖ‬

‫‪ TMS‬ﭼﭗ‬

‫ﻧﺮخ ﭘﺬﯾﺮش ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻏﯿﺮﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ )ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺑﻮدن ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد )‪ =1‬ﺑﺴﯿﺎر ﻏﯿﺮﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ‪=7 ،‬ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ(‬

‫نمودار ‪ -18-9‬نرخ قبول و ادراک پیشنهادهای غیرمنصفانه در بازی اتمام حجت‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪588‬‬

‫کار برد‪ ،‬در انتهای بازی هیچ ژتونی برای هر دوی آنها باقی نخواهد ماند‪ .‬برخی از‬ ‫ی دیگری بازی می‏کردند (و البته از این موضوع اطالع‬ ‫آزمودنی‏ها در مقابل آزمودن ‏‬ ‫داشــتند) و برخی دیگر در مقابل رایانه از پیش برنامه‏ریزی شده بازی می‏کردند (و‬ ‫البته آنها نیز از این موضوع اطالع داشتند)‪.‬‬ ‫همان‏طــور که در فصل هفتم توضیح دادیم‪ ،‬بــازی دیکتاتور به ما این ایده را‬ ‫می‏دهد که یک آزمودنی به‏صورت داوطلبانه حاضر اســت تا چه مقدار به دیگران‬ ‫ببخشد‪ ،‬در حالی‏که بازی اتما ‏م حجت به ما می‏گوید که آزمودنی مذکور با تهدید به‬ ‫تنبیه حاضر است چه میزان ببخشد‪ .‬پس تمرکز ما بیشتر معطوف به فرد پیشنهاددهنده‬ ‫می‏شود تا فرد دریافت‏کننده‪.‬‬ ‫با مقایســه میزان فعالیــت مغز در هنگام اجرای بازی اتمام حجت نســبت به‬ ‫بازی دیکتاتور‪ ،‬فعالیت بیشــتری را در بخش‏های مختلف مغز از جمله ‪ DLPFC‬و‬ ‫‪ VMPFC‬می‏تواند دید‪ .‬عالوه بر آن‪ ،‬زمانی که دریافت‏کننده یک انسان است تا یک‬ ‫دســتگاه رایانه‪ ،‬فعالیت در بخش‏های نام برده و اینسوال افزایش می‏یابد‪ .‬همچنین‬ ‫ارتباط مستقیمی میان فعالیت مغزی و مقدار پیشنهادی وجود دارد‪.‬‬ ‫کاری که یک فرد پیشــنهاد‏دهنده در بازی اتمام حجــت انجام می‏دهد‪ ،‬کامال‬ ‫پیچیــده اســت‪ ،‬زیرا از یک طــرف او باید فکر کند که چه میــزان پول را به فرد‬ ‫دریافت‏کننده ببخشد و از طرف دیگر فکر کند که فرد دریافت‏کننده حاضر است تا‬ ‫چه میزان پول را بپذیرد‪.‬‬ ‫پس عجیب نخواهد بود اگر بخش‏های مختلفی از مغز مانند ‪DLPFC، VMPFC‬‬ ‫و اینسوال فعال‏تر شــوند‪ .‬پس باز هم به نظر می‏رسد قشر پیش‏پیشانی مغز وظیفه‬ ‫نظارت و بررسی بخش‏هایی از مغز را که تمایل به دریافت پول دارند بر عهده دارد‪.‬‬ ‫برای بررسی هرچه بیشتر این موضوع‪ ،‬به ترجیحات افراد نسبت به تنبیه و برابری‬ ‫نگاهی می‏اندازیم‪.‬‬

‫‪ -3-3-9‬تنبیه و نابرابری‏گریزی‬

‫‪1- De Quervain‬‬

‫‪589‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫مطالعه دِکوئرواین‪ 1‬و همکاران (‪ )2004‬ما را به شناخت جالبی در مورد ترجیحات‬ ‫افــراد برای تنبیه می‏رســاند‪ .‬آنها از بازی اعتماد (که فصــل هفتم توضیح دادیم)‬ ‫بهره جســتند که در آن یک ســرمایه‏گذار می‏توانســت صفر یا ده ژتون را به فرد‬ ‫پیشــنهاد‏دهنده ببخشــد‪ .‬اگر او ژتون‏هــای خود را ســرمایه‏گذاری می‏کرد‪ ،‬فرد‬ ‫پیشــنهاددهنده صاحب ‪ 50‬ژتون می‏شــد‪ .‬حال او می‏بایست در مورد بازگرداندن‬ ‫صفر یا ‪ 25‬ژتون از ژتون‏های فرد ســرمایه‏گذار تصمیم‏گیری‏کند‪ .‬تغییری که در‬ ‫این بازی نسبت به بازی اصلی اعتماد ایجاد شد آن بود که به سرمایه‏گذاران اجازه‬ ‫داده شد در صورت رؤیت عدم بازگشت ژتون‏های سرمایه‏گذاری شده خود‪ ،‬فرد‬ ‫پیشنهاددهنده را تنبیه کنند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 19-9‬فعالیت جســم مخطط مغز ســرمایه‏گذارانی را نشان می‏دهد که‬ ‫علی‏‏‏‏رغم ســرمایه‏گذاری‪ ،‬هیچ بازده‏ای از سرمایه‏گذاری خود را دریافت نکردند‪.‬‬ ‫چهار حالت مختلف در اینجا وجود داشت‪ :‬اول آنکه آیا سرمایه‏گذار خود انتخاب‬ ‫کرده تا فرد مقابل را تنبیه کند (تعمدی) یا آنکه رایانه چنین تصمیمی گرفته است؛‬ ‫دوم آنکه آیا تنبیه برای ســرمایه‏گذار هزینه‏بر است (هزینه‏بر) یا آنکه حقیقتا بازده‬ ‫فرد پیشــنهاددهنده را کاهش می‏دهد (سه حالت هزینه‏بر‪ ،‬بدون هزینه و نمایشی)‪.‬‬ ‫به خاطر دارید که گفتیم‪ ،‬جســم مخطط در فرآیند ارزیابی پاداش درگیر می‏شود‪.‬‬ ‫از این رو جالب اســت که بدانیم این بخش مغز در شــرایطی بیشتر فعال می‏شود‬ ‫که ســرمایه‏گذار به طرز معناداری فرد پیشــنهاددهنده را تنبیه‏‏کند‪ .‬همچنین میزان‬ ‫فعالیت با میزان تنبیه رابطه مســتقیمی دارد‪ .‬پس آیا افراد از تنبیه دیگران راضی و‬ ‫خشنود می‏شوند؟‬

‫نمودار ‪ -19-9‬فعالیت جسم مخطط بستگی به نوع تنبیه دارد‪.‬‬ ‫‪1.5‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0.5‬‬

‫‪-0.5‬‬

‫اﻧﺪازه ﺗﺄﺛﯿﺮ‬

‫‪0‬‬

‫‪-1‬‬ ‫ﻫﺰﯾﻨﻪﺑﺮ‬ ‫ﻏﯿﺮﺗﻌﻤﺪى‬

‫ﻧﻤﺎﯾﺸﻰ‬

‫ﺑﺪون ﻫﺰﯾﻨﻪ‬

‫ﻫﺰﯾﻨﻪﺑﺮ‬

‫‪-1.5‬‬

‫ﺗﻌﻤﺪى‬

‫منبع‪ :‬دِکوئرواین و همکاران (‪)2004‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪590‬‬

‫یکی از روش‏های یافتن پاسخ این سوال آن است که میزان فعالیت جسم مخطط‬ ‫را در دو حالت تنبیه بدون هزینه و هزینه‏بر مقایســه کنیم‪ .‬بســیاری از آزمودنی‏ها‬ ‫زمانی حداکثر تنبیه را به کار بردند که اعمال آن بدون هزینه بود و از این رو می‏توان‬ ‫گفت که تغییر در میزان فعالیت مغز افراد احتماال ریشــه در تمایالت مختلف آنها‬ ‫برای تنبیه دارد‪ .‬حال می‏توان پرســید که آیا افرادی که جســم مخطط مغز آنها در‬ ‫هنگام بدون هزینه‏بر بودن مجازات فعالیت بیشتری داشت‪ ،‬در هنگام هزینه‏بر شدن‬ ‫تنبیه‪ ،‬افراد پیشنهاد‏دهنده را بیش از پیش تنبیه می‏کند یا خیر که البته پاسخ این سوال‬ ‫مثبت اســت‪ .‬این یعنی آنکه افراد از تنبیه طرف مقابل احساس خشنودی می‏کنند‪.‬‬ ‫نتایج همچنین نشــان می‏دهد که ‪ VMPFC‬در هنگام هزینه‏بر شدن تنبیه‪ ،‬بیشتر از‬ ‫همیشه فعال می‏شود‪ .‬این نیز می‏تواند بدین معنا باشد که میان تمایل به تنبیه و هزینه‬ ‫آن تبادلی وجود دارد‪.‬‬ ‫اگر کمی از یافته فوق مایوس شدید‪ ،‬نگاهی به مطالعه تریکومی‪ 1‬و همکارانش‬ ‫‪1- Tricomi‬‬

‫‪591‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫(‪ )2010‬می‏تواند شما را به نتایج تسلی‏بخش‏تری برساند‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬آزمودنی‏ها‬ ‫به‏صورت جفت‏جفت در بازی‏ها شرکت جستند‪ .‬در ابتدا به هر کدام از آزمودنی‏ها‬ ‫‪ 30‬دالر داده شــد‪ .‬سپس به یکی از اعضای گروه به‏صورت تصادفی ‪ 50‬دالر دیگر‬ ‫داده شد و البته طرف مقابل از این پول محروم گشت‪ .‬از این رو آزمودنی‏ها در هر‬ ‫جفت به ثروتمند و فقیر دسته‏بندی شدند‪ .‬حال از آنها خواسته شد تا پرداخت‏های‬ ‫احتمالی آتی به آنها و طرف مقابلشان را ارزیابی کنند‪.‬‬ ‫آنچنان که از ســمت چپ نمودار ‪ 20-9‬بر می‏آید‪ ،‬ارزیابی رفتار افراد با الگوی‬ ‫نابرابری‏گریزی ســازگار است‪ .‬افراد ثروتمند معتقد بودند که پرداخت‏های آتی به‬ ‫آنها کمی بیشــتر از افراد فقیر است‪ ،‬در حالی‏که ارزیابی آزمودنی‏های فقیر مبتنی بر‬ ‫پرداخت‏های به نســبت باال به خود و پرداخت‏های منفی به طرف مقابل بود‪ .‬حال‬ ‫چگونه نابرابری‏گریزی به فعالیت مغزی تبدیل می‏شود؟‬ ‫بخش ســمت راست نمودار ‪ 20-9‬ســازگاری میان میزان ارزش‏گذاری ذهنی‬ ‫و فعالیت ‪ NAcc‬و ‪ VMPFC‬را نشــان می‏دهد‪ .‬در این میــان‪ ،‬رفتار ‪ NAcc‬که بر‬ ‫اســاس پاداش انتظاری فعال می‏شود‪ ،‬جالب توجه به نظر می‏رسد‪ .‬همچنین انتقال‬ ‫پول به افراد فقیر‪ NAcc ،‬مغز آزمودنی‏های ثروتمند و انتقال پول به افراد ثروتمند‪،‬‬ ‫‪ NAcc‬مغز آزمودنی‏های فقیر را بیش از پیش‏فعال می‏سازد‪ .‬این بدان معناست که‬ ‫نابرابری‏گریزی به معنای واقعی خود وجود دارد‪ .‬نقش ‪ VMPFC‬نیز شــاید دوباره‬ ‫ایجاد توازن میان تمایل به برابری بازده‏ها و تمایل به اخذ پول باشد‪.‬‬ ‫شــاید برای شما جالب باشــد که ببینید افراد به‏صورت بالقوه هم از تنبیه لذت‬ ‫می‏برنــد و هم از رفع نابرابری! این تضاد ما را به یاد یافته پیشــینمان می‏اندازد که‬ ‫انگیزه‏ها در مغز انســان به رقابت برمی‏خیزند‪ .‬اگر هر دوی تنبیه و بخشــش انسان‬ ‫را ارضا می‏کند‪ ،‬پس دیگر معلوم نیست که «احساس پایه» انسان اخذ پول است یا‬ ‫تنبیه دیگران‪ .‬دقیقا مشــخص نیست که تعارضات میان ‪ VMPFC‬و سیستم کنترل‬ ‫اجرایی چگونه رفع و رجوع شــده یا از بین می‏روند‪ .‬اما چیزی که مشخص است‬ ‫آن است که تقریبا هیچ شکی نیست که انگیزه‏های متعارض وجود دارند و البته این‬ ‫دقیقا چیزی است که مایلم در بخش بعد درباره آن صحبت کنم‪.‬‬

‫نمودار ‪ -20-9‬اثر نابرابری بر ارزش پرداخت‏های انتقالی آتی و میزان فعالیت ‪ NAcc‬و‬ ‫‪0.08‬‬

‫‪0.2‬‬

‫ﺑﻪ ﺧﻮد‬ ‫ﺑﻪ دﯾﮕﺮان‬

‫‪0.15‬‬

‫‪0.04‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪0.02‬‬

‫‪0.05‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.02‬‬

‫‪0‬‬

‫ﻓﻘﯿﺮ‬

‫ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪VMPFC‬‬

‫‪592‬‬

‫ارزﯾﺎﺑﻰ ذﻫﻨﻰ )‪ -5‬ﺗﺎ ‪(5‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‬

‫‪0.06‬‬

‫‪VMPFC‬‬

‫ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ‬

‫ﻓﻘﯿﺮ‬

‫‪NAcc‬‬

‫ﻓﻘﯿﺮ‬

‫ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ‬

‫‪-0.05‬‬

‫ارزﯾﺎﺑﻰ‬

‫منبع‪ :‬تریکومی و همکاران (‪)2010‬‬

‫‪ -4-3-9‬تورش حال‪ 1‬و مغز درگیر در تضاد‬

‫اگر مغز همواره در حال پردازش موازی اطالعات است‪ ،‬گاهی این پردازش منجر‬ ‫به تضاد در رفتارهای پیشــنهادی می‏شود‪ .‬در حقیقت‪ ،‬اگر هدف اولیه سیستم‏های‬ ‫کنترل اجرایــی انتقال از حالت خودکار به حالت کنترل شــده و مهار فرآیندهای‬ ‫خودکار باشد‪ ،‬زمینه کافی برای ایجاد تعارض به وجود می‏آید‪ .‬این دقیقا یعنی آنکه‬ ‫یک بخش از مغز شما به شما یک چیز و بخش دیگر به شما چیز دیگری می‏گوید‪.‬‬ ‫صد البته که این امر آنچنان دور از واقعیت نیست‪.‬‬ ‫آنچنان که دیدیم‪ ،‬در بازی‏های اتمام حجت و اعتماد‪ ،‬تضادی بالقوه میان انگیزه‬ ‫اخــذ پول و تنبیه طرف مقابل در مغز در جریان اســت‪ .‬یافتن مثال‏های دیگری از‬ ‫این دست سخت نیست‪ .‬خوابیدن در پشت فرمان در حال تالش برای بیدار ماندن‪،‬‬ ‫‪ -1‬در برخی متون روان‏شناسی به جای واژه «تورش حال»‪ ،‬از واژه «تمایل کنونی» بهره گرفته شده است‪( .‬م‪).‬‬

‫‪2- McClure‬‬

‫‪1- Stroop‬‬

‫‪593‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫مثال نســبتا خوب دیگری است‪ .‬مثال بعد که شــاید برای شما آشنا باشد‪ ،‬تکلیف‬ ‫استروپ‪ 1‬است‪.‬‬ ‫در این تکلیف از یک فرد خواسته می‏شود تا اسم رنگ‏ها را به‏سرعت بخواند‪،‬‬ ‫در حالی‏که برخی از حروف آن با رنگ‏های اشتباهی رنگ‏آمیزی شده‏اند (مثال کلمه‬ ‫آبی به رنگ ســبز نوشته شده اســت)‪ .‬در این تکلیف‪ ،‬افراد دیرتر پاسخ می‏دهند‬ ‫کــه البته این موضوع بــه ناهماهنگی رنگ و کلمه بازمی‏گــردد‪ .‬در حالی‏که مغز‬ ‫ســیگنال‏های متعارضی را دریافت می‏کند‪ ،‬قشر پیش‏پیشانی قدامی اقدام به رفع آن‬ ‫می‏نماید [که این خود زمان‏بر است]‪.‬‬ ‫اینکه افراد می‏توانند به‏صورت بالقوه دو مغز داشــته باشند‪ ،‬از اهمیت به‏سزایی‬ ‫به‏خصوص در مباحث تورش حال و ناســازگاری زمانی (فصل چهارم) برخوردار‬ ‫اســت‪ .‬مثال تصور کنید که فرآیندهای خودکار ماریا به او می‏گوید که امروز را به‬ ‫خوش‏گذرانی بگذراند‪ ،‬در حالی‏که فرآیندهای کنترل شــده مغزش به او پیشــنهاد‬ ‫می‏کنــد که امروز را صرف انجام تکالیفش کند‪ .‬شــاید اگر فرآیندهای خودکار در‬ ‫ماریا قوی‏تر از فرآیندهای کنترل‏شده‏اش باشد‪ ،‬اگرچه او می‏خواهد و فکر می‏کند‬ ‫که باید همین امروز تکالیفش را انجام دهد‪ ،‬عمال آن را به روز دیگری بیاندازد‪ .‬پس‬ ‫می‏توان بدین صورت توضیح قابل قبولی از ناسازگاری زمانی ارائه داد‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫برای اینکه ببینیم این داستان تا چه اندازه واقعی است‪ ،‬نگاهی به مطالعه مک‏کلور‬ ‫و همکارانش (‪ )2004‬می‏اندازیم‪ .‬در این مطالعه‪ ،‬آزمودنی‏ها بایست مجموعه‏ای از‬ ‫انتخاب‏های بین‏زمانی میان پاداش‏های پولی آنی و تاخیری را برمی‏گزیدند‪ .‬گاهی‬ ‫پاداش اولیه به‏صورت آنی آماده می‏شــد و گاهی ارائه آن کمی طول می‏کشید‪ .‬این‬ ‫کار باعث می‏شد تا بتوان بخش‏هایی از مغز را که با انتخاب‏های همراه با خروجی‬ ‫ســریع‏الوصول فعا ‏ل می‏شدند شناسایی کرد‪ .‬با این هدف‪ ،‬نمودار ‪ 21-9‬به مقایسه‬ ‫میــزان فعالیت ‪ NAcc‬و ‪ DLPFC‬می‏پردازد‪ .‬در این نمودار می‏توان دید که فعالیت‬ ‫‪ DLPFC‬تحت تاثیر تاخیر در پرداخــت پاداش قرار نمی‏گیرد‪ ،‬در حالی‏که پاداش‬ ‫امروز‪ NAcc ،‬را بسیار فعال‏تر می‏نماید تا پاداش آتی‪.‬‬

‫نمودار ‪ -21-9‬فعالیت ‪ NAcc‬و ‪ DLPFC‬بستگی به این دارد که آیا پاداش آنی است یا با تاخیر همراه است‪.‬‬ ‫‪0.7‬‬

‫‪1‬ﻣﺎه )‪(DLPFC‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در‬

‫اﻣﺮوز )‪(DLPFC‬‬ ‫)‪(DLPFC‬‬

‫‪0.5‬‬

‫‪DLPFC‬‬

‫ﻣﺎه ‪(NAcc) 1‬‬

‫‪0.2‬‬ ‫‪0.15‬‬

‫‪0.4‬‬ ‫‪0.3‬‬

‫‪0.05‬‬

‫‪0.2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0.1‬‬

‫‪-0.05‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.1‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ‪) VST‬ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫‪0.6‬‬

‫اﻣﺮوز )‪(NAcc‬‬ ‫‪2‬ﻫﻔﺘﻪ )‪(NAcc‬‬

‫‪0.25‬‬

‫زﻣﺎن ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ دﯾﺪن اﺧﺘﯿﺎرات‬

‫منبع‪ :‬مک‏کلور و همکاران (‪)2004‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫در فصل چهارم نگاهی به مدل شــبه هایپربولیک ) ‪ ( β, δ‬انداختیم که در آن ‪δ‬‬

‫‪594‬‬

‫نشان‏دهنده تنزیل‏نمایی و‪ β‬نمایان‏گر تورش حال بود‪ .‬حال می‏توانیم بخش‏هایی از‬ ‫مغــز مانند ‪ NAcc‬را ببینیم که به ما پارامتر ‪ β‬و بخش‏هایی دیگر مانند ‪ DLPFC‬را‬ ‫ببینیم که به ما پارامتر ‪ δ‬را ارائه می‏دهند‪ .‬پس با این حســاب‪ ،‬انتخاب افراد ارتباط‬ ‫مستقیمی با میزان فعالیت نواحی نامبرده دارد‪ .‬نمودار ‪ 22-9‬دقیقا تاییدی بر ادعای‬ ‫ب گزینه‏های با پاداش آنی‪ ،‬بخش‏های ذکر شده مغز و‬ ‫فوق است‪ ،‬جایی که با انتخا ‏‬ ‫با انتخاب گزینه‏های با پاداش تاخیری‪ ،‬بخش‏های دیگر مغز فعال می‏شود‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫برای تکمیل این موضوع می‏خواهم به‏صورت اجمالی مطالعه دیخوف‪ 1‬و گرابر‬ ‫(‪ )2010‬را مرور کنم‪ .‬آنها آزمودنی‏ها را در آزمایش‏هایی شــرکت دادند که در گام‬ ‫اول یاد می‏گرفتند که انتخاب رنگ‏هایی مشــخص‪ ،‬منجر به پاداش به آنها می‏شد‪.‬‬ ‫در گام دوم‪ ،‬آزمودنی‏هــا باید تکلیفی را انجام می‏دادنــد که بر طبق آن رنگ‏های‬ ‫مشــخصی را برای دفعات معینی انتخاب می‏کردند‪ .‬این کار باعث ایجاد تعارضی‬ ‫ِ‬ ‫ب‬ ‫بلندمدت انتخاب دفعات مشخصی از هر یک از رنگ‏ها و تکانه انتخا ‏‬ ‫میان هدف‬ ‫رنگی می‏شد که به آزمودنی‏ها پاداش آنی اعطا می‏کرد‪.‬‬ ‫‪2- Gruber‬‬

‫‪1- Diekhof‬‬

‫نمودار ‪22-9‬‬ ‫‪0.04‬‬ ‫‪0.03‬‬

‫ﺑﺘﺎ‬

‫دﻟﺘﺎ‬

‫‪0.02‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪-0.01‬‬

‫ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻧﺮﻣﺎلﺷﺪه‬

‫‪0.01‬‬

‫‪-0.02‬‬

‫نواحی مرتبط با پاداش آنی ) ‪ (β‬زمانی بیشــتر فعال می‏شــوند که آزمودنی‏ها گزینه آنی را برگزینند و نواحی مرتبط با پاداش‬ ‫تاخیری ) ‪ ( δ‬زمانی بیشتر فعال می‏شود که آزمودنی‏ها گزینه‏های دیگر را برگزینند‪/ .‬منبع‪ :‬مک‏کلور و همکاران (‪)2004‬‬

‫آنچنان که انتظار داریم‪ ،‬رنگی که همراه با پاداش است موجب افزایش فعالیت‬ ‫‪ NAcc‬می‏شود‪ .‬یافته جالب این تحقیق در گام دوم تحقیق ظاهر می‏شود که در آن‬ ‫ارتباط کارکردی منفی میان ‪ NAcc‬و نواحی قشــر پیش‏پیشانی دیده می‏شود‪ ،‬بدین‬ ‫معنا که با افزایش فعالیت قشــر پیش‏پیشانی‪ ،‬فعالیت ‪ NAcc‬کاهش می‏یابد‪ .‬عالوه‬ ‫بر آن‪ ،‬هرچه این ارتباط منفی قوی‏تر باشــد‪ ،‬آزمودنی‏ها به احتمال بیشــتر تکلیف‬ ‫خود را درست‏تر انجام می‏دهند‪ .‬مقایسه دو تحقیق فوق از باب شناخت روش حل‬ ‫تعارض می‏تواند جالب توجه باشد‪ .‬در تحقیق نخست‪ ،‬اثر دو بخش مغز را می‏بینیم‬ ‫‪1‬‬ ‫که یکی با دیگری بر ســر قبول پول به معارضه برمی‏خیزد‪ .‬در این حالت‪ ،‬تکانش‬ ‫ممکن اســت بر صبر و شــکیبایی‪ ،‬و تمایل به تنبیه بر تمایل به اخذ پول فائق آید‬ ‫(آن‏گونه که در نمودار ‪ 17-9‬نشــان داده شد)‪ .‬مطالعه دوم اثر قشر پیش‏پیشانی را‬ ‫‪ -1‬تکانــش یا ‪ impulsivity‬به میل ناگهانی و گریزناپذیر برای انجام فــوری یک عمل بدون قصد و اراده اطالق‬ ‫می‏شود‪( .‬م‪).‬‬

‫‪595‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ﺗﺄﺧﯿﺮى‬

‫آﻧﻰ‬

‫‪-0.03‬‬

‫نشان می‏دهد که به نظارت و هدایت دیگر بخش‏های مغز می‏پردازد‪ .‬در این حالت‪،‬‬ ‫صبر و شکیبایی بر تکانش و نیاز به پول بر تمایل به تنبیه چیره می‏شود‪.‬‬ ‫هر دوی این تفاســیر به بیان بخشــی از سیســتم‏های کنترلی اجرایی یکسان‬ ‫می‏پردازند‪ .‬از یک ســو فرآیندهای کنترل‏شــده به رقابت با فرآینده‏های خودکار‬ ‫می‏پردازند و از ســوی دیگر‪ ،‬فرآیندهای کنترل‏شده فرآیندهای خودکار را هدایت‬ ‫می‏کنند‪ .‬کاربرد جالب این نتیجه به‏خصوص از منظر اقتصادی آن اســت که رفتار‬ ‫انســان بستگی به الگوی شناختی سیســتم‏های کنترل اجرایی‏اش دارد‪ .‬اساسا اگر‬ ‫یک سیســتم کنترل اجرایی به دنبال کاری باشد‪ ،‬ممکن است اجازه آزادی عمل به‬ ‫کارهای دیگر دهد‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -23-9‬زمانی که افراد باید عدد هفت رقمی را حفظ کنند‪ ،‬نسبت افرادی که کیک شکالتی را انتخاب‬ ‫می‏کنند افزایش می‏یابد‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪60‬‬

‫‪596‬‬

‫‪50‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪10‬‬

‫واﻗﻌﻰ‬

‫ﻋﮑﺲ‬ ‫‪7‬رﻗﻤﻰ‬

‫واﻗﻌﻰ‬

‫ﻋﮑﺲ‬

‫‪0‬‬

‫ﻧﺴﺒﺖ اﻓﺮادى ﮐﻪ ﮐﯿﮏ ﺷﮑﻼﺗﻰ را اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻰﮐﻨﻨﺪ )ﺑﻪ درﺻﺪ(‬

‫‪70‬‬

‫‪2‬رﻗﻤﻰ‬ ‫منبع‪ :‬شیو و فدوریخن (‪)1999‬‬

‫مثــال جالبی از این موضوع را در مطالعه شــیو‪ 1‬و فدوریخن‪ )1999( 2‬می‏توان‬ ‫دید‪ .‬مطالعه بدین صورت بود که آزمودنی‏ها بایســت یک عدد دو رقمی یا هفت‬ ‫‪2- Fedorikhin‬‬

‫‪1- Shiv‬‬

‫رقمی را درســت زمانی که باید میان کیک شــکالتی و ساالد میوه یکی را انتخاب‬ ‫می‏کردند‪ ،‬حفظ می‏کردند‪ .‬نمودار ‪ 23-9‬نشان می‏دهد زمانی که آزمودنی‏ها بایست‬ ‫عدد هفت رقمی را حفظ می‏کردند‪ ،‬کیک شکالتی را ترجیح می‏دادند‪ .‬این یافته را‬ ‫می‏توان با این واقعیت تفسیر کرد که اگر فرآیندهای کنترل‏شده مشغول انجام کاری‬ ‫باشند‪ ،‬ممکن است فرآیندهای خودکار بر فرآیندهای کنترل‏شده غالب گردند‪.‬‬

‫‪ -5-3-9‬مدل‏های خویشتنی چندگانه‬

‫‪597‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫تعارض فوق نشــان می‏دهد که چرا مردم دارای مشکالت خود کنترلی هستند‪ .‬اگر‬ ‫بیاد داشته باشید در فصل چهارم گفتیم که افرادی مثل ماریا ممکن است خود را از‬ ‫قبل متعهد به انجام کاری کنند‪ .‬مثال با دوســتان خود توافق می‏کند تا فردا یکدیگر‬ ‫را ببیننــد و این یعنی آنکه او باید همین امروز تکالیفش را انجام دهد‪ .‬عالوه بر آن‬ ‫دیدیــم که او حتی اگر تکالیفش را امروز انجام دهد باز هم ممکن اســت خود را‬ ‫متعهد به انجام کاری در فردا کند‪ ،‬زیرا می‏خواهد از هزینه وارد به خود به واســطه‬ ‫غلبه بر وسوسه رهایی یابد‪ .‬این رفتار به‏سختی با مدل استاندارد اقتصادی جور در‬ ‫می‏آید‪ .‬چرا فردی باید از پیش خود را مقید به انجام کاری کند و در عمل گزینه‏های‬ ‫پیش رویش را کاهش دهد؟ حال ما پاسخی برای این سوال داریم‪.‬‬ ‫دیدیم که می‏توان توضیحی برای مشکالت خود کنترلی ارائه داد‪ ،‬اما آیا می‏توان‬ ‫از این نیز پیشــتر رفت؟ یکی از موارد ممکن آن است که تعارضات جاری در مغز‬ ‫را به‏طــور صریح مدل‏ســازی کرد‪ .‬این امر ما را به ایده مدل‏های چندخویشــی یا‬ ‫دوخویشی می‏رساند‪ .‬در اینجا نمی‏خواهم این مدل‏ها را به‏صورت تفصیلی باز کنم‪،‬‬ ‫چرا که این کار را در مدل اعتیاد انجام خواهم داد‪ .‬اما به شما قول می‏دهم که ایده‬ ‫این موضوع بسیار ساده باشــد‪ .‬ما می‏توانیم یکی از خویشتن‏های خود را چنان‏که‬ ‫تالر و شفرین (‪ )1981‬گفته‏اند‪ ،‬برنامه‏ریز بدانیم که می‏خواهد مطلوبیت مادام‏العمر‬ ‫فرد را حداکثر کند و خویشتن دیگرش را عامل بدانیم که تالش می‏کند تا مطلوبیت‬ ‫امروز فرد را حداکثر سازد‪.‬‬ ‫برای ســادگی می‏توانیم این‏‏‏‏‏گونه فکر کنیم که عامل کســی اســت که تصمیم‬ ‫می‏گیرد همین االن چه کند‪ .‬این تعریف قدرت باالیی به فرآیندهای خودکار می‏دهد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪598‬‬

‫و البته ما را نگران افراد می‏کند‪ ،‬چرا که بر این اســاس‪ ،‬عامل‪ ،‬فردای افراد را فدای‬ ‫امروز آنها می‏کند‪ .‬خوشبختانه خویشــتن برنامه‏ریز افراد از دو راه خویشتن عامل‬ ‫آنها را محدود می‏ســازد‪ .‬اول می‏تواند ترجیحات یا انگیزه‏های عامل را تغییر دهد‪.‬‬ ‫مثال خویشتن برنامه‏ریز ماریا می‏تواند کاری کند که عامل از انجام تکالیف خوشش‬ ‫آید یا آنکه با دوســت خود بر سر آنکه کدام‏یک نمره بهتری از تکالیفش می‏گیرد‪،‬‬ ‫شرط‏بندی کند‪ .‬دوم آنکه او می‏تواند قواعدی را به عامل تحمیل کند که قیودش را‬ ‫تغییر دهد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬خویشتن برنامه‏ریز ماریا ممکن است کاری کند که او به‬ ‫دوستانش قول دهد که فردا با آنها بازی می‏کند‪.‬‬ ‫این نوع از مدل‏ها برای فهم و مدل‏ســازی تعهدات پیشــین و کنترل خویشتن‬ ‫بسیار مفیدند‪ .‬مدل‏های فوق نقش به‏سزایی برای فرآیندهای خودکار قائلند و از این‬ ‫رو‪ ،‬برای تفسیر پدیده‏هایی مانند اعتیاد بسیار مفیدند که در آنها فرآیندهای خودکار‬ ‫بسیار قوی‏تر از فرآیندهای کنترل شده‏اند‪ .‬پس آیا می‏توان از مدل‏های دوخویشتنی‬ ‫استفاده بیشتر کرد‪ .‬آیا با وجود تضاد حقیقی میان فرآیندهای خودکار و کنترل شده‬ ‫در مغز باید بیش از پیش بر این مدل‏ها تاکید کرد؟‬ ‫همچون ســایر مدل‏ها‪ ،‬تاکید بیش از اندازه بر یک ایده می‏تواند با خطر همراه‬ ‫باشد‪ .‬این بدان دلیل است که همین االن هم تضاد در ذات مدل استاندارد اقتصادی‬ ‫وجــود دارد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬زمانی که در فصــل دوم تابع مطلوبیت آنا از خرید و‬ ‫خوردن برشــتوک صبحانه را به شکل ‪ )u(x,TQ,HQ‬نشان دادیم‪ ،‬در واقع تعارضی‬ ‫ذاتی میان خواستن پول و خواستن برشتوک با کیفیت در آن نهفته بود‪ .‬آنا با انتخابی‬ ‫ســخت مواجه بود که در آن باید میان میزان پول پرداختی و برشتوک خوش‏طعم‬ ‫موازنه‏ای را برقرار می‏کرد‪ .‬از این رو الزم بود تا زمانی را در فروشگاه مواد غذایی‬ ‫بگذارند تا دو مغزش در مورد خرید مطلوب به تصمیمی واحد برســد‪ .‬پس با این‬ ‫اوصاف نیازی به ایجاد مدل چندخویشتنی برای تفسیر موضوع فوق وجود نداشت‪.‬‬ ‫گفتیم که فرآیندهای خودکار با تاثیرگذاری بر ادراک و شــهود انسان‏ها بر تمامی‬ ‫تصمیمات آنها تاثیر می‏گذارند‪ .‬پس انتخاب آنا به ناچار متاثر از هر دو فرآیند خودکار‬ ‫و کنترل‏شــده است که حال می‏توانیم به‏صورت بهتری آنها را مدل‏سازی کنیم‪ .‬مثال آنا‬ ‫ممکن اســت با افزایش قیمت‪ ،‬عصبانی شده و تمایل خود به خرید را از دست بدهد‬

‫‪ -4-9‬خالصه‬

‫در بخش‏های پیشین نگاهی هرچند کوتاه به تعدادی از نتایج انبوه مطالعات حوزه‬ ‫علم اعصاب و اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناســی انداختیم‪ .‬اما به نظرم همین بررسی‬ ‫کوتاه می‏تواند ما را از آنچه آموختیم‪ ،‬متحیر‏سازد‪.‬‬ ‫در ابتدا فصل را با توصیف مفهوم بخش‏پذیری آغاز کردیم که در آن‪ ،‬بخش‏های‬ ‫مختلف مغز مامور انجام تکالیف مختلف بودند‪ .‬پس دانستیم می‏توان با نگاه به آنکه‬ ‫چه بخش‏هایی از مغز و به چه میزان با انجام کارهایی یا اتخاذ تصمیماتی توســط‬ ‫آنها فعال می‏شوند‪ ،‬چیزهای زیادی آموخت‪.‬‬ ‫ایده دومی که از آن سخن گفتیم‪ ،‬فرآیندهای مختلف مغزی بود‪ .‬در ابتدا فرآیندهای‬ ‫خودکار را با فرآیندهای کنترل‏شده مقایســه کردیم و گفتیم که کنترل اجرایی وظیفه‬ ‫فهم این موضوع را دارد که چه موقع می‏بایســت از یک فرآیند خودکار به یک فرآیند‬ ‫کنترل‏شده انتقال یافت‪ .‬این یعنی آنکه به‏طور بالقوه تعارضی در مغز وجود دارد‪ ،‬بدین‬ ‫صورت که بخشی می‏خواهد یک کار و بخش دیگر می‏خواهد کار دیگری را انجام دهد‪.‬‬ ‫حال کنترل اجرایی مغز باید چنین دعوایی را حل‏وفصل کند‪.‬‬ ‫زمانی که پای بررســی رفتار اقتصادی به میان کشیده شد‪ ،‬ابتدا تالش کردیم تا‬

‫‪599‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫که این یک فرآیند خودکار است‪ .‬این در حالی است که او می‏داند قیمت جنس هنوز‬ ‫مناسب است که این یک فرایند کنترل‏شده است‪ .‬در فصل دوم گفتیم که چگونه می‏توان‬ ‫این دو چیز را در قالب مطلوبیت مبادالتی و اکتسابی تفکیک کرد‪.‬‬ ‫پس شــاید مدل‏های دوخویشتنی در بهبود مدل‏سازی رفتار اقتصادی در حالت‬ ‫وجود مشــکالت خود‏کنترلی چندان مهم نباشــند‪ .‬همچنین دیدیم زمانی که پای‬ ‫مفاهیمی مانند انصاف به میــان می‏آید‪ ،‬تفکیک رفتار عامل خودکار از اهداف فرد‬ ‫برنامه‏ریزی که رفتارش کنترل‏شــده است‪ ،‬بسیار سخت و طاقت‏فرسا می‏شود‪ .‬در‬ ‫واقع‪ ،‬شاید برای مدل‏سازی بهینه رفتار اقتصادی بهتر باشد که از مدل دوخویشتنی‬ ‫برای تفکیــک فرآیندهای خودکار تعیین‏‏کننده نقطه مرجــع از فرآیندهای کنترلی‬ ‫تحلیل‏کننده نقطه مرجع استفاده ببریم‪ .‬این درست روشی است که در بخش اعظمی‬ ‫از این کتاب به کار گرفتیم‪.‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪600‬‬

‫بفهمیم افراد چگونه به مشــاهده برخی از پیامدها واکنش نشان می‏دهند‪ .‬دیدیم که‬ ‫بخش‏هایی از مغز مانند هسته اکومبنس با انتظار فرد برای دریافت پاداش فعال شده‬ ‫و نسبت فعالیت آن بستگی به مقدار پاداش انتظاری و خطای پیش‏بینی پاداش دارد‪.‬‬ ‫در مقابل‪ ،‬بخش‏های دیگر مغز از جمله قشر پیش‏پیشانی قدامی‪ -‬میانی زمانی بیشتر‬ ‫فعال می‏شود که پای گرفتن پاداش به میان آید‪ .‬هرچند که هنوز نمی‏توان گفت که‬ ‫این مانند دیدن تابع مطلوبیت در مغز است‪ ،‬اما می‏توان دید که چه حوادثی موجب‬ ‫فعالیت بخش‏های حساس به پاداش می‏شوند و از این موضوع چیزهای زیادی در‬ ‫مورد ترجیحات افراد آموخت‪ .‬با این هدف‪ ،‬شواهد متعددی را بررسی کردیم که با‬ ‫یافته‏های پیشین ما در مورد ابهام‏گریزی‪ ،‬تورش حال‪ ،‬تمایز میان مطلوبیت اکتسابی‬ ‫و مبادالتی و نابرابری‏گریزی سازگار بود‪.‬‬ ‫گام بعد اضافه کردن عامل انتخاب به تحلیل بود تا ببینیم مغز چگونه در هنگام‬ ‫تصمیم‏گیــری کار می‏کند‪ .‬دیدیم که در فرآیند تصمیم‏گیری‪ ،‬بخش‏های دیگری از‬ ‫مغز هم فعال می‏شــوند که به ما نشان می‏دهد تمایز عامل‪ -‬نقاد در میان بخش‏های‬ ‫مغــزی وجود دارد‪ ،‬بدین معنا که بخش‏هایی از مغز مســئول ارزیابی و بخش‏های‬ ‫دیگر مســئول عمل (کنش) هســتند‪ .‬دیدیم که فعالیت مغز اغلب وابسته به کنش‬ ‫انتخابی و استراتژی مورد استفاده است‪.‬‬ ‫در نگاهی به ترجیحات اجتماعی دیدیم که مردم به‏صورت منفی به پیشنهادهای‬ ‫ت در این‬ ‫نامنصفانه پاسخ می‏دهند و در مقابل از تنبیه دیگران لذت می‏برند‪ .‬کار سخ ‏‬ ‫میان آن بود که کدام‏یک از این فرآیندها خودکار و کدام کنترل شده‏اند‪.‬‬ ‫همان‏طــور کــه به اجمال در فصل یــک کتاب گفتیم‪ ،‬علــم اقتصاد مبتنی بر‬ ‫عصب‏شناسی موضوعی مناقشه‏‏آمیز است و البته طبیعی است که شما نیز تا به حال‬ ‫چنین مناقشه‏ای را درک کرده باشید‪ .‬مناقشه اصلی بر سر آن است که آیا اساسا علم‬ ‫اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی توانسته است چیز جدیدی به علم اقتصاد اضافه کند‬ ‫و این خود عامل بحث‏های گسترده‏ای بوده است که در فصل اول دیدیم‪ .‬مثال یکی‬ ‫از مباحث جدی منتقدان آن است که فهمیدن چگونگی کارکرد مغز نه شرط الزم و‬ ‫نه شرط کافی برای مدل‏سازی و پیش‏بینی رفتار اقتصادی است‪.‬‬ ‫البته امیدوارم که حداقل در این فصل توانسته باشم به شما نشان دهم که فهمیدن‬

‫‪601‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫چگونگی کارکرد مغز می‏تواند ما را کمی در فهم رفتار اقتصادی یاری رساند‪ .‬جالب‬ ‫است که بدانیم چیزهایی مانند نابرابری‏گریزی و تورش حال چگونه در مغز عمل‬ ‫می‏کنند‪ .‬مطالعه این پدیده‏ها می‏تواند ما را دوباره از این موضوع مطمئن ســازد که‬ ‫مدل‏هایی که در فصل‏های پیشین بررسی کردیم‪ ،‬معقول و منطقی هستند‪.‬‬ ‫مطمئن هســتیم که دانستن شــیوه کارکرد مغز می‏تواند به‏صورت بالقوه ما را در‬ ‫مدل‏سازی و پیش‏بینی رفتار اقتصادی یاری رساند‪ .‬مثال اگر بتوانیم فرآیندهای خودکار را‬ ‫از فرآیند کنترل‏شده تفکیک کنیم‪ ،‬می‏توانیم پیش‏بینی بهتری از اینکه چگونه رفتار افراد با‬ ‫تغییر موقعیت تغییر می‏یابد‪ ،‬داشته باشیم‪ .‬مثال اینکه افراد چه موقع مایل هستند دیگران‬ ‫را به واسطه رفتار غیرمنصفانه خود تنبیه کنند و چه موقع از کنار آنها می‏گذرند‪.‬‬ ‫با همه این تفاســیر‪ ،‬این جمله که «می‏تواند به‏صورت بالقوه ما را در مدل‏سازی‬ ‫و پیش‏بینی یاری رســاند»‪ ،‬کمی نگران‏کننده است‪ .‬هرچند که همه می‏دانیم بدون‬ ‫شــک‪ ،‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‪ ،‬فهم زیبایی از رفتار اقتصادی را برای ما‬ ‫ایجاد می‏کند‪ ،‬اما بسیار سخت است که بگوییم چگونه می‏تواند ما را به‏طور جدی‬ ‫در مدل‏ســازی و پیش‏بینی رفتار اقتصادی یاری رساند‪ .‬مثال بسیار سخت است که‬ ‫با مشــاهده مغز افرادی که بازی اتمام حجت انجــام می‏دهند‪ ،‬بتوان گفت که آنها‬ ‫چه کاری انجام خواهند داد‪ .‬این در حالی اســت که این کار با انجام آزمایش‏های‬ ‫استاندارد شدنی بود‪ .‬با توجه به آنکه معموال نظریه‏های اقتصادی با ارزیابی قدرت‬ ‫ی خود از رفتار اقتصادی مورد قضاوت قرار می‏گیرند‪ ،‬علم اقتصاد مبتنی بر‬ ‫پیش‏بین ‏‬ ‫عصب‏شناسی در این زمینه مغبون و ناکام است‪ .‬پس مشخص است با تمامی مفید و‬ ‫آموزنده بودن‪ ،‬این علم نمی‏تواند انقالبی در علم اقتصاد ایجاد کند‪ .‬آنچنان که برخی‬ ‫از طرفداران آن اعتقاد دارند این علم خوب است‪ ،‬اما نه آنقدر خوب!‬ ‫آنجا که این علم قادر به ایجاد تحول و انقالب اســت‪ ،‬حوزه علم اعصاب است‪.‬‬ ‫اقتصاددانــان با طراحی بازی‏ها به‏خوبی رفتار مردم را می‏آموزند‪ .‬آنها به احتمال فراوان‬ ‫از مشاهده مغز افراد در هنگام بازی اتمام حجت چیز زیادی یاد نمی‏گیرند‪ ،‬در حالی‏که‬ ‫عصب‏شناسان به‏طور بالقوه از این موضوع بسیار می‏آموزند‪ .‬پس زمانی که ما در میزان‬ ‫مفید بودن علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی در علم اقتصاد در جنگ و جدالیم‪ ،‬کامال‬ ‫مطمئنیم که این علم در حوزه علوم اعصاب بسیار مفید است‪.‬‬

‫با تمامی این اوصاف‪ ،‬به‏شــخصه فکر می‏کنم که علم اقتصاد می‏تواند بسیار از‬ ‫علم اعصاب بیاموزد‪ .‬برای ِ‬ ‫من نویســنده‪ ،‬جالب‏ترین فصل این کتاب‪ ،‬فصل ششم‬ ‫بود که در مورد تعامل و یادگیری سخن می‏گفت‪ .‬آنچه مشخص است آن است که‬ ‫هنوز قابلیت ما در پیش‏بینی چگونگی یادگیری و رفتار افراد در شرایط استراتژیک‬ ‫بسیار ضعیف است‪ .‬با توجه به آنکه یادگیری‪ ،‬حافظه و شناخت اجتماعی اجزای‬ ‫مهم علم اعصاب هستند‪ ،‬شاید این علم بتواند پاسخ برخی از سواالت ما را برایمان‬ ‫فراهم آورد‪.‬‬

‫‪ -5-9‬اعتیاد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪602‬‬

‫اعتیاد یکی از موضوعات جدی اجتماعی اســت‪ .‬آمار ملی حوزه سالمت و دارو‬ ‫در سال ‪ 2008‬نشان داد که ‪ 14/2‬درصد از آمریکاییان ‪ 12‬ساله و بیشتر‪ ،‬در خالل‬ ‫ســال ‪ 2007‬از داروهای غیرمجاز (مواد مخدر) اســتفاده کرده بودند‪ .‬مرکز ملی‬ ‫اطالعات دارو آمریکا پیش‏بینی کرد که هزینه اقتصادی این موضوع چیزی نزدیک‬ ‫به ‪ 215‬میلیارد دالر بود‪ .‬این مرکز در گزارش خود چنین نوشت‪« :‬خسارت ناشی‬ ‫از سوء‏اســتفاده از دارو و اعتیاد به فشار بیش از اندازه به نظام قضایی‪ ،‬فرسودگی‬ ‫نظام ســامت‪ ،‬از دست رفتن بهره‏وری و خسارات زیست‏محیطی منجر می‏شود‪».‬‬ ‫(‪.)NDIC ،2010‬‬ ‫شــاید فکر کنید که اعتیاد موضوعی نیســت که در حوزه علم اقتصاد بگنجد‪.‬‬ ‫درست برعکس‪ ،‬این موضوع یکی از موضوعات اقتصادی بسیار مهم است‪ .‬دولت‬ ‫بریتانیا در خالل ســال‏های ‪ 2009‬تا ‪ 2010‬توانســت با افزایش مالیات بر سیگار‪،‬‬ ‫درآمدی حدود ‪ 10/5‬میلیارد دالر به دســت آورد‪ .‬پس خوب اســت کمی بیشتر‬ ‫راجع به این موضوع بدانیم‪ .‬برای این موضوع بهتر اســت تا ابتدا تعریفی از اعتیاد‬ ‫داشته باشیم‪ .‬یکی از تعاریف این است که فردی مانند راب به کاالیی معتاد است‬ ‫اگر‪ :‬الف) هرچه بیشتر از این کاال استفاده کند‪ ،‬بخواهد که بیشتر از آن مصرف کند‬ ‫که به این ویژگی تقویت گفته می‏شــود‪ .‬ب) هرچه بیشتر از این کاال استفاده کند‪،‬‬ ‫مطلوبیتش در مصرف آتی این کاال کاهش‏یابد که این ویژگی را تحمل می‏نامند‪.‬‬ ‫ایــن تعریف برای اقتصاددانان تعریف خوبی اســت‪ ،‬زیــرا به‏راحتی می‏توان‬

‫ویژگی‏های تقویت و تحمل را در مدل‏های ساده گنجاند‪ .‬اما این تعریف‪ ،‬تعریفی‬ ‫بســیار گسترده اســت‪ .‬با این حســاب من هم به چیزهایی مانند دویدن مسافت‬ ‫طوالنــی و دیدن بازی کریکت معتادم‪ .‬با آنکه شــاید این تعریف بیشــتر از آنکه‬ ‫تعریف اعتیاد باشــد‪ ،‬تعریف عادت است‪ ،‬ما در ادامه به مدل‏سازی بر اساس این‬ ‫تعریف خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫‪ -1-5-9‬یک مدل اعتیاد عقالیی‬

‫=‬ ‫) ‪St d ( St −1 + a t −1‬‬

‫که نشــان‏دهنده ذخیره مصرف گذشته است و ‪ d‬نیز مقدار اعتیادآوری کاال را‬ ‫اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬هرچه میزان ‪ d‬بیشتر باشد‪ ،‬نشان می‏دهد که سیگار اعتیادآورتر‬ ‫است‪ ،‬زیرا مصرف گذشــته فرد به میزان بیشتری در خاطر فرد باقی می‏ماند‪ .‬اگر‬ ‫‪ d=1‬باشد‪ ،‬سیگار بسیار اعتیادآور می‏شود‪ ،‬زیرا مصرف گذشته هرگز به فراموشی‬ ‫سپرده نخواهد شد‪.‬همچنین فرض می‏کنیم که مطلوبیت راب در زمان ‪ t‬وابسته به‬ ‫مصرف حال و ذخیره مصرف گذشته او باشد‪:‬‬ ‫‪a t ≥ St‬‬ ‫‪a t < St‬‬

‫‪c t + 10 a t − St‬‬ ‫‪ut = ‬‬ ‫) ‪c t − 10( St − a t‬‬

‫‪2- Murphy‬‬

‫‪1- Becker‬‬

‫‪603‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫برای آنکه ثابت کنم یک اقتصاددان هســتم‪ ،‬بحث را با مدل اعتیاد عقالیی بکر‪ 1‬و‬ ‫مورفی‪ )1998( 2‬آغاز می‏کنم‪ .‬شــاید فکر همزمان به اعتیاد و عقالیی بودن سخت‬ ‫باشد‪ ،‬اما برای بحث ما شروع خوبی است‪.‬‬ ‫راب می‏تواند کاالی اعتیادآوری مانند ســیگار را مصرف کند یا به اســتفاده از‬ ‫کاالی غیراعتیادآوری مانند پول روی آورد‪ at .‬نشان‏‏دهنده مقدار سیگار مصرفی در‬ ‫زمان ‪ t‬و ‪ ct‬مقدار پول پرداختی اســت‪ .‬فرض می‏کنیم که مطلوبیت فرد از کشیدن‬ ‫ســیگار وابسته به میزان مصرف پیشین او از ســیگار باشد‪ .‬از این رو نیازمندیم تا‬ ‫مصرف گذشته این فرد را رصد کنیم‪ .‬برای این کار‪ ،‬چنین می‏نویسیم‪:‬‬

‫همچنین فرض می‏کنیم که راب از تنزیل‏نمایی برای یافتن مطلوبیت بین زمانی‬ ‫خویش بهره می‏گیرد‪:‬‬ ‫‪u T= u0 + δu1 + δ2u 2 + .............. + δT u T‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪604‬‬

‫آنچه راب بدان نیازمند است آن است که برای اعتیادش برنامه‏ای بریزد‪ .‬او می‏داند‬ ‫که سیگار اعتیادآور است‪ ،‬اما چه کنیم که او مصرف آن را دوست دارد‪ .‬پس او نیازمند‬ ‫تهیه نقشــه‏ای است که به او بگوید در ابتدای زندگی خود چقدر سیگار بکشد تا در‬ ‫نهایت معتاد آن شود‪.‬مشکلی که راب با آن مواجه است شبیه به مشکلی است که ماریا‬ ‫در بخش ‪ 1-5-4‬با آن مواجه بود‪ .‬او با اینکه می‏دانست به سطح مشخصی از مصرف‬ ‫عادت می‏کند‪ ،‬باید در مورد زمان مصرف کاال تصمیم‏گیری می‏کرد‪ .‬تفاوت اندک آن‬ ‫است که ماریا می‏توانست آزادانه و با ذخیره کاال برای آینده‪ ،‬مصرف خود را یکنواخت‬ ‫سازد‪ .‬برای افزایش جذابیت مدل چنین فرض خواهیم کرد که راب نمی‏تواند هیچ‏کدام‬ ‫از سیگار یا پول را برای آینده ذخیره کند‪ .‬یافتن مصرف بهینه سیگار برای راب‪ ،‬تمرین‬ ‫ریاضی مالل‏آوری اســت‪ .‬پس به جای آن بررسی می‏کنیم که راب چگونه راجع به‬ ‫چندین برنامه اعتیاد می‏اندیشد‪ .‬جدول ‪ 6-9‬سه برنامه اعتیاد را نشان می‏دهد که در هر‬ ‫کدام‪ ،‬مطلوبیت راب بسته به قیمت سیگار در دوره چهارم نشان داده شده است‪ .‬اگر‬ ‫قیمت سیگار در تمامی چهار دوره یک دالر باشد‪ ،‬برای راب مطلوب است که مقدار‬ ‫زیادی ســیگار مصرف کند‪ :‬او ترجیح می‏دهد که به‏طور مداوم مقادیر بیشتری سیگار‬ ‫مصرف نماید و در نهایت در دوره چهارم تمام پول خود را صرف خرید سیگار کند‪.‬‬ ‫اگر قیمت سیگار به ‪ 2‬دالر در دوره چهارم افزایش یابد‪ ،‬راب بهتر است کمی حساب‬ ‫شده‏تر سیگار بکشد‪ .‬او در سه دوره اول مقدار کمتری سیگار مصرف می‏کند و از این‬ ‫رو خیلی به کشیدن ســیگار معتاد نمی‏شود‪ .‬اگر قیمت به ‪ 2/5‬دالر افزایش یابد بهتر‬ ‫است از خیر کشیدن سیگار بگذرد‪ .‬جدول ‪ 6-9‬مطلوبیت برنامه‏های مختلف اعتیاد با‬ ‫فرض آنکه راب در هر دوره ‪ 10‬دالر پول داشته و قیمت هر بسته سیگار ‪ 1‬دالر در‬ ‫دوره‏های یک تا سه باشد‪ .‬در دوره چهارم مقدار سیگاری که راب می‏تواند مصرف‬ ‫کند با مقدار درآمدش محدود می‏شود‪ .‬در مواردی که در جدول سخنی از مقدار ‪d‬‬ ‫نیامده است‪ d=1 ،‬در نظر گرفته شده است‪.‬‬

‫قیمت در دوره ‪4‬‬

‫‪ 1‬دالر‬

‫‪ 2‬دالر‬

‫‪ 2/5‬دالر‬

‫‪ 2/5‬دالر و ‪d=0/5‬‬

‫بسته سیگار مصرفی در دوره‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫مطلوبیت‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪10‬‬

‫‪70/3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪5‬‬

‫‪51/0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪5‬‬

‫‪33/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪5‬‬

‫‪46/0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪23/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪36‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪73/6‬‬

‫‪1‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪70/5‬‬

‫‪2- Köszegi‬‬

‫‪1- Gruber‬‬

‫‪605‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫در تمامی این موارد فرض بر آن بود که ‪ d=1‬است و در نتیجه سیگار بسیار اعتیادآور‬ ‫است‪ .‬اما اگر ‪ d=0/5‬بوده و در نتیجه سیگار کمتر اعتیادآور باشد‪ ،‬باز هم برای راب بهتر‬ ‫خواهد بود که به مصرف باالی سیگار روی آورد‪ .‬مثال فوق توانست مهم‏ترین پیش‏بینی‬ ‫مدل اعتیاد عقالیی را نشان دهد‪ .‬راب باید مصرف حال خود را بر این اساس تعیین کند‬ ‫که اوال سیگار تا چه حد اعتیادآور است و ثانیا قیمت آتی سیگار چه میزان خواهد بود‪.‬‬ ‫اگر سیگار اعتیادآور باشد و قیمت آینده آن بسیار افزایش یابد‪ ،‬او در حال حاضر‬ ‫نباید مقدار زیادی سیگار مصرف کند‪ ،‬زیرا نمی‏تواند از پس پرداخت هزینه‏های آن‬ ‫در آینده برآید‪ .‬اگر سیگار کمتر اعتیادآور باشد یا آنکه راب انتظار نداشته باشد که‬ ‫قیمت آن در آینده افزایش یابد‪ ،‬او می‏تواند مقدار بیشــتری سیگار مصرف کند‪ .‬ما‬ ‫به این شــیوه رفتاری‪ ،‬رفتار آینده‏نگر می‏گوییم‪ .‬پیش از آنکه اعتبار رفتار آینده‏نگر‬ ‫را زیر سوال ببریم‪ ،‬نگاهی به برخی داده‏ها می‏اندازیم‪ .‬این داده‏ها برگرفته از مطالعه‬ ‫گرابر‪ 1‬و کوزگی‪ )2001( 2‬است که تالش می‏کنند ببینید آیا اعالم مالیات بر سیگار‪،‬‬ ‫تاثیری در مصرف آن داشــته است‪ .‬با توجه به اینکه معموال میان زمان اعالم دولت‬ ‫مبنی بر افزایش مالیات و افزایش واقعی آن وقفه‏ای دو ماهه یا بیشــتر وجود دارد‪،‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪606‬‬

‫می‏توان رفتار آینده‏نگر را بررســی کرد‪ .‬انتظار آن اســت که مصرف سیگار زمانی‬ ‫کاهش یابد که افزایش مالیات به اطالع عموم رسانده می‏شود و نه هنگامی‏که قیمت‬ ‫واقعا افزایش می‏یابد‪ .‬البته می‏توان چنین نیز انتظار داشت که با اعالم افزایش مالیات‬ ‫بر سیگار‪ ،‬تقاضای آن نیز افزایش یابد‪ ،‬چرا که این فرصت دو ماهه فرصتی مناسب‬ ‫برای افراد است تا پیش از افزایش قیمت سیگار‪ ،‬آن را ذخیره کنند‪.‬‬ ‫گرابر و کوزگی با نگاهی به داده‏های فروش و مصرف سیگار توانستند شواهدی‬ ‫از اثــر احتکار در داده‏های فروش بیابند‪ ،‬چرا که داده‏ها نشــان داد با اعالم افزایش‬ ‫مالیات‪ ،‬فروش ســیگار افزایش یافت‪ .‬مثال ایالت کالیفرنیا در نوامبر ‪ 1988‬افزایش‬ ‫مالیات سیگار از ‪ 10‬سنت به ‪ 35‬سنت را اعالم کرد که از ژانویه ‪ 1989‬اجرایی شد‪.‬‬ ‫با اعالم افزایش مالیات‪ ،‬میزان فروش ســیگار از به‏طور متوسط ‪ 6/68‬بسته به ازای‬ ‫هر فرد در ماه نوامبر به ‪ 8/71‬بسته در ماه دسامبر افزایش یافت‪ ،‬اما پس از اجرایی‬ ‫شــدن مالیات‪ ،‬فروش آن به حدود ‪ 6‬بســته کاهش پیدا کرد‪ .‬اما در آمار مصرف‪،‬‬ ‫شــواهدی از کاهش مصرف سیگار از زمان اعالم افزایش مالیات دیده می‏شود که‬ ‫این رفتار را می‏توان به‏صورت رفتاری آینده‏نگر تعبیر کرد‪.‬‬ ‫آنچــه تاکنون آموختیم آن بود که راب قادر اســت اعتیاد خود را کنترل کند و‬ ‫در این‏صورت‪ ،‬تنها انگیز‏ه برای مداخله سیاســتی آن اســت که ببینیم آیا کشیدن‬ ‫ســیگار توسط او دارای آثار خارجی بر روی دیگران نیز هست یا خیر‪ .‬با توجه به‬ ‫تورش‏هــای رفتاری افراد که تاکنــون در این کتاب دیدیم‪ ،‬این نتیجه کمی عجیب‬ ‫به نظر می‏رســد‪ .‬البته این امر پایان داستان نیست‪ ،‬چرا که رفتارهای گسترده‏ای را‬ ‫می‏توان یافت که چندان با مدل اعتیاد عقالیی ســازگار نیســتند‪ .‬ما در ادامه به آنها‬ ‫خواهیم پرداخت‪.‬‬

‫‪ -2-5-9‬تورش‪ 1‬و اعتیاد‬

‫مدل عقالیی اعتیاد دچار دو نوع تورش (ســوگیری) مهم اســت‪ :‬اول آنکه مدل‬ ‫عقالیی رفتار آینده‏نگر را ضروری می‏داند‪ .‬این در حالی است که در فصل چهارم‬ ‫کتــاب دیدیم که افــرادی مانند راب نمی‏توانند به واســطه تورش حال خود‪ ،‬در‬

‫‪ -1‬سوگیری‬

‫‪607‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫برنامه‏های آینده‏نگر خویــش ثابت‏قدم بمانند‪ .‬دوم آنکه مدل عقالیی می‏گوید که‬ ‫اگر فردی مانند راب اعتیادآوری سیگار را کمتر از حد برآورد کند‪ ،‬بیش از گذشته‬ ‫به سیگار کشیدن روی می‏آورد‪ .‬این در حالی است که در فصل پنجم کتاب دیدیم‬ ‫که افراد ممکن اســت به واســطه برآورد کمتر از حد اعتیــادآوری کاالیی‪ ،‬دچار‬ ‫تورش شــوند‪ .‬به عنوان مثال راب ممکن اســت به واسطه تورش اصرار و قانون‬ ‫اعداد بزرگ‪ ،‬شــواهد علمی موید شــدت اعتیادآوری سیگار را نادیده گرفته و به‬ ‫جای آن‪ ،‬دوســت خود را که توانست ‏ه سیگار را ترک کند‪ ،‬الگو قرار دهد‪ .‬هر دوی‬ ‫این تورش‏ها نتایج یکســانی را به بار می‏آورند‪ :‬راب معتادتر شده و بیشتر از آنچه‬ ‫برنامه‏ریزی کرده بود‪ ،‬ســیگار خواهد کشید‪ .‬یافتن شواهدی در تایید این موضوع‬ ‫چندان سخت و دشوار نیست‪.‬‬ ‫برای این منظور نگاهی به برخی داده‏های گزارش منتشــر شــده‏ای در بریتانیا‬ ‫می‏اندازیم که نگرش و رفتار مردم در کشــیدن سیگار را مورد سوال قرار داده بود )‬ ‫‪ .,(ONS 2004‬نمودار ‪ 24-9‬نشــان می‏دهد که چه میزان از مردمِ مورد ســوال قرار‬ ‫گرفته‪ ،‬تمایل به ترک سیگار داشتند‪ .‬در واقع بخش بزرگی از آنها می‏خواستند سیگار‬ ‫را ترک کنند‪ .‬پس با این حســاب می‏توان انتظار داشــت که آنها برای ترک سیگار‬ ‫تالشی از خود نشان دهند‪ .‬نمودار ‪ 25-9‬نشان می‏دهد که بسیاری از این افراد گرچه‬ ‫برای ترک سیگار تالش کردند‪ ،‬اما موفق به این کار نشدند‪ .‬در نهایت نمودار ‪26-9‬‬ ‫نظر افرادی را که می‏خواهند در دوازده ماه آینده سیگار را ترک کنند‪ ،‬نشان می‏دهد‪.‬‬ ‫اگرچه شواهدی واقعی در سختی ترک سیگار وجود دارد‪ ،‬اما تقریبا تمامی افراد در‬ ‫مورد ترک ســیگار خود خوش‏بین بودند‪.‬داده‏های بسیار دیگری نیز وجود دارد که‬ ‫به‏سختی می‏توان مدل عقالیی اعتیاد را با آنها توجیه کرد‪ .‬تمامی داده‏ها نشان می‏دهند‬ ‫که مردم آنچنان هم برای آینده خود برنامه‏ریزی نکرده و مشــکالت ترک سیگار را‬ ‫کمتر از حد واقعی ارزیابی می‏کنند‪ .‬حال کار بسیار سخت توضیح علت این موضوع‬ ‫است‪ .‬آیا این‏‏‏‏‏گونه رفتار ریشه در تورش حال دارد یا آنکه افراد اعتیادآوری سیگار را‬ ‫دست‏کم می‏گیرند؟ برای پاسخ به این سوال بگذارید نگاهی دقیق‏تر به شیوه عملکرد‬ ‫هر یک از تورش‏های رفتاری داشته باشیم (جدول ‪.)7-9‬‬

‫نمودار ‪ -24-9‬نسبت سنی افرادی بررسی شده که مایل به ترک سیگار بودند‪.‬‬ ‫‪100%‬‬ ‫‪90%‬‬ ‫‪80%‬‬

‫ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺗﺮك ﻧﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻤﻰ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺗﺮك اﺳﺖ‬

‫‪70%‬‬

‫ﺑﻪ ﻣﯿﺰان ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪاى ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺗﺮك اﺳﺖ‬

‫‪60%‬‬

‫ﺗﺎ ﺣﺪود زﯾﺎدى ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺗﺮك اﺳﺖ‬

‫‪50%‬‬

‫ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎد ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺗﺮك اﺳﺖ‬

‫‪40%‬‬ ‫‪30%‬‬ ‫‪20%‬‬ ‫‪10%‬‬ ‫‪ 65‬ﺳﺎل و ﺑﯿﺸﺘﺮ ‪45-64‬‬

‫‪25-44‬‬

‫‪16-24‬‬

‫‪0%‬‬

‫منبع‪ONS )2004( :‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪608‬‬

‫فرض کنید انتظار داشته باشیم که قیمت سیگار در دوره‏های یک تا سه‪ 1 ،‬دالر بوده‬ ‫و در دوره چهارم به ‪ 2/5‬دالر افزایش یابد‪ .‬همچنین فرض کنید که ‪ d=1‬بوده و سیگار‬ ‫بســیار اعتیادآور باشد‪ .‬اگر سوگیری و تورشی در کار نباشد‪ ،‬بهترین کار برای راب آن‬ ‫است که از خیر کشیدن سیگار بگذرد‪ .‬اما اگر او درگیر تورش شود‪ ،‬چه می‏شود؟‬ ‫نمودار ‪ -25-9‬نسبت سیگاری‏هایی که در گذشته تالش کردند سیگار را ترک کنند‪.‬‬ ‫‪100%‬‬ ‫‪90%‬‬ ‫‪80%‬‬

‫ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﺗﻼش ﺑﺮاى ﺗﺮك ﻧﮑﺮدﻧﺪ‬

‫‪70%‬‬

‫ﺑﺮاى ﺗﺮك ﺗﻼش ﮐﺮدﻧﺪ‬

‫‪60%‬‬ ‫‪50%‬‬ ‫‪40%‬‬ ‫‪30%‬‬ ‫‪20%‬‬ ‫‪10%‬‬ ‫‪ 65‬ﺳﺎل و ﺑﯿﺸﺘﺮ‬

‫‪45-64‬‬

‫منبع‪ONS )2004( :‬‬

‫‪25-44‬‬

‫‪16-24‬‬

‫‪0%‬‬

‫نمودار ‪ -26-9‬انتظار سیگاری‏هایی که قصد ترک سیگار در ‪ 12‬ماه آتی را دارند‪ ،‬از آنچه پس از آن به وقوع‬ ‫خواهد پیوست‪.‬‬ ‫‪100%‬‬ ‫‪90%‬‬ ‫‪80%‬‬

‫ﻗﻄﻌ ًﺎ ﺳﯿﮕﺎر ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ‬

‫‪70%‬‬

‫اﺣﺘﻤﺎﻻً ﺳﯿﮕﺎر ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ‬ ‫ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺳﯿﮕﺎر ﺑﮑﺸﺪ ﯾﺎ ﻧﮑﺸﺪ‬

‫‪60%‬‬

‫اﺣﺘﻤﺎﻻً ﺳﯿﮕﺎر ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ‬

‫‪50%‬‬

‫ﻗﻄﻌ ًﺎ ﺳﯿﮕﺎر ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ‬

‫‪40%‬‬ ‫‪30%‬‬ ‫‪20%‬‬ ‫‪10%‬‬

‫منبع‪ONS )2004( :‬‬

‫‪609‬‬

‫جدول ‪ -7-9‬نتایج برآورد کمتر از حد اعتیادآوری سیگار و تورش حال در مثال حاضر‬ ‫تورش‬

‫نبود تورش‬

‫بسته سیگار مصرفی در دوره‬ ‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪73/6‬‬

‫‪-‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪51/0‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪-‬‬

‫تورش حال ‪β=0/8‬‬

‫فکر کند‪ d=0/5‬و تورش‬ ‫حالی معادل ‪β =0/8‬‬ ‫داشته باشد‬

‫‪40/0‬‬

‫‪23/0‬‬

‫‪0‬‬ ‫فکر می‏کند ‪d=0/5‬‬

‫مطلوبیت انتظاری‬

‫‪0‬‬

‫‪3‬‬

‫‪0‬‬

‫‪4‬‬

‫‪0‬‬

‫‪4‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪73/4‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪51/2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪22/2‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪62/6‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪1‬‬

‫‪4‬‬

‫‪-‬‬

‫‪4‬‬

‫‪-‬‬

‫‪2‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪4‬‬

‫‪34/0‬‬ ‫‪34/0‬‬ ‫‪61/6‬‬

‫‪44/4‬‬

‫‪44/8‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫ﺑﯿﺶ از ﯾﮏﺑﺎر در ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯾﮏ ﺑﺎر در ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﯿﭻ ﺗﻼﺷﻰ در ‪ 5‬ﺳﺎل‬ ‫ﺗﻼش ﮐﺮده‬ ‫ﺗﻼش ﮐﺮده ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﮑﺮده اﺳﺖ‬

‫‪0%‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪610‬‬

‫اگر او فکر کند که ســیگار کمتر از آنچه گفته می‏شود اعتیادآور است‪ ،‬آنگاه در‬ ‫دوره یک به گونه‏ای برنامه‏ریزی می‏کند که در دوره دوم‪ ،‬دو بســته سیگار مصرف‬ ‫کند‪ .‬در دوره دوم‪ ،‬از کجا که فرد بیش از آنکه فکر می‏کرد معتاد شده است‪ ،‬ترجیح‬ ‫می‏دهد که به جای دو بسته سیگار‪ ،‬سه بسته مصرف کند‪ .‬از این رو‪ ،‬او بیش از آنچه‬ ‫برنامه‏ریزی کرده و مطلوبیتش را حداکثر می‏سازد‪ ،‬مصرف می‏کند‪.‬‬ ‫در این مثال اگر او تورش حال داشته باشد‪ ،‬اتفاق چندان مهمی برایش نمی‏افتد‪.‬‬ ‫از میزان مطلوبیت انتظاری می‏توان چنین دریافت که در حالت وجود تورش حال‪،‬‬ ‫مصرف سیگار جذابیت کمی بیشتری برای فرد خواهد یافت‪ ،‬البته نه به اندازه‏ای که‬ ‫سیگار کشیدن را توجیه کند‪.‬‬ ‫شــما نیز می‏توانید با اعداد جدول فوق بازی کنید؛ اما مسلما خواهید فهمید که‬ ‫وجود تورش حال تاثیر چندانی بر عملکرد راب نمی‏گذارد‪ ،‬مگر آنکه تورش حال‬ ‫به‏شدت قوی باشد‪ .‬من در بخش‏های بعد دلیل این امر را توضیح خواهم داد‪.‬‬ ‫به نظر می‏رسد دســت‏کم گرفتن اعتیادآوری سیگار‪ ،‬مشکل اصلی راب باشد‪.‬‬ ‫تــورش حال زمانــی می‏تواند در رفتار راب تغییری ایجاد‏کنــد که او اعتیادآوری‬ ‫ســیگار را دست‏کم گرفته باشــد‪ .‬مثال اگر راب اعتیادآوری سیگار را کمتر از حد‬ ‫برآورد کرده و همچنین درگیر تورش حال شده باشد‪ ،‬از کشیدن چهار بسته سیگار‬ ‫بیشــتر از دو بسته سیگار (که در دوره زمانی دوم برنامه‏ریزی کرده بود)‪ ،‬خوشحال‬ ‫و شادمان می‏شود‪ .‬پس او وقتی مطلوبیت کمتری به دست می‏آورد‪ ،‬بیشتر از مقدار‬ ‫برنامه‏ریزی‏شده مصرف می‏کند‪.‬‬ ‫هرچه راب فکر کند کشیدن سیگار اعتیاد کمتری دارد‪ ،‬تورش حال اثر بیشتری‬ ‫را بر رفتارش می‏گذارد‪ .‬پس این دو اثر با هم موجب اعتیاد بیشتر او و سختی ترک‬ ‫ســیگار می‏شود‪ .‬در اینجاست که مداخله دولت و کمک به مردم در کنترل مصرف‬ ‫سیگار توجیه می‏یابد‪ .‬آنچه تا به حال گفتیم این بود که چرا راب ممکن است معتاد‬ ‫شود‪ .‬از این به بعد می‏خواهیم به مشکالت بالقوه ترک سیگار اشاره کنیم‪.‬‬

‫‪ -3-5-9‬نشانه‏ها و اعتیاد‬

‫=‬ ‫‪Sout‬‬ ‫‪d ( Sout‬‬ ‫‪t‬‬ ‫) ‪t −1 + a t −1‬‬

‫این در حالیســت که ذخیره مصرف گذشته سیگار او در هنگام شام خوردن در‬ ‫داخل خانه ثابت در نظر گرفته می‏شود‪:‬‬ ‫‪in‬‬ ‫‪in‬‬ ‫‪St = St −1‬‬

‫‪1- Laibson‬‬

‫‪611‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫یکی از عوامل مهم اعتیاد‪ ،‬رفتار فراخوانده شده از نشانه است‪ .‬ایده اصلی این رفتار‬ ‫آن اســت که برخی از عالئم و نشانه‏ها مانند صداها‪ ،‬بوها یا موقعیت‏های مشخص‬ ‫ممکن است افراد را به‏شدت تشنه چیزی یا کاری کنند‪ .‬مثال اگر راب معموال پس‬ ‫از شــام یا مثال زمانی که با دوستانش به رستوران می‏رفت سیگار می‏کشید‪ ،‬درست‬ ‫در این زمان‏ها تمایلش به کشــیدن ســیگار افزایش می‏یابد‪ .‬قبال دیدیم که چگونه‬ ‫تقویت‏کننــدگان ثانویه چنین اثری را ایجاد می‏کننــد‪ .‬پس می‏توان گفت که رفتار‬ ‫فراخوانده شــده از نشانه یکی از عوامل بازگشت اعتیاد در افرادی است که تالش‬ ‫می‏کنند تا سیگار را ترک کنند‪ .‬مثال لِیبسون‪ )2001( 1‬داستان فردی سیگاری را شرح‬ ‫می‏دهد که برای سال‏ها سیگار را ترک کرده و حال در روزی که به ساحل می‏رود‪،‬‬ ‫وسوسه می‏شود تا دوباره سیگار بکشد‪ .‬این اشتیاق دوباره برای کشیدن سیگار برای‬ ‫آن بود که شخصیت داستان قبال به‏طور مداوم در ساحل سیگار می‏کشیده است‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫دستکاری زیاد مدل اعتیاد‬ ‫ما می‏توانیم رفتار فراخوانده شــده از نشانه را بدون‬ ‫عقالیی‪ ،‬مدل‏سازی کنیم‪ .‬تنها چیزی که الزم است به مدل اضافه کنیم نشانه‏هاست‪.‬‬ ‫بیاییــد فرض کنیم که راب هر روز شــام خــود را یا در خانه یــا در بیرون خانه‬ ‫(رستوران) صرف می‏کند‪ .‬او در زمان شام تصمیم می‏گیرد که سیگار بکشد یا خیر‪.‬‬ ‫حال به جای آنکه ببینیم راب چقدر سیگار می‏کشد‪ ،‬میزان مصرف سیگار در هنگام‬ ‫صرف شام در خانه و بیرون را از هم تفکیک می‏کنیم‪.‬‬ ‫برای این موضــوع‪ ،‬فرض کنید که راب در روز ‪ t-1‬تصمیم به شــام خوردن‬ ‫در بیرون می‏گیرد‪ .‬پس ذخیره مصرف گذشــته سیگارش در هنگام غذا خوردن در‬ ‫بیرون به شرح ذیل محاسبه می‏شود‪:‬‬

‫حــال بالعکس‪ ،‬اگر او تصمیــم بگیرد که در داخل خانه شــام بخورد‪ ،‬ذخیره‬ ‫مصرف گذشته داخل و خارج خانه‏اش بدین شکل محاسبه می‏شود‪.‬‬

‫=‬ ‫) ‪Sint d ( Sint −1 + a t −1‬‬ ‫‪Sout‬‬ ‫‪= Sout‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪t −1‬‬

‫مطلوبیت راب در زمان ‪ t‬بســتگی به آن خواهد داشــت که او شامش را در کجا‬ ‫می‏خورد و چه میزان بین مصرف حال و ذخیره مصرف گذشته‏اش اختالف وجود دارد‪.‬‬ ‫پس مثال اگر او شامش را بیرون از خانه صرف کند‪ ،‬مطلوبیتش برابر خواهد شد با‪:‬‬ ‫‪a t ≥ Sout‬‬ ‫‪t‬‬

‫‪if‬‬

‫‪a t < Sout‬‬ ‫‪t‬‬

‫‪if‬‬

‫‪out‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c t + 10 a t − St‬‬ ‫‪ut = ‬‬ ‫‪out‬‬ ‫) ‪c t − 10( St − St‬‬

‫اگر او شامش را در داخل خانه صرف کند‪ ،‬مطلوبیتش برابر خواهد شد با‪:‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪612‬‬

‫‪a t ≥ Sin‬‬

‫‪if‬‬

‫‪a t < Sint‬‬

‫‪if‬‬

‫‪in‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c t + 10 a t − St‬‬ ‫‪ut = ‬‬ ‫‪in‬‬ ‫) ‪c t − 10( St − St‬‬

‫هنوز نیز فرض بر آن اســت که او از تابع تنزیل‏نمایی برای یافتن مطلوبیت بین‬ ‫زمانی‏اش بهره می‏گیرد که به‏صورت زیر است‪:‬‬ ‫‪u T= u0 + δu1 + δ2u 2 + ... + δT u t‬‬

‫برای فهم بهتر این مدل‪ ،‬فرض می‏کنیم که راب هر روز غذایش را بیرون از خانه‏اش‬ ‫صرف می‏کند‪ .‬در این‏صورت‪ ،‬مدل فوق کامال شبیه به مدل عقالیی اعتیاد می‏شود‪.‬‬ ‫در حالی‏که قبال فرض می‏کردیم که عامل تنزیل ‪ δ =1‬بوده و عمال هیچ تنزیلی‬ ‫از آینده وجود ندارد‪ ،‬حال وقت آن رسیده که کمی راجع به عامل تنزیل بیاندیشیم‪.‬‬ ‫جدول ‪ 8-9‬نشــان می‏دهد که اگر به جای ‪ δ =0/7 ، δ =1‬باشد‪ ،‬چه اتفاقی خواهد‬ ‫افتاد‪ .‬آنچه می‏بینیم آن اســت که کاهش در عامل تنزیل‪ ،‬کشیدن سیگار را جذاب‏تر‬ ‫می‏کند‪ .‬هزینه‏های ســیگار کشیدن عمدتا در دوره زمانی چهارم که فرد کامال معتاد‬ ‫شــده اســت‪ ،‬به وجود می‏آید‪ .‬هرچه عامل تنزیل کمتر باشد‪ ،‬راب کمتر در مورد‬ ‫هزینه‏های سیگار کشیدن نگران می‏شود‪.‬‬

‫اساســا عامل تنزیل می‏توانــد در انتخاب راب تاثیر فراوانی گــذارد‪ .‬البته این‬ ‫ن ما مبنی بر اثر نه چندان زیاد تورش حال تضادی ندارد‪ .‬منافع‬ ‫موضوع با گفت ‏ه پیشی ‏‬ ‫کشیدن سیگار در زمان حال و در چند دوره نخست به وقوع می‏پیوندد‪ .‬پس تورش‬ ‫حال بخش بزرگی از منافع و بخشی از هزینه‏ها را کاهش می‏دهد‪ .‬اما بخش بزرگی‬ ‫از هزینه‏ها با گذشت زمان ایجاد می‏شود‪ .‬پس عاملی که منافع و هزینه‏های آتی را‬ ‫تنزیل می‏کند‪ ،‬می‏تواند تغییر فراوانی در مطلوبیت افراد ایجاد کند‪.‬‬ ‫جدول ‪ -8-9‬اثر عامل تنزیل در تمایل راب به کشیدن سیگار در زمان شام‪.‬‬ ‫بسته سیگار در روز‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫مطلوبیت‬

‫‪δ =1‬‬

‫‪δ =0/7‬‬

‫‪3‬‬

‫‪4‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪0‬‬

‫‪40/0‬‬

‫‪25/33‬‬

‫‪1‬‬

‫‪2‬‬

‫‪3‬‬

‫‪5‬‬

‫‪28‬‬

‫‪27/73‬‬

‫برای آنکه نشــان دهیم چرا عامل تنزیل در فهم نشــانه‏ها مهم است‪ ،‬فرض‬ ‫کنیــد که راب شــش روز هفته در خانه و تنها شــنبه در بیرون از خانه شــام‬ ‫می‏خــورد‪ .‬آنچنان که جدول ‪ 9-9‬نشــان می‏دهد‪ ،‬زمانی کــه راب می‏خواهد‬ ‫تصمیم بگیرد که آیا در روز دوشنبه سیگار بکشد یا خیر‪ ،‬او می‏داند که کشیدن‬ ‫یا نکشــیدن ســیگار بر ذخیره مصرف گذشته‏اش در هنگام صرف شام در خانه‬ ‫اثر می‏گذارد و از این رو مطلوبیت فردایش را متاثر می‏ســازد‪ .‬در مقابل‪ ،‬او در‬ ‫روز شــنبه می‏داند که کشیدن یا نکشیدن سیگار بر ذخیره مصرف گذشته‏اش در‬ ‫هنگام صرف شــام در بیرون خانه اثر می‏گذارد و در نتیجه مطلوبیتش را تا هفته‬ ‫آینده متاثر نخواهد کرد‪.‬‬ ‫این بدان معناســت که عامل تنزیل موثر در حالت خوردن شام در بیرون بسیار‬ ‫کمتر از حالت خوردن شــام در داخل منزل است‪ .‬پس اگر عامل تنزیل ‪δ =0/95‬‬ ‫باشــد‪ ،‬عامل تنزیل موثر در حالت خوردن شــام در منزل برابر ‪ 0/95‬و در حالت‬ ‫خوردن شام در بیرون برابر ‪ 0/957=0/7‬می‏شود‪.‬‬

‫‪613‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫فرض می‏شود که ‪ d=1‬بوده و یک بسته سیگار در تمامی دوره‏ها ‪ 2‬دالر باشد‪.‬‬

‫جدول ‪ -9-9‬اگر دو نشانه وجود داشته باشند‪ ،‬عامل تنزیل دارای اهمیت می‏شود‪.‬‬ ‫روز هفته‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪614‬‬

‫نشانه‬

‫اگر در این روز سیگار کشیده شود‪ ،‬مطلوبیت چنین روزی متاثر می‏شود‪.‬‬

‫دوشنبه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫سه شنبه‬

‫سه شنبه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫چهارشنبه‬

‫چهارشنبه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫پنج‏شنبه‬

‫پنج‏شنبه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫جمعه‬

‫جمعه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫یکشنبه‬

‫شنبه‬

‫خوردن غذا در بیرون‬

‫شنبه هفته آینده‬

‫یکشنبه‬

‫خوردن غذا در خانه‬

‫دوشنبه‬

‫تا به حال دیدیم که عامل تنزیل اندک‪ ،‬راب را ترغیب به کشیدن سیگار بیشتر‬ ‫می‏کند‪ .‬خروجی احتمالی این تحلیل آن اســت که راب بــه جای خانه در بیرون‬ ‫سیگار می‏کشد‪ .‬به همین دلیل است که گفتیم نشانه‏ها از اهمیت فراوان برخوردارند‬ ‫و افرادی مانند راب زمانی تصمیم به انجام کاری (مانند کشــیدن سیگار) می‏گیرند‬ ‫که نشانه‏ای مشخص را دریابند‪ .‬حال اگر تورش حال و برآورد کمتر از حد اعتیاد به‬ ‫سیگار را به این داستان بیافزاییم‪ ،‬می‏توانیم ببینیم که چگونه اعتیاد‪ ،‬وابسته به نشانه‬ ‫می‏شــود و چرا راب بیشتر از آنکه بخواهد به کشیدن سیگار در هنگام صرف شام‬ ‫بیرون از خانه معتاد می‏شود‪.‬‬ ‫وابستگی به نشــانه‏ها‪ ،‬در هنگام تفکر در مورد ترک اعتیاد از اهمیت به‏سزایی‬ ‫برخوردار می‏شود‪ .‬اگر اعتیاد وابســته به نشانه‏ها باشد‪ ،‬افراد می‏توانند با احتراز از‬ ‫نشانه‏ها اعتیاد خود را ترک کنند‪ .‬مثال اگر راب به‏شدت معتاد به کشیدن سیگار در‬ ‫هنگام صرف شام بیرون از خانه است‪ ،‬او می‏تواند به‏سادگی با نخوردن شام بیرون‬ ‫از خانه مشکل خود را حل نماید‪ .‬این خبری خوش برای کسانی است که به دنبال‬ ‫راهی قابل اتکا برای ترک اعتیاد خویشــند‪ .‬اما قسمت بد ماجرا آنجاست که راب‬ ‫برای رسیدن به این هدف باید از خیر خوردن غذا در بیرون بگذرد که ممکن است‬ ‫واقعا آن را دوست داشته باشد‪ .‬حال اگر زمانی او چنین فرصتی یافت‪ ،‬ممکن است‬ ‫دوباره آتش اعتیادش افروخته شــود‪ .‬این دلیلی اســت که نشان می‏دهد چرا مردم‬ ‫همواره برای ترک اعتیاد با خود در جنگ و جدل هستند‪.‬‬

‫‪ -9-5-4‬اعتیاد و علم اعصاب‬

‫‪615‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫اقتصادانان عاشق مدل‏های ساده و استخراج شباهت‏ها هستند‪ .‬اما گاهی هم بد نیست‬ ‫ببینیم که آیا این کار معقول و منطقی است یا خیر‪ .‬این موضوع به‏خصوص در موضوعاتی‬ ‫مانند اعتیاد اهمیت می‏یابد که اقتصاددانان فرسنگ‏ها از مبانی شناختی آن دورند‪ .‬حال‬ ‫ســوال اینجاست که آیا مدل‏های بررسی شــده فوق برای مدل‏سازی اعتیاد معقول و‬ ‫منطقی‏اند و چه میــزان می‏توان آنها را به عادات و خریدهای روزمره مصرف‏کنندگان‬ ‫تعمیم داد؟ علم اعصاب قادر است پاسخ این سوال را برای ما فراهم آورد‪.‬‬ ‫خوشــبختانه نیازی نیســت تا ما برای یافتن پاســخ‪ ،‬خیلی عمیق خود را در‬ ‫عصب‏شناســی پیچیده اعتیاد‪ ،‬غرق کنیم‪ .‬در خصوص مواد مخدر قوی می‏دانیم که‬ ‫مصرف این مواد در ابتدا موجب افزایش انتقال دوپامین می‏شود که اگر به یاد داشته‬ ‫باشید‪ ،‬در هنگام دریافت پاداش مثبت افزایش می‏یافت‪ .‬از این رو‪ ،‬مصرف‏‏کنندگان‬ ‫مواد مخدر احســاس لذت کرده و شــروع به ارتباط آن با نشانه‏ها می‏کنند که در‬ ‫نهایت باز هم منجر به همزمانی مصرف مواد و احســاس لذت می‏شود‪ .‬این دقیقا‬ ‫شــبیه همان داستانی است که قبال در مورد ارزش‏گذاری پاداش گفتیم‪ .‬از این رو‪،‬‬ ‫تحلیل فوق در این مرحله قابلیت زیادی به ما در تفکیک اثر مواد مخدر و چیزهای‬ ‫دیگری مانند پول نمی‏دهد‪.‬‬ ‫حال اگر فرد به مصرف مواد مخدر ادامه دهد‪ ،‬وارد مراحل بعدی می‏شود که در‬ ‫آنها مدارهای عصبي مغز او با مصرف مواد بازتعریف می‏شوند‪ .‬این امر او را معتاد‬ ‫می‏کند‪ .‬در آخرین مرحله اعتیاد‪ ،‬به جای آنکه بخش ‪ VMPFC‬بی‏طرفانه به مصرف‬ ‫مواد پاســخ دهد‪ ،‬خود به مسیر تقاضای مواد مخدر بدل می‏شود‪ .‬به‏طور بالقوه این‬ ‫تغییر عملکرد می‏تواند دائمی شده و ترک اعتیاد را بسیار سخت‏کند‪ .‬همچنین این‬ ‫امر بدان معناســت که افراد معتاد کمتر به پاداش‏های معمولی پاســخ داده و کمتر‬ ‫قادرند تصمیم بگیرند‪.‬‬ ‫حال از این یافته‏ها چه می‏توانیم بیاموزیم؟ این یافته‏ها ما را در صحت مدل‏های‬ ‫اعتیاد مبتنی بر نشانه ثابت‏قدم‏تر می‏سازد‪ ،‬چرا که این نشانه‏ها هستند که ‪VMPFC‬‬ ‫را برای مصرف مواد فعال می‏سازند‪ .‬همچنین یافته‏های فوق اهمیت بالقوه برآورد‬ ‫کمتر از واقــع اعتیادآوری مواد مخدر را پررنگ‏تر می‏ســازند‪ .‬تورش حال نیز از‬ ‫اهمیت چندانی برخوردار نیســت‪ ،‬زیرا اگر مردم واقعا از پیامدهای اعتیاد به مواد‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪616‬‬

‫مخدر چیزی بدانند‪ ،‬تنها زمانی به ســراغ مواد می‏روند که شدت تورش حال آنها‬ ‫بسیار باال باشد‪ .‬پس آنچه احتماال منجر به اعتیاد می‏شود تورش حال نیست‪ ،‬بلکه‬ ‫عطش شدید بالقوه و غیرقابل کنترل به مواد مخدر است‪.‬‬ ‫این حقایق به ما می‏گوید که مدل اعتیاد باید چیزی شــبیه مدل اعتیادی باشد‬ ‫که توسط برنهایم‪ 1‬و رانگل‪ )2004( 2‬پیشنهاد شد‪ .‬همچنین آنها به ما می‏گویند که‬ ‫چگونه سیاســت‏های مقابله با اعتیاد را طراحی کنیم‪ .‬مثال مشخص است که روش‬ ‫مرســوم اقتصادی مانند افزایش قیمت مواد تاثیری در کاهش مصرف آن نداشــته‬ ‫باشد‪ .‬شــاید روش بهتر افزایش آگاهی مردم در مورد مشکالت اعتیاد و کمک به‬ ‫مردم برای دوری از نشانه‏هایی باشد که آنها را تحریک به مصرف می‏کند‪.‬‬ ‫همچنین می‏توانیم ببینیم که اعتیــاد و عادت دو چیز کامال متفاوتند‪ .‬پس آنها‬ ‫تنها شباهت‏هایی با هم دارند و از این رو ما برای مدل‏سازی آنها نیازمند مدل‏های‬ ‫مختلفی هســتیم‪ .‬تفکیک ســطوح مختلف اعتیاد با درجات مختلف شــدت‪ ،‬از‬ ‫هروئین گرفته تا کافئین و شــکالت نیز کاری سخت و دشوار است که البته باید‬ ‫انجام شود‪ .‬آنچه مشخص است آن است که ما آموخته‏ایم چگونه می‏توان اعتیاد را‬ ‫به شیوه‏ای بهتر از گذشته مدل‏سازی کرد و البته به این سطح از اطمینان رسیده‏ایم‬ ‫که مواردی همچون وابســتگی به مرجع و تورش حال احتماال برای مدل‏ســازی‬ ‫عادت کافی به نظر می‏رسند‪.‬‬

‫‪ -6-9‬مطالعات بیشرت‬

‫کتاب‏های درسی در مورد علوم اعصاب و عصب‏شناختی مانند پِر ِوس و همکاران‬ ‫(‪ )2008‬برای شــروع مناسب هستند‪ .‬کتاب گلیمچر (‪ )2004‬نیز این موضوع را به‬ ‫شــیوه‏ای کلی‏تر مورد بررسی قرار می‏دهد‪ .‬مقاالت مروری که مشابهت‏هایی نیز با‬ ‫هــم دارند عبارتند از کمرر (‪ )2007‬و کمرر‪ ،‬لوئنســتین و پرلک (‪.)2005 ،2004‬‬ ‫فادنبــرگ و لوین (‪ )2006‬نیز مطالعه‏‏ای جدید در مورد مدل دوخویشــتنی و خود‬ ‫کنترلی به ما ارائه می‏دهند‪ .‬مدل‏های شــلینگ (‪ )1984‬و برنهایم و رانگل (‪)2007‬‬ ‫نیز مقایسه جالبی از کاربردهای مدل چندخویشتنی برای اندازه‏گیری رفاه هستند‪.‬‬ ‫‪2- Rangel‬‬

‫‪1- Bernheim‬‬

‫در مورد اعتیاد‪ ،‬مطالعه مقاله برنهایم و رانگل (‪ )2004‬را پیشنهاد می‏کنم‪ .‬کالیوز‬ ‫و ولکو (‪ )2005‬نیز اطالعات بیشــتری در مورد علم اعصاب اعتیاد به شــما ارائه‬ ‫می‏دهد‪ .‬برای آنکه ببینید آیا علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناســی برای ارتقای علم‬ ‫اقتصاد خوب یا بد است‪ ،‬نگاهی به مدل کاپلین و شوتر (‪ )2008‬بیاندازید‪.‬‬

‫‪ -7-9‬سواالت مروری‬

‫‪617‬‬

‫فصل نهم‪ :‬علم اقتصاد مبتنی بر عصب‏شناسی‬

‫‪ -1‬چــرا مغز پول را به عنوان یک پــاداش تلقی می‏کند؟ آیا پول یک تقویت‏‏کننده‬ ‫اولیه است یا یک تقویت کننده ثانویه؟‬ ‫‪ -2‬آیا سیســتم پاداش مغز بــه ارزش انتظاری عکس‏العمل نشــان می‏دهد یا‬ ‫مطلوبیت انتظاری؟‬ ‫‪ -3‬راب چــه موقع ارزش بردن در بازی رولت را احســاس می‏کند‪ :‬زمانی که‬ ‫چرخ رولت از حرکت می‏ایستد‪ ،‬زمانی که او پولی را که برنده شده است برمی‏دارد‬ ‫یا زمانی که او چیپســی را که با پولی که برنده شــده خریده است‪ ،‬می‏خورد؟ این‬ ‫موضوع را به ویرایش لذت پیوند بزنید‪.‬‬ ‫‪ -4‬چرا خطای پیش‏بینی پاداش در تفسیر نمودار‏های ‪ 4-9‬و ‪ 7-9‬به کار می‏آید؟‬ ‫‪ -5‬اگر بدانیم که فعالیت مغز تنها در یک بازه ثابت می‏تواند تغییر یابد‪ ،‬چگونه‬ ‫می‏توان فعالیت مغز را متناســب با پاداش دانســت؟ این امر در مورد توانایی ما در‬ ‫تمایز میان مقادیر نسبی از مقادیر مطلق چه می‏گوید؟‬ ‫‪ -7-9‬چرا تمایل مردم به ترک ســیگار می‏تواند سازگار با رفتار آینده‏نگر آنها‬ ‫باشــد؟ چه می‏گویید اگر به شــما بگویم تنها ‪ 26‬درصد از مــردم گفته‏اند که آنها‬ ‫می‏خواهند ســیگار را به دالیل مالی ترک کننــد (‪ ،)OMS ،2004‬اما نزدیک به ‪86‬‬ ‫درصد گفته‏اند که علت تمایلشان به ترک سیگار به دالیل سالمتی است؟‬ ‫‪ -8‬دولت برای توقف مردم از مصرف مواد مخدر چه سیاستی را باید اتخاذ کند؟‬ ‫‪ -9‬آیا اعتیاد متفاوت از عادت است؟‬ ‫‪ -10‬آیا مدل چندخویشتنی برای مدل‏سازی رفتار اقتصادی مفید است؟‬

‫فصل دهم‬ ‫شادکامی و مطلوبیت‬

‫آدام اسمیت‪ ،‬نظریه احساسات اخالقی‬

‫تا به حال چگونگی و چرایی رفتار افراد را مورد بررسی قرار دادیم و اکنون شروع‬ ‫به بررســی اشارات و مفاهیم رفاهی و سیاستی آن رفتارها خواهیم کرد‪ .‬سوال اساسی‬ ‫خ به آن در این فصل هستیم این است که آیا افراد‬ ‫که از خود می‏پرسیم و در صدد پاس ‏‬ ‫انتخاب‏هایی در اقتصاد انجام می‏دهند که باالترین شادکامی و مطلوبیت را به آنها می‏دهد‬ ‫یا خیر‪ .‬اگر نه چه کســی می‏تواند به جای آنها این تصمیم‏ها را برای آنها بگیرد؟ برای‬ ‫پاسخ به این سوال احتیاج به دانستن این داریم که چه چیزی سبب مطلوبیت می‏شود‪،‬‬ ‫آیا افراد می‏دانند چه چیزی ســبب خوشــحالی آنها می‏شود‪ ،‬افراد انتخاب‏ها را چقدر‬ ‫ارزش‏گذاری کرده و به آن اهمیت می‏دهند‪ .‬در فصل آتی قدم منطقی بعدی را با پاسخ‬ ‫به نقش سیاستی که انتخاب افراد می‏تواند بازی کند‪ ،‬خواهیم برداشت‪.‬‬

‫‪ -1-10‬چه چیزی باعث خوشحالی می‏شود؟‬

‫در سرتاســر مباحث کتاب فردی از افراد را در نظر گرفتیم که سعی در حداکثر کردن‬

‫‪619‬‬

‫فصل دهم‪ :‬شادکامی و مطلوبیت‬

‫«به نظر می‏آید عمده‏ترین منشأ بدبختی و اختالل در رفتار‬ ‫انسانی‪ ،‬ناشی از ارزش‏گذاری بیشتر یک موقعیت دائمی در‬ ‫مقایسه با یک موقعیت دیگر است‪ :‬فرد حریص تفاوت بین‬ ‫فقــر و ثروت را بیش برآورد می‏کند‪ .‬فرد جاه‏طلب تفاوت‬ ‫یــک موقعیت خصوصی با عمومی را بیش برآورد می‏کند‪.‬‬ ‫یک فاحشه تفاوت گمنامی با شهرت را بیش برآورد می‏کند‪».‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪620‬‬

‫مطلوبیت دارد‪ .‬غالبا می‏توان مطلوبیت را به عنوان معیار ســنجش شــادکامی در نظر‬ ‫گرفت‪ .‬بنابراین افرادی که مطلوبیت را حداکثر می‏کنند‪ ،‬آنها شادکامی خود را حداکثر‬ ‫می‏کنند‪ .‬پاسخ استاندارد یک اقتصاددان به سوال «چه چیزی ما را خوشحال می‏کند؟»‬ ‫ساده است‪« ،‬هر آنچه ما انجام می‏دهیم»‪ .‬اگر مشاهده می‏کنیم که ایما به سینما می‏رود‪،‬‬ ‫در این‏صورت می‏توانیم نتیجه بگیریم که رفتن به سینما باعث شادی ایما می‏شود‪ ،‬به‬ ‫چه دلیل دیگری باید او به سینما برود؟ اگر مشاهده می‏کنیم آلن بیمه اتومبیل خریده‬ ‫اســت می‏توانیم نتیجه بگیریم که این باعث شادی او می‏شود‪ .‬به چه دلیل دیگری او‬ ‫باید بیم ‏ه بخرد؟ این رفتار آشکار شده را اصطالحا «ترجیحات آشکار شده» می‏گویند‪.‬‬ ‫زیرا عمل انتخابی ایما و آلن ترجیحات آنها را آشــکار می‏ســازد‪ .‬آیا می‏توان مطمئن‬ ‫شــد که انتخاب یک فرد به‏طور صحیح آنچه را باعث خوشحالی او می‏شود آشکار‬ ‫می‏ســازد؟ برای پاسخ به این سوال احتیاج به معیار دیگری برای سنجش آنچه باعث‬ ‫خوشحالی افراد می‏شود داریم‪ .‬یک معیار آن است که از افراد بپرسیم چقدر خوشحال‬ ‫هستند و ببینیم با اتفاقاتی که در زندگی او رخ می‏دهد پاسخش چگونه تغییر می‏کند‪ .‬به‬ ‫عنوان مثال اگر مشاهده می‏کنیم که ایما شغلی را به دست آورده است‪ ،‬در این‏صورت‬ ‫ترجیحات آشکار شده دلیلی است مبنی بر اینکه داشتن شغل او را خوشحال‏تر می‏کند‪.‬‬ ‫اگر ما بدانیم که ایما قبل از به دست آوردن شغل گفته چقدر خوشحال است و مقدار‬ ‫خوشــحالی او را بعد از شغل جویا شویم‪ ،‬در این‏صورت می‏توانیم ببینیم که او واقعا‬ ‫خوشحال‏تر شده است یا خیر‪ .‬خوشبختانه داده‏های زیادی وجود دارد که مردم گفته‏اند‬ ‫چقدر خوشــحال هستند‪ .‬به عنوان مثال یک ســوال در «بررسی جهانی ارزش‏ها» از‬ ‫پاسخ‏‏دهنده‏ها پرسیده شد‪ ،‬با این موضوع که «با در نظر گرفتن همه‏ی چیزها چقدر از‬ ‫زندگی خود در تمام این روزها راضی هســتید»‪ .‬بعضی از بررسی‏های دیگر سواالت‬ ‫مشابهی را خواستند‪ .‬مســائلی در این‏باره وجود دارد که چقدر می‏توان به این داده‏ها‬ ‫اعتماد داشت (روش تحقیق ‪ 1-10‬و ‪ 2-10‬را مالحظه کنید)‪ .‬اما داده‏ها بعضی نتایج‬ ‫سازگار را طرح می‏کنند و بنابراین می‏توان فرض کرد که قابل اعتماد هستند‪ .‬بدین معنی‬ ‫که می‏توان بررسی کرد آیا انتخاب‏ها واقعا آنچه را که افراد را خوشحال می‏کند‪ ،‬آشکار‬ ‫می‏ســازد‪ .‬قبل از انجام آن سودمند است ابتدا نگاهی به آنچه افراد می‏گویند و باعث‬ ‫خوشحالی آنها می‏شود‪ ،‬داشته باشیم‪.‬‬

‫‪1- Norbert Schwarz‬‬

‫‪621‬‬

‫فصل دهم‪ :‬شادکامی و مطلوبیت‬

‫روش تحقیق ‪1-10‬‬ ‫قانون اعداد بزرگ‪ :‬آیا می‏توان به داده‏های شادکامی اعتماد کرد؟‬ ‫به دو طریق می‏توان شــادکامی را با پاســخ سواالتی نظیر سواالت زیر که از‬ ‫افراد خواســته می‏شود اندازه‏گیری کرد‪« :‬با در نظر گرفتن همة چیزها‪ ،‬چقدر‬ ‫از زندگی خود در تمام این روزها راضی هســتید» یا از آنها خواسته شود به‬ ‫یک حادثه اتفاق افتاده در زندگی خود برگردند و سعی کنند که مطلوبیت و‬ ‫ناراحتی را که در طول آن احساس کردند به یاد بیاورند‪.‬‬ ‫آیا مردم به این سواالت پاسخ قابل اعتماد می‏دهند؟‬ ‫می‏دانیم که پاسخ افراد به این سواالت از شرایط ذهنی فعلی آنها و قالب سوال‬ ‫تاثیر می‏پذیرد‪ .‬این تاثیرپذیری به کرات توســط آزمایش انجام شــده توسط‬ ‫نوربرت شواتز‪ 1‬نشان داده شده است که در آن نصف آنهایی که مورد بررسی‬ ‫قرار گرفتند افرادی بودند که «به اندازه کافی شــانس یافتن (پیدا کردن) یک‬ ‫سکه ده سنتی» را قبل از بررسی‪ ،‬داشتند‪ .‬آن عده افرادی که سکه ده سنتی را‬ ‫یافته بودند‪ ،‬داشــتن «رضایت از زندگی» باالتر را اعالم کرده بودند‪ .‬همچنین‬ ‫می‏دانیم که همان افراد می‏توانستند پاسخ متفاوتی به سوال «چقدر خوشحال‬ ‫هستند» را در فواصل زمانی دو هفته یا سه هفته یا بیشتر از آن حادثه‪ ،‬بدهند‪.‬‬ ‫آشکارا ضروری است که نسبت به معیارهای شادکامی احتیاط کنیم‪.‬‬ ‫به هر حال آیا باید از داده‏های شــادکامی اســتفاده کنیم؟ آیا این داده‏ها برای‬ ‫مقاصد ما کافی هستند؟‬ ‫زیــرا ما می‏خواهیم داده‏های انفرادی را جمع کنیم‪ .‬برای مثال ما عالقه‏مند به‬ ‫دانستن این هستیم که آیا افراد بیکار کمتر از افراد شاغل شاد هستند یا خیر‪ .‬اگر‬ ‫ما از بیکاران و شاغالن زیادی راجع به شادی آنها بپرسیم و متوسط پاسخ‏ها را‬ ‫محاسبه کنیم می‏توانیم یک اندازه قابل اعتمادی را به دست بیاوریم‪ ،‬مبنی بر‬ ‫اینکه آیا شاغلین شادتر هستند یا بی‏کاران‪ .‬اگر داده‏ها کمتر قابل اعتماد باشند‬ ‫یا دارای خطا باشــند‪ ،‬در این‏صورت باید تعداد افراد مورد پرسش را افزایش‬ ‫دهیم و باز هم می‏توانیم به اطالعات قابل اعتماد دست یابیم‪.‬‬

‫روش تحقیق ‪2-10‬‬ ‫معیار دیگر اندازه‏گیری شادکامی‬ ‫در «روش بازسازی اتفاقات روز» ضروری است که شرکت‏کنندگان خالصه‬ ‫خاطرات اتفاق افتاده برای خود در روز قبل را یادداشت کنند‪ .‬آنها باید توضیح‬ ‫دهند که چه‏کار کردند و برای چه مدتی با آن سروکار داشتند و نظایر آن و‬ ‫همچنین احساس آنها در طول هر حادثه آن روز چگونه بوده است‪ .‬در مطالعة‬ ‫کانِمَن ‪ 1‬و همکاران (‪ )2004‬روش مذکور برای نمونه ‪ 909‬نفر از زنان شاغل‬

‫در تگزاس‪ ،‬به کار گرفته شد‪.‬‬ ‫برخی از این داده‏ها در جدول ‪ 1-10‬ارائه شده است‪ .‬جدول اثر خالص تجربه‬ ‫مثبت منهای تجربه منفی را اندازه‏گیری می‏کند و شگفتی زیادی در اینکه چه‬ ‫چیزی خالص نسبتا باال یا پایین را ارائه می‏دهد وجود ندارد‪.‬‬ ‫اقتصاد رفتاری‬

‫جدول ‪ ،1-10‬روش بازسازی اتفاقات روز‪.‬‬

‫‪622‬‬ ‫فعالیت‬

‫زمان صرف‏شده (به ساعت)‬

‫اثر خالص‬

‫شاخص‪U-‬‬

‫روابط دوستانه‬

‫‪0/23‬‬

‫‪4/83‬‬

‫‪0/04‬‬

‫فعالیت اجتماعی بعد از کار‬

‫‪1/14‬‬

‫‪4/15‬‬

‫‪0/073‬‬

‫آرامش‬

‫‪2/17‬‬

‫‪3/96‬‬

‫‪0/078‬‬

‫شام‬

‫‪0/81‬‬

‫‪3/94‬‬

‫‪0/074‬‬

‫نهار‬

‫‪0/57‬‬

‫‪3/91‬‬

‫‪0/078‬‬

‫ورزش‬

‫‪0/22‬‬

‫‪3/85‬‬

‫‪0/088‬‬

‫پرستش و عبادت‬

‫‪0/45‬‬

‫‪3/78‬‬

‫‪0/105‬‬

‫فعالیت اجتماعی در کار‬

‫‪1/12‬‬

‫‪3/78‬‬

‫‪0/100‬‬

‫تماشای تلویزیون‬

‫‪2/19‬‬

‫‪3/65‬‬

‫‪0/095‬‬

‫تماس تلفنی در منزل‬

‫‪0/93‬‬

‫‪3/52‬‬

‫‪0/126‬‬

‫چرت زدن‬

‫‪0/89‬‬

‫‪3/35‬‬

‫‪0/131‬‬

‫آشپزی‬

‫‪1/15‬‬

‫‪3/27‬‬

‫‪0/138‬‬

‫خرید‬

‫‪0/41‬‬

‫‪3/23‬‬

‫‪0/157‬‬

‫کار با کامپیوتر (غیرکاری)‬

‫‪0/51‬‬

‫‪3/22‬‬

‫‪0/165‬‬

‫‪1- Kahneman‬‬

‫فعالیت‬

‫زمان صرف‏شده (به ساعت)‬

‫اثر خالص‬

‫شاخص‪U-‬‬

‫کار منزل‬

‫‪1/12‬‬

‫‪2/99‬‬

‫‪0/161‬‬

‫مراقبت بچ ‏ه‬

‫‪1/10‬‬

‫‪2/99‬‬

‫‪0/199‬‬

‫تو‏آمد عصر‬ ‫رف ‏‬

‫‪0/61‬‬

‫‪2/77‬‬

‫‪0/209‬‬

‫قدم زدن صبح‏گاهی‬

‫‪6/89‬‬ ‫‪0/47‬‬

‫‪2/68‬‬ ‫‪2/09‬‬

‫‪0/211‬‬ ‫‪0/287‬‬

‫ت منهای احساسات منفی را اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬تمام پاسخ‏ها روی یک‬ ‫اثر خالص مقدار عددی احساسات (هیجان) مثب ‏‬ ‫مقیاس با امتیازی بودند‪ ،‬بنابراین شش مثبت‏ترین و صفر منفی‏ترین آن بوده است‪ /.‬منبع‪ :‬کان َِمن و همکاران (‪)2004‬‬

‫‪623‬‬

‫فصل دهم‪ :‬شادکامی و مطلوبیت‬

‫یک روش‪ ،‬اســتفاده از «روش بازسازی اتفاقات روز» در اندازه‏گیری شادکامی‬ ‫شاخص ‪ U‬است که مقدار زمانی را که یک فرد برای انجام فعالیت‏های ناخوشایند‬ ‫صرف می‏کند اندازه‏گیری می‏کند‪ .‬هیچ‏گونه تعریف ساده‏ای از اینکه چه زمانی یک‬ ‫فعالیت ناخوشایند است وجود ندارد‪ ،‬اما این امکان وجود دارد که هر اتفاقی را که‬ ‫در آن شدیدترین احساس منفی وجود دارد‪ ،‬به عنوان فعالیت ناخوشایند به حساب‬ ‫آورد‪ .‬در جدول ‪ 1-10‬شــاخص ‪ U‬برای فعالیت‏های مختلف روزانه وجود دارد‪.‬‬ ‫به‏طور مثال ‪ 28‬درصد زمان صرف کردن برای رفت‏وآمد ناخوشایند است‪.‬‬ ‫نمودار ‪ 1-10‬مقدار شاخص‏ ‪ U‬را با مقدار (معیار) استاندارد شادکامی‪ ،‬درآمد‬ ‫خانوار و ســن مقایســه می‏کند‪ .‬می‏بینیم که همبستگی زیادی بین دو معیار وجود‬ ‫دارد‪ ،‬اگرچه شــاخص ‪ U‬یک مزیت بزرگ نســبت به شاخص اســتاندارد دارد‪:‬‬ ‫در مقایســه‏های بین فردی خیلی منطقی‏تر اســت‪ .‬هنگامی‏که به سواالت مربوط‬ ‫به رضایتمندی متمرکز می‏شــویم‪ ،‬مقایســه‏های بین فردی دشــوار می‏شود‪ .‬زیرا‬ ‫چگونگی انتخاب افــراد برای درجه‏بندی رضایتمندی خــود در یک مقیاس ‪10‬‬ ‫امتیازی رضایت‪ ،‬می‏تواند از شخصی به شخص دیگر خیلی متفاوت باشد‪.‬‬ ‫در حالی‏که هیچ تفاوتی ممکن است بین آنها از لحاظ شادکامی وجود نداشته‬ ‫باشد‪ .‬بنابراین اینکه ماریا خودش را هفت و آلن خودش را ‪ 6‬درجه‏بندی می‏کنند‪،‬‬ ‫بیان نمی‏کند که ماریا از آن شادتر (خوشحال‏تر) است‪ .‬شاخص ‪ -U‬ذاتا یک معیار‬ ‫عینی اســت‪ .‬افراد با اعتماد بیشــتری به خاطر می‏آورند که یک اتفاق ناخوشایند‬ ‫بوده است یا نه و زمان صرف‏شــده بابت اتفاق ناخوشایند به سهولت معیار قابل‬ ‫فهم‏تری است‪.‬‬

‫نمودار ‪ -1-10‬مقایسه شاخص ‪ -U‬با رضایت از زندگی‬ ‫‪60‬‬

‫‪40‬‬ ‫‪30‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪45-64‬‬

‫‪25-44‬‬

‫ﺳﻦ‬

‫‪18-24‬‬

‫راﺿﻰ ﻧﺸﺪه ﭼﻨﺪان‬ ‫ﺑﺴﯿﺎر‬ ‫ﮐﻤﺘﺮ از‬ ‫ﺑﯿﺶ از‬ ‫اﺻ ً‬ ‫ﻼ‬ ‫‪ 25‬ﻫﺰار دﻻر ‪ 25‬ﻫﺰار دﻻر راﺿﻰ ﻧﺸﺪه‬ ‫راﺿﻰ ﻧﺸﺪه راﺿﻰ ﻧﺸﺪه‬

‫درآﻣﺪ ﺧﺎﻧﻮار‬

‫‪0‬‬

‫درﺻﺪ زﻣﺎن ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ در وﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎرﺿﺎﯾﺘﻰ‬

‫‪50‬‬

‫رﺿﺎﯾﺖ‬

‫هرچه رضایت از زندگی کمتر باشد‪ ،‬افراد زمان کمتری را صرف حالت ناخوشایندی می‏کنند‪ /.‬منبع‪ :‬کان َِمن و کروگر‪)2006( 1‬‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪ -1-1-10‬شادکامی نسبی است‬

‫‪624‬‬

‫هنگامی‏که به میزانی که مردم می‏گویند خوشــحال هستند یا میزانی که می‏گویند از‬ ‫زندگی راضی هستند نگاه می‏کنیم‪ ،‬بعضی تعجب‏ها برانگیخته می‏شوند‪ .‬دو تحقیق‬ ‫در دهه ‪ ،1970‬یکی در اقتصاد و دیگری در روان‏شناســی این موضوع را برجسته‬ ‫کردند که جالب است که به بررسی هر دوی آنها بپردازیم‪.‬‬ ‫بریکمن ‪ 2‬و همکاران (‪ )1978‬به مقایســه شــادی گروهــی از افراد که بلیط‬ ‫بخت‏آزمایی برنده شــده بودنــد‪ ،‬قربانیان تصادف بودند و یــک گروه کنترل که‬ ‫به‏طور تصادفی از طریق تماس تلفنی انتخاب شده بودند‪ ،‬پرداختند‪ .‬برندگان بلیط‬ ‫بخت‏آزمایــی بین ‪ 50000‬دالر تا یک میلیــون دالر در بخت‏آزمایی ایالت ایلینوی‬ ‫برنده شده بودند و قربانیان تصادف یا از پا یا نخاع دچار حادثه شده بودند‪.‬‬ ‫نتایج اصلی در نمودار ‪ 2-10‬آورده شــده اســت‪ .‬اولین مسئله‏ای که می‏بینیم‬ ‫تفاوت بسیار اندک در شادی گزارش‏شده بین برندگان بخت‏آزمایی و گروه کنترل‬ ‫اســت‪ .‬به نظر می‏رسد که برنده شــدن در بلیط بخت‏آزمایی افراد را خوشحال‏تر‬ ‫‪2- Brickman‬‬

‫‪1- Krueger‬‬

‫نمی‏کند و دچار حادثه تصادف شــدن تاثیر مشخص‏تری روی شادی دارد‪ .‬جای‬ ‫تعجب نیســت که خوشــحالی کنونی را کاهش و درک شادی گذشته را افزایش‬ ‫می‏دهد‪ .‬ولی آنچه جای تعجب دارد این است که شادی را بیشتر کاهش نمی‏دهد‬ ‫و پیش‏بینی خوشــحالی آینده‪ ،‬بین برندگان بلیط بخت‏آزمایی تفاوت ندارد‪ .‬برنده‬ ‫شدن ‪ 1‬میلیون دالر در بخت‏آزمایی یا از ناحیه پا فلج شدن دو رویدادی است که‬ ‫به وضوح باعث تغییر زندگی می‏شــود‪ .‬اما این تحقیق نشان می‏دهد به میزانی که‬ ‫انتظار داریم رضایت از زندگی تغییر نمی‏کند‪.‬‬ ‫نمودار ‪ -2-10‬تغییر در رضایت از زندگی بعد از حادثه تغییردهنده در زندگی‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4.5‬‬

‫ﮔﺬﺷﺘﻪ‬

‫‪2.5‬‬

‫ﺣﺎل‬

‫‪2‬‬

‫آﯾﻨﺪه‬

‫‪1.5‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0.5‬‬ ‫ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎن ﺗﺼﺎدف‬

‫ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل‬

‫ﺑﺮﻧﺪﮔﺎن ﺑﺨﺖآزﻣﺎﯾﻰ‬

‫‪0‬‬

‫منبع‪ :‬بریکمن و همکاران (‪)1978‬‬

‫اســترلین‪ )1974( 1‬به بررسی اینکه آیا شــادی با درآمد همبستگی دارد پرداخته‬ ‫اســت‪ .‬نمودار ‪ 3-10‬داده‏های نظرســنجی از جمعیت آمریکا را در سال ‪ 1970‬نشان‬ ‫می‏دهد‪ .‬همان‏طوری که انتظار داشتیم‪ ،‬آنهایی که درآمد باالتری‏دارند اعالم کرده‏اند که‬ ‫خوشحال‏ترند‪ .‬تا اینجا هیچ جای تعجبی نیست‪ .‬اما اگر درآمد افزایش یافته و به سمت‬ ‫افزایش شــادی هدایت شــود‪ ،‬در نتیجه منطقی به نظر می‏رسد که‪ )i :‬به‏طور متوسط‪،‬‬ ‫افرادی‏که در کشــورهایی با درآمد باالتر زندگی می‏کنند خوشحال‏تر باشند ‪ )ii‬به‏طور‬ ‫‪1- Easterlin‬‬

‫‪625‬‬

‫فصل دهم‪ :‬شادکامی و مطلوبیت‬

‫‪3‬‬

‫ﻧﺮخ ﺷﺎدﮐﺎﻣﻰ )ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎى ﻣﻘﯿﺎس ‪ 0‬ﺗﺎ ‪(5‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪3.5‬‬

‫متوسط‪ ،‬اگر درآمد در طی زمان افزایش یابد‪ ،‬افراد شادتر خواهند شد‪ .‬نکته عجیبی که‬ ‫استرلین به آن اشاره می‏کند این است که هیچ‏کدام از این اتفاق‏ها رخ نداده است!‬ ‫نمودار ‪ -3-10‬رضایت از زندگی و درآمد آنهایی که درآمد باالتر داشته‏اند‬ ‫و اعالم کرده‏اندکه از زندگی راضی‏تر هستند‪.‬‬

‫ﻧﺴﺒﺘ ًﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎل‬ ‫ﻧﻪ ﭼﻨﺪان ﺧﻮﺷﺤﺎل‬

‫‪ 15.000‬دﻻر>‬

‫اقتصاد رفتاری‬

‫‪626‬‬

‫‪ -10.000‬دﻻر ‪ -7000‬دﻻر‬ ‫‪ 15.000‬دﻻر ‪ 10.000‬دﻻر‬

‫‪ -5000‬دﻻر‬ ‫‪ 7.000‬دﻻر‬

‫‪ -3000‬دﻻر‬ ‫‪ 5.000‬دﻻر‬

‫‪ 3.000‬دﻻر