مجموعه مقالات اخلاق اطلاعات و فضای مجازی 9786000349158

کتاب مجموعه مقالات اخلاق اطلاعات و فضای مجازی مشتمل بر مقالاتی است که توسط چهره‌های شاخص اخلاق اطلاعات مانند رافائل کاپو

242 4 2MB

Persian Pages [197] Year 1399

Report DMCA / Copyright

DOWNLOAD FILE

مجموعه مقالات اخلاق اطلاعات و فضای مجازی
 9786000349158

Table of contents :
پیش‌گفتار
مقالات
اخلاق اطلاعات/ رافائل کاپورو
اخلاق دیجیتال/ رافائل کاپورو
تکنولوژی اطلاعات و تکنولوژی‌های خود/ رافائل کاپورو
اخلاق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال/ رافائل کاپورو
هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!/ رافائل کاپورو
رویکرد هرمنوتیکی کاپورو به اخلاق اطلاعات:
اِتوس در جامعه اطلاعاتی و تکوین انجلتیک/ تاداشی تاکنوچی
اخلاق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند
اخلاق در سپهر اطلاعات؛ لوچانو فلوریدی
تأسیس اخلاق شبکه‌های اجتماعی فراسوی «حریم خصوصی»
دیدگاهی جامعه‌شناختی؛ سامی کول، اُلیویِه گلَسی، کلِر بَله
شکاف اطلاعاتی، جریان اطلاعات، و عدالت جهانی؛ سوراج هونگلاداروم
شکاف دیجیتال، معرفت‌شناسی، و عدالت جهانی؛ سوراج هونگلاداروم
اطلاعات تراکنشی، کوکی‌های اینترنتی، و داده‌کاوی؛ هرمان تاوانی
سِکِن؛ جنبه‌ای کهن از فرهنگ ژاپن که مشتمل بر معانی اینترنت است؛ ناکادا ماکوتو
نواقص اخلاق اطلاعات؛ جان اُرلاندو
واژه‌نامه انگلیسی-فارسی

Citation preview

‫مجموعه مقاالت‬

‫اخالق اطــالعات‬ ‫و فضای مجازی‬

‫رافائل کاپورو و دیگران‬ ‫گزینش و ترجمه‪:‬‬ ‫دکتر محمد خندان‬

‫(عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)‬

‫پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسالمی‬ ‫مجموعه مقاالت‬

‫اخالق اطالعات و فضایمجازی‬ ‫نویسنده‪ :‬رافائل کاپورو و دیگران‬ ‫گزینش و ترجمه‪ :‬دکتر محمد خندان‬ ‫عضو هیئت علمی دانشگاه تهران‬

‫ناظر علمی‪ :‬مجید سلیمانی ساسانی‬ ‫طراح جلد و گرافیک‪ :‬صادق جمالی‬ ‫چاپ‪ ،‬صحافی و لیتوگرافی‪ :‬واژه‌پرداز اندیشه‬ ‫چاپ اول‪1399 :‬‬ ‫شمارگان‪ 500 :‬نسخه‬ ‫شابك‪978-600-03-4915-8:‬‬

‫انتشــارات ســــوره‌مهر‬ ‫وابســته بــهحــوزه هنری‬

‫‪www.sooremehr.ir‬‬ ‫ته ـ ــران‪ ،‬خیابانحـ ـ ــافظ‪،‬‬ ‫خیابــان رشــت‪ ،‬شــماره‪،23‬‬ ‫صندوقپستی‪15815-1144 :‬‬ ‫سامانۀ پیامک‪30005319 :‬‬ ‫تلفن‪61942 :‬‬ ‫فکس‪66469951 :‬‬ ‫تلفن مرکز پخش‪ 5(‌:‬خط)‬ ‫‪66460993‬‬

‫نقل و چاپ نوشته‌ها منوط به اجازۀ رسمی از ناشر است‪.‬‬

‫فهرست مطالب‬

‫‪ 6‬پیش‏گفتار‬

‫مقاالت‪:‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪42‬‬ ‫‪58‬‬ ‫‪74‬‬ ‫‪84‬‬ ‫‪104‬‬ ‫‪126‬‬ ‫‪134‬‬ ‫‪146‬‬ ‫‪156‬‬ ‫‪160‬‬ ‫‪166‬‬ ‫‪170‬‬

‫اخالق اطالعات‪ /‬رافائل کاپورو‬ ‫اخالق دیجیتال‪ /‬رافائل کاپورو‬ ‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژ ی‌های خود‪ /‬رافائل کاپورو‬ ‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال‪ /‬رافائل کاپورو‬ ‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!‪ /‬رافائل کاپورو‬ ‫رویکرد هرمنوتیکی کاپورو به اخالق اطالعات‪:‬‬ ‫ِاتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک‪ /‬تاداشی تاکنوچی‬ ‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬ ‫اخالق در سپهر اطالعات؛ لوچانو فلوریدی‬ ‫تأسیس اخالق شبکه‌های اجتماعی فراسوی «حریم خصوصی»‪:‬‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫لیویه گلسی‪ِ ،‬کلر َبله‬ ‫دیدگاهی جامعه‌شناختی؛ سامی کول‪ ،‬ا ِ‬ ‫شکاف اطالعاتی‪ ،‬جریان اطالعات‪ ،‬و عدالت جهانی؛ سوراج هونگالداروم‬ ‫شکاف دیجیتال‪ ،‬معرفت‌شناسی‪ ،‬و عدالت جهانی؛ سوراج هونگالداروم‬ ‫اطالعات تراکنشی‪ ،‬کوکی‌های اینترنتی‪ ،‬و داده‌کاوی؛ هرمان تاوانی‬ ‫ِس ِکن؛ جنبه‌ای کهن از فرهنگ ژاپن که مشتمل بر معانی اینترنت است؛ ناکادا ماکوتو‬ ‫ُ‬ ‫نواقص اخالق اطالعات؛ جان ارالندو‬

‫‪ 186‬واژه‌نامۀ انگلیسی‪-‬فارسی‬

‫پیش‏گفتار‬

‫ایــن کتــاب مشــتمل بــر مقاالتــی اســت کــه توســط چهره‌هــای شــاخص اخــاق‬ ‫اطالعــات ماننــد رافائــل کاپــورو‪ ،‬لوچانــو فلوریــدی‪ ،‬هرمــان تاوانــی‪ ،‬ســوراج‬ ‫هونــگالداروم نوشــته شــده‌اند و بــه تحلیــل مســائل اخالقــی مربــوط بــه تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و فضــای مجــازی می‌پردازنــد‪ .‬گرچــه همــۀ ایــن مقــاالت به‌لحــاظ زاویــۀ‬ ‫دیــد و عمــق تحلیل‌هایشــان در یــک ســطح نیســتند‪ ،‬امــا مکمــل و متمــم یکدیگــر‬ ‫محســوب می‌شــوند و هــر یــک جنبـه‌ای از فضــای مجــازی را بــا اســتفاده از مفاهیــم‬ ‫مطــرح در اخــاق اطالعــات مــورد بررســی قــرار می‌دهــد‪.‬‬ ‫در گزینــش مقــاالت ســعی شــده هــم مباحــث نظــری پوشــش داده شــوند و هــم‬ ‫مســائل عملــی و کاربــردی مــورد توجــه قــرار گیرنــد‪ .‬بــر ایــن اســاس کتــاب بــا دو‬ ‫مقالــۀ دائره‌املعارفــی از رافائــل کاپــورو آغــاز می‌شــود کــه به‌ترتیــب کلیــات اخــاق‬ ‫اطالعــات و اخــاق دیجیتــال را معرفــی می‌کننــد‪ ،‬ســپس بــا مقاالتــی کــه صبغــۀ نظری‬ ‫و فلســفی پررنگ‌تــری دارنــد ادامــه می‌یابــد‪ ،‬و در نهایــت بــا مقــاالت کوتاهــی کــه بــه‬ ‫بررســی برخــی از مســائل انضاممــی می‌پردازنــد خامتــه پیــدا می‌کنــد‪ .‬کاپــورو در مقالۀ‬ ‫«اخــاق اطالعــات» کــه مقالــۀ اول کتــاب حــارض اســت‪ ،‬ســابقۀ تاریخــی پرسـش‌های‬ ‫اخالقــی و مســائل روش‌شــناختی و علمــیِ ناظــر بــه اخــاق اطالعــات را مــورد بحــث‬ ‫قــرار می‌دهــد‪ .‬او در ایــن مقالــه مســائلی ماننــد حریــم خصوصــی‪ ،‬هویــت‪ ،‬اعتــاد‪،‬‬ ‫جنــگ مجــازی‪ ،‬نظــارت‪ ،‬سانســور‪ ،‬انتحــال‪ ،‬مســائل‬ ‫عدالــت‪ ،‬مالکیــت فکــری‪َ ،‬‬ ‫جنســیتی‪ ،‬و اضافه‌بــار اطالعاتــی را مســائلِ کالســیک اخــاق اطالعــات می‌دانــد‬

‫کــه بایــد بــا توجــه بــه تکنولوژی‌هــای جدیــد اطالعاتــی و به‌ویــژه اینرتنــت و فضــای‬ ‫مجــازی مــورد بررســی قــرار گیرنــد‪ .‬به‌عقیــدۀ او از طریــق بررســی و ارزشــیابی اخالقــی‬ ‫ایــن مســائل اســت کــه می‌تــوان رشایــط اجتامعــیِ مناســب بــرای زندگــی در عــر‬ ‫اطالعــات را رقــم زد‪.‬‬ ‫مقالــۀ دوم بــا عنــوان «اخــاق دیجیتــال» نیــز بــه قلم کاپــورو اســت‪ .‬اخــاق دیجیتال‬ ‫اخــص از اخــاق اطالعــات اســت و بــه بررســی تأثیــر تکنولوژی‌هــای اطالعــات و‬ ‫ارتباطــات دیجیتــال بــر جوامــع و محیط‌هــای کالنِ مــا و مســائل اخالقــی مربــوط بــه‬ ‫اینرتنــت و شــبکه‌های اجتامعــی می‌پــردازد‪ .‬به‌عقیــدۀ کاپــورو تکنولوژی‌هــای جدیـ ِ‬ ‫ـد‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات شــبیه شمشــیر دودَم هســتند‪ ،‬یعنــی از یــک ســو می‌تواننــد در‬ ‫خدمــت مشــارکت سیاســی و فعالیــت مدنــی و جنبش‌هــای آزادی‌بخــش و صلح‌طلــب‬ ‫باشــند و از ســوی دیگــر ایــن قابلیــت را دارنــد کــه ســاختارهای جدیــدی بــرای نظارت‪،‬‬ ‫سانســور‪ ،‬و کنــرل افــراد و جوامــع ایجــاد کننــد‪ .‬از ایــن‌رو‪ ،‬ایــن تکنولوژی‌هــا‬ ‫ن‬ ‫پروبلامتیــک و چالش‌برانگیزنــد‪ .‬از آنجــا کــه تأمــل اخالقــی می‌توانــد بــه یافــ ِ‬ ‫راه‌حل‌هــای پایــدار بــرای چالش‌هــای تکنولوژیـ ِ‬ ‫ـک عــر دیجیتــال و رفــع آنهــا کمــک‬ ‫نت جهانــی‬ ‫کنــد‪ ،‬الزم اســت بــه آن پرداخــت و از بصیرت‌هــای حاصــل از آن بــرای ســاخ ِ‬ ‫منصفانه‌تــر و عادالنه‌تــر بــر مبنــای تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات بهــره گرفــت‪.‬‬ ‫کاپــورو در ایــن مقالــه بــر رویکــرد میان‌فرهنگــی در اخــاق اطالعــات تأکیــد می‌کنــد‬ ‫و معتقــد اســت کــه تنهــا از طریــق ایجــاد نظــام حکمرانــی اینرتنــت بــر مبنــای مشــورت‬

‫میان‌فرهنگــی اســت کــه می‌تــوان بــر شــکاف دیجیتــال و فاصلــۀ فزاینــده بیــن اغنیــا و‬ ‫فقــرای اطالعاتــی در ســطح جهانــی فائــق آمــد‪.‬‬ ‫مقالــۀ ســوم ایــن مجموعــه «تکنولــوژی اطالعــات و تکنولوژی‌های خــود» نــام دارد‪.‬‬ ‫ایــن مقالــه از آثــار مهــم نظــری و فلســفی کاپــورو در زمینــۀ اخــاق اطالعات اســت‪ .‬او‬ ‫در ایــن مقالــه بــا اســتفاده از مفهــوم «تکنولوژی‌هــای خــود» کــه توســط میشــل فوکــو‬ ‫مطــرح شــده اســت‪ ،‬بــه تحلیــل جنبه‌هــای اخالقــی تکنولــوژی اطالعــات می‌پــردازد‪.‬‬ ‫نویســنده در ایــن مقالــه بیــن «اخــاق مبتنــی بــر قانــون» و «اخــاق مبتنــی بــر خــود»‬ ‫متایــز قائــل می‌شــود‪ .‬به‌عقیــدۀ او زندگــی اخالقــی در عــر اطالعــات نــه تنهــا بــه‬ ‫ِ‬ ‫ص ِ‬ ‫ف تدویــن قوانیــن و آیین‌نامه‌هــا و منشــورهای اخالقــی امکان‌پذیــر منی‌شــود‪،‬‬

‫بلکــه اگــر ایــن قوانیــن در نســبت و پیونــد بــا زیس ـت‌جهان مــردم قــرار نگیرنــد و بــا‬ ‫عالَــم آنهــا یگانــه نشــوند راهــی بــه دنیــای درونــی مردمــان نیــز منی‌گشــایند و از نیــروی‬ ‫معنــوی الزم بــرای اثرگذاشــن بــر اخــاق مــردم تهــی خواهنــد شــد‪ .‬مــا منی‌توانیــم‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات را رصفــاً ابــزاری بینگاریــم کــه ریشــه‌ای در زندگــی فــردی و‬ ‫اجتامعــی و بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬تاریــخ و عــرف فرهنگی‌مــان نــدارد‪ .‬زیســت‌جهان‬ ‫اســت کــه اخــاق را بــه عنــری بــرای «خودمراقبتــی» مــا تبدیــل می‌کنــد‪ .‬رویکــرد‬ ‫کاپــورو در ایــن مقالــه مبتنــی بــر «اخــاق مراقبــت» اســت و تأکیــد می‌کنــد کــه مــا از‬ ‫طریــق «تکنولوژی‌هــای خــود» بــه مراقبــت از نفــس می‌پردازیــم و خودمــان را در مقــام‬ ‫ســوژه‌هایی اخالقــی بــه ســامان می‌آوریــم‪ .‬خودمراقبتــی بــه کمــک «تکنولوژی‌هــای‬ ‫خــود» می‌توانــد کمــک کنــد کــه مزایــای تکنولــوژی اطالعــات نــه تنهــا عادالنــه توزیــع‬ ‫شــود‪ ،‬بلکــه به‌نحــوی توســط افــراد بــه خدمــت گرفتــه شــود کــه بتواننــد زندگــی خاص‬ ‫خــود را نیــز شــکل دهنــد‪ .‬از طریــق پیونــد زدنِ اخــاق اطالعــات بــه «تکنولوژی‌هــای‬ ‫خــود» اســت کــه می‌توانیــم از تکــر «شــکل‌های زندگــی» در جهــانِ مجــازی صیانــت‬ ‫ـوب خــود»‬ ‫کنیــم و مانــع از آن شــویم کــه تکنولــوژی اطالعــات بــه ابــزاری بــرای «رسکـ ِ‬ ‫ن قوانیــن و آیین‌نامه‌هــای‬ ‫بــدل شــود‪ .‬بــرای بدل‌شــدن بــه ســوژۀ اخالقــی‪ ،‬داشــ ِ‬ ‫اخالقــی و عمــل بــر وفــق آنهــا کافــی نیســت‪ ،‬بلکه بایــد بــا «خودمراقبتــی»‪ ،‬ایــن قوانین‬ ‫و آیین‌نامه‌هــا را متناســب بــا زندگــی فــردی و تاریخــی و فرهنگــی جوام ـعِ مختلــف‬ ‫جــرح و تعدیــل کنیــم‪ .‬اگــر فعالیت‌هــای نهــادی و قانون‌مــدا ِر خــود را در چارچوبــی‬

‫از «تکنولوژی‌هــای خــود» قــرار ندهیــم‪ ،‬آنهــا فقــط بــه باززایــی یــک فراینــد بوروکراتیک‬ ‫می‌انجامنــد‪ .‬رشحــی کــه کاپــورو از برخــی از «تکنولوژی‌هــای خــود» (بــرای مثــال‬ ‫هــر دوســتی‪ ،‬هــر ســکوت‪ ،‬و هــر خنــده) در نســبت بــا تکنولــوژی اطالعــات ارائــه‬ ‫می‌دهــد بســیار خواندنــی و درس‌آمــوز اســت‪.‬‬ ‫در مقالــۀ چهــارم یعنــی «اخــاق و سیاس ـت‌گذاری عمومــی در محیــط دیجیتــال»‬ ‫کاپــورو بــه ترشیــح رویکــرد اخالقــی بــه سیاســت‌گذاری عمومــیِ تکنولوژی‌هــای‬ ‫دیجیتــال می‌پــردازد‪ .‬او در ایــن مقالــه بــا اســتفاده از نظریــات مطــرح در ســنت‌های‬ ‫فلســفی کالســیک (ارســطو) و مــدرن (هابــز‪ ،‬کانــت) نســبت اخــاق و سیاسـت‌گذاری‌‬ ‫عمومــی را بــه پرســش می‌گیــرد‪ .‬محــور بحــث او در ایــن مقالــه‪« ،‬آزادی» اســت‪.‬‬ ‫اگــر در فلســفۀ سیاســی یونــان باســتان کــه جامعـه‌ای شــفاهی بــود‪« ،‬آزادی گفتــار» در‬ ‫مجامــع عمومــی دولت‌شــهر از قبیــل آگــورا مبنــای سیاســت‌گذاری عمومــی بــود‪،‬‬ ‫و اگــر در عــر روشــنگری «آزادی مطبوعــات» به‌عنــوان رســانۀ «کاربــرد عمومــی‬ ‫عقــل»‪ ،‬ارتبــاط بیــن جامعــۀ مدنــی و نهادهــای متصــدی سیاســت‌گذاری عمومــی‬ ‫را تضمیــن می‌کــرد‪ ،‬اکنــون در محیــط شــبکه‌ایِ دیجیتــال و فضــای مجــازی‪« ،‬آزادی‬ ‫دسرتســی» تضمین‌کننــدۀ حــوزۀ عموم ـی‌ای اســت کــه محــل بحــث و ابــراز نظــر و‬ ‫شــور و مشــورت اســت‪ .‬از ایـن‌رو‪ ،‬هرگونــه سیاسـت‌گذاری و تنظیــم مقــررات در مورد‬ ‫فضــای مجــازی بایــد همــراه بــا تضمیــن «آزادی دسرتســی» انجام شــود‪ .‬اکنــون اینرتنت‬ ‫در هیئــت یــک رســانۀ دیجیتــا ِل غیرمتمرکــز و جهانــی ظاهــر می‌شــود و کاربــران فقــط‬ ‫شــأن گیرنــده ندارنــد‪ ،‬بلکــه می‌تواننــد در آنِ واحــد نقــش فرســتنده و گیرنــده داشــته‬ ‫باشــند‪ .‬ایــن محیـ ِ‬ ‫ـط شــبکه‌ایِ دیجیتــال‪ ،‬فرصت‌هــای جدیــدی را بــرای گفتامن‌هــای‬ ‫اخالقــی‪ ،‬حقوقــی‪ ،‬و سیاســی و نیــز بــرای فعالیـ ِ‬ ‫ـت سیاســیِ فــردی و اجتامعــی ایجــاد‬ ‫می‌کنــد و فراتــر از اصــول آزادی گفتــار و آزادی مطبوعــات‪ ،‬مســئلۀ آزادی دسرتســی بــه‬ ‫تو‌یکم بــدل می‌شــود‪.‬‬ ‫مســئلۀ اخالقــی مهمــی در جامعــۀ اطالعاتــی قــرن بیس ـ ‌‬ ‫مقالــۀ پنجــم کتــاب بــا عنــوان «هرگــز داده‌هــای واقعـی‌ات را وارد نکــن!» قــدری از‬ ‫مباحــث نظــری فاصلــه می‌گیــرد و جنبــۀ انضاممی‌تــری پیــدا می‌کنــد‪ .‬کانــون مترکــز‬ ‫ایــن مقالــه‪ ،‬حفاظــت از حریــم خصوصــی کاربــران در شــبکه‌های اجتامعــی اســت‪.‬‬ ‫کاپــورو در ایــن مقالــه بــا اســتفاده از مفهــوم «همبســتگی ســیاق‌مند» کــه توســط هلــن‬

‫نیســنباوم ارائــه شــده اســت مدلــل می‌ســازد کــه تعهــد بــه آشکارســازی اطالعــات‬ ‫شــخصی در شــبکه‌های اجتامعــی امــری مطلــق نیســت و کاربــر می‌توانــد بســته بــه‬ ‫ســیاقی کــه در آن بــه رس می‌بــرد هویــت واقعــی خــود را پنهــان یــا آشــکار ســازد‪ .‬مــا در‬ ‫شــبکه‌های اجتامعــی بــه دنبــال قوانیــنِ جدیـ ِ‬ ‫ـد کنــا ِر هــم بــودن هســتیم کــه چــه بســا‬ ‫هنجارهــا و قوانیــن ســنتی را بــه چالــش بکشــند‪ .‬وظیفــۀ علــم اخــاق در مقــامِ یــک‬ ‫رشــتۀ دانشــگاهی‪ ،‬پروبلامتیــک کــردنِ خُلقیاتــی معیــن اســت‪ .‬در غیــر ایــن صــورت‪،‬‬ ‫ممکــن اســت زندگــی اجتامعــی مملــو از قواعــد رفتــاریِ متصلــب شــود و تابوهــا‪،‬‬ ‫ارزش‌هــا‪ ،‬و تعصباتــی از همه‌نــوع‪ ،‬بدیهــی و غیرقابــل تغییــر تلقــی شــوند و چونــان‬ ‫ابــزاری بــرای مرشوعیت‌بخشــی بــه سلســله‌مراتب و امتیـ ِ‬ ‫ـازات قــدرت بــه كار رونــد‪.‬‬ ‫بــر همیــن نهــج‪ ،‬اخــاق اطالعــات نیــز بــه تأمــل انتقــادی دربــارۀ خُلقیـ ِ‬ ‫ـات اطالعاتــی‬ ‫اهتــام دارد و می‌کوشــد بــه ارزشــیابی مجــد ِد ارزش‌هــای پیشــین‪ ،‬از جملــه حریــم‬ ‫خصوصــی و شــفافیت بپــردازد‪ .‬زندگــی اجتامعــی بــه معنــای پنهــان کــردن و آشــکار‬ ‫کــردنِ ماهیــت و هویت‌مــان بســته بــه شــکل‌های مختلـ ِ‬ ‫ـف اعتــاد و امنیــت اســت‪.‬‬ ‫از ای ـن‌رو مجبــور نیســتیم همــواره بــه یــک شــکل ثابــت هویت‌مــان را بــرای دیگــران‬ ‫آشــکار ســازیم‪ .‬داده‌هــا و اطالعــات خصوصــی بســته بــه ســیاق‌های مختلـ ِ‬ ‫ـف زندگــیِ‬ ‫اجتامعــی و تعامــات اجتامعــیِ مربوطــه‪ ،‬نقش‌هــای متفاوتــی پیــدا می‌کننــد‪ .‬بــرای‬ ‫مثــال اطالعــات شــخصی و هویتــی در یــک شــبکۀ اجتامعــی کــه نوعـاً بــا رسگرمــی و‬ ‫تفریــح رسوکار دارد‪ ،‬نقــش و کارکــردی متفــاوت از یــک شــبکۀ اجتامعــی علمــی دارد‪.‬‬ ‫مــن می‌توانــم در اولــی بــا هویتــی مســتعار حضــور یابــم‪ ،‬امــا در دومــی موظفــم بــا‬ ‫هویــت واقعـی‌ام حــارض شــوم‪ .‬ایــن مســئله کــه آیــا نــام‪ ،‬نشــانی‪ ،‬وابســتگی ســازمانی‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫ـخصات مــن خصوصــی هســتند یــا عمومــی یــا ایــن کــه آیــا می‌توانــم آنهــا‬ ‫و ســایر مشـ‬ ‫را پنهــان یــا آشــکار کنــم‪ ،‬بــه ســیاقِ وقوع‌شــان بســتگی دارد‪ .‬مــا در اینجــا بــا مســئلۀ‬ ‫«چندشــخصیتیِ آنالیــن» مواجهیــم کــه بایــد به‌گونــه‌ای جدیــد و فراتــر از قواعــد و‬ ‫هنجارهــای ســنتیِ اخــاق بــه آن بپردازیــم‪ .‬نتیجــه اینکــه در فضــای مجــازی امــر مطلقِ‬ ‫ِ‬ ‫پراگامتیــک «یــاد بگیریــد کــه ســیاق‌مند کنیــد!» یــک اصــل اخالقــی اســت و الزم‬ ‫اســت آن را در سیاسـت‌گذاری‌های آموزشــی در زمینــۀ فضــای مجــازی در دســتور کار‬ ‫قــرار دهیــم‪.‬‬

‫عنــوان مقالــۀ ششــم «رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو بــه اخــاق اطالعــات‪ :‬اِتــوس در‬ ‫جامعــۀ اطالعاتــی و تکویــن انجلتیــک» اســت کــه توســط تاداشــی تاکنوچــی نوشــته‬ ‫شــده اســت‪ .‬نویســنده در ایــن مقالــه بــه ترشیــح رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو بــه‬ ‫اخــاق اطالعــات و علــم انجلتیــک می‌پــردازد‪ .‬ایــن مقالــه بــر مفهــوم «اِتــوس» در‬ ‫نــزد کاپــورو مترکــز دارد‪ .‬کاپــورو از ‪:[ ηθος‬اِتــوس] معنــای اصیــل آن در زبــان یونانــی‬ ‫را مــراد می‌کنــد کــه بــه معنــای «سکنا‌داشــن» بــوده اســت‪ .‬اخــاق‪ ،‬به‌عنــوان قواعـ ِ‬ ‫ـد‬ ‫عمــلِ فــردی‪ ،‬تــا بــا «اتــوس» درنیامــزد و بــا جهانــی کــه مردمــان در آن ســکنا گزیده‌انــد‬ ‫یگانــه نشــود‪ ،‬منشــأ اثــر نخواهــد بــود‪ .‬بــرای اینکــه انســان بــه فاعــل اخالقــی بــدل‬ ‫شــود‪ ،‬آیین‌نامه‌هــا و قوانیــن اخالقــی الزم‌انــد‪ ،‬امــا کافــی نیســتند‪ .‬آیین‌نامه‌هــا‬ ‫و قوانیــن اخالقــی بایــد در «شــکل‌‌های زندگــی» و «عرف‌هــای فرهنگــی» ادغــام و‬ ‫بــه بخشــی از معــارف و ســنن هــر فرهنــگ بــدل شــوند‪ .‬در غیــر ایــن صــورت‪ ،‬ایــن‬ ‫آیین‌نامه‌هــا و قوانیــن جــز بــه پیچیده‌شــدنِ امــور و دســت و پاگیــر شــدنِ نهادهــا‬ ‫و ســازمان‌ها و آشــفتگی بیشــرِ جهــان نخواهنــد انجامیــد‪ .‬اطالعــات و تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات خنثــا نیســتند‪ ،‬بلکــه عمیق ـاً متأثــر از فعالیت‌هــای اگزیستانســیال‌اند و الزم‬ ‫اســت آنهــا را در پیونــد بــا زندگــی روزمــره و در ســیاق‌های چندالیــه و چندبُعــدی‬ ‫مــورد بحــث قــرار دهیــم‪ .‬بررســی اِتــوس در جامعــۀ اطالعاتــی‪ ،‬بــه معنــای پرداخــن به‬ ‫سـ ِ‬ ‫ـاحت پیونــد بیــن تکنولــوژی اطالعــات و زندگــی اگزیستانســیا ِل ماســت‪ .‬این‌طــور‬ ‫نیســت کــه نرم‌افزار‌هــا و ســخت‌افزارهای کامپیوتــری یــا هــر نــوع رســانۀ اطالعاتــی‬ ‫و محتــوای آن توســط افــرادی ایجــاد شــده باشــد کــه از عــرف زندگی‌شــان در جامعــه‬ ‫مســتقل‌اند‪ .‬داللت‌هــا یــا نحــوۀ وجــود اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات در جامعــه‬ ‫به‌گون ـه‌ای هستی‌شــناختی تعییــن می‌شــود و توجــه بــه ایــن ابعــاد هستی‌شــناختی در‬ ‫تأمــات اخالقــی راجــع بــه تکنولــوژی اطالعــات و فضــای مجــازی رضوری اســت‪،‬‬ ‫چراکــه «اتــوس» به‌واســطۀ تعامــات انســانی و زبانــی از رهگــذر تفســیر و به‌گون ـه‌ای‬ ‫هرمنوتیکــی شــکل می‌گیــرد‪.‬‬ ‫مقالــۀ هفتــم کتــاب «اخــاق در فضــای مجــازی» نــام دارد کــه توســط تومــاس‬ ‫زیگمونــد نوشــته شــده اســت‪ .‬ایــن مقالــه بــه دو گــروه از ایده‌هــا می‌پــردازد‪ :‬یــک گــروه‬ ‫بــر مـرات ناشــی از فضــای مجــازی مترکــز می‌کنــد کــه متأثــر از آراء کســانی ماننــد‬

‫هانــا آرنــت‪ ،‬مارتیــن هایدگــر‪ ،‬و ژان بودریــار اســت و گــروه دیگــر بــر مزایــای ناشــی از‬ ‫رشایــط مجــازی تأکیــد دارد کــه از آراء کســانی ماننــد رافائــل کاپــورو‪ ،‬هلــن نیســنباوم‪،‬‬ ‫هانــس مــوراوک‪ ،‬ریمونــد کورتســویل‪ ،‬مایــکل الــدرد‪ ،‬دنیــل نیــگل‪ ،‬و مایــکل آرنولــد‬ ‫رسچشــمه گرفتــه اســت‪ .‬گــروه اول بــرای فقــدان ظاهـ ِر فــردیِ چیزهــا تأســف می‌خو َرد‬ ‫کــه در امحــا ِء فضــای عمومــی‪ ،‬فقــدان معنــا در گزاف‌واقعیــت‪ ،‬و یکبارمرصف‌شــدنِ‬ ‫اشــیاء جلــوه می‌کنــد‪ .‬جریــانِ فکــریِ دیگــر بــر وضعیــت جدیـ ِ‬ ‫ـد ایجادشــده در فضــای‬ ‫ِ‬ ‫جدیــد مفاهیــمِ اخالقــیِ قدیمــی در آن‪ ،‬تأکیــد می‌کنــد‪ .‬جریــان‬ ‫مجــازی و تعریــف‬ ‫دومِ تفکــر معتقــد اســت کــه فردیــت را می‌تــوان در رشایــط جدیــد حفــظ کــرد‪ .‬مقالــۀ‬ ‫حــارض می‌کوشــد بیــن ایــن دو نــوع تفکــر جمــع کنــد و بــه ایــن نتیجــه می‌رســد کــه‬ ‫بایــد بــه ارزیابــی مـرات فضــای مجــازی پرداخــت و در ضمــن کوشــید آنچــه را کــه‬ ‫بــرای احــرام بــه امــر فــردی الزم اســت حفــظ کــرد‪ .‬انجــام ایــن مهــم مســتلزم نقــد‬ ‫مســتمر جامعــۀ مــدرن اســت‪.‬‬ ‫عنــوان مقالــۀ هشــتم «اخــاق در ســپهر اطالعات» اســت که توســط یکــی از پیرشوان‬ ‫اخــاق اطالعــات‪ ،‬لوچانــو فلوریــدی‪ ،‬نوشــته شــده اســت‪ .‬به‌عقیــدۀ فلوریــدی جامعۀ‬ ‫اطالعاتــی مســائلِ اخالق ـی‌ای را ایجــاد می‌کنــد کــه پیچیدگــی و ابعــا ِد جهانی‌شــان‬ ‫به‌رسعــت در حــال گســرش اســت‪ .‬وظیفــۀ مــا ایــن اســت کــه اخــاق اطالعاتــی‬ ‫ِ‬ ‫را تدویــن کنیــم کــه بتوانــد بــا جهــانِ‬ ‫جدیــد داده‪ ،‬اطالعــات‪ ،‬دانــش‪ ،‬و ارتباطــات‪،‬‬ ‫یــا «ســپهر اطالعــات» تعامــل و بــرای آن چاره‌اندیشــی کنــد‪ .‬اخــاق اطالعــات بایــد‬ ‫اخالقــی زیس ـت‌محیطی متناســب بــا محیــط اطالعــات باشــد تــا بتوانــد چالش‌هــای‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫محیــط جدیــد را بــر مبنــای اصــو ِل بنیادیــنِ احــرام‬ ‫جدیــد ناشــی از ایــن‬ ‫اخالقــی‬ ‫بــه اطالعــات‪ ،‬و حفاظــت و ارزشــگذاری آن حــل کنــد‪ .‬مقالــۀ حــارض بــا مترکــز بــر‬ ‫مفهــوم شــکاف دیجیتــال اســتدالل می‌کنــد کــه می‌تــوان بــه کمــک اخــاق اطالعـ ِ‬ ‫ـات‬ ‫زیس ـت‌محیطی ایــن شــکاف را پــر کــرد‪ .‬بــه ایــن منظــور فلوریــدی بــه ارائــۀ اصولــی‬ ‫کلــی و جهانشــمول می‌پــردازد کــه بــرای حفاظــت از ســپهر اطالعــات در مقابــل‬ ‫آنرتوپــی اطالعاتــی رضوری‌انــد‪ .‬بــر طبــق این اصــول‪ ،‬الــف) در ســپهر اطالعــات نباید‬ ‫آنرتوپــی اطالعاتــی ایجــاد شــود؛ ب) در ســپهر اطالعــات بایــد از آنرتوپــی اطالعاتــی‬ ‫جلوگیــری شــود؛ پ) آنرتوپــی اطالعاتــی بایــد از ســپهر اطالعــات حــذف شــود؛ و ت)‬

‫اطالعــات بایــد از طریــق گســرش‪ ،‬بهبــود‪ ،‬غنی‌ســازی‪ ،‬و گشـ ِ‬ ‫ـایش ســپهر اطالعــات‪،‬‬ ‫ترویــج شــود‪ .‬به‌عقیــدۀ فلوریــدی اخــاق اطالعـ ِ‬ ‫ـات متناســب بــا جامعــۀ اطالعاتــی‬ ‫ِ‬ ‫ارزش امــو ِر غیرمــادی و ناملمــوس توجــه کنــد و ایــن بهرتیــن‬ ‫بایــد به‌طــور جــدی بــه‬ ‫راه بــرای مراقبــت از ســپهر اطالعــات و احــرام بــه آن اســت‪ .‬ایــن کار از عهــدۀ فرهنــگ‬ ‫مــادی غــرب مــدرن بــه تنهایــی برمنی‌آیــد و بایــد از کشــورهای غیرغربــی کــه قادرنــد‬ ‫رویکــردی غیرمــادی و غیرمرصفــی در قبــال جهــان پیشــه کننــد مــدد گرفــت‪ .‬به‌عقیــدۀ‬ ‫فلوریــدی‪ ،‬فرهنگ‌هــای غیرغربــی هنــوز هــم به‌قــدر کافــی شــأن معنــوی دارنــد کــه‬ ‫بتواننــد در واقعیت‌هــای مــادی و غیرمــادی چیــزی را تشــخیص بدهنــد کــه همچــون‬ ‫صورت‌هــای وجــود‪ ،‬ذات ـاً شایســتۀ احــرام باشــد‪ .‬ایــن فرهنگ‌هــا می‌تواننــد کمــک‬ ‫کننــد کــه ســپهر اطالعــات بــه فضایــی مدنی‌تــر بــرای همــه بــدل شــود‪ .‬بدین‌ترتیــب‪،‬‬ ‫اخــاقِ زیســت‌محیطیِ ســپهر اطالعــات می‌توانــد بــا اتــکا بــه «دیگــریِ» غــرب‬ ‫ســاخته شــود‪.‬‬ ‫ســامی کــول‪ ،‬ا ُلیو ِیــه گلَســی‪ ،‬کلِــر بَلــه در مقالۀ نهــمِ این مجموعــه با عنوان «تأســیس‬ ‫اخــاق شــبکه‌های اجتامعــی فراســوی حریــم خصوصــی‪ :‬دیدگاهــی جامعه‌شــناختی»‬ ‫می‌کوشــند بــه مقولــۀ حریــم خصوصــی کــه نوعــاً امــری فــردی دانســته می‌شــود‪،‬‬ ‫نگاهــی جامعه‌شناســانه داشــته باشــند و اخــاق شــبکه‌های اجتامعــی آنالیــن را فراتــر‬ ‫از مســئلۀ حریــم خصوصــی و مدیریـ ِ‬ ‫ـت شــخصیِ داده‌هــا بربنــد‪ .‬به‌عقیــدۀ نویســندگان‬ ‫ایــن مقالــه‪ ،‬شــبکه‌های اجتامعــی بایــد بــه دینامیــک متایــ ‌ز اجتامعــی و طبقــات‬ ‫اجتامعــی کــه در ســایر انــواع فضاهــا وجــود دارنــد‪ ،‬توجــه کننــد‪ ،‬چراکــه روابــط‬ ‫اجتامعــی کــه در ایــن شــبکه‌ها برقــرار می‌شــوند از حیــث هستی‌شــناختی بــا آنچــه‬ ‫کــه قبــل از ایــن پلتفرم‌هــا وجــود داشــت تفــاوت ندارنــد و ایــن پلتفرم‌هــا فقــط باعــث‬ ‫افزایــش رسعــت تبــادالت‪ ،‬روابــط‪ ،‬رؤیت‌پذیــری‪ ،‬و شــفافیت می‌شــوند‪ .‬تأثیــرات‬ ‫اجتامعــی شــبکه‌های اجتامعــی یکــره نــو و بدیــع نیســت‪ ،‬بلکــه جامعه‌شناســی‬ ‫کالســیک از مدت‌هــا قبــل آنهــا را بــه خوبــی می‌شــناخته اســت‪ .‬حریــم خصوصــی‬ ‫امــری رصف ـاً فــردی و ســوبژکتیو نیســت و غالب ـاً توســط قــدرت و منزلــت اجتامعــی‬ ‫فــرد تعییــن می‌شــود‪ .‬بنابرایــن‪ ،‬گرچــه تلقــی فردانگارانــه از حریــم خصوصــی همچنان‬ ‫بــه نوعــی مفیــد اســت‪ ،‬امــا بــه تنهایــی منی‌توانــد اخالقــی رضایت‌بخــش بــرای‬

‫سیســتم‌های اطالعاتــی‪ ،‬و از جملــه شــبکه‌های اجتامعــی تأســیس کنــد‪ .‬نویســندگان‬ ‫می‌کوشــند بــا تدویــن چارچــوب تحلیلــی‌ای کــه بــر جامعه‌شناســی کالســیک بنــا‬ ‫شــده اســت و کاربســت آن در مــورد شــبکه‌های اجتامعــی آنالیــن‪ ،‬بــه غنــای بحــث‬ ‫بیفزاینــد و دیــدگاه تــازه‌ای ارائــه دهنــد تــا بتــوان بــه روشــی جدیــد بــه مســائل اخالقــی‬ ‫اندیشــید‪.‬‬ ‫مقالــۀ دهــم کــه توســط ســوراج هونــگالداروم‪ ،‬متفکــر تایلنــدی‪ ،‬نوشــته شــده اســت‬ ‫«شــکاف اطالعاتــی‪ ،‬جریــان اطالعــات‪ ،‬و عدالــت جهانــی» نــام دارد‪ .‬به‌عقیــدۀ‬ ‫هونــگالداروم بیــن کشــورهای شــال و جنــوب شــکاف اطالعاتــی قابــل توجهــی‬ ‫وجــود دارد و ایــن امــر بــرای رشــد اقتصــادی و توســعۀ پایــدار در ایــن کشــورها مــر‬ ‫اســت‪ .‬ایــن شــکاف اطالعاتــی توســط سلســله‌ای از جریان‌هــای نابرابــر و ناعادالنــۀ‬ ‫اطالعــات بیــن کشــورهای شــال و جنــوب تشــدید می‌شــود‪ .‬هونــگالداروم در ایــن‬ ‫مقالــه دو الگــوی مرتبــط بــا ایــن جریــان ناعادالنــه‪ ،‬یعنــی جریــان منابــع و اطالعــات‬ ‫بیولوژیکــی و جریــان نســخ خطــی و منابــع چاپــی نایــاب‪ ،‬را بررســی می‌کنــد‪ .‬او‬ ‫اســتدالل می‌کنــد کــه در کنــار ســه مفهــوم «عدالــت مبادلـه‌ای»‪« ،‬عدالــت توزیعــی»‪ ،‬و‬ ‫«عدالــت مشــارکتی» بــه مفهــوم دیگــری تحــت عنــوان «عدالــت جهانــی» نیــاز داریم تا‬ ‫فهــم دقیقــی از وضعیــت کنونــی بــه دســت آوریــم‪ .‬نویســنده بــر لــزوم افزایــش جریــان‬ ‫اطالعــات بیــن کشــورهای جنــوب تأکیــد می‌کنــد‪ .‬به‌عقیــدۀ وی‪ ،‬همــکاری بیــن‬ ‫کشــورهای جنــوب باعــث تقویــت آنهــا می‌شــود‪ ،‬زیــرا ایــن همــکاری آنهــا را بــه هــم‬ ‫پیونــد می‌دهــد و باعــث می‌شــود کــه صــدای قوی‌تــری داشــته باشــند و ایــن امــکان‬ ‫را بیابنــد کــه مســتقیامً از یکدیگــر بیاموزنــد‪.‬‬ ‫عنــوان مقالــۀ یازدهــم «شــکاف دیجیتــال‪ ،‬معرفت‌شناســی‪ ،‬و عدالــت جهانــی»‬ ‫اســت کــه توســط هونــگالداروم نوشــته شــده اســت و می‌تــوان آن را مکمــل مقالــۀ‬ ‫قبلــی دانســت‪ .‬نویســنده شـ ِ‬ ‫ـکاف دیجیتــال را بــه معنــای نابرابــری میــان کشــورهای‬ ‫جهــان در دسرتســی بــه تکنولوژی‌هــای اطالعــات و ارتباطــات و از جملــه اینرتنــت‬ ‫می‌دانــد‪ .‬او بیــن تکنولوژی‌هــای ســنتی و تکنولوژی‌هــای اطالعاتــیِ جدیــد‬ ‫متایــزی معرفت‌شــناختی قائــل اســت‪ .‬برخــاف تکنولوژی‌هــای ســنتی‪ ،‬کار مؤثــر‬ ‫بــا کامپیوتــر نیازمنـ ِ‬ ‫ـد دانــش و مهـ ِ‬ ‫ـارت کافــی اســت‪ .‬لــذا نویســنده پیشــنهاد می‌کنــد‬

‫کــه سیاســت‌گذاری دربــارۀ شــکاف دیجیتالــیِ جهانــی مســتلزمِ توجــه بــه مســائل‬ ‫معرفت‌شــناختی و آموزشــی اســت‪ .‬عرضــۀ ِ‬ ‫ص ِ‬ ‫ف ســخت‌افزار و نرم‌افــزا ِر کامپیوتــر‬ ‫بــه مــردم کــه قدرت‌هــای دولتــی و محلــی تــا بــه حــال بــه آن مبــادرت می‌کرده‌انــد‪،‬‬ ‫به‌هیچ‌وجــه راه‌حــل مؤثــری نیســت‪ .‬کارهــای بیشــری الزم اســت تــا مــردم «باســوا ِد‬ ‫ـات مربــوط بــه دانــش و آمــوزش باید جــز ِء الینفـ ِ‬ ‫کامپیوتــری» شــوند‪ .‬مالحظـ ِ‬ ‫ـک اجرای‬ ‫مؤثـ ِر سیاسـت‌های مربــوط بــه شـ ِ‬ ‫ـکاف دیجیتــال باشــد تــا بیــن «نظــامِ دانــش و کنـ ِ‬ ‫ـش‬ ‫معرفتــیِ جهانــی» و «نظــامِ دانــش و کنـ ِ‬ ‫ـش معرفتــیِ محلــی» تعــادل برقــرار شــود‪.‬‬ ‫در مقالــۀ دوازدهــم بــا عنوان «اطالعات تراکنشــی‪ ،‬کوکی‌هــای اینرتنتــی‪ ،‬و داده‌کاوی»‬ ‫هرمــان تاوانــی بــه بررســی تأثیــرات گــردآوری و تحلیــل اطالعات تراکنشــی کاربــران بر‬ ‫حریــم خصوصــی آنهــا می‌پــردازد‪ .‬کامپیوترهــا خواه‌ناخــواه اطالعـ ِ‬ ‫ـات تراکنشــی تولیــد‬ ‫می‌کننــد و ایــن اطالعــات می‌تواننــد توســط دولت‌هــا و یــا رشکت‌هــای خصوصــی‬ ‫گــردآوردی شــوند و بــا اهــداف سیاســی و یــا تجــاری مــورد بهره‌بــرداری قــرار گیرنــد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫اطالعــات تراکنشــی مســئله‌ای‬ ‫از ایــن‌رو‪ ،‬از منظــ ِر حریــمِ خصوصــیِ اشــخاص‪،‬‬ ‫بحث‌برانگیــز اســت و گــردآوری آنهــا ممکــن اســت باعــث نقــض حریــم خصوصــی‬ ‫افــراد شــود‪ .‬نویســندۀ مقالــه بــا مترکــز بــر دو مــورد‪ ،‬یعنــی اســتفاده از «کوکی‌هــا» و‬ ‫«داده‌کاوی»‪ ،‬مســائل اخالقــی مربــوط بــه گــردآوری و پــردازش اطالعــات تراکنشــی‬ ‫کاربــران را مــورد بررســی قــرار می‌دهــد و پیشــنهاد می‌کنــد کــه بایــد به‌گونـه‌ای از ایــن‬ ‫نرم‌افزارهــا و فنــون اســتفاده شــود کــه حریــم خصوصــی و زندگــی شــخصیِ کاربــران‬ ‫تحــت تأثیــر قــرار نگیــرد‪.‬‬ ‫مقالــۀ ســیزدهم بــا عنــوان ِ‬ ‫«ســ ِکن؛ جنبــه‌ای کهــن از فرهنــگ ژاپــن کــه مشــتمل‬ ‫بــر معانــی اینرتنــت اســت»‪ ،‬بــه قلــم نــاکادا ماکوتــو‪ ،‬حــال و هــوای نســبتاً متفاوتــی‬ ‫دارد‪ِ .‬س ـ ِکن در فرهنــگ ژاپنــی‪ ،‬مجموعــه نگرش‌هایــی بــه جهــان اســت کــه از آداب‪،‬‬ ‫اخــاق اجتامعــی‪ ،‬معیارهــای ارزش‌داوری‪ ،‬عقــل متعــارف‪ ،‬غایـ ِ‬ ‫ـات زندگــی‪ ،‬رفتارهای‬ ‫مطلــوب‪ ،‬تخیـ ِ‬ ‫ـات مشــرک دربــارۀ جهــان‪ ،‬و نظایــر آنهــا تشــکیل شــده اســت‪ .‬وجــوه‬ ‫مختلـ ِ‬ ‫ـف معانــیِ ســکن مشــتق از آیین‌هــای بودایــی‪ ،‬کنفوسیوســی‪ ،‬شــینتو‪ ،‬بوشــیدو‬ ‫(آداب و اخــاق ســامورایی)‪ ،‬تلقی‌هــای ســنتی از طبیعــت‪ ،‬گرایــش بــه وحــدت‪ ،‬و‬ ‫نظایــر آنهاســت‪ .‬ســکن به‌معنــای «جهــانِ بینابیــن» اســت کــه در متون فلســفۀ اســامی‬

‫بــا عناوینــی همچــون «عــامل بــرزخ» یــا «عــامل ملکــوت» یــا «عــامل خیــال منفصــل»‬ ‫مــورد اشــاره قــرار گرفتــه اســت؛ یعنــی جهانــی بیــن الوهیــت [‪ :‬عالَــم معقــول] و زمیــن‬ ‫[‪ :‬عالَــمِ محســوس] یــا جهانــی بیــن خدایــان و آدمیــان یــا جهانــی بیــن انســان‌ها [‪:‬‬ ‫جهــان بین‌االذهانــی]‪ .‬آنچــه مهــم اســت ایــن اســت کــه ســکن دارای داللــت غیرمــادی‬ ‫و غیرجســانی اســت و بــه ارزش‌هــای اخالقــی معنــوی در ســنت ژاپنــی ارجــاع دارد‪.‬‬ ‫نویســنده در ایــن مقالــه داده‌هــای پیامیش‌هــای انجام‌شــده در ژاپــن را بررســی کــرده‬ ‫اســت تــا ارتبــاط بیــن معانــی اینرتنــت و معانــی ِس ـ ِکن را تحلیــل کنــد‪ .‬او این‌طــور‬ ‫نتیجــه می‌گیــرد کــه معانــی اینرتنــت در ژاپــن از ِسـ ِکن جدایی‌ناپذیــر اســت و ارزیابــی‬ ‫اینرتنــت در ژاپــن‪ ،‬رابطــۀ نزدیکــی بــا معانــی مرتبــط بــا ســکن دارد‪ .‬بدین‌ترتیــب‬ ‫مشــخص می‌شــود کــه معانــی اینرتنــت از افــقِ معانــی منبعــث از پیش‌زمینه‌هــای‬ ‫خـ ِ‬ ‫ـاص فرهنگــی‪ ،‬اجتامعــی‪ ،‬و تاریخــی جدایی‌ناپذیــر اســت و در مباحــث مربــوط بــه‬ ‫اخــاق اطالعــات بایــد بــه ســیاق‌های فرهنگــی حــول و حـ ِ‬ ‫ـوش معانــی اینرتنــت توجــه‬ ‫ن ایــن ســیاق‌ها طــرح و حــل منــود‪.‬‬ ‫داشــت و مســائل اخالقــی را بــا در نظــر گرف ـ ِ‬ ‫مقالــۀ آخـ ِر کتــاب بــا عنــوان «نواقص اخــاق اطالعات» توســط جــان ا ُرالندو نوشــته‬ ‫شــده اســت‪ .‬نویســنده در ایــن مقالــه ضمــن تأکیــد بــر ایــن نکتــه کــه پیرشفت‌هــای‬ ‫جدیــد در تکنولــوژی اطالعــات موجــب بــه وجــود آمــدنِ معضـ ِ‬ ‫ـات اخالقــی جدیــدی‬ ‫شــده اســت‪ ،‬اســتدالل می‌کنــد کــه سیســتم‌های اخالقــی کــه مبتنــی بــر اصــول‬ ‫و قواعــد کلی‌انــد از کمــک بــه حــلِ ایــن معضــات در زندگــی واقعــی عاجزنــد‪.‬‬ ‫سیســتم‌های کالن اخــاق هنجــاریِ فایده‌بــاور (جــان اســتوارت میــل) یــا وظیفه‌گــرا‬ ‫(ایامنوئــل کانــت) بیــش از آن کلــی هســتند کــه بتواننــد بــرای حــلِ مســائلِ انضاممــی‬ ‫و پیچیــدۀ جدیــد بــه کار آینــد‪ .‬اصــول و قواعــدی ماننــد «ده فرمــان اخــاق کامپیوتــر»‬ ‫یــا «سیســتم قواعــد ترکیبــی» لیندرمــن نیــز از مشــکل مشــابهی رنــج می‌برنــد‪ .‬نویســنده‬ ‫بــا ذکــر دو منونــه از ایــن مســائل عینــی و انضاممــی‪ ،‬یعنــی «انتشــار اســناد عمومــی‬ ‫در اینرتنــت» و «جنــگ اطالعاتــی»‪ ،‬نشــان می‌دهــد کــه بــه جــای ایــن سیســتم‌ها و‬ ‫اصــول و قواعـ ِ‬ ‫ـد کالن‪ ،‬نیازمنــد روش عرفی‌تــری بــرای حــل مســائل اخــاق اطالعــات‬ ‫هســتیم‪ .‬شــواهد حاکــی از آن اســت کــه مــردم بــرای حــل مســائل اخالقــی‪ ،‬بــه جــای‬ ‫بــه کار بــردن قواعــد اخالقــی‪ ،‬معمــوالً از «روش قیــاس» اســتفاده می‌کننــد‪ ،‬یعنــی‬

‫اساسـاً وضــع اخالقــی مســئلۀ مــد نظــر را از طریــق قیــاس آن بــا مســئله‌ای کــه وضــع‬ ‫اخالقــی واضحــی دارد تعییــن می‌کننــد‪ .‬بــر اســاس ایــن ایــده‪ ،‬اگــر بتوانیــم دربــارۀ‬ ‫وضــع اخالقــی عمــل ‪ -X‬یعنــی درســت یــا غلــط بــودن آن بــه لحــاظ اخالقــی‪ -‬بــه‬ ‫اجــاع برســیم‪ ،‬و عمــل ‪ Y‬شــباهت موجهــی بــه عمــل ‪ X‬داشــته باشــد‪ -‬یعنــی تفــاوت‬ ‫اخالقــی موجهــی بیــن ‪ X‬و ‪ Y‬نباشــد‪ -‬می‌توانیــم قضاوتــی مشــابه در مــورد عمــل ‪Y‬‬ ‫داشــته باشــیم‪ .‬نویســنده می‌کوشــد کارآیــی ایــن روش را بــا بررســی دو منونــۀ یادشــده‬ ‫نشــان دهــد‪.‬‬ ‫علی‌رغــم تنــوع و تکــری کــه در مضامیــن مقــاالت ایــن مجموعــه بــه چشــم‬ ‫می‌خــورد‪ ،‬می‌تــوان مضمونــی اساســی را مشــاهده کــرد کــه کم‌وبیــش در اکــر‬ ‫قریــب بــه اتفــاق آنهــا به‌نحــوی تکــرار شــده اســت و آن‪ ،‬تأکیــد بــر نســبت اخــاق‬ ‫بــا ســیاق فرهنگی‪-‬اجتامعــی زندگــی مــردم و به‌عبارتــی بــا زیســت‌جهانِ آنهاســت‪.‬‬ ‫بیشــر نویســندگان ایــن مجموعــه بــه اخــاق اطالعــات نــگاه فردانگارانــه ندارنــد‪ ،‬بلکه‬ ‫می‌کوشــند بیــن اخــاق و جهــانِ زندگــی مردمــان نســبت برقــرار کننــد‪ .‬بــه عبــارت‬ ‫دیگــر‪ ،‬بیشــر مقــاالت ایــن مجموعــه رویکــردی اکولوژیــک (مأخــوذ از ایکــوس‬ ‫یونانــی بــه معنــای «خانــه» و «مســکن») بــه اخــاق اطالعــات دارنــد‪ .‬ورای نحــوۀ رفتار‬ ‫درسـ ِ‬ ‫ـت فــردی‪ ،‬اخــاق بــه نحــوۀ ســکناگزیدنِ جمعــیِ مــا در جهــان راجــع اســت و‬ ‫اکنــون بخــش قابــل توجهــی از زیسـت‌جهانِ مــردم بــه قلمــرو فضــای مجــازی تعلــق‬ ‫دارد‪ .‬مــا به‌نحــوی از انحــاء در جهــان مجــازی ســکنا می‌گزینیــم و اخــاق اطالعــات‬ ‫می‌خواهــد طریقــۀ درســت و نیکــوی ایــن ســکناگزینیِ مجــازی را بــه مــا بیامــوزد‪.‬‬ ‫اخــاق‪ ،‬روی دیگ ـ ِر ســکناگزیدنِ ماســت و ایــن معنایــی اســت کــه در واژۀ «اِتــوس»‬ ‫یونانــی نهفتــه اســت‪.‬‬ ‫دغدغــۀ اخــاق‪ ،‬دغدغــۀ «ســامانِ ســکونتگاه تاریخیِ انســان» اســت؛ ســامانِ انســان‬ ‫به‌مثابــه موجــودی کــه خصیصــۀ وجــودی‌اش «در‪-‬جهان‪-‬بــودن»‪ 1‬اســت‪ .‬هایدگــر در‬ ‫تفســیر قطع ـه‌ای از هراکلیتــوس کــه در آن بــه «اِتــوس» پرداختــه اســت‪ ،‬اخــاق را بــا‬ ‫«بودن‪-‬در‪-‬جهــان» و «قــوامِ تاریخــی» آن پیونــد می‌دهــد‪ .‬ســخن هراکلیتــوس ایــن‬ ‫‪1. being-in-the-world‬‬

‫اســت‪1]ethos anthropos daimon:[ ηθος ανθρωπος δαιμων :‬؛ کــه معمــوالً‬ ‫این‌طــور ترجمــه می‌شــود‪« :‬منـ ِ‬ ‫ـش‪ 2‬هــر انســان‪ ،‬خــدای اوســت»‪ .‬امــا هایدگــر چنیــن‬ ‫ترجمـه‌ای را ناشــی از ذهنیتــی مــدرن می‌دانــد کــه بــا تلقــی یونانــی فاصلــه دارد‪ .‬مطابق‬ ‫تفســیر هایدگــر بایــد ایــن جملــه را این‌طــور ترجمــه کــرد‪« :‬ســکونتگاه انســان‪ ،‬جایــی‬ ‫اســت گشــوده بــر حضــور خــدا»‪ .‬بــرای فهــمِ ترجمــه‪ -‬و بــه عبــارت بهــر تفســیر‪-‬‬ ‫هایدگــر از جملــۀ هراکلیتــوس‪ ،‬بایــد توجــه داشــت کــه یکــی از معانــی «اِتــوس» در‬ ‫یونانــی (کــه واژۀ ‪ ethics‬در زبان‌هــای معارص از آن مشــتق شــده اســت)‪« ،‬ســکناگزیدن»‬ ‫اســت و هایدگــر بــر همیــن مبنــا بــه قرائـ ِ‬ ‫ـت جملــۀ هراکلیتــوس می‌پــردازد‪ .‬بــر اســاس‬ ‫تفســیر هایدگــر‪ ،‬بایــد گفــت کــه اخــاق‪ ،‬برخــاف تلقــی رایــج‪ ،‬امــری رصفـاً فــردی‬ ‫نیســت‪ ،‬بلکــه در «تاریخ‌منــدی» (ســکنا گزیــدنِ انســان در تاریــخ) انســان ریشــه دارد؛‬ ‫ســکنا گزیدنــی کــه در گشــودگیِ تقدیــر و «رخ‌داد» ممکــن می‌شــود‪ .‬مزیـ ِ‬ ‫ـت ایــن تلقــی‬ ‫از اخــاق ایــن اســت کــه مــا را از پیش‌فرض‌هــای فردانگارانــۀ رایــج دربــارۀ اخــاق‬ ‫رهــا می‌کنــد و مجــال می‌دهــد نگاهــی تاریخــی و جمعــی بــه اخــاق داشــته باشــیم‪.‬‬ ‫در ایــن نــگاه تاریخــی‪ ،‬اخــاق رصفـاً بــه هنجارهــای رفتــاری کنشــگرانِ فــردی تعلــق‬ ‫نــدارد‪ ،‬بلکــه «اخــاقِ فــردی» خــود فــرع بــر ســکنا گزیــدنِ انســان در جهــان خواهــد‬ ‫بــود‪ .‬انســان از آن‌رو بــه ایــن یــا آن شــیوه رفتــار می‌کنــد کــه جهان‌منــد اســت و اخــاق‬ ‫(اِتــوس) بــه «ســامانِ جهــان» برمی‌گــردد و توســط آن ممکــن و در عیــن حــال مقیــد و‬ ‫مــروط می‌شــود‪.‬‬ ‫فضــای مجــازی به‌وضــوح اســتعاره‌ای مکانــی اســت کــه از ســکونت انســان در‬ ‫فضایــی متفــاوت و جدیــد خــر می‌دهــد‪ .‬اکنــون بخــش عمــده‌ای از تجربــۀ وجــودیِ‬ ‫مــا در جهــان مجــازی رقــم می‌خــورد‪ .‬بدیــن اعتبــار‪ ،‬تفکــر در بــاب فضــای مجــازی‪،‬‬ ‫تفکــر دربــارۀ «ســکونتگاه» اســت‪ .‬ســکونتگاه‪ ،‬طرحــی اســت کــه انســان در پاســخ بــه‬ ‫نــدای هســتی درمی‌انــدازد و مــا اکنــون بــا «طرح‌انــدازی دیجیتالــیِ هســتی» مواجه‌ایــم‪.‬‬ ‫‪ .1‬داریوش درویشی‪ .‬فیلسوف تاریک (نگاهی به نگاشته‌ها و انگاشته‌های هراکلیتوس) (اصفهان‪ :‬پرسش‪،‬‬ ‫‪ ،)1391‬ص ‪.455‬‬

‫‪2. character‬‬

‫ســکونتگاه مــا در حــال تجربــۀ طرحــی جدیــد اســت و لــذا بــه «اِتــوس» جدیــدی نیــاز‬ ‫داریــم‪ .‬رابطــۀ اخــاق اطالعــات و فضــای مجــازی از همیــن نقطــه آغــاز می‌شــود‪ .‬مــا‬ ‫بیــش از هــر زمــان نیازمندیــم مســائل اخالقـی‌ای را کــه تحــت تأثیــر فضــای مجــازی به‬ ‫آنهــا دچــار شــده‌ایم در پرتــو تفکــر بــه «ســکونتگاه» بــه اندیشــه درآوریــم‪ ،‬زیــرا بــه تعبیر‬ ‫هایدگــر «موافــق بــا معنــای بنیــادی واژۀ اِتــوس‪ ،‬واژۀ اخــاق بایــد نشــان دهــد کــه ایــن‬ ‫رشــته بــه ســکونتگاه می‌اندیشــد»‪ .1‬بــا ایــن رویکــرد هستی‌شناســانۀ اکولوژیــک اســت‬ ‫کــه وضــع قاعــده و قانــون بــرای فضــای مجــازی‪ ،‬بــه معنــای حقیقــی کلمــه وضــع‬ ‫«نامــوس» خواهــد بــود‪ ،‬نــه رصفـاً معرکه‌گیــریِ ایدئولوژیــک بــرای تحکــم و تســلط بــر‬ ‫زندگــی مــردم‪ .‬هــر قانــون اصیلــی‪ ،‬به تعبیــر هایدگر‪ ،‬پاســخی به هدایت هســتی اســت‪:‬‬ ‫فقــط تــا جایــی کــه انســانِ برون‌ایســتنده در حقیقـ ِ‬ ‫ـت هســتی بــه هســتی‬ ‫تعلــق دارد‪ ،‬ممکــن اســت از خــو ِد هســتی هدایتــی بــه آن رهنمودهایــی‬ ‫نشــأت گیــرد کــه بایــد بــرای انســان بــه قانــون و قاعــده تبدیــل شــوند‪.‬‬ ‫هدایــت در [زبــان] یونانــی می‌شــود ‪ .nemein‬واژۀ نومــوس (‪)nomos‬‬ ‫فقــط قانــون نیســت‪ ،‬بلکــه بــه معنایــی اصیل‌تــر از آن‪ ،‬هدایتــی اســت‬ ‫پنهــان در فرمــانِ هســتی‪ .‬فقــط ایــن هدایــت امــکان می‌دهــد انســان بــه‬ ‫‪2‬‬ ‫هســتی ملتــزم شــود‪.‬‬ ‫انســان بــا ایــن التــزام اســت کــه اخــاقِ ســکناگزیدن در ســکونتگاهش را می‌یابــد‬ ‫و بــه شــیوۀ نیــک و درســت در آن رفتــار می‌کنــد‪ .‬اندیشــیدن بــه ســکونتگاه و قــوامِ‬ ‫تاریخــی آن‪ ،‬رسـ ِ‬ ‫ـالت اصیــلِ اخــاق اطالعــات در عــر فضــای مجــازی اســت‪.‬‬

‫محمد خندان‬ ‫تابستان ‪1399‬‬

‫‪ .1‬مارتین هایدگر‪« .‬نامه دربارۀ انسان‌گرایی»‪ ،‬ترجمۀ عبدالکریم رشیدیان‪ .‬در الرنس کهون (ویراستار)‪.‬‬ ‫منت‌هایی برگزیده از مدرنیسم تا پست‌مدرنیسم (تهران‪ :‬نی‪ ،)1381 ،‬ص ‪.313‬‬ ‫‪ .2‬هامن‪ ،‬ص ‪.316‬‬

‫مجموعه مقاالت‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫‪22‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫‪1‬‬

‫اخالق اطالعات‬

‫رافائل کاپورو‬

‫ِ‬ ‫چکیــده‪ :‬ایــن مقالــه بــا تأکیــد بــر شــکلِ‬ ‫تکنولوژیــک اطالعــات و‬ ‫ارتباطــات‪ ،‬پس‌زمینــۀ تاریخــی و توســعۀ مفهومــی پرسـش‌های اخالقــی‬ ‫و مســائل روش‌شــناختی و علمــیِ ناظــر بــه اخــاق اطالعــات را بــه‬ ‫بحــث می‌گــذارد‪ .‬موضوعــات کالســیک در اخــاق اطالعــات عبارتنــد‬ ‫از‪ :‬حریــم خصوصــی‪ ،‬هویــت‪ ،‬اعتــاد‪ ،‬عدالــت‪ ،‬مالکیــت فکــری‪،‬‬ ‫جنــگ مجــازی‪ ،‬جامعــۀ نظارتــی‪ ،‬انتحــال‪ ،‬سانســور‪ ،‬مســائل جنســیتی‪،‬‬ ‫َ‬ ‫و اضافه‌بــار اطالعاتــی‪ .‬از طریــق بررســی و ارزشــیابی اخالقــی ایــن‬ ‫موضوعــات اســت کــه می‌تــوان رشایــط اجتامعــیِ مناســب بــرای‬ ‫زندگــی در عــر اطالعــات را تــدارک دیــد‪.‬‬

‫پس‌زمینۀ تاریخی‬

‫اخــاق اطالعــات در مقــام یــک رشــتۀ فلســفی کــه بــه کردار‪2‬هــای نیــک و بــد در‬ ‫ارتباطــات انســانی می‌پــردازد‪ ،‬ســابقه‌ای طوالنــی دارد کــه در ســنت غربــی بــه مســئلۀ‬ ‫آزادی گفتــار‪( 3‬پاریســیا‪ )4‬در دولت‌شــهر‪ 5‬یونانــی برمی‌گــردد کــه مشــخصاً بــا نقــادی‬ ‫سوفســطائیان و ســقراط از خُلقیــات‪ ،6‬اصــول‪ ،‬و مفاهیــم اساســیِ ارتباطــات در همــۀ‬ ‫‪1. Published in: Byron Kaldis (ed.): Encyclopedia of Philosophy and the Social Sciences, Sage Publ.‬‬ ‫‪4. παρρησία: parrhesia‬‬

‫‪2013, Vol. 1, 471-473.‬‬

‫‪3. freedom of speech‬‬

‫‪6. mores‬‬

‫‪2. practice‬‬

‫‪5. πόλις: polis‬‬

‫اخالق اطالعات؛ رافائل کاپورو‬

‫‪23‬‬

‫ابعــا ِد عملــی و نظــری آن مرتبــط اســت‪ .‬پرسـ ِ‬ ‫ـوس نوشــتار‪ 1‬و تحلیل‬ ‫ـش افالطــون از لوگـ ِ‬ ‫‪2‬‬ ‫دقیــق ارســطو از کاربردهــای زبــان و نظریــۀ خطابــۀ او‪ ،‬طلیعــۀ تفکــر اخالقــی دربــارۀ‬ ‫ســوگیری‪‌3‬های شــایع و ســاختارهای قــدرت در ارتباطــات اســت‪ .‬اخــراع ماشــین‬ ‫چــاپ توســط یوهانــس گوتنــرگ‪ 4‬در حــدود ســال ‪ 1450‬و دین‌پیرایــی‪ 5‬کــه از آن ســود‬ ‫بُــرد‪ ،‬مرشوعیـ ِ‬ ‫ـت شــیوه‌های تفســیر و کاربــر ِد کتــاب مقــدس توســط کلیســای کاتولیــک‬ ‫روم را بــه چالــش کشــید‪ ،‬گرچــه به‌طــور ضمنــی هــر نــوع انحصــار دانــش و تولیــد‪،‬‬ ‫ـب قــدرت‬ ‫ذخیره‌ســازی‪ ،‬بازیابــی‪ ،‬توزیــع‪ ،‬و نقــادی آن توســط هــر عامــل انســانیِ صاحـ ِ‬ ‫را نیــز بــا چالــش مواجــه کــرد‪ .‬پرســش از کردارهــای ارتباطــی رایــج در عرص پیشــامدرن‪،‬‬ ‫در روشــنگری و انتقــادات آن از سانســور سیاســی و دینــی بــه اوج خــود رســید‪ .‬آزادی‬ ‫مطبوعــات‪ ،6‬تبدیــل كتابخانه‌هــای خصوصــی متعلــق بــه ارشاف و كلیســای كاتولیــك به‬ ‫امــوال عمومــی‪ ،‬و چندیــن پــروژۀ دائره‌املعــارف بــا هــدف دسرتســی انتقــادی و گســردۀ‬ ‫عمــوم مــردم بــه دانــش‪ ،‬برخــی از نتایــج عملــی اخــاق اطالعــات در عــر مــدرن بود‪.‬‬ ‫بــا اخــراع کامپیوتــر و اســتفادۀ گســرده از اینرتنــت در دهــۀ آخــر قــرن بیســتم‪ ،‬اخــاق‬ ‫اطالعــات مــورد توجــه ویــژه قــرار گرفــت‪ .‬اصطالحاتــی ماننــد اخــاق کامپیوتــر‪ 7‬و‬ ‫ســایربنتیک رواج یافتنــد‪ .‬از اواخــر دهــۀ ‪ 1990‬اصطــاح اخــاق اطالعــات توســط‬ ‫نهادهــای بین‌املللــی ماننــد یونســکو مشــخصاً در رابطــه بــا جامعــۀ اطالعاتــی بــه‬ ‫کار رفتــه اســت‪ .‬ایــن رونــد در «اجــاس جهانــی رسان دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی»‪ 8‬در‬ ‫ســال‌های ‪ 2003‬و ‪ 2005‬بــه اوج خــود رســید‪.‬‬

‫مقام رشته‌ای دانشگاهی‬ ‫اخالق اطالعات در ِ‬

‫اصطالحـات اخلاق اطالعات و اخالق کامپیوتـر از اوایل دهـۀ ‪ 1980‬در حوزۀ کتابداری‬ ‫و علم اطالعات و علم کامپیوتر اسـتعامل می‌شـدند‪ .‬در اواسـط قرن بیسـتم‪ ،‬متخصصان‬ ‫علـم کامپیوتر مانند نوربـرت ویرن‪ )1964-1894( 9‬و یوزف ویزنبـاوم‪)2008-1923( 10‬‬ ‫‪5. Reformation‬‬

‫‪4. Johannes Gutenberg‬‬

‫‪8. World Summit on the Information Society‬‬

‫‪3. bias‬‬

‫‪2. rhetoric‬‬

‫‪7. computer ethics‬‬

‫‪10. Joseph Weizenbaum‬‬

‫‪1. written logos‬‬

‫‪6. freedom of the press‬‬ ‫‪9. Norbert Wiener‬‬

‫‪24‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بــا تأکیــد بــر مســئولیت متخصصــان ایــن رشــته‪ ،‬بــه طــرح مســائل اخالقــی دربــارۀ‬ ‫تأثیــر کامپیوترهــا بــر جامعــه پرداختنــد‪ .‬در دهــۀ ‪ ،1990‬واحدهــای اخــاق کامپیوتــر در‬ ‫برنامه‌هــای درســی دانشــکده‌های علــم کامپیوتــر در ایــاالت متحــده گنجانــده شــد‪.‬‬ ‫در دهــۀ او ِل قــرن جدیــد‪ ،‬جوامــع حرفــه‌ای و شــبکه‌هایی ماننــد انجمــن بین‌املللــی‬ ‫اخــاق و تکنولــوژی اطالعــات‪ ،1‬مرکــز رایانــش و مســئولیت اجتامعــی (دانشــگاه دی‬ ‫مونت‌فــورت‪ ،‬انگلســتان‪ ،)2‬و مرکــز بین‌املللــی اخــاق اطالعــات‪ 3‬تأســیس شــدند‪.‬‬ ‫متــون فراوانــی در ایــن زمینــه قابــل احصــاء اســت‪ ،‬از جملــه مجــات و دســتنامه‌های‬ ‫تخصصــی و نیــز چندیــن هامیــش بین‌املللــی و منطق ـه‌ای‪.‬‬ ‫دیدگاه‌هــای متفاوتــی دربارۀ مفهــوم‪ 4‬و مصداق‪ 5‬یا معنا‪ 6‬و مرجــوع‪« 7‬اخالق اطالعات»‬ ‫وجــود دارد‪ .‬برخــی از فیلســوفان مترکــز بــر ارتباطات انســانی را نقــد می‌كننــد و خواهان‬ ‫توســیع مصادیــق آن هســتند تــا همــۀ انــواع موجــودات را شــامل شــود‪ .‬ایــن دیــدگاه‬ ‫در نهایــت بــه متافیزیــک اطالعاتــی‪ -8‬مســائل هستی‌شناســی و متفرعــات آن‪ -‬تبدیــل‬ ‫ـب دیگ ـ ِر ایــن طیــف‪ ،‬دیــدگاه دیگــری هســت کــه اخــاق اطالعــات‬ ‫می‌شــود‪ .‬در قطـ ِ‬ ‫را رصفــاً بــا ارتباطــات انســانی‪ ،‬به‌ویــژه ارتباطاتــی کــه توســط تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫شــکل گرفتــه اســت‪ ،‬مرتبــط می‌دانــد‪ .‬در ایــن حالــت‪ ،‬مفهــوم اخــاق اطالعــات شــامل‬ ‫رســانه‌های ارتباطــی غیردیجیتــال کــه امــروزه همچنــان مــورد اســتفاده‌اند و یــا در ســایر‬ ‫ادوار تاریخــی و ســایر فرهنگ‌هــا رواج داشــتند‪ ،‬منی‌شــود‪ .‬مفهــوم اخــاق اطالعــات‬ ‫ِ‬ ‫مختلف کاربردهای تکنولوژی اطالعات باشــد کــه از حوزۀ‬ ‫می‌توانــد توســعاً دال بر انــواع‬ ‫ارتباطــات انســانی فراتــر می‌رونــد‪ .‬از دیدگاهــی دیجیتــال کــه متعاطــی همــۀ موجوداتــی‬ ‫اســت کــه می‌تواننــد از ِق َبــلِ دیجیتالی‌شــدن قابــلِ فهــم شــوند‪ ،‬اخــاق اطالعــات بــر‬ ‫‪10‬‬ ‫ِ‬ ‫نیــک «بودن‪-‬در‪-‬جهــان»‬ ‫هستی‌شناســی اطالعــات‪ 9‬مبتنــی اســت و بــه کردارهــای‬ ‫در عرص دیجیتال اهتامم دارد‪.‬‬ ‫‪1. International Society for Ethics and Information Technology‬‬

‫)‪2. Centre for Computing and Social Responsibility (De Montfort University, UK‬‬

‫‪10. being-in-the-world‬‬

‫‪7. reference‬‬

‫‪3. International Center for Information Ethics‬‬

‫‪6. meaning‬‬

‫‪9. information ontology‬‬

‫‪5. extension‬‬

‫‪4. intension‬‬

‫‪8. informational metaphysics‬‬

‫اخالق اطالعات؛ رافائل کاپورو‬

‫‪25‬‬

‫موضوعات مهم در اخالق اطالعات‬

‫ـی دوجانبــه اســت‪ .‬از یــک ســو‪ ،‬به‬ ‫رابطــۀ بیــن تکنولــوژی اطالعــات و کردارهــای اخالقـ ْ‬ ‫تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات بــر کردارهــای نیــک و اصــول آنهــا می‌پــردازد‪ ،‬امــا از ســوی‬ ‫دیگــر بــه تأمــل اخالقــی دربــارۀ تکنولــوژی اطالعــات اهتــام دارد کــه بــا توجــه بــه‬ ‫ـد ناشــی از تکنولوژی‌هــای جدیـ ِ‬ ‫چالش‌هــای اجتامعــیِ جدیـ ِ‬ ‫ـد اطالعــات و ارتباطــات‪،‬‬ ‫می‌توانــد کمــر کنش‌پذیــر [‪:‬منفعــل] و بیشــر کنشــگر [‪:‬فعــال] باشــد‪ .‬در هــر دو‬ ‫حالــت‪ ،‬اخــاق اطالعــات وظیفــه دارد دربــارۀ کردارهــای نیــک و اصــول آنهــا بــا توجــه‬ ‫بــه تکنولــوژی اطالعــات دیجیتــال یــا ســایر رســانه‌ها بحــث کنــد‪.‬‬ ‫اخــاق اطالعــات بــا مســائل توصیفــی و انتقــادی در فرهنگ‌هــا و ادوار تاریخــی‬ ‫‪1‬‬ ‫ِ‬ ‫اطالعــات میان‌فرهنگــی‬ ‫مختلــف رسوکار دارد و از ایــن طریــق بــه پیدایــش اخــاق‬ ‫‪2‬‬ ‫منجــر می‌شــود‪ .‬ایــن امــر مســتلزم پرســش از کردارهــا و اصــول کلــی و جهان‌شــمول‬ ‫اســت‪ ،‬گرچــه تنهــا منحــر بــه ایــن مســئله نیســت‪ .‬می‌تــوان در مــورد اعالمیه‌هــای‬ ‫جهانــی توافــق داشــت‪ ،‬گرچــه تفســیر و کاربــرد آنهــا می‌توانــد بســته بــه ســنت‌های‬ ‫ـی متفــاوت باشــد‪ .‬منون ـه‌ای از گفتگــوی میان‌فرهنگــی در اخــاق اطالعــات‪،‬‬ ‫فرهنگـ ْ‬ ‫بحــث دربــارۀ مفهــوم حریــم خصوصــی از دو منظــر غربــی و بودایــی اســت‪ .‬اجــا ِع‬ ‫عملــی‪ 3‬می‌توانــد مبتنــی بــر دالیــل مختلفــی باشــد کــه خــود موضــوع تحلیل و نقــد در‬ ‫اخــاق اطالعــات اســت‪ .‬گرچــه نظریه‌هــای وظیفه‌گــرا‪ 4‬و فایده‌بــاور‪ 5‬نقــش عمــده‌ای‬ ‫در اخــاق اطالعــات دارنــد‪ ،‬ســایر نظریه‌هــا از جملــه نظریه‌هــای متأثــر از هرمنوتیــک‪،‬‬ ‫فلســفۀ تحلیلــی‪ ،‬نظریــۀ انتقــادی‪ ،‬نظریــۀ اجتامعــی‪ ،‬مارکسیســم‪ ،‬پست‌مدرنیســم‪ ،‬و‬ ‫عقل‌انــگاری انتقــادی‪ 6‬نیــز نقــش مهمــی ایفــا می‌کننــد‪.‬‬ ‫موضوعــات کالســیک در اخــاق اطالعــات عبارتنــد از‪ :‬حریــم خصوصــی‪ ،‬هویــت‪،‬‬ ‫جنــگ مجــازی‪ ،‬جامعــۀ نظارتــی‪ ،7‬انتحــال‪،8‬‬ ‫اعتــاد‪ ،‬عدالــت‪ ،‬مالکیــت فکــری‪َ ،‬‬ ‫‪10‬‬ ‫سانســور‪ ،‬مســائل جنســیتی‪ ،9‬و اضافه‌بــار اطالعاتــی ‪ .‬اخــاق اطالعــات بــه تأثیــرات‬ ‫‪3. practical consensus‬‬

‫‪7. surveillance society‬‬

‫‪2. universal‬‬

‫‪6. critical rationalism‬‬

‫‪10. information overload‬‬

‫‪1. intercultural information ethics‬‬

‫‪5. utilitarian‬‬

‫‪9. gender issues‬‬

‫‪4. deontological‬‬ ‫‪8. plagiarism‬‬

‫‪26‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫ِ‬ ‫پیامــد زباله‌هــای الکرتونیکــی و‬ ‫مــادیِ تکنولــوژی اطالعــات بــر محیط‌زیســت کــه‬ ‫به‌ویــژه صــادرات آن بــه کشــورهای جهــان ســوم اســت‪ ،‬می‌پــردازد‪ .‬بــه بررســی تأثیــرات‬ ‫اقتصــادی و سیاســی تکنولــوژی اطالعــات نیــز اهتــام دارد‪ .‬تحلیــل اخالقــی و ارزیابی‬ ‫انتقــادیِ اقتصــا ِد جهانــیِ دیجیتــال‪ ،‬عــاوه بــر مســائل مربــوط بــه عدالــت در دسرتســی‬ ‫و اســتفاده از اینرتنــت‪ ،‬بــه ارتبــاط بیــن شــفافیت‪ ،‬حریــم خصوصــی‪ ،‬و رازپوشــی‪ 1‬نیــز‬ ‫مربــوط می‌شــود‪ .‬تکنولــوژی اطالعــات عمومــاً و شــبکه‌های اجتامعــی خصوصــاً‬ ‫نقــش مهمــی در توســعۀ سیاســی جوامــع ایفــا می‌کننــد‪ .‬آنهــا می‌تواننــد جنبش‌هــای‬ ‫رهایی‌بخــش را تقویــت کننــد و شــکل‌های جدیــدی از مشـ ِ‬ ‫ـارکت دموکراتیــک بیافریننــد‪،‬‬ ‫گرچــه ایــن امــکان هــم هســت کــه در خدمــت رسکــوب و اســتثامر درآینــد‪ .‬چشـم‌اندا ِز‬ ‫یــک جامعــۀ اطالعاتــی مردم‌محــور‪ ،‬همه‌شــمول‪ ،‬و توســعه‌گرا‪ ،‬آن‌گونــه کــه توســط‬ ‫«اجــاس جهانــی رسان دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی» اعــام شــده اســت‪ ،‬موضو ِع بررســی‬ ‫و ارزشــیابی اخالقــی اســت تــا از ایــن طریــق رشایــط اجتامعــیِ مناســب بــرای اعتــاد‪،‬‬ ‫امنیــت‪ ،‬و شــفافیت بــه وجــود آیــد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫پیرشفت‌هــای جدیـ ِ‬ ‫ـد تکنولوژیــک مانند هــوش محیطی ‪ ،‬همزیســتی انسان‪-‬ماشــین ‪،‬‬ ‫علــم نورو‪-‬الکرتونیــک‪ ،‬رایانــش عاطفــی‪ ،4‬واقعیت افــزوده‪ ،5‬علــم بیوالکرتونیــک ‪ ،‬آیندۀ‬ ‫ِ‬ ‫پیــش روی‬ ‫اینرتنــت‪ ،‬رایانــش ابــری‪ ،6‬و رایانــش کوانتومــی از مهم‌تریــن چالش‌هــای‬ ‫اخــاق اطالعــات در آینــدۀ نزدیــک هســتند‪ .‬بحــث فلســفیِ بنیادین‪ ،‬بــه چشـم‌اندازهای‬ ‫نظــری و عملــیِ آزادی انســان و خودشناســی او در عــر دیجیتــال مربــوط اســت‪ .‬بــا‬ ‫توجــه بــه مخاطــرات و فرصت‌هــای ناشــی از دســتکاری و دگرگونــی [انســان و جهــان]‬ ‫کــه نتیجــۀ اســتفاد ‌ه یــا سوء‌اســتفاده از تکنولــوژی دیجیتــال اســت‪ ،‬منی‌تــوان ایــن دو‬ ‫موضــوع را از نســبت بیــن انســان و جهــان و نیــز نســبت بیــن حیات انســانی و ناانســانی‬ ‫منفــک کــرد‪.‬‬

‫‪3. human-machine symbiosis‬‬ ‫‪6. cloud computing‬‬

‫‪2. ambient intelligence‬‬

‫‪5. augmented reality‬‬

‫‪1. secrecy‬‬

‫‪4. affective computing‬‬

27

‫اخالق اطالعات؛ رافائل کاپورو‬

:‫برای مطالعۀ بیشرت‬ Bynum, T. (2008). Computer and Information Ethics. In Stanford encyclopedia of philosophy. Retrieved from http://plato.stanford.edu/entries/ethics-computer/

Capurro, R. (2006). Towards an Ontological Foundation of Information Ethics. Ethics and Information Technology 8 (4), 175-186. Retrieved from http://www. capurro.de/oxford.html Capurro, R., Frühbauer, J. & Hausmanninger T. (Eds.) (2007). Localizing the Internet. Ethical aspects in intercultural perspective. Munich: Fink. Floridi, L. (2010). The Cambridge Handbook of Information and Computer Ethics. Cambridge, England: Cambridge University Press. Froehlich, T. (2004). A brief history of information ethics. Retrieved from http:// www.ub.edu/bid/13froel2.htm Himma, K. E. & Tavani, H. T. (Eds.) (2008). The Handbook of Information and Computer Ethics. Hoboken, NJ: Wiley. Hongladarom, S. & Ess, C. (Eds.) (2007). Information Technology Ethics: Cultural Perspectie. Hershey, PA: Idea Group. van den Hoven, J. & Weckert, J. (Eds.) (2008). Information Technology and Moral Philosophy. Cambridge. England: Cambridge University Press.

‫‪28‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اخالق دیجیتال‬

‫‪1‬‬

‫رافائل کاپورو‬

‫چکیــده‪ :‬اخــاق دیجیتــال یــا در معنایــی موســ ْع اخــاق اطالعــات‪،‬‬ ‫بــه بررســی تأثیــر تکنولوژی‌هــای اطالعــات و ارتباطــات (آی‌س ـی‌تی)‬ ‫دیجیتــال بــر جوامــع و محیط‌هــای کالنِ مــا می‌پــردازد‪ .‬در معنایــی‬ ‫مضیــق‪ ،‬اخــاق اطالعــات (یــا اخــاق رســانه‌های دیجیتــال) بــه‬ ‫پرســش‌های اخالقــی مربــوط بــه اینرتنــت و رســانه‌های اطالعاتــی‬ ‫ِ‬ ‫خدمــات‬ ‫و ارتباطــی مبتنــی بــر اینرتنــت ماننــد تلفن‌هــای همــراه و‬ ‫کاوش اهتــام دارد‪ .‬مســائلی همچــون حریــم خصوصــی‪ ،‬اضافــه بــار‬ ‫اطالعاتــی‪ ،‬اعتیــاد بــه اینرتنــت‪ ،‬شــکاف دیجیتــال‪ ،‬نظــارت‪ ،‬و ُرباتیــک‪،‬‬ ‫امــروزه به‌طــور خــاص از دیدگاهــی میان‌فرهنگــی مــورد بحــث قــرار‬ ‫می‌گیرنــد‪ .‬پیــام ایــن مقالــه ایــن اســت کــه اخــاق اطالعــات مــی تواند‬ ‫و بایــد بــه رفــع چالش‌هــای عــر دیجیتــال کمــک کنــد‪.‬‬

‫مقدمه‬

‫از نیمــۀ دوم قرن گذشــته دانشــمندان علــم کامپیوتر مانند نوربــرت ویــر (‪)1950/1989‬‬ ‫و یــوزف ویزنبــاوم (‪ )1976‬عمــوم مــردم را بــه چالش‌هــای اخالقی مســترت در تکنولوژی‬ ‫ِ‬ ‫موضوعیــت اجتامعی‌شــان‬ ‫کامپیوتــر توجــه دادنــد کــه می‌تواننــد از حیــث شــأن و‬ ‫‪1. Published in: The Academy of Korean Studies (ed.): 2009 Civilization and Peace, Korea:The Academy‬‬

‫‪of Korean Studies 2010, pp. 203-214. Also published in Belgian Association for Documentation (ABD-BVD),‬‬ ‫‪Cahiers de documentation - Bladen voor documentatie, 2011, 10-15.‬‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪29‬‬

‫بــا وعده‌هــای مبهــم و دودمِ انــرژی هســته‌ای مقایســه شــوند‪ .‬مباحثــات در ابتــدا بــر‬ ‫مســئولیت اخالقــی متخصصــان کامپیوتــر متمرکــز بــود‪ .‬امــا بــه نظــر دانشــمندانی مانند‬ ‫ویــر و ویزنبــاوم تأثیــر تکنولــوژی کامپیوتــر متوجــه کلیـ ِ‬ ‫ـت جامعــه بــود‪.‬‬ ‫نیم‌قــرن پــس از کارهــای مهــم و اثرگــذا ِر ویــر‪« ،‬اجــاس جهانــی رسان دربــارۀ‬ ‫جامعــۀ اطالعاتــی» ایــن چشــم‌انداز را ارائــه کــرد‪:‬‬ ‫[‪ ]...‬ایجــاد جامعــۀ اطالعاتــی مردم‌محــور‪ ،‬همه‌شــمول‪ ،‬و توســعه‌گرا‬ ‫کــه در آن‪ ،‬همــه بتواننــد اطالعــات و دانــش را خلــق کننــد‪ ،‬بــه آن‬ ‫دسرتســی یابنــد‪ ،‬آن را ب ـه‌کار گیرنــد و بــه اشــراک بگذارنــد‪ ،‬تــا افــراد‪،‬‬ ‫جوامــع‪ ،‬و مردمــان قــادر شــوند بــر مبنــای اهــداف و اصــول «منشــور‬ ‫ملــل متحــد» و احــرام کامــل و پاسداشــت «اعالمیــۀ جهانــی حقــوق‬ ‫بــر»‪ ،‬در ارتقــا ِء توســعۀ پایــدار و بهبــود کیفیــت زندگــی خویــش‪،‬‬ ‫به‌طــور کامــل اســتعدادهای خــود را محقــق ســازند (اجــاس جهانــی‬ ‫رسان دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی ‪.)3002‬‬ ‫همچنیــن «اجــاس جهانــی رسان دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی» برنامـه‌ای سیاســی را بــه‬ ‫رشح زیــر پیشــنهاد کــرد‪:‬‬ ‫[‪ ]...‬بــه مهــار درآوردنِ توامنندی‌هــای تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطات‬ ‫بــرای دســتیابی بــه اهــداف توســعۀ منــدرج در «اعالمیــۀ هــزاره»‪ ،‬یعنی از‬ ‫بیــن بــردنِ فقــر و گرســنگی شــدید‪ ،‬دســتیابی بــه آمــوزش ابتدایــی بــرای‬ ‫ِ‬ ‫کاهش‬ ‫همــۀ جهانیــان‪ ،‬تقویــت برابــری جنســیتی و توامنندســازی زنــان‪،‬‬ ‫مــرگ و میــر کــودکان‪ ،‬بهبود ســامت مــادران‪ ،‬مبارزه بــا ایــدز‪/‬اچ‌آی‌وی‪،‬‬ ‫ماالریــا‪ ،‬و ســایر بیامری‌هــا‪ ،‬تضمیــن پایــداری زیســت‌محیطی‪ ،‬و‬ ‫ِ‬ ‫گســرش همــکاری جهانــی در امــر توســعه‪ ،‬بــرای دســت‌یافنت بــه‬ ‫جهانــی رسشــارتر از صلــح‪ ،‬عدالــت‪ ،‬و رفــاه (اجــاس جهانــی رسان‬ ‫دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی ‪.)3002‬‬ ‫مباحثــات دانشــگاهی و اجتامعــی دربــارۀ ایــن مســائل‪ ،‬بــا ظهــور اینرتنــت افزایــش‬ ‫رسیع‌تــری یافــت‪ .‬مــن اخــاق دیجیتــال یــا اخــاق اطالعــات در معنــای مضیــق کلمــه‬ ‫را مربــوط می‌دانــم بــه بررســی تأثیــر تکنولوژی‌هــای اطالعــات و ارتباطـ ِ‬ ‫ـات دیجیتــال‬

‫‪30‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بــر جوامــع و محیط‌هــای کالن‪ ،‬به‌ویــژه پرســش‌های اخالقــی مرتبــط بــا رســانه‌های‬ ‫اطالعاتــی و ارتباطــیِ دیجیتــال (اخــاق رســانه‌های دیجیتــال)‪ .‬اخــاق اطالعــات در‬ ‫معنــای موســع کلمــه‪ ،‬بــا اطالعــات و ارتباطــات‪ ،‬و از جملــه بــا رســانه هــای دیجیتــال‬ ‫رسوکار دارد‪ ،‬گرچــه محــدود بــه ایــن رســانه‌ها نیســت‪.‬‬ ‫ایــن مقالــه بــه بررســی برخــی از مســائل اخالقــی در مــورد تأثیــر تکنولوژی‌هــای‬ ‫ِ‬ ‫ارتباطــات دیجیتــال بــر جامعــه و محیــط می‌پــردازد‪ .‬در بخــش دوم‬ ‫اطالعــات و‬ ‫مســائلی همچــون حریــم خصوصــی‪ ،‬اضافه‌بــار اطالعاتــی‪ ،‬اعتیــاد بــه اینرتنــت‪،‬‬ ‫شــکاف دیجیتــال‪ ،1‬نظــارت‪ ،‬و ُرباتیــک را از دیدگاهــی میان‌فرهنگــی مــورد بحــث قــرار‬ ‫ن راه‌حل‌هــای‬ ‫می‌دهــم‪ .‬پیــام ایــن اســت کــه تأمــل اخالقــی مــی توانــد و بایــد بــه یافـ ِ‬ ‫ِ‬ ‫تکنولوژیــک عــر دیجیتــال و رفــع آنهــا کمــک کنــد‪.‬‬ ‫پایــدار بــرای چالش‌هــای‬

‫تأثیر جهانی تکنولوژی اطالعات و ارتباطات بر جامعه و محیط‬

‫فعالیت‌هــای اقتصــادی‪ ،‬سیاســی‪ ،‬و زیســت‌محیطی جوامــع مــدرن شــدیدا ً بــه‬ ‫ِ‬ ‫ارتباطات‬ ‫شــبکه‌های ارتباطــیِ دیجیتــال متکی هســتند‪ .‬اهمیــت تکنولــوژی اطالعــات و‬

‫دیجیتــال در اقتصــاد بــا ترکیــدن حبــاب «دات کام» در ســال ‪ 2000‬کامـاً آشــکار شــد و‬ ‫بــه نظــر مــن یکــی از اصلی‌تریــن عوامــل منجــر بــه بحــران مالــی و اقتصــادی جهانــی‬ ‫اخیــر بــود‪ .‬فراتــر از مســئولیت فــردیِ اخالقــی سیاســتمداران‪ ،‬بانکــداران‪ ،‬و مدیــران‪،‬‬ ‫یــک مســئلۀ سیســتمی وجــود دارد کــه بــا دیجیتالــی شــدنِ ارتباطــات و اطالعــات مالــی‬ ‫و اقتصــادی ارتبــاط دارد‪ .‬رسمایـه‌داری دیجیتــال قــادر بــود و هنــوز هــم می‌توانــد قوانیــن‬ ‫ملــی و بین‌املللــی‪ ،‬نهادهــا و ســازوکارهای کنــرل و نظــارت و همچنیــن آیین‌نامه‌هــای‬ ‫عملــی و حکمرانــیِ خــوب را دور بزنــد و نــه تنهــا در درون سیســتم بلکــه بــا توجــه بــه‬ ‫خــو ِد سیســتم‪ ،‬بــه یــک بحــران اعتــاد جهانــی منجــر شــود‪.‬‬ ‫بســیاری از کارشناســانِ سیاســت و اقتصــاد موافق‌انــد کــه بــرای ایجــاد سیســتم اقتصاد‬ ‫جهانــیِ مردم‌محــور و پایــدار‪ ،‬نهادهــای نظــارت ملــی و بین‌املللــی و همچنیــن قوانیــن‬ ‫بین‌املللــی و قواعــد التــزام‌آور رضوری اســت‪ .‬پژوهـ ِ‬ ‫ـش دانشــگاهی در بــاب اخــاق‬ ‫‪1. digital divide‬‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪31‬‬

‫دیجیتــال بایــد بــه مســئله‌ای اصلــی و رضوری در علــم اقتصــاد و مطالعــات کسـب‌وکار‬ ‫بــدل شــود‪ .‬ماننــد کمیته‌هــای اخــاقِ زیســتی‪ 1‬کــه اکنــون کامـاً جاافتاده‌انــد‪ ،‬مســائل‬ ‫اخالقــی مربــوط به تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات نیز باید بــا الگوبرداری از تشــکلی‬ ‫مثــل «گــروه اروپایــی اخــاق در علــم و تکنولوژی‌هــای جدیــد» کــه بــه «کمیســیون‬ ‫اروپــا» وابســته اســت‪ ،‬مــورد بررســی قــرار گیــرد (ای‌جـی‌ای؛ کاپــورو ‪.)2004‬‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات تأثیــری عمیــق بــر سیاســت دارد کــه بر مبنــای انواع‬ ‫جدیـ ِ‬ ‫ـد مشــارکت تعاملــی توســط رســانه‌های دیجیتــال‪ ،‬بــه دگرگونــی دموکراســی قــرن‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫ِ‬ ‫حاکمیــت میامنایــگان‬ ‫بیســتمیِ مبتنــی بــر ســخن‌پراکنی رســانه‌های توده‌گیــر یــا‬ ‫‪4‬‬ ‫انجامیــده اســت‪ .‬رســانه‌های تعاملــی جدیــد‪ ،‬ســاختار سلســله‌مراتبی یک‪-‬به‪-‬بســیار‬ ‫در رســانه‌های توده‌گیــ ِر ســنتیِ جهانــی را تضعیــف می‌کننــد و بــه افــراد‪ ،‬گروه‌هــا‪ ،‬و‬ ‫جوامــع ایــن امــکان را می‌دهنــد کــه بــه جــای اینکــه گیرنــدۀ «محــض» پیام‌هــا باشــند‬ ‫شــأنِ فرســتنده بیابنــد‪.‬‬ ‫مــا در جوامــع پیام‌مــدار‪ 5‬زندگــی مــی کنیــم‪ .‬مــن علمــی را کــه بــه مطالعــۀ پیام‌هــا‬ ‫و پیام‌گــزاران می‌پــردازد انجلتیک‪(6‬مأخــوذ از واژۀ یونانــی آنگلیــا‪/ 7‬آنگلــوس‪ :8‬پیــام‪/‬‬ ‫ِ‬ ‫جدیــد اطالعــات و ارتباطــات‬ ‫پیام‌گــزار) می‌نامــم (کاپــورو ‪ .)2003‬تکنولوژی‌هــای‬ ‫به‌طــور گســرده بــرای مشــارکت سیاســی و گروه‌هــای معـ ِ‬ ‫ـرض محلــی و جنبش‌هــای‬ ‫آزادی‌بخــش و صلح‌طلــب مــورد اســتفاده قــرار می‌گیرنــد‪ .‬در عیــن حــال‪ ،‬شــبکه‌های‬ ‫ارتباطــی دیجیتــال ســاختارهای جدیـ ِ‬ ‫ـد نظــارت سیاســی‪ ،‬سانســور‪ ،‬و کنــرل افــراد و‬ ‫جوامــع را امکان‌پذیــر می‌ســازند‪ .‬اخــاق دیجیتــال بایــد بــه مســئلۀ حــق انســان بــرای‬ ‫برقــراری ارتبــاط اهتــام ورزد‪.‬‬ ‫اینرتنــت بــه زیرســاخت اساســی ارتباطــات اجتامعــیِ محلــی و جهانــی تبدیــل شــده‬ ‫اســت‪ .‬آزادی دسرتســی‪ 9‬بایــد یــک اصــلِ بنیادیــنِ اخالقــی هم‌تــراز بــا آزادی گفتــار و‬ ‫آزادی مطبوعــات تلقــی شــود‪ .‬برخــی از حقــوق منــدرج در «اعالمیــۀ جهانــی حقــوق‬

‫‪6. angeletics‬‬

‫‪3. mediocracy‬‬

‫‪5. message societies‬‬

‫‪9. freedom of access‬‬

‫‪2. mass media‬‬

‫‪1. bioethics‬‬

‫‪4. hierarchical one-to-many structure‬‬

‫‪8. ἄγγελος: angelos‬‬

‫‪7. ἀγγελία: angelía‬‬

‫‪32‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بــر» ماننــد حــق آزادی اندیشــه‪ ،‬وجــدان‪ ،‬و دیــن (مــادۀ ‪ ،)18‬حــق آزادی عقیــده و بیــان‬ ‫نت‬ ‫(مــادۀ ‪ )19‬و حــق اجتــاع و گردهم‌آیــی مســاملت‌آمیز (مــاده ‪ )20‬بایــد با در نظــر گرف ِ‬ ‫امکانــات جدیــد و منحرصبه‌فــر ِد رســانه‌های دیجیتــا ِل مبتنــی بــر اینرتنــت‪ ،‬رصیحــاً‬ ‫تفســیر و تعریــف شــوند‪ .‬الرنــس لســیگ‪ )1999( 1‬وضعیتــی را پیش‌بینی کرد کــه در آن‪،‬‬ ‫جهان‌شــمولیِ فضــای مجــازی توســط قوانیــن محلــی‪ 2‬بــازار‪ ،‬صنعــت نرم‌افــزار‪ ،‬قوانین‬ ‫دولت‌هــای ملــی‪ ،‬و ســنت‌های اخالقــی در معــرض خطر قــرار می‌گیــرد‪ .‬او می‌نویســد‪:‬‬ ‫اگــر دســت روی دســت بگذاریــم‪ ،‬قوانیــن فضــای مجازی تغییــر خواهد‬ ‫کــرد‪« .‬دســت نامرئــی» آن را بــه روشــی قابــل پیش‌بینــی تغییــر می‌دهــد‪.‬‬ ‫کمینــه پیامـ ِ‬ ‫ـد دســت روی دســت گذاشــن‪ ،‬تـن‌دادن بــه دســت نامرئی و‬ ‫پذیـ ِ‬ ‫ـرش تغییراتــی اســت کــه ایــن تغییــر قوانیــن در پــی خواهــد داشــت‪.‬‬ ‫ایــن بــه معنــای تـن‌دادن بــه فضــای مجــازی‌ای اســت کــه در قیــاس بــا‬ ‫فضــای قبلــی از آزادی کمــری برخــوردار اســت و یــا نــوع آزادی‌اش‬ ‫فــرق می‌کنــد (لســیگ ‪.)901 ،9991‬‬ ‫ِ‬ ‫اینرتنــت آزاد می‌توانــد صلــح و دموکراســی را تقویــت کنــد‪ ،‬گرچــه در عیــن حــال‬

‫می‌توانــد بــرای دســتکاری‪ 3‬و کنــرل نیــز اســتفاده شــود‪ .‬بــه همیــن دلیــل تــاش بــرای‬ ‫ایجــاد نظــام حکمرانــی اینرتنـ ِ‬ ‫ـت آینــده را بــر مبنــای مشــورت میان‌فرهنگــی‪ ،4‬ارزش‌های‬ ‫دموکراتیــک‪ ،‬و حقــوق بــر رضوری می‌دانــم (ســنگس و هورنــر‪.)2009 5‬‬ ‫ســومین مســئله‌ای کــه می‌خواهــم بــه آن اشــاره کنــم‪ ،‬تأثیــر وجــوه مــادی‪ 6‬تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات بــر طبیعــت و منابــع طبیعــی اســت‪ .‬زباله‌هــای الکرتونیکــی بــه‬ ‫یکــی از مســائل اصلــی اخــاق دیجیتــال بــدل شــده اســت (آی‌آر‌آی‌ای ‪ .)2009‬ایــن‬ ‫مســئله بــا دفــع و بازیافــت انــواع دســتگاه‌های تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات‬ ‫رسوکار دارد کــه امــروزه تأثیــرات مخربــی بــر انســان و محیط‌زیســت‪ ،‬به‌ویــژه وقتــی‬ ‫بــه کشــورهای جهــان ســوم صــادر می‌شــود‪ ،‬بــه دنبــال دارد‪ .‬مســئلۀ پایــداری‪ 7‬و عدالــت‬ ‫جهانــی بایــد بــدون فــوت وقــت در کنــار فرصت‌هــای ارائه‌شــده توســط همیــن‬ ‫‪4. intercultural deliberation‬‬

‫‪3. manipulation‬‬

‫‪7. sustainability‬‬

‫‪2. local‬‬

‫‪6. materialities‬‬

‫‪1. Lawrence Lessig‬‬

‫‪5. Senges and Horner‬‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪33‬‬

‫رســانه‌ها بــرای ارتقــاء رسپنــاه بهــر‪ ،‬گرســنگی کمــر‪ ،‬و مبــارزه بــا بیامری‌هــا مــورد‬ ‫اهتــام قــرار گیــرد‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬مــن خواهــان ایــن هســتم کــه گفتــان حقــوق‬ ‫بــر بســط یابــد تــا حقــوق زندگــی و طبیعـ ِ‬ ‫ـت نا‪-‬انســان‪ 1‬را نیــز در بــر گیــرد‪ .‬بحــران‬ ‫زیسـت‌محیطی کنونــی نشــانه‌ای واضــح اســت دال بــر اینکــه مــا بایــد زندگــی خــود را‬ ‫تغییــر دهیــم تــا نــه اربــاب‪ ،‬بلکــه خــادمِ محیــط طبیعــی باشــیم‪.‬‬

‫اخالق رسانه‌های دیجیتال‬

‫موضوعـات اصلـی اخلاق رسـانه‌های دیجیتال یـا اخالق (اطالعـات) دیجیتـال عبارتند‬ ‫از‪ :‬مالکیـت فکـری‪ ،‬حریـم خصوصی‪ ،‬امنیـت‪ ،‬اضافه‌بـار اطالعاتی‪ ،‬شـکاف دیجیتال‪،‬‬ ‫تبعیـض جنسـیتی‪ ،‬و سانسـور (اس‪2009 2‬؛ هیما و تاوانـی‪ .)2008 3‬اینهـا موضـوع‬ ‫بررسـی اخالقـی هسـتند‪ ،‬و ایـن بررسـی رصفاً مبتنـی بر قوانیـن و اصول جهانی نیسـت‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫خـاص تاریخی و جغرافیایـی نیز توجه‬ ‫بلکـه بایـد به تفاوت‌هـای فرهنگـی و ویژگی‌های‬ ‫ِ‬ ‫مختلـف مبانـی نظـری و گزینه‌های عملـی را رقـم می‌زنند‪ .‬امـروزه این‬ ‫داشـت کـه انـواع‬ ‫حـوزه از پژوهش‌هـای اخالقـی‪ ،‬اخالق اطالعـات میان‌فرهنگـی نامیده می‌شـود (کاپورو‬ ‫‪2008‬؛ هونـگالداروم و اس‪2007 4‬؛ کاپـورو ‪.)2006‬‬ ‫یــک چالــش مهــم در ایــن زمینــه ایــن پرســش اســت کــه فرهنگ‌هــای انســانی چگونــه‬ ‫می‌تواننــد ضمــن اجتنــاب از همسان‌ســازی یــا انــزوا‪ ،‬در یــک محیــط جهانــیِ دیجیتــال‬ ‫شــکوفا شــوند‪ .‬شــبکه‌های پژوهشــی دربــارۀ اخــاق اطالعــات در افریقــا‪ 5‬و امریــکای‬ ‫التیــن‪ 6‬در حــال شــکوفایی اســت‪.‬‬ ‫منونـه‌ای از اهمیــت و کاربــرد رویکــرد میان‌فرهنگــی در اخــاق رســانه‌های دیجیتــال‪،‬‬ ‫بحــث دربــارۀ مفهــوم حریــم خصوصــی از دو دیــدگاه غربــی و بودایــی اســت‪ .‬در‬ ‫حالــی کــه در فرهنگ‌هــای غربــی حریــم خصوصــی بــا «خــود»‪ 7‬کــه واجــد ارزشــی‬ ‫ذاتــی اســت نســبتی وثیــق دارد‪ ،‬آییــن بودایــی بــر ایــدۀ «نا‪-‬خــود»‪ 8‬مبتنــی اســت‪ .‬در‬ ‫‪3. Himma and Tavani‬‬

‫‪2. Ess‬‬

‫‪1. rights of non-human life and nature‬‬

‫‪5. African Network for Information Ethics: ANIE‬‬

‫‪8. non-self‬‬

‫‪7. self‬‬

‫‪4. Hongladarom and Ess‬‬

‫‪6. Red Latinoamericana de Ética de la Información: RELEI‬‬

‫‪34‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫نتیجــه‪ ،‬درک اجتامعــی و همچنیــن مفهــوم حریــم خصوصــی [بیــن ایــن دو فرهنــگ]‬ ‫متفــاوت اســت (نــاکادا و تامــورا‪2005 1‬؛ کاپــورو ‪ .)2005‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬توجیه حریم‬ ‫خصوصــی از منظــری بودایــی‪ ،‬بــا اتــکا بــه مفهــوم شــفقت‪ 2‬ممکــن و مقبــول بــه نظــر‬ ‫می‌رســد (هونــگالداروم ‪.)2007‬‬ ‫گفتــه می‌شــود نظــارت دیجیتالــی در فضاهــای عمومــی‪ ،‬ایمنــی و امنیــت را در مقابل‬ ‫مخاطـ ِ‬ ‫ـرات تعمــدی یــا غیرتعمــدی از قبیــل حمــات مجرمانــه یــا تروریســتی‪ ،‬تضمیــن‬ ‫می‌کنــد‪ .‬امــا در عیــن حــال‪ ،‬خودمختــاری‪ ،‬گمنامــی‪ ،3‬و اعتــاد را کــه مبنــای جوامــع‬ ‫دموکراتیــک هســتند تهدیــد می‌کنــد‪ .‬تکنولوژی‌هــای جدیــدی کــه ردیابــی افــراد از‬ ‫ِ‬ ‫کاشــت‪ 4‬آراف‌آی‌دی‪ 5‬یــا آی‌ســی‌تی‪ 6‬را امکان‌پذیــر می‌ســازند نیــز بــا توجــه‬ ‫طریــق‬ ‫بــه مخاطــرات و مزایــای نامشــخصی کــه دارنــد‪ ،‬تیـغِ دو َدم‌انــد‪ .‬از ایـن‌رو آنهــا نیازمنــد‬ ‫ِ‬ ‫نظــارت ویژه‌انــد (ای‌جــی‌ای‪.)2005 7‬‬ ‫مراقبــت و‬ ‫پیرشفت‌هــای اخیــر در ُرباتیــک‪ ،‬طیــف گســرده‌ای از برنامه‌هــای کاربــردی در زندگــی‬ ‫‪8‬‬ ‫روزمــره‪ ،‬فراتــر از کاربردهــای صنعتــی و نظامــی آنهــا را نشــان می‌دهــد (اتیک‌باتــس‬ ‫‪ُ .)2008‬ربات‌هــا آینــۀ خودمــان هســتند‪ .‬چــه مفاهیمــی از اجتامعی‌بــودن‪ 9‬توســط‬ ‫علــم ُرباتیــک مفهوم‌پــردازی و متمثــل می‌شــوند؟ گفتگــوی اخالقــیِ میان‌فرهنگــی‬ ‫ فراتــر از مســئلۀ آیین‌نامــه‌ای اخالقــی‪ 10‬بــرای گنجانــدن در ُربات‌هــا تــا آنهــا را بــه‬‫«ماشــین‌های اخالقــی»‪ 11‬تبدیــل کنــد (واالچ و ا َلــن‪ -)2009 12‬دربــارۀ تعامــل انســان و‬ ‫ُربــات هنــوز در مراحــل ابتدایــی اســت (کاپــورو و ناگنبــورگ‪.)2009 13‬‬ ‫منونــۀ دیگــر‪ ،‬مســئلۀ اضافه‌بــار اطالعاتــی اســت کــه تأثیــر عمــده‌ای بــر زندگــی‬ ‫روزمــرۀ میلیون‌هــا انســان در جوامـعِ غنــیِ اطالعاتــی‪ 14‬دارد (کاپــورو ‪ )2005 b‬و باعــث‬ ‫بــروز انــواع جدیــدی از بیامری‌هــا می‌شــود و کــردا ِر پزشــکی‪ 15‬را بــا چالــش مواجــه‬ ‫فاقــد آسیب‌شناســی نظام ِ‬ ‫ِ‬ ‫‌منــد‪ 16‬جوامــع اطالعاتــی‬ ‫می‌کنــد (کاپــورو ‪ .)2009‬مــا‬ ‫‪4. implant‬‬

‫‪9. sociality‬‬

‫‪3. anonymity‬‬

‫‪8. ETHICBOTS‬‬

‫‪12. Wallach and Allen‬‬

‫‪2. compassion‬‬

‫‪7. EGE‬‬

‫‪1. Nakada and Tamura‬‬

‫‪11. moral machines‬‬

‫‪14. information-rich societies‬‬

‫‪16. systematic pathology‬‬

‫‪6. ICT‬‬

‫‪5. RFID‬‬

‫‪10. code of ethics‬‬

‫‪13. Capurro and Nagenborg‬‬ ‫‪15. medical practice‬‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪35‬‬

‫هســتیم‪ .‬بــه همیــن ترتیــب‪ ،‬مســئلۀ اعتیــاد بــه اینرتنــت‪ ،‬به‌ویــژه در نس ـل‌های جــوان‬ ‫نگران‌کننــده اســت‪ .‬بــرای مثــال‪ ،‬بــه زمان‌هــا و مکان‌هــای عــاری از تلفن‌هــای همــراه‬ ‫ِ‬ ‫نیازمندیــم تــا از خــود در مقابــلِ‬ ‫رضورت در دســرس بــودنِ دامئــی محافظــت کنیــم‪.‬‬ ‫تأمــل اخالقــی دربــارۀ ایــن موضوعــات مســتلزم نظری ـه‌ای در بــاب «هــر زندگــی»‬ ‫اســت کــه از برخــی از آرا ِء میشــل فوکــو‪ ،‬فیلســوف فرانســوی‪ ،‬منشــأ گرفتــه اســت‪ .‬او‬ ‫بیــن انــواع تکنولوژی‌هــا متایــز می‌گــذارد‪:‬‬ ‫•«تکنولوژی‌هــای تولیــد‪ ،1‬کــه بــه مــا امــکان تولیــد‪ ،‬تغییــر‪ ،‬یــا‬ ‫دســتکاری چیزهــا را می‌دهنــد»؛‬ ‫•«تکنولوژی‌هــای سیســتم‌های نشــانه‌ای‪ ،2‬کــه بــه مــا امــکان اســتفاده‬ ‫از نشــانه‌ها‪ ،‬معانــی‪ ،‬منادهــا‪ ،‬یــا داللت‌هــا‪ 3‬را می‌دهنــد»؛‬ ‫•«تکنولوژی‌هـای قـدرت‪ ،4‬کـه رفتـار افـراد را تعییـن می‌کننـد و آنهـا را‬ ‫تابـع اهـداف یـا حکمروایی‌هـای خاصـی می‌کننـد؛ ابژه‌کـردنِ سـوژه»؛‬ ‫•«تکنولوژی‌هــای خــود‪ ،5‬کــه بــه افــراد امــکان می‌دهنــد توســط خــود‬ ‫یــا بــه کمــک دیگــران تعــداد مشــخصی از ا َعــال را بــر جســم و روح‪،‬‬ ‫افــکار‪ ،‬رفتارهــا‪ ،‬و روش زندگــی خــود اِعــال کننــد تــا بتواننــد خــود‬ ‫را تغییــر دهنــد و از ایــن طریــق بــه یــک حالــت خــاص از خوشــبختی‪،‬‬ ‫خلــوص‪ ،‬خــرد‪ ،‬کامل‪ ،‬یا جاودانگی دســت یابنــد» (فوکــو ‪.)18 ،1988‬‬ ‫مــا چگونــه می‌توانیــم تضمیــن کنیــم کــه مزایــای تکنولــوژی اطالعــات نــه تنهــا‬ ‫عادالنــه توزیــع شــود‪ ،‬بلکــه به‌گون ـه‌ای توســط افــراد بــه کار گرفتــه شــود کــه بتواننــد‬ ‫زندگــی دلخــواه خــود را نیــز شــکل دهنــد؟ (کاپــورو ‪2005 a‬؛ نیــز بنگریــد بــه کاپــورو‬ ‫‪1996‬؛ ‪1995‬؛ ‪.)1995 a‬‬ ‫یکــی دیگــر از موضوعــات مهــم در اخــاق رســانه‌های دیجیتــال‪ ،‬به شــکاف دیجیتال‬ ‫مربــوط می‌شــود کــه نبایــد آن را رصفـاً مســئله‌ای مربــوط بــه دسرتســی فنــی بــه اینرتنــت‬ ‫تلقــی کــرد‪ ،‬بلکــه مســئله ایــن اســت کــه مردمــان چگونــه می‌تواننــد زندگــی خــود را‬ ‫‪3. significations‬‬

‫‪2. technologies of sign systems‬‬ ‫‪5. technologies of the self‬‬

‫‪1. technologies of production‬‬ ‫‪4. technologies of power‬‬

‫‪36‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بــا اســتفاده از رســانه‌های دیجیتــا ِل تعاملــیِ جدیــد بــه شــکل بهــری مدیریــت کننــد‪،‬‬ ‫بــه نحــوی کــه از خطــرات اســتثامر فرهنگــی‪ 1‬همگن‌ســازی‪ ،2‬اســتعامر‪ ،‬و تبعیــض در‬ ‫امــان مباننــد‪ .‬افــراد و جوامــع بایــد متناســب بــا نیازهــا‪ ،‬عالیــق‪ ،‬و ســوابق فرهنگــی خود‬ ‫‪3‬‬ ‫ـف ترکیبـ ِ‬ ‫از انــواع مختلـ ِ‬ ‫ـات رســانه‌های ســنتی و دیجیتــال آگاه شــوند (اونــگ و کالیــر‬ ‫‪ .)2005‬چشــم‌انداز یــک جامعــۀ اطالعاتــی همه‌شــمول کــه در «اجــاس جهانــی‬ ‫رسان دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتی»ارائــه شــد‪ ،‬بایــد در آنِ واحــد جهانــی و متکــر باشــد‪.‬‬ ‫مفاهیمــی ماننــد دورگه‌پــروری‪ 4‬یــا چندصدایــی‪ 5‬راهنامهــای اخالق ـی‌ای هســتند کــه‬ ‫هنــگام پیش‌بینــی امکان‌هــای جدیــد آزادی و صلــح در دنیایــی کــه هــر چــه بیشــر‬ ‫توســط تکنولــوژی دیجیتــال شــکل می‌گیــرد‪ ،‬بایــد مــورد توجــه قــرار گیرنــد‪.‬‬ ‫در گزارشــی کــه به‌تازگــی بــا عنــوان «انســان بــودن‪ :‬تعامــل انســان و کامپیوتر در ســال‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ »2020‬منتــر شــده و ماحصــلِ جلسـه‌ای اســت کــه توســط «مایکروســافت ریــرچ»‬ ‫در ســال ‪ 2007‬برگــزار شــد‪ ،‬ویراســتاران می‌نویســند‪:‬‬ ‫تکنولوژی‌هــای جدیــد شــکل‌های جدیــدی از کنــرل یــا مترکززدایــی‬ ‫را ممکــن می‌ســازند‪ ،‬برخــی از شــکل‌های تعامــل اجتامعــی را تشــویق‬ ‫و برخــی دیگــر را منســوخ می‌کننــد‪ ،‬و ارزش‌هــای خاصــی را بــه بهــای‬ ‫ن برخــی دیگــر از ارزش‌هــا تقویــت می‌کننــد‪ .‬بــرای مثــال‪،‬‬ ‫نادیده‌گرفـ ِ‬ ‫می‌تــوان آی‌پــاد‪ 7‬را وســیله‌ای بــرای القیــدی شــهری‪ ،‬تلفــن همــراه را‬ ‫مــروج اعتیــاد بــه متــاس اجتامعــی‪ ،‬و وب را ویران‌کننــدۀ شــکل‌های‬ ‫ســنتی اقتــدار دولتــی و رســانه‌ای دانســت‪ .‬شــبکه‌های عصبــی‪،8‬‬ ‫الگوریتم‌هــای بازشناســی‪ ،9‬و داده‌کاوی‪ 10‬همگــی داللت‌هــای‬ ‫فرهنگ ـی‌ای دارنــد کــه بایــد در ســیاقِ ‪ 11‬وســیع‌تری ورای قابلیت‌هــای‬ ‫فنــی آنهــا فهــم شــوند‪ .‬نکتــۀ اصلــی ایــن اســت کــه تکنولوژی‌هــای‬ ‫کامپیوتــری خنثــا نیســتند‪ -‬آنهــا گرانبــار از ارزش‌هــای انســانی‪،‬‬

‫‪7. iPod‬‬

‫‪11. context‬‬

‫‪3. Ong and Collier‬‬

‫‪6. Microsoft Research‬‬

‫‪10. data-mining‬‬

‫‪2. homogenization‬‬

‫‪5. polyphony‬‬

‫‪9. recognition algorithms‬‬

‫‪1. cultural exploitation‬‬ ‫‪4. hybridization‬‬

‫‪8. neural networks‬‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪37‬‬

‫فرهنگــی‪ ،‬و اجتامعی‌انــد‪ .‬ایــن ارزش‌هــا را می‌تــوان پیش‌بینــی‬ ‫کــرد و متناســب بــا آنهــا بــه طراحــی مبــادرت منــود‪ ،‬و یــا اینکــه بــه‬ ‫مــرور و در اثــر اســتفاده یــا سوءاســتفاده خودبخــود ظهــور و تکامــل‬ ‫اغلب‬ ‫یابنــد‪ .‬همچنیــن در جهــانِ چندفرهنگــی بایــد تصدیــق کنیــم کــه‬ ‫ْ‬ ‫سیســتم‌های ارزشــیِ متعارضــی وجــود خواهنــد داشــت؛ جهانــی‬ ‫کــه درآن‪ ،‬طراحــی در یــک قســمت از جهــان‪ ،‬در قســمتی دیگــر بــه‬ ‫چیــزی کامـاً متفــاوت بــدل می‌شــود و معنــا و ارزش یــک تکنولــوژی‬ ‫بــه طــرق متنوعــی آشــکار می‌گــردد‪ .‬پژوهش‌هــای آینــده بایــد مفهــوم‬ ‫غنی‌تــر و فراگیرتــری از معنــای انســان‌بودن را در جریــان تحوالتــی کــه‬ ‫حــادث می‌شــوند‪ ،‬مــورد توجــه قــرار دهنــد (هارپــر‪ ،‬رادن‪ ،‬راجــرز و‬ ‫ســلن‪.)75 ،8002 1‬‬ ‫ایــن نقــل قــول قابــل توجــه از جلسـه‌ای کــه نــه توســط برشانــگارانِ ضــد تکنیــک‪،2‬‬ ‫بلکــه توســط یکــی از رشکت‌هــای پیــر ِو تکنولــوژی اطالعــات برگــزار شــد‪ ،‬وظایــف‬ ‫اصلــی حــال و آینــدۀ اخــاق دیجیتــال را در مقــامِ تأمــلِ مســتم ِر انتقــادیِ میان‌رشــته‌ای و‬ ‫میان‌فرهنگــی دربــارۀ تحول نــوع برش از طریــق تکنولــوژی کامپیوتر‪ ،‬جمع‌بنــدی می‌کند‪.‬‬

‫نتیجه‌گیری‬

‫نــوع بــر خــود را از طریــق رســانۀ دیجیتــال چونــان کلیت یــا سیســتمی از روابــط متقابل‬ ‫تجربــه می‌کنــد‪ .‬مــا کیســتیم و در مقــامِ نــو ِع بــر می‌خواهیــم کــه باشــیم؟ ایــن پرســش‬ ‫پاســخی تاریخــی می‌طلبــد‪ ،‬نــه پاســخی متافیزیکــی‪ .‬چشـم‌انداز منفــی چنیــن وحدتــی‪،‬‬ ‫بالکانیزاســیون و امپریالیســم از همــۀ انــواع‪ ،‬از جملــه از نــوع دیجیتا ِل آن اســت‪.‬‬ ‫النـور روزولـت‪ 3‬در سـخرنانی «در دسـتان شما‪ :‬راهنمای اقـدام جامعـه بـرای دهمین‬ ‫سـالگرد اعالمیۀ جهانی حقوق برش»‪ 4‬در تاریخ ‪ 27‬مارس ‪ 1958‬در سـازمان ملل‪ ،‬گفت‪:‬‬ ‫‪3. Eleanor Roosevelt‬‬

‫‪2. anti-tech humanists‬‬

‫‪1. Harper, Rodden, Rogers and Sellen‬‬

‫‪4. In your hands: A Guide for Community Action for the Tenth Anniversary of the Universal Decla‬‬‫‪ration of Human Rights‬‬

‫‪38‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫از ایــن گذشــته‪ ،‬حقــوق جهانــی بــر از کجــا آغــاز می‌شــود؟ از مکان‌هــای‬ ‫کوچــک‪ ،‬نزدیــک بــه خانــه؛ آن‌قــدر نزدیــک و آن‌قــدر کوچــک کــه منی‌تــوان‬ ‫آنهــا را در هیچ‌یــک از نقش ـه‌های جهــان دیــد‪ .‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬آنهــا جهــانِ‬ ‫هــر شــخص هســتند؛ محل ـه‌ای کــه او در آن زندگــی می‌کنــد؛ مدرســه یــا‬ ‫کالجــی کــه در آن حــارض می‌شــود؛ کارخانــه‪ ،‬مزرعــه‪ ،‬یــا اداره‌ای کــه در آن‬ ‫کار می‌کنــد‪ .‬مکان‌هایــی از ایــن ســنخ کــه هــر مــرد‪ ،‬زن‪ ،‬و کــودک در آنهــا به‬ ‫ـت برابــر‪ ،‬کر ِ‬ ‫ـت برابــر‪ ،‬فرصـ ِ‬ ‫دنبــال عدالـ ِ‬ ‫امت برابــر و بدون تبعیــض می‌گردد‪.‬‬ ‫اصــلِ معنــای ایــن حقــوق در چنیــن جاهایــی اســت‪ ،‬و اگــر نــه در ســایر‬ ‫جاهــا چنــدان معنایــی ندارنــد‪ .‬بــدون کنش‌گــریِ شــهروندانِ دغدغه‌منــد‬ ‫بـرای حامیــت از ایــن حقــوق در [مکان‌هــای] نزدیــک بــه خانــه‪ ،‬بیهــوده بــه‬ ‫دنبــال پیرشفــت آنهــا در جهــانِ بزرگ‌تــر خواهیــم بــود (روزولــت ‪.)1958‬‬ ‫اکنــون کــه شــصت ســال از آن زمــان گذشــته‪ ،‬بیــش از پیــش آگاه‌ایــم کــه ایــن اعالمیــه‬ ‫نت آن چقــدر دشــوار اســت تــا بتوانیــم حقــوق بــر‬ ‫چــه اهمیتــی داشــته و عملی‌ســاخ ِ‬ ‫را در «مکان‌هــای کوچــک‪ ،‬نزدیــک بــه خانــه» زنــده نگــه داریــم‪ .‬ایــن اعالمیــه نــه تنهــا‬ ‫ح اخالقــی و سیاســی در قبــال قســاوت‌ها و ســبعیت‌های جنــگ جهانــی‬ ‫پاســخ صحیـ ِ‬ ‫دوم بــود‪ ،‬بلکــه رسآغــاز نــوع جدیــدی از سیاســت بین‌امللل بر مبنــای ارزش‌هــا و اصول‬ ‫اخالقــی مشــرک نیــز بــود کــه امــروزه بــا چالش‌هــای دنیــای جهانی‌شــدۀ دیجیتــال‬ ‫مواجــه شــده اســت‪ .‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬امــروزه مــا بــا چالش‌هــای جهانــی دیگــری نیــز‬ ‫مواجه‌ایــم کــه در اهــداف هــزارۀ ســازمان ملــل بیــان شــده‌اند‪ ،‬یعنــی‪:‬‬ ‫•از بین بردنِ فقر و گرسنگی شدید؛‬ ‫•دستیابی به آموزش ابتدایی برای همۀ جهانیان؛‬ ‫•تقویت برابری جنسیتی و توامنندسازی زنان؛‬ ‫ِ‬ ‫کاهش مرگ و میر کودکان؛‬ ‫•‬

‫•بهبود سالمت مادران؛‬ ‫•مبارزه با ایدز‪/‬اچ‌آی‌وی‪ ،‬ماالریا‪ ،‬و سایر بیامری‌ها؛‬ ‫•تضمین پایداری زیست‌محیطی؛ و‬ ‫ِ‬ ‫گسرتش همکاری جهانی در امر توسعه‪.‬‬ ‫•‬

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪39‬‬

‫ایــن اهــداف نیــز «در مکان‌هــای کوچــک‪ ،‬نزدیــک بــه خانــه» آغــاز می‌شــوند‪ .‬تنهــا‬ ‫زمانــی می‌تــوان بــه ایــن اهــداف دســت یافــت کــه مطالبــۀ آزادی را بــه طبیعــت نیــز‬ ‫تــری دهیــم‪ ،‬یعنــی اهــداف حقــوق بــر را شــاملِ طبیعــت نیــز بدانیــم‪ .‬جهانی‌ســازیِ‬ ‫دیجیتــال بــه جــای اینکــه دیــدگاه دیجیتــال‪ 1‬را چونــان نوعــی متافیزیـ ِ‬ ‫ـک دیجیتــال‪ 2‬یــا‬ ‫ایدئولــوژی (سیاســی) بــر زندگــی و واقعیــت مســلط کنــد‪ ،‬بایــد مــا را از تعامل انســان‌ها‬ ‫بــا یکدیگــر در یــک جهــانِ مشــرک آگاه ســازد‪ .‬مــن ایــن نســبی‌کردنِ ‪ 3‬دیــدگاه دیجیتــال‬ ‫را هستی‌شناســی دیجیتــال‪ 4‬می‌نامــم (کاپــورو ‪.)2006‬‬ ‫در عــر دیجیتــال‪ ،‬مــا کیســتیم؟ بــا دورگه‌شــدنِ دیجیتالــیِ فرهنگ‌هــای انســانی‪،‬‬ ‫زندگــی اجتامعــی در همــۀ ابعــاد آن و نیــز تعامــل مــا بــا طبیعــت تحــت تأثیــر ایــن‬ ‫فراینــد قــرار می‌گیــرد‪ .‬وظیفــۀ اصلــی اخــاق دیجیتــال آگاه‌کــردنِ مــا از چالش‌هــا‬ ‫و گزینه‌هــای طراحــی زندگــی فــردی و اجتامعــی اســت‪ .‬رســانۀ دیجیتــال فرصتــی‬ ‫اســت بــرای ســوژه‌های قــرن بیس ـت‌ویکم تــا خودشــان و روابط‌شــان در‪/‬بــا جهــان را‬ ‫متحــول کننــد‪ .‬ایــن بــدان معناســت کــه بــه یکدیگــر اجــازه می‌دهیــم ضمــن مراقبــت‬ ‫ِ‬ ‫خــاص تاریخــی‪ ،‬فرهنگــی‪ ،‬و جغرافیایــی‪ ،‬خودمــان را در شــبکۀ‬ ‫از ویژگی‌هــای‬ ‫دیجیتــال َمفصل‌بنــدی‪ 5‬کنیــم‪ .‬فهــم و تقویــت تنــوع فرهنگ‌هــای انســانی‪ ،‬مســتلزمِ‬ ‫گفتگــوی اخالقــیِ میان‌فرهنگــی اســت‪ .‬در نتیجــه بایــد بــه دنبــال اصــول اخالقــی‬ ‫مشــرک باشــیم تــا فرهنگ‌هــای دیجیتــال بتواننــد تجلــیِ واقعــیِ آزادی و خالقیــت‬ ‫انســان باشــند‪.‬‬

‫‪3. relativization‬‬

‫‪2. digital metaphysics‬‬ ‫‪5. articulation‬‬

‫‪1. digital perspective‬‬ ‫‪4. digital ontology‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

40

‫منابع‬ ANIE (African Network for Information Ethics). Capurro, Rafael and Nagenborg, Michael (Eds.) (2009). Ethics and Robotics. Heidelberg: Akademische Verlagsanstalt. Capurro, Rafael (2009). Leben in der message society. Eine medizinethische Perspektive. Capurro, Rafael (2008). Intercultural Information Ethics. In: Kenneth E. Himma, Kenneth Einar and Herman Tavani (Eds.): The Handbook of Information and Computer Ethics. Hoboken, New Jersey: Wiley, 639-665. Capurro, Rafael (2006). Towards an Ontological Foundation of Information Ethics. In: Ethics and Information Technology, vol. 8, Nr.4, 175-186. Capurro, Rafael (2006a). Ethik der Informationsgesellschaft. Ein interkultureller Versuch [Ethics of the Information Society. An intercultural approach]. Capurro, Rafael (2005). Privacy. An intercultural perspective. Ethics and Information Technology, 7, 37-47.  Capurro, Rafael (2005a). Passions of the Internet. In: Wolfgang Palaver, Petra Steinmair-Pösel (Eds.): Passions in Economy, Politics, and the Media in Discussion with Christian Theology. Vienna: Lit Verlag, 331-343. Capurro, Rafael (2005b). Between Trust and Anxiety. On the moods of information society. In: Richard Keeble (ed.): Communication Ethics Today. Leicester: Troubadour Publishing Ltd., 2005, 187-196. Capurro, Rafael (2004). Ethics between Law and Public Policy. Journal of International Biotechnology Law (JIBL) Vol. 1, Issue 2, 2004, 62-66. Capurro, Rafael (2003). Angeletics– A Message Theory. In: Hans H. Diebner, Lehan Ramsay (Eds.): Hierarchies of Communication. An inter-institutional and international symposium on aspects of communication on different scales and levels. ZKM - Center for Art and Media, Karlsruhe, Germany July 4-6, 2003. Karlsruhe: Verlag ZKM, 58-71. Capurro, Rafael (1995). Leben im Informationszeitalter. Berlin: Akademie Verlag. Capurro, Rafael (1995a). Information Technologies and Technologies of the Self. Journal of Information Ethics 1996, Vol. 5, No.2, 19-28. ETHICBOTS (2008). Emerging Technoethics of Human Interaction with Communication, Bionic and Robotic Systems.

41

‫اخالق دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

EGE (European Group on Ethics in Science and New Technologies). EGE (2005). Ethical Aspects of ICT Implants in the Human Body. Opinion No. 20. Ess, Charles (2009). Digital Media Ethics. Polity Books Foucault, Michel (1988). Technologies of the Self. A Seminar with Michel Foucault. Ed. by L. H. Martin, H. Gutman, P. H. Hutton. The University of Massachusetts Press. Harper, Richard; Rodden, Tom; Rogers, Yvonne; Sellen, Abigail (2008). Being Human: Human-Computer Interaction in the Year 2020. Microsoft Corporation. Himma, Kenneth Einar and Tavani, Herman (Eds.) (2008). The Handbook of Information and Computer Ethics. Hoboken, New Jersey: Wiley. Hongladarom, Soraj and Ess, Charles (Eds.) (2007): Information Technology Ethics: Cultural Perspectives. Hershey: Idea Group. Hongladarom, Soraj (2007). Analysis and Justification of Privacy from a Buddhist Perspective. In: Soraj Hongladarom and Charles Ess (Eds.): Information Technology Ethics: Cultural Perspectives: Idea Group, 108-122. IRIE (2009). Network Ecologies: Ethics of Waste in the Information Society. Vol. 11.  Lessig,Lawrence(1999).CodeandOtherLawsofCyberspace. NewYork:BasicBooks. Nakada, Makoto and Tamura, Takanori (2005): Japanese conceptions of privacy: An intercultural perspective. Ethics and Information Technology, 7, 27-36. Ong, Aihwa and Collier, Stephen J. (Eds.) (2005). Global Assemblages. Technology, Politics and Ethics as Anthropological Problems. Malden, MA: Blackwell. RELEI (Red Latinoamericana de Etica de la Información). Roosevelt, Eleanor (1958). In Our Hands.  Senges, Max and Horner, Lisa (2009). Values, principles and rights in internet governance. Report for the Freedom of Expression Project. Global Parnters & Associates United Nations (2008). Millenium Goals. Wallach, Wendall and Allen, Colin (2009). Moral Machines: Teaching Robots Right from Wrong. Oxford: Oxford University Press. Weizenbaum, Josef (1976). Computer Power and Human Reason: From Judgement to Calculation. San Francisco: Freeman. Wiener, Norbert (1989). The Human Use of Human Beings. Cybernetics and Society. London: Free Assoc. Books (First published in 1950) WSIS (2003). Declaration of Principles.

‫‪42‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود‬

‫‪1‬‬

‫رافائل کاپورو‬

‫چکیــده‪ :‬تکنولــوژی اطالعــات تأثیــری مبهــم و دودَم بــر جامعــه دارد‪.‬‬ ‫ایــن وضعیــت تحلیــل اخالق ـی‌ای را می‌طلبــد کــه متوجــه دو ســاحت‬ ‫باشــد‪ .‬از یــک ســو مســائل قــدرت و کنــرل بایــد از منظــر ســاختارهای‬ ‫نهــادی‪ ،‬یعنــی هنجارهــای زندگــی مجــددا ً ارزیابــی شــوند‪ .‬از ســوی‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫خصلــت قــدرت‪،‬‬ ‫تکنولوژیــک جامعــه کــه‬ ‫دیگــر‪ ،‬شــکل‌گیری‬ ‫رسکــوب‪ ،‬لفاظــی‪ ،‬و عقایــد جزمــی پیــدا می‌کنــد‪ ،‬بایــد از منظــر تکــر‬ ‫شــکل‌های زندگــی‪ ،‬یعنــی در چارچــوب مباحثــه و ابرازمخالفــت‬ ‫مــورد ارزیابــی مجــدد قــرار گیــرد‪ .‬ایــن مقالــه بــا توجــه بــه مفهــوم‬ ‫«تکنولوژی‌هــای خــود» کــه توســط میشــل فوکــو مطــرح شــد‪ ،‬هــر دو‬ ‫مســئله را به‌اختصــار مطــرح می‌کنــد‪.‬‬

‫مقدمه‬

‫تکنولــوژی اطالعــات به‌طــور چشــمگیری در حــال تغییـ ِر بنیادهــای جوامــع دموکراتیک‬ ‫اســت‪ .‬مســائل سیاســی نــه تنهــا بــه شــکل منایندگــی پارملانــی‪ ،‬بلکــه در متــام انــواع‬ ‫‪ .1‬ایــن مقالــه در میزگــرد دموکراســی اطالعاتــی‪ :‬مباحــث مربــوط بــه قــدرت و کنــرل‪« ،‬اجــاس ســاالنۀ انجمــن‬ ‫اطالع‌رســانی امریــکا»‪ 29-25 ،‬اکتــر ‪ ،1992‬پیتســبورگ‪ ،‬ارئــه شــد‪ .‬نســخۀ چاپی آن در منبع زیر منترش شــده اســت‪:‬‬

‫‪Rafael Capurro,»Information Technology and Technologies of the Self «, Journal of Information Ethics‬‬ ‫نسخۀ آنالین مقاله‪ ،‬که ترجمۀ حارض از روی آن انجام شده‪ ،‬در نشانی زیر دسرتس‌پذیر است‪:‬‬

‫‪. 5 (1996) 19-28.‬‬

‫‪http://www.capurro.de/self.htm‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪43‬‬

‫ِ‬ ‫بحــث عمومــی اســت‪ .‬بحــران دموکراســی‌های‬ ‫رســانه‌های توده‌گیــر در معــرض‬ ‫مــدرن می‌توانــد این‌گونــه فهــم شــود‪ :‬هامن‌طــور کــه والــر بنیامیــن (‪ )1936‬گفــت‪،‬‬ ‫ارتبــاط سیاســتمداران بــا عامــۀ مــردم در پارملــان بــه تبلیــغ در رســانه‌های توده‌گیــر‬ ‫بــدل می‌شــود‪ .‬بــه نظــر بنیامیــن ایــن امــر بــر ظهــور معیارهــای جدیـ ِ‬ ‫ـد انتخــاب داللــت‬ ‫دارد؛ چیــزی شــبیه بــه تغییــر از تئاتــر بــه فیلــم و از ورزش یونانــی بــه ورزش مبتنــی بــر‬ ‫آزمون‌هــای ک ّمــی‪ .‬امــا رادیکال‌تــر از همــه ایــن اســت کــه تکنولــوژی اطالعــات شــیوۀ‬ ‫مسـ ِ‬ ‫ـلط شــکل‌دهی بــه هویــت فرهنگــی مــا و‪/‬یــا تحمیــل ایــن هویــت بــه دیگران اســت‪.‬‬ ‫ایــن وضعیــت می‌طلبــد کــه تحلیــل اخالقــی نقــش تکنولــوژی اطالعــات در جوامــع‬ ‫مــدرن در دو ســاحت صــورت گیــرد کــه مبتنــی بــر متایــزی اســت کــه میشــل فوکــو‬ ‫(‪ )1984‬بیــن «اخــاق مبتنــی بــر قانــون»‪ 1‬و «اخــاق مبتنــی بــر خــود»‪ 2‬قائــل می‌شــود‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫فوکــو روش‌هــا و فنونــی کــه به‌واسطه‌شــان خودمــان را می‌ســازیم «مراقبــت از خــود»‬ ‫یــا «تکنولوژی‌هــای (یــا کردارهــای) خــود»‪ 4‬می‌نامــد‪ .‬ایــن نکتــه از عهــد باســتان کــه‬ ‫فلســفه مامرســتی بــرای خودمراقبتــی‪ 5‬از طریــق پــروژۀ مســتم ِر خودشناســی محســوب‬ ‫می‌شــد‪ ،‬نکت ـه‌ای کلیــدی در تفکــر اخالقــی بــوده اســت‪ .‬چنیــن طرحــی بــه معنــای‬ ‫اهتــام بــه روابـ ِ‬ ‫ـط حقیقــت‪ ،‬قــدرت‪ ،‬و میــل اســت‪ .‬مامرســت در آزادی یــا «مراقبــت از‬ ‫‪6‬‬ ‫خــود» بایــد از رسکــوب جلوگیــری کنــد و بــرای دســتیابی به اصالــت‪ ،‬یعنی همبســتگی‬ ‫و تکــر در زندگــی فــردی و اجتامعی‌مــان ب ‌ه ِجــد بکوشــد‪.‬‬ ‫هــدف مــن در مقالــۀ حــارض تحلیــل برخــی از وجــوه مشــرک بیــن تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و تکنولوژی‌هــای خــود اســت‪ .‬پرسـ ِ‬ ‫ـش هــادی مــن ایــن اســت‪ :‬هامن‌گونــه‬ ‫کــه رانِلــد داکــر‪ )1991( 7‬می‌گویــد‪ ،‬مــا چگونــه می‌توانیــم تضمیــن کنیــم کــه مزایــای‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات نــه تنهــا عادالنــه توزیــع شــود‪ ،‬بلکــه به‌نحــوی توســط افــراد بــه‬ ‫خدمــت گرفتــه شــود کــه بتواننــد زندگــی خــاص خــود را نیــز شــکل دهنــد؟ مــن در گام‬ ‫اول بعضــی از ویژگی‌هــای جامعــۀ شــکل‌گرفته توســط تکنولــوژی اطالعــات را‪ ،‬آن‌طور‬ ‫‌کــه توســط برخــی از متفکــرانِ پیــرو مــورد تحلیــل قــرار گرفتــه اســت‪ ،‬به‌اختصــار بیان‬

‫‪7. Ronald Doctor‬‬

‫‪3. care of the self‬‬ ‫‪6. solidarity‬‬

‫‪2. self-oriented morality‬‬

‫‪5. self-regulation‬‬

‫‪1. code-oriented morality‬‬

‫‪4. technologies (or practices) of the self‬‬

‫‪44‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫خواهــم کــرد‪ .‬ایــن تحلیل‌هــا نشــان می‌دهنــد کــه تکنولــوژی اطالعــات‪ -‬همچــون‬ ‫ســایر محصــوالت تکنولوژیــک‪ -‬مبهــم و دودَم اســت‪ .‬در گام دوم‪ ،‬وابســتگی متقابــل‬ ‫بیــن قوانیــن اخالقــی و تکنولوژی‌هــای خــود را در اتبــاط بــا تأثیـ ِر اجتامعــی تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات نشــان خواهــم داد‪.‬‬

‫مبهم تکنولوژی اطالعات بر جامعه‬ ‫‪ .1‬تأثیر ِ‬

‫خــوب اســت قبــل از بررســی برخــی از جنبه‌هــای مربــوط بــه ابهــام و دوگانگــیِ‬ ‫جامعــه‌ای کــه توســط تکنولــوژی اطالعــات شــکل گرفتــه اســت‪ ،‬ریشــه‌های ایــن‬ ‫مســئله را یــادآوری کنیــم‪ .‬درحالی‌کــه در یونــان باســتان «آزادی گفتــار» (پاریســیا‪)1‬‬ ‫مبنــای دموکراســی در «دولت‌شــهر» (پولیــس‪ )2‬بــود‪ ،‬عــر روشــنگری آزادی نوشــتار‬ ‫را مبنــای جدیـ ِ‬ ‫ـد دموکراس ـی‌های مــدرن معرفــی کــرد‪ .‬برخــاف دولت‌شــهر باســتان‪،‬‬ ‫دموکراسـی‌های مــدرن بایــد بــر اصولــی بنــا شــوند کــه بالقــوه توســط متــام انســان‌ها‪-‬‬ ‫خــواه بــه دولــت (یــا گــروه) خاصــی تعلــق داشــته باشــند‪ ،‬خــواه نــه‪ -‬مــورد شناســایی‬ ‫و پذیــرش قــرار گرفته‌انــد‪ .‬ایــن رشایــط تنهــا در صورتــی ایجــاد می‌شــود کــه آزادی‬ ‫اندیشــه‪ ،‬کــه در واقــع مبنــای ســایر اصــول دموکراتیــک محســوب می‌شــود‪ ،‬در ِ‬ ‫بنــد‬ ‫ـت زمانــی و مکانــیِ ارتباطـ ِ‬ ‫محدودیـ ِ‬ ‫ـات شــفاهی منانــد‪.‬‬ ‫به‌عقیــدۀ کانــت (‪« )1968‬کاربــرد عمومــی» عقــل بســته بــه آزادی نوشــتار اســت‪،‬‬ ‫زیــرا نوشــتار رســانۀ بالقــوه جهان‌شــمولی اســت کــه عقــل انتقــادی‪ ،‬الاقــل مادامــی کــه‬ ‫هــر فــرد قــادر بــه خوانــدن و نیــز دسرتســی بــه نوشــتار اســت‪ ،‬می‌توانــد توســط آن در‬ ‫دســرس عمــوم قــرار گیــرد (کاپــورو‪ .)1986 ،‬دموکراس ـی‌های مــدرن فقــط بــر آزادیِ‬ ‫گفتــار مبتنــی نیســتند‪ ،‬بلکــه بــا آزادی مطبوعــات نیــز نســبتی وثیــق دارنــد‪ .‬بــا وجــود‬ ‫ایــن‪ ،‬یکــی از دالیــل عالقــۀ مــا بــه توســعۀ تکنولوژی‌هــای اطالعاتــی ایــن اســت‬ ‫کــه دیگــر بــه مســئلۀ دسرتســی بــه آنچــه کــه گفته‪/‬نوشــته می‌شــود‪ ،‬همچــون عــر‬ ‫روشــنگری ســاده‌لوحانه و ناچیزشــارانه نــگاه منی‌شــود‪ .‬در جامعــۀ اطالعاتــی مســئلۀ‬ ‫آزادی دسرتســی بســیار مهــم و حیاتــی می‌شــود‪.‬‬ ‫‪2. πολις: polis‬‬

‫‪1. παρρησία: parrhesia‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪45‬‬

‫مقصــود مــن از تکنولــوژی اطالعــات عمدت ـاً رســانه‌هایی اســت کــه به‌واسطه‌شــان‬ ‫می‌توانیــم بــا هــم به‌نحــوی مصنوعــی ارتبــاط برقــرار کنیــم‪ .‬بــه دلیــل وجــو ِد طیــف‬ ‫گســرده‌ای از شــکل‌های ترکیبــی تکنولوژی اطالعــات و نفوذ آنها به متــام جوانب زندگی‬ ‫اجتامعــی‪ ،‬ایجــاد مقوالتــی از قبیــل رســانه‌های «گــرم» و «رسد»‪( 1‬مک‌لوهــان ‪)1964 ،‬‬ ‫یــا رســانه‌های «توده‌گیــر» و «فــردی» در راســتای هدفــم رضوری نبود‪ .‬ســنتز دموکراســی‬ ‫و تکنولــوژی اطالعــات کــه جامعــۀ اطالعاتــی می‌خوانی ـم‌اش بــه چــه شــبیه اســت؟‬ ‫ژان فرانســوا لیوتــار (‪ ،)1979‬فیلســوف فرانســوی‪ ،‬در کتــاب وضعیــت پس ـت‌مدرن‬ ‫تأثیـ ِ‬ ‫ـرات تکنولــوژی اطالعــات بــر دانــش و کنــرل آن را توصیــف می‌کنــد‪ .‬تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات کــه در ذخیــره و مدیریـ ِ‬ ‫ـت دانــش بــه کار مـی‌رود نــه تنهــا درک سلســله‌مراتبی‬ ‫از دانــش را تغییــر می‌دهــد‪ ،‬بلکــه به‌طــور بالقــوه کنــرل انحصــاری دانــش توســط‬ ‫یــک گــروه اجتامعــی (بــرای مثــال حــزب یــا دانشــگاه) را نیــز تضعیــف می‌کنــد‪.‬‬ ‫بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬همبســتگی دانــش و تکنولــوژی اطالعــات بــر امــکان تکــر و‬ ‫ابرازمخالفــت‪ 2‬در جامعــه و بیــن جوامــع مختلــف داللــت دارد‪ .‬بــرای دســتیابی بــه ایــن‬ ‫ِ‬ ‫وضعیــت کرثت‌انگارانــه‪ ،‬لیوتــار خواهــان حــق دسرتســی عمومــی بــه پایگاه‌هــای‬ ‫اطالعاتــی اســت‪ .‬به‌عنــوان دیدگاهــی متفــاوت بــا دیــدگاه لیوتــار تنهــا بــه دیــدگاه‬ ‫یورگــن هابرمــاس (‪ )1988‬اشــاره می‌کنــم‪ .‬به‌عقیــدۀ هابرمــاس فــرض بــر ایــن اســت‬ ‫کــه رســانه‌های توده‌گیــر بایــد در خدمــت توافــق باشــند نــه ابرازمخالفــت‪ .‬تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات مادامــی کــه جامعـه‌ای شــفاف‌تر‪ ،‬یعنــی عقالنی‌تــر‪ ،‬را بــه بــار مـی‌آورد تــوانِ‬ ‫رهایی‌بخشــی دارد‪.‬‬ ‫‪« .1‬رسانه‌های رسد و گرم» [‪ ]cold and hot media:‬عنوان فصل دوم از کتاب مشهور مک‌لوهان با عنوان درک رسانه‌ها‬

‫[‪ ]Understanding Media :‬اسـت‪ .‬به‌عقیـدۀ مک‌لوهـان اصـل بنیادینـی کـه گـرم یـا رسد بـودنِ یک رسـانه را تعیین‬ ‫می‌کنـد‪ ،‬میـزان امتـداد حـواس توسـط آن رسـانه اسـت‪ .‬بـرای مثـال‪ ،‬عکـس یک رسـانۀ گـرم و تلفـن یک رسـانۀ رسد‬ ‫ِ‬ ‫اطالعات بیشتری عرضه می‌کنـد‪ .‬در مقابـل‪ ،‬تلفن با گـوش رسوکار دارد‬ ‫اسـت‪ .‬عکـس بـا چشـم رسوکار دارد و لـذا‬

‫ِ‬ ‫اطالعـات کمرتی دریافـت می‌کنـد‪ .‬بدین‌ترتیب‪ ،‬رسـانه‌های رسد‬ ‫و هامن‌طـور کـه می‌دانیـم گـوش در قیاس با چشـم‬ ‫ِ‬ ‫مشـارکت بیشتری از جانـب اسـتفاده کننده‌انـد‪ .‬بنگرید بـه‪ :‬هربرت‬ ‫در قیـاس بـا رسـانه‌های گـرم‪ ،‬مسـتلزم فعالیـت و‬ ‫مارشـال مک‌لوهـان‪ ،‬بـرای درک رسـانه‌ها‪ ،‬ترجمه سـعید آذری (تهران‪ :‬مرکـز تحقیقات‪ ،‬مطالعات‪ ،‬و سـنجش برنامه‌ای‬ ‫صدا و سـیامی جمهـوری اسلامی ایـران‪ ،)1377 ،‬ص ‪( -.36-23‬مرتجم)‬

‫‪2. dissent‬‬

‫‪46‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫امــا به‌عقیــدۀ یکــی از متفکــران پیــر ِو پســت‌مدرن‪ ،‬جانّــی واتیمــو‪ ،1‬رســانه‌های‬ ‫توده‌گیــر جامعــه‌ای شــفاف‌تر ایجــاد منی‌کننــد‪ ،‬بلکــه بــه ایجــاد جامعــه‌ای آشــفته‌تر‬ ‫می‌انجامنــد‪ .‬به‌عقیــدۀ واتیمــو ایــن «آشــفتگی»‪ 2‬بــه معنــای عــدم عقالنیت نیســت‪ ،‬بلکه‬ ‫وضعیتــی كرثت‌انگارانــه اســت‪ .‬درحالی‌کــه هابرمــاس بــه دنبــال توافــق بیــن زمینه‌هایــی‬ ‫ِ‬ ‫عقالنیــت جهان‌شــمول‪ 3‬را امکان‌پذیــر می‌ســازند‪ ،‬واتیمــو بــر‬ ‫اســت کــه ظهــور‬ ‫‪4‬‬ ‫عقالنیت‌هــای بومــی تأکیــد می‌کنــد‪ ،‬زیــرا ایــدۀ عقالنیـ ِ‬ ‫ـت جهان‌شــمول کــه بــه معنــای‬ ‫یــک تفســی ِر مشـ ِ‬ ‫ن آن جهــان واحــدی کــه بــه قــول‬ ‫ـرک جهانــی اســت‪ ،‬بــا تنوع‌یاف ـ ِ‬ ‫نیچــه دیگــر بــه افســانه بــدل شــده‪ ،‬مطــرود شــده اســت‪ .‬دیگــر هیچ‌جایی بــرای دیــدگاه‬ ‫اتوپیایــی‪ 5‬وجــود نــدارد‪ ،‬بلکــه تنهــا می‌تــوان از امکان‌هــای «هرتوتوپیایــی»‪ 6‬ســخن‬ ‫گفــت (واتیمــو‪ 1989 ،‬و ‪ .)1985‬به‌عقیــدۀ واتیمــو کــه در واقــع بســط دیدگاه‌هــای‬ ‫بنیامیــن دربــارۀ تکثیـ ِر تکنیکــی اثــر هــری و نقــد هایدگــر از متافیزیــک غــرب اســت‪،‬‬ ‫بــه نظــر می‌رســد کــه غــرب در حــال رســیدن بــه تجربــۀ زیبایی‌شــناختی جدیــدی‬ ‫اســت کــه مشــخصات عمــدۀ آن عبــارت اســت از‪ :‬التقاط‌گرایــی‪ ،7‬انــکار ماهیــت‪ ،8‬و‬ ‫ناپایــداری‪ .9‬نهایت ـاً بایــد اشــاره کــرد کــه متفکرانــی چــون ژان بودریــار (‪ )1987‬و نیــل‬ ‫ال‬ ‫پُســتمن (‪ )1991‬ازدیــاد اطالعــات را تهدیــدی بــرای تفکــ ِر اخالقــی متعهدانــه و ک ً‬ ‫فرهنــگ می‌داننــد‪ .‬ایــن دیدگاه‌هــا بــه آسیب‌شناســی‌های مطــرح از جانــب وِبســر‬ ‫و رابینــز (‪ )1686‬کــه رانلــد داکــر (‪ )1991‬بــه آنهــا اشــاره می‌کنــد شــبیه‌اند‪ .‬بــه نظــر‬ ‫می‌رســد کــه تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات تنهــا دو گزینــه پیـ ِ‬ ‫ـش روی مــا می‌گــذارد‪ :‬یــا‬ ‫کنــر ِل کامــلِ آن و یــا آســیب‌پذیریِ کامــل در برابــر آن (رزنیــگل‪.)1989 ،1‬‬ ‫ایــن رویکرد‌هــای متناقــض‪ ،‬به‌وضــوح منایان‌گــ ِر تأثیــ ِر مبهــم و دودَمِ تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات بــر جامعــه اســت‪ .‬تکنولــوژی اطالعــات در آنِ واحــد ســاحات رسکــوب‬ ‫و رهایی‌بخشــی‪ ،‬تخریــب و طراحــی زیبایی‌شــناختی‪ ،‬ایدئولــوژی و تکــر‪ ،‬توافــق‬ ‫و ابرازمخالفــت را بــه روی مــا می‌گشــاید‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫‪4. local rationalities‬‬

‫‪8. nonessentiality‬‬

‫‪3. universal rationality‬‬

‫‪7. eclecticism‬‬

‫‪2. chaos‬‬

‫‪6. heterotopian possibilities‬‬ ‫‪10. Rossnagel‬‬

‫‪1. Gianni Vattimo‬‬ ‫‪5. utopian view‬‬

‫‪9. ephemerality‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪47‬‬

‫خنثــا نیســت (فرولیــش‪ .)1990 ،1‬ایــن بــدان معناســت کــه مــا منی‌توانیــم تکنولــوژی‬ ‫را رصف ـاً ابــزاری بینگاریــم کــه ریش ـه‌ای در زندگــی فــردی و اجتامعــی و بــه عبــارت‬ ‫دیگــر‪ ،‬تاریــخ و عــرف فرهنگی‌مــان نــدارد‪ .‬بــه جــای جداســازیِ تحلیلــی‪ 2‬تکنولــوژی‬ ‫‪4‬‬ ‫از زیس ـت‌جهانی‪ 3‬کــه آن را دربرگرفتــه اســت‪ ،‬بایــد بکوشــیم به‌گون ـه‌ای «همنهــادی»‬ ‫بــه آن بنگریــم‪ ،‬یعنــی بکوشــیم وابســتگی‌های متقابــلِ انســان‪ ،‬طبیعــت‪ ،‬و تکنولــوژی را‬ ‫دریابیــم و از مغالطه‌هــای برشانــگاری‪ ،5‬طبیعت‌انــگاری‪ ،6‬و تکنیک‌انــگاری‪ 7‬بپرهیزیــم‪.‬‬ ‫ر تکنولــوژی اطالعــات‪ ،‬آنچــه کــه «تفکـ ِر همنهــادی» می‌خوانــم برای مشــارکت‬ ‫در عـ ِ‬ ‫‪8‬‬ ‫در «حــوزۀ عمومــی مصنوعــی» بــا چالــش مواجــه اســت (کاپــورو‪ .)1993 ،‬اهتــام‬ ‫بــه آنچــه کــه در‪/‬بــا تکنولــوژی اطالعــات می‌اندیشــیم و انجــام می‌دهیــم‪ ،‬بــه معنــای‬ ‫جســتجوی وجــه مشــرک بیــن تکنولــوژی اطالعــات و تکنولوژی‌هــای خــود اســت‪.‬‬ ‫ایــن بــدان معناســت کــه تکنولــوژی اطالعــات را چالشــی اخالقــی در نظــر بگیریــم‪.‬‬

‫‪ .2‬تکنولوژی اطالعات چونان چالشی اخالقی‬

‫مــا چگونــه می‌توانیــم تضمیــن کنیــم کــه مزایــای تکنولــوژی اطالعــات نــه تنهــا عادالنــه‬ ‫توزیــع شــود‪ ،‬بلکــه به‌گون ـه‌ای توســط افــراد بــه کار گرفتــه شــود کــه بتواننــد زندگــی‬ ‫دلخــواه خــود را نیــز شــکل دهنــد؟ بخــش او ِل پرســش بــه جنبه‌هــای قانونــی و نهــادی‬ ‫راجــع اســت‪ .‬بخــش دوم از ایــن حــد فراتر مـی‌رود و نــه فقط بــه «هنجارهــای زندگی»‪،9‬‬ ‫بلکــه بــه «شــکل‌های زندگــی»‪ 10‬نیــز می‌پــردازد‪ .‬هــر ســه جنبــه مســتلزمِ پرس ـش‌هایی‬ ‫در بــاب حقیقــت‪ ،‬قــدرت‪ ،‬و میل‌انــد‪ ،‬یعنــی مســتلزم گزینه‌هــای فــردی و اجتامعــی‬ ‫مربــوط بــه ایــن پرس ـش‌ها هســتند (کاپــورو‪ .)1992 a ،‬بــا ایــن مقدمــات اســت کــه‬ ‫‪4. synthetic‬‬

‫‪3. life-world‬‬

‫‪7. technicism‬‬

‫‪2. analytic‬‬

‫‪6. naturalism‬‬

‫‪1. Froehlich‬‬

‫‪5. humanism‬‬

‫‪ :artificial marketplace .8‬کاپــورو کلمــۀ ‪ marketplace‬را معــادل کلمــۀ ‪ :[ αγορά‬آگــورا] بــه کار می‌بــرد کــه‬ ‫�رـ عموم��ی بوــده اسـ�ت‪ .‬پســ ترجمۀــ آن بـ�ه «حــوزۀ‬ ‫در یوناــن باس��تان مکان��ی ب�رـای اجت�ماع و بحثــ و تباــدل نظ ِ‬

‫عمومــی» بی‌وجــه نخواهــد بــود‪ .‬کاپــورو ایــن عرصــۀ بحــث عمومــی را در عــر اطالعــات‪ ،‬ســاخته و پرداختــۀ‬

‫تکنولــوژی اطالعـ�ات و صن��ع بــر می‌دان��د و ل�ذـا آن را ب��ا صفــت «مصنوعـ�ی» توصیـ�ف می‌کنــد‪( -.‬مرتجــم)‬ ‫‪10. living forms‬‬

‫‪9. living norms‬‬

‫‪48‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫می‌توانیــم بپرســیم‪ :‬مــا چگونــه می‌توانیــم تضمیــن کنیــم کــه گزینه‌هــای نهــادی‪،‬‬ ‫هنجــاری‪ ،‬و «شــکل‌دهنده بــه زندگــی» گشــوده باقــی مباننــد؟ جــواب مــن ایــن اســت‬ ‫کــه کنــر ِل قانونــی تکنولــوژی اطالعــات کافــی نیســت‪ ،‬بلکــه ایــن جنبه‌هــای هنجــاری‬ ‫بایــد نــه تنهــا بــر پایــۀ «اخــاقِ مبتنــی بــر قانــون»‪ ،‬بلکــه بــر پایــۀ «اخــاقِ مبتنــی بــر‬ ‫خــود» نیــز قــرار گیرنــد‪.‬‬ ‫متایزگـذاری فوکـو بیـن اخلاقِ مبتنـی بـر قانـون و اخلاقِ مبتنی بـر خود‪ ،‬بـه تعارض‬ ‫بیـن قوانیـن اخالقـی از یـک سـو و آزادی فـردی از سـوی دیگـر‪ ،‬اشـاره نـدارد‪ .‬برعکس‪،‬‬ ‫متایزگـذاری فوکـو تأکیـد می‌کنـد کـه ایـن دو مکمـلِ یکدیگرنـد‪ .‬بـرای تبدیل‌شـدن بـه‬ ‫ِ‬ ‫داشتن قوانیـن و آیین‌نامه‌هـای اخالقـی و عمـل بـر وفـق آنهـا کافـی‬ ‫سـوژۀ اخالقـی‪،‬‬ ‫نیسـت‪ .‬پـای جنبـۀ دیگـری در کار اسـت کـه بـه گزینه‌هـای مختلفـی مربـوط می‌شـود‬ ‫کـه به‌واسطه‌شـان می‌توانیـم قوانیـن و آیین‌نامه‌هـای اخالقـی را در سـیاقِ زندگـی فـردی‬ ‫‪1‬‬ ‫و تاریخـی و فرهنگـی جوامـعِ مختلـف بـه کار بندیـم‪ .‬در ایـن صـورت‪ ،‬مـا یـک عامـل‬ ‫اخالقـیِ سـاده نیسـتیم‪ ،‬بلکـه در مقـامِ افـراد و جوامـع‪ ،‬بـه سـوژه‌های اخالقـیِ ا َعما ِل‬ ‫خـود بـدل می‌شـویم‪ .‬ما یـک «من» یـا «مـا»‌ی الیتغیر نیسـتیم‪ ،‬بلکـه بر ِ‬ ‫آینـد انتخاب‌های‬ ‫ممکـن در فراینـد شـکل‌دهی بـه هویت فـردی و اجتامعـی خـود در نظامـی از عرف‌های‬ ‫زبان‌شـناختی و نهـادی هسـتیم (دریفـوس و رابینـو‪« .)1983 ،2‬خـود» سـوژۀ انتزاعـی‌ای‬ ‫نیسـت کـه توسـط نظریه‌های معرفت‌شـناختی ابداع شـده باشـد‪ ،‬بلکـه برآینـدی دینامیک‬ ‫از سـنت‌ها و طرح‌هـای زندگـی اسـت کـه به‌واسطه‌شـان هویت فـردی و اجتامعـی دامئاً‬ ‫خلـق می‌شـود و مورد پرسـش قـرار می‌گیرد‪ .‬اما جسـتجوی اخالقـی برای اصالـت رصفاً‬ ‫فراینـدی نیسـت کـه از طریـق آن بـا تصدیـقِ متقابـلِ تفاوت‌هایمان متفـاوت می‌شـویم‪.‬‬ ‫به‌گونـه‌ای رادیکال‌تـر‪ ،‬هامن‌طـور کـه امانوئـل لوینـاس (‪ )1961‬می‌گویـد‪ ،‬ایـن امـر بـه‬ ‫معنـای استیضاح‌شـدنِ «چهره‌به‌چهـره» توسـط «دیگـری» و به‌ویـژه «بی‌چیزهـا»‪ 3‬اسـت‪.‬‬ ‫جسـتجوی «خـود» اخالقـاً مسـبوق به مورد پرسـش قـرار گرفنت توسـط «دیگری» اسـت؛‬ ‫و «مراقبـت از خـود» بـه درسـتی درک نخواهـد شـد اگـر به‌منزلـۀ نقطـۀ مشترک مراقبـت‬ ‫از روابـط متقابل‌مـان در برابـر قوانیـن‪ ،‬عرف‌هـا‪ ،‬و نهادهـای ناشـناس‪ 4‬تفسـیر نشـود‪.‬‬ ‫‪4. anonymous‬‬

‫‪3. The have-nots‬‬

‫‪2. Dreyfus and Rabinow‬‬

‫‪1. agent‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪49‬‬

‫بـر ایـن اسـاس می‌توانیـم دوبـاره بپرسـیم کـه‪ :‬مـا چگونـه می‌توانیـم تضمیـن کنیم که‬ ‫مزایـای تکنولـوژی اطالعـات نـه تنها عادالنـه توزیع شـود‪ ،‬بلکـه به‌گونه‌ای توسـط افراد‬ ‫بـه خدمـت گرفتـه شـود کـه بتواننـد زندگی خـاص خـود را نیز شـکل دهند؟ در سـاحت‬ ‫نهـادی‪ ،‬ایـن مهـم نـه تنهـا از طریق «نهادهـای ملـی و محلـی دموکراسـی اطالعاتی»‌که‬ ‫رانلـد داکتر (‪ )1991‬پیشـنهاد می‌کنـد‪ ،‬بلکـه از طریـق فعالیت‌هـای جهانـی از قبیـل‬ ‫«مؤسسـۀ بین‌املللـی دموکراسـی اطالعاتـی» انجام‌پذیـر اسـت‪ .‬در واقـع‪ ،‬نهادهـا و‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫واقعیـت اجتامعی‪1‬انـد‪ ،‬امـا رشط کافـی‬ ‫تأسـیس‬ ‫آیین‌نامه‌هـای اخالقـی رشط الزم بـرای‬ ‫نیسـتند (دالبـوم‪ .)1991 ،2‬ایـن‌دو بایـد در پیونـد با امکان‌های نقـادی ما قـرار گیرند‪ ،‬زیرا‬ ‫در غیـر ایـن صورت ممکن اسـت به ابزارهایـی برای رسکوب بدل شـوند‪ .‬به عبارت دیگر‪،‬‬ ‫به‌واسـطۀ نهادهـا و آیین‌نامه‌هـای اخالقـی و حقوقـی اسـت کـه می‌توانیـم حق دسـتیابی‬ ‫و توزیـع عادالنـۀ اطالعـات را به‌منظـور پُرکـردنِ شـکاف اطالعاتـی بین «فقیـر» و «غنیِ »‬ ‫اطالعاتـی تضمیـن کنیـم‪ .‬بـا وجود ایـن‪ ،‬اگـر فعالیت‌هـای نهـادی و قانون‌مدا ِر خـود را‬ ‫در چارچوبـی از «تکنولوژی‌هـای خـود» قـرار ندهیـم‪ ،‬آنهـا فقـط بـه باززایـی یـک فرایند‬ ‫بوروکراتیـک می‌انجامنـد‪ .‬ایـن مدافعه از آنارشـی و یا انـکار نقـش و رضورت هنجارها و‬ ‫ِ‬ ‫مراقبت اخالقـی از یکتایی‪ 3‬وجود فردی و جمعی‌مان اسـت‪.‬‬ ‫طلـب‬ ‫نهاد‌هـا نیسـت‪ ،‬بلکه‬ ‫ِ‬ ‫مــن در جایــی دیگــر (کاپــورو‪ )1990 ،‬پیشــنهاد کــرده بــودم کــه بــه چیــزی همچــون‬ ‫«اکولــوژی اطالعــات»‪ 4‬نیــاز داریــم تــا بتوانیــم بــا آثــار فاجعه‌بــا ِر تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫بــر افــراد و اجتــاع مقابلــه کنیــم؛ آثــاری ماننــد‪:‬‬ ‫•فاصلۀ فزاینده بین غنی و فقی ِر اطالعاتی؛‬ ‫ِ‬ ‫تکنولوژیک زیست‌جهان؛‬ ‫•استعامر‬ ‫•ازخودبیگانگــی فرهنگــی بخش‌هایــی از جامعــه و یــا خــو ِد جامعه‬ ‫ش (و یــا گروه‌هایــی از جوامــع)؛‬ ‫در کلیتـ ‌‬ ‫ِ‬ ‫الیگارشیک منابع اطالعاتی‪.‬‬ ‫•کنرتل‬ ‫بایــد از این ســوءتفاهم جلوگیری کنم که اســتفاده از اســتعارۀ اکولوژی را نبایــد به کاربرد‬ ‫حریصانــۀ مقــوالت طبیعــت در حــوزۀ اجتــاع تفســیر کرد‪ .‬مــا اصالتـاً عالوه بــر طبیعت‪،‬‬ ‫‪4. information ecology‬‬

‫‪3. uniqueness‬‬

‫‪2. Dahlbom‬‬

‫‪1. social reality‬‬

‫‪50‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫در زبــان نیــز «ســکنا می‌گزینیــم» (ایکــوس‪ .)1‬تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات بــر «عقــلِ»‬ ‫(لوگــوس‪ )2‬مــا‪ ،‬اگر به‌اندازۀ تأثیر «عقلِ» تکنولوژیک بر طبیعت نباشــد از آن کمرت نیســت‪.‬‬ ‫کریســتین فلویــد‪ ،)1992 a( 3‬دانشــمند علــم کامپیوتــر‪ ،‬پیشــنهاد کــرده اســت کــه‬ ‫ن مســؤولیت اخالقــی بایــد از علــم فراتــر‬ ‫دانشــمندان و مهندســان بــرای به‌عهده‌گرف ـ ِ‬ ‫برونــد‪ ،‬یعنــی بایــد بــه زبانی عــام دربــارۀ ارزش‌هــا ســخن بگوینــد‪ .‬او در حــوزۀ ارزش‌ها‬ ‫بیــن «شــیوۀ مبتنــی بــر اقتــدار»‪ 4‬و «شــیوۀ مبتنــی بــر اصالــت»‪ 5‬متایــز قائــل می‌شــود‪.‬‬ ‫درحالی‌کــه اولــی بــر سلســله‌مراتب‪ ،‬اقتــدار‪ ،‬قانــون‪ ،‬جهان‌شــمولی‪ ،‬فرمــان‪ ،‬اطاعــت‪،‬‬ ‫و کنــرل مبتنــی اســت‪ ،‬دومــی مســتلزمِ پیوندهــا‪ ،‬انتخاب‌هــا‪ ،‬موقعیت‌منــدی‪،6‬‬ ‫دعوتگــری‪ ،‬تعهــد‪ ،‬و حامیـ ِ‬ ‫ـت متقابــل اســت‪ .‬فلویــد بــه رشح و بســط آن چیــزی پرداخته‬ ‫کــه «دیــدگاه تیامرگرانــه»‪ 7‬می‌نامــد و مبتنــی بــر جنبه‌هــای زیــر اســت‪:‬‬ ‫ِ‬ ‫تحدید خود‪ 8‬را پیش‌فرض قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫ •فردیت‪ ،‬که‬ ‫ •تنوع‪ ،‬که احرتام متقابل را پیش‌فرض قرار می‌دهد‪.‬‬ ‫ •پیوند‪ ،9‬که به آشتی نظر دارد‪.‬‬ ‫ •تعادل‪ ،‬که فلوید آن را به نگرش تیامرگرانۀ مراقبت مرتبط می‌داند‪.‬‬ ‫ایــن تغییــر پارادایــم از «شــیوۀ مبتنــی بــر اقتــدار» بــه «شــیوۀ مبتنی بــر اصالت»‪ ،‬بســیار‬ ‫شــبیه متایــزی اســت کــه فوکــو بیــن «اخــاق مبتنــی بــر قانــون» و «اخــاق مبتنــی بــر‬ ‫خــود» قائــل می‌شــود‪ .‬بــه نظــر مــن اشــتباه اســت کــه ایــن دو نــوع اخــاق را نقیــض‬ ‫یکدیگــر بدانیــم‪ .‬اخــاق در معنــای هــر زندگــی‪ ،‬جایگزینــی بــرای اخــاقِ کلــی مبتنی‬ ‫بــر قانــون نیســت‪ .‬اخــاق در معنــای هــر زندگــی‪ ،‬دوبــاره مســئلۀ کالسـ ِ‬ ‫ـیک اهـ ِ‬ ‫ـداف‬ ‫کــردار را پیــش می‌کشــد و دربرگیرنــدۀ مســائل اخالقــی مطــرح در طرح‌هــای زندگــیِ‬ ‫مختلــف اســت‪ .‬اخــاق در معنــای هــر زندگــی‪ ،‬رصفـاً یــک دیــدگاه نیســت‪ ،‬بلکــه یک‬ ‫اخالق مشــورتی‪ 10‬اســت (کرامــر‪ .)1992 ،11‬این چالشــی بــرای جامعۀ اطالعاتی اســت‬ ‫کــه بتوانــد اطــاع را چیــزی بدانــد کــه عمیقاً بــه علم اخــاق تعلــق دارد و جزئــی الینفک‬ ‫‪4. authority-mode‬‬

‫‪8. self-limitation‬‬

‫‪3. Christian Floyd‬‬

‫‪7. healing vision‬‬ ‫‪11. Kramer‬‬

‫‪2. λόγος: logos‬‬

‫‪1. οἰκος: oikos‬‬

‫‪10. deliberative ethics‬‬

‫‪9. relatedness‬‬

‫‪6. situatedness‬‬

‫‪5. authenticity-mode‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪51‬‬

‫از فراینــد مشــورتیِ عقــلِ عملــی و فراینــد خالقانــۀ تخیــل بــری اســت‪ .‬لــذا معتقــدم‬ ‫کــه ایجــاد و توســعۀ علــم اطالعــات به‌منزلــۀ رشــته‌ای ریطوریقایــی‪ 1‬کــه شــاخصه‌های‬ ‫اصلــی‌اش عبارت‌انــد از جنبه‌هــای اخالقــی‪ ،‬زیبایی‌شــناختی‪ ،‬و سیاســی مطلــوب و‬ ‫ممکــن اســت (کاپــورو‪.)1992 ،‬‬ ‫اگــر جامعــۀ اطالعاتــی را جامعـه‌ای مشــورتی و خــاق بدانیــم کــه شــور و مشــورت‬ ‫در آن نقشــی کلیــدی ایفــا می‌کنــد‪ -‬کــه در واقــع در دموکراس ـی‌ها بایــد چنیــن باشــد‪-‬‬ ‫پــس شــبکه‌های اطالعاتــی‪ ،‬طبــق ایــن نظــر کــه «مــا در طراحــی ابزارهــا انحــا ِء بــودن را‬ ‫طراحــی می‌کنیــم» (وینوگــراد و فلــورز‪ ،1986 ،2‬ص ‪ )xi‬می‌تواننــد یــک «حــوزۀ عمومی‬ ‫مصنوعــی» بــرای مباحثــه‪ ،‬ابرازمخالفــت‪ ،‬و مشــورت باشــند‪ .‬مــا نبایــد هـ ّم خــود را فقط‬ ‫ِ‬ ‫ـروف یادگیــری نحــوۀ ذخیــره‪ ،‬بازیابــی‪ ،‬و مدیریـ ِ‬ ‫ـت اطالعــات کنیــم‪ ،‬بلکــه بایــد‬ ‫مـ‬ ‫خــودآگاه باشــیم کــه عمدت ـاً بــه مدیریــت و دســتکاری دانـ ِ‬ ‫ـش ســوگیرانه‪ 3‬مشــغول‌ایم‪.‬‬ ‫مــراد آن اســت کــه عمــدۀ هـ ّم مــا در یــک جامعــۀ اطالعاتــی بایــد از نــوع هرمنوتیکــی‬ ‫باشــد کــه خــود مســتلزم فنــون انتقــادی ماننــد تفســیر‪ ،‬طراحــی زیبایی‌شــناختی یــا‬ ‫خــاق‪ ،‬و تعهــد بــه زندگــی اســت‪ .‬بــه عبــارت دیگــر مــا بــه تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫نیازمند‌یــم‪ ،‬منتهــا در پیونــد بــا تکنولوژی‌هــای خــود‪ :‬هــر دوســتی‪ ،‬هــر انتخــاب‪ ،‬هــر‬ ‫ســکوت‪ ،‬و هــر خنــده‪ .‬بیاییــد در بــاب ایــن تکنولوژی‌هــای خــود و نسبت‌شــان بــا‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات بیندیشــیم‪.‬‬

‫هرنِ دوستی در برابر قدرت‬

‫در نگــرش تیامرگرانــه‪ ،‬مادامــی کــه ســاختارهای قــدرت و رسکــوب مانــع از دگرگونــی‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات توســط مردمــی می‌شــوند کــه درصــدد کمــک بــه خــود و‬ ‫دیگــران بــرای شــکل‌دهی بــه زندگی‌شــان هســتند‪ ،‬تکنولــوژی اطالعــات بایــد مــورد‬ ‫پرســش و نقــد قــرار گیــرد‪ .‬در اینجــا مقصــود از دگرگونــی‪ ،‬تغییــ ِر بنیادیــنِ دیــدگاه‬ ‫علــت ِ‬ ‫ِ‬ ‫صف کــه می‌توانــد باعــث دگرگونــی مــا‬ ‫اســت‪ :‬تکنولــوژی اطالعــات یــک‬ ‫و جهان‌مــان شــود نیســت‪ ،‬بلکــه در عیــن حــال مــا بایــد آن را در طرح‌هــای زندگــیِ‬ ‫‪3. biased knowledge‬‬

‫‪2. Winograd and Flores‬‬

‫‪1. rhetorical discipline‬‬

‫‪52‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫مختلــف مســتحیل ســازیم تــا از تنــوع شــکل‌های زندگــی در کــرۀ زمیــن حفاظــت کنیــم‬ ‫و آن را بالنــده ســازیم (کاپــورو‪ .)1991 ،‬مــا تــا بــه حــال تحــت لــوای ســلطه مشــغو ِل‬ ‫بسـ ِ‬ ‫ـط تکنولــوژی مــدرن بوده‌ایــم‪ .‬طبیعــت ایــن آخریــن بخــت را بــه مــا ارزانــی مـی‌دارد‬ ‫‪1‬‬ ‫تــا تحــت لــوای دوســتی بــه تکنولــوژی رو کنیــم‪ .‬هانــس یونــاس (‪ )1984‬نشــان داده‬ ‫ِ‬ ‫رضورت دوســتی را بــه جهــانِ معــارص محــدود کنیــم‪ ،‬بلکــه بایــد‬ ‫اســت کــه منی‌توانیــم‬ ‫آن را بــه نس ـل‌های آتــی نیــز تعمیــم دهیــم‪.‬‬

‫هرنِ انتخاب در برابر رسکوب‬

‫تکنولــوژی اطالعــات ابزارهایــی بــرای خلــق واقعیــت بــه مــا می‌دهــد‪ ،‬امــا اگــر‬ ‫نت ســایر انســان‌ها و موجــودات‬ ‫به‌گونـه‌ای گفتگویــی‪ -2‬یعنــی از طریــق به‌رسمیت‌شــناخ ِ‬ ‫زنــده و احــرام بــه آنهــا‪ -‬بــه انتخــاب نپردازیــم مهلــک و فاجعه‌بــار خواهــد بــود‪ .‬بــه بیان‬ ‫کریســتین فلویــد (‪:)1992 a‬‬ ‫جنبـه‌ای مهـم از علـم کامپیوتـر آن اسـت کـه ایـن علـم‬ ‫‪3‬‬ ‫بـا «خلـق واقعیـت» رسوکار دارد‪ :‬واقعیـت تکنیکـی‬ ‫برنامه‌هایـی کـه در کامپیوتـر اجـرا می‌شـوند و رشایـط‬ ‫مربـوط بـه واقعیـت انسـانی‪ 4‬کـه در هنـگامِ اسـتفاده‬ ‫از کامپیوتـر آشـکار می‌شـوند‪ .‬لـذا مقـوالت مفهومـیِ‬ ‫«صـادق» و «کاذب» کـه علـم کامپیوتـر بـر آنهـا مبتنـی‬ ‫ن‬ ‫اسـت‪ ،‬فی‌نفسـه ناکافی‌انـد‪ .‬مـا بایـد از طریـق یافت ِ‬ ‫مقوالتـی بـرای بیـان «خوشـایندی انتخاب‌هایمان»‪،‬‬ ‫به‌منظـور متایزگـذاری بیـن «کـم یـا بیـش مطلوب‌تـر»‪،‬‬ ‫آنچنان‌کـه در ایجـاد متایزهـا و تصمیم‌هـا در فرایندهـای‬ ‫طراحـی گروهـی اعمال می‌کنیـم‪ ،‬از آنهـا فراتـر رویـم‪.‬‬ ‫بـرای آنکه مسـئلۀ کیفیـت در توسـعه و کاربـرد نرم‌افزارها‬ ‫را به‌خوبـی حـل کنیـم‪ ،‬ایـن کار رضوری اسـت (ص ‪.)20‬‬ ‫‪4. human reality‬‬

‫‪3. technical reality‬‬

‫‪2. dialogic‬‬

‫‪1. Hans Jonas‬‬

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫‪53‬‬

‫هرنِ سکوت در برابر و ّراجی‬

‫تکنولــوژی اطالعــات یــک تکنولــوژی و ّراج‪ 1‬اســت‪ .‬بــر ماســت کــه هــر ســکوت را‬ ‫بیاموزیــم تــا آنچــه را کــه دیگــران می‌گوینــد بشــنویم و بــر ماســت کــه ســخن بگوییــم تا‬ ‫از تابو‪-‬سـ ِ‬ ‫ـکوت‪ 2‬ناشــی از پارادایــم کهــنِ «علــم و تکنولــوژیِ رهــا از ارزش» برگذریم‪ .‬ما‬ ‫بــرای هم‌زیســتی در جهانــی مشــرک بــه یــک عقــلِ اخالقــی جهان‌شــمول نیازمند‌یــم‪.‬‬ ‫امــا وقتــی ایــن عقــل (لوگــوس) شــکل تکنولوژیـ ِ‬ ‫ـک رســانه‌های توده‌گیــر را بــه خــود‬ ‫می‌گیــرد‪ ،‬هــر آینــه ممکــن اســت تک‌گویانــه‪ 3‬باقــی مبانــد‪ .‬مــا بایــد یــاد بگیریــم کــه‬ ‫بــه تفاوت‌هــای «عقل‌هــا»‪ 4‬گــوش فــرا دهیــم‪ .‬فراگیــری هــر ســکوت از یــک طــرف بــه‬ ‫معنــای آن اســت کــه یــاد بگیریــم چگونــه بــا عــدم‪ -‬آن عدمــی کــه اگزیســتانس‪ 5‬انســان‬ ‫می‌خوانیــم‪ -‬مواجــه شــویم (کاپــورو‪ )1992 ،‬و از طــرف دیگــر بــه معنــای احســاس‬ ‫مســؤولیت در قبــال رنــج «دیگــران» اســت؛ به‌ویــژه آنجــا کــه ایــن «دیگــران» تنهــا‬ ‫تصویــری بــر صفحــۀ تلویزیون‌انــد‪.‬‬

‫هرنِ خنده در برابر ترس‬

‫تکنولـوژی از برخـی جهـات ویژگی‌هایـی شـبیه بـه جزمیـات مذهبـی دارد‪ .‬امربتـو اِکـو‬ ‫در رمـان مشـهورش نـام گل رسخ‪ 6‬نشـان داده اسـت کـه هنر خنـده بـرای متامـی عقاید‬ ‫جزمـی خطرنـاک اسـت‪ .‬خنده نیـز همچون سـکوت انـواع گوناگـون دارد‪ .‬مـن در اینجا‬ ‫بـه آن خنـده‌ای نظـر دارم کـه در واقـع بیـان نکاتـی دربارۀ ضعف‌هـای اساسـی طرح‌های‬ ‫ِ‬ ‫تکنولوژیک ماسـت‪ .‬در دوران باسـتان خنده را نشـانۀ جنون‪ ،‬و نیز حکمت‪ ،‬می‌دانسـتند‪.‬‬ ‫هنر خنـده از توانایی مـا در زیر سـؤال بردنِ هویت فـردی و جمعی‌مـان حکایت می‌کند‪.‬‬ ‫خنـده بـر اسـتعداد فردی و جمعی ما در رسـیدن به آنچه که نیسـتیم یـا آنچه که منی‌فهمیم‬ ‫و در واقـع بـرای متفاوت‌بـودن گواهـی می‌دهـد‪ .‬ایـن بـه ما فرصـت می‌دهد تـا ارزش‌ها‬ ‫را از منظـری نـه فقـط سیاسـی‪ ،‬بلکـه از منظـری «سیاسـی‪-‬اخالقی»‪ 7‬زیـر سـؤال بربیـم‬ ‫(کاپـورو‪ .)1992 a ،‬هامن‌طـور کـه تومـاس فرولیـش (‪ ،1991‬ص ‪ )229‬می‌گویـد‬ ‫‪4. logoi‬‬

‫‪3. monologic‬‬

‫‪2. Taboo-silence‬‬

‫‪7. poli-ethical‬‬

‫‪1. loquacious technology‬‬

‫‪6. Il nome della rosa‬‬

‫‪5. existence‬‬

‫‪54‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫«حجـاب جهـلِ»‪ 2‬رالـز‪ ،3‬فردیت و‬ ‫«اخلاق مراقبـت»‪ 1‬منی‌توانـد بـا اسـتفاده از تکنیـک‬ ‫ِ‬ ‫سـیاق‌مندی‪ 4‬مسـائل و نیازها را نادیده بگیـرد‪ .‬البته مراقبت با انصاف یکی نیسـت (راولز‪،‬‬ ‫‪ .)1971‬مـا بایـد کاری کنیـم کـه کردارهـای اطالعاتـی بـه بخشـی از کردارهـای رایزنی‪،‬‬ ‫ح «زیر‬ ‫مشـورت‪ ،‬و ابرازمخالفـت بـدل شـود؛ کردارهـای اطالعاتی باید به بخشـی از طـر ِ‬ ‫سـؤال بـردنِ خـود»‪ 5‬بدل شـود تـا موجـب پیدایش شـکل جدیدی از قـدرت نشـود‪ ،‬زیرا‬ ‫در غیـر ایـن صـورت گفتمانِ پانوپتیکـون‪ 6‬را به گفتمان سـوپرپانوپتیکون‪ 7‬بـدل می‌کند‬ ‫(پاستر‪.)1990 ،8‬‬

‫نتیجه‌گیری‬

‫مــن کوشــیده‌ام نشــان دهــم کــه تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات بــر جامعــه می‌توانــد از‬ ‫طریــق منظـ ِر اخالقــی تکنولوژی‌هــای خــود دگرگــون شــود‪ .‬در اینجــا مــراد از «خــود»‪،‬‬ ‫«اِگــو»‪ 9‬نیســت‪ .‬خــود در اینجــا برآینــد ســاحات طبیعــی و مصنوعــی‌ای اســت کــه‬ ‫مــا به‌واسطه‌شــان هویت‌ها‌یــان را شــکل می‌دهیــم و منظــور مــن از هویت‌هــا‬ ‫نیــز تفاوت‌هاســت‪ .‬خواســت مــن ایــن اســت کــه از روابــط بیــن انســان‪ ،‬طبیعــت‪ ،‬و‬ ‫تکنولــوژی‪ ،‬یعنــی از مغالطه‌هــای برشانــگاری‪ ،‬طبیعت‌انــگاری‪ ،‬و تکنیک‌انــگاری و‬ ‫تفک ـ ِر همنهــادی آگاه باشــیم‪« .‬مراقبــت از خــود» یــک تفکــر همنهــادی اســت‪ ،‬بدیــن‬ ‫معنــا کــه به‌واســطه‌اش ایجابــاً وابســتگی‌های متقابل‌مــان را می‌شناســیم‪ :‬وابســتگی‬ ‫انســان بــه طبیعــت و تکنولــوژی‪ ،‬وابســتگی تکنولــوژی به طبیعت و انســان‪ ،‬و وابســتگی‬ ‫طبیعــت بــه انســان و تکنولــوژی‪ .‬مــا چگونــه می‌توانیــم تضمیــن کنیــم کــه مزایــای‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات نــه تنهــا عادالنــه توزیــع شــود‪ ،‬بلکــه به‌گونـه‌ای توســط افــراد بــه‬ ‫خدمــت گرفتــه شــود کــه بتواننــد زندگــی خــاص خــود را نیــز شــکل دهنــد؟ مــن بــر آنم‬ ‫کــه «تکنولوژی‌هــای خــود» جزئــی الینفــک از پاســخ بــه ایــن پرســش‌اند‪.‬‬ ‫‪5. self-questioning‬‬

‫‪4. contextuality‬‬

‫‪3. Rawls‬‬

‫‪2. veil of ignorance‬‬

‫‪1. ethics of care‬‬

‫‪ :panopticon .6‬پانوپتیکـون بـه نوعـی طراحـی در بنـای زندان اشـاره دارد که امـکان می‌دهد زندانبـان در یک فضای‬ ‫دیـد وسـیع دامئـاً زندانیـان را زیـر نظر داشـته باشـد و رفتار آنهـا را بررسـی کنـد‪ .‬پانوپتیکـون در نظر فوکو اسـتعاره‌ای‬ ‫اسـت دال بـر مراقبـت و نظارت بـر جامعه با هدف برقـراری نظم و انضباط و پـرورش بدن‌های مطیـع و رام‪( -.‬مرتجم)‬ ‫‪9. ego‬‬

‫‪8. Poster‬‬

‫‪7. super-panopticon‬‬

55

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

‫منابع‬ Baudrillard, Jean(1987): L’autre par lui meme. Paris: Galilee. Benjamin, Walter(1936/1990): “Das Kunstwerk im Zeitalter Seiner Technischen Reproduzierbarkeit” (1. Fassung). Gesammelte Schriften. Frankfurt a M.: Suhrkamp. Vol.I. Capurro, Rafael(1986): Hermeneutik der Fachinformation. Freiburg/ Munchen: Alber. Capurro, Rafael(1991): “Informationstechnik in der Lebenswelt.” P. Gorni, ed.: Informatik und Schule 1991. Information-Fachberichte 292. Berlin: Springer, 16-26. Capurro, Rafael(1990): “Towards an Information Ecology.” In I. Wormell. ed.: Information Quality: Definitions and Dimensions. London: Taylor Graham, 122-139. Capurro, Rafael(1992): “What is Information Science for?” In: P. Vakkari, B. Cronin(eds): Conceptions of Library and Information Science. London: Taylor Graham, 82-96. Capurro, Rafael(1992a): “Pour une ‘poli-ethique’ de l’information.” Concordia 22, 44-49. Capurro, Rafael(1993): “‘Sein und Zeit’ und die Drehung ins Synthetische Denken.” In: M. Eldred, ed: Twisting Heidegger. Cuxhaven: Junghans, 51-65.

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

56

Dahlbom. Bo(1991): “The Idea that Reality Socially Constructed.” In: C. Floyd et al.(eds.):SoftwareDevelopmentandRealityConstruction.Berlin:Springer,101-126. Doctor, Ronald D.(1991): “Information Technologies and Social Equity: Confronting the Revolution.” Journal of ASIS 42(3), 216-228. Dreyfus, Hubert L., Rabinow, Paul (1983): Michel Foucault: Beyond Structuralism and Hermeneutics. The Univ. of Chicago Press. Eco, Umberto(1980): Il nome della rosa. Milano: Fabbri- Bompiani. Floyd, Christiane(1992a): “Science and Ethics.” In: R.Rilling, H. Spitzer, O. Greene, F. Hucho, G. Pati(eds.): Challenges: Science and Peace in a Rapidly Changing Environment. International Congress of Scientists and Engineers. Berlin, 29. November-1. December 1991. Proceedings. Schriftenreihe Wissenschaft und Frieden, 172-189. Floyd, Christaine(1992): “Human Questions in Computer Science.” In: C. Floyd et al.(eds.): Software Development and Reality Costruction. Berlin: Springer, 15-30. Foucault, Michel(1984): L’usage des plaisirs. Vol.2. Paris: Gallimard. Froehlich, Thomas J.(1990): “Ethics, Idealogies, and Practices of Information Technology and Systems.” In: Information in the Year 2000: From Research to Applications. Proceed. Of the 53 rd Annual Meeting of the ASIS, Vol. 27. Medford, NJ: Learned Information, 245-255. Froehlich, Thomas J.(1991): “Ethical Considerations in Technology Transfer.” R. Hauptman(ed.): Ethics and the Dissemination of Information. Library Trends 40(2) 275-302. Goguen, Joseph A.(1992): “Truth and Meaning Beyond Formalism.” In: C. Floyd et al.(eds.):SoftwareDevelopmentandRealityConstruction.Berlin:Springer,353-362.

57

‫تکنولوژی اطالعات و تکنولوژی‌های خود؛ رافائل کاپورو‬

Habermas, Jurgen(1988):Theorie des Kommunikativen Handelns. Frankfurt a.M. Suhrkamp, 2Vol. Haptman, Robert(ed)(1991): “Ethics and the Dissemination of Information.” Library Trends 40(2) 199-375. Jonas, Hans(1984): Das Prinzip Verantworung. Frankfurt: Suhrcamp. Kant, Immanuel(1968): Beantwortung der Frage: Was ist Aufklarung? Akademie-Ausgabe, Bd. VII. Kramer, Hans(1992): Integrative Ethik. Frankfurt a.M.: Suhrkamp. Levinas, Emmanuel(1961): Totalite et infini. The Hague: Nijhoff. Lyotard, Jean-Francois(1979): La condition postmoderne. Paris: Edition de Minuit. McLuhan, Marshal(1964): Understanding Media. New York: Mc Graw-Hill. Poster, Mark(1909): The Mode of Information: Poaststructuralism and Social Context. Cambridge: Polity Press. Postman, Neil(1991): Technopoly. New York: A.A. Knopf. Rawls, John(1971): A Theory of Justice. Cambridge: Harvard. Rossnagel, A. et al.(1989): Die Verletzlichkeit der ‘Informationsgesellschaft’. Opladen. Sloterdijk,Peter(1993):KritikderZynischenVernuft.Frankfurta.M.:Suhrkamp,2Vol. Vattimo, Gianni(1985): La fine della modernita. Milano: Garzanti. Vattimo, Gianni(1989): La societa trasparente. Milano: Garzanti. Webster, F., Robins, K.(1986): Information Technology: A Luddite Analysis. Norwood, NJ: Ablex. Winograd, Terry, Flores, Fernando(1986): Understanding Computers and Cognition: A New Foundation for Design. Norwood, NJ: Ablex.

‫‪58‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال‬

‫‪1‬‬

‫رافائل کاپورو‬

‫چکیـده‪ :‬مقالـۀ حـارض به‌طور عام نسـبت بیـن اخالق و سیاسـت‌گذاری‬ ‫عمومـی و به‌طـور خاص نقش کمیته‌هـای اخالق عمومـی را مورد بحث‬ ‫قـرار می‌دهـد‪ .‬کارکردهـای کمیته‌هـای اخلاق چیسـت؟ نسـبت آنهـا با‬ ‫نهادهای سیاسـی و حقوقی چیسـت؟ و نسـبت این اخالقِ نهادینه‌شده با‬ ‫رسـانه‌های توده‌گیـر و نیـز با افکار عمومی چگونه اسـت؟ این پرسـش‌ها‬ ‫در فلسـفۀ غربـی ریشـه دارنـد‪ .‬مقالۀ حـارض با نظـر به برخـی از خطوط‬ ‫اصلی تفکر که پشـتوانۀ دموکراسـی مدرن‌اند‪ ،‬به بررسی برخی از آرا ِء مهمِ‬ ‫ارسـطو دربارۀ حکمت عملی و نیز آراء هابز و کانت می‌پردازد‪ .‬اکتشافات‬ ‫و اخرتاعـات انقالبـی‪ ،‬به‌ویـژه در حـوزۀ بیوتکنولـوژی‪ ،‬نـه تنهـا بـه تأملِ‬ ‫دانشـگاهی دربارۀ مبانی اخالقی جامعـه انجامیده‌اند‪ ،‬بلکه موجب ایجاد‬ ‫کمیته‌هـای اخلاق عمومـی در سـطوح ملـی و بین‌املللـی نیز شـده‌اند‪.‬‬ ‫ایـن کمیته‌هـا در محیـط شـبکه‌ایِ دیجیتـال‪ ،‬شـامل رسـانه‌های توده‌گی ِر‬ ‫سـنتی و اینرتنت‪ ،‬مشـغول فعالیـت و تعامل‌اند‪[ .‬همچنیـن در این مقاله]‬ ‫نقـش و فعالیت‌هـای «گـروه اروپایـی اخلاق در علـم و تکنولوژی‌هـای‬ ‫جدیـد» (ای‌جـی‌ای) وابسـته بـه کمیسـیون اروپـا رشح داده می‌شـود‪.‬‬

‫‪ .1‬این مقاله نسخۀ جرح و تعدیل‌شدۀ مقاله‌ای است که در کتاب زیر منترش شد‪:‬‬

‫‪I. Alvarez, T. W. Bynum, J.A. de Assis Lopes, S. Rogerson (Eds.): Proceedings of the Sixth International‬‬

‫‪Conference: The Transformation of Organisations in the Information Age: Social and Ethical Implica‬‬‫‪tions, ETHICOMP 2002, Lissabon 13-15 November 2002. Lisboa: Universidade Lusíada 2002, 319-327.‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪59‬‬

‫مقدمه‬

‫ی عمومــی‪ ،‬در فلســفۀ غربــی ســنتی دیرینــه‬ ‫پرســش از نســبت اخــاق و سیاسـت‌گذار ‌‬ ‫دارد‪ .‬در بخــش اول ایــن مقالــه‪ ،‬به‌اختصــار بــه ســنت‌های کالســیک (ارســطو) و مــدرن‬ ‫‪1‬‬ ‫(هابــز‪ ،‬کانــت) اشــاره خواهــم کــرد‪ .‬در بخــش دوم نقــش کمیته‌هــای اخــاق عمومــی‬ ‫را بررســی می‌کنــم‪ .‬ایجــاد کمیته‌هــای اخــاق به‌عنــوان بخشــی از نظــام سیاســی در‬ ‫کنــار امکاناتــی کــه رســانه‌های توده‌گیــر و اینرتنــت ارائــه می‌دهنــد‪ ،‬کمــک می‌کنــد‬ ‫کــه اخــاق در فضــای بینابیــنِ ‪ 2‬حــوزۀ سیاســی‪ 3‬و جامعــۀ مدنــی قــرار گیــرد‪.‬‬ ‫محیــط شــبکه‌ایِ دیجیتــا ِل امروزیــن‪ -‬از جملــه رســانه‌های فــردی‪ ،‬رســانه‌های‬ ‫توده‌گیــر‪ ،‬و اینرتنــت ‪ -‬تولیــد‪ ،‬توزیــع‪ ،‬و اســتفاده از گفتــان اخالقــی‪ 4‬را نــه تنهــا در‬ ‫مــورد جوامــع شــفاهی باســتان‪ ،‬بلکــه در مــورد مدرنیتــۀ مبتنــی بــر تکنولــوژی چــاپ‬ ‫تغییــر می‌دهــد‪ .‬اخــاق سیاســی کــه گفتامنــی بینابیــنِ سیاســت‌گذاری عمومــی‬ ‫و جامعــه دانســته می‌شــود‪ ،‬نــه تنهــا امــکان تأمــل عمومــی دربــارۀ مبانــی اخــاق‪ ،‬از‬ ‫جملــه تثبیــت قانونــی‪ 5‬آن را فراهــم می‌کنــد‪ ،‬بلکــه بــه سیاســتمداران فضایــی بــرای‬ ‫تأمــل فراتــر از محدودیت‌هــای احــزاب سیاســی می‌دهــد‪ .‬رسانجــام‪ ،‬مــن بــرای منونــه‬ ‫ســازمان و فعالیت‌هــای «گــروه اروپایــی اخــاق در علــم و تکنولوژی‌هــای جدیــد»‬ ‫(ای‌ج ـی‌ای)‪6‬را در مقــام نهــاد مشــورتی کمیســیون اروپــا معرفــی خواهــم کــرد‪.‬‬

‫‪ .1‬اخالق و سیاستگذاری عمومی در سنت غربی‬

‫ارســطو اخــاق را از فــروع حکمــت عملــی می‌دانــد کــه بــا سیاســت نیــز نســبت دارد‪،‬‬ ‫امــا برخــاف افالطــون ایــن دو حــوزه را عیــن هــم منی‌دانــد (بایــن‪ .)1983 7‬او در کتاب‬ ‫اول «سیاســت» بــه اقتصــاد می‌پــردازد کــه بــا مســائل مربــوط بــه ادارۀ خانــه (ایکــوس‪)8‬‬ ‫و خانــواده رسوکار دارد‪ .‬او تلقــی افالطونــی از اجتــاع (کینونیــا‪ )9‬را کــه قائــل بــه تــرادف‬ ‫دولت‌شــهر (پولیــس‪ )10‬و خانــواده بــود‪ ،‬نفــی می‌کنــد‪ .‬بعدهــا ایــن روش بــه ســنتی‬ ‫‪4. ethical discourse‬‬

‫‪3. political sphere‬‬

‫‪2. in-between‬‬

‫‪1. public ethics committees‬‬

‫)‪6. European Group on Ethics in Science and New Technologies (EGE‬‬ ‫‪10. πόλις: polis‬‬

‫‪9. κοινωνία: koinonia‬‬

‫‪8. οἶκος: oikos‬‬

‫‪5. legal fixation‬‬ ‫‪7. Bien‬‬

‫‪60‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫علمــی بــدل شــد کــه حکمــت عملــی را مشــتمل بــر ســه شــعبه‪ ،‬یعنــی اخــاق‪ ،‬تدبیــر‬ ‫منــزل‪ ،‬و سیاســت می‌دانســت‪ ،‬گرچــه خــو ِد ارســطو بــه ایجــاد ایــن سیســتم س ـه‌گانه‬ ‫مبــادرت نکــرده بــود‪ .‬برخــاف ایــن دیــدگاه افالطونــی کــه در مدینــۀ فاضلــه همه‌چیــز‬ ‫بایــد بیــن همــه مشــرک باشــد‪ ،‬ارســطو قائــل بــه تفکیــک حــوزۀ خصوصــی از حــوزۀ‬ ‫عمومــی اســت‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬وحــدت دولت‌شــهر از نــوع وحــدت خانــه یــا‬ ‫‪1‬‬ ‫وحــدت شــخص نیســت (سیاســت‪ .)22-18 ،1261 a ،2 ، II،‬این مســئله‪ ،‬کــم و بیش‬ ‫بــه مســئلۀ خوشــبختی [‪:‬ســعادت] نیــز مربــوط می‌شــود‪ .‬به‌عقیــدۀ ارســطو‪ ،‬بــدون‬ ‫توجــه بــه خوشــبختیِ همــۀ افــراد یــا اکرثیــت یــا حداقــل برخــی از افــراد‪ ،‬منی‌تــوان بــه‬ ‫خوشــبختیِ دولت‌شــهر فکــر کــرد (سیاســت‪ .)19-15 ،1264 b ،2 ، II،‬دولت‌شــهر‬ ‫افالطــون خانــوادۀ بزرگــی اســت کــه بــر عشــق و دوســتی بنــا شــده اســت‪ ،‬حــال آنکــه‬ ‫ارســطو در «اخــاق نیکوماخوســی»‪ 2‬دوســتی را فضیلتــی اخالقــی می‌دانــد‪ ،‬یعنــی دو‬ ‫حــوزۀ فــرد و دولت‌شــهر را از هــم تفکیــک می‌کنــد‪ ،‬گرچــه آنهــا را کام ـاً مســتقل و‬ ‫منفــک از هــم منی‌دانــد‪ .‬واسطه‪/‬رســانه‌ای‪ 3‬کــه امــکان ارتبــاط و تعامــل بیــن ایــن دو‬ ‫حــوزه را فراهــم می‌کنــد زبــان (لوگــوس‪ )4‬اســت‪.‬‬ ‫ارســطو در کتــاب اول «سیاســت» می‌گویــد کــه انســان‌ها یگانــه موجــودات زنــدۀ‬ ‫«ناطــق» (لوگــون اِخــی‪ )5‬هســتند‪ ،‬بــه ایــن معنــا کــه مــا می‌توانیــم نه تنهــا چیزهــای مفید‬ ‫یــا مــر‪ ،‬بلکــه چیزهــای عادالنــه یــا ناعادالنــه را بــه هــم مخابــره کنیــم یــا بــرای هــم‬ ‫«آشــکار ســازیم» (دلــون‪ .)6‬وی این‌طــور نتیجــه می‌گیــرد کــه‪« :‬وجــه اجتامعــی (کینونیا)‬ ‫ایــن امــور‪ ،‬خانــه و دولت‌شــهر را بــه وجــود مـی‌آورد» (سیاســت‪.)18 ،1253 a ،2 ،I ،‬‬ ‫فقــط خدایــان یــا حیوانــات وحشــی می‌تواننــد بــه تنهایــی [جــدا از اجتــاع] زندگــی‬ ‫کننــد (سیاســت‪ .]30-9 ،1253 a ،2 ،I ،‬مــا می‌توانیــم از طریــق تفکــر انتقــادی‬ ‫(فرونســیس‪ )7‬و فضیلــت (آرِتــی‪ )8‬در چارچــوب حقوقــی دولت‌شــهر‪ ،‬بــه شــهروندان‬ ‫و اشــخاصی خــوب بــدل شــویم‪ .‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬فضائــل زندگــی مدنــی و فضائــل‬ ‫‪3. medium‬‬

‫‪6. δηλοῦν: deloun‬‬

‫‪2. Nichomachean Ethics‬‬

‫‪5. λόγον ἔχει: logon echei‬‬ ‫‪8. ἀρετή: arete‬‬

‫‪1. mutatis mutandis‬‬ ‫‪4. λόγος: logos‬‬

‫‪7. φρόνησις: phronesis‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪61‬‬

‫زندگــیِ فــردیِ خــوب‪ ،‬عیــن هــم نیســتند‪ .‬همــه بایــد بکوشــند کــه شــهروند خوبــی‬ ‫(پولیتیــس پودئــوس‪ )1‬باشــند‪ ،‬امــا ایــن لزومـاً دال بــر آن نیســت کــه انســان بــه شــخصی‬ ‫خــوب (آنیــر آگاتــوس‪ )2‬تبدیــل شــود و برعکــس‪ ،‬تبدیل‌شــدن بــه شـ ِ‬ ‫ـخص خــوب بــا‬ ‫ِ‬ ‫ـهروند خــوب در قانــون اساســیِ یــک دولت‌شــه ِر خــاص‪ ،‬یکســان‬ ‫تبدیل‌شــدن بــه شـ‬ ‫نیســت (سیاســت‪.)5 ،1277 a -16 ،1276 b ،4 ، III ،‬‬ ‫ِ‬ ‫شــخص خــوب‬ ‫در بعضــی از دولت‌شــهرها فضائــلِ الزم بــرای تبدیل‌شــدن بــه‬ ‫ِ‬ ‫شــهروند خــوب الزم‌انــد‪ ،‬امــا در‬ ‫هامن‌هایــی هســتند کــه بــرای تبدیل‌شــدن بــه‬ ‫دولت‌شــهرهای دیگــر چنیــن نیســت‪ .‬و حتــی در یــک دولت‌شــهر ایدئــال‪ ،‬فضائــل‬ ‫شــخصی و شــهروندی تنهــا در مــورد رهــر دولت‌شــهر یــا مجمــع رهــران دولت‌شــهر‬ ‫«کــه از امــور اجتامعــی مراقبــت می‌کننــد» (تِــس تــون کینــون اِپی ِملیــاس‪ )3‬عیــن هــم‬ ‫می‌شــوند (سیاســت‪ .)3-1 ،1278 b ،5 ، III ،‬در واقــع دولت‌شــهر رصفــاً مبتنــی بــر‬ ‫قانــون نیســت‪ ،‬بلکــه بــر فضیلـ ِ‬ ‫ـت اخالقــیِ دوســتی (فیلیــا‪ )4‬نیــز مبتنــی اســت «کــه‬ ‫بــا هــان چیزهــا و اشــخاصی رسوکار دارد کــه قانــون بــه آنهــا می‌پــردازد» (اخــاق‬ ‫نیکوماخوســی‪ ،)27-26 ،1159 b ،11 ، VIII،‬گرچــه دوســتی در نظام‌هــای سیاســی‬ ‫و روابــط اجتامعــیِ متفــاوت انــواع متفاوتــی دارد‪ .‬پیش‌فــرض دوســتی سیاســی‬ ‫ایــن نیســت کــه همه‌چیــز بایــد بیــن همــه مشــرک باشــد و بــه همیــن دلیــل ارســطو‬ ‫دولت‌شــهر افالطــون را مــورد انتقــاد قــرار می‌دهــد (سیاســت‪ .)5 ، II ،‬بــه عبــارت‬ ‫دیگــر‪ ،‬دولت‌شــهر‪ ،‬اجتامعــی حقوقــی و اخالقــی متشــکل از شــهروندان آزاد و برابــر‬ ‫دانســته می‌شــود کــه بــرای مثــال مســتلزم محرومیــت و طــر ِد بــردگان اســت (سیاســت‪،‬‬ ‫‪ .)31 ،1280 a ،9 ، III‬هــدف نهایــی دولت‌شــهر ِ‬ ‫ص ِ‬ ‫ف زندگــی نیســت‪ ،‬بلکــه زندگــی‬ ‫نیــک (اِ ‌و زیــن‪ )5‬اســت (سیاســت‪.)33 ،1280 b ،9 ، III ،‬‬ ‫تلقــی ارســطویی از رابطــۀ اخــاق و سیاسـت‌گذاری عمومــی بــر این ایــده تأکیــد دارد‬ ‫کــه تعامــل بیــن حــوزۀ اخــاق و سیاســت از طریــق زبــان به‌عنــوان واسطه‪/‬رســانۀ مقــومِ‬ ‫‪2. ἀνὴρ ἀγαθός: aner agathos‬‬

‫‪1. πολίτης σπουδαῖος: polites spoudaios‬‬

‫‪3. της των κοινών επιμέλείας: tes ton koinon epimeleias‬‬ ‫‪5. εὐ ζην: eu zen‬‬

‫‪4. φιλία: philia‬‬

‫‪62‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫دولت‌شــهر صــورت می‌گیــرد‪ .‬مــا طبیعتــاً موجــودی سیاســی هســتیم (آنرتوپــوس‬ ‫فوســی پولیتیکــون زون‪ ،)1‬یعنــی برخــاف ســایر موجــودات زنــده‪ ،‬بــر مبنــای زبــا ْن‬ ‫دولت‌شــه ِر اخالقــی و حقوقــی ایجــاد می‌کنیــم (سیاســت‪.)10-1 ،1253 a ،2 ،I ،‬‬ ‫ارســطو در ایــن زمینــه بــه گفتــار شــفاهی (فونــه‪ )2‬اشــاره می‌کنــد‪ .‬در واقــع دولت‌شــهر‬ ‫در اصــل جامعـه‌ای شــفاهی و اخالقــی مبتنــی بــر قوانیــنِ مکتــوب اســت‪ .‬فقــط آنچــه‬ ‫مکتــوب اســت عمومیــت و کلیــت (کاثولــو‪ )3‬دارد‪ ،‬لــذا به‌عقیــدۀ ارســطو تعییــن هــر‬ ‫عمــلِ (پراکســیس‪ )4‬خــاص بــا متــام جزئیـ ِ‬ ‫ـات (آکریبــوس‪ )5‬آن ناممکــن اســت‪ .‬نظــم‬ ‫سیاســی (پولیتیکــه تاکســیس‪ )6‬بــا امــر کلــی و امــر جزئــی (کاثه‌کاســتون‪ )7‬مرتبط اســت‪.‬‬ ‫از طریــق مشــورت شــفاهی و کتبــی‪ ،‬آن‌گونــه کــه ارســطو در «خطابــه» از آن بحــث کــرده‬ ‫اســت‪ ،‬می‌توانیــم قوانیــن مکتــوب را «بــا احتیــاط» (اِوالبیــا‪ )8‬تغییــر دهیــم‪ ،‬نــه بــرای‬ ‫اینکــه نشــان دهیــم کــه آنهــا را نبایــد جــدی گرفــت‪ ،‬بلکه نشــان دهیــم کــه در واقــع زمان‬ ‫یبَــرد تــا آنهــا بــه عــرف تبدیــل شــوند (سیاســت‪ .)22 ff ،1269 a ، II،‬قوانیــن‬ ‫زیــادی م ‌‬ ‫مکتــوب بــر خُلقیــات (اِتــوس‪ )9‬سیاســی مبتنــی هســتند و می‌تواننــد از طریــق مشــورت‬ ‫اخالقــی تغییــر یابنــد‪.‬‬ ‫رابطــۀ بیــن شــهروند و فــرد بــا ظهــور مدرنیتــه بــه طــرز چشــمگیری تغییــر می‌کنــد‪.‬‬ ‫برخــاف دولت‌شــهر باســتان که شــکل زندگی طبیعــی و اخالقــی دارد‪« ،‬لویاتــان»‪ 10‬هابز‬ ‫یــک نهــاد عقالنــی و مصنوعــی‪ 11‬اســت‪ .‬او می‌نویســد‪« :12‬آدمــی با فنــون خود چنــان از‬ ‫طبیعــت (کــه صنعتی اســت کــه خداوند با آن جهــان را ســاخته و بر آن حکومــت می‌کند)‬ ‫در امــور گوناگــون تقلیــد می‌کنــد کــه می‌توانــد حیوانــی مصنوعــی بســازد[‪ ]...‬زیــرا آن‬ ‫لویاتــان عظیمــی کــه کشــور‪ 13‬یــا دولــت‪( 14‬بــه زبــان التیــن ‪ )civitas‬خوانــده می‌شــود‬ ‫‪2. φωνή: phone‬‬

‫‪1. ἄνθρωπος φύσει πολιτικὸν ζῷον: anthropos physei politikon zoon‬‬

‫‪8. εὐλάβεια: eulabeia‬‬

‫‪6. πολιτική τάξις: politike taxis‬‬

‫‪5. ακριβώς: akribos‬‬

‫‪4. πρᾶξις: praxis‬‬

‫‪7. καθέκαστον: kath›hekaston‬‬ ‫‪11. artificial‬‬

‫‪3. καθόλου: katholou‬‬

‫‪10. Leviathan‬‬

‫‪ .12‬در برگردان منت‌های برگرفته از لویاتان‪ ،‬از ترجمۀ زیر با جرح و تعدیل استفاده شده است‪:‬‬

‫توماس هابز‪ .‬لویاتان‪ .‬ترجمۀ حسین بشیریه (تهران‪ :‬نی‪.)1389 ،‬‬

‫‪13. state‬‬

‫‪9. ηθος: ethos‬‬

‫‪13. Common-Wealth‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪63‬‬

‫بــه کمــک فــن و صناعــت ســاخته شــده اســت و رصفـاً انســانی مصنوعــی‪ 1‬اســت» (هابز‬ ‫ـدت مناینــده‪ ،3‬نــه وحـ ِ‬ ‫‪ .)81 ،1985‬پیکــر سیاســی‪ 2‬این‌طــور تعریــف می‌شــود‪« :‬وحـ ِ‬ ‫ـدت‬ ‫کســانی کــه منایندگــی می‌شــوند» (هابــز ‪« .)220 ،1985‬هــدف‪ ،‬غایــت‪ ،‬یــا خواسـ ِ‬ ‫ـت‬ ‫نهایــی آدمیــان (کــه طبیعت ـاً دوســتدار آزادی و ســلطه بــر دیگران‌انــد)» [برخــاف تلقــی‬ ‫یونانیــان] «زندگــی نیــک» نیســت‪ ،‬بلکــه تأســیس «قـرارداد»‪ 4‬یــک «کشــور» اســت کــه بــه‬ ‫کمــک آن بتــوان بــر «وضــع جنگــیِ » اولیه غلبــه کــرد (هابــز ‪ .)223 ،1985‬هابز بیــن افراد‬ ‫تحــت انقیــاد «قوانیــن طبیعــت» و زندگــی آنها تحت انقیــاد لویاتــان‪ ،‬تفاوتــی بنیادین قائل‬ ‫اســت‪ .‬بنیــاد اخالقــی دولت‌شــهر توســط فرمانــروا کــه در وحــدت خــودش «کــرت» را‬ ‫منایندگــی می‌کنــد‪ ،‬غصــب می‌شــود‪ .‬خُلقیــات (اتــوس) و بــه تبــع آن‪ ،‬مشــورت اخالقــی‬ ‫دود می‌شــوند و بــه هــوا می‌رونــد‪ .‬بــه تعبیــر رودیگــر بوبــر‪ 5‬نظریــۀ قراردادگرایانۀ مــدرن تا‬ ‫‪6‬‬ ‫بــه امــروز بر اندیشــۀ سیاســی مــدرنِ غربی ســیطره داشــته اســت (رالــز ‪ ،1971‬هابرماس‬ ‫‪ )1998‬و در ایــن میــان فقــط هــگل را می‌تــوان مســتثنا دانســت (بوبــر ‪.)167 ،2002‬‬ ‫عــاوه بــر ایــن‪ ،‬تلقــی کانــت از اخــاق‪ 7‬در تقابــل بــا قانونیــت‪ ،8‬اساس ـاً بــا تلقــی‬ ‫ارســطویی از خُلقیــات (اِتــوس) و نسـ ِ‬ ‫ـبت وثیــقِ آن بــا قوانیــن مکتــوب دولت‌شــهر و‬ ‫مشــورت (شــفاهیِ ) اخالقــی متفــاوت اســت‪ .‬کانــت بیــن قانــون در رابطــه بــا عمــل‬ ‫خارجــی (قانونیــت) و انگیزه‌هــای درونــی آن ا َعــال (اخــاق)‪ ،‬تفـ ِ‬ ‫ـاوت بنیادیــن قائــل‬ ‫اســت (کانــت ‪ .)15 ،1977‬امــا نبایــد ایــن ثنویــت‪ 9‬را به معنــای جدایی مطلــق بین حوزۀ‬ ‫عینــی شــهروند و حــوزۀ ذهنــی شــخص یــا بیــن عمــل سیاســی و تفکــر نظری دانســت‪.‬‬ ‫کانــت وظیفــۀ «روشــنگری»‪ 10‬را امکان اســتفاده از عقــلِ خودبنیاد برای انتقــاد از وضعیتی‬ ‫خــاص در حوزه‌هــای علــم‪ ،‬دیــن‪ ،‬اخــاق‪ ،‬و سیاســت می‌دانــد‪ .‬مســئلۀ اساســی فلســفۀ‬ ‫سیاســی او‪ ،‬کــه بــرای مثــال در مقالــۀ معــروف «پاســخ به پرســش روشــنگری چیســت؟»‬ ‫‪11‬‬ ‫(کانــت ‪ )1964‬دیــده می‌شــود‪ ،‬امــکان اثرگــذاری بــر «وضعیــت اخالقــی مــردم»‬ ‫و «اصــول حکم‌رانــی»‪ 12‬از طریــق «تفکــر آزادانــه»‪ 13‬اســت‪ .‬بــرای رســیدن به ایــن هدف‪،‬‬ ‫‪4. covenant‬‬

‫‪9. dichotomy‬‬

‫‪13. freies Denken‬‬

‫‪8. Legalität‬‬

‫‪3. representer‬‬

‫‪7. Moralität‬‬

‫‪12. die Grundsätze der Regierung‬‬

‫‪2. political body‬‬ ‫‪6. Habermas‬‬

‫‪11. Sinnesart des Volks‬‬

‫‪1. Artificial Man‬‬

‫‪5. Rüdiger Bubner‬‬ ‫‪10. Enlightenment‬‬

‫‪64‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫وی بیــش از آنکــه بــه گســرش «آزادی مدنــی»‪ 1‬اهمیــت دهــد‪ ،‬بر نبــو ِد سانســور در حوزۀ‬ ‫انتشــار افــکار علمــی بــر اســاس آثــار مکتــوب و بــه بیــان دقیق‌تــر آثــار چاپــی‪ 2‬تأکیــد‬ ‫می‌کنــد‪ .‬ایــن نــوع آزادی «آزادی روح مــردم»‪ 3‬نامیــده می‌شــود (کانــت ‪.)Α 61 ،1964‬‬ ‫در مقال ـه‌ای دیگــر‪ ،‬کانــت برخــاف تصــور خودانگارانــه‪ 4‬و ایدئالیســتی‪ ،‬بــر ماهیــت‬ ‫اجتامعــیِ دانــش تأکیــد می‌کنــد‪ .‬به‌عقیــدۀ وی‪ ،‬مــا تنهــا زمانــی قــادر بــه تفکــر هســتیم‬ ‫كــه بتوانیــم افــكار خــود را بــه دیگــران مخابــره كنیــم و برعکــس [افــکار دیگــران نیــز بــه‬ ‫مــا مخابــره شــود] (كانــت ‪ .)Α 325 ،1958‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬وساطت‪/‬رســانش بیــن‬ ‫اخــاق و سیاس ـت‌گذاری عمومــی عمدت ـاً کاری نظــری دانســته می‌شــود کــه بایــد بــر‬ ‫اســاس انتشــار بــدون سانســور تفکــر انتقــادی علمــی در قالــب آثــار چاپــی انجام شــود‪.‬‬ ‫هــگل از ثنویتــی کــه کانــت بیــن قانونیــت و اخــاق قائــل اســت‪ ،‬انتقــاد می‌کنــد‪.‬‬ ‫او مفهــوم ســنتی اِتــوس را جوهــر اخالقــیِ دولــت‪ 5‬می‌دانــد‪ ،‬یعنــی فراینــد آزادی کــه‬ ‫نــه تنهــا از طریــق انتشــار بــدون سانســور دانـ ِ‬ ‫ـش انتقــادی‪ ،‬بلکــه از طریــق شــکل‌گیری‬ ‫سیاســی وساطت‪/‬رســانش می‌شــود (هــگل ‪ .)1976‬به‌عقیــدۀ‬ ‫تاریخــی نهادهــای‬ ‫ْ‬ ‫ِ‬ ‫ُلقیات‬ ‫مارکــس و انگلــس‪ ،‬طبقــۀ کارگــر واســطۀ تاریخــیِ واقعــیِ ایده‌هــای اخالقــی و خ‬ ‫مطلــوب اســت (مارکس‪/‬انگلــس ‪.)1970‬‬ ‫جوامــع کنونــی‪ ،‬حداقــل در دموکراسـی‌های غربــی‪ ،‬اساسـاً تحــت تأثیــر پارادایم‌هــای‬ ‫قراردادگرایانــه‪ ،‬اخالقــی‪ ،‬و تاریخــی هســتند‪ .‬ســنت‌های اخالقــی مبنــای «پیامن‌هــا‬ ‫و قراردادهــای» قوانیــن اساســی دموکراتیــک را شــکل می‌دهنــد‪ .‬ایــن امــر به‌ویــژه‬ ‫در مــورد مفاهیمــی ماننــد کرامــت انســانی‪ 6‬یــا پیگیــری خوشــبختی آشــکار اســت‪.‬‬ ‫هــم ســنت‌های اخالقــی و هــم نظام‌هــای حقوقــی در معــرض تغییــرات تاریخــی‬ ‫هســتند‪ .‬امــا دموکراس ـی‌های مــدرن‪ ،‬از جملــه ســاختارهای سیاســی بین‌املللــی‪ ،‬نــه‬ ‫«لویاتان»انــد و نــه دولت‌شــهر باســتان‪.‬‬ ‫از آغــاز مدرنیتــه تأمــل اخالقــی در مؤسســات دانشــگاهی و نیــز در پیکرهــای سیاســی‬ ‫و عمدت ـاً در پارملــان صــورت می‌گیــرد‪ .‬ایــن دو مــکان بــا متایــز مــدرن بیــن نظــر و‬ ‫‪3. Freiheit des Geistes des Volks‬‬

‫‪6. human dignity‬‬

‫‪2. Schriften‬‬

‫‪5. Sittlichkeit‬‬

‫‪1. bürgerlicher Freiheit‬‬ ‫‪4.solipsistic‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪65‬‬

‫عمــل مطابقــت دارنــد‪ .‬رســانه‌های توده‌گیــر‪ ،‬به‌ویــژه مطبوعــات‪ ،‬نقــش مهمــی در‬ ‫وساطت‪/‬رســانش بیــن سیاســت‌گذاری عمومــی و جامعــۀ مدنــی ایفــا می‌کننــد‪.‬‬ ‫آزادی مطبوعــات رشط رضوری‪ 1‬دموکراس ـی‌های مــدرن اســت کــه به‌طــور فزاینــده از‬ ‫رســانه‌های ســخن‌پراکنی (رادیــو و تلویزیــون) متأثــر می‌شــود‪ .‬دموکراســی بیــش از‬ ‫پیــش بــا مســئلۀ حاکمیــت میامنایــگان پیونــد می‌یابــد‪.‬‬

‫‪ .2‬اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط شبکه‌ایِ دیجیتال‬

‫در اواخــر قــرن بیســتم‪ ،‬اینرتنــت در هیئــت یــک رســانۀ دیجیتــا ِل غیرمتمرکــز و جهانــی‬ ‫ظاهــر می‌شــود‪ .‬کاربــران‪ ،‬اعــم از افــراد و گروه‌هــا‪ ،‬دیگــر در ســاختا ِر سلســله‌مراتبیِ‬ ‫فرســتندۀ یک‪-‬به‪-‬بســیار‪ 2‬کــه در رســانه‌های توده‌گیــر دیــده می‌شــود‪ ،‬فقــط شــأن‬ ‫گیرنــده ندارنــد‪ ،‬بلکــه می‌تواننــد در آنِ واحــد نقــش فرســتنده و گیرنــده داشــته باشــند‬ ‫کــه گزینه‌هــای مختلفــی در اختیــار دارنــد‪ :‬یک‪-‬به‪-‬بســیار‪ ،‬بســیار‪-‬به‪-‬یک‪ ،3‬بســیار‪-‬به‪-‬‬ ‫بســیار‪ ،4‬برخی‪-‬به‪-‬بســیار‪ ،5‬یک‪-‬به‪-‬یــک‪ ،6‬و نظایــر آنهــا‪ .‬ایــن محیـ ِ‬ ‫ـط شــبکه‌ایِ دیجیتال‪،‬‬ ‫فرصت‌هــای جدیــدی را بــرای گفتامن‌هــای اخالقــی‪ ،‬حقوقــی‪ ،‬و سیاســی و نیــز بــرای‬ ‫فعالیـ ِ‬ ‫ـت سیاســیِ فــردی و اجتامعــی ایجــاد می‌کنــد‪ .‬فراتــر از اصــول آزادی گفتــار و‬ ‫آزادی مطبوعــات‪ ،‬مســئلۀ آزادی دسرتســی بــه مســئلۀ اخالقــی مهمــی در به‌اصطــاح‬ ‫جامعــۀ اطالعاتــی در قــرن بیســت‌ویکم بــدل می‌شــود (کاپــورو ‪.)2000‬‬ ‫جامعــۀ مــدرن متأثــر از تحــوالت انقالبــی و شــتابناک در علــم و تکنولــوژی نیز هســت‬ ‫کــه برخــی از مفروضــات اخالقــیِ ضمنــی و رصیــح و هنجارهــای قانونــی را بــه چالــش‬ ‫می‌کشــد‪ .‬ایــن امــر یکــی از دالیــل اصلــی نیــاز روزافــزون بــه تأمــل اخالقــی دربــارۀ‬ ‫خُلقیــات و قانــون‪ ،‬به‌ویــژه در حــوزۀ بیوتکنولــوژی اســت‪ .‬در ده ســال اخیــر‪ ،‬کمیته‌هــای‬ ‫اخــاق عمومــی در نظــام سیاســی ایجــاد شــده‌اند تــا بــه پارملــان و قــوۀ مجریه به‌ویــژه در‬ ‫حوزه‌هــای بیوتکنولــوژی و تکنولــوژی اطالعــات مشــاوره دهنــد‪ .‬اخالق دیگر محــدود به‬ ‫مؤسســات دانشــگاهی نیســت‪ ،‬بلکــه بخشــی از مباحثات سیاســی‪ ،‬حقوقــی‪ ،‬و اجتامعی‬ ‫‪3. many-to-one‬‬

‫‪6. many-to-many‬‬

‫‪2. one-to-many‬‬

‫‪5. some-to-many‬‬

‫‪1. conditio sine qua non‬‬ ‫‪4. many-to-many‬‬

‫‪66‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اســت کــه تــا بــه حــال عمدت ـاً از طریــق رســانه‌های توده‌گیــر و فضــای دانشــگاهی در‬ ‫جریــان بــوده اســت‪ .‬بــه جــای بحــث از «اخــاق و سیاسـت‌گذاری عمومــی» از «اخــاق‬ ‫در سیاســت‌گذاری عمومــی» ســخن می‌گوییــم‪ .‬در دموکراســی‌های مــدرن اخــاق در‬ ‫محیط‌هایــی از ایــن قبــل مــورد بحــث اســت‪:‬‬ ‫ ‬ ‫•پارملان‬ ‫•مؤسسات دانشگاهی‬ ‫•رسانه‌های توده‌گیر‬ ‫•اینرتنت‬ ‫•کمیته‌های اخالق عمومی‬ ‫کمیته‌هــای اخــاق نــه تنهــا در حــوزۀ سیاســی‪ ،‬بلکــه در جامعــۀ مدنــی نیــز تشــکیل‬ ‫اغلــب گروه‌هــای مشــاورۀ خــاص خــود‬ ‫می‌شــوند‪ .‬به‌ویــژه بنگاه‌هــای بیوتکنولــوژی‬ ‫ْ‬ ‫را دارنــد‪ .‬کارکردهــای ایــن کمیته‌هــا چیســت؟ ارتبــاط آنهــا بــا نهادهــای سیاســی و‬ ‫حقوقــی و نیــز بــا حــوزۀ عمومــی چیســت؟ و ایــن گفتــان چگونــه در محیــط دیجیتــال‬ ‫رخ می‌دهــد؟ اینهــا پرسـش‌های پیچیــده‌ای هســتند کــه بایــد بــا توجــه بــه تفــاوت بیــن‬ ‫محیط‌هــا و نیــز تعامــات بیــنِ آنهــا به‌دقــت مــورد بررســی قــرار گیرنــد‪ .‬در ادامــه رصفـاً‬ ‫نقــش نهادهــای اخالقــی را در سیاس ـت‌گذاری عمومــی بررســی خواهــم کــرد‪.‬‬ ‫از آنجــا کــه علــم و تکنولــوژی مــدرن غالبــاً مفروضــات اساســی اخالقــی را بــه‬ ‫چالــش می‌کشــند‪ ،‬به‌طــور مســتقیم یــا غیرمســتقیم معیارهــای اخالقــی‌ای را کــه یــا‬ ‫توســط قانــون تصویــب شــده‌اند یــا به‌صــورت پیش‌فرض‌هــای ضمنــی وجــود دارنــد‪،‬‬ ‫دچــار بحــران یــا حداقــل ناامنــیِ بنیادیــن می‌کننــد‪ .‬در جوامــع ســکوالر‪ ،‬ایــن تعارضات‬ ‫دیگــر راه‌حلــی مبتنــی بــر مرجعیــت دینــی پیــدا منی‌کننــد‪ ،‬گرچــه دیــن در شــکل‌گیری‬ ‫خُلقیــات نقــش مهمــی دارد‪ .‬از ایـن‌رو ظهــور اخــاق در هیئـ ِ‬ ‫ـت یــک گفتــان عمومــی‪،‬‬ ‫می‌توانــد نشــانۀ بحــران اخالقــیِ نوظهــور در جوامــع پیچیــدۀ مــدرن تلقــی شــود کــه نــه‬ ‫بــا یــک ســنت اخالقــیِ ضمنــی یــا رصیــح قابــل حــل اســت‪ ،‬و نــه بــا یــک سیاســت‬ ‫دولتــی‪ .‬البتــه خُلقیــات (اِتــوس) مشــرک فقــط مبتنــی بــر گفتــان عقالنــی نیســت‪ .‬امر‬ ‫جدیــدی کــه خـ ِ‬ ‫ـاص وضــع کنونــی اســت ایــن اســت کــه اخــاق متعلــق بــه بحــث‬ ‫عمومــی در سـ ِ‬ ‫ـاحت سیاســی‪-‬نهادی دانســته می‌شــود‪.‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪67‬‬

‫در کمیته‌هــای اخــاق عمومــی می‌تــوان تأمــات مهمــی در بــاب پیش‌فرض‌هــای‬ ‫اخالقــیِ گزینه‌هــای حقوقــی و سیاســی داشــت‪ .‬ابــژۀ مشــورت‪ 1‬کمیته‌هــا ایــن گزینه‌هــا‬ ‫و مفروضــات اخالقی‌شــان اســت‪ ،‬مخصوص ـاً‪ ،‬اگــر چــه نــه انحصــارا ً‪ ،‬آنهایــی کــه از‬ ‫اکتشــافات و اخرتاعــات جدیــد در حوزه‌هــای زیست‌شناســی و بیوتکنولــوژی ناشــی‬ ‫شــده‌اند‪ .‬دیــدگاه‪ 2‬کمیته‌هــا علمــی اســت نــه سیاســی‪ .‬کمیته‌هــای اخــاق عمومــی‬ ‫خصلــت مشــورتی دارنــد‪ ،‬یعنــی هــدف از آنهــا رصفـاً تصویب خلقیـ ِ‬ ‫ـات خاصی نیســت‬ ‫و نبایــد از آنهــا چونــان ابــزاری سیاســی بــرای کنــرل اخالقــی جامعــه اســتفاده کــرد‪.‬‬ ‫آنهــا قــرار اســت اســتدالل محکــم و مســتقل ارائــه دهنــد و قضــاوت را تســهیل مناینــد‬ ‫تــا بــه سیاســتمداران و جامعــه کمــک کننــد کــه دیــدگاه اخالقــیِ شــفاف‌تری در قبــال‬ ‫پیچیدگی‌هــای علمــی‪ ،‬فنــی‪ ،‬و حقوقــی داشــته باشــند‪ .‬ایــن نــوع شــورای اخالقــی‬ ‫نبایــد تصمیم‌گیــری سیاس ـی‌ای را کــه وظیفــۀ پارملــان اســت از پیــش تعییــن کنــد و‬ ‫یــا جایگزیــن آن شــود‪ .‬همچنیــن کمیته‌هــای اخــاق عمومــی جایگزیــنِ مباحثــات‬ ‫اجتامعــی کــه بــرای مثــال در جلســات مدنــی چهره‌به‌چهــره یــا رســانه هــای توده‌گیــر‬ ‫صــورت می‌گیرنــد‪ ،‬نیســتند (دووِل‪ .)2002 3‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬آنهــا ابــزاری بــرای‬ ‫آگاهــی عمومــی هســتند‪ .‬آنهــا فی‌نفســه متأثــر از مرجعیـ ِ‬ ‫ـت اخالقــی‪ 4‬خاصــی نیســتند‪.‬‬ ‫اعضــای آنهــا بایــد عــاوه بــر تخصــص علمــی یــا حقوقــی‪ ،‬صالحیـ ِ‬ ‫ـت اخالقــی الزم‬ ‫را نیــز داشــته باشــند‪ .‬در محیـ ِ‬ ‫ـط شــبکه‌ایِ دیجیتــال‪ ،‬کمیته‌هــای اخــاق عمومــی بایــد‬ ‫در فضــای بینابیــنِ جامعــه و سیاس ـت‌گذاری عمومــی قــرار بگیرنــد و هــم از ابزارهــای‬ ‫دیجیتــا ِل ارائه‌شــده توســط جامعــۀ اطالعاتــی در راســتای وظایف‌شــان اســتفاده کننــد‪،‬‬ ‫هــم در عرصــۀ رســانه‌های توده‌گیــر از جملــه اینرتنــت حضــور داشــته باشــند‪.‬‬ ‫در ‪ 3‬ژوئــن ‪ ،2002‬وزارت امــور خارجــۀ فــدرال آملــان و وزارت امــور خارجــۀ فرانســه‬ ‫بــا همــکاری «شــورای اخــاق ملــی جمهــوری فــدرال آملــان»‪ 5‬و «کمیتــۀ ملی مشــورتی‬ ‫اخــاق در علــوم بهداشــتی و زیســتی جمهــوری فرانســه»‪ ،6‬هامیشــی را بــا عنــوان‬ ‫‪3. Düwell‬‬

‫‪2. objectum formale‬‬

‫‪5. National Ethics Council of the Federal Republic of Germany‬‬

‫‪1. objectum materiale‬‬ ‫‪4. moral authority‬‬

‫‪6. National Consultative Ethics Committee for Health and Life Sciences of the French Republic‬‬

‫‪68‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫«بــه ســوی اخــاقِ زیســتیِ جهانــی؟ گفت‌وگــو دربــارۀ سیاسـت‌گذاری میان‌فرهنگــی»‬ ‫برگــزار و از ‪ 70‬صاحب‌نظـ ِر اخــاقِ زیســتی از افریقــا‪ ،‬امریــکا‪ ،‬آســیا‪ ،‬اســرالیا‪ ،‬و اروپــا‬ ‫دعــوت کردنــد تــا در این‌بــاره بــه بحــث بپردازنــد کــه آیــا اجامعــی حداقلــی دربــارۀ‬ ‫اخــاقِ زیســتیِ جهانــی وجــود دارد کــه بــرای همــه قابــل قبــول باشــد یــا نــه؟ بیانیــۀ‬ ‫پایانــی هامیــش کــه در وب‌ســایت وزارت امــور خارجــۀ فــدرال آملــان دســرس‌پذیر‬ ‫اســت‪ ،‬منونــۀ خوبــی از نقش‌آفرینــی کمیته‌هــای اخــاق ملــی در بحث‌هــای سیاســی‬ ‫بین‌املللــی اســت‪ .‬بــرای مثــال در ایــن بیانیــه آمــده اســت کــه‪« :‬اجــاع فزاینــده‌ای در‬ ‫این‌بــاره وجــود دارد كــه مســائل اخــاقِ زیســتی و سیاس ـت‌گذاریِ زیســتیِ مرتبــط بــا‬ ‫آن‪ ،‬بایــد در ســطح بین‌امللــل و بــا توجــه بــه ارزش‌هــای فلســفی‪ ،‬فرهنگــی‪ ،‬و دینــی‬ ‫جوامــع مختلــف مــورد تأمــل قــرار گیرنــد»‪ .‬رشكت‌كننــدگان «بــر رضورت آمــوزش و‬ ‫توامنندســازی در حــوزۀ اخــاقِ زیســتی به‌منظــور ارتقــا ِء شایســتگی‌های اجتامعــات‬ ‫و ذی‌نفعــان ملــی بــرای موضع‌گیــری آگاهانــه و ایجــا ِد َرویه‌هایــی بــرای كمیته‌هــای‬ ‫بررســی اخــاق و حصــو ِل توافــقِ آگاهانه» تأکیــد کردنــد (وزارت امور خارجــه‪.)2002 2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ .3‬گروه اروپایی اخالق در علم و تکنولوژی‌های جدید (ای‌جی‌ای)‬

‫فعالیت‌هــای «گــروه اروپایــی اخــاق در علــم و تکنولوژی‌هــای جدیــد» (ای‌جــی‌ای‬ ‫‪ )2002‬منونــۀ خوبــی از نحــوۀ اســتقرار کمیتــۀ اخالق عمومــی در فضای بینابیــنِ جامعه‬ ‫و سیاسـت‌گذاری عمومــی اســت‪ .‬در دســامرب ‪ ،1997‬كمیســیون اروپــا «گــروه اخــاق‬ ‫اروپایــی»‪ 3‬را بــه جــای «گروه مشــاوران پیامدهــای اخالقــی بیوتكنولوژی»‪ 4‬تأســیس كرد‪.‬‬ ‫«گــروه اخــاق اروپایــی» در دورۀ اول خود (‪ )2000 -1998‬نظراتــی را دربارۀ موضوعات‬ ‫مختلفــی همچــون بانــک بافت‌هــای انســانی‪ ،5‬پژوهــش دربــارۀ جنیــنِ انســان‪ ،‬داده‌هــای‬ ‫ســامت شــخصی در جامعۀ اطالعاتی‪ ،‬دوپینگ در ورزش‪ ،‬و پژوهش دربارۀ ســلول‌های‬ ‫بنیــادیِ انســان ارائــه کــرد‪ .‬ایــن گــروه بــه درخواســت رئیــس کمیســیون‪ ،‬رومانو پــرودی‪،6‬‬ ‫‪2. Auswärtiges Amt‬‬

‫‪1. Towards a global bioethic? An intercultural policy dialogue‬‬ ‫)‪3. European Group on Ethics (EGE‬‬

‫)‪4. Group of Advisers on the Ethical Implications of Biotechnology (GAEIB 1991-1997‬‬ ‫‪6. Romano Prodi‬‬

‫‪5. human tissue‬‬

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫‪69‬‬

‫«گــزارش دربــارۀ منشــور حقوق اساســی»‪ 1‬را نوشــت کــه به نــوآوری تکنولوژیــک مربوط‬ ‫اســت‪ .‬در ‪ 24‬آوریل ‪ ،2001‬کمیســیون دوازده عضو را برای دورۀ ‪ 2004-2001‬منصوب‬ ‫و حیطــۀ اختیــارات «گــروه اخــاق اروپایــی» را به‌منظور تقویــت نقش گروه اصــاح کرد‪.‬‬ ‫«گــروه اخــاق اروپایــی» نهــادی مســتقل‪ ،‬تکرثبــاور‪ ،2‬و چند‌رشــته‌ای اســت کــه‬ ‫دربــارۀ جنبه‌هــای اخالقــی علــم و تکنولوژی‌هــای جدیــد و تهیــه و اجــرای قوانیــن یــا‬ ‫سیاســت‌ها در جامعــه‪ ،‬بــه کمیســیون اروپــا مشــاوره می‌دهــد‪ .‬ایــن گــروه می‌توانــد‬ ‫بنــا بــه درخواســت کمیســیون یــا بــه ابتــکار عمــل خــود «نظــر کارشناســی» تدویــن کند‪.‬‬ ‫ممکــن اســت پارملان و شــورا‪ ،‬کمیســیون را به مســائلی توجــه دهند کــه از حیث اخالقی‬ ‫مهــم می‌داننــد‪ .‬اعضــا بــر مبنــای تخصــص و صالحیت‌هــای شخصی‌شــان منصــوب‬ ‫می‌شــوند‪ .‬آنهــا اهل کشــورهای مختلفــی هســتند و در رشــته‌هایی مانند زیست‌شناســی‪،‬‬ ‫ژنتیــک‪ ،‬پزشــکی‪ ،‬انفورماتیــک‪ ،‬حقــوق‪ ،‬فلســفه‪ ،‬یــا الهیــات تخصــص دارنــد‪.‬‬ ‫جلســات کاریِ گــروه بــرای عمــوم آزاد نیســت‪ .‬بــرای تدویــن «نظــرات کارشناســی» و‬ ‫در محــدودۀ منابــع موجــود بــرای ایــن کار‪ ،‬گــروه می‌توانــد متخصصانی را از کشــورهای‬ ‫عضــو اتحادیــۀ اروپــا یــا خــارج از آن دعــوت کنــد تــا در تهیــۀ پیش‌نویس‌هــای مربــوط‬ ‫بــه موضــو ِع مــورد بحــث کمــک کننــد‪ ،‬مطالعاتــی را بــرای گــردآوری اطالعــات علمی و‬ ‫فنــیِ الزم آغــاز مناینــد‪ ،‬کارگروه‌هایــی را بــرای بررســی مســئله‌ای خــاص ایجــاد کننــد‪ ،‬و‬ ‫میزگردهــای عمومــی را بــرای ترویــج گفتگــو و ارتقــا ِء شــفافیت راه بیندازنــد‪ .‬ایــن گــروه‬ ‫در آینــده ارتبــاط نزدیک‌تــری بــا مناینــدگان نهادهــای اخالقــیِ مختلــف کــه در اتحادیــۀ‬ ‫اروپــا و ســایر کشــورهای متقاضــی دایرنــد‪ ،‬برقــرار خواهــد کرد‪.‬‬ ‫کار مقدماتــی برای تهیۀ این «نظرات کارشناســی» شــامل جلســات ماهانــۀ چهره‌به‌چهره‬ ‫و تبادل‌نظــر از طریــق ایمیــل اســت‪« .‬گــروه اخــاق اروپایی» با اســتفاده از متــام ابزارهای‬ ‫عــر دیجیتــال با دبیرخانۀ گــروه همــکاری نزدیک دارد‪ .‬هــر «نظر کارشناســی» بالفاصله‬ ‫پــس از تصویــب منتــر می‌شــود‪ .‬هــرگاه «نظــر کارشناســی» بــه اتفــاق آرا تصویــب‬ ‫نشــود‪ ،‬همــۀ دیدگاه‌هــای مخالــف در آن گنجانــده می‌شــوند‪« .‬نظــرات کارشناســی»‬ ‫طــی یــک کنفرانــس مطبوعاتــی معرفــی و در بیــن کشــورهای عضــو توزیــع می‌شــوند‪.‬‬ ‫‪2. pluralist‬‬

‫‪1. Report on the Charter on Fundamental Rights‬‬

‫‪70‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫آنهــا در وب‌ســایت «گــروه اخــاق اروپایــی» نیــز دســرس‌پذیرند‪ .‬در ‪ 21‬ژانویــۀ ‪2002‬‬ ‫«گــروه اخــاق اروپایی» توســط [شــبکۀ تلویزیونــی] آرتــی‪ 1‬در مجموعۀ «گــروه اروپایی‪:‬‬ ‫جنین برای بهبودی»‪ 2‬معرفی شد‪.‬‬

‫نتیجه‌گیری‬

‫علــم و تکنولــوژی مــدرن مفروضـ ِ‬ ‫ـات اساســیِ فلســفی را بــه چالــش می‌کشــند و لــذا‬ ‫به‌طــور مســتقیم یــا غیرمســتقیم معیارهــای اخالقـی‌ای را کــه یــا توســط قانــون تصویــب‬ ‫شــده‌اند یــا به‌صــورت پیش‌فرض‌هــای ضمنــی وجــود دارنــد‪ ،‬دچــار بحــران یــا حداقــل‬ ‫ناامنــیِ بنیادیــن می‌کننــد‪ .‬ظهــور اخــاق در عرصــۀ سیاســی را می‌تــوان نشــانۀ بحــران‬ ‫اخالقــی در جوامــع مــدرن تلقــی کــرد‪ .‬کمیته‌هــای اخــاق عمومــی بایــد توانایــی تأمــل‬ ‫[اخالقــی] را کــه به‌طــور ســنتی در فضا‌هایــی ماننــد پارملــان‪ ،‬دانشــگاه‪ ،‬و رســانه‌های‬ ‫توده‌گیــر انجــام می‌شــد‪ ،‬تقویــت کننــد‪ .‬اگــر ایــن فعالیــت را نوعــی کنــرل اخــاق‬ ‫‪4‬‬ ‫بــر سیاســت یــا حتــی بــر جامعــه بدانیــم‪ ،‬مرتکــب مغالطــۀ اخالقــی‪ 3‬شــده‌ایم (ولــراث‬ ‫‪ .)1996‬اخــاق‪ ،‬سیاســت‌گذاری عمومــی‪ ،‬و جامعــه را بایــد حوزه‌هایــی نســبتاً‬ ‫مســتقل و در عیــن حــال متعامــل دانســت‪ .‬در غیــر ایــن صــورت‪ ،‬کمیته‌هــای اخــاق‬ ‫ممکــن اســت چالــش یــا حتــی خطــری بــرای تصمیم‌گیــری سیاســیِ مســتقل باشــند‪.‬‬ ‫جهان‌شــمولیِ اخالقــیِ بلندپروازانــه نیــز ممکــن اســت از فراینـ ِ‬ ‫ـد دشــوا ِر تاریخــیِ ایجــا ِد‬ ‫خُلقیاتــی مشــرک کــه هــم در قبــال تفاوت‌هــا تســاهل ورزد و هــم آنهــا را الزمِ ِ‬ ‫ذات نــو ِع‬ ‫بــر بدانــد‪ ،‬نــاآگاه باشــد‪.‬‬

‫سپاسگزاری‬

‫از توماس فرولیش (دانشگاه ایالتی کنت ‪ ،‬ایاالت متحدۀ امریکا) و مارتا اسمیت (دانشگاه‬ ‫درکسـل‪ ،8‬ایـاالت متحـدۀ امریـکا) بابـت پرسـش‌ها و اصالحات‌شـان تشـکر می‌کنـم‪.‬‬ ‫‪5‬‬

‫‪7‬‬

‫‪6‬‬

‫‪2. Forum des européens: Embryons pour guérir‬‬

‫‪5. Thomas Froehlich‬‬

‫‪8. Drexel University‬‬

‫‪4. Vollrath‬‬

‫‪7. Martha Smith‬‬

‫‪1. Arte‬‬

‫‪3. moralistic fallacy‬‬

‫‪6. Kent State University‬‬

71

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

‫منابع‬ Aristotle(1950),ThePoliticsofAristotle,Ed.W.L.Newman.OxfordUniversityPress.  Aristotle (1962), Ethica Nicomachea, Ed. I. Bywater. Oxford University Press.  Auswärtiges Amt (2002), “Towards a global bioethic? An intercultural policy dialogue” Berlin 3./4.6.2002.   Bien, G. (1985), Die Grundlegung der politischen Philosophie bei Aristoteles. Karl Alber Verlag.  Bubner, R. (2002), Polis und Staat. Grundlinien der Politischen Philosophie. Suhrkamp Verlag..  Capurro, R. (2000), Ethical Challenges of the Information Society in the 21st Century. International Information & Library Review 32, 257-276.  Capurro, R. (2000a), Strukturwandel der medialen Öffentlichkeit.  

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

72

Düwell, M. (2002), Medizinethik in gesellschaftlicher und politischer Diskussion. Ethik in der Medizin 14, 1-2.  European Group on Ethics in Science and New Technologies (EGE) (2002),   Includes:  - General report on the activities of the EGE 1998-2000. - Report 23/05/2000 Citizens Rights and New Technologies: A European Challenge. - Report on the Charter on fundamental rights related to technological innovation requested by President of the Commission, Romano Prodi.  - Genetic testing in the workplace. Proceedings of the Round Table Debate held in Brussels on 6 March 2000.   - Opinions: n. 1: The ethical implications of the use of performance-enhancers in agriculture and fisheries (12/03/1993)  n. 2: Products derived from human blood or human plasma (12/03/1993)  n. 3: Opinion on ethical questions arising from the Commission proposal for a Council directive for legal protection of biotechnological inventions (30/09/1993)  n. 4: The ethical implications of gene therapy (13/12/1994)  n. 5: Ethical aspects of the labelling of the food derived from modern biotechnology (05/05/1995)  n. 6: Ethical aspects of prenatal diagnosis (20/02/1996)  n. 7: Ethical aspects of genetic modification of animals (21/05/1996)  n. 8: Ethical aspects of patenting inventions involving elements of human origin (25/09/1996) 

73

‫اخالق و سیاست‌گذاری عمومی در محیط دیجیتال؛ رافائل کاپورو‬

n. 9: Ethical aspects of cloning techniques (28/05/1997)  n. 10: Ethical aspects of the 5th Research Framework Programme (11/12/1997)  n. 11: Ethical aspects of human tissue banking (21/07/1998)  n. 12: Ethical aspects of research involving the use of human embryo in the context of the 5th framework programme (23/11/1998)  n. 13: Ethical issues of healthcare in the information society (30/07/1999)  n. 14: Ethical aspects arising from doping in sport (14/11/1999)  n. 15: Ethical aspects of human stem cell research and use (14/11/2000)  n. 16: Ethical aspects of  patenting inventions involving human stem cells (7/5/2002)  Habermas, J. (1998), Faktizitt und Geltung. Beiträge zur Diskurstheorie des Rechts und des demokratischen Rechtsstats. Suhrkamp Verlag.  Hegel, G. W. F. (1976), Grundlinien der Philosophie des Rechts, Suhrkamp Verlag.  Hobbes, Th. (1985), Leviathan, Ed. C. B. Macpherson, Penguin Books.  Kant, I. (1975), Metaphysik der Sitten. Suhrkamp Verlag.  Kant, I. (1964), Beantwortung der Frage: Was ist Aufklärung?. In: Kant Werke, Vol. 9, Suhrkamp Verlag.  Kant, I. (1954), Was heißt: sich im Denken orientieren?. In: Kant Werke, Vol. 5, Suhrkamp Verlag.  Marx, K., Engels, F. (1970), Manifest der Kommunistischen Partei. Hist.-kritische Gesamtausgabe: Werke, Schriften, Briefe, Abt. 1, Bd. VI, Berlin.  Rawls, J. (1971), A Theory of Justice. Cambridge, Mass.  Vollrath, E. (1996), Der reflexionsmoralische Fehlschluß. In:  Kurt Bayertz Ed.: Politik und Ethik. Reclam. 

‫‪74‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!‬

‫‪1‬‬

‫رافائل کاپورو‬

‫چکیــده‪ :‬بحــث کنونــی دربــارۀ حریــم خصوصــی و امنیــت‪ ،‬ناظــر بــه‬ ‫شــکل‌گیری آزادی در عــر دیجیتــال اســت‪ .‬ایــن کــه تکنولــوژی‬ ‫اجتامعــی خصوصــاً در‬ ‫اطالعــات و ارتباطــاتْ عمومــاً و رســانه‌های‬ ‫ْ‬ ‫حــا ِل تغییـ ِر «شــبکۀ روابطــی» (هانــا آرنــت) هســتند که مــا را در بــر گرفته‬ ‫اســت‪ ،‬بدیهــی بــه نظــر می‌رســد‪ .‬آنچــه ایــن بحــث دربــارۀ تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات و رســانه‌های اجتامعــی را منحرصبه‌فــرد می‌کنــد‬ ‫ایــن واقعیــت اســت کــه در ســاحات بومــی و جهانــی و بــا شــکل‌های‬ ‫ِ‬ ‫مختلــف هم‌افزایــی در مســائل مربــوط بــه دوســتی و رسگرمــی و نیــز‬ ‫ظلــم و عدالــت‪ ،‬در جریــان اســت‪ .‬ایــن مقالــه توجــه خاصــی بــه مســئلۀ‬ ‫ِ‬ ‫مختلــف پنهان‌ســازی و آشکارســازیِ خــود از طریــق‬ ‫شــکل‌های‬ ‫رســانه‌های اجتامعــی خواهــد داشــت‪.‬‬

‫مقدمه‬

‫در هامیشــی دربــارۀ مســائل اخالقــی جامعــۀ اطالعاتــی کــه در ژانویــۀ ‪ 2011‬برگــزار‬ ‫شــد‪ ،‬یکــی از همــکاران دربــارۀ مشــکالت خانوادگــی مربــوط بــه حریــم خصوصــی در‬ ‫شــبکه‌های اجتامعــی و به‌ویــژه آنچــه فرزندانــش بــا داده‌هــای شــخصی خــود انجــام‬ ‫می‌دهنــد بــا مــن صحبــت کــرد‪ .‬بــه گفتــۀ او جوانــان مجــذوب فرصت‌هــای ارائه‌شــده‬ ‫‪ .1‬این مقاله ترجمه‌ای است از‪:‬‬

‫‪Rafael Capurro (2011). “Never Enter Your Real Data”. International Journal of Information Ethics,‬‬ ‫‪Vol. 16, pp. 74-78.‬‬

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!؛ رافائل کاپورو‬

‫‪75‬‬

‫ن مســائل‬ ‫توســط شــبکه‌های اجتامعــی هســتند؛ مثـاً دوسـت‌یابی‪ ،‬بــه اشــراک گذاشـ ِ‬ ‫شــخصی‪ ،‬یــا رسگرمــی در کنــار هــم‪ .‬زن جوانــی کــه در ایــن گفتگــو رشکــت داشــت‬ ‫گفــت‪« :‬مــن هرگــز داده‌هــای واقعــی خــود را وارد منی‌کنــم‪ ،‬یعنــی ســعی می‌کنــم مثـاً‬ ‫بــا دادنِ داده‌هــای اشــتباه دربــارۀ محــل تولــد یــا ســن یا ســایر چیزهــا از شناســاییِ هویت‬ ‫شــخصی‌ام جلوگیــری کنــم»‪ .‬مــن بــه او گفتــم‪« :‬ایــن نوعــی امــر مطلــقِ نیچـه‌ای‪ 1‬بــه‬ ‫نظــر مــی رســد‪“ :‬اگــر می‌خواهیــد در محیــط دیجیتــال زنــده مبانیــد‪ ،‬دروغ بگوییــد!”»‪.‬‬ ‫او گفــت‪« :‬بــرای یــک اخالق‌پــژوه بــد نیســت»‪ .‬ســپس افــزود‪« :‬امــا اگــر همــه از ایــن‬ ‫شــعار پیــروی کننــد چــه اتفاقــی می‌افتــد؟»‪ .‬البتــه ایــن پرسشــی کانتــی اســت‪ .‬عواقــب‬ ‫ایــن کار بســیار بــد اســت‪ -‬و بــدی‌اش فقــط آقــای زاکربــرگ‪ 2‬را متــرر منی‌کنــد‪.‬‬ ‫‪ 8‬فوریــۀ ‪« 2011‬روز اینرتنـ ِ‬ ‫ـت امن‌تــر» بــود کــه «بــه منظــور ارتقــا ِء اســتفادۀ ایمن‌تــر‬ ‫و مســئوالنه‌تر از تکنولــوژی آنالیــن و تلفن‌هــای همــراه‪ ،‬به‌ویــژه در بیــن کــودکان و‬ ‫جوانــان در رسارس جهــان» امســال بــا شــعار «ایــن بیــش از یــک بــازی اســت‪ ،‬زندگــیِ‬ ‫توســت» توســط ِ‬ ‫اینســیف‪ 3‬برگــزار شــد‪ .‬بحــث یــا بهــر اســت بگویــم وســواس کنونــی‬ ‫دربــارۀ حریــم خصوصــی و امنیــت‪ ،‬ناظــر بــه شــکل‌گیری آزادی در عــر دیجیتــال‬ ‫اســت‪ .‬هنــوز مشــخص نیســت کــه تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات و به‌ویــژه‬ ‫رســانه‌های اجتامعــی ماننــد توییــر یــا فیس‌بــوک بــر اعرتاضــات اجتامعــی اخیــر‬ ‫مثـاً در خاورمیانــه چیســت (ویکی‌پدیــا ‪ .)2011‬امــا ایــن کــه تکنولــوژی اطالعــات و‬ ‫ارتباطــات در حــال تغییـ ِر «شــبکۀ روابــط» یــا «فضــای بینابیــن»‪ 4‬اســت کــه به تعبیــر هانا‬ ‫آرنــت‪ 5‬مــا را بــه هــم پیونــد می‌دهــد (آرنــت ‪ )182 ،1998‬بدیهــی بــه نظــر می‌رســد‪.‬‬ ‫آنچــه ایــن بحــث دربــارۀ تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات و رســانه‌های اجتامعــی‬ ‫را منحرصبه‌فــرد می‌کنــد ایــن واقعیــت اســت کــه در ســاحات بومــی و جهانــی و بــا‬ ‫شــکل‌های مختلـ ِ‬ ‫ـف هم‌افزایــی در مســائل مربــوط بــه دوســتی و رسگرمــی و نیــز ظلــم‬ ‫‪6‬‬ ‫و عدالــت‪ ،‬در جریــان اســت‪ .‬ایــن بحــث ناظــر بــه شــکل‌های ممکــنِ «حیــات عملــی»‬ ‫(هانــا آرنــت) در عــر دیجیتــال اســت‪ .‬ایــن امــر در ســنین پاییــن آغــاز می‌شــود کــه‬ ‫‪3. Insafe‬‬

‫‪6. vita activa‬‬

‫‪2. Mr Zuckerberg‬‬

‫‪1. Nietzschean imperative‬‬

‫‪5. Hannah Arendt‬‬

‫‪4. in-between‬‬

‫‪76‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بچه‌هــا آنالین‌بــودن را فرامی‌گیرنــد ِ‬ ‫(اینســیف ‪ .)2011‬رشی تــرکل‪ 1‬پارادُکس‌هــای‬ ‫ناشــی از آنچــه را کــه «تنهــا بــودن در کنــار یکدیگــر» می‌نامــد تحلیــل کــرده اســت‬ ‫(تــرکل ‪ .)2011‬شــاید ایــن بیــش از آنکــه تــرس از تنهــا بــودن باشــد‪ ،‬تــرس از بی‌کســی‬ ‫و انــزوا و یــا حتــی طردشــدن از روابــط اجتامعــی اســت‪ .‬مــا منی‌آموزیــم کــه تنهــا‬ ‫باشــیم‪ ،‬بلکــه راه‌هــای جدیـ ِ‬ ‫ـد کنــا ِر هــم بــودن را فرامی‌گیریــم (کاپــورو ‪ .)1995‬مــا بــه‬ ‫دنبــال قوانیــنِ جدیـ ِ‬ ‫ـد کنــا ِر هــم بــودن هســتیم‪ .‬آنهــا از مباحثـ ِ‬ ‫ـات گســردۀ اجتامعــی و‬ ‫دانشــگاهی‌ای حاصــل می‌شــوند کــه هنجارهــا و قوانیــن ســنتی را بــه چالــش می‌کشــند‬ ‫و «کردارهــای خــوب» را تحلیــل می‌کننــد‪ .‬ایــن پرس ـش‌ها محــو ِر بحــث دانشــگاهی‬ ‫دربــارۀ اخــاق اطالعــات هســتند (هیــا و تاوانــی ‪.)2008‬‬

‫ِ‬ ‫ُلقیات اطالعاتی‬ ‫دربارۀ اخالق اطالعات و خ‬

‫وظیفــۀ علــم اخــاق در مقــامِ یــک رشــتۀ دانشــگاهی‪ ،‬پروبلامتیک کــردنِ خُلقیاتــی معین‬ ‫اســت‪ .‬نقطــۀ مقابــلِ ایــن وضع‪ ،‬زندگــی اجتامعــی متصلبــی اســت كــه در آن‪ ،‬خُلقیاتی با‬ ‫قوانیــن‪ ،‬تابوهــا‪ ،‬ارزش‌هــا‪ ،‬و تعصباتی از همه‌نوع‪ ،‬بدیهی و غیرقابل تغییر دانســته می‌شــود‬ ‫و بیشــر چونــان ابـزار قــدرت برای مرشوعیت‌بخشــی بــه سلســله‌مراتب و امتیــازات به كار‬ ‫مـی‌رود‪ .‬خُلقیــات و علم اخــاق که کاتالیزو ِر آن اســت‪ ،‬بـرای بقا رضوری‌انــد‪ ،‬هامن‌طور‬ ‫کــه هــر ارگانیســمِ زنــده‌ای بـرای مصونیــت در برابــر محیــط‪ ،‬بــه سیســتم ایمنــی نیــاز دارد‪.‬‬ ‫اخــاق اطالعــات رشــته‌ای دانشــگاهی اســت کــه بــه تأمــل انتقــادی دربــارۀ خُلقیـ ِ‬ ‫ـات‬ ‫اطالعاتــی اهتــام دارد‪ ،‬به‌ویــژه تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات بــر هنجارهــا‬ ‫و ارزش‌هــای حاکــم بــر ارتباطــات انســانی‪ ،‬گرچــه منحــر بــه ایــن نیســت‪ .‬در معنایــی‬ ‫موســع‪ ،‬اخــاق اطالعــات بــه مطالعات مقایسـه‌ایِ توصیفــی و هنجاری دربــارۀ خُلقیات‬ ‫اطالعاتــی مرتبــط بــا رســانه‌ها و نیــز ادوار تاریخــی و فرهنگ‌هــای مختلــف می‌پــردازد‪.‬‬ ‫نهایتـاً امــروزه اخــاق اطالعــات می‌توانــد تأثیــر تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات بــر‬ ‫هنجارهــا و ارزش‌هــا در همــۀ حوزه‌هــای جامعــۀ بــری‪ ،‬از جملــه تعامــل آن بــا طبیعــت‬ ‫و موجــودات نا‪-‬انســانی را بررســی کنــد‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪2. morality‬‬

‫‪1. Sherry Turkle‬‬

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!؛ رافائل کاپورو‬

‫‪77‬‬

‫تفــاوت بیــن اخــاق یــا فلســفۀ اخــاق‪ -1‬کــه همــراه بــا تأمــل در بــاب سیاســت‪ 2‬و‬ ‫تدبیــر منــزل‪ 3‬از فروعـ ِ‬ ‫ـات آن چیــزی هســتند کــه ارســطو حکمــت عملــی‪ 4‬می‌نامــد‪ -‬و‬ ‫خُلقیــات (اِتــوس‪ 5‬یونانــی و مــورِس‪ 6‬التینــی) بــرای پرهیــز از خلــط نظریــه بــا ابــژه‌اش‬ ‫رضوری اســت‪ .‬در زندگــی روزمــره‪ ،‬و گاهــی اوقــات در دانشــگاه‪ ،‬هــر دو اصطــاح‬ ‫اخــاق و خُلقیــات در تــرادف بــا هــم اســتعامل می‌شــوند و از ایــن طریــق خلــط و‬ ‫التبــاس ایجــاد می‌شــود‪ .‬گاهــی اوقــات ‪:[ ethics committee‬کمیتــۀ اخــاق]‪moral ،‬‬ ‫‪:[ committee‬کمیتــۀ خُلقیــات] نامیــده می‌شــود‪ .‬در فهــم امروزیــن‪ ،‬اخــاق بــا همــۀ‬ ‫افعــال انســان در همــۀ ســاحت‌های آن (فــرد‪ ،‬گــروه‪ ،‬جامعــه) در محــدودۀ رشایــط‬ ‫بــری‪ 7‬رسوکار دارد‪ .‬هــر یــک از شــعب به‌اصطــاح اخــاق کاربــردی ماننــد اخــاق‬ ‫زیســتی‪ ،‬اخــاق کسـب‌وکار‪ ،8‬اخــاق زیسـت‌محیطی‪ 9‬و نظایــر آنهــا‪ ،‬دیدگاهــی خاص‬ ‫دربــارۀ چنیــن ســاحاتی از کردارهــای بــری اتخــاذ می‌کنــد‪.‬‬

‫دربارۀ حریم خصوصی و رازپوشی‬

‫هلــن نیســنباوم‪ ،10‬نظریه‌پــرداز رســانه‌ها‪ ،‬در کتــاب حریــم خصوصــی در ســیاق‬ ‫به‌درســتی ثنویـ ِ‬ ‫ـت عمومی‪/‬خصوصــی را کــه جــدا از ســیاق‌های خــاص مطــرح می‌شــود‬ ‫مــورد انتقــاد قــرار می‌دهــد‪ .‬در چنیــن ســیاق‌هایی اســت کــه هنجارهــا چارچــوب آن‬ ‫چیــزی را فراهــم می‌کننــد کــه او «همبســتگی ســیاق‌مند»‪ 12‬می‌نامــد‪ .‬او می‌نویســد‪:‬‬ ‫«ســیاق‌ها‪ ،‬رشایــط اجتامعــی ســاختاریافته‌ای هســتند کــه بــا فعالیت‌هــای قانون‌منــد‪،‬‬ ‫نقش‌هــا‪ ،‬روابــط‪ ،‬ســاختارهای قــدرت‪ ،‬هنجارهــا (یــا قوانیــن)‪ ،‬و ارزش‌هــای درونــی‬ ‫(اهــداف‪ ،‬غایــات‪ ،‬مقاصــد) مشــخص مــی شــوند» (نیســنباوم ‪ .)132 ،2010‬نظریــۀ‬ ‫سیســتم‌های نیــکالس لومان‪ 13‬چنیــن ســیاق‌هایی را «سیســتم» می‌نامد (لومــان ‪.)1996‬‬ ‫‪11‬‬

‫‪2. φιλοσοφία πολιτική: philosophia politiké‬‬

‫‪1. φιλοσοφία ηθική: philosophia ethiké‬‬

‫‪4. φιλοσοφία πρακτική: philosophia praktiké‬‬

‫‪3. φιλοσοφία οικονομική: philosophia oikonomiké‬‬

‫‪11. Privacy in Context‬‬

‫‪9. ecological ethics‬‬

‫‪8. business ethics‬‬

‫‪7. conditio humana‬‬

‫‪6. mores‬‬

‫‪10. Helen Nissenbaum‬‬

‫‪13. Niklas Luhmann‬‬

‫‪5. ηθος: ethos‬‬

‫‪12. contextual integrity‬‬

‫‪78‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫ایــن دیدگاهــی نظــری اســت کــه نیســنباوم نیــز به‌طــور ضمنــی در آن بــا هرمنوتیــک‬ ‫اشــراک نظــر دارد‪ .‬بــر اســاس ایــن دیــدگاه‪ ،‬فراینـ ِ‬ ‫ـد فهــمِ معانــی آشــکار و نهــانِ مــن‪،‬‬ ‫بــه چارچوبــی از «پیش‌فهــم» نویســنده و خواننــده وابســته اســت کــه می‌توانــد از طریــق‬ ‫تفســیر روشــن شــود و بــه فهــم و پیش‌فهــمِ جدیــدی بینجامــد‪.‬‬ ‫هرمنوتیــک فلســفی‪ ،‬آن‌گونــه کــه توســط هانس‪-‬گئــورگ گادامــر (‪ )1975‬در پــی‬ ‫هرمنوتیــک اگزیستانســیا ِل هایدگــر ارائــه شــد‪ ،‬ایــن مبحــث را در ارتبــاط بــا فهــمِ خــود‬ ‫مــا به‌عنــوان انســان‪ ،‬گسـ ِ‬ ‫ـرش بیشــری داد‪ .‬مواجهــه بیــن هرمنوتیــک اگزیستانســیال‬ ‫و نظریــۀ ذخیــره و بازیابــی کامپیوتــری اطالعــات در دهــۀ ‪( 1980‬کاپــورو ‪،1986‬‬ ‫ِ‬ ‫اســاف تفکــر ســیاق‌مدا ِر نیســنباوم بــود‪ .‬موفقیــت‬ ‫وینوگــراد و فلــورز ‪ )1986‬از‬ ‫‪1‬‬ ‫شــبکۀ جهانــی وب رصفـاً بــه دلیــل جهان‌شــمولی آن نیســت‪ ،‬بلکــه از بومــی ‌بــودنِ آن‬ ‫‪2‬‬ ‫نیــز ناشــی می‌شــود‪ .‬برنامه‌هــای کاربــردیِ جدیـ ِ‬ ‫ـد موبایــل کــه امــکان بومی‌ســازی‬ ‫ِ‬ ‫اهمیــت‬ ‫جســمی افــراد و هــر نــوع دیگــری از اشــیاء را دارنــد‪ ،‬بــه وضــوح شــأن و‬ ‫ســیاق‌مندی را نشــان می‌دهنــد‪.‬‬ ‫زندگــی اجتامعــی بــه معنــای پنهان‌کــردن و آشــکارکردنِ ماهیــت و هویت‌مــان بســته‬ ‫بــه شــکل‌های مختلـ ِ‬ ‫ـف اعتــاد و امنیــت اســت‪ .‬مــا نــه جامعــۀ فرشــتگان هســتیم‪ ،‬نــه‬ ‫‪3‬‬ ‫رسی ‪ .‬بــه همیــن دلیــل اســت که‬ ‫شــیاطین؛ نــه‌جامعـه‌ای کامـاً بــاز هســتیم‪ ،‬نــه کامـاً ّ‬ ‫رسی بــرای همــۀ جوامع‬ ‫تفــاوت بیــن عمومــی و خصوصــی و همچنیــن بیــن عمومــی و ّ‬ ‫بــری بســیار مهــم اســت (کاپــورو و کاپــورو ‪ .)2007‬مفاهیــم عمومــی و خصوصــی‬ ‫بــه ویژگی‌هــای داده‌هــا ارجــاع ندارنــد‪ .‬آنهــا مفاهیــم مرتبــۀ اول نیســتند‪ .‬داده‌هــا و‬ ‫ویژگی‌هــای آنهــا بســته بــه آنچــه در ســیاق‌های مختلـ ِ‬ ‫ـف زندگــیِ اجتامعــی پنهــان و‬ ‫آشــکار می‌ســازند‪ ،‬نقش‌هــای متفاوتــی ایفــا می‌کننــد‪ .‬عمومــی در مقابــل خصوصــی‬ ‫رسی‪ ،‬بــه یــک میــزان مفاهیــم مرتبــۀ دوم هســتند‪.‬‬ ‫و عمومــی در مقابــل ّ‬ ‫بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬فهــم آنهــا در حــوزۀ داده‌هــا‪ ،‬بــه تعامــل اجتامعــی مربوطــه‬ ‫ـبیت ســیاق‌مند‪ 4‬را نبایــد به‌اشــتباه در سـ ِ‬ ‫بســتگی دارد‪ .‬ایــن نسـ ِ‬ ‫ـاری در حکــمِ‬ ‫ـاحت هنجـ ْ‬ ‫نســبی‌انگاریِ اخالقــی فهــم کــرد‪ ،‬بلکــه بایــد آن را رشطــی رضوری برای مشــخص‌کردنِ‬ ‫‪4.contextual relativity‬‬

‫‪3. secret‬‬

‫‪2. localization‬‬

‫‪1. local‬‬

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!؛ رافائل کاپورو‬

‫‪79‬‬

‫ایــن امــر دانســت کــه کــدام هنجارهــا و ارزش‌هــا در ســیاقی خــاص در معــرض خطرند‪.‬‬ ‫بگذاریــد بــرای مثــال پیشــنهاد همــکارم را‪ -‬هرگــز داده‌هــای واقع ـی‌ات را وارد نکــن!‪-‬‬ ‫در مــورد یــک اجتــاع آنالیــن ماننــد فیس‌بــوک و یــک اجتــاع علمــی بــه آزمــون‬ ‫بگذاریــم‪ .‬آیــا اخالق ـاً موظــف هســتم اطالعــات شــخصی خــود را در ســیاقی کــه بــا‬ ‫رسگرمــی و دوســتی رسوکار دارد و بــرای مثــال از «بیانیــۀ حقــوق و مســئولیت‌های»‬ ‫فیس‌بــوک پیــروی مــی کنــد (فیس‌بــوک ‪ )2011‬آشــکار کنــم؟ آیــا می‌توانــم بــا اســتفاده‬ ‫از نــام مســتعار‪ ،‬هویــت واقعــی خــود‪ ،‬بــرای مثــال نــام‌ام‪ ،‬را پنهــان کنــم؟ اگــر چنیــن‬ ‫هنجــاری توســط اجتــاع مربوطــه مشــخص نشــود‪ ،‬به‌نظــر می‌رســد مخالفتــی بــا آن‬ ‫وجــود نــدارد‪ .‬مــن در ایــن مــورد دروغ منی‌گویــم‪ ،‬بلکــه فقــط یــک بــازی اجتامعــی‬ ‫را انجــام می‌دهــم‪ ،‬گرچــه ممکــن اســت ســازندۀ نرم‌افــزار آن را قبــول نداشــته باشــد و‬ ‫بکوشــد از داده‌هــای مــن بــرای مقاصــد دیگــری اســتفاده کنــد‪ .‬ممکــن اســت دوســتان‬ ‫مجازیــم انتظــار داشــته باشــند کــه داده‌هایــم صحیــح باشــد یــا ممکــن اســت مــن آنهــا‬ ‫را پنهــان ســازم یــا تغییــر دهــم‪ .‬امــا خُلقیـ ِ‬ ‫ـات اجتــاع علمــی مســتلزم آن اســت کــه نــام‬ ‫خــود را پنهــان نکنــم‪ ،‬مگــر زمانــی کــه بــرای مثــال پــای وضعیت‌های اســتثناییِ سیاســی‬ ‫در میــان اســت (اشــراوس ‪.)1988‬‬ ‫عکــس ایــن قاعــده نیــز وجــود دارد‪ :‬مــن نــه تنهــا نبایــد مآخــذ اســتناد و نقل‌قول‌هایــم‬ ‫را حــذف یــا پنهــان کنــم‪ ،‬بلکــه بایــد دیــن خــود را بــه نویســندگانی کــه منبــع بالواســطۀ‬ ‫‪1‬‬ ‫ایده‌هایــم هســتند‪ ،‬اعــام کنــم‪ .‬انتحــال در علــم‪ ،‬به‌لحــاظ اخالقــی و قانونــی بــا جعــل‬ ‫در صنعــت و هــر قابــل قیــاس اســت‪ .‬ایــن مســئله کــه آیــا نــام‪ ،‬نشــانی‪ ،‬وابســتگی‪ ،2‬و‬ ‫ِ‬ ‫ـخصات مــن خصوصــی هســتند یــا عمومــی یــا ایــن کــه آیــا می‌توانــم آنهــا را‬ ‫ســایر مشـ‬ ‫پنهــان یــا آشــکار کنــم‪ ،‬بــه ســیاقِ وقوع‌شــان بســتگی دارد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫ایــن امــر مــا را بــا مســئلۀ «چندشــخصیتیِ آنالیــن» مواجــه می‌کنــد کــه مایــکل زیمــر‬ ‫بــا توجــه بــه تجربیـ ِ‬ ‫ـات مبهــم خــود از «مولــی»‪ 4‬بــه آن اشــاره کــرده اســت؛ پلتفرمــی‬ ‫کــه تفکیــک زندگــی شــخصی از زندگــی حرفـه‌ای را کــه در فیس‌بــوک دشــوار اســت‪،‬‬ ‫امکان‌پذیــر می‌کنــد (زیمــر ‪2008‬؛ نائــون‪ .)2008 5‬به‌عقیــدۀ زیمــر مشــکلی کــه‬ ‫‪5.Naone‬‬

‫‪4. Moli‬‬

‫‪3. Michael Zimmer‬‬

‫‪2. affiliation‬‬

‫‪1. fake‬‬

‫‪80‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫وجــود دارد ایــن اســت کــه «گرچــه مــن می‌توانــم ســطوح مختلفــی از حریــم خصوصی‬ ‫را بــرای هــر پروفایــل تنظیــم کنــم‪ ،‬مولــی همــۀ آنهــا را مشــاهده می‌کنــد‪ ...‬زیــرا همــۀ‬ ‫آنهــا بــا حســاب کاربــریِ واحــدی بــه یــک نشــانی ایمیــل‪ ،‬کدپســتی‪ ،‬تاریــخ تولــد‪ ،‬و‬ ‫ِ‬ ‫جنســیت مشــرک لینــک داده شــده‌اند» (هــان)‪ .‬ایــن مــورد به‌وضــوح مشــکالت‬ ‫حفاظـ ِ‬ ‫ـت داده و تبــاد ِل داده بیــن ســیاق‌های مختلــف را نشــان می‌دهــد‪ .‬در ایــن مــورد‬

‫بــا یــک پلتفــرم تجــاری مواجه‌ایــم‪ ،‬امــا اگــر ایــن کار توســط قــدرت سیاســی انجــام‬ ‫شــود چــه اتفاقــی می‌افتــد؟‬

‫نتیجه‌گیری‬

‫از آنچــه بیــان شــد چــه درس‌هایــی می‌توانیــم بیاموزیــم؟ مــا در عــری دیجیتــال زندگی‬ ‫می‌کنیــم کــه در آن‪ :[ habeas corpus ،‬جســم از آنِ تــو باشــد‪ ]1‬بــه ‪habeas data‬‬ ‫ِ‬ ‫دســت‬ ‫[‪ :‬داده‌هــا از آنِ تــو باشــد] تبدیــل می‌شــود (ای‌جــی‌ای‪« :)29 ،2005 2‬مــا‬ ‫دیجیتــال را بــر تــو منی‌نهیــم»‪ .3‬امــا ســؤال ایــن اســت کــه ایــن َرویــۀ قانونــی چگونــه‬ ‫ِ‬ ‫دســتخوش جهانی‌شــدن اجــرا شــود‪ ،‬یــا ایــن «مــا» چــه کســی‬ ‫می‌توانــد در دنیایــی‬ ‫اســت و چــه نــوع «دســت»ی را روی کــدام «بدن‌»هــا(ی دیجیتــال) می‌تــوان قــرار‬ ‫داد‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬مســئلۀ رضایــت آگاهانــه‪ 4‬کــه یــک اصــل برجســته در اخــاق‬ ‫پزشــکی اســت‪ ،‬بایــد بــه یــک مبحــث مهــم تکنیکــی‪ ،‬اخالقــی‪ ،‬و حقوقــی در مــورد‬ ‫انــواع داده‌هــای شــخصی در ســیاق‌های مختلــف تبدیــل شــود‪.‬‬

‫‪ .1‬گذشــته از ایــن معنــای تحت‌اللفظــی‪ ،‬در اصطــاح علــم حقــوق آبِئــاس کُرپــوس بــه معنــای «قــرار احضــار‬ ‫زندانــی» اســت کــه طــی آن دســتور داده می‌شــود کــه فــر ِد بازداشت‌شــده را بــه دادگاه بربنــد تــا بررســی شــود کــه‬ ‫آیــا بازداشــت قانونــی بــوده اســت یــا نــه‪( -.‬مرتجــم)‬

‫‪2. EGE‬‬

‫‪ .3‬اشــاره اســت بــه عبارتــی از رســالۀ اول پولــس بــه تیموتئــوس‪ ،‬دربــارۀ مشــایخ‪ ،‬کــه این‌گونــه پنــد می‌دهــد‪« :‬در‬ ‫ِ‬ ‫ـیحیت آغازیــن‪« ،‬دس ـت‌نهادن»‬ ‫دس ـت‌نهادن بــر کســی شــتاب مــورز» (رســالۀ اول بــه تیموتئــوس‪ .)22/5 ،‬در مسـ‬ ‫آییــن انتقــال فیــض و برکــت و آمــرزش و شــفا و اعطــای منصــب در کلیســا بــود کــه توســط مشــایخ انجــام می‌شــد‪.‬‬ ‫بنگریــد بــه‪ :‬عهــد جدیــد‪ .‬ترجمــۀ پیــروز ســیار (تهــران‪ :‬نــی‪ ،)1396 ،‬ص ‪( -.979‬مرتجــم)‬

‫‪4. informed consent‬‬

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!؛ رافائل کاپورو‬

‫‪81‬‬

‫امــر مطلــقِ پراگامتیـ ِ‬ ‫ـک‪« 1‬یــاد بگیریــد کــه ســیاق‌مند کنیــد!»‪ ،2‬یــک مســئلۀ آموزشــی‬ ‫اســت کــه از ســنین پاییــن رشوع می‌شــود‪ .‬وقتــی گفتــه می‌شــود «نــام خــود را وارد‬ ‫رس‬ ‫کنیــد»‪ ،‬بایــد نــام مســتعار خــود را وارد مناییــد‪ .‬گذشــته از هــر چیــز‪ ،‬ایــن فقــط از ِ‬ ‫تفریــح اســت‪ .‬ایــن نوعــی تاکتیــک پارتیزانــی در یــک محیــط پیچیــدۀ دیجیتال اســت که‬ ‫می‌توانــد کمــک کنــد کــه ایجــاد پیونــد بیــن داده‌هــای مختلـ ِ‬ ‫ـف موجــود در ســیاق‌های‬ ‫ح افــراد یــا مؤسسـ ِ‬ ‫مختلــف بــدون رضایـ ِ‬ ‫ـات مربوطــه‪ ،‬به‌آســانی امکان‌پذیــر‬ ‫ـت رصی ـ ِ‬ ‫نباشــد‪ .‬طراحــی پلتفــرم بــرای کــودکان و نوجوانــان می‌توانــد شــیوه‌های مختلفــی‬ ‫را عرضــه کنــد تــا پیاده‌ســازی تکنیکــیِ ایــن ســیاق‌مندی امکان‌پذیــر و قابــل فهــم‬ ‫شــود‪ .‬امــا ایــن کار بایــد توســط آمــوزش اخالقــی در خانــه و مدرســه تکمیــل شــود‪.‬‬ ‫تاکتیک‌هــای پارتیزانــی بــه نوعــی مبــارزه بــا غول‌هــای دیجیتال‌انــد‪ .‬آنهــا بــه یــک‬ ‫مکمــل قانونــی نیــاز دارنــد کــه تبــاد ِل داده بیــن ســیاق‌های مختلــف را بــه موضــوع‬ ‫ِ‬ ‫حفاظــت داده رصفــاً ناظــر بــه‬ ‫حامیــت قانونــی از آزادی فــردی تبدیــل کنــد‪ .‬مقولــۀ‬ ‫داده‌هــا نیســت‪ ،‬بلکــه بــه آزادی نیــز مربــوط می‌شــود‪ .‬اگــر بــه قدرت‌هــای سیاســی‪،‬‬ ‫تجــاری‪ ،‬و اقتصــادی در دسرتســی و انتقــا ِل داده‌هــای ناشــی از ســیاق‌های مختلــف کــه‬ ‫تابــع قوانیــن اخالقــی و حقوقــی متفاوتــی هســتند‪ ،‬اجــازۀ بــی قیــد و رشط داده شــود‪،‬‬ ‫چیــزی جــز نقـ ِ‬ ‫ـض «همبســتگیِ ســیاق‌مند» پیـ ِ‬ ‫ـش رو نخواهیــم داشــت و ایــن می‌توانــد‬ ‫ـاب انــواع مختلــف توتالیتاریســم دیجیتــال را بــاز کنــد‪ .‬ایــن در مــواردی بیشــر صــادق‬ ‫بـ ِ‬ ‫اســت کــه هویــت هــر انســان به‌صــورت دیجیتــال قابــل شناســایی باشــد و حتــی ایــن‬ ‫قاعــده بــرای همــۀ انــواع تراکنش‌هــای دیجیتــال در هــر ســیاق و بــا هــر هدفــی‪ ،‬بــه یــک‬ ‫الــزام قانونــی بــدل‌شــود‪.‬‬

‫سپاسگزاری‬

‫از مایــکل الــدرد‪( 3‬کلــن) و دَنیل نیــگل‪( 4‬اشــتوتگارت) بابت اصالحات و پیشنهادات‌شــان‬ ‫تشــکر می‌کنــم‪.‬‬ ‫‪2. learn to contextualize‬‬

‫‪4. Daniel Nagel‬‬

‫‪1. pragmatic imperative‬‬ ‫‪3. Michael Eldred‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

82

‫منابع‬ Arendt,Hannah(1998):TheHumanCondition.Chicago:TheUniversityofChicagoPress.

Capurro, Rafael (1995). Leben im Informationszeitalter. Berlin: Akademie Verlag. Capurro,Rafael(1986).HermeneutikderFachinformation.Freiburg/München:Alber. Capurro, Rafael and Capurro, Raquel (2007). Secreto, lenguaje y memoria en la sociedad de la infor-mación. http://www.capurro.de/secreto.html EGE (European Group on Ethics in Science and New Technologies) (2005). Ethical Aspects of ICT Implants in the Human Body. Opinion No. 20. http://ec.europa.eu/bepa/european-group-ethics/publications/opinions/index_en.htm Facebook (2011). Statement of Rights and Responsibilities http://www.facebook.com/note.php?note_id=183538190300 Gadamer, Hans-Georg (1975). Wahrheit und Methode. Grundzüge einer philosophische Hermeneutik. Tübingen: Mohr. Himma, Kenneth E. und Tavani, Herman T. (eds.) (2008). The Handbook of Information and Computer Ethics. Hoboken, New Jersey: Wiley. Insafe (2011). Play and Learn: Being online. New activity booklet for children aged 4-8 years. http://www.saferinternet.org/web/guest/activity-book Luhmann, Niklas (1996). Soziale Systeme. Frankfurt am Main: Suhrkamp (6th ed.) MOLI http://down.moli.com/

83

‫هرگز داده‌های واقعی‌ات را وارد نکن!؛ رافائل کاپورو‬

Naone, Erica (2008). Maintaining Multiple Personas Online A new site lets users create profiles for the different sides of their personality. InTechnology Review, Feb 11, 2008. http://www.technologyreview.com/Infotech/20183/page1/?a=f Nissenbaum, Helen (2010). Privacy in Context. Technology, Policy, and the Integrity of Social Life. Stanford, CA: Stanford University Press. Safer Internet Day (2011) http://www.saferinternet.org/web/guest/safer-internet-day Strauss, Leo (1988). Persecution and the Art of Writing. The University of Chicago Press. Turkle, Sherry (2011). Alone Together: Why We expect More From Technology And Less From Each Other. New York: Basic Books. Wikipedia (2011). Egyptian Revolution of 2011. http://en.wikipedia.org/wiki/ Egyptian_Revolution_of_2011 Winograd, Terry and Flores Fernando (1986). Understanding Computers and Cognition: A New Foundation for Design. Norwood, New Jersey: Ablex. Zimmer, Michael (2008): Moli: Maintaining Multiple Personas Online, Sharing More Personal Information. http://michaelzimmer.org/2008/02/11/moli-maintaining-multiple-personas-online-sharing-more-personal-information/

‫‪84‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫رویکرد هرمنوتیکی کاپورو به اخالق اطالعات‪:‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک‬

‫‪1‬‬

‫تادا�شی تاکنوچی‬

‫چکیــده‪ :‬رافائــل کاپــورو یکــی از پیشــگامان رویکــرد هرمنوتیکــی بــه‬ ‫مطالعــات اطالعــات‪ ،‬به‌ویــژه در ارتبــاط بــا مباحــث اخالقــی اســت‪.‬‬ ‫یکــی از مهم‌تریــن اهــداف پژوهشــی او فهــم «اِتــوس» در جامعــۀ‬ ‫اطالعاتــی اســت‪ .‬ایده‌هــای کاپــورو دربــارۀ تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫متفــاوت از ایده‌هــای دریفــوس اســت‪ ،‬گرچه هــر دو دیــدگاه هرمنوتیکی‬ ‫دارنــد‪ .‬دامنــۀ مطالعــات کاپــورو در آخریــن پژوهش‌هایــش بــا عنــوان‬ ‫«علــم انجلتیــک» کــه بــه معنــای «پیام‌پژوهــی» اســت‪ ،‬توســعه یافتــه‬ ‫اســت‪ .‬انجلتیــک و هرمنوتیــک و رسانه‌شناســی متمــم یکدیگرنــد‪ .‬ایــدۀ‬ ‫کاپــورو در مــورد اخــاق در عــر اطالعــات‪ ،‬متکــی اســت بــر مفهــوم‬ ‫«تکنولوژی‌هــای خــود» کــه مبتنــی بــر قانــون نیســتند‪ ،‬بلکــه «مبتنــی بــر‬ ‫خود»‌انــد‪ .‬همچنیــن انتظــار مـی‌رود کــه تعامــل بیــن کاپــورو و الگوهای‬ ‫تفکــر ژاپنــی کمک‌هــای مهمــی بــه اخــاق اطالعــات کنــد‪.‬‬

‫اِتوس‪ 2‬در جامعۀ اطالعاتی‬

‫مطالعــۀ پدیدارهــای اطالعاتــی از دیــدگاه هرمنوتیک که مدیــون مارتین هایدگــر و هانس‪-‬‬ ‫گئــورگ گادامر اســت را می‌تــوان «مطالعات هرمنوتیکی اطالعات»‪ 3‬یــا «علم انفورماتیک‬ ‫‪ .1‬این مقاله ترجمه‌ای است از‪:‬‬

‫‪Tadashi Takenouchi (2004). “Capurro’s Hermeneutic Approach to Information Ethics: Ethos in the Informa-‬‬

‫‪tion Society and the Development of Angeletics”. International Journal of Information Ethics, Vol. 1, pp. 1-8.‬‬ ‫‪3. hermeneutic information studies‬‬

‫‪2. ηθος: ethos‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪85‬‬

‫هرمنوتیکــی»‪ 1‬نامیــد‪ .‬رافائــل کاپــورو (متولــد ســال ‪ )1945‬فیلســوف و دانشــمند علــم‬ ‫اطالعــات‪ ،‬یکــی از پیشــگامان ایــن حــوزه اســت‪ .‬مســائلی کــه او طــرح می‌کنــد بســیار‬ ‫ِ‬ ‫هرمنوتیــک بازیابــی‬ ‫متنوع‌انــد‪ :‬پژوهــش دربــارۀ هایدگــر‪ ،‬تبارشناســی اطالعــات‪،2‬‬ ‫اطالعــات‪ ،‬اخــاق در عــر اطالعــات‪ ،‬اخــاق رســانه‪ ،‬و هستی‌شناســی دیجیتــال‪.‬‬ ‫به‌ویــژه رویکــرد هرمنوتیکــی او بــه اخالق اطالعات مســاهمتی مهــم در این حوزه اســت‪.‬‬ ‫می‌دانیــم کــه اخــاق اطالعــات نوعــی از اخــاق کاربــردی‪ 3‬و در ردیــف اخــاق‬ ‫زیســتی و اخــاق زیس ـت‌محیطی‪ 4‬اســت‪ .‬اخــاق اطالعــات رشــته‌ای نســبتاً جدیــد‬ ‫اســت کــه بــه مســائلِ ناشــی از تکنولــوژی اطالعــات و شــبکه‌های کامپیوتــری‬ ‫می‌پــردازد‪ .‬اخــاق اطالعــات بــر مســائلی از ایــن قبیــل متمرکــز اســت‪ :‬حفاظــت از‬ ‫ِ‬ ‫محتویــات بالقــوه مــر‪ ،5‬مســئولیت اخالقــی مدیــرانِ‬ ‫حریــم خصوصــی‪ ،‬کنــرل‬ ‫شــبکه‌ها یــا مهندســان‪ ،‬ارائــۀ پیشــینه‌های ارتباطــی‪ 6‬بــه پلیــس‪ ،‬و حامیــت از حــق‬ ‫ن اینرتنــت مطــرح بــود‪ ،‬اکنــون بخشــی‬ ‫مؤلــف‪ .‬اخــاق رســانه کــه قبــل از عمومیت‌یافـ ِ‬ ‫از اخــاق اطالعــات اســت‪.‬‬ ‫امــروزه مطالعــه دربــارۀ اخــاق اطالعــات غالبـاً بــا ایــن رویکرد‌هــا انجــام می‌شــود‪:‬‬ ‫چگونــه اخــاق را از طریــق فرایندهــای «آمــوزش رســمی»‪ ،‬ماننــد مــدارس‪ ،‬بــه افــراد‬ ‫بیاموزیــم؟ چگونــه آیین‌نامه‌هــای اخــاق حرفـه‌ای را وضــع کنیــم؟ یــا چگونــه مقــررات‬ ‫و قوانیــن را تدویــن کنیــم؟ اینهــا تالش‌هایــی بــرای حفــظ راه‌هــای کنــرل جامعــه از‬ ‫طریــق قانون‌گــذاری هســتند‪ .‬آنچــه در ایــن ِ‬ ‫روش تفکــر موضوعیــت دارد جداســازی‬ ‫ِ‬ ‫عــرف‬ ‫اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات از دیدگاه‌هــای اگزیستانســیا ِل مبتنــی بــر‬ ‫زندگــی اســت‪.‬‬ ‫پیش‌فــرض بی‌طرفــی‪ 7‬تکنولــوژی اطالعــات بــر این جداســازی مبتنــی اســت‪ .‬کاپورو‬ ‫چنیــن ایده‌هایــی را مــورد شــک قــرار می‌دهــد و نســبت بیــن تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫و عــرف اگزیستانســیا ِل زندگــی را از نــو تعریــف می‌کنــد‪ .‬تکنولوژی‌هــا به‌هیچ‌وجــه‬ ‫‪2. genealogy of information‬‬

‫‪1. hermeneutic informatics‬‬

‫‪7. neutrality‬‬

‫‪6. communication records‬‬

‫‪5. potentially injurious contents‬‬

‫‪4. environmental ethics‬‬

‫‪3. applied ethics‬‬

‫‪86‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫بی‌طــرف و خنثــا نیســتند و ایــن دربــارۀ تکنولــوژی اطالعــات نیــز صــادق اســت‪.‬‬ ‫مثــل مفهــوم کانتــی «شیء‌فی‌نفســه»‪ 1‬جوهــر قائــم بــه ذاتــی تحــت عنــوان‬ ‫«اطالعات‌فی‌نفســه»‪ 2‬نداریــم‪ .‬اطالعــات عمیق ـاً متأثــر از فعالیت‌هــای اگزیستانســیال‬ ‫اســت‪ .‬کاپــورو بــا تأکیــد بــر اینکــه تکنولــوژی اطالعــات ماهــوا ً دارای خصائــص‬ ‫اخالقــی اســت‪ ،‬اطالعــات و تکنولــوژی را در پیونــد بــا حــوزۀ زندگــی روزمــرۀ مــا قــرار‬ ‫می‌دهــد و آن را در ســیاق‌های چندالیــه و چندبُعــدی توصیــف می‌کنــد‪.‬‬ ‫از ایـن‌رو کاپــورو تحلیلــش را متوجــه «اِتــوس در جامعــۀ اطالعاتــی» می‌کنــد‪ .‬اگرچه‬ ‫تعریــف روشــن مفهــوم اتــوس در نــزد او مشــکل اســت‪ ،‬امــا می‌تــوان آن را نگرشــی‬ ‫عملــی [‪ :‬معطــوف بــه عــرف زندگــی] دانســت کــه ســیاقی را کــه تکنولــوژی اطالعات‪،‬‬ ‫در محیط‌هــای معیــن در آن قــرار گرفتــه اســت را رقــم می‌زنــد‪ .‬کاپــورو بــا اســتفاده از‬ ‫عبارت‌هایــی همچــون «همبســتگی»‪ 3‬یــا تعامــل تکنولوژی‌هــا بــا اخــاق‪ ،‬بــر همیــن‬ ‫مســئلۀ اتــوس تأکیــد می‌کنــد‪ .‬بررســی اتــوس در جامعــۀ اطالعاتــی بــه معنــای پرداخنت‬ ‫بــه سـ ِ‬ ‫ـاحت پیونــد بیــن تکنولــوژی اطالعــات و زندگــی اگزیستانســیا ِل ماســت‪ .‬دیــدگاه‬ ‫هرمنوتیکــی به‌مثابــه ابــزاری کــه می‌توانــد در فهــم ایــن ســاحت بــه کار رود‪ ،‬قطعـاً نقش‬ ‫مهمــی ایفــا می‌کنــد‪ .‬بدین‌ترتیــب‪ ،‬مفهــوم «گشــت هرمنوتیکــی»‪ 4‬به‌عنــوان یــک تغییــر‬ ‫پارادایمــی‪ 5‬در انفورماتیــک جدیــد پیشــنهاد شــده اســت تــا اتــوس در جامعــۀ اطالعاتــی‬ ‫مــورد بررســی قــرار گیــرد‪ .‬ایــن مهم‌تریــن چارچــوب اســتدالل کاپــورو اســت‪.‬‬

‫رویکرد هرمنوتیکی کاپورو‬

‫گشت هرمنوتیکی کاپورو از سه مفهوم کلیدی تشکیل می‌شود‪:‬‬ ‫‪6‬‬ ‫پیش‌فهم‬ ‫پیش‌فهــم در اصــل از اصطالحــات فنــی هرمنوتیـ ِ‬ ‫ـک فلســفی گادامــر اســت‪ .‬کاپــورو این‬ ‫اصطــاح را به‌منظــو ِر فرارفــن از افــراق بیــن تکنولــوژی اطالعــات و عـ ِ‬ ‫ـرف زندگــی بــه‬ ‫کار می‌بــرد‪ .‬بــرای مثــال‪ ،‬حتــی یــک زبــان برنامه‌نویســی کــه به‌ظاهــر کام ـاً مســتقل‬ ‫‪3. being interwined‬‬

‫‪6. Vorverständnis= pre-understanding‬‬

‫‪2. information itself‬‬

‫‪5. paradigm shift‬‬

‫‪1. thing itself‬‬

‫‪4. hermeneutic turn‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪87‬‬

‫از زندگــی [روزمــرۀ] ماســت‪ ،‬تنهــا هنگامــی معنــا می‌یابــد کــه توســط افــرادی بــه کار‬ ‫ن آن دارنــد‪ .‬در‬ ‫گرفتــه شــود کــه پیش‌فهــم یــا مقاصــدی ازپیش‌معیــن بــرای بــه کار گرفـ ِ‬ ‫ایــن معنــا‪ ،‬پیش‌فهــم منعکس‌کننــدۀ افق‌هــای معانــی‪ 1‬اســت‪ .‬همــۀ متــون و نیــز همــۀ‬ ‫ابزارهایــی کــه در زندگــی روزمــره بــه کار می‌رونــد‪ ،‬بــا معنــای زندگــی مــا کــه پیش‌فهم را‬ ‫در خوانــدن [مــن] و یــا بــه کار بــردن [ابــزار] بــه میــان مـی‌آورد‪ ،‬هم‌بســته‌اند‪ .‬اطالعــات‬ ‫و تکنولوژی‌هــای اطالعــات نیــز به‌گون ـه‌ای الینفــک بــا پیش‌فهم‌هــای ایجادکننــدگان‪،‬‬ ‫مدیــران‪ ،‬کاربــران‪ ،‬یــا حاکــان به‌مثابــه چارچوب‌شــان در ارتباط‌انــد‪.‬‬

‫طرح‌اندازی‬ ‫طرح‌انــدازی مفهومــی کلیــدی در فلســفۀ هایدگــر اســت کــه بیان‌گــ ِر نحــوۀ وجــو ِد‬ ‫دازایــن‪ ،3‬یعنــی طرح‌انداخته‌شــدن در تاریــخ و در عیــن حــال طرح‌انــدازی خــود‬ ‫بــرای آینــده اســت‪ .‬طرح‌انــدازی معادل‌هــای مختلفــی از قبیــل ‪designing, casting,‬‬ ‫‪ project‬یــا ‪ planing‬دارد‪ .‬کاپــورو بــا کاربــرد اســتعاری ایــن مفهــوم تأکیــد می‌کنــد کــه‬ ‫طرح‌انــدازیِ «خــو ِد»‪ 4‬خویشــن‌مان‪ ،‬قابــل انفــکاک [از جهــان] نیســت و نــه فقــط‬ ‫بــه برنامه‌نویســی کامپیوتــری‪ ،‬بلکــه بــه توســعۀ جهــان اطالعــات در کلیتــش وابســته‬ ‫اســت‪ .‬ارتبــاط بیــن زیسـت‌جهان و (تکنولــوژی) اطالعــات رقم‌زننــدۀ اِتــوس در جامعــۀ‬ ‫اطالعاتــی اســت‪ .‬طرح‌انــدازی «خــود»‪ ،‬در عیــن حــال طرح‌انــدازی رابطــۀ فــرد بــا‬ ‫دیگــران و لــذا طرح‌انــدازی جهــان نیــز هســت‪ .‬ایــن طرح‌انــدازی پیش‌زمینــۀ فهــمِ آتــی‬ ‫را فراهــم می‌کنــد‪ .‬لــذا ایــن مفهــوم عنــری الینفــک در «دور هرمنوتیکــی»‪ 5‬اســت و‬ ‫قوی ـاً بــا پیش‌فهــم کــه قب ـاً توضیــح داده شــد‪ ،‬پیونــد دارد‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫ِگشتل اطالعاتی‬ ‫«گشــتل» نیــز از اصطالحــات فنــی فلســفۀ هایدگــر (به‌ویــژه در ارتبــاط بــا تکنولــوژی)‬ ‫اســت‪ .‬تکنولــوژی مــدرن‪ ،‬در معنــای گشــتل‪ ،‬نظــام خودمختــاری دانســته می‌شــود کــه‬ ‫‪6‬‬

‫‪3. Dasein‬‬

‫‪6. Informations-Gestell‬‬

‫‪2. Entwurf= project‬‬

‫‪1. horizons of meanings‬‬

‫‪5. hermeneutic circulation‬‬

‫‪4. self‬‬

‫‪88‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫دارای محــو ِر فایده‌منــدی‪1‬ای اســت کــه بر انســان‌ها اثــر می‌گــذارد‪ .‬کاپورو معتقد اســت‬ ‫کــه تکنولــوژی اطالعــات نیــز ایــن ســاختا ِر گشــتلی را دارد‪ .‬وقتــی تکنولــوژی اطالعات‬ ‫‪3‬‬ ‫را در معنایــی هایدگــری‪ ،‬نــه به‌منزلــۀ وجــود فرادســتی‪ ،2‬بلکــه به‌منزلــۀ وجــود تودســتی‬ ‫در نظــر بگیریــم و اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات در ســیاق زندگی‌مــان در نظــر‬ ‫گرفتــه شــوند‪ ،‬پــس می‌توانیــم وضعیــت مقابــل آن را نیــز تصــور کنیــم کــه در آن مــا‬ ‫بازیچــۀ دســت اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات هســتیم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫«هرمنوتیــک بازیابــی‬ ‫می‌بینیــم کــه کاپــورو از هــان اولیــن پژوهش‌هایــش دربــارۀ‬ ‫اطالعــات» (کاپــورو‪ )1986 ،‬کوشــیده اســت ایــن ایده‌هــای هرمنوتیکــی را در مطالعات‬ ‫اطالعــات بــه کار ب ـ َرد‪ .‬در ایــن پژوهــش‪ ،‬مــد ِل هرمنوتیکــی بازیابــی اطالعــات کــه او‬ ‫ارائــه می‌کنــد‪ ،‬در تقابــل بــا مدل‌هــای ســنتیِ رفتــار اطالعاتــیِ «عقالنــی»‪ 4‬اســت‪ .‬بــه‬ ‫نظــر کاپــورو بازیابــی اطالعــات دســتیابیِ «مطابــق بــا واقــع» بــه نظــام اطالعات ـی‌ای‬ ‫کــه به‌مثابــه «دانـ ِ‬ ‫ـش عینــی»‪ 5‬به‌گون ـه‌ای «عقالنــی» ســازماندهی شــده اســت‪ ،‬نیســت‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫نظام‌هــای اطالعاتــی‪ ،‬خــود بازتــاب پیش‌فهم‌هــای ایجادکننــدگان یــا وضعیت‌هــای‬ ‫ن اطالعــات و معنــا‪ ،‬در واقــع‬ ‫حاکــم بــر آنهاینــد و کاربــران یــا جســتجوگران بــا گرف ـ ِ‬ ‫پیش‌فرض‌هــای خــود را بــه نظــام فرامی‌افکننــد‪ .‬مــا می‌توانیــم ایــن تحــرکات را‬ ‫فرایندهایــی هرمنوتیکــی بدانیــم‪ .‬اگرچــه ممکــن اســت رده‌بندی‌هــای کتابخان ـه‌ای یــا‬ ‫اصطالح‌نامه‌هــای پایگاه‌هــای اطالعاتــی نظام‌هــای بســته‌ای بــه نظــر برســند‪ ،‬امــا‬ ‫آنهــا در واقــع منعکس‌کننــدۀ پیش‌فهم‌هــا یــا افق‌هــای معانــی‌ای هســتند کــه بــر‬ ‫فعالیت‌هــای گوناگــون در جهــان خــارج مبتنی‌انــد و در زمان‌هــا و مکان‌هــای مختلــف‬ ‫ویژگی‌هــای متفاوتــی دارنــد‪ .‬ایــن تحلیــلِ هرمنوتیکــی در مــورد بازیابــی اطالعــات‪،‬‬ ‫نقطــۀ آغــاز رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو بــه مطالعــات اطالعــات اســت‪.‬‬ ‫زان پــس‪ ،‬دامنــۀ مطالعــات کاپــورو فراتــر از چارچــوب بازیابــی اطالعــات رفــت‪ .‬او‬ ‫از دیدگاهــی هرمنوتیکــی مســائلی از ایــن قبیــل را طــرح می‌کنــد‪ :‬ارتبــاط کلــی بیــن‬ ‫اطالعــات و زندگــی انســان‌ها‪ ،‬نــگاه انفورماتیکــی بــه زندگــی انســان‌ها‪ ،‬مباحــث‬ ‫‪3. Zuhanden Sein‬‬

‫‪6. situation‬‬

‫‪2. Vorhanden Sein‬‬

‫‪5. objective knowledge‬‬

‫‪1. usefulness‬‬ ‫‪4. rational‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪89‬‬

‫جــاری دربــارۀ جامعــۀ اطالعاتــی و اخــاق اطالعــات در معنایــی وســیع‌تر‪ .‬هامن‌طــور‬ ‫کــه قبـاً اشــاره کــردم‪ ،‬در ایــن مطالعــات اســت کــه «اِتــوس» یــا همبســتگی تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و زیســت‌جهان به‌عنــوان مســئله‌ای مهــم مــورد بحــث قــرار می‌گیــرد و‬ ‫گشــت هرمنوتیکــی در انفورماتیــک آشــکار می‌شــود‪ .‬این‌طــور نیســت کــه نرم‌افزار‌هــا‬ ‫و ســخت‌افزارهای کامپیوتــری یــا هــر نــوع رســانۀ اطالعاتــی و محتــوای آن توســط‬ ‫افــرادی ایجــاد شــده باشــد کــه از عــرف زندگی‌شــان در جامعــه مســتقل‌اند‪ .‬در واقــع‬ ‫داللت‌هــا یــا نحــوۀ وجــود اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات در جامعــه به‌گونــه‌ای‬ ‫هستی‌شــناختی تعییــن می‌شــود کــه مبتنــی اســت بــر افق‌هایــی کــه از پیش‌فهم‌هــای‬ ‫آنهــا شــکل گرفته‌انــد‪ .‬به‌عــاوه ایــن پیش‌فهم‌هــا به‌هیچ‌وجــه فــردی نیســتند‪ ،‬بلکــه‬ ‫رفتارهــای جمعــی همــراه بــا دیگــران در «یــک» جهــانِ مشــرک‌اند‪ .‬لــذا آنهــا در عیــن‬ ‫حــال متضمــن مســائل اخالقــی نیــز هســتند‪.‬‬ ‫بــرای فهــم اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات از منظــر روابــط زندگ ـی‌‪ ،‬کاپــورو بــه‬ ‫تفکــر ارســطوئی (بــا قرائــت هایدگــر) رجــوع می‌کنــد‪ .‬کاپــورو متایــز ارســطوئی بیــن‬ ‫تخنــه‪( 1‬معرفــت فنــی‪ )2‬کــه بــه پوئســیس‪( 3‬ابــداع‪ )4‬راجــع اســت و فرونســیس‪( 5‬معرفــت‬ ‫عملــی‪ )6‬کــه بــه پراکســیس‪( 7‬عمــل) راجــع اســت را پــی می‌گیــرد‪ .‬تخنــه مبتنــی بــر‬ ‫فرونســیس اســت‪ .‬تخنــه معرفـ ِ‬ ‫ـت جــزوی‪ 8‬مربــوط بــه افعــال فنــیِ جــزویِ پوئســیس‬ ‫اســت‪ ،‬امــا فرونســیس بــه معنــای معرفـ ِ‬ ‫ـت مربــوط بــه روابــط عملــی اســت‪ .‬پوئســیس‬ ‫یــا تخنــه معانــی خاص‌شــان را تنهــا هنگامــی بــه دســت می‌آورنــد کــه بــا پراکســیس‬ ‫‪9‬‬ ‫پیونــد یابنــد‪ .‬ایــن پراکســیس دقیق ـاً هــان اســت کــه کاپــورو به‌عنــوان تصویــر کلــی‬ ‫زندگــی مــا در نظــر می‌گیــرد‪ .‬او فرونســیس را بــا مفهــوم «پیش‌دیــد»‪ 10‬مرتبــط می‌کنــد‬ ‫کــه هایدگــر آن را یکــی از عنــارص «پیش‌ســاختار فهــم»‪ 11‬می‌دانــد‪ .‬کاپــورو فرونســیس‬ ‫را فضیلـ ِ‬ ‫ـت اصلــی در افعــال فنــی می‌دانــد‪ .‬فرونســیس توانایــیِ فهــمِ روابــط بیــن معانــی‬ ‫اســت‪ ،‬یعنــی روابــط الینفــک‪ ،‬متعامــل‪ ،‬و محکــم بیــن تکنولــوژی اطالعــات و جهانــی‬ ‫‪4. production‬‬

‫‪3. ποίησίς: poiesis‬‬

‫‪7. πρᾶξις: praxis‬‬

‫‪11. Vor-Struktur des Verstehens‬‬

‫‪2. technical knowledge‬‬

‫‪6. practical knowledge‬‬

‫‪10. Vor-Sicht‬‬

‫‪9.holistic image‬‬

‫‪1. τέχνη: techné‬‬

‫‪5. φρόνησις: phronesis‬‬ ‫‪8.partial knowledge‬‬

‫‪90‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫کــه مردمــان در آن ســکنا دارنــد؛ جهــان «بــرون» و «درون»؛ نظــر و عمــل؛ علــم و‬ ‫تکنولــوژی؛ خــود و دیگــران‪ .‬مــا‪ -‬خــودآگاه یــا ناخــودآگاه‪ -‬همــواره واجــد نوعــی دیدگاه‬ ‫دربــارۀ روابــط متکــر و مشــخصی از معانــی در جهانــی کــه در آن ســکنا داریم‪ ،‬هســتیم‪.‬‬ ‫«پیش‌دیــد» از طریــق «عمــل» بــه دور هرمنوتیکــی وارد می‌شــود و بــه فهــم یــا نحــوۀ‬ ‫‪2‬‬ ‫نــگاه جدیــدی می‌انجامــد‪ .‬در ایــن فراینــد‪ ،‬گزاره‌هــای ثابــت‪ 1‬یــا هنجارهــای اخالقــی‬ ‫کــه پیشــاپیش مســائل و راه‌حل‌هــای آنهــا را مشــخص می‌کننــد تــا حــدی اهمیــت‬ ‫دارنــد‪ ،‬امــا مرجعیـ ِ‬ ‫ـت نهایــی بــا آنها نیســت‪ .‬انعطــاف زندگــی انســانی و به عبــارت دیگر‬ ‫امــکان طرح‌انــدازی‪ ،‬کلیــد فهــم رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو اســت‪ .‬مســلم اســت کــه‬ ‫اتــوس به‌واســطۀ تعامــل انســانیِ معانــی‪ ،‬درگیــری‪ ،3‬و اختیــار از رهگذر تفســیر و پاســخ‬ ‫شــکل می‌گیــرد‪.‬‬ ‫ایــن تفســیر شــبیه تفســیر هیوبــرت دریفــوس‪ 4‬نیز هســت کــه تکنولــوژی اطالعــات را‬ ‫از دیدگاهــی هایدگــری مــورد بحــث قــرار داده و بــه مفهــوم ارســطوئی فرونســیس اشــاره‬ ‫می‌کنــد‪ .‬دریفــوس و کاپــورو از برخــی جهــات مواضــع بســیار مشــابهی دارنــد‪ ،‬امــا در‬ ‫برخــی مســائل جزئــی و البتــه مهــم بــا هــم اختــاف دارند‪ .‬یکــی از جهــات اختــاف این‬ ‫اســت کــه دریفــوس مطالعاتــش را بــا بحــث از ماهیـ ِ‬ ‫ـت موجــو ِد دارای هــوش مصنوعــی‬ ‫یــا علــم ُرباتیــک دنبــال کــرد‪ ،‬درحالی‌کــه کاپــورو بــا مطالعــۀ بازیابــی اطالعــات‪،‬‬ ‫ی و زمــان‬ ‫یعنــی خــو ِد رفتــار انســانی رشوع کــرد‪ .‬دریفــوس بــر مبنــای بخــش اول هســت ‌‬ ‫هایدگــر بــر ماهیــت اطالعــات به‌مثابــه ابــزار‪ 5‬تأکیــد می‌کنــد‪ .‬کاپــورو نیــز ایــن مســئله‬ ‫را مــورد بحــث قــرار می‌دهــد‪ ،‬امــا او بــا ذکــر ایــن واقعیــت کــه اطالعــات و تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات اجزائــی اساســی در شــکل‌دهی بــه زیس ـت‌جهانِ مــا هســتند‪ ،‬بــر ســاختار‬ ‫هرمنوتیکــی پیش‌فهم‌هــا تأکیــد می‌کنــد‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫به‌عــاوه دریفــوس نتیجــه می‌گیــرد کــه «تحقق‌بخشــی بــه خــود» در فضــای‬ ‫مجــازی بــرای مــا ناممکــن اســت‪ ،‬زیــرا در فضــای مجــازی روابــط زیسـت‌جهانِ مــا بــه‬ ‫علــت فقــدان تجســد‪ 7‬از بین مـی‌رود‪ .‬گرچه دریفــوس تکنولــوژی اطالعــات را در تقابل‬

‫‪7. corporeality‬‬

‫‪3. involvement‬‬

‫‪6. self-realization‬‬

‫‪2. causistic norms‬‬

‫‪5. inforamtion-as-tools‬‬

‫‪1. fixed statements‬‬ ‫‪4. Hubert Dreyfus‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪91‬‬

‫بــا زیسـت‌جهان قــرار می‌دهــد و یــک جهــانِ نــاب یــا بنیادیــنِ انســانی را فــرض می‌کنــد‬ ‫کــه از حملــۀ رســانه‌ها‌ی اطالعاتــی مصــون مانــده‪ ،‬کاپــورو بــر آن اســت کــه تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات در زیســت‌جهانِ مــا «ازپیــش تعبیه‌شــده»‪ 1‬اســت‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪،‬‬ ‫کاپــورو بــر آن اســت کــه زیسـت‌جهان‪ ،‬جهانــی اســت کــه بــه انحــاء گوناگــون توســط‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات و رســانه‌های اطالعاتــی وصــف می‌شــود‪ .‬از چنیــن دیدگاهــی‬ ‫زیسـت‌جهان می‌توانــد و بایــد همــواره‪ -‬هــم توســط طرح‌انــدازی اگزیستانســیا ِل فــردی‬ ‫و هــم توســط طرح‌انــدازی مبتنــی بــر تکنولــوژی اطالعــات‪ -‬از نــو طرح‌انــدازی شــود‪.‬‬

‫توسعۀ علم انجلتیک‬ ‫کاپــورو رویکــرد هرمنوتیکـی‌اش را توســعه داد و چارچــوب نظــری جدیــدی بــا عنــوان‬ ‫«علــم انجلتیــک» ارائــه کــرد‪ .‬نظــر بــه اینکــه مفهــوم «اطالعــات» بســیار مبهم اســت‪ ،‬او‬ ‫بــه مفهــوم «پیــام» روی آورد تــا بــر «انتقــال معنــا»‪ 2‬متمرکز شــود و کوشــید که ســاختارها‬ ‫و توســعۀ پدیدارهــای پیام‌رســانی گوناگــون را در تاریــخ توصیــف کنــد‪ .‬او ایــن پژوهـ ِ‬ ‫ـش‬ ‫خــاص در بــاب پدیدارهــای پیام‌رســانی را علــم انجلتیــک نامیــد کــه از کلمــۀ یونانــی‬ ‫آنگلیــا‪ -3‬بــه معنــای «پیــام»‪ -‬مشــتق شــده اســت‪.‬‬ ‫کاپــورو بــا ارائــۀ علــم انجلتیــک درصــد ِد تکمیــلِ رویکــرد هرمنوتیکــی اســت‪.‬‬ ‫هرمنوتیــک دربــارۀ پیش‌فهم‌هــا یــا افق‌هــای معانــی نظریه‌پــردازی و آنهــا را تحلیــل‬ ‫می‌کنــد‪ ،‬امــا بــه ایــن مســئله منی‌پــردازد کــه آنهــا از چــه منشــأ و اصلــی تولیــد شــده‬ ‫یــا شــکل گرفته‌انــد‪ .‬به‌عــاوه‪ ،‬هرمنوتیــک بــه بحــث دربــارۀ تفســیر «چیــزی کــه منتقــل‬ ‫شــده اســت» می‌پــردازد‪ ،‬امــا بــه خــود فراینــد «انتقــال» منی‌پــردازد‪ .‬انجلتیــک بایــد‬ ‫چارچوبــی جامــع فراهــم آورد کــه در قالــب آن‪ ،‬مکانیس ـم‌های تولیــد‪ ،‬صورت‌بنــدی‪،4‬‬ ‫اشــراک‪ ،‬یــا انتقــال ایــن پیش‌فهم‌هــا یــا افق‌هــای معانــی مــورد بحــث قــرار گیــرد‪.‬‬ ‫بــرای توصیـ ِ‬ ‫ـف تولیــد یــا انتقــال پیام‌هــا در تاریــخ‪ ،‬رضوری اســت کــه ببینیــم افق‌هــای‬ ‫معانــی یــا پیش‌فهم‌هــا چگونــه از دیدگاهــی تاریخــی شــکل گرفته‌انــد‪.‬‬ ‫‪2. transmission of meaning‬‬ ‫‪4. formation‬‬

‫‪1. already embedded‬‬ ‫‪3. ἀγγελία: angelía‬‬

‫‪92‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫کاپــورو بــا ارجــاع بــه «ارتباط‌شناســی»‪ 1‬فلــورس‪ 2‬می‌گویــد کــه انتقــال پیــام دو‬ ‫نــوع ســاختار دارد‪ :‬ســاختار «گفتگویــی»‪ 3‬و ســاختار «گفتامنــی»‪ .4‬ســاختار گفتگویــی‬ ‫ســاختاری اســت کــه در آن‪ ،‬پیام‌هــای جدیــد تولیــد می‌شــوند و ســاختار گفتامنــی‬ ‫ســاختاری اســت کــه بــه هنــگامِ شــیو ِع پیام‌هــای جدیــد آشــکار می‌شــود‪ .‬کاپــورو‬ ‫ســاختار گفتگویــی را «افقی‪/‬تعاملــی» و ســاختار گفتامنــی را «عمودی‪/‬یک‌طرفــه»‬ ‫می‌دانــد‪ .‬اصطــاح «عمــودی» بــه ایــن امــر داللــت دارد کــه پیام‌هــا بــا اقتــدار یــا قــدرت‬ ‫از بــاال بــه پاییــن منتقــل می‌شــوند‪ .‬کاپــورو بــه ارتبــاط دیالکتیکــی ایــن ســاختارهای‬ ‫افقــی و عمــودی در تاریــخ غــرب اشــاره می‌کنــد‪ .‬او بــه ســه دوره به‌عنــوان «مــوار ِد‬ ‫الگــو»‪ 5‬قائــل اســت‪.‬‬ ‫اولیــن مــورد یونــان باســتان اســت‪ .‬در دورۀ پیشاســقراطی ســاختار عمودی انتقــا ِل پیام‬ ‫غالــب بــود کــه توســط آن‪ ،‬خدایــان مقاصدشــان را بــرای انســان‌ها قابــل فهــم می‌کردند‪.‬‬ ‫پیام‌رســانانی کــه پیام‌هــای خدایــان را بــه انســان‌ها می‌رســاندند شــاعران و کاهنــان‬ ‫بودنــد‪ .‬ایــن ســاختا ِر پیام‌رســانی بــا اقتــدار مذهبــی و سیاســی معیــن می‌شــد و مرکــز‬ ‫جامعــه را ایجــاد می‌کــرد‪ .‬در کنــار ایــن ســاختار عمــودی پیام‌هــا یــک ســاختار افقــی‬ ‫نیــز به‌واســطۀ فرهنـ ِ‬ ‫ـگ گفتگومحــو ِر سوفســطائیان و فیلســوفانِ ســقراطی و افالطونــی‬ ‫ایجــاد شــد‪ .‬بدین‌ترتیــب ســاختار افقــی پیام‌هــا جــای ســاختار عمــودی را گرفــت‪ .‬امــا‬ ‫ایــن بــدان معنــا نیســت کــه ســاختار عمــودی کامـاً از بیــن رفــت‪.‬‬ ‫دومیــن منونــه عــر روشــنگری اســت‪ .‬بــرای مدتــی طوالنــی پــس از فروپاشــی‬ ‫امپراطــوری روم‪ ،‬مســیحیت در مرکــز فرهنــگ پیام‌رســانی غــرب قــرار داشــت‪ ،‬و ایــن‬ ‫یعنــی غلبــۀ ســاختار عمــودی پیام‌هــا بــر مبنــای پیونــد بیــن قــدرت مذهبــی و سیاســی‪.‬‬ ‫در عــر روشــنگری رابطــۀ دیالکتیکــی بیــن ســاختارهای عمــودی و افقی دوبــاره پدیدار‬ ‫می‌شــود کــه البتــه متفــاوت از مــورد یونــان باســتان اســت‪ .‬کاپــورو معتقــد اســت کــه‬ ‫ســاختار عمــودی پیام‌هــا در ایــن دوره بــر فرمان‌هــا یــا هنجارهــای وضع‌شــده توســط‬ ‫کلیســاها و جامعــۀ مدنــی مبتنــی بــود‪ .‬آنهــا «رش ِ‬ ‫ایــط از پیــش داده‌شــده»‪ 6‬بودنــد‪ .‬از‬ ‫‪3. dialogical‬‬

‫‪6. given conditions‬‬

‫‪2. Flusser‬‬

‫‪5. model cases‬‬

‫‪1. communicology‬‬ ‫‪4. discursive‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪93‬‬

‫طــرف دیگــر‪ ،‬او معتقــد اســت کــه ارتبــاط بیــن پژوهشــگران از طریــق انتشــارات‪ ،‬امــکان‬ ‫قدرت‌یابــی ســاختار افقــی پیام‌هــا را فراهــم کــرد‪ .‬ایــن نــوع نــگاه بــه تکنولــوژی چــاپ‬ ‫کــه آن را ابــزاری بــرای تقویـ ِ‬ ‫ـت تعامــلِ افقــی پیام‌هــا و تضمین آزادی اندیشــه در ســطحی‬ ‫فراتــر از روابــط چهره‌به‌چهــرۀ بــری می‌دانــد‪ ،‬هم‌جهــت بــا تفکــر کانــت اســت‪،‬‬ ‫آن‌طــور‌کــه در «پاســخ بــه پرســش روشــنگری چیســت؟»‪ 1‬و «جهت‌یابــی در تفکــر بــه‬ ‫چــه معناســت؟»‪ 2‬نشــان داده شــده اســت‪.‬‬ ‫ر مــدرن اســت‪ .‬رســانه‌های‬ ‫مــورد ســوم در عــر رســانه‌های الکرتونیــک‪ ،‬یعنــی عـ ِ‬ ‫ِ‬ ‫خصلــت یک‌طرفه‌شــان مــورد نقــد قــرار‬ ‫توده‌گیــر کــه هابرمــاس آنهــا را بــه دلیــل‬ ‫می‌دهــد‪ ،‬اسـ ِ‬ ‫ـاس ســاختار عمــودی پیــام دانســته می‌شــوند‪ .‬از طــرف دیگــر‪ ،‬اینرتنــت‬ ‫زیرســاختی جدیــد دانســته می‌شــود کــه مــا را قــادر می‌ســازد به‌صــورت افقــی ارتبــاط‬ ‫برقــرار کنیــم‪ .‬اینرتنــت متــام انــواع انتقــال پیــام را عرضــه می‌کنــد‪ :‬یک‪-‬به‪-‬یــک‪ ،‬یک‪-‬بــه‪-‬‬ ‫بســیار‪ ،‬بســیار‪-‬به‪-‬یک‪ ،‬و بسیار‪-‬به‪-‬بســیار‪ .‬ایــن وضعیتــی نســبتاً بی‌نظیــر در تاریخ اســت‬ ‫و لــذا شایســتۀ آن اســت کــه از دیــدگاه «جامعــۀ پیام‌مــدار» تحلیــل شــود‪ .‬ایــن ســاختا ِر‬ ‫افقــیِ پیــام در عــر اینرتنــت یکــی از مهم‌تریــن موضوعــات علــم انجلتیــک اســت‪.‬‬ ‫حتــی اگــر اینرتنــت ســاختار عمــودی رســانه‌های توده‌گیــر را تــا حــدی تضعیــف کنــد‪،‬‬ ‫آن ســاختار عمــودی همچنــان بــر زندگــی مــا اثــر قاطــع خواهــد داشــت‪ .‬ایــن مبــارزه بر‬ ‫رس قــدرت نیــز از موضوعــات انجلتیــک اســت‪.‬‬ ‫وقتــی مســئلۀ رویکرد‌هــای تاریخــی بــه پدیدارهــای مربــوط بــه «انتقــال» پیــام بــه‬ ‫میــان می‌آیــد‪ ،‬کار رژیــس دوبــره‪ 3‬دربــارۀ رسانه‌شناســی‪ 4‬می‌توانــد نقطــۀ آغــاز مفیــدی‬ ‫باشــد‪ .‬دوبــره رسانه‌شناس ـی‌اش را بــا کاربــرد مارکسیســم در مطالعــات رســانه‪ ،‬امــا در‬ ‫ســیاقی گســرده‌تر‪ ،‬تدویــن کــرد‪ .‬او بــا اســتفاده از عوامــل دخیــل در تحقــق یــا گســرش‬ ‫اثــرات جنبش‌هــای سیاســی (انقــاب فرانســه و سوسیالیســم) یــا اصــول دینــی (تثلیــث‬ ‫در مســیحیت) به‌عنــوان مــوارد الگــو‪ ،‬مکانیسـم‌های ســازماندهی ســاختارهای اقتــدار در‬ ‫ـی «ارتباطات»‬ ‫پدیدارهــای انتقــال پیــام را تحلیــل می‌کنــد‪ .‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬در رسانه‌شناسـ ْ‬

‫‪4. mediology‬‬

‫‪3. Régis Debray‬‬

‫?‪1. An Answer to the Question: What Is Enlightenment‬‬ ‫?‪2. What Does It Mean to Orient Oneself in Thought‬‬

‫‪94‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫فراینــدی افقــی کــه بــرای «خودتحقق‌بخشــیِ » چنــان افــکار یــا جنبش‌هایــی اهمیــت‬ ‫دارد دانســته منی‌شــود و «انتقــال» در متامــی جهاتــش توســط اقتدارهــا یــا قدرت‌هــا‬ ‫ـال یــک سـ ِ‬ ‫تعیــن می‌یابــد‪ ،‬یعنــی انتقـ ْ‬ ‫ـاخت از بــاال بــه پاییــن‪( 1‬ســاخت عمــودی بــه بیان‬ ‫کاپــورو) دانســته می‌شــود‪ .‬دوبــره تأکیــد می‌کنــد کــه ســازماندهی عوامــل مــادّی‪ ،‬رشــد‬ ‫افــکار خاصــی را تضمیــن می‌کنــد‪ :‬بــرای مثــال در مســیحیت‪« ،‬ســاختامن‌های کلیســا»‬ ‫به‌عنــوان ابــزا ِر پذیــرش کلــات خــدا کاربــرد داشــته اســت و «نــان عشــاء ربانــی» افــراد‬ ‫را برمی‌انگیختــه تــا «تجســد»‪[ 2‬خــدا در مســیح] را بپذیرنــد‪.‬‬ ‫‪3‬‬ ‫دوبــره اشــیاء مــادی را ابــزار انتقــال در نظــر می‌گیــرد‪ ،‬امــا از عوامــل ظهوریابنــده‬ ‫در هــر انتقــال غفلــت می‌کنــد‪ .‬اگرچــه نقــش اشــیاء مــادی در انتقــال معانــی مهــم‬ ‫اســت‪ ،‬امــا درســت نیســت کــه بگوییــم انتقــال رصفـاً توســط عوامــل جهــان «بیرونــی»‬ ‫از قبیــل ابزارهــای مــادی یــا ســازمان‌های اجتامعــی رقــم می‌خــورد‪ .‬بهــر اســت‬ ‫این‌طــور بیندیشــیم کــه چنیــن عواملــی تنهــا هنگامــی بــر برخــی از انــواع انتقــال معنــا‬ ‫‪4‬‬ ‫اثــر می‌گذارنــد کــه در ســیاق‌های خــاص عــوامل «درونــی» یــا معانــی ازپیش‌داده‌شــده‬ ‫کــه در جامعــه مشــرک‌اند‪ ،‬جای‌گیــر شــوند‪ .‬حتــی اگــر ابزارهــای مــادی مشــابهی‬ ‫موجــود باشــد بایــد امکان‌هــای دیگــری از انتقــال معنــا کــه مبتنــی بــر «اِتــوس» یــا‬ ‫پیش‌فهم‌هاینــد‪ ،‬وجــود داشــته باشــد‪ .‬ایــن یکــی از مهم‌تریــن تفاوت‌هــا بیــن انجلتیــک‬ ‫و رسانه‌شناســی اســت‪ :‬انجلتیــک پدیدارهــای مربــوط بــه پیــام را نــه فقــط در ســاحت‬ ‫عوامــلِ مــادی یــا «بیرونــی»‪ ،‬بلکــه همچنیــن در ســاحت عوامــل ذهنــی یــا «درونــی» در‬ ‫نظــر می‌گیــرد‪ .‬بــه عبــارت دیگــر‪ ،‬یکــی از مهم‌تریــن رســالت‌های انجلتیــک پژوهــش‬ ‫در این‌بــاره اســت کــه افق‌هــای معانــی (اتــوس یــا پیش‌فهم‌هــای مشــرک) خــود‬ ‫چگونــه شــکل می‌گیرنــد و ایــن عوامــلِ ذهنــی بــه چــه نحــو بــه عوامــل مــادی در‬ ‫انتقــال پیــام یــا معنــا‪ ،‬معنــا می‌بخشــند‪ .‬بــه بیــان رصیح‌تــر‪ ،‬مطالعــات رسانه‌شــناختی‬ ‫می‌تواننــد به‌اعتبــاری بخشــی از انجلتیــک در نظــر گرفتــه شــوند‪ ،‬زیــرا متــام انــواع‬ ‫پیام‌هــا‪ ،‬فرســتندگان‪ ،‬رســانه‌ها‪ ،‬و گیرنــدگان در قلمــرو انجلتیک‌انــد‪ ،‬درحالی‌کــه در‬ ‫رسانه‌شناســی فقــط «رســانه‌ها» رقم‌زننــدۀ انتقــال معنــا دانســته می‌شــوند‪.‬‬ ‫‪4. given meanings‬‬

‫‪3. emergent factors‬‬

‫‪2. Incarnation‬‬

‫‪1. top-down construction‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪95‬‬

‫به‌عبــارت دیگــر‪ ،‬انجلتیــک اعــم از رسانه‌شناســی اســت‪ .‬هرمنوتیــک‪ ،‬انجلتیــک‪ ،‬و‬ ‫رسانه‌شناســی در پژوهــش پیرامــون تعامــل بــری مکمــل یکدیگرنــد‪ .‬هــم انجلتیــک‬ ‫و هــم رسانه‌شناســی از دیــدگاه وســیعی بــه جنبــۀ «انتقــال» می‌پردازنــد کــه توســط‬ ‫هرمنوتیــک پوشــش داده منی‌شــود‪.‬‬ ‫رسانه‌شناســی بــر عوامــل «بیرونــی» از قبیــل ســازمان اجتامعــی یــا رســانه‌های مــادی‬ ‫مترکــز می‌کنــد‪ ،‬نــه تولیــد معنــا یــا ایدئولــوژی‪ .‬انجلتیــک بــر عوامــل «درونــی» از قبیــل‬ ‫پیش‌فهم‌هــا یــا افق‌هــای معانــی تأکیــد می‌کنــد کــه بــا هرمنوتیــک مشــرک اســت و‬ ‫ن نقش‌هــا یــا روابــط فرســتندگان‪ ،‬رســانه‌ها‪ ،‬و گیرنــدگان‪ ،‬جنبه‌هــای‬ ‫بــا درنظرگرفــ ِ‬ ‫ِ‬ ‫مختلــف اتــوس را مــورد پژوهــش قــرار می‌دهــد‪ .‬کاپــورو می‌کوشــد کــه دربــارۀ‬ ‫انجلتیــک بــر اســاس «پیش‌ســاختار فهــم» در تفکــر هایدگــر نظریه‌پــردازی کنــد‪ .‬ایــن‬ ‫بــدان معناســت کــه پیــام دارای خصلــت هستی‌شــناختی و لــذا دارای نســبتی بــا جهــانِ‬ ‫اگزیسـ ِ‬ ‫ـتانس انســانی دانســته می‌شــود‪.‬‬ ‫کاپــورو معتقــد اســت کــه «گشــت انجلتیکــی»‪ 1‬تالــیِ «گشــت هرمنوتیکــی» اســت‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫گســرش قلمــر ِو رویکــرد هرمنوتیکــی بــه انفورماتیــک و‬ ‫ایــن کوششــی اســت بــرای‬ ‫در نتیجــه بــه تولیــد و انتقــال معانــی‪ ،‬و می‌تــوان نتایــج مفیــدی از آن بــه دســت آورد‪.‬‬ ‫تأســیس انجلتیــک هنــوز در ابتــدای راه اســت و کاپــورو مســاهمت مــا در بالندگــی ایــن‬ ‫حــوزۀ پژوهشــی را بــه انتظــار نشســته اســت‪.‬‬

‫اخالق در عرص اطالعات‬

‫نظــر کاپــورو دربــارۀ شــأنِ اخــاق در عــر اطالعــات چیســت؟ او ایــن مســئله را بــا‬ ‫ارجــاع بــه ایده‌هــای فوکــو دربــاب «تکنولوژی‌هــای خــود» مــورد بحــث قــرار می‌دهــد‪.‬‬ ‫فوکــو بیــن چهــار نــوع تکنولــوژی متایــز قائــل می‌شــود‪:‬‬ ‫تکنولوژی‌هــای تولیــد‪ ،2‬تکنولوژی‌هــای منادپــردازی‪ ،3‬تکنولوژی‌هــای حکومــت‪،4‬‬ ‫و تکنولوژی‌هــای خــود‪.‬‬ ‫‪2. technologies of the production‬‬

‫‪4. technologies of the governing‬‬

‫‪1. angeletic turn‬‬

‫‪3. technologies of the symbolization‬‬

‫‪96‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫درحالی‌کــه ســه مــورد اول بــه «اخــاقِ مبتنــی بــر قانــون» یــا «هنجارهــا» مربوط‌انــد‪،‬‬ ‫تنهــا مــورد آخــری اســت کــه بــه «اخــاق مبتنــی بــر خــود» یــا «شــکل‌های زندگــی»‪ ،‬که‬ ‫در آن مــا دقیقـاً بــا «خــو ِد» خویشـن‌مان مواجــه می‌شــویم‪ ،‬مربــوط اســت‪ .‬هامن‌طــور‬ ‫کــه در ابتــدای ایــن مقالــه گفتــم‪ ،‬جریــان عمــدۀ پژوهــش دربــارۀ اخــاق اطالعــات‬ ‫تاکنــون بــه مســائلی از قبیــل خُلقیــات‪ ،‬مقــررات‪ ،‬هنجارهــا‪ ،‬یا معیارهــا‪ 1‬پرداخته اســت‪.‬‬ ‫آشــکار اســت کــه اینهــا «اخــاق مبتنــی بــر قانون»‌انــد و کاپــورو معتقــد اســت کــه اینهــا‬ ‫رشط کافــی بــرای زندگــی نیــک در عــر اطالعــات را فراهــم منی‌کننــد‪ .‬از آنجــا کــه‬ ‫اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات مســتقیامً بــه شــکل‌‌دهی بــه زندگی‌مــان مربوط‌انــد‪،‬‬ ‫بــرای مــا کامـاً حیاتــی اســت کــه دربــارۀ اخــاق مبتنــی بــر خــود تأمــل کنیــم تــا بتوانیم‬ ‫در بــاب خودمــان‪ -‬در ارتبــاط بــا موضوعــات اخــاق اطالعــات‪ -‬از «درون» تفکــر کنیم‪،‬‬ ‫نــه اینکــه هنجارهایــی را از «بیــرون» وضــع کنیــم‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫بـا وجـود ایـن‪ ،‬خـود در اینجـا به معنـای «اِگـو» نیسـت‪ .‬درحالی‌کـه اگو یـک آگاهی‬ ‫بسـته‪ 3‬و ایزولـه اسـت کـه نسـبتی با «دیگـران» نـدارد‪ ،‬خـود‪« ،‬من به‌مثابـه ما و مـا به‌مثابه‬ ‫مـن»‪ 4‬اسـت کـه نسـبتی بـا دیگـران ایجـاد می‌کنـد و جهانـی مشترک را بـا آنهـا رشیک‬ ‫ِ‬ ‫تأسـیس اینچنینیِ زندگی بـا دیگران‪ ،‬آن چیزی اسـت که کاپورو «شـکل‌‌دهی به‬ ‫می‌شـود‪.‬‬ ‫خـود»‪ 5‬می‌خوانـد و اخالق در این سـاحت بی‌شـک مبتنی بـر خود اسـت‪ .‬اخالق مبتنی‬ ‫بـر خـود که کاپـورو پیش می‌کشـد‪ ،‬چهـار ویژگی بـه رشح زیـر دارد‪:‬‬

‫همکاری با دیگران‬ ‫تفسـیر کاپـورو از مفهـوم «تکنولوژی‌های خـود» با تفسـیر فوکو تا حدی متفاوت اسـت‪.‬‬ ‫رسکـوب خـود‪ 6‬در راسـتای مدل‌های‬ ‫درحالی‌کـه فوکـو تکویـنِ خـو ِد اخالقـی را به‌مثابـه‬ ‫ِ‬ ‫‪7‬‬ ‫خـاص تاریـخ تلقی می‌کنـد‪ ،‬کاپورو بـر طرح‌انـدازی ِ‬ ‫ِ‬ ‫مثبت خـود به‌منظور ایجـاد روابط‬ ‫بـا «دیگـران»‪ ،‬به‌ویـژه آنهایی کـه از ایشـان بیگانه‌ایم یا آنهایی کـه تنها از طریق رسـانه‌های‬ ‫اطالعاتـی می‌توانیم بشناسـیم‌‪ ،‬تأکیـد می‌کند‪.‬‬ ‫‪4. I as we and we as I‬‬

‫‪3. capsule-like‬‬

‫‪7. positive self-projection‬‬

‫‪2. consciousness‬‬

‫‪6. self-oppression‬‬

‫‪1. standards‬‬

‫‪5. Selbtformung‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪97‬‬

‫«مـا گشـوده بـه عرصه‌ای هسـتیم کـه می‌توانیـم در آن زندگی‌مان را نـه فقط بـا دیگران‬ ‫بلکـه همچنین برای دیگران‪ 2‬شـکل‌‌دهی‪ -‬وگاهی اوقـات ویران‪ -‬کنیم» (کاپـورو‪:1995 ،‬‬ ‫‪ .)44‬هامن‌طـور‌کـه قبلاً گفتـم‪ ،‬کاپورو معتقد نیسـت که «مسـائل اخالقی رصفاً توسـط‬ ‫آیین‌نامه‌هـا یـا قوانیـن قابل حـل باشـند؛ حداقل تـا زمانی کـه به‌عنـوان رسآغازهای بحث‬ ‫فهـم نشـوند‪ .‬تأملات دربارۀ اخلاق‪ ،‬در میان‌مـدت و درازمدت‪ ،‬خودشـان می‌توانند یک‬ ‫اتـوس جدیـد ایجاد کننـد و باید هم ایـن کار را بکنند» (کاپـورو‪.)1999 ،‬‬ ‫‪1‬‬

‫نسبی‌انگاری باز‬ ‫کاپــورو بــه تــاش بــرای گسـ ِ‬ ‫ـرش قوانیــنِ «کلــی» و «جهان‌شــمو ِل» اخــاق اطالعــات‬ ‫توســط ســازمان ملــل متحــد یــا ســازمان‌هایی از ایــن دســت اعتقــاد نــدارد‪ .‬اگرچــه‬ ‫اینرتنــت دسرتســی جهان‌شــمول را بــه مــا عرضــه داشــته کــه بــه فراســوی مرزهــا‬ ‫مـی‌رود‪ ،‬امــا هــر کشــوری مبانــی فرهنگــی نســبتاً متفاوتــی دارد و لــذا یــک قانــون یــا‬ ‫آیین‌نامــۀ واحــد در بــاب اخــاق اطالعــات‪ ،‬توســط همــۀ آنهــا پذیرفتــه نخواهــد شــد‪.‬‬ ‫بــرای مثــال در آملــان اشــاعۀ اطالعــات در حامیــت از نازیســم ممنــوع اســت‪ ،‬امــا ایــن‬ ‫امــکان وجــود نــدارد کــه اطالعاتــی کــه در وب‌ســایت‌های ســایر کشــورها یافــت‬ ‫می‌شــود را کنــرل کــرد‪ .‬ایــن دربــارۀ هجــوم هرزه‌نــگاری‪ 4‬بــه کشــورهای اســامی نیــز‬ ‫صــادق اســت‪ .‬در برخــی از کشــورها اســتفاده از اینرتنــت محــدود یــا ممنــوع اســت‪.‬‬ ‫ایــن مســائل به‌یکبــاره بــا تدویــن یــک آیین‌نامــۀ «جهان‌شــمول» قابــل حــل نیســت‪ .‬تــا‬ ‫ن یــک معیــا ِر جزمــی یــا یــک نظام‬ ‫جایــی کــه بــه اخــاق اطالعــات مربــوط اســت‪ ،‬یافـ ِ‬ ‫جهانــی ناممکــن بــه نظــر می‌رســد‪ .‬در مقابــل‪ ،‬بــرای مــا حیاتــی اســت کــه راه‌هایــی‬ ‫بــرای اســتفاده از اطالعــات و تکنولــوژی اطالعــات ایجــاد کنیــم تــا نســبیت فرهنگــی‬ ‫یــا روش‌هــای [مختلــف] زندگــی حفــظ شــود‪ .‬در عیــن حــال نبایــد بگذاریــم خــو ِد‬ ‫‌انگاری جزم‌اندیشــانه‪ ،‬انحصارگرانــه‪ ،‬یــا غیرارتباطــی‪ 5‬شــود‪ .‬نســبیتی مطلــوب‬ ‫نســبی‬ ‫ْ‬ ‫اســت کــه امــکان گفتگــو بــا ســایر نظام‌هــا را فراهــم کنــد‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪3. open relativism‬‬

‫‪2. for others‬‬

‫‪5.uncommunicative‬‬

‫‪1. with others‬‬

‫‪4.pornography‬‬

‫‪98‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫دیدگاه کرثت‌نگر‬ ‫دیــدنِ روابــط متکــر بــه معنــای نفــی تحویل‌انــگاری یــا تنــزل هــر چیــز بــه یــک رابطــۀ‬ ‫واحــد اســت‪ .‬انســان‌ها در مذهــب اصالــت زیست‌شناســی‪ 2‬بــه فراینــد اکســایش‪ ،3‬در‬ ‫‪5‬‬ ‫مذهــب اصالــت روان‌شناســی‪ 4‬بــه نظــام محرک‪-‬پاســخ‪ ،‬و در مذهــب اصالــت جامعــه‬ ‫بــه عنــارص اجتامعــی تحویــل‪ -‬یــا حتــی تجزیــه‪ -‬می‌شــوند‪ .‬بــه طریقــی مشــابه‪،‬‬ ‫اطالعــات هرچیــزی (و از جملــه انســان‌ها) را بــه رابط ـه‌ای واحــد تحویــل یــا تجزیــه‬ ‫ـوس مــا ِ‬ ‫ص ِ‬ ‫می‌کنــد کــه در آن‪ ،‬حتــی روح یــا اتـ ِ‬ ‫ف پــردازش اطالعــات دانســته می‌شــود‪.‬‬ ‫‪6‬‬ ‫اطالعــات بــه «ایده‌هــای مبتنــی بــر مرکزیــت تکنولــوژی اطالعــات» می‌انجامــد کــه‬ ‫ـب آن‪ ،‬انســان‌ها مجبــور می‌شــوند مهارت‌هــای اطالعاتــی (عمدتـاً کامپیوتــری)‬ ‫به‌موجـ ِ‬ ‫‪7‬‬ ‫هرچــه بیشــری کســب کننــد تــا بــر اطالعاتــی ممتــازی باشــند‪ ،‬درحالی‌کــه آنهایــی‬ ‫کــه مهارت‌هــای اطالعاتــی ضعیفــی دارنــد‪ ،‬رسنگــون دانســته می‌شــوند‪ .‬ایــن‬ ‫تحویل‌انگاری‌هــا نهایتــاً «زیســت‌جهان» مــا را کــه از معانــی انســانی ســاخته شــده‬ ‫اســت طــرد کــرده و مــورد غفلــت قــرار می‌دهنــد‪ .‬رویکــرد هرمنوتیکــی کــه مســتلزم‬ ‫مشــارکت «خــود» اســت‪ ،‬کام ـاً در تقابــل بــا ایــن تحویل‌انگاری‌هــا قــرار می‌گیــرد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫تفکر اکولوژیک‬ ‫در نظــر کاپــورو «یــک پاســخ بــه تخریــب حیــات انســان توســط جامعــۀ اطالعاتــی‪ ،‬کــه‬ ‫در ارتبــاط بــا تخریــب طبیعــت نیــز موضوعیــت دارد‪ ،‬اکولــوژی اطالعــات و ارتباطــات‬ ‫اســت» (کاپــورو‪ .)40 :1995 ،‬همچنیــن او می‌گویــد‪« :‬تکنولوژی‌هــای زندگــی‪ 8‬بــه‬ ‫ن تکنولوژی‌هایــی اســت کــه بــه تحقــقِ زندگــی مــا مربوط‌انــد‪ .‬مادامــی‬ ‫معنــای آموخـ ِ‬ ‫کــه تکنولوژی‌هــای زندگــی به‌مثابــه تکنولوژی‌هــای اکولوژیــک در نظــر گرفتــه شــوند‪،‬‬ ‫‪4. psychologism‬‬

‫‪3. oxidization‬‬

‫‪2. biologism‬‬

‫‪6. information technology-centered ideas‬‬

‫‪1. reductionism‬‬ ‫‪5. sociologism‬‬

‫‪ :homo informaticus .7‬کاپـورو ایـن اصطلاح را در قیاس با اصطالحاتی مانند ‪( homo faber‬برش ابزارسـاز) جعل‬

‫کـرده اسـت‪ .‬اگـر در جریـان انقالب صنعتی انسـان به جانور ابزارسـاز تحویل شـد‪ ،‬اکنون انسـان جانـور پردازش‌کنندۀ‬ ‫اطالعات دانسـته می‌شـود و تاریخ نیز براسـاس سـیر ابزارهـای اطالعاتی‪-‬ارتباطی توصیف می‌شـود‪( -.‬مرتجم)‬

‫‪8 technologies of living‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪99‬‬

‫بــه ایده‌هایــی کــه افــراد را اعتــا می‌دهنــد مربــوط می‌شــوند» (کاپــورو‪.)44 :1995 ،‬‬ ‫«تفکــر اکولوژیــک» بــه معنــای دنبال‌کــردنِ هارمونــی به‌مثابــه یــک کل اســت‪ .‬ایــن‬ ‫ِ‬ ‫ـروط امیالــی کــه توســط نوعــی اندیشــۀ‬ ‫بــدان معناســت کــه حکم‌روائــی آزادیِ نامـ‬ ‫پست‌مدرنیســتی شــکل گرفته‌انــد‪ ،‬وضعیتــی نامطلــوب دانســته می‌شــود‪ .‬کاپــورو مقالــۀ‬ ‫«درآمــدی بــه اکولــوژی اطالعــات»‪ 1‬را در ســال ‪ 1990‬نوشــت کــه مــا در آن می‌توانیــم‬ ‫ببینیــم کــه او در هــان ســال‌های آغازیــنِ تلق ـی‌اش از اخــاق اطالعــات‪ ،‬بــه تفک ـ ِر‬ ‫اکولوژیــک تعلــق خاطــر داشــته اســت‪ .‬همچنیــن تفکــر اکولوژیــک بــه معنــای اجتنــاب‬ ‫از «اومانیســم»‪ ،‬در معنــای هایدگــری کلمــه یعنــی تفکــر برشمــدار‪ 2‬اســت‪ .‬کاپــورو‬ ‫معتقــد اســت کــه مــا نبایــد تســلیم موجبیت‌گرایــی تکنولوژیــک‪ 3‬شــویم‪ ،‬امــا ایــن بــه‬ ‫معنــای تفکــر برشمــدار در اســتثام ِر محیــط توســط دانـ ِ‬ ‫ـش محــدود و ناقص‌مــان نیســت‪.‬‬ ‫به‌عــاوه‪ ،‬در ایــن نــوع اکولــوژیِ محیـ ِ‬ ‫ـط اطالعاتــی‪ ،‬توجــه معطــوف بــه پدیدارهــای‬ ‫آسیب‌شــناختی‪ 4‬اســت کــه در همبســتگی زیسـت‌جهانِ انســانی و تکنولــوژی اطالعــات‬ ‫ظاهــر می‌شــوند‪ .‬بــرای مثــال کاپــورو بــه مســئلۀ «رسعــت» اشــاره کــرده و می‌گویــد‬ ‫کــه مــا نــه تنهــا بایــد طریقــی کــه اینرتنــت بــه کار بــرده می‌شــود تــا کارایــی را تحقــق‬ ‫بخشــد یــا بــه زندگی‌مــان رسعــت دهــد و مــا را بیشــر بــه کار بکشــد و بــر مشــغله‌های‬ ‫کنونی‌مــان بیفزایــد مــورد توجــه قــرار دهیــم‪ ،‬بلکــه بایــد وقــت اضافــی بیشــری کــه از‬ ‫مــا می‌گیــرد را نیــز لحــاظ کنیــم‪ .‬همچنیــن او نگــرانِ تعــدا ِد فزاینــدۀ کودکانــی اســت کــه‬ ‫در زمــرۀ کاربــرانِ معتــاد بــه اینرتنت‌انــد و دچــار فقــدان مترکــز‪ ،‬بی‌ثباتــی عاطفــی‪ ،‬یــا‬ ‫ضعــف در روابــط انســانی‌اند‪ .‬از دیــدگاه تفکــر اکولوژیــک‪ ،‬ایــن موضوعــات می‌تواننــد‬ ‫در زمــرۀ مســائل مربــوط بــه نظام‌هــای اکولوژیـ ِ‬ ‫ـک انســانی محســوب شــوند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫مطالعات‬ ‫می‌بینیم که کاپورو می‌کوشـد راه سـومی را بگشـاید که نه رویکردی مدرن به‬ ‫اطالعـات اسـت و نـه رویکـردی پسـت‌مدرن‪ .‬او بـا اشـاره به تفکر ارسـطو می‌کوشـد به‬ ‫ِ‬ ‫مطالعات‬ ‫دیدگاهـی رجعـت کنـد که تقابل بین مدرنیسـم و پست‌مدرنیسـم یـا افرتاق بیـن‬ ‫دانشـگاهی و تکنولـوژی در آن رخ ندهـد‪ .‬مطالعات مربوط به اخلاق اطالعات یا جامعۀ‬ ‫‪2. human-centered thinking‬‬

‫‪4. pathological phenomena‬‬

‫‪1. Towards an Information Ecology‬‬ ‫‪3. technological determinism‬‬

‫‪100‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اطالعاتـی بـه یکـی از دو قطـب مدرنیسـم (دموکراسـی اطالعاتـی) یـا پست‌مدرنیسـم‬ ‫(آنارشیسـم معنـوی‪ )1‬متامیـل اسـت کـه بـه نظـر منی‌رسـد هیچ‌یـک از آنهـا تبیین‌هـای‬ ‫مناسـبی در اختیارمـان نهد‪ .‬مـا مباحث انگشت‌شماری را می‌توانیم بیابیم که می‌کوشـند‬ ‫چارچـوب نظری جدیـد در باب اخالق اطالعات به فراسـوی مدرنیسـم‬ ‫در تأسـیس یـک‬ ‫ِ‬ ‫و پست‌مدرنیسـم برونـد‪ .‬بـا توجه بـه این معنـا‪ ،‬رویکرد هرمنوتیکـی کاپـورو می‌تواند کار‬ ‫مبتکرانـه‌ای دانسـته شـود کـه نظرات مهمـی در اختیار ما قـرار می‌دهد تا در گسترش آتی‬ ‫اخلاق اطالعـات مدنظر قـرار دهیم‪.‬‬

‫کاپورو و نظرگاه ژاپنی‬ ‫در آخــر‪ ،‬مایلــم بحــث مختــری دربــارۀ ارتبــاط بیــن رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو و‬ ‫نظــرگاه ژاپنــی داشــته باشــم‪ .‬کاپــورو بــه متایزهــای هستی‌شــناختی بیــن مونــو‪ 2‬و‬ ‫کوتــو‪ 3‬یــا بیــن «واقعیــت»‪ 4‬و «تحقــق»‪ ،5‬آنچنان‌کــه توســط بیــن کیمــورا‪ ،6‬روان‌کاو و‬ ‫متفکــر ژاپنــی‪ ،‬طــرح شــده عالقه‌منــد اســت‪ .‬کیمــورا کلمــۀ «واقعیــت» را بــا «جوهــر»‬ ‫و «تحقــق» را بــا «رخــداد»‪ 7‬چیــزی مرتبــط می‌دانــد‪ .‬او متذکــر می‌شــود کــه در عــرف‬ ‫زبــان ژاپنــی مونــو بــه وجــو ِد خارجــی اشــیاء راجــع اســت‪ ،‬امــا کوتــو بــه آنچــه کــه رخ‬ ‫ِ‬ ‫کلیــت آن چیــزی اســت کــه رخ می‌دهــد‪ ،‬نــه کلیــت‬ ‫می‌دهــد داللــت دارد‪ .‬جهــان‬ ‫اشــیاء‪ .‬همچنیــن اگزیســتانس یــا افعــا ِل «مــن» و «تــو»‪ ،‬مونــو نیســت‪ ،‬بلکه کوتو اســت‪،‬‬ ‫یعنــی در تفکــر ژاپنــی آنهــا «جوهــر» نیســتند‪ .‬کاپــورو معتقــد اســت کــه ایــن بــرای‬ ‫تفکــر دربــارۀ مســئله‌ای کــه او آن را «متافیزیــک اطالعــات»‪ -‬در مقابــلِ «هستی‌شناســی‬ ‫اطالعــات»‪ -‬می‌خوانــد‪ ،‬یعنــی تعــارض بیــن «اطالعــات به‌مثابــه شــیء»‪( 8‬اصطــاح‬ ‫مایــکل باکلنــد‪ )9‬و «اطالعــات به‌مثابــه رخــداد»‪( 10‬اصطــاح کاپــورو بــرای اشــاره بــه‬ ‫رخ‌دادگــی‪ 11‬در معنــای هایدگــری از پدیــدار) یــا بیــن «اطالعــات به‌مثابــه مونــو» و‬ ‫«اطالعــات به‌مثابــه کوتــو» اهمیــت دارد‪ .‬کاپــورو می‌گویــد کــه نقــد هایدگر از «گشــتل»‬

‫‪8. information-as-thing‬‬

‫‪4. realität‬‬

‫‪7. happening‬‬

‫‪11.eventuality‬‬

‫‪2. mono‬‬

‫‪1. spiritual anarchism‬‬

‫‪3. koto‬‬

‫‪10. information-as-event‬‬

‫‪9. Michael Buckland‬‬

‫‪6. Bin Kimura, 1931-‬‬

‫‪5. wirklichkeit=actuality‬‬

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

‫‪101‬‬

‫و آنچــه کــه خــودش «گشــتل اطالعاتــی» می‌خوانَــد فقــط دربــارۀ «اطالعــات به‌مثابــه‬ ‫‪1‬‬ ‫مونــو» (شــیء) صــادق اســت‪ ،‬امــا ایــن دقیقـاً آن چیــزی اســت کــه در «فرهنـ ِ‬ ‫ـگ کتــاب»‬ ‫می‌بینیــم‪ .‬کتابخانه‌هــا پــر از مونــو هســتند‪ .‬آنچــه اینرتنــت رقــم می‌زنــد «اطالعــات‬ ‫به‌مثابــه کوتــو» (رخــداد) اســت و ایــن ایــدۀ اصلــی دربــارۀ «پیــام» اســت‪ ،‬زیــرا پیــام‬ ‫اساس ـاً کوتــو اســت‪ .‬بی‌معناســت کــه پیام‌هــا را «اشــیائی» بدانیــم کــه واجــد برخــی‬ ‫«صفــات» هســتند‪ .‬مــن بــا ایــن عقیــدۀ کاپــورو کــه می‌گویــد پیام‌هــا اساســاً کوتــو‬ ‫هســتند موافـق‌ام‪ .‬مفهــوم اطالعــات خاصتـاً مســئله‌دار‪ 2‬اســت و به همیــن دلیــل کاپورو‬ ‫معتقــد اســت کــه مــا بایــد بــه مفهــوم «پیــام» کــه دینامیک‌تــر اســت بازگردیــم‪.‬‬ ‫طبیعــی اســت کــه کیمــورا دیدگاه مشــابهی دربــارۀ رویکــرد هرمنوتیکــی دارد‪ ،‬زیــرا کار‬ ‫‪3‬‬ ‫او مبتنــی بــر تفکــر هایدگــر اســت‪ .‬از طــرف دیگــر‪ ،‬کیمــورا بــه فلســفۀ کیتــارو نیشــیدا‬ ‫کــه نخســتین «فیلســوف» ژاپنــی دانســته می‌شــود‪ ،‬تعلــق دارد‪ .‬خــو ِد نیشــیدا مؤمــن‬ ‫بــه طریقــت ِذن بــود و می‌کوشــید تفکــر رشقــی را بــا توجــه بــه فلســفۀ غربــی انتظــام‬ ‫بخشــد تــا از افــراق بیــن ســوبژکتیویته و ابژکتیویتــه فراتــر رود‪ .‬کاپــورو نیــز عالقـه‌اش به‬ ‫ِذن‌بودیســم و تفکــر ژاپنــی را عمق بخشــیده (مثـاً‪ :‬کاپــورو‪ )1999 b,c ،‬و دوســتی‌هایی‬ ‫را بــا متفکــران ژاپنــی برقــرار کــرده اســت‪ .‬ارتبــاط بیــن رویکــرد هرمنوتیکــی کاپــورو و‬ ‫تفکــر ژاپنــی در آینــده جالــب خواهــد بــود‪ .‬انتظــار مـی‌رود کــه تعامــل بیــن آنهــا نتایــج‬ ‫مفیــدی در رشــد اخــاق اطالعــات بــه بــار آورد‪.‬‬

‫سپاسگزاری‬

‫صمیامنه از پروفسور تورو نیشیگاکی (دانشگاه توکیو)‪ ،‬پروفسور تاکیهیکو دایکوکو‬ ‫(دانشگاه میجی) و پروفسور ماکوتو ناکادا‪( 6‬دانشگاه تسوکوبا) بابت مشاورۀ مفیدشان در‬ ‫‪7‬‬ ‫نگارش این مقاله تشکر می‌کنم‪ .‬همچنین تشکر خود را به دوشیزه لسلی تکاچ کاوازاکی‬ ‫(دانشجوی دکرتی‪ ،‬دانشگاه تسوکوبا) بابت کمک به پیرایش انگلیسی‌ام ابراز می‌دارم‪ .‬در‬ ‫آخر‪ ،‬از پروفسور رافائل کاپورو بابت ارائۀ اطالعات‪ ،‬دلگرمی‪ ،‬و تشویقم تشکر می‌کنم‪.‬‬ ‫‪4. Toru Nishigaki‬‬

‫‪5‬‬

‫‪4‬‬

‫‪3. Kitaro Nishida, 1870-1945‬‬

‫‪7. Leslie Tkach Kawasaki‬‬

‫‪2. problematic‬‬

‫‪6. Makoto Nakada‬‬

‫‪1. book kulture‬‬

‫‪5. Takehiko Daikoku‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

102

‫منابع‬ Capurro, Rafael (1986): Hermeneutik der Fachinformation. Freiburg, Alber, 239p. Capurro, Rafael (1995): Leben im Informationszeitalter. Berlin, Akademie Verlag, 134p. Capurro, Rafael (1999a): Ethos des Cyberspace, Wechselwirkung, Dez.98/Jan., pp.6-9. http://www.capurro.de/cyberethos.htm Capurro, Rafael (1999b): Die Wahrheit des Seins ist ein Schatten der Wahrheit des ZEN http://www.capurro.de/zen.htm Capurro, Rafael (1999c): Gibt es eine europäische Philosophie? http://www. capurro.de/japphil.html Capurro, Rafael (2000b): “Hermeneutics and the phenomenon of information”, Carl Mitcham, ed.: Metaphysics, Epistemology, and Technology: Research in Philosophy and Technology. Vol. 19, JAI / Elsevier Inc. pp. 79-85. http://www. capurro.de/ny86.htm Capurro, Rafael (2001): Theorie der Botschaft. Beitrag zum Symposion: Transdisziplinäre Kommunikation. Aktuelle Be-Deutungen des Phäno-mens Kommunikation im fächerubegreifenden Dialog, Universität Salzburg, Österreich, 25.-26. April 2001 http://www.capurro.de/botschaft.htm Capurro, Rafael (2003): Ethik im Netz. Stuttgart, Franz Steiner Verlag. Schriftenreihe zur Medien Ethik, Bd. 2, 278p.

103

‫اِتوس در جامعۀ اطالعاتی و تکوین انجلتیک؛ تاداشی تاکنوچی‬

Capurro,Rafael(2000a):WasistAngeletik?http://www.capurro.de/angeletik.htm Debray, Régis (1991): Cours de médiologie géné-rale. Éditions Gallimard. Debray, Régis (1997): Transmittre. Éditions Odile Jacob. Dreyfus, Hubert L. (1972): What computers can’t do, The Limits of Artificial Intelligence. Revised Edition, Harper & Row. Dreyfus, Hubert L. (1991): Being-in-the-World, A Commentary on Heidegger’s Being and Time, Division I. MIT Press. Dreyfus, Hubert L. (2001): On the Internet. London, Routledge. Foucault, Michel et al. (1988): Technologies of the self: a seminar with Michel Foucault, edited by Luther H. Martin, Huck Gutman, Patrick H. Hutton. University of Massachusetts Press. Kimura, Bin (1972): Hito to hito to no aida, Tokyo, Kobundo Publ.House. = (1995): Zwischen Mensch und Mensch. Strukturen japanischer Subjektivität. Darmstadt. Translated by Elmar Weinmayr. Takenouchi, Tadashi (2002a): “Information Retrieval and Hermeneutics: Hermeneutic Informatics Ac-cording to Rafael Capurro”. Journal of Library and Information Studies, Vol.1, Tsukuba, pp.1-13. Takenouchi, Tadashi (2002b): “The Contribution of the Hermeneutic Approach to Socio-InformationStudies”,JournalofSocio-InformationStudies,Vol.6,Ebetsu,pp.39-51.

‫‪104‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اخالق در فضای مجازی‬

‫‪1‬‬

‫توماس زیگموند‬

‫چکیــده‪ :‬ایــن مقالــه بــه دو گــروه از ایده‌هــا می‌پــردازد‪ :‬یــک گــروه بــر‬ ‫م ـرات ناشــی از فضــای مجــازی مترکــز می‌کنــد و گــروه دیگــر بــر‬ ‫ـت جدیـ ِ‬ ‫مزایــا و وضعیـ ِ‬ ‫ـد ناشــی از رشایــط مجــازی تأکیــد دارد‪ .‬گــروه‬ ‫اول بــرای فقــدان ظاهـ ِر فــردیِ چیزهــا تأســف می‌خــو َرد کــه در امحــا ِء‬ ‫فضــای عمومــی‪ ،‬فقــدان معنــا در گزاف‌واقعیــت‪ ،‬و یکبارمرصف‌شــدنِ‬ ‫ِ‬ ‫جدیــد‬ ‫اشــیاء جلــوه می‌کنــد‪ .‬جریــانِ دیگــر ایده‌هــا بــر وضعیــت‬ ‫ایجادشــده در فضــای مجــازی و تعریــف جدیـ ِ‬ ‫ـد مفاهیمِ اخالقــیِ قدیمی‬ ‫در آن‪ ،‬تأکیــد می‌کنــد‪ .‬جریــان دوم تفکــر معتقــد اســت کــه فردیــت را‬ ‫می‌تــوان در رشایــط جدیــد حفــظ کــرد‪ .‬مقالــۀ حــارض می‌کوشــد بیــن‬ ‫ایــن دو نــوع تفکــر جمــع کنــد و بــه ایــن نتیجــه می‌رســد کــه بایــد بــه‬ ‫ارزیابــی م ـرات [فضــای مجــازی] پرداخــت و کوشــید آنچــه بــرای‬ ‫احــرام بــه امــر فــردی الزم اســت را حفــظ کــرد‪.‬‬

‫‪ .1‬علم اخالق و تکنولوژی اطالعات و ارتباطات‬

‫وظیفــۀ علــم اخــاق یــا فلســفۀ اخــاق تأمــل و تحقیــق دربــارۀ هنجارهــا و ارزش‌هــای‬ ‫اخالقــی جامعــه اســت‪ .‬ایــن بــه معنــای نشــان‌دادنِ محدودیت‌هــا‪ ،‬مشــکالت‪،‬‬ ‫اشــتباهات‪ ،‬تعارضــات‪ ،‬و تناقضـ ِ‬ ‫ـات موجــود در خُلقیاتــی معیــن اســت‪ .‬چنیــن تأملــی‬ ‫‪1. Sigmund, T. (2013). “Ethics in the Cyberspaceˮ, In Petr, D., Gerhard, C., and Václav, O. (Eds.), In-‬‬

‫‪formation Technology: Human Values, Innovation and Economy, 21st Interdisciplinary Information‬‬ ‫‪Management Talks (Sept. 11–13, 2013). Prague: IDIMT.‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪105‬‬

‫وضـعِ موجــو ِد روزمــره را کــه غیرقابــل تغییــر و بدیهــی بــه نظــر می‌رســد برهــم می‌زنــد‪.‬‬ ‫مــن در ایــن مقالــه برخــی از تعارضــات موجــود در خُلقیـ ِ‬ ‫ـات کنونــی را کــه محصــول‬ ‫عــر کامپیوتــر هســتند‪ ،‬بررســی خواهــم کــرد‪.‬‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات محیــط جدیــدی بــرای علــم اخــاق ایجــاد‬ ‫می‌کنــد‪ .‬در عــر کامپیوتــر مــا بــا پرس ـش‌ها و چالش‌هــای اخالقــی جدیــدی مواجــه‬ ‫شــده‌ایم کــه بــه مســائلی همچــون جرائــم کامپیوتــری‪ ،‬حریــم خصوصــی و گمنامــی‪،‬‬ ‫مالکیــت فکــری‪ ،‬مهندســی اجتامعــی‪ ،‬اضافه‌بــار اطالعاتــی‪ ،‬اعتیــاد بــه اینرتنــت‪،‬‬ ‫شــکاف دیجیتــال‪ ،‬نظــارت و نظایــر آنهــا مربــوط می‌شــوند‪ .‬تاکنــون مشــخص نشــده‬ ‫کــه چگونــه می‌تــوان ایــن مســائل را حــل کــرد و آیــا روش‌هــای ســنتی تفکــر اخالقــی‬ ‫هنــوز هــم کاربــرد دارنــد یــا نــه؟‬ ‫رواج کامپیوتــر در قــرن بیســتم تصادفــی نیســت‪ .‬زمانــه مهیــای کامپیوتــر بــود‪ .‬از طرف‬ ‫دیگــر کامپیوترهــا برخــی از گرایش‌هــای جامعــه را تقویــت می‌کردنــد‪ .‬فقــدان هالــه‪ 1‬بــه‬ ‫تعبیــر والــر بنیامیــن‪ ،‬از جلوه‌هــای متقــدم و ســیطرۀ وامنــوده‪ 2‬بــه تعبیــر ژان بودریــار‪ ،‬از‬ ‫جلوه‌هــای متأخـ ِر اوضــاع جدید در جامعــه بوده اســت‪ .‬تکنولوژی اطالعــات و ارتباطات‬ ‫مــا را در وضعیــت جدیــدی قــرار داده اســت کــه بایــد در مــورد محتــوای رســانه‌های‬ ‫کامپیوتــری‪ ،‬بیــن اخــاق قدیــم و جدیــد تعادل برقــرار کنیــم‪ ،‬معضالت اخالقــی جدیدی‬ ‫را حــل مناییــم‪ ،‬و واقعیــات جدیـ ِ‬ ‫ـد مرتبــط با محتــوای مجــازی و تأثیــرات آن را فهم کنیم‪.‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫مــن می‌خواهــم تاریــخ امحــا ِء تفــرد و تشــخص و پیامدهــای اخالقــی آن را ردیابی کنم‪.‬‬ ‫مســئلۀ مهــم ایــن اســت کــه آیــا ایــن تغییــرات بــه معنــای افــول‪ ،‬وخامــت‪ ،‬و تخریــب‬ ‫کامــل اگزیسـ ِ‬ ‫ـتانس انســان اســت یــا اینکــه آنهــا فقــط از دوران جدیــدی در پیرشفــت برش‬ ‫حکایــت دارنــد؛ وضعیــت جدیــدی کــه در آن‪ ،‬توان‌مندی‌هــای انســانی از بیــن منـی‌رود‬ ‫و بــه ارزش‌هــای حقیقــی انســان آســیب منی‌رســد‪ ،‬بلکــه آنهــا فقــط در محیــط جدیــد‬ ‫و متفاوتــی بــه جریــان می‌افتنــد‪ .‬بــه همیــن دلیــل اســت کــه دربــارۀ تأثیــر تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات نظــرات متفاوتــی ابــراز شــده اســت‪ .‬از ایــن جهــت می‌توانیــم‬ ‫بیــن دو گــروه از ایده‌هــا متایــز بگذاریــم‪.‬‬ ‫‪4. specificity‬‬

‫‪3. individuality‬‬

‫‪2. simulacrum‬‬

‫‪1. aura‬‬

‫‪106‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫‪ .2‬منتقدان عرص کامپیوتر‬

‫در یــک ســو متفکرانــی هســتند کــه در قبــال جامعــۀ مــدرنِ مبتنــی بــر تکنولــوژی‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات موضــع انتقــادی دارنــد‪ ،‬ماننــد هانــا آرنت‪ ،‬والــر بنیامیــن‪ ،‬مارتین‬ ‫هایدگــر‪ ،‬ژان بودریــار‪ ،‬هیوبــرت دریفــوس‪ ،‬آلــرت بورگمــن و نظایــر آنهــا‪ .‬ایــن متفکران‬ ‫ِ‬ ‫عمومیــت‪ 2‬زمــان مــدرن انتقــاد می‌کننــد و معتقدنــد کــه تکنولــوژی‬ ‫از مجازیــت‪ 1‬و‬ ‫اطالعــات و ارتباطــات و تأثیــرات آن‪ ،‬انســان را از امــور بنیادینــی محــروم می‌کنــد‪.‬‬ ‫کامپیوترهــا و ســایر ابزارهــای تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات تکثیــر و بازتولیــد‬ ‫نامتناهــی‪ 3‬را امکان‌پذیــر می‌کننــد‪ .‬فردیــت رصفــاً بــه ســوبژکتیویتۀ انســان محــدود‬ ‫می‌شــود کــه زندگــی خصوصــی خــود را دارد‪ .‬امــر عمومــی و سیاســی (در معنــای‬ ‫اصیــلِ یونانــی) بــرای مــا بی‌معنــا شــده اســت‪ .‬تغییــر داســتان آنتیگونــه در طــول تاریــخ‬ ‫‪5‬‬ ‫شــاهدی بــر ایــن مدعاســت‪ .‬کارل کوســیک‪ )1993( 4‬زمانــۀ مــا را زمانــۀ پســاقهرمانی‬ ‫می‌دانــد‪ .‬ایــن بــدان معناســت کــه امــ ِر قهرمانانــه بــه امــری ســطحی‪ ،‬مبتــذل‪ ،‬و‬ ‫کوته‌فکرانــه بــدل می‌شــود‪ .‬او ادامه‌دهنــدۀ تفکــر کیرکگــور اســت کــه آنتیگونــۀ مــدرن‬ ‫را منــزوی و امتیــزه می‌دانســت‪ .‬قــدرت گروه‌هــا نــه به‌عنــوان رابطــۀ افــرا ِد انضاممــی‪،6‬‬ ‫بلکــه بــر مبنــای اعــداد اندازه‌گیــری می‌شــود‪ .‬افــرا ِد منــزوی و ایزولــه‪ ،‬جمعیت‌هــا را‬ ‫تشــکیل می‌دهنــد‪ .‬آنتیگونــۀ مــدرن حالــت تــراژدی نــدارد‪ ،‬بلکــه بدبخــت اســت‪ .‬و بــه‬ ‫همیــن دلیــل اســت کــه منی‌توانــد بدبختــی و فالکـ ِ‬ ‫ـت جامعــۀ مــدرن را از بیــن بــرد‪.‬‬ ‫صـ ِ‬ ‫ـورت نوعــیِ انســان مــدرن‪ ،‬مارکتــا سامســا‪7‬ی کافــکا اســت کــه بــدون هیچ احســاس‬ ‫و عاطفـه‌ای‪ ،‬مســخ بــرادرش در اتــاق کنــاری را می‌پذیــرد‪ .‬هــر گونــه احســاس و عاطفــۀ‬ ‫عمیــق نســبت بــه بــرادرش‪ ،‬بــرای او ناممکــن اســت‪.‬‬ ‫آنچــه در عــر کامپیوتــر از دســت می‌دهیــم‪ ،‬احســاس هالــه‪ ،‬احــرام‪ ،‬و فهــمِ اینجا و‬ ‫اکنــون اســت؛ در بهرتیــن حالــت ایــن احســاس بــا تفســیری یگانــه از کاالی عمومی گره‬ ‫می‌خــورد‪ .‬آنچــه نیــاز داریــم احســاس تعهــد بــرای «دیگــری»‪ 8‬اســت‪ .‬بیــش از پیــش‬ ‫مشــخص می‌شــود کــه آیین‌نامه‌هــای رفتــار اخالقــی کمکــی بــه مــا منی‌کننــد‪ ،‬زیــرا‬ ‫‪4. Karel Kosík‬‬

‫‪8. the other‬‬

‫‪3. infinite reproducibility‬‬

‫‪7. Markéta Samsová‬‬

‫‪2. generality‬‬

‫‪6. concrete individuals‬‬

‫‪1. virtuality‬‬

‫‪5. post-heroic‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪107‬‬

‫بــه نیرویــی نیــاز داریــم کــه پیــروی از آنهــا را تضمیــن کنــد‪ .‬ایــن بــدان معنــا نیســت کــه‬ ‫آیین‌نامه‌هــای رفتــار اخالقــی بی‌فایده‌انــد؛ آنهــا بــرای اجتنــاب از القیــدی و خــودرسی‬ ‫رضوری‌انــد‪ .‬امــا بایــد بــا احــرام بــه فردیــت‪ ،‬آنهــا را تکمیــل کــرد‪ .‬ایــن تعــادل در دوران‬ ‫مــدرن نقــض شــد‪ .‬وظیفــۀ مــا اخالق‌پژوهــان توجــه بــه خطاهــا و اشــتباهات اســت‪.‬‬ ‫بـرای نشـان‌دادنِ زوا ِل احترام بـه فردیـت‪ ،‬می‌خواهـم اندیشـه‌های هانـا آرنـت‪ ،‬ژان‬ ‫بودریـار‪ ،‬و مارتیـن هایدگـر را بـا مترکز بر نقـد آنها از جامعـۀ مدرن و معنازدایـی از جهان‬ ‫مطـرح کنـم‪ .‬منی‌خواهـم بگویـم تفکر آنها مشـابه و یـا عین یکدیگر اسـت‪ ،‬بلکـه رصفاً‬ ‫ِ‬ ‫فردیـت چیزهـا» نشـان می‌دهم‪.‬‬ ‫برخـی از مشترکات آنهـا را دربـارۀ «زوا ِل متـاس بـا‬

‫‪ .1 -2‬فروپاشی فضای عمومی‬ ‫هانــا آرنــت (‪ )1958‬جامعــۀ کنونــی را بــه دلیــل فقــدان فضا و سیاسـ ِ‬ ‫ـت عمومــی در معنای‬ ‫اصیــل یونانــی‪ ،‬مــورد انتقــاد قـرار می‌دهد‪ .‬در نظــر آرنت فضــای عمومــی از دو جنبۀ مرتبط‬ ‫بــه هــم تشــکیل شــده اســت‪ :‬اول فضایــی کــه فــرد می‌توانــد عقیــدۀ خــود را به‌طــور آزاد و‬ ‫برابــر در آن بیــان کند و ســایر رشکت‌کننــدگان در فضای عمومی را متقاعد ســازد؛ دوم جهان‬ ‫مشــرکی کــه با فرهنــگ‪ ،‬هنجارها‪ ،‬فهم‪ ،‬و نهادهای مشــرک شــکل گرفته و محیطی نســبتاً‬ ‫پایــدار ب ـرای فعالیت‌هــای مــا فراهــم می‌کنــد‪ .‬جنبــۀ اول فضــای آزاد را فراهــم می‌کنــد‪،‬‬ ‫جنبــۀ دوم پس‌زمینــه یــا صحنــه‌ای را فراهــم می‌کنــد کــه معنــا در آن آشــکار می‌شــود‪.‬‬ ‫در نظــر آرنــت فضــای عمومــی واجــد ایــن ویژگی‌هاســت‪ :‬مصنوعیــت‪ ،1‬فضائیــت‪،2‬‬ ‫و متایــز بیــن منافــع عمومــی و خصوصــی‪ .‬امــا اگــر ایــن ویژگی‌هــا را در مــورد جهــان‬ ‫مجــازی‪ 3‬بــه کار بگیریــم‪ ،‬خواهیــم دیــد کــه چنــدان بــا آنهــا ســازگار نیســت‪ .‬مصنوعیت‬ ‫بــدان معناســت کــه [فضــای عمومــی] مبتنــی بــر ویژگی‌هــای طبیعــی نیســت و بایــد‬ ‫توســعه یابــد و از آن مراقبــت شــود‪ .‬فضــای عمومــی دســتاوردی فرهنگــی اســت‪ .‬و اگــر‬ ‫فرهنــگ مشــرک خــود را از دســت بدهیــم‪ ،‬فضای عمومــی را نیز از دســت خواهیــم داد‪.‬‬ ‫جهــان مجــازی نیــز مصنوعــی اســت‪ ،‬امــا نــوع عقالنیــت آن بــا عقالنیـ ِ‬ ‫ـت مــورد تأکیــد‬ ‫آرنــت متفــاوت اســت‪ .‬هیــچ فرهنــگ مشــرکی در جهــان مجــازی یافــت منی‌شــود‪.‬‬ ‫‪3. cyberworld‬‬

‫‪2. spatiality‬‬

‫‪1. artificiality‬‬

‫‪108‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫شــکوفایی فضــای عمومــی مســتلزم ایجــاد پس‌زمینــۀ فرهنگــیِ مشــرک اســت‪ .‬اتصــال‬ ‫کامپیوترهــا در اینرتنــت قــادر بــه ایجــاد فرهنگ مشــرک نیســت‪ .‬چنیــن پس‌زمینـه‌ای باید‬ ‫در فراینــد تعلیــم و تربیــت آموختــه شــود‪ .‬بــدون ایــن پس‌زمینــۀ مشــرک‪ ،‬فضــای مجازی‬ ‫فقــط عرصــۀ منافــع خودخواهانــه اســت کــه مــردم در آن بــه یکدیگــر توهیــن می‌کننــد‪.‬‬ ‫فضــای عمومــی بــا صمیمیـ ِ‬ ‫ـت خصوصــیِ حاکــم بــر فضــای مجــازی‪ -‬چنانچــه بــه‬ ‫اســتلزمات فضــای عمومــی تــن ندهــد‪ -‬متفــاوت اســت‪ .‬صمیمیــت طبیعــی کــه بــرای‬ ‫مثــال در خانواده‌هــا احســاس می‌شــود منی‌توانــد باعــث ایجــاد فضــای عمومــی‬ ‫شــود‪ ،‬زیــرا بــه «دیگــری» از حیــث تفاوتــش احــرام منی‌گــذارد و بــر رشایطــی غیــر از‬ ‫بحــث آزا ِد ِ‬ ‫صف مبتنــی اســت‪ .‬می‌توانیــم بگوییــم چنیــن فضایــی خودخواهانــه اســت‪.‬‬ ‫بــه نظــر می‌رســد ویژگــی دوم‪ ،‬یعنــی فضــای مشــرک بــرای طــرح آراء و تفاوت‌هــا‬ ‫و جســتجوی راه‌حل‌هــای مشــرک‪ ،‬در جهــان مجــازی یافــت می‌شــود‪ .‬امــا دامنــه و‬ ‫انــدازۀ شــدید آن باعــث می‌شــود افــراد به‌دشــواری بتواننــد در مکانــی مشــرک مالقــات‬ ‫کننــد‪ .‬عــاوه بــر ایــن‪ ،‬موتورهــای جســتجو تحــت ســیطرۀ الگوریتم‌هــای فنــی هســتند‬ ‫کــه در نتیجــۀ آن‪ ،‬برخــی از صفحــات وب و وبالگ‌هــا بــر ســایرین برتــری می‌یابنــد‬ ‫و بدین‌ترتیــب آگاهــی از تفاوت‌هــا و راه‌حل‌هــای مشــرک نیــز تحــت تأثیــر قــرار‬ ‫می‌گیــرد‪ .‬ایــن رشط از حیــث نظــری قابــل تحقــق اســت‪ ،‬امــا معمــوالً در عمــل محقــق‬ ‫منی‌شــود‪ .‬عــاوه بــر ایــن‪ ،‬جنبه‌هایــی ماننــد شــکاف دیجیتــال‪ ،‬دیواره‌هــای آتــش‪ ،1‬و‬ ‫شــکل‌های تهاجمــی تبلیغــات‪ ،‬اوضــاع را وخیم‌تــر می‌کننــد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫فعالیــت عمومــی فی‌نفســه‬ ‫ویژگــی ســوم بــر ایــن واقعیــت متمرکــز اســت کــه‬ ‫هــدف اســت‪ ،‬نــه ابــزاری بــرای رســیدن بــه هــدف‪ .‬منافــع عمومــی امــری فراتــر از‬ ‫منافــع خصوصــی كوتاه‌مــدت اســت و بــه جهانــی فراتــر از «خــود»‪ 2‬کــه مســتقل از‬ ‫آن وجــود دارد‪ ،‬مربــوط می‌شــود‪ .‬فضــای عمومــی پی ـش‌رشط ظهــور چیــزی مســتقل‬ ‫نت آن اســت (دنــرِو‪ .)2008 ،3‬ایــن ویژگــی نیــز فقــط به‌صــورت‬ ‫و به‌رسمیت‌شــناخ ِ‬ ‫محــدود تحقــق می‌یابــد‪ .‬فضــای مجــازی بــه دلیــل محبوبیــت و نفــوذ بســیار زیــادش‪،‬‬ ‫عرصــۀ منافــع اقتصــادیِ کالن اســت‪ .‬توقــع ایــن کــه [فضــای مجــازی] فقــط عرصــۀ‬ ‫‪3. d›Entreves‬‬

‫‪2. self‬‬

‫‪1. firewalls‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪109‬‬

‫احــرام باشــد‪ ،‬توهمــی بیــش نیســت‪ .‬گرچــه بــه هــر حــال ممکــن اســت شــکل‌ها و‬ ‫جنبه‌هایــی از احــرام را در آن بیابیــم کــه در ادامــه بــه آنهــا اشــاره خواهــم کــرد‪.‬‬ ‫بــه نظـ ِر آرنــت زمانــۀ مــدرن‪ ،‬زمانــۀ افــول جهــانِ مشــرک‪ ،‬زوال عمــلِ عمومــی‪ ،1‬و‬ ‫گســرش درون‌نگــری‪ 2‬و عالئــقِ خصوصــی اســت‪ .‬ایــن امــر موجــب بی‌اعتنایــی بــه‬ ‫ِ‬ ‫ارزش ذاتــیِ روابــط انســانی شــده اســت‪ .‬ایــن فراینــد در کتــاب زوال‬ ‫فضــای عمومــی و‬ ‫‪4‬‬ ‫انســان عمومــی‪ 3‬ریچــارد ســنت (‪ )1992‬به‌تفصیــل رشح داده شــده اســت‪ .‬در واقــع‬ ‫رابطــۀ ســامل و مبتنــی بــر اعتــاد بــا انســانی دیگــر‪ ،‬مســتلزم احــرام بــه اوســت‪ .‬احرتام‬ ‫جزئــی از فضــای عمومــی اســت‪ ،‬حــال آنکــه تحویــلِ ‪ 5‬همنــوع بــه مناف ـعِ شــخصی‪،‬‬ ‫جوهــرۀ فضــای خصوصــی را شــکل می‌دهــد‪ .‬و بــه همیــن دلیــل اســت کــه رویکــر ِد‬ ‫اخالقــیِ واقعــی بــه «دیگــری»‪ ،‬بــدون فضــای عمومــی ناممکــن اســت‪ .‬انســان‌ها القید‬ ‫و بی‌اعتنــا و شــبیه بــه چیــزی می‌شــوند کــه کارل کوســیک آنتیگونــۀ مــدرن می‌خوانَــد‪.‬‬ ‫در ادامــه خواهیــم دیــد کــه ایــن توصیــف مبالغه‌آمیــز و افراطی اســت‪ .‬در هــر صورت‪،‬‬ ‫ایــن توصیــف [از فضــای عمومــی] َرونــدی را نشــان می‌دهــد کــه توســط جهــان مجازی‬ ‫تقویــت می‌شــود‪ .‬جهــان مجــازی آمــوزش منی‌دهــد و ایجــاد مرجعیــت‪ 6‬در آن دشــوار‬ ‫اســت‪ .‬جهــان مجــازی می‌توانــد فضــای عمومــی را تحــت رشایطــی کــه افــراد مطابــق‬ ‫بــا اصــول آن رفتــار کننــد‪ ،‬ارتقــا بخشــد‪ .‬اگــر مــردم مایــل بــه کاری نباشــند‪ ،‬فضــای‬ ‫ـس فضــای مجــازی جنگلــی اســت کــه‬ ‫مجــازی آنهــا را بــه آن مجبــور منی‌کنــد‪ ،‬برعکـ ْ‬ ‫هــر کــس می‌توانــد در آن هــر کار می‌خواهــد بکنــد‪.‬‬

‫‪ .2 -2‬گزاف‌واقعیت‬ ‫ژان بودریــار در کارهــای متقدمِ خــود (نظام اشــیاء‪ ،)1996( 8‬جامعۀ مرصفــی‪،)1998(9‬‬ ‫و بــرای نقــد اقتصــاد سیاســی نشــانه‪ ))1981( 10‬ادعــا می‌کنــد کــه اشــیاء در جامعــۀ‬ ‫مرصفــیِ امروزیــن در شــبکه‌هایی از نشــانه‌ها و معانــی درگیرنــد کــه توســط رســانه‌ها‪،‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪4. Richard Sennett‬‬

‫‪3. Fall of the Public Man‬‬

‫‪8. The System of Objects‬‬

‫‪7. Hyperreality‬‬

‫‪2. introspection‬‬

‫‪10. For a Critique of the Political Economy of the Sign‬‬

‫‪6. authority‬‬

‫‪1. public action‬‬ ‫‪5. reduction‬‬

‫‪9. The Consumer Society‬‬

‫‪110‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫ُمــد‪ ،‬ورزش‪ ،‬و ســایر حـ ِ‬ ‫ـاالت داللــت رویشــان رسمایه‌گــذاری شــده اســت‪ .‬او مدلــل‬ ‫ِ‬ ‫تقویــت‬ ‫می‌ســازد کــه اقتصــاد انحصارگــرا‪ ،‬مدیریــت تقاضــا را بــرای هدایــت و‬

‫مــرف توســعه داده اســت‪ .‬رشکت‌هــا بــر حامیــت از کاالهــای معتــر‪ 1‬متمرکــز شــده‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ارزش‬ ‫ارزش اســتفاده‪ 3‬و‬ ‫ارزش نشــانه‌ایِ ‪ 2‬خــود را توســعه داده‌انــد‪ .‬کاالهــا عــاوه بــر‬ ‫و‬ ‫مبادلــه‪ ،4‬ارزش جدیــدی نیــز کســب کــرده انــد؛ آنهــا حائــز ارزش نشــانه‌ای شــده‌اند‪.‬‬ ‫شــیوع بازاریابــی در متــام ا َشــکال آن‪ ،‬به‌ویــژه در تبلیغــات‪ ،‬بســته‌بندی‪ ،‬منایــش‪،5‬‬ ‫رســانه‌های توده‌گیــر و نظایــر آنهــا‪ ،‬کاربــرد ارزش نشــانه‌ای را گســرش می‌دهــد‪.‬‬ ‫افــراد از طریــق منایــش کاالهایــی کــه دارنــد‪ ،‬هویــت و اعتبــار کســب می‌کننــد‪ .‬مفهوم‬ ‫وبلــن از مــرف انگشـت‌منا‪ )2005( 6‬توضیــح خوبــی از معنــای مــد نظــر بودریــارد‬ ‫اســت‪ .‬ایــن شــیوۀ تولیــد بــا نقــض آزادی‪ ،‬خالقیــت‪ ،‬و توان‌مندی‌هــای انســانی‪،‬‬ ‫بــر زندگــی اجتامعــی ســلطه می‌یابــد و آن را یکدســت و کنــرل می‌کنــد‪ .‬همچنیــن‬ ‫جهــان مجــازی موجــب گســرش ارزش‌هــای نشــانه‌ای و انحــا ِء ارتبــاط بــدون برقراری‬ ‫پیونــد بــا جهــان واقعــی می‌شــود‪.‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫بودریــار در کارهــای متأخر خــود (مبادلۀ منادیــن و مــرگ ‪ ،‬شبیه‌ســازی و وامنوده‌ها )‬ ‫بــر اهمیــت بازمنایــی‪ 9‬بــرای جامعــه تأکیــد کــرد‪ .‬در حالــی کــه جامعــۀ مــدرن بــه‬ ‫دلیــل ســازماندهی همه‌چیــز پیرامــون تولیــد‪ ،‬جامعــۀ مولــد دانســته می‌شــد‪ ،‬بــرای‬ ‫جامعــۀ پســت‌مدرن شبیه‌ســازی‪ 10‬مهم‌تریــن پدیــده اســت‪ .‬در جامعــۀ پســت‌مدرن‬ ‫همه‌چیــز شبیه‌ســازی شــده اســت‪ .‬در ایــن مــورد می‌توانیــم بــه تلویزیــون‪ ،‬فضــای‬ ‫ِ‬ ‫‌واقعیــت شبیه‌ســازی‌ها‪،‬‬ ‫مجــازی‪ ،‬و واقعیــت مجــازی‪ 11‬اشــاره کنیــم‪ .‬مــا در گزاف‬ ‫ِ‬ ‫اختصــاص تصاویــر‪،‬‬ ‫تصاویــر‪ ،‬و منایش‌هــا زندگــی می‌کنیــم‪ .‬هویــت انســانی بــا‬ ‫رمزهــا‪ ،‬و مدل‌هــا بــرای درک واقعیــت‪ ،‬فرهنــگ‪ ،‬و شــیوۀ زندگی‌کــردن شــکل‬ ‫می‌گیــرد‪ .‬در ایــن جامعــه تفاوت‌هــا در حــال تغییرنــد و هــر چیــزی را می‌تــوان بــه هــر‬ ‫چیــز دیگــر ربــط داد‪ .‬رسگرمــی‪ ،‬آگاهــی‪ ،‬و تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات تجربــۀ‬ ‫‪4. exchange value‬‬

‫‪3. use value‬‬

‫‪7. Symbolic Exchange and Death‬‬

‫‪11. virtual reality‬‬

‫‪10. simulation‬‬

‫‪2. sign value‬‬

‫‪1. prestigious goods‬‬

‫‪6. conspicuous consumption‬‬

‫‪9. representation‬‬

‫‪5. display‬‬

‫‪8. Simulation and Simulacra‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪111‬‬

‫شــدیدتری را در قیــاس بــا زندگــی معمولــیِ روزمــره عرضــه می‌کننــد‪ .‬ایــن حــوزه‪،‬‬ ‫حــوزۀ گزاف‌واقعیــت اســت کــه از واقعیـ ِ‬ ‫ـت واقعــی‪ ،‬واقعی‌تــر اســت‪ .‬داللــت ایــن‬ ‫ســخن آن اســت کــه تصاویــر‪ ،‬رمزهــا‪ ،‬و مدل‌هــای گزاف‌واقعــی ادراک و رفتــار مــا‬ ‫را کنــرل می‌کننــد‪ .‬ردیابــی دالیــلِ افــکار یــا شــیوه‌های رفتــار ناممکــن اســت‪ ،‬زیــرا‬ ‫هــر فــرد تحــت تأثیــر حجــم عظیمــی از تصاویــر‪ ،‬رمزهــا‪ ،‬و مدل‌هــا قــرار دارد‪ .‬چیزهــا‬ ‫خیلــی نزدیــک و خیلــی شــدیدند؛ آنهــا بــرای فــردی کــه هیــچ محافظــی نــدارد بســیار‬ ‫نزدیک‌انــد‪ .‬آنهــا در او نفــوذ می‌کننــد و او قــادر بــه مقاومــت نیســت‪ .‬فــرد مــدرن‬ ‫بــه روی همه‌چیــز گشــوده و در عیــن حــال بســیار مشــوش اســت‪ .‬در نهایــت ســوژه‬ ‫ِ‬ ‫بازجــذب‬ ‫خالــص جــذب و‬ ‫«بــه یــک صفحــۀ‪ 1‬خالــص بــدل می‌شــود؛ بــه ســطح‬ ‫ِ‬ ‫مجــذوب تصاویــ ِر‬ ‫شــبکه‌های اثرگــذار» (بودریــار‪ ،1988 ،‬ص ‪ .)27‬مــردم آن‌قــدر‬ ‫ِ‬ ‫تولیــدی شــده‌اند کــه خــو ِد معنــا در درجــۀ دومِ اهمیــت قــرار می‌گیــرد‪ .‬ماســا ِژ‬ ‫رســانه‌ای‪ ،‬پیــام و معنایــی نــدارد‪( 2‬کلــر‪.)2013 ،3‬‬ ‫گزاف‌واقعیــت از تصاویــر و ظواهــ ِر پــوچ تشــکیل شــده اســت‪ .‬احساســات و‬ ‫عواطــف انســانی ماننــد حــس خوشــبختی از طریــق شبیه‌ســازی و تقلیــد‪ 4‬بــدون متــاس‬ ‫بــا واقعیــت دریافــت می‌شــوند‪ .‬دنیــل جــی‪ .‬بورســتین‪ ،1992( 5‬ص ‪ )48‬منونــه‌ای‬ ‫ارائــه می‌دهــد‪« :‬مــا بــه وجهــی خطرنــاک در آســتانۀ آن هســتیم کــه خــود را از متــام‬ ‫مدل‌هــای واقعــی محــروم کنیــم‪ .‬مــردان و زنانــی از رواق منظرمــان ناپدیــد می‌شــوند‬ ‫کــه عظمت‌شــان بــه دلیــل شهرت‌شــان نبــوده‪ ،‬بلکــه بــه دلیــل عظمت‌شــان اســت‬ ‫کــه مشــهور بوده‌انــد»‪ .‬بــه تعبیــر بودریــار‪ ،‬آنچــه از دســت می‌دهیــم شــدت‪ ،‬لــذت‪،‬‬ ‫و بــذل عواطــف اســت‪ ،‬زیــرا زندگــی را بــه امــری ب ـی‌روح‪ ،‬بــدون تخیــل‪ ،‬و عــاری از‬ ‫تعهــد بــدل کرده‌ایــم‪ .‬هیچ‌چیــز معنــای خــود را نــدارد‪ ،‬زیــرا معنــا نیازمنــد صحن ـه‌ای‬ ‫بــرای منایــش شــده اســت‪ .‬همه‌چیــز در کنــار هــم نشســته‌اند و معنــای بســیاری دارنــد‬ ‫و از همیـن‌رو هیــچ معنایــی ندارنــد‪ .‬جهــان مجــازی بــا مجازیـ ِ‬ ‫ـت خــود از واقعیــت دور‬ ‫می‌شــود و جهانــی محصــور در خــود می‌آفرینــد‪.‬‬ ‫‪ .2‬نویسنده در اینجا با قرابت آوایی ‪ massage‬و ‪ message‬بازی کرده است‪( -.‬مرتجم)‬ ‫‪5. Daniel J. Boorstin‬‬

‫‪4. imitation‬‬

‫‪1. screen‬‬

‫‪3. Kellner‬‬

‫‪112‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫خالصــه‪ ،‬ایــدۀ بودریــار از هــان ابتــدا تســلط ابــژه بــر ســوژه بود‪ .‬ســوژه تحت ســیطره‬ ‫و اســتیالی ابــژه و روابــط آن اســت‪ .‬امــا بــدون ســوژه‪ ،‬ابــژه نیــز بی‌معنــا می‌شــود‪ .‬ســوژه‬ ‫فرصـ ِ‬ ‫ـت جهت‌یابــی نــدارد‪ ،‬زیــرا تحــت استیالســت‪ .‬ســوژه فاصلــه نــدارد و قــادر بــه‬ ‫‪1‬‬ ‫انتخــاب و ارزیابــی نیســت‪ .‬جهــان مجــازی بــا مــازا ِد اطالعــات ‪ ،‬پیوندهــای مصنوعی‪،‬‬ ‫فرامــن‪ ،2‬برچسـب‌ها‪ 3‬و نظایــر آنهــا شــبیه هــان چیــزی اســت کــه بودریــار توصیــف‬ ‫می‌کنــد‪ .‬انســان بایــد بکوشــد راهــش را در آن پیــدا کنــد‪ ،‬از آن بیــرون جهــد‪ ،‬و هویــت‬ ‫خــودش را شــکل دهــد‪.‬‬

‫‪ .3 -2‬مارتین هایدگر و گشتلِ تکنولوژی‬ ‫مارتیــن هایدگــر در مقالــۀ معــروف «پرســش از تکنولــوژی» (‪ )1978‬بــه ایــن واقعیــت‬ ‫اشــاره می‌کنــد کــه مشــکالتی کــه بــا آن مواجهیــم ناشــی از نفـ ِ‬ ‫ـس تکنولــوژی نیســتند‪،‬‬ ‫بلکــه از جهت‌گیــری تکنولوژیکــیِ ‪ 5‬خــو ِد مــا ناشــی می‌شــوند‪ .‬نفــیِ تکنولــوژی یــا‬ ‫ارتقــا ِء آن کمکــی بــه مــا منی‌کنــد‪ ،‬زیــرا در ایــن حــاالت نیــز همچنــان در بنـ ِ‬ ‫ـد آنیــم‪.‬‬ ‫«همه‌جــا در بنــد و زنجیــ ِر تکنولــوژی باقــی می‌مانیــم‪ ،‬خــواه آن را بــا شــور و شــوق‬ ‫تأییــد کنیــم‪ ،‬خــواه انــکار» (هایدگــر‪ ،1976 ،‬ص ‪ .)287‬تلقــی مــا از تکنولــوژی ابزاری‬ ‫(بــرای دســتیابی بــه یــک هــدف) و انسان‌شــناختی (فعالیتــی بــری) اســت‪« .‬هرچــه‬ ‫اراده بــه ســلطه قوی‌تــر و شــدیدتر باشــد‪ ،‬ایــن خطــر کــه تکنولــوژی از کنــرل انســان‬ ‫خــارج شــود‪ ،‬بیشــر می‌شــود» (هایدگــر‪ ،1976 ،‬ص ‪ .)289‬امــا حیــث ابــزاری‪ 6‬بــه‬ ‫چــه معناســت؟ هایدگــر در ادامــۀ مقالــه بــه ایــن پرســش پاســخ می‌دهــد‪« :‬آن نــوع‬ ‫از آشــکارگی کــه بــر تکنولــوژی مــدرن حاکــم اســت‪ ،‬نوعــی تحــ ّدی‪ 7‬اســت کــه‬ ‫ایــن تقاضــای نامعقــول را بــه طبیعــت تحمیــل می‌کنــد کــه انــرژیِ قابــل اســتخراج و‬ ‫ذخیره‌ســازی را عرضــه کنــد» (هایدگــر‪ ،1976 ،‬ص ‪ .)291‬فهــم معنــای تحــدی زمانــی‬ ‫آســان می‌شــود کــه آن را بــا نحــوۀ آشــکارگی چیزهــا در شــعر مقایســه کنیــم‪ .‬خــو ِد‬ ‫هایدگــر بــه بیــان تفـ ِ‬ ‫ـاوت نحــوۀ مواجهــۀ تکنولــوژی و شــعر بــا رود رایــن می‌پــردازد‪.‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪4. The Question Concerning Technology‬‬ ‫‪7. Herausfordern‬‬

‫‪3. tags‬‬

‫‪2. hypertext‬‬

‫‪6. instrumentality‬‬

‫‪1. surplus of information‬‬

‫‪5. technological orientation‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪113‬‬

‫نت ســد یــا نیــروگاه [روی رایــن] اســت‪ .‬امــا شــاعر رود را‬ ‫هــدف تکنولــوژی ســاخ ِ‬ ‫رسچشــمۀ الهــام و افتخــار فرهنگــی می‌بینــد‪ .‬تکنولــوژی همه‌چیــز را بــه منب ـعِ ذخیــره‬ ‫بــدل می‌کنــد‪ .‬نحــوۀ مواجهــۀ تکنولــوژی بــا چیزهــا این‌گونــه اســت‪ .‬بــرای تکنولــوژی‪،‬‬ ‫هــر چیــزی در جهــان فقــط کاالیــی بــرای رســیدن بــه چیزی دیگــر اســت؛ همه‌چیــز باید‬ ‫در اختیــار انســان باشــد؛ هیچ‌چیــز فی‌نفســه ارزش نــدارد‪ .‬در اینجاســت کــه بــه ابتــدای‬ ‫ایــن مقالــه بازمی‌گردیــم‪ .‬حتــی ارزش انســان‌های دیگــر فقــط از ایــن جهــت اســت کــه‬ ‫ابــزاری بــرای رســیدن بــه هدفــی هســتند؛ آنهــا فی‌نفســه ارزش ندارنــد و بــه همیــن دلیــل‬ ‫اســت کــه از منظــر تکنولوژیــک هیــچ دیــدگاه اخالقـی‌ای وجــود نــدارد‪ .‬اینکــه انســان‌‬ ‫را «منابــع انســانی» می‌خواننــد‪ ،‬معنــای مــد نظــر هایدگــر را آشــکار می‌ســازد‪ .‬دیــدگاه‬ ‫کنونــی اجــازه منی‌دهــد چیزهــا هامن‌طــور کــه هســتند آشــکار شــوند‪.‬‬ ‫انســان بــرای کنــرل جهــان‪ ،‬تولیــد ذخایــر‪ ،‬و یافــن ابزارهایــی در خدمــت اهــداف‪،‬‬ ‫بــه دانــش دقیــق و علمــی نیــاز دارد‪ .‬امــا نبایــد فرامــوش کنیــم کــه علــم مســبوق بــه‬ ‫جهت‌گیــری تکنولوژیـ ِ‬ ‫ـک ماســت‪ .‬و جهت‌گیــری مــا آشــکارگی چیزهــا را بــه هــان‬ ‫نحــو کــه هســتند پنهــان می‌کنــد؛ آنهــا منی‌تواننــد بــر وجــه حقیقــیِ خودشــان آشــکار‬ ‫شــوند‪ .‬جهت‌گیــری [تکنولوژیــک] مــا آشــکارگی آنهــا را ناممکــن می‌ســازد‪.‬‬ ‫حتــی در ایــن جهت‌گیــری ابــزاری‪ ،‬ما نحــوۀ آشکارشــدنِ طبیعــت را کنــرل منی‌کنیم؛‬ ‫انســان بــر همه‌چیــز تســلط نــدارد‪ .‬عــاوه بــر ایــن‪ ،‬از آنجــا کــه انســان تکنولــوژی را‬ ‫مدیریــت می‌کنــد و در مــورد به‪‎‬کارگیــری آن تصمیــم می‌گیــرد‪ ،‬ابــدا ً ابــزاری در خدمـ ِ‬ ‫ـت‬ ‫یــک هــدف نیســت‪ .‬ایــن بــدان معناســت کــه شــکاف‌هایی در جهت‌گیــری تکنولوژیــک‬ ‫وجــود دارد کــه از مجــرای آن‪ ،‬جهــا ْن می‌توانــد خــود را آشــکار کنــد‪ .‬از آنجــا کــه‬ ‫جهت‌گیــری ابــزاریِ مــا کلّــی‪ 1‬نیســت‪ ،‬امــکانِ گشــودنِ مســیری جدیــد نیــز وجــود دارد‪.‬‬ ‫هیچ‌چیـ ِز رادیکالــی امکان‌پذیــر نیســت؛ مــا نــه می‌توانیــم کامـاً از بنــد تکنولــوژی رهــا‬ ‫ر همه‌چیــز قلمــداد کنیــم و خــود را قربانــی آن بدانیــم‪.‬‬ ‫شــویم و نــه آن را مقـ ِ‬ ‫هایدگــر منی‌گویــد کــه انســان محکــوم اســت کــه فقــط یــک جهت‌گیــری را در پیــش‬ ‫گیــرد‪ .‬به‌عقیــدۀ او‪ ،‬انســان‌ها می‌تواننــد درک کننــد کــه جزئــی از فراینــد آشــکارگیِ‬ ‫‪1. total‬‬

‫‪114‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫چیزهــا هســتند و جهت‌گیــری آنهــا تنهــا جهت‌گیــریِ ممکــن نیســت‪ .‬عــاوه بــر‬ ‫ایــن‪ ،‬طبیعــت به‌طــور کامــل تحــت کنــرل انســان درمنی‌آیــد‪ .‬اگــر انســان بفهمــد کــه‬ ‫عنــری فعــال در آشــکارگیِ چیزهاســت‪ ،‬می‌توانــد رویکــرد ابــزاری خــود را تغییــر دهد‬ ‫و نیوشــای نــدای چیزهــا شــود‪« .‬هــر چــه بــه خطــر نزدیک‌تــر می‌شــویم‪ ،‬راه‌هــای منتهی‬ ‫بــه نیــروی نجات‌بخــش بــا روشــنیِ بیشــری می‌درخشــند و مــا بیشــر اهــل پرســش‬ ‫می‌شــویم» (هایدگــر‪ ،1978 ،‬ص ‪.)318‬‬

‫ِ‬ ‫وضعیت جدی ِد ناشی از تکنولوژی اطالعات و ارتباطات‬ ‫‪ .3‬حامیانِ‬

‫متفکــران دیگــری همچــون رافائــل کاپــورو‪ ،‬هلــن نیســنباوم‪ ،‬هانــس مــوراوک‪ ،1‬ریمونــد‬ ‫کورتســویل‪ ،2‬مایــکل الــدرد‪ ،3‬دنیــل نیــگل‪ ،4‬مایــکل آرنولــد‪ 5‬و نظایر آنهــا بر جدیــد بودنِ‬ ‫وضعیــت تأکیــد می‌کننــد کــه فهــم‪ ،‬هرمنوتیــک‪ ،‬و اخــاق جدیــدی بــرای اداره‌کــردنِ‬ ‫آن الزم اســت‪ .‬ایــن متفکــران موضــع غیرانتقــادی ندارنــد؛ آنهــا وضعیــت جدیــد را بــه‬ ‫همــراه مخاطراتــش نشــان می‌دهنــد‪ .‬آنهــا می‌کوشــند وضعیــت جدیــد را فهــم و از‬ ‫توان‌مندی‌هــای آن اســتفاده کننــد‪ .‬ایــن وضعیــت جدیــد مســتلزم اخــاقِ جدیــد اســت‪.‬‬ ‫کاپــورو (‪ )2010‬قائــل بــه فهمــی جدیــد از بــدن مبتنــی بــر تکنولوژی‌هــای دیجیتــال‬ ‫اســت کــه امکان‌هــای جدیــدی را در حــوزۀ ارتباطــات‪ ،‬مصنوعیــت‪ ،‬حریــم خصوصــی‪،‬‬ ‫خــود‪ ،6‬و ســوبژکتیویته می‌گشــاید‪.‬‬ ‫آنچــه ایــن نویســندگان بــر آن تأکیــد دارنــد ایــن اســت کــه حتــی در رشایــط جدیــد‬ ‫تعــادل الزم اســت‪ .‬جهــان پیچیــده اســت و زمانــی کــه بخشــی از آن تغییــر می‌کنــد‪،‬‬ ‫بخش‌هــای دیگــر نیــز بایــد تغییــر کننــد‪ ،‬زیــرا آنهــا بــه هــم پیوســته‌اند‪ .‬بایــد از‬ ‫یک‌جانبه‌نگــری اجتنــاب کنیــم‪ .‬اصــول و ایده‌هــا به‌صــورت نــاب و خالــص تحقــق‬ ‫منی‌یابنــد؛ آنهــا فقــط در نســبت بــا اصــو ِل مخالــف تحقــق می‌یابنــد‪ .‬متفکــرانِ گــروه‬ ‫اول بــه دلیــل یک‌جانبه‌نگــری مــورد انتقــاد قــرار می‌گیرنــد‪ .‬الزم بــه ذکــر اســت کــه‬ ‫فضــای مجــازی نیــز مــا را اغــوا می‌کنــد کــه بــه یک‌جانبه‌نگــری تــن دهیــم‪.‬‬ ‫‪3. Michael Eldred‬‬ ‫‪6. self‬‬

‫‪2. Raymond Kurzweil‬‬ ‫‪5. Michael Arnold‬‬

‫‪1. Hans Moravec‬‬ ‫‪4. Daniel Nagel‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪115‬‬

‫امیــدوارم توانســته باشــم نشــان دهــم کــه متفکــرانِ گــروه اول نیــز حامــی تعادل‌انــد و‬ ‫معتقدنــد کــه در دوران مــدرن تعــادل از بیــن رفتــه اســت‪ .‬مــا بایــد وضعیتــی را که توســط‬ ‫فضــای مجــازی بــه وجــود آمــده اســت به‌دقــت بررســی کنیــم تــا ارزیابــی مناییــم کــه‬ ‫چــه چیــز از دســت می‌دهیــم و چــه چیــز بــه دســت می‌آوریــم‪ .‬نــگاه مــن معطــوف بــه‬ ‫فهــمِ فردیــت اســت‪ ،‬زیــرا اصــلِ اخالقــیِ مهمــی اســت‪.‬‬

‫‪ .1 -3‬مفاهیم جدی ِد حوزۀ خصوصی و عمومی‬ ‫حــوزۀ خصوصــی و عمومــی بایــد در نســبت بــا یکدیگــر تعییــن شــوند‪ .‬یکــی بــدون‬ ‫دیگــری قابــل تعییــن نیســت‪ .‬بــا وجــود ایــن‪ ،‬فهــم آنهــا همــواره متأثــر از فرهنــگ (از‬ ‫جملــه توســعۀ تکنولوژیــک) اســت‪ .‬وقتی فردیــت به ســوبژکتیویتۀ انســان تنــزل می‌یابد‪،‬‬ ‫فضــای عمومــی نیــز تغییــر می‌کنــد‪ .‬در جهــانِ بیرونــی فردیــت مــورد احــرام قــرار‬ ‫منی‌گیــرد و قابــل چشم‌پوشــی قلمــداد می‌شــود‪ .‬مع‌الوصــف مــردم بــه تغییــر واکنــش‬ ‫نشــان می‌دهنــد‪ .‬یکــی از واکنش‌هــا بی‌اعتــادی و خلــق هویت‌هــای جعلــی اســت‪.‬‬ ‫مــردم اعتــاد ندارنــد کــه هنــگام برقــراری ارتبــاط بــا شــخصی ناشــناس‪ ،‬اطالعــات‬ ‫واقعــی خــود را وارد کننــد‪ .‬فردیــت آنهــا در معــرض خطــر اســت‪ .‬اگــر می‌خواهیــم ایــن‬ ‫فردیــت را حفــظ کنیــم‪ ،‬بایــد رشایــط جدیــد را در نظــر بگیریــم‪ .‬فردیــت آنهــا دگرگــون‬ ‫و احیانـاً چندپــاره شــده اســت‪ .‬افــراد نقش‌هــای متعــددی دارنــد‪ ،‬بــا بســیاری از دیگــر‬ ‫افــراد در ارتباط‌انــد‪ ،‬تقریبــاً ‪ 24‬ســاعته به‌صــورت آنالیــن دســرس‌پذیرند‪ ،‬و معنــای‬ ‫حریــم خصوصــی در حــال تغییــر اســت‪ .‬هلــن نیســنباوم در کتــاب حریــم خصوصــی‬ ‫در ســیاق (‪ )2009‬بــر ســیاق‌مندیِ ثنویـ ِ‬ ‫ـت خصوصی‪/‬عمومــی تأکیــد و از حــق جریــان‬ ‫مناســب اطالعــات‪ 1‬دفــاع می‌کنــد (نیســنباوم‪ ،2009 ،‬ص ‪ .)127‬ایــن چیــزی اســت‬ ‫کــه آرنــت چنــدان کــه بایــد حقــش را ادا منی‌کنــد‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ارتباطــات مــدرن از حیــث تعامل‌پذیــری بــا رســانه‌های‬ ‫تکنولــوژی اطالعــات و‬ ‫توده‌گیـ ِر کالســیک متفــاوت اســت‪ .‬تعامل‌پذیــری بــه افـراد اجــازه می‌دهــد در آنِ واحــد‬ ‫گیرنــده و فرســتندۀ پیــام باشــند‪ .‬درســت اســت کــه اینرتنــت فرصت‌هــای جدیــدی بـرای‬ ‫‪1. appropriate flow of information‬‬

‫‪116‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫برق ـراری ارتبــاط فراهــم می‌کنــد‪ ،‬امــا شــکل‌های جدیــدی از نظــارت را نیــز بــه هم ـراه‬ ‫دارد‪ .‬جامعــه و فهــم مــا از جهــان تغییــر کــرده اســت‪ .‬بــه نظــر می‌رســد اخــاق و نظریــۀ‬ ‫تفســیریِ جدیــدی الزم اســت‪ ،‬زیـرا پیام‌هــا حیاتــی تقریبـاً مســتقل از پدیدآورندگان‌شــان‬ ‫دارنــد و اطالعــات به‌راحتــی دســرس‌پذیر اســت‪ .‬برخــی از اصــول در بندهــای آتــی ذکــر‬ ‫شــده‌اند‪ .‬آنهــا منایان‌گـ ِر تــاش بـرای فهــمِ مســائلِ موجــود در وضعیـ ِ‬ ‫ـت جدیــد هســتند‬ ‫و راه‌حلــی را پیشــنهاد می‌کننــد کــه بــر تغییــر محیــط و رویکــرد مــا صحــه می‌گــذارد‪.‬‬ ‫همــۀ بحــث بســته بــه ایــن اســت کــه چــه ایــدۀ صائــب و دقیقــی دربــارۀ انســان و رفتــار‬ ‫او داریــم‪ .‬رافائــل کاپــورو (‪ )2012‬معتقــد اســت که فضاهــای خصوصــی و عمومی و نیز‬ ‫مفاهیــم اعتــاد و تــرس بــه هــم پیوســته‌اند‪ .‬ترس بــا بالتکلیفــی و بی‌بنیــادیِ اگزیسـ ِ‬ ‫ـتانس‬ ‫انســان نســبت دارد و اعتــاد بــه معنــای خلــق فضایــی مشــرک اســت کــه می‌توانیــم در‬ ‫آن بــه یکدیگــر اتــکا کنیــم‪ .‬اعتامدآفرینــی مســتلزم وجــود هنجارهــا‪ ،‬ارزش‌ها‪ ،‬و ســنت‌ها‬ ‫اســت‪ .‬کاپــورو بــر همبســتگیِ جهــان و خــود کــه بنیــا ِد آزادی اســت نیــز تأکیــد می‌کنــد‪.‬‬ ‫در چنیــن نســبتی اســت کــه هویت بــا واکنش بــه تصاویرِخــود از جهــان و انتخــاب از بین‬ ‫آنهــا شــکل می‌گیــرد‪ .‬وقتــی نســبت انســان بــا جهــان تغییــر می‌کنــد‪ ،‬نســبت اعتــاد و‬ ‫تــرس و جلــوۀ آنهــا نیــز دگرگــون می‌شــود‪ .‬بــه همیــن دلیــل اســت کــه مســائل اخالقــی با‬ ‫ایــن پرســش نســبت دارنــد کــه انســان کیســت و چگونه شــکل گرفتــه اســت‪ .‬این مســائلِ‬ ‫اساســی تالش‌هــای فعــاالن مدنــی را در طــرح مجموعـه‌ای از اقدامــات بـرای حفاظت از‬ ‫حریــم خصوصــی هــدف گرفته‌انــد‪ .‬قبــل از طــرح ایــن اقدامــات‪ ،‬بایــد مســائل مربــوط به‬ ‫هویــت انســانی و نحــوۀ شــکل‌گیری آن را حــل کــرد‪ .‬عجالتـاً می‌توانیــم بگوییــم کــه ایــن‬ ‫اقدامــات بایــد بســیار عــام باشــند تــا امــکان شــکل‌گیری فضــای خصوصــی و عمومــی‪،‬‬ ‫و نیــز تــرس و اعتــاد فراهــم شــود‪ .‬آنهــا نبایــد یکــی از طرفیــنِ ایــن ثنویت‌هــا را بــر‬ ‫دیگــری ترجیــح دهنــد یــا مانــع شــکل‌گیری ســایر صورت‌هــا شــوند‪ .‬عــاوه بــر ایــن‪،‬‬ ‫بایــد از نقــد دوران مــدرن نیــز درس بیاموزیــم‪.‬‬ ‫از آنجــا کــه هویــت انســان در نســبت بــا جهــان و واکنــش بــه آن شــکل می‌گیــرد‪،‬‬ ‫حریــم خصوصــی بــه معنــای خــروج از جهــانِ عمومــیِ مشــرک و ورود بــه روابــط‬ ‫صمیمــی بــا افــرا ِد مــورد عالقــه اســت‪ .‬در واقــع بســته بــه حلقــۀ مشــارکت‌کنندگان‬ ‫(خانــواده‪ ،‬دوســتان‪ ،‬و غیــره) زندگی‌هــای خصوصــی متعــددی وجــود دارد‪ .‬در حــوزۀ‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪117‬‬

‫ـب آنهــا‬ ‫عمومــی‪ ،‬نقاب‌هــا یــا هویت‌هــا بســته بــه موقعیــت متفاوت‌انــد‪ ،‬امــا مخاطـ ِ‬ ‫بــه گــروه خاصــی محــدود نیســت‪ .‬بایــد اضافــه کنیــم کــه پیدایــش فضــای عمومــی‬ ‫منــوط بــه برقــراری رشایــط پیشــنهادی آرنــت اســت‪ .‬آنهــا مســتلزم تفکیک مطلــقِ فضای‬ ‫عمومــی از فضــای خصوصــی نیســتند و می‌تواننــد بخشــی از یــک حــوزۀ فعالیــت‬ ‫انســانی‪ ،‬از جملــه حــوزۀ کســب وکار باشــند‪ .‬گرچــه مــردم بــرای منافــع شخصی‌شــان‬ ‫بــه کسـب‌وکار می‌پردازنــد‪ ،‬امــا ایــن منافــی احــرام بــه رشکا نیســت‪ .‬ایــن امــر در مــورد‬ ‫ـب روابــط شــخصی صــادق اســت‪ .‬دوســتی یــا عشــق‪ ،‬بــا لطــف و احــرام [بــه‬ ‫اغلـ ِ‬ ‫«دیگــری»] قــوام می‌یابــد‪ .‬در بخــش خصوصــی‪« ،‬دیگــری» ارج چندانــی نــدارد؛ در‬ ‫بخــش عمومــیِ احرتام‌مــدار‪« ،‬دیگــری» در تفــردش آشــکار می‌شــود‪.‬‬ ‫بــازی پنهان‌ســازی و آشکارســازی در هــر فضایــی جریــان دارد‪ .‬در جامعــۀ مــدرن‬ ‫تفکیــک فضاهــای عمومــی و خصوصــی بــه نظــ ِر مخاطبــان بســتگی دارد‪ ،‬نــه‬ ‫پنهان‌ســازی و آشکارســازی در هــر یــک از ایــن دو فضــا‪ ،‬آن‌گونــه کــه در جهــان باســتان‬ ‫دیــده می‌شــود‪ .‬در هــر دو فضــا‪ ،‬بــازی پنهان‌ســازی و آشکارســازی رخ می‌دهــد‬ ‫(الــدرد‪ ،2012 ،‬ص ‪ .)85‬بنابرایــن آنچــه بایــد محافظــت و تضمیــن شــود‪ ،‬تصمیــم‬ ‫فرســتنده دربــارۀ مخاطبــانِ پیــام اســت‪ .‬فقــط دولــت مجــاز اســت کــه در مــواردی کــه‬ ‫پــای منافــع عمومــی در میــان اســت‪ ،‬مداخلــه کنــد و حریــم خصوصــی را نقــض مناید‪،‬‬ ‫گرچــه در اینجــا هــم بایــد از حریــم خصوصــی داده‌هــا محافظــت کنــد‪ .‬مشــکل جهــان‬ ‫مجــازی امروزیــن ایــن اســت کــه زندگــی خصوصــی در آن دشــوار اســت‪ .‬می‌تــوان‬ ‫کل فضــا و امکان‌هــای بیشــری را (کــه پیــش از ایــن‬ ‫گفــت کــه جهــان مجــازی در ْ‬ ‫ناشــناخته بودنــد) بــرای منایـ ِ‬ ‫ـش خــود بــه دیگــران ارائــه می‌دهــد (الــدرد‪ ،2012 ،‬ص‬ ‫‪ .)96‬ایــن درســت اســت‪ ،‬امــا بایــد تهدیــدات مــورد اشــارۀ آرنــت و دیگــران را مــورد‬ ‫تأمــل قــرار دهیــم و اقدامــات الزم را بــه عمــل آوریــم تــا بــا فقــدانِ جنبه‌هــای مهمــی از‬ ‫زندگــی انســان مواجــه نشــویم‪ .‬متایزگــذاری آرنــت بیــن فضــای عمومــی و خصوصــی‬ ‫را احتــاالً بایــد به‌نحــو روش‌شــناختی بــه کار گیریــم و مــوارد مختلـ ِ‬ ‫ـف امــر عمومــی‬ ‫و خصوصــی را نشــان دهیــم‪ .‬امــا در واقعیــت ایــن دو نــوع فضــا بایــد بــا هــم پیونــد‬ ‫یابنــد‪ .‬آنچــه آرنــت نســبت بــه آن هشــدار می‌دهــد شــیوع فضــای خصوصــی و غلبــۀ‬ ‫منافــع شــخصی اســت‪ .‬امــا محــدود کــردنِ متایــز بیــن فضــای عمومــی و خصوصــی به‬

‫‪118‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫متایــز بیــن گروه‌هــای گیرنــدۀ اطالعــات بســیار کوته‌نظرانــه اســت‪ .‬ایــن فقــط یکــی از‬ ‫جنبه‌هــای متایــز اســت و عــاوه بــر آن جنبه‌هــای دیگــری نیــز وجــود دارد‪.‬‬ ‫در واقــع هیچ‌یــک از منتقــدانِ دوران مــدرن معتقــد نیســت کــه می‌توانیــم یــا موظفیم به‬ ‫ادوار تاریخــی قبــل بازگردیــم‪ .‬آنهــا فقــط دربارۀ مـرات دوران مــدرن هشــدار می‌دهند‪.‬‬ ‫ایــن کار دلیــل اخالقــی دارد‪ :‬انســان در قبــال تفــرد و تشـ ِ‬ ‫ـخص «دیگــری» در همــۀ ابعــاد‬ ‫گوناگــون آن‪ ،‬مســئول اســت‪ .‬بــا ایــن حــال‪ ،‬ایــن موضــوع پیچیــده و تناقض‌آمیز اســت‪.‬‬ ‫مع‌الوصــف مــا همچنــان موظفیــم کــه جانــب «دیگــری» و «دیگــران» را نگــه داریــم‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫‌واقعیــت بودریــار و گشــتلِ هایدگــر نیــز صادق‌انــد‪.‬‬ ‫ایــن مالحظــات دربــارۀ گزاف‬ ‫ســاده‌لوحانه اســت کــه فکــر کنیم بایــد از امــر منادیــن و مجازی خالص شــویم و اشــیاء‬ ‫را یکبارمــرف و دورریختنــی تلقــی کنیــم‪ .‬وظیفــۀ مــا ایــن اســت کــه یک‌جانبه‌نگــری‬ ‫را تعدیــل کنیــم و جنبه‌هــای مغفول‌مانــده را نیــز مــورد حامیــت قــرار دهیــم‪.‬‬ ‫چکیــدۀ ســخنِ ســه جریــان فکــری فوق‌الذکــر ایــن اســت کــه وابســتگی انســان‬ ‫بــه فهــمِ تکنولوژیــک از اشــیاء‪ ،‬مانــع از فهــم آنهــا آن‌گونــه کــه در تفرد‌شــان هســتند‬ ‫می‌شــود و خــود را هــم در حــوزۀ سیاســی و هــم در وفــور معنــای مجــازی اشــیاء بــرای‬ ‫انســان‪ ،‬جلوه‌گــر می‌ســازد‪ .‬حــوزۀ سیاســی عرص ـه‌ای بــرای آشــکارگیِ چیزهاســت و‬ ‫بــدون آن‪ ،‬اشــیاء زندگــیِ محق ـ ِر خــود را در ســوبژکتیویتۀ انســان می‌گذراننــد‪ .‬آنهــا در‬ ‫ایــن سـ ِ‬ ‫ـاحت ســوبژکتیو بــر انســان چیرگــی می‌یابنــد و چــون هیــچ پس‌زمینـه‌ای بــرای‬ ‫آشکارگی‌شــان وجــود نــدارد‪ ،‬انســان مشــوش می‌شــود‪ .‬ده اصــل زیــر بیان‌گــر تــاش‬ ‫بــرای بازســازی ظاهــر اشــیاء از طریــق ایجــاد صحنه‌ای مشــرک اســت که معنــا را منتقل‬ ‫می‌کنــد و اجــازه می‌دهــد اشــیاء بــه آشــکارگی درآینــد‪.‬‬ ‫آنچــه امــروزه از دســت مـی‌رود فهــم نســبت جهــان مجــازی و فاصلــه و بــه عبــارت‬ ‫دیگــر احــرام بــه «دیگــری» اســت‪ .‬پیچیدگــی جهــان مجــازی بســیار زیــاد اســت و بــه‬ ‫دلیــل شــیوع گمنامــی هیــچ قانــون کل ـی‌ای در آن وجــود نــدارد‪ .‬جهت‌گیــری انســان‬ ‫عمدت ـاً تکنولوژیــک اســت‪ ،‬بــه آن معنایــی کــه پیشــر بیــان شــد‪ .‬از آنجــا کــه اشــیاء و‬ ‫انســان‌ها در کــال خــود آشــکار منی‌شــوند‪ ،‬بــه ابــژۀ دســتکاری‪ 1‬بــدل می‌شــوند‪.‬‬ ‫‪1. object of manipulation‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪119‬‬

‫هنجارهــای زیــر می‌کوشــند فضــای مشــرکی ایجــاد کننــد کــه اشــیاء در آن می‌تواننــد‬ ‫[هامن‌طــور کــه هســتند] آشــکار شــوند‪ .‬آنهــا پیچیدگــی جهــان مجــازی را الغــاء و بــر‬ ‫آمــوزش کاربــران تأکیــد می‌کننــد‪ .‬ایــن امــر بــه ایجــاد جهانــی مشــرک کمــک می‌کنــد‬ ‫کــه اشــیاء در آن می‌تواننــد بــه آشــکارگی درآینــد‪ .‬اگــر ایــن اصــول پیشــنهادی به‌صــورت‬ ‫آگاهانــه تحقــق یابنــد می‌تواننــد از مشــکالت فوق‌الذکــر جلوگیــری کننــد و در عین حال‬ ‫از مزایــای جهــان مجــازی اســتفاده مناینــد‪ .‬بــرای ایــن کار بایــد بــه نقــد جامعــۀ مــدرن‬ ‫توجــه کــرد‪ .‬آشکارســازی و تنظیــم مقـ ِ‬ ‫ـرارت دســتکاری اطالعــات‪ ،‬بــه محدودســازیِ‬ ‫گزاف‌واقعیــت و جلوگیــری از یکبارمرصف‌شــدنِ چیزهــا کمــک می‌کنــد‪ ،‬شــفافیت‬ ‫جهــان مجــازی را افزایــش می‌دهــد‪ ،‬و احــرام بــه «دیگــری» را تقویــت می‌کنــد‪ .‬تعلیــم‬ ‫و آمـ ِ‬ ‫ـب فنــی و اخالقــی نیــز مهــم اســت‪.‬‬ ‫ـوزش مناسـ ِ‬

‫‪ .2 -3‬ده اصل برای اینرتنت اخالقی‬ ‫کارســن اوچ‪ 1‬و مارتینا لو‪ )2012( 2‬ده اصل برای رشــد فرهنگ در حوزۀ اینرتنت و مواجهۀ‬ ‫منصفانــه بــا اطالعــات پیشــنهاد می‌کننــد‪ .‬یکــی از رشوط آنهــا ایــن اســت کــه اینرتنــت‬ ‫کاالیــی جمعــی‪ 3‬دانســته شــود کــه همــه در قبــال آن مســئول‌اند‪ .‬کاربـران اینرتنــت بایــد آن‬ ‫را تــا حــد ممکــن فهــم کننــد و بتواننــد آزادانــه تصمیــم بگیرنــد‪ .‬مشــکل را منی‌تــوان فقــط‬ ‫ناشــی از افـراد یــا فقــط ناشــی از نهادهــا دانســت‪ .‬هر دو طــرف مســئول‌اند و هــر دو طرف‬ ‫بایــد مطابــق بــا مقــررات اخالقــی و احیانـاً قانونی تنظیــم شــوند‪ .‬این ده اصــل الزامـاً رفتار‬ ‫اخالقــی منصفانــه در اینرتنــت را تضمیــن منی‌کننــد‪ ،‬بلکه فقط گامی به ســوی آن هســتند‪.‬‬ ‫اصــل اول بــه شــفافیت ناکافــیِ ارائه‌دهنــدگان خدمــات اینرتنتــی و ســایر نهادهــای‬ ‫درگیــر بــا اینرتنــت می‌پــردازد‪ .‬به‌راحتــی می‌تــوان افــراد را پایــش کــرد‪ ،‬امــا آنهــا‬ ‫منی‌داننــد چــه کســی و بــه چــه نحــوی اطالعات‌شــان را پــردازش می‌کنــد‪ .‬نیســنباوم‬ ‫(‪ )2010‬بــا الهــام از فوکــو از پانوپتیکــونِ اطالعاتــی‪ 4‬ســخن می‌گویــد کــه افــراد در‬ ‫آن می‌تواننــد پایــش‪ ،‬دگرگــون‪ ،‬و آزمایــش شــوند‪ .‬عــدم تقــارنِ اطالعــات‪ 5‬نامنصفانــه‬ ‫‪3. collective good‬‬

‫‪2. Martina Löw‬‬

‫‪5. asymmetry of information‬‬

‫‪1. Carsten Ochs‬‬

‫‪4. informational panopticon‬‬

‫‪120‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اســت و بایــد آن را بــه نفــع کاربــران اصــاح کــرد‪ .‬کاربــران اینرتنــت بایــد بداننــد کــه چــه‬ ‫کســی‪ ،‬چــه اطالعاتــی را بــا چــه هدفــی و بــر اســاس چــه شــیوۀ پردازشــی دربــارۀ آنهــا‬ ‫جمـع‌آوری و ذخیــره می‌کنــد‪ .‬همچنیــن آنهــا بایــد بتواننــد نارضایتــی خــود را در این‌بــاره‬ ‫ابــراز و از آن امتنــاع کننــد‪.‬‬ ‫اصــل دوم بــه ابهــام و پیچیدگــی رشوط و ضوابــط عمومی بــرای اســتفاده از نرم‌افزارها‬ ‫یــا ســایر کاالهــای مجــازی مربــوط می‌شــود‪ .‬کاربــران وقــت و مهارت‌هــای حقوقــی‬ ‫الزم بــرای فهــمِ ایــن رشوط و ضوابــط را ندارنــد‪ .‬خیلــی از اوقــات آنهــا منی‌داننــد تحت‬ ‫چــه رشوطــی از یــک محصــول اســتفاده می‌کننــد‪ .‬اوچ و لــو (‪ )2012‬مدافــع رشوط و‬ ‫ضوابــط کلــی و جهان‌شــمول بــرای محصــوالت مــورد اســتفاده در اینرتنــت هســتند‪.‬‬ ‫آنهــا را بایــد در مــدارس نیــز تدریــس کــرد‪ .‬جــرح و تعدیل‌هــای احتاملــی بایــد موجــه‬ ‫و شــفاف باشــند‪ .‬خوانــش و پــردازش ماشــینیِ رشوط و ضوابــط نیــز چاره‌ســاز اســت‪.‬‬ ‫راه‌حل‌هــای فنــی ماننــد «پلتفــرم طــرح تنظیــات انتخابــی حریــم خصوصی»‪3‬نیــز بایــد‬ ‫مــورد حامیــت قــرار گیرنــد‪.‬‬ ‫اصــل ســوم بر توانایی کاربــر در کنرت ِل ذخیره‌ســازی‪ ،‬پردازش‪ ،‬و انتقــال اطالعات تأکید‬ ‫می‌کنــد‪ .‬رشوط کلــی منی‌تواننــد بــر اصــل «یــا قبــول کــن یا بــرو»‪ 4‬مبتنــی باشــند‪ .‬حتی‬ ‫اگــر کاربــر اطالعاتــی را دربارۀ خــود ارائه ندهــد‪ ،‬باید مجاز به اســتفاده از نرم‌افزار باشــد‪.‬‬ ‫بــه موجــب اصــل چهــارم‪ ،‬ارائه‌دهنــدگان خدمــات نرم‌افــزاری و اینرتنتــی بایــد‬ ‫در دســرس و پاســخگو باشــند‪ .‬رســانه‌های الکرتونیکــی و فراینــد مجازی‌ســازی‬ ‫می‌تواننــد برقــراری ارتبــاط را بســیار دشــوار کننــد و ارائه‌دهنــدگان خدمــات نرم‌افــزاری‬ ‫و اینرتنتــی می‌تواننــد پشــت دیوارهــای بســیار پنهــان شــوند‪ .‬حضــور فیزیکــی در اداره‬ ‫باعــث افزایــش اعتــاد و اطمینــان می‌شــود‪ .‬ممکــن اســت ایــن اقــدام بــه افزایــش‬ ‫هزینه‌هــا بینجامــد‪.‬‬ ‫بــه موجــب اصــل پنجــم بایــد نهــادی بـرای صــدور گواهینامه تأســیس شــود کــه رفتار‬ ‫منصفانــۀ رشکــت یــا محصــول نرم‌افــزاری را تأییــد کنــد‪ .‬بــه نظــر می‌رســد هویــت و‬ ‫کیفیــت اخالقــی رشکت‌هــا یــا نرم‌افزارهــا بـرای کاربـران اینرتنــت چنــدان واضــح نباشــد‪.‬‬ ‫‪2. take it or leave it‬‬

‫)‪1. The Platform for Privacy Preferences Project (P3P‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪121‬‬

‫اصــل ششــم پیشــنهاد می‌کنــد بــرای کاربرانــی کــه در زمینــۀ اینرتنــت مبتــدی هســتند‬ ‫مراکــز معتمــد‪ 1‬ایجــاد شــود‪ .‬مراکــز معتمــد اطالعــات خصوصــی ایــن کاربــران را‬ ‫مدیریــت و تراکنش‌هــا را مطابــق امیــال و نیازهــای کاربــران تنظیــم و پــردازش می‌کننــد‪.‬‬ ‫کاربــرانِ مبتــدی منی‌تواننــد بــا مســائلِ ناشــی از پیچیدگــی ارتباطــات اینرتنتــی و تغییــر‬ ‫ِ‬ ‫ـتلزامات آن هــاوردی کننــد‪.‬‬ ‫رسیــع امکان‌هــا و اسـ‬ ‫کاربــران منی‌تواننــد کل مســئولیت رفتــار خــود را بــه نهادهــای دیگــر تفویــض کننــد‬ ‫و بــه همیــن دلیــل دانــش و مهارت‌هــای آنهــا در ایــن زمینــه بایــد تقویــت شــود‪ .‬اصــل‬ ‫هفتــم ناظــر بــه تبــادل نظــر و آمــوزش در ســطح جامعــه‪ ،‬بــرای مثــال در مــدارس اســت‪.‬‬ ‫برخــی از هنجارهــای رفتــاری را می‌تــوان در اینرتنــت تقویــت کــرد‪ .‬کاربــران می‌تواننــد‬ ‫نحــوۀ کار اینرتنــت‪ ،‬انتظــارات متوقــع از آن‪ ،‬چگونگــی محافظــت از خود‪ ،‬و نحــوۀ رفتار‬ ‫مســئوالنه بــا «دیگــران» را فــرا بگیرنــد‪ .‬کاربــران ماهرتــر می‌تواننــد بــه مبتدیــان آمــوزش‬ ‫دهنــد‪ .‬ارائه‌دهنــدگان خدمــات اینرتنتــی چیزهــای زیــادی می‌داننــد و در مقابــل‪،‬‬ ‫بســیاری از کاربــران معلومـ ِ‬ ‫ـات اندکــی دارنــد‪.‬‬ ‫اصــل هشــتم بــا رد ایــن امــکان کــه می‌تــوان پروفایلــی یکپارچــه و به‌هم‌پیوســته بــرای‬ ‫فعالیت‌هــای مختلــف در وب ایجــاد کــرد‪ ،‬از حقــوق و آزادی‌هــای کاربــران حامیــت‬ ‫می‌کنــد‪ .‬اگــر امــکان ایجــاد پروفایل‌هــای چندگانــه وجــود داشــته باشــد‪ ،‬از مشــکل‬ ‫کاســته می‌شــود‪ .‬کاربــران می‌تواننــد بــرای موســیقی‪ ،‬کتــاب‪ ،‬و غیــره هویت‌هــای‬ ‫متفاوتــی داشــته باشــند و نبایــد اجــازه داد کــه ایــن هویت‌هــا با هم خلــط شــوند‪ .‬کاربران‬ ‫هنــوز هــم می‌تواننــد از امتیــاز دریافـ ِ‬ ‫ـت گزینه‌هــای شخصی‌سازی‌شــده اســتفاده کننــد‪،‬‬ ‫امــا ارائه‌دهنــدگان خدمــات اینرتنتــی نبایــد هویــت کامل آنهــا را در اختیار داشــته باشــند‪.‬‬ ‫اصــل نهــم بــا اصــل هشــتم مرتبــط اســت‪ .‬بــه موجــب ایــن اصــل از ایجــاد پروفایــل‬ ‫توســط نرم‌افــزاری کــه جســتجوهای تصادفــی بــه عمــل م ـی‌آورد جلوگیــری می‌شــود‪.‬‬ ‫عملکــرد چنیــن نرم‌افــزاری می‌توانــد مطابــق بــا نیازهــای کاربــر تنظیــم شــود‪ ،‬بــرای‬ ‫مثــال تاریخچــۀ جســتجو می‌توانــد نامعلــوم مبانــد و در عیــن حــال رفتــار مرصف‌کننــده‬ ‫قابــل شناســایی باشــد‪.‬‬ ‫‪1. Trust centres‬‬

‫‪122‬‬

‫اخالق اطالعات و فضای مجازی‬

‫اصــل دهــم بــر پیونــد بیــن اطالعــات شــخصی متمرکــز اســت‪ .‬فعالیت‌هــای اوقــات‬ ‫فراغــت در دســرس همــۀ کاربــران و از جملــه کارفرمایــان اســت‪ .‬بنابرایــن پیونــد بــه‬ ‫اطالعــات شــخصی‪ ،‬اطالعاتــی بیــش از آنچــه را کــه کاربــران می‌خواهنــد ارائــه دهنــد‪،‬‬ ‫فراهــم می‌کنــد‪ .‬امــکانِ پیوندزدایــی‪ 1‬از ایــن اطالعــات‪ ،‬می‌توانــد چــارۀ کار باشــد‪.‬‬

‫ِ‬ ‫نسبت این دو نوع تفکر‬ ‫‪.4‬‬

‫منتقــدان معمــوالً مــرات ناشــی از تکنولــوژی اطالعــات و ارتباطــات را مطــرح‬ ‫می‌کننــد‪ .‬آنهــا معتقدنــد کــه آنچــه از دســت می‌دهیــم باارزش‌تــر از چیــزی اســت کــه‬ ‫ـاس واقعــی بــا فردیـ ِ‬ ‫بــه دســت می‌آوریــم‪ .‬و بــه نظرشــان آنچــه از دســت می‌دهیــم متـ ِ‬ ‫ـت‬ ‫ِ‬ ‫ادراک آنهــا در حالـ ِ‬ ‫چیزهــا و واقعیـ ِ‬ ‫ـت کامل‌شــان اســت‪ .‬مدافعــان ایــن‬ ‫ـت کامــلِ آنهــا و‬ ‫تکنولوژی‌هــا بــر وضعیت‌هــا و محیط‌هــای جدیــد و مزایــای آنهــا تأکیــد می‌کننــد‪ .‬اینــان‬ ‫معتقدنــد کــه انســان صفــات ثابتــی نــدارد و منی‌تــوان او را منقطــع از محیــط و جامعــه‬ ‫تعریــف کــرد و برقــراری رابطــۀ ســامل در حالت‌هــای مختلـ ِ‬ ‫ـف تعامــل امکان‌پذیر اســت‪.‬‬ ‫هانــا آرنــت گســرش حــوزۀ ارضــاء نیازهــای شــخصیِ بــر را نقــادی می‌کنــد کــه‬ ‫ـرف بــر اســت‪ .‬بــه تبــع‪ ،‬او منتقـ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ـد زوال فضــای‬ ‫در آن‪ ،‬همه‌چیــز رصف ـاً تابعــی از مـ‬ ‫عمومــی اســت کــه در آن‪ ،‬جهان‌هــا و ا َعــال مبــا هــو هــو و بــدون تحویــل بــه چیــزی‬ ‫دیگــر مــورد ارزیابــی قــرار می‌گیرنــد‪ .‬مارتیــن هایدگــر تــاش بــرای کنــرل و دســتکاری‬ ‫جهــان‪ ،‬بــه جــای نیوشــایی نــدای آن را مــورد نقــد قــرار می‌دهــد‪ .‬بودریــار از وفــور معنــا‬ ‫انتقــاد می‌کنــد کــه در نهایــت منجــر بــه زوال معنــا می‌شــود‪.‬‬ ‫ایــن دو گــروه از ایده‌هــا که در ســطور فوق ارائه شــدند‪ ،‬مانعه‌الجمع نیســتند‪ .‬آنها می‌توانند‬ ‫مکمــل یکدیگــر باشــند‪ .‬در حالــی که جریــان فکــریِ اول بر آنچه از دســت رفته اســت مترکز‬ ‫می‌کنــد‪ ،‬جریــانِ دیگــر افق‌هــا‪ ،‬فرصت‌هــا‪ ،‬و تهدیدهــای جدیــد را نشــان می‌دهد‪ .‬امیــدوارم‬ ‫در مــورد فضــای عمومــی و احــرام بــه فردیــت‪ ،‬منونـه‌ای از ترکیــب آنها را نشــان داده باشــم‪.‬‬ ‫به‌طــور کلی‌تــر‪ ،‬می‌توانیــم ایده‌هایــی از هایدگــر و آرنــت داشــته باشــیم‪ .‬بــرای‬ ‫هــر دوی آنهــا بازگشــت بــه ســنت ناممکــن اســت‪ .‬مفاهیــم و داوری‌هــای قدیمــی‬ ‫‪1. de-linking‬‬

‫اخالق در فضای مجازی؛ توماس زیگموند‬

‫‪123‬‬

‫مــا در مدرنیتــه نابــود شــده‌اند و ارزش و معنــای اصیل‌شــان را ندارنــد‪ .‬مــا دیگــر‬ ‫منی‌توانیــم ســنت را از آنِ خــود کنیــم‪ ،‬فقــط می‌توانیــم بــر گذشــتۀ‌مان مســتولی‬ ‫شــویم‪ .‬آرنــت دو راه بــرای خــروج از وضــع کنونــی پیشــنهاد مــی کنــد‪ .‬یکــی ملهــم‬ ‫از والــر بنیامیــن اســت و می‌کوشــد گذشــته و حــال را بــه هــم پیونــد دهــد و اهمیــت‬ ‫برخــی از مفاهیــم تاریخــی را بــرای زمــان حــارض آشــکار ســازد‪ .‬قــوۀ گمشــدۀ گذشــته‬ ‫می‌توانــد در زمــان حــال بــه فعــل درآیــد‪ .‬راه دوم ملهــم از هایدگــر اســت و می‌کوشــد‬ ‫ناخالصی‌هــای رســوب‌کرده در مفاهیــم قدیمــی را بیابــد و آنهــا را بزدایــد تــا معنــای‬ ‫اصیل‌شــان آشــکار شــود‪ .‬ســنت به‌طــور کامــل قابــل احیــاء نیســت؛ بایــد به‌نحــو‬ ‫انتقــادی ارزیابــی شــود و لحظه‌هایــی از آن کــه بــرای زمــان حــال ارزش دارنــد‬ ‫شناســایی شــوند تــا رشایــط کنونــیِ مــا از نورشــان بهــره گیــرد (دنــرو‪ .)2006 ،‬مــن‬ ‫راه‌حــل بودریــار را کنــار می‌گــذارم‪ ،‬زیــرا تــا حــدی بغرنــج و پیچیــده اســت و تقریــر‬ ‫واحــدی از آن در آثــارش ارائــه نشــده اســت‪.‬‬ ‫نتیجــه ایــن که جهان مجــازی را منی‌توان بی چون و چــرا پذیرفت‪ ،‬زیرا بایــد آن را دامئاً‬ ‫بــه پرســش بگیریــم تــا از گرایش‌هــای ارزشــمند حامیــت کند‪ ،‬نــه اینکــه آنهــا را رسکوب‬ ‫منایــد‪ .‬فقــط در ایــن صــورت می‌توانیــم از توان‌مندی‌هــای آن بهــره بربیــم‪ .‬اینرتنــت هــم‬ ‫جنبه‌هــای مثبــت دارد‪ ،‬هــم منفــی‪ .‬مــا باید مــدام به آنهــا توجه و درباره‌شــان بحــث کنیم‪.‬‬

‫‪ .5‬نتیجه‌گیری‬

‫هــر ابداعــی چیــز جدیــدی را عرضــه و معرفــی می‌کنــد و چیــزی قدیمــی را از بیــن‬ ‫می‌بــرد‪ .‬ایــن چرخــۀ جهــان اســت‪ .‬فــن و تکنولــوژی جدیـ ِ‬ ‫ـد مجــازی نیــز از ایــن قاعــده‬ ‫مســتثنا نیســت‪ .‬هامن‌طــور کــه آرنولــد (‪ )2003‬می‌گویــد‪ ،‬ایــن تکنولــوژی چهــره‌ای‬ ‫ِ‬ ‫جدیــد‬ ‫ژانوســی‪ 1‬دارد‪ .‬به‌عقیــدۀ مــن آنچــه رضوری اســت زیــر ســؤال بــردنِ نظــم‬ ‫>?